* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: جعفر سهرابي -
تاريخ: 02 اسفند 90 - 18:00:09
با سلام : جاي تغجب نيست كسي كه بغض اميرالمومنين علي عليه السلام را در دل دارد از شيعيان انحضرت نيز كينه داشته و از انها نقل روايت نكند. |
2 |
نام و نام خانوادگي: العبيد -
تاريخ: 03 اسفند 90 - 09:52:51
سلام عليكم باز از مطالب زيباي سايت شما بهره مند شديم الحمدالله الذي جعل اعدائنا من الحمقا فقط يك چيز مقاله شما ناقص است و آن اينكه صحابي بودن ابوطفيل را اثبات ننموده ايد/ موفق باشيد جواب نظر: با سلام دوست گرامي تقريبا تمامي كساني كه در مورد ابوالطفيل سخن گفتهاند صحابي بودن او را نيز مطرح كردهاند : أبو الطفيل عامر بن واثلة بن عبد الله بن عمرو الليثي الكناني صحابي وهو آخر من رأى النبي ( ص ) وفاة بالإجماعالبداية والنهاية ج9 ص190 ، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء ، دار النشر : مكتبة المعارف - بيروت عامر بن واثلة أبو الطفيل المكى أدرك ثمان سنين من حياة رسول الله صلى الله عليه وسلم ومات بمكة سنة سبع ومائة وهو آخر من مات من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم بمكة وهو من بنى كنانة أبو الطفيل عامر بن واثلة بن عبد الله بن عمرو بن جحش ... رأى النبي صلى الله عليه وسلم وهو شاب وحفظ عنه أحاديث قال بن عدي له صحبة ... وقال بن السكن جاءت عنه روايات ثابتة أنه رأى النبي صلى الله عليه وسلم ... قال أبو عمر كان يعترف بفضل أبي بكر وعمر لكنه يقدم عليا موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
3 |
نام و نام خانوادگي: منتقد -
تاريخ: 03 اسفند 90 - 15:25:41
درباره ابوطفيل بيشتر بدانيد.(به نقل از سايت:alaam.tahoor.com) ابوطفيل عامر، از شيعيان و ياران خاص علي بن ابيطالب (ع) و امامان معصوم عليهم السلام و از امرا و شوراي نامدار قريش در صدر اسلام. پدرش: واثلة بن عبدالله بن ... ليث کناني مکي که سال سوم قمري در زمان جنگ احد (به نقلي روز دوشنبه 15 شوال روز جنگ احد) بدنيا آمد و هشت سال آخر حيات پيامبر اکرم (ص) را درک نمود. ابوطفيل مردي شاعر، فاضل، خطيب، سخنور و فصيح بود. اشعارش بيشتر چون اشعار عهد جاهلي، منسجم و حماسي و غالبا در مفاخره و مدح و هجاء و رثاء مي سرود. در مدت کوتاهي که رسول اکرم (ص) زنده بودند، از اصحاب آنحضرت و احاديث معدودي از ايشان نقل کرده است. حدود سال 36 ه. ق (ظاهرا در زمان حذيفه بن يمان، فرماندار مدائن) به مدائن و سپس به کوفه رفت. و در مصاحبت امام علي (ع) کسب علم کرده و از ياران وفادار و خاص آنحضرت که او را بر ديگران فضيلت مي داد و در زمان خلافتش، در جنگهاي جمل، صفين، و نهروان شرکت نمود و در جنگ صفين، فرمانده قبيله «کنانه» بود که در شکست سپاه دشمن (معاويه) تاثير بسياري داشت. بعد از شهادت آن امام (ع) به مکه رفت و همانجا مقيم شد و تا آخر عمرش آنجا بود. (در برخي منابع گفته شده که در کوفه سکونت داشته و تا آخر عمر، در همانجا از دنيا رفت.) پس از شهادت علي بن ابيطالب (ع) که معاويه بن ابوسفيان، خلافت را گرفت و در شام حکومت داشت، بسيار مشتاق بود تا او به پيروانش بپيوندد و از اين رو، تقاضاي زيادي کرده و او را به شام دعوت نمود، اما او دست از محبت خاندان رسالت برنداشت. نصر بن مزاحم در کتاب «الصفين» به نقل از «اعيان الشيعه» چنين گويد: وقتي کار خلافت بر معاويه قرار گرفت، هيچ چيز را مثل ديدار «عامر بن واثله» دوست نداشت آنقدر نامه و پيغام براي او فرستاد تا او به سفر شام راضي شد و نزد معاويه رفت، وقتي به دستور او وارد دربار شد، معاويه خوش آمد گفت و به «عمرو عاص» و يارانش رو کرد و اظهار داشت: آيا اين مرد را مي شناسيد؟ او قهرمان جنگ و شاعر روز صفين و دوست وفادار ابوالحسن (امام علي عليه السلام) است و از او پرسيد: اي ابوالطفيل. علي را چه اندازه دوست داري؟ گفت به اندازه اي که مادر موسي، موسي را دوست مي داشت. گفت: حزن تو در مرگ او چگونه است؟ گفت: آنطور که پيرزالي که همه اميد خود را از دست داده در سوگ عزيزش زاري مي کند. (برخي منابع نقل کره اند که گفت: چون سوگ مادر موسي بر موسي! و بعد گفت: نزد خدايتعالي شرمنده ام و عذر تقصير در خدمت علي (ع) را به درگاهش عرضه مي کنم. معاويه گفت: اما اگر از پيروان من درباره ام سوال کني، اين چنين که تو درباره علي گفتي، نخواهند گفت. ابوالطفيل گفت: به خدا قسم بيهوده حرف نمي زنم. و چون معاويه از او در مود قتل عثمان سئوال کرد گفت: در واقعه قتل او حاضر بودم ولي شرکت نداشتم. ابوطفيل، سال 65 ه.ق که محمد بن حنفيه از بيعت با «عبدالله بن زبير» خودداري کرد، همراه محمد و عده اي ديگر از يارانش به دستور عبدالله بن زبير، در شعب بني هاشم زنداني شد و تا زمان قيام مختار ثقفي، در حبس بود. در زمان قيام مختار به خونخواهي شهداي کربلا و امام حسين (ع) شرکت کرد و فرمانده سپاه او بود. برخي او را به سبب شرکتش در اين قيام «کيساني» مي دانند، هرچند که اين شرکت، دليلي بر کيساني بودن او نمي تواند باشد. محرم سال 82 ه.ق که «محمد بن اشعث بن قيس کندي» عليه بني اميه و حجاج ثقفي، قيام کرد، وي به همراه پسرش «طفيل» از سران لشگر بود و در همين جنگ، پسرش کشته شد و او شعري در رثاء او سرود. گويند که بعد از پسرش، در کناري نشست، و تا آخر عمرش منزوي شد، عمري طولاني کرد و تا زمان «عمر بن عبدالعزيز» و شايد بعد از او نيز زنده بود و ظاهرا آخرين صحابه رسول خدا بود که از دنيا رفت. او راوي حديث بود و از رسول اکرم تعداد کمي حديث روايت کرده و از امامان شيعه چون: امام علي (ع)، امام حسن مجتبي و امام سجاد و به نقل از: اصول کافي از امام باقر (ع) روايت کرده است. همچنين به موجب نقلي که در «علل الشرايع» قيد شده، از حضرت صادق عليه السلام، نقل حديث کرده، بديهي است روايت او از امام صادق، قبل از امامت آنحضرت و در دوران امام باقر (ع) بوده است. پژوهشگران زندگي ابوطفيل نمونه هايي از اسفار او به طور پراکنده در منابع ادبي آمده که ظاهرا يک ديوان کوچک او، بدست يک محقق آلماني همراه با ديوان طرماح به چاپ رسيده و بعدا «کرنکو» آنها را، به انگليسي ترجمه کرده است. کتابي بنام «اخبار ابي الطفيل» درباره سرگذشت او، توسط «عبدالعزيز بن يحيي جلودي» رئيس شيعيان بصره تاليف شده که «طيب عشاش» تونسي، اين کتاب و اشعار او را در 37 صفحه در حوليات «جامعه التونسيه» در سال 1973 ميلادي چاپ کرده است. (الذريعه، اعلام زرکلي) منابع: 1- دائره المعارف بزرگ اسلامي به نقل از: کامل ابن اثير، بدايه ابن کثير، اعيان الشيعه و دهها منبع ديگر. 2- دائره المعارف تشيع 3- معارف و معاريف 4- علي بن ابيطالب (احمد رحماني همداني) |
4 |
نام و نام خانوادگي: م ص -
تاريخ: 08 مرداد 91 - 10:39:11
همين حديث نکته ظريف ديگري راهم آشکار ميکند و آن هم چيزي نيست جز اعتراف خودشان بر قدمت تشيع که از زمان صحابه وجود داشته اند!! آقايوني که شيعه را بي ريشه معرفي مي کنند تحويل بگيرند!!! و به ما جواب دهند زماني که ما شيعه و پيرو مولا اميرالمومنين علي عليه السلام بوديم آنها کجا بودند و مذهبشان چه بوده؟! اساسا ارتباطشان با پيامبر چگونه متصل بوده؟!!!! و الله يهدي من يشاء الي صراط مستقيم. |