* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 03 دي 1393 تعداد بازديد: 802 
شب اول ربيع الاول؛ ليلة المبيت علي(ع) ؛ آن که جانش را به خدا فروخت...
 

وقتي علي(ع) در بستر پيامبر(ص) خوابيده بود، جبرئيل در بالاي سر او و ميکائيل پايين پاي علي(ع) آمدند و جبرئيل گفت: «خوشا به حال کساني چون تو‌ اي فرزند ابو طالب! که خداي متعال در برابر فرشتگان به تو مباهات مي‏کند.»


لَيلَةُ المَبيت عنواني است براي شبي که پيامبر(ص) به امر الهي از مکه به مدينه هجرت کرد و به سبب تصميم سران قريش بر قتل آن حضرت، از علي(ع) خواست تا به جاي او در بسترش بخوابد و مشرکان متوجه عدم حضور پيامبر نشوند. خداوند در عظمت اين جانفشاني علي(ع) آيۀ شريفۀ «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّـهِ ۗ وَاللَّـهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» (ترجمه: و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‌فروشد، و خدا نسبت به [اين‌] بندگان مهربان است.)[بقره–٢٠٧] را نازل فرمود.

نقشه قتل پيامبر(ص)

بنابر روايات تاريخي، کفار قريش، با بالاگرفتن دعوت پيامبر(ص)و پس از مرگ ابوطالب، به آزار و اذيت مسلمانان دامان زدند و آنها را مجبور مي‌کردند که از اسلام دست بکشند. پيامبر که جان مسلمانان را در خطر ديد، پس از پيماني که با اهل مدينه بست، دستور داد تا مسلمانان به مدينه هجرت کنند. آنان در چند مرحله به صورت دسته‏‌هاي کوچک و پنهاني و دور از چشم قريش رهسپار مدينه شدند. کفار قريش در آخرين چاره‌انديشي عليه دعوت پيامر(ص)تصميم به قتل آن حضرت گرفتند.

مشورت در دارالندوه

جمعي از قريش در دار الندوه جمع شدند تا درباره نوع برخورد با پيامبر(ص) تصميم بگيرند. طبق برخي نقل‌ها، شيطان نيز به شکل پيرمردي در اين جلسه حاضر شد و مشرکان را راهنمايي کرد. در نهايت طبق خواسته ابوجهل تصميم گرفته شد از هر قبيله جواني دلير انتخاب شود و شبانه بر پيامبر (ص) حمله کنند و دسته جمعي او را در خانه‌اش بکشند؛ زيرا در اين صورت، خون او در ميان همه قبايل پراکنده مي‌شد و بني‌هاشم، که خاندان و خون خواهان پيامبر بودند، نمي‌‏توانستند با همه طوايف قريش بجنگند و ناچار مجبور مي‌شدند به گرفتن ديه رضايت دهند.

نزول آيه و آگاهي پيامبر(ص)

به دنبال تصميم قريش بر قتل پيامبر(ص)، جبرئيل بر پيامبر(ص) نازل شد و او را از نقشه مشرکان آگاه ساخت و دستور خداوند را ابلاغ کرد، چنانچه در آيه ۳۰ سوره انفال آمده است: "به ياد آور هنگامي که کافران از در مکر وارد شده و تصميم گرفتند که تو را زنداني کنند و يا بکشند و يا تبعيد نمايند، آنان مکر مي‌‏ورزند خدا نيز مکر آنان را خنثي مي‌سازد خداوند از همه چاره‏ جوتر است." که پيامبر(ص) تصميم گرفت قبل از آمدن مشرکان، خانه خود را به طرف يثرب ترک کند.

براي اين‏که پيامبر(ص) در هنگام خروج از ديد مشرکان مخفي بماند، آيه وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ ﴿٩﴾ (ترجمه: و [ما] فراروى آنها سدى و پشت سرشان سدى نهاده و پرده‌اى بر [چشمان‌] آنان فرو گسترده‌ايم، در نتيجه نمى‌توانند ببينند.)[يس–٩] را تلاوت کرد.

ماجراي ليلة المبيت

پيامبر(ص) در شب اول ماه ربيع الاول، به علي(ع) فرمود: "مشرکان مي‌‏خواهند امشب مرا به قتل برسانند، آيا تو در جاي من مي‌‏خوابي تا من به غار ثور بروم؟" امام علي(ع) گفت: "در اين صورت شما سالم مي‌‏مانيد؟" پيامبر(ص) فرمود: "آري." علي(ع) تبسمي کرد و سجدۀ شکر به ‏جاي آورد، وقتي که سر از سجده برداشت عرض کرد: "آنچه را که مأمور شده ‏اي انجام ده که چشم، گوش و قلبم فداي تو باد! به هر چه مي‌‏خواهي فرمانم بده که همانند دستيار شما هستم، همان گونه که مقصود شماست در آن وارد مي‌‏شوم و موفقيتم تنها از ناحيه خداست." سپس پيامبر(ص)، علي(ع) را در آغوش گرفت و هر دو گريه کردند و از هم جدا شدند.

وقتي علي(ع) در بستر پيامبر(ص) خوابيده بود، جبرئيل در بالاي سر او و ميکائيل پايين پاي علي(ع) آمدند و جبرئيل گفت: "خوشا به حال کساني چون تو‌ اي فرزند ابو طالب! که خداي متعال در برابر فرشتگان به تو مباهات مي‏ کند."

مشرکان از ابتداي شب، خانه پيامبر(ص) را محاصره کردند و قرار بود حمله در نيمه شب صورت گيرد، اما ابولهب گفت: در اين وقت، زنان و فرزندان در داخل خانه هستند و بعدها عرب درباره‏ ما مي‌گويند حرمت فرزندان عموي خويش را شکستند.

علي(ع) درهاي خانه را بست و پرده‌ها را کشيد، آنان با سنگ بر علي(ع) که در بستر خوابيده بود، زدند تا مطمئن شوند کسي در بستر خوابيده است و شک نداشتند که وي رسول خداست. صبح که با شمشيرهاي برهنه به خانه هجوم بردند، وقتي علي(ع) را در بستر رسول خدا(ص) مشاهده کردند، گفتند: محمد کجاست؟ علي(ع) فرمود: "مگر او را به من سپرده بوديد که از من مي‌خواهيد؟ کاري کرديد که او ناچار شد خانه را ترک کند."

در اين هنگام به سوي علي(ع) يورش بردند و او را آزردند و سپس از خانه بيرون کشيده و کتک زدند. ساعتي هم در مسجدالحرام زنداني کرده و آزادش کردند. سپس در جهت مدينه به تعقيب پيامبر(ص) پرداختند در حاليکه غار ثور در سمت ديگر قرار داشت.

همچنين برخي ديگر نقل کرده‌اند که وقتي گروه قريشي به سوي علي (ع) رفتند، شکي نداشتند که او رسول الله(ص) است، با سنگ به سر و روي او مي‌زدند تا اين که هنگامه طلوع فجر فرا رسيد و آنها ترسيدند که رسوا شوند. براي همين به صورت دسته جمعي بر وي حمله‌ور شدند. در آن زمان خانه‌هاي مکه داراي در ورودي نبود و تنها پارچه‌اي بر ورودي آن آويزان بود. علي (ع) وقتي آنها را مشاهده کرد که شمشيرهاي‌شان را کشيده‌اند و به سوي وي‌ مي‌آيند و در پيشاپيش آنها خالد بن وليد بن مغيره قرار دارد، شجاعت به خرج داد و با ترفندي شمشير خالد را از دستش گرفت و در اين حال خالد به خود مي‌پيچيد و شتروار نعره مي‌کشيد. بقيه افراد هنوز بر پله‌هاي خانه بودند که علي عليه‌السلام با شمشير خالد به سراغ آنها رفت و آنها همانند گله گوسفند از مقابلش گريختند و به پشت بام فرار کردند. هنگامي که با دقت به وي نگاه کردند، فهميدند که او علي (ع) است.

گفتند: تو علي هستي؟ فرمود: بله، من علي هستم. گفتند: ما با تو کاري نداريم، ولي بگو که محمد (ص) کجاست؟ فرمود: من اطلاعي از وي ندارم. پس قريشيان با دقت و با چشم‌هاي تيزبين سوار مرکب‌هاي خود شدند و به جست و جوي رسول الله صلّي اللّه عليه و آله پرداختند.

نزول آيه در‌ شان علي(ع)

چنانچه علماي شيعه و سني مي‌گويند آيه وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّـهِ ۗ وَاللَّـهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ﴿٢٠٧﴾ (ترجمه: و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‌فروشد، و خدا نسبت به [اين‌] بندگان مهربان است.)[بقره–٢٠٧] در‌ شان علي(ع) در ماجراي ليلة المبيت نازل شده است.

منابع

ــ الارشاد، شيخ مفيد

ــ فروغ ابديت، آيت الله جعفر سبحاني

ــ سايت ويکي شيعه





آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما