خبر وحشتناک و در عين حال احمقانه، اين بود که 22 نفر از علماي وهابي در سعودي، عليه حزبالله بيانيه داده و اين گروه را به مبارزه عليه اهل سنت متهم کردهاند؛ اين امر، صد البته در برابر نفوذ و بُرد بياندازه حزبالله است که همزمان با عقل و سلاح، لبنان را از لوث وجود اسرائيل و پشتيبانان آن پاک نگاه داشته و در ميان تودههاي عرب، اعم از شيعه و سني محبوبيت فراوني به دست آورده است.
منبع: تابناک
نگاهي به دنياي اسلامي بدون وهابيت، در قرن دوازدهم و سيزدهم هجري، دنيايي نسبتا بدون اختلاف را به ما نشان ميدهد؛ يعني از درگيريهاي سياسي و مذهبي قرن دهم و اوايل قرن يازدهم که بگذريم، صلحي پايدار ميان دولت عثماني و صفوي و سپس قاجاري پديد آمد.
به علاوه، تفکر اسلامي سني مورد حمايت در اين دوره، در غالب کشورهايي که دولت عثماني بر آنها تسلط داشت، از ترکيه تا مصر و از آنجا تا عراق و حجاز، تفکري معارضهجويانه عليه ديگران نبود. آثار آن را به ويژه در مصر ميبينيم که با داشتن الازهر، فتواي تاريخي شيخ «شلتوت» براي به رسميت شناخته شدن مذهب شيعه داده ميشود. به علاوه، فرهنگ عالي الازهر به هيچ روي فرهنگ نفاق افکن نبود و همچنان مبناي مناسبات ميان مسلمانان را عشق و دوستي قرار ميداد.
اين داستان ادامه داشت تا وهابيت برآمد. از آن زمان آتش اختلافات ميان مسلمانان برافروختهشد، بهطوري كه وهابيها، بر پايه منابع متقن و شواهد بسيار، همه مسلمانان جز خود را کافر شمردند. دليل آن هم اين بود که همه مسلمانان غير وهابي از نظر آنان به دليل تمايلات خاص مذهبي خود مشرک تلقي ميشدند.
در نيمه نخست عمر وهابيت، اين مذهب به عربستان سعودي محدود بود و همچنان الازهر و مراکز علمي ديگر اهل سنت در کشورها، رهبري را در دست داشت. از زماني که بوي نفت به مشام سعوديها و مشايخ آن خورد، فعاليت آنان در کشورهاي ديگر آغاز شد.
و در ادامه و براي سالها، همچنان ادعاهاي تکفير ديگر مسلمانان، جز سلفيهاي وهابي از راديوها و خطابههاي سعودي به گوش ميرسيد، اما اين بار قدري نسبت به اهل سنت آرامتر شده بود و تلاش داشت به جذب آنان بپردازد. با اين حال، تلاش پنهاني آن بود تا تمامي جريان سني را به دام وهابيت بکشانند.
اين مسأله مقاومت شگفتي را در همه نقاط جهان اسلام پديد آورد و اهل سنت از متصوفه شمال آفريقا گرفته تا گروههاي عظيم سني در اندونزي و مالزي، اجازه فعاليت را از وهابيان گرفتند. با اين حال، به دليل اتکاي آنان به پول بيحساب نفت، آنان فعاليتهاي خود را پي گرفتند و در هر نقطه، گروهي را با خود همراه کردند. اينها همانهايي هستند که در سالهاي اخير، به عنوان تروريستهاي جهان اسلام، چهره اسلام را مشوه کرده و در حالي که دولتهايشان، بزرگترين همراهان با دولتهاي متجاوز هستند و بيشترين پايگاهها را در کشورهايشان دارند، در اين باره سکوت کرده و هماکنون بزرگترين رسالت خود را ايجاد نفاق ميان مسلمانان ميدانند.
آنان غير از انتشار انديشههاي ضد عقلي از يک سو و مبارزه با تشيع از طريق انتشار کتاب و درست کردن سايت، هيچ رسالت فرهنگي براي خود نميشناسند. تبديل عراق به خون و آتش در سالهاي 2007 ـ 2005 از آثار نفوذ تفکر وهابي در اين کشور، آن هم با اعزام نيروهاي زبده آن از همه نقاط بود.
دنياي اهل سنت که زماني از فرهنگ غني الازهر براي ايجاد دوستي و وفاق در عالم اسلامي ميان همه گروهها برخوردار بود، در سالهاي اخير با تلاش نفاقافکنانه سعوديها در هر نقطه روبهرو شده است. اکنون تنها رسالت آنان در سراسر آفريقا، تبليغات عليه شيعه بوده و اين مهمترين دغدغه آنهاست. آنان ديگر نشر اسلام را به فراموشي سپرده و صرفا براي پراکندن روح دشمني ميان مسلمانان تلاش ميکنند.
نگراني مهم در اين زمينه آن است که وهابيان با پول خود بتوانند فضاي کشورهاي اسلامي را مطابق ميل خود پيش ببرند. هرچند اين اقدام با مقاومت همهجانبه روبهروست، اما به هر روي، برخي از شعارهاي کهنه وهابيت همراه با خرج کردن پول بيشمار، ميتواند زمينه نفوذ به ويژه در ميان قشرهاي آسيب پذير در اين کشورها داشته باشد. روشن است، آن که بيش از همه ضرر ميکند، وجهه اسلام در دنياي امروز است که تصوير وهابي آن همه جا شايع ميشود.
با اين حال، بايد اعتراف کرد که امروز، وهابيت در سراشيبي سقوط قرار گرفته و حتي در خود سعودي نيز غالب بخشهاي دولت همدلي با آن ندارد و آنان را مزاحماني بيش نميبيند. اقدام اخير 22 نفر از علماي سعودي براي صدور اطلاعيه عليه حزبالله و متهم کردن آن به ايجاد جنگ شيعه و سني، در واقع، اقدامي عليه ملک عبدالله است که خود را منادي گفتوگوي ميان مذاهب اسلامي ميداند.
اين روزها به قدري موقعيت وهابيهاي افراطي ضعيف شده است که انتشارات عبيکان، يکي از بزرگترين ناشران سعودي، کتاب درباره شيخ حسن صفار و انديشههاي او در حجم پانصد صفحه با عنوان «الحوار و التقارب المذهبي في المشهد السعودي» منتشر ميکند.
بدون شک، بايد ميان اکثريت اهل سنت که متعادل بوده و منادي اسلام رحمت و انديشه هستند، با مشتي وهابي بدوي نجدي که بيش از يک صد سال است، دنياي اسلام را آميخته با کينه و دشمني و تکفير کردهاند تفاوت گذاشت. ايران امام خميني، همچنان منادي وحدت با تمام مسلمانان بنا بر انديشه و گفتوگو و رحمت است و در داخل و خارج کشور، همچنان در پي ايجاد همدلي ميان گروههاي گوناگون اسلامي است.
رسول جعفريان |