* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
41 |
نام و نام خانوادگي: من -
تاريخ: 12 مرداد 92 - 19:48:37
ببخشيد چرا وقتي يه نفر سوال ميكنه اينقدر تو نظرات بهش توهين ميشه؟؟؟خب اگه يه نفر يه سوالي ميپرسه كه خلاف عقايد شماست كه نبايد با اين تندي باهاش برخورد كنيد اين خودش نتيجه عكس داره خواهشا اينقدر احساسي و افراطي نباشيد اما خدايش از پستتون ممنونم خيلي باحال بود كاملا منطقي بود آخه خدايش ميشه همچين چيزي؟؟؟اون كه اين داستانو روايت كرده چطوري همه جا بوده ريز ريز ماجرارو ديده؟تازه مگه اينقدر امام حسين بيكار بوده!!!!منم اينو تو يه كتابي خونده بودم جالبه انتشارات خود ايرانم بود!!!!مردم جوگيرن مي خوان همه چيزو ربط بدن به گلابي بازي(عشق و عاشقي منظورمه) |
42 |
نام و نام خانوادگي: آمنه -
تاريخ: 30 مرداد 92 - 02:16:34
يا حق السلام و عليک يا ابا عبد الله سلام بر همه عاشقان حضرت... من نمي خوام خيلي به داستان اشاره کنم.چراکه همه دوستان فهيم اشاراتي را مبني بر صحت و سقم داستان داشته اند ...جز اينکه... به فرض اينکه اين داستان صحت داشته باشد... مگر نه اين که سرورم حسين به اراده خداوند از عالم غيب خبر داشته اند.درنتيجه از حيله معاويه ملعون و پسر فوق فاسدش آگاه بودند.به اين ترتيب با کمک خداوند آن زن مظلوم را به صورت امانت گرفتند تا به شوهر نادانش پس دهند.... اصل صحبت من با سوال کننده اين سوال است(خانم مليکا مالکي) آيا شما مسلمانيد؟آيا ميدانيد خداوند امامان را براي هدايت بندگان خود فرستاده نه گمراهي!!!!!! اميدوارم خداوند همه مارا به راه راست هدايت کند وبا ظهور فرزند سرورم حسين ع (مهدي زهرا) انتقام خون ثارالله را بگيرند.... ان شا الله |
43 |
نام و نام خانوادگي: رضا -
تاريخ: 17 آبان 92 - 10:44:20
همه اين داستان هاي پوچ در جهت خدشه و ضربه زدن به يکي از بالهاي شيعه(حضرت ابا عبدالله و واقعه کربلا) مي باشد که که در طوفانها و بلايا و توطئه ها آن را حفظ کرده است . |
44 |
نام و نام خانوادگي: حسين دانش -
تاريخ: 17 آبان 92 - 16:22:52
چرا اين شبهه ها تا الان نبوده؟چرا بارها از پيامبر اکرم >ص< و ائمه نقل شده است که در آخرالزمان گروه کمي مومن باقي ميمونند به همين دليله .. شايد واسه هممون سوال پيش بياد ولي نبايد شک کنيم بايد به اين حرفا شک کنيم و قبول نکنيم...يا حسين مظلوم (ع) خدايا ايمان من يکي رو محکم تر کن به حدي که هيچ چيزي نتونه حتي يه لحظم ازش کم شه..يا حسيــــــــــــن (ع) جاني فداک |
45 |
نام و نام خانوادگي: شمس الدين جليليان -
تاريخ: 17 آبان 92 - 21:30:20
ماجراي ارينب به فرض صحت , کوچک ترين خدشه اي به ساحت مقدس ابي عبدالله وارد نمي کند و اصل موضوع حفظ بنيان خانواده اي است که مورد دستبرد حاکم جائر قرار گرفته و امام رحمت به نيکوترين شکل اين مهم را به انجام رسانده اند و اما يزيد خبيث محدوديتي در دسترسي به رقاصه ها و رامشگران نداشته که در حسرت يک زن آن هم حداقل ده سال بعد از اين ماجرا هنوز در فکر انتقام باشد در ثاني از هنگام به درک واصل شدن معاويه بن هند جگرخوار و تاجگذاري يزيدبن فاسق بن فاسق و در همه ي منابع اهل سنت مسئله ي مورد اختلاف فقط موضوع خلافت و بيعت است و نه چيز ديگر . از همه ي اينها که بگذريم مسئله ي اصلي در نفي اين شبهه همان ماندگاري حادثه ي کربلاست . يقينا اگر مکتب بزرگ عاشورا برخاسته از موضوع کوچکي مانند ازدواج ارينب بوده باشد به اين اندازه ماندگار نمي شد . |
46 |
نام و نام خانوادگي: احسان -
تاريخ: 17 آبان 92 - 22:44:07
به نظر نمي آيد که اين داستان از اساس دروغ باشد. حداقل کليتي از آن اتفاق افتاده است. از آنجا که روش اعراب و پيامبر عزيز و امامان بزرگوار در اختيار کردن زنان متعدد بر همه ما آشکار است نبايد پذيرفتن آن سخت باشد. |
47 |
نام و نام خانوادگي: محسن -
تاريخ: 19 آبان 92 - 14:11:52
اللهم صل علي محمد و آل محمد |
48 |
نام و نام خانوادگي: آتاناز پاشا -
تاريخ: 25 آبان 92 - 08:51:01
با کمي فکر ميفهميد که اگه جنگ به خاطر يک زن بود تا امروز ايت امام اسطوره شجاعت و مظلوميت نميشد من مسلمان نبودم من 3سال بيشتر از مسلمان شدنم نميگذره اما تو اين سالهاي کم هم دريافتم که اگه به خاطر همچين موضوع پوچي بود همان موقع شجاعت و مظلوميت امام حسين با جسد مبارکش خاک ميشد پس به دين کامل خدا و امامان معصومش شک نکنين |
49 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 27 آبان 92 - 12:27:10
هرچي ميخوان در مورد امام حسين (ع) بگن ،بگن ولي اينو مطمعن باشين اگه خدشه اي به اهل بيت وارد بود تا الان با اين عظمت و شکوه از اونا ياد نمي شد و از اذ هان پاک مي شد لبيک يا حسين(ع) يا لثارات الحسين(ع) |
50 |
نام و نام خانوادگي: طيبه -
تاريخ: 28 آبان 92 - 23:06:25
السلام عليک يا ابا عبداله "لبيک يا حسين(ع)" |
51 |
نام و نام خانوادگي: قدرت ا.. شيرازي -
تاريخ: 30 آبان 92 - 21:28:03
سلام وصلوات ودرود خداوند برمحمد وآل محمد آل پاک پيامبر معصوم ومبرا از هر گونه رجس وپليدي هستند کساني که ذاتاً ونفساً شيطان وشيطان صفت هستند از هيچ تهمت نسبت به آل محمد که آل الله هستند کوتاهي نکرده اند وکوتاهي نخواهند کرد خداوند دشمنان اهل بيت را لعنت فرستاده است وهابيت عربستان که امروز در راس دشمني با اهل بيت پيامبر اسلام هستند در تلاش زنده کردن نام بني اميه هستند. ولي انقدر احمق هستند که قرآني را که خودشان آنرا چاپ ميکنند خداوند حفاظت ونگهداري آن را تعهد کرده وشان آهل بيت همان باطن قرآن است |
52 |
نام و نام خانوادگي: حامد -
تاريخ: 04 آذر 92 - 14:55:17
سلام ودرودوصلواتخداوندبرمحمد(ص)وآلمحمد(ص) |
53 |
نام و نام خانوادگي: امين -
تاريخ: 05 آذر 92 - 02:01:52
سلام برسيدوسالارشهيدان امام(ع)^امام به بزرگي ومردانگيت منوببخش منراجب شمااشتباه کردم من نوکرشماوخاندان شما بزرگانم |
54 |
نام و نام خانوادگي: مرضيه از کرج -
تاريخ: 24 آذر 92 - 10:10:25
سلام خسته نباشيد. ببخشيد بنظر من وظيفه شماست آنقدر دلايل اصلي جنگ و شهادت امام حسين و .... را بطور خلاصه گسترش دهيد تا پيش از آنکه مردم مطالب واهي را بخوانند ابتدا مطالب واقعي را بدانند تا در برابر مطالب نادرست ضعف نداشته باشند و اعتقاداتشان ضعيف نشود. بفهمانيد که امامان ما براي پايداري قرآن و عترت و اسلام و رضاي خداوند جنگيدند و شهيد شدند. چنانکه در همين دهه جنگ ايران و عراق هم کلي شهيد و جانباز بجا گذاشته. پس دلايل را مختصر و مفيد توضيع کنيد. |
55 |
نام و نام خانوادگي: علي روستانيا -
تاريخ: 29 آذر 92 - 20:10:13
حسين ابن علي كه خود و تمام اهل بيتش را در راه خدا فدا كرد و به عبارتي بزرگترين جنايت تاريخ در حق او و خانداش شد همانا او مولا و اربابم است - به عشق حسين زنده ام. |
56 |
نام و نام خانوادگي: اميدفلاح -
تاريخ: 02 دي 92 - 15:20:46
متن بالا قطعاً زايچه ي اذهان پليدي است که ميخواهند حماسه ي جاودان وآسماني کربلا را زميني جلوه دهند .عشق به حسين عشق به پيامبر وخداست .هرگز گردوخاک شبهه برآن نمي نشيند .ببينيد هرسال عاشورا زنده تر از سال گذشته است ودولت وزمان ومکان نمي شناسد .حسين پيک راستين خداست .جسين نماد خدا در زمين است .اگر حسين ع نبود اسلام هم نبود اگر حسين (ع)قيام نمي کرد اسلام هم از سال 61هجري فراتر نمي رفت واگر قيام حسين(ع) نبود آيا اسلام امروز به اين مرحله از پيشرفت مي رسيد ؟ نه هرگز عزيزان شيعه! اين خرافات فقط به قصد کمرنگ کردن روح عاشوراست با آنکه ظاهراً قصد ستايش امام را داشته اما درباطن يقين داشته باشيد که نيتي سو وجود دارد .ودر پايان خدايا زندگي ومرگ ما را حسيني قرار بده وهرچه سريعتر ظهور منتقم راستين کربلا امام عصر آن وجود حاضر غايب را برسان وهمواره برابوسفيان وفرزندش معاويه و بر يزيد و ابن سعد وشمروبن مرجانه وابن زياد لعنت ونفرين الهي باد |
57 |
نام و نام خانوادگي: Sanaz -
تاريخ: 04 بهمن 92 - 01:27:29
اللهم العن اباسفيان و معاويه و يزيد ابن معاويه اين قصه دروغ و جعل بيش نيست خدا لعنت كند نويسنده اين داستان را و خدا همه حسودان و گمراهان دشمنان اهل بيت ع را لعنت كند |
58 |
نام و نام خانوادگي: محمد علي -
تاريخ: 26 اسفند 92 - 22:49:12
خاک بر سر اون احمقي که اين حرف هاي دري وري را گفته آخه ما اصلا فهم و شعور اين را داريم که بفهميم علت قيام امام حسين که جان تمام عالم فداي يک تار مويش باد چيست؟يک انسان حرامزاده ي ميمون باز مثل يزيد که زنا کاري ميکرده را با انسان پاکي مثل اباعبدالله که جان تمام عالم فداي او باد مقايسه مي کنيد خاک برسر من که شرمم مي آيد حسين جان عاشقتم تا به ابد |
59 |
نام و نام خانوادگي: عليرضافريدي -
تاريخ: 01 فروردين 93 - 08:19:32
باعرض سلام وخسته نباشيد به فرض صحت اسير شدن شهربانو زمان فتوحات عمر ايا اين غنيمت غصبي بوده يا فتوحات صحيح بودن جواب نظر: باسلام
دوست گرامي؛ فتوحات باذن امام نبوده لذا هم عمل و هم غنائم آن غصبي است و تصرف در آن، اذن امام را مي خواهد. امام هم طبق روايات متعددي استفاده از اين غنائم را فقط براي شيعيان خود اجازه داده اند لذا بانو شهربانو عليهاسلام گرچه غاصبانه اسير شدند ولي باذن امام زمان و با اجازه ايشان با ازدواج امام حسين عليه السلام درآمدند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1) |
60 |
نام و نام خانوادگي: مسلم -
تاريخ: 04 فروردين 93 - 08:25:39
بسم الله الرحمن الرحيم و اياه نستعين من فكر مي كنم ابا عبدالله الحسين (ع) به كربلا رفت هزاران دلايل پيدا و پنهان دارد كه همه انها را حتي برخي اولياي اللهي به جز رسول خاتم (ص) و ائمه اطهار(عليهم السلام) درك نمي كنند كوچكترين دلايل اين بود امام (ع) رفت به كربلا و بزرگترين نجم نوراني شد الا الابد براي اطاعت از محمد و ال محمد(عليهم الصلوه و السلام) اقا سيدالشهدا, (ع) الا الابد اولي و دومي را با خون خود رسواي عالم كرد كه مردم را گمراه كردند با اينكه خداوند فرمود يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ سوره مائدة آيه 67 اي پيامبر ما ؛ آنچه را که از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است ، ابلاغ گردان ؛ و اگر آن را ابلاغ نکني پس رسالت او را ابلاغ نکرده اي . امام(ع) مردم را از گمراهي نجات داد و امام(ع) با شهادتش بهانه اي براي بخشش همه مومنان شد به نظر من سوار بر سفينه النجاتمان تا از غافله محمد و الش (ص) جا نمانيم |
61 |
نام و نام خانوادگي: ناجي شريفي -
تاريخ: 03 ارديبهشت 93 - 09:59:48
سلام برشما: متن سئوال اشکال دارد. اصلاًبه کاربردن وازه واصطلاح گول زدن وفريب دادن در مورد سيد وسالار شهيدان حتي براي سئوال کردن هم صحيح نيست. 1:جريان ارينب ربطي به مسئله کربلا ندارد.وبيشتر ساختگي است تا جرياني حقيقي. 2:به فرض صحيح بودن عشق يزيد با ارينب .امام حسين با ارينب ازدواج نکرد.وهيچ روايت يا سند تاريخي نداريم که امام حسين با ارينب ازدواج کرده باشد. 3:نام همسران امام حسين(ع)در تاريخ معروف ومشخص هستند.همچنين نام فرزندان امام حسين(ع)که از کدام مادر هستندهم مشخص است. 4:تمام فرزندان امام حسين(ع)دختر وپسر6 فرزند هستند.که نام دختران فاطمه.بالقبهاي.صغري.رقيه.سکينه.ونام پسران علي است.با لقبهاي اکبر.اوسط.اصغر.با تشکر جواب نظر: باسلام
دوست گرامي؛ اين سوال توسط کاربران سايت مطرح شده و ما عين سوال را براي پاسخگويي در مقاله آورده ايم. عنوان تصحيح شده و خلاصه اين سوال همان است که ما در عنوان آورده ايم.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1) |
62 |
نام و نام خانوادگي: مجنون -
تاريخ: 05 ارديبهشت 93 - 22:22:06
سلام به همه کاش انقدر که در مورد اين مسائل بحث و جدل مي بينيم، يه درصديش رو در مورد خود خدا حرف مي زديم، بهش فکر مي کرديم، با قلبمون بهش گوش مي داديم، حسش مي کرديم...... قديما سنگ و چوب و گاو و ماه و ستاره و ... ( همون بت ) مي پرستيدن، در واقع اونا رو واسطه بين خودشون و خدا مي گرفتن.... الانم يه سري، انسان هاي از دنيا رفته ( که احترام و بزرگيشون به جا) رو اينطور مي دونن.... بيشتر اونا رو مي پرستن تا خدا رو...... در حالي که مطمئنم هيچکدوم اينو نمي خواستن، و دقيقا رسالتشون عکس اين بود و مي خواستن فقط خدا پرستيده بشه خدايي که هميشه زنده بوده و هست و نزديکترين هست به ما...... نزديکترين... عزيزان با هر اعتقادي هستين بدونيد همه ما يکي هستيم و از يک منبع نه به دشمنان بي احترامي کنيد، نه انقدر عزيزانتون رو مقدس کنيد که از خدا بالاتر برن...... |
63 |
نام و نام خانوادگي: غزل -
تاريخ: 27 تير 93 - 14:48:34
سلام...بنظر من اين روايتي که نقل شد نه تنها وجهه جاودان امام حسين رو زير سوال نميبره بلکه تاييدي بر خوبي هاي بي پايان اون حضرت هست که نگذاشته فتنه ي يزيد ملعون عملي بشه...چرا بعضي دوستان ميگن اين روايت براي تخريب چهره امام حسين هست؟؟؟؟ |
64 |
نام و نام خانوادگي: اسما -
تاريخ: 08 مرداد 93 - 17:47:14
واي از اين تهمت اگر به درستي تاريخ نهضت عاشورا را بخوانيد و اگر حقيقت جو باشيد به اين حقيقت که حسين(ع) براي برپايي حق جهاد کرده است دست ميابيد |
65 |
نام و نام خانوادگي: شهرام -
تاريخ: 19 مهر 93 - 09:43:52
با سلام وعرض ادب به همه هم وطنان بديهي است كساني هر چند پاك و شريف زماني گول مي خورند كه آگاهي كمي نسبت به مسائل اطراف خود دارند و آمادگي انحراف وجود داشته باشد ولي بي قرض فرد محقق (هر شخصي ميتواند باشد) با استدلال و عاقلانه در مي يابد كه حق با كيست و لازم است بيشتر دقت كند تا اسير وسوسه هاي شيطان اين دشمن قسم خورده بشر نگردد و بسوي خدا گام نهد همانگونه كه ائمه اطهار بودند در دل خود كينه راه ندهيد و با دشمنان نيز با احترام و عقلاني برخورد نماييد حتما خدا شمار را كمك مي كند : ان تنصرالله ينصركم و يثبت اقدامكم . . . |
66 |
نام و نام خانوادگي: عباس حسين زاده -
تاريخ: 04 آبان 93 - 23:05:39
خدا همه ي ما را از گمراهي برهاند انشاء الله |
67 |
نام و نام خانوادگي: اسماعيل -
تاريخ: 04 آبان 93 - 23:46:54
با سلام خدمت همه به خصوص (مليکا مالکي ) من هم دنبال اين ماجرا بودم وتوي سايت ها سرچ ميکردم که با کليد کردن روي موضوع با اين سايت آشنا شدم خيلي متشکرم , به نظر بنده سوال وشبه خانم مليکا مالکي سوال وشبه خيلي از مردم وجوانها باشه بنده که با اين جواب چه ميخواد حقيقت داشته باشه ( به نظر بنده داره ) چه غير اين ارادتم نسبت به آقا امام حسين بيشتر شده خدايا ما هم آزادمرد باشيم وآزاده بميريم .خدايا همه رو به راه راست هدايت کن ماهم جز همه باشيم , يه چيزي هست گفتنش آسونه با تقوي و زاهد و با خدا بودن (زندگي کردن مثل اماما ن معصوم )ولي عمل کردنش فقط کار چهارده معصوم هستش خدايش به زندگي خودمون نگاه کنيم ببين اگه هرچند هم مقيد وصادق باشيم به صداقت اونا و به خوبي اونا ميرسيم ........خدايا مارو درکنار امام حسين قراربده نه در برابرش |
68 |
نام و نام خانوادگي: سيامک -
تاريخ: 07 آبان 93 - 12:24:39
پس منبعش موجوده ديگه ولي شما قبول نداريد... جواب نظر: با سلام
دوست گرامي
اولا: نقل يک مطلب در منابع دليل نمي شود که حتما آن را قبول کرد بايد آن مطلب اول از نظر سند مورد بررسي قرار بگيرد تا مشخص شود که آيا آن مطلب معتبر است يا نه بعد به بحث دلالت آن مطلب پرداخت که آيا از نظر دلالي نيز مي شود آن را پذيرفت يا نه همچنانکه در مقاله فوق اين ازدواج از نظر دلالت نيز اشکال داشت
ثانيا: مطلب فوق را از کتب اهل سنت نقل کرديم که براي ما حجت نيست
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات |
69 |
نام و نام خانوادگي: بهنام ...تبريز -
تاريخ: 08 آبان 93 - 03:54:13
باسلام برارباب دلم اباعبدالله الحسين....نامزد من را كه8 سال ديوانه وار عاشقش بودم و14 بار خاستگاريش رفتم و بالاخره زنم كرده بودم عده اي با دادن وعده هاي پوچ اورا از من سرد كردن و در نهايت از من طلاقش دادن..... جايي جز كربلا نداشتم... رفتم شكايتم و به امام حسين و عباس بن علي كردم... برگشتم شهرمون چند روزي نگذشته بود همسر دوم وشياد و فريب كار دوم زنم رفت به درك... وزنم نادم و ژشيمان برگشت به خانه من................. قربونت برم آقا كه در هر زمان به ناموس شيعه و غيرت و احساس مردا اهميت ميدي......................................................................ياحسين |
70 |
نام و نام خانوادگي: گل آبي -
تاريخ: 09 آبان 93 - 20:48:34
سلام به نظرمن اين داستانها را كساني مي سازنند كه مي خواهند واقعه عاشورا را كوچك بشمارند . |
71 |
نام و نام خانوادگي: ايمان -
تاريخ: 13 آبان 93 - 16:54:22
گيريم که اين داستان درست باشه باز هم امام حسين (ع) کوچک ترين گناهي مرتکب نشده بلکه بزرگواري کردند ومکر وحيله ي پدر وپسر گناه کار را خنثي کردند وزن و مردي که با حيله از هم جدا شده بودند را دوباره به همديگر رساندند خداوند فرمودند ومکروا ومکر الله والله خير الماکرين . اين نظرم درمورد اين داستان ، اما دليل قيام امام حسين آنقدر بزرگ و والا است که تا ظهور امام زمان به درستي درک نمي شود.قيام امام حسين قضا وقدر الهي است براي امتحان خيلي از چيزها که علم ما از درک آن عاجز وناتوان است. |
72 |
نام و نام خانوادگي: ابوزهرا -
تاريخ: 13 آبان 93 - 18:54:40
اين داستان در سايتهاي مختلف و توسط افراد گوناگون بيان مي شود ولي متأسفانه معمولا به طور کامل نقل نمي شود و مدرکي نيز براي آن بيان نمي گردد . نکته ي جالب اين است که اين داستان در هيچ يک از کتب مهم تاريخي و يا روائي شيعه نقل نگشته است و جالب آنکه حتي کتب طراز اول اهل سنت در تاريخ و حديث نيز کوچکترين اشاره اي به آن نمي کنند . با کمي جستجوي بيشتر ، مشخص شد که اصل اين قضيه را براي اولين بار ، ابن قتيبه در کتاب «الإمامة و السياسه» (جلد 1 ، صص 202- 193) نقل مي کند و پس از او ، کتب «سرح العيون في شرح قصيدة ابن بدرون» (صص80-172) ، «ثمرات الأوراق» (صص 36 – 229) ، «نهاية الإرب» (ج 6 ، صص 5 – 180) ، « قصص العرب» (ج4 ، صص 8- 291) نيز اين قضيه را بازگو نموده اند . اگر متني را که اين کتب نقل کرده اند مورد بررسي قرار دهيم ، از روي اختصاري که در نقل داستان دارند و با توجه به اينکه ابن قتيبه در کتاب خويش اين قضيه را با شرح بيشتري نسبت به سايرين نقل نموده است و همچنين با در نظر گرفتن تقدم زماني ابن قتيبه از بقيه ، در مي يابيم که ساير کتب نيز آنرا از کتاب «الإمامة و السياسه» نقل نموده اند . شگفت انگيز است که هرگز در بين نام اين کتب ، کتب معروف تاريخي و روائي اهل سنت نظير تاريخ طبري ، تاريخ ذهبي ، صحاح شش گانه و . . . به چشم نمي خورد. اما بجاست تا اصل داستان را آنگونه که ابن قتيبه در کتاب خويش آنرا نقل مي کند ، به صورت مختصر به همراه هم بررسي کنيم: «ارينب بنت اسحاق ، همسر عبدالله بن سلام ، والي عراق بود. او در زيبائي و کمال و شرافت و مال و دارائي ، در ميان اهل زمان خود ، زبانزد بود. يزيد به شدت به او دل مي بندد و جريان را با معاويه در ميان مي گذارد و به او مي گويد : «زيبائي و کمال ادب ارينب در ميان مردم زبانزد و شايع است و من به او دل بسته بودم . اما عشق خود را پنهان نمودم تا اينکه او شوهر نمود . ولي آنچه در سينه ام بود روز بروز توسعه يافت تا اينکه ديگر صبرم تمام شده است .» هرچه معاويه او را به صبر و شکيبائي فرا مي خواند ، سودي نمي بخشد . سرانجام معاويه حيله اي مي انديشد تا يزيد را به خواسته خود برساند . نامه اي به عبدالله بن سلام مي نويسد و او را از عراق به شام فرا مي خواند. پس از ورود عبدالله به شام ، او را در منزلي نيکو ، جاي مي دهد. در اين هنگام، ابوهريره و ابوالدرداء که دو تن از صحابه رسول خدا بودند و در نزد معاويه بسر مي بردند، را احضار مي کند و مي گويد: «من قصد دارم در زمان حيات خويش، دخترم را شوهري نيکو دهم و براي اين کار عبدالله را که مردي با فصيلت است، پسنديده ام . به پيش او رويد و مطلب را با او درميان گذاريد» آنان نيز همين گونه کردند. به اين ترتيب عبدالله به خواستگاري دختر معاويه آمد. معاويه به او گفت که اختيار دخترم در دست اوست و او بايد خود با اين وصلت موافق باشد. از طرف ديگر، معاويه جريان را با دختر خويش در ميان گذارد و به او گفت که اگر عبدالله براي خواستگاري به نزد تو آمد، به او بگو که تو زن داري و اگر خواهان ازدواج با من هستي، شرط من آنست که همسر خويش را طلاق دهي. هنگامي که عبدالله به نزد دختر معاويه رفت و از شرط او آگاه شد ، همسر خويش را طلاق داد و آن دو صحابي را نيز شاهد بر اين کار گرفت. در اين هنگام بود که متوجه شد معاويه او را فريب داده است ، چرا که هرگز نتوانست به وصال دختر او برسد. پس از اين معاويه، ابوالدرداء و ابو هريره را براي خواستگاري ارينب به سوي عراق فرستاد. هنگامي که به عراق رسيدند؛ ابوالدرداء به جهت احترامي که براي امام حسين (ع) قائل بود؛ پيش از هر چيز، ابتدا به نزد آن حضرت رفت تا آن حضرت را ببيند و قضيه را نيز با او در ميان بگذارد. امام حسين(ع) هنگامي که آگاه شد ابوالدرداء قصد خواستگاري ارينب براي يزيد را دارد، به او گفت که از جانب آن حضرت نيز از ارينب خواستگاري کند تا او به انتخاب خويش يکي را برگزيند. ابوالدرداء به خواستگاري ارينب رفت و از سوي يزيد و امام حسين(ع) هر دو، خواستگاري کرد. ارينب به او گفت: «اگر من مي خواستم با کسي مشورت کنم ، همانا با تو مشورت مي کردم ، تو اگر به جاي من بودي ، کدام را برمي گزيدي ؟»، بعد از اينکه به او اصرار کرد، ابوالدرداء به او گفت: «من اگر به جاي تو بودم، حسين را بر مي گزيدم، خودم ديدم که رسول خدا(ص) لبان خود را بر لبان او ميگذارد، تو نيز لبان خود را بر جائي قرار ده که پيامبر لبان خويش را قرار مي داده است». به اين ترتيب ارينب امام حسين را برگزيد و به عقد سيد الشهداء(ع) در آمد. هنگامي که معاويه از قضايا آگاه گشت، به شدت ابوالدرداء را مورد نکوهش قرار داد. از سوي ديگر ، عبدالله بن سلام که مورد بي مهري معاويه قرار گرفته بود و از حکومت عراق نيز عزل شده بود، روزگار را به سختي مي گذراند و در فقر به سر مي برد. به ياد آورد که در نزد ارينب کيسه اي از جواهرات به امانت گذارده است . از شام به عراق بازگشت و نزد سيدالشهدا(ع) رفت. ماجرا را با او در ميان گذارد و از حضرت خواست تا کيسه را از ارينب گرفته و به او بدهد. حضرت به او گفت که خود به نزد ارينب برو و کيسه را از او بگير. او به اطاق مجاور رفت و کيسه را از ارينب مطالبه کرد. ارينب کيسه جواهرات را بدون اينکه آنرا باز نموده باشد، در جلوي او گذارد. او کيسه را گشود و مشتي از جواهرات آنرا به ارينب داد و هردو به ياد دوران گذشته به گريه افتادند. در اين لحظه امام حسين(ع) به اطاق وارد شد و با مشاهده اين وضعيت فرمود : «اشهد الله أني طالقها ثلاثا اللهم إنک تعلم أني لم أستنکحها رغبة في مالها و لا جمالها و لکني اردت إحلالها لبعلها و ثوابک علي ما عاجلته في أمرها ». «خدا را شاهد مي گيرم که من او را 3 طلاقه کردم. خدايا تو مي داني که من به خاطر مال و زيبائي او با او ازدواج ننمودم، بلکه مي خواستم او بدين واسطه به شوهرش (بعد از آنکه او را طلاق داد) حلال شود، و به ثواب تو برسم ». در اين هنگام عبدالله و ارينب دوباره با هم ازدواج نمودند و تا آخر عمر با هم در کمال محبت زندگي کردند .» نقد: اين داستان هم به لحاظ سند هم به لحاظ محتوا با مشکلات فراواني روبرو است که به اختصار به برخي از آنها اشاره مي کنيم: اشکال سندي: روايت فوق مرسل است و هيچگونه سندي براي آن ذکر نشده تا بتوان آن را مورد بررسي قرار داد. چون ابن قتيبه(نويسنده کتاب الامامه و السياسه) داستان را اين چنين آغاز مي کند: «ما حاول معاوية من تزويج يزيد قال: وذکروا أن يزيد بن معاوية سهر ليلة من الليالي، وعنده وصيف لمعاوية يقال له رفيق، ...» او که خود همعصر اين ماجرا نبوده است نميگويد اين ماجرا را از چه کسي شنيده است تا ما بتوانيم سلسلۀ راويان را بررسي کنيم. چه بسا فرد دروغگويي اين ماجرا را به او گفته باشد. از سوي ديگر ابودرداء که در اين داستان ميبنيم بنا به نظر معروف در زمان حکومت عثمان مرده است. برخي هم مرگ او را 39 يا 38 هجري درگذشته است(ابن اثير الکامل، ج 3، ص 129؛ابن عبدالبرّ،الاستيعاب، ج 3، ص 1229 ـ 1230؛ ابن حجر عسقلاني، الاصابه في تمييز الصحابه، ج 4، ص 622.) پس او چگونه ميتواند در اين ماجرا که در اواخر حکمراني معاويه و زمان ولايتعهدي يزيد روي داده است حضور داشته باشد؟ پس اين داستان دارد از شخصيتي در ماجرا نام ميبرد که در آن زمان سالها از مرگش گذشته بوده است!! از سوي ديگر از اين داستان در اسناد دسته اول و مشهور هيچ خبري نيست. مشهورترين کتابي که اين داستان را ذکر کرده است کتاب الامامه و السياسه است که برخي در اين که نويسنده آن ابن قتيبه باشد شک دارند.(دائره المعارف بزرگ اسلامي، ج 4، ص 459) از اين گذشته اسناد معدودي هم که اين ماجرا را نقل ميکنند انقدر آشفته هستند که در برخي از آنان اين ماجرا را به فرد ديگري نسبت ميدهند ولي روايت آنها در مورد ازدواج ان فرد با اورينب نيز قابل قبول نيست و تضاد کامل با عقل دارد ولي به علت عدم ارتباط با بحث از آوردنش خودداري ميکنيم. اشکالات محتوائي 1- اگر از لحاظ تاريخي بررسي کنيم ، تاريخ نام تمامي امراء عراق در زمان معاويه را نقل نموده است . در زمان معاويه ، ابتدا «مغيرة بن شعبه»، والي عراق بود . پس از او ولايت عراق ، از جانب معاويه به «زياد بن ابيه» واگذار شد . سپس «عبيدالله بن زياد» والي بصره (بخشي از عراق ) شد و حکومت بخش ديگر عراق ، يعني کوفه به «نعمان بن بشير» واگذار گشت . هر چه صفحات تاريخ را جستجو کنيم ، به هيچ وجه با شخصي به نام عبدالله بن سلام در ميان واليان عراق در زمان معاويه مواجه نمي شويم ، چه برسد به اين که پس از مدتي فرمانروائي، معاويه او را عزل نموده باشد. 2- از طرف ديگر ، تناقض بسيار روشني ديگر نيز در اين داستان وجود دارد. سيدالشهدا (ع) در شهر مدينه به دنيا آمدند و تمام مدت عمر خويش را در مدينه بودند . تنها در زمان حکومت اميرالمؤمنين (ع) که آن حضرت به کوفه آمدند ، امام حسين (ع) نيز به همراه پدر به کوفه وارد شدند . پس از شهادت اميرالمؤمنين (ع) که در 21 رمضان سال 40 هجري اتفاق افتاد ، امام حسين (ع) تنها 5 ماه يا 6 ماه در کوفه ماندند و بنا بر نقل تاريخ، در 15 ربيع الثاني و يا 15 جمادي الأول (يعني 5ماه يا 6ماه بعد) به همراه برادر خويش ، امام مجتبي (ع) به مدينه بازگشتند و تا آخر عمر و هنگامي که به سمت عراق حرکت نمودند ، در مدينه بودند . از جانب ديگر ، معاويه در سال 41 پس از صلح با امام مجتبي (ع) و قضايائي که روي داد ، به حکومت رسيد و در اين سال بود که اهل عراق نيز از او اطاعت نمودند و خلافت او را پذيرفتند و زودترين هنگامي که مي توانسته است تا شخصي را به عنوان والي عراق تعيين کند ، سال 41 و پس از 5 و يا 6 ماهي بوده است که امام حسين (ع) در عراق بودند ، چرا که تا قبل از آن هنوز عراق از معاويه تبعيت نمي کرد که او بتواند براي آن حاکمي بفرستد . لذا اين داستان در شرايطي اتفاق افتاده است که بر طبق نقل آن، معاويه عبدالله بن سلام را به حکومت عراق منصوب نموده بود و لذا در اين زمان امام حسين (ع) در مدينه بودند. بنابراين حتي اگر بپذيريم که شخصي به نام عبدالله بن سلام وجود داشته است و معاويه ابتدا او را به حکومت عراق منصوب کرد و سپس او را برکنار نمود ، داستان تصريح مي کند که او به عراق آمد و به پيش سيدالشهدا (ع) رفت ، و يا بر طبق اين افسانه ، ابوالدرداء، هنگامي که براي خواستگاري ارينب به عراق آمد ، با امام حسين (ع) مواجه شد، در حاليکه در آن زمان اصلا امام حسين(ع) در عراق نبودند. 3- سومين تضاد آشکاري که در اين ماجرا وجود دارد ، آنست که اگر کسي مختصري با فقه اهل بيت و آيات قرآن کريم آشنائي داشته باشد ، مي داند که بر خلاف اهل سنت ، اهل بيت به صريح آيات قرآن ، بيان مي کنند که اگر شخصي خواست تا همسر خويش را طلاق بدهد ، با گفتن اينکه من تو را 3 طلاقه کردم ، همسر او 3 طلاقه نمي شود ، بلکه بايد او را 3بار طلاق بدهد و پس از هر طلاق دوباره او را عقد کند تا پس از طلاق سوم ، او 3 طلاقه محسوب گردد. پس چگونه ممکن است که امام حسين (ع) اين گونه عمل کرده باشند ؟ آيا عقل سليم در درستي اين ماجرا دچار ترديد نمي شود؟ 4- آيا مي توان پذيرفت جواني 16 ساله همانند يزيد که در شام به دنيا آمده و تا آخر نيز در آنجا بوده است، تنها به صرف شنيدن حرف مردم ، عاشق زني گردد که در عراق زندگي مي کند و بدون آنکه حتي او را ديده باشد ، عشق او تا بدان جا پيش رود که صبر را از کفش بربايد؟ 5- يکي از شرايط طلاق در فقه اماميه حضور 2 شاهد عادل عاقل است که در اينجا از شاهد نيز خبري نيست. «وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْکُمْ وَ أَقيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ـــــ و دو تن [مرد] عادل را از ميان خود گواه گيريد، و گواهى را براى خدا به پا داريد.»(طلاق:2) 6- در داستان فوق امام حسين عليه السلام به عبدالله سلام مي فرمايد: بل أدخله عليک حتى تبرئي إليه منه کما دفعه إليک.(تو داخل منزل من شده و با ارينب ملاقات کن و با تحويل اموال خود ذمه او را بري کن.) و اين نيز با سيره اهل بيت عليهم السلام و غيرت مردانگي عرب سازگاري ندارد که يک مرد اجنبي و نامحرم را به اندرون خويش راهنمايي کنند.گذشته از اين که بري شدن ذمه نيازي به خلوت با نامحرم ندارد. 7- ابن قتيبه به عنوان اولين کسي که اين ماجرا را نقل مي کند و در حاليکه که تا زمان حيات امام حسين (عليه السلام) حدود 200 سال نيز فاصله دارد، اما هيچ سندي براي اين داستان نقل نمي نمايد و به هيچ وجه نمي گويد که اين مطلب را از چه کسي نقل مي کنند. اضافه بر آنچه که ذکر شد، اين داستان و يا بهتر بگوئيم اين افسانه، با تمام صفحات تاريخ اسلام که مورد اتفاق شيعه و سني است، داراي تناقض است. همه نقل کرده اند که معاويه در سال 56 هجري قمري جهت گرفتن بيعت براي خلافت يزيد ، به حج رفت ؛ ولي عده اي با او بيعت ننمودند و از جمله امام حسين (ع) به هيچ وجه حاضر به بيعت با يزيد نگشتند . پس از آنکه معاويه از دنيا رفت ، يزيد نامه اي به والي مدينه که پسر عموي او بود و «وليد بن عتبة بن ابي سفيان» نام داشت ، نوشت و به او گفت که از حسين بن علي بيعت بگير، اگر بيعت کرد، محترم و مکرم باشد و اگر از بيعت سرباز زد، گردن او را بزن. اگر اين داستان حقيقي بوده و يزيد به دنبال تصفيه حساب شخصي باشد، ديگر نبايد به والي مدينه بگويد که در صورت بيعت کردن، حسين را تکريم کن و به او احترام گذار. به علاوه پس از واقعه کربلا که امام حسين (ع) به شهادت رسيدند و اهل بيت آن حضرت به اسارت يزيد برآمدند، هنگامي که او اهل بيت را مورد شماتتهاي بسيار و آزارهاي گوناگون قرار داد، حتي يکجا نيز مشاهده نمي کنيد که قضاياي ارينب را مطرح نموده باشد و امام حسين را مورد شماتت قرار داده باشد. حتي هنگامي که يزيد به امام سجاد (ع) اشکال مي نمود ، گفت که پدرت فراموش کرده بود که خدا ملک و پادشاهي را به هر کس بخواهد مي دهد، اگر او بيعت مي نمود، در نهايت عزت زندگي مي نمود. اگر از جانب امام حسين (ع) نيز به اين قضيه بنگريم و حتي اگر آنرا صحيح نيز بدانيم، قطعا حضرت بر طبق اين داستان به هدف خويش رسيده بود و ارينب را به عقد خويش در آورده بود، پس ديگر چه دليلي دارد که پس از گذشت 20 سال ، بخواهد براي انتقام جوئي قيام کند؟ و در طول مسير هنگامي که انگيزه قيام حضرت را مکررا از او مي پرسند ، تنها يک جواب دهد که هدف او احياي اسلام و امر به معروف و نهي از منکر است؟ مجموع اين شواهد کاملا براي ما مشخص مي کند که اين داستان افسانه اي بيش نيست و شبيه هزاران داستان عاشقانه ايست که تخيل عرب در ساختن و پرداختن آنها، تبحري کامل دارد و کتبي نظير قصص العرب که خود از ناقلان اين افسانه است، در صفحات ديگر خود افسانه هاي عاشقانه ديگري را نيز نقل مي کند که همگان بر تخيلي بودن آنها اعتراف دارند. هرچند که انگيزه سازندگان آن قصه، بيان سيادت و بزرگواري امام حسين (ع)، خدعه و نيزنگ بازي معاويه و بي پروائي يزيد در عشقبازي بوده است، اما اصل اين قضيه، مجعول و ساخته و پرداخته تخيل آنهاس. و حتي اگر نيز بپذيريم که اين داستان واقعيت دارد، باز نيز ارتباط آن با کربلا و قيام سيدالشهدا (ع)، وصله ناچسبي است که تنها اگر منطق و عقل را کنار گذاريم مي توانيم آنرا بپذيريم. |
73 |
نام و نام خانوادگي: رزارضايي -
تاريخ: 14 آبان 93 - 20:23:42
پيامبر اكرم (ص):حسين از من است و من از حسينم . |
74 |
نام و نام خانوادگي: رزارضايي -
تاريخ: 14 آبان 93 - 20:30:06
دنبال دليل واقعه ميگرديد علت دشمنيه يزيدو امامو ميخوايد خب واضحه ضديت اونا از زمان غدير خم بوجود اومده ديگه واضحه |
75 |
نام و نام خانوادگي: حسن صادقي -
تاريخ: 25 آبان 93 - 14:22:06
اين روايت وروايت هايي نظيراين كه جنبه سرگرمي دارند ومثل داستانهاي هزارويكشب است نشان دهنده زبوني وحقارت دشمنان شيعه واسلام است .واي كاش تمام حربه هايشان چنين سخيف وجاهلانه بود .به بيراهه كشاندن قيام عاشورا وكم رنگ كردن آن هدف غايي اهل كفر والحاد است .ترفندي كه بسيارهوشمندانه پس از ايجاد شبهه بابيان جذاب وعاشقانه ارائه مي شود تاذهن جوانان شيعه رانسبت به عقايدشان خدشه دار كنند.پس به هوش باشيم. |
76 |
نام و نام خانوادگي: ولي رضاپور -
تاريخ: 21 آذر 93 - 12:41:00
شندن کي بود مانند ديدن . دشمنان اسلام ناب چشم ديدن واقعيت را ندارند شهامت و شجاعت از معيارهاي انساني و شخصيتي است بدانند امام حسين بالاتر از اينهاست که برچسب منفي داشته باشد . بهائيت و سلفي ها و تکفيري ها کور خوانند . منظر ماهوتيان شمع وجودت يا حسين محفل صاحب دلان منشور ز جوددت يا حسين |
77 |
نام و نام خانوادگي: رضاپور از تبريز -
تاريخ: 21 آذر 93 - 13:09:10
عقل و منطق با نقل و داستان همخواني ندارد دشمنان بترکند و ما هميشه با امام حسين هستيم . |
78 |
نام و نام خانوادگي: سنت -
تاريخ: 25 آذر 93 - 01:22:49
چهارما اين داستان اگر واقعي هم باشه بر کمالات نوه پيغمبر زياد ميکنه و ارادت شيعيان رو به اون بيشتر ميکنه اين داستان بر فضائل حسين بن علي زياده ميکنه نه کم در ضمن خطاب به شيعيان : يزيد و معاويه امامان ما نيستند |
79 |
نام و نام خانوادگي: سيد -
تاريخ: 27 آذر 93 - 06:32:55
اين داستان در ظاهر از امام حسين تعريف ميکنه ولي در باطن داره امام و واقعه عاشورا رو زير سوال ميبره! داره اينجور به ذهن ها القا ميکنه که واقعه عاشورا به خاطر مسايلي غير از اسلام بوده. امامي که در واقعه عاشورا کودکان و اقوام و نزديکانش اينهمه سختي و مشقت بر اونها گذشت و جان و مالشوش به غنيمت برده شد خيلي بي انصافيه بخواهيم يک لحظه فکر کنيم به فکر لذت از دنيا بوده که اگه اينطور بود وقتي ميتونست و فهميد ياري نداره از جنگ صرف مظر ميکردو بيعت ميکرد. از اين داستانها زياده مواظب باشيد |
[1] [2] | صفحه قبل |