* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 06 مرداد 1390 تعداد بازديد: 6006 
آيا اميرمؤمنان (ع) در صلح حديبيه، با دستور رسول خدا (ص) مخالفت كرده است؟
گروه امام علي (ع)  

سؤال كننده: دلداده علي

طرح شبهه:

يكى از نويسندگان سنى در پاسخ به حديث قرطاس و مخالفت عمر بن الخطاب با دستور رسول خدا صلى الله عليه وآله ادعا كرده است كه اگر عمر با دستور آن حضرت مخالفت كرده، على عليه السلام نيز در قضيه صلح حديبيه مخالفت كرده است.

در ذيل عين كلام ايشان را براى شما نقل مى‌كنم، اميدوارم كه پاسخ قانع كننده‌اى براى بنده ارسال فرماييد:

«هنگامى كه آن حضرت در صلح حديبيه صلح نامه نوشتند و در پايان آن، دستور دادند كه محمد رسول الله را بنويسد بعد از آن مشركين اعتراض كردند كه ما شما را رسول الله نمى دانيم، لذا رسول الله را حذف كنيد و تنها محمد بنويسيد، آن حضرت صلى الله عليه وسلم به حضرت على رضى الله عنه فرمودند: امح رسول الله (لفظ رسول الله را از پايان صلح نامه پاك كنيد) اما حضرت على رضى الله عنه در جواب ايشان فرمودند: والله لا امحوك ابداً قسم به خدا اسم شما را پاك نخواهم كرد (صحيح بخاري: 610/2).

حتى مسئله به آنجا رسيد كه آنحضرت فرمودند: به من نشان بدهيد تا آن را پاك كنم. لذا خودش آن را پاك كرد.

اگر قرار باشد كه كليه اقوال آن حضرت واجب العمل باشد در اين صورت آيا بر على رضى الله عنه واجب بود كه لفظ رسول الله را پاك كند يا خير؟

اگر واجب بود چرا به واجب عمل نكرد؟ اگر مستحب بوده در مسئله قلم و دوات نيز مستحب بوده است.»

پاسخ:

اصل روايت:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا غُنْدَرٌ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، قَالَ: سَمِعْتُ الْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: " لَمَّا صَالَحَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَهْلَ الْحُدَيْبِيَةِ كَتَبَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ بَيْنَهُمْ كِتَابًا، فَكَتَبَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، فَقَالَ الْمُشْرِكُونَ: لَا تَكْتُبْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، لَوْ كُنْتَ رَسُولًا لَمْ نُقَاتِلْكَ، فَقَالَ لِعَلِيٍّ: امْحُهُ، فَقَالَ عَلِيٌّ: مَا أَنَا بِالَّذِي أَمْحَاهُ، فَمَحَاهُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِيَدِهِ، وَصَالَحَهُمْ عَلَى أَنْ يَدْخُلَ هُوَ وَأَصْحَابُهُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ، وَلَا يَدْخُلُوهَا إِلَّا بِجُلُبَّانِ السِّلَاحِ، فَسَأَلُوهُ مَا جُلُبَّانُ السِّلَاحِ، فَقَالَ: الْقِرَابُ بِمَا فِيهِ.

براء بن عازب گفت: زمانى كه رسول خدا با اهل حديبيه صلح كرد، على بن أبى طالب (ع) نويسنده صلح نامه بود؛ پس نوشت: «محمد رسول الله». مشركان گفتند: ننويس «محمد رسول الله» اگر تو رسول خدا بودي، ما با تو نمى‌جنگيديم. پس آن حضرت به على (عليه السلام) فرمود: آن را پاك كن. على (عليه السلام) فرمود: من كسى نيستم كه آن را پاك كنم؛ پس رسول خدا با دست خود آن را پاك كرد و با مشركان توافق كرد كه...

صحيح البخاري، ج 3، ص 167، ح2698، كتاب الصلح، ب 6، باب كَيْفَ يُكْتَبُ هَذَا مَا صَالَحَ فُلاَنُ بْنُ فُلاَن وَفُلاَنُ بْنُ فُلاَن وَإِنْ لَمْ يَنْسُبْهُ إِلَى قَبِيلَتِهِ، أَوْ نَسَبِهِ.

ترديدى نيست كه اين قضيه با قضيه مخالفت عمر بن الخطاب در رزية الخميس، قابل قياس نيست و تفاوت زيادى بين اين دو وجود دارد. براى روشن شدن حقيقت بايد به چند نكته اساسى توجه نمود:

نكته اول: درخواست كننده سهيل بن عمرو بوده نه رسول خدا (ص):

طبق روايتى كه نسائى در خصاص اميرمؤمنان و در سنن كبراى خود نقل كرده است، درخواست كننده محو جمله «رسول الله» از صلح نامه، يكى از مشركان به نام سهيل بن عمرو بوده است، نه شخص رسول خدا صلى الله عليه وآله. و اميرمؤمنان عليه السلام در پاسخ به او گفت كه هرگز آن را محو نخواهد كرد:

أَخْبَرَنِي مُعَاوِيَةُ بْنُ صَالِحٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ صَالِحٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ هَاشِمٍ الْجَنْبِيُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ كَعْبٍ الْقُرَظِيِّ، عَنْ عَلْقَمَةَ بْنَ قَيْسٍ، قَالَ: قُلْتُ لِعَلِيٍّ: " تَجْعَلُ بَيْنَكَ وَبَيْنَ ابْنِ أُكْلَةَ الأَكْبَادَ حَكَمًا؟ قَالَ: إِنِّي كُنْتُ كَاتِبَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) يَوْمَ الْحُدَيْبِيَةِ، فَكَتَبَ: هَذَا مَا صَالَحَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، وَسُهَيْلُ بْنُ عَمْرٍو، فَقَالَ سُهَيْلٌ: لَوْ عَلِمْنَا أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ مَا قَاتَلْنَاهُ، امْحُهَا، فَقُلْتُ: هُوَ وَاللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ، وَإِنْ رَغِمَ أَنْفُكَ، لا وَاللَّهِ، لا أَمْحُهَا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَرِنِي مَكَانَهَا، فَأَرَيْتُهُ فَمَحَاهَا.

از علقمة بن قيس نقل شده است كه به على (عليه السلام) گفتم: آيا بين خود و بين فرزند جگر خوار، حَكَم (داور) قرار مى‌دهي؟ فرمود: من در روز حديبيه كاتب رسول خدا صلى الله عليه وآله بودم پس نوشت (م): اين صلح‌نامه‌اى است بين محمد رسول الله و سهيل بن عمرو. پس سهيل گفت: اگر ما مى‌دانستيم كه او رسول خدا است، با او نمى‌جنگيديم، آن را پاك كن. من گفتم: به خدا سوگند كه او رسول خدا است، اگر چه بر خلاف ميل تو باشد، به خدا سوگند آن را پاك نمى‌كنم. پس رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: جاى آن را به من نشان بده، پس نشان دادم و آن حضرت آن را محو كرد.

النسائي، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي (متوفاى303 هـ)، خصائص اميرمؤمنان علي بن أبي طالب، ج 1، ص201، ح191 ـ 192، تحقيق: أحمد ميرين البلوشي، ناشر: مكتبة المعلا - الكويت الطبعة: الأولى، 1406 هـ.

النسائي، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي (متوفاى303 هـ)، السنن الكبرى، ج 5، ص167، ح8576، تحقيق: د.عبد الغفار سليمان البنداري، سيد كسروي حسن، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1411 - 1991.

ابن حجر عسقلانى نيز همين روايت را در فتح البارى نقل كرده است :

وللنسائي من طريق علقمة بن قيس عن علي قال كنت كاتب النبي صلى الله عليه وسلم يوم الحديبية فكتبت هذا ما صالح عليه محمد رسول الله فقال سهيل لو علمنا أنه رسول الله ما قاتلناه امحها فقلت هو والله رسول الله صلى الله عليه وسلم وإن رغم أنفك لا والله لا أمحوها.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 7، ص503، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.

پس بر طبق اين روايت، اميرمؤمنان عليه السلام با دستور رسول خدا صلى الله عليه وآله مخالفت نكرده است؛ بلكه با دستور نماينده مشركان؛ يعنى سهيل بن عمرو مخالفت كرده است.

نكته دوم: دستور پيامبر (ص) در حديبيه، لازم الاجرا نبود

به طور قطع دستور رسول خدا صلى الله عليه وآله در حديبيه، دستور وجوبى و لازم الإجرا نبوده است؛ زيرا ممكن نيست كه اميرمؤمنان عليه السلام با چنين دستورى مخالف نمايد؛ زيرا آن حضرت به خوبى مى‌دانست كه سرپيچى از فرمان آن حضرت چه عواقبى خواهد داشت. خداوند در اين باره مى‌فرمايد:

وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَلَهُ عَذابٌ مُهين‏. النساء/14.

و آن كس كه نافرمانى خدا و پيامبرش را كند و از مرزهاى او تجاوز نمايد، او را در آتشى وارد مى‏كند كه جاودانه در آن خواهد ماند و براى او مجازات خواركننده‏اى است.

از اين رو بزرگان اهل سنت تصريح كرده‌اند، كه اميرمؤمنان با قرائنى متوجه شده بود كه اين دستور وجوبى و حتمى نيست و لذا از محو «رسول الله» از صلح‌نامه خوددارى كرد.

ابن حجر عسقلانى در اين باره گفته است:

وكأن عليا فهم أن أمره له بذلك ليس متحتما فلذلك امتنع من امتثاله

برداشت على (عليه السلام) اين بود كه اين دستور حتمى نيست؛ پس به همين خاطر از امتثال دستور آن حضرت امتناع كرد.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 7، ص503، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.

بدر الدين عيين نيز در عمدة القارى نوشته است:

وقول علي، رضي الله تعالى عنه : ما أنا بالذي أمحاه، ليس بمخالفة لأمر رسول الله، صلى الله عليه وسلم لأنه علم بالقرينة أن الأمر ليس للإيجاب.

اين گفته على (عليه السلام) كه «من كسى نيستم كه آن را محو كنم» مخالفت با دستور رسول خدا صلى الله عليه وآله نيست؛ چرا كه آن حضرت با قرينه مى‌دانست كه اين دستور ايجابى نيست.

العيني الغيتابي الحنفي، بدر الدين ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاى 855هـ)، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج 13، ص275، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.

و قسطلانى نيز در شرح اين قضيه مى‌نويسد:

(ما أنا بالذي امحاه) ليس بمخالفة لأمره عليه الصلاة والسلام بل علم بالقرينة أن الأمر ليس للإيجاب.

اين گفته على (عليه السلام) «من كسى نيستم كه آن را محو كنم» مخالفت با دستور رسول خدا كه سلام و صلوات خدا بر او باد، نيست؛ بلكه با قرينه مى‌دانست كه اين دستور ايجابى نيست.

القسطلاني، احمد بن محمد الخطيب (متوفاى 923هـ)، ارشاد الساري، ج4، ص340، كتاب الصلح، باب كَيْفَ يُكْتَبُ هَذَا مَا صَالَحَ فُلاَنُ بْنُ فُلاَن.

كرماني، يكى ديگر از شارحان صحيح بخارى مى‌نويسد:

فان قلت: كيف جاز لعلي مخالفة أمر رسول الله صلي الله عليه وسلم؟ قلت: بالقرينة أنه ليس للإيجاب.

اگر بگويي: چگونه جايز است كه على (عليه السلام) با دستور رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم مخالفت كرده باشد؟ مى‌گويم: با قرينه فهميد كه آن دستور ايجابى نبوده است.

الكرماني، محمد بن يوسف بن علي (متوفاى 786هـ)، البخاري بشرح الكرماني (الكواكب الدراري شرح الكرماني للبخاري)، ناشر: دار إحياء التراث العربي، بيروت ـ الطبعة الثانية، 1401هـ ـ 1981م.

حتى تعدادى از بزرگان اهل سنت، اين كار اميرمؤمنان عليه السلام را جزء فضائل آن حضرت به شمار آورده و گفته‌اند كه اين كار به خاطر رعايت ادب بوده است.

ابن بطال قرطبي، در شرح صحيح بخارى در اين باره مى‌نويسد:

وإباءة علىّ من محو (رسول الله- صلى الله عليه وسلم-) أدب منه وإيمان وليس بعصيان فيما أمره به، والعصيان هاهنا أبر من الطاعة له وأجمل فى التأدب والإكرام.

خوددارى على (عليه السلام) از محو جمله «رسول الله» نشانه ادب و ايمان او است، نه اين كه عصيان و سرپيچى از دستور رسول خدا صلى الله عليه وآله باشد. سرپيچى در اين جا، بهتر از اطاعت، و از جهت ادب و احترام، زيباتر بوده است.

إبن بطال البكري القرطبي، ابوالحسن علي بن خلف بن عبد الملك (متوفاى449هـ)، شرح صحيح البخاري، ج 8، ص88، تحقيق: ابوتميم ياسر بن إبراهيم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض، الطبعة: الثانية، 1423هـ - 2003م.

و علامه نووى در شرح صحيح مسلم مى‌گويد:

وهذا الذي فعله علي رضي الله عنه من باب الأدب المستحب لأنه لم يفهم من النبي صلى الله عليه وسلم تحتيم محو علي بنفسه ولهذا لم ينكر ولو حتم محوه بنفسه لم يجز لعلي تركه ولما أقره النبي (ص) على المخالفة.

اين كار على (عليه السلام) از باب ادب مستحب بوده است؛ زيرا فهميده نمى‌شود كه رسول خدا صلى الله عليه وآله لازم دانسته است كه على (عليه السلام) خودش محو كند؛ به همين خاطر رسول خدا اشكال نگرفت. اگر محو كردن توسط خود على حتمى بود، براى او جايز نبود كه آن را ترك كند و رسول خدا او را بر مخالفتش تأييد نمى‌كرد.

النووي الشافعي، محيي الدين أبو زكريا يحيى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، شرح النووي علي صحيح مسلم، ج 12، ص135، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة الثانية، 1392 هـ.

و صالحى شامى نيز همين سخن را تكرار كرده است:

التاسع والعشرون : امتناع علي - رضي الله عنه - من محو لفظ «رسول الله صلى الله عليه وسلم» من باب الادب المستحب، لانه لم يفهم من النبي - صلى الله عليه وسلم - تحتيم محو علي بنفسه، ولهذا لم ينكر عليه، ولو تحتم محوه بنفسه لم يجز لعلى تركه، ولما أقره النبي - صلى الله عليه وسلم - على الخالفة.

الصالحي الشامي، محمد بن يوسف (متوفاى942هـ)، سبل الهدي والرشاد في سيرة خير العباد، ج 5، ص77، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ.

ملا على هروى همين مطلب را از علما نقل كرده است:

قال العلماء : وهذا الذي فعله علي من باب الأدب المستحب لأنه [ لم ] يفهم من النبي تحتيم محو على نفسه، ولهذا لم ينكره عليه، ولو حتم محوه بنفسه لم يجز لعلي تركه.

ملا علي القاري، نور الدين أبو الحسن علي بن سلطان محمد الهروي (متوفاى1014هـ)، مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج 7، ص562، تحقيق: جمال عيتاني، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ - 2001م.

اما در قضيه قرطاس، فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله قطعا وجوبى بوده است، براى اثبات اين قضيه، قرائن زيادى وجود دارد:

الف: تعبير ابن عباس از اين قضيه به رزيه و مصيبت جانسوز:

إِنَّ الرَّزِيَّةَ كُلَّ الرَّزِيَّةِ مَا حَالَ بَيْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَبَيْنَ كِتَابِهِ.

صحيح البخاري، ج1، ص36، ح 114، كتاب العلم، ب 39، باب كِتَابَةِ الْعِلْمِ.

ب : بيرون كردن حضرت صحابه را از منزل:

فَاخْتَلَفُوا وَكَثُرَ اللَّغَطُ. قَالَ: «قُومُوا عَنِّي».

صحيح البخاري، ج1، ص36، ح 114، كتاب العلم، ب 39، باب كِتَابَةِ الْعِلْمِ.

ج : نامه‌اى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله مى‌خواست بنويسد، قرار بود تا ابد ضامن عدم ضلالت شود، و دستور به آوردن قلم و دوات براى نوشتن چنين نامه‌اى نمى‌تواند استحبابى باشد.

 أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا».

صحيح مسلم، ج5، ص75، ح 4124، كتاب الوصية باب ترك الوصية لمن ليس عنده شيء.

د: قرار بود كه اين نامه مانع هر گونه اختلاف شود:

أكتب لكم كتابا لا تختلفوا بعدي أبدا.

الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاى360هـ)، المعجم الكبير، ج 11، ص36، ح10961، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م.

اين نامه به صورتى بود كه بعد از آن حتى دو نفر نيز با يكديگر اختلاف نمى‌كردند:

أَكْتُبْ لَكُمْ فيه كِتَاباً لاَ يَخْتَلِفُ مِنْكُمْ رَجُلاَنِ بعدي

الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص293، ح2676، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.

نكته سوم: تفاوت پاسخ اميرمؤمنان (ع) با تعبير عمر:

در صلح حديبيه وقتى رسول خدا صلى الله عليه وآله از اميرمؤمنان عليه السلام خواستند جمله «رسول الله» را از صلح‌نامه پاك كند، آن حضرت با كمال ادب و احترام عرض كرد:

مَا أَنَا بِالَّذِي أَمْحَاهُ.

من توانائى چنين كارى را ندارم.

و يا بر طبق نقل ابن أبى الحديد فرمودند:

يا رسول الله، لا تشجعني نفسي على محو اسمك من النبوة، قال : فقضى عليه، فمحاه بيده.

اى پيام‌آور خدا ! مرا براى حذف نام خودت وادار مساز، (مرا معذور بدار)، رسول خدا صلى الله عليه وآله نيز عذر على را پذيرفت و خود به دست مباركش آن را حذف نمود.

إبن أبي‌الحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاى655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 2، ص161، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.

اما در قضيه قرطاس، وقتى رسول خدا صلى الله عليه وآله درخواست قلم و دوات كرد، صحابه به نزاع با يكديگر و سر و صدا پرداختند و عمر بن خطاب فرياد زد:

ان الرجل ليهجر.

چنانچه ابوحامد غزالى مى‌نويسد:

ولما مات رسول الله صلى الله عليه وسلم قال قبل وفاته ائتوا بدواة وبيضاء لأزيل لكم إشكال الأمر واذكر لكم من المستحق لها بعدي. قال عمر رضي الله عنه دعوا الرجل فإنه ليهجر

وقتى رسول خدا از دنيا رفت، قبل از وفاتش فرمود: دوات و كاغذى بياوريد، تا اشكال كار شما را برطرف كنم و نام فرد شايسته بعد از خودم را بنويسم. عمر گفت: رها كنيد كه اين مرد هذيان مى‌گويد.

الغزالي، ابوحامد محمد بن محمد (متوفاى505هـ)، سرّ العالمين وكشف ما في الدارين، ج 1، ص18، تحقيق: محمد حسن محمد حسن إسماعيل وأحمد فريد المزيدي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1424هـ 2003م.

و عكبرى بغدادى مى‌نويسد:

ومنه قول عمر بن الخطاب رضى الله عنه مرض رسول الله إن الرجل ليهجر على عادة العرب.

از جمله آن‌ها اين سخن عمر است كه گفت: رسول خدا مريض شده، اين مرد هذيان مى‌گويد. بنابر عادتى كه عرب داشتند.

العكبري البغدادي، أبو البقاء محب الدين عبد الله بن الحسين بن عبد الله (متوفاى616هـ)، ديوان المتنبي، ج 1، ص9، تحقيق : مصطفى السقا/إبراهيم الأبياري/عبد الحفيظ شلبي، ناشر : دار المعرفة - بيروت.

و طبق نقل بخارى عمر گفت:

إِنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه وسلم غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَعِنْدَنَا كِتَابُ اللَّهِ حَسْبُنَا.

بيمارى بر رسول خدا غلبه كرده است، كتاب خدا كه در نزد ما است كفايت مى‌كند.

 صحيح البخاري، ج1، ص36، ح 114، كتاب العلم، ب 39، باب كِتَابَةِ الْعِلْمِ.

يعنى آن قدر بيمارى بر او غلبه كرده است كه نمى‌داند چه مى‌گويد.

نكته چهارم: غمناك شدن پيامبر (ص) در قضيه قرطاس

در صلح حديبيه، وقتى اميرمؤمنان عليه السلام از پاك كردن «رسول الله» از صلح‌نامه خوددارى كرد، رسول خدا صلى الله عليه وآله نه تنها ناراحت نشد؛ بلكه فرمود: آن را به من نشان دهيد تا خودم آن را پاك كنم.

ولى در قضيه قرطاس آن چنان ناراحت شدند كه صحابه را از خانه خود بيرون كردند:

فَاخْتَلَفُوا وَكَثُرَ اللَّغَطُ. قَالَ: «قُومُوا عَنِّي».

وقتى صحابه اختلاف و سر و صدا كردند، رسول خدا (ص) فرمود: از پيش من بيرون برويد.

صحيح البخاري، ج1، ص36، ح 114، كتاب العلم، ب 39، باب كِتَابَةِ الْعِلْمِ.

و طبق نقل احمد بن حنبل، آن حضرت غمگين شدند:

فلما أكثروا اللغط والاختلاف وغمّ رسول الله صلى الله عليه وسلم.

وقتى اختلاف و سر و صدا زياد شد، رسول خدا (ص) غمگين شدند.

الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص324، ح2992، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.

و بلاذرى نوشته است:

فغم ذلك رسول الله (صلى الله عليه وسلم) وأضجره.

سخن اصحاب، آن حضرت را غمگين و آزرده خاطر كرد

البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاى279هـ)، أنساب الأشراف، ج1، ص 562 ح 1141.، طبق برنامه الجامع الكبير.

ابن سعد نيز در طبقات الكبرى اين تعبير را آورده است:

وغموا رسول الله صلى الله عليه وسلم.

الزهري، محمد بن سعد بن منيع ابوعبدالله البصري (متوفاى230هـ)، الطبقات الكبرى، ج 2، ص 244.، ناشر: دار صادر - بيروت.

بنابراين، قضيه مخالفت عمر بن الخطاب، با قضيه حديبيه تفاوت اساسى دارد. طبق اعتراف بزرگان اهل سنت، عملكرد اميرمؤمنان عليه السلام، ادب و نزاكت آن حضرت را ثابت مى‌كند؛ اما قضيه عمر بن الخطاب اين چنين نيست؛ بلكه مخالفت صريح با دستور رسول خدا صلى الله عليه وآله محسوب مى‌شود.

آيا عمر بن الخطاب، مشمول آيات ذيل نمى‌شود؟

وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَلَهُ عَذابٌ مُهين‏. النساء/14.

و آن كس كه نافرمانى خدا و پيامبرش را كند و از مرزهاى او تجاوز نمايد، او را در آتشى وارد مى‏كند كه جاودانه در آن خواهد ماند و براى او مجازات خواركننده‏اى است.

وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُون‏. المائده/44.

وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُون‏. المائده/45.

وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون‏. المائده/47.

 

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتى حضرت ولى عصر

 



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:  08 مرداد 90 - 11:05:54
سلام عليكم! با تشكر از پاسختان به اين سوال. اما شما از كجا مي دانيد اين دستور رسول الله ص وجوبي نبود؟ بفرض حتي وجوبي نيز نبوده باشد باز شايسته نيست اميرالمومنين ع خودداري نمايند. اما يكي از اساتيد بنده دقيقا بخاطر همين اشكال اينكه اميرالمومنين ع دستور پيامبر ص را اجرا نكردند قائل به اين هستند كه اين داستان جعلي است. آيا قول به جعلي بودن داستان قول صحيحي است؟ چون كه استاد بنده استناد به اين كردند كه در ماجراي فتح مكه پيامبر ص به اميرالمومنين ع دستور دادند كه روي دستان من برو سپس برو روي دوش من و بتان ا بشكن اميرمومنان ع اين كار را كردند و موقعي كه مي خواستند پائين بيايند مستقيما از بالا به پائين پريدند و ديگر روي دستان پيامبر ص نيامدند وقتي پيامبر ص پرسيدند كه چرا اول روي دست من رفتي اما حالا پريدي اميرمومنان ع در جواب مي فرمايند چون اول دستور داده بوديد و بايد اطاعت مي كردم. اما حالا دستوري نداده بوديد و اگر روي دستانتان مي آمدم بي ادبي بود بهمين خاطر پريدم. حال استاد ما مي گفت اميرمومنين ع كه بخاطر اطاعت دستور روي دستان پيامبر ص مي رود حاضر نمي شود يك كلمه را پاك كند؟ در مجموع آيا اين قول و اين دليل درست است؟
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- اين ماجرا در كتب شيعه نيز آمده است

2- بعضي از دستور‌ها ، امتحاني است و نه وجوبي ؛ و در واقع براي امتحان كردن عقيده شخص و تصميم‌گيري او به كار مي‌رود ، و هر جا كه دستور بود دليل اين نيست كه ترك كردن آن بد باشد . و اين مورد قطعا يكي از آن موارد است

3- سوال شما كه از كجا مي‌دانيد ، پاسخ آن واضح است ؛ آيا رسول خدا (ص) از خلاف شرع خشنود مي‌شود يا ناخشنود ؟ برخورد رسول خدا (ص)بهترين ملاك براي فهميدن مقصود از امر است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

2   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد حسيني     -   تاريخ:  15 مرداد 90 - 09:42:51
×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××× -------------------------------------------------------------------سلام عليكم جميعا و رحمه الله----------------------------------------------------------------------------
غيبت چند روزه ي مرا ببخشيد.
بنده در طول ماه مبارك رمضان در نمايشگاه قرآن-بخش عترت-كانون تخصصي غدير پژوهي-با پاسخگويي به شبهات راجع به امامت در خدمت تمامي دوستان عزيز هستم.
در اينجا تقريبا هرشب يك مستبصر وهابي شيعه شده را از كشور هاي مختلف دعوت ميكنيم و با او مصاحبه انجام خواهيم داد.
در شب هاي گذشته در خدمت اقايان حسن توانا(شافعي شيعه شده) تونو(وهابي شيعه شده) و خانم بالداچينو(مسيحي شيعه شده) بويم.
بسيار خوشحال ميشوم كه عزيزان محقق بخصوص سروران گرامي كه با اين سايت در ارتباط هستند تشريف بياورند تا در خدمتشان باشيم.
از آيت الله حسيني قزويني و برادران در سايت و همه دوستاني كه به بنده لطف دارند و استاد بنده هستند تشكر ميكنم كه با آموزشها و ثبت نظر هايشان حكم استادي بنده را دارند.
يا علي
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
3   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد حسيني     -   تاريخ:  20 مرداد 90 - 19:22:11
×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××× سلام عليكم سخنراني ملامحمد شريف از علماي شيعه شده اهل سنت جمعه و شنبه از ساعت 19 الي 23 از همه دوستان چه شيعه و چه سني دعوت به عمل ميآيد. نمايشگاه قرآن-طبقه دوم-كارگاه تخصصي غديرپژوهي ياعلي ××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
جواب نظر:

 

4   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:  21 مرداد 90 - 05:58:14
باسلام مراجعه اي به سايت ؟؟؟ كه سايت سني ميباشدداشته باشيدكه توسل را به شدت رد نموده
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

رد كردن توسل ، به معني رد كردن آيات صريح قرآن و روايات معتبر اهل سنت است ، حال هرچقدر بخواهند آنها را رد كنند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

5   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد حسيني     -   تاريخ:  24 مرداد 90 - 22:23:03
مظلوميت امير المومنين به نمايشگاه قرآن رسيد!!!
از چندي پيش همانطور كه دوستان در جريان بودند بنده در نمايشگاه قرآن به نقد وهابيت ميپرداختم و برخي از گوشه هاي مبهم تاريخ را سعي ميكرديم به اندازه وسع خود روشن سازم كه متاسفانه نامه اي از طرف مسئولان نمايشگاه به ما رسيد كه در آن از ما خواسته شده بود از طرح مسائل تفرقه افكن!!! خود داري كنيم.
هم دوستان بنده تا حدودي مارا ميشناسند و هم كامنت هاي من را در اين سايت و حتي سايت هاي اهل سنت مشاهده كرده ايد كه بنده به هيچ عنوان توهين نميكنم.
اين هم نوع جديدي از مظلوميت امير المومنين است.
ان شا الله بعد ماه مبارك بازهم بطور فعال به جمع دوستان سايت ميپيوندم.
التماس دعا
يا علي
6   نام و نام خانوادگي:  ابولولو     -   تاريخ:  25 مرداد 90 - 15:17:21
برادر بزرگوارم جناب اقاي سيد محمد حسيني

دليل اينکه ذکر فضائل و صداي مظلوميت مولاي ما اميرالمومنين عليه السلام

پس از 1400 سال هنوز هم به گوش جهانيان نميرسد وجود چنين طرز

تفکري در ميان برخي شيعيان است که بيان حقايق تاريخي را مسائل تفرقه

برانگيز!!!ميدانند و اين باعث تاسف است که شاگردان مدرسه سقيفه چقدر

بر ناحق خود استوار هستند و بعضي از مدعيان حب اهلبيت چقدر بر حق ان

حضرات سست اراده .

از خدا بخواهيم به حق مظلوميت شهيد اين ماه فرج صاحب و مولاي ما را

برساند .

برادر عزيزم موفق باشي



7   نام و نام خانوادگي:  ن ن     -   تاريخ:  25 مرداد 90 - 18:38:42
با سلام. پاسخ گروه خيلي عالي است. ديگر جايي براي عدم پذيرش باقي نميذاره. خيلي واضحه. اينو كه ديگه نياز نيست منطق عقلي براش بچيني . واقعا به عقل رجوع كني متوجه ميشي كه قضيه از چه قراره. چقدر بده كه آدم براي توجيه اشتباهش آسمون ريسمون به هم ببافه. حالا كاش پذيرفتني باشه. به نظر شما اگه رسول خدا از شما يا چنين كاري ميخواست انجام ميداديد؟ آر؟!!!!!! يا ادب مي كرديد؟؟؟؟؟؟
8   نام و نام خانوادگي:  حجت اله عرفانيان     -   تاريخ:  26 مرداد 90 - 10:51:25
برتر ز تمام انبياست علي روشن شد مقامت به دوش نبي يعني سر تر از عالم عليست حمدو قلهو آيه الکرسي به عرش کبرياء مدح او گويد به دوش مصطفا چه مبارک سحري بودو چه فرخنده شبي ليله القدر به کعبه علي دوش نبي بقوله مصطفا در کعبه دوشش امير المومنين غير از علي نيست اگر مولايمان علي اين کلمه را پاک مينمود واي همين را علمه عثمان کرده و ميگفتند علي کلمه شهادت را پاک کرده و اصلا کافر است اهل منت با اين کارها خودش را در عالم از چشم تمام حق جويان انداخته و همش به کادان ميزند مثل آدم نميتوانند زندگي کنند کارهايي که دشمنان اسلام ميکنند اينها هم مرتب خطاء اندر خطاء مرتکب خنده دارو مضخرف ترين خطاها در طرح و سئوال هاي ديني و آيات قرآن نسبت به شيعه ميشوند يک بچه عقب مانده اسرائيل عقب مانده از خانواده يک چيني خريداري و بزرگ ميکنه که نشد دجال خود عملکرد بد اسرائيل و آمريکا را دجال ميگويند که به هر کشوري حمله نظامي ميکنند و آخر با اين کار خود را به نابودي ميکشد دجال به سياستمداراني که دسيسه نموده و انسانهاي مظلوم را به زحمت مياندازند که از هر عقب مانده معلوم الحال که بگويد حمله و زنو بچه مظلوم مردم را بکشند بر ميآيد مثل افغانستان و عراق و فلسطين وووو اينها دور بودن از قرآن و ولايت اميرالمنين چنين ناهنجاري ها رخ ميدهد مثل حديث رکب وبا که يکي از سحابه ابوبکر گفته (رکب وبا ) يا (رمع ) يا (نام ثع ) که سه قدرت بزرگ جهان را به هم ميريزند و وبا ء و خونريزي را گسترش ميدهند بخاطر همين در حج خداوند زدن 63 سنگ به سه شيطان را واجب نموده هر روز هفت سنک به هر شيطان تا وبا نگيري مثل وضوء پنج عضوء شسته ميشود در وضوء سه عضوء ماليده ميشود بو گندو نشوي خاک بر سر مسح ميکشي بر سر مثل غسل که پاکميشوي از سه ناپاکو بگذرميرسي به سه تاي دگر اگر خون نکند جگر دشمن مولاء بوده بيسوادو کودنو خر و رسيديم به وهابي کره خر صد رحمت به خر و از اينها که بگذريم و سن پيامبرو علي(ع) 63 سال کف دستت نوشته راست و چپ 18-81=63 سن پامبر و جانشينش علي و 63 سنگ به سه شيطان در رمي رمع جمرات در مکه به سه شيطان اولي رکب وبا دومي رمع و سومي نام ثع سه شيطان که در زيارت عاشورا هم بگفته حسين (ع) با عث شهادت فرزندان رسول خدا در کربلاء شدند 5 تن +12 امام +14 معصوم +41 چون تا 41 سالگي بگفته مولاء و سرورمان علي فرموده اين سه شيطان تا 41 سالگي هنوز بت پرست بودند و باعث شهادت فرزندان پيامبر و ائمه شيعه شدند و علي که در محراب کعبه زاده شد و در محراب نماز هم شهيد شد فرمود خلفاء تا سن 41 سالگي بت پرست بودند و باعث شهادت من و فرزندان پيامبر و فاطمه شدند 5+12+14+41=72 شهيد کربلاء درست فرموده مولايمان علي (ع) در اين حساب و کتاب من چيزي از خودم اضافه و کم نميکنيم هر چيز حديث گفته و حقيقت آن روشن دستت را باز کن و شهادت بده انگشت شهادت را ببند انگشت شصت ميگويد بياخ حق با سه تن نيست اين حقيقت رونست پيداست کيست شصت زورو بازوي عليست بر همه عالم بگفته او بياخ پوزه دشمن بماليده بخاک خاک عالم بر سر هر دشمنت 63 و انگشت شصت و سه 63 سن پيامبر و علي (ع) در حج سه شيطان داريم بنام رکب وبا و رمه رمع جمرات و نام ثع به هر کدام در اين سه روز هر روز 7 سنگ ميزنيم روي هم به هر کدام 21 سنگ ميزنيم 63 سنگ جمعا به اين سه شيطان ميزنيم 63 سنگ ميزنيم مثل زيارت آشورا اين سه تن را ماليده مثل وضوء 5 عضو ء شسته ميشود در وضوء سه عضوء ماليده ميشود بوگندو نشوي خاک بر سر شرش را کم کن از سرما شل شد نام ثع بي حياء حرامزاده بودند هشتا پدر داشتنه اند اين حرام لغمه ها 63ضربدر 5 تقسيم بر 5=12 امام 63 تقسيم بر 12 امام شيعه = 17 رکعت نماز روزانه 63تقسيمبر 14 معصوم =5 تن آل عباء نام علي يلع پايدار نام محمد برعکس ميشود علي نام محمد شکسته بنويس عکس نام محمدهم عليست واگر خدا را در نظر بگيريم و انگشت شهادت بله بگويد و سر تعظيم در برابر حق خم شود و شهادت بدهد حق با عليست ميشود 63 انگشت شصت با سه انگشت بنام سه خليفه ناحق و نادان بياخ حق با سه تن نيست اگر انگشت شهادت حق بدهيم ميشودد بياخ حق با سه تن نيست 63 سال سن پيامبر و علي مثل هم 63 تقسيم بر 5تن =12 امامه شيعه 63تقسيم بر 14=5 تنه آل عبا 63 تقسيم بر 12 امام ميشود 17 رکعت نمازروزانه چهار انگشت ميشود 64تقسيم بر 12 =17 رکعت نماز ميشود دوازده امامو پنج تنه چهارده معصوم داري حق با علي و اولاد عليست پنج انگشت داري به دست اين نشانه پنج تنست چهارد ه بند انگشت داري به دست اين نشانه 14 معصوم شيعه است 12 امام ضربدره 5 تن =60 ثانيه و دقيقه و ساعت و روز و شب 12 ساعت است ماه و ساعت هم 12 ساعت است فشار خون هم بايد 12 باشد ضربان قلب هم با يد به عشق حسين 72 با ميتپد قلب قلب را خدا شبيح 5 آفريد که ز پنج تن جدا نشيد قطره قطره خونم ميدهد گواه نيست بهتر ز پنج تنه آل عباء وهابي ها ميگويند لب و بوسيدن حرام است هر کس پدرش و يا کعبه و يا پيامبر را ببوسد مشرک است مثل پدر فهد که قرآني که ايت الله بروجردي به او هديه داد بوسيد و مشرک شد و بعد گفت نه بخاطر قرآن بوسيدم ما هم بخاطر پيامبر ميبوسيم بخاطر قرآن ميبوسيم مثل پيامبر و علي بمثابه دو چشم ميمانند خدا وند بما داده به حساب ابجد چشم 330تقسيم بر خليفه چهارم علي 330 تقسيم بر 4=12 امام در قرآن 12 بار آيه امام و اماما آمده و کلمه کساء بنام خانواده پيامبر پنج تن آل عباء 5 بار آمده و کلمه يوم 365 بار آمده 365تقسيم بر 5=14 معصوم شيعه سال 12 ماه مثل دوازده امام شيعه است مثل ثانيه ومثل ساعت و هفته و ماه و روز و ساعت ميگويد حق با 12 امام شيعه است2 5=17 رکعت نماز 12 امامه شيعه است 12ضربدر 5=ّ يک دقيقه 60 انگشت شصت نشان قدرت علي ع قدرت 60 مرد جنگي همان قدرتي که دره خيبر را از جاء کند 60ضربدر72=4320تقسيم بر12=360تقسيم بر 5=72شهيد کربلاء روزه 30روزه ضربدر 12 امام = 360تقسيم بر5 تن = 72 شهيد کربلاء همه حقانيت علي و حيسن را تاکيد و تائيد ميکنند 7 دور دوره کعبه 7 بار صفا 7+7=14 چهارده معصوم داري اي بينوا دوازده ضلع کعبه بنام دوازده امام شيعه 12 ضربدره 5 تنه آل عباء =60 ثانيه يک دقيقه و دوازده ساعت و دوازده ماه يکسال همه ميگويند حق با عليست 60ضربدره 60=360تقسيم بر 5 تنه آل عباء =72 شهيد کربلاء 72تقسيم بر 5 = 14 معصوم 5تنه آل عبا ضربدره 12 امام =60تقسيم بر 12=5 تنه آل عبا 60تقسيم بر 14معصوم = 5 تنه آل عبا 60 تقسم بر 5 تن =12 سرور و امام شيعه 60تقسيم بر 12 سرور و امام شيعه = 5 تن آل عباء 60 تقسيم بر 14 معصوم شيعه = 5 تنه آل عباء 71 فرقه بي نواء تف به روي همه شما اگه بر نگردندبه درک دشمنان خدا 12 امام ضربدر 5 تنه آل عبا = 60ضربدر 72 فرقه =4320تقسيم بر 12=360تقسيم5=72 شهيد کربلاء که از دوازده امامو پنج تنست ميگويد حق با 12 امام و 14 معصومه شيعه ميباشد يعني چهارده معصوم شيعه امام 12ضربدر5 تنه آل عبا =60 ثانيه يک دقيقه تقسيم بر 3 خليفه =20تقسيمبر 12=5 تنه آل عبا 12ضربدره 5=60 ثانيه يک دقيقه ووووعالم وآد م همه ميگويد حق با شيعه عليست حقيقت روشن حق رسيد که حق تنها با قائم آل عليست پنج تن خانواده رسول خدا ست و در گوش انسان نام الله و علي حک شده بنازم قدرت پروردگار را حال با حساب ابجد ميشود کلمه گوش و چشم و پا و سر ووووورا حساب کرد و فهميد که تمام ذرات عالم با هم ميگويند حق با عليست انگشت شصت هم شهادت ميدهد حق با عليست قد علم ميکند بياخ حق با سه تن نيست سه تن بي حياست بشنيد نام حيدري کعبه زهم ناگه دريد علي اي ماوراي درک انسان تمامه آيه هاي خوب قرآن علي سر حلقه عالمه اسرار هستي تمام آن بتان را تو شکستي به دوش مصطفي مولاء تو هستي به دوشه آن نبي علمه لدوني علي اي عالمه اسرار هستي افتاب دين تجلي کرد بر دوشه نبي شد مشخص وارث گنجينه علم نبي شد برابر آسمانم بر زمين پاي حيدر چون بر خاتم رسيد کعبه از امر خدا ناگه دريد شد شکاف حيدري ناگه پديد قدر مولاء را نداند کور دل هر که ناپاک باشد از مولاء خجل صاحب لاسيف بر ارباب معرفت دين خدا قابل تشريف قول لافتي مولا علي در حرم همچون خليل الله گشته بت شکن آنکه پا دوش نبي بنهاده پا مولا عليست بت شکن مثل احمد عشق زهرا ست علي شاهنشه سرير ولايت علي از انما ولي يکموالله ست علي وارث کل تمام انبياست در باغ نبي باغبان چشمه کوثر سه قايتي شاهراه حق تو هستي در سلوک کاينات پرورده بدامن خود مصطفا عجب گلي علي اي فرصت ناب محمد به کعبه پا نهادي دوش احمد بحق علي منکران بجز تخم حيضو زنا نيستند اين علي باشد محمد محمد هم عليست زيرو بالا چون شود هر دو يکيست خواند احمد خويشتن را با علي مولاي امتتا بداني ملک هستي جز علي سلطان ندارد تا بداني اين مرتضي جزمصطفي هم تا ندارد کيست در اين تصوير در آئينه احمد علي شب نشين عرش بوده پرده دار عالمي با نبي همراز سبحان الذي اسري علي پرده دار لو کشف مولا عليست پاک ميکرد اشک را تا سحر مولا علي غربت نيمه شب او که خشمش بود خود آئينه غمها علي صهر ابن عم وصي مصطفي حله پوش هل اتي يو انماست وارث گنجينه سر قضاء قابل تشريف قوله لافتي مولاء عليست عنايت مولاست تا يک باب علم باز شود و حقانيت علي که صد هزار باب علم دارد اين يکي از آن باب ها ميباشد در صورت تو پنج حس لامسه هست چسبيده اند به اين دو سوراخ بيني دماغ لا مسب از دهان هم ميشود نفس کشيد داري پنج حس بيشترز حيوان انسان پنج حس بيشتر ندارد الاغ ميخوردوميخابدو ميکند کار بد ميبويدهر جاي بد و دارد نفرت خداوند مثل ستاره بدن انسان را 5 عضوء بزرگ و شريف با سه عضوء کوچک و حقير قرار داد اگر 71 فرقه بدانند اين سه عضوء وجود دارد هيمن را علمه عثمان کرده و ميگويند حق با ماست پنج عضوء شسته ميشود در وضوء سه عضوء ماليده ميشود بو گندو نشوي خاک بر سر شرت را کم کن از سر ما مارو عقربو عنکبوت سياه کي بوود جانشينه رسول خدا فقط بگو علي مولاست اين گفته خدا و پيامبر خداست بارها گفت محمد که علي جانه منست هم بجانه عليو جان محمد صلوات نام علي به مثل چشمو گوشو ابرويت نام رمع به مثل د000 خ000 د000
9   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:  27 مرداد 90 - 14:49:56
من اگر رسول الله ازم ميخواست اسمشان را خط بزنم مي گفتم يا رسول الله جانم وجان پدرومادرم به فدايت من چنين کاري نخواهم کرد که بر نام مقدس فرستاده خدواند متعال خط بکشم.اين اوج ادب من مي رساند درمقابل رسول الله ........اگر معلم من به من بگويد مهدي بزن توي گوش من و با قاطعيت هم بگويد من اين کار را نخواهم کرد چرا که اين جسارتي بزرگ وبي شرمانه است. من هيچ جا به اندازه اين واقعه پي به ادب اسماني مولا نبرده ام. الحق نوراللهي اي مولا.جانم بفدايت که چه زيبا در مقابل رسول الله ادب کردي .آخ چقدر خوشحالم شيعه تو هستم مولا جان.هرچند لياقت شيعه تو بودن را ندارم. و درمقياس کوچيکتر اگر پدرم و يا معلمم ويا بزرگترم صريح بگويد پايت را دراز کن وبنشين من اينکار نمي کنم .من هرگز به خود اجازه بي ادبي نمي دهم.
ياعلي
10   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:  27 مرداد 90 - 16:17:19
آقاي حجت اله عرفانيان لطفا واضح تر و مرتب تر مطالب رياضي که فرمودين دوباره بنويسيد
11   نام و نام خانوادگي:  مهرداد     -   تاريخ:  07 شهريور 90 - 08:11:00
جناب پشتيباني:

در اينجا
http://al-shie.persianblog.ir/tag/%D8%B5%D9%84%D8%AD_%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%A8%DB%8C%D9%87
نيز ديدم پاسخ نسبتا(!!!) جالبي ارائه کرده است بالخصوص استنادش به اين فسمت از روايت:

«... ثم تبسم الىّ و قال يا على اما انک مستام مثلها فتعطى...»
على(عليه السلام) مى فرمايد: پيامبر اکرم(صلى ا... عليه وآله) به من تبسمى نمود و فرمود اى على به زودى تو را نيز به چنين عملى دعوت مى کنند و تو با مظلوميت به چنين کارى تن مى دهى
شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 2، ص 275 و بحارالانوار، مجلسى، ج 33، ص 350 و کشف الغمه، ابن ابى الحديد الاربلى، ج 1، ص 209 و اخبار الدولة العباسيه، ص 41.


که برخورد حضرت رسول (صلوات ا...عليه و آله و سلم) با حضرت اميرالمومنين (صلوات ا...وسلامه عليه) را بوضوح نشان داده و علاوه بر خبر از آينده ي حضرت رسول کاشفي ديگر از بدي يا خوب بودن عمل حضرت امير نزد حضرت رسول مي باشد!

حال براستي:

"قُومُوا عَنِّي" کجا و "تبسم الىّ" کجا؟!؟!؟!

"قُومُوا عَنِّي" کجا و "تبسم الىّ" کجا؟!؟!؟!

"قُومُوا عَنِّي" کجا و "تبسم الىّ" کجا؟!؟!؟!

"قُومُوا عَنِّي" کجا و "تبسم الىّ" کجا؟!؟!؟!

"قُومُوا عَنِّي" کجا و "تبسم الىّ" کجا؟!؟!؟!

"قُومُوا عَنِّي" کجا و "تبسم الىّ" کجا؟!؟!؟!

"قُومُوا عَنِّي" کجا و "تبسم الىّ" کجا؟!؟!؟!

"قُومُوا عَنِّي" کجا و "تبسم الىّ" کجا؟!؟!؟!

"قُومُوا عَنِّي" کجا و "تبسم الىّ" کجا؟!؟!؟!

"قُومُوا عَنِّي" کجا و "تبسم الىّ" کجا؟!؟!؟!



جانم بيکران بار به فداي مظلوميتت يااميرالمومنين!



مظلوميت مولا را ببينيد!!!!!!!!!!!


که حتي دفاع شجاعانه اش از رسول ا...صلوات ا...عليه و آله و سلم را نيز چنين تاويل و تفسير مي کنند و به خورد مردم عوام مي دهند اين عمري ها!!!



لعنت بر همگيشان.





والسلام علي من اتبع الهدي.
12   نام و نام خانوادگي:  يا مظلوم اميرالمومنين!     -   تاريخ:  07 شهريور 90 - 08:44:05
يک لحظه!


براستي:
"قُومُوا عَنِّي" قضيه ي قرطاس کجا و "تبسم الىّ" قضيه ي حديبيه کجا؟!



براستي:
"لعن الله من تخلف عن جيش اسامة" کجا و "تبسم الىّ" کجا؟!



براستي :
"ما شككت في نبوت محمد كشكي في يومي هذا" ي عمر در صلح حديبيه کجا "و هُوَ وَاللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ، وَإِنْ رَغِمَ أَنْفُكَ، لا وَاللَّهِ، لا أَمْحُهَا" که حضرت امير در صلح حديبيه خطاب به سهيل بن عمرو فرمود کجا؟!



براستي"
"أنت الذي تزعم أنك رسول الله؟" عايشه خطاب به حضرت رسول کجا و "و هُوَ وَاللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ، وَإِنْ رَغِمَ أَنْفُكَ، لا وَاللَّهِ، لا أَمْحُهَا" ي اميرالمومنين خطاب به سهيل بن عمرو دشمن رسول خدا کجا؟!



و براستي:
"ان رسول الله قد يهجر (يا) هجر" عمربن صهاک خطاب به رسول خدا کجا و "لا تشجعني نفسي على محو اسمك من النبوة" اميرالمومنين خطاب به رسول خدا کجا؟!




در آخر فقط مي گويم:
جانم بيکران بار به فداي مظلوميتت يااميرالمومنين!







ديگر هيچ نمي گويم قضاوت با خرد شما
فقط مظلوميت مولا را ببينيد و بگرييد!!!!!!!!!!!






ا...هم العن الجبت و الطاغوت.
برداشت احاديث از اين سايت و وبلاگ مذکور در کامنت قبلي ام.
13   نام و نام خانوادگي:  اميرحسين از بيرجند     -   تاريخ:  26 مهر 90 - 14:39:01
در جريان صلح حديبيه مومنين با رسول مکرم اسلام ص مخالفت ننمودند اما منافقيني که و ما ينطق ان الهوي را درک نکرده بودند باپيامبري که به فرموده قرآن از روي هوا وهوس حرف نمي زند به مخالفت پرداختند، که اين را هم مي توان به کلکسيون افتخارات خليفه دوم جناب عمر افزود.
14   نام و نام خانوادگي:  س.گوهري     -   تاريخ:  29 آبان 90 - 13:31:14
سلام.من مي خواهم يک تحقيق در باره اين جمله بنويسم من مات علي بن ابيطالب مات شهيدا لطفا منا بع لازم مثل سايت ياکتاب يا مقاله اي مي شناسيد معرفي کنيد.و بگوييد اين جمله از کيست؟
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

اين روايت در چند كتاب اهل سنت به نقل از رسول خدا (ص) آمده است :
وقال رسول الله صلى الله عليه وسلم  من مات على حب آل محمد مات شهيداً ، ألا ومن مات على حب آل محمد مات مغفوراً له ، ألا ومن مات على حب آل محمد مات تائباً ، ألا ومن مات على حب آل محمد مات مؤمناً مستكمل الإيمان ، ألا ومن مات على حب آل محمد بشره ملك الموت بالجنة ، ثم منكر ونكير ، ألا ومن مات على حب آل محمد يزف إلى الجنة كما تزف العروس إلى بيت زوجها ، ألا ومن مات على حب آل محمد فتح له في قبره بابان إلى الجنة ، ألا ومن مات على حب آل محمد جعل الله قبره مزار ملائكة الرحمة ، ألا ومن مات على حب آل محمد مات على السنة والجماعة ، ألا ومن مات على بغض آل محمد جاء يوم القيامة مكتوب بين عينيه : آيس من رحمة الله ، ألا ومن مات على بغض آل محمد مات كافراً ، ألا ومن مات على بغض آل محمد لم يشم رائحة الجنة
الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل في وجوه التأويل ج 4   ص 224، اسم المؤلف:  أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشري الخوارزمي الوفاة: 538 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : عبد الرزاق المهدي

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

15   نام و نام خانوادگي:  مجتبي نيکوکلام     -   تاريخ:  04 دي 90 - 10:41:41
با سلام

لطفا نسخه پي دي اف مطالب را هم در اختيار استفاده کنندگان قرار دهيد.
16   نام و نام خانوادگي:  آبان     -   تاريخ:  13 بهمن 90 - 03:02:11
بنام خدا عرض سلام و تشکر با توجه به اينکه قرآن فرموده که "حضرت پيامبر -ص- پيش از بعثت سواد نداشت" به نظر مي رسد بخشي از برخي از روايت هاي بالا که طبق آنها ايشان از امام علي-ع- خواستند دستشان را روي نامشان بگذارند تا آن را پاک کنند صحيح نيست. نظر کارشناس محترم چيست؟ ممنون و خدا نگهدارتان
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

اين تهمت به رسول خدا (ص) كه سواد نداشتند ، تهمتي بي پايه و اساس است :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1324

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

17   نام و نام خانوادگي:  احمد     -   تاريخ:  14 بهمن 90 - 00:28:08
باسلام خدمت برادران زحمت كش اين سايت سوال من اينست كه چراوقتZ پيامبرقلم وكاغذخواست مولاعلZ خدمت رسول نياوردودرثانZ حالاكه رسول ننوشتندامت درگمراههZ است ثالثاپيامبرشفاهZ وعلنادرغديرتبليغ كرده ايالزومZ برنوشتن بودرابعااياپيامبراسم يك نفربعدازخودمينوشت ياتمام امامان اگرفقداسم مولاعلي رومينوشت امامت ديگرامامان راچه كسي كتبا مينوشت واخرين سوال ايادستورات واحكام مهم ديگرشفاهي بودندياكتبي باارزوZ موفقيت روزافزون به ايرانيان عزيزوارجمند khiserr
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1. طبق برخي روايات بعد از بيرون كردن مخالفين حضرت امير عليه السلام برگه‌اي آورده و نامه را نوشتند .

2. تضلوا بعدي خطاب به حاضرين است ؛ يعني شما اگر مي‌خواهيد هدايت شويد و راهي براي گمراهي شما نباشد ، كاغذ بياوريد و چون نياوردند ، آنها كه بيرون شدند گمراه شدند .

3. اگر نامه نوشته مي‌شد ديگر حاضرين نمي‌توانستند منكر شوند كه از پيامبر (ص) دليلي براي خلافت بعد از خود وجود ندارد ! و به همين دليل مجبور به اتباع مي‌شدند .

4. بعضي دستورات حضرت (ص) به صورت شفاهي و برخي ديگر به صورت كتبي بودند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

18   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:  02 ارديبهشت 91 - 20:26:49
لعنت خدا بر انکس که با فرمان رسول خدا مخالفت کرد
19   نام و نام خانوادگي:  عليرضا ن     -   تاريخ:  22 ارديبهشت 91 - 21:04:48
با سلام يکي از ادله منکران امي بودن پيامبر(ص)، ادعاي نوشتن اسم خود در جريان معاهده صلح حديبيه است، وقتي حضرت علي نام حضرت را به عنوان ( محمد رسول الله) در معاهده نوشت، مورد مخالفت نماينده مشرکان مکه قرار گرفت که حضرت خود قرار داد را برداشته و نام رسول الله را پاک و اسم خود را به صورت محمد بن عبدالله نوشت. خواهشمندم اين شبهه را توضيح دهيد.
جواب نظر:

باسلام

دوست گرامي

براي پاسخ سؤال خود به اين آدرس مراجعه كنيد:

موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
20   نام و نام خانوادگي:  عليرضا ن     -   تاريخ:  26 ارديبهشت 91 - 01:13:54
با سلام سوالي که چند روز پيش بدين مضمون پرسيدم را جواب دهيد: يکي از ادله منکران امي بودن پيامبر(ص)، ادعاي نوشتن اسم خود در جريان معاهده صلح حديبيه است، وقتي حضرت علي نام حضرت را به عنوان ( محمد رسول الله) در معاهده نوشت، مورد مخالفت نماينده مشرکان مکه قرار گرفت که حضرت خود قرار داد را برداشته و نام رسول الله را پاک و اسم خود را به صورت محمد بن عبدالله نوشت.
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
لطفا براي يافتن پاسخ سؤالات خود عنوان مطلبي كه در ذيل آن نظر داده ايد يا اگر جواب آن را در قسمت نظرات پي گيري مي كنيد، تاريخ نظر دادن را مد نظر قرار دهيد چون برخي سؤالات نياز به بررسي دارند و ديرتر جواب داده مي شود و هر گاه پاسخ داده شدند به ترتيب تاريخي كه نظر داده ايد در صفحه نظرات قرار مي گيرد لذا شايد در صفحات بعدي بروز شود. اين سؤال شما هم قبلا در اين آدرس جواب داده شده است.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
21   نام و نام خانوادگي:  ذلفقار محمدي اصل     -   تاريخ:  28 مرداد 91 - 15:18:43
راغب مي گويد :عبدالله بن زبير ، عبدالله بن عباس را به خاطر حلال دانستن متعه سرزنش کرد ، ابن عباس به او گفت : از مادرت بپرس که چگونه عقدي ميان او و پدرت صورت گرفت ؟ او از مادرش پرسيد و پاسخ شنيد که من تو را به طريق متعه به دنيا آوردم. المحاضرات ج ۲ ص ۹۴ – المحلي ج ۹ ص ۵۱۹ – شرح زرقاني ج ۳ ص ۱۵۴-مسند طيالسي ص۲۲۷ ح ۱۶۳۷ – زاد المعاد ابن قيم ج۱ص ۲۱۹ – سيراعلان النبلاء ج ۱۵ ص ۲۴۳ سوال ما اين است : آيا اين عمل نزد جماعت پيروز سقيفه زنا محسوب ميشود يا متعه حاضر هستيد بگويد دختر مولا و سرورتان زناکار است و نوه اربابتان زنازاده است ؟ خداوندي سلام چرا دنيا تعجب ميکند که چرا شيعه ها عجيب قريبند چون نميدانند شيعه ها داري بزرگترين پشتوانه و گنج معنوي عالم نزد آنان است با چه اعجوبه زيبايي طرف هستند ما شيعيان هيچ فرقي بين حضرت عيسي و حضرت مهدي هر دو محبوب دل ما شيعيان و خداوند هستند پس اگر شما به عيسي اعتقاد داريد يعني شيعه قائم آل محمد (عج) هستيد و اگر قائم را قبول داريد پيرو موسي و عيسي و خضر نبي نيز هستيد هيچ فرق نميکند همه پيامبران يک هدف داشتند معرفت به الله تعالي پس شناختيد دشمنان عالم کسيست که به پيامبران الهي معتقد نباشد ما گير کارمان يک مشت زبان نفهم که ولايت علي و 12 فرزندان رسول خدا را نميداند گمراه ميباشد دعا ميکنيم همه هدايت شوند اگر به يک پيامبر معتقد بودند بهتر بود حتي گوساله پرستهاي زمان موسي بخدا بهترازاين وهابي هاي اشغالگر هستند که زبان نفهم به هيچ صراطي مستقيم نيستند شيعه پيرو کسيست که نمونه است مظهر زيبايي و کمال نور پروردگار است عشقو زيباي را در چهره مهدي مولاء را بايد ديد يکي از نشانه هاي جانشين پيامبر زنده کردن مردگان توسط عصاي موسي و انگشتر سليمان و ذلفقار عليست اگر کسي ادعا کرد جانشين پيامبرا»سلام است و به تمام زبانهاي دنيا نتواست صحبت کند به زبان تمام حيوانات نتواست صحبت کند او جانشين پيامبر نيست مهدي مولاء و حضرت عيسي (ع) داراي اين ويژگي ميباشند که مرداگان را به امر خدا زنده ميکنند قرآن ناطق فقط و فقط عليست که پيامبر فرمود من شهر علم و علي با بها هر کس علم و معرفت ميخواهد بايد علي و فاطمه را بشناسد علي در محراب کعبه به دنيا آمد و در محراب نماز شهيد شد در شب قدر 19 رمضان ضربدر 6 سطح کعبه بنام الله محمد علي فاطمه حسن و حسين = 114 سوره قرآن ناطق فقط و فقط قرآن ناطق عليست نور به ابجد 256+ علي 110= 366 روز سال خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم 365 روز قرار داد ضرب اين سه عدد هر کدام در خودش جمعشان ميشود 365 روز سال مثل روز روشن است که حق با عليست 365 روز سال تقسيم بر 5 تن آل عباء = مردم 73 فرقه مکه و مدينه که امامان خود را رها و پيرو پادشاهان جبار شدند 73 فرقه گمراه جنگ جمل که به ابجد ميشود 73 جمل 73 گروه کافر بي دين امام خود را تنها گذاشتند و کافر شدند پيامبر فرمود که فقط يک فرقه روسفيد است که فرقه به ابجد 385 شيعه هم 385 و آن فرقه علي و محمد سلمان فارسي و يارانش ميباشد سلام بر ابولوء لوء شيعه علي مولود کعبه به ابجد 183 منهاي 110= 73 فرقه نادان که علي را بعداز پيامبر تنها گذاشتند و بر عهدي که در غدير بسته بودند عهد شکستند و در قرآن آنها که عهد شکستند در آتش افکنيم پيامبر فرمود از 73 فرقه دين مسيح فقط يک فرقه به بهشت ميروند و آن فرقه جدم عبدالله بود و از 73 فرقه دين اسلام هم فقط يک فرقه به بهشت ميرود فقط يک فرقه به حساب ابجد تمام اديان فرقه به ابجد 385 شيعه هم 385 ميباشد که خداوند سال ماه و ساعت و فشار خونت را هم 12 قرار داده دوازده خليفه الهي که خداوند سال را هم بخاطر آنان 365 روز قرار داده 5تن خانواده پيامبر و 12 تن نوه هاي پيامبر و امامان شيعه جمع اينها ميشود 14 معصوم 14+5 تن = 17 رکعت نماز در 5 وقت بنام 5 تن هر نمازي را سه بار در خودش ضرب و + نام علي 110 کن ميشود 366 روز سال و سه رکعتي 365 روز سال ميشود خداوند کعبه را مکعب آفريد تا نام الله محمد علي فاطمه حسن و حسين هر کدام در يک سطح کعبه قرار بگيرند و کعبه را 12 ضلع قرار داد بنام 12 امام شيعه 12 امام +14 معصوم = 26 راه حق به ابجد 26 علي هم 26 وصيت 26 ميباشد علي در کعبه متولد شد در محراب کعبه و در محراب نماز هم شهيد شد که خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار داد مثل روز روشن است که حق با شيعيان ميباشد 5 تن ضربدر5خودش =25 و 12امام ضربدر خودش =144 و 14 معصوم ضربدر 14 خودش = 196 +144+25 =365 روز سال ديگر اديان اگر مرد هستند ثابت کنند سال بخاطر دين آنها ميباشد کعبه ميگويد علي فرزند من است خانه خدا هر کس آن را در زنده بودن زيارت نکند در آخرت به زيارت هيچ يک از پيامبران نائل نخواهد شد هم صحبتي نخواهد داشت اگر بتواند و نرود مقام کعبه از بيت المقدس بالاتر است اگر بت المقدس بالاتر بود هم اکنون هم قبله تمام عالم بود ولي کعبه دلها قبله تمام عالم است همه بسوي زادگاه علي سجده ميکنند تا بدانند نماينده واقعي عالم علي و 12 امام شيعه که خداوند ساعت را هم 12 ساعت قرار داد 12 ضبدر 5 تن =60 ثانيه و دقيقه و ساعت هم ميگويد حق با عليست و شيعيانش شما بزرگواران را به دين اسلام شيعه دعوت مينمايم بلند بگوئيد لا اله الا الله محمد رسوالله علي ولي الله و اشهد ان قائمنا حجت الله تا شيعه پاک منجي آخر الزمان و اهل نجات شويد همين که اين کلمات را بر زبان برانيد شما محبوب خداي يکتا خواهيد شد و شيعه پاک منجي آخر الزمان اگر شما هم معادله اي داريد رو کنيد آيه ان منل مجرمين منتقموم آيه شيطان 22 عمر 22 سم دين22 کسي که بخاطر خدا سجده نکرد به آدم و کعبه خداوند در قرآن مجرمان را سخت کيفر ميدهد ان منل مجرمين منتقمون ابجد اين آيه 1202 و ابجد سه خليفه وهابي هم 1202 ميباشد دين اسلام را از مسيرش منحرف نمودند بخاطر خلافت دوساله ابوبکر بعد از دوسال خلافت از دنيا رفت و عمر ده سال بعد 2+10 = 12 امامت را رها کردند و علي را تنها گذاشتند مگر پيامبران پيش از اين را تنها نگذاشتند مگر عيسي را حرمت نهادند مگر موسي را قدر دان بودند مگر ادريس و لوط و نوح را مجنون نخواندند چون وقت تنگ است از من در خواست کنيد روزي ده معادله حق و حقيقت برايتان بفرستم کلمه فته ميگويد اين سه خليفه بر عليه 14 معصوم فتنه نمودند فتنه به ابجد 535 - عمر 310=225ضربدره 3 خليفه 675 - 661 عثمان =14 به 14 معصوم پيامبر و خانواده اش خيانت کردند ناقص العقل به ابجد چه کسيست 471 - ابوبکر 231= 240 ضبدر 3سه خليفه= 720= گمراه ترين کور دل ه ابجد 720 ميشود جمال حضرت کبريا’ چه کسيست به ابجد جمال حضرت کبريا’ 1584 تقسيم بر 110 = 14 معصوم ضرب 12 امام در 12 = 144 اي عاجز از يک معادله روزي ده معادله از من بخواه به عدد سوره هاي قرآن چرا به علي ميگويند قرآن ناطق چون در کعبه بدنيا آمده در 13 رجب کعبه به ابجد 97+13 رجب =110 عليست فرزند محراب کعبه در محراب نماز شهيد شد در 19 رمضان ضبدر 6 سطح کعبه دربست بداد خانه خود را به علي يعني که علي خانه زاد کعبه ست 19ضبدر 6 سطح کعبه =114 سوره قرآن ناطق علي ميباشد 114سوره قرآن +26= 140به ابجد علم ميشه 140 پيامبر فرمود من شهر عللمم و علي بابها سفينه النجات و علي بابها هر کس علم ميخواهد اول بايد علي و فاطمه را بشناسد پيامبر در روزهاي پايان سال مبارکشان فرمودند بعد از من امت من همانند امت عيسي به 73 فرقه از هم ميپاشد و فقط يک فرقه اهل نجات است يک فرقه به ابجد فرقه 385 شيعه 385 فقط شيعه بر حق است و لا غير شيعه به ابجد 25 +26 علي =51+21 شهادت علي در شب قدر 21 رمضان =72 شهيد کربلاء شهادت علي در محراب نماز برابري ميکند با شهادت حسين در کربلاء علي(ع) فرمود من و حسين بخاطر گمراهي اين دو خليفه اولو دوم که تا سن 41 سالي هنوز بت پرست بودند شهيد خواهيم شد حساب ميکنيم سخن مولا ء را 5 تن +12 امام +14 معصوم +41 سال بت پرستي ابوبکر و عمر = 72 شهيد کربلاء 114 سوره قرآن داريم منهاي 4 خليفه =110 علي ودين محمد در 18 ذلحجه در غدير خم کامل شد 18+92 محمد =110 دين حق تشيع علي کاملترين دين در غدير خم کامل شد کامل کننده دين خدا بنام علي مولاست 110 شيعه در روز قدير محمد 92+18 ذالحجه قدير خم = 110 علي خوشا به حال جنيان جعفر فرمود ما طايفه جن اصلا وهابي و سني نداريم چون عده زيادي از ما در غدير خم به امر پيامبر ديدند که علي جانشين پيامبر شد و ابوبمکر و عمر دست بيعت دادند و جعفر فرمود من خودم ديدم اين سه کافر عهد بستند پيامبر را به شهادت برسانند بخاطر اينکه علي را برگزيد پيامبر به دستور خدا و جبرئيل علي را انتخاب نمود خاسته تنها پيامبر که دامادش باشد نبود اصلا مگر پيامبر شوهر ننه شماست که اينقدر ناراحت ميشويد پيامبر مگر رهبر و جانشين خدا نيست پس يک عده ننه سگ چه ميگويند پيامبر دوست داشت علي را که دامادش است انتخاب کند و اگر عمر را بلند ميکرد و محکم به زمين ميزد چقدر خوب ميشد ابوبکر را بلند و محکم با دهان به زمين ميکوبيد باز اين اهل جهالت ميگفتند اين دو زمين خورده پيامبرند تا کور شود هر آنکه نتواند ديد پيامبردوست داشت دست علي دامادش را بلند کند تا يک عده از قصه بميرند دق کنند و شهادت کعبه به تولدعلي در کعبه امامت علي کعبه به ابجد 97+13 رجب تولد علي در محراب کعبه =110 يکي از وهابي ها با ناراحتي ميگفت پيامبر پارتي بازي کرد چون دامادش بود او را انتخاب نمود با طرز گفتارش فهميدم اينها نه تنها بغز و کينه علي را در دل دارند از آن بدتر بغز و کينه پيامبر را از علي بيشتر دارند که چون دامادش بود پارتي بازي کرد گفتم مگر پيامبر شما محمد نيست مگر قر آن نميگويد به پيامبر دروغ نبنديد وگر نه کافريد گفت چرا ولي خوشمان نيامد پيامبر پارتي بازي کرده گفتم اي لعنت بر تو که به پيامبر هم ايمان نداري معلوم ميشود طرز فکر تو هم مثل اجداد گرگت هم همينطور بوده از نظر وهابي دانستن حق و باطل امريست باطل چه فرق ميکند شيطان رهبر ما باشد يا عمر چون ابجد نام هر دو 22 ميشود ديدم از نظر خودش حق با ايشان است اسم خودمان را مسلمان فرقي ندارد عمر رهبر ما باشد يا شيطان و پيامبر را هم قبول ندارند چون پارتي بازي نموده و دامادش علي را رهبر قرار داده است شکاف کعبه که به سمت شيعيان واقعي مولاء علي ميباشد و آن را تبرک ميکنند اين معجزه بزرگ تاريخ جهان را محمد به ابجد 20+26 علي =46 ماه به ابجد ميشود 46 ماه عالم 14 معصوم شيعه است قمر به ابجد 340+26=366 روز سال ماه به ابجد 46ضربدر 5تن = 340 +26 علي = 366 روز سال مثل يعني 5+6+3= 14 معصوم شيعه روز روشن است حق با عليست مهدي به ابجد کبير 59 يعني 5+9 = 14 معصوم 9+5 = 14 معصومابجد امام مهدي 59 آيه 59 سوره قصص و نريد ان مون الذين علي الذين استضعفوفي الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارسين پيغمبر فرزندش مهدي که به ابجد عمر را قصاص خواهد کرد 59ضربدر 3 خليفه =177+110علي = 287+23مهدي= 310 عمر را مهدي زنده و به سزاي عملش ميرساند اي مرگ بر وهابي کودن پليد گمراه بلند بگو اشهد ان لا اله الا الله محمد رسوالله علي ولي الله تا عذاب نکنه شما خدا 5 رابطه زيباي ديگر نمونه اين را دارم که هم اکنون در دست رسم نيست در قم جا گذاشتم اگه شما بخواهيد بگيد زنگ بزنم برام فکس کنند دماوند به حمد الله کوه دماوند را امروز فتح نموديم و در حال برگشتن از گوه نوردي 7 تا وهابي کوه نورد شيعه شدند ميگويند از وقتي شيعه شديم هزار برابر راحت تر قله ها را فتح ميکنيم گفتم معلومه از ماهواره فرستادند عربها به فضاء پس کي سال 30 هزار ميخواهيد ادعا کنيد ميتونستيد و نخواستيد اي موش خوراي پليد چلپاسه خورها به خوردن خرچنگ روي آوردندچين هم که ميرند گوست سوپ موش و خوک و گربه به جاي گوشت خر به آنها غالب ميکنند آخه مغز خر کوچيکه اندازه مغز وهابي که به آپولوه نداشته شان افتخار ميکنند قمر به ابجد 340+26 علي = 366 روز سال قمر 340+شيعه = 365 روز سال شيعه بر حق است نه وهابي کودن پليد هفت دوره کعبه 7+ 5 تن = 14 معصوم +5 تن =17 رکعت نماز در 5 وقت بنام 5 تن عيدقدير 110 مولود کعبه به ابجد 183 منهاي 110= 73 فرقه نادان که علي را بعداز پيامبر تنها گذاشتند و بر عهدي که در غدير بسته بودند عهد شکستند و در قرآن آنها که عهد شکستند در آتش افکنيم که خداوند سال ماه و ساعت و فشار خونت را هم 12 قرار داده دوازده خليفه الهي که خداوند سال را هم بخاطر آنان 365 روز قرار داده 5تن خانواده پيامبر و 12 تن نوه هاي پيامبر و امامان شيعه جمع اينها ميشود 17 رکعت نماز در 5 وقت بنام 5 تن خداوند کعبه را مکعب آفريد تا نام الله محمد علي فاطمه حسن و حسين هر کدام در يک سطح کعبه قرار بگيرند و کعبه را 12 ضلع قرار داد بنام 12 امام شيعه 12 امام +14 معصوم = 26 راه حق به ابجد 26 علي هم 26 ميباشد علي در کعبه متولد شد در محراب کعبه و در محراب نماز هم شهيد شد که خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار داد مثل روز روشن است که حق با شيعيان ميباشد 5 تن ضربدر5خودش =25 و 12امام ضربدر خودش =144 و 14 معصوم ضربدر 14 خودش = 196 +144+25 =365 روز سال يعني 5+6+3= 14 معصوم پيامبر و علي ديگر اديان اگر مرد هستند ثابت کنند سال بخاطر دين آنها ميباشد کعبه ميگويد علي فرزند من است خانه خدا هر کس آن را در زنده بودن زيارت نکند در آخرت به زيارت هيچ يک از پيامبران نائل نخواهد شد هم صحبتي نخواهد داشت اگر بتواند و نرود مقام کعبه از بيت المقدس بالاتر است اگر بت المقدس بالاتر بود هم اکنون هم قبله تمام عالم بود ولي کعبه دلها قبله تمام عالم است همه بسوي زادگاه علي سجده ميکنند تا بدانند نماينده واقعي عالم علي و 12 امام شيعه که خداوند ساعت را هم 12 ساعت قرار داد 12 ضبدر 5 تن =60 ثانيه و دقيقه و ساعت هم ميگويد حق با عليست و شيعيانش شما بزرگواران را به دين اسلام شيعه دعوت مينمايم بلند بگوئيد لا اله الا الله محمد رسوالله علي ولي الله و اشهد ان قائمنا حجت الله تا شيعه پاک منجي آخر الزمان و اهل نجات شويد همين که اين کلمات را بر زبان برانيد شما محبوب خداي يکتا خواهيد شد و شيعه پاک منجي آخر الزمان اگر شما هم معادله اي داريد رو کنيد آيه ان منل مجرمين منتقموم آيه شيطان 22 عمر 22 سم دين22 هذيان 22 مقصر 22 شيطان 22 عمر 22 کسي که بخاطر خدا سجده نکرد به آدم و کعبه خداوند در قرآن مجرمان را سخت کيفر ميدهد ان منل مجرمين منتقمون خدا را شکر که کلمه مقصر معناي واقعي خود را در ظالم پيدا و گروهي از گمراهي نجات پيدا کردند.
22   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:  12 شهريور 91 - 00:17:13
رسول خدا از علي ناراحت نشد اما درقضيه ي قرطاس بشدت ناراحت وعصباني شد وگفت ازکنار من برويد بيرون
23   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:  08 ارديبهشت 92 - 12:53:38
به نام يزدان بخشاينده بخشايشگر
خداييش بعضي‌ها خجالت نمي‌کشند که دلشون رو به چه چيزهاي احمقانه‌اي خوش کرده‌اند !
خودشون احمقند فکر مي‌کنند با اين کارشون مي‌تونين عيبي ايرادي چيزي در وجود حضرت علي (ع) پيدا کنند!
براشون هم مهم نيست که عمر تا چه اندازه غرق در کثافات و گناه باشه مهم اينه که يه عيبي از حضرت علي پيدا کنند که کل جنايات عمر رو باهاش ماله کشي کنند!
يعني عاشق اينند که احمق و جاهل و گناهکار بمانند!
ولي خوب شما جوابي داديد در حد لالي گا! محکم و دندان شکن!
اما بعيده اينجور آدم‌ها بيان و اين جواب‌ها رو بخونن و شايد هم اگر بخونن امکان داره باز هم به اين شبهه اتکا کنند! ( خوبه که دليلي و برهان قرآني هم آورديد)




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما