* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 08 آذر 1390 تعداد بازديد: 11699 
آيا روايت معتبرى در منابع اهل سنت وجود دارد كه ثابت كند، اميرمؤمنان عليه السلام، تمام اتفاقات آينده را تا قيامت مى‌دانست؟
گروه امام علي (ع)  

پاسخ

ترديدى نيست كه اميرمؤمنان عليه السلام، نفس رسول الله صلى الله عليه وآله و دروازه علم آن حضرت است، بنابراين عجيب نيست كه اميرمؤمنان عليه السلام وارث تمام علوم نبوى باشد.

روايت صحيح السندى در منابع اهل سنت وجود دارد كه ثابت مى‌كند اميرمؤمنان عليه السلام از تمام اتفاقات آينده خود تا روز قيامت آگاه بوده است و به مردم اعلام كرده است كه هر سؤال خواستيد پاسخ آن را خواهم داد.

عبد الرزاق صنعانى، استاد محمد بن اسماعيل بخارى در تفسير خود مى‌نويسد:

عن معمر عن وهب بن عبد الله عن أبي الطفيل قال شهدت عليا وهو يخطب وهو يقول سلوني فوالله لا تسألوني عن شيء يكون إلى يوم القيامة إلا حدثتكم به وسلوني عن كتاب الله فوالله ما من آية إلا وأنا أعلم بليل نزلت أم بنهار أم في سهل أم في جبل.

از أبوطفيل نقل شده است كه شاهد بودم كه على عليه السلام خطبه مى‌خواند و مى‌فرمود: از من بپرسيد، به خدا سوگند! از هر چه كه تا روز قيامت به وجود مى‏آيد و اتفاق مى‌افتد، سؤال نمى‏كنيد؛ مگر اين كه تمام آن‌ها را پاسخ مى‏گويم. از كتاب خدا بپرسيد؛ به خدا سوگند! هيچ آيه‏اى نازل نشده است؛ مگر اينكه از همه شما داناترم كه شب نازل شده است يا روز، در صحرا نازل شده است يا در كوه‏.

الصنعاني، ابوبكر عبد الرزاق بن همام (متوفاى211هـ)، تفسير القرآن، ج3، ص241، تحقيق: د. مصطفى مسلم محمد ، ناشر: مكتبة الرشد ـ  الرياض، الطبعة: الأولى، 1410هـ

بررسي سند روايت

معمر بن راشد:

معمر بن راشد الأزدي مولاهم أبو عروة البصري نزيل اليمن ثقة ثبت فاضل.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، تقريب التهذيب، ج1 ص541، رقم: 6809،  تحقيق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشيد - سوريا، الطبعة: الأولى، 1406 - 1986.

وهب بن عبد الله:

وهب بن عبد الله بن أبي دبي بموحدة مصغر الهنائي بضم الهاء ونون ومد الكوفي وقد ينسب لجده ثقة من الخامسة وروايته عن سلمان مرسلة عس

تقريب التهذيب ج1 ص585، رقم: 7478

عامر بن واثلة:

عامر بن واثلة بن عبد الله بن عمرو بن جحش الليثي أبو الطفيل وربما سمي عمرا ولد عام أحد ورأى النبي صلى الله عليه وسلم وروى عن أبي بكر فمن بعده وعمر إلى أن مات سنة عشر ومائة على الصحيح وهو آخر من مات من الصحابة قاله مسلم وغيره ع.

تقريب التهذيب ج1 ص288، رقم: 3111

ديگر دانشمندان و محدثان اهل سنت، نيز همين روايت را با سند‌هاى خودشان نقل كرده‌اند كه تنها به ذكر آدرس آن‌ها اكتفا مى‌كنيم:

الأزرقي، ابوالوليد محمد بن عبد الله بن أحمد (متوفاى250 هـ)، أخبار مكة وما جاء فيها من الأثار، ج1، ص50، تحقيق رشدي الصالح ملحس، ناشر: دار الأندلس للنشر - بيروت - 1996م- 1416هـ.

ابن أبي حاتم الرازي التميمي، ابومحمد عبد الرحمن بن أبي حاتم محمد بن إدريس (متوفاى 327هـ)، الجرح والتعديل، ج6، ص191، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة: الأولى، 1271هـ ـ 1952م.

البغدادي، ابوبكر أحمد بن علي  بن ثابت الخطيب (متوفاى463هـ)، الفقيه و المتفقه، ج2، ص351 ـ 352، تحقيق: أبو عبد الرحمن عادل بن يوسف الغرازي، ناشر: دار ابن الجوزي - السعودية، الطبعة: الثانية، 1421هـ

البغدادي، ابوبكر أحمد بن علي  بن ثابت الخطيب (متوفاى463هـ)، تالي تلخيص المتشابه، ج1، ص62، تحقيق: مشهور بن حسن آل سلمان , أحمد الشقيرات، ناشر: دار الصميعي - الرياض، الطبعة: الأولى، 1417هـ

النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاى 463هـ)، جامع بيان العلم وفضله، ج1، ص114، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت – 1398هـ.

السمعاني، ابوالمظفر منصور بن محمد بن عبد الجبار (متوفاى489هـ)، تفسير القرآن، ج5، ص250، تحقيق: ياسر بن إبراهيم و غنيم بن عباس بن غنيم، ناشر: دار الوطن - الرياض - السعودية، الطبعة: الأولى، 1418هـ- 1997م.

الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاى671هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج1، ص35، ناشر: دار الشعب – القاهرة.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج8، ص599، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.

العيني الغيتابي الحنفي، بدر الدين ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاى 855هـ)، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج19، ص190، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.

جالب است كه همين روايت با همين مضمون از رسول خدا صلى الله عليه واله نيز نقل شده است، احمد بن حنبل در مسند خود مى‌نويسد:

حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا بن أبي عدي عن حُمَيْدٍ عن أَنَسٍ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لاَ تسألوني عن شيء إلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ الا حَدَّثْتُكُمْ.

از أنس نقل شده است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: از هر چه كه تا روز قيامت به وجود مى‏آيد و اتفاق مى‌افتد، سؤال نمى‏كنيد؛ مگر اين كه تمام آن‌ها را پاسخ مى‏گويم.

الشيباني،  ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج3، ص107، ح12063، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.

اين روايت نيز از نظر سندى هيچ اشكالى ندارد و تمام راويان آن از روات بخارى و مسلم هستند.

طبق اين دو روايت، رسول خدا صلى الله عليه وآله و اميرمؤمنان عليه السلام، از تمام اتفاقات و حوادث آينده خود، تا روز قيامت آگاه بوده‌اند و اگر كسى از آن سؤال مى‌كرد، قطعا پاسخ مى‌شنويد.

با اين وجود آيا شايسته است كسانى ديگرى جانشين رسول خدا صلى الله عليه وآله شوند كه حتى ساده‌ترين مسائل و احكام شرعى خود را نمى‌دانسته‌اند؟

 

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتى حضرت ولى عصر

 

 

 



    فهرست نظرات  
81   نام و نام خانوادگي:  اهل سنت هرمزگان     -   تاريخ:  12 خرداد 91 - 10:51:03
کافر همه را به کيش خود پندارد
مولاي ما که ابوبکر و عمر و علي و کساي ديگه نيستند اهل سنت مذهب مولاپرستي و شخصيت پرستي ندارند مولاي ما حبييمان رسول الله ص است وبالاتر از همه الله جل جلاله بقيه اصحاب و خويشان و البته مومنين ومسلمين صدر اسلام هستند که احترامشان و تکريمشان برما فرض است نه پرستششان!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!و اسطوره سازي از آنها اگر شما ديديد اهل سنت سالگرد تولد يا عزا براي خلفا بگيرند يا بگويند يا ابوبکر ياعمر يا عايشه اونوقت ادعا کنيد وگرنه از روي قياس مذهب خودتان نسبت ندهيد نه علي علم غيب داشته نه احدي از زنان پيامبر و نه اصحاب هيچ کس هم به غير از فرشتگان از لغزش معصئم نيست مگر خود پيامبران که خداوند جهت صحت ابلاغ وحي نميگذارد لغزش کنند.
82   نام و نام خانوادگي:  فقط خدا     -   تاريخ:  13 خرداد 91 - 15:56:46
برادران سني خواهش ميكنم به اين اهل شايعه يا همان شيعه بحث نكنيد انها ودين دروغينشان را به خدا بسپاريد. اينها كساني هستند كه دجال از ميان اونا پيدا ميشه وطبق گفته پيامبر محمد مهدي در اخر الزمان با يكي از غذواتش از بين مي برد البته همراه با برادران يهودي ونصاريشان كه همان بشار اسدي است كه امروز خون زن وبچه هاي مسلمانان از وجودش مي چكد وبه گفته بزرگانشان همراهي كردن بشار اسد جهاد است و اي شيعه ها (شايعه ها) اگر خود را مرد ميناميد اين گفته هاي دروغينتان را در كلمه و وصال مطرح كنيد تا همه جوابتان را بشنوند. به اميد روز حق
83   نام و نام خانوادگي:  فقط خدا     -   تاريخ:  21 خرداد 91 - 12:34:44
درباره اينکه امام علي (ع) همه اتفاقات تا روز قيامت خبر دارد مي تواند درست باشد چرا که هزيفه يماني ميگه يک روز پيامبر (ص) بعد از نماز صبح که خطبه خود را درباره اتفاقاتي که از زمان خودشان تا روز قيامت بود را شروع کردند بطوري که تا نماز ظهر ادامه پيدا کرد پس از اقامه نماز ظهر بحث را از جايي که تمام شده بود ادامه دادند تا نماز عصر و مغرب و عشا هم به همين منوال وتمام اتفاقات را مو به مو شرح دادند هرکس هر چه را فراگرفت فرا گرفت وانکس هم که فراموش کرد فراموش کرد حتما امام علي(ع) تمام احاديث را بهتر از همه فرا گرفته به همين دليل است که از وقايع خبر داشته اند نه اينکه خود ان را بداند و عالم غيب باشد حتي خد پيامبر(ص) هم علم غيب نداشته بلکه به او وحي شده است.
84   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:  21 خرداد 91 - 23:43:06
شماره 81اهلسنت هرمزگان:مولاي ما شيعيان هم رسول الله(ص)است وبر اساس آيه تطهير چون مولا علي(ع)جان پيغمبر است لذا مولا علي هم مولاي ماست. ولي اينكه گفتي پرستش!!!!واقعا نشانگر اين است كه ادعاي مسلماني ميكني زيرا مسلمان هيچگاه دروغ نميگويد وتهمت نميزند.البته ما همچو مولايمان صبوريم و از اين چيزها زياد ديده ايم.
واينكه تو معصوميت را شامل انسانها نميداني و فقط فرشتگان را معصوم ميداني و عصمت پيامبر(ص)را هم اجباري از طرف خدا فقط جهت ابلاغ وحي ميداني واقعا جالب است
خداوند متعال پيامبر(ص)را سيدالمرسلين واشرف مخلوقات ميداند و فرشتگان هم مخلوقند پس پيامبر اسلام (ص)خيلي از انها بالاتر است پس معصوميت او هم در درجه بالاتري است و امير المومنين علي (ع)هم به دليل اينكه نفس وجان پيامبر است همچون اوست ومعصوم است و شما در جايي كه كليت مذهبتان زير سئوال برود اينها را كه منطق قرآن است قبول نميكنيد .ولي زمانيكه بخواهيد احاديث جعلي بني اميه را ثابت كنيد مقام صحابه را از عصمت هم بالاتر ميدانيد. كه صحابه اولا گناه نميكنند و اگر گناهي هم بكنند عين صواب است و برايشان حسنه داردتا كه هر حرفي را كه از قول آنها به نفعتان باشد به راحتي به مردم بقبولانيد.
85   نام و نام خانوادگي:  کاوه     -   تاريخ:  09 تير 91 - 07:51:38
برادران اهل سنت عزيز شما اگه راست مي گوييد در مورد درست واشتباه بودن اين مطلب دليل بياوريد وگرنه که شما در شعر سرايي يد طولا دارين.
86   نام و نام خانوادگي:  شريفي     -   تاريخ:  22 تير 91 - 02:25:55
اين تناقض باعلم غيب نبي بااين ايه كه در قران ميفرماييد پيامبر از منافقين مدينه اطلاعي نداردرا چگونه جواب ميدهيد با تشكر از شما عزيزان
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
علم غيب در اختيار آنها بوده ولي هر وقت مي خواستند باذن خداوند مطلع مي شده اند.
آياتي كه مي گويد: «كسى غيب را نمى ‏داند» يا مانند آيه اي كه شما ذكر كرديد منظور اين است كه از خود نمى ‏داند؛ هر كس ادعا كند كه غيب را از خود مى ‏داند او كذّاب است؛اما اينكه خدا به كسي تعليم كند اشكالي ندارد چنانكه خدا در قرآن گفته خداوند غيب خود را به افرادى اطلاع مى‏ دهد و افرادى را به آن غيب آگاه مى ‏كند: عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ احَداً. الّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسولٍ.(سوره جن آيه 26 و 27) چنانكه به حضرت آدم ع از غيب گفت (آيه 23 بقره)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
 
87   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:  16 شهريور 91 - 22:58:58
حضرت علي چون باب علم رسول الله بود به همه چيز تا قيامت اگاه بود
88   نام و نام خانوادگي:  mokhtar saghafi     -   تاريخ:  28 خرداد 92 - 01:22:53
با سلام عمري ها خيلي مينازيد به اينکه عمر ابن صهاک کشور گشايي کرده و شعر هايي جالبي هم سروديد اما اين نکته رو هم در نظر بگيريد : عمر کرد اسلام را آشکار ًًًًً بياراست گيتي چو باغ بهار ... و باقيه اشعار اين حرفيست که عمريه خيلي به ان افتخار ميکنن اما نميدانند که در کتاب بخاري حديثي از پيامبر است که ميفرمايد = خداوند اين دين را نصرت ميدهد به وسيله مرد فاجر !!!! وإن الله ليؤيد هذا الدين بالرجل الفاجر ًًً سايت اسلام وب از عربستانhttp://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?idfrom=2901&idto=2901&bk_no=0&ID=1953 ادرس طبق مکتبه شامله = http://shamela.ws/browse.php/book-1681#page-7343
89   نام و نام خانوادگي:  ميثم حيدري     -   تاريخ:  16 تير 92 - 10:14:56
در كتاب كافي كه از معتبر ترين كتب تشيع ميباشد امده است كه : قَالَ(سدير) أَ فَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ أَفْهَمُ أَمْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ بَعْضُهُ قُلْتُ لا بَلْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ قَالَ فَأَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ وَقَالَ عِلْمُ الْكِتَابِ وَالله كُلُّهُ عِنْدَنَا عِلْمُ الْكِتَابِ وَالله كُلُّهُ عِنْدَنَا. كافي جلد 1 صفحه ي 295 سدير به ابا عبد الله گفت: ايا كسي كه كل علم كتاب را دارد بيشتر مي فهمد يا انكه بعضي از علم كتاب را مي فهمد جواب داد خير بلكه انكس كه كل كتاب را داراست. پس با دستش به سينه اش اشاره كرد و گفت تمام علم كتاب به الله قسم نزد ماست به الله قسم كل آن نزد ماست. توجه فرماييد در اين روايت كه به ابا عبد الله نسبت داده اند معتقد هستند علم كتاب (لوح محفوظ) تمامش نزد ائمه مي باشد . كافي بابي تحت عنوان بَابُ أَنَّ الائِمَّةَ (عليهم السلم) إِذَا شَاءُوا أَنْ يَعْلَمُوا عُلِّمُوا باب ائمه عليهم السلام هر گاه اراده بكنند چيزي را بدانند ان را خواهند دانست در كتابش دارد كه حديثي در آن باب اورده است أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ الله (عَلَيْهِ السَّلام) عَنِ الامَامِ يَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ لا وَلَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْ ءَ أَعْلَمَهُ الله ذَلِكَ. كافي جلد 1 ص 295 عمار الساباطي گفت پرسيم از ابا عبد الله كه امام علم غيب ميداند گفت خير ليكن هر گاه اراده كند كه چيزي را بداند خدا ان را به او ياد ميدهد. در واقع دستش را چرخانده و از پشت سر اورده و لقمه را در دهانش ميگذارد. امامان علم غيب نميدانند ولي اگر اراده بكنند كه بدانند پس مي دانند!!! اينان براي فريب دادن مردم مجبور هستند بگويند كسي غير خدا علم غيب نميداند ولي در ادامه با سخني ديگر علم غيب رو دوباره به ائمه نسبت مي دهند در روايتي ديگر از كافي امده است كه عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ وَعِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ عَبْدُ الاعْلَى وَأَبُو عُبَيْدَةَ وَعَبْدُ الله بْنُ بِشْرٍ الْخَثْعَمِيُّ سَمِعُوا أَبَا عَبْدِ الله (عَلَيْهِ السَّلام) يَقُولُ إِنِّي اعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الارْضِ وَأَعْلَمُ مَا فِي الْجَنَّةِ وَأَعْلَمُ مَا فِي النَّارِ وَأَعْلَمُ مَا كَانَ وَمَا يَكُونُ قَالَ ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً فَرَأَى أَنَّ ذَلِكَ كَبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ مِنْهُ فَقَالَ عَلِمْتُ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ الله عَزَّ وَجَلَّ إِنَّ الله عَزَّ. كافي جلد 1 ص 306 ابا عبد الله عليه السلام مي گفت: من ميدانم انچه در آسمان ها و انچه در زمين است و ميدانم انچه در بهشت است و انچه در جهنم است و ميدانم آنچه که اتفاق افتاده وآنچه که اتفاق خواهد افتاد گفت: سپس لحظه اي مكث كرد پس ديد که آن برکساني که سخنش را شنيدند سنگين بود گفت اين ها را ازکتاب خداوند بزرگ وگرامى يادگرفتم همانا خداوند گرامي است اين نوع احاديث در كتب شيعه آنقدر فراوان است كه از عقايد اصلي نزد انان مي باشد آنچه اينجا آمد يك مشت از خروار بود ولي انچه كه در قران امده است غير از اين مي باشد خداوند در قران به پيامبر مي فرمايد كه به مردم بگويد علم غيب ندارد: ‏ قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَآئِنُ اللّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ ‏50 انعام ‏ ( اي پيغمبر ! بدين كافران بگو : من نمي‌گويم گنجينه‌هاي ( ارزاق و اسرار جهان ) يزدان در تصرّف من است و من نمي‌گويم كه من غيب مي‌دانم و من به شما نمي‌گويم كه من فرشته‌ام . من جز از آنچه به من وحي مي‌شود پيروي نمي‌كنم. بگو : آيا نابينا و بينا يكسانند ؟ مگر نمي‌انديشيد در اين ايه خداوند به پيامرش ميگويد كه به انها بگويد كه من نميگويم كه گنجينه هاي الله در دست من است و من نميگويم كه علم غيب مي دانم اما مدعيان تشيع ميگويد پيامبران و امامان آنچه را كه نيست و اگر ميبود چطور ميبود را نيز ميدانند. ‏ قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَلاَ ضَرّاً إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ‏ 188 اعراف ‏ بگو : من مالك سودي و زياني براي خود نيستم ، مگر آن مقداري كه خدا بخواهد و اگر غيب مي‌دانستم ، قطعاً منافع فراواني نصيب خود مي‌كردم ( چرا كه با اسباب آن آشنا بودم ) و اصلاً شرّ و بلا به من نمي‌رسد . من كسي جز بيم‌دهنده و مژده‌دهنده مؤمنان نمي‌باشم . در اين ايه خداوند مي فرمايد كه اي محمد بگو كه اگر من علم غيب مي دانستم نمي گذاشتم كه هيچ بلائي سر من بيايد و منافع فراواني نصيب خود مي كردم. ‏‏ وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَآئِنُ اللّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ ‏ هود 31 ‏ من به شما نمي‌گويم كه گنجينه‌هاي خدا در دست من است و به شما نمي‌گويم كه من غيب مي‌دانم ( و آگاه از علم خدا مي‌باشم و از چيزهائي باخبرم كه ديگران از آنها بي‌خبرند ) و من نمي‌گويم كه من فرشته‌ام ‏‏ قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ‏ 65 نمل ‏ بگو : كساني كه در آسمانها و زمين هستند غيب نمي‌دانند جز خدا ، و نمي‌دانند چه وقت برانگيخته مي‌شوند ( و قيامت فرا مي‌رسد ) . ‏ و امثال اين ايات فراوان مي باشد كه خيلي واضح به ما ميگويد كه پيامبر علم غيب نمي داند تشيع براي اثبات علم غيب داشتن پيامبران به اين ايه استناد مي كنند خداوند مي فرمايد: ‏ عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً ‏‏ إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً ‏26-27 جن ‏ داننده غيب خدا است ، و هيچ كسي را بر غيب خود آگاه نمي‌سازد . ‏‏ مگر پيغمبري كه خدا از او خوشنود باشد . خدا ( براي حفظ آن مقدار غيبي كه او را از آن مطّلع مي‌كند ، از ميان فرشتگان ) محافظان و نگهباناني در پيش و پس او روان مي‌دارد . ‏ در اين آيه آن مقدار از علم غيب كه دال بر صدق پيامبري و معجزه اي براي اثبات از جانب الله بودنش است را براي پيامبر اشكار ميكند. همانطور كه خداوند مي فرمايد: ‏ ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلاَمَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ‏(44 ال عمران) ‏ اين ( چيزهائي كه گفته شد ) از جمله خبرهاي غيبي است كه آن را به تو وحي مي‌كنيم و تو در آن هنگام كه قلمهاي خود را ( براي قرعه‌كشي به درون آب يا كيسه‌اي و . . . ) مي‌افكندند تا روشن شود كدام يك سرپرستي مريم را بر عهده گيرد ، و بدان هنگام كه ميان خود ( بر سر سرپرستي او ) كشمكش داشتند حضور نداشتي ( و همه اينها از راه وحي به تو مي‌رسد ) . ‏ خداوند در اين ايه به ما ميگويد كه اخبار غيب را به تو وحي ميكنيم نه اينكه پيامبر عالم مطلق غيب باشد و همچنين از اين ايه استفاده ميشو د كه خداوند اين اخبار غيب را تحت عنوان معجزه براي پيامبر اشكار ميكند خداوند باز مي فرمايد : ‏ تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ‏ (هود 49) ‏ اين ( قصّه و داستانهاي ملّتهاي پيشيني كه تو آنان را نديده‌اي ) جزو اخبار غيب است كه آن را به تو ( اي پيغمبر اسلام ! ) وحي مي‌كنيم . نه تو و نه قوم تو پيش از اين ، آن را نمي‌دانستيد . پس شكيبائي كن كه سرانجام كار از آنِ پرهيزگاران است . ‏ همچنين در داستان يوسف نيز خداوند به پيامبرش مي فرمايد: ‏ ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ ‏(102 يوسف) ‏ ( اي پيغمبر اسلام ! ) اين ( داستاني را كه بر تو خوانديم ) از خبرهاي نهان ( در دل قرون و اعصار گذشته بسيار كهن جهان ) است كه آن را به تو وحي مي‌كنيم . تو پيش آنان ( يعني پسران يعقوب ) نبودي بدان گاه كه تصميم گرفتند و نيرنگ نمودن د ( و بر ضدّ يوسف نقشه كشيدند و طرح در انداختند . لذا جز از طريق وحي امكان اطّلاع از آن را نداشتي ) . ‏ پس ايه اي كه شيعه به آن استناد مي كند در واقع حيله و نيرنگي است براي گمراه كردن خود و ديگران به جاي اينكه ايات قران را كنار هم بگذارد و مطالعه كند تنها يك آيه را مي بيند و بقيه را كتمان مي كند. پس شما حق نداريد كه ايات رو طبق نيت خود تفسير كند و بايد عقايدش را از قران بگيرد نه اينكه اول به چيزي معتقد بشود بعد براي اعتقادش در قران دنبال دليل بگردد. خداوند مي فرمايد: فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلّهِ 20 يونس بگو تنها خدا است كه بر غيب آگاه است وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ 59 انعام ‏ گنجينه‌هاي غيب و كليد آنها در دست خدا است و كسي جز او از آنها آگاه نيست خداوند مي فرمايد: ‏ يَوْمَ يَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُواْ لاَ عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ ‏(109 مائده) ‏ آن روزي ( را خاطرنشان ساز ) كه خداوند پيغمبران را ( در پيشگاه خود ) گرد مي‌آورد و بديشان مي‌گويد : به ( دعوت ) شما چه پاسخي داده شده است‌ ؟ ( آيا ملّتهائي كه به سوي آنان فرستاده شده‌ايد چگونه از دعوت شما استقبال كرده‌اند و به چه راهي رفته‌اند ؟ راه ايمان يا راه انكار پيموده‌اند ؟ ) . مي‌گويند : ما را هيچ گونه آگاهي و دانشي نيست ( مگر آنچه از راه وحي آموخته‌ايم و ظواهري كه در روزگار حيات خود از مردم مشاهده كرده‌ايم ) تو خود ( علاوه از ظواهر ) از تمام خفايا آگاهي . ‏ اگر پيامبران علم غيب مي دانستند چطور در اينجا خبر از امت خود ندارند كه به راه ايمان امدند يا به راه كفر؟ جواب پيامبران اين است كه لا علم لنا. پس آيا كسي هست پند بگيرد؟ به اميد رهايي از دام خرافات و تعصبات جاهلي و تقليد كور كورانه و هدايت به قران و سنت پاك پيامبر صلي الله عليه و سلم
90   نام و نام خانوادگي:  bisetareh     -   تاريخ:  16 تير 92 - 12:10:15
ميثم حيدري اگر آيات خدارا مياوري گلچين نکن کامل بياور علم حضرت علي اگر خدا به او ورسولش آموزش داده باشد منافات ندارد خدا تنها علم غيب ميداند واگربخواهد به هر کسي ميدهد وآن علم خداست پس ليچارنبافيد سنيها درجواب کامنت 81 مولاي شما فقط عمر است پيامبرم قلبا قبول ندارد چون علي را افضل عالم ميدانست چون عمر در برابر حضرت علي عددي نيست پس از پيامبر ميگوييد وميگوييد فقط محمد وگرنه پوست وجان واستخوان سنيها اگر بغض علي نباشد حب عمر حتما هست
91   نام و نام خانوادگي:  .     -   تاريخ:  16 تير 92 - 13:04:14
جناب ميثم عمري مگر خداوند در قرآن کريم نمي‌فرمايد: «فالحكم لله العلي الكبير» و يا: «ان الحكم الا لله» و يا: «ما لهم من دونه من ولي و لا يشرك في حكمه احدا» ********** پس چرا شما فرزندان عائشة نيرنگ مي‌کنيد و به عمر مي‌گوييد «حاکم»؟ مگر حکم براي خداوند نيست؟ آيا جز اين است که خرافات و شرکيات کعب الاحبار چشمان شما را کور کرده است؟ يا علي




  [1] [2] [3]   صفحه قبل

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما