* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 26 فروردين 1387 تعداد بازديد: 5112 
آيا شيعيان ، سنت‌هاي پيامبر را اجرا مي‌كنند ؟
گروه شيعه  

سؤال كننده : سوران

توضيح سؤالات :

1 ـ  آيا  سنت هاي پيامبر(ص)را مي دانيد؟

2 ـ  آيا  سنتهاي پيامبر(ص)را اجرا مي کنيد؟

پاسخ سؤال اول

دوست عزيز اگر شما دقت کمي در کتب ما بفرمائيد مي بينيد که کتب ما مملو از احاديث و سنت هاي  پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم است . از طرفي مجموع روايات  صحاح سته اهل سنت طبق آماري که إبن أثير جزري در کتاب جامع الأصول مي دهد با حذف مکررات 9483 روايت مي باشد و اين در حالي است که فقط کتاب اصول کافي ما شيعيان داراي 16199 حديث است .

لازم به ذكر است كه طبق روايات متعدد از امام صادق و امام باقر عليهما السلام كه فرموده اند تمام رواياتي كه نقل مي كنيم از پدران خود از جدمان علي عليه السلام و از رسول اكرم صلي ا لله عليه وآله مي باشد و ما هيچ حديثي از پيش خود بدون آنكه توسط پدران خود از رسول اكرم شنيده باشيم نقل نمي كنيم و به قياس هم عمل نمي كنيم .  بعنوان نمونه به اين روايات توجه کنيد :

حدّثنا أحمد بن محمّد، عن الحسن بن محبوب، عن أبي حمزة الثمالي، عن جابر قال أبو جعفر عليه السلام : يا جابر! واللّه لو كنا نحدث الناس أو حدّثناهم برأينا لكنّا من الهالكين ولكنّا نحدّثهم بآثار عندنا من رسول اللّه‏ صلي الله عليه و آله و سلم يتوارثها كابر عن كابر يكنزها كما يكنز هؤلاء ذهبهم وفضّتهم.

 بصائر الدرجات  ص 320 ، باب 14:  باب في الأئمة ان عندهم أصول العلم ما ورثوه عن النبي ص لا يقولون برأيهم حديث 6.

امام باقر عليه السلام فرمودند :‌ اي جابر قسم به خدا اگر ما احکام و يا احاديث را طبق رأي و نظر خود براي مردم بيان کنيم  هر‌آينه هلاک مي شويم . ولکن ما طبق آثار و احاديثي که از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم سينه به سينه به ما رسيده براي مردم حديث مي گوئيم و همانطوري که دنيا پرستان  طلا و نقره شان را حفظ مي کنند ، ما بر حفظ اين آثار و احاديث اهتمام مي ورزيم .

الإمام الصادق‏ عليه السلام : «حديثي حديث أبي، وحديث أبي حديث جدّي ، وحديث جدّي حديث الحسين، وحديث الحسين حديث الحسن، وحديث الحسن حديث أميرالمؤمنين، وحديث أميرالمؤمنين حديث رسول اللّه صلي الله عليه و آله و سلم، وحديث رسول اللّه صلي الله عليه وآله وسلم قول اللّه عزّ وجلّ .

 

جامع أحاديث الشيعة، ج 1، ص 127 باب  4 :  باب حجية فتوى الأئمة المعصومين من العترة الطاهرة عليهم السلام  بعد الفحص ، حديث 102 .

امام صادق عليه السلام فرمودند : حديث و گفتار من حديث پدرم مي باشد و حديث پدرم حديث جدم مي باشد و حديث جدم حديث حسين ( عليه السلام ) است و حديث حسين ( عليه السلام )  حديث حسن ( عليه السلام ) است و حديث حسن ( عليه السلام )  حديث اميرالمؤمنين است و حديث اميرالمؤمنين حديث رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم است و حديث رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم  گفتار خداوند عزوجل مي باشد .

 بنابراين دوست عزيز ما از سنت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله وسلم اطلاع کافي داريم .

پاسخ سؤال دوم

اگر اندکي مطالعه در سيره و روش شيعيان داشته باشيد در مي يابيد تنها افرادي که از زمان پيامبر اسلام تاکنون مدافع سنت نبوي بوده اند شيعيان هستند ولي متاسفانه اين بزرگان اهل سنت بودند كه در قضيه قرطاس كه رسول اكرم كاغذ و قلم خواست تا چيزي بنويسد كه امت اسلامي را تا ابد از هرگونه گمراهي بيمه نمايد، در پاسخ حضرت گفتند (حسبنا كتاب الله) كتاب خدا ما را كفايت مي كند و ما نيازي به نوشته هاي پيامبر (يعني سنت) نداريم .

صحيح البخاري ج7 ، ص 9 ،کتاب المرضي و الطب ، باب قول المريض قوموا عني و ج 8 ، ص 161، کتاب الإعتصام بالکتاب و السنة، باب كراهية الخلاف و ج1 ، ص 37 ، کتاب العلم ، باب کتابة‌ العلم .

و همچنين در واپسين روزهاي رحلت پيامبر اكرم (ص) تمام احاديث حضرت را جمع نموده وآتش زدند .

قالت عائشة جمع أبي الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم وكانت خمسمائة حديث فبات ليلته يتقلب كثيرا قالت فغمني فقلت أتتقلب لشكوى أو لشئ بلغك ؟ فلما أصبح قال أي بنية هلمي الأحاديث التي عندك فجئته بها فدعا بنار فحرقها ...               

تذكرة الحفاظ ، ذهبي ، ج1 ،‌ ص5 و علوم الحديث ، دكتر صبحي صالح ، ص30 .

عايشه مي گويد : پدرم پانصد ( 500 ) حديث از احاديث زسول خدا را پيش خود جمع کرده بود ( و نزد من گذاشته بود ) ، شب که مي خواست بخوابد به خود مي پيچيد،عايشه در ادامه مي گويد:به پدرم گفتم: آيا مشکلي داري و يا اينکه خبري به تو رسيده است که اينگونه به خود مي پيچي ؟ وقتي صبح فرا رسيد به من گفت دخترم : احاديث رسول خدا را که در نزد توست بياور ، من هم احاديث را برايش آوردم ، در اين هنگام آتشي خواست و همه احاديث رسول خدا را به آتش کشيد ...

و به مجرد ابن كه بر مسند حكومت تكيه زدند اعلام كردند كه سنت پيامبر را كنار گذاشته و فقط از كتاب خدا سخن بگوييد  با اين كه پيامبر اين روزها را پيش بيني فرموده بود . که بعنوان نمونه دو مورد از اين  احاديث را خدمت شما عرض مي کنيم :

وعن عبيد الله بن أبي رافع عن أبيه قال : قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) لألفين أحدكم متكئا على أريكة يأتيه الأمر من أمري مما أمرت به أو نهيت عنه فيقول : لا أدري ، ما وجدنا في كتاب الله اتبعناه .

مسند شافعي  ص 151 ، باب ومن كتاب اليمين مع الشاهد الواحد ، و ص 234 ، باب ومن كتاب الرسالة إلا ما كان معادا ؛ سنن  إبن ماجه  ج1 ، ص 6  و 7 ، باب 2 : باب تعظيم حديث رسول الله صلى الله عليه وسلم والتغليظ على من عارضه ، حديث 13 ؛ سنن أبي داود ج 2 ، ص 392 ، باب 6 : باب في لزوم السنة ، حديث 4605 ؛ سنن ترمذي  ج 4 ، ص 144 ، باب10 : باب ما نهى عنه أنه يقال عند حديث رسول الله صلى الله عليه وسلم ، حديث 2800 ؛ مسند ـ الحميدي ـ  ج 1 ، ص 252 ، حديث 551. 

عبيد الله بن أبي رافع از پدرش نقل مي کند که گفت : از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شنيدم که مي فرمود : روزي مي آيد که يکي از شماها بر تخت ( حکومت ) تکيه مي زند ، در اين هنگام يکي از احاديث من را برايش مي آورند حديثي را که درآن يا شما را امر به چيزي نموده ام و يا اينکه شما را از چيزي نهي نموده ام ، پس او مي گويد :‌ من نمي دانم اينها ديگر چيست ؟ هر آنچه را در کتاب خدا بيابيم از همان تبعيت مي کنيم ( و هر چه غير قرآن باشد نزد ما اعتبار ندارد ) .

عبد الله بن أبي رافع عن أبيه أبي رافع قال : سمعت النبي صلى الله عليه وسلم يقول :  ألا لا أعرفن ما بلغ أحدا منكم حديث إن كان شيئا أمرت به أو نهيت عنه فيقول وهو متكئ على أريكته : هذا القرآن ، ما وجدنا فيه اتبعناه وما لم نجد فيه فلا حاجة لنا به .

جامع بيان العلم و فضله ـ ابن عبد البر ـ ج 2 ، ص 190 ، باب موضع السنة من الكتاب وبيانها له ، ناشر : دارالکتب العلمية ـ بيروت ـ سال چاپ 1398 ه . ق .

عبيد الله بن أبي رافع از پدرش نقل مي کند که گفت : از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شنيدم که مي فرمود : يکي از احاديث من را براي يکي از شما  مي آورند حديثي را که درآن يا شما را امر به چيزي نموده ام و يا اينکه شما را از چيزي نهي نموده ام ، پس او در حالي که بر تختش تکيه زده است مي گويد : کتاب خدا در ميان شماست هر آنچه را در آن بيابيم از آن تبعيت مي کنيم و هر آنچه را در قرآن نيابيم احتياجي به آن نداريم .

( اين نوع برخورد با احاديث نبوي در حالي است که خداوند عزوجل در قرآن فرموده است : « ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا / سوره حشر ، آيه 7 » . پس در حقيقت بايد گفت اين افرادي که اينگونه با احاديث پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم برخورد مي کردند ، اهل قرآن نيز نبودند ) .

از طرفي تدوين حديث اهل سنت از زمان عمر بن عبدالعزيز شروع  شد و قبل از آن سياست منع تدوين حديث حاکم بر جامعه بود . و طبيعي است که از زمان پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم تا به حکومت رسيدن عمربن عبدالعزيز تعداد زيادي از صحابه و حافظان حديث از دنيا رفته بودند و آن افرادي هم که در قيد حيات بودند با واسطه شدن زمان طولاني از وفات پيامبر اسلام بيقين خيلي از احاديث را فراموش نموده بودند زيرا قبل از آن دوران حق بيان کردن حديث را نداشتند ، بنا بر اين طبيعي است وقتي کسي مدت طولاني چيزي را مرور و يا بيان نکند فراموش مي کند . پس بايد شما که مدعي اجراي سنت پيامبرمي باشيد بايد فكر كنيد كه چه مقدار سنت صحيح از پيامبر اکرم به شما رسيده است . ولي به عقيده من اگر شما خود را اهل کتاب بخوانيد آبرومندانه تر است از اينکه لقب  اهل سنت  به خود دهيد .

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

 



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  جابر احمدي     -   تاريخ:  20 فروردين 88 - 00:00:00
تو ؟؟؟ مشرکهاي پست فطرت ؟؟؟ کثيف رافضي شما از ابوجهل هم بدتريد شيعه = شيطان
2   نام و نام خانوادگي:  فريدون رضاي     -   تاريخ:  03 اسفند 88 - 00:00:00
با سلام من واقعا متاسفم که برخي افراد اين قدر بي منطق به مطالب نگاه مي کنن . اخر نمي دانم چرا برادران اهل سنت بجاي اين که کمي در مذهب تشيع تعمل و فکر کنن بدون هيچ درنکي فحاشي ميکنن و تنها از ديد تعصبات با قضيه برخورد ميکنن از خداوند مي خواهم مي انها را هدايت کند و من الله توفيق
3   نام و نام خانوادگي:  سيد آل رسول     -   تاريخ:  29 ارديبهشت 89 - 11:44:05
السلام علي من اتبع الهدي:بارها گفته ام اين نااهلان مثل امامان خود (ائمه کفر)جزفحاشي منطقي ندارند.آنها رابحال خودبگذاريد تاخدا بين ماوآنها حکم کند که خدا احکم الحاکمين است.
4   نام و نام خانوادگي:  محب الزهرا     -   تاريخ:  19 مرداد 89 - 11:58:08
ايا اتش زدن اينهمه احاديث که مملو از اسامي خداورسول خدا وايات الهي بودوجز وحي الهي چيزي نبود صحيح بوده مگر کسي حاظراست دست خط يک استادکه خيلي ساده است دور بر يزد چرا که احترام دارد انوقت مقايسه کنيد گفتار واحاديث شخصيت اول وممتاز عالم ايا عقيده اي هم بوده است
5   نام و نام خانوادگي:  عباس هندي     -   تاريخ:  27 مرداد 89 - 16:04:58
سلام اقاي سوران به من بگيد ايا اتش زدن خانه حضرت زهرا هم جزئ سنت رسول خدا است. ايا حرام کردن ازدواج موقت سنت نبي بود. ايا کسي که زنا کرده بر ان حد جاري نکردن جزئ سنت نبي بود. ايا با دست بسته نماز خواندن و تراوي خواندن هم سنت نبي بود.
6   نام و نام خانوادگي:  ماردين     -   تاريخ:  06 اسفند 89 - 19:50:28
خواهشا اينقد نسبت به اهل تسنن تشبيه وكنايه نزنيد بيخودي شما اصلا از قران چيزي حاليتون شده .اصلا شماازبزرگي حضرت عايشه چيزي ميدونيد؟ از بزرگي حضرت عمر چيزي ميدونيد ؟با اداي احترام با اهل تشيع ميشه به من بگيد در زمان حضرت محمد(ص) چه كساني شيعه بودن ؟
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

ما از بزرگي عمر چيزي  نمي‌دانيم ، لطف كنيد كمي از بزرگي آن براي ما بنويسد. ما مي‌دانيم كه او در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله در جنگ‌ها فرار مي‌كرد، در تمام اين دوران حتي يك مشت هم به يك مشرك نزد، در همان زمان رسول خدا صلي الله را متهم به هذيان گويي كرد؛ با اين كه مشركان قريش قبل از اسلام به آن حضرت لقب «امين» داده بودند و هزاران جرمي كه براي اطلاع بيشتر به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=132

در باره عائشه نيز به آدرس‌هاي ذيل  مراجعه كنيد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=8435

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=8440

همين دو مقاله رو بخوني با شخصيت بزرگ عائشه آشنا خواهيد شد .

در باره اين كه چه كساني در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله شيعه بوده‌اند، به آدرس ذيل مراجعه كنيد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1313

 

والسلام على من اتبع الهدى

گروه پاسخ به شبهات

7   نام و نام خانوادگي:  محمد خيرآبادي     -   تاريخ:  29 خرداد 90 - 14:21:24
بسمه تعالي با عنايت به اينکه دوست محترم جناب ماردين به بزرگي عمر اشاره نمودند بنده چند نمونه براي رويت ايشان و شما خواننده محترم مي گذارم تا خودتان قضامت کنيد: 1 . امام مسلم در صحيح خود در باب تيمّم بچهار طريق از عبد الرحمن بن انبزى نقل كرده كه مردى آمد نزد عمر:پس گفت من جنب شدم و آب نيافتم.عمر گفت نماز نخوان.پس عمار گفت اى پيشواى مومنين آيا يادت ميآيد وقتيكه من و تو در يك شبيخون و حمله بر دشمن بوديم پس جنب شديم و آب نيافتيم پس اما تو نماز نخواندى و امّا من خود را بخاك ماليده و نماز خواندم. پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود كافيست تو را البته كه دو كف دستت را بر زمين زده و سپس فوت كنى آنگاه بآن مسح كنى صورت و دو دستت را.پس عمر گفت:اى عمّار به ترس از خدا عمّار گفت اگر خواستى من حديث نميكنم آنرا. و در عبارتى:عمار گفت اى پيشواى مومنين.اگر خواستى چون خدا بر گردن من از تو حقّى قرار داده اينكه آنرا به هيچكس بازگو نكنم و ياد نكرد. سنن ابى داود ج 1 ص 53-سنن ابن ماجه ج 1 ص 200 مسند احمد ج 4 ص 265 سنن نسائى ج 1 ص 59-61 سنن بيهقى ج 1 ص 209. 2 . امام حنبلىها احمد در مسندش ج 1 ص 192 نقل كرده از مكحول كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:هرگاه يكى از شما نماز گذارد پس در نمازش شك نمود.پس اگر در يكى و دو تا شك كند آنرا ركعت اول قرار دهد.و اگر در دو و سه شك كند پس آنرا دوّم قرار دهد و هرگاه در سه و چهار شك كند آنرا سوم قرار دهد تا آنكه وهم و خيال در زياد باشد سپس دو سجده كند پيش از آنكه سلام دهد سپس سلام دهد.محمد بن اسحق گويد:و حسين بن عبد الله بمن گفت آيا آنرا اسناد داد براى تو پس گفتم:نه.پس گفت:لكن او حديث كرد مرا كه كريب مولاى ابن عباس او را از ابن عباس حديث كرده گويد:نشسته بودم كنار عمر بن خطاب پس گفت اى پسر عباس هرگاه براى مرد اشتباهى شد در نمازش پس ندانست آيا زياد كرده يا كم.گفتم اى امير مومنين نميدانم نشنيدهاى در اين مسئله چيزيرا پس عمر گفت.قسم بخدا نميدانم و در لفظ بيهقى است:نه بخدا قسم از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در اين مسئله چيزى نشنيدهام.پس ما در اين ميان بوديم كه عبد الرحمن بن عوف آمد پس گفت:چيست اينكه شما مذاكره ميكنيد.پس عمر باو گفت:ما صحبت ميكرديم كه مردى شك ميكند در نمازش چه كند. پس او گفت:شنيدم كه پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله ميفرمود اين حديث را. 3 . دو حافظ حديث ابن ابى حاتم و بيهقى از دئلى نقل كردهاند كه زنى را آوردند پيش عمر بن خطاب كه شش ماه زائيده بود پس مصمّم شد كه او را سنگسار كند.پس اين خبر بگوش على عليه السلام رسيد:پس فرمود:بر اين زن حدّى نيست.پس عمر كسى را فرستاد خدمت آنحضرت و سئوال كرد چرا رجم و سنگسار نشود پس فرمود: خداوند تعالى فرمايدو الوالدات يرضعن اولادهن حرلين كاملينمادرها بايد فرزندانشانرا دو سال كامل شير دهد:و فرمود:و حمله فصاله ثلاثون شهراو حمل(آبستنى)او و شيرخوارى او سى ماه است. پس شش ماه دوره آبستنى و دو سال هم دوران شيرخوارهگى پس اين سى ماه ميشود پس عمر او را رها ساخت. و در تعبير و لفظ نيشابورى و حافظ گنجى است پس عمر او را تصديق نموده و گفت:لولا على لهلك عمر.و اگر على نبود هر آينه مر هلاك شده بود.و در لفظ سبط ابن جوزى:پس عمر دست از آنزن برداشت و گفت:«اللّهم لا تبقنى لمعضلة ليس لها ابن ابيطالب»بار خدا مرا باقى نگذار در مشكلهايكه در آن پسر ابى طالب نباشد 4 . از مسروق بن اجدع گويد:عمر بن خطاب بر منبر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بالا رفت سپس گفت اى مردم چه اندازه زياد ميكنيد در مهر زنانتان و حال آنكه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و اصحاب او صداق و مهريّه در بينشان چهارصد درهم و كمتر از آن بود و اگر زياد كردن در مهر نزد خدا پرهيزگارى يا بزرگوارى بود پيغمبر و اصحابش پيشى ميگرفتند بسوى آن پس من البتّه حدّ ميزنم آنچه كه زياد كند مردى در صداق زنى بر چهارصد درهم يا محدود بچهارصد درهم ميكنم گفت اين جمله را و از منبر بزير آمد پس زنى از قريش بر او اعتراض كرد و گفت اى پيشواى مسلمين مردم را منع كردى كه زياد كنند در مهريّه زنها از چهارصد درهم گفت: آرى.پس گفت آيا نشنيدى آنچه خدا در قرآن نازل كرده گفت:و چه آيهئيست اين،پس گفت آيا نشنيدى خدا ميفرمايدو آتيتم احداهن قنطارا.گويد:پس عمر گفت بار خدايا ببخش «كل الناس افقه من عمر»همه مردم داناترند از عمر سپس برگشت و رفت بالاى منبر پس گفت آى مردم من شما را منع كردم از اينكه زياد كنيد در مهر و صداقت زنانتان بر چهارصد درهم پس هر كس بخواهد كه از مالش بدهد،يا،پس كسيكه خوشش ميآيد و دوست دارد كه زياد كند و هر مقداريكه ميخواهد بدهد پس مانعى نيست بكند. ابو يعلى در مسند كبيرش نقل كرده و سعيد بن منصور در سننش و محاملى در اماليش و ابن جوزى در سيره عمر ص 129 و ابن كثير در تفسيرش ج 1 ص 467 از ابى يعلى و گويد:مدارك و اسنادش خوب و نيرومند است.و هيثمى در مجمع الزوائد ج 4 ص 284 و در الدرر المنتثره ص 243،از هفت نفر از حفاظ حديث نقل كرده كه از ايشانست احمد و ابن حبّان و طبرانى و شوكانى در فتح القدير ج 1 ص 407 ياد كرده و عجلونى در كشف الخفاء ج 1 ص 269 از ابى يعلى نقل كرده و گفته سندش خيلى خوب است و ابن درويش الحوت در اسنى المطالب ص 166 و گويد:حديث كل احد علم او افقه من عمر،آنرا عمر گفت وقتيكه نهى از زياد كردن صداق نمود و زنى گفت باو،خداوند ميفرمايدو آتيتم احداهن قنطاراابو يعلى آنرا روايت كرده و سندش بسيار خوب است و نزد بيهقى قطعى است 5 . از ابن عباس روايت شده كه گفت:زن ديوانهاى را آوردند پيش عمر كه زنا داده بود پس درباره آن با چند نفر مشورت كرد و دستور سنكسار كردن آنرا داد پس على كه رضوان خدا بر او باد گذر بآنزن نمود فرمود:كار اين زن بيچاره چيست گفتند:اين زن ديوانه فلان قبيله است كه زنا داده و عمر فرمان داده كه سنكسار شود.پس گفت او را برگردانيد سپس آمدند پيش عمر و گفتند:اى پيشواى مسلمين آيا ندانستى آيا ياد ندارى كه پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:قلم تكليف از سه طايفه برداشته شده(1)از طفل تا بالغ شود(2)از خواب تا بيدار گردد(3)از ديوانه تا عاقل شود و اين ديوانه فلان قبيله است شايد اين زنائى كه مرتكب شده در حال ديوانگى بوده پس او را آزاد گذارد و عمر شروع كرد به اللّه اكبر گفتن مواردي که ذکر شد مشتي بود از خروار از کرامات عمر غاصب دوم که در صورت تمايل مي توانيد به کتاب شريف الغدير جلد يازدهم صفحه 160 مراجعه کنيد تا با انبوهي از کرامات او آشنا شويد. «فمن يرد الله ان يهديه يشرح صدره للاسلام و من يرد ان يضله يجعل صدره ضيقا حرجا کأنما يصعد في السماء کذالک يجعل الله الرجس علي الذين لا يؤمنون» سورۀ مبارکۀ انعام آيۀ شريفۀ 125 «پس هر که را خدا هدايت او خواهد قبلش را براي پذيرش اسلام باز و روشن گرداند و هر که را خواهد گمراه نمايد (به حال گمراهي واگذارد) دل او را از پذيرفتن ايمان تنگ سخت گرداند که گويي مي خواهد از زمين بر فراز آسمان رود اين چنين خدا آنان را که به حق نمي گروند مردود و پليد مي گرداند» موفق باشيد.
8   نام و نام خانوادگي:  sajad     -   تاريخ:  23 دي 91 - 00:59:33
سلام برادران تشيع بترسسين از روزي که در محضر خداي متعال به آنچه که از نا آگاهي انجام داده ايد شرمزار و پشيمان شويد باور داشته باشيد که شخصين حضرت عايشه رضي الله عن و عمربن خطاب و ابوبکر صديق آنگونه نيست که برايتان از سوي مراجعتان باز گو شده است بنده وقتي اين مطالب بالا را خاندم از ترس مو بر اندامم سيخ شد براستي که شما اين بزرگواران را خوب نشناخته ايد..بنده طلب استغفار ميکنم از جانب الله متعال براي شما
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
درباره شخصيت عائشه بهتر است به منابع خودتان رجوع كنيد
همچنين درباره شخصيت عمر به اين آدرس رجوع كنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
9   نام و نام خانوادگي:  مينو     -   تاريخ:  29 آبان 93 - 08:50:47
قران کريم وقتي سنگ دلي يهوديان را تشيبه مي کند آن را از سنگ هم سخت تر مي داند " فهي کالحجارة او اشد" ولي انگار اين مثال براي کساني در درون امت اسلام صادق تر است کساني که معتبرترين منابع خودشان مثل بخاري ومسلم را رد مي کنند وهر چه شاهد از آنها مي آوريم منکر مي شوند وشيعه را به کذب متهم ميکنند راست ميگويند چرا به منابع خودشان مراجعه نمي کنند تا کذب ما را آشکار کنند هر چند قبول دارم حقيقت تلخه!!!




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما