* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 06 آذر 1393 تعداد بازديد: 2211 
ياس نيلي حسين (رقيه ي حسين عليهماالسلام)
 

حضرت رقيه عليهاالسلام جلوه ديگري از شکوه و عظمت حماسه عاشوراست و حضور اين کودک خردسال در متن نهضت سرخ حسيني، بي ترديد امري مهم و قابل توجه مي باشد، چنانکه هر يک از کساني که در آن واقعه عظيم حضور داشته اند، حامل پيامي شگرف بوده‌اند.

رقيه عليهاالسلام دليلي آشکار بر حقانيت قيام امام حسين عليه السلام و مظلوميت عترت پاک پيامبر صلي الله عليه و آله بوده که اوج توحّش و سنگدلي سياهکاراني که داعيه جانشيني رسول خدا را سر دادند، براي هميشه تاريخ اثبات مي کند.

نوشتار حاضر سيري است در زندگاني کوتاه اما پرشکوه اين بانوي خردسال.

پدر بزرگوار حضرت رقيّه عليهاالسلام، سالار شهيدان حضرت امام حسين بن على عليه السلام و مادر ايشان مطابق بعضى از نقلها «ام اسحاق» مي باشد كه زني صاحب فضيلت و همسر امام حسن مجتبي عليه السلام بوده که طبق وصيت آن حضرت پس از شهادتشان به عقد امام حسين عليه السلام در آمدند. (1)

سن مبارك حضرت رقيه عليهاالسلام هنگام شهادت، طبق پاره اى از روايات سه سال و مطابق پاره اى ديگر چهار سال بود. برخى نيز پنج سال و هفت سال نقل كرده اند. (2)
نام رقيه عليهاالسلام در بعضي کتب‏ تاريخيِ مستند و مشهور همچون کتاب شريف «لهوف» سيد بن طاووس و «معالي السبطين» علامه حائري و «مقتل الحسين» ابن ابي مخنف ذکر شده است چنانکه مرحوم شيخ علي فلسفي در کتاب «حضرت رقيه عليهاالسلام» مي گويد در بيش از بيست کتاب، نام ايشان را رقيه ديده است
نام رقيه عليهاالسلام

کلمه ي رقيه از «رقي» به معني بالا رفتن و ترقي گرفته شده است.(3) نخستين فردي که در اسلام به اين اسم، نام گذاري گرديد، دختر پيامبر اکرم صلي‏الله ‏عليه ‏و آله بود و پس از اين نام گذاري، نام رقيه به عنوان يکي از نام‏هاي خوب و زينت بخش اسلامي درآمد.

نام رقيه عليهاالسلام در بعضي کتب‏ تاريخيِ مستند و مشهور همچون کتاب شريف «لهوف» سيد بن طاووس(4) و «معالي السبطين» علامه حائري (5) و «مقتل الحسين» ابن ابي مخنف (6) ذکر شده است چنانکه مرحوم شيخ علي فلسفي در کتاب «حضرت رقيه عليهاالسلام» مي گويد در بيش از بيست کتاب، نام ايشان را رقيه ديده است.

ولي در برخي ديگر از کتب تاريخي نامي از ايشان برده نشده است که اين امر همچون ديگر پديده هاي تاريخي به علل متعددي مي تواند باشد، همچون کمبود امکانات نگارشي، کم توجهي به ثبت و ضبط جزئيات رويدادها، فشار حکومت بر سيره نويسان، فقر منابع تاريخي به دليل تاخت و تازهاي دشمنان، همنامي فرزندان امام حسين عليه السلام و... .

مرحوم آية الله حاج ميرزا هاشم خراسانى در کتاب ارزشمند خود مي نويسد:

آن دخترى كه در خرابه شام از دنيا رحلت فرموده، شايد اسم شريفش رقيّه عليهاالسلام بوده و از صباياى خود حضرت سيدالشهدا عليه السلام بوده چون مزارى كه در خرابه شام است منسوب است به اين مخدّره و معروف است به مزار سيدة رقيّة. (7)
عاشورا

عبدالوهاب شامفي مصري مشهور به شعراني نيز در کتاب «المنن» باب دهم نقل مي‌کند، نزديک مسجد جامع دمشق بقعه و مرقدي وجود دارد که به مرقد حضرت رقيه‌ عليهاالسلام، دختر امام حسين‌ عليه السلام معروف است و بر روي سنگي واقع در درگاه آن مرقد نوشته شده است: «اين خانه، مکاني است که به ورود آل پيامبر‌ صلي الله عليه و آله و دختر امام حسين‌ عليه السلام، حضرت رقيه عليهاالسلام شرافت يافته است».


عروج
پس از واقعه جانسوز عاشورا، کاروان اسرا به همراه سرهاي مطهر شهدا ابتدا به سوي کوفه و سپس شام حرکت کرد. پس از ورود اهل بيت امام حسين عليه السلام به شام، آنها را در خرابه اي نزديک کاخ يزيد ملعون جاي دادند.

محدث خبير، مرحوم حاج شيخ عباس قمى(ره) از كامل بهائى (8) نقل مى كند كه:

زنان خاندان نبوت در حالت اسيرى حال مردانى را كه در كربلا شهيد شده بودند بر پسران و دختران ايشان پوشيده مى داشتند و هر كودكى را وعده مى دادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است و باز مى آيد، تا ايشان را به خانه يزيد آوردند. دختركى بود چهار ساله، شبى از خواب بيدار شد و گفت : پدر من حسين عليه السلام كجاست؟ اين ساعت او را به خواب ديدم . سخت پريشان بود. زنان و كودكان جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست. يزيد خفته بود، از خواب بيدار شد و از ماجرا سوال كرد. خبر بردند كه ماجرا چنين است. آن لعين گفت: بروند سر پدر را بياورند و در كنار او نهند. پس آن سر مقدس را آوردند و دركنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسيد اين چيست؟ گفتند: سر پدر توست. آن دختر فرياد بر آورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسليم كرد.(9)
در اين هنگام زينب كبرى عليهاالسلام سر از محمل بيرون آورد و خطاب به مردم شام فرمود: «اى اهل شام! از ما در اين خرابه امانتى مانده است، جان شما و جان اين امانت. (او در اين ديار غريب است) هرگاه كنار قبرش برويد آبى بر سر مزارش بپاشيد و چراغى در كنار قبرش روشن كنيد

حجة الاسلام صدر الدين قزوينى در جلد دوم كتاب شريف ثمرات الحيوه، به سند خود آورده است:

حضرت رقيه عليهاالسلام لب خود را بر لب پدرش امام حسين عليه السلام نهاد و آن حضرت فرمود:الىّ ، الىّ ، هلّمى فأنا لك بالإنتظار (اى نور ديده بيا بيا به سوى من، كه من چشم به راه تو مى باشم) و در اينجا بود كه ديدند حضرت رقيه عليهاالسلام از دنيا رفت. (10)

طبق بعضى روايات، بعد از رحلت حضرت رقيه عليهاالسلام يزيد دستور داد چراغ و تخته غسل را ببرند، و او را با همان پيراهن كهنه اش كفن كنند. هنگامي که زن غساله بدن حضرت رقيه عليهاالسلام را غسل مي‌داد، ناگاه دست از غسل کشيد و گفت: سرپرست اين اسيران کيست؟ زينب‌ عليهاالسلام فرمود: چه مي‌خواهي زن غساله؟ گفت: چرا بدن اين طفل کبود است؟ آيا به بيماري مبتلا بوده است؟ حضرت عليهاالسلام در پاسخ فرمود: اي زن! او بيمار نبود، اين کبودي‌ها آثار تازيانه و ضربه‌هاي دشمن است. (11)

در هنگام بازگشت اهل بيت امام حسين عليه السلام به مدينه، زنان شام ازدحام كردند و در حاليكه سياه پوش شده بودند براى بدرقه اهل بيت عليهم السلام از خانه ها بيرون آمدند. صداى ناله و گريه آنها از هر سو شنيده مى شد و با كمال شرمندگى با اهل بيت عليهم السلام وداع نمودند. در اين هنگام زينب كبرى عليهاالسلام سر از محمل بيرون آورد و خطاب به مردم شام فرمود:

«اى اهل شام! از ما در اين خرابه امانتى مانده است، جان شما و جان اين امانت. (او در اين ديار غريب است) هرگاه كنار قبرش برويد آبى بر سر مزارش بپاشيد و چراغى در كنار قبرش روشن كنيد». (12)

امروز مرقد مطهر نازدانه اباعبدالله الحسين عليه السلام در شهر دمشق کشور سوريه به صورت بارگاهي عظيم و باشکوه براي زيارت دوستداران اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله قرار دارد و همه روزه هزاران نفر عاشق، آن عزيز را زيارت مي کنند.



پي نوشت:

1) ابصار العين، ص 368، كشف الغمه ج 2 ص 216.

2) ستاره درخشان شام، بخش نهم، فصل اول.

3) لسان العرب، ج5، ص293.

4) اللهوف علي قتلي الطفوف ص 141 (روز عاشورا حضرت سيدالشهدا عليه السلام در آخرين وداع با اهل خيام، آنان را اينگونه مورد خطاب قرار دادند: ... يا اُم کُلثُوم وَ اَنتِ يا زَينَب وَ اَنتِ يا رُقَيّه... )

5) معالي السبطين، ج2 ص161 (کانت للحسين عليه السلام بنت صغيرة... تسمّي رقية و کان لها ثلاث سنين)

6) مقتل الحسين، ص84 (ثم نادي يا ام کلثوم و يا زينب و يا سکينة و يا رقية و...)

7) منتخب التواريخ، ص 299.

8) كامل بهائى، ج 2، ص 179.

9) منتهى الامال، ج 1، ص 317.

10) سخن گفتن امام حسين عليه السلام در 120 محل، ص 59.

11) الوقايع و الحوادث، ج 5، ص 81.

12) زينب فروغ تابان كوثر، ص 370 به نقل از الخصائص الزينبيه، ص 296 و رياض القدس، ج 2، ص 237.



امين

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما