نماز جمعه در چهارشنبه!


	* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
	ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
	ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ \| ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ \| ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ \| ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ \| ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ \| ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ \| ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ \| ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½	ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½

تاريخ: 11 شهريور 1390	تعداد بازديد: 2200
نماز جمعه در چهارشنبه!

لب فروبند! حال كه حكمش صادر شده قيمتش را به تو مى‏پردازم. اما وقتى به كوفه نزد على بن ابى طالب(ع)برگشتى به ايشان بگو من با ارتشى صدهزار نفرى آماده جنگ با او هستم كه بين شتر نر و ماده فرق نمى‏ گذارند، بلكه در مسير جنگ صفين نماز جمعه را در روز چهارشنبه براى آن‏ها خوانده‏ام و آن‏ها سكوت كردند. مسعودى مورّخ بزرگ اهل‏سنّت در تاريخ مروج الذهب مى ‏نويسد: مردى از اهل كوفه سوار بر جمل (شتر نر) خويش به شام آمد. مردى از اهل شام كه در آن شتر طمع كرده بود به دادگاه شكايت برد كه اين ناقه (شتر ماده) من بوده و اين مرد كوفى در جنگ صفين از من گرفته است. قاضى از او شاهد خواست و او هم پنجاه نفر از مردان شام را آورد و در پيشگاه قاضى شهادت دادند كه اين ناقه (شتر ماده) از آنِ مرد شامى بوده است! مرد كوفى شكايت نزد معاويه برد و گفت: اين شتر من اصلاً ناقه (شتر ماده) نيست، بلكه جمل (شتر نر) است. معاويه كه با اين حادثه شگفت روبه رو شده بود، گفت: "لب فروبند! حال كه حكمش صادر شده قيمتش را به تو مى‏ پردازم. اما وقتى به كوفه نزد على بن ابى طالب(ع)برگشتى به ايشان بگو من با ارتشى صدهزار نفرى آماده جنگ با او هستم كه بين شتر نر و ماده فرق نمى‏ گذارند، بلكه در مسير جنگ صفين نماز جمعه را در روز چهارشنبه براى آن‏ها خوانده‏ ام و آن‏ها سكوت كردند."[1] ------------------------------- پي نوشت: (1) ابلغ علياً انى اقابله بمأة ألف ما فيهم من يفرق بين الناقة و الجمل و لقد بلغ من أمرهم له انه صلّى بهم عند مسيرهم إلى صفين الجمعة يوم الاربعاء (مروج الذهب، ج 2، ص 172)

فهرست نظرات

1	نام و نام خانوادگي: مهرداد - تاريخ: 13 شهريور 90 - 15:26:55 آي مردم! آي مردم! آي مردم! براي چه خفته ايد؟! بنگريد و ببينيد دين خود را از چه کساني مي گيريد؟! اين خال المومنين شماست!!!! ننگتان باد!
2	نام و نام خانوادگي: دوستدار اهل بيت - تاريخ: 19 شهريور 90 - 13:58:29 وامصيبتا"وامصيبتا"وامصيبتا"وامصيبتا"وامصيبتا"وامصيبتا"وامصيبتا"وامصيبتا"وامصيبتا"وامصيبتا"وامصيبتا"وامصيبتا"وامصيبتا" اين است ولي امر مسلمين اينان . قبل از او ديگران چگونه بوده اند . وبعد ازاين چگونه خواهند بود ولي مسلمين اينان .....وامصيبتا"وامصيبتا"وامصيبتا"
3	نام و نام خانوادگي: حميد - تاريخ: 04 آذر 90 - 11:07:27 سلام برادران دوره دوره ي بدي است مراقب ولايت باشيد و پشتيبان امام خامنه اي نائب بر حق امام زمان و همچنين مراقب مذهب و کشور باشيد آهاي آهاي آهاي شيعيان از خواب غفلت بيرون بياين که مملکتتان را از دست ندهيد(جانم و تمامي اعضاي بدنم فداي رهبرم)
4	نام و نام خانوادگي: شيخ مهدي - تاريخ: 02 اسفند 90 - 15:07:11 1. معاويه نيز به عنوان قاضي حکم کرد که اين ناقه مال اين مرد شامي است ! ( در حاليکه آن شتر اصلاً ناقه ( شتر ماده ) نبود بلکه جمل ( شتر نر ) بود. يعني خود معاويه هم نتوانست تشخيص دهد که اين شتر نر است يا ماده !!! دليل من براي اين حرف اين است که وقتي مرد کوفي گفت اين شتر نر است نه ماده ؛ معاويه گفت حکم صادر شده ولي من قيمتش را به تو مي دهم . ( براي اينکه آبرويم بيشتر نريزد ) « فقال معاوية: هذا حكم قد مضى. ودس إلى الكوفي بعد تفرقهم » 2. عبد الملك بن حسين المكي العصامي ( متوفي 1111 هجري ) در کتاب سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي ج 2 ص 59 ( موقع الوراق ) مي گويد هر کسي اين داستان را نقل کند و هر کسي هم گوش کند ؛ مبغض ( دشمن کينه جو ) است ! 3. پاسخ عائض بن عبدالله القرني ( از علماي وهابي حال حاضر که در دربار آل سعود به دشمني به تشيع مشغول است ) به کساني که اين ماجرا را نقل مي کنند : سبحان الله ! الا يستحيي من الله ؟ يعني : سبحان الله ! آيا اين افراد که اين قضيه را نقل مي کنند از خدا شرم نمي کنند ؟؟؟ سند : دروس للشيخ عائض القرني ، درس 23 ص 35 ، سايت الشبكة الإسلامية پاسخ ما به شيخ عائض : نه داداش ! از لات و هبل و عزّي شرم نمي کنيم ! مشکلي هست ؟