* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 03 ارديبهشت 1388 تعداد بازديد: 10877 
چرا شما نيز همانند علي (عليه السلام) كوتاه نمى‌آييد؟
گروه عقائد شيعه  

طرح شبهه:

اگر در واقع حق با علي بود، چرا از حق خود کوتاه آمده است؟ چرا شما نيز همانند علي (ع) كوتاه نمى‌آييد؟

نقد و بررسي:

اين پرسش و شبهه از دو زاويه قابل تأمل و بررسى است:

1. كوتاه آمدن علي عليه السلام از حق خودش؛

2. پيروان علي عليه السلام و مدافعان مكتب اهل بيت هم بايد ساكت شوند و از مذهب و عقائد بر حق شان دفاع نكنند.

علي عليه السلام و خلافت خلفا:

موضع گيرى امير مؤمنان علي عليه السلام در برابر خلفا از مباحث بسيار روشن و مشخص تاريخ است؛ اگرچه برخى با دستكاري‌ها سعى در مشوّش كردن اذهان و تحريف حقايق تاريخى دارند؛ چرا كه مصادر روائى و تاريخى شاهد فريادها و اعتراضات علي عليه السلام به بر گزيدگان سقيفه و پس از آن است، متن ذيل بهترين شاهد و گواه بر اين ادعا است:

فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنَ ابْنِ أَخِيكَ وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) « مَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- وَوَلِىُّ أَبِى بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِى كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا.

النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 3، ص 1378، ح 1757، كِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّيَرِ، بَاب حُكْمِ الْفَيْءِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

علي عليه السلام و عباس گفتگويى پيرامون بعضى از مسائل با ابوبكر داشته‌اند كه مهمترين آن بحث پيرامون ميراث پيامبر بوده است، راوى اين گفتگو عمربن خطاب است كه مى‌گويد:...

ابو بکر گفت: من جانشين رسول خدا هستم؛ پس شما دو تن ( علي و عباس) براى گرفتن ارث نزد وى آمديد، و تو اى عباس ارث پسر برادرت و او نيز ميراث همسرش را از پدرش مى‌خواست. ابوبکر گفت: رسول خدا فرمود: ما چيزى به ارث نمى‌گذاريم، هرچه باقى گذاريم صدقه است؛ پس شما دو تن او را دروغگو، بدکار، حيله گر و خيانتکار دانستيد ولى خدا مى‌داند که او راستگو، در مسير درست و تبعيت کننده از حق بود؛ سپس او از دنيا رفت ومن جانشين رسول خدا و جانشين ابوبکر شدم؛ شما دو تن من را نيز دروغگو، بدکار، حيله گر و خيانتکار دانستيد ولى خداوند مى‌داند که من راستگو، نيکو کار و در راه درست و تبعيت کننده از حق هستم....

در اين نقل به اعتراف شخص عمر، علي عليه السلام؛ خليفه اول و دوم را دروغگو، غاصب خلافت و افرادى خائن مى‌دانست.

بنابراين، آيا مى‌شود ادعا كرد كه علي عليه السلام كوتاه آمد، و هيچ اعتراض و مخالفتى نكرد؟

و آيا مخالفت و اعتراض از اين روشن‌تر مى‌توان يافت كه با جرأت و شهامت تمام شرط انتقال خلافت كه رعايت سيره شيخين بود را كنار مى‌زند و روش آن دو را باطل و مردود اعلام مى‌كند؟

تفتازانى در شرح مقاصد مى‌گويد:

ثم جعلوا الاختيار إلى عبدالرحمن بن عوف فأخذ بيد علي رضي الله تعالى عنه وقال تبايعني على كتاب الله وسنة رسول الله وسيرة الشيخين فقال على كتاب الله وسنة رسول الله وأجتهد برأيي ثم قال مثل ذلك لعثمان فأجابه إلى ما دعاه وكرر عليهما ثلاث مرات فأجابا بالجواب الأول فبايع عثمان وبايعه الناس ورضوا بإمامته

اختيار را به عبد الرحمن بن عوف وانهادند؛ دست علي را گرفت و گفت: آيا به شرط عمل به کتاب خدا و سنت رسول و سيره شيخين حاضرى بيعت كنى؟ پاسخ داد: بنا بر کتاب خدا و سنت رسول و رأى و اجتهاد خودم مى‌پذيرم. سپس همين شرط را براى عثمان گفت؛ و او قبول کرد. اين مطلب را سه بار تکرار کرد؛ و همان پاسخ اول را دادند؛ در نتيجه با عثمان بيعت کرد و مردم با او بيعت کرده و به امامت او راضى شدند.

التفتازاني، سعد الدين مسعود بن عمر بن عبد الله (متوفاي 791هـ)، شرح المقاصد في علم الكلام، ج 2، ص 296، ناشر: دار المعارف النعمانية - باكستان، الطبعة: الأولى، 1401هـ - 1981م.

طبرى نيز در تاريخ خود مى‌گويد:

ولما خرجت الخوارج من الكوفة أتى عليا أصحابه وشيعته فبايعوه وقالوا نحن أولياء من واليت وأعداء من عاديت فشرط لهم فيه سنة رسول الله فجاءه ربيعة بن أبي شداد الخثعمي وكان شهد معه الجمل وصفين ومعه راية خثعم فقال له بايع على كتاب الله وسنة رسول الله فقال ربيعة على سنة أبي بكر وعمر قال له علي ويلك لو أن أبا بكر وعمر عملا بغير كتاب الله وسنة رسول الله لم يكونا على شيء من الحق فبايعه فنظر إليه علي وقال أما والله لكأني بك وقد نفرت مع هذه الخوارج فقتلت وكأني بك وقد وطئتك الخيل بحوافرها فقتل يوم النهر مع خوارج البصرة.

هنگامى كه خوارج در کوفه خروج کردند، علي نزد اصحاب و شيعيانش آمد، با او بيعت کردند و گفتند: ما با هرکس دوستى کنى دوست بوده و هرکس را دشمن بدارى دشمن مى‌داريم. علي عليه السلام با آنان شرط کرد که به سنت رسول خدا عمل کنند. ربيعة بن ابوشداد در حالى كه پرچم قبيله خثعم را همراه داشت، نزد حضرت آمد ـ او در جمل و صفين حضورداشت ـ امير مؤمنان به وى گفت: بيعت کن بر کتاب خدا و سنت رسول خدا؛ گفت: بر سنت ابوبکر و عمر؛ علي به وى گفت: واى بر تو؛ اگر ابوبکر و عمر به غير سنت رسول خدا عمل کرده باشند، هيچ حقى ندارند؛ با حضرت بيعت کرد؛ حضرت نگاهى به وى نمود و فرمود: قسم به خدا گويا تو را مى‌بينم که همراه خوارج عازم جنگ شده و کشته شده‌اي؛ تو را مى‌بينم که زير سم اسبان لگد کوب شده‌اي؛ عاقبت در روز نهروان با خوارج بصره کشته شد.

الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج 3، ص 116، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت؛

الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ) الكامل في التاريخ، ج 3، ص 215، تحقيق عبد الله القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الثانية، 1415هـ.

هنگامى كه امير مؤمنان سيره ابوبکر و عمر را قبول ندارد چطور ادعا مى‌کنيد که وى با آنان از روى ميل بيعت کرده و آنان را خلفاى رسول خدا مى‌دانست؟

و اما بخش دوّم اين شبهه كه كوتاه آمدن شيعه در دفاع از عقائد و آرمان‌هاى مذهبى خويش بود، نيازمند پاسخ تفصيلى نيست؛ بلكه فقط مى‌گوئيم: آيا مخالفان مذهب اهل بيت كوتاه آمده و دست از جسارت‌ها، تهديدها، كشتارها، تحريف‌ها و تخريب‌ها برداشته‌اند، تا متقابلا شاهد آرامش و سكوت باشند؟

نتيجه:

نه امير مؤمنان عليه السلام از مطالبه حق خود دست كشيد و كوتاه آمد و نه دشمنان آن حضرت دست از تهاجم عليه شيعه برداشته‌اند؛ بنابراين انتظار بي‌جايى است كه از شيعيان بخواهيم سكوت نمايند.

 

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

 لينک فايل pdf ترجمه انگليسي اين متن: 

http://www.valiasr-aj.net/lib/chera_ali.pdf

 



    فهرست نظرات  
41   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:  01 خرداد 89 - 20:50:01
سلام

جناب مولوي صاحب (( نيمچه وهابي))

اگر ميخواهي بداني چه کساني کافر هستند،
ببين شيعيان چه کساني را لعن ميکنند
يا حق
42   نام و نام خانوادگي:  حسن جعفري     -   تاريخ:  09 خرداد 89 - 16:31:58
بنام خدا 1- اگر کينه وعداوت ميان حضرت علي وشيخين وجود داشته وانها باعث شهادت حضرت فاطمه گرديده اند چرا حضرت علي دختر حضرت زهرا را به عمر داد 2 - چرا ايشان نام 3 تن از فرزندان خود را به نام عمر وعثمان وابوبکر نام نهاد که انها هم در کربلا به شهادت رسيدند ولي ما شيعيان به خاطر بغض از خلفا هيچ گاه نامي از انها به عنوان شهداي کربلا نميبريم و در حق انها فقط به خاطر تشابه اسمي انها با خلفاي راشدين جفا ميکنيم 3- چرا فرزندان حضرت علي در سپاه عمر ميجنگيدن اگر عمر غاصب وبي دين بود اين کار واقعا چه معني دارد 4 - به نظر شما حضرت علي انقدر محافظه کار و منفعت طلب بوده که به خاطر خودش از خون حضرت زهرا دخت نبي اکرم به اين راحتي ميگذرد و ما هيچ جا روايت واقعا قوي نداريم که ايشان در مورد کشته شدن حضرت زهرا به دست عمر سخن گفته باشد 5- اگر بگوييم که دختر پيغمبر به دست عمر واقعا کشته شده است وحضرت علي به خاطر وحدت دنياي اسلام از خون ايشان ميگذرد ايا بهتر نيست ما شيعيان او هم از ايشان تبعيت کنيم واز نفاق ودو دستگي از جهان اسلام پيشگيري کنيم هر چه باشد ايشان به حتم از ما عاقلتر و واقفتر به اينده بوده است ودر اخر حضرت علي داراي ولايت ميباشد وهيچ کس جز خدا نميتواند ولايت ايشان را باطل کند و گرفتن خلافت دليل بر غصب ولايت ايشان نيست بلکه به اوضاع اجتماعي ان زمان بر ميگردد و بحثهاي شما هم نميتو اند خلافت را به ايشان برگرداند چون به تاريخ پيوسته است و بهتر است به فکر وحدت باشيد نه نفاق واز توهين به بزرگان تمام اديان در سايتتان جلوگيري کنيد نه انکه انرا با پاسخي بدتر از توهين توجيه کنيد حسن جعفري
جواب نظر:

با سلام
دوست گرامي
1- در مورد ازدواج ام كلثوم به صورت مفصل در آدرس ذيل پاسخ داده شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83
2- در مورد نامگذاري نيز به صورت مفصل در آدرس ذيل پاسخ داده شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=437
3- در هيچ مدرك معتبر تاريخي ، جنگيدن اهل بيت ، در سپاه خلفا ، نيامده است ، وبلكه ائمه ، با اين جنگ‌ها مخالفت نيز داشته‌اند !
4- اهل بيت ، به خاطر دين ، از جان خويش نيز گذشتند ، و بحث منفعت طلبي خود نبود ! اگر اميرمومنان منفعت طلب بود ، همان موقع كه گروهي از صحابه ، پيكر مطهر رسول خدا (ص) را بر روي زمين رها كرده و به سقيفه رفتند ، ايشان نيز به سقيفه مي رفتند و بدن شريف پيامبر را بر روي زمين رها مي‌كردند !
5- هم در كتب شيعه و هم در كتب اهل سنت، روايات معتبر ، مبني بر هجوم خلفا به خانه حضرت وجود دارد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=147
6- حضرت علي ، با خلفا جنگ نكردند ، اما حقيقت را بارها و بارها اعلان كردند ؛ ما نيز به تبعيت از آن حضرت ، با اهل سنت جنگ نداريم ، اما حقيقت را پنهان نمي‌كنيم !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

43   نام و نام خانوادگي:  حسن جعفري     -   تاريخ:  13 خرداد 89 - 18:46:59
با سلام 1 - پاسخ شما در مورد ازدواج دختر حضرت علي با عمر پاسخي گنگ وپريشان است ونميتوان به ان استناد کرد زيرا پاسخها همديگر را رد ميکنند مثلا در جاي منکر داشتن دختري به نام ام کلثوم ميشويد ودر جاي ديگر ميگوييد ازدواج به زور بوده است بعد ميگوييد دختر ابوبکر بوده است درحالي که اگر او دختر ابوبکر بوده خب اين باعث خشنودي بيشتر اهل سنت ميشده ودليلي براي تحريف ان نيست که بخواهند بگويند که دختر حضرت علي بوده است 2- درمورد نامگذاري پسران حضرت علي هم دليل محکمه پسندي نياورده ايد زيرا شايد عمر ميتوانسته نام فرزندان زير دستان خود را انتخاب کند ولي حضرت علي يک فرد معمولي وزير دست عمر نبوده است که او بخواهد به زور نام فرزند او را تغيير دهد ودر مورد دوفرزند ديگرشهم نميتوان قبول کرد که به خاطر علاقه به همنامهاي شيخين نام انها را بر فرزندان خود نهاده زيرا ايشان علي ميباشد فردي ماوراي ما انسانهاي کوته فکر که از نظر ما داراي علم لدني ميباشد فردي با اين اوصاف يعني نميتوانست پيش بيني نمايد که گذاشتن اين نامها ميتواند باعث اين شبهات گردد و مورد سو استفاده دشمنان قرار گيردد من فکر ميکنم ايشان فقط به خاطر حفظ وحدت نام خلفا را بر فرزندان خود نهاد و بهتر است ما هم از ايشان در احترام گذاشتن به انها پيروي کنيم 3- در مورد شرکت کردن اهل بيت حضرت علي در جنگها اگر انها در جنگها نبودند پس چرا دختران يزدگرد را به امام حسن وامام حسين دادن ومگر حضرت شهربانو دختر يزدگرد نيست 4- شما ايشان را منفعت طلب معرفي ميکنيد زيرا دفاع بد کردن از هر دشمني بدتر است من ميگويم ايشان مبرا از اين صفات ميباشند واگر کاري ميکنند فقط براي رضاي خداست ولاغير پس شما هم بياييد و از ايشان تبعيت نماييد نه انکه کاسه داغتر از اش شويد وبه جاي پيروي کردن از ايشان خود استراتژي دهيد که ما بايد اينگونه رفتار کنيم خير شما بايد از سيره ايشان پيروي کنيد بدون اينکه بخواهيد اعمال ايشان را بنا بر سلايق خود تفسير نمايد 5- فرض را بر درستي حرف شما ميگذاريم ولي جواب همان است که در بند 4 گفتم 6 - حقيقت را محترمانه و با اهل حق مطرح کنيد نه اعومانه وتوهين اميز زيرا اين کار ثمري جز دشمني ونفاق ندارد وبدانيد که خون انهاي که در مناطق سني نشين به خاطر شيعه بودنشان ميريزد بر گردن کساني است که حقيقت ناقصي را که خوب هم نميدانند فرياد ميزنند واسرار حق و باطل را با بي ادبي وبي منطقي فرياد ميکنن موفق باشيد حسن جعفري
جواب نظر:

با سلام
دوست گرامي
1- ادعا كرده‌ايد «پاسخ شما در مورد ازدواج دختر حضرت علي با عمر پاسخي گنگ وپريشان است ونميتوان به ان استناد کرد زيرا پاسخها همديگر را رد ميکنند مثلا در جاي منکر داشتن دختري به نام ام کلثوم ميشويد ودر جاي ديگر ميگوييد ازدواج به زور بوده است بعد ميگوييد دختر ابوبکر بوده است»!
ظاهرا شما درست مقاله را مطالعه نكرده‌ايد ! زيرا تمامي پاسخ‌ها بر اساس فروض مختلف تاريخي و كلمات اهل سنت است !
اگر اهل سنت طالب حقيقت باشند ، شبهه در اصل وجود ام كلثوم دختر اميرمومنان از فاطمه زهرا و اثبات ازدواج عمر با ام كلثوم دختر ابوبكر ، كفايت مي‌كند !
اگر قبول نكند و ادعا كند كه الا ولابد ، با وجود اين همه دليل متقن ، من مي‌گويم كه عمر با ام كلثوم دختر حضرت علي از فاطمه زهرا ازدواج كرده‌است ، مي‌گوييم سلمنا !(و اين روش پاسخ ، يك روش بسيار مرسوم است كه متاسفانه شما به خاطر دوري از بحث‌هاي علمي و حتى فقهي ، تا كنون چنين پاسخي نديده‌ايد) بر فرض كه چنين ازدواجي صورت گرفته باشد ، اما ام كلثومي كه در روايات آمده با عمر ازدواج كرد (و نووي او را دختر ابوبكر معرفي كرده و شما دختر حضرت علي مي‌دانيد) به زور با او ازدواج كرده است ! و شواهد را بر اين مطلب اقامه مي‌كنيم !
2- فرموده‌ايد « درحالي که اگر او دختر ابوبکر بوده خب اين باعث خشنودي بيشتر اهل سنت ميشده ودليلي براي تحريف ان نيست که بخواهند بگويند که دختر حضرت علي بوده است»!
خير ! دليل براي خشنودي نمي‌شود ! چون اهل سنت يكي از مهمترين بهانه‌ها را براي اثبات ارتباط خوب خلفا با اميرمومنان از دست مي‌دهند !
همچنين در ماجراي ازدواج با ام كلثوم دختر ابوبكر ، مطالبي آمده است كه دل هيچ سني را خشنود نمي‌كند ، از جمله اينكه عايشه با اين ازدواج مخالف بود ؛ و عمر را به عنوان تندخو و... معرفي مي‌كنند !
3- ادعا كرده‌ايد « درمورد نامگذاري پسران حضرت علي هم دليل محکمه پسندي نياورده ايد زيرا شايد عمر ميتوانسته نام فرزندان زير دستان خود را انتخاب کند ولي حضرت علي يک فرد معمولي وزير دست عمر نبوده است که او بخواهد به زور نام فرزند او را تغيير دهد ودر مورد دوفرزند ديگرشهم نميتوان قبول کرد که به خاطر علاقه به همنامهاي شيخين نام انها را بر فرزندان خود نهاده زيرا ايشان علي ميباشد فردي ماوراي ما انسانهاي کوته فکر که از نظر ما داراي علم لدني ميباشد فردي با اين اوصاف يعني نميتوانست پيش بيني نمايد که گذاشتن اين نامها ميتواند باعث اين شبهات گردد و مورد سو استفاده دشمنان قرار گيردد»!
ما به عنوان يك شيعه (بر خلاف شما اهل سنت) اين مطلب را قبول داريم كه حضرت علي ، داراي علم لدني بوده است ، و يكي از عللي كه آن حضرت چنين نام‌هايي را براي فرزندان خود انتخاب كرده‌اند ، اين مي دانيم كه راه تقيه را براي شيعيان باز كنند ؛ چون چند سال بعد از حضرت كار به جايي رسيد كه كسي كه نام او علي فاطمه حسن و يا حسين بود ، مي‌كشتند ! و كار به جايي رسيد كه اگر به كسي مي‌گفتند تو كافري ، بهتر از اين بود كه به او بگويند نام تو علي است !
البته پاسخي كه در اين مقاله داده شده است ، طبق مباني اهل سنت و براي آنان است !
4- فرموده‌ايد « در مورد شرکت کردن اهل بيت حضرت علي در جنگها اگر انها در جنگها نبودند پس چرا دختران يزدگرد را به امام حسن وامام حسين دادن ومگر حضرت شهربانو دختر يزدگرد نيست»!
بهتر است ماجراي ازدواج امام حسن و امام حسين را با آن شاهزادگان در كتب خود بخوانيد ! اين زنان ، به عنوان كنيز ، به آن حضرات داده نشدند ، و به عنوان همسر بودند ؛ در منطقه جنگي نبود ، و در مدينه در مقابل تمامي صحابه بود ! اگر آنان مانند ساير كنيزان بودند ، بايد در بازار فروخته مي‌شده و پول آنان به كل مجاهدين داده مي‌شد ! آنهم قبل از رسيدن به مدينه چنين مي‌شد ! و نه در مدينه !
5- شما يك دليل در سخنان خود مطرح نكرده‌ايد و سخن از عوام فريبي مي‌زنيد ؟! كسي كه دليلي ندارد و تنها با سخن بدون مدرك ، حرف ميزند ، نبايد اين ادعا را بكند !
6- فرموده‌ايد «بدانيد که خون انهاي که در مناطق سني نشين به خاطر شيعه بودنشان ميريزد بر گردن کساني است که حقيقت ناقصي را که خوب هم نميدانند»!
ظاهرا خبر نداريد كه مولويان اهل سنت را چه كسي مي‌كشد ؟! آيا فراموش كرده‌ايد كه خون ماموستا شيخ الاسلام توسط سلفيان بر زمين ريخته شد ؟! آيا نمي‌دانيد كه مولوي دهواري توسط دو طالبان پاكستاني ترور شد ؟! و...
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

44   نام و نام خانوادگي:  حسن جعفري     -   تاريخ:  16 خرداد 89 - 15:23:36
بنام خدا بنده به شما ميگم که اهل مباحثه نيستيد بلکه اهل مجادله ايد و منبع گفتهاتون هم مهم نيست بلکه ضد ونقيص بودن انها مهم است واين شماييد که ادله محکمي نداريد زيرا براي همه انسانها اصل بر بي گناهيست شما بايد دليل محکمه پسندي بر گناه کار بودن انها بياوريد نه من بر بيگناهيشان . بنده ام سني نيستم بلکه شيعه حضرت علي ابن ابي طالب هستم وبه ان نيز افتخار ميکنم ولي شيعه بودن دليلي بر اين نيست که هر حرفي را ميگويند باور کنم حتي اگه با عقل مغايرت داشته باشد البته هم دينان اهل تسننم هم بسيار برايم قابل احترام ميباشند وصد البته هم نوعانم هم از هر کيش وايين افريده همان پروردگاري ميباشند که من را افريده پس همه انها هم قابل احترام ميباشند هم خودشان هم عقايدشان وبدانيد که 124 هزار پيامبر امده اند که بگويند اي انسان ادم باش وهمان کاري را بکن که دوست داري ديگران در حق تو انجام دهند وخداي را به يگانگي قبول داشته باش وستايش کن . بقيه حرفها که دينت چيست ومذهبت چيست اينها فرعيات است ، شما هم سعي کنيد مردم را به طرف اصل هدايت کنيد نه در کوچه هاي اختلاف و شکيات انها را رها کنيد وهم از اصل دور کنيد وهم به فرعي نرسانيد تعصبات را دور بريزيد وبا ديده عقل به مسائل بنگريد زيرا تعصب انسان را کور ميکند حرفهاي من براي اثبات بي گناهي يا گناه کاري افرادي در گذشته نيست بلکه حرف من دور ريختن اين حرفهاست وباز کردن مبحثي جديد است که حرف از اصولي ميزند که همه ما ان را قبول داريم يعني خدا قران و نبي مکرم اسلام چرا با اين ابزاري که داريم دنبال وحدت مسلمين نميرويد و همه وقت وانرژي خود را صرف تفرق افکني واثبات مسائلي ميگذاريد که نه خير دنياي در انها ديده ميشه نه خير اخرت همه انها به تاريخ پيوسته اند نه حضرت علي هست نه عمر هر دو در سراي ديگرند وخود صاحب سرا بهتر ميداند کدام حقند وکدام باطل به مسائل روز ونيازهاي روز نگاه کنيد شايد که ما و شما هم عاقبت به خير شويم وباعث همدلي مسلمين گرديم.
جواب نظر:

با سلام

 دوست گرامي

آيا مساله‌اي مهمتر از عمل به سنت‌هاي رسول گرامي اسلام ، در زندگي وجود دارد ؟

براي فهميدن اين سنت‌ها به كجا مراجعه مي‌كنيد ؟ به روايات ابوبكر و عمر و ابوهريره و يا روايات ائمه شيعه ؟!

براي اينكه تشخيص بدهيد به كجا رجوع كنيد ، بايد اين مسائل تاريخي حل شود .

در ضمن اگر اشكال علمي به مطالب مطرح شده داريد ، بيان كنيد ؛ شايد شما براي خود دليلي در نقد ما داشته باشيد ، اما تا دليل شما مطرح نشود ، كسي سخن شما را قبول نمي‌كند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

45   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:  18 خرداد 89 - 09:41:40
سلام

جناب حسن جعفري

اگر بخواهيم طبق فر مايشات شما عمل کنيم و در برابر حق و باطل بي تفاوت باشيم در واقع بايد بگوئيم نعوذوبالله خداوند روز قيامت و بهشت و جهنم را بيهوده خلق کرده است.
بهتر است قبل از اينکه مطلبي را مرقوم فرمائيد ، کمي تعقل و تفکر و منطق و انصاف نيز داشته باشيد.
يا حق
46   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:  21 خرداد 89 - 05:29:07
بحث بر سر كوتاه/بلند آمدن نيست، بلكه موشكافي و بازگوئي دقيق وقايع است، يعني همان كاري كه مؤرّخين ميكنند. و كسانيكه با اين رويكرد مخالفند، قبل از إعتراض به ما أوّلاً: بايستي همه كتب و آثار باستاني و ميراثِ فرهنگي مربوط به گذشته و نيز رشته هاي تاريخ، باستانشناسي، زبانهاي باستاني و خلاصه هرآنچه مربوط به گذشته را محو و نابود/حرام و ممنوع كنند! كما اينكه كرده و ميكنند. و اين درحاليست كه بخش أعظم كابوسنامه پليدهاي امروزي توسط همان أجدادشان، إمحاء گرديده و زحمتِ ضدتاريخ-ها از نصف كمتر شده است، پس با اينهمه، چرا ضجّه ميزنند، خونِ دل ميخورند،وحدت-مالي ميكنند، التماس ميكنند، به پاي بچّه يتيم افتاده و ميگويند: حالا گيرم جاهلي، يك غلطي كرده شما به بزرگي خودتان ببخشيد؟كوتاه بيائيد! دليلش در كلام الله المجيد آمده: "...يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ(المنافقون4). اينها هر ذكر بدي-اي حتي از إنسانهاي ماقبل تاريخ را هم برعليه خودشان تصوّر ميكنند، چون پرونده-شان خراب است، وگرنه، آنرا كه حساب پاك است* از محاسبه چه باك است*
أصلاً فرض كنيد، بچّه يتيم از خونِ پدرش گذشت، ولي اگر يكي از إنسانهائي كه إحتمالاً در كراتِ ديگر زندگي ميكنند از بشقاب-پرنده پياده شده و اشك ريختن اين بچّه يتيم را ديده و از او پرسيد: چرا گريه ميكني؟ اين قلدرهاي رسوا، درقالبِ نصيحتِ مشفقانه، بچّه يتيم را از نقل جناياتشان برحذر ميدارند كه مبادا چيزي بگوئي كه آبروي زمينيان ميرود!
اينها هم، آبروي نداشته خود را به آبروي كلّ مسلمين گره زده، و فريادِ وا إسلامايشان گوش فلك را كر كرده است.
گاه ميگويند: اين بچّه يتيم تازه از راه رسيده، تا وقتي نبود، همه جا صلح و صفا بود و همه از هم راضي بودند! ولي وقتي سر و كلّه اش پيداشد [يعني به بلوغ و رشد رسيده، يا لثارات الحسين، گفت] كار خراب شد و كشتي به طوفان افتاد! إلهي ذليل شود كسيكه بيادِ اين بچّه يتيم انداخت كه ما پدرش را كشته ايم!
گاه ميگويند: چرا ول-كن نيستي؟ كينه شتري داري! هرساله سر قبر پدرت مي گريي! بس كن ديگه، مگر -در بيدادگاه- رضايت ندادي؟ هرچه بوده گذشته، عزاداري چيه؟ فراموش كن! صلوات بفرست.
أصلاً چرا خداي متعال داستان قتل قابيل برادرش هابيل را يادآوري كرده؟ -نعوذبالله- يكي به اين خدا بگه: به ما چه كه، كي كي را كشته؟ ميداني از اين قضيه چندين هزارسال گذشته؟ الآن در اين عصر تق-نو-لجي، ديگر وقتِ اين حرفها نيست! ببين كفّار از ما مسلمانها چقدر -در؟ چيز؟- جلو افتاده اند!
زهي خيالِ باطل! چون، قضيه إمامت، گرچه فقط جزو أصول مذهبِ شيعة است، أمّا معادِ روز قيامت كه چيزي جز ورق-زدنِ دفاتر كهنه/حسابرسي، نيست، جزو أصول دين إسلام است! لذا إنكار إفشاي حقيقت، به إنكار معاد، و إنكار معاد به خروج از همان ديني كه سنگش را بسينه ميزني مي انجامد؛ پس اي عاقل هشدار!
47   نام و نام خانوادگي:  مسعود تارثبوت     -   تاريخ:  08 مرداد 89 - 00:38:52
با سلام و سپاس . استدلال برخي از اهل سنت خيلي جالبه . از يک طرف ادعاي دوستي اهل بيت (عليه السلام ) رو دارند از طرفي به غاصبان خلافت اقا امير المومنين عليه السلام درود ميفرستند . اما حضرت امير عليه السلام پاسخ اين افراد دروغگو رو قرنها پيش داده . ان زمان که از جنگ جمل در حال برگشت بودند و فردي ارزو کرد اي کاش برادرم در کنار ما بود و اين پيروزي را ميديد .

( "امام عليه السلام پرسيد : ايا فکر و دل برادرت با ما بود ؟ گفت : اري .
امام عليه السلام فرمودند : پس او هم در اين جنگ با ما بود بلکه با ما در اين نبرد شريکند انهايي که حضور ندارند در صلب پدران و رحم مادران ميباشند . ولي با ما هم عقيده اند . به زودي متولد ميشوند ودين و ايمان به وسيله انان تقويت ميگردد . " )

پس ميشه نتيجه گرفت افرادي هم که امروز هم از دشمنان امير المومنين علي عليه السلام و غاصبين خلافت حمايت ميکنند هم رديف ناكثين و قاسطين و مارقين قرار دارند . ضمنا لفظ " اهل سنت "شايسته دوستداران شيخين نيست . چون اگر واقعا اهل سنت پيامبر (ص) بودند به فرمان خدا و فرمان ان حضرت در غدير خم عمل ميکردند . من فکر ميکنم بايد به اين اقايون و خانمها " اهل سقيفه " گفت . چون فتنه عظما در شرايطي که هنوز پيکر مطهر حضرت رسول دفن نشده بود در اين مکان شکل گرفت .
فاصله حق و باطل در اين زمان به اندازه تار مويي بيش نيست . من از شما و همکارنتون به خاطر اگاهي بخشي به جوانان و رهايي از شبهات تشکر ميکنم. بدون شک بزرگترين اسلحه دوستداران اقا وليعصر (عج) در اين زمان دانش و اگاهي به همراه تقواست . با سپاس .
48   نام و نام خانوادگي:  مهدي احمدي     -   تاريخ:  08 شهريور 89 - 00:06:57
با عرض سلام وخسته نباشيد به همه دوستان .
در جواب حسن جعفري که گفتن اين بحثها را رها کنيد بايد بگويم دوست عزيز بايد قبول بکنيم که دين اسلام شيعي کامل ترين دين آسماني است که راه گشاي زندگي بشر در روي زمين است ونشانهاي اين برتري را در معاملات جهاني مي توانيد ببينيد که چطور بيطرفانه از اسلام سيانت مي کند شايد در ظاهر تفاوتي نکند شيعه باشي يا سني ؛اما اين فرق در حوادث ومشکلات خودشو نشان ميده فراموش نکن باشعار ورفتار اهلببت 8سال بادنيا جنگيديم وپيروز شديم .حزب الله بااين دين جلو اسرائيل باعث عزت تمام مسلمانان شد مابااين دستوري که از قرآن وسنت پيامبر واهلبيت گرفتيم از غزه مظلوم که اهل سنت بودن دفاع کرديم وآنجا ديديد اهل سنت اين دفاع را نکرد .احاديث پيامبر واهل بيت در زندگي حلال بساري از رنجهاي بشر است وبايد اين دين را اول خودمان عمل کنيم وبعد براي جهانيان صادر کنيم .البته برادران شيعه دقت کنند که اگر برادران اهل سنت سوالي دارند با جواب منطقي جواب دهند که البته براي تمام سوالات جواب هست.واز لعن آنها ببرهيزيد شايد در آينده نزديک سوال کننده اهل سنت شيعه شود واين بخاطر جواب منطقي شما بوده نه لعن شما . متشکر مهدي احمدي
49   نام و نام خانوادگي:  محسن شريفي     -   تاريخ:  18 شهريور 89 - 02:32:38
سلام. اميدوارم خداوند اجر زحمت‌كشان در راه كشف حقيقت را بدهد. امسال مهران بايد بدانند كه فحش در مقابل استدلال منطقي جواب نمي‌دهد. اگر دليل منطقي داري، بيا جلو، و گرنه لال شو. به اميد ظهور آقا در پناه خدا.
50   نام و نام خانوادگي:  غلام علي     -   تاريخ:  28 مرداد 90 - 19:16:51
با سلام به شما عزيزان دلم رفقاي خودم در گروه حضرت ولي عصر انشا... خداوند به حق مقربان درگاهش به خصوص امام علي ع ما رو مدافع اهل بيت قرار بده در مورد روايتي که ابوبکر گفته پيامبران چيزي به ارث نميذارن وان هم صدقه است بايد بگم پس چرا عايشه نذاشت حضرت امام حسن رو در کنار پيامبر به خاک برسانند با اينکه ان حضرت چنين نيتي نداشته چرا عايشه گفت کسي را که من دوست ندارم را در خانه ام دفن نکنيد خانه او انجا که حجره پيامبر بود وخانه پيامبر وبر اساس گفته ابوبکر پيامبر چيزي به ارث نميذاره پي چرا اون زنه حق مالکيت کرده بر خانه پيامبر مگر صدقه محسوب نمي شد چيزي جز دشمني با ال مظلوم پيامبر در کار نيست خداوند خودش حق خانداني را که خودش انها را از هر پليدي وگناه پاک کرده را بگيرد توجه داشته باشيد که اون زنه حتي اقرار به دوستنداشتن ودشمني کرده چه برسه به ولايت يا علي خوشحال ميشم نظر بديد
51   نام و نام خانوادگي:  دوست     -   تاريخ:  15 آبان 90 - 11:04:50
پيرو نظر شماره 41.سلام.عشق شما به مولايمان علي(ع)قابل تقدير و ستايش است.اما چه عالي ست كه پيرو تمام گفتار امامان باشيم لعن كردن به شخص از نظر امامان شيعه اشتباه است.در اين باره مطالعه بيشتري داشته باشيد.موفق و در پناه ايزد منان باشيد.
52   نام و نام خانوادگي:  انا شيعه و اخي سني     -   تاريخ:  24 تير 93 - 16:18:28
بسم الله رحمن رحيم :
نبي الله لقب فاروق و صديق را به علي(ع) داده است. چرا عمر و ابوبکر ان ها را به خود نسبت دادند؟ چرا عمر انقدر وحشيانه و متجاوزانه به ملت ها حمله ميکرد در حالي که خداوند متجاوزان را دوست نميدارد؟چرا پيامبر در زمان زندگي با برکته خويششان هيچ وقت به ملتي تجاوز نکرد و مردم را با صلح و دوستي به اسلام دعوت کرد؟و درضمن اسلام ناب را که نبي الله با خود اورد و اهل بيت معصومشان از ان مراقبت کردند نه عمري که در زمانه خلافتش شراب را حلال کرد!!!! و حق برادر نبي الله را غصب کرد!!!! و رسول خدا را در اواخر زندگشان متهم به هزيان گويي کرد در حالي که خداوند در قران ميفرمايند که هيچ وقت خدا و پيامبرش بيهوده سخن نميگويند!!! و دختر نبي خدا را به شهادت رساند!!!در حالي که پيامبر فرموده هر کس پاره ي تنم(فاطمه ي زهرا) را بيازارد مرا ازرده است!!! لطفا اي برادران مسلمان کمي در باره ي مذهبتان تفکر کنيد و شيعه را به شرک و گمراهي متهم نسازيد,!!! و ايا بدعت گذار کاااااافررررر نيست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و چرا شما به امامان دوازده گانه ي ما ميگوييد مرده، در حالي که انان شهيد شده اند و خداوند در قران کريم مي گويد ک شعيدان زنده هستند؟
و ايا مگر خدا و پيامبرش همواره بر واحد بودن تاکيد نداشته اند در حالي که اهل سنت چهار گروه متفاوت هستند که بيشتر عقايد انها با هم مخالفت ميکنند؟ پس تا زماني که اهل سنت نتوانند بين خودشان متحد بودن را عملي کنند چطور ميتوانند با شيعيان اثني عشري که سراسر متحد اند،واحد شوند؟
بخدا همانگونه که علي از اهل عبا ست ميتوانست با يک نفرين تمام دشمنان خود را به اذن خدا به هلاک سازد!! تا جامعه ي اسلام با وجود سقيفه ي بني ساعده پراکنده نشود!
و يک سوال،با توجه به قران مجيد مگر قوم بني اسراييل با ان همه معجزاتي که پيامبران زمانشان از جمله موسي(ع) براي ان ها اوردند ولي باز هم از دستور والاي الله سر باز نزدند!!ايا در غدير نيز رسول الله پيغام خدا را به مردم مبني بر ولايت امير المومين علي اعلام نکرد!!ولي عده ي زيادي همانندمنکران بني اسراييلي از ان دستور الهي سر باز زدند!!!!!! ايا تاريخ دوباره تکرار نشد؟
و به راستي چرا ميگويد شيعه براي خاک (مهر) سجده ميکند،ايا نميدانيد که شيعه بر روي مهر سجده ميکند نه براي مهر؟
شمارا به خدا اينقدر به علي و اهل بيت پاک محمد(ص) افترا و تهمت نزنيد.
راه درست و حق را انتخاب کنيد.
ولي اين را بدانيد که در اسلام پراکندگي و تفرقه وجود ندارد!!!
(اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم)
(اللهم عجل وليک الفرج)
(بقيت الله خير الکم ان کنتم مومنين)
ان شا الله خداوند گمراهان را هدايت کند...




  [1] [2]   صفحه قبل

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما