* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: حق شناس -
تاريخ: 05 تير 87 - 00:00:00
http://www.shia-sunni.ir/-355747.htm |
2 |
نام و نام خانوادگي: حق شناس -
تاريخ: 05 تير 87 - 00:00:00
با سلام و تحيت مطلب خوبى بود. بنده هم قبلاً اين مطلب را با عنوان «گفتمان مذهبى امام جواد (عليه السلام)» با تكميل منابع آورده بودم. www.shia-sunni.ir |
3 |
نام و نام خانوادگي: محمدرضا بلبل پور -
تاريخ: 07 تير 87 - 00:00:00
بسم الله الرحمن الرحيم مناظره فوق العاده اي بود. اجركم عندالله ممنون از لطف شما |
4 |
نام و نام خانوادگي: كسري -
تاريخ: 12 تير 87 - 00:00:00
السلام عليك يابن رسول الله(ص) مولا جواد ابن علي ابن موسي(ع). |
5 |
نام و نام خانوادگي: مختاررمضاني -
تاريخ: 19 تير 87 - 00:00:00
چقدر كلام امامان معصوم زيباست روح ادمي را صفا ميدهد |
6 |
نام و نام خانوادگي: عبدالحسين -
تاريخ: 04 دي 88 - 00:00:00
سلام خسته نباشد بهتر بود براي پاورقي شماره 1 بيشتر توضيح مي داديد: واضح است كه اين جمله حضرت (لست بمنكر فضل أبى بكر) از روي تقيّه بوده است، امام جواد (عليه السلام) اين جمله را در برابر طر فداران ابوبكر و عمر فرمودهاند و طبيعي است كه وقتي كسي ميخواهد با مخالفينش مناظره كند، نبايد از ابتدا مخالفت علني خود را با تمام عقايد آنها اعلام كند چون در اين صورت هيچ تأثيري بر آنها نخواهد داشت، همانند داستان حضرت ابراهيم که در آيات 76 الي 79 سوره انعام نقل شده است : فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآَفِلِينَ 76 فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ 77 فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ 78 اني وجهت وجهي للذي فطر السماوات و الارض حنيفا و ما انا من المشرکين 79 قطعاً وقتي حضرت ابراهيم ميگويد ستاره و ماه و خورشيد خداي من هستند ، به اين خاطر نيست كه واقعا اين مطلب را قبول داشته است و قطعا ستاره پرستان نمي توانند بگويند که «در کتاب آسماني مسلمانان آمده که حضرت ابراهيم با ديدن ستاره گفت "هذا ربي" » و سخن بعدي او را که گفت «لا احب الافلين» نقل نکنند. در اينجا امام جواد همانند داستان حضرت ابراهيم در ابتداي مناظره از عدم انکار فضيلت ابوبكر سخن ميگويد و بعد با يك جملۀ ديگر درباره ابوبکر تمام آن را باطل ميكند : « فقال على رأس المنبر : إنّ لي شيطاناً يعترينى، فإذا ملتُ فسدّدونى » (ابوبكر بالاى منبر گفت: من شيطاني دارم كه گاهي بر من مسلّط ميشود وهر وقت ديديد از راه راست منحرف شدم مرا به راه راست بازآوريد) توجه: مطلب فوق آن قدر معروف است که هيچ شک و شبهه اي در صحت آن نيست . بسياري از کتاب هاي اهل سنت آن را نقل کرده اند ؛ از جمله عبد الرزاق صنعاني از قول ابوبکر مي نويسد: « أما والله ما أنا بخيركم ، ولقد كنت لمقامي هذا كارها ، ولوددت لو أن فيكم من يكفيني ، فتظنون أني أعمل فيكم سنة رسول الله صلى الله عليه وسلم إذا لا أقوم لها ، إن رسول الله صلى الله عليه وسلم كان يعصم بالوحي ، وكان معه ملك ، وإن لي شيطانا يعتريني ، فإذا غضبت فاجتنبوني ، لا أوثر في أشعاركم ولا أبشاركم ، ألا فراعوني ! فإن استقمت فأعينوني ، . إن زغت فقوموني .» (قسم به خدا كه من بهترين شما نيستم ، والى شما شدم و از شماها بهتر نيستم اگر درست رفتم پيرو من باشيد و اگر منحرف شدم مرا به راه راست راهنمايي كنيد زيرا من شيطانى دارم كه بمن در آويزد نزد خشم كردنم و چون ديديد بخشم آمدم از من كناره كنيد مبادا دست اندازم به موهاي شما و پوست شما ؛ آگاه باشيد که بايد مراقب من باشيد ؛ و اگر راه درست را مي رفتم من را ياري کنيد ؛ و اگر به راه کج رفتم من را راست کنيد .) منابع: المصنف، عبد الرزاق الصنعاني، ج 11، ص 336 و الطبقات الكبرى، محمد بن سعد، ج3 ، ص 212 و تاريخ الطبري، الطبري، ج 2، ص 460 و البداية والنهاية، ابن كثير، ج 6، ص 334 و تفسير أبي السعود، أبي السعود، ج 3، ص 308 و تفسير النسفي، النسفي، ج 2، ص 52 و تمهيد الأوائل وتلخيص الدلائل ، الباقلاني، ص 492 و الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل، الزمخشري، ج 2، شرح ص 139 و كنز العمال، المتقي الهندي، ج 5، ص 590 و شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج 17، ص 156 و ... اين اعتراف ابوبكر(شيطاني همراه من است که همواره مرا وسوسه مي کند) انسان را به ياد آيات 36 تا 39 سوره زخرف مي اندازد: وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرين(36) و انهم ليصدونهم عن سبيل و يحسبون انهم مهتدون(37) حَتىَّ إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَالَيْتَ بَيْنىِ وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَينِْ فَبِئْسَ الْقَرِينُ(38) وَ لَن يَنفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذ ظَّلَمْتُمْ أَنَّكمُْ فىِ الْعَذَابِ مُشْترَِكُونَ (هر كه از ياد خدا روي برگرداند شيطاني را برانگيزيم تا يار و همنشين دائم وي باشد، آن شياطين آنان را از راه خدا باز دارند و به ضلالت وگمراهي كشند ولي پندارند كه هدايت يافته اند تا وقتي كه گويد اي كاش ميان من وآن شيطان فاصله اي به دوري مشرق ومغرب بود كه او همنشيني بد براي من بود و هرگز در آن روز به حال شما سودي ندارد زيرا ظلم كرديد وبه درستي كه با شيطان در دوزخ شريك هستيد) با توجه به آيه فوق و اين اعترافات ابوبكر به دو شكل ميتوان نتيجه گيري نمود: 1ــ ابوبكر قرآن نمي خوانده و از اين آيات بي خبر بوده يا مفهوم آنها را نمي فهميده كه اين حرفها را زده كه اگر اينطور باشد واي بر او و پيروانش. 2ــ ابوبكر قرآن ميخوانده و از اين آيات با خبر بوده اما به اين طريق خواسته به پيروانش بفهماند كه او راه ضلالت رفته وجهنمي است تا دنباله روي وي نباشند و اگر به واسطه تبعيت و دنباله روي از وي به گمراهي كشيده شدند گناهان آنان به حساب ابوبكر نوشته نشود چرا كه وي اين موضوع را به پيروانش متذكر شده بود.باز هم واي به حال او وپيروانش. مطلب ديگر اينکه: اگر کسي از نويسندگان اهل سنت، اين جمله امام جواد(لست بمنكر فضل أبى بكر) را بدون آوردن ادامه آن(اعتراف ابوبکر) در کتاب خود نقل کند بايد گفت اصل امانتداري در نقل را رعايت نکرده است، ضمن اينکه انسان را به ياد آن کافر مي اندازد که به يکي از مسلمانها گفت: تو چرا نماز مي خواني؟مگر قرآن نمي گويد«لاتقربوا الصلات» و مگر نمي گويد«فويل للمصلين» و او ادامه آيات را نمي خواند: « لاتقربوا الصلات و انتم سکاري»نساء/43 و « فويل للمصلين الذين هم في صلاتهم ساهون...»ماعون/5 |
7 |
نام و نام خانوادگي: عبدالحسين -
تاريخ: 04 دي 88 - 00:00:00
سلام خسته نباشيد در ابتداي مناظره گفته ايد مناظره پس از ازدواج امام جواد(ع) با ام الفضل انجام شده و در پايان آن گفته ايد امام جواد(ع) با همه خردسالي سوالات را جواب داد. يعني امام جواد در خردسالي ازدواج کرده است؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي آري ، امام جواد عليه السلام در خردسالي به صورت تشريفاتي و به تهديد مامون ، براي اينكه خود را از شبهه طراحي توطئه قتل امام رضا معرفي كند ، صورت گرفت . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |