* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 07 خرداد 1392 تعداد بازديد: 1052 
در سوگ اسوه ي صبر و مقاومت، حضرت زينب کبري(س)
 
اشاره
بحث و بررسي در زندگاني الگوهاي کمال و انسانيت به ويژه، بانوان پاک دامنِ آسماني که از خاندان اهل بيت عصمت و طهارت(ع) باشند براي هر انسانِ شيفته حق و عدالت و تعالي مفيد و درس آموز هست. يکي از بانوانِ کامل حضرت زينب(س)، دختر مولي الموحّدين، حضرت امام عليّ(ع) مي باشد که مطالعه و مرور مراحل مختلف زندگي آن بزرگوار از ولادت تا رحلت، براي همه مردم به ويژه بانوان و دختران مسلمان و غير مسلمان، آموزنده و عبرت آموز مي باشد.
آن حضرت، الگويي از تعالي معنوي و کمالات نفساني در جنبه هاي علمي، اخلاقي، تربيتي بودند که نتيجه ي آن در علم و تقوي و معاشرت و بردباري و صبر و حماسه و محبت و عشق و دل دادگي و احساس مسئوليت بروز کرده بود. در اين نوشتار کوتاه، مروري به برخي از مراحل زندگاني، سيره و رفتار آن عقيله ي بني هاشم خواهيم انداخت تا چه در نظر آيد و چه مقبول افتد.

1 ـ ولادت نور
حضرت زينب(س) بنا به قول مشهور در پنجم جمادي الاُولي سال ششم هجري در مدينه  منوّره متولد شد. پيامبر اکرم(ص) نامش را زينب(به معناي درخت خوش بوي نيکو منظره اي که از بوي خوش آن افراد سر مست مي شوند) گذاشت. (1) کنيه اش امّ عبدالله، امّ کلثوم، امّ العزائم، امّ هاشم، امّ المصائب، و لقبش را عالمة، عقيله ي بني هاشم، صدّيقه ي کبري، نائبة الزهراء(س) و بطلة کربلا گفته اند. (2)

2 ـ در سوگ جدّ بزرگوار و مادر عزيزش
حضرت زينب(س) پنج سال داشت که رسول اکرم(ص) به ملکوت اعلي پيوست. او شاهد غم و اندوه مادرش، حضرت فاطمه زهرا(س) بود که در فراغ پدر ارجمندش، گريه مي کرد و مي ســوخت. زماني نگذشت که مـــادر عزيزش، دردانه ي عصمت و طهارت، کوثر نبوي(ص) در اثر سختي ها و فشارهاي روحي و جسماني مانند هجوم به خانه ي امام عليّ(ع) و شکستن حرمت اهل بيت(ع)، غصب فدک و از دست دادن حقوقش، بي حرمتي به عصمت نبوي(ص)، در بستر بيماري افتاد و پس از 75 روز( به روايتي) و 95 روز ( به روايتي ديگر) به شهادت رسيد. (3)

3 ـ ازدواج و مسئوليت پذيري
حضرت زينب(س) در سن 13 سالکي پس از خواستگاري عبدالله بن جعفر بن ابي طالب، به ازدواج او در آمد.(4) و صاحب 4 فرزند، به نام هاي جعفر، عون، محمد و امّ کلثوم شد. و بعضي فرزندي به نام عباس را به او نسبت داده اند. (5) مورخان نوشته اند: عون و محمد در سن 18 و 20 سالگي در کربلا در رکاب دايي عزيزشان حضرت سيّد الشهداء(ع) به فيض شهادت رسيدند. (6)

4 ـ فضايل و کمالات انساني

الف: علم و دانش
از حضرت امام سجاد(ع) نقل شده که خطاب به ايشان فرمود:« أنتِ بحمدالله عالمة غيرمعلّمة فَهِِمة» يعني؛ اي عمه جان، شما دانشمندي هستي که از کسي نياموخته اي و دانا و فهميده اي هستي که از کسي ياد نگرفته اي!. به راستي چنين است، خانمي که از پدري همانند امام عليّ بن ابي طالب(ع) وارث علم پيامبر(ص)، و مادري همانند فاطمه ي زهرا(س)، کوثر پيامبر(ص)، متولد شده باشد و در دامان آن بزرگواران رشد و نُموّ يافته، بايد چنين باشد. خصوصيت و ويژگي مرتبطين با اهل بيت(ع) چنين هستند.
حضرت زينب(س) در مسجد کوفه، مجلس درس تفسير قرآن و احکام برقرارکرده بود و گاهي مردان نيز در جلسات ايشان شرکت مي کردند. گفته مي شود، عبدالله بن عباس هم از آن کسان بوده است. چنان که او نقل مي کند: «بانوي خردمند ما حضرت زينب بنت عليّ(ع) چنين روايت مي کند». (7)
امام حسين(ع) به خواهرش دستور داد تا احکام ديني را از طرف امام سجّاد(ع) براي بستگانش تبيين کند، او از طرف حضرت زين العابدين(ع) نيابت خاصه داشت تا احکام ديني و شرعي را براي مردم بيان کند و خانه ي  آن علويه ي مکرّمه، همواره محل رفت و آمد و مراجعه مردم بود.

ب ـ شجاعت و جهاد و مبارزه با دشمنانان
آن حضرت، در حادثه روز عاشورا به عنوان يار و ياور برادرش بزرگوارش، حضرت سيد الشهداء(ع) شرکت داشت و در آن مبارزه خونين، نقش تاريخي خود را با صبر و بردباري و پرستاري از زخمي ها و مجروحين و... ادامه داد و هرگز از دشمن اموي و منحرفين خوف و هراسي نداشت. طبق روايتي امام عليّ(ع) فرمود: « جهاد بر سه قسم است، با دست، با زبان و با دل».(8) 
حضرت زينب کبري(س) با قدرت و تسلط بي نظير به مباني ديني و قرآني و قدرت و تسلط بر مردم، چنان حکيمانه سخن مي گفت که دهان مردم از تعجب باز مي ماند!.  چنان که در مجلس يزيد با ابّهت و شکوهي ويژه سخن گفت که نه يزيد امکان قطع سخن او را يافت و نه کسي از حاضران جرأت مخالفت پيدا کرد!. (9)

ج ـ استقامت در راه هدف مقدس
حضرت زينب کبري(س) پس از رخداد خونينِ کربلاي حسيني، با شجاعت بي نظير و استقامت همانند کوه خود، در کنار برادر زاده ارجمندش حضرت سيّد الساجدين(ع) به اداي وظيفه ديني پرداخت. که به نمونه هائي از آن اشاره مي شود:
1 ـ در کوفه:
عمر بن سعد کاروان اسراء را، به گونه اي ترتيب داده بود تا سپيده دم دوازدهم محرم الحرام به شهر کوفه برسند. کاروان خسته و غم بار از مشکلات و دشواري هاي روزهاي قبل در حالي که سرهاي مقدّس و مطهّر شهداء بر نيزه ها بود، نزد عبيدالله بن زياد برده شدند. او با چوبي که در دست داشت به لب ها و دندان هاي سر مبارک حضرت سيد الشهداء(ع) مي زد!؟... . حضرت زينب(س) که کهنه ترين جامه هاي  خود را پوسيده بود با اُبّهت و جلالي هر چه تمام تر، قدم پيش نهاد و در گوشه اي نشست!. عبيدالله بن زياد (لع) سؤال کرد اين زن کيست؟ پاسخي نشنيد تا اينکه يکي گفت: اين زينب دختر عليّ(ع) و فاطمه(س) است. عبيد الله گفت: سپاس خدايي را که شما را رسوا کرد و کشت!؟. حضرت زينب(س) اظهار داشت: سپاس خداوندي را که نبيّ خاتم حضرت محمّد بن عبدالله(ص) را گرامي داشت و ما را پاک و پاکيزه نمود. تو اي عبيدالله، تبه کار، رسوا و بدکاره اي؟ عبيدالله گفت: ببين خدا با خانواده ات چه کرد؟ حضرت فرمود: «ما رأيت الاّ جميلا...» يعني؛ غير از زيبايي چيزي نمي بينم. مطمئن باش که به زودي خداوند ميان آنان(شهداء) و تو قضاوت خواهد کرد. مادرت به عزايت بنشنيد اي پسر مرجانه!.
2 ـ در  مجلس يزيد در  شام:
اسيران را به طرف قصر يزيد بن معاويه(لع) حرکت دادند، درحالي که يزيد(لع) اشعار ابن زِبَعري را مي خواند که بوي کفر و شرک و بي ديني از آن مي آمد!؟. اين صحنه براي امام سجّاد(ع) و حضرت زينب(س) بسيار تلخ و دشوار بود! امام سجاد(ع) خطاب به يزيد فرمود: چه مي گويي در حالي که جدّ ما رسول الله(ص) هست!. در اين مجلس وقتي يکي از شاميان از يزيد خواست تا فاطمه بنت الحسين(ع) را به عنوان کنيز به او بدهد، حضرت زينب(س) فرمود: نه تو و نه يزيد چنين حق و جرأتي ندارند. وقتي جسارت يزيد را مشاهده کرد فرمودند: تو امير و مسلط هستي. از روي ظلم و ستم دشنام مي دهي و تندي مي کني و زور مي گويي.  در اين موقع يزيد ساکت شد و ادامه نداد!. آري اين چنين هست جرأت، هيبت و ابّهت اهل بيت(ع) که با شجاعت و منطق، دلهره در دل دشمنانان مي انداختند به طوري که آنان را به عقب نشيني وادار مي کردند. حضرت زينب(س) در ادامه سخنانش مردم را منقلب کرد و با قرائت آيات قرآن و استدلال به تفسير و تاويل واقعي آن ها، بنيان ظلم و ستم اُمويان را افشا و بر حقّانيت راه پيامبر اعظم(ص) و خاندانش شهادت داد به طوري که مردم کم کم بيدار شدند و به عمق ظلم و ستم و فساد خاندان بني اميه پي بردند!. (10)
3. در مدينه:
کاروان خسته و غم ناک اهل بيت(ع)، پس از تحمّل سختي هاي راهِ طولاني شام به مدينه، وارد شهر شدند. نسيم بوي آشناي شهر پيامبر(ص) به مشام کاروانيان مي رسيد، اما آن ها که در هنگام خروج از مدينه با حضرت امام حسين(ع) حضرت ابوالفضل العباس(ع)، حضرت علي اکبر(ع) و... بودند، اينک آن ها به ملکوت اعلي پيوسته اند و اســــراء تنها شده اند! . فقدان آن ها بر اعضاي کاروان سنگيني مي کرد ولي چاره اي نبود و تسليم قضا و قدر الهي بودند. آن ها خوش حال از اين که مأموريت محوله را به خوبي انجام داده اند. کاروان اسراء با حزن  و اندوه و گريه و اشک مردم مدينه به زيارت قبر مطهّر پيامبر اکرم(ص) رفتند و حضرت زينب(س) با چشماني گريان، خطاب به رسول خدا(ص) عرض کرد: « يا جدّاه، انّي ناعية اليک وَلَدک الحسين[ع]» يعني، اي جدّ بزرگوار و عزيزم، با حزن و اندوه خبر کشته شدن فرزندت حسين(ع) را آورده ام. گروهي براي تسليت به خانه عبدالله بن جعفر رفتند و عبدالله گفت: «خدا را شکر که بچه هايم فداي حسين(ع) شدند و جانشان را براي او دادند». سپس حضرت زينب(س) به ديدار امّ البنين[مادر حضرت عباس(ع)] رفت و او را دل داري داد. بني هاشم با حالت عزاداري بر شهداي کربلا در بقيع اجتماع کردند و نوحه هاي جان گداز سر دادند و بعضي از اعضاي کاروان کربلا، به نوحه سرايي و بيان حوادث، سختي ها و شجاعت و چگونگي جان فشاني شهداء و مقاومت اسراء پرداختند. خانواده پيامبر(ص) عزا دار و سياه پوش شدند و ديگر شادي نکردند!. حضرت زينب(س) در کنار امام سجّاد(ع) چگونگي حوادث واقعه کربلا را براي مردم بازگو مي کردند و اظهار مي داشتند  آن ها همه ي اين مصائب را به خاطر خدا تحمل کردند و مانند کوه استوار، لحظه اي از خدا غافل نبودند. در نتيجه حضرت امام زين العابدين(ع)، حضرت زينب(س) و سائر اسراء، پاسدار حقيقي و واقعي ثار الله(خون خدا) شدند و نگذاشتند نهضت و حماسه ي عبرت آموز و خونين کربلا فراموش شود. حادثه اي که موجب حفظ و بقاي اسلام از انحرافات و کجي ها شد و بنيان و اساس حکّام فاسق و بي دين و بني اميه را نابود کرد. (11) 

«سلامٌ عليها يوم وُلِدت و يوم تٌوفيّت و يوم تٌبعث حيّا»


پاورقي ها:
 1- ابن شهرآشوب، مناقب آل ابي طالب(ع) 3: 357.
 2- مسعودي، مروج الذهب... 3: 63؛ ابن الفرج الإصفهاني، مقاتل الطالبيين : 95؛ محمّد زاده، مرضيه؛ بانوي آفتاب: 26.
 3- اربلّي، کشف الغمة في معرفة الأئمة(ع) 2: 63.
 4- ابن سعد، الطبقات الکبري 6: 100.
 5- همان 8: 341؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابي طالب(ع) 4: 122.
 6- مفيد، الإرشاد... 2: 248؛ ابو الفرج الإصفهاني، مقاتل الطالبيين: 122.
 7- ابو الفرج الإصفهاني، مقاتل الطالبيين: 95؛ صدوق، کمال الدين، باب 45 ح37.
 8- نهج البلاغة، حکمت 375.
 9- ابومخنف، وقعة الطف(تحقيق: محمدهادي يوسفي غروي) 262؛ سيّد ابن طاووس، الملهوف...191.
 10- سيد ابن طاووس، الملهوف... : 315؛ طبرسي، الإحتجاج 2: 122.
 11- مجلسي، بحار الأنوار... 45: 124؛ سيد ابن طاووس، الملهوف... : 240؛ ادب الطف 1: 71.




عباس جعفري فراهاني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما