* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: ناصر -
تاريخ: 01 خرداد 87 - 00:00:00
اگر نبود فاطمه احمد و حيدري نبود. |
2 |
نام و نام خانوادگي: محمد مقيم -
تاريخ: 02 خرداد 87 - 00:00:00
بسم الله الرّحمن الرّحيم با تسليت بمناسبت شهادت حضرت فاطمة أم أبيها ، مادر ستارگان درخشان حکم الهي به محضر صاحب العصر و الزّمان و به تمامي مراجع و علماي آزاده و شيعيان عاشق ولايت . با توجه به اينکه حضرت محمّد صلي الله عليه و آله از أمير المؤمنين صلي الله عليه و آله ، تعهد بعدم درگيري با اصحاب سقيفه را گرفته بودند ، مگر بشرط چهل مجاهد ، لذا انقلابيّون و مخالفين حکم الهي آمده بودند تا اينکه أمير المؤمنين صلوات الله عليه و آله را به شهادت برسانند . زيرا با وجود تني چند از جاسوسان ، منقلبين زمان و شروط جهاد أمير المؤمنين را ميدانستند . و ميتوان گفت آنها صد در صد ميدانستند که ولي خدا عليه السلام با آنها بخاطر حفظ اسلام و وحدت ظاهري اکثريت نخواهد جنگيد . لذا به خانه أهل البيت صلوات الله عليهم حمله کردند تا اينکه أمير المؤمنين را از راه بردارند . حضرت فاطمة الزهراء صلوات الله عليها شخصا جواب متجاوزين را از پشت درب منزل داد و ميدانست که مدينة النبي تحمل يک فاجعه را دارد ، لذا دانسته خود را فداي حفظ اسلام و ولايت و بقاي أمير المؤمنين عليه السلام کرد . و اگر نبود اين قرباني عظيم ، اسلام به ما نميرسيد . خطبه أم الأئمة اتمام حجت با همگان بوده و ميباشد ، و تا امروز خيلي ها را متحول کرده و ميکند ، و مستبصرين خود بهترين شاهد اين امر عظيم هستند . و چه خوب گفت آنکه گفت : تا ابد فاطمه ، فاطمه است . از زحمات شما اداره کنندگان اين سايت معتبر و اصيل نهايت تشکر را داريم ، اجرکم عند الله ، موفق و مؤيد باشيد. والسلام علي من اتبع الهدي |
3 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 19 ارديبهشت 88 - 00:00:00
به نام خدا برد در شب ، تا نبيند بي نقاب / ماه نوراني تر از خود ، آفتاب برد در شب ، پيكري هم رنگ شب / بعد از آن شب نام شب شد ننگ شب شسته دست از جان ، تن جانانه شست / شمع شد خاكستر پروانه شست روشنانش را فلك خاموش كرد / ابرها را پنبه هاي گوش كرد تا نبيند چشم گردون پيكرش / نشنود تا ضجه هاي همسرش هم مدينه سينه اي بي غم نداشت / هم دلي بي درد و خون عالم نداشت نيست در كس طاقت بشنيدنش / با علي يا رب چه شد با ديدنش؟ درد آن جان جهان از تن شنيد / راز غسل از زير پيراهن شنيد جان هستي گشته بود از تن جدا / نيستي مي خواست هستي از خدا دست دست حق چو بر بازو رسيد / آنچنان خم شد كه تا زانو رسد دست و بازو گفتگوها داشتند / بهر هم باز آرزوها داشتند دست از بازوي بشكسته خجل / بازو از دستي كه شد بسته خجل با زبان زخم بازو راز گفت / دست حق شد گوش و آن نجوا شنفت سينه و بازو و پهلو از دورن / هر سه بر هم گريه مي كردند خون گفت بازو : من كه رفتم خونفشان / تو يدالله فوق ايديهم بمان راز هستي در كفن پيچيده شد / لاله اي در ياسمن پوشيده شد موج ها آغوش دريا يافتند / چون نسيمي سوي گل بشتافتند اين به روي سينه ي مادر فتاد / آن رخ خود بر كف پايش نهاد برگ برگ گل زهم وا مي شود / ازنسيمي گل شكوفا مي شود ناگهان بند كفن خود باز شد / داستان عشق باز آغاز شد آن هماي عشق از نو پر گرفت / كودكان خويش را در بر گرفت زير پر بگرفته و پر دادشان / جسم بي جان جان ديگر دادشان مانده حيران بر كه گريد آسمان / بهر مادر ، بر پدر، يا كودكان نيست كار كس مگر دست خداي / تا كند آن هر دو از مادر جداي نيمه شب تابوت را برداشتند/ بار غم بر شانه ها بگذاشتند هفت تن دنبال يك پيكر روان / وز پي اين هفت تن هفت آسمان اين طرف خيل رسل دنبال او / آن طرف احمد به استقبال او ظاهرا تشييع يك پيكر ولي / باطنا تشييع زهرا و علي دو عزيز فاطمه همراهشان / مشعل نورانشان از آهشان امشب اي مه مهر ورز و خوش بتاب / تا ببيند پيش پايش آفتاب ابرها گريند بر حال علي / مي رود در خاك آمال علي چشم نور از دست داده پا رمق / اشك بر مهتاب رويش چون شفق دل همه فرياد و لب خاموش داشت / مرده اي تابوت روي دوش داشت آه سرد و بغض پنهان در گلو / بود با آن عده گرم گفتگو : آه ، آه اي همرمان آهسته تر / مي بريد اسرار را سر بسته تر اين تن آزرده باشد جان من / جان فدايش او شده قربان من همرمان اين ليله القدر من است / من هلال از داغ و اين بدر من است اشك من زين گل شده گل فام تر / هستي ام را مي بريد ؛ آرام تر وسعت اشكم به چشم ابر نيست / چاره اي غير از نماز و صبر نيست چشم من از چرخ پر كوكب تر است / بعد از اين شب روزم از شب شب تر است زين گل من ، باغ رضوان نفحه داشت / مصحف من بود هجده صفحه داشت مرهمي خرج دل چاكم كنيد / همرهان همراه او خاكم كنيد :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: چرا پس بوي غربت يا رب از اين خانه مي ايد / صداي شستن فردي از اين كاشانه مي آيد چرا هر قدر مي خواهم بتايم سوي آن حجره / سيه ابري به رخسارم چنان بيگانه مي آيد چرا آه ابر مردي به گوش آيد كه اي اسما / مريز آب روان ، دستم به زخم شانه مي آيد مگر پهلو شكسته بانويي را مي دهد غسل آن شه مردان / كه آواي دلش اين نيمه شب مستانه مي آيد ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: كوچه هاي غربت و غم ، قحطي يك مرد بود / خانه مان در غارت بي غيرتي نامرد بود دست مادر را گرفتم تا سوي مسجد رويم / ناگهان آتش گرفتم دست مادر سرد بود ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: داني كه چرا سرشك محبوب عليست / يا آه چرا كه مانوس عليست يك مرد نبوده است ميان مردان / آن زن كه تو مي زني ناموس عليست ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: پيغمبري كه يك عمر ، غمخوار امتش بود / روي كبود زهرا اجر نبوتش بود ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: شهادت مادرمان ، سيده ي كائنات را به تمام ولي عصريها تسليت عرض مي كنم با تشكر |
4 |
نام و نام خانوادگي: هادي باسمنجي -
تاريخ: 13 ارديبهشت 90 - 00:33:55
باتشكراززحمات خوبتون اجرتون بابي بيه دوعالم!!!!!!!!!!!!راحت ياتون مدينليلر اولدي فاطمه ديگه بغض گلويم راگرفت ممنونم |
5 |
نام و نام خانوادگي: مهدي ملكيان -
تاريخ: 23 مرداد 90 - 21:46:13
اللهم صل علي فاطمه و ابيها و امها و بعلها و بنيها وسرالمستودع فيها بعدد ما احاط به علمك |
6 |
نام و نام خانوادگي: علم روز -
تاريخ: 12 ارديبهشت 92 - 14:09:11
اگر فاطمه نبود هيچيک از ما نبوديم اگر فاطمه نبود هيچيک از ما زنها ارزشي نداشتيم اگر فاطمه نبود هيچکس شفاعت خواه ما در محشر نبود اگر فاطمه نبود هيچ عفتي وجود نداشت اگر فاطمه نبود............. |