* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 25 فروردين 1387 تعداد بازديد: 14431 
چرا شيعيان با دست باز نماز ميخوانند؟
گروه اهل سنت  

سؤال كننده : ت ز ط

chera shi a yan badast  baz namaz mikhanad? mage hazrat mohammad chegone namaz mikhan deh tashak kor

چرا شيعيان با دست باز نماز ميخوانند ؟ مگر حضرت محمد (ص) چگونه نماز ميخوانده؟ تشكر

پاسخ :

قبل از پاسخ به اين سؤال لازم است معناي تكتف يا تكفير و يا همان دست بسته نماز خواندن در لغت دانسته شود و نظر ائمه و فقهاي شيعه پيرامون آن بررسي شود .

تكفير در لغت

ابن اثير در اين باره مي‌گويد :

التكفير ، وهو وضع اليدين على الصدر ، والانحناء ، خضوعا واستكانة .

النهاية في غريب الحديث، ج 4، ص 100.

تكفير عبارت است از قرار دادن دو دست بر روي سينه و مقداري خم شدن به خاطر خشوع و درماندگي.

و جوهري مي‌گويد :

والتكفير أن يخضع  الإنسان لغيره كما يكفر العلج للدهاقين، يضع يده على صدره ويتطامن له.

الصحاح، ج 2، ص 808.

تكفير اين است كه انسان براي ديگري خشوع نمايد همانگونه كه چهارپا براي صاحبش خشوع مي كند يعني انسان دستش را بر روي سينه قرار دهد و براي او خشوع كند.

زبيدي مي‌گويد :

 والتكفير : أن يخضع الإنسان لغيره وينحني ويطأطئ [أحدهم‏] رأسه قريبا من الركوع ، كما يفعل من يريد تعظيم صاحبه ، ومنه حديث أبي معشر : «أنه كان يكره التكفير في الصلاة». وهو الانحناء الكثير في حالة القيام قبل الركوع . وتكفير أهل الكتاب أن يطأطئ رأسه لصاحبه كالتسليم عندنا . وقد كفر له . وقيل : هو أن يضع يده أو يديه على صدره.

تاج العروس، ج 7، ص 455.

تكفير : اينكه انسان براي ديگري خشوع كند و كمر خم كند و يكي از افراد سرش را تا نزديك ركوع خم كند همانگونه اي  كه كسي مي خواهد جلوي كسي تعظيم كند و از اين قبيل است حديث ابي معشر : او تكفير در نماز را مكروه مي دانست . و آن خم شدن زياد در حالت قيام قبل از رفتن به ركوع است . و و تكفير اهل كتاب اين است كه سرش را براي ديگري خم مي كند به منزله سلام كردن ما است و گاهي براي او دست به سينه مي گذارد و گفته شده است :‌ تكفير اين است كه دست يا دو دستش را روي سينه قرار دهد.

اول:

شيعه همه اعمال خود را طبق سنت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم انجام ميدهد چرا كه معتقد است خدا پيامبر را الگوي ما قرار داده است

َقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ . احزاب 21

تحقيقا براي شما در وجود رسول خدا الگوي نيكويي است

همچنين با ادله قطعيه از سنت پيامبر ما خود را ملزم به تبعيت از ائمه اهل بيت و گرفتن سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم از ايشان مي دانيم و اين مسئله دو دليل اساسي دارد :

1-   وجوب تبعيت از اهل بيت

شيعه اماميه با وجود ادله زير راهي جز اتباع از ائمه اهل بيت عليهم السلام را صحيح نمي داند :

الف – حديث ثقلين

يكي از ادله حديث ثقلين است كه مورد اتفاق و اعتماد فريقين است و بسياري از محدثين و كبار علماي اهل سنت آن را نقل كرده اند :

«قام رسول الله [صلى الله عليه وآله] يوماً فينا خطيباً، بماء يدعى خمّاً بين مكة والمدينة، فحمد الله وأثنى عليه، ووعظ وذكرَّ، ثم قال: أمّا بعد، ألا أيها الناس!.. وأنا تارك فيكم ثقلين: أولهما كتاب الله....... ثم قال: وأهل بيتي أذكركم الله في اهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي».

صحيح مسلم: ج4 ص1873، باب فضائل علي بن أبي طالب.

رسول خدا روزي در ميان ما خطبه خواندند در كنار بركه اي به نام خم بين مكه و مدينه پس حمد و ثناي الهي كرد و موعظه كرد و تذكر داد سپس گفت : اما بعد اي مردم آگاه باشيد .. من دو چيز گرانبها در ميان شما باقي مي گذارم اول آنها كتاب خدا .... سپس فرمودند : و اهل بيتم  درباره اهل بيت من به ياد خدا باشيد درباره اهل بيت من به ياد خدا باشيد درباره اهل بيت من به ياد خدا باشيد .

والترمذي آن را به سند خودئ از أبي سعيد خدري وزيد بن أرقم نقل كرده است كه مي گويند :

«قال رسول الله [صلى الله عليه وآله]: إني تارك فيكم ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي، أحدهما أعظم من الآخر كتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض، وعترتي أهل بيتي ولن يفترقا حتى يردا عليّ الحوض، فانظروا كيف تخلفوني فيهما»

سنن الترمذي: ج5 ص329. وأخرج قريباً منه أحمد في مسنده ج3 ص14وص17 وص26 وص59، ج5 ص182 ، والنسائي في السنن الكبرى ح5 ص51 ح8175، والحاكم في المستدرك، وقال عنه: «هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه بطوله» المستدرك: ج3 ص109ـ 110. وأخرجه غير هؤلاء من الحفاظ وأئمة الحديث وقد صححه الألباني في صحيح الجامع الصغير.الألباني، صحيح الجامع الصغير: ج1 ص482 ح 2457.

رسول خدا فرمودند : من در ميان شما چيزي  باقي مي گذاريم كه اگر به آن تمسك كنيد بعد از من گمراه نمي شويد يكي از آنها بزرگتر از ديگري است كتاب خدا ريسماني كه از آسمان به زمين كشيده شده است و عترت اهل بيتم و اين دو هرگز از يكديگر جدا نمي شوند تا اينكه كنار حوض كوثر بر من وارد شوند پس مراقب باشيد چگونه بعد از من با اينها برخورد خواهيد كرد.

اما اين اهل بيت كه در اين حديث تبعيت از آنان واجب شده است چه كساني هستند حيث ذيل از سنن ترمذي مشخص كننده اين اهل بيت هستند:

«لما نزلت هذه الآية على النبي صلى الله عليه وآله: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً في بيت أم سلمة، فدعا فاطمة وحسناً وحسيناً، فجللهم بكساء وعلي خلف ظهره، فجلله بكساء، ثم قال: اللهم، هؤلاء أهل بيتي، فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً، قالت أم سلمة: وأنا معهم يا رسول الله؟ قال: أنت على مكانك وأنت إلى خير»

سنن الترمذي: ج5 ص328. قال عنه الألباني: «صحيح» الألباني، صحيح سنن الترمذي: ج3 ص306 ح 3205.، وأخرجه غيره من المحدثين والعلماء، كالطبري في جامع البيان الطبري، جامع البيان: ج22 ص12 ح21736. والطحاوي في مشكل الآثار مشكل الآثار: ج1 ص335.

زماني كه اين آيه  « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً » احزاب 33 بر پيامبر نازل شد در خانه ام سلمه بود پس حضرت فاطمه سلام الله عليها و حسن و حسين را صدا زند پس آنها را با كسا (يماني) پوشاند و حضرت علي عليه السلام پشت سر او بود او را نيز با كساء پوشاندند سپس فرمودند : خدايا اينها اهل بيت من هستند پس پليدي را از آنها دور كن و آنها را پاك و پاكيزه گردان ،‌ ام سلمه گفت : اي رسول خدا من هم با ايشان هستم رسول خدا فرمودند : تو منزله خود را داريم و تو خوب هستي (اما اهل بيت افراد خاصي هستند).

اما اينكه در روايت مي گويد به آنها تمسك كنيد و بايد بدانيم معناي تمسك چيست كه در اين باره ملا علي قاري از علماي اهل سنت مي گويد :

«والمراد بالأخذ بهم، التمسك بمحبتهم ومحافظة حرمتهم والعمل بروايتهم والاعتماد على مقالتهم...».

مرقاة المفاتيح: ج9 ص3974، باب مناقب أهل بيت النبي [صلى الله عليه وآله].

وذكر المناوي في فيض القدير ما يشبه هذا المضمون.المناوي، فيض القدير شرح الجامع الصغير: ج3 ص20.

مراد به تمسك به آنها تمسك به محبت آنها و مراقبت احترام آنها و عمل به روايات آنها و اعتماد بر گفتار ايشان است ...

ب- حديث سفينه

يكي ديگر از احاديثي كه دليل محكم وقطعي بر وجوب اتباع از مكتب اهل بيت است حديث سفينه است كه احمد امام حنبليها و ديگر محدثين و علماي اهل سنت آن را نقل و سند آن را تصحيح كرده اند :

«سمعت أبا ذر يقول وهو آخذ بباب الكعبة: من عرفني فأنا من قد عرفني، ومن أنكرني فأنا أبو ذر سمعت النبي صلى الله عليه وآله يقول: ثم ألا إنّ مثل أهل بيتي مثل سفينة نوح من ركبها نجا ومن تخلف عنها هلك».

أحمد بن حنبل، فضائل الصحابة: ج2 ص785؛ الحاكم النيسابوري المستدرك: ج2 ص343. الطبراني، المعجم الكبير: ج3 ص44 – 45؛ الطبراني، المعجم الأوسط: ج4 ص10 ج5 ص306 ـ 355، ج6 ص85؛ الطبراني، المعجم الصغير: ج1 ص139ـ 140 ج2 ص22.الحاكم النيسابوري، المستدرك: ج2 ص343. تاريخ بغداد: ج12 ص90. حلية الأولياء: ج4 ص306.

شنيدم كه اباذر در حاليكه در كعبه را گرفته است مي گويد : كسي كه مرا مي شناسد كه مي شناسد و كسي كه مرا نمي شناسد من ابوذر هستم شنيدم رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم مي فرمود : آگاه باشيد مثل اهل بيت من مثل كشتي نوح است كه هر كس بر آن سوار شود نجات پيدا مي كند و هر كس سوار آن نشود هلاك خواهد شد.

تفسير وجه تشبيه اهل بيت عليهم السلام به سفينه را مناوي نيز بيان كرده است :

قال المناوي: «ووجه تشبيههم بالسفينة أنّ من أحبهم وعظّمهم شكراً لنعمة جدهم وأخذ بهدي علمائهم نجا من ظلمة المخالفات، ومن تخلف عن ذلك غرق في بحر كفر النعم وهلك في معادن الطغيان».

المناوي، فيض القدير: ج5 ص660.

مناوي مي گويد : وجه تشبيه اهل بيت به كشتي اين است كه كسي كه ايشان را دوست بدارد و به آنها احترام كند به خاطر شكر نعمت جدشان (رسول خدا) و به هدايت و راهنمايي عالمان آنها عمل كند از تاريكي اشتباهات نجات پيدا مي كند ، و كسي كه از آن سرپيچي كند در درياي كفران نعمت غرق خواهد شد و در سرچشمه هاي طغيان هلاك خواهد شد.

ادله قطعي ديگري مثل حديث نجوم نيز دال بر وجوب تبعيت از اهل بيت است.

2-   موانع عمل به احاديث از طريق اهل سنت

الف – منع بيان حديث و تدوين حديث

يكي از مشكلاتي كه براي حديث نبوي پيش آمد اين بود كه بلافاصله پس از دنيا رفتن رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم اقدام به منع از بيان احاديث رسول خدا و تدوين آنها شد و اين مسئله مدت زيادي به طول انجاميد كه اين خود باعث از بين رفتن و يا تغيير بسياري از سنت نبوي شد كه اين مسئله از مسلمات تاريخي بين فرقين است كه شواهد فراواني نيز بر آن وجود دارد كه برخي از آنها ذكر مي گردد :

حافظ ذهبي در ترجمه ابوبكر مي نويسد :

قال: «إن الصديق جمع الناس بعد وفاة نبيهم، فقال: إنكم تحدثون عن رسول الله صلى الله عليه وآله أحاديث تختلفون فيها، والناس بعدكم أشد اختلافاً، فلا تحدثوا عن رسول الله شيئاً، فمن سألكم فقولوا: بيننا وبينكم كتاب الله، فاستحلوا حلاله وحرموا حرامه».

الذهبي، تذكرة الحفاظ: ج1 ص2ـ3.

ابوبكر مردم را بعد از وفات رسول خدا جمع كرد و گفت : شما از رسول خدا احاديثي نقل مي كنيد كه در آنها اختلاف داريد و مردم بعد از شما اختلافاتشان بيشتر خواهد شد پس از رسول خدا چيزي نقل نكنيد و اگر كسي از شما سؤال كرد در پاسخ بگوييد بين ما و شما كتاب خدا است پس حلالش را حلال بدانيد و حرامش را حرام بدانيد.

همچنين به نقل از مي نويسد:

«جمع أبي الحديث عن رسول الله وكانت خمسمائة حديث، فبات ليلته يتقلب كثيراً، قالت: فغمني، فقلت: أتتقلب لشكوى أو لشيء بلغك؟ فلما أصبح، قال: أي بنية هلمي الأحاديث التي عندك، فجئته بها، فدعا بنار فحرقها».

الذهبي، تذكرة الحفاظ: ج1ص5.

پدرم (ابوبكر) احاديث رسول خدا را كه پانصد حديث بود را جمع آوري كرد پس شب خوابيد و زياد اين پهلو و آن پهلو مي شد (خوابش نمي برد) عايشه مي گويد من ناراحت شدم پس گفتم : آيا مشكلي داري يا خبري به تو رسيده است ؟‌ پس زماني كه صبح شد گفت : اي دخترم آن رواياتي كه نزد تو گذاشته بودم بياور و من آنها را آوردم پس آتش روشن كرد و آنها را سوزاند.

همين جلوگيري در زمان عمر نيز با شدت زيادي ادامه يافت به طوري كه ابن سعد در طبقات از عبدالله بن علاء نقل مي كند :

 «سألت القاسم يملي علي أحاديث، فقال: إن الأحاديث كثرت على عهد عمر بن الخطاب، فأنشد الناس أن يأتوه بها، فلما أتوه بها أمر بتحريقها ».

محمد بن سعد، الطبقات الكبرى: ج5 ص188، الناشر: دار صادر ـ بيروت

شنيدم از قاسم درباره احاديث سوال كردم پس گفت :‌احاديث در زمان عمر زياد شده بود پس اعلام كرد كه روايات را نزد او بياورند پس زماني كه روايات را آوردند دستور داد آنها را آتش بزنند .

ب – قرار گرفتن سنت در معرض تغيير و تبديل

در روايات صحيحي از رسول خدا مطالبي وجود دارد كه دلالت بر تغيير و تبديل سنت رسول خدا بعد از وفات ايشان دارد همان گونه كه بخاري روايت كرده است به سند خود از ابي حازم كه مي گويد از سهل بن سعد شنيدم كه مي گويد از پيامبر شنيدم كه مي فرمود :

أنا فرطكم على الحوض، فمن ورده شرب منه ومن شرب منه لم يظمأ بعده أبداً، ليرد علي أقوام أعرفهم ويعرفوني، ثم يحال بيني وبينهم، قال أبو حازم: فسمعني النعمان بن أبي عياش وأنا أحدثهم هذا، فقال: هكذا سمعت سهلاً؟ فقلت: نعم، قال: وأنا أشهد على أبي سعيد الخدري لسمعته يزيد فيه، قال: إنهم مني، فيقال: إنك لا تدري ما أحدثوا بعدك، فأقول: سحقاً سحقاً لمن بدل بعدي».

صحيح البخاري: ج8 ص78، كتاب الفتن، وجاء مضمون الحديث ذاته في مواضع أخرى من الصحيحين وغيرهما من كتب المسلمين.

من كنار حوض كوثر ايستاده ام كسي پيش آن بيايد از آن مي نوشد و كسي كه از بنوشد هرگز بعد از آن تشنه نخواهد شد سپس اقوامي نزد من مي آيند كه من آنها را مي شناسم سپس بين من و آنها جدايي مي افتد . ابوحازم گفت :‌ نعمان بن ابي عياش زماني كه من اين حديث را مي خواندم شنيد و گفت :‌ اي سهل آيا اينچنين شنيد پس گفتم آري و گفت من شهادت مي دهم كه ابي سعيد خدري بيش از اين روايت مي كند و گفت : اينها از من هستند پس به رسول خدا گفته شد : تو نمي داني بعد از تو چه كار كردند :‌ پس فرمود : دور است دور است از من كسي كه بعد از من تغيير و بدعت اينجاد كند.

ج – اختلاف صحابه در روايت سنت و فهم آن

تاريخ براي ما اختلافات فراواني را از جانب صحابه بيان كرده است چه ميزان روايات كه يك صحابي نقل كره و صحابي ديگر آن را رد كرده است به عنوان نمونه بخاري روايت از خليفه دوم دارد كه از رسول خدا نقل مي كند :

«إن الميت ليعذب ببكاء أهله عليه »

همانا مرده با گريه كردن خانواده اش عذاب مي شود .

 ابن عباس اين روايت را براي عايشه نقل كرد و عايشه در جواب گفت :

 يرحم الله عمر والله، ما حدث رسول الله صلى الله عليه وآله إنّ الله ليعذب المؤمن ببعض بكاء أهله عليه، لكن رسول الله صلى الله عليه وآله قال: إنّ الله ليزيد الكافر عذاباً ببكاء أهله عليه، وقالت: حسبكم القرآن {وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى}».

صحيح البخاري: ج2 ص81.

خدا رحمت كند عمر را به خدا قسم رسول خدا نفرمودند : همانا خدا مومن را به گريه خانواده اش عذاب مي كند بلكه رسول خدا فرمودند : همانا خدا عذاب كافر را زياد مي كند به گريه كردن خانواده اش براي او و در ادامه گف : همين آيه قرآن براي شما بس است كه هيچ كس گناه ديگري را به دوش نخواهد كشيد.

اما قبل از بيان نحوه نماز رسول خدا از منابع شيعه و سني نظر شما را به نظر ائمه اهل بيت و آراي علماي شيعه و سني درباره تكفير (دست بسته نماز خواندن) جلب ميكنم .

گفتار ائمه عليهم السلام :

  والنهي في صحيح محمد بن مسلم عن أحدهما ( عليهما السلام ) قلت له : الرجل يضع يده في الصلاة وحكى اليمنى على اليسرى فقال : ذلك التكفير لا تفعله.

وسائل الشيعة (آل البيت): 265/7،ح 9295، التهذيب: 84/2 ح 310.

محمد بن مسلم از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام نقل كرده است كه به حضرت گفتم : شخصي در نماز دست راست را روي دست چپ مي گذارد پس حضرت فرمودند : اين تكفير است آن را انجام نده.

 ودر حسنه زراره از امام باقر عليه السلام آمده است :

 لا تُكَفِّر فإنما يصنع ذلك المجوس.

وسائل الشيعة (آل البيت): 266/7، ح 9296، الكافي: 299/3 ح 1، التهذيب: 84/2 ح 309.

در نماز تكفير نكن كه تكفير كار مجوس است .

وعن حريز عن رجل عن أبي جعفر (ع)  لا تُكَفِّر إنما يصنع ذلك المجوس.

وسائل الشيعة (آل البيت): 266/7، ح 9297، الكافي: 336/3 ح 9.

امام باقر عليه السلام فرمودند: تكفير نكن كه تكفير كار مجوس است.

نظر فقهاء إماميّه

صاحب جواهر مي فرمايد :

فالمشهور بين الأصحاب نقلا وتحصيلا بل في الخلاف والغنية والدروس وعن الانتصار الاجماع عليه عدم جوازه في الصلاة ، بل لا أجد فيه خلافا إلا من الإسكافي فجعل تركه مستحبا ، وأبي الصلاح ففعله مكروها ، واختاره المصنف في المعتبر للاجماع المحكي المعتضد بالتتبع.

جواهر الكلام، ج 11، ص 15.

بنابر اين مشهور بين علما از جهت روايات و فتوا بلكه در خلاف و غنيه و دروس و انتطار اجماع بر آن شده است عدم جواز تكفير در نماز است بلكه من خلافي جز اسكافي كه ترك آن را مستحب دانسته است و ابي الصلاح حلبي كه انجام آن را مكروه دانسته است نيافتم و مصنف كتاب معتبر اجماع نقل شده را با تتبع و پيگيري محكم كرده است .

سيّد يزدي  در مبطلات نماز مي گويد :

 الثالث : التكفير بمعنى وضع إحدى اليدين على الأخرى على النحو الذي يصنعه غيرنا إن كان عمدا لغير ضرورة ، فلا بأس به سهوا ، وإن كان الأحوط الإعادة معه أيضا

العروة الوثقى، ج 3، ص 6 - 7.

سوم : تكفير در نماز به معني قرار دادن يكي از دو دست بر ديگري به نحوي كه غير ما (اهل سنت ) انجام مي دهند اگر عمدي و بدون ضرورت باشد از مبطلات نماز است.اما از روي فراموشي اشكالي نندارد و اگر چه احتياط در اين است كه نماز را دوباره بخواند .

نظر علماي اهل سنت

اهل سنت در همه عالم پيرو چهار مذهب فقهي هستند كه هيچ يك از اين چهار مذهب دست بسته نماز خواندن را جزء واجبات نماز نميدانند بلكه آن را از مستحبات نماز ميدانند:

عبدالرحمن جزيري صاحب كتاب الفقه علي المذاهب الاربعة مي نويسد:

يسن وضع اليد اليمنى على اليسرى تحت سرته أو فوقها وهو سنة باتفاق ثلاثة من الأئمة

قراردادن دست راست بر روي دست چپ زير ناف يا بالاي آن سنت است ،‌ و اين عمل به اتفاق سه تن از ائمه مذاهب چهار گانه سنت است .

الفقه علي المذاهب الاربعة ج 1 ص 251 ،‌ كتاب الصلاة با ب وضع اليد اليمني علي اليسري في الصلاة ، الفقه علي المذاهب الاربعه ج 1 ص 285 المكتبة الشاملة اصدار اول .

بنابر اين عمل شيعه هرگز ترك واجب نيست بلكه نهايت مطلب آن است كه ترك عمل مستحبي را انجام داده است.

دوم:

امام مذهب مالكي و علماي مالكي نظري مخالف با بقيه مذاهب اهل سنت دارند و حتي مستحب بودن تكتف در نماز واجب را قبول ندارند :

قال مالك المتوفى 176: في وضع اليمنى على اليسرى في الصلاة، قال: لا أعرف ذلك في الفريضة ، وكان يكرهه ولكن في النوافل إذا طال القيام فلا بأس بذلك يعين به علي نفسه ... .

امام مالك (رئيس مذهب مالكي) درباره قرار دادن دست راست بر دست چپ در نماز ميگويد:‌ اين كار را در نماز واجب مستحب نمي دانم و آن مكروه است اما در نمازهاي مستحبي اگر قيام طولاني شود اشكالي ندارد كه كمك بگيرد از اين كار براي خودش .

المدوّنة الكبرى امام مالك : ج 1 ص 74 (الاعتماد في الصلاة و الاتكاء و وضع اليد علي اليد).

مباركفوري مي گويد :

وقال المالكية بإرسال اليدين في الصلاة قال الحافظ بن القيم في الأعلام بعد ذكر أحاديث وضع اليدين في الصلاة ما لفظه فهذه الآثار قد و ردت برواية القاسم عن مالك قال تركه أحب إلي وأعلم شيئا قد ردت به سواه انتهى

مالكي ها معتقد به دست باز نماز خواندن هستند ، حافظ بن قيم در الاعلام بعد از ذكر احاديث دست بسته نماز خواندن چيزي مي گويد كه عين كلام او اينچنين است ، اين روايات رد شده است به روايت قاسم بن مالك كه مي گويد ترك آن نزد من محبوب تر است و من چيزي مي دانم كه با آن بقيه تظرات رد شده است .

تحفة الأحوذي - المباركفوري - ج 2 - ص 73 - 75

سمرقندي حنفي مي گويد :

قال مالك : السنة هي ارسال اليدين حالة القيام .

مالك مي گويد : سنت اين است كه در حال قيام دست ها را پايين بيندازي.

تحفة الفقهاء ج 1 ص 126 كتاب الصلاة باب افتتاح الصلاة (سننه).

ابن رشد اندلسي در اين باره مي‌گويد :

اختلف العلماء في وضع اليدين إحداهما على الأُخرى في الصلاة، فكره ذلك مالك في الفرض وأجازه في النفل ورأى قوم أنّ هذا الفعل من سنن الصلاة وهم الجمهور، والسبب في اختلافهم أنّه قد جاءت آثار ثابتة نقلت فيها صفة صلاته عليه الصلاة والسلام، ولم ينقل فيها أنّه كان يضع يده اليمنى على اليسرى.

علما درباره قرار دادن دو دست يكي بر روي ديگري در نماز اختلاف كردند ، بنابر اين مالك آن را در نماز واجب مكروه ميداند و در نماز مستحبي اجازه ميدهد و عده اي معتقدند كه اين فعل از مستحبات نماز است و آن جمهور علما هستند،‌ و سبب در اختلاف آنها اين است كه روايات معتبري در صفت نماز پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم وارد شده است كه در آن نقل نشده است كه پيامبر صلي الله عليه و‌آله و سلم در نماز دست راست را بر پشت دست چپ گذاشته باشد.

بداية المجتهد: ج 1 ص  112 كتاب الصلاة چاپ دارالفكر.

سوم:

نكته سوم وجود ادله اي است بر اينكه تكتف (دست بسته نماز خواندن) از اضافات مردم بر نماز بوده و هيچ دليلي بر وجوب و حتي استحباب آن وجود ندارد بنابر اين دست بسته بودن در نماز يك نوع عمل اضافي است و هر نوع زياده اي در نماز نيازمند دليل است و چون دليلي بر آن نداريم پس ترك آن افضل است :

قال ابن رشد القرطبي: وثبت أيضاً أنّ الناس كانوا يؤمرون بذلك ، وورد ذلك أيضاً من صفة صلاته في حديث أبي حميد فرآى قوم أنّ الآثار التي أثبتت ذلك اقتضت زيادة على الآثار التي لم تنقل فيها هذه الزيادة وأنّ الزيادة تجب أن يصار إليها ورأى قوم أنّ الأوجب المصير إلى الآثار التي ليس فيها هذه الزيادة لأنّها أكثر ولكون هذه ليست مناسبة لأفعال الصلاة وإنّما هي من باب الاستعانة ولذلك أجازها مالك في النفل ولم‏يجزها في الفرض....

ابن رشد قرطبي ميگويد: و همچنين ثابت شده است كه مردم امر مي كردند به تكتف ، و اين مطلب همچنين وارد شده است از صفت صلات پيامبر در حديث ابي حميد كه عده اي معتقد بودند كه اين زياده (تكتف) در نماز را ثابت ميكند اقتضا دارد اين زياده را بر رواياتي كه اين زياده در آنها نقل نشده است و واجب است كه اين زياده به آنها اضافه شود و عده اي معتقد بودند كه واجب است ملتزم شدن به رواياتي كه در آن اين زياده وجود ندارد به خاطر اينكه آنها تعدادشان بيشتر است و به خاطر اينكه دست بسته بودن مناسبتي با افعال نماز ندارد و همانا اين قضيه از باب كمك گرفتن است و به همين خاطر امام مالك آن را در نماز مستحبي اجازه داده ولي در نماز واجب اجازه نداده است.

بداية المجتهد: ج 1 ص 112 (المسالة السابعة اتفاق العلماء علي ان السجود علي سبعة اعضاء).

مهمترين دليل بر دست بسته نماز خواندن روايت بخاري است كه در آن تصريح مي كند به اين كه ((الناس يؤمرون)) و نميگويد كه پيامبر امر كرد كه دست راست را روي دست چپ بگذاريد. بنا بر اين اين روايت به هيچ عنوان حاكي از سنت پيامبر نميشود و برفرض اگر دلالت آن درست بود و حاكي از سنت بود باز هم به دليل تعارض با روايات معتبر كه حاكي عدم اين زياده هستند اين روايت از حجيت و اعتبار خارج ميشد. به روايت بخاري توجه فرماييد:

فروى عن  عَبْد اللَّهِ بْنُ مَسْلَمَةَ، عَنْ مَالِكٍ، عَنْ أَبِي حَازِمٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ، قَالَ كَانَ النَّاسُ يُؤْمَرُونَ أَنْ يَضَعَ الرَّجُلُ الْيَدَ الْيُمْنَى عَلَى ذِرَاعِهِ الْيُسْرَى فِي الصَّلاَةِ . قَالَ أَبُو حَازِمٍ لاَ أَعْلَمُهُ إِلاَّ يَنْمِي ذَلِكَ إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم. قَالَ إِسْمَاعِيلُ يُنْمَى ذَلِكَ. وَلَمْ يَقُلْ يَنْمِي.

عن ابي حازم از سهل بن سعد است كه گفت : مردم امر مي كردند كه نمازگزار در نماز دست راست را بر ساعد دست چپ بگذارد . ابو حازم مي گويد: مطلبي درباره اين روايت نمي دانم جز اينكه به پيامبر نسبت داده شده است . اسماعيل مي گويد : اين مطلب نسبت داده شده است و نمي گويد خود او نسبت داده است .

صحيح البخاري: ج 1 ص 181، ح 740، كتاب الأذان، ب 87، باب وَضْعِ الُْيمْنَى عَلَى الْيُسْرَى.

چهار:

با اين نظريه تابعين از صحابه و علماي بزرگي از اهل سنت مخالف هستند:

قال النووي  المتوفى 676: قد ذكرنا أنّ مذهبنا أنّه سنَّة... وحكى ابن المنذر عن عبداللَّه بن الزبير والحسن البصري والنخعي أنّه يرسل يديه ولا يضع إحداهما على الأُخرى وحكاه القاضي أبو الطيب أيضاً عن ابن سيرين وقال الليث بن سعد: يرسلهما، فإن طال ذلك عليه وَضَعَ اليمنى على اليسرى للاستراحة.

  وقال الأوزاعي: هو مخيّر بين الوضع والإرسال، وروى ابن عبدالحكم عن مالك: الوضع، وروى عنه ابن القاسم: الإرسال وهو الأشهر وعليه جميع أهل المغرب من أصحابه أو جمهورهم واحتجّ لهم بحديث المسي‏ء صلاته بأنّ النبي‏ صلي الله عليه وسلم علَّمه الصلاة ولم يذكر وضع اليمنى على اليسرى....

نووي مي گويد : ذكر كرديم كه به عقيده ما تكتف سنت است ... و ابن منذر از عبدالله بن زبير و حسن بصري و نخعي نقل كرده است كه دست خود را باز مي گذاشتند و يكي را روي ديگري قرار نمي دادند و همچنين قاضي ابوطيب از ابن سيرين نقل كرده است ، ليث بن سعد مي گويد : دو دست را بينداز و اگر طولاني شد دست راست را روي دست چپ بگذار براي استراحت .

اوضاعي مي گويد: نمازگزار مخير است بين تكتف و دست باز نماز خواندن  و ابن عبدالحكم از مالك نقل كرده است : تكتف را و ابن قاسم از او روايت كرده است : دست باز نماز خواندن  و اين نقل مشهورتر است و بر همين عقيده هستند همه اهل مغرب و اصحاب و اكثر پيروان آنها و احتجاج كرده اند در تاييد اين قول به حديث مسيء به اين كه در اين حديث پيامبر نماز را آموخت و در آن قرار دادن دست راست بر چپ را ذكر نكرد.

المجموع: ج 3 ص  312.

پنج :

ما ميدانيم كه نماز امري تعبدي است كه از جانب خداي عزوجل واجب شده است كه افعال و اذكار آن نيز تعبدي است كه واجب است از جانب خداي عزوجل تعيين و از جانب پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله و سلم تبيين گردد همانگونه كه در حديث نبوي آمده است :

قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم : صلوا کما رايتموني اصلي

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند :‌ نماز بخوانيد همانگونه كه مي بينيد من نماز مي خوانم.

صحيح البخاري ج 1 ص 155 , کتاب الاذان باب الاذان للمسافر اذا کان جماعة ....

نووي در شرح اين حديث ميگويد:

و هذا مقتضي وجوب کل ما فعله النبي صلي الله عليه و سلم الا ما خرج وجوبه بدليل کرفع اليدين و نحوه.

و اين روايت اقتضا دارد وجوب همه چيزهايي كه پيامبر انجام ميدهد مگر آن كاري كه وجوب آن به دليل ديگري برداشته شده باشد مثل بالا بردن دو دست و امثال آن.

المجموع ج 3 ص 290 .

با توجه به مطالبي كه بيان شد اين ادعا كه دست بسته نماز خواندن همراه با نوعي احترام و خشوع بيشتر براي خداي عزوجل است از اساس باطل است بلكه بدعت‌ است و معناي آن نفي علم پيامبر به نحوه نماز خواندن با خشوع بيشتر است و اين مطلب افتراء به پيامبر است؛ چرا كه اگر نحوه بهتر و با خشوع بيشتري براي نماز خواندن وجود داشت ، خداي عزوجل كه رحيم بر بندگان است و مصلحت بندگان خود را بهتر از هر كس ديگر ميداند به آن شيوه امر مي كرد .

نماز دست باز پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم از كتب اهل سنت

با صرف نظر از روايات شيعه در نقل نماز پيامبر با دست بار در كتب معتبر اهل سنت نيز روايات فراواني در اين باب نقل شده است كه ما به ذكر يكي از معتبر ترين آن كه نحوه نماز پيامبر را با دست باز بيان مي كند اشاره مي كنيم :

 روى محمد بن عمر وابن عطاء قال : سمعت أبا حميد الساعدي في عشرة من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم منهم أبو قتادة فقال أبو حميد : أنا أعلمكم بصلاة رسول الله صلى الله عليه وسلم قالوا : فأعرض قال : كان رسول الله صلى الله عليه وسلم إذا قام إلى الصلاة يرفع يديه حتى يحاذي بهما منكبيه ثم يكبر حتى يقر كل عظم في موضعه معتدلا ثم يقرأ ثم يكبر فيرفع يديه حتى يحاذي بهما منكبيه ثم يركع ويضع راحتيه على ركبتيه ثم يعتدل فلا يصوب رأسه ولا يقنعه ثم يرفع رأسه ويقول سمع الله لمن حمده ثم يرفع يديه حتى يحاذي منكبيه معتدلا ثم يقول : الله أكبر ثم يهوي إلى الأرض فيجافي يديه عن جنبيه ثم يرفع رأسه ويثني رجله اليسرى فيقعد عليها ويفتح أصابع رجليه إذا سجد ويسجد ثم يقول الله أكبر ويرفع ويثني رجله اليسرى فيقعد عليها حتى يرجع كل عظم إلى موضعه ثم يصنع في الأخرى مثل ذلك ....قالوا : صدقت هكذا كان يصلي صلى الله عليه وسلم.

محمد بن عمر و ابن عطا روايت كرده اند ابو حميد ساعدي از ده نفر از اصحاب رسول خدا شنيد كه يكي از اين ده نفر ابوقتاده است پس ابو حميد مي گويد من داناترين شما به نماز رسول خدا هستم به او گفتند : نماز را عرضه كن پس گفت : رسول خدا زماني كه به نماز مي ايستاد دو دوست خود را بالا مي برد تا موازي دو گوشش قرار مي گرفت سپس تكبير مي گفت تا اينكه هر عضو بدنش در جاي خود قرار مي گرفت سپس حمد و سوره را قرائت مي كرد سپس تكبير مي گفت سپس دو دستش را تا گوشش بال مي آورد سپس به ركوع مي رفت و دو كف دست خود را بر زانو مي گذاشت سپس آرام مي گرفت نه سرش را بالا مي آورد و نه زياد پايين مي انداخت و مي گفت خدا سخن كسي كه او را مدح كند شنيد سپس دو دستش را بالا بر تا كنار گوشش قرار گرفت سپس گفت : الله اكبر و سپس خود را به زمين انداخت و دو كف دست خود را كنار خود گذاشت سپس سر بلند كرد و بر پاي چپ نشست و انگشتان دو پايش را موقع سجده باز كرد و سجده كرد و سپس الله اكبر گفت و بلند شد و بر پاي چپ نشست تا همه اندامش آرام گرفت سپس در سجده  بعد همين كار را كرد .... همه گفتند : راست گفتي رسول خدا اينچنين نماز مي خواند .

 امام مالك در الموطا و ابوداود آن را نقل كرده اند و ترمذي درباره آن گفته است: حديث حسن صحيح

سنن ابن ماجة ، ج 1، ص 280 ، سنن أبي داود، ج 1، ص 170 كتاب الصلاه باب استفتاح الصلاه ، سنن الترمذي، ج 1، ص   188 باب ما جا في وصف الصلاه ، مسند أحمد  ج 5، ص 424، سنن الدارمي ، ج 1، ص 314 كتاب الصلاة باب صفة صلاة رسول الله ، السنن الكبرى للبيهقي، ج 2، ص 72 ، عمدة القاري، ج 6، ص 104 ‘ صحيح ابن حبان ج 5 ص 196...

 بخاري آن را به طور مختصر نقل كرده است.

 صحيح البخاري ، ج 1، ص 201، كتاب الصلاة ، باب سنّة الجلوس في التشهد.

 قال الشوكاني: رواه الخمسة إلا النسائي ، وصححه الترمذي ، ورواه البخاري مختصرا.

شوكاني ميگويد: صاحبان صحاح سته جز نسائي آن را نقل كرده اند و ترمذي آن را صحيح دانسته است، و بخاري آن را به صورت مختصر نقل كرده است.

نيل الأوطار، ج 2، ص 198.

 قال ابن حجر: رواه أبو داود والترمذي وصحّحه.

ابن حجر مي گويد: اين روايت را ابوداوود و ترمذي نقل كرده اند و ترمذي آن را صحيح دانسته است.

تلخيص الحبير، ج 3، ص 271 - 272.

در اين روايت كه قصد را وي بيان كامل نماز رسول خدا با همه جزئيات است هرگز مطلبي درباره دست بسته بودن رسول خدا نقل نشده است بعد از ثبوت اين خبر صحيح از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم روشن ميگردد كه عمل شيعه و مالكيين از اهل سنت در دست باز نماز خواندن مطابق با سنت رسول الله است . بنا بر اين بقيه مذاهب اسلامي بايد پاسخگو باشند كه چرا مخالف سنت نبوي عمل ميكنند. البته ما به ذكر روايت از كتب اهل سنت اكتفا كرديم چرا كه در كتب شيعه و روايات شيعه اين مسئله اجماعي است. و هيچ قول مخالفي در شيعه نسبت به اين امر وجود ندارد.

شش :

بر فرض صحت اينكه پيامبر دست بسته نماز خوانده باشد سوالي داريم از اهل سنت كه نحوه اين تكتف پيامبر چگونه بوده است ؟!‌ نظر ائمه مذاهب را در اين باره توجه فرماييد :

الحنفية قالوا : كيفيته تختلف باختلاف المصلي . فإن كان رجلا فيسن في حقه أن يضع باطن كفه اليمنى على ظاهر كف اليسرى محلقا بالخنصر والإبهام على الرسغ تحت سرته . وإن كانت امرأة فيسن لها أن تضع يديها على صدرها من غير تحليق

حنفيه ميگويند :‌  نحوه انجام آن به اعتبار نماز گزار مختلف است بنابر اين اگر نمازگزار مرد است براي مرد بهتر است براي او مستحب است كه كف دست راستش را بر پشت دست  قرار دهد و دست چپ را با انگشت ابهام و ميانه بگيرد و آن دو را روي لگن و زير ناف قرار دهد ، و براي زن بهتر است كه دستهايش را بدون آن كه به هم بچسباند روي سينه اش بگذارد.

الحنابلة قالوا : السنة للرجل والمرأة أن يضع باطن يده اليمنى على ظهر يده اليسرى ويجعلها تحت سرته

و حنابله ميگويند :‌ تكتف براي مرد و زن سنت است و بهتر اين است كه كف دست راست را بر پشت دست چپ گذاشته و آن را زير ناف قرار دهد.

الشافعية قالوا : السنة للرجل والمرأة وضع بطن كف اليد اليمنى على ظهر كف اليسرى تحت صدره وفوق سرته مما يلي جانبه الأيسر .

و شافعيه ميگويند : ‌براي مرد و زن مستحب است كه كف دست راست را بر پشت دست چپ پايين سينه و بلاي ناف به طرف چپ بدن قرار دهد.

الفقه علي المذاهب الاربعة ج 1 ص 251 ،‌ كتاب الصلاة با ب وضع اليد اليمني علي اليسري في الصلاة ، الفقه علي المذاهب الاربعه ج 1 ص 285 المكتبة الشاملة اصدار اول .

اينجا سؤالي به ذهن هر خواننه مي رسد كه بالاخره كداميك از اين اقوال مطابق نماز پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم است ؟! زير ناف روي ناف بالاي ناف يا روي سينه؟!

در اين مسئله آن قدر اختلاف شده است كه بعضي از علماي بزرگ اهل سنت به تمسخر بقيه دست زده اند كه نمونه اي از آن كلام شافعي است  در مبسوط است كه گذاشتن دست زير ناف را اشاره به عورت و گذاشتن دست روي سينه را نگه داشتن ايمان در نماز تعبير كرده است :

وعند الشافعي رضى الله تعالى عنه الأفضل أن يضع يديه على الصدر لقوله تعالى فصل لربك وانحر قيل المراد منه وضع اليمين على الشمال على النحر وهو الصدر ولأنه موضع نور الايمان فحفظه بيده في الصلاة أولى من الإشارة إلى العورة بالوضع تحت السرة وهو أقرب إلى الخشوع والخشوع زينة الصلاة

و در نظر شافعي افضل است كه نمازگزار دو دستش را بر سينه قرار دهد به خاطر قول خداي متعال فصل لربك وانحر گفته شده مراد از آن قرار دادن دست راست بر روي دست چپ است بر روي نحر و آن سينه است و به خاطر اينكه سينه جايگاه نور ايمان است پس حفظ  ايمان  با دستش در نماز بهتر از اشاره به عورت با قرار دادن دو دست زير ناف است و آن به خشوع كه زينت نماز است نزديكتر است .

المبسوط - السرخسي - ج 1 - ص 24

البته اينجا دو سوال به ذهن مي رسد كه آيا ايمان قابل لمس است كه با دست بايد آن را حفظ كرد ؟ و سوال دوم اينكه راهنمايي بفرمايند در وقتي كه نماز نمي خوانيم تا دستمان بر سينه باشد چگونه ايمان خود را نگه داريم؟

محافظت از عورت با گذاشتن دست زير ناف در نماز!

بهوتي از قاضي نقل مي كند كه در نماز دست را زير ناف بايد گذاشت تا عورت حفظ شود و احتمالا منظور او حفظ از خطرات احتمالي است !!

قيل للقاضي : هو عورة فلا يضعها عليه كالعانة والفخذ ؟ وأجاب : بأن العورة أولى وأبلغ بالوضع عليه لحفظه .

به قاضي گفته شد : زير ناف كه عورت است پس نبايد دست را روي آن گذاشت مثل عانه ( بالاي عورت ) و فخذ ؟ و جواب داد :‌ به اينكه عورت اولي است كه دستها بر آن قرار گيرد به خاطر اينكه به اين واسطه از آن محافظت مي شود. 

كشاف القناع - البهوتي - ج 1 - ص 400

آقاي سرخسي معتقد است كه دست را بايد زير ناف گذاشت و اين كار دو خاصيت دارد :

اول اينكه از تشبه به كفار شدن دور مي شود و دوم اينكه به پوشاندن عورت نزديكتر است  به عبارت سرخسي توجه فرماييد :

... ثم الوضع تحت السرة أبعد عن التشبه بأهل الكتاب وأقرب إلى ستر العورة فكان أولى ...

... بنابر اين قراد دادن دستها زير ناف از شبيه شدن به اهل كتاب دورتر و به پوشاندن عورت نزديكتر است  پس بهتر است...

المبسوط - السرخسي - ج 1 - ص 24

فتوايي از هيئت افتاي سعودي

گاها ديده مي شود در شهرهاي شيعه شهروندان سني از خواندن نماز در مساجد شيعه با جماعت خودداري مي كنند و دليل خود را دست بسته نماز نخواندن امام جماعت و در تنگنا بودن خودشان در دست بسته خواندن عنوان مي كنند از اين دوستان مي خواهيم به فتواي هيئت عالي افتاي سعودي در جواب به سؤالي پيرامون نماز نخواندن در مساجدي كه ممكن است مانع دست بسته نماز خواندن شوند توجه فرمايند:

إن اعترض عليه المصلون بالمسجد وخشي أن تحدث فتنة من وضع يده اليمنى على اليسرى في الصلاة وأن ينشأ عن ذلك ضرر، ترك القبض أرسل يديه اتقاء للفتنة والضرر ، ولا يجوز له أن يتخلف عن الجماعة ويصلي  في بيته ما دام الإمام لا يعرف عنه ما يوجب كفره ؛ لأن الصلاة مع الجماعة في المسجد فرض على الصحيح ، وبهذا يعرف أن من يصلي واضعا يده اليمنى فوق اليسرى فوق صدره خير وأحسن صلاة ممن يصلي مرسلا يديه إلى جنبيه مع كون صلاتهم جميعا صحيحة .

وبالله التوفيق وصلى الله على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم . اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء عضو نائب رئيس الجنة الرئيس عبد الله بن غديان عبد الرزاق عفيفي عبد العزيز بن عبد الله بن باز

اگر نماز گزاران در مسجد به او اعتراض كنند و بترسد كه از دست بسته نماز خواندن او فتنه ايجاد شود و ضرري از آن حاصل گردد ، بايد قبض را ترك كند و دست باز نماز بخواند براي پيشگيري از فتنه و ضرر ،‌ و جايز نيست نماز جماعت را ترك كند و در خانه خود نماز بخواند تا زماني كه چيزي از امام جماعت نفهمد كه كفر او را ثابت كند ، به خاطر اينكه نماز با جماعت در مسجد واجب است بنابر نظر صحيح ، و با اين صورت كسي كه در نماز دست راستش را روي دست چپ بالاي سينه قرار دهد بهتر است و نماز او بهتر از كسي است كه دستان خود را دو طرف خود مي اندازد با اينكه نماز همه آنها صحيح است.

فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء - جمع أحمد بن عبد الرزاق الدويش - ج 6 - ص 383 – 384.

نكته آخر:

اگر تعيين زيادي خشوع و احترام در نماز به دست مردم باشد چون مردم به نسبت به كشورها و زبانها و سنت قبائل مختلف و شغلهاي آداب و رسومشان مختلف است و تعيين يك نحوه خشوع خاص ممكن نيست چرا كه مثلا نحوه احترام و خشوع در پادگان با ادارات و كوچه و بازار مختلف است بنابر اين در دنيا بيش از هزار نحوه نماز خواهيم داشت كه بايد معتقد به صحت همه آنها شويم و اين نابود كردن نماز است. چرا كه در اينصورت هر كس به نحوه اي كه مطابق سليقه خود است نماز ميخواند نه طبق امر الهي و در اين صورت بيان احكام نماز و آداب نماز و صفت نماز پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم بيهوده خواهد بود چرا كه ممكن است با سليقه افراد سازگار نباشد.

تشبه به كفار!!

همانطور كه بيان شد در بسياري از روايات كه صفت نماز پيامبر به طور تفصيلي بيان شده است هيچ سخني از قبض به ميان نيامده است و اهل بيت پيامبر عليهم السلام قبض انجام نمي دادند پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مردم از طرف خلفا امر شدند كه در نماز آن را انجام دهند و اين كار نوعي احترام ايرانيان باستان به پادشاهان به شمار مي آمده است . امااينکه اين عمل طريقه نيايش تابعين مذهب زرتشتي است در کتاب  آينه آيين مزديسني، ص 20 نوشته كيخسرو «چاپ دوّم» آمده است:

طريقه عبادت و نماز نزد آنها ايستادن در مقابل خداوند و قرار دادن دست عبوديت بر سينه است و اين چنين خداوند را پرستش مي‏كنند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

 

 

 



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  عباس سالاري     -   تاريخ:  27 ارديبهشت 87 - 00:00:00
سلام عليک
اجر شما با خداي عزوجل باشد که ما را از نحوه نماز خواندن پيامبرمان مطلع کرديد
جواب قانع کننده اي بود
2   نام و نام خانوادگي:  اميد سركان بومي     -   تاريخ:  27 مهر 87 - 00:00:00
با سلام آيا از نظر شما نماز خواندن
بادست باز يا بسته فلسفه نماز را زير سوال ميبرد ؟
3   نام و نام خانوادگي:  علي محمدي     -   تاريخ:  07 اسفند 87 - 00:00:00
شماي كه اين را نوشتيد وميخواهيد كه براي ما نماز مون را تعليم بدهيد وميگويئد كه نماز خواندن بادست باز سنت است آيا شما ديگر سنت هاي پيامبر را بجا ميكنيد؟
4   نام و نام خانوادگي:  علي محمدي     -   تاريخ:  07 اسفند 87 - 00:00:00
شما چه فكر كه اينها را نوشتيد آيا نماز خواندن بادست باز سنت است؟
5   نام و نام خانوادگي:  طوفان     -   تاريخ:  10 فروردين 88 - 00:00:00
آقاي علي محمدي سنتهاي پيامبر از همينجا يعني احكام شروع مي شود و به تمام شئونات زندگي ختم ميگردد!اين وب سايت داعيه عمل كردن و اينكه ما چنان هستيم و چنين را ندارد اين وب سايت قصد دارد اجحافي كه توسط صحابه اي كه فقط نام صحابي را با خود يدك ميكشند در حق همه مسلمانان با دليل و برهان به اثبات برساند و روشن كند كه چه كساني باعث شدند در امت محمد(ص) چه در احكام و چه در ......انشقاق بوجود آيد و نه تنها باعث سو’استفاده منكران دين گرديدند بلكه تنها راه سعادت و تكامل را از بخش قابل توجهي از امت اسلامي ناجوانمردانه ربودند!
6   نام و نام خانوادگي:  اسماعيل جان نثار     -   تاريخ:  03 ارديبهشت 88 - 00:00:00
با سلام لطفا با دلايل و مدارک متقن روشن فرماييد که حضرت محمد(ص) دست بسته نماز مي خواندند يا دست باز؟ متشکرم
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
پاسخ شما به صورت مفصل در آدرس ذيل آمده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1252
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
7   نام و نام خانوادگي:  مهران     -   تاريخ:  03 ارديبهشت 88 - 00:00:00
سلام عليکم از مطالب روشن وبدون غرض شما متشکرم البته فقط در مورد نماز خواندن پيامبر چون اين روايات همگي درست واز امامان اهل سنت است. ولي در اين رابطه که چگونه بايد نماز خواند مسلما در همه دوران ها يک جور نماز خواندن وجود داشت والان هم تقريبا اگر برخي از روافض تند رو را جدا کنيم مي توان گفت که 90درصد نماز مسلمين يکي است وفرقي نمي کند چه شيعه وچه سني ولي اينکه گذشتگان چگونه نماز خوانده اند وپيامبر وخلفا چگونه نماز گذارده اند بايد بگويم که آنها خوشبختانه آنقدر در انظار عموم نماز کرده اند ومردم آنها را ديده اند که هيچ ترديدي نمي ماند که سه شيوه عمومي آن هم فقط در قامت الصلواه يعني در هنگام قرايت حمد وسوره وجود داشت که پيامبر رادر هر سه حالت رويت کرده بودند هم در حال تکتف بالاي ناف وهم تکتف روي سينه وهم دستها باز و به موازات پاها که اين زياد مهم نيست چون هر سه روش ثواب است ولي تکتف بالاي ناف روش نماز 70درصد از مسلمين است وبقيه يا تکتف بالاي سينه ويا دست باز نماز مي خوانند که باز از سنت رسول الله است رهبر مذهبي ما که قبلا از ايشان صحبت کرده ام و ايشان در رعايت سنت هاي رسول خدا از همه اولاتر و دقيقتر هستند بعد از تکبير تحرم ابتدا دستها را راست نگه مي دارد وبعد از چند لحظه تکتف بالاي ناف را انجام مي دهد که رسم معمول خاندان ايشان واکثر اهل سنت است
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1-    از اينكه قبول فرموديد پيامبر (ص) با دست باز نيز نماز مي خوانده اند متشكريم !
2-    مي دانيد كه ما در احكام بايد تابع پيامبر (ص)‌ باشيم ؛ و اكثريت و اقليت ، ملاك احكام نيست .
3-    تا اينجاي بحث ثابت شده است كه پيامبر با دست باز نماز خوانده اند و براي اثبات جواز دست بسته خواندن ، نبايد به اكثريت استناد كرد ، بايد روايات پيامبر (ص) را براي ما مطرح كنيد .
4-    مالك بن انس ، صريحا گفته است هيچ روايت صحيحي در مورد دست بسته نماز خواندن از پيامبر (ص) وجود ندارد !!!!
بنا بر اين اگر مي خواهيد واقعا اهل سنت (و نه اهل نگاه كردن به عمل مردم) باشيد ، حد اقل احتياط در اين است كه با دست باز نماز بخوانيد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
8   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:  04 مهر 89 - 23:08:38
شما گفته‌ايد: ادله قطعي ديگري مثل حديث نجوم نيز دال بر وجوب تبعيت از اهل بيت است. حديث نجوم چه حديثي است چگونه دال بر وجوب تبعيت از اهل بيت است؟
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

مضمون حديث نجوم مربوط به اهل بيت كه شيعيان به آن استدلال مي‌كنند و همچنين مضمون حديث نجومي كه اهل سنت به آن متمسك هستند در آدرس ذيل به صورت مفصل آورده شده است :

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1030

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

9   نام و نام خانوادگي:  SHAHED     -   تاريخ:  05 آبان 89 - 14:02:45
بنده يک سؤال داشتم با توجه به اينکه خود ابوحنيفه بنيان گذار فرقه حنفي براي ۲ سال شاگردي امام صادق (ع) را ميکرده ، چطور ميتوان قايل شد آدم اينقدر احمق باشد که بعد از آنکه ۲ سال ببيند نوه پيغمبر آنطور که ما شيعيان ميگوييم نماز ميخوانده ، حال خودش از خودش چنين چيزي اختراع کند؟ اين قضيه با عقل جور در نمي آيد. چه بسا که خود ابوحنيفه ميگويد اگر آن ۲ سال شاگرد امام صادق نبودم ميمردم.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

بسياري از كساني كه دو نيمه شدن ماه را به دست رسول خدا (ص) ديدند ، براي اينكه رياست خود را از دست ندهند ، منكر آن شدند و گفتند سحر است !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

10   نام و نام خانوادگي:  SHAHED     -   تاريخ:  09 آبان 89 - 21:38:37
با سلام مجدد شما ميفرماييد که ملک ابن انس در کتاب خود گفته که هيچ حديثي دال بر با دست بسته نماز خواندن وجود ندارد . لطفا منبع آن و اين گفته انس را در صورت ممکن با ترجمه فارسي بيان کنيد . با تشکر
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

در همين مقاله عبارتي به نقل از مالكيه در كتب اهل سنت آمده است كه :

فهذه الآثار قد و ردت برواية القاسم عن مالك قال تركه أحب إلي وأعلم شيئا قد ردت به سواه انتهى

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

11   نام و نام خانوادگي:  هادي     -   تاريخ:  03 اسفند 89 - 07:24:08
با سلام از مطلب خيلي زيباتون: ببخشيد من يك داستان رو شنيده بودم مي خواستم ببينم راست است يا نه مي گن تا موقع عمر همه دست باز نماز مي خواندن . وقتي عمر آمد ايران و ايران رو فتح كرد ديد اين ايراني ها براي شاه خود دست روي سينه و تعظيم مي كنند و با خود گفت چه كار خوبي كه ما براي خدا اينجور نماز بخوانيم و از همانجا اهل سنت دست بسته نماز مي خواندن ...... اگر اين داستان صحت دارد منبع اون رو برام ذكذ كنيد(از منابع اهل سنت) التماس دعا اللهم عجل لوليك الفرج
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

اين قضيه فقط از طريق شيعه نقل شده است، اين مطلب را مرحوم صاحب جواهر در كتاب جواهر الكلام، مبحث تكتف نقل كرده‌اند .
و چون از طريق خود اهل سنت نقل نشده، ما نمي‌توانيم از آن عليه آن‌ها استفاده كنيم .

 

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

12   نام و نام خانوادگي:  امين آغا     -   تاريخ:  28 خرداد 90 - 20:11:07
مابه پاكي آيين نياكانمان اعتقاد داريم. و اگر بنا بر كفر آنان باشد اين طور كه مشخص است اهل سنت در تبعيت از آنان پيشقدم تر هستند.
13   نام و نام خانوادگي:  افغان     -   تاريخ:  23 مهر 90 - 16:15:05
نسبت دادن احمق به يكي از صاحبان مذاهب دلالت به حماقت خود شخص مي كند
هيچگاهي اهل سنت نظر بدي در مورد شخصيت بزرگ اسلام حضرت امام جعفر صادق رض نداشته و ندارد و هركسي آنچه را در آن بدي امام جعفر صادق رض بيان شود كاملاَ رد نموده و اولين مدافع آن شخصيت بزرگ اسلام اهل سنت مي باشند ولي هر آنچه را به آن شخصيت نسبت دادن را نيز اهل سنت نمي پذيرد. مثالهاي زيادي وجود دارد كه براي درك آن مثالها شما مي تواند به كتاب "اهل بيت از خود دفاع مي كند" كه نوشته حسين موسوي مي باشد و در آن از مراجع خود اهل تشيع استفاده شده است مراجعه نمائيد. به اين آدرس www.aqeedeh.com بخش اهل بيت
14   نام و نام خانوادگي:  سلمان     -   تاريخ:  26 آذر 90 - 19:50:42
خدمت جناب افغان عرض كنيم كه ما مبهوتيم از شدت ارادت اهل "سنت" به اهل بيت!!!
لطفا مطالعه بفرماييد http://www.answering-ansar.org/answers/sunni_myth_of_loving_ahlulbayt/en/chap5.php
:))
15   نام و نام خانوادگي:  سيد عبدالرحمن     -   تاريخ:  27 بهمن 90 - 19:35:52
پاسخ به کامنت 13 شما اهل سنت ، اهل بيت پيامبر رو دوست داريد ؟ پس چرا به قاتلين و دشمنان علي بن ابي طالب مي گوييد : رضي الله عنه ؟؟؟!!!! معاويه رضي الله عنه ! يزيد رضي الله عنه ! آيا معاويه در حق علي بن ابي طالب و امامين حسنين ظلم نکرد ؟ شما دوست دار فرزندان پيامبر و ائمه معصومين هستيد ؟!!!!! ابن تيميه بزرگ شما مي گويد فاطمه بنت رسول الله منافق بود !!!!!! سند : التنبّي و الردّ على معتقد قِدَم العالم و الحدّ ، ص 7 ابن تيميه از بزرگان اهل تسنن مي گويد علي بن ابي طالب براي کسب رياست و حکومت و رسيدن به هوس هاي خود مسلمين را به کشتن داد . سند : الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة: ج1 رقم 409 ص 181 الناشر مجلس دائرة المعارف العثمانية ، سنة النشر 1392هـ/ 1972م مكان النشر صيدر اباد/ الهند. و بسياري مسلئل ديگر در باب حمايت اهل سنت از کساني که به اهل بيت ظلم کرده اند ... آيا شما اهل سنت دوست دار اهل بيت هستيد ؟؟؟؟ يا علي
16   نام و نام خانوادگي:  ايراندخت ايراني     -   تاريخ:  18 شهريور 91 - 09:04:06
خواهش مي كنم ادله حقانيت شيعه را به زبان انگليسي سليس انتشار دهيد. به زبان فارسي كه خودمان مي دانيم؛ وهابيت در حال گسترش است و بيشتر تازه مسلمانان از طريق عربستان مسلمان مي شوند و درنتيجه عقايدشان برگرفته از آنهاست در حالي كه شيعيان عزيز دست روي دست گذاشته اند و آن طور كه بايد در دفاع از عقايد ناب و اصيل شيعه به صورت بين المللي تلاش نمي كنند.
17   نام و نام خانوادگي:  خواجه تميم     -   تاريخ:  25 مهر 91 - 10:42:06
من فکر ميکنم که اين پايگاه به ضرر خود تان قرار ميگيرد چون که ادله تان بسيار پوچ و خود ساخته است.
18   نام و نام خانوادگي:  جانم علي     -   تاريخ:  30 آذر 91 - 11:46:44
دوست عزيز جناب خواجه تميم و تمامي هم نظران ايشان
اين حقير از شما خواهش دارد تا به جاي کج خلقي و عناد بي جهت، به دنبال حقيقت باشيد
به حکم آيات قرآن (و جادلهم بالتي هي احسن - فقولو لهم قولا لينا لعله يتذکر او يخشي)اگر مطلبي داريد مستدل و مستحکم بيان بفرماييد تا حقيقت براي همگان آشکار گردد. علي الظاهر تمامي مدعيات دست اندرکاران سايت به همراه استدلال و مدرک، از مقبولات طرف مقابل بيان شده است.
نکند با تعصب بيجا و حرفهاي بدون پشتوانه، باعث گمراهي ديگري شده و در نتيجه مورد غضب خداوند قرار گيريم.
با تشکر از تمامي حقيقت جويان
19   نام و نام خانوادگي:  اگرقران وعترت قبول کنند نوکرشونم     -   تاريخ:  11 بهمن 91 - 17:55:31
بسم الله الرحمن الرحيم وامابعدبا سلام سوال داشتم خدمتتون ميخواستم بدونم مراجع ما شيعيان دراين باره چي ميگند واگه کسي دست بسته نماز بخونه ايا سبب بطلان نماز ميشه يا نه اگه امکان داره استفتا مراجع رو بگيد ممنونم اللهم عجل لوليک الفرج
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ نظر علماي شيعه بر اين قرار است .
امام خميني (ره)و آيت الله زنجاني: از مبطلات نماز آن است كه مثل بعض كسانى كه شيعه نيستند دستها را روى هم بگذارد * هر گاه براى ادب دستها را روى هم بگذارد، اگر چه مثل آنها نباشد، بنا بر احتياط واجب بايد نماز را دوباره بخواند، ولى اگر از روى فراموشى يا ناچارى يا براى كار ديگر مثل خاراندن دست و مانند آن، دستها را روى هم بگذارد اشكال ندارد.
آيت الله بهجت(ره): همان سخن قبلي ولي با اين اضافه كه: قصدش اين باشد كه اين كار، جزءِ نماز است يا انجام دادن آن لازم است. در غير اين صورت، اگر عمداً اين كار را بكند، از روى احتياط نمازش را بايد دوباره بخواند. * هر گاه براى ادب دستها را روى هم بگذارد،بنا بر احتياط واجب بايد نماز را دوباره بخواند، ولى اگر از روى فراموشى يا ناچارى يا براى كار ديگر مثل خاراندن دست و مانند آن، دستها را روى هم بگذارد بنا بر اظهر اشكال ندارد.
مرحوم خوئى: از مبطلات نماز آن است كه دستها را به قصد اين كه جزءِ نماز باشد روى هم بگذارد و اگر به اين قصد نباشد بلكه به عنوان ادب باشد بنا بر احتياط واجب نماز را دوباره بخواند.* هر گاه از روى فراموشى يا ناچارى يا براى كار ديگر مثل خاراندن دست و مانند آن، دستها را روى هم بگذارد اشكال ندارد.
مرحوم تبريزى: اگر به قصد جزء نباشد، بلكه به عنوان ادب در نماز باشد، نمازش صحيح است و لكن كار حرام كرده است.* هر گاه از روى فراموشى يا ناچارى يا براى كار ديگر مثل خاراندن دست و مانند آن، دستها را روى هم بگذارد اشكال ندارد.
آيت الله سيستانى: از مبطلات نماز آن است كه دستها را به قصد خضوع و ادب روى هم بگذارد ولى باطل شدن نماز به اين كار بنا بر احتياط است هر چند در حرام بودنش اگر به قصد مشروعيّت آورده شود اشكالى نيست.* هر گاه از روى فراموشى يا ناچارى يا براى كار ديگر مثل خاراندن دست و مانند آن، دستها را روى هم بگذارد اشكال ندارد.
آيت الله مكارم شيرازي: اگر دست بسته نماز بخواند آن گونه كه بعضى از فرق اسلامى انجام مى‌دهند، حتّى اگر به قصد ادب دستها را روى هم بگذارد، يا دست به سينه نماز بخواند، هر چند شبيه آنها نباشد احتياط آن است كه نماز را اعاده كند، امّا اگر از روى فراموشى و ناچارى يا براى كار ديگرى مثل خاراندن دست و مانند آن باشد اشكال ندارد.
آيت الله نورى همداني: از مبطلات نماز آن است كه دستها را روى هم بگذارد. * هر گاه براى ادب دستها را روى هم بگذارد،بنا بر احتياط واجب بايد نماز را دوباره بخواند، ولى اگر از روى فراموشى يا ناچارى يا براى كار ديگر مثل خاراندن دست و مانند آن، دستها را روى هم بگذارد اشكال ندارد.
(تمام اين نظرات در توضيح المسائل 14مرجع، ج‌1، ص: 617)
مقام معظم رهبري: اقتدا به اهل سنت، براى رعايت وحدت جايز است و نماز خواندن با آنها صحيح و مجزى است، ولى تكتف(دست بسته نماز خواندن) واجب نيست و بلكه جايز نيست، مگر در صورتى كه ضرورتى آن را اقتضا كند.(استفتائات/ 121)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات (1)
20   نام و نام خانوادگي:  اگرقران وعترت قبول کنند نوکرشونم     -   تاريخ:  11 بهمن 91 - 20:25:31
والله خيرالحافظين واما بعد سلام وخسته نباشيد خدمت گروه پاسخ به شبهات وممنونم که جواب داديد وازخداوند منان وپيغمبر پاکش واهل بيت معصوم ان حضرت درخواست دارم که به شما وايت الله قزويني جزاي خير دهد واقعا زبان در تشکر از شما لال مي شود ودر حيرتم که اينگونه با حوصله به اين همه سوال پاسخ ميديد ومطالب رو ارسال مي کنيد خداوند امثال شمارو براي شيعيان نگه داره واقعا ممنونم خدايا ببين چگونه بستر فراهم مي کنيم تا حجتت رو بنمايد خداوندا همه به عشق ديدن روي ان زيباروي در حد توان مي کوشيم خدايا به مقربين درگاهت قسم به خوبان افريده هايت قسم فرج امام مارا برسان اللهم عجل لوليک الفرج
21   نام و نام خانوادگي:  آبان     -   تاريخ:  29 ارديبهشت 92 - 05:03:50
بنام خدا و سلام در اين مقاله وزين آورده ايد که " مالك بن انس ، صريحا گفته است هيچ روايت صحيحي در مورد دست بسته نماز خواندن از پيامبر (ص) وجود ندارد" سئوال: آيا در ساير کتب اهل سنت هيچ روايتي در مورد اينکه پيامبر گرامي دست بسته نماز خوانده اند وجود ندارد؟ يا اينکه آمده ولي مالک آنها را غير صحيح مي داند. لطفآ آدرس بدهبد منظورم اين است که آيا در بحث با اهل سنت مي توانيم به حرف مالک استناد کنيم و بگوييم که هيچ روايتي اعم از صحيح و غلط در اين زمينه وجود ندارد يا اينöه آنها روايت دارند ولي مطابق مالک جعلي هستند و منظور مالک فقط روايات صحيح بوده و آنهايي را که وجود دارند جعلي مي داند؟ ممنون از زحمت شما
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اهل سنت هنگامي كه نماز مي گذارند در حال قيام نماز، دست راست خويش را بر روي دست چپ قرار مي دهند، و تنها دليلي كه براي توجيه اين عمل خود دارند، استناد به چند روايتي است كه در صحاح سته آمده است كه به دو مورد اشاره مي كنيم:
1-روايت در مورد دست بسته خواندن پيامبر صلي الله عليه و آله در صحيح مسلم چنين آمده است حدثنا زُهَيْرُ بن حَرْبٍ حدثنا عَفَّانُ حدثنا هَمَّامٌ حدثنا محمد بن جُحَادَةَ حدثني عبد الْجَبَّارِ بن وَائِلٍ عن عَلْقَمَةَ بن وَائِلٍ وَمَوْلًى لهم أَنَّهُمَا حَدَّثَاهُ عن أبيه وَائِلِ بن حُجْرٍ أَنَّهُ رَأَى النبي صلى الله عليه وسلم رَفَعَ يَدَيْهِ حين دخل في الصَّلَاةِ كَبَّرَ وَصَفَ هَمَّامٌ حِيَالَ أُذُنَيْهِ ثُمَّ الْتَحَفَ بِثَوْبِهِ ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ الْيُمْنَى على الْيُسْرَى فلما أَرَادَ أَنْ يَرْكَعَ أَخْرَجَ يَدَيْهِ من الثَّوْبِ ثُمَّ رَفَعَهُمَا ثُمَّ كَبَّرَ فَرَكَعَ فلما قال سمع الله لِمَنْ حَمِدَهُ رَفَعَ يَدَيْهِ فلما سَجَدَ سَجَدَ بين كَفَّيْهِ  وائل بن حجر مي گويد: پدرم پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ را در حال نماز ديد كه هنگام داخل شدن به نماز دستهايش را بلند كرد و تكبير گفت و سپس با لباسش خود را پوشانيد و بعد دست راست خود را بر روي دست چپش نهاد و وقتي كه خواست به ركوع برود دستهايش را از لباسش بيرون آورد و بالا بُرد و تكبير گفت و به ركوع رفت. صحيح مسلم  ج 1   ص 301
2-حدثنا عبد اللَّهِ بن مَسْلَمَةَ عن مَالِكٍ عن أبي حَازِمٍ عن سَهْلِ بن سَعْدٍ قال كان الناس يُؤْمَرُونَ أَنْ يَضَعَ الرَّجُلُ الْيَدَ الْيُمْنَى على ذِرَاعِهِ الْيُسْرَى في الصَّلَاةِ قال أبو حَازِمٍ لَا أَعْلَمُهُ إلا يَنْمِي ذلك إلى النبي صلى الله عليه وسلم قال إِسْمَاعِيلُ ينمي ذلك ولم يَقُلْ يَنْمِي روايت دوم: مالك از ابي حازم و او هم از سهل بن سعد نقل مي كند كه سهل بن سعد گفته: ما مردم دستور داده شده ايم كه مرد در حال نماز دست راستش را بر روي دست چپ بگذارد.ابوحازم مي گويد: مطلبي درباره اين روايت نمي دانم جز اينكه به پيامبر نسبت داده شده است . اسماعيل مي گويد : اين مطلب نسبت داده شده است و نمي گويد خود او نسبت داده است . صحيح البخاري  ج 1   ص 259
بعد از ذكر اين دو روايت كه اهل سنت بر آن براي دست بسته نماز خواندن استناد مي كنند،  توجه به چند نكته مورد توجه است:
الف: روايت اول مرسل است؛ زيرا در سند روايت اول چنين آمده است كه علقمة بن وائل از پدرش نقل كرده  است درحالي كه او بعد از مرگ پدرش متولد شده است و چيزي از او نشنيده است. ابن حجر در تهذيب التهذيب چنين نقل مي كند:« وحكى العسكري عن بن معين أنه قال علقمة بن وائل عن أبيه مرسل ابن معين گفته است نقل علقمه از پدرش مرسل است . تهذيب التهذيب  ج 7   ص 247 . با دقت در متن حديث هم  نمي شود دست بسته بودن را ثابت كرد؛ زيرا طبق اين حديث پيامبر لباس را دور خودش پيچيد و دست‏ها را در حال نماز بست. بنابراين اولاً معلوم نيست كه فعل پيامبر كه پيچيدن لباس به دور خودش باشد، براي چيست، ممكن است به جهت سرما يا به سبب اينكه به زمين كشيده نشود اين كار را انجام داده است. علاوه بر اينكه اصولاً در زير لباس معلوم نمي‏شود آيا دست‏ها باز است يا بسته.
در روايت دوم هم نقل شده است كه به مردم امر مي شده است كه دست بسته نماز بخوانيد و آن تصريح مي كند به اين كه ((الناس يؤمرون)) و نمي گويد كه پيامبر امر كرد كه دست راست را روي دست چپ بگذاريد
ب:با توجه به اينكه  كه صحاح سته كُتب استدلالي نيست، در اين خصوص (كه يك مسئله فقهي است) بايد به كتب فقهي اهل سنّت كه كتب استدلالي مي باشند مراجعه كنيم و ببينيم آنها با توجه به اين روايات در مورد اين عمل چه حكمي صادر كرده اند. وقتي ما به كتب فقهي بعضي از بزرگان اهل سنت، مانند ابن حزم و ابن قدامه مراجعه مي كنيم، مي بينيم آنان با توجه به روايات صحاح سته، عمل مذكور (با دست بسته نماز خواندن) را از مستحبات نماز شمرده اند. ابن قدامه در مغني، باب صفه الصلاه (مسأله وضّع اليمني علي اليسري في الصلاة)، بيروت، دارالكتب العلميه، ج 1، ص513.
ج: برخي از اهل سنت، مانند مالك و اصحابش اين عمل (خواندن نماز با دست بسته) را در نماز واجب، مكروه مي دانند
د: اگر ما بخواهيم به دنبال بازگذاشتن دست در حال نماز باشيم، در ابتدا لازم است اول دليل بسته گذاشتن دست در حال نماز را ثابت شده بدانيم. در حالي كه اصل اين عمل ثابت نشده است؛ زيرا اگر اصل اين مسأله ثابت شده، چرا اكثر فقهاء آن روايات را حمل بر استحباب و حتي يك عده حمل بر كراهت كرده اند.
همه مذاهب اسلامي در اينكه بستن دست‏ها در نماز واجب نيست، اتفاق نظر دارند. يعني نمازگزار مي‏تواند با دست باز نماز بخواند؛ حنفيه، شافعيه و حنابله بستن دست‏ها را در هنگام نماز سنت مي‏دانند مالكيه بستن دست‏ها را در نماز مستحبي، جايز اما در نمازهاي واجب، باز بودن دست‏ها را مستحب مي‏دانند. برخي ديگر از تابعين و علماي اهل سنت نظير عبدالله زبير، حسن بصري، ابن سيرين و ليث بن سعد با دست باز نماز مي‏خوانده‏اند
و: اين روايات با روايات فراواني كه دلالت بر دست باز نماز خواندن دارد در تعارض است
نكته آخر اينكه دست بسته نماز خواندن از زمان خليفه دوم عمر بن خطاب به دستور وي بدعت شده است و در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله نبوده است گفتني است اين از اموري است كه از زمان خليفه دوم مرسوم شده و ما آن را بدعت و حرام مي دانيم . مسلما رسول خدا(ص ) و اميرالمومنين با دست باز نماز مي خواندند و بايد توجه داشت آنهايي هم كه با دست بسته نماز مي خوانند آن را مستحب مي دانند.
بنابر اين اگر هم اين روايات بوده مالك قبول نداشته است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
22   نام و نام خانوادگي:  نوآموز     -   تاريخ:  28 خرداد 92 - 10:46:36
خداوند شمارا هدايت کند چراکه شما شيعيان آنقدر متعصب هستيد که حتي اسراييليان را ازسني ها بهتر ميدانيد من خودم سني هستم چند صباحي هم درکشور ايران زنده گي کرده ام ودرعمل مشاهده کرده ام اين تعصب را درحاليکه ما به تمام اصحاب پيامبر بزرگ اسلام احترام خاص داريم اما شما نفرين ولعن ميکنيد حتي خانواده سرورکاينان را مانند حضرت عايشه صديقه را نميدانم با زهم توفيق هدايت شما رادارم
23   نام و نام خانوادگي:  اكبر     -   تاريخ:  30 خرداد 92 - 03:22:00
سلام عليكم ببخشيد بنده يكي از برنامه هاي استاد ابوالقاسمي را در ماهواره مشاهده مي نمودم و ايشان از نقل بزرگان اهل سنت گفتند كه يكي از امامان اربعه اهل سنت پرسيد ما در نماز چشممان را باز بگذاريم يا بسته او هم گفت برويد ببينيد محمد بن جعفر چگونه هست اگر باز بود شما بسته و اگر او بسته بود شما باز و الي اخر اما سند اين روايت را نداد اگر مي شود سند روايت را مذكور شويد و ادرس دهيد در كدام كتاب هست ممنون مي شوم فقط خواهشا جواب ما را بدهيد
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ طبق تحقيق ما، اين جريان در كتابهاي ذيل آمده است:
زهر الربيع، محدث جزائري ره، ص522 .
فرائد الأصول، شيخ انصاري ره، ج1، ص615 .ج4، ص125
قاموس الرجال، شيخ محمد تقي التستري، ج10، ص376
الإمام علي بن أبي طالب (ع)، أحمد رحماني همداني، ص756
شرح نهج البلاغه، حائري، ج2، ص29
و شيخ محمد باقر خالصي در شرحش بر مفتاح الكرامة، ج9، ص238
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
24   نام و نام خانوادگي:  اكبر     -   تاريخ:  31 خرداد 92 - 00:45:04
سلام و تشكر از شما بزرگواران دوستان مي شود اين اسنادي را كه بهم دادي را شرح بدهيد اصل داستان چيست چون استاد ابوالقاسمي در لفافه عرض كردند اگر مشروح انرا بفرماييد ممنون مي شود
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ در اين كتب آمده است: «أن أبا حنيفة حكي عنه أنه قال : خالفت جعفرا في كل ما يقول أو يفعل ، لكني لا أدري هل يغمض عينيه في السجود أو يفتحهما ؛ از ابو حنيفه حكايت شده كه مي گفت: در تمام سخنانِ امام صادق عليه السلام با او مخالفت كردم ولي نمي دانم در نماز چشمانش را مي بندد يا باز نگه مي دارد» يعني اگر مي دانستم كه او در نماز چشمش را مي بندد يا باز نگه مي دارد در اين مساله هم خلاف او عمل مي كردم و چون اين را نمي دانم شايد با او در اين مساله همراه باشم.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
25   نام و نام خانوادگي:  اكبر     -   تاريخ:  01 تير 92 - 11:15:51
حاجي جان جزئيات اين مسئله را كه يكي از امامان اربعه اهل سنت ايجاد كرده بود را براي مكتوب نكرديد اگر مي شود جزئيات را نگارش كنيد ممنون مي شوم كه جريان چه بوده و كدام امام بوده كه اين ماجرا را پيش اورد منظور همان باز و بسته كردن چشم در نماز هست
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ چنانكه در جواب قبلي گذشت اين سخن ابو حنيفه رئيس حنفي هاست.
ماجرا مفصلتر از اين در منابع ذكر نشده است.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
26   نام و نام خانوادگي:  ميريام     -   تاريخ:  11 آبان 92 - 21:01:14
فقط ميگم دم همتون گرم خيلي با حالين اجرتون با امام زمان
27   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد نشاطي فر     -   تاريخ:  06 فروردين 93 - 02:53:54
چيز هاي آموزنده اي دارد
28   نام و نام خانوادگي:  ممنونم از خدا بخاطر شيعه بودنم ...     -   تاريخ:  17 مرداد 93 - 17:28:58
مطالبتون خيلي عالي بود . هميشه سوالاتي در ذهن داشتم .باخوندن اين اين مطالب دلم آرام گرفت . اجرتون با امام زمان




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما