* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: جابر احمدي -
تاريخ: 20 فروردين 88 - 00:00:00
تو ؟؟؟ مشرکهاي پست فطرت ؟؟؟ کثيف رافضي شما از ابوجهل هم بدتريد شيعه = شيطان |
2 |
نام و نام خانوادگي: فريدون رضاي -
تاريخ: 03 اسفند 88 - 00:00:00
با سلام من واقعا متاسفم که برخي افراد اين قدر بي منطق به مطالب نگاه مي کنن . اخر نمي دانم چرا برادران اهل سنت بجاي اين که کمي در مذهب تشيع تعمل و فکر کنن بدون هيچ درنکي فحاشي ميکنن و تنها از ديد تعصبات با قضيه برخورد ميکنن از خداوند مي خواهم مي انها را هدايت کند و من الله توفيق |
3 |
نام و نام خانوادگي: سيد آل رسول -
تاريخ: 29 ارديبهشت 89 - 11:44:05
السلام علي من اتبع الهدي:بارها گفته ام اين نااهلان مثل امامان خود (ائمه کفر)جزفحاشي منطقي ندارند.آنها رابحال خودبگذاريد تاخدا بين ماوآنها حکم کند که خدا احکم الحاکمين است. |
4 |
نام و نام خانوادگي: محب الزهرا -
تاريخ: 19 مرداد 89 - 11:58:08
ايا اتش زدن اينهمه احاديث که مملو از اسامي خداورسول خدا وايات الهي بودوجز وحي الهي چيزي نبود صحيح بوده مگر کسي حاظراست دست خط يک استادکه خيلي ساده است دور بر يزد چرا که احترام دارد انوقت مقايسه کنيد گفتار واحاديث شخصيت اول وممتاز عالم ايا عقيده اي هم بوده است |
5 |
نام و نام خانوادگي: عباس هندي -
تاريخ: 27 مرداد 89 - 16:04:58
سلام اقاي سوران به من بگيد ايا اتش زدن خانه حضرت زهرا هم جزئ سنت رسول خدا است. ايا حرام کردن ازدواج موقت سنت نبي بود. ايا کسي که زنا کرده بر ان حد جاري نکردن جزئ سنت نبي بود. ايا با دست بسته نماز خواندن و تراوي خواندن هم سنت نبي بود. |
6 |
نام و نام خانوادگي: ماردين -
تاريخ: 06 اسفند 89 - 19:50:28
خواهشا اينقد نسبت به اهل تسنن تشبيه وكنايه نزنيد بيخودي شما اصلا از قران چيزي حاليتون شده .اصلا شماازبزرگي حضرت عايشه چيزي ميدونيد؟ از بزرگي حضرت عمر چيزي ميدونيد ؟با اداي احترام با اهل تشيع ميشه به من بگيد در زمان حضرت محمد(ص) چه كساني شيعه بودن ؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي ما از بزرگي عمر چيزي نميدانيم ، لطف كنيد كمي از بزرگي آن براي ما بنويسد. ما ميدانيم كه او در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله در جنگها فرار ميكرد، در تمام اين دوران حتي يك مشت هم به يك مشرك نزد، در همان زمان رسول خدا صلي الله را متهم به هذيان گويي كرد؛ با اين كه مشركان قريش قبل از اسلام به آن حضرت لقب «امين» داده بودند و هزاران جرمي كه براي اطلاع بيشتر به آدرس ذيل مراجعه فرماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=132 در باره عائشه نيز به آدرسهاي ذيل مراجعه كنيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=8435 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=8440 همين دو مقاله رو بخوني با شخصيت بزرگ عائشه آشنا خواهيد شد . در باره اين كه چه كساني در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله شيعه بودهاند، به آدرس ذيل مراجعه كنيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1313
والسلام على من اتبع الهدى گروه پاسخ به شبهات |
7 |
نام و نام خانوادگي: محمد خيرآبادي -
تاريخ: 29 خرداد 90 - 14:21:24
بسمه تعالي با عنايت به اينکه دوست محترم جناب ماردين به بزرگي عمر اشاره نمودند بنده چند نمونه براي رويت ايشان و شما خواننده محترم مي گذارم تا خودتان قضامت کنيد: 1 . امام مسلم در صحيح خود در باب تيمّم بچهار طريق از عبد الرحمن بن انبزى نقل كرده كه مردى آمد نزد عمر:پس گفت من جنب شدم و آب نيافتم.عمر گفت نماز نخوان.پس عمار گفت اى پيشواى مومنين آيا يادت ميآيد وقتيكه من و تو در يك شبيخون و حمله بر دشمن بوديم پس جنب شديم و آب نيافتيم پس اما تو نماز نخواندى و امّا من خود را بخاك ماليده و نماز خواندم. پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود كافيست تو را البته كه دو كف دستت را بر زمين زده و سپس فوت كنى آنگاه بآن مسح كنى صورت و دو دستت را.پس عمر گفت:اى عمّار به ترس از خدا عمّار گفت اگر خواستى من حديث نميكنم آنرا. و در عبارتى:عمار گفت اى پيشواى مومنين.اگر خواستى چون خدا بر گردن من از تو حقّى قرار داده اينكه آنرا به هيچكس بازگو نكنم و ياد نكرد. سنن ابى داود ج 1 ص 53-سنن ابن ماجه ج 1 ص 200 مسند احمد ج 4 ص 265 سنن نسائى ج 1 ص 59-61 سنن بيهقى ج 1 ص 209. 2 . امام حنبلىها احمد در مسندش ج 1 ص 192 نقل كرده از مكحول كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:هرگاه يكى از شما نماز گذارد پس در نمازش شك نمود.پس اگر در يكى و دو تا شك كند آنرا ركعت اول قرار دهد.و اگر در دو و سه شك كند پس آنرا دوّم قرار دهد و هرگاه در سه و چهار شك كند آنرا سوم قرار دهد تا آنكه وهم و خيال در زياد باشد سپس دو سجده كند پيش از آنكه سلام دهد سپس سلام دهد.محمد بن اسحق گويد:و حسين بن عبد الله بمن گفت آيا آنرا اسناد داد براى تو پس گفتم:نه.پس گفت:لكن او حديث كرد مرا كه كريب مولاى ابن عباس او را از ابن عباس حديث كرده گويد:نشسته بودم كنار عمر بن خطاب پس گفت اى پسر عباس هرگاه براى مرد اشتباهى شد در نمازش پس ندانست آيا زياد كرده يا كم.گفتم اى امير مومنين نميدانم نشنيدهاى در اين مسئله چيزيرا پس عمر گفت.قسم بخدا نميدانم و در لفظ بيهقى است:نه بخدا قسم از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در اين مسئله چيزى نشنيدهام.پس ما در اين ميان بوديم كه عبد الرحمن بن عوف آمد پس گفت:چيست اينكه شما مذاكره ميكنيد.پس عمر باو گفت:ما صحبت ميكرديم كه مردى شك ميكند در نمازش چه كند. پس او گفت:شنيدم كه پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله ميفرمود اين حديث را. 3 . دو حافظ حديث ابن ابى حاتم و بيهقى از دئلى نقل كردهاند كه زنى را آوردند پيش عمر بن خطاب كه شش ماه زائيده بود پس مصمّم شد كه او را سنگسار كند.پس اين خبر بگوش على عليه السلام رسيد:پس فرمود:بر اين زن حدّى نيست.پس عمر كسى را فرستاد خدمت آنحضرت و سئوال كرد چرا رجم و سنگسار نشود پس فرمود: خداوند تعالى فرمايدو الوالدات يرضعن اولادهن حرلين كاملينمادرها بايد فرزندانشانرا دو سال كامل شير دهد:و فرمود:و حمله فصاله ثلاثون شهراو حمل(آبستنى)او و شيرخوارى او سى ماه است. پس شش ماه دوره آبستنى و دو سال هم دوران شيرخوارهگى پس اين سى ماه ميشود پس عمر او را رها ساخت. و در تعبير و لفظ نيشابورى و حافظ گنجى است پس عمر او را تصديق نموده و گفت:لولا على لهلك عمر.و اگر على نبود هر آينه مر هلاك شده بود.و در لفظ سبط ابن جوزى:پس عمر دست از آنزن برداشت و گفت:«اللّهم لا تبقنى لمعضلة ليس لها ابن ابيطالب»بار خدا مرا باقى نگذار در مشكلهايكه در آن پسر ابى طالب نباشد 4 . از مسروق بن اجدع گويد:عمر بن خطاب بر منبر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بالا رفت سپس گفت اى مردم چه اندازه زياد ميكنيد در مهر زنانتان و حال آنكه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و اصحاب او صداق و مهريّه در بينشان چهارصد درهم و كمتر از آن بود و اگر زياد كردن در مهر نزد خدا پرهيزگارى يا بزرگوارى بود پيغمبر و اصحابش پيشى ميگرفتند بسوى آن پس من البتّه حدّ ميزنم آنچه كه زياد كند مردى در صداق زنى بر چهارصد درهم يا محدود بچهارصد درهم ميكنم گفت اين جمله را و از منبر بزير آمد پس زنى از قريش بر او اعتراض كرد و گفت اى پيشواى مسلمين مردم را منع كردى كه زياد كنند در مهريّه زنها از چهارصد درهم گفت: آرى.پس گفت آيا نشنيدى آنچه خدا در قرآن نازل كرده گفت:و چه آيهئيست اين،پس گفت آيا نشنيدى خدا ميفرمايدو آتيتم احداهن قنطارا.گويد:پس عمر گفت بار خدايا ببخش «كل الناس افقه من عمر»همه مردم داناترند از عمر سپس برگشت و رفت بالاى منبر پس گفت آى مردم من شما را منع كردم از اينكه زياد كنيد در مهر و صداقت زنانتان بر چهارصد درهم پس هر كس بخواهد كه از مالش بدهد،يا،پس كسيكه خوشش ميآيد و دوست دارد كه زياد كند و هر مقداريكه ميخواهد بدهد پس مانعى نيست بكند. ابو يعلى در مسند كبيرش نقل كرده و سعيد بن منصور در سننش و محاملى در اماليش و ابن جوزى در سيره عمر ص 129 و ابن كثير در تفسيرش ج 1 ص 467 از ابى يعلى و گويد:مدارك و اسنادش خوب و نيرومند است.و هيثمى در مجمع الزوائد ج 4 ص 284 و در الدرر المنتثره ص 243،از هفت نفر از حفاظ حديث نقل كرده كه از ايشانست احمد و ابن حبّان و طبرانى و شوكانى در فتح القدير ج 1 ص 407 ياد كرده و عجلونى در كشف الخفاء ج 1 ص 269 از ابى يعلى نقل كرده و گفته سندش خيلى خوب است و ابن درويش الحوت در اسنى المطالب ص 166 و گويد:حديث كل احد علم او افقه من عمر،آنرا عمر گفت وقتيكه نهى از زياد كردن صداق نمود و زنى گفت باو،خداوند ميفرمايدو آتيتم احداهن قنطاراابو يعلى آنرا روايت كرده و سندش بسيار خوب است و نزد بيهقى قطعى است 5 . از ابن عباس روايت شده كه گفت:زن ديوانهاى را آوردند پيش عمر كه زنا داده بود پس درباره آن با چند نفر مشورت كرد و دستور سنكسار كردن آنرا داد پس على كه رضوان خدا بر او باد گذر بآنزن نمود فرمود:كار اين زن بيچاره چيست گفتند:اين زن ديوانه فلان قبيله است كه زنا داده و عمر فرمان داده كه سنكسار شود.پس گفت او را برگردانيد سپس آمدند پيش عمر و گفتند:اى پيشواى مسلمين آيا ندانستى آيا ياد ندارى كه پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:قلم تكليف از سه طايفه برداشته شده(1)از طفل تا بالغ شود(2)از خواب تا بيدار گردد(3)از ديوانه تا عاقل شود و اين ديوانه فلان قبيله است شايد اين زنائى كه مرتكب شده در حال ديوانگى بوده پس او را آزاد گذارد و عمر شروع كرد به اللّه اكبر گفتن مواردي که ذکر شد مشتي بود از خروار از کرامات عمر غاصب دوم که در صورت تمايل مي توانيد به کتاب شريف الغدير جلد يازدهم صفحه 160 مراجعه کنيد تا با انبوهي از کرامات او آشنا شويد. «فمن يرد الله ان يهديه يشرح صدره للاسلام و من يرد ان يضله يجعل صدره ضيقا حرجا کأنما يصعد في السماء کذالک يجعل الله الرجس علي الذين لا يؤمنون» سورۀ مبارکۀ انعام آيۀ شريفۀ 125 «پس هر که را خدا هدايت او خواهد قبلش را براي پذيرش اسلام باز و روشن گرداند و هر که را خواهد گمراه نمايد (به حال گمراهي واگذارد) دل او را از پذيرفتن ايمان تنگ سخت گرداند که گويي مي خواهد از زمين بر فراز آسمان رود اين چنين خدا آنان را که به حق نمي گروند مردود و پليد مي گرداند» موفق باشيد. |
8 |
نام و نام خانوادگي: sajad -
تاريخ: 23 دي 91 - 00:59:33
سلام برادران تشيع بترسسين از روزي که در محضر خداي متعال به آنچه که از نا آگاهي انجام داده ايد شرمزار و پشيمان شويد باور داشته باشيد که شخصين حضرت عايشه رضي الله عن و عمربن خطاب و ابوبکر صديق آنگونه نيست که برايتان از سوي مراجعتان باز گو شده است بنده وقتي اين مطالب بالا را خاندم از ترس مو بر اندامم سيخ شد براستي که شما اين بزرگواران را خوب نشناخته ايد..بنده طلب استغفار ميکنم از جانب الله متعال براي شما جواب نظر: با سلام دوست گرامي درباره شخصيت عائشه بهتر است به منابع خودتان رجوع كنيد همچنين درباره شخصيت عمر به اين آدرس رجوع كنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
9 |
نام و نام خانوادگي: مينو -
تاريخ: 29 آبان 93 - 08:50:47
قران کريم وقتي سنگ دلي يهوديان را تشيبه مي کند آن را از سنگ هم سخت تر مي داند " فهي کالحجارة او اشد" ولي انگار اين مثال براي کساني در درون امت اسلام صادق تر است کساني که معتبرترين منابع خودشان مثل بخاري ومسلم را رد مي کنند وهر چه شاهد از آنها مي آوريم منکر مي شوند وشيعه را به کذب متهم ميکنند راست ميگويند چرا به منابع خودشان مراجعه نمي کنند تا کذب ما را آشکار کنند هر چند قبول دارم حقيقت تلخه!!! |