* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 18 شهريور 1387 تعداد بازديد: 4589 
آيا روايت « فإن لم تجديني فأتي أبابكر» از قول رسول خدا (ص) صحت دارد؟
گروه اهل سنت  

سئوال كننده : يزدان

اصل روايت :

عن جبير بن مطعم  قال: أتت النبي صلى الله عليه[وآله] وسلم  امرأة فكلمته في شيء فأمرها أن ترجع إليه، قالت: يا رسول الله أرأيت إن جئت ولم أجدك ؟ كأنها تريد الموت . قال: «فإن لم تجديني فأتي أبابكر».

جبير بن مطعم مي گويد : زني خدمت رسول خدا صلي الله عليه [وآله] و سلّم شرفياب شد و پيرامون موضوعي با حضرت صحبت نمود حضرت به او فرمود : برگرد و بعدا دوباره مراجعه کن ! آن زن عرضه داشت:اگر آمدم و شما را نيافتم چه کار کنم ؟گويا قصد آن زن بعد از رحلت رسول خدا بوده . حضرت فرمودند : اگر آمدي و من را نيافتي به ابو بکر مراجعه کن .

تاريخ اسلام ، ترمذي ( 279 هـ ) ، ص ۱۱ و صحيح بخاري ، محمد بن اسماعيل (258 هـ ) ، ج 5 ، ص 73 .

پاسخ اجمالي :

1 . اين روايت را تماماً از جبير بن مطعم نقل كرده‌اند كه ذهبي او را از طلقاء دانسته است

2 . نووي در شرح صحيح مسلم تصريح نموده:

 فليس فيه نص على خلافته وامر بها

اين روايت بر خلافت ابوبکر دلالت ندارد

3 . همچنين نووي تصريح نموده :

بل هو اخبار بالغيب الذي اعلمه الله تعالى به

 إين روايت خبر از غيبي است كه رسول اکرم صلي الله عليه وآله وسلم نسبت به اتفاقي که در آينده مي افتد (و دلالتي بر تاييد خلافت ابوبكر ندارد) . 

4 . اين روايت در مقابل روايتي قطعي الصدور در فضائل اميرالومنين عليه السلام جعل شده است .

5 . راوي عبارتي را اضافه نموده تا از روايت بهره برداري خاص نمايد.

6 . اين سئوال اساسي همواره مطرح مي باشد: که به چه دليل اهل سنت روايات متقن ومحکمي همچون روايت غدير خم و حديث ثقلين را که از محکم ترين اسانيد از طريق عامّه و خاصّه بر خوردار است را نپذيرفته ولي در مقابل به هر روايت سست و بي اساس وبا ضعيف ترين سلسله سندي که به شکلي بتواند خلافت خلفاي ثلاثه را نه اثبات بلکه به ذهن تداعي نمايد را به آن تمسک نموده و نازل منزله وحي الهي فرض ميکنند و در موارد مختلف به آن استناد مي کنند؟

پاسخ تفصيلي :

1 . تمام كساني كه اين روايت را نقل كرده‌اند از جبير بن مطعم آورده‌اند كه ذهبي او را از طلقاء شمرده‌ است .

 جبير بن مطعم :  ابن عدي بن نوفل بن عبد مناف بن قصي . شيخ قريش في زمانه ، أبو محمد ، ويقال : أبو عدي القرشي النوفلي ، ابن عم النبي صلى الله عليه وسلم  من الطلقاء .

سير اعلام النبلاء ، ذهبي ( 748 هـ ) ، ج 3 ، ص 95 .

2 . نووي در شرح صحيح مسلم راجع به حديث مورد بحث مي‌نويسد :

واما قوله صلى الله عليه وسلم في الحديث الذي بعد هذا للمرأة حين قالت يا رسول الله أرأيت ان جئت فلم أجدك قال فإن لم تجديني فأتي أبا بكر فليس فيه نص على خلافته وامر بها بل هو اخبار بالغيب الذي اعلمه الله تعالى به .

شرح مسلم ، النووي ( 676 هـ )، ج 15 ، ص 155 .

و امّا حديث پيامبر اکرم صلي الله عليه [وآله]وسلم که بعد از اين مي آيد و در باره زني است که به رسول خدا صلي الله عليه [وآله]وسلم عرض کرد يا رسول الله ! اگر زماني شد که آمدم و شما را نيافتم چه کنم ؟ حضرت فرمودند : در آن هنگام به ابوبکر مراجعه کن .در اين حديث هيچ گونه تصريحي بر خلافت ابوبکر و امر به آن از سوي رسول اکرم صلي الله عليه [وآله]وسلم وجود ندارد بلکه صرفا خبري است که آن حضرت از غيب داده و خداوند او را به اين مطلب آگاه نموده است .

 

3 . نووي در شرح صحيح مسلم همچنين مي‌گويد :

... بل هو اخبار بالغيب الذي اعلمه الله تعالى به

شرح مسلم ، النووي ( 676 هـ ) ، ج 15 ، ص 155 .

 در اين روايت هيچ گونه نصّ صريحي از رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلّم بر اين مطلب که خليفه بعد از من چه کسي است وجود ندارد.   

توضيح اين که :

نکته جالب توجه ديگري که مي توان از اعتراف نووي در متن فوق استفاده نمود اين که بر فرض هم که اين روايت از رسول اکرم صلي الله عليه وآله وسلم صادر شده مي بود مي توانست به عنوان خبري از غيب توسط رسول اکرم محسوب گردد مبني بر اين که در آينده چنين اتفاقي خواهد افتاد و اين هرگز دلالت بر محبوبيت و تاييد اين اتفاق از سوي آن حضرت ندارد وچه بسا اين اتفاق مي تواند علي رغم ميل باطني حضرت بوده باشد .

يعني در حقيقت حضرت از يک واقعه خارجي که در آينده به وقوع مي پيوندد خبر مي دهد به اين شکل که حضرت به آن زن مي فرمايد: تو هنگام رجوع به من کس ديگري که ابوبکر باشد را خواهي يافت که بر جايگاه من تکيه زده است . واين موضوع نظاير ديگري نيز دارد ، مانند آن خبر غيبي که رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلّم در باره عائشه فرمودند : «تقاتل علي بن ابي طالب و تنبحها کلاب الحوآب» که حضرت در خبر غيبي خود به عائشه فرمودند :در آينده در منطقه اي بين کوفه و بصره با علي [عليه السلام] به جنگ خواهي پرداخت .

حال آيا مي توان اين خبر از غيب را به منزله امر به اين عمل وتصحيح فعل عائشه تلقي نمود ؟ کاري که وقتي عائشه در همان سرزمين حوآب به ياد آن سخن رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلّم افتاد به خود لرزيد وگفت : «انا لله و انا اليه راجعون» و خواست منصرف گردد اما چه فائده که باز هم با فريب عبد الله بن زبير به کارزار خود با امير المومنين  عليه السلام ادامه داد .

4 . اين روايت دقيقا در مقابل روايتي ساخته شده که احمد بن حنبل و طبراني آن را با سلسله سند صحيح آورده اند و آن اين که رسول اکرم صلي الله عليه وآله و سلم در شان امير المومنين علي ابن ابي طالب عليهما السلام فرموده‌اند :

لمّا حضر رسول الله صلى الله عليه وسلم قالت صفية : يا رسول الله ، لكل امرأة من نسائك أهل تلجأ إليهم ، وإنك أجليت أهلي ، فإن حدث حدث فإلى من ؟ قال صلى الله عليه وآله وسلم : " إلى علي بن أبي طالب " .

و چون زمان وفات ( شهادت رسول خدا ) صلى الله عليه وآله وسلم فرا رسيد [ ام المومنين ]صفيه به آن حضرت عرضه داشت : يا رسول الله بعد از شما هر کدام از همسرانتان به کسي پناه مي برند حال با وجود آن که خانواده من به فرموده شما جلاي وطن کرده اند اگر اتفاقي براي شما بيافتد من به چه کسي پناه ببرم ؟ حضرت فرمودند : تو به علي بن ابي طالب مراجعه کن .

مسند ، احمد بن حنبل ( 241 هـ ) ، ج 6 ، ص 300 .

هيثمي روايت فوق را صحيح دانسته و در باره آن گفته :

رواه الطبراني ورجاله رجال الصحيح .

اين روايت را طبراني نقل كرده و تمام رجال در سند آن را نيز صحيح دانسته است .

 مجمع الزوائد ، هيثمي ( 807 هـ ) ، ج 9 ، ص 113 .

5 . اکثريت قريب به اتفاق کتاب هايي که اين روايت را ذکر کرده اند در رواياتشان عبارتي دارند که به وضوح مي رساند اضافه اي از سوي راوي در روايت ايجاد گرديده و آن عبارت « کانها تريد الموت»«کانها تعني الموت » « کانها تعرض الموت » است که راوي از پيش خود تفسير نموده است . يعني در حقيقت اين بخش از روايت بر فرض صدور دسيسه اي از سوي راوي است که اگر اين بخش را حذف کنيم در ظاهر روايت هيچ گونه دلالتي براي بعد از شهادت و رحلت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نخواهد داشت . به اين معنا که راوي مي گويد : يا رسول الله ! اگر آمدم  و شما را نيافتم اينجا راوي اضافه مي کند يعني بعد از رحلت ، شما را نيافتم در حالي که چنين اضافه اي از ظاهر روايت فهميده نمي شود . و چه بسا ممکن است در امور دنيوي وروزانه کسي آمده باشد و از رسول خدا تقاضايي نموده باشد و حضرت فرموده باشند برو و بعدا مراجعه کن ، و چون مراجعه نمودي ومرا نيافتي به ابو بکر مراجعه کن .

و با اين قرينه مي توان پي برد که در چند کتاب معدود ديگر نيز روايت مي توانسته به همين شکل بوده باشد که در آنها ديگر اضافه از سوي راوي را حذف نموده اند .

متوني که روايت را با دسيسه و اضافه راوي (« کانها تريد الموت»«کانها تعني الموت » « کانها تعرض الموت »)آورده اند ه شرح زير است :

1 . سنن کبراي بيهقي ج  ص153 .

2 . فتح الباري ابن حجر ج7ص 16 .

3 . عمده القاري العيني ج 16  179 4 .

4 . صحيح ابن حبان ج 15 ص 292

5 . التمهيد ابن عبد البر ج 22 ص 126

6 . آسد الغابه ابن اثير ج1 ص272 .

7 . صحيح مسلم ج 7 ص110 .

8 . البدايه والنهايه ابن کثير ج6 ص 231 .

9 . صحيح بخاري ج4 ص 191 و ج8 ص 127 .

10 . جالب تر از همه تاريخ  مدينه دمشق ابن عساکر ج 30 ص 220 است که تصريح نموده : « قال ابن حمدان انک تعرض بالموت »( ابن حمدان مي گويد : بعد از موت شما) يعني ابن عساکر تصريح دارد که اين بخش جزء حديث نبوده و راوي يعني ابن حمدان آن را اضافه نموده است .

سئوال اساسي :

 در پايان اين سئوال اساسي همواره مطرح است که چرا اهل سنت روايات متقن ومحکمي همچون روايت غدير خم و حديث ثقلين را که از محکم ترين اسانيد از طريق عامّه و خاصّه بر خوردار است را نپذيرفته ولي در مقابل به هر روايت سست و بي اساس و با ضعيف ترين سلسله سندي که به شکلي بتواند خلافت خلفاي ثلاثه را نه اثبات بلکه به ذهن تداعي نمايد را به آن تمسک نموده و  نازل منزله وحي الهي فرض ميکنند و در موارد مختلف به آن استناد مي کنند؟

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

 

 



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  حسام     -   تاريخ:  21 شهريور 87 - 00:00:00
با عرض سلام خدمت دست اندر کاران پايگاه ولي عصر و تشکر از همت ايشان در پاسخگويي به شبهات ،

خيلي خوشحال شدم که در مورد اين حديث ، مقاله ي پربار شما را مطالعه نمودم . اين سؤال اتفاقا براي بنده نيز پيش آمده بود ولي احتمال دادم که بايد جعلي باشد . متأسفانه صحيح بخاري در فضايل خلفاي سه گانه ، احاديث مجعول فراواني را در خود جاي داده است ولي در عوض جناب بخاري با عدم نقل حديث ثقلين ، خيال خود و پيروانش را راحت ساخته است .

اگر لطف کنيد و در مورد حديث « لو كنت متخذا خليلا من أمتي لأتخذت أبا بكر » که از طريق ابن عباس و أبو سعيد خدري در صحيح بخاري وارد شده است نيز مطلبي را ارائه دهيد ، بسيار سپاسگزار خواهم شد .

باز هم متشکر از زحمات شما ...
2   نام و نام خانوادگي:  فرهاد.ف     -   تاريخ:  26 شهريور 87 - 00:00:00
سلام عليکم !
بله همين طور است اينها حديث ثقلين و غدير و ... کنار گذاشتن دنبال احاديث ضعيفه ميگردن براي ثابت کردن حقانيت خلفا سه گانه !!!
رسول الله فرمود:
«إنّي تارك فيكم خليفتين : كتاب الله ، وأهل بيتي...»
أخرجه الإمام أحمد من حديث زيد بن ثابت بطريقين صحيحين أحدهما في أول صفحة 182، والثاني في آخر صفحة 189 من الجزء الخامس من مسنده. وأخرجه الطبراني في الكبير عن زيد بن ثابت أيضاً وهو الحديث 873 من أحاديث الكنز: 44 من جزئه الأول
يوجد هذا الحديث أيضاً في: الدر المنثور للسيوطي الشافعي: 2/60 ، احياء الميت للسيوطي بهامش الاتحاف بحب الأشراف: 116، ينابيع المودة للقندوزي الحنفي: 38 و183 ط اسلامبول وص42 و217 ط الحيدرية، مجمع الزوائد للهيثمي: 9/162

قال (ص) :( إن الله عز وجل مولاي وأنا مولى كل مؤمن ثم أخذ بيد علي (رض) فقال: من كنت مولاه فهذا وليه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه.)

قال الحاكم النيسـابوري: حديث صحيح على شرط الشيخين (بخاري و مسلم ) ولم يخرجاه بطوله . المستدرك على الصحيحين 3/118 برقم: 4576 و 3/118 برقم: 4577

قول الرسول صلى الله عليه وآله وسلم لعلي عليه السلام: «أنت مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبي بعدي»

صحيح البخاري كتاب المغازي باب غزوة تبوك: 5/129 ط دار الفكر و خصائص أمير المؤمنين للنسائي الشافعي و مجمع الزوائد: 9/109 و110 و111 و119 ...

قال الله تعالي:{ و لقد آتينا موسي الکِتابَ و جعَلنا مَعَهُ أخاهُ هارونَ وَزيرا } الفرقان 35

قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم:(( لا تقع في علي ، فانه منّي و أنا منه و هو وليّکم بعدي و أنه منّي و أنا منه و هو وليّکم بعدي .))

يوجد في : مسند أحمد 4 : 437 ـ 438 ، سنن الترمذي 5 | 3712 ، الخصائص ـ للنسائي بتخريج الاَثري ـ | 65 و 86، المصنّف ، ابن أبي شيبة ـ فضائل عليّ ـ 7 | 58 ، الاِحسان بترتيب صحيح ابن حبّان 9 : 41 | 6890

قوله تعالى: «وقفوهم إنهم مسؤولون» الصافات آية: 24 مسؤولون عن ولاية أمير المؤمنين علي بن أبي طالب رضي الله عنه

راجع في ذلك: شواهد التنزيل للحاكم الحنفي: 2/106 حديث: 785 و786 و787 و788 و789، كفاية الطالب للكنجي الشافعي: 247 ط الحيدرية وص120 ط الغري، نظم درر السمطين للزرندي الحنفي: 109، تذكرة الخواص للسبط بن الجوزي الحنفي: 17، ينابيع المودة للقندوزي الحنفي: 112 و114 و270 و295 ط اسلامبول وص131 و133 و324 و354 و355 ط الحيدرية، المناقب للخوارزمي الحنفي: 195، الصواعق المحرقة لابن حجر الشافعي: 147 ط المحمدية وص89 ط الميمنية بمصر، روح المعاني للألوسي في تفسير هذه الآية، فرائد السمطين: 1/79

عن ابن مسعود عن رسول الله (ص) قال: أتاني ملك فقال:يا محمّد واسأل من ارسلنا من قبلك من رسلنا على ما بعثوا . قلت:على ما بعثوا ؟
قال:على ولايتك وولاية علي بن ابي طالب.
معرفة علوم الحديث حاكم النيسابوري ص96 .
فلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفسَكَ عَلَى آثارهِم إِن لَّم يُؤمِنوا بِهَذا الحَدِيثِ أَسَفاً . الکهف 6

با تشکر و سپاس از زحمات بي دريغ شما !

قال الله تبارك و تعالي : فَبَشِّرْ عِبَاد . الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب‏ .الزمر /17 و 18 .

يا حق

3   نام و نام خانوادگي:  علي .عارفي     -   تاريخ:  07 آبان 87 - 00:00:00
شما كه از مذهب حقه اهل بيت حمايت مي كنيد انشائ الله باپيامر خاتم واهل بيت طاهرينش محشورشويد انشائ الله
4   نام و نام خانوادگي:  سهيل     -   تاريخ:  02 آذر 87 - 00:00:00
چطور در جاهايي كه به نفع شما است به منابع اهل سنت اشاره مي كنيد و از آنان به عنوان حديث معتبر روايت مي كنيد اي روافض
اگر اين حديث هاي دروغ باشد بقيه چيزها هم دروغ است آخه علي جز كشار و عدم سياست و بي تدبيري براي اسلام و مسلمين چه كاري انجام داده است
جواب نظر:
جناب سهيل ! همان طور كه ملاحظه مي&zwnjكنيد ، اين روايت طبق مباني اهل سنت تضعيف و جعلي بودن آن ثابت شده است . در موارد ديگر نيز اگر اعتبار روايت را ثابت كنيم ، طبق همان مباني است كه علماي سني قبول دارند .

بلي ، از ديد شما امير مؤمنان عليه السلام هيچ كاري براي اسلام انجام نداده است ، در جنگ بدر اين ابوبكر و عمر بودند كه پهلوانان دشمن را به هلاكت رساند ، در جنگ احد اين ابوبكر و عمر بودند كه از رسول خدا  دفاع كردند و امير المؤمنين (نعوذ بالله) فرار كرد و خود را به بالاي كوه رساند ، در جنگ خيبر اين ابوبكر و عمر بودند كه مرحب را شكست دادند و قلعه خيبر را فتح كردند و امير المؤمنين دو روز پشت سر هم رفت و شكست خورده برگشت ، در جنگ خندق اين عمر و ابوبكر بودند كه باهم به جنگ عمرو بن عبدود رفت و او را شكست داد و ... .



والسلام علي من اتبع الهدي



گروه پاسخ به شبهات

5   نام و نام خانوادگي:  سهيل     -   تاريخ:  03 آذر 87 - 00:00:00
در زمان خلافت چه كاري براي اسلام و مسلمين انجام داد شما كه مي گويد اگر از اول علي خليفه بود چنين و چنان مي كرد در آن چهار سال بايد يكدهم آن كارها را انجام مي داد همه كار ها كه با زور پيش نمي رود.
بعد لطفا از دروغ هاي علماي جبل عاملي و مجلسي نگوييد از تاريخ بگوييد.چرا نمي گويد كه ابوبكر و عثمان چقدر از لحاظ مالي به اسلام كمك كردند چرا از دعاي خير پيامبر براي مسلمان شدن عمر نمي گويد جواب شما را دراين چند مورد مي دانم چند حديث دروغي و جعلي از مجلسي مي آوريد و به دورغ به پيامبر و ائمه نسبت مي دهيد. ابوبكر و عمر در كمال ساده زيستي زندگي مي كردند و همه چيز خود را فداي اسلام كردند.دست از خواندن روايات دروغي مجلسي و شياطين جبل عاملي برداريد.
جواب نظر:
جناب سهيل عزيز ! از اين ادب را رعايت مي&zwnjكنيد&zwnj ، سپاسگذاريم .

بلي ، وقتي مردم بيش از 25 سال به روشي زندگي كنند كه خلفاي سه گانه آن را ترسيم كرده و تمام اسلام را وارونه جلوه داده&zwnjاند ، نبايد انتظار داشته باشيد كه امير المؤمنين عليه السلام بتواند در مدت چهار سال همه چيز را سر جاي اصليش برگرداند .

محمد بن اسماعيل بخاري (نه محمد باقر مجلسي) در صحيح بخاري مي&zwnjنويسد :

سمعت الزُّهْرِيَّ يقول دَخَلْتُ على أَنَسِ بن مَالِكٍ بِدِمَشْقَ وهو يَبْكِي فقلت ما يُبْكِيكَ فقال لَا أَعْرِفُ شيئا مِمَّا أَدْرَكْتُ إلا هذه الصَّلَاةَ وَهَذِهِ الصَّلَاةُ قد ضُيِّعَتْ

الجامع الصحيح المختصر ، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، ج 1 ، ص 198 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا

از زهري شنيدم كه مي&zwnjگفت : در دمشق وارد مجلس أنس بن مالك وارد شدم ،&zwnjديدم كه گريه مي&zwnjكند ، از علت آن سؤال كردم گفت : از سنت رسول خدا جز همين نماز باقي نمانده بود كه او را هم ضايع كردند .

از طرف ديگر تمامي اين چهار سال خلافت آن حضرت در جنگ با عايشه ، معاويه و عمرو عاص ، و خوارج گذشت ، اصلا امام فرصت اين كه بتواند به كارهاي اساسي بپردازد ، پيدا نشد .

روايت&zwnjهايي كه در باره كمك&zwnjهاي مالي ابوبكر و عمر نقل شده ، همگي دروغ و جعلي و از ساخته&zwnjهاي بني اميه هستند . حتي روايت قابل قبول طرفين در اين زمينه وجود ندارد .



والسلام علي من اتبع الهدي



گره پاسخ به شبهات





6   نام و نام خانوادگي:  سهيل     -   تاريخ:  04 آذر 87 - 00:00:00
دانشمند گرامي جبل عاملي
بر چه اساسي اين روايت هاي معتبر تاريخي را دروغ و جعلي ميدانيد چون اساس گفته هاي ما براساس تاريخ طبري و سيرت رسول الله ميباشد تماي کتاب ها بعد از اين و کتاب نوشته شده اگر اين ها دروغ باشد تمامي روايات مبني بر فداکاري حضرت علي در راه اسلام نيز دروغ مي باشد لطفا براي جواب دادن به اين موضوع از علامت تعجب استفاده نکنيد چون شمار موقعي که اصل مسئله را زير سوال مي بريد کل مسائل زير سوال مي رود.راستي اگر حضرت عمر نبود آيا شما مسلمان بوديد
در پايان از شما به خاطر قرار دادن نظرات تشکر مي کنم اميدوارم سايت شما هيچگاه توقيف نشود.
جواب نظر:
جناب سهيل عزيز ! چرا ما بايد هميشه جواب سؤالات شما را بدهيم ؛ اما شما مطالب ما را بي جواب بگذاريد ؟ فكر مي&zwnjكنم انصاف اين باشد كه يا قبول كنيد و يا جواب دهيد .

ما جعلي بودن هر روايتي را ثابت كنيم ، طبق همان مبنايي بحث مي&zwnjكنيم كه خود اهل سنت قبول دارند ؛ چنانچه در آدرس ذيل اكثر رواياتي را كه اهل سنت براي خلافت ابوبكر آورده&zwnjاند ، طبق مبناي خود سني&zwnjها تضعيف كرده&zwnjايم .



http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=109



و اگر روايات مبني بر فداكاري امير المؤمنين عليه السلام صحيح مي&zwnjدانيم ، آن را نيز طبق مبناي اهل سنت از كتاب&zwnjهاي خود آن&zwnjها ثابت مي&zwnjكنيم تا حجت را بر آن&zwnjها تمام كرده باشيم . نه تنها اين فداكاري&zwnjهاي در كتاب&zwnjهاي شيعه آمده و ثابت شده است ؛ بلكه خصم نيز به آن اعتراف دارد و طبق مبناي آن&zwnjها نيز اين مطالب صحيح است .

اين ويژگي مذهب شيعه است كه مي&zwnjتواند تمامي اعتقادات خود را از صحيح&zwnjترين كتاب&zwnjهاي اهل سنت ثابت كند .



ما هيچ مطلب و نظري را سانسور نمي&zwnjكنيم ؛ مگر اين كه به كسي توهين شده باشد ؛ چنانچه يكي از نظرهاي شما را به خاطر لعن و فحاشي به شيعيان قابل نمايش براي همگان نكرديم .



والسلام علي من اتبع الهدي



گروه پاسخ به شبهات

7   نام و نام خانوادگي:  ابو الحسني     -   تاريخ:  04 آذر 87 - 00:00:00
آقا سهيل

ظاهرا شما به کشور گشائي هاي خلفا ي مباهات مي کنيد! کساني که در طلب ملک و حکومت پيامبر موعود -کتب آسماني پيشين- به اسلام گرويدند بدون شک از روز نخست بدنبال کشور گشائي هم بودند. وليکن ثمره اين کشور گشائيها تربيت مومنين نبود بلکه غارت اموال ديگران و جمع آوري ثروت براي اطرافيان خلفا بود. شما يک خطبه در تعليم توحيد از خلفاي کشورگشا مي توانيد نقل کنيد؟
در ضمن شما هم به تاريخي استناد کنيد که زير نظر حاکمان نوشته نشده باشد! از آن منابع انتظار نداشته باشيد که بر خلاف حاکمان گواهي ارائه کنند.
علي رغم همه محدوديتهاي در تاريخ نگاري و نقل احاديث محتواي اين سايت از لابلاي همان منابع حقايق پنهان را استخراج مي کنند.
اگر بنا بر احتجاج به منابع مورد قبول هر دو طرف باشد، آيا بغير از دو يادگار خاتم النبيين (کتاب و عترت) مرجعي وجود دارد؟
بهتر است شما هم بدون تعصب تسليم حق باشيد و لو مخالف دين پدرانتان باشد.
8   نام و نام خانوادگي:  شيعه     -   تاريخ:  12 آذر 87 - 00:00:00
با سلام

خدمت جناب سهيل عرض کنم که علت عداوت ودشمني غرب با اسلام و تشکيل اسرائيل همه اش از کشور گشايي ظالمانه خلفاي جور نشأت ميگيرد و اسلام ستيزي غرب ناشي از حکومت اموي است نه علوي .
9   نام و نام خانوادگي:  عمرعلي     -   تاريخ:  12 دي 87 - 00:00:00
سلام عليكم
لازم به تذكر است احاديثي كه در صححين است هيچ گونه ايرادي از نظر سند و .. . ندارند. شما آدرس را اشتباه ذكر كرديد.
10   نام و نام خانوادگي:  عمرعلي     -   تاريخ:  12 دي 87 - 00:00:00
شما كه مي گيد كه نص صريحي داير بر اين كه ابوبكر(رض) خليفه است. پس بدانيد اين دليلي بر خود شما است كه نص صريحي وجود ندارد كه علي(رض) خليفه باشد.خطاب به كساني كه ايراد از خلفا مي كنند.ما كاري نداريم شما چي مي گيد اما يكم فكر كنيد ببنيد اصلا مشكل از كجا است .... به خداوندي خدا قسم اكثر يعني قريب به 95درصد كتاب هاي تاريخي( منظورم ايران بعد از اسلام) كه توسط جمهوري اسلامي ايران چاپ و منتشر مي شود دروغ محض است. شما از كتاب هاي اهل سنت ايراد مي گريد به خداوندي خدا كتاب هاي تشيع(كافي،بحار و...) پر است از اشكال . آخر عجيب نيست در يك كتاب يك جا بنويسند اين طور است جاي ديگر بگويد اين طور نيست آن هم مكرر ...
جواب نظر:
آقاي عمر علي!
باسلام!
اگر كمي بيشتر دقت مي‌كرديد و اين بحث را مطالعه مي‌كرديد پي مي‌برديد كه ما اين بحث را در جهت تاييد خلافت ابوبكر ذكر نكرده‌ايم، بلكه از آن جا كه يكي از ادله اهل سنت در جهت مشروعيت بخشيدن به خلافت ابوبكر روايت «فان لم تجديني» است پنبه آن در اين تحقيق زده شده است؛ كما اين كه پنبه ديگر ادله مورد ادعاي خلافت ابوبكر در جاي خود زده شده است.
حال اگر جناب‌عالي ادله ما را براي خلافت بلا فصل و بلا منازع امير المؤمنين عليه السّلام مي‌خواهيد مي‌توانيد به اين آدرس‌ها  كه فقط راجع به غدير خم است مراجعه فرماييد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=86
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=130
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=132
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=131
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3816
و بسياري از مقالات و مطالب مربوط به اين موضوع كه در اين سايت موجود است و متعاقبا نيز اضافه مي‌گردد مراجعه نماييد.
راجع به بحث ايرادات وارد بر کتب ما (کافي، بحار و ...) لازم است براي هزارمين بار اعلام نماييم که علماي شيعه هيچ گاه ادعا نکرده اند که تمامي موارد موجود در کتب ما صحيح و درست است و صرف آمدن آنها در اين کتب براي محقق و يا عالم ما کفايت در اعتماد به آنها باشد بلکه با استفاده از علم رجال و درايه ابتدا سند حديث را بررسي کرده و پس از بررسي و اثبات صحت سند آن و همچنين بررسي از نگاه فقه آن را تاييد و يا رد مي کنيم
ولي بهتر است شما نگاه عالمانتان را در تاييد کتب منبع خود (صحيح بخاري، مسلم و ...) را بررسي نماييد که ببنيد چگونه بدون هيچ تحقيق و بررسي صرفا فقط با دليل وجود اين احاديث در اين کتب آن را قبول کرده و حتي تحقيق در مورد اين کتب را قبول نمي کنند.
براي توجه بيشتر به اين مساله مي توانيد مقاله موجود در لينک ذيل را مطالعه نماييد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=42
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
 مؤسسه تحقيقاتي حضرت وليّ عصر (عج)

11   نام و نام خانوادگي:  جعفرديلمي     -   تاريخ:  13 شهريور 89 - 16:33:47
مخواستم بدانم امامت اهل بيت ازاصول دين وايادرقران امامت انهاذكرشده وسوال بعدي راجع به شهادت فاطمه زهرا(ع)ازمنابع اهل سنت
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- در مورد امامت در قرآن به صورت مفصل در آدرس ذيل پاسخ داده شده است :

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1368

2- در مورد هجوم به خانه فاطمه زهرا سلام الله عليها نيز اقرار صريح خليفه اول ، با سند معتبر در كتب اهل سنت آمده است :

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=147

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

 





   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما