* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 27 تير 1388 تعداد بازديد: 2646 
سالروز رحلت شيخ بطحاء، عمو و حامي پيامبر اکرم و پدر اميرالمومنين (ع)
 
برخي از نويسندگان سنّي براي اين که بهتر بتوانند ابوطالب را تکفير کنند، دامنه بحث را به پدران پيامبر کشانيده و پدر و مادر آن حضرت را نيز غير مومن قلمداد نموده اند.


اتهام کفر به ابوطالب، با هدف طعن به اميرمومنان

جاي شک نيست که هرگاه يک دهم گواههايي را که بر ايمان و اسلام ابوطالب داريم، درباره يک فرد ديگر دور از گود سياست، کينه و بغض داشتيم، همگي از سني و شيعه بالاتفاق اسلام و ايمان او را تصديق مي کرديم، ولي چطور شده که با بودن دهها گواه محکم بر ايمان او، باز گروهي وي را تکفير کرده و حکم به کفر و عذاب وي نموده اند. گفته اند که برخي آيات که مشعر بر عذاب است، در حق او نازل گرديده است و گروهي در اين باره توقف نموده و عده ي انگشت شماري از دانشمندان سني، حکم به اسلام و ايمان او نموده اند، از آن جمله است "زيني دحلان" مفتي مکه ( متوفي سال 1348) و ...
ولي بايد انصاف داد که هدف از طرح اين مساله، جز طعن در فرزندان ابوطالب و بالاخص اميرمومنان چيز ديگري نيست.
برخي از نويسندگان سنّي براي اين که بهتر بتوانند ابوطالب را تکفير کنند، دامنه بحث را به پدران پيامبر کشانيده و پدر و مادر آن حضرت را نيز غير مومن قلمداد نموده اند.
ما فعلا کار نداريم که کافر دانستن پدر و مادر پيامبر با اتفاق اماميه و زيديه و گروهي از علماي سني مخالف است، ولي سخن درباره کساني ست که به آساني قلم برداشته و يگانه حامي و مدافع رسول خدا را متهم به کفر نموده اند.

دلايل ايمان ابوطالب
طرز تفکر و عقيده هر شخص را از سه راه زير مي توان به دست آورد:
1- بررسي آثار علمي و ادبي که از او به يادگار مانده است.
2- طرز رفتار و کردار او در ميان جامعه.
3- عقيده دوستان و نزديکان بي غرض او در حق وي.
ما مي توانيم عقيده و ايمان ابوطالب را از ساره ياد شده، اثبات کنيم.
اشعار و سروده هاي وي کاملا گواهي بر ايمان و اخلاص او مي دهد. خدمات ذيقيمت او در ده سال آخر عمر خود، گواه محکمي بر ايمان فوق العاده اوست. عقيده نزديکان بي غرض وي نيز اين است که او يک فرد مسلمان و با ايمان بوده است و هرگز کسي از دوستان او اقوام او در حق وي چيز ديگري نگفته است. اينک موضوع را از سه طريق فوق مورد بررسي کامل قرار مي دهيم.


ذخاير علمي و ادبي ابوطالب
ما از ميان قصائد طولاني وي، قطعاتي چند انتخاب نموده و براي روشن شدن مطلب ترجمه آنها را نيز مي نگاريم.
ليعلم ان خيار الناس محمدا / نبي کموسي و المسيح بن مريم
اتانا بهـدي مثل ما اتيــــا به / فکل بامرالله يهدي و يعصــــم (1)
ترجمه: اشخاص شريف و فهميده بدانند که، محمد بسان موسي و مسيح پيامبر است. همان نور آسماني را که آن دو نفر در اختيار داشتند، او نيز دارد. و تمام پيامبران به فرمان خدا مردم را راهنمايي و از گناه بازمي دارند.
تمنيتم ان تقتـــــلوه و انــــما / امانيـــــکم هذي کاحــــلام نائم
نبي اتاء الوحي من عند ربه / و من قال لا يقرع بها سن نادم (2)
ترجمه: سران قريش! تصور کرده ايد که مي توانيد بر او دست يابيد در صورتي که آرزويي را که در سرمي پرورانيد، کمتر از خواب هاي آشفته نيست! او پيامبر است وحي از ناحيه ي خدا بر او نازل مي گردد و کسي که بگويد نه، انگشت پشيماني به دندان خواهد گرفت.
الم تعلموا انا وجدنا محمدا / رسولا کموسي خط في اول الکتب
و ان عليه في العباد محبـة / ولا حيف فيمن خصــــه الله بالحب (3)
ترجمه: قريش! آيا نمي دانيد که ما او ( محمد) را مانند موسي پيامبر مي دانيم و نام و نشان او در کتاب هاي آسماني قيد گرديده است و بندگان خدا محبت مخصوصي به وي دارند و نبايد درباره کسي که خدا محبت او را در دل ها به وديعت نهاده، تاسف خورد.
والله لن يصــلوا اليک بجمعهـــــم / حتي اوســـد في التراب دفينـــــا
فاصدع بامرک ماعليک غضاضة / و ابشر بذاک و قر منک عيونا
و دعوتنــي و علمت انک ناصحي / و لقد دعوت و کنت ثم امينــــا
و لقــد علمــت ان دين محـــــــــمد / من خيــر اديان البــرية دينــــا (4)
ترجمه: اي برادر زاده ام! هرگز قريش به تو دست نخواهد يافت و تا آن روزي که لحد را بستر کنم و در ميان خاک بخوابم دست از ياري تو برنخواهم داشت. به آنچه ماموري آشکار کن، از هيچ چيز مترس و بشارت ده و چشماني را روشن ساز، مرا به آئين خود خواندي و مي دانم که تو پند دهنده ي من هستي و در دعوت خود امين و درستکاري، حقا که کيش محمد از بهترين آئين هاست.
او تومنوا بکتاب منزل عجب / علي نبي کموسي او کذي النون (5)
ترجمه: يا اين که به قرآن سراپا عجب و شگفتي ايمان بياوريد که بر پيامبري مانند موسي و يونس نازل گرديده است.
هريک از اين قطعات، قسمت کوچکي از قصائد مفصل و سراپا ادب و نغز ابوطالب است که ما به عنوان گواه، برجسته هاي آنها را که صريحا ايمان او را به کيش برادرزاده اش مي رساند، انتخاب نموديم.
و از قصيده ي لاميه ابوطالب که معروف اهل تاريخ و ادب است، تنها ابن هشام در جلد2، صفحه286، نود و چهار بيت آن را نقل نموده است و اين قصيده از نظر فصاحت و بلاغت کمتر از معلقات سبع نيست، طالبان تحقيق به سيره ابن هشام مراجعه فرمايند.



خلاصه سخن
هريک از اين اشعار در اثبات ايمان و اخلاص گوينده آنها کافي ست و اگر گوينده اين ابيات يک فرد خارج از محيط اغراض و تعصبات بود، همگي بالاتفاق، به ايمان و اسلام سراينده ي آن، حکم مي کرديم ولي از آنجا که سازنده ي آنها "ابوطالب" است و دستگاه هاي تبليغاتي سازمان هاي سياسي اموي و عباسي همواره برضد آل ابي طالب کار مي کرد، از اين نظر گروهي نخواسته اند، يک چنين فضيلت و مزيتي را براي ابوطالب اثبات کنند.
وانگهي وي پدر علي ست و هميشه چرخ هاي سياست، پس از مرگ پيامبر، برضد او گردش مي کرد و اسلام و ايمان پدر وي فضيلت بارزي نسبت به او حساب مي شود و کفر و شرک پدران خلفاي ديگر، منقصتي نسبت به خلفا به حساب مي آمد. براي اين که تمام خلفا در يک صف قرار گيرند، و هيچکدام را بر ديگري مزيتي نباشد، عليرغم تمام اين سروده ها و گفتارها و کردارهاي صادقانه، گروهي به تکفير وي برخاسته حتي به آن اکتفا نکرده و ادعا کرده اند که آياتي درباره ابوطالب که حاکي از کفر اوست، نازل شده است.



راه دوم براي اثبات ايمان او
راه دوم: طرز رفتار او با پيامبر، و نحوه ي فداکاري و دفاع او از ساحت اقدس رسول خداست، و هرکدام از آن خدمات مي تواند آئينه ي فکر و روشنگر روحيات او باشد، زيرا:
ابوطالب شخصيتي ست که راضي نشد، برادرزاده ي او دلشکسته شود و عليرغم تمام موانع و نبود امکانات، زحمت بردن او را به شام همراه خود، پذيرفت.
پايه اعتقاد او به فرزند برادر، تا آن پايه است که او را همراه خود به مصلي برده و خدا را به مقام او قسم داد و باران رحمت طلبيد.
وي در راه حفظ رسول خدا از پاي ننشست، و سه سال دربدري و زندگي در شکاف کوه و اعماق درّه را بر رياست و سيادت مکه، ترجيح داد، تا آنجا که اين دربدري سه ساله، او را فرسوده ساخت، مزاج خود را از دست داد و پس از چند روزي، پس از مراجعت به مکه، بدرود زندگي گفت.
ايمان او به رسول خدا به قدري قرص و محکم بود که راضي بود تمام فرزندان گرامي وي کشته شوند ولي او زنده بماند، علي را در رختخواب وي مي خوابانيد تا اگر سوء قصدي درکار باشد، به وي اصابت نکند، بالاتر از آن، روزي حاضر شد، تمام سران قريش به عنوان انتقام کشته شوند، و طبعا تمام قبيله بني هاشم نيز کشته مي شدند.

وصيت ابوطالب هنگام مرگ

وي در هنگام مرگ خود، به فرزندان خود چنين گفت: من "محمد" را به شما توصيه مي کنم، زيرا او امين قريش و راستگوي عرب، و حائز تمام کمالات است؛ آئيني آورده که دل ها بدان ايمان آورده، اما زبان ها از ترس شماتت، به انکار آن برخاسته است؛ من دارم مي بينم که افتادگان و ضعيفان عرب، به حمايت او برخاسته و به او ايمان آورده اند و محمد به کمک آنها بر شکستن صفوف قريش، قيام نموده است، سران قريش را خوار، خانه هاي آنان را ويران، و بي پناهان آنها را قوي و نيرومند و مصدر کار نموده است. سپس گفته هاي خود را به جمله هاي زير پايان داد:
اي خويشاوندان من، از دوستان و حاميان حزب او (اسلام) گرديد، هرکسي پيروي او نمايد، سعادتمند مي گردد، هرگاه اجل مرا مهلت داد، من از او حوادث و مکاره روزگار را دفع مي نمودم (5).
ما شک نداريم که وي در اين آرزو راستگو بوده، زيرا خدمات و جان فشاني هاي خصوص ده ساله او گواه صدق گفتار اوست، چنان که گواه صدق وعده اي ست که وي در آغاز بعثت به محمد (ص) داد؛ زيرا روزي که پيامبر (ص) تمام اعمام و خويشاوندان خود را دور خود جمع کرد و آئين اسلام را به آنها معروض داشت، ابوطالب به او گفت: برادرزاده ام! قيام کن، تو والامقامي، حزب تو از گرامي ترين حزب هاست، تو فرزند مرد بزرگي هستي، هرگاه زباني تو را آزار دهند، زبان هاي تيزي به دفاع تو برمي خيزند، شمشير هاي برنده اي آنها را مي ربايند، به خدا سوگند اعراب مانند خضوع بچه حيوان نسبت به مادرش، در پيشگاه تو خاضع خواهند شد.


آخرين راه

خوبست ايمان و اخلاص ابوطالب را از نزديکان بي غرض او بپرسيم، زيرا "اهل خانه بهتر مي دانند که د رخانه چيست"
1- وقتي علي خبر مرگ ابوطالب را به پيامبر داد، وي سخت گريست و به علي دستور غسل و کفن و دفن صادر نمود و از خدا براي او طلب مغفرت نمود (6).
2- در محضر امام چهارم سخن از ايمان ابوطالب به ميان آمد، وي فرمود: در شگفتم که چرا مردم در اخلاص او ترديد دارند، در صورتي که هيچ زن مسلماني نبايست بعد از اسلام آوردن، در حباله ي نکاح شوهر کافر خود بماند، و فاطمه بنت اسد، از سابقات در اسلام است و از آن زناني ست که خيلي جلوتر به پيامبر ايمان آورد، و همين زن مسلمان در نکاح ابوطالب بود که رخ در نقاب خاک کشيد.
3- امام باقر مي فرمايد: ايمان "ابوطالب" برايمان بسياري از مردم ترجيح دارد و اميرمومنان دستور مي داد از طرف وي حج به جا آورند (7).
4- امام صادق فرمود: حضرت ابوطالب بسان اصحاب کهف است، در دل ايمان داشتند و تظاهر به شرک مي نمودند. از اين جهت دوبار ماجور خواهند بود (8).

نظر دانشمندان شيعه

علماء اماميه به پيروي از اهل بيت، همگي اتفاق نظر دارند که ابوطالب يکي از افراد برجسته ي اسلام بوده و روزي که جان از بدنش خارج گرديد، دلي مالامال از ايمان و اخلاص به اسلام و مسلمانان داشت و در اين باره کتاب ها و رساله هاي زيادي نوشته اند.
 
 
منبع : فروغ ابديت،  جلد 1 ص298 الي 304
 
 
پاورقي

1- درک حاکم نيشابوري، جلد2، صفحه623
2- ديوان ابوطالب، صفحه 32 و از منابع اهل سنت: سيره ابن هشام، جلد1، صفحه373
3- همان
4- تاريخ ابن کثير، جلد2، صفحه42
5- سيره حلبي، جلد1، صفحه390
6- شرح حديدي، جلد14، صفحه76
7- شرح نهج البلاغه، جلد14، صفحه68
8-اصول کافي، ص 244


آيت الله سبحاني
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  محمد امين     -   تاريخ:  27 تير 88 - 00:00:00
سلام خدا بر حضرت ابوطالب(عليه السلام)
2   نام و نام خانوادگي:  خادم المهدي ( عمو ناصر )     -   تاريخ:  28 تير 88 - 00:00:00
بسم رب الحسين عليه السلام

سلام بر مدافع پيامبر رحمت

سلام بر پدر وصي خدا

سلام بر ابوطالب شيخ البطحاء

يا علي ع




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما