* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 06 آذر 1393 تعداد بازديد: 2367 
آخرين ديدار حضرت رقيه (س) با پدر
 

وداع امام حسين عليه السلام در روز عاشورا با اهل بيت عليهم السلام صحنه اى بسيار جانسوز بود، ولى آخرين صحنه دلخراش و جگر سوز، وداع ايشان با دخترى سه ساله بود .

هلال بن نافع ، كه از سربازان دشمن بود، مى گويد: من پيشاپيش صف ايستاده بودم . ديدم امام حسين عليه السلام ، پس از وداع با اهل بيت خود، به سوى ميدان مى آيد در اين هنگام ناگاه چشمم به دختركى افتاد كه از خيمه بيرون آمد و با گامهاى لرزان ، دوان دوان به دنبال امام حسين عليه السلام شتافت و خود را به آن حضرت رسانيد. آنگاه دامن آن حضرت را گرفت و صدا زد:

 

« يا ابه ! انظر الى فانى عطشان » ؛ بابا جان ، به من بنگر، من تشنه ام.

شنيدن اين سخن كوتاه ولى جگر سوز از زبان كودكى تشنه كام ، مثل آن بود كه بر زخمهاى دل داغدار امام حسين عليه السلام نمك پاشيده باشند. سخن او آنچنان امام حسين عليه السلام را منقلب ساخت كه بى اختيار اشك از ديدگانش جارى شد. با چشمى اشكبار به آن دختر فرمود:

« الله يسقيك فانه وكيلى » ؛ دخترم ! مى دانم تشنه هستى خدا ترا سيراب مى كند، زيرا او وكيل و پناهگاه من است .

امام حسين عليه السلام به او فرمود: كنار خيمه بنشين تا براى تو آب بياورم. آنگاه امام حسين عليه السلام برخاست تا به سوى ميدان برود، باز هم رقيه دامن پدر را گرفت و با گريه گفت : « يا ابه اين تمضى عنا؟ » ؛ بابا جان كجا مى روى ؟ چرا از ما بريده اى ؟ امام عليه السلام يك بار ديگر او را در آغوش گرفت و آرام كرد و سپس با دلى پر خون از او جدا شد

هلال مى گويد: پرسيدم اين دخترك كه بود و چه نسبتى با امام حسين عليه السلام داشت ؟

به من پاسخ دادند: او رقيه عليهاالسلام دختر سه ساله امام حسين عليه السلام است . (1)

همچنين در بعضى روايات آمده است : حضرت سكينه عليهاالسلام در روز عاشورا به خواهر سه ساله اى (كه به احتمال قوى همان رقيه عليهاالسلام باشد) گفت : بيا دامن پدر را بگيريم و نگذاريم برود كشته بشود.

امام حسين عليه السلام با شنيدن اين سخن بسيار اشك ريخت و آنگاه رقيه عليهاالسلام صدا زد:  

بابا! مانعت نمى شوم . صبر كن تا ترا ببينم.  امام حسين عليه السلام او را در آغوش گرفت و لبهاى خشكيده اش را بوسيد. در اين هنگام آن نازدانه ندا در داد كه :

« العطش العطش ، فان الظما قد احرقنى »؛ بابا بسيار تشنه ام ، شدت تشنگى جگرم را آتش زده است .

امام حسين عليه السلام به او فرمود: كنار خيمه بنشين تا براى تو آب بياورم. آنگاه امام حسين عليه السلام برخاست تا به سوى ميدان برود، باز هم رقيه دامن پدر را گرفت و با گريه گفت :

« يا ابه اين تمضى عنا؟ » ؛ بابا جان كجا مى روى ؟ چرا از ما بريده اى ؟

امام عليه السلام يك بار ديگر او را در آغوش گرفت و آرام كرد و سپس با دلى پر خون از او جدا شد. (2)

 

پي نوشت:

1) شيخ محمّد محمدى اشتهاردى، سرگذشت جانسوز حضرت رقيه عليهاالسلام، ص 22 به نقل از «الوقايع و الحوادث» محمد باقر ملبوبى، ج3، ص 192.

2) شيخ على فلسفى، حضرت رقيه عليهاالسلام، ص 550؛ سيد محمد تقى مقدم، وقايع عاشورا، ص 455.

 


 

منبع : ستاره درخشان شام حضرت رقيه عليهاالسلام، دختر امام حسين عليه السلام،



حجة الاسلام شيخ على ربانى خلخالى
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  ساعده ماسپي     -   تاريخ:  22 آذر 93 - 18:35:58
يا حسين(ع) جان يا ليتني کنت معکم و افوزاً معکم.................به حق چشمان گريان رقيه (س) دخترت نگذار من از تو جدا شوم
اللهم ارزقنا حــُــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــب الحسين(ع) في الدنيا و الآخره




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما