* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 03 ارديبهشت 1388 تعداد بازديد: 9187 
چرا اميرمؤمنان (ع) با قيام ابوسفيان بر ضد ابوبكر مخالفت كرد؟
گروه امام علي (ع)  

طرح شبهه:

بقلم: آيت الله محسنى بسطامى

شهادت زهرا: بزرگترين دروغ تاريخ

ما معتقديم اين مسئله بزرگترين افترا و دروغ تاريخ است و هرگز چنين چيزى صحت ندارد براى اثبات اين مطلب مى‌توان مفصل بحث نمود كه متاسفانه صفحه كوچك وبلاگ ما توانايى تحمل آنرا ندارد لذا به چند مطلب بسنده مى‌نماييم.

قريش بزرگترين و مقتدر‌ترين قبيله در شبه جزيره عربستان به حساب مى‌آمد و در درون قريش بنى هاشم برترين و قدرتمند‌ترين قوم (تيره ) بشمار مى‌آمد طوريكه همه برترى آن را پذيرفته بودند عمو زاده هاى اين تيره بنى اميه بودند كه بعضى اوقات با بنى هاشم رقابت مى‌نمودند اما اگر پاى كسى ديگر به ميان مى‌آمد اين دو فورا با هم يكى مى‌شدند بطور مثال زمانيكه خبر رسيد ابوبكر (از تيره بسيار ضعيف قريش يعنى بنى تيم ) جانشين پيامبر شده براى ابوسفيان كه تازه مسلمان شده بود غير قابل تحمل بود لذا فورا صدا زد: اين الاذلان؟ دو مرد ذليل كجايند؟

پرسيدند منظورت چه كسانى مى‌باشند؟ گفت علي و عباس. ابوسفيان هنگامى كه با علي و عباس روبرو شد گفت چرا نشستيد بنى تيم كيستند كه رهبرى را بدست گيرند؟ ابوسفيان چنين ادامه داد: والله لاملان المدينة خيلا و رجالا. (قسم بخدا من مدينه را پر از پياده نظام و سواره نظام مى‌كنم و حكومت را با زور از آنان براى شما مى‌گيرم.)

علي كه به سخنان ابوسفيان گوش مى‌داد به او نهيب زد و اخطار نمودة فرمود: اگر كوچكترين حركتى بر ضد ابوبكر انجام دهى من نخستين كسى خواهم بود كه در مقابل تو مى‌ايستم ما ابوبكر را اهل مى‌دانيم. ابوسفيان ناراحت شده الفاظ بدى گفته و رفت. (تاريخ طبرى جلد 2 قسمت آغاز خلافت ابوبكر)

قريش كه با رسول خدا دشمنى مى‌ورزيدند عملا قادر نبودند كارى انجام دهند چون از انتقام گيرى بنى هاشم هراس داشتند واپسين و مهمترين راهكارشان اين بود كه از هر تيره‌اى يك جوان انتخاب نمايند و اين جوانان طوايف گوناگون همه باهم پيامبر را با شمشير بزنند بگونه‌اى كه معلوم نشود كداميك قاتل است كه در اين صورت قوم پيامبر يعنى بنى هاشم نمى‌دانند با كدام تيره بجنگند و لذا مجبور خواهند شد خونبها گرفته صلح نمايند. (اگر يك يا دو قبيله چنين جرمى مرتكب مى‌شد مطمئن بودند بنى هاشم دمار از روزگارشان بر مى‌آوردند) كه همين مسئله سبب شد رسول اكرم با اذن خداوند هجرت نمود.

نقد و بررسي:

نکته اي قابل توجه:

در ابتدا بايد به نکته مهمى اشاره کنيم و آن توجه کامل به عبارات اين متن بقلم: آيت الله محسنى بسطامى است كه گفته: "شهادت زهرا: بزرگترين دروغ تاريخ.

ما معتقديم اين مسئله بزرگترين افترا و دروغ تاريخ است و هرگز چنين چيزى صحت ندارد و براى اثبات آن مى‌توان مفصل بحث نمود كه متاسفانه صفحه كوچك وبلاگ ما توانايى تحمل آنرا ندارد لذا به چند مطلب بسنده مى‌نماييم."

آيا به نظر شما آية الله محسنى بسطامى خود اين وبلاگ را اداره مى‌کند يا براى وبلاگ مطلب مى‌نويسد؟

اگر در اينترنت عبارت آيت الله محسنى بسطامى را جستجو کنيد تنها با يک متن روبه رو خواهيد شد که در ده‌ها سايت گوناگون سني، بدون کم و زياد آمده و در همه آن‌ها اين مطلب را به قلم ايشان مى‌دانند.

صرف نظر از اينکه اين آية الله کيست، که بدون داشتن يک سال يا يک ماه سابقه در حوزه هاى علميه شيعه، به تازگى ظهور کرده و قلمى شبيه مولويان متجدد اهل سنت دارد؛ چون عبارت اوليه اين متن را چنين نوشته است: به قلم آيت الله محسن بسطامى و... پس از آن حتى يک بسم الله هم نياورده است. پس به ظاهر کل متن از ايشان است؛ اما در اين متن کلماتى در باره سايت و وبلاگ و... مى‌بينيم که با روش نوشتن و سخن گفتن يک آية الله سازگارى ندارد.

و نيز موارد بسيارى در اين مقاله، دفاع بى چون و چرا از مطالبى است که هيچ شيعه‌اى آن را قبول ندارد.

ما نمى‌دانيم كه اين شخص آيا واقعا شيعه است؟ شايد بگويند شيعه بوده و سنى شده است که در اين صورت محتواى مطالبش با سخنان يك مستبصر سازگارى ندارد؛ زيرا حتى به يک کتاب شيعى استناد نمى‌کند و در مواردى رواياتى را مدرک قرار مى‌دهد که شيعه، ضد آن روايت را نقل کرده‌اند که در متن به آن‌ها خواهيم پرداخت.

لذا از مولوى هاى اهل سنت مى‌خواهيم که اگر خواستند مقاله‌اى بنويسند يا به اسم خودشان باشد؛ يا اشتباهى چنين فاحش نکنند، يا دست‌كم بنويسند از سخنان فلان شخص؛ نه به قلم او...!!!!

آيا ابو سفيان خلافت را براي خود مى‌خواست يا علي و عباس:

در باره قريش و ابوسفيان بايد گفت:

جناب مولوى آيت الله محسنى بسطامى اقرار کرده‌اند که در قريش بنو اميه با رسول خدا صلى الله عليه وآله دشمنى داشتند كه در رأس آنان ابوسفيان رئيس قريش بود، و همه مى‌دانند ضربه‌اى که قريش و بنو اميه از علي عليه السلام خورد از کسى ديگر نخورد. ولى در اين نوشته مى‌بينيم ابوسفيان به علي عليه السلام مى‌گويد: اگر تو بخواهى مدينه را پر از سواره و پياده مى‌کنم!!! يعنى ابوسفيان دشمن خونى علي عليه السلام مى‌خواست به نفع امير مؤمنان، سرباز وارد مدينه کند؟ هيچ ساده لوحى هم اين مطلب را باور نمى‌کند؛ لذا امير مؤمنان با وى مخالفت کردند.

اما چرا ابوسفيان نزد علي عليه السلام آمد؟ چرا اين حرف را به طلحه يا زبير نزد؟ مگر ايشان از بزرگان قريش نبودند؟ و چرا نزد ديگر قريشيان موجود در مدينه نرفت؟ مگر اهل سنت نمى‌گويند که علي عليه السلام با خلافت ابوبکر موافق بود؟ اين روايت به خوبى نشان‌دهنده آن است که ابوسفيان هم مى‌دانسته است که حق با امير مؤمنان است و خواسته است از همين حربه بر ضد اسلام استفاده نمايد.

تحريف روايت اهل سنت:

اما در باره اصل روايت بايد گفت که جناب مولوى آيت الله محسنى بسطامي، اصل بى طرفى را رعايت نکرده و با حذف ابتدا و انتهاى روايت چنين وانمود کرده است که انگار ابوسفيان خلافت را براى علي يا عباس مى‌خواسته است و حضرت علي نپذيرفته و فرموده است، ابوبکر صلاحيت خلافت دارد.

حدثني محمد بن عثمان بن صفوان الثقفي قال حدثنا أبو قتيبة قال حدثنا مالك يعني ابن مغول عن ابن الحر قال قال أبو سفيان لعلي ما بال هذا الأمر في أقل حي من قريش والله لئن شئت لأملأنها عليه خيلا ورجالا قال فقال علي يا أبا سفيان طالما عاديت الإسلام وأهله فلم تضره بذاك شيئا إنا وجدنا أبا بكر لها أهلا

حدثني محمد بن عثمان الثقفي قال حدثنا أمية بن خالد قال حدثنا حماد بن سلمة عن ثابت قال لما استخلف أبو بكر قال أبو سفيان مالنا ولأبي فصيل إنما هي بنو عبد مناف قال فقيل له إنه قد ولى ابنك قال وصلته رحم

حدثت عن هشام قال حدثني عوانة قال لما اجتمع الناس على بيعة أبي بكر أقبل أبو سفيان وهو يقول والله إني لأرى عجاجة لا يطفئها إلا دم يا آل عبد مناف فيم أبو بكر من أموركم أين المستضعفان أين الأذلان علي والعباس وقال أبا حسن ابسط يدك حتى أبايعك فأبى علي عليه فجعل يتمثل بشعر المتلمس

ولن يقيم على خسف يراد به             إلا الأذلان عير الحي والوتد

هذا على الخسف معكوس برمته                  وذا يشج فلا يبكي له أحد

قال فزجره علي وقال إنك والله ما أردت بهذا إلا الفتنة وإنك والله طالما بغيت الإسلام شرا لا حاجة لنا في نصيحتك.

... ابوسفيان به علي گفت: چه شده است که خلافت در دست کوچکترين قبيله قريش قرار گرفته؟ اگر بخواهى مدينه را پر از سواره و پياده مى‌کنم؛ علي گفت: اى ابوسفيان مدتى طولانى است که با اسلام و اهل آن دمشنى داري؛ اما نتوانسته‌اى به آن ضربه بزني؛ ما ابوبکر را براى خلافت سزاوار يافتيم.

... هنگامى كه ابوبکر خليفه شد، ابوسفيان گفت: ما با ابوفصيل چه ارتباطى داريم ( که خلافت ايشان را قبول کنيم؟ ) حق با فرزندان عبد مناف است؛ به وى گفته شد: ابوبکر فرزند تو را والى قرار داده است!!! گفت: حق فاميلى را ادا کرده است!!!

مردم براى بيعت با ابوبکر گردآمدند، ابوسفيان گفت: من آشوبى مى‌بينم که آن را فقط خون آرام مى‌کند. اى فرزندان عبد مناف! ابوبکر در کدام يک از کارهاى شما جايگاهى داشته است؟ اى دو ذليل! اى علي و اى عباس؟ سپس به علي گفت: اى علي دست خود را بگشا تا با تو بيعت کنم؛ علي قبول نکرد. ابوسفيان شعر ملتمس را خواند که:

در بيابان کسى زندگى نمى‌کند مگر دو قبيله ذليل حى و وتد

اين يکى نيزه خود را در بيابان سر و ته گذاشته ( قصد جنگ ندارد) وآن ديگرى ناله مى‌زند؛ ولى کسى به او کمک نمى‌کند.

علي او را منع کرد و گفت: تو از اين کارها جز فتنه چيز ديگرى نمى‌خواهي. و مدتى است طولانى که با اسلام به بدى رفتار کرده‌اى! و ما احتياج به خير خواهى تو نداريم.

الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 237، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.

جناب مولوى آيت الله محسنى بسطامى به جهت حفظ مقام صحابى جليل القدر ابوسفيان بن حرب و مشخص شدن قصد وى جهت خيانت، اصل اين روايت در کتب اهل سنت را ذکر نکرده و ترجمه را هم تحريف كرده است:

زمانى كه خبر رسيد ابوبكر (از تيره بسيار ضعيف قريش يعنى بنى تيم ) جانشين پيامبر شده براى ابوسفيان كه تازه مسلمان شده بود غير قابل تحمل بود لذا فورا صدا زد: اين الاذلان؟ دو مرد ذليل كجايند؟

پرسيدند منظورت چه كسانى است؟ گفت: علي و عباس. ابوسفيان هنگامى كه با علي و عباس روبرو شد گفت: چرا نشسته ايد، بنى تيم كيستند كه رهبرى را بدست گيرند؟ ابوسفيان چنين ادامه داد: والله لاملان المدينة خيلا و رجالا. (قسم بخدا مدينه را پر از پياده نظام و سواره نظام مى‌كنم و حكومت را با زور از آنان براى شما مى‌گيرم.)

علي كه به سخنان ابوسفيان گوش مى‌داد به او نهيب زد و اخطار كرد وفرمود: اگر كوچكترين حركتى بر ضد ابوبكر انجام دهى من نخستين كسى خواهم بود كه در مقابل تو مى‌ايستم، ما ابوبكر را اهل مى‌دانيم. ابوسفيان ناراحت شده الفاظ بدى گفته و رفت. (تاريخ طبرى جلد 2 قسمت آغاز خلافت ابوبكر).

 مى‌بينيد که جناب مولوى آيت الله محسنى بسطامى آن قسمت از کلمات امير مؤمنان که قصد ابوسفيان را بر ملا مى‌کند ذکر نکرده و با تحريف از کنار آن گذشته است.

اصل اين روايت در کتاب‌هاي شيعه:

بخش پايانى اين روايت با مضمونى که ذکر شد، در کتب شيعه موجود نيست؛ بلکه اين مضمون در کتب اهل سنت است؛– و همين نشان‌دهنده آشنا نبودن نويسنده اين مقاله به روايات شيعه است؛ زيرا اگر با آثار شيعه آشنايى مى‌داشت، روايت را در اين زمينه نقل مى‌کرد – لذا شيعيان در بحث با اهل سنت تنها به قسمت اول اين روايت استدلال مى‌کنند؛ زيرا قسمت آخر آن تحريف شده است و اگر قسمت آخر در کتب شيعه، همانگونه بود که جناب مولوى آيت الله بسطامى گفته است، ما شيعيان اصلا بحثى با اهل سنت نداشتيم و ايشان مى‌توانستند به همين روايت استدلال کنند؛. اما اصل روايت در کتب شيعه چنين است:

أما والله لئن شئتم لأملأنها خيلا ورجلا. فناداه أمير المؤمنين عليه السلام: ( ارجع يا أبا سفيان، فوالله ما تريد الله بما قول، وما زلت تكيد الإسلام وأهله، ونحن مشاغيل برسول الله صلى الله عليه وآله، وعلى كل امرئ ما اكتسب وهو ولي ما احتقب ).

قسم به خداوند اگر بخواهيد مدينه را پر از سواره و پياده مى‌کنم. امير مؤمنان به وى فرمود: اى ابوسفيان بازگرد؛ قسم به خدا که در آنچه مى‌گويى خدا را نمى‌خواهى! هميشه براى اسلام و مسلمانان نقشه كشيده‌اي؛ ما الان مشغول (غسل و کفن و دفن) رسول خدا 7 هستيم. و بر دوش هر کسى بارى است که خود کسب کرده است و سرپرست آنچه جمع آورى کرده همواست.( يعنى ابوبکر خود بار گناهش را بر دوش خواهد کشيد که به جاى غسل و کفن رسول خدا، مشغول طرح ريزى براى خلافت خود شده است!).

الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري، البغدادي (متوفاي413 هـ)، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج 1، ص 190، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1414هـ - 1993 م.

اما اين که چرا امير مؤمنان از کمک قريش استفاده نکرد؟

پاسخ واضح است. اگر ابوسفيان به مدينه لشکر مى‌کشيد به جاى ابوبکر و عمر نخستين کسى را که مى‌کشت حضرت علي بود و بساط اسلام را بر هم مى‌زد. اين همان مطلبى است که امير مؤمنان نيز به آن اشاره دارد.

البته همان گونه كه درکتاب الارشاد آمده واين روايت نيز نشان مى‌دهد، اين ماجرا در همان روز سقيفه اتفاق افتاده است. يعنى هنوز امير مؤمنان با ابوبکر بيعت نکرده بود؛ اين مضمون را از بعضى عبارات اهل سنت نيز مى‌توان به دست آورد؛ زيرا در ابتداى اين روايت گفته اند:

«لما اجتمع المهاجرون لبيعة ابي بکر»؛ «علي بيعة ابي بکر»؛ «لما بويع لابي بکر»؛ «لما اجتمع الناس على بيعة أبي بكر».

هنگامى كه که مهاجرين براى بيعت با ابوبکر گردآمدند؛ يا هنگامي که با ابوبکر بيعت شد يا هنگامى كه مردم براى بيعت با ابوبکر گردآمدند.

اما در صحاح اهل سنت آمده است که علي بن ابوطالب پس از شش ماه بيعت کرد. و تا آن زمان با بيعت وى مخالفت کرد. همين قرينه نشانه دروغ بودن انتهاى اين روايت در کتب اهل سنت است.

نتيجه گيري:

سخن ايشان در باره ابوسفيان صحيح است که مى‌خواست خلافت را بگيرد؛ اما مهم اين است كه براى چه کسى؟ چون هنگامى كه ديد خلافت از علي گرفته شده و در اختيار ابوبکر و عمر است، تصميم گرفت از اين موضوع به نفع خودش استفاده كند؛ ولى چون ابوبکر وى را مى‌شناخت، به همين جهت فرزندان ابوسفيان يعنى معاويه و يزيد بن ابوسفيان را به عنوان کارگزاران خاص خود قرار داد.(آدرس اين مطلب در همان متن تاريخ طبرى ذکر شد )

لذا مشخص مى‌گردد که سيره ابوسفيان و اهل بيت او و بنى اميه با سيره عمر يکى بوده است و همگى به هر وسيله‌اى كه باشد مى‌خواستند حق علي را بگيرند.

حال آيا معقول است علي از کمک ابوسفيان و امثال وى براى گرفتن حق خود استفاده کند؟

 گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

 



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  امير     -   تاريخ:  07 ارديبهشت 88 - 00:00:00
پس از عرض سلام بر شما عزيزان! سئوالي دارم كه اميدوارم جواب بدهيد! قضائل خلفا در علم و شجاعت آنها نيازي است مبرم! حتي در نماز عمر فراموش مي كرد كه حمد بحواند ويا هي چند بار حمد مي خواند فكر مي كرد كه باز هم نخوانده! و حتي شك زياد مي كرد كه چند ركعت حوانده! سئوال گذشته بي جواب مانده است كه ما’حذ آنكه در بسياري از جنگها بجز تعداد كمي نمي ماندند همه قرار مي كردند! با تشكر فراوان! حدا نگهدار همگي شما باشد! التماس دعا!
2   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  07 ارديبهشت 88 - 00:00:00
من يک سئوال از جناب خاخام مفسدي بشطامى دارم:
ايا محمد(صلي الله عليه و اله الطهار) يک پدر بود يا نه؟
ايا او بهترين خلايق بود يا نه؟
حتي يک فرد عادي تمام تلاش خود را براي تربيت فرزند خود مي کند. عقل حکم مي کند که محمد(صلي الله عليه و اله الطهار) که بهترين معلم تاريخ بود و الگوي تمام انسانها در تمام زمينه ها از جمله پدري مي باشد بهترين تربيت و تعليم قراني را در حق سرور زنان عالم انجام داده باشد.
حال شما به من بگوييد ممکن است يک بانو ۱۸ ساله و مادر فرزندان خردسال و با همه تعليمات قران مبني بر صبر بر مصيبت از شدت غم رحلت پدر دق کند؟
3   نام و نام خانوادگي:  سيد حسين     -   تاريخ:  08 ارديبهشت 88 - 00:00:00
دليلش كاملا واضحه ! امير المومنين(عليه السلام) براي گرفتن حق خويش از كمك شيطان استفاده نمي كند . ابوسفيان همان كسي است كه هيچگاه از صميم قلب به اسلام ايمان نياورد و در روز فتح مكه آن هم از ترس شمشير تظاهر به اسلام كرد و همو در زمان خلافت عثمان خطاب به بني اميه گفت: اي مردان طايفه بني اميه گوي خلافت را در دست خويش نگه داريد كه قسم به آنچه ابوسفيان دوست دارد نه بهشتي وجود دارد و نه جهنمي.حال از امير المومنين با آن تقوا و علمو بصيرت چنين انتظاري نيست كه از چنين انسان رذلي كمك بخواهد .
4   نام و نام خانوادگي:  رحمتي     -   تاريخ:  09 ارديبهشت 88 - 00:00:00
كشيش بسطامي از الفباي اسلام خبر نداره شهادت صديقه طاهره رو رد ميكنه بعد مياد ابوسفياني حرف ميزنه
تورو چه به تاريخ برو كشكتو بساز
5   نام و نام خانوادگي:  هادي جاويد     -   تاريخ:  09 ارديبهشت 88 - 00:00:00
باسلام
خيلي لذت بردم
اميدوارم خانم فاطمه زهرا سلام الله عليها اجرتون رو بدن
يا علي
6   نام و نام خانوادگي:  فدايي فاطمه الزهرا(سلام الله عليها)     -   تاريخ:  10 ارديبهشت 88 - 00:00:00
خدمت ايت الشيطان مففففسدي بسطامي عرض كنم بزرگترن افترا و دروغ تاريخ تو سقيفه توسط دو مفسد في العالم براي گرفتن خلافت از وصي رسول الله صورت گرفته.انشاالله اگه قابل هدايتي هدايت شي اگه نه هرچه زودتر با ابوبكر وعمر (قاتل دخت نبي, سيده نسا العالمين)محشور شي
7   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  12 ارديبهشت 88 - 00:00:00
با سلام
متشكرم از اينكه اين مقاله را بروي سايت گذارديد .
اين هم نوعي دفاع است كه بايد در مقابل مذهب حق انجام دهند , درست بمثل هويت موهوم عبداللشيطان بن سبا كه متاسفانه مدت طولاني ساده لوح هان مذاهب مختلف را بخود مشغول كرده .
خداوند متعال محال است متوليان ديني يا مذهبي را بيامرزد كه بدروغ متوسل شوند تا انرا حفظ كنند .
عاليجنابان روحاني اهل سنت , هاتو برهانكم , اگر بر حقيد, در غير اينصورت بهتر است به همان اندك ادله ئي كه داريد تمسك كنيد, كه وقتيكه پيروانتان در صدد تحقيق برامدند حداقل شما را صادق ببيند و الا يكدفعه مبيند او را از دست داده ايد و او خداي كرده به مذهب شيعه علاقه مند شده .
يا علي
8   نام و نام خانوادگي:  سيد حسين     -   تاريخ:  12 ارديبهشت 88 - 00:00:00
با سلام . بهتر بود به جاي مطرح كردن نام محسني بسطامي مي نوشتيد :به قلم جيره خواران وهابيت . بنده تحقيقات گسترده اي را در مورد محسني بسطامي انجام دادم و متوجه شدم كه محسني بسطامي يك شخصيت خيالي و موهوم است و چنين فردي وجود خارجي ندارد .هر كس نشاني از ايشان دارد يا اينكه قرينه اي دال بر وجود چنين انساني در اختيار دارد خوشحال مي شويم از او بشنويم . واقعا خدا را شكر كه دشمنان ما را از احمق ترين افراد قرار داده است .
9   نام و نام خانوادگي:  فقط بنده خدا     -   تاريخ:  15 ارديبهشت 88 - 00:00:00
سلام بر مومنين چيزي كه براي من خيلي جاي تعجب داره اينكه كساني كه احمق تشريف دارن فكر مي كنن ديگران هم مثل خودشون بايد باشن.توي شبهه آيت شيطان محسني بسطامي با شيطنت دوتا تحريف انجام شده كه از چشمها دوره ولي اثرش توي افكار زياده.يكي اينكه خواسته قدرت و اقتدار مطلقي به بني هاشم بده كه فقط اتحاد كل قبايل قريش ميتونه با اون برابري كنه و به همين خاطر توطئه قتل پيامبر(ص) در بستر به اون شكل خاص طراحي شده در حالي كه اصلا اين طوري نبوده .بني هاشم خاندان محترمي بودند ولي قدرتمندترين نبودند ضمن اينكه دوتا از سر سخت ترين دشمنان پيامبر(ص)عموهاي ايشان بودند كه در توطئه هم دست داشتندو اينها از بزرگان بني هاشم بودند!!!!پس علت اين تصميم نمي توانسته ترس از بني هاشم باشد!!!چرا وقتي پيامبر(ص) وجمعي از يارانش منجمله جناب ابوطالب(رحمه الله عليه)را در حصر قرار دادند از اين قوم مقتدر نترسيدند كه با بزرگ قوم(ابوطالب)اينگونه رفتار كردند؟!!! دروغ دوم همانگونه كه عزيزانمان در گروه پاسخ به شبهات نيز به بخشي از آن اشاره نمودند مربوط به اقتدار بني اميه و ابوسفيان بعد رحلت پيامبر(ص)وهدف آنان از اين پيشنهاد خنده دار به اميرالمومنين علي(ع) مي باشد.از اين آقايان بايد پرسيد كه اگر بني اميه اين همه مقتدر بودند چرا آنگونه مفتضحانه در فتح مكه مقلوب شدند وچرا با رد پيشنهادشان توسط اميرالمومنين خود دست بكار نشدند؟يعني ميتوان باور كرد كه آنها از مسلمانان باسابقه- كه سالها در كنار پيامبر(ص) با مشركين وكفار به سركردگي بني اميه جنگيده اند- نسبت به اسلام دلسوزتر شده اند؟شما باور مي كنيد؟ اين موضوع بسيار ساده است.ابوسفيان مي دانست و مطمئن بود كه قدرت نبرد با مسلمين را ندارد ودنبال فرصتي مناسب براي اين امر بود.تنها راه چاره ايجاد رخنه و تفرقه در بين مسلمين بودو سقيفه اين فرصت طلايي را برايش بوجود آورده بود فلذا به اميد اينكه بتواند به هدف خود برسد نزد صاحب حق رفته و حق او را گوشزد نموده و ادعاي حمايت و بيعت مي نمايد و اين درحالي است كه با طرف ديگر هم بيعت نمود و امتيازاتش را گرفته است. اگر اميرالمومنين علي (ع) اين پيشنهاد را مي پذيرفت بر خلاف عهدي كه با پيامبر(ص) بسته بود باعث تفرقه در بين مسلمين مي شد و مسلمانان به جان هم مي افتادند و برنده اصلي در اين جا ابوسفيان بود چرا كه از هر طرف كشته مي شد به نفع او بود در نهايت هم اگر علي (ع) پيروز مي شد اين پيروزي همراه با كشته شدن عده ي كثيري از ياران وفادارش بود در حاليكه ياران وفادار ابوسفيان در پناه بودند. در اين شرايط شما باور مي كنيد كه ابوسفيان اريكه قدرت و حكومت را به علي بسپارد؟واعجبا!!! التماس دعا
10   نام و نام خانوادگي:  ابوطالب     -   تاريخ:  19 ارديبهشت 88 - 00:00:00
سلام اگر ابوبكر از يك طايفه ي ضعيف بوده است چطور خلافت را غصب كرد و انگاه كه در مسجد از مردم مي خواستندبيعت بگيرند واكنش مردم چه بود و چطور طايفه ي اسلم را با خود همراه كردند و چرا از طايفه هاي سرشناس به اين كار يعني غصب خلافت اقدام نكردند
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
طايفه اسلم ، از عشاير مسلح اطراف مدينه بود و براي كودتا ، مناسب ترين گزينه ؛ همچنين به علت بيابان نشين بودن ، توقع زيادي نداشتند و طبق روايات ، عمر با وعده آذوغه يك سال آنها را با خود همراه كرد .
اما ساير قبايل ، هم دورتر از مدينه بودند و رسيدن آنها تا مدينه احتياج به زمان داشت ، و تا آمدن آنها خلافت از دست ابوبكر مي رفت . همچنين توقع مالي آنها بسيار بالا بود و تجهيز آنها تنها توسط امثال ابوسفيان ممكن بود .
واكنش مردم در مقابل ابوبكر نيز همان چيزي است كه در بخاري امده است ، انصار ، امير مومنان و بني هاشم و طلحه و زبير با اين كار مخالف بودند .
اما با استفاده از زور (حتي در خود سقيفه) راه خود را به پيش بردند ؛ اين كار در زماني صورت گرفت كه اكثر بزرگان اصحاب ، در لشكرگاه اسامه بوده و در مدينه نبودند .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
11   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  25 ارديبهشت 88 - 00:00:00
با سلام
برادر عزيز جناب اقاي سيد حسين اين شخصيت هم پدر داره هم مادر موهوم هم نيست :
پدرش عبدالرحمن الدمشقيه هست , مادرش هم عثمان الخميس هست . قابله اش انگليسيه , جد بزگشان عبدالشيطان بن سبا ميباشد .

يا علي
12   نام و نام خانوادگي:  حسين علي     -   تاريخ:  29 ارديبهشت 88 - 00:00:00
با عرض سلام.
براي اولين بار مقاله ي اين مرد را در سني نيوز ديدم. از مسخره بازي هاي سني نيوزيهاست. جدي نگيريد. آيت شيطان (-: خسته نباشي.
13   نام و نام خانوادگي:  عبد الغفار     -   تاريخ:  19 خرداد 88 - 00:00:00
خدا لعنت کند کساني که چنين ميکنند بر ضد اهل بيت و قلم ميزنند. ان شا الهه ايشان ( آيت الشيطان) با معشوقان خود ( جنابان ابوبکر ...... عمر خطاب و عثمان ابن عفان) محشور شود. ما هم با شاه مردان ............. اسد الله............ سيف الله.................. يد الله.............. حيدر کرار................. اسد الله الغالب.......... علي ابن ابي طالب محشور ميشويم. آن وقت است که اين آيت الشيطان ميفهمد که چه کرده با خود. دينش را به دنيايش بسيار ارزان فروخته. حب علي جنه و ............ ذکر علي عباده.
14   نام و نام خانوادگي:  م.س     -   تاريخ:  30 خرداد 88 - 00:00:00
با سلام در جواب آقاي عبدالغفار ايشان خود شيطان هستند وجايگاهشان در جهنم است بدون شک. که به صحابه اين تهمت ها را مي زنن . انشا الاه
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اگر بنا است كساني را كه به صحابه اين مطالب را منتسب كرده اند ، جهنمي بدانيم ، بايد فهرست بلند بالايي از علماي اهل سنت تهيه كنيم ، زيرا اين مطالب از طريق علماي اهل سنت براي ما نقل شده است !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
15   نام و نام خانوادگي:  ع.ر     -   تاريخ:  28 تير 88 - 00:00:00
آقاي عبدالغفار علماي اهل سنت ابدا سواد ندارند وفقط لجاجت وتعصب بيجا دارند و هميشه در مناظرات که کم مياورند دراخر ميگويند شما ابوبکر و عمر وعثمان را لعن ميکنيد .
16   نام و نام خانوادگي:  عبد الغفار     -   تاريخ:  25 مرداد 88 - 00:00:00
سلام عليکم جميعا ................ و لعنه دائما علي اعدائهم اجمعين ... در جواب برادر بسيار گرامي ( م.س) و هم مذهبان بهشتي و خونسرد و انسان دوست وهابي اش !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! جناب آقاي (م.س) چطور من که صحابه ي به نا حق و دومي قاتل دخت نبي را لعن ميکنم جهني و شيطانم. اما اربابان انگليسيتان و آن ملا ها و آخوند ها و مفتي هاي جناب عالي که هر ساعت با فتواي تکفير شيعيان حکم قتل شيعيان را صادر ميکنند و شمايي که از قاتل دخت رسول و اربابان انگليسي و کوردلان وهابي حمايت ميکنيد همه فرشته ايد و اهل جنه ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! زهي خيال باطل. بايد به خدمت شما در کمال ادب بگويم که : تا وقتي زنده هستي و پرده ي ذمخت تعصب را کنار بزن و به دين مبين اسلام ناب محمدي بپيوند و به فرامين قرآن و عترت رسول عمل کن. شايد خداوند بخشيدت. اما بترس از آن زمان که انشا الله حضرت عزرائيل تشريف فرما شدند به بالينت و در آن وقت به فهمي که ( به قول معروف ) يه من ماست چقدر کره داره. اما بدان که آن وقت وقت رسيدن به مقام متعلي معشوق هايت در دنياست که بسيار دوستشان داشتي و عزيزشان ميشمردي است. حشر محبان علي (ع) با علي (ع) . . حشر محبان عمر با عمر. و همانطوري که از نام بنده پيداست من عبد الغفارم يعني بنده ي خدايي که بسيار آمرزنده است . اما آمرزنده براي دوستداران دوستانش . نه آمرزنده براي دشمنان دوستانش. و واقعا چه به حق فرموده اند : >>>>>>>>>>>>>>> ذکر علي عباده<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<< علي جان..... قربان نامت شوم و فداي آل پاکت. والسلام.
17   نام و نام خانوادگي:  ايليا     -   تاريخ:  12 مهر 88 - 00:00:00
با سلام دوستان عزيز
در مکتب ما که مفتخر به نام مکتب امام صادق ع است در بحثهاي علمي -تاريخي وروائي بايستي باکمال ادب واحترام با مخالفين خود بحث کرد وبا منطق قوق جواب داد زيرا اين سيره اهل بيت عليهم السلام در برخورد با مخلفين است
با تشکر
18   نام و نام خانوادگي:  در جستجوي حق     -   تاريخ:  16 مهر 88 - 00:00:00
با تشکر از دکتر قزويني و مسئولان سايت و باآرزوي موفقيت

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وال محمد و آخر تابع له علي ذالک
19   نام و نام خانوادگي:  سيد حفيظ رهسپار از افغانستان     -   تاريخ:  25 آبان 88 - 00:00:00
با سلام و خسته نباشيد خدمت شيعيان مولا امير المومنين عليه السلام. به نظر بنده آيت الله محسن بسطامي نامي اصلا وجود خارجي ندارد و اين حرف ها همه از ياوه سرايان سني است. لعنت خدا و فرشتگانش به هرچه ?? است که با ايجاد چنين شبهاتي مي خواهند ذهن نو جوانان شيعه را مخدوش کنند. شايد اين بدبخت هاي بندگان ابليس فکر مي کنند که با گذاشتن چنين مزخرفاتي در سايت هاي خود شان و به اسم آيت الله، مي توانند رخنه در مذهب حق ايجاد کنند، اما من مي خواهم به اينها گوشزد کنم که: اي ???! اين زحمات تان همه بيهوده است، زيرا خداوند متعال خود حافظ دين و قرآن است و امير مومنان هم که قرآن ناطق و مذهبش هم مذهب قرآن است. پس کدام ابرهه اي (علماي ???) خواهد توانست به جنگ با حق بيايد؟ اي پيروان ???! بزرگان تان (ابوبکر، عمر، عثمان، معاويه، يزيد، عمرو عاص، خالد بن وليد، مروان بن حکم، هارون، مامون، معتصم، متوکل وووو) که نزد ??? مقام خاصي دارند و از پيروان طراز اول ??? به شمار ميروند، نتوانستند با آن همه قساوت، ????، مکر و فريب، مذهب شيعه را تضعيف کنند، آيا شما به خود تان اطمينان داريد؟ چراغي را که ايزد بر فروزد گر ابله (???) پف کند ريشش (بلکه) ريشه اش بسوزد يا علي
20   نام و نام خانوادگي:  سيد آل رسول     -   تاريخ:  01 خرداد 89 - 23:08:58
برادران خودتان راخسته نکنيد نرود ميخ آهنين درسنگ.اين نابرادران نان ونمک غاصبين راخورده اند. منطق حاليشون نيست.عرض خود ميبرندوزحمت ما ميدارند.
21   نام و نام خانوادگي:  ليث صارمي     -   تاريخ:  03 خرداد 89 - 12:28:34
الهم العن الجبت و الطاغوت
22   نام و نام خانوادگي:  ج -ا     -   تاريخ:  02 خرداد 90 - 12:08:54
اجرتان با رسول الله . فقط يک نکته را عرض ميکنم اينکه گستردگي انتشار اين شبهه آنقدر وسيع است که بسياري از تشيع را تحت تاثير قرار ميدهد ولي يافتن پاسخ به شبهه نياز به کنکاش دارد و براحتي در دسترس نيست .اگر راهي براي گسترش انتشار پاسخ به شبهات است استفاده کنيد چون پاسخها را کمتر کسي ميبيند.
23   نام و نام خانوادگي:  ج- ح     -   تاريخ:  28 مرداد 90 - 16:58:45
با تشكر با وجود اين همه اختلاف با حرامزادگان سني از توحيد تا ..... وحدت يعني چه دين را به منافع سياسي نفروشيم!!!
24   نام و نام خانوادگي:  من     -   تاريخ:  27 مرداد 92 - 02:16:53
سپاس

شيعه با سني مشکل ندارد اگر اختلاف افکنان بگذارند.
چه خوب است که اينجا مباحث با دقت علمي و بي دشنام و غرض ورزي نوشته شده است.
25   نام و نام خانوادگي:  مجتبي خدادوست     -   تاريخ:  27 مرداد 92 - 12:32:51
مولايمان امام علي عليه السلام نيازي به کمک نظامي نداشت و اگر کمک ميخواست قصدش کمک ايماني بود همچنان که امام زمان عج براحتي ميتواند با حمايت خداوند متعال قيام کرده و اسلام يا همان شيعه را پيروز گرداند. اما منتظر مومنان واقعي هست و اتمام حجت امام کسي بود که پهلواناني مثل عمرو بن عبدود يا مرحب را از پاي درآورد و اسلام با شمشير ايشان پيروز شد. وقتي ازاذل و اوباش به خانه وحي حمله کردند امام او را گرفت و زد زمين و زانوي مبارکش را گذاشت به سينه اش و عنقريب بود به درک واصل شود اما خودش بخاطر مصلحت اسلام و امر رسول خدا براي صبر، او را ول کرد. طبق فرموده پيامبر ص مردم بايد پيش امام بيايند نه اينکه امام دنبال مردم باشد. پس هر کس حکومت ابوبکر و عمر را از صميم قلب پذيرفت؟؟ ؟
26   نام و نام خانوادگي:  نوکر مولاعلي(ع)     -   تاريخ:  20 ارديبهشت 93 - 08:44:35
سلام ميخواستم بدانم دکترقزويني يکي از مديران اين سايت هست وجواب اهل سنت روميده،.اگه هست سلام من بهش برسونيد اسمم ابوذر هست هرشب شبکه ولايت رو نگاه ميکنم-زنده بادتشيع
27   نام و نام خانوادگي:  رزينا قرباني     -   تاريخ:  17 آذر 93 - 09:56:01
خيلي طولاني است




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما