* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: جواد -
تاريخ: 08 آبان 91 - 23:55:07
با سلام يكي از معاندين در يك مباحثه سوالي از من پرسيد كه به سختي هرچه تمام تر و با زحمت فراوان موفق شدم بحث را جمع و جور كنم . اما حقيقتا اين سوال براي خود بنده مسأله لا ينحلي شد كه جوابي قاطع براي آن ندارم . سؤال از اين بود : وقتي حضرت ابراهيم عليه السلام از آزمايش سربلند بيرون آمد دل هر انساني كه از اين قضيه آگاهي پيدا كرد شاد شد . و چه سرانجام خوبي بود اينكه خون انسان بي گناهي ريخته نشد . اما ما مي بينيم كه در آخر خون حيواني ريخته شد و اصلا حتما بايد خوني ريخته مي شد!!!! تا بواسطه ريخته شدن آن خون يك نفر ديگر به خدا نزديك تر شود و با ريختن خون، درجه اي به درجاتش افزوده شود!!!!!!!!! اين چه آئين و ديني است كه حتما بايد خوني را جاري كند (فرقي نميكند انسان يا حيوان) و بواسطه جاري شدن خوني ديگر ، نفري ديگر صاحب رتبه و مقام شود . جدا از تعبيراتي مثل : ذبح پليديها و سر بريدن هوا و هوس ( كه دائما در گوش ما مي خوانند ) آن حيوان بيگناه جرمش چيست كه بايد خونش ريخته شود تا يك حاجي مقرب درگاه خداوند شود؟!! شايد بشود گفت كه در اين مراسم اسراف هم صورت ميگيرد . چون اكثرا گوسفنداني را سر مي برند كه بين يك تا دو سال هستند و جا دارند تا بزرگتر شوند تا از شيرشان و از گوشتي كه سالهاي بعد ، بيشتر بر تنشان خواهد روئيد استفاده بهينه اي شود . اصلا سر بريدن يك حيوان چه ربطي به تقرب دارد؟ تا بحال از شما زحمتكشان مسائل مهمي را ياد گرفته ام و ياد گرفته ايم . خواهشا اين مطلب را هم جواب بدهيد. با تشكر جواب نظر: باسلام دوست گرامي درانديشه اسلامي تمامي موجودات ديگر براي انسان و استفاده او آفريده شده است ؛اصولا کمال وجودي حيوانات حلال گوشت دراين است که پرورش يافته و دراستخدام انسان قرارگيرد و او بتواند ازگوشت و پوست آنها بهره مندي لازم راداشته باشد.البته اعتقاد به ذبح آنها منحصر به مواردي است که دستور ازشرع(مانندقرباني درحج يا بوسيله نذرو...)صادرشده باشد كه در حقيقت عمل ذبح حيوانات در جاهايي كه امر شده است از جمله قرباني در حج در مني، تسليم شدن در مقابل خدا و پذيرش قلبي و عمل به دستورات الهي است . و آيت الله العظمي مكارم شيرازي در اين باره مي فرمايد : قربانى كردن رمز گذشت از همه چيز در راه معبود است، قربانى كردن مظهرى است براى تهى نمودن قلب از غير ياد خدا، و هنگامى مى توان از اين مناسك بهره تربيتى كافى گرفت كه تمام صحنه ذبح اسماعيل و روحيات اين پدر و پسر به هنگام قربانى در نظر مجسم شود و آن روحيات در وجود انسان پرتوافكن گردد. براي اطلاعات بيشتر در اين باره به كتاب( پرشكوهترين مراسم عبادت و قربانى) ايت الله مكارم شيرازي مراجعه كنيد به عبارت ديگر جهان، مهد تكامل و پرورش موجود است و تكامل هر موجودي به خاطر تكامل موجود بالاتري انجام ميگيرد.مثلاً تابش اشعه گرم و حرارت آفتاب بر صفحه درياها و اقيانوسها، بخشي از آبهاي دريا را به صورت بخار به آسمان مي فرستد، باد آنها را به نقاط خشك ميبرد و پس از فعل و انفعالاتي قطرات زلال باران از آنها به زمين ميريزد و زمين با گرفتن جاني تازه با جنبش آرام خود اسرار دروني خود را بيرون ريخته و دشت و صحرا به صورت مخملي سبز رنگ در ميآيد. مانند همين آب درياها، هر موجودي از جمادات و نباتات و حيوانات، با برنامه مخصوصي به سوي كمال ميشتابند و همه موجودات جهان به شيوة خاصي به سوي كمال حركت ميكنند. با اين تفاوت كه موجودات بيجان، به صورت طبيعي و جبري به كمال خود ميرسند، و كمال حيواني كه در راه خدا ذبح مي شود، دراين است كه ذبح شود . از متون اسلامي برداشت ميشود كه عالم ماده، مقدمة پيدايش انسان يا موجودي شبيه انسان است. آيات قرآن به صراحت بازگو ميكند كه آسمان و زمين مقدمهاي براي آفرينش و امتحان انسان ميباشد: و هو الذي خلق السموات و الارض في ستة ايام و كان عرشه علي الماء ليبلوكم ايكم احسن عملا او كسي است كه آسمانها و زمين را در شش روز (= شش دوران) آفريد. و عرش (حكومت) او بر آب قرار داشت. (به خاطر اين آفريد) تا شما را بيازمايد كه كدام يك عملتان بهتر است. از اين آيه استفاده ميشود كه ايجاد جهان ماده كه يك ايجاد تدريجي است مقدمهاي است براي پيدايش يك موجودي كه به تدريج تكامل پيدا ميكند و قابل انحطاط و ترقي است. افزون بر آسمان و زمين، در آيات متعددي آمده است كه بسياري از موجودات و امور جاري در آسمان و زمين، مانند شب و روز براي انسان آفريده شده است. برخي از اين موجودات مستقيم مورد بهره برداري انسان قرار ميگيرند: 1. آيات 5 ـ 18 سورة نحل (سورة نعمتها) به برخي از اين نعمتها اشاره كرده است. نكته اي كه بايد در اينجا اشاره كنيم اين است كه بسياري از موجوداتي كه به تصور ما براي ما سودي ندارند، فوايد فراواني به انسانها مي رسانند. منتها گاه ما از آن بيخبريم. مثلاً تا چندي پيش مردم، «مار» را حيواني خطرناك ميپنداشتند، ولي در حال حاضر از «زهر مار» گرفته تا پوست آن در درمان انواع بيماريها كاربرد دارد يا مثلاً مگس كه بسياري آن را حيواني كثيف ميدانند. در حالي كه فوايدي از جمله گردافشاني، تبديل و تجزيه عناصر فاسد شدني، دفع عوامل بيماري وبا و... دارد. برخي از موجودات نيز با فسيل شدن و تبديل به نفت، مواد معدني و... به انسانها بهره فراواني ميرسانند.و برخي نيز با خوردن گوشت آنها، انسان راه تكامل خود را مي پيمايد در پاسخ سؤال دوم كه كه آيا ذبح اين حيوانات در مراسم حج با توجه به اينكه به مصرف فقراء نمي رسد ، اسراف هست يانه ؟ بايد بگوييم اين برعهده ي حاكمان سعودي است كه زمينه جمع آوري بهداشتي، بسته بندي و ارسال براي فقرا را انجام دهند. لذا اگر علماي اسلام فتواي به ذبح در حج مي دهند مطابق آيه شريفه است از طرفي امكانات وتجهيزات كافي براي ذبح و آماده سازي قرباني ها و نگهداري و رساندن آن ها به مصارف صحيح وجود ندارد. با توجه به گرم بودن هوا مقداري از آنها از بين مي رود، ولي به تازگي تجهيزات و امكاناتي را دولت عربستان فراهم كرده و مقداري از گوشت ها به صورت بسته بندي و منجمد شده به مناطق و كشورهاي فقير مسلمان ارسال مي شود. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
2 |
نام و نام خانوادگي: جواد -
تاريخ: 09 آبان 91 - 15:41:35
سلام عليكم ممنون از اينكه براي سوال من وقت صرف كرديد و جواب آنرا مرقوم داشتيد . اما با احترام و ارادت فراوان به شما فكر مي كنم كه جواب سوالي كه براي من ايجاد شده بود ، داده نشد . اگر هنوز حوصله خواندن متن بنده را داريد پس بگذاريد سوالم را به شيوه ديگري مطرح كنم : 1- من اصلا با ذبح يك گوسفند يا بز يا هر حيوان حلال گوشت ديگر مشكلي ندارم . همين الآن كشتارگاهها مشغول ذبح حيوانات هستند و ما هم اگر روزيمان بشود از گوشت آنها استفاده مي كنيم و شاكر خداوند هم هستيم و اصلا چه بهتر اين مذبوح در اعمال حج ذبح شده باشد. اما موضوعي كه در شبهه آن معاند مطرح شده بود و ذهن من نيز مشغول آن شده ، اين است كه ما به اين گوسفندان و اين حيوانات به چشم قرباني نگاه مي كنيم . يعني مثلا در اعمال حج حاجي بوسيله چاقو سر از تن يك گوسفند جدا مي كند تا مقرب درگاه خداوند شود . آن حاجي تا قبل از ذبح اين گوسفند چه چيزي نداشت كه درست بعد از ذبح آن به آن دست يافت و مقرب شد؟ 2- در قضيه قرباني حضرت اسماعيل عليه السلام ، وقتي از قرباني شدن ايشان صرفنظر شد، قوچي از آسمان نازل شد تا قرباني گردد . يعني اول و آخر مي بايست كه خوني جاري گردد!! اصلا حضرت ابراهيم عليه السلام كه با آن چاقوي تيز چندين بار محكم به گلوي پسرش كشيد تا او را در راه خداوند قرباني كند و از اين آزمايش سربلند بيرون آمد ديگر چه نيازي به سر بريدن حيوان ديگري با عنوان (((قرباني))) داشت كه مقرب درگاه خداوند گردد ؟! 3- سر بريدن يك گوسفند 500 يا 600 هزار توماني چگونه مي تواند رمز گذشت از همه چيز در راه خداوند باشد در حالي كه يك كشاورز با دادن زكات چند ميليوني يا يك تاجر با دادن خمس چند صد ميليوني يا يك ثروتمند با انفاق چند ده ميليوني ، بيشتر قلبشان را از زرق و برق دنيا پاك سازي مي كنند؟ انصافا كداميك براي دل كندن سخت تر است؟ حتي در قرآن از زكات بعنوان تزكيه ياد شده است اما از قرباني چنين تجليلي بعمل نيامده است . انتظار من از شما اين است كه بازهم با سعه صدر متنم را بخوانيد و مقصودم را دريابيد و عالمانه تحير ذهن مرا برطرف سازيد . مطمئن باشيد دعاگويتان هستم ممنون از لطف شما جواب نظر: با سلام دوست گرامي از جمله آموزه هاي اسلام براي ترقي و رشد انسان ها, ايثار از جان و مال است يعني انسان مال و و امكاناتش را امانتي الهي بداند كه بايد در طريق بندگي هزينه كند و لذا انسان در مراحل مختلف زندگي امتحان مي شود, از جمله امتحان حضرت ابراهيم (ع ) به قرباني كردن اسماعيل فرزندش بود «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْىَ قَالَ يَابُنىَّ إِنىِّ أَرَى فىِ الْمَنَامِ أَنىِّ أَذْبحَكَ فَانظُرْ مَا ذَا تَرَى قَالَ يَأَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنىِ إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابرِين » «هنگامى كه با او به مقام سعى و كوشش رسيد، گفت: «پسرم! من در خواب ديدم كه تو را ذبح مى كنم، نظر تو چيست؟» گفت «پدرم! هر چه دستور دارى اجرا كن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت! (صافات , آيه 102). و آنچه كه از قرباني كردن و رسيدن به مقام قرب الهي به وسيله ذبح گوسفند, لحاظ شده است، قطع علقه هاي روحي و مالي است كه باعث تقواي قلب و طهارت نفس مي گردد. خداوند متعال مي فرمايد: َلن يَنَالَ اللَّهَ لحُومُهَا وَ لَا دِمَاؤُهَا وَ لَاكِن يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنكُمْ كَذَالِكَ سَخَّرَهَا لَكمُ لِتُكَبرِّواْ اللَّهَ عَلىَ مَا هَدَئكمُ وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنِين »وقتي شما قرباني مي كنيد آنچه كه متعلق به خدا است , تقواي شماست نه گوشت و پوست قرباني (حج , آيه 37). هرچند در قرباني كردن، ظاهر كار سر بريدن است ; اما واقعيت قضيه نهايت تسليم ، عشق و علاقه بنده به مولاي خود است . و با ريختن خون حيوان در راه خدا، در حقيقت با خداي خود چنين پيمان مي بنديم كه همچنان که خون اين قرباني را در راه تو اي خداي مي ريزيم، حاضريم در راه دفاع از حريم دين و اجراي فرمان هاي تو از جان خود نيز بگذريم و خون خود را تقديم پيشگاه اقدست کنيم (كه اين جنبه در زكات و خمس ديده نمي شود ) ودر باره ريختن خون حيوان جهت قرباني رواياتي را دارديم كه به يك نمونه اشاره مي كنيم امام باقر ( عليه السلام ) فرمود : ان الله يحب إراقة الدماء واطعام الطعام خداوند متعال ريختن خون حيوانات اهلي (قرباني کردن) و طعام کردن «غذا دادن) را دوست دارد. وسائل الشيعه ج 24 ص 290 بنابراين قرباني نمادي از قرباني كردن هواهاي نفساني و ذبح نفس اماره است . دستور خداوند به حضرت ابراهيم (ع ) در مورد ذبح حضرت اسماعيل (ع ) از احكامي است كه به اصطلاح اصوليين »مصلحت در نفس امر است , نه در متعلق آن «; يعني , خداوند نمي خواهد كه كسي ذبح شود; بلكه حكمت اين دستور آن است حضرت ابراهيم (ع ) در پرتو اين عمل با سرسخت ترين و ريشه دارترين عامل تعلق نفس كه فرزند است مبارزه كند و با اطاعت از خدا, تعلق نفساني را ريشه كن سازد. از طرف ديگر, حضرت اسماعيل (ع ) نيز با آماده شدن براي قرباني , با خودخواهي و حب نفس خود مبارزه مي كند و هر دو با تمام وجود الهي مي شوند. بنابراين دستور ياد شده , نقش تربيتي بزرگي در جهت رهايي از زندان نفس و تعلقات آن دو پيامبر (ع ) داشته و مقام و منزلت آنان را نزد خداوند بالاتر برده است ; بدون آن كه اسماعيل كشته شود. اينكه گفتيد در قرآن از زكات به عنوان تزكيه آمده است اما در باره قرباني چيزي نيامده ، اين درست نيست؛ زيرا همچنان كه در آيه 37 حج اشاره شد، هدف از قرباني رسيدن به تقوا بود كه بالاترين درجه تقرب به خداست و تقوا مراتبي دارد و قرباني مي تواند به بالاترين مراتب تقوا اشاره کند، يک مرتبه از تقوي اجتناب از گناهان است، مرحله بالاتر اجتناب از مطلق کارهاي ناپسند چه حرام و چه مکروه است و مرحله بالاتر اين که در دل انسان جز محبت و عشق به خدا و ارزش هاي ديني و تسليم در برابر دستورات او نباشد. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |