* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 23 ارديبهشت 1393 تعداد بازديد: 802 
بانويي که نامش را در لوح محفوظ نوشتند
 
آن هنگام که خبر ولادت حضرت زينب(عليها السلام) را به پيامبر(صلي الله عليه وآله) دادند، آن حضرت فرمود: «نوزاد را نزدم بياوريد»، وقتى که زينب(عليها السلام) را به نزد او بردند، فرمود: به حاضران و غايبان وصيت و سفارش مى‏‌کنم که احترام اين دختر را پاس دارند، همانا اين دختر شبيه حضرت خديجه(عليها السلام) است.

در اين تشبيه اسرارى عميق نهفته است و بيان‌‏کننده آن است که همان‏‌گونه که وجود پربرکت حضرت خديجه(عليها السلام) براى پيشرفت اسلام داراى آثار بسيار مبارک و کارساز بود و هم‏چون مادرى، اسلام را پرورش داد و همه امکانات خود را براى پيشرفت اسلام با کمال ايثار نثار کرد، زينب(سعليها السلام) نيز اين‏‌گونه به جا پاى جده‏‌اش خديجه(عليها السلام) پا نهاد و از اسلام حمايت کرد و نهضت عاشورا را که حادثه‌‏اى عظيم براى نجات اسلام از دستبرد ناپاکان بود، پروراند و همه امکاناتش را در اين ‏راه نثار نمود.

حضرت زينب (عليها السلام)شخصيتى است که پيامبر(صلي الله عليه وآله) صبر کرد که نامگذارى او از جانب خداوند بزرگ صورت گيرد، جبرئيل نزد پيامبر(صلي الله عليه وآله) آمد و عرض کرد: «خداوند به تو سلام مى‌‏رساند و مى‌‏فرمايد: «نام اين دختر را زينب بگذار، چراکه اين نام را در لوح محفوظ نوشته‌‏ايم.» واژه «زينب» از دو کلمه زين و اب، ترکيب يافته که به‏‌معناى زينت پدر است، اين نام براى حضرت زينب(عليها السلام) نشان‏‌دهنده آن است که روش و منش او، مايه زينت و سرافرازى پدرش حضرت على (عليه السلام) خواهد بود، در اين مقايسه زيبا نيز به عظمت زينب(عليها السلام) پى مى‏‌بريم، چراکه وجود پربرکت حضرت على(عليه السلام) يعنى يگانه حامى پيامبر(صلي الله عليه وآله)، نخستين ايمان‌‏آورنده به اسلام و بزرگ‏ترين فداکار دين اسلام، در حدى که گفتند: اسلام در آغاز به اخلاق پيامبر(صلي الله عليه وآله) و شمشير على(عليه السلام) و اموال انفاق شده خديجه(عليها السلام) پيشرفت نمود، بنابراين زينب(س) به قدرى به حضرت على(عليه السلام) نزديک بود، که راهکارهاى زندگى‌‏اش، روش و منش اميرمؤمنان على(عليه السلام) را مى‌‏آراست و موجب سرافرازى و سربلندى على(عليه السلام) بود.

حضرت زينب(عليها السلام) در 15 رجب سال 62 هجرى قمرى از دنيا رفت. بانوى قهرمانى که پس از شهادت امام حسين، ارائه نهضت عاشورا را به دوش کشيد و پرچمدار اين قيام بود، در ضمن سفرى که به همراه همسر گرامى‏‌شان عبدالله‏‌بن جعفر به شام داشتند، به لقاءالله پيوستند و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همان‏جا دفن گرديد.

ولادت، همسر و فرزندان‏

حضرت زينب کبرى(عليها السلام) در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم يا ششم هجرى قمرى در شهر مدينه منوّره متولّد شدند. نام مبارک آن‏ بزرگوار زينب و کنيه گرامى‏‌شان، ام‌‏الحسن و ام‌‏کلثوم و القاب آن‏‌حضرت عبارتند از: صدّيقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولية اللّه العظمى، ناموس الکبرى، شريکة الحسين(عليه السلام) و عالمه غير معلّمه، فاضله، کامله و...

پدر بزرگوار آن‏‌حضرت، اوّلين پيشواى شيعيان حضرت اميرالمؤمنين على‏بن ابيطالب(عليه السلام) و مادر گرامى آ‌ن‌‏بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا(س) مى‌‏باشد. همسر گرامى آن‌‏حضرت، عبداللّه فرزند جعفربن ابيطالب بود. در کتاب اعلام الورى براى آن بانوى بزرگوار سه پسر به نام‌‏هاى على، عون و جعفر و يک دختر به نام کلثوم ذکر شده است.

  هوش و ذکاوت بى‌‏نظير

صاحب کتاب اساور من ذهب درباره حافظه و ذکاوت آن بانوى بزرگوار چنين مى‏‌نويسد: در اهميت هوش و ذکاوت آن بانوى بزرگوار همين بس که خطبه طولانى و بلندى را که حضرت صديقه کبرى فاطمه زهرا(عليها السلام) در دفاع از حق اميرالمؤمنين(عليه السلام) و غصب فدک در حضور اصحاب پيغمبر اکرم(صلي الله عليه وآله) ايراد فرمودند، حضرت زينب(عليها السلام) روايت فرموده است.

و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حديث و علم، از آن‌‏حضرت روايت نموده و از آن‏‌حضرت به عقيله تعبير مى‏‌کند. چنان‏چه ابوالفرج اصفهانى در مقاتل مى‏‌نويسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه(عليها السلام) را از حضرت زينب(عليها السلام) روايت کرده و مى‏‌گويد: حدثتنى عقيلتنا زينب بنت على(عليه السلام)..» دقت کنيم که حضرت زينب(عليها السلام) با اين‏که دخترى خردسال (يعنى هفت ساله و يا کمتر) بود، اين خطبه عجيب و غرّاء که محتوى معارف اسلامى و فسلفه احکام و مطالب زيادى است را با يک‏‌مرتبه شنيدن حفظ کرده و خود يکى از راويان اين خطبه بليغه و غراء مى‌‏باشد.

علاقه ويژه زينب به امام حسين(عليه السلام)

علامه جزايرى در کتاب (الخصائص الزينبيه) مى‌‏نويسد: وقتى‏که حضرت زينب(عليها السلام) شيرخوار و در گهواره بود، هرگاه برادرش حسين(عليه السلام) از نظر او غايب مى‏‌شد، گريه مى‌‏کرد و بى‏‌قرارى مى‌‏نمود. هنگامى‏‌که ديده‏‌اش به جمال دل‏آ‌‌‌راى حسين(عليه السلام) مى‏‌افتاد، خوشحال و خندان مى‏‌شد. وقتى‏‌که بزرگ شد، هنگام نماز قبل از اقامه، نخست به چهره حسين(عليه السلام) نگاه مى‏‌کرد و بعد نماز مى‏‌خواند.

با حسين بودن شرط ازدواج زينب(عليها السلام) با عبدالله‏

گفته‌‏اند: حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) هنگامى‏‌که زينب(عليها السلام) را به پسر برادرش عبدالله‌‏بن جعفر تزويج کرد، در ضمن عقد، شرط نمود هر گاه زينب خواست با برادرش حضرت امام حسين(عليه السلام) سفر رود، او را از آن منع نکرده و باز ندارد و چون عبدالله‌‏بن جعفر خواست حضرت امام حسين(عليه السلام) را از سفر عراق باز دارد و حضرت آن‌‏را نپذيرفت و عبدالله مأيوس و نوميد گرديد، دو فرزندش عون و محمد را فرمان داد که به همراه آن‌‏بزرگوار به عراق روند و در برابر آن‌‏حضرت جهاد و کارزار نمايند.

شجاعتى نظير حسين(عليه السلام)

درباره آن بانوى بى‏‌نظير بيشتر راجع به حضور ايشان در کربلا و همراهى برادر بزرگوارشان و هم‏چنين سرپرستى اسراى کربلا و ابلاغ پيام عاشورا سخن گفته شده است. شجاعت حسين(عليه السلام) در خواهرش زينب(عليها السلام) هم بود؛ زينب(عليها السلام) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت، چيزى کم از حسين(عليه السلام) ندارد قوت قلبش به برکت اتصالش به مبداء تعالى راستى محيرالعقول است. شيخ شوشترى مى‏گويد: اگر حسين(عليه السلام) در صحنه کربلا يک ميدان داشت، مجلله زينب(عليها السلام) دو ميدان نبرد داشت: ميدان نبرد اولش مجلس ابن زياد و دومى مجلس يزيد پليد.

زينب و گذشتن از راحتى دنيا

او در خانه شوهرش از کمال وسايل موجود به بهترين وجهى برخوردار است، غلام‏ها و کنيزها و وسايل راحتى؛ غرض زينب در چنين خانه‌‏اى زندگى مى‏‌کند که هيچ کسرى ندارد، ناگهان مى‌‏بيند حسين(عليه السلام) مى‌‏خواهد حرکت کند، تمام خوشى‏ها و راحتى‌‏ها را رها مى‏‌کند و خود را در درياى ناراحتى‏‌ها و ناملايمات مى‌‏افکند.

زينب از حسين(عليه السلام) جدا نمى‏‌شود

ابن عباس گفت: يا حسين! اگر خود مجبور به رفتن هستى، زنان را با خود همراه مبر. زينب(عليها السلام) چون اين سخن را شنيد، سر از کجاوه بيرون کرد و گفت: ابن عباس! مى‏‌خواهى مرا از برادرم حسين جدا کنى؟! من و جدايى از حسين؟! هرگز.

اسارت افتخار زينب و رمز ماندگارى قيام عاشورا

پس از حادثه کربلا حضرت زينب(عليها السلام)، حدود يک سال و شش ماه زندگى کرد. حضرت در کاروان اسيران، همراه ديگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگرچه رهبرى بازماندگان بر عهده امام سجاد(عليه السلام) بود، زينب کبرى(عليها السلام) نيز سرپرستى را برعهده داشت.  سخنرانى قهرمانانه زينب(عليها السلام) در کوفه، موجب دگرگونى افکار عمومى شد. وى در برابر نعره مستانه عبيدالله‏‌بن زياد، آن‏گاه که به پيروزى‌‏اش مى‌‏نازيد و مى‌‏گفت: «کار خدا را با خاندانت چگونه ديدى؟!» با شهامت و شجاعت وصف‏‌ناپذيرى گفت: جز زيبايى چيزى نديده‌‏ام. شهادت براى آنان مقدر شده بود. آنان به‌‏سوى قربانگاه خويش رفتند، به‌‏زودى خداوند آنان و تو را مى‌‏آورد تا در پيشگاه خويش داورى کند». آن‏گاه که ابن زياد دستور قتل امام سجاد را صادر کرد، زينب(عليها السلام) با شهامت تمام، برادرزاده‌‏اش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستى او را بکشى مرا هم بکش. به‏‌دنبال اعتراض زينب(عليها السلام)، ابن زياد از کشتن امام پشيمان شد.

کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نيز زينب(عليها السلام) توانست افکار عمومى را دگرگون نمايد. يزيد جلسه‌‏اى به‌‏عنوان پيروزى ترتيب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سر بريده حسين(عليه السلام) را در تشت نهاد و با چوب‏دستى به صورتش مى‏‌زد، زينب کبرى(عليها السلام) با سخنرانى خويش غرور يزيد را در هم کوفت و او را از کرده خويش پشيمان کرد. سرانجام يزيد مجبور شد کاروان را با احترام به مدينه برگرداند.  در مدينه نيز زينب(عليها السلام)، پيام‌‏آور شهيدان، ساکت ننشست. او با فريادش مردم مدينه را بر ضد حکومت يزيد شوراند. حاکم مدينه در پى تبعيد حضرت زينب(س) برآمد. به نوشته برخى، حضرت به شام سفر نمود و در همان‏جا درگذشت. برخى ديگر گفته‌‏اند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاريخ پانزدهم رجب سال 62 هجرى درگذشت.

اگر جهاد حسين‌‏بن على(عليه السلام) خوب جنگيدن و خوب شهيد شدن بود، جهاد خواهرش خوب تبليغ کردن و خوب سخن گفتن و ابلاغ پيام شهيدان بوده است. اسيران اهل بيت(عليهم السلام) خصوصاً زينب کبرى(عليها السلام) در مسير کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام و ديگر نقاط، زمينه‌‏هاى انقلاب و تحولى عظيم را ايجاد کردند: افشاگري‌ها، پيا‌م‌‏رساني‌ها، بيدارکردن مردم از خواب غفلت و بيان حقايق، ازجمله کارهايى بود که اسرا خصوصاً زينب(عليها السلام) توانستند انجام دهند. از ميان تمامى اسيران، اقدامات و عملکرد زينب(عليها السلام) تأثير به‏‌سزايى داشت و تحولات عظيمى به‌‏وجود آورد؛ چراکه اين مخدره، از امتيازاتى برخوردار بود که او را در کارهايش موفق مى‏‌کرد؛ امتيازاتى از قبيل: وقت‌‏شناسى، عقل و تدبير، فصاحت و بلاغت، شجاعت و شهامت و...

زينب کبرى(عليها السلام) همچون مادر گرامى‏‌اش فاطمه زهرا(عليها السلام) داراى فضايل و مناقب بسيارى بود. چنان‏چه به ديده دقت و تعمق در القاب ايشان نگريسته شود، معلوم مى‏‌شود که اين مخدره چه شأن و مرتبه‌‏اى داشته است. زينب را عقيله بنى‏‌هاشم، عالمه غير معلمه، معصومه صغرى، امينه الله و فهيمه غير مفهمه، وليده الفصاحه، رضيعه الولايه، الفصيحه، الکامله و... لقب داده‌‏اند و اين القاب و بسيارى از القاب ديگر، همه حکايت از فضيلتها و منقبتهاى بى‌‏شمار اين مخدره مظلومه دارد. آرى! يکى از نکات مهم که تاريخ به آن گواهى مى‏‌دهد، نقش حقيقت‏‌مدارانه و روشنگرانه حضرت زينب(عليها السلام) پس از جريان کربلا و شهادت سيدالشهدا(عليه السلام) است که آن‏‌حضرت در حقيقت مسير انقلاب عاشورا را در دل انحرافها هدايت کردند. پيروزى نهضت عظيم حسينى مرهون زحمات و تلاشهاى بى‏‌وقفه زينب کبرى(عليها السلام) است. ولايتمدارى و دفاع از حجت خدا تا پاى جان در سراسر لحظات اسارت اين بانوى بزرگوار، موجب شد نهضت کربلا جاويد و ماندگار مانده و به سرمنزل مقصود برسد.





آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما