* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 19 خرداد 1393 تعداد بازديد: 8793 
آيا حضرت مهدى (عج) در سرداب غائب شده و از سرداب ظهور مى‌كند؟
گروه مهدويت  

 

سؤال كننده: محمد رضا محمدي

طرح شبهه:

سرداب مقدس، زير زمينى است در كنار مرقد مطهر و منور امامين عسكريين حضرت هادى و امام عسكرى عليهما السلام در شهر سامرا، معمولا در كشور عراق و به ويژه در شهرهاى گرمسير رسم بر آن بوده كه مردم در كنار خانه‌هاى خود سردابى در زير زمين حفر مى‌كردند تا در روزهاى گرم تابستان به آن جا پناه ببرند، امام هادى و امام عسكرى عليهما السلام نيز علاوه بر اتاق‌هايى كه داشتند، سردابى را به همان منظور در كنار خانه خود حفر كرده بودند.

 اين سرداب از ديدگاه شيعه از آن جهت مقدس است كه محل زندگى سه امام از ائمه شيعه بوده است.

يكى از تهمت‌هاى زشت و صد البته خنده‌دارى كه برخى از علماى سنى و وهابى‌ها به پيروان اهل بيت عليهم السلام زده‌اند، اين است كه گفته‌اند: شيعيان معتقدند حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف در سردابى در سامرا، حلّه يا بغداد و... غائب شده و از آن جا ظهور خواهد كرد.

سپس به شروع به تمسخر كرده و گفته‌اند كه شيعيان هر روز همراه با مركب‌هايشان جلوى در اين سرداب‌ها مى‌ايستند و آن حضرت را صدا مى‌زنند،‌ در اين مدت نماز نمى‌خوانند و...

شمس الدين ابن خلكان (متوفاى681هـ) در اين باره مى‌نويسد:

والشيعة يقولون إنه دخل السرداب في دار أبيه وامه تنظر إليه فلم يعد يخرج إليها وذلك في سنة خمس وستين ومائتين وعمره يومئذ تسع سنين.

شيعيان اعتقاد دارند كه او (حضرت مهدى) داخل سرداب پدرش شده و در حالى كه مادرش به سوى نگاه مى‌كرده غائب شده و ديگر از سرداب برنگشته است و اين اتفاق در سال 265هـ رخ داده كه ايشان در آن زمان 9 ساله بوده‌اند.

إبن خلكان، ابوالعباس شمس الدين أحمد بن محمد بن أبي بكر (متوفاى681هـ)، وفيات الأعيان و انباء أبناء الزمان، ج4، ص176، تحقيق احسان عباس، ناشر: دار الثقافة - لبنان.

ابن تيميه در منهاج السنة مى‌نويسد:

ومن حماقتهم أيضا أنهم يجعلون للمنتظر عدة مشاهد ينتظرونه فيها كالسرادب الذي بسامرا الذي يزعمون أنه غاب فيه ومشاهد أخر وقد يقيمون هناك دابة إما بغلة وإما فرسا وإما غير ذلك ليركبها إذا خرج ويقيمون هناك إما في طرفي النهار وإما في أوقات أخر من ينادي عليه بالخروج يا مولانا أخرج يا مولانا أخرج ويشهرون السلاح ولا أحد هناك يقاتلهم وفيهم من يقول في أوقات الصلاة دائما لا يصلى خشية أن يخرج وهو في الصلاة فيشتغل بها عن خروجه وخدمته وهم في أماكن بعيدة عن مشهده كمدينة النبي(ص) إما في العشر الأواخر من شهر رمضان وإما في غير ذلك يتوجهون إلى المشرق وينادونه بأصوات عالية يطلبون خروجه.

از حماقت‌هاى شيعيان اين است كه براى منتظر (حضرت مهدي) مكان‌هاى را قرار داده‌اند كه انتظار او را در آن جا مى‌كشند؛ همانند سردابى كه در سامرا است، آن‌ها خيال مى‌كنند كه او در آن جا غائب شده است و مكان‌هاى ديگر.

شيعيان در اين مكان‌ها چهارپايانى مثل قاطر، اسب و... را مى‌بندند تا وقتى (حضرت) خارج شد، سوار اين چهار پا بشوند.

آن‌ها صبح و عصر و ديگر اوقات در اين مكان‌ها جمع مى‌شوند و فرياد مى‌زنند كه اى مولاى ما بيرون بيا،‌ اى مولاى ما بيرون بيا. سلاح‌هايشان را از غلاف بيرون مى‌آورند؛ بدون اين كه كسى در آن جا باشد تا با او بجنگند. در ميان آن‌ها كسانى هستند كه نماز نمى‌خوانند از ترس اين كه مبادا او در حال نماز باشد و (حضرت) مهدى خروج كند و اين نماز او را از قيام و خدمت به آن حضرت باز دارد.آن‌ها در شهرهاى دورى همانند مدينه هستند.

و يا در اواخر ماه رمضان و غير آن رو به مشرق مى‌كنند و با صداى بلند فرياد مى‌زنند و خروج او را درخواست مى‌كنند.

ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاى 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج1، ص44ـ 45، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولى، 1406هـ.

ابن القيم الجوزيه نيز كور كورانه سخن استادش را در كتاب المنار المنيف تكرار مى‌كند:

وأما الرافضة الإمامية فلهم قول رابع وهو أن المهدي هو محمد بن الحسن العسكري المنتظر من ولد الحسين بن علي لا من ولد الحسن الحاضر في الأمصار الغائب عن الأبصار الذي يورث العصا ويختم الفضا دخل سرداب سامراء طفلا صغيرا من أكثر من خمس مئة سنة فلم تره بعد ذلك عين ولم يحس فيه بخبر ولا أثر وهم ينتظرونه كل يوم يقفون بالخيل على باب السرداب ويصيحون به أن يخرج إليهم أخرج يا مولانا أخرج يا مولانا ثم يرجعون بالخيبة والحرمان فهذا دأبهم ودأبه

ولقد أحسن من قال:

ما آن للسرداب أن يلد الذي               كلمتموه بجهلكم ما آنا

فعلى عقولكم العفاء فإنكم                ثلثتم العنقاء والغيلانا

رافضى‌ها قول چهارم را (در باره مهدي) انتخاب كرده و گفته‌اند كه مهدى همان م ح م د بن الحسن العسكرى از فرزندان حسين بن على است نه از فرزندان حسن (عليهم السلام)، در تمام زمان‌ها حاضر؛ اما از ديدگان غائب است، همان كسى كه عصا را به ارث مى‌برد... وارد سرداب شده در حالى كه كودك خردسالى بوده، پانصد سال است كه چشمى او را نديده و خبرى از او شنيده نشده و اثرى ديده نشده است؛ اما شيعيان منتظر هستند و هر روز با اسب‌هايشان بر در سرداب مى‌ايستند و فرياد مى‌زنند او خارج شود و مى‌گويند: اى مولاى ما خارج شو، اى مولاى ما خارج شو، پس با نااميدى و خسران برمى‌گردند، و اين عادت آن‌ها و عادت او (حضرت مهدي) است.

چه زيبا سروده كسى كه گفته:

آيا وقت آن نشده كه سرداب بزايد آن كسى را كه با جهلتان هر آن با او سخن مى‌گوييد؟ واى بر شما و عقل‌هاى بى‏خاصيتتان كه فرد سومى را به سيمرغ و غول افزوديد.

الزرعي الدمشقي الحنبلي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أبي بكر أيوب (مشهور به ابن القيم الجوزية ) (متوفاى751هـ)، المنار المنيف في الصحيح والضعيف، ج1، ص152، تحقيق: عبد الفتاح أبو غدة، ناشر: مكتب المطبوعات الإسلامية – حلب، الطبعة: الثانية، 1403هـ.

شمس الدين ذهبى در كتاب العبر فى اخبار من غبر بعد از تصريح به ولادت امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف، اين گونه به شيعيان تهمت مى‌زند:

وتلقبه بصاحب الزمان وهو خاتمة الاثنى عشر وضلال الرافضة ما عليه مزيد فإنهم يزعمون أنه دخل السرداب الذي بسامرا فاختفى وإلى الآن.

او را «صاحب الزمان» لقب داده‌اند، او آخرين امام از ائمه دوازدگانه است، گمراهان بيش از اين است؛ چرا كه آن‌ها خيال مى‌كند كه او داخل سردابى در سامرا شده و تا اين زمان در آن جا مخفى است.

الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، العبر في خبر من غبر، ج2، ص37، تحقيق: د. صلاح الدين المنجد، ناشر: مطبعة حكومة الكويت - الكويت، الطبعة: الثاني، 1984.

ابن خلدون در مقدمه‌اش مى‌نويسد:

منهم يزعمون أن الثاني عشر من أئمتهم وهو محمد بن الحسن العسكري ويلقبونه المهدي دخل في سرداب بدارهم في الحلة وتغيب حين اعتقل مع أمه وغاب هنالك وهو يخرج آخر الزمان فيملأ الأرض عدلا يشيرون بذلك إلى الحديث الواقع في كتاب الترمذي في المهدي وهم إلى الآن ينتظرونه ويسمونه المنتظر لذلك ويقفون في كل ليلة بعد صلاة المغرب بباب هذا السرداب وقد قدموا مركبا فيهتفون باسمه ويدعونه للخروج حتى تشتبك النجوم ثم ينفضون ويرجئون الأمر إلى الليلة الآتية وهم على ذلك لهذا العهد.

برخى از شيعيان خيال مى‌كنند كه امام دوازدهم‌شان كه م ح م د بن الحسن عسكرى باشد و لقب مهدى به او داده‌اند، وارد سردابى در خانه‌اش در شهر حله شده و در آن جا غائب شده است، در آن زمانى كه همراه با مادرش زندانى شده بود. او در آخر الزمان خارج مى‌شود و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد. آن‌ها با اين جمله اشاره مى‌كنند به حديثى كه ترمذى در باره مهدى نقل كرده است.

شيعيان تا اين زمان منتظر او هستند و او را منتظَر مى‌نامند،‌ به همين خاطر هر شب بعد از نماز مغرب جلوى در اين سرداب مى‌ايستند، مركبى نيز به همراه مى‌آورند و او را با نامش صدا مى‌زند و مى‌خواهند كه بيرون بيايد،‌ تا اين كه ستارگان ظاهر مى‌شوند؛ سپس متفرق مى‌شوند و شب بعد نيز دو باره همين كار را تكرار مى‌كنند، اين كار آن‌ها تا اين زمان ادامه دارد.

إبن خلدون الحضرمي، عبد الرحمن بن محمد (متوفاى808 هـ)، مقدمة ابن خلدون، ج1، ص199، ناشر: دار القلم - بيروت - 1984، الطبعة: الخامسة.

احمد بن على قشقلندى، همانند ابن خلدون ادعا مى‌كند كه اين سرداب در حله واقع شده است:

ثم ابنه الحسن الزكي المعروف بالعسكري ثم ابنه محمد الحجة وهو المهدي المنتظر عندهم يقولون أنه دخل مع أمه صغيرا سردابا بالحلة على القرب من بغداد ففقد ولم يعد فهم ينتظرونه إلى الآن ويقال أنهم في كل ليلة يقفون عند باب السرداب ببغلة مشدودة ملجمة من الغروب إلى مغيب الشفق ينادون أيها الإمام قد كثر الظلم وظهر الجور فاخرج إلينا ثم يرجعون إلى الليلة الأخرى وتلقب هذه الفرقة بالاثني عشرية

الفزاري القلقشندي، أحمد بن علي بن أحمد (متوفاى821هـ)، صبح الأعشي في كتابة الإنشا، ج13، ص232، تحقيق عبد القادر زكار ناشر: وزارة الثقافة - دمشق - 1981.

زبيدى حنفى ادعا مى‌كند كه اين سرداب در رى واقع شده و مردم هر جمعه بعد از نماز به همراه اسب‌هاى زين كرده خود به در سرداب مى‌آيند و امام‌شان را صدا مى‌زنند:

والسِّردابية: قَوْمٌ من غُلَاةِ الرَّافِضَة يَنْتَظِرُونَ خُرُوجَ المَهْدِيّ من السِّردَابِ الذي بِالرّي، فيُحْضِرُون لِذَلك فَرَساً مُسْرَجاً مُلْجَماً في كُلِّ يوم جُمُعَة بعد الصَّلَاةِ قَائِلِين: يا إِمَام، باسْم اللّهِ، ثَلَاثَ مَرَّات.

سردابيه، قومى از غلات رافضه هستند كه منتظر خروج مهدى از سردابى كه در رى واقع شده هستند، آن‌ها هر جمعه بعد از نماز جلوى اين در با اسب‌ هاى زين كرده و لجام زده حاضر مى‌شوند و سه بار مى‌گويند: اى امام به نام خدا (خارج شو).

الزبيدي الحنفي، محب الدين أبو فيض السيد محمد مرتضى الحسيني الواسطي (متوفاى1205هـ)، تاج العروس من جواهر القاموس، ج3، ص57،تحقيق: مجموعة من المحققين، ناشر: دار الهداية.

محمد بن عبد الوهاب در رسالة على رد الرافضة مى‌نويسد:

قيل أن سبب جمعهم بين الظهرين والمغربين طول الدهر مع اختيار التأخير فيهما هو: أنهم ينتظرون القائم المختفي في السرداب ليقتدوا به فيؤخرون الظهر إلى العصر إلى قريب غروب الشمس فإذا يئسوا من الإمام واصفرت الشمس وصارت بين قرني الشيطان نقروا عند ذلك كنقر الديك فصلوا الصلاتين من غير خشوع ولا طمأنينة فرادى من غير جماعة ورجعوا خائبين خاسرين نسأل الله العفو والعافية وقد صاروا بذلك وبوقوفهم بالجبل على ذلك السرداب وصياحهم بأن يخرج إليهم ضحكة لأولى الألباب.

برخى گفته‌اند كه دليل جمع خواندن نماز ظهر و عصر شيعيان در طول تاريخ ـ با اين كه مى‌توانند جدا جدا بخوانندـ اين است كه آن‌ها منتظر قائم مخفى شده در سرداب هستند؛ تا به او اقتدا كنند؛ پس نماز ظهر خود را تا زمان نماز عصر و نزديكى‌هاى غروب به تأخير مى‌اندازند و زمانى كه نااميد مى‌شوند و خورشيد كم كم تاريك مى‌شود، صداى همانند صداى خروس از خود درمى‌آورند و سپس هر دو نماز را با هم، بدون خشوع و آرامش و بدون جماعت، مى‌خوانند و سرشكسته و نا اميد برمى‌گردند.

از خداوند طلب بخشش و عافيت داريم از اين رفتار‌ها و از ايستادن شيعيان در كوهى مشرف بر اين سرداب و فريادشان كه امامشان به سوى آنان خارج شود، كارهاى كه اسباب خنده عقلا را فراهم كرده است

محمد بن عبد الوهاب (متوفاي1206 هـ)، رسالة في الرد على الرافضة، ج1، ص33، تحقيق: الدكتور ناصر بن سعد الرشيد، ناشر: مطابع الرياض - الرياض، الطبعة: الأولى،

احسان الهى ظهير در كتاب فرق معاصرة مى‌نويسد:

وفي اثناء مرابتتهم لا يصلون خشيتأ أن يخرج وهم في الصلاة.

در زمانى كه در جلوى سرداب نگهبانى مى‌دهند، نماز نمى‌خوانند،‌ از ترس اين كه مباد (حضرت مهدي) خارج شود و آن‌ها در حال نماز باشند.

فرق معاصره، ج1، ص208.

عبد الله القميصى از بزرگان وهابى معاصر در اين باره مى‌گويد:

وإن أغبى الأغبياء، وأجمد الجامدين هم الذين غيبوا إمامهم في السرداب، وغيبوا معه قرآنهم ومصحفهم، ومن يذهبون كل ليلة بخيولهم وحميرهم إلى ذلك السرداب الذي غيبوا فيه إمامهم ينتظرونه وينادونه ليخرج إليهم، ولا يزال عندهم ذلك منذ أكثر من ألف عام.

كودن‌ترين كودن‌ها، كوته‌فكر ترين كوته‌فكران كسانى هستند كه امامشان به همراه قرآن و مصحفش در سرداب غائب شده است. كسانى كه هر شب با اسب‌ها و الاغ‌هايشان به اين سردابى مى‌آيند كه امامشان در آن جا غايب شده و منتظر او مى‌مانند و فرياد مى‌زنند كه به سوى آن‌ها خارج شود. اين كار آن‌ها بعد از هزار سال همچنان ادامه دارد.

الصراع بين الإسلام والوثنية، ج1، ص374.

همين قضيه را مصطفى حلمى در نظام الخلافه، ص267، محمد على الجندى در نظرية الإمامة، ص38 تكرار كرده‌اند.

نقد و بررسي:

هر چند كه اين سخنان بى‌ارزش كه نشانگر بى‌اطلاعى و عدم آگاهى گوينده آن از اعتقادات حقه شيعه است،‌ نيازى به پاسخ ندارد و خود اين دورغ‌هاى شاخدار بهترين جواب و مفتضح كننده گوينده آن است؛ اما ما به اختصار جواب علماى شيعه را نقل خواهيم كرد.

 همه شيعيان و حتى كسانى كه در دورترين نقطه دنيا زندگى مى‌كنند، تأييد مى‌كنند كه آن‌ها هيچگاه چنين اعتقادى نداشته و ندارند و اين مطلب در هيچ كتابى از كتاب‌هاى آنان نيز يافت نمى‌شود. اگر اين دانشمندان به ظاهر بزرگ اهل سنت، مدركى براى اين دورغشان مى‌يافتند، قطعا آن را در بوق و كرنا مى‌كردند؛ اما تا كنون هيچ اثرى كه ثابت كند شيعه چنين اعتقادى دارد، به دست نياورده‌اند.

جاى تأسف دارد كه اين دانشمندان سنى چگونه بدون تحقيق و بررسى اين مطالب را به زبان آورده و حرمت قلم را نگه‌نداشته‌اند؛ با اين كه در هيچ يك از كتاب‌هاى شيعه چنين مطلبى يافت نمى‌شود.

اين ياوه‌گويى‌ها نشانگر اين است كه مخالفان اهل بيت عليهم السلام ابزارى جز دروغ و افترا براى زير سؤال بردن مذهب حقه شيعه نيافته‌اند و دستان آن‌ها از برهان و استدلال براى اثبات حقانيت و مشروعيت مذهبشان خالى نيز شده است.

باورمان نمى‌شود كه اين دانشمندان سنى كه القابى همچون شيخ الإسلام، امام المحدثين، امام الجرح والتعديل، علامه و... يدك مى‌كشند، از دروغ بودن اين تهمت بى‌خبر بوده و از روى نا آگاهى اين سخنان را گفته باشند؛ چرا كه شيعيان در تمام شهرهاى دنيا در طول تاريخ وجود داشته و كتاب‌هاى شيعيان نيز در دسترس آنان بوده است.

آيا اين دانشمندان مصداق اين‌ آيه قرآن كريم نيستند كه:

ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ حاجَجْتُمْ فيما لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فيما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏. آل عمران/66.

شما كسانى هستيد كه درباره آنچه نسبت به آن آگاه بوديد، گفتگو و ستيز كرديد چرا درباره آنچه آگاه نيستيد، گفتگو مى‏كنيد؟! و خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانيد.

و مطمئن هستيم كه خداوند در قيامت در برابر اين تهمت‌ها، اين گونه از آن‌ها سؤال و بازخواست خواهد كرد:

إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيم‏. النور/15.

به خاطر بياوريد زمانى را كه اين شايعه را از زبان يكديگر مى‏گرفتيد، و با دهان خود سخنى مى‏گفتيد كه به آن يقين نداشتيد و آن را كوچك مى‏پنداشتيد در حالى كه نزد خدا بزرگ است!

علماى شيعه از اين شبهه پاسخ‌هاى كوبنده و كاملى داده‌اند، به همين خاطر ما فقط به ذكر اين پاسخ‌ها بسنده مى‌كنيم.

علامه امينى رضوان الله تعالى عليه در جواب اين قميصى و ابن تيميه مى‌گويد:

وفرية السرداب أشنع وإن سبقه إليها غيره من مؤلفي أهل السنة لكنه زاد في الطمور نغمات بضم الحمير إلى الخيول وادعائه اطراد العادة في كل ليلة واتصالها منذ أكثر من ألف عام، والشيعة لا ترى أن غيبة الإمام في السرداب، ولاهم غيبوه فيه ولا إنه يظهر منه، وإنما اعتقادهم المدعوم بأحاديثهم أنه يظهر بمكة المعظمة تجاه البيت، ولم يقل أحد في السرداب: إنه مغيب ذلك النور، وإنما هو سرداب دار الأئمة بسامراء، وإن من المطرد إيجاد السراديب في الدور وقاية من قايظ الحر، وإنما اكتسب هذا السرداب بخصوصه الشرف الباذخ لانتسابه إلى أئمة الدين، وإنه كان مبوء لثلاثة منهم كبقية مساكن هذه الدار المباركة، وهذا هو الشأن في بيوت الأئمة عليهم السلام ومشرفهم النبي الأعظم في أي حاضرة كانت، فقد أذن الله أن ترفع ويذكر فيها اسمه.

وليت هؤلاء المتقولون في أمر السرداب اتفقوا على رأي واحد في الأكذوبة حتى لا تلوح عليها لوائح الافتعال فتفضحهم،فلا يقول ابن بطوطة في رحلته 2 ص 198: إن هذا السرداب المنوه به في الحلة. ولا يقول القرماني في ( أخبار الدول ) إنه في بغداد. ولا يقول الآخرون: إنه بسامراء. ويأتي القصيمي من بعدهم فلا يدري أين هو فيطلق لفظ السرداب ليستر سوءته. وإني كنت أتمنى للقصيمي أن يحدد هذه العادة بأقصر من ( أكثر من ألف عام ) حتى لا يشمل العصر الحاضر والأعوام المتصلة به، لأن انتفائها فيه وفيها بمشهد ومرئي ومسمع من جميع المسلمين، وكان خيرا له لو عزاها إلى بعض القرون الوسطى حتى يجوز السامع وجودها في الجملة، لكن المائن غير متحفظ على هذه الجهات.

افتراء سرداب، زشت‌تر از ديگر تهمت‌هاى آنان است، اگرچه پيش از او (قميصي) ديگر مؤلفان اهل سنت نيز همين مطلب را گفته‌اند؛ ولى او در طومار خود گفتار‌هاى ديگرى مثل همراه آوردن الاغ و اين كه اين عمل هر شب تكرار مى‌شود و بيش از هزار سال است كه ادامه دارد را اضافه كرده است؛ در حالى كه شيعه اعتقاد به غيبت امام در سرداب و اين كه از آن جا ظهور مى‌كند، ندارد. شيعيان با پيروى از روايات شان، اعتقاد دارند كه آن حضرت از مكه و كنار خانه خدا ظهور مى‌كند و هيچ يك از آن‌ها در باره سرادب نگفته‌اند كه آن نور در سرداب غائب شده است؛ بلكه سرداب خانه ائمه عليهم السلام در سامرا بوده، و در آن زمان ساختن سرداب در خانه‌ها به منظور حفاظت از گرما شايع بوده است، اگر اين سرداب به طور خصوص شرف پيدا كرده از آن جهت است كه به سه نفر از امامان دين منسوب است، همانند ديگر مكان‌هاى اين خانه مبارك، خانه‌هايى که خداوند متعال اذن داده که ارتفاع معنوى يافته و در آن اسم و ياد خدا برده شود

اى كاش آن‌هايى كه اين دروغ‌ها را در باره سرداب گفته‌اند، در دروغگويى با يكديگر هم نظر بودند تا نشانه‌هاى عجز و ناتوانى از آن‌ها آشكار نگردد و سبب رسوائى آن‌ها شود.

ابن بطوطه در رحله خودش در جلد 2، ص198 نمى‌گفت كه سرداب مورد نظر در حله است، و قرمانى در اخبار الدول نمى‌گفت كه در بغداد است و ديگران نمى‌گفتند كه در سامرا است.

قميصى كه پس از آن‌ها آمده نمى‌داند كه اين سرداب در كجا است؛ پس به صورت مطلق مى‌گويد تا آبرويش نرود، اگرچه كه از قميصى مى‌خواهيم كه از اين هزار سال بكاهد؛ تا شامل زمان حاضر و سال‌هاى متصل به آن نشود؛ چرا كه تمام مسلمانان اين زمان با چشم خود عدم وجود اين مسأله را مى‌توانند ببينند و بشنوند،‌ اگر اين قضيه را به سال‌هاى دور و قرون وسطى نسبت دهد؛ براى او بهتر است؛ چرا كه شنونده وجود آن را بالجمله ممكن مى‌داند؛ اما قرن حاضر از اين جهات محفوظ نيست.

الأميني، الشيخ عبد الحسين احمد (متوفاى 1392هـ)، الغدير في الكتاب والسنة والأدب، ج3، ص308، ناشر: دار الكتاب العربي بيروت، الطبعة: الرابعة،1397هـ ـ 1977م.

شيخ محمد باقر الشريف القرشى از دانشمندان تراز اول و معاصر نجف اشرف در باره اين شبهه و سخن ابن خلدون مى‌گويد:

وحفل كلام ابن خلدون بالأكاذيب، والحقد على آل البيت عليهم السلام، وعلى شيعتهم، ومن بين أغاليطه ما يلي:

أولا: إنكاره لوجود الإمام المنتظر عليه السلام الذي تواترت بظهوره ووجوده الأخبار التي أثرت عن النبي صلى الله عليه وآله، وقد فنّد مقالته الأستاذ المحقق والعالم المعروف أحمد محمد شاكر، فقد قال: " وأما ابن خلدون فقد فقأ ما ليس به علم،واقتحم قحما لم يكن من رجالها، وغلبه ما شغله من السياسة، وأمور الدولة وخدمة من كان يخدم من الملوك والأمراء، فأوهم أن شأن المهدي عقيدة شيعية، وأوهمته نفسه ذلك فعقد في مقدمته المشهورة فصلا طويلا جعل عنوانه ( فصل في أمر الفاطمي، وما يذهب إليه الناس من أمره " إلخ.

إن عقيدة الشيعة وسائر المسلمين في الإمام المهدي عليه السلام هي جزء من رسالة الإسلام، فمن أنكره فقد أنكر الإسلام، كما يقول بذلك بعض علماء السنة، كما سنعرض لذلك في البحوث الآتية.

ثانيا: من أغاليط ابن خلدون في هذا الكلام أن الإمام المنتظر عليه السلام قد اعتقل مع أمه في ( الحلة )، وغاب فيها،وهذا كذب مفضوح، ويواجهه ما يلي:

 أ - إن السيدة والدة الإمام عليه السلام قد توفيت قبل وفاة الإمام الحسن العسكري عليه السلام بسنتين، كما ذكرنا ذلك في البحوث السابقة.

ب: - ولم يذكر أحد من مؤرخي الشيعة وغيرهم أن الإمام المنتظر عليه السلام قد اعتقل أو ألقت السلطة العباسية القبض عليه لا في الحلة ولا في غيرها فما ذكره ابن خلدون عن ذهاب الشيعة إلى ذلك، إنما هو محض افتراء وتشويه لعقيدتهم.

ثالثا: من افتراء ابن خلدون على الشيعة أنهم يقفون بباب السرداب الواقع في ( الحلة )، ويقدمون مركبا للإمام عليه السلام ويهتفون باسمه، ويدعونه للخروج حتى تشتبك النجوم.

إن هذه الأكاذيب لم تسمع بها الشيعة وهي بريئة منها، قد افتعلها عليهم ابن خلدون الذي تجرد عن كل خلق قويم،وارتطم في الإثم.

سخن ابن خلدون با دروغ‌ها و كينه نسبت به اهل بيت عليه السلام و پيروان آن‌ها عجين شده است، آشكارترين اشتباهات او، موارد ذيل است:

اولا: او اصل وجود امام منتظر عليه السلام را انكار كرده است، با اين كه روايات در باره ظهور و جود او متواتر است، رواياتى از رسول خدا صلي الله عليه وآله نقل شده است، استاد محقق و دانشمند مشهور محمد شاكر، گفته‌هاى ابن خلدون را اين گونه پاسخ داده است:

اما ابن خلدون، كوكورانه چيزى را گفته است كه اطلاعى از آن نداشته است، كسانى را تضعيف كرده است كه از رجال و اساتيد او نبوده‌اند، مسائلى سياسى،‌ كارهاى دولتى و خدمت به پادشاهان و فرماندهان، بر او غلبه كرده و دچار خيال بافى شده است؛ پس در مقدامه مشهور خود فصل مفصلى را نگاشته و عنوان آن را «فصلى فى باره فاطمى (مهدى فاطمه) و آن چه كه مردم در اين باره اعتقاد دارند» گذاشته است.

ديدگاه شيعه و ديگر مسلمانان در باره امام مهدى عليه السلام جزئى از دين اسلام است؛ پس هر كس مهدويت را انكار كند، اصل اسلام را انكار كرده است؛ چنانچه برخى از دانشمندان سنى نيز همين مطلب را گفته‌اند كه در بحث‌هاى آينده به آن اشاره خواهد شد.

ثانياً: از اشتباهات ابن خلدون در اين سخن اين است كه امام منتظر با مادرش در حله زندانى و در همان جا غائب شده است و اين دورغ رسوا شده‌اى است به چند دليل:

الف: مادر امام عليه السلام، دو سال قبل از وفات امام حسن عسكرى عليه السلام از دنيا رفته است؛ چنانچه در بحث‌هاى گذشته اين مطلب را گفتيم؛

ب: هيچ يك از مورخان شيعه و ديگران نگفته‌اند كه امام منتظر عليه السلام زندانى شده يا به دست حاكم عباسى افتاده باشد، نه در حله و نه در جاى ديگر؛ پس آن چه كه ابن خلدون در باره ديدگاه شيعه در اين باره ذكر كرده، افتراء محض و با هدف خدشه‌دار كردن عقائد شيعه بوده است.

ثالثاً: از افترائات ابن خلدون بر شيعه اين است كه آن‌‌ها بر در سردابى كه در حله واقع شده مى‌ايستند و با خود مركبى براى امام مى‌آوردند و آن حضرت را با نامش صدا مى‌زنند و تا زمانى كه ستارگان بيرون نيامده از او درخواست خروج مى‌كنند.

اين مطلب از دروغ‌هايى كه هيچ شيعه‌اى آن را نشنيده و شيعه از اين تهمت مبرا است، اين تهمت‌ها را ابن خلدون كه از اخلاق نيك به دور است و در بدى‌ها جايگزيده است،‌ به شيعه نسبت داده است.

القرشي، باقر شريف (معاصر)، حياة الإمام المهدي (ع)، ص116، ناشر: ابن المؤلف الطبعة: الأولى، 1417هـ ـ 1996م.

شيخ ميرزا حسين نورى طبرسى متوفاي1320هـ صاحب كتاب مستدرك الوسائل در كتاب كشف الإستار عن وجه الإمام الغائب عن الأبصار، بعد از نقل گفته‌هاى برخى از بزرگان اهل سنت در باره قضيه سرداب، در اين باره مى‌نويسد:

فنقول: يا علماء العصر وحفاظ الدهر هذه كتب علماء الإمامية ومؤلفاتهم قبل ولادة المهدي عليه السلام إلى هذه الأعصار شايعة وهي بين أظهركم وعندكم أو تتمكنون منها فاذكروا كتاباً واحداً من أصاغر علمائهم فيه ما نسب إليهم فضلاً عن أكابرهم.كالشيخ أبي جعفر محمّد بن يعقوب الكليني صاحب الكافي الذي عده الجزري في جامع الأصول من مجددي مذهب الإمامية في المائة الرابعة،... وهكذا سوى ما ذكروه في كتب المناقب في ذكر أحواله بعد ذكر والده.

نحن كلما راجعنا وتفحصنا لم نجد لما ذكروه أثرا، بل ليس في الأحاديث ذكر للسرداب أصلا....

ما مى‌گوييم: اى دانشمندان و حافظان عصر، اين كتاب‌هاى دانشمندان شيعه است كه پيش از ولادت حضرت مهدى تا اين زمان نوشته شده و در اختيار شما است، يا مى‌توانيد به آن‌ها دسترسى داشته باشيد؛ پس يك كتاب از علماى كوچك شيعه را پيدا كنيد كه در آن اين مطلبى كه به آن‌ها نسبت داده‌اديد، پيدا شود؛ چه رسد به بزرگان علماى شيعه؛ همانند شيخ ابوجعفر كلينى صاحب كتاب كافى كه ابن أثير جزرى در كتاب جامع الأصول او را زنده كننده مذهب شيعه ناميده است و... و ديگر علماى شيعه كه فضائل و احوال امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف را بعد از پدرش نقل كرده‌اند.

ما هر وقت مراجعه و جستجو كرديم، اين مطلبى را كه شما نقل كرده‌ايد، هيچگاه نيافتيم؛ بلكه در احاديث ما هيچ ذكرى از سرداب نيست.

 

نتيجه:

افسانه سرداب،‌ از تهمت‌هاى زشتى است كه علما و دانشمندان سنى و وهابى تنها به خاطر عجز و ناتوانى در برابر استدلال‌هاى محكم شيعه در اعتقاد به مهدويت، گفته‌اند و هيچ سند و مدركى نيز از كتاب‌هاى شيعه براى اثبات گفته‌هاى خود نيافته‌اند.

 

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

 



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  علي رضا     -   تاريخ:  01 مهر 89 - 14:04:06
جالب اين است ما كه سال‌ها نسل اندر نسل در جامعه شيعه زندگي مي‌كنيم و ماجراي در سرداب بودن امام را نشنيده‌ايم ولي بارها و بارها از زبان اهل سنت اين مطلب را به ما مي‌گويند. مسخره نيستّ!! واقعا كدام عاقل به اين علماي دروغ‌گو اعتماد مي‌كند؟؟ جالب اينست كه يك عالم تراز اول‌شان هم آنها را از اين دروغ‌گويي‌ها نهي نمي‌كند واين مطالب دروغ ورد زبان جوانان اهل سنت مي‌باشد.
2   نام و نام خانوادگي:  هييت علمدارشهرستان شوشتر     -   تاريخ:  01 مهر 89 - 16:23:32
با سلام خسته نباشيد.خواستم بگم که ما بعضيا از مقالات سايت‌تون رو بصورت پي دي اف البته با ذکر منبع تو سايتمون گذاشتيم واسه دانلود.همين. منبع رو هم ذکر کرديم. اينم آدرس سايت‌مون. تشريف بياريد. http://h-alamdar.ir در قسمت دانلود مقالات پي دي اف
3   نام و نام خانوادگي:  هادي     -   تاريخ:  01 مهر 89 - 22:06:41
وهابيت از ابتدا بر اساس دروغ و تهمت درست شده. يه چيزي تو مايه‌هاي اسرائيل.
4   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:  02 مهر 89 - 13:16:44
من در بحثي كه با يكي از دوستان سني داشتم اين روايات را مطرح كرد از گروه تحقيقات تقاضا دارم جواب مقتضي را برايم ارسال كند. فاما رواه محمدابن احمدابن يحيي عن ابي الجوزاء عن الحسين بن علوان عن عمرابن خالد عن زيد عن آبائه عن علي عليه السلام قال حرّم رسول الله لحوم الحمر الاهليه ونکاح المتعه-15ابواب المتعه استبصار3577. فاما رواه محمدابن احمدابن يحيي عن ابي الجوزاء عن الحسين بن علوان عن عمرابن خالد عن زيد عن آبائه عن علي عليه السلام قال حرّم رسول الله لحوم الحمر الاهليه ونکاح المتعه-15ابواب المتعه استبصار3577. وسئل جعفر بن محمد ( الأمام الصادق ) عن المتعة فقال : ماتفعله عندنا إلا الفواجر. ( بحار الأنوار للمجلسي – الشيعي – ج 100 ص 318) وهذا علي بن يقطين قال: سألت أبا الحسن(ع) (موسى الكاظم) عن المتعة فقال : وما أنت وذاك فقد أغناك الله عنها. (خلاصة الإيجاز في المتعة للمفيد ص 57 والوسائل 14/449 ونوادر أحمد ص 87 ح 199 الكافي ج5 ص 45)
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

در بخش پاياني مقاله «مشروعيت ازدواج موقت در كتاب‌هاي اهل سنت» ، به اين روايات نيز پاسخ داده‌ايم :

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=93

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

5   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  03 مهر 89 - 15:22:40
با سلام يكي از افعال و گفتار اهل سنت و خصوصاً وهابيت اين است كه براي دفاع از باورهاي‌شان و براي سرگرم ساختن افكار پيروان‌شان شبهات ايجاد كنند كه البته متاسفانه در گذشته بدليل عدم دسترسي پيروان‌شان به منابع شيعيان موفق بودند؛ اما با اين پيشرفت‌ها خصوصاُ در علوم ارتباطات كم‌كم بقول معروف مكرشان بخودشان برمي‌گردد . يكي از انها همين نماز جماعت و جمعه است كه خوشبختانه بدليل محتويات خطبه‌هاي آن حتي كفار هم مجبور به پخش آن مي‌شود و حضور پرشور مردم چه در گرما و يا سرما, باراني برفي, ابري افتابي مشت محكمي بر دهان اين گويان مي‌باشد. ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- وليكن يك سوال ساده از تمامي مسلماناني كه با مسئله سرداب مشكل دارند اينه . ايا حضرت رسول صلي الله عليه و اله و سلم ايام زيادي را در غار حرا نبودند؟؟؟ ايا حضرت رسول صلي الله عليه و اله و سلم با جناب ابوبكر در غار ثور مخفي نشدند ؟؟؟ البته ما با اين مسئله ابداً مشكلي نداريم، ولي مي‌خواهم از شما بپرسم كه شما چگونه آنرا توجيه مي‌كنيد. اگر يك كافر كه به اين مسئله نعوذ بالله ممكن است بده تمسخر بنگرد شما جوابش را چه خواهيد داد. يا علي
6   نام و نام خانوادگي:  اميرحسين     -   تاريخ:  05 مهر 89 - 08:38:28
باعرض سلام شيخ نور الدين عبدالرحمن جامي حنفي از علماي اهل سنت در كتاب شواهد النبوه ص 404-408 درباره امام عصر عج چنين نقل مي‌كند: او كسي است كه زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد. هم‌چنين شيخ الاسلام صدر الدين حمويني از علماي اهل سنت از كتاب فرائد السمطين ج2ص132 به نقل حديثي از پيامبر اسلام ص اين‌چنين مي‌گويد: رسول گرامي اسلام ص پس از نام بردن هر يك از ائمه اطهار ع فرمودند: همانا دوازدهمين از فرزندانم غيبت مي‌كند... تا اين‌كه خداوند متعال به او اذن خروج مي‌دهد...
7   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  07 مهر 89 - 18:24:27
با سلام
واقعا اين مقاله نشاندهنده جهل علماي اهل سنت است . بسياري از انها كه در با لا ذكر شده اند جزو استوانهاي اهل سنت مي باشند, وقتيكه كه با اين مسئله كه از لحاظ وقوع در اوائل قرن سوم هجري بوده انزمان كه در اين مناطق مملو از تاريخ نگاران حديث نگاران بوده به اين صورت برخورد ميكنند كه انگار مسابقه تخيل گرائي گذارده اند هر كدام به سازي مي رقصند , حتي محل سرداب را هم نمي دانند, اصلاً تحقيق نگرده اند كه بگويند ما اين چنين ديديم , چگونه ميشود باور كرد كه تحقيقات انها در مورد احاديث نبوي كه با حدود دو قرن ممنوعيت انجام داده اند صحيح باشد .
واقعاً كه دست يهوديان تخيل گرا را از پشت بسته اند .
===================================================================================
يا علي
8   نام و نام خانوادگي:  گراشي     -   تاريخ:  08 مهر 89 - 10:24:52
اهل سنت در مورد مهدي احاديث دارند ومورد قبول همه هست اما معصوم هم نميدانند و در موردش خرافات هم درست نكرده اند كه در مثلا در چاه قايم شده باشد يا فردا به مثلث برمودا فرار كرده باشد يا روي ابر باشه و بعد هم شما براش گريه بكنيد كه بيا خواهش ميكنم بيا!! مگه قايم موشك بازي ! لطفا اينها را به اسم اسلام تمام نكنيد در اين سايت تمام مطالبي كه نوشته ميشود به نوعي توهين به رسول الله محسوب ميشود به خصوص در مورد عايشه رضي الله عنها هر كس در نزد رسول الله محبوب بوده به او توهين ميشود به جز حضرت علي و فاطمه رضي الله عنهما كه به اسم محبت و دوستي به آنها توهين ميكنيد
9   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  09 مهر 89 - 18:59:10
جناب گراشي
مگر طبق کتب خودتان شما حضرت مهدي‌(عليه السلام) را «خليفة الله» نمي‌دانيد؟
http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=4&CID=105#s8
«‏4222‏:.... فإذا رأيتموه فبايعوه ولو حبوا على الثلج فإنه خليفة الله المهدي»

مگر خداوند عظيم و اعلي فرشتگانش را مجبور به سجده در برابر «خليفة الله‌» نکرد؟
مگر حضرت عيسي (عليه السلام) امر به نماز خواندن به امامت حضرت امام مهدي (عليه السلام) نشده‌اند؟
چگونه ممکن است که معصوميني چون فرشتگان و حضرت عيسي (عليه السلام) مامور به قبول امامت حضرت مهدي (عليه السلام) شوند درحاليکه ايشان معصوم نباشند؟؟؟
********************
اما اينکه شما ايشان را معصوم نمي‌دانيد دليلي بر چيزي نمي‌شود.
چرا که کتب شما مملو از خرافاتي مانند «افسانه غرانيق» و «قصد خودکشي» و ... در مورد حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) است تا عصمت او را نيز زير سوال ببريد.
***************
استمداد ما هم از خداوند متعال براي فرج شريف ايشان نيست مگر عمل به آيات قرآن کريم:
«ربنا اخرجنا من هذه القريه الظالم اهلها واجعل لنا من لدنك وليا واجعل لنا من لدنك نصيرا»
***********
و اما در مورد عايشه.
هيچ سخني بالاتر از سخن الله متعال نيست که در مورد عايشه فرمود:
«فقد صغت قلوبكما»
«فقد صغت قلوبكما»
«فقد صغت قلوبكما»
همين تمايل عايشه به باطل و پوچيات بود که او را از دسته «مسلمات مومنات قانتات تايبات عابدات سايحات»
خارج ساخته بود.
**********
در پايان به جد از شما خواهش مي‌شود از توهين به حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) جدا خودداري فرماييد و پدر شريف ايشان حضرت ابوطالب (عليه السلام) را ،نعوذبالله، کافر نخوانيد.
«والسابقون السابقون»

يا علي
10   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  09 مهر 89 - 19:17:15
با سلام جناب گراشي لازم نيست شما در مورد احاديث حضرت مهدي عجل از منابع اهل ؟؟؟ تبليغ كنيد , مقاله بالا جواب گوي ؟؟؟ اون بظاهر علماي شما هست . خداوند بايد ايسان را معصوم بدارد كه دارد تا فردا در پيشگاه حق بگويم رهبري و امامت دينمان را دست غير معصوم بود ما هم فكر كرديم بعضي از كارهايش نعوذ بالله صحيح نيست خودمان احتجاج كرديم پس .... يك صواب را داريم . ميتواني بگويي كه ايا نعوذ بالله حضرت عيسي مسيح هم دراه قايم موشك بازي ميكنه ؟؟؟ اولاً كمتر كسي از شيعه است كه به ايشان توهين ميكنه , اما اگر حقيقت گفتن را حق ما بدانيد , اون بخاري شما و ديگر علماي شما است كه نه تنهابه اين خانم توهين مي كند بلكه به اصل خدا و رسول هم توهين ميكنند , برويد در همين سايت اين مقالات را بخوانيد : 1 ) خدا در صحاح http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=48 2 ) پيامبر (ص) در صحاح سته اهل سنت http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=23 3 ) عمر در صحاح سته اهل سنت http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=102 4) عايشه در صحاح سته اهل سنت http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=96 5 ) أصحاب در صحاح سته اهل سنت http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=99 با اينهم اباطيل چگونه ميتواني بخودتون افتخار كنيد كه مثلاً عايشه براي پوشاندن اتهامش به ديگر ازواج النبي اين حديث افك را براي خودش ساخته ؟؟ ===================================================================== سعي كن قدري از فسفرهاي مغزت را استفاده كني اگر خواستار پيدا كردن حق و حقيقت هستي . يا علي
11   نام و نام خانوادگي:  خاك پاي مولا دات كام     -   تاريخ:  09 آبان 89 - 20:30:19
جان همه عالميان اعم از شيعه و سني و وهابي و بهايي و.... همه و همه فداااااااااااي يك تار موي امام زمان عليه السلام.
12   نام و نام خانوادگي:  مسلم     -   تاريخ:  26 آبان 89 - 19:17:16
اين قدردشمني بااهل بيت؟؟؟؟؟چرا؟؟؟؟؟
13   نام و نام خانوادگي:  فدايي آقا     -   تاريخ:  22 آذر 89 - 22:30:32
با سلام و تشکر. مي خواستم به جناب گراشي عرض کنم: جاهل را مي توان قانع کرد ولي کسي را که خود را به جهالت زده هرگز هدايت نخواهد شد. چطور خورشيد را انکار مي کنيد؟ اصلا مگر مي شود کسي را طبق احاديث قبول کني و معصومش نداني؟ آن وقت چگونه براي تشکيل حکومت عدل الهي خود را ملزم به اطاعتش خواهي دانست؟
14   نام و نام خانوادگي:  محمد اميدواري ابرقويي     -   تاريخ:  04 دي 89 - 21:02:41
با سلام شايد اگر امنيت حضرت ولي عصر برقرار مي شد ظاهر مي شدند جناب گراشي بايد بدانيد که امام ما خليفه الله است خلاصه تمام فضائل است
اسم اعظم خداست و اين ما هستيم که از امام محروم هستيم خود خدا مي فرمايد :

قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعين‏ سوره ملک آيه آخر

بله اگر ما از ديدن امام محروم باشيم از محروميت از آب بدتر است
15   نام و نام خانوادگي:  محمد اميدواري ابرقويي     -   تاريخ:  04 دي 89 - 21:04:09
آرام تر و علمي تر هم ميتوان جواب داد
16   نام و نام خانوادگي:  امير     -   تاريخ:  07 دي 89 - 18:19:56
خدا را شکر مي گويم که از گمراهي نجات يافتم و از شرک و بت پرستي و قبر پرستي نجات پيدا کردم الان 1 سال است که به سنت پيامبر برگشته ام مسلمانم مسلمان واقعي و سعي و تلاشم بر اين است که دوستانم را از مذهب شرک و خرافات و ظلالت و گراهي که علي را خدا مي دانند و امام حسين را روزي رسان خود نجات بدهم نفرين پيامبر و حضرت امير بر شما باد که با نام و ياد او چنين کرديد شما از بني اميه هم بيشتر آبروي اهل بيت را برديد حسبنا الله و نعم الوکيل حسبنا کتاب الله اللهم العن قوم الکافرين اللهم العن قوم الظالمين
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

بهتر است نگاهي به آدرس ذيل كنيد و بعد راجع به قبرپرستي ابراز نظر نماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=75

البته اميدواريم كه راست گفته باشيد ، زيرا «لعنة الله علي الكاذبين»

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

17   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  23 دي 89 - 09:03:45
با سلام جناب ع مير تاريخ: 07 دي 89 - 18:19:56 اولاً كه دروغ ميگويي مثل ؟؟؟؟ در ثاني احمقانه است به مذهب ناقصي بروي كه مهمترين افرادش از شجره ملعونه بمثل ابوسفيان , ابن هند , يزيد ميمونباز است و خودت اعتراف كني كه اين ارازل اوباش به اهل بيت نبوت توهين ميكردند ( به گفته خودت ) . در ضمن اينجا را خوب اومدي : >>>>اللهم العن قوم الکافرين >>>>اللهم العن قوم الظالمين من هم ميگويم امين رب العالمين ( چرا كه ميدونم منظورم كيا هستند ) لبيك يا علي
18   نام و نام خانوادگي:  محمد امامي     -   تاريخ:  24 دي 89 - 01:12:28
جناب اقاي امير بگو 1سال است گمراه شده ام. اميددارم برگردي
19   نام و نام خانوادگي:  عبد من عبادالله     -   تاريخ:  11 بهمن 89 - 18:53:38
با سلام خدمت دوستان عزيز خصوصا "مجيد م علي" و "محمد امامي" عزيز

به نظر بنده وقتي کسي ادعايي مي کند ما بدون علم نه مي توانيم آن را قبول کرده و يا رد نماييم. تنها مي توانيم احتمال بدهيم(البته زماني مه احتمال بتواند سودي به حال ما داشته باشد). مثلا اينکه اين فرد چيزي را که به شيعه نسبت مي دهد که همه ي افرادي که حتي اندکي با شيعه آشنا باشند هم مي دانند که غيرواقعي است (خدا دانستن حضرت امير توسط شيعيان!!!) اين مطب را به ذهن متبادر مي کند که شخص گوينده "به احتمال قوي" يا کاملا با شيعيان ناآشناست -و در دعوي خود کاملا دروغگو است- يا بسيار جاهل و يا فاسق و ... است. اتهام شرک را که مي توان ناشي از درک پايين و ... دانست، که انصافا نشان از نهايت سبوئيت اکثر مدعيان چنين اتهاماتي دارد. مي گويند کمک گرفتن از غير خدا شرک است! در حاليکه همين گفته را با "زبان" مي گويند و يا و يا "دستشان" انجام ميدهند که طبيعتا خدا نيستند! (پس حتي اين هم با تعريف مي شود کمک گرفتن از غير خدا!) ... غافل از اينکه اسفاده از ابزار و وسايل الهي، در واقع همان کمک گرفتن از خداست. بگذريم...

به هر حال تنها بايد براي جهان اسلامي که دشمن اينچنين در آن رسوخ کرده است و با استفاده از فقر علمي و فهم پايين برخي، به اسم اسلام و اتهام شرک، برادر کشي راه مي اندازد تاسف عميق خورد.

اللهم عجل لوليک الفرج بحق فاطمة الزهراء سلام الله عليها
اللهم عجل لوليک الفرج بحق فاطمة الزهراء سلام الله عليها
اللهم عجل لوليک الفرج بحق فاطمة الزهراء سلام الله عليها
اللهم عجل لوليک الفرج بحق فاطمة الزهراء سلام الله عليها


اَللّهُم اِنّا نَشکُو اِلَيکَ فَقدَ نَبِيِّنا و ...
20   نام و نام خانوادگي:  در انتظار تو...     -   تاريخ:  06 اسفند 89 - 00:30:32
امام صادق (ع):همانا از حقوق ما بر شيعيان اين است که بعد از هر نماز واجب (همان طوري که در صحيفه مهديه ص 195آمده است)سه مرتبه بگويند :
يا رب محمد عجل فرج آل محمد
يا رب محمد احفظ غيبت محمد
يا رب محمد انتغم لابنت محمد
اي پروردگار محمد (ص)در گشايش امور آل محمد تعجيل فرما
اي پروردگار محمد (ص) محافظت کن (دين را در) غيبت محمد (ع)
اي پروردگار محمد (ص) انتقام دختر محمد(ع) را بگير
21   نام و نام خانوادگي:  mostfa     -   تاريخ:  21 اسفند 89 - 00:30:35
ايا واقعا دربهاي مدينه در زمان حضرت فاطمه ميخ داشته ؟ادرس بدهيد
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

بهتر است به آدرس ذيل مراجعه كنيد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6034

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

22   نام و نام خانوادگي:  خادم الزهرا (ع)     -   تاريخ:  26 مرداد 91 - 16:32:20
با عرض سلام
عبدالله قميصي که از او به عنوان بزرگان معاصر ياد کرديد مورد تاييد وهابيت نيست و در رد او کتاب هايي از قبيل « عبد الله القصيمي وجهة نظر أخرى « نوشته اند »
23   نام و نام خانوادگي:  محمد رضا خاکسار     -   تاريخ:  30 مرداد 91 - 15:02:46
بايد از خويش بپرسيم که چرا حجت حق خيمه را امن تر از خانه ي ما مي داند؟
24   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:  14 شهريور 91 - 18:00:14
لعنت خدا بر وهابي که تهمت ميز ند که مهدي از داخل سزداب ظهور مي کند حضزت مهدي ازمکه ودر کنار حجر الاسود درکنا رخانه خدا ظهور ميکند وگر مهدي وهابيان که درسزداب ظهور کندغيز از ابن تيميه ي کافر ووهابيون اين چنين تهمتي کسي نزده وزان اقا که خود رانجات يافته عنوان کردند خدا راشکر مي کنم که حضزت علي و زهرا ياران شل وول نمي خواهند برو دنبال ان حرام زادگان
25   نام و نام خانوادگي:  سعيد     -   تاريخ:  12 تير 92 - 19:14:09
اقا امير به نظرم شما اول درراه راست بوديد و بعدا راهتان كج شده اين حرف ها وتهمت هايي كه به شيعه ميزنيد به هيچ وجه قابل توجيه نيست يعني چه كه شيعه حضرت علي ع را خدا ميداند اين حرف ها را بهتر است به يك بچه دوساله بزنيد تا حرفتان را باور كند ما فقط به حضرت علي متوسل ميشوسم همانطور كه فرزندان حضرت يعقوب ع به وي متوسل شدند وحضرت برايشان از خدا طلب امرزش كرد (سوره يوسف ايه 97-98) يا صحابه اي كه بعد از وفات پيامبر ص به دستور عايشه به قبر حضرت متوسل شدند اگر شيعه بدليل توسل به پيامبر و ايمه مشرك وخرافه پرست است پس فرزندان حضرت يعقوب وصحابه رسول ص وعايشه نيز بي شك بنا بر نظر شما مشرك است
26   نام و نام خانوادگي:  اميرحسين     -   تاريخ:  15 تير 92 - 18:31:01
به اميد ظهور آقا صاحب الزمان عج امير حسين 12 ساله از تهران
27   نام و نام خانوادگي:  رسولي چادگاني     -   تاريخ:  19 خرداد 93 - 18:18:42
السلام عليک يا اباصالح المهدي
ادرکني يا مولا
28   نام و نام خانوادگي:  موسي سلفي     -   تاريخ:  19 خرداد 93 - 23:17:53
سلام
کاري به بحث ندارم فقط ببينيد از چه افرادي سند داده.کاري به بحثش ندارم:
1-علامه اميني در الغدير:ايشون از نظر شيعه کاملا معتبره.اين قبول.سوال من اينه که چرا از ايييييييييييينهمه عالم شيعه قبل از ايشون يک سند درست حسابي نداديد و تنها عالم درست حسابي که داديد فقط همين هست که صد سال پيش هم نبوده؟
2-شيخ محمد باقر شريفي قرشي:ايشون از علماي قرن سوم است(البته هزار سال بذار روش)!بنده خدا ايشون دو سال پيش فوت کرد.از دو تا عالم درست حسابي متقدم سند بديد.نه اينها
3-علامه طبرسي البته نه اون طبرسي قديمي.ايني که نويسنده مستدرک وسائل الشيعه علامه حلي رو نوشت.اون منظورشه.خودشم نوشته
خب اين فرد معاصر هست.باز هم گفتم از يک عالم قديمي سند بدهيد.اين علما قبول نيست.خودش از ذهبي و ابن خلدون و ابن قيم و ابن تيميه و اينها از قدماي قرن هفت و هشت ميده.انوقت در جوابش از همون قرن و يا حتي قبلش نميده.از قرن معاصر ميده.يعني 1300 سال يک عالم شيعه نگفت امام زمان در سرداب غيبت نکرده؟انوقت اين جديد ها خودشون اون موقع ديدند يا با واسطه شنيدند؟اون واسطه ها کين؟
فقط توصيه ميکنم به عقل.فقط همين
جواب نظر:
با سلام 
دوست گرامي
اولا: از علماي قديمي خواستيد که آدرس بدهيد ما يک مورد را از محقق اربلي متوفاي 693 ذکر مي کنيم که بحث ظهور حضرت مهدي عليه السلام از سرداب را يک امر عجيب و غريبب دانسته ذکر مي کنيم تا براي شما روش شود که از علماي قديم نيز اين جريان را رد کرده اند. وي گويد:فأما قوله ان المهدي عليه السلام في سرداب وكيف يمكن بقاءه من غير أحد يقوم بطعامه وشرابه فهذا قول عجيب وتصور غريب فان الذين أنكروا وجوده عليه السلام لا يوردون هذا والذين يقولون بوجوده لا يقولون انه في سرداب بل يقولون انه حي موجودة يحل ويرتحل ويطوف في الأرض
كشف الغمة - ابن أبي الفتح الإربلي - ج 3 ص 296
ثانيا: تمام اين علماي اهل سنت که بحث سرداب را مطرح کرده اند و بر شيعه طعنه مي زنند، يک منبع از منابع شيعه ذکر نکرد‌اند که شيعيان در کدام يک از کتابهاي معتبر خود چنين عقيده‌اي را ذکر کرده‌اند!
اگر واقعا اين واقعيت داشت چرا با قال و قيل مي گويند، سرداب در نزد شيعه چنين و چنان است اگر واقعا اين نسبت دروغ نيست چرا آدرس نمي دهند که در کدام کتاب شيعه اين ذکر شده است؟! 
از شما هم خواهش مي کنيم در اين خصوص تحقيق کرده عقل خود  را قاضي کرده و بگوييد در کجا اين ذکر شده است چون سخن علماي شما براي ما حجت نيست حالا ابن تيميه بيايد بگويد شيعيان از سراب منتظر مهديشان هستند اينکه براي ما حجت نيست خوب جناب ابن تيميه اگر واقعا راست مي گويد چرا منبع ذکر نمي کند؟!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
29   نام و نام خانوادگي:  عليرضا نامي     -   تاريخ:  20 خرداد 93 - 14:03:30
با سلام
اکثر متن هاي سايت طولاني هستند و اين باعث دلسردي افراد ميشود و مانع ان ميشود که افراد متن را بخوانند اگر ممکن است کمي تنوع و يا به متن عکس اضافه کنيد با تشکر
30   نام و نام خانوادگي:  محمد عبدي     -   تاريخ:  15 شهريور 93 - 21:42:36
سلام
من در کتاب مکيال المکارم خواندم که شيعيان به سرداب اعتقاد دارند.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
شيعيان معتقدند که سرداب مکان مقدسي است که محل عبادت و تهجد امام مهدي ،امام حسن عسگري و امام هادي عليهم السلام بوده است همچنانکه کاشف الغطاء در اين خصوص گويد: لأنه موضع تهجد الإمام وآبائه العسكريين ، ومحل قيامهم في الأسحار لعبادة الحق جل شأنه .أصل الشيعة وأصولها - الشيخ كاشف الغطاء - ص 246
و اگر هم در کتاب مکيال المکارم آمده است از اين جهت که ايشان مکان هاي مناسب براي دعا کردن را شمرده اند که از جمله اين مکانها سرداب است لذا مولف کتاب مي نويسد: ومنها : السرداب يعني سرداب الغيبة في سامراء ويشهد للاهتمام بالدعاء هناك .مكيال المكارم - ميرزا محمد تقي الأصفهاني - ج 2 ص 48
اما اينکه حضرت مهدي عليه السلام از اين سرداب ظهور مي کند، اين تهمتي است که به شيعه زده مي شود درحالي شيعيان به چنين چيزي اعتقاد ندارند
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
31   نام و نام خانوادگي:  ياورصفت     -   تاريخ:  20 آذر 93 - 14:44:19
احسن برجوابهاي عالمانه رييس سايت و همه دوستان.جوابها کاملا منطقي بجا وهماني است که بايد باشد.درود برشما




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما