* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 16 دي 1386 | تعداد بازديد: 10374 | |
آيا شفاعت خواستن از انبياء و صالحين و توسل به آنها شرك است ؟ | ||
گروه عقائد شيعه | ||
توضيح سؤال : سؤال كننده : ترانه سامانيبسم الله الرحمن الرحيم . فرقة وهابيت كه اخيراً در ميان اهل تسنن پيدا شده، پيروان محمد بن عبدالوهاب مي باشند كه وي تابع ابن تيميه حنبلي شامي بوده است. او مدعي شد كه برخي از افكار مسلمانها مثل اعتقاد به شفاعت و بعضي از كارهايشان مثل توسل جستن به پيامبران و اولياء الهي، شرك است. ولي ساير مسلمانها نظر وهابيت را ردّ نموده و اينگونه اعتقاد و اعمال را مخالف توحيد در عبادت نمي دانند. پاسخ : تعريف شفاعت نزد اهل لغتخليل بن احمد فراهيدي ( متوفي 150 ) در كتاب العين مي فرمايد : الشافع : الطالب لغيره ، وتقول استشفعت بفلان فتشفع لي إليه فشفعه في . والإسم : الشفاعة . واسم الطالب : الشفيع .كتاب العين ج 1 ص 260 . شافع يعني کسي که از غير خودش طلب شفاعت مي کند و مي گويد نزد فلان شخص واسطه و شفيع من باش . اسم مصدر ( حاصل و نتيجه مصدر ) آن شفاعت است و کسي را که طلب شفاعت مي کند شفيع مي نامند . المفردات ص 263 . زَبيدي نيز در تاج العروس ج 5 ، ص 401 همين مطلب را مي گو يد . تعريف شفاعت نزد متكلمين شيعهسيد مرتضى مي فرمايد: وحقيقة الشفاعة وفائدتها : طلب إسقاط العقاب عن مستحقه ، وإنما تستعمل في طلب إيصال المنافع مجازا وتوسعا ، ولا خلاف في أن طلب إسقاط الضرر والعقاب يكون شفاعة على الحقيقة .رسائل المرتضي ج 1، ص 150 ، باب مسألة الوعد و الوعيد و الشفاعة . شفاعت نمودن پيامبر اکرم فقط در برداشتن عقاب و عذاب گناهکار است و اين شفاعت در مورد رسيدن منافع به شخص نمي باشد ، زيرا حقيقت شفاعت اختصاص به برداشتن عقاب و عذاب گناهکار دارد ... . شيخ طوسيمي فرمايد : حقيقة الشفاعة عندنا أن تكون في إسقاط المضار دون زيادة المنافع ، والمؤمنون عندنا يشفع لهم النبي ( صلى الله عليه وآله وسلم ) فيشفعه الله تعالى ويسقط بها العقاب عن المستحقين من أهل الصلاة لما روي من قوله عليه السلام : ( ادخرت شفاعتي لأهل الكبائر من أمتي ) ... والشفاعة ثبتت عندنا للنبي ( صلى الله عليه وآله وسلم ) وكثير من أصحابه ولجميع الأئمة المعصومين وكثير من المؤمنين الصالحين ... . حقيقت شفاعت در نزد ما در مورد رسيدن منافع به شخص نمي باشد بلکه در مورد برداشتن عقاب و عذاب گناهکار است . به عقيده ما پيامبر اکرم مؤمنين را شفاعت مي فرمايند و خداوند نيز شفاعت ايشان را مي پذيرد و خداوند تبارک و تعالي عذاب و عقاب را در نتيجه اين شفاعت از مستحقين آن ( البته از کساني که اهل نماز باشند ) برمي دارد . زيرا شخص شخيص رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند : من شفاعتم را براي کساني از امتم که اهل گناه کبيره هستند نگه داشته ام ... شيخ طوسي در ادامه مي فرمايند : نزد ما شيعيان اثنا عشري خداوند امتياز شفاعت خواهي را به پيامبر اکرم و بسياري از اصحاب ايشان و تمامي فرزندان معصوم ايشان و بسياري از مؤمنين صالح عطا نموده است . تعريف شفاعت نزد متكلمين اهل سنت أبو حفص النسفي ( متوفي 538 ه) : در کتاب العقائد النسفية : الشفاعة ثابتة للرسل والأخيار في حق الكبائر بالمستفيض من الأخبار .العقائد النسفية ، ـ لأبي حفص النسفي ـ ، ص 148 ناصر الدين أحمد بن محمد بن المنير الإسكندري المالكي در کتاب الانتصاف مي گويد : وأما من جحد الشفاعة فهو جدير أن لا ينالها ، وأما من آمن بها وصدقها وهم أهل السنة والجماعة فأولئك يرجون رحمة الله ، ومعتقدهم أنها تنال العصاة من المؤمنين وإنما ادخرت لهم . . . . کسي که شفاعت را انکار کند شايسته است مشمول شفاعت نشود ولي کسي که ايمان به شفاعت دارد اما اهل سنت و جماعت که ايمان به شفاعت دارند و آن را تصديق مي نمايند پس آنها به رحمت خداوند اميد دارند و اعنقادشان اين است که شفاعت در مورد مؤمنين گنهکار است ( پيامبر فرمودند ) من شفاعتم را براي افرادي از امتم که اهل گناه کبيره هستند نگه داشته ام ... نقلا عن : شرح صحيح مسلم ، للنووي ج3 ، ص 35 ، باب إِثْبَات الشَّفَاعَة وَإِخْرَاج الْمُوَحِّدِينَ مِنْ النَّار .
وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى . الضحي / 5 . وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا . الإسراء / 79 . تمامي مفسران شيعه و سني بر اين مطلب اتفاق دارند كه مراد از «مقام محمود» همان مقام شفاعت است كه خداوند آن را به پيامبرش وعده داده است . مسند احمد، ج1، ص 301 ، باب : مسند عبدالله بن عباس سنن نسائى، ج1، ص 211 ، باب : الطواف علي النساء في غسل واحد سنن دارمى، ج1، ص 323 ، باب : الارض کلها طهور ... . (سنن ترمذى ج5 ، ص 248 ، باب ما جاء في فضل النبي ، باب 22 ، حديث رقم : 3695 ؛ سنن دارمى ج 1 ، ص 26 ، باب ما أعطي النبي صلي الله عليه و سلم الفضل) أجمعت الأمة على أن لمحمد صلى الله عليه وسلم شفاعة في الآخرة وحمل على ذلك قوله تعالى ( عسى أن يبعثك ربك مقاما محمودا ) وقوله تعالى ( ولسوف يعطيك ربك فترضى ) . تمامي امت اسلامي بر اين مطلب اجماع دارند كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در قيامت حق شفاعت دارد و اين دو آيه « اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند » و « و بزودى پروردگارت تو را عطاي خواهد داد ، تا خرسند گردى » را به همين معنا حمل كردهاند . اتفقت الإمامية على أن رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) يشفع يوم القيامة لجماعة من مرتكبي الكبائر من أمته ، وأن أمير المؤمنين ( عليه السلام ) يشفع في أصحاب الذنوب من شيعته ، وأن أئمة آل محمد ( عليهم السلام ) كذلك ، وينجي الله بشفاعتهم كثيرا من الخاطئين . اماميه بر اين مطلب اتفاق دارند كه رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در روز قيامت گروهي از كساني را كه گناهان كبيره انجام دادهاند ، شفاعت ميكند . و نيز بر اين مطلب اتفاق دارند كه امير المؤمنين و بقيه ائمه گناهكاران را شفاعت ميكنند و با شفاعت آنها خداوند بسياري از گناهكاران را نجات ميدهد . أما الشفاعة فاعلم أنه لا خلاف فيها بين المسلمين بأنها من ضروريات الدين وذلك بأن الرسول يشفع لأمته يوم القيامة ، بل للأمم الأخرى ... . و نووي از علماي بزرگ اهل سنت و از شارحين صحيح مسلم به نقل از قاضي عياض بن موسي مينويسد : شرح مسلم - النووي - ج 3 - ص 35 . و تاج الإسلام أبو بكر الكلاباذي ( متوفي 380 ه در اين باره ميگويد : علما بر اين مطلب اجماع دارند كه اقرار به تمامي آنچه كه خدا و رسول او (صلي الله عليه وآله وسلم ) در بارۀ شفاعت گفتهاند ، واجب است . به دليل فرمودۀ خداوند : " و بزودى پروردگارت تو را عطاي خواهد داد ، تا خرسند گردى » و فرمودۀ خداوند : " اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند " و نيز فرمودۀ خداوند : " و جز براى كسى كه [ خدا ] رضايت دهد ، شفاعت نمى كنند " و همچنين سخن پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) كه فرمود : " من گناهكاراني از امتم را شفاعت ميكنم " . و حتي ابن تيميه نيز شفاعت در قيامت را قبول دارد و در اين باره ميگويد : براي پيامبر ( صلي الله عليه وآله وسلم ) در روز قيامت سه شفاعت است ... شفاعت سوم براي كساني است كه مستحق آتش هستند . شفاعت آن حضرت ، ساير انبياء ، صديقين و ديگران به اين است كه كسي كه سزاوار آتش است ، وارد آن نشود ، و نيز در مورد كسي كه داخل آتش شده شفاعت ميكند . و محمد بن عبد الوهاب نيز در اين باره ميگويد : الهدية السنية ، الرسالة الثانية ، ص42 . و ما از خدواندي که صاحب شفاعت مي باشد و اجازه شفاعت به دست اوست در خواست مي کنيم: اين نمونههاي كوچكي بود از نظرات علماي شيعه و سني در اين باره كه به جهت اختصار به همين تعداد بسنده ميشود . محمد بن عبدالوهاب مي گويد : من جعل بينه وبين اللَّه وسائط يدعوهم ويسألهم الشفاعة كفر إجماعاً. کسي که بين خود و خدايش واسطه قرار دهد و آن واسطه ها را بخواند و از آنها طلب شفاعت کند به اجماع مسلمين چنين فردي کافر است . قال النبي (صلي الله عليه و سلم) : اُعطي الشفاعة وأنا أطلبه ممّا أعطاه اللَّه . فالجواب : إنّ اللَّه أعطاه الشفاعة ونهاك عن هذا ، فقال : ( فلا تدعوا مع اللَّه أحداً) الجن / 18 . فاذا كنت تدعو اللَّه أن يشفع نبيّه فيك فأطعه في قوله : ( فلا تدعوا مع اللَّه أحداً ). پيامبر صلي الله عليه و سلم فرموده است : خداوند به من مقام شفاعت را عطا فرموده و من طلب مي کنم شفاعتي را که خداوند به من عطا کرده است . محمد بن عبدالوهاب مي گويد : جواب اين حديث اين است که خداوند به پيامبرش مقام شفاعت را عطا فرموده ولکن تو را ( بندگان) از درخواست چنين مطلبي ( درخواست شفاعت از پيامبر ) نهي کرده است ، خداوند در قرآن مي فرمايد : پس اگر از خداوند درخواست کني که پيامبرش را در روز قيامت شفيع تو گرداند ( و بواسطه او گناهان ترا ببخشد ) به دستور خداوند در اين آيه عمل کرده اي . الميت لا يملك لنفسه نفعاً ولا ضراً فضلاً لمن سأله أن يشفع له إلى اللَّه... . فردي که مرده است ( کنايه از انبيا و صالحين ) نمي تواند هيچ نفعي را براي خودش جلب کند و يا ضرري را از خودش دفع کند چه برسد به اينکه بخواهد براي کسي طلب شفاعت کند قال تعالى : ( وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ) يونس: 18/10 . فأخبر انّ من جعل بينه وبين اللَّه وسائط يسألهم الشفاعة فقد عبدهم وأشرك بهم ، وذلك أنّ الشفاعة كلّها للَّه ، كما قال تعالى : ( قل للَّه الشفاعة جميعاً) الزمر : 44 .تحفه اثنا عشرية ــ عبدالعزيز دهلوي ــ ، ص 751 خداوند در اين آيه خبر مي دهد هرکس بين خود و خدايش واسطه قرار دهد در حقيقت آن واسطه را پرستيده و او را به عنوان شريک خدا قرار داده است ، و اين مطلب به خاطر اين است که شفاعت تماما متعلق به خداست همانطوري که خداوند در قرآن مي فرمايد : اي رسول ما بگو : «شفاعت ، يكسره از آن خداست » . جواب: موارد بسيار زيادي در روايات نقل شده است که اصحاب رسول خدا از رسول خدا صلي الله عليه و آله ــ چه در زمان حياتشان و چه بعد از شهادت ايشان ــ طلب شفاعت نموده اند و حتي در قرآن نيز به بعضي از اين موارد (طلب شفاعت در زمان حيات ايشان) اشاره شده است که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي کنيم :خداوند در قرآن مي فرمايد : ( ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما ) . النساء / 64 . و يقول في شأن المنافقين : ( وإذا قيل لهم تعالوا يستغفر لكم رسول الله لووا رؤوسهم ورأيتهم يصدون وهم مستكبرون ) . المنافقون / 5 . زماني که اعراض و رو گرداني از طلب استغفار از پيامبر را (که در حقيقت طلب شفاعت از ايشان است ) خداوند علامت نفاق مي داند پس قطعا طلب نمودن اين مطلب و ممارست بر آن علامت ايمان خواهد بود . و اما روايات روايات طلب شفاعت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم سه دسته اند : 1- طلب شفاعت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم قبل از تولد ايشان . 2- طلب شفاعت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در زمان حيات ايشان . 3- طلب شفاعت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم بعد از و فات ايشان . که در اينجا متن روايات را خدمت شما ارائه مي کنيم .طلب شفاعت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم قبل از تولد ايشان حلبي در کتاب السيرة الحلبية به نقل از ابن اسحاق در کتاب المبدأ و قصص الأنبياء مي گو يد : شخصي بنام تبع بن حسان الحميري قبل از تولد پيامبر اکرم نامه اي خطاب به حضرت نوشت که عبارت نامه به اين شرح استأما بعد يا محمد فإني آمنت بك وبربك ورب كل شئ وبكل ما جاءك من ربك من شرائع الإسلام والإيمان وإني قلت ذلك فإن أدركتك فيها ونعمت وإن لم أدركك فاشفع لي يوم القيامة ولا تنسني… وكتب عنوان الكتاب إلى محمد بن عبد الله خاتم النبين والمرسلين ورسول رب العالمين من اتبع لأول حمير أمانة الله في يد من وقع هذا الكتاب في يده إلى أن يدفعه إلى صاحبه و دفعه إلي رأس العلماء المذکورين حلبي به نقل از ابن اسحاق در ادامه مي گويد : سپس اين نامه را يکي از فرزندان( ابي ليلي ) آن عالم در زمان مهاجرت پيامبر اکرم به مدينه در بين مکه و مدينه به دست پيامبر اکرم رساند ... و پيامبر اکرم بعد از قرائت نامه سه بار فرمودند : آفرين به « تبع » برادر صالح ما . حلبي به نقل از ابن اسحاق در ادامه مي گويد : السيرة الحلبية - الحلبي - ج 2 - ص 279 – 280 طلب شفاعت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در زمان حيات ايشان 2- عن أنس بن مالك أنه قال : سألت النبي أن يشفع لي يوم القيامة فقال : أنا فاعل . قلت : فأين أطلبك ؟ قال اولا على الصراط ، قلت فإن لم ألقک ؟ قال : عند الميزان ، قلت فإن لم ألقک ؟ قال : عند الحوض فإني لا أخطي هذه المواضع . صحيح الترمذي : 4 / 42 ، باب ما جاء في شأن الصراط ج4، ص 621، ح2433. همانطوري که ملاحظه مي فرمائيد انس بن مالک مستقيما از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در همين دنيا طلب شفاعت نمود و از خداوند طلب نکرد حال آيا اين صحابه رسول خدا بخاطر اين عملش گناهکار و مشرک مي شود ؟! و يا اينکه (نعوذ بالله) پيامبر اکرم آيه : ( لله الشفاعة جميعا و آيه و لا تدعوا مع الله احدا ) را نشنيده بودند ؟ و به همين خاطر ( نشنيدن آيه ) انس را از طلب شفاعت نهي نکردند !!! و يا اينکه آيه را شنيده بودند ولي نعوذ بالله معناي آيه را نفهميده بودند !!! ولي ابن تيمية و محمد بن عبد الوهاب و پيروانشان معناي آيه را فهميده بودند !!! زيرا شايد در نظر وهابيها ابن تيمية و محمد بن عبد الوهاب از پيامبر و اصحابش نسبت به فهم آيات قرآن آگاهي بيشتري داشته باشند !!! شما قضاوت کنيد 3- سواد بن قارب نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمد و در ضمن ابياتي از ايشان طلب شفاعت نمود :وكن لى شفيعا يوم لا ذوشفاعة سواک بمغن فتيلا عن سواد بن قارب. اى پيامبر: روز قيامت شفيع من باش. روزي که شفاعت، ديگران به حال سواد بن قارب به مقدار رشته وسط خرما، سودى نمى بخشند. طلب شفاعت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم بعد از وفات ايشان 4- محمد بن حبيب مي گويد : ثم لما فرغ على من غسله وأدرجه في أكفانه كشف الأزار عن وجهه ثم قال بأبي أنت وأمي طبت حيا وطبت ميتا ... بأبي أنت وأمي اذكرنا عند ربك ... .التمهيد - ابن عبد البر - ج 2 ، ص 162 ، شرح نهج البلاغة - ابن ابي الحديد - ج 13 ، ص 42 ، باب ذکر طرف من سيرة النبي عليه السلام عند موته . را به اتمام رساند و کفن بر قامت ايشان پوشاند کفن را از صورت ايشان کنار زذ و عرضه داشت : پدر و مادرم فدايت پاک و پاکيزه زندگي نمودي و پاک و پاکيزه به پيشگاه خداوند شتافتي ... پدر و مادرم فدايت ما را در پيشگاه پروردگارت ياد کن ... . 5- قالت عائشةوغيرها من أصحابه إن الناس أفحموا ودهشوا حيث ارتفعت الرنة... حتى جاء الخبر أبا بكر ... حتى دخل على رسول الله صلى الله عليه وسلم فأكب عليه وكشف عن وجهه ومسحه وقبل جبينه وخديه وجعل يبكي ويقول بأبي أنت وأمي ونفسي وأهلي طبت حيا وميتا .... اذكرنا يا محمد عند ربك عايشه و غير او از اصحاب رسول خدا ( در جريان وفات رسول خدا )مي گويند : مردم متحير و سرکشته و وحشت زده شده بودند صداي ناله ها به گوش مي رسيد ... تا اينکه خبر به ابوبکر رسيد ... ابو بکر بر پيامبر ( صلي الله عليه (و آله) و سلم ) وارد شد خود را بر روي( پيکر مطهر ) پيامبر انداخت و پارچه روي صورت پيلمبر را کنار زد و دست به صورت و پيشاني و گونه هاي ايشان کشيد و در حالي که گريه مي کرد عرضه داشت پدر و مادرم و جانم و خانواده ام فدايت پاک و پاکيزه زندگي نمودي و پاک و پاکيزه از دنيا رفتي .... اي محمد ما را در پيشگاه پروردگارت ياد کن ... . تفسير قرطبي ج 5 ، ص 265 ، 266 ، ذيل آيه 64 سوره نسا ء ؛ تفسير بحر المحيط ــ أبوحيان أند لسي ــ ج 4 ، ص 180 ، باب 64 ، ذيل آيه 64 سوره نسا ء ؛ الدرر السنية في الرد على الوهابية - أحمد زيني دحلان - ص 21 – 22 . زيني دحلان در ادامه مي گويد : مثل همين روايت از علي (عليه السلام ) از طريق ديگري نيز رسيده است که آن هم اين روايت را تائيد مي کند . و يکي ديگر از مؤيدات اين روايت ، روايت صحيحه ديگري است که از پيامبر اکرم رسيده است که ايشان فرمودند : دوران زندگي من براي شما خوب است زيرا شما با من صحبت مي کنيد و من هم با شما صحبت مي کنم ( براي شما حديث مي گويم ) و وفات من براي شما خيلي خوب است زيرا اعمال شما بر من عرضه مي شود اگر عمل خيري در ميان اعمال شما ببينم خداوند را سپاس مي گويم و اگر گناهي مشاهده کنم براي شما استغفار ميطلبم . واستغفر لهم الرسول أي : شفع لهم الرسول في غفران ذنوبهم .... والتفت في قوله : و استغفر لهم الرسول ، ولم يجىء على ضمير الخطاب في جاؤوك تفخيماً لشأن الرسول ، وتعظيماً لاستغفاره ، وتنبيهاً على أن شفاعة من اسمه الرسول من الله تعالى بمكان ، وعلى أنَّ هذا الوصف الشريف وهو إرسال الله إياه موجب لطاعته ... تفسير بحر المحيط ــ أبوحيان أند لسي ــ ج 4 ، ص 180 ، باب 64 ، ذيل آيه 64 سوره نسا ء ؛ تفسير مدارک التنزيل و حقائق التأويل ــ تفسير نسفي ــ ج 1 ، ص 236 ، باب 63 ، ذيل آيه 64 سوره نسا ء .اينکه خداوند فرمود ( و رسول خدا براي آنها طلب بخشش کند ) معنايش اين است که رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) نزد پروردگار عالم براي بخشش گناهانشان آنها را شفاعت کند . ... خداوند در اين آيه قبل از اينکه به اينجا برسد رسولش را مورد خطاب قرار داده بود و با ايشان بصورت مخاطب صحبت مي کرد اما به اينجا (و استغفر لهم الرسول) که رسيد خطابش را به صورت صيغه غائب آورد (و رسول خدا براي آنها طلب بخشش کند) و اين بخاطر بزرگي و علو منزلت و شأن رسول خدا و عظمت استغفار ايشان است ( يعني خداوند مي خواهد بفرمايد استغفار رسول خدا بسيار ارزشمند است و با استغفار خود شخص فرق دارد ) ، و خداوند نکته اي را مي خواهد به ما گوشزد کند و آن اينکه طلب شفاعت از رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) در نزد خداوند تبارک و تعالي از جايگاه ويژه اي برخوردار است ، علاوه بر اينکه اين وصف شريف يعني رسالت ايشان از طرف خدا موجب اطاعت کردن از ايشان مي شود ... دليل ديگر ابن عبدالوهاب بر رد شفاعت اين بود که : « الميت لا يملك لنفسه نفعاً ولا ضراً ... » فردي که مرده است ( کنايه از انبيا و صالحين ) نمي تواند هيچ نفعي را براي خودش جلب کند و يا ضرري را از خودش دفع کند ... خداوند در قرآن مي فرمايد : ( آلعمران: 169 – 171) . در اين آيات بهرهمندى شهيدان از نعمتهاى الهى و خوشنودى از آنچه به دست آوردهاند دليل بر حيات و زندگى مجدّد آنان است. شوکاني در نيل الأوطار مي گويد: وَقَدْ ثَبَتَ فِي الْحَدِيثِ { أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ أَحْيَاءٌ فِي قُبُورِهِمْ } رَوَاهُ الْمُنْذِرِيُّ وَصَحَّحَهُ الْبَيْهَقِيُّ . نيل الأوطار ج 3 ، ص 305 ، باب صلاة المخلوقات علي النبي صلي الله عليه و سلم و هو في قبره حيخداوند در قرآن صريحا در نورد شهدا مي فرمايد آنان زنده اند و روزي مي خورند ، و حياة و زندگي در شهدا مربوط به بدن و جسم آنهاست ، حال که شهدا اينگونه هستند پس انبياء و رسولان الهي چگونه اند ؟ (يعني آيا مي شود شهدا زنده باشند ولي انبياء و رسولان الهي که مقامشان از شهدا برتر است زنده نباشند ؟!!) حياتي خير لكم تُحدِّثون و يُحدَّث لكم، ووفاتي خير لكم، تُعرض عليّ أعمالكم، فما رأيت من خير حمدت اللّه عليه، وما رأيت من شرّ استغفرت اللّه لكم»، بعد آقاي هيثمي مي گويد : مجمع الزوائد: 9/24، باب «ما يحصل لأمّته من استغفاره بعد وفاته» الجامع الصغير: 1/582، كنز العمّال: 11/407. مررت ـ على موسى ليلة أسرى بي عند الكثيب الأحمر وهو قائم يصلّي في قبره سمهودي از شخصيت هاي برجسته اهل سنت مي گويد که پيامبر فرمود : آگاهى من به امور پيش از مرگ و پس از آن يكسان است . الأنبياء أحياء في قبورهم يصلّون . و مطالب متعددي را از آقاي بيهقي ، ابومنصور بغدادي و ديگران مي آورد که همگي اتفاق نظر دارند بر اين که انبياء عليهم السلام در قبر زنده هستند و خداي عالم بدن پيامبران را بر خاک حرام کرده است که آن ها را بپوساند : خداوند خوردن بدن پيامبران را بر زمين حرام کرده است . وفاء الوفاء بأحوال دار المصطفي ج 4 ، ص 1349ابن حجر عسقلاني که از شخصيت هاي برجسته اهل سنت است ، نقل مي کند : تمام پيامبران در درون قبر زنده هستند و نماز مىخوانند . المواهب اللدنيه ، ج3 ، ص419 شوکاني در نيل الأوطار مي گويد : وَ قَدْ ذَهَبَ جَمَاعَة مِنْ الْمُحَقِّقِينَ إلَى أَنَّ رَسُولَ اللَّه صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَيّ بَعَدَ وَفَاته ، وَأَنَّهُ يُسَرُّ بِطَاعَاتِ أُمَّته ، وَأَنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَا يُبْلَوْنَ ، مَعَ أَنَّ مُطْلَق الْإِدْرَاك كَالْعِلْمِ وَالسَّمَاع ثَابِت لِسَائِرِ الْمَوْتَى . در جواب مي گوئيم اولا : کسانيکه از انبيا و ائمه معصومين عليهم السلام و صالحين طلب شفاعت مي کنند آنها را نمي پرستند بلکه از آنها مي خواهند که به اذن خداوند (همانطوري که قرآن ميفرمايد) شفيع او باشند . و همانطوري که ذکر شد اين عمل از قبل تولد رسول اکرم تا بعد از وفات ايشان بعنوان امري مطلوب ميان مؤمنين و اصحاب بزرگوار رسول خدا رايج بوده است بنابراين محمد بن عبدالوهاب و پيروانش با تحريم اين عمل الهي نه تنها خلاف قرآن و روايات نبوي عمل نموده اند بلکه عملا به صحابه رسول خدا ( همچون حضرت علي صلوات الله و سلامه عليه و ابوبکر و سواد بن قارب و ...) نسبت کفر و شرک داده اند . أخرج ابن أبي حاتم عن عكرمة قال : قال النضر : إذا كان يوم القيامة شفعت لي اللات والعزى ، فأنزل الله { فمن أظلم ممن افترى على الله كذباً أو كذب بآياته إنه لا يفلح المجرمون ، ويعبدون من دون الله ما لا يضرهم ولا ينفعهم ويقولون هؤلاء شفعاؤنا عند الله } . سيوطي مي گويد : ابي حاتم از عکرمه نقل کرده است که نضر بن حرث گفت زماني که روز قيامت شد بت لات و عزي مرا شفاعت مي کنند بعد از اين گفته او اين آيه نازل شد . تـفسير البحر المحيط ـ أبوحيان أندلسي ـ ذيل آيه 18 سوره يونس خداوند مشرکين را که شريک برايش قرار داده بودند و غير خدا را مي پرستيدند انکار مي کند ، آنها گمان مي کردند شفاعت خدايان خياليشان نزد خداوند تبارک و تعالي نفعي به حالشان دارد . پس خداوند در مقابل اين گمان باطل آنها در اين آيه به آنها فرمود آن شفاعت آن بتها نه نفعي به حال شما دارد و نه ضرري را از شما دفع مي کند و نه مالک چيزي هستند و هيچ يک از گمانهاي شما در مورد بتها ابدا واقع نمي شود ... تـفسير الروح المعاني ـ آلوسي ـ ذيل آيه 18 سوره يونس توسلتوسل ، يعني واسطه قرار دادن ، انبياء ، امامان و صالحان به پيشگاه خداوند چنانچه خداوند، در قرآن كريم ميفرمايد :يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ . المائدة / 35 . اين آيه به تمامي مؤمنين دستور ميدهد كه به هر وسيلهاي كه سبب تقرب به خداوند ميشود تمسك بجويند ؛ بنابراين تقرب به خداوند بدون وسيله و واسطه امكان ندارد حضرت زهرا سلام الله عليه ميفرمايد : تمام آنچه در آسمان و زمين هستند ، براي تقرب به خداوند به دنبال وسيله هستند و ما وسيله و واسطۀ خداوند در ميان خلقش هستيم . شرح نهج البلاغة ، ج2 ، ص267 از مسند احمد ؛ اما اين روايت را دستان امانتدار اهل سنت حذف كردهاند . و المناقب ، ابن المغازلي شافعي ، ص56 ، ح 79. مراد حضرت علي عليه السلام است . توسل حضرت آدم به اهل بيت عليهم السلام و از أبي هريره در بارۀ قصۀ حضرت آدم نقل شده است : فرائد السمطين ، ج1 ، ص 36 ح 1. و سيوطي نقل ميكند كه حضرت آدم به درگاه خداوند چنين استغاثه ميكرد : الدر المنثور ، ج1 ، ص 60. توسل صحابه به پيامبر اکرم بعد از وفات ايشان أصاب الناس قحط في زمن عمر بن الخطاب فجاء رجل إلى قبر النبي صلى الله عليه وسلم فقال : يا رسول الله استسق الله لأمتك فإنهم قد هلكوا . فأتاه رسول الله صلى الله عليه وسلم في المنام فقال : إيت عمر فأقره مني السلام وأخبرهم أنهم مسقون ، وقل له عليك بالكيس الكيس . فأتى الرجل فأخبر عمر فقال : يا رب ما آلوا إلا ما عجزت عنه . وهذا إسناد صحيح . [20]در زمان عمر بن الخطاب قحطي آمد ، بلال بن حارث آمد كنار قبر پيامبر عرضه داشت :امت تو نابود شدند ، از خداي عالم باران رحمت طلب كن .بعد پيامبر به خوابش آمد و گفت برو پيش عمر و سلام مرا به او برسان و به او خبر بده كه باران رحمت نازل خواهد و به او بگو كه نسبت به مردم بذل و بخششت بيشتر باشد . اين شخص آمد خدمت عمر . عمر خيلي گريه كرد كه ما قابل اين سلام نبوديم . و گفت : هيچ خدمتي را نسبت به مسلمانان كه از دستم بر بيايد كوتاهي نخواهم كرد . فتح الباري ، ج2 ، ص412 يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ . يوسف / 97 . در اين آيه خداوند داستان برادران حضرت يوسف عليه السلام را يادآوري ميكند كه آنها بعد از پيشيماني از كردارشان به پيش حضرت يعقوب عليه السلام آمدند و از او كه پيامبر خدا بود درخواست كردند كه از خداوند براي آنها طلب بخشش كند . حضرت يعقوب هم نگفت كه چرا خودتان مستقيماً سراغ خداوند نميرويد و به من متوسل شدهايد ؛ بلكه به آنها وعده داد كه از خداوند براي آنها طلب بخشش خواهد كرد : گفت : « به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى خواهم ، كه او همانا آمرزنده مهربان است » . وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا . اين آيه نشان ميدهد كه بايد براي طلب بخشش از خداوند واسطه و وسيلۀ آبروداري را پيدا كرد تا خداوند به خاطر او حاجات انسان را برآورده سازد . گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج) | ||
فهرست نظرات |
41 |
نام و نام خانوادگي: سرباز مهدي -
تاريخ: 09 مهر 89 - 18:32:30
با سلام اين نوشته ها در سايت وهابي اسلام تکست آمده است، شهيدان و اولياء الله زنده اند اما نه در دنيا، در نزد الله ،وفقط به زنده ها يي که در اين دنيا هستند مي شود متوسل شد. و اما دلايل: آيات زير هم نشان ميدهند که درک مرده از اطرافش چيزي نيست که ما بخواهيم آن را با درک زندگان از اطراف مقايسه کنيم. در اينجا ميبينيم که فرد مرده؛ كه اتفاقا او نيز از اولياء الله بوده؛ با اين وجود باز بعد از وفات، حتي از الاغ خود هم بيخبر بوده است. اين مثالهاي قرآني براي سرگرم کردن دوستداران قصه و داستان در قران قرار داده نشده اند، اين داستان ها براي عبرت آموزي و گرفتن درس و شناختن علماي دروغين از علماي راستين است. «اوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِـي هَـَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى العِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (البقرة:259) يا همانند کسي که از کنار يک آبادي (ويران شده) عبور کرد، در حالي که ديوارهاي آن، به روي سقفها فرو ريخته بود، (و اجساد و استخوانهاي اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اينها را پس از مرگ، زنده ميکند؟!» (در اين هنگام،) خدا او را يکصد سال ميراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چهقدر درنگ کردي؟» گفت: «يک روز؛ يا بخشي از يک روز.» فرمود: «نه، بلکه يکصد سال درنگ کردي! نگاه کن به غذا و نوشيدني خود (که همراه داشتي، با گذشت سالها) هيچگونه تغيير نيافته است! (خدايي که يک چنين مواد فاسدشدني را در طول اين مدت، حفظ کرده، بر همه چيز قادر است!) ولي به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشي شده! اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براي اطمينان خاطر توست، و هم) براي اينکه تو را نشانهاي براي مردم (در مورد معاد) قرار دهيم. (اکنون) به استخوانها(ي مرکب سواري خود نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پيوند ميدهيم، و گوشت بر آن ميپوشانيم!» هنگامي که (اين حقايق) بر او آشکار شد، گفت: «ميدانم خدا بر هر کاري توانا است». يا اصحاب كهف اصلا نمي دانستد که 309 سال در خواب بوده اند حالا چرا شيعه ميگويد اولياء از هر دانايي داناترند مگر اصحاب کهف از اولياء نبودند؟ وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ (الکهف:19) اينگونه آنها را (از خواب) برانگيختيم تا از يکديگر سؤال کنند؛ يکي از آنها گفت: «چه مدت خوابيديد؟!» گفتند: «يک روز، يا بخشي از يک روز!» (و چون نتوانستند مدت خوابشان را دقيقا بدانند) گفتند: «پروردگارتان از مدت خوابتان آگاهتر است! با تشکر از گروه پاسخ به شبهات جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ در مورد آيه اول جواب اين است كه در مورد اين فرد كه در آيه مورد بحث است اختلاف است كه آيا مسلمان بوده يا كافر؟ پيامبر بوده يا نه؟ لذا «ثبت الارش ثم انقش» ابتدا ايشان ثابت كند كه وي از اوليا بوده تا بگوييم چرا از احوال اطرافش باخبر نبوده است در اين مورد سخن فخر رازي را ملاحظه كنيد: «اختلفوا في الذي مرّ بالقرية ، فقال قوم : كان رجلاً كافراً شاكاً في البعث / وهو قول مجاهد وأكثر المفسرين من المعتزلة / وقال الباقون : إنه كان مسلماً ، ثم قال قتادة وعكرمة والضحاك والسدي : هو عزير ، وقال عطاء عن ابن عباس : هو أرمياء ، ثم من هؤلاء من قال : إن أرمياء هو الخضر عليه السلام ، وهو رجل من سبط هارون بن عمران عليهما السلام ، وهو قول محمد بن إسحاق ، وقال وهب بن منبه : إن أرمياء هو النبي الذي بعثه الله عندما خرب بختنصر بيت المقدس وأحرق التوراة» ((التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب ، اسم المؤلف: فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ - 2000م ، الطبعة : الأولى، ج7 ص26)) در مورد سوال دوم هم خواب بوده و مرگ نبوده و در مورد خواب كسي نگفته است كه بايد در اين حالت هم از احوال اطراف خود با خبر باشند. در ثاني در هر دو مورد از مذاق بحث فهميده مي شود كه خداوند در مورد اين دو مي خواهد معجزه و توان خود را نشان دهد و در حقيقت اين دو در حالت عادي نبودند تا بتوان نتيجه بالا را از آن گرفت. ثالثاً خداوند در مورد حضرت عيسي و پيامبر ما و ائمه بني اسرائيل مي فرمايد: شاهد بر امت خود هستند: «شاهدا و مبشرا و نذيرا» * «و يوم القيامه يكون عليهم شهيدا» و... شهادت بر افراد پس از مرگ حكايت از احاطه آنها پس از مرگ هم دارد. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
42 |
نام و نام خانوادگي: شهاب -
تاريخ: 30 آبان 89 - 17:21:00
من سنيم 1-المائدة اگه شما قرآن رو نصف نکنيد همه چي درست ميشه اين معني آيه اي مومنان از خدا بترسيد وبراي تقرب به خدا وسيله بجوييدودر راه او جهاد کنيد تا اينکه رستگار شويد اولا خدا خودش گفته وسيله چيه گفته جهاد کنيد دوما من چندتا وسيله نام ميبرم شما بگين اين وسيله ها بهتره يا وسيله هاي شما 1-نماز 2-روزه 3-زکات 4-دعا حالا اينا مارو به خدا نزديک ميکنند يا امامان؟ قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَلا تَحْوِيلاً * أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُوراً»(اسراء: 56- 57). (اى محمد) بگو بخوانيد به جز الله آنانى را که گمان ميکنيد (کاره اى هستند) پس نمى توانند ضررى را از شما دفع کنند نه حال شما را عوض کنند، آنانيکه شما مى خوانيد آنها خود شان دنبال وسيله ميگردند هر کدام که مقرب تر باشد [بيشتر دنبال وسيله اند] آنها خود شان اميدوار به رحمت رب هستند و از عذا ب رب مى ترسند اين را هم توضيح دهيد من¬جمله آيه 109 سوره مائده است كه در آن مي¬فرمايد: يعني: «روزي كه الله، پيامبران را جمع مي¬کند و از آنان مي¬پرسد چه مقدار مورد اجابت قرار گرفتيد؟ مي¬گويند نمي¬دانيم خدايا تنها تو هستي داناي غيب¬ها». -------------------------------------------------------------------------------- چطور کسي که غيب نميدونه حاجت براورده ميکونه آيه 101 سوره توبه مي¬فرمايد: يعني: «در اطراف شما از اعراب منافق هستند و از اهل مدينه بر نفاق باقي مانده¬اند تو از آنها آگاهي نداري...». در اين آيه مشاهده مي¬نماييم كه پبامبر در زمان حياتش به منافقان مدينه و منافقان اطرافش آگاهي نداشته -------------------------------------------------------------------------------- خداوند در آيه 186 سوره بقره مي¬فرمايد: يعني: «هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند، بگو من نزديكم و دعاي دعا كننده را هنگامي كه مرا بخواند اجابت مي¬كنم اگر اينارو توضيح بديد ممنون ميشم |
43 |
نام و نام خانوادگي: تسليم به خدا -
تاريخ: 27 دي 89 - 11:11:35
سلام.خودتان بخوبي مي دانيدکه داريددروغ مي گويد.چرابه آيات قرآن مراجعه نمي کنيدوپاسخ راازخداي بزرگ نمي گيريد؟زماني که تسليم خدامي شويم توسل باطل است زيراايمان مي آوريم که خداي رحمان هست واجابت مي کندمرابدون واسطه.اين دکانهاراساختيدتامردم راازحقيقت منحرف سازيدوحقيقت خداست وکتاب حق اش!قرآن رهبروراهبرجامعه اس. |
44 |
نام و نام خانوادگي: دوستار اهل بيت -
تاريخ: 07 ارديبهشت 90 - 14:41:27
جالب است اين را مطالعه كنيد : كلمه بسم از(بسم الله )مشتمل بر سه حرف ب و س و م است عدد حروف ب و م 92 است و عدد اسم محمد (صلى الله عليه وآله ) نيز 92 مى باشد. زيرا عدد ملفوظى م 90 و ب 2 است عدد ملفوظى س 120، و عدد اسم على (عليه السلام ) وقتى كه با ياء مشدد خوانده مى شود، نيز 120 است به اين ترتيب كلمه ، بسم اشاره به مقام نبوت و ولايت دارد. خيلي جالب است دربسم الله خداوند بزرگ همم نام خودش را آورده وهمم نام پيامبروجانشين پيامبرش را !!؟؟؟ وجالبتر اينكه اسم الله بعد از (بسم) آمده يعني كسي كه به خدا ميخواهد برسد بايد از (بسم ) شروع كند تا به خدا برسد. آيا اين خود يك دستگيري وتوسل به اين دو بزرگوار نيست ؟ |
45 |
نام و نام خانوادگي: اشرف مخلوقات -
تاريخ: 23 مهر 91 - 17:11:00
سلام اقاي دوستار اهل بيت تو ايات سريح قران رانمي پزيري ميري دنبال چيزي كه اصلا عامي نيست وفقط توهماته من دكترهاي خوبي سراغ ندارم اما حتما برو دكتر خدا هدايتت كند وتو را شفا دهد |
46 |
نام و نام خانوادگي: س قائم -
تاريخ: 28 دي 91 - 01:57:00
به نام خدا هر کسي اسلام ناب مي خواهد به نزد من بيايد ، تا اطميناني براي انقلاب جهاني شود. |
47 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 12 بهمن 91 - 06:16:02
سلام عليکم ايا کلمه استغفار با کلمه توبه تفاوت معنايي دارند يا نه؟ جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ توبه و استغفار معمولا بجاي يكديگر بكار مي رود و در عرف، مترادف محسوب مي شوند اما در حقيقت توبه باب عفو و بخشش خداست چنانكه امام سجاد در مناجات خمسه عشر مي فرمايد: إِلَهِى أَنْتَ ا لَّذِى فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَة و توبه عملي است براي برگشت از گناه كه مراحلي دارد يكي از مراحل آن استغفار است چنانكه امام علي عليه السلام فرمودند : «التَّوْبَةُ عَلى ارْبَعَةِ دَعائِمٍ: نَدَمٌ بِالْقَلْبِ، وَ اسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ، وَ عَمَلٌ بِالْجَوارِحِ وَ عَزْمٌ انْ لايَعُودَ» شايد بتوان از توبه زباني به استغفار تعبير كرد. اما به هر حال توبه، نام عمل است و استغفار، نام ذكر است. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
48 |
نام و نام خانوادگي: محمد شهاب -
تاريخ: 24 ارديبهشت 92 - 00:50:08
دعاءم جرا مستجاب نمى شود؟ جواب نظر: باسلام دوست گرامي استجابت دعا شرايطي دارد: 1- دعا و خواستة انسان مخالف با قوانين تكويني و تشريعي نباشد، مثلاً كسي غذاي مسموم خورده و دعا كند: خدايا! مرا بيمار نكن،يا درس نخوانده و بعد دعا كند: خدايا! مرا در امتحان موفق گردان. همين طور كسي كه نماز نمي خواند يا شراب مي نوشد يا به پدر و مادر ظلم مي كند و دعا نمايد: خدايا! مرا از اهل بهشت قرار بده. بنابراين روش خدا اين نيست كه بر خلاف آنچه به صورت قانون تكويني يا تشريعي وضع كرده، عملي را انجام دهد، حتي در مورد معجزات خلاف قانون عمل نمي كند، مثلاً آتش را كه خاصيت سوزندگي داده، ابتدا به باغ و بوستان تبديل مي كند، سپس حضرت ابراهيم را از سوزندگي نجات مي دهد. 2- شرط ديگر ايمان و اعتماد به استجابت دعا است. كسي كه دعا مي كند، بايد اعتماد به خدا داشته باشد و نا اميد از درگاه خدا نباشد. در حديث آمده است: "إذا دعوت فظنّ حاجتك بالباب؛ هنگامي كه دعا مي كني، حاجت خود را دم در آماده فرض كن". 3- هماهنگي سائر شرائط دعا كننده، شرط ديگر استجابت دعا است. دل پاك و صاف، كسب و روزي حلال و ظلم نكردن به مردم بسيار مؤثر است. امام صادق(ع) فرمود: "هرگاه كه بخواهيد دعايش مستجاب شود، بايد كسبش را حلال كند و مظالم مردم بر گردنش نباشد. دعاي كسي كه مال حرام در شكمش وارد مي شود و ظلمش بر ديگران هست، مستجاب نمي شود". 4-در خواست انسان خلاف شرع و گناه نباشد. اگر كسي از خدا بخواهد كه به فلان كار حرامي برسد، دعايش به اجابت نمي رسد نكته اي كه بايد در دعا مورد توجه قرار گير اين است كه دعا به عنوان عبادت محسوب مي شود. رسيدن به حاجت يا نرسيدن نبايد انسان را ترغيب يا دلسرد كند، زيرا اصل دعا، عبادت پسنديده و خوبي است كه بايد انجام شود. همچنين نبايد دعا جانشين فعاليّت شود. بسياري از مردم مي خواهند هر مشكلي را با دعا حلّ كنند، اما از راهي كه خدا آن را وسيله قرار داده استفاده نمي كنند مثلاً بيمار بايد به پزشك مراجعه كند و يا محصل بايد درس بخواند تا موفق شود. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
49 |
نام و نام خانوادگي: hedayat -
تاريخ: 04 خرداد 92 - 14:53:35
با سلام و خسته نباشيد ميخواهم به اهل سنت بگويم با توجه به ايه (ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوك فاستغفروا ﷲ واستغفر لهم الرسول لوجدوا ﷲ توابا رحيما) ايا مخالفان جسم پيامبر(ص) را واسطه ميگذاشتند يا روح را ؟ |
50 |
نام و نام خانوادگي: بابک -
تاريخ: 22 شهريور 92 - 04:30:48
سلام.خسته نباشيد دعاي توسل که معمولا سه شنبه ها قرائت ميشود سند صحيحي دارد که نشان دهد از يکي از چهارده معصوم نقل شده است يا نه؟ لطفا سريعا پاسخ دهيد جواب نظر: با سلام
دوست گرامي
علامه مجلسي درباره اين دعاء مي گويد: وجدت في نسخة قديمة من مؤلفات بعض أصحابنا رضي الله عنهم ما هذا لفظه: هذا الدعاء رواه محمد بن بابويه رحمه الله عن الائمة عليهم السلام وقال: ما دعوت في أمر إلا رأيت سرعة الاجابة
مي فرمايد اين دعا را در يكي از نسخه هاي قديمي كه تأليف يكي از اصحابمان مي باشد يافتم و در آن كتاب اين گونه آمده بود. اين دعا را محمد بن بابويه از ائمه (ع ) روايت كرده و من آن را براي هر چيز خواندم فورا اجابت شد. بحارالانوار, ج 99, ص 247 - با توجه به اينکه اين دعا داراي اين آثار مجرب است لذا اگر سند نيز نداشته باشد باز مورد قبول است و نياز به سند ندارد و اگر هم بگوييم اين دعا سند ندارد، ولي خواندن اين دعا نظر به اين که مضمون آن توسل به اشرف مخلوقات خداوند يعني معصومين چهارده گانه مي باشد خوب است خوانده شود که موجب برآورده شدن حاجات خواهد بود علاوه بر اين عباراتي همانند و همسبک با دعاي توسّل، در احاديث شيعه و سني از نبي اکرم(ص) نقل شده است که موجب اطمينان به دعاي توسل مي شود؛ مانند حديث عثمان بن حنيف که بر اساس آن پيامبر اکرم(ص) فرمود:
أَنَّ عُثْمَانَ بْنَ حُنَيْفٍ قَالَ جَاءَ رَجُلٌ ضَرِيرٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ شَكَا إِلَيْهِ ذَهَابَ بَصَرِهِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص ائْتِ الْمِيضَاةَ فَتَوَضَّأْ ثُمَّ صَلِّ رَكْعَتَيْنِ وَ قُلْ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ يَا مُحَمَّدُ إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى رَبِّكَ لِيُجْلِيَ عَنْ بَصَرِي اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِيَّ وَ شَفِّعْنِي فِي نَفْسِي قَالَ ابْنُ حُنَيْفٍ فَلَمْ يَطُلْ بِنَا الْحَدِيثُ حَتَّى دَخَلَ الرَّجُلُ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ بِهِ ضُرٌّ قَطُّ ؛ عثمان بن حنيف مى گويد: مرد مريضى خدمت پيامبر آمد و از نابينايى چشمش ناله كرد. پيامبر(ص)فرمود: برو وضو بگير و دو ركعت نماز بخوان و بعد از نماز بگو «خدايا! از تو مىخواهم و محمّد(ص) را كه پيغمبر رحمت است- واسطه قرار مى دهم تا چشمم را پر نور گردانى. خدايا! شفاعت او را در باره من بپذير». عثمان بن حنيف مى گويد: از مجلس بر نخاسته بوديم كه آن مرد آمد مثل اين كه اصلا مريض نبوده است. قطب راوندى،الخرائج و الجرائح، ناشرمدرسه امام مهدى چاپ قم،سال 1409 ق،نوبت اول، ج1، ص 56. همچنين مضمون اين دعا با قرآن نيز مطابقت و هماهنگ است دارد از جمله آيات:: { وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ } (المائدة/35). وقوله تعالى : { قُلْ لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى } (الشورى/23). وقوله تعالى : { مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ } (سبأ/47). وقال : { مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلاً } (الفرقان/57). پس دعاي توسل با مضمون قرآن و روايت هماهنگ بوده و مورد قبول علماء است موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات |
51 |
نام و نام خانوادگي: ابواسحاق -
تاريخ: 24 شهريور 92 - 22:50:01
بنام خدا با سلام چه کساني مي توانند شفاعت کنند؟ جواب اين سوال در سوره مريم آيه 87 لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا [آنان] اختيار شفاعت را ندارند جز آن كس كه از جانب [خداى] رحمان پيمانى گرفته است در اين آيه خداوند نفرموده اند که اصلا کسي نمي تواند شفاعت کند بلکه فقط شفاعت را کساني مي توانند بکنند که از انان عهد و پيماني گرفته شده است. حال از چه کساني عهد و پيمان گرفته شده است؟ سوره بقره آيه 124 وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود من تو را پيشواى مردم قرار دادم [ابراهيم] پرسيد از دودمانم [چطور] فرمود پيمان من به بيدادگران نمىرسد طبق اين آيه امامت عهد و پيمان مي باشد. همچنين قبلا هم در اين سايت اثبات شده که منظور از اين امامت همان امامتي است که شيعه قبول دارد. نتيجه اينکه توسل و شفاعت از کساني که از انان عهد و پيمان گرفته شده نه تنها اشکالي ندارد بلکه خداوند اين اجازه را به بندگان برگزيده اي داده اند. موفق باشيد |
52 |
نام و نام خانوادگي: بابک -
تاريخ: 31 شهريور 92 - 01:36:49
خيلي ممنون از پاسخ کاملتون. اجرتون با امام زمان (ع) |
53 |
نام و نام خانوادگي: محمد حجازي -
تاريخ: 08 آذر 92 - 20:12:55
با سلام خدمت شما دوستان،در قسمت پاسخ به اين مطلب که پيامبران زنده نيستند شما در جواب اين متن را از کتاب شوکاني آورديد. شوکاني در نيل الأوطار مي گويد : وَ قَدْ ذَهَبَ جَمَاعَة مِنْ الْمُحَقِّقِينَ إلَى أَنَّ رَسُولَ اللَّه صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَيّ بَعَدَ وَفَاته ، وَأَنَّهُ يُسَرُّ بِطَاعَاتِ أُمَّته ، وَأَنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَا يُبْلَوْنَ ، مَعَ أَنَّ مُطْلَق الْإِدْرَاك كَالْعِلْمِ وَالسَّمَاع ثَابِت لِسَائِرِ الْمَوْتَى . بنده در متن کتاب بررسي کرده ام و درست است اين مطلب آمده است ولي درپاورقي همان مطلب آمده که اين روايت ضعيف است و صحيح نيست،و آن را اکثرا رد کرده اند.پاسخ شما چيست؟متشکر از زحماتتان جواب نظر: با سلام
دوست گرامي
مطلب شوکاني در حقيقت نقل اجماع علماي اهل سنت بود که با تکيه بر روايات فراوان و صحيح که در خصوص زنده بودن پيامبران در قبر وجود دارد، چنين ادعاي اجماعي شده است
اگر يک يا چند روايت ضعيف نيز در اين باره نيز نقل شده باشد، مي شود آنها را به عنوان شاهد درکنار روايات صحيح ذکر کرد و از آن بهره برد
جهت اطلاع بيشتر در خصوص روايات زنده بودن پيامبران به اين آدرس رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
|
54 |
نام و نام خانوادگي: پدرام -
تاريخ: 27 آذر 92 - 20:16:15
سلام چرا خداوند متعال مستقيما انسانها را هدايت نکرد و باواسطه مردم را هدايت ميکند؟ مگر نه اينکه خدا هم واسطه را تاييد ميکند؟ اونم توسط بهترين بندگانش.... پيامبران و اِِِيمه و صالحان و مومنان جواب نظر: با سلام
دوست گرامي
هدايت انسانها به صورت مستقيم ، نيازمند مقدماتي است که براي عموم مردم حاصل نمي شود . اينکه انسان به مرحله اي از طهارت برسد که مستقيما مخاطب وحي الهي واقع بشود ، براي اکثر انسان ها رخ نمي دهد. در اين حالت اگر خداوند نخواهد که پيام هاي خود را از طريق پيامبري براي انسان ها بفرستد ،در اين صورت بايد با اکثر انسانها قطع رابطه کند و ارتباطي با آنها نداشته باشد به همين جهت وحي کردن بر پيامبران و موظف کردن آنها براي رساندن پيام به مردم ، ضروري است. به عبارت ديگر ارتباط مستقيم با خداوند، نيازمند کمالات روحي است و اين به معناي اين است که نيازمند مقدماتي است. در مورد اين که خداوند اين ظرفيت را بدون عمل در انسان ها قرار دهد، بايد عرض شود که کسب اين کمال به طور معمول بايد با گذراندن مراحلي باشد و نمي توان توقع داشت فردي بدون طي کردن اين مقدمات، به چنين جايگاهي برسد
هرچند خداوند عقل را نيز به عنوان حجت دروني براي انسان قرار داده است اما عقل تا حدودي مي تواند معلوماتي بدست بياورد ولي بي نياز از وحي نيست
از طرف ديگر اگر بگوييم چرا خدا مستقيم هدايت نمي کند، لازمه اين حرف اين است که خداوند به صورت جسمي در بياد تا بتواند ما را هدايت کند
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات |
55 |
نام و نام خانوادگي: صداقتي -
تاريخ: 13 خرداد 93 - 19:13:39
سلام سند اينکه ما بايد قبور ايمه و صالحين را طلاکاري کنيم يا به شکل کاخ سلاطين بسازيم چيست؟ جواب نظر: باسلام
دوست گرامي؛ آيه 21 کهف و 32 اعراف , 32 سوره حج اين عمل را مشروعيت داده است. در اين مورد به جواب از نظر يازدهم مقاله «تاريخ پيدايش وهابيت و برخورد جامعه اهل سنت با اين پديده»مراجعه نماييد.به تفصيل جواب داده شده است.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1) |
56 |
نام و نام خانوادگي: سهيل -
تاريخ: 15 تير 93 - 02:35:29
با سلام...هميشه فکر ميکنم اگر قبر پيامبر داري شرافت وکرامت نبود چرا دو خليفه اول توصيه کردنند نزد قبر پيامبر دفن شن..يه موحد!!يه وهابي جوابم بده که فکر کنم راست ميگن.وسلام |
57 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 03 مرداد 93 - 10:13:17
آسمون ريسمون نبافيد چندين آيه در قران صراحتا شفاعت رو رد کرده وفقط در آيت الکرسي خدا فرموده مگد به اذن خدا.ولي در هيچ آيه اي از قران ذکر نشده که اين قدرت که خاصه خداونده به کسي داده شده باشه جواب نظر: با سلام
دوست گرامي
تنها با ديدن يک آيه نمي شود در خصوص يک مسئله قضاوت کرد بلکه بايد آيات ديگر را نيز ديد تا دچار اشتباه نشد در خصوص مسئله شفاعت نيز اگر به آيات ديگر توجه کنيد خواهيد ديد که شفات براي ديگران از جمله پيامبر (ص) نيز ثابت شده است از جمله اين آيه: وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى ..و بزودى پروردگارت تو را عطاي خواهد داد ، تا خرسند گردى . الضحي / 5
وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا . الإسراء / 79 . و پاسى از شب را زنده بدار ، تا براى تو [ به منزله ] نافله اى باشد ، اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند . تمامي مفسران شيعه و سني بر اين مطلب اتفاق دارند كه مراد از «مقام محمود» همان مقام شفاعت است كه خداوند آن را به پيامبرش وعده داده است . فخر رازي از علما و مفسرين بزرگ اهل سنت در اين باره ميگويد : أجمعت الأمة على أن لمحمد صلى الله عليه وسلم شفاعة في الآخرة وحمل على ذلك قوله تعالى ( عسى أن يبعثك ربك مقاما محمودا ) وقوله تعالى ( ولسوف يعطيك ربك فترضى ) . تمامي امت اسلامي بر اين مطلب اجماع دارند كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در قيامت حق شفاعت دارد و اين دو آيه « اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند » و « و بزودى پروردگارت تو را عطاي خواهد داد ، تا خرسند گردى » را به همين معنا حمل كردهاند تفسير الرازي ، ج 3 ، ص 55 .
مرحوم شيخ مفيد رضوان الله تعالي عليه در اين باره ميفرمايد : اتفقت الإمامية على أن رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) يشفع يوم القيامة لجماعة من مرتكبي الكبائر من أمته ، وأن أمير المؤمنين ( عليه السلام ) يشفع في أصحاب الذنوب من شيعته ، وأن أئمة آل محمد ( عليهم السلام ) كذلك ، وينجي الله بشفاعتهم كثيرا من الخاطئين . اماميه بر اين مطلب اتفاق دارند كه رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در روز قيامت گروهي از كساني را كه گناهان كبيره انجام دادهاند ، شفاعت ميكند . و نيز بر اين مطلب اتفاق دارند كه امير المؤمنين و بقيه ائمه گناهكاران را شفاعت ميكنند و با شفاعت آنها خداوند بسياري از گناهكاران را نجات ميدهد . أوائل المقالات في المذاهب والمختارات ، ص 29 تحقيق مهدي محقق
و حتي ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب نيز شفاعت در قيامت را قبول دارند اين تيميه در اين باره ميگويد :
للنبي (صلى الله عليه وآله ) في يوم القيامة ثلاث شفاعات... وأما الشفاعة الثالثة فيشفع في من استحق النار وهذه الشفاعة له (صلى الله عليه وآله) ولسائر النبيين والصديقين وغيرهم في من استحق النار أن لا يدخلها ويشفع في من دخلها . براي پيامبر ( صلي الله عليه وآله وسلم ) در روز قيامت سه شفاعت است ... شفاعت سوم براي كساني است كه مستحق آتش هستند . شفاعت آن حضرت ، ساير انبياء ، صديقين و ديگران به اين است كه كسي كه سزاوار آتش است ، وارد آن نشود ، و نيز در مورد كسي كه داخل آتش شده شفاعت ميكند . مجموعة الرسائل الكبري ، ج1 ، ص403_ 404 . و محمد بن عبد الوهاب نيز در اين باره ميگويد : وثبتت الشفاعة لنبينا محمد (صلى الله عليه وآله) يوم القيامة ولسائر الأنبياء والملائكة والأولياء والأطفال حسبما ورد ، ونسألها من المالك لها والآذن فيها بأن نقول : اللهم شفع نبينا محمدا فينا يوم القيامة أو اللهم شفع فينا عبادك الصالحين ، أو ملائكتك ، أو نحو ذلك مما يطلب من الله لا منهم ... إن الشفاعة حق في الآخرة ، ووجب على كل مسلم الإيمان بشفاعته ... . الهدية السنية ، الرسالة الثانية ، ص42 بنابراين اگر خداوند در يک آيه چيزي را مختص خود کرده است دليل بر اين نيست که ان را به ديگري نمي دهد همچنانکه در آياتي آمده است که عزت فقط مخصوص خداست: فان العزة لله نسا139 اما در آيه ديگر اين عزت را از آن رسول نيز دانسته است و لله العزة و للرسول منافقين 8 در شفاعت نيز اينطور است که خدا به اذن خود به ديگري مقام شفاعت را مي دهد موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
|
[1] [2] | صفحه قبل |