* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 02 خرداد 1389 تعداد بازديد: 6352 
آيا روايت «فنظر امير المؤمنين(ع) بين فخذيها» با عصمت آن حضرت در تعارض نيست؟
گروه  

سؤال كننده : فرهاد.ف

توضيح سؤال:

اهل سنت اشكال كرده‌اند كه روايت «فَنَظَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام إِلَى بَيَاضٍ عَلَى ثَوْبِ الْمَرْأَةِ وَبَيْنَ فَخِذَيْهَا» با عصمت اميرمؤمنان عليه السلام در تعارض است، در جواب اين شبهه چه پاسخى مي‌توان داد؟

پاسخ:

اصل متن روايت :

علي بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي الْمُعَلَّى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ أُتِيَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ بِامْرَأَةٍ قَدْ تَعَلَّقَتْ بِرَجُلٍ مِنَ الْأَنْصَارِ وَکَانَتْ تَهْوَاهُ وَلَمْ تَقْدِرْ لَهُ عَلَى حِيلَةٍ فَذَهَبَتْ فَأَخَذَتْ بَيْضَةً فَأَخْرَجَتْ مِنْهَا الصُّفْرَةَ وَصَبَّتِ الْبَيَاضَ عَلَى ثِيَابِهَا بَيْنَ فَخِذَيْهَا ثُمَّ جَاءَتْ إِلَى عُمَرَ فَقَالَتْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ أَخَذَنِي فِي مَوْضِعِ کَذَا وَکَذَا فَفَضَحَنِي قَالَ فَهَمَّ عُمَرُ أَنْ يُعَاقِبَ الْأَنْصَارِيَّ فَجَعَلَ الْأَنْصَارِيُّ يَحْلِفُ وَأَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام جَالِسٌ وَيَقُولُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ تَثَبَّتْ فِي أَمْرِي فَلَمَّا أَکْثَرَ الْفَتَى قَالَ عُمَرُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام يَا أَبَا الْحَسَنِ مَا تَرَى فَنَظَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام إِلَى بَيَاضٍ عَلَى ثَوْبِ الْمَرْأَةِ وَبَيْنَ فَخِذَيْهَا فَاتَّهَمَهَا أَنْ تَکُونَ احْتَالَتْ لِذَلِکَ فَقَالَ ائْتُونِي بِمَاءٍ حَارٍّ قَدْ أُغْلِيَ غَلَيَاناً شَدِيداً فَفَعَلُوا فَلَمَّا أُتِيَ بِالْمَاءِ أَمَرَهُمْ فَصَبُّوا عَلَى مَوْضِعِ الْبَيَاضِ فَاشْتَوَى ذَلِکَ الْبَيَاضُ فَأَخَذَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فَأَلْقَاهُ فِي فِيهِ فَلَمَّا عَرَفَ طَعْمَهُ أَلْقَاهُ مِنْ فِيهِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى الْمَرْأَةِ حَتَّى أَقَرَّتْ بِذَلِکَ وَدَفَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِ الْأَنْصَارِيِّ عُقُوبَةَ عُمَرَ.

امام صادق (ع) مى‌فرمايد : زنى نزد عمر آورده شد كه به مردى از انصار دل بسته بود و به او عشق مي‌ورزيد ؛ ولى هر چه كوشيد جوان را جلب توجه و عطف نظر كند نتوانست ، تخم مرغى را شكسته با سفيده آن جامه خود را از بين دو ران آلوده ساخت و بدين وسيله جوان را متهم كرده او را نزد عمر برد و گفت : اى خليفه ! اين مرد مرا رسوا نموده است عمر تصميم گرفت جوان انصارى را عقوبت دهد ، مرد پيوسته سوگند ياد مى كرد كه هرگز مرتكب فحشايى نشده است و از عمر مى خواست تا در كار او دقت و تحقيق نمايد ، عمر به اميرالمومنين عليه السلام  که در آن جا حضور داشت رو كرده و گفت : يا على ! نظر شما در اين قضيه چيست ؟

آن حضرت به سفيدى جامه زن به دقت نظر افكنده وى را متهم نموده و فرمود: آبى بسيار داغ روى آن بريزند و چون ريختند سفيدى جامه بسته شد، پس امام على عليه السلام (براى فهماندن حاضران) اندكى از آن را در دهان گذاشت و چون طعمش را چشيد آن را به دور افكند و سپس به زن رو كرده، او را سرزنش نمود تا اين كه زن به گناه خود اعتراف نمود و از اين راه مكر و خدعه زن را آشكار كرد و به بركت آن حضرت، مرد انصارى از عقوبت عمر رها گرديد.………..,,,..

الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الكافي، ج7، ص422، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

اين روايت علاوه بركتاب کافى ، در منابع ذيل نيز آمده است :

الطوسي ،أبي جعفر محمد بن الحسن ( المتوفى 460 ه)‍، تهذيب الأحكام في شرح المقنعة للشيخ المفيد ، ج 6 ص   304   باب 92- باب من الزيادات في القضايا ،تحقيق: السيد حسن الموسوي الخرسان ، ناشر: دار الكتب الاسلامية تهران بازار سلطاني ، التصحيح الشيخ محمد الآخوندي 1390 ه‍ ق.

الحر العاملي ، محمد بن الحسن ،(متوفاى1104 ه‍ )، وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، ج 27   ص 281 باب 21- باب جملة من القضايا و الأحکام ،تحقيق و نشر : مؤسسة آل البيت ( ع) لإحياء التراث - قم المشرفة الطبعة : الثانية - جمادي الآخرة 1414 ه‍ .

النوري الطبرسي ، ميرزا حسين (متوفاى1320هـ)، مستدرك الوسائل ومستنبط المسائل ، ناشر : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث - بيروت – لبنان ، ج 17 ص 387 باب 17- باب جملة من القضايا و الأحکام ، تحقيق : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث،چاپ : الثانية،سال چاپ : 1408 - 1988 م

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، تحقيق: محمد الباقر البهبودي،ج 40 ص 303 باب 97- قضاياه صلوات الله عليه و ما...، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

اين روايت از چند جهت جاى دقت و تأمل دارد كه در ادامه به آن اشاره مي‌گردد :

گفتار اول : بررسي سند روايت:

اين روايت از نظر سند مشكل دارد ؛ زيرا در سند آن ، أبو العلاء يا أبو المعلى وجود دارد كه فردى مجهول است ؛ چنانچه علامه مامقانى در كتاب تنقح المقال در شرح حال او مي‌نويسد:

أبو المعلى روي في باب النوادر من كتاب الأحكام من الكافي عن عمر بن يزيد عنه عن أبي‌عبد الله عليه السلام ولم أقف على اسمه ولا حاله.

ابو معلى در باب نوادر ازكتاب فروع كافى از عمر بن يزيد واز ابو عبدالله روايت نموده است اما اسم وحال اورا پيدا نكردم .

المامقاني، الشيخ عبد الله، تنقيح المقال، ج3، باب الميم من فصل الكني، ص35، طبع في المطبعة المرتضوية، النجف الأشرف ـ 1352هـ .

در نيتجه اين روايت ارزش استناد و استدلال را ندارد.

گفتار دوم : بررسي دلالت روايت:

مخالفان اهل بيت عليهم السلام از اين روايت استفاده كرده‌اند كه اميرمؤمنان عليه السلام به بين دو ران زن نگاه كرده است و در نتيجه با عصمت آن حضرت در تضاد است؛ چون چگونه امكان دارد كه يك فرد معصوم به بين دو ران يك زن نگاه كند و ...

اما با دقت در متن روايت، متوجه مي‌شويم كه امام عليه السلام به بين دو ران نگاه نكرده است؛ بلكه به لباس زن در محل بين دو ران او نگاه كرده و روى لباس او آب داغ ريخته است. شواهدى در اصل روايت وجود دارد كه ما به اخصار به آن‌ها اشاره خواهيم كرد:

الف: تخم مرغ بر روي لباس ريخته شده است:

در روايت آمده است كه :

 «وَصَبَّتِ الْبَيَاضَ عَلَى ثِيَابِهَا بَيْنَ فَخِذَيْهَا».

سفيدى تخم مرغ را بر لباسش (نه روى خود رانش) در بين ران‌هايش ريخت .

در روايت آمده است كه تخم مرغ را روى لباسش ريخت ، نه روى خود رانش؛ و امام عليه السلام نيز به محل ريختن تخم مرغ كه روى لباس بوده است، نگاه كرده است، نه به خود ران:

فَنَظَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام إِلَى بَيَاضٍ عَلَى ثَوْبِ الْمَرْأَةِ وَ بَيْنَ فَخِذَيْهَا ... .

پس اميرالمومنين به سفيدى كه در روى لباس زن و در محل بين دو ران او قرار داشت نگاه كرد!

 آن گاه امام على عليه السلام فرمود :

فَقَالَ ائْتُونِي بِمَاءٍ حَارٍّ قَدْ أُغْلِيَ غَلَيَاناً شَدِيداً فَفَعَلُوا ...

 برايم آب جوشى که از جوش نيفتاده ،  بياوريد و آوردند و حضرت دستور داد آب جوش را به جايى که سفيدى بود و زن ادعا مى‌کرد آب منى مرد است ريختند و معلوم شد که سفيده تخم مرغ است.

از اين تكه روايت استفاده مي‌شود كه اصلا بدن زن برهنه نبوده و در نتيجه امام عليه السلام نيز به بدن برهنه او نگاه نكرده است؛ بلكه به محل ريختن تخم مرغ كه روى لباس بوده نگاه كرده است.

به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه آب جوشى كه ريخته شده است، قطعا روى خود بدن زن نبوده است؛ بلكه روى لباس او بوده است و گرنه با ريختن آب جوش روى بدن زن، پايش مي‌سوخت و هيچ حاكمى حق ندارد به شخص مدعى آسيب برساند.

اين مطلب نيز شاهدى ديگرى است كه امير مؤمنان عليه السلام به خود بدن نگاه نكرده است .

ب : روايت مربوط به تعزير است:

اين روايت ، مربوط به بحث زنا نيست ! دقت در متن روايت نشان مي‌دهد كه زن با ظاهر سازى ادعا كرده است كه اين انصارى در فلان مكان من را گرفت و من را رسوا كرد (يعنى چسپاندن بدن از روى لباس)! و سپس با همان صورت به نزد خليفه آمد! يعنى مستقيما به نزد خليفه آمده است تا از جوان انصارى شكايت كند !

شاهد بر اين مطلب نيز اين است كه در روايت از كلمه «عقوبت» استفاده شده است نه از كلمه «حد». اگر بحث از زنا بود، بايد بر او حد جارى مي‌كرد نه اين كه او را عقوبت (تعزير)  نمايد .

ج : كلمه « فخذيه » ملازم با برهنه بودن ران نمي‌ باشد:

 كلمه «فخذيه» هميشه دلالت بر برهنه بودن ران نمي‌كند، شبيه اين متن در كتب اهل سنت به صورت ذيل آمده است كه :

حدثنا موسى بن إسماعيل حدثنا حماد بن سلمة عن عبيد الله بن عمر عن القاسم : أن عمر طلق جميلة فجاءت أمها فذهبت بابنه عاصم فجاء عمر فأخبر فرفع فرسه فلحقها فضمته بين فخذيها.

عمر ، جميله را طلاق داد ؛ او به نزد مادر خويش رفت و پسرش عاصم را نيز همراه خود برد !عمر آمد و خبر دار شد ؛ به سرعت اسب خويش را برداشته و به دنبال او رفت ! اما آن زن ،‌پسر را بين دو ران خويش قرار داد !

أبو إسحاق الحربي ، إبراهيم بن إسحاق ( الوفاة: 285 )، غريب الحديث للحربي ، ج 1   ص 200  ، دار النشر : امعة أم القرى - مكة المكرمة - 1405 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. سليمان إبراهيم محمد العايد.

روشن است كه از اين روايت استفاده نمي‌شود كه عمر فرزندش را بين ران خود؛ در حالى كه برهنه بوده است، گذاشته باشد.

آيا كسى در ترجمه اين روايت مي‌گويد كه بين دو ران ، حتما بايد چسبيده به پوست باشد ؟!

اين قرائن نشان مي‌دهد كه مستشكل نمي‌تواند به صورت قطعى در ترجمه روايت بگويد كه «حضرت به پوست ران آن زن نگاه كرده‌اند» تا اشكال وارد شود ! بلكه آنچه با ظاهر روايت نيز مناسب است ،‌ اين است كه حضرت به پارچه در محل بين دو ران نگاه كردند ! همين وجود احتمال ديگر در ترجمه ، براى رفع اشكال ، كافى است !

گفتار سوم : لزوم رعايت ضوابط شهادت وكار شناسي در اسلام:

حتى اگر فرض بگيريم كه مقصود نگاه كردن به پوست و بين دو ران باشد ، باز ممكن است از باب قضاوت ، اين مطلب نه تنها جايز ، و بلكه واجب باشد ! لذا در ماجراى مغيره آمده است که :

عمر در مدينه در حضور مغيره از شاهدانى که واقعه را به او گزارش کرده بودند يکى ‌يکى و جداگانه تحقيق و پرسش کرد. ابوبکره گفت :

 «... أنه رآه بين رجلي أم جميل وهو يدخله ويخرجه كالميل في المكحلة ».

[از ترجمه جملات فوق معذوريم.]

 شبل و نافع  نيز چنين اقوالى را تکرار کردند. چون نوبت به شهادت برادر چهارمشان «زياد» رسيد و او از در وارد شد، عمر تا اورا ديد گفت:

«فلما نظر إليه عمر قال أما إني أرى وجه رجل أرجو أن لا يرجم رجل من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم على يده ولا يخزى بشهادته»

من ميبينم صورت مردى را كه اميد دارم كه سنگسار نشود مردى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله را بر دست او و خوار نشود بشهادت او.

البلاذري ، أحمد بن يحيى بن جابر (الوفاة: 279) ، فتوح البلدان ، ج 1ص 340، تحقيق : رضوان محمد رضوان ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1403.

و چون ازاو پرسيد که چه ديده است، زياد گفت : قال رأيته جالسا بين رجلي امرأة فرأيت قدمين مخضوبتين تخفقان واستين مكشوفتين وسمعت خفزانا شديدا.

ديدم نشسته ميان دو پاى زنى ... (از ترجمه معذوريم)

عمر گفت: آيا ديدى او را «... رأيت كالميل في المكحلة قال لا قال فهل تعرف المرأة قال لا... »، پس گفت: نه

الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي 310هـ)، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج 2، ص 493 ،ناشر: دار الفكر، بيروت 1405هـ.

چونکه زياد بن معبد البجلى صحنه اى مثل ديگران نديده بود، شرط اصلى گواهى زنا تحقق نيافت و مغيره مجازت نشد. سه برادر ديگر متهم به گواهى ناحق به قصد بي‌آبرو کردن يک مسلمان شدند و عمر دستور داد به هرکدامشان هشتاد تازيانه زدند.

ابوبکره پس از حد خوردن گفت : من دوباره شهادت مى‌دهم که مغيره اين عمل را انجام داده است . عمر خواست او را دوباره حد بزند ، ولى على (ع) مانع شد و فرمود : اگر او را حد بزنى براى رفيقت مغيره حد را جارى خواهم کرد .

فقال أبو بكرة بعد أن ضرب فإني أشهد أن المغيرة فعل كذا وكذا فهم عمر بضربه فقال له علي عليه السلام إن ضربته رجمت صاحبك ...

أبو الفرج الأصبهاني الوفاة: 356هـ)، الأغاني ،  ج 16   ص 108 ،دار النشر : دار الفكر للطباعة والنشر  - لبنان ، تحقيق : علي مهنا وسمير جابر.

ابن منظور ، محمد بن مكرم الأفريقي المصري (المتوفى : 711هـ) مختصر تاريخ دمشق ، ج 7   ص 382، دار النشر :

عمر در مراسم حج به اين مطلب اعتراف نمود که ابوبكره شهادتش درست بوده و لذا به مغيره گفت : ...والله ما أظن أبا بكرة كذب عليك وما رأيتك إلا خفت أن أرمى بحجارة من السماء .

به خدا ! ما شك نداشتيم كه ابوبكره راست مى گويد و ديدم كه تو مى ترسيدى سنگى از آسمان بر سرت فرود آيد.

أبو الفرج الأصبهاني الوفاة: 356هـ) ، الأغاني ،  ج 16   ص 109 ، دار النشر : دار الفكر للطباعة والنشر  - لبنان ، تحقيق : علي مهنا وسمير جابر.

كارشناسى ، يكى از مهم‌ترين دلايل اثبات است كه در غالب دعوا‌ها مورد استناد قرار مي‌گيرد و‌كم‌تر موضوع دعوايى مي‌توان يافت كه در آن موضوعات تخصصى كه نياز به بررسى فنى توسط كارشناس دارد، مطرح نباشد. از اين رو، ارجاع به كارشناس و صدور قرار كارشناسى به اقدامى متداول در رسيدگى به دعاوى تبديل شده است.

بسيارى از آراى قضايى نيز ‌مبتنى بر نظر كارشناس و مستند به آن است؛ حتى اگر پاسخ قبلى را قبول نكنند و بگويند كه حضرت على به بين دو ران آن زن نگاه كرده است مي‌گوييم اهميت ويژه كارشناسى در رسيدگى به دعاوي، عمر را بر آن داشت که از امام على به عنوان کارشناس در قضيه مغيره و ام جميل نظرش را بدهد . همان گونه که شهود صحنه ماجراى غير اخلاقى مغيره را در نزد عمر به عنوان شاهد گزارش نموده‌اند و از نظر مبانى فقه کيفرى اسلام هم ديدن صحنه جرم و بازگو نمودن آن به عنوان شهود و کار شناس نه تنها حرام نيست؛ بلکه لازم وضرورى  است واگر ديدن صحنه براى کار شناس وشهود از نظرفقه مشکل داشت ، خود خليفه نبايستى از شهود استعلام مى‌نمود واز امام على به عنوان عادل‌ترين کار شناس نظر خواهي مى‌نمود .

نتيجه :

اين روايت از نظر سندى ضعيف و راوى آن مجهول است؛ چون در سند او أبى العلاء يا أبى المعلى وجود دارد كه در هيچ يك از كتاب‌هاي رجالي معتبر توثيق نشده است.

از جهت دلالى نيز دو پاسخ دارد :

1. شبهه افكنان در ترجمه اين روايت اشبتاه كرده‌اند، ترجمه صحيح اين است كه: «به لباس در بين دو ران او نگاه كرد» و نه به پوست ران‌!

2. گاهى از باب قضاوت و اشهاد ، نگاه دقيق به عورت ، نه تنها جايز و بلكه واجب مي‌شود !

 

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  محمود     -   تاريخ:  03 خرداد 89 - 00:29:34
سلام

مطلب را با دقت خواندم. پاسخ بسيار زيبايي بود.

موفق باشيد.
2   نام و نام خانوادگي:  بهداد     -   تاريخ:  03 خرداد 89 - 10:46:02
سلام
آفرين، به اين ميگن جواب متقن و منطقي.
موفق باشيد.
3   نام و نام خانوادگي:  علي رضا     -   تاريخ:  03 خرداد 89 - 11:35:43
موقع الإمامية باللغة العربية

www.al-imamia.blogfa.com
4   نام و نام خانوادگي:  امير     -   تاريخ:  03 خرداد 89 - 12:40:40
سلام

بسيار جواب کامل و تخصصي بود به نحوي که سوال ديگري در ذهنم باقي نگذاشت. سلمکم الله في الدارين
5   نام و نام خانوادگي:  متين     -   تاريخ:  04 خرداد 89 - 01:10:49
آيا همچين داستاني با سند صحيح نقل شده است؟ زيرا علامه اميني در الغدير اين حديث را از کتب اهل سنت نقل کرده و آن را يکي از موارد جهل عمر ميداند.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

آنچه در اين روايت اشكال شده است ، نگاه كردن اميرمومنان ، به ران آن زن است ! و گرنه اصل اين ماجرا در كتب اهل سنت نيز آمده است و در كتب شيعه نيز با مضامين ديگر آمده است :

وقال جَعْفَرُ بن مُحَمَّدٍ أتى عُمَرُ بن الْخَطَّابِ رضي اللَّهُ عنه بِامْرَأَةٍ قد تَعَلَّقَتْ بِشَابٍّ من الْأَنْصَارِ وَكَانَتْ تَهْوَاهُ فلما لم يُسَاعِدْهَا احْتَالَتْ عليه فَأَخَذَتْ بَيْضَةً فَأَلْقَتْ صفرتها ( ( ( صفارها ) ) ) وَصَبَّتْ الْبَيَاضَ على ثَوْبِهَا وَبَيْنَ فَخْذَيْهَا
ثُمَّ جَاءَتْ إلَى عُمَرَ صَارِخَةً فقالت هذا الرَّجُلُ غَلَبَنِي على نَفْسِي وَفَضَحَنِي في أَهْلِي وَهَذَا أَثَرُ فِعَالِهِ
فَسَأَلَ عُمَرُ النِّسَاءَ فَقُلْنَ له إنَّ بِبَدَنِهَا وَثَوْبِهَا أَثَرَ الْمَنِيِّ
فَهَمَّ بِعُقُوبَةِ الشَّابِّ فَجَعَلَ يَسْتَغِيثُ وَيَقُولُ يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ تَثَبَّتْ في أَمْرِي فَوَاَللَّهِ ما أَتَيْت فَاحِشَةً وما هَمَمْت بها فَلَقَدْ رَاوَدَتْنِي عن نَفْسِي فَاعْتَصَمْت
فقال عُمَرُ يا أَبَا الْحَسَنِ ما تَرَى في أَمْرِهِمَا فَنَظَرَ عَلِيٌّ إلَى ما على الثَّوْبِ ثُمَّ دَعَا بِمَاءٍ حَارٍّ شَدِيدِ الْغَلَيَانِ فَصَبَّ على الثَّوْبِ فَجَمَدَ ذلك الْبَيَاضُ ثُمَّ أَخَذَهُ وَاشْتَمَّهُ وَذَاقَهُ فَعَرَفَ طَعْمَ الْبَيْضِ وَزَجَرَ الْمَرْأَةَ فَاعْتَرَفَتْ

الطرق الحكمية في السياسة الشرعية ا ج 1   ص 70، اسم المؤلف:  أبو عبد الله شمس الدين محمد بن أبي بكر بن أيوب بن سعد الزرعي الدمشقي الوفاة: 751 هـ ، دار النشر : مطبعة المدني - القاهرة ، تحقيق : د. محمد جميل غازي
و ضعيف بودن سند يك روايت ، دلالت بر بطلان اصل ماجرا نمي‌كند ! تنها به آن روايت نمي‌توان استشهاد كرد !

بنا بر اين ، استدلال مرحوم علامه اميني در كتاب شريف الغدير ، به اين روايت كه در كتب اهل سنت نيز آمده است ، صحيح است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

6   نام و نام خانوادگي:  ح.م     -   تاريخ:  04 خرداد 89 - 19:57:11
بسيار جواب قاطع براي افراد لجوج بود و جواب متين براي افراد با انصاف. اجركم علي الله
7   نام و نام خانوادگي:  نجفي     -   تاريخ:  04 خرداد 89 - 20:55:31
به نام خدا سلام خسته نباشيد باعرض ادب و احترام خدمت استاد ارجمند جناب دکتر حسيني (حفظه الله تعالي) آيا همان طور که در کتاب شهاب الدين احمد اندلسي مالکي معروف به ابن عبدربه در کتاب (عقدالفريد) آمده است مامون(لعنت الله عليه) با 40 نفر از فقيهان ودانشمندان اهل سنت درباره ي برتري اسدالله حضرت علي بن ابي طالب(عليه آلاف تحيه والثنا) مناظره کرده است؟اين مناظره روايتي از اسحاق بن ابراهيم بن اسماعيل بوده است.درست است يا خير؟در ضمن آيا عبا و عمامه ي سياه(که امروزه علامتي براي علويين است) علامتي بوده که بني عباس براي خود انتخاب کردند ويا بعد از واقعه ي خونين عاشورا و مصائب سيدنا امام حسين بن علي(عليهما السلام) ائمه اطهار سلام الله عليهم براي خود انتخاب کردند؟ براي تعجيل در فرج مهدي فاطمه-س- صلوات والسلام علي من التبع الهدي
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- در مورد مناظره مامون ، اين مناظره در كتب شيعه ، با چندين سند آمده است ؛ بنابر اين اصل مناظره ، واقع شده است ، اما در بعضي از استدلال‌هاي او اختلاف است .

2- در مورد سياه پوشي ، و علت آن به صورت مفصل در آدرس ذيل پاسخ داده شده است :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=159

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

8   نام و نام خانوادگي:  حجت     -   تاريخ:  08 خرداد 89 - 22:09:50
ممنون واقعا لذت بردم/ موفق باشيد
9   نام و نام خانوادگي:  حسن     -   تاريخ:  11 خرداد 89 - 16:44:40
سلام بر همه شما عزيزان
واقعا مطلب خوب و به جايي بود
انما يريدالله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا
10   نام و نام خانوادگي:  s.h     -   تاريخ:  12 خرداد 89 - 18:38:33
در متن جواب چند اشکال لفظي وجود دارد که اميدوارم با دقت دوباره انها برطرف شود. باتشکر
11   نام و نام خانوادگي:  سوال     -   تاريخ:  18 تير 89 - 22:45:48
علامه حلي ميگويد: اين آيه در حق حضرت علي و فاطمه و حسن و حسين است: (مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ ﴿١٩﴾ بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ) (الرحمن: 19-20). «دو درياى مختلف (شور و شيرين) را در كنار هم قرار داد، در حالى كه با هم تماس دارند. در ميان آن دو برزخى است كه يكى بر ديگرى غلبه نمى‏كند (و به هم نمى‏آميزند)». او اضافه ميکند: سني هم حرف ما را ميگويد و مفسر سني ها ؛يعني ثعلبي؛ در تفسير خود مينويسد: ابونعيم از ابن عباس روايت مي‌کند که در فرموده: « مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ » منظور از دو دريا علي و فاطمه است و در « بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ» مراد از برزخ و حد فاصل پيامبر مي‌باشد. همچنين مرواريد و مرجان در آيه بعد: (يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ) (الرحمن: 22). «از آن دو درياى (شور و شيرين)، لؤلؤ و مرجان خارج مى‏شود».حسن و حسين هستند، چنين فضيلتي براي هيچ کدام از اصحاب ديگر حاصل نشده و لذا او براي امامت شايسته‌تر و اولي‌تر است. پاسخ اهل سنت: 1 – چنين تفسير خزعبلات را فقط فردي بيمار بر زبان مي‌آورد چرا که به هذيان گويي بيشتر شبيه است تا به تفسير قرآن، و چيزي از قبيل تفسير ملحدان و قرمطيان باطنيون از قرآن است، حتي از تفسير آنها هم بدتر است. اصولاً چنين تفسيرکردني، بي‌احترامي و اهانت بزرگي به قرآن و معاني والاي آن است. 2: اين آيات در سوره رحمن است که به اجماع مسلمانان سوره‌اي مکي است, و حسن و حسن در مدينه متولد شدند. 3: دريا ناميدن علي و فاطمه، و اينکه حسن مرواريد باشد و حسين مثلاً مرجان و نکاح‌شان را مرج شمردن امري است که زبان عربي نه در مجاز و نه در حقيقت آن را نميشناسد، لذا اين سخن که دروغي بر خدا و قرآن است، از لحاظ لغت عرب نيز نادرست است. 4: اگر معني اين باشد آيه عام است. يعني هر کس با زني ازدواج کند و صاحب دو فرزند شود آن دو از همين نوع هستند!!! 7: ائمه تفسير بر خلاف چيزي که اين علامه گفته اتفاق نظر دارند و کساني چون طبري و ديگران روايتي بر خلاف اين روايت دروغين ذکر کرده‌اند. 8 – اصلا اين آيه، يک معجزه علمي قرآن است، پس بياييد وجه اعجاز را ببينيد، تا سنگيني جرم تاويل گران بيشتر معلوم شود: علوم دريا شناسي امروز بوضوح اين پديده را باثبات رسانيده است. که بين درياي مديترانه و اقيانوس اطلس ؛در جبل الطارق؛ مانعي قرار دارد. در سال 1982م يک هيئت علمي از امريکا به دانشگاه ملک عبدالعزيز در سعودي آمد و ياد آور گرديد که اين پرده در ميان آبهاي باب مندب وجود دارد که سفينه هاي فضائي امريکا آنرا عکس برداري کرده است، و معلوم شده است که اين پرده با جزر و مد و توسط باد در حرکت است يعني ـ مرج ـ چنانکه قرآن ميگويد و عمق آن در بحر تقريباً به هزار متر ميرسد. حالا در قرآن مي بينيم که اين آية ميگويد: (مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ ﴿١٩﴾ بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ ﴿٢٠﴾ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿٢١﴾ يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ ﴿٢٢﴾ سوره الرحمن 19_22 ) (دو دريا را [به گونه‌اى‌] روان كرد [كه‌] با هم برخورد كنند. (١٩) ميان آن دو، حد فاصلى است كه به هم تجاوز نمى‌كنند. (٢٠) پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟ (٢١) از هر دو [دريا] مرواريد و مرجان برآيد.). و همچنين خداوند فرموده است: ﴿ وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَـٰذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَـٰذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا ﴾ (الفرقان: 53) «و اوست كسى كه دو دريا را موج‌زنان به سوى هم روان كرد: اين يكى شيرين [و] گوارا و آن يكى شور [و] تلخ است؛ و ميان آن دو، مانع و حريمى استوار قرار داد.» . اين پرده يا برزخ فاصل ميان نهر وبحر وجود دارد، آبهاي نهر که به بحر سرازير ميشود و با وضاحت در تصوير هاي گرفته شده از سفينه هاي فضاي معلوم ميشود و شکل آن تقريباً مثلثي است، اصل و پايه آن در بحر و بلندترين نقطهء آن آخر نهر است و تحقيقات علمي نشان ميدهد اين پرده ها همانگونهء که قرآن گفته پردهء است که ميشود از آن گذشت و ماهي ميتواند از آن عبور کند چه در بحر باشد وچه در نهر.
12   نام و نام خانوادگي:  حامد     -   تاريخ:  08 شهريور 89 - 19:42:26
جواب خيلي عاليي بود.
اما مطلب مهم تر جهل شبهه انداز ( البته نه سوال کننده محترم ) است!!!
اصلا آيا آبي که از جوش نيافتاده به روي بدن لخت کسي مي توان ريخت و آن شخص بدون اينکه اوفي بگويد به اعتراف بپردازد!!!
واقعا من متاسفم براي دشمنان مولا که برا اينکه به زعم خودشان شبهه اي در تشيع وارد کنند جهل و حماقت خودشان را اثبات مي کنند!!!
سلام بر اول مظلوم عالم و تنها اميرالمومنين، مولاي متقيان علي ابن ابيطالب صلوات الله و سلامه عليه
باتشکر - ياعلي
13   نام و نام خانوادگي:  مهدي نظري     -   تاريخ:  08 شهريور 89 - 22:22:04
سلام
موفق باشيد
14   نام و نام خانوادگي:  سيد احسان عصمتي     -   تاريخ:  09 شهريور 89 - 12:02:36
با تشکر از سايت بسيار نافع‌تان التماس دعا
15   نام و نام خانوادگي:  حميدرضا     -   تاريخ:  09 شهريور 89 - 22:41:21
سلام چندتا سوال دارم: چرا رهبر کشور شيعه مي‌شود خميني کبير و آيت اله خامنه‌اي و رهبر کشور وهابي مي‌شود ملک عبدالله؟ (صحنه تاريخي مشروب خوردن ايشون با بوش را يادتون هست) چرا مجاهد شيعه مي‌شود سيد حسن نصرالله و مجاهد وهابي مي‌شود عبد المالک ريگي؟ (اين اسامي را بياد آوريد: تاسوکي و سربازان مظلوم مرزباني و مسجد اميرالمومنين... بسه يا بازم بگم؟) چرا کشور شيعه مي‌شود ايران که حتي براي وهابيان پاکستان هم که دچار بحران شدند کمک مي‌فرستد و کشور وهابي مي‌شود عربستان؟ (ماجراهاي جنگ لبنان و غزه را به ياد بياوريد که حتي به هم مذهب‌هاي خودشون تو فلسطين هم خيانت کردند) چرا سياستمدار شيعه مي‌شود دکتر احمدي نژاد و سياستمدار سني مي‌شود حسني مبارک؟ (که کم مونده بود بپره بغل وزير خارجه سابق اسراييل که فکر کنم اسمش تزيپي ليوني بود!) و هزاران چراي ديگر که سرآمدشان اين است: چرا شيعه خود را پيروي علي مي‌داند و سني خود را پيرو عمر......؟ از به اصطلاح عالمان سني که سلطان سفسطه و مغلطه ‌کردن هستند، جواب مي‌خواهيم! يعني جوابي دارند؟!!!!!!!!!
16   نام و نام خانوادگي:  حسين الوندي     -   تاريخ:  25 شهريور 89 - 21:47:56
جواب بسيار عاليي بود.
17   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:  31 شهريور 89 - 15:10:31
سلام خداوند عقل دهد. اين روايت را به هر آدم سالم (از نظر عقل) نشان بدهي براي امير المومنين عليه السلام كف ميزند و ناخودآگاه دچار هيجان مي‌شود. آن وقت ما آن را در جهت وهن خرج مي‌كنيد. كاش بقول آن فرنگي علي عليه السلام در غرب به دنيا آمده بود و آن وقت خيلي بهتر قدرش را مي‌دانستند. من از مسئول سايت مي‌پرسم كه چه اصراري‌ست كه حتما جواب بعضي شبهات كه مفت هم نمي‌ارزد داده شود؟ خدايا من علي را دوست دارم. جان و مال و فرزندانم فدايش كه اين همه داناست و اين‌قدر در بين ما مظلوم! مشكلات مربوط به خليفه غاصب و ناداني را كه خود از او استمداد كرده به اين ظرافت حل مي‌كند و آنگاه متهم مي‌گردد كه چرا .... زني را نگاه كرده‌اي! حقا كه اينها هيچ بهره‌اي از انسانيت نبرده‌اند بهره ديني بماند. اي اشك! بريز
18   نام و نام خانوادگي:  زضا نورايي     -   تاريخ:  16 آبان 89 - 23:54:57
جواب متقني بود وراه هرگونه شبهه رابحمده الله بست.متشكريم
19   نام و نام خانوادگي:  علي عسكري     -   تاريخ:  21 آذر 89 - 14:28:26
سلام
جواب محكم و بسيار عالي بود .
خدا به شما جزاي خير عطا كند.
20   نام و نام خانوادگي:  فرزاد رها     -   تاريخ:  12 دي 89 - 14:26:24
سلام بزرگواران ميتوانم بپرسم آيا شما در مورد کتب سني ها به خود کتاب مراجعه مي کنيد يا به نرم افزار ؟ و اگر به نرم افزار مراجعه مي کنيد مي توانيد اسم نرم افزار و نام موسسه توليد کننده اش را بدانم ؟ چون براي کارهاي تحقيقي زياد لازم مي شود. ممنون مي شوم اگر جواب بدهيد
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

در اين زمينه مي‌توانيد از برنامه الجامع الكبير كه توسط شركت مركز التراث للبرمجيات درست شده است استفاده كنيد .

البته در بعضي از موارد كتاب‌هاي موجود تحريف شده‌اند ، اما بيشتر موارد مي‌توان از اين برنامه استفاده كرد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات





   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما