* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: فرهاد.ف -
تاريخ: 27 شهريور 87 - 00:00:00
سلام عليكم ! براي افرادي كه هنوز در دل شكي در مورد اين حديث دارن : حديث الانذار في الكامل في التأريخ ج1 ... بعد أن جمع رسول الله (ص) اهله وعمومته قال لعلي: انت اخي ووصيي وخليفتي فاسمعوا له واطيعوا - وسط الصفحة ستجد النص http://www.al-eman.com/Islamlib/viewchp.asp?BID=174&CID=18 آية وأنذر عشيرتك الاقربين. قول النبي (ص) من يضمن عنّي ديني ومواعيدي ويكون معي في الجنة ويكون خليفتي على ( أهلي) ؟ فقام علي (ع) .. طبعا أبدلوا كلمة خليفتي من بعدي ووضعوا كلمة خليفتي على أهلي . راجع النص في مسند أحمد ، رقم 841 http://hadith.al-islam.com/Display/Display.asp?Doc=6&Rec=847 کتاب « حديث الدّار » ، السيّد علي الحسيني الميلاني ، http://www.aqaed.com/shialib/books/01/nadwe09/index.html با تشكر و سپاس از زحمات بي دريغ شما ! قال الله تبارك و تعالي : فَبَشِّرْ عِبَاد . الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب .الزمر /17 و 18 . يا حق |
2 |
نام و نام خانوادگي: سلامات -
تاريخ: 20 آبان 87 - 00:00:00
چطور سقيفه پنهاني چهار نفره بني ساعده قبول ميشود ولي حدود پنجاه بار تأكيد پيامبر اسلامي بر جانشين واقعي برحقش انكار و تضعيف مي شود؟ |
3 |
نام و نام خانوادگي: محمد خشكباري -
تاريخ: 12 بهمن 87 - 00:00:00
با سلام كتاب سليم آيا معتبر است يا نه؟با تشكر جواب نظر: سليم بن قيس الهلالى از تابعين و اصحاب امير المؤمنين عليه السّلام و متوفّاى در زمان إمام سجاد عليه السلام است ، بدون هيچ شك و ترديد نزد علماء شيعة ثقة و مورد اعتماد است. برقي متوفّاى سال 274 هق مينويسد: من الأولياء، من أصحاب أمير المؤمنين عليه السلام رجال البرقي، أحمد بن محمد بن خالد البرقي، (274 هق)، ص 4. علّامه تستري در قاموس الرجال آورده است: بل المفهوم من خبر الكشّي [104 - 167] أنّه مات في زمان السجاد عليه السلام قاموس الرجال(معاصر)، ج 5 ، ص 235 ح 3356. تنها يكي از علماي رجال (ابن غضائري متوفاي قرن پنجم) قائل به ضعف سليم بن قيس شده كه در رابطه با كتاب ابن غضائري و انتساب او به اين عالم جليل القدر سخنها بسيار است كه اصحّ عدم صحّت انتساب اين كتاب به اين بزرگوار است. و امّا در رابطه با كتاب سليم بن قيس اكثريت علماي اماميه قائل به اعتبار كتاب او شدهاند. كه ما در اينجا ليستي از اين بزرگواران را در وثاقت سليم و نيز كتابش را ميآوريم: وثاقت سليم بن قيس: برقي متوفّاى سال 274 هق مينويسد: من الأولياء، من أصحاب أمير المؤمنين عليه السلام رجال البرقي، ص 4. كشّي معاصر كليني متوفّاى 329 هق مينويسد: قال الباقر عليه السلام: صدق سليم. رجال الكشّي، ص 105 و 167. شيخ مفيد متوفّاى 436 مينويسد: كان من شرطة الخميس. الاختصاص، ص 3. شيخ طوسي متوفّاى 460 مينويسد: صاحب أمير المؤمنين عليه السلام رجال الشيخ ،ص 91 و ص 6. علّامة حلّي متوفّاى 726 مينويسد: الوجه عندي، الحكم بتعديل المشار إليه. خلاصة الأقوال في علم الرجال، ص 83 و ص 1. سيّد تفرشي از أعلام قرن 11 مي نويسد: وكان هذا الوجه الحكم بتعديله. نقد الرجال، ص 159 و ص3. استاد الكل علّامه وحيد بهبهاني متوفّاى 1205مينويسد: يترجّح في النظر عدالته. تعليقة الوحيد على منهج المقال، ص172. شيخ المحقق طه نجف متوفّاى 1323 مينويسد: ثقة. إتقان المقال، ص 68. و در جاي ديگر ميگويد: والحقّ عندي تعديله. إتقان المقال، ص 2295. محقق مامقاني متوفّاى 1351 مينويسد: إنّ الرجل مشكور وإنّ الكتاب صحيح. تنقيح المقال، ج 2 ، ص 52 رقم 5157. سيدّ الأمين متوفّاى 1371 مي نويسد: يكفي في وثاقته قول البرقي. أعيان الشيعة، ج 7 ، ص 293. محقق نمازي متوفّاى 1405 مينويسد: ممدوح، جليل. مستدركات علم الرجال، ج 4 ، ص 116 رقم6471. مرحوم آيت الله خوئي متوفّاى 1413 مي نويسد: إنّه في نفسه ثقة جليل... وإنّ كتابه من الأصول المعتبرة بل من أكبرها، وإنّ جميع ما فيه صحيح قد صدر من المعصوم أو ممّن لابدّ من تصديقه وقبول روايته. معجم رجال الحديث، ج 8 ، ص 220 رقم5391. اعتبار كتاب سليم بن قيس: نجاشي متوفّاى 450 هق او را در زمره يكي از سلف صالح از طبقه اوّل آورده است و ميگويد: سليم بن قيس الهلالي له كتاب ، يكنّى أبا صادق. رجال النجاشي، ص 4 و ص8 ، همين مطلب را مرحوم آقاي خوئي از او نقل كرده است: سليم بن قيس الهلالي له كتاب ، يكنّى أبا صادق. معجم رجال الحديث، ج 9 ، ص 226. شيخ نعماني متوفّاى 380 هق در كتاب اصول خود آورده است: كتابه من الأصول (من أكبر كتب الأصول) التي ترجع الشيعة إليها ويعوّل عليها. الغيبة، ص102. سيّد بن طاووس متوفّاى 673 هق مينويسد: تضمّن الكتاب ما يشهد بشكره وصحّة كتابه. التحرير الطاووسي، 136و 175. شيخ حرّ عاملي متوفّاى 1101هق مينويسد: والذي وصل إلينا من نسخة سليم، ليس فيه شيء فاسد. وسائل الشيعة، ج3 ، ص 386. علّامة مجلسي متوفّاى 1111هق مينويسد: الحق أنّ كتاب سليم من الأصول المعتبرة. بحار الأنوار، ج 1 ص 32. مرحوم آيت الله خوئي متوفّاى 1413هق مي نويسد: ... وإنّ كتابه من الأصول المعتبرة بل من أكبرها، وإنّ جميع ما فيه صحيح قد صدر من المعصوم أو ممّن لابدّ من تصديقه وقبول روايته. معجم رجال الحديث، ج 8 ، ص 220 رقم5391. محقق تستري متوفّاى 1414هق مينويسد: الحقّ في كتابه أنّ أصله كان صحيحاً، قد نقل عنه الأجلّة المشايخ. قاموس الرجال، ج 5 ، ص 239، رقم3356. كلمات مرحوم قهبائي در مجمع الرجال: 1 - قهبائي مؤلّف مجمع الرجال (قرن11) در ابتداي ترجمة «سليم» از رجال كشّي مينويسد : بأنّ أبان قرأ كتاب سليم على علي بن الحسين عليهما السلام قال: صدق سليم، رحمه اللّه عليه، هذا حديث نعرفه. مجمع الرجال، ج3 ، ص 156 سپس در ادامه از كشّي نقل نمودهاست: بأنّ أبان قال: فقدّر لي بعد موت عليّ بن الحسين عليهما السلام، إنّي حججت فلقيت أبا جعفر محمّد بن علي عليهما السلام فحدّثت بهذا الحديث كلّه (أي كتاب سليم) لم أخط منه حرفاً فَاغْرَوْرَقَتْ عيناه ثمّ قال: «صدق سليم» قد أتى أبي بعد قتل جدّي الحسين عليه السلام وأنا قاعد عنده، فحدّثه بهذا الحديث بعينه فقال له أبي: «صدّقت» قد حدّثني [أبي] وعمّي الحسن عليه السلام بهذا الحديث عن أمير المؤمنين عليه السلام فقالا: لك «صدّقت» قد حدّثك بذلك ونحن شهود ثمّ حدّثناه أنّهما سمعا ذلك من رسول اللّه. مجمع الرجال، ج3 ، ص 156 آيا فرمايش امام باقر و امام صادق عليهما السلام در توثيق سليم كافي به نظر نميرسد؟ 2 – قهبائي در حاشيه آوردهاست: عن رجال العقيلي: قال: كان سليم شيخاً متعبّداً له نور يعلوه. مجمع الرجال، ج3 ، ص 155، الهامش الرقم (4) 3 – ونيز از علّامه حلّي نقل نموده كه گفته است: الوجه عندي الحكم بتعديل المشار إليه والتوقّف في الفاسد من كتابه. مجمع الرجال، ج3 ، ص 155، الهامش الرقم (4) 4 – از شهيد ثاني نقل نموده است : وعن البرقي أيضاً أنّ سليماً هذا من جملة الأولياء من أصحاب عليّ عليه السلام، وشهد على مثل ذلك النجاشي في خطبة الكتاب. مجمع الرجال، ج3 ، ص 155، الهامش الرقم (4) اينها همه عبارات علماي رجال در كتب رجالي بود امّا به علّت اختصار و عدم نياز به اقوال و نظرات ديگران كه در كتب فقهي و تفسيري و تاريخي و غيره ذكر شده نميپردازيم. --- البته اگر در بخش پرسش و پاسخ و نظرات جستجو نماييد راجع به سليم بن قيس و کتابش مطالب بيشتري پيدا مي کنيد موفق و مؤيد باشيد معاونت اطلاع رساني |
4 |
نام و نام خانوادگي: صادق -
تاريخ: 02 اسفند 87 - 00:00:00
با سلام و خسته نباشيد مطالب كه در مورد سليم بن قيس هلالي اورده ايد درست اما در كتاب ايشان روايات زيادي را از ابان ن عياش نقل ميكند كه ابان بن عياش نه پيش شيعه و نه سني ثقه نيست سوال قبلي بنده اين بود كه گويا واضح نبود و ادرس اين ئمطلب ر ا به من داد ه بوديد لطفا اين سوال را هم پاسخ بفرماييد؟ يا علي مدد جواب نظر: با سلام دوست گرامي در همان آدرس فرستاده شده ، توضيحاتي در مورد ابان بن ابي عياش و توثيق وي در كتب شيعه آمده است . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
5 |
نام و نام خانوادگي: علي نوايي -
تاريخ: 21 ارديبهشت 92 - 13:37:24
سلام پاسخها همه كافي و وافي بود و تعداد در سنديت حديث خدشه وارد نمي كند گر چه تعداد هم متفاوت آمده ولي اي كاش بحثي درباره تعداد مي گرديد. گرچه من از تعداد درست اطلاعي ندارم ولي به چند نكته اشاره ميكنم. اول اينكه تعداد پسران عبدالمطلب به تفاوت ده يا دوازده پسر بوده اندكه در آن تاريخ حداقل هشت نفرشان حاضر بوده اند. حارث پسر بزرگ عبدالمطلب كه در حيات پدر وفات يافته بوده چند پسر داشته كه عبيده شهيد بدر يكي از آنهاست و ديگري ابوسفيان بن حارث است. ابوطالب چهار پسر كه كوچكترين آنها علي است. ابولهب دو پسر كه هر دو داماد پيامبر بودند. عباس حداقل يك پسر داشته و خود پيامبر هم يكي. حداقل تا اينجا بيست نفر. البته بايد گفت كه برخي از انها هم سن پيامبر و گاها بزرگتر بودند يعني بالاي چهل و سه سال داشتند. چرا كه عبدالله پدر پيامبر به غير از حمزه و عباس از ساير پسران عبدالمطلب كوچكتر بوده. من از ساير فرزندان عبدالمطلب نامي نياوردم ولي بايد گفت كه ممكن است اينها فقط جمعي از دعوت شدگان باشند چرا كه هاشم غير از عبدالمطلب حداقل يك پسر ديگر به نام اسد داشته كه پدر فاطمه بنت اسد مادر اميرالمومنين است. اگر منظور بني هاشم باشند كه تعداد بالاتر هم مي رود. اگر كسي به خاندان هاشم آگاهي كامل دارد بگويد تا تعداد واقعي مشخص گردد. اگر اميرالمومنين در سن سيزده سالگي در اين مجلس بوده بايد فكر كرد كه ساير همسنهاي او نيز بوده اند يا حتي كوچكتر . مثلا پسر خود پيامبر. همينها كه من شمردم بالاي بيست است و اگر دقيق تر باشد بالاي چهل هم مي رسد . البته همين بس كه از هفده بالاتر است. |
6 |
نام و نام خانوادگي: علي نوايي -
تاريخ: 21 ارديبهشت 92 - 14:38:06
سلام اگر مطلب قبلي من را خوانده باشيد ميخاهم يک خلاصه و يک آمار را تقديمتان کنم. اول: عبدالله بن عبدالمطلب هشتمين پسر عبدالمطلب بود و حمزه و عباس از او کوچکتر بودند. عباس سه سال قبل از عام الفيل به دنيا آمد و حمزه هم سن پيامبر بود. يعني در ماجراي ذبح عبدالله احتمالا حضور نداشت و احتمالا تعداد پسران عبدالمطلب هماه دوازده نفر بوده. به هر حال اگر عبدالله سومين پسر عبدالمطلب از آخر باشد عموزاده هاي پيامبر سنشان در يوم الدار اکثرا بالاي چهل و سه سال يعني سن پيامبر در همان تاريخ خواهد بود و با توجه به اينکه پيامبر در آن تاريخ چند پسر داشته ) قاسم و عبدالله و طاهر( بايد گفت که انها هم پسران متعدد داشته اند. دوم : اگر اميرالمومنين با سن سيزده سال در آن مجلس بوده و طبق فرمايش خودشان از همه جوانتر بوده افراد با سن چهارده سال نيز در آن مجلس بوده اند. پسران عبدالمطلب 10 يا 12 نفر بوده اند که از بين آنها حارث و عبدالله از دنيا رفته بودند پس حداقل هشت نفر از انها شرکت داشته اند پسران حارث پنج يا شش نفر بوده اند و عبيده که در بدر شهيد شد از حمزه و در واقع از پيامبر بزرگتر بوده ابوطالب چهار پسر داشته که اميرالمومنين کوچکترين آنها بوده با سن سيزده و طالب چهل و سه سال و عقيل سي و سه سال داشته زبير يک پسر داشته که بعدها شهيد شده عباس در آن تاريخ حداقل يک پسر به نام فضل داشته گرچه يکي يا دو پسر ديگر را نيز برايش نام مي برند ابولهب سه پسر داشته که دو نفر داماد پيامبر بوده اند حمزه که دو پسر داشت و جمع اينان حداقل بيست و چهار است و رويات سي نفر تعدادي کمتر يا بيشتر بر اينها دلالت دارد گرچه افرادي مانند فرزندان حارث فرزندان بزرگ نيز داشته اند خداوند کافران و دشمان اميرمومنان را لعنت کند |
7 |
نام و نام خانوادگي: حسن م -
تاريخ: 28 شهريور 92 - 12:43:00
با عرض سلام و ادب و احترام.داستان فوق, که به داستان يوم الانذار شهرت دارد در منابع متعددي ذکر گرديده است. طبري آن را در تاريخ و نيز در تفسير خود و ابن اثير در کتاب الکامل و احمد بن حنبل نيز در مواضع گوناگوني از مسند خويش آورده است, بدون آنکه در سند آن خدشه اي وارد سازند. اما نکته جالب توجه آن است که برخي از دانشمندان اهل سنت, جمله پيامبر را که فرمود: (فايکم يوازرني علي هذا الامر علي ان يکون اخي و وصيتي و خليفتي فيکم ) و نيز عبارت ايشان را که با اشاره به علي(ع) فرمود: (ان هذا اخي و وصيي و خليفتي فيکم) را تحريف کرده اند. براي مثال, طبري اين روايت را به همين شکل در تاريخ خود نقل کرده, اما در تفسير خود (تفسير جامع البيان) عبارت را تغيير داده و لفظ وصي و خليفه را حذف و روايت را اين چنين نقل کرده است:(فايکم يوازرني علي هذا الامر علي ان يکون اخي و کذا و کذا ... ان هذا اخي و کذا وکذا ). (تفسير جامع البيان ج 19 ص 75) .دلالت اين حديث بر جانشيني بلا فصل حضرت علي(ع) براي پيامبر(ص) بسيار روشن و بي نياز از هر گونه توضيحي است که حتي خود علماي اهل سنت متوجه اين موضوع شده وبا دستان امانت دار خود دست به تحريف روايت زده اند. با تشکر |