* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 26 آبان 1393 تعداد بازديد: 2183 
آيا بر اساس منابع شيعه و اهل سنت پيامبر صلي الله عليه وآله براي امام حسين عليه السلام روضه خواني كرده‌اند؟
گروه امام حسين (ع)  

پاسخ

بر اساس رواياتي كه در كتاب‌هاي شيعه و اهل سنت نقل شده است ،‌ رسول خدا صلي الله عليه وآله براي امام حسين عليه السلام در جمع صحابه روضه خواني کرده‌ و صحابه نيز گريه کرده‌اند كه در اين مجال به ذكر آن مي‌پردازيم:

نقل سيد بن طاووس در لهوف

مرحوم سيد بن طاووس در اين خصوص چنين نقل مي‌كند:

... خرج النبي صلى الله عليه وآله وسلم في سفر له فوقف في بعض الطريق واسترجع ودمعت عيناه فسئل عن ذلك . فقال : هذا جبرائيل عليه السلام يخبرني عن أرض بشط الفرات يقال لها كربلاء يقتل عليها ولدي الحسين ابن فاطمة عليه السلام فقيل له : من يقتله يا رسول الله ؟ فقال : رجل اسمه يزيد لعنه الله وكأني أنظر إلى مصرعه ومدفنه ، ثم رجع من سفره ذلك مغموما فصعد المنبر فخطب ووعظ والحسن والحسين عليهما السلام بين يديه فلما فرغ من خطبته وضع يده اليمنى على رأس الحسن ويده اليسرى على رأس الحسين ، ثم رفع رأسه إلى السماء وقال : ( اللهم إن محمدا عبدك ونبيك وهذان أطائب عترتي وخيار ذريتي . وأرومتي ومن أخلفهما في أمتي وقد أخبرني جبرائيل عليه السلام أن ولدي هذا مقتول مخذول . اللهم فبارك له في قتله واجعله من سادات الشهداء اللهم ولا تبارك في قاتله وخاذله . ) قال : فضج الناس في المسجد بالبكاء والنحيب ، فقال النبي صلى الله عليه وآله وسلم أتبكونه ولا تنصرونه.

پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم به سفري رفتند در بين راه در مكاني توقف نمودند و آيه  ]إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ [ را قرائت نمودند و اشك از چشمانشان جاري شد، (اصحاب ايشان) جوياي علت گريه شدند ، حضرت فرمودند اين جبرئيل عليه السلام است كه از سرزميني در كنار رود فرات به نام كربلا خبر مي دهد كه فرزندم حسين پسر فاطمه (عليهما السلام) در آنجا به شهادت مي رسد؛ به آن حضرت عرض شد، اي رسول خدا قاتل او كيست ؟ حضرت فرمودند مردي به نام يزيد كه خداوند او را لعنت كند؛ گويا اكنون محل شهادت و محل دفنش را مي بينم.

پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله با غم و اندوه از سفر بازگشتند و بر فراز منبر رفتند، خطبه خواندند و موعظه نمودند در حالي كه (امام) حسن و (امام) حسين عليهما السلام در مقابل ايشان بودند. وقتي خطبه ايشان تمام شد دست راست خود را بر سر (امام) حسن و دست چپ شان را بر سر (امام) حسين عليهما السلام گذاشتند، سپس سر را به آسمان بلند كردند و عرضه داشتند خداوند! محمد بنده و پيامبر توست و اين دو (از) پاك ترين و بهترين عترت و فرزندان و نسل من هستند و از بهترين كساني اند كه بعد از خود در ميان امتم به جاي مي گذارم ، جبرئيل عليه السلام به من خبر داده كه اين فرزندم (امام حسين عليه السلام) را مورد اهانت قرار مي دهند و شهيدش مي كنند. خداوندا شهادتش را برايش مبارك گردان و او را از آقايان شهدا قرار ده ، خداوندا مبارك نگردان كسي را كه به او اهانت كرده و قاتل اوست.

راوي در ادامه مي گويد : مردم در مسجد از شدت گريه ، ضجه و فرياد مي زدند، در اين هنگام پيامبر فرمودند: آيا برايش گريه مي نماييد و ياريش نمي كنيد؟!.

 

سيد بن طاووس الحسيني ، علي بن موسى بن جعفر بن محمد (متوفاى664هـ)، اللهوف في قتلى الطفوف، ص 14- 15، بيروت، ناشر : منشورات الاعلمي للمطبوعات، و در چاپ انوار الهدي، قم ،‌ چاپ: اول، 1417 هـ.ق نيز همين صفحه مي‌باشد

 

 

no picture

 

 

 

no picture

 

 

 

no picture

 

 

no picture

 

 

ابن اعثم در الفتوح

ابن اعثم نيز اين جريان را ذکر کرده است:

وكأني أنظر إلى مصرعه ومدفنه بها وقد اهدي برأسه و الله ما ينظر أحد إلى رأس ولدي الحسين فيفرح إلا خالف الله بين قلبه ولسانه .. ..وضج الناس في المسجد بالبكاء...

گويا من محل افتادن و مدفن او( امام حسين (ع) ) را مي‌بينم که  سر او به عنوان هديه فرستاده مي شود ، به خدا سوگند هيچ كسي به سر حسينم با خوشحالي نگاه نمي كند مگر اينكه خداوند بين قلب و زبانش مخالفت ايجاد مي كند (كنايه از اينكه آن فرد منافق است، با زبانش به يگانگي خدا و رسالت پيامبر صلي الله عليه وآله شهادت مي‌دهد اما در قلبش يگانگي خدا و رسالت پيامبر صلي الله عليه وآله را قبول ندارد)

 

ابن اعثم الكوفي،‌ ابي محمد احمد،‌ الفتوح ، تحقيق : علي شيري، دار الأضواء ،‌ بيروت،‌ الطبعه الاولي، 1411هـ.ق، ج4، ص 325 (به نقل از ابن عباس)؛

 

no picture

 

 

no picture

 

 

no picture

 

no picture

 

no picture

 

 

 

 

خوارزمي در مقتل الحسين

وي نيز در مقتل خود اين موضوع را آورده است:

خوارمي، ابي المويد الموفق بن احمد المکي اخطب،(متوفاي 568) مقتل الحسين ، ج1، صص 238- 239 تحقيق علامه سماوي، انتشارات انوار الهدي، الطبعة الثانية، 1423ق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 no picture

 

 

 

no picture

 

 

 

no picture

 

 

 

no picture

نتيجه

 

همان طور كه ملاحظه نموديد در اين نقل، علماي شيعه و اهل تسنن روايت كرده‌اند كه پيامبر صلي الله عليه وآله براي امام حسين عليه السلام در جمع صحابه روضه خواني كردند و صحابه نيز براي ايشان نه تنها گريه بلكه ضجه زدند. بنابراين اعتراض وهابيان به عزاداري و روضه خواني براي ائمه عليهم السلام در واقع دهان كجي و جسارت به پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله و تعاليم اسلام است.

 

 


 


    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  محسن     -   تاريخ:  28 آبان 93 - 10:14:06
سلام ابن اعثم و ديگر نويسندگان اين کتاب ها شيعه هستند پس اين ها نمي تواند بر عليه اهل سنت استفاده شود
جواب نظر:
با سلام 
دوست گرامي
ابن اعثم و خوارزمي هر دو سني مذهب هستند:
در خصوص ابن اعثم بايد بگوييم هرچند برخي او را شيعه دانسته اند، اما در مقابل عده اي نيز او شافعي مذهب دانسته اند همچنانکه در اعيان الشيعه در خصوص او چنين نقل شده است: تاريخ أحمد بن أعثم الكوفي الذي كان شافعي المذهب ومن ثقات المتقدمين أرباب السير ثم حكى خبر محاصرة عثمان . استدرك المؤلف على الطبعة الأولى بما يلي :أعيان الشيعة - السيد محسن الأمين - ج 2 ص 481
علامه مجلسي  نيز در آخر فصل اول بحارالانوار، كه ويژه منابع است، نوشته‌هاي او را از اهل سنت برشمرده و  به همراه تاريخ طبري و تاريخ ابن خلكان ذکر کرده است
قرائني در کتابهاي او وجود دارد که سني بودن او را ثابت مي کند از جمله اينکه وقتي از عمر و عثمان ياد مي کند از لفظ( رضي الله ) استفاده مي کند به عنوان مثال: [ دفن عثمان رضي الله عنه ].كتاب الفتوح - أحمد بن أعثم الكوفي - ج 2 ص 436  يا مي نويسد: رسالة أمير المؤمنين عمر رضي الله عنه إلى عياض بن غنم .كتاب الفتوح - أحمد بن أعثم الكوفي - ج 1 ص 260
شما کدام شيعه را ديديد که از اين خلفاء با رضي الله ياد کند و حتي در شيعه  لفط رضي الله براي حضرت علي عليه السلام نيز مشهور نيست اما ابن اعثم در موارد فراوان در الفتوح علي رضي الله گفته است: كتاب علي رضي الله عنه إلى أشعث بن قيس . كتاب الفتوح - أحمد بن أعثم الكوفي - ج 2 ص 502
و با توجه به وجود گزارش‌هاي فراوان  وي در طعن بني اميه، عثمان، معاويه و عايشه نمي توان به تشيع وي حكم كرد؛ زيرا وي در كنار اين گزارش ها، به بيان اخباري پرداخته كه تشيع بوده او را زير سوال مي برد  ابن اعثم در الفتوح، گزارش هايي درباره خلفاي راشدين نقل مي‌كند كه با شيوه علماي عامه، مطابقت كامل دارد. وي خبري از عزاداري و گريه جنيان براي عمر نقل مي‌كند به صورتي كه صداي گريه آنان را مردم مدينه مي‌شنيدند.  به نظر مي‌رسد سني بودن ابن اعثم  ترجيح مي‌يابد.
نويشنده مقتل الحسين خوارزمي نيز از علماي احناف مي باشد: همچنانکه زرکلي گويد:
احمد بن محمد، موفق الدين القرشي العدوي الخوارزمي، أبو المؤيد الشهير بابن المكيّ: مؤرخ من علماء الحنفية من أهل خوارزم
[الأعلام للزركلي 1/ 215]
در خصوص او توصيفات فراواني در کتب اهل سنت آمده است. ابوالفرج در خصوص او گويد:
خطيب خوارزم أبو المؤيد الموفق بن أحمد بن محمد المالكي الخوارزمي من الأفاضل الأكابر بها فقها وأدبا والأماثل الأكارم نسبا ونشبا .
خريدة القصر وجريدة العصرفي ذكر فضلاء أهل خراسان وهراة  ج 2   ص 173  أبو عبد الله عماد الدين بن محمد بن صفي أبو الفرج محمد بن نفيس الدين الأصبهاني الوفاة: 597 هـ ، دار النشر : مرآة التراث  - طهران / إيران  - 1999م ، الطبعة : الأولى  ، تحقيق : د. محمد عدنان آل طعمة
کتاب مناقب ابي حنيفه  نيز اثر خوارزمي که در فضايل ابوحنيفه نوشته شده و در آن ثناي او در قالب قصيده اي طولاني پرداخته است
بنابراين ابن اعثم و خوارزمي سني مذهب هستند نه شيعه
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
2   نام و نام خانوادگي:  الف     -   تاريخ:  23 دي 93 - 20:02:33
گفتار ابوداوود درمورد بندار محمد بن بشار بدين صورت(لولا سلامةُ فِي بُندار لتُرِك حَدِيثُه")مدح اوست يا ذم او؟منبع:سؤالات ابي عبيد الاجري ابا داود السجستاني في الجرح والتعديل.
جواب نظر:
باسلام 
دوست گرامي
ابن حجر در خصوص اين اصطلاح گويد: وقال أبو داود لولا سلامة فيه لترك حديثه يعني أنه كانت فيه سلامة فكان إذا سها أو غلط يحمل ذلك على أنه لم يتعمد. يعني در او سلامت وجود دارد اما زماني که اشتباه و يا خطا کرد در اين صورت نمي شود به او اعتماد کرد
هدي الساري مقدمة فتح الباري شرح صحيح البخاري ،  ج 1   ص 437  أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت - 1379 - ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي , محب الدين الخطيب
ابن حجر قبل از اينکه اين مطلب را بگويد اول افرادي که او را توثيق کرده اند را ذکر و بعد افرادي که او را تضعيف کرده اند را نيز بيان مي کند و اين مطلب «قال أبو داود لولا سلامة فيه لترك حديثه» را در قسمت تضعيفات ذکر مي کند
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

 




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما