* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 27 فروردين 1390 تعداد بازديد: 11507 
آيا خانه هاي مدينه دَرِ چوبي داشت؟
گروه عقائد شيعه  

طرح شبهه:

منازل مسكونى مردم مدينه و مکه در صدر اسلام به شكل ساختمان‌ها و منازل مسكونى دوران ما نبوده است كه افزون بر ديوارهاى نسبتا بلند داراى بخش ورودى با درهاى محكم وقفل‌هاى متنوع باشد؛ بلكه براى پوشاندن و محفوظ نگه داشتن درون منزل از ديد اغيار، تنها از پرده، حصير و... استفاده مى‌کردند. در روايتى علي رضى الله عنه تصريح مى‌كند كه خانه‌هاى ما اهل بيت در نداشته است. وَنَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّدٍ (ص) لا سُقُوفَ لِبُيُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ وَ لا سُتُورَ؛ خانه‌هاى ما اهل بيت، نه سقف دارد و نه در. اين روايت را بسيارى از كتاب‌هاى شيعه نقل كرده‌اند از جمله:

الخصال، شيخ الصدوق، ص 364 _ 382 و شرح الأخبار، قاضي النعمان المغربي، ج 1 ص 345 – 362 و الاختصاص، شيخ المفيد، ص 163 180 و بحار الأنوار، علامة المجلسي، ج 38 ص 167 و 186 و....

بنابراين، چگونه ممكن است كه فاطمه زهرا سلام الله عليها بين در و ديوار قرار گرفته باشد؟ و يا چگونه ممكن است كه اين در آتش گرفته باشد؟

نقد و بررسي:

يكى از شبهاتى كه اخيراً برخى از وهابي‌ها آن را با مانور فراوان و سر وصداى زياد مطرح كرده‌اند همين شبهه است.

اما با بررسى روايات موجود در كتاب‌هاى شيعه و سنى اين نتيجه به دست مى‌آيد، كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله خانه‌هاى مدينه داراى درهاى چوبى بوده است. موارد بسيارى مى‌توان به عنوان شاهد نقل كرد كه ما به چند نمونه اشاره مى‌كنيم. شما خواننده محترم براى اطلاع بيشتر به كتاب مأساة الزهراء عليها السلام، و خلفيات مأساة الزهراء، نوشته سيد جعفر مرتضى مراجعه فرماييد.

ما ابتدا پاسخ علامه سيد جعفر مرتضى را در پاسخ اين شبهه نقل و سپس به پاسخ تفصيلى آن خواهيم پرداخت:

پاسخ علامه سيد جعفر مرتضي:

علامه سيد جعفر مرتضى در پاسخ اين روايت مى‌گويد:

فأمير المؤمنين إذن يصف حالة الفقر المدقع الذي كان يعاني منه أهل البيت ( عليهم السلام )، ويذكر إيثار رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) حتى أهل النعم والأموال بما يتوفر لديه منها، مع ملاحظة: أن أبواب أهل البيت ( عليهم السلام ) بيوتهم كانت من جريد النخل الذي هو أصل السعفة بعد جرد الخوص عنها، أما غيرهم ( عليهم السلام ) فكان لبيوتهم ستائر، وكانت أبوابها من غير جريد النخل أيضا، ومنها الأخشاب لا مجرد ستائر ومسوح كما يدعون.

علي عليه السلام از فقر ناراحت كننده‌اى كه خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم با آن دست و پنجه نرم مى‌كردند سخن مى‌گويد و از بذل و بخشش رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از اموال و نعمت‌هاى كه نزدش جمع شده بود ياد مى‌كند،‌ با اين كه دَرِ خانه‌هاى اهل بيت از چوب خرما؛ پس از پاك كردن از شاخ و برگش بود؛ ولى ديگران دَرِ خانه‌هايشان از غير چوب خرما بود و افزون برآن بر درهايشان پرده نيز آويزان كرده بودند.

العاملي، السيد جعفر مرتضى (معاصر)، مأساة الزهراء عليها السلام شبهات وردود، ج 2 ص 232، ناشر: دار السيرة بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1418هـ ـ 1997 م 

باز كردن درب خانه با كليد، چه معنايي دارد؟

خداوند در قرآن كريم به صحابه و ديگر مسلمانان اجازه مى‌دهد كه از خانه‌هايى كه كليد آن در اختيار آنان هست ، غذا بخورند . بى‌ترديد خانه‌اى كه در چوبى و يا آهنى نداشته باشد، داشتن كليد براى آن بى‌معنا خواهد بود:

لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَلا عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ ... أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً. (النور / 61 .)

بر نابينا و افراد لنگ و بيمار گناهى نيست (كه با شما هم غذا شوند)، و بر شما نيز گناهى نيست كه از خانه‏هاى خودتان [بدون اجازه خاصّى‏] غذا بخوريد و همچنين خانه‏هاى پدرانتان ... يا خانه‏اى كه كليدش در اختيار شماست، يا خانه‏هاى دوستانتان، بر شما گناهى نيست كه به طور دسته‏جمعى يا جداگانه غذا بخوريد .

در حديث ذيل نيز با صراحت سخن از باز كردن دَرِ اتاق به وسيله كليد است و اين نشان مى‌دهد كه ورودي‌هاى منازل واتاق‌ها محصور و محفوظ بوده است.

حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحِيمِ بْنُ مُطَرِّفٍ الرُّؤَاسِىُّ حَدَّثَنَا عِيسَى عَنْ إِسْمَاعِيلَ عَنْ قَيْسٍ عَنْ دُكَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ الْمُزَنِىِّ قَالَ أَتَيْنَا النَّبِىَّ،صلى الله عليه وسلم، فَسَأَلْنَاهُ الطَّعَامَ فَقَالَ « يَا عُمَرُ اذْهَبْ فَأَعْطِهِمْ ». فَارْتَقَى بِنَا إِلَى عِلِّيَّةٍ فَأَخَذَ الْمِفْتَاحَ مِنْ حُجْزَتِهِ فَفَتَحَ.

از دُكَين بن سعيد مزنى نقل شده است كه گفت: خدمت پيامبر رفتيم و تقاضاى غذا كرديم، به عمر فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس كليد را از كمربندش بيرون آورد و در را باز كرد.

السجستاني الأزدي، سليمان بن الأشعث أبو داود (متوفاي275هـ)، سنن أبي داود، ج 2 ص 527، ح 5240، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر.

البانى در صحيح و ضعيف سنن ابوداوود، شماره 5238 آن را تصحيح كرده است.

پيامبر دستور ‌داد، شب‌ها دَرِ منازل را ببندند:

مسلم نيشابورى در صحيحش مى‌نويسد:

10. قَالَ أَبُو حُمَيْدٍ إِنَّمَا أُمِرَ بِالأَسْقِيَةِ أَنْ تُوكَأَ لَيْلاً وَبِالأَبْوَابِ أَنْ تُغْلَقَ لَيْلاً.

ابو حميد مى‌گويد: پيامبر به ما امر كرد كه شب‌ها ظروف آب را در گوشه‌اى قرار دهيم و نيز دستور داد كه شب‌هنگام درها را ببنديم.

النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 3، ص 1593، ح2010، كتاب الأشربة (والاطعمة)، باب فِي شُرْبِ النَّبِيذِ وَتَخْمِيرِ الإِنَاءِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت. 

خانه هاي پيامبر (ص) از چوب درخت سرو بود:

ابن كثير دمشقى به نقل از حسن بصرى مى‌نويسد:

وكانت حجره من شعر مربوطة بخشب من عرعر قال وفي تاريخ البخاري أن بابه عليه السلام كان يقرع بالاظافير فدل على أنه لم يكن لابوابه حلق.

اتاق‌هاى رسول خدا (ص) از شاخه و چوب عَرعَر به وسيله مو بافته شده بود، و در تاريخ بخارى آمده است: دَرِ خانه پيامبر را با نُك انگشتان و ناخن‌ها مى‌زدند و اين دلالت بر اين دارد كه حلقه‌هايى براى كوبيدن بر در نداشته است.

القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 3، ص 221، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.

خانه عائشه از چوب درخت سرو بود:

بخارى در ادب المفرد مى‌نويسد:

عن محمد بن هلال أنه رأى حجر أزواج النبي صلى الله عليه وسلم من جريد مستورة بمسوح الشعر فسألته عن بيت عائشة فقال كان بابه من وجهة الشام فقلت مصراعا كان أو مصراعين قال كان بابا واحدا قلت من أي شيء كان قال من عرعر أو ساج.

محمد بن هلال خانه‌هاى همسران پيامبر را ديده است كه پوششى بافته شده‌ از مو بوده است. از وى در باره خانه عائشه پرسيدم، گفت: درِ خانه ‌اش به طرف شام باز مى‌شد، پرسيدم:‌ يك لنگه داشت يا دو لنگه؟ گفت: يك لنگه بيشتر نداشت، گفتم: جنسش از چه بود؟ گفت از چوب درخت عرعر يا ساج.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، الأدب المفرد، ج 1، ص 272، تحقيق: محمد فؤاد عبدالباقي، ناشر: دار البشائر الإسلامية - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ ـ 1989م

عاصمى شافعي( متوفاى 1111) مى‌نويسد‌:

كان باب عائشة مواجه الشام وكان بمصراع واحد من عرعر أو ساج.

درِ خانه عائشه به طرف شام بود و يك لنگه داشت كه از چوب درخت عرعر يا ساج بود.

العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاي1111هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج 1، ص 367، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية.

ابوالبقاء مكى حنفى (متوفاى 864) مى‌نويسد:

وكان لبيت عائشة رضي الله عنها مصراع واحد من عرعر أوساج.

تاريخ مكة المشرفة والمسجد الحرام والمدينة الشريقة والقبر الشريف، ج 1، ص 268، ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت، 1424هـ، 2004م، الطبعة: الثانية، تحقيق: علاء إبراهيم، أيمن نصر

براى خانه عائشه يك در بود كه يك لنگه داشت و از چوب عرعر يا ساج بود.

المكي الحنفي، أبو البقاء محمد بن أحمد بن محمد ابن الضياء (متوفاي854هـ)، تاريخ مكة المشرفة والمسجد الحرام والمدينة الشريفة والقبر الشريف، ج 1، ص 268، تحقيق: علاء إبراهيم، أيمن نصر، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الثانية، 1424هـ ـ 2004م.

محمد بن اسماعيل بخارى در صحيح خود مى‌نويسد:

حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ بن حَوْشَبٍ حدثنا عبد الْوَهَّابِ حدثنا يحيى بن سَعِيدٍ قال أَخْبَرَتْنِي عَمْرَةُ قالت سمعت عَائِشَةَ رضي الله عنها تَقُولُ لَمَّا جاء قَتْلُ زَيْدِ بن حَارِثَةَ وَجَعْفَرٍ وَعَبْدِ اللَّهِ بن رَوَاحَةَ جَلَسَ النبي صلى الله عليه وسلم يُعْرَفُ فيه الْحُزْنُ وأنا أَطَّلِعُ من شَقِّ الْبَابِ.

از عائشه نقل است: هنگامى که خبر شهادت جعفر بن ابو‌طالب و عبدالله بن رواحه را آوردند؛ پيامبر بر زمين نشست و آثار حزن و اندوه در صورتش نمايان شد، و من ازشكاف در (شق الباب) او را مى‌نگريستم.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 1، ص 440، ح 1243، بَاب ما يُنْهَى عن النَّوْحِ وَالْبُكَاءِ وَالزَّجْرِ عن ذلك، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.

شكاف يا سوراخ دَر دليل بر مدعاى ما است که خانه ها بدون دَر نبوده است؛ بلکه درهايى که از «تخته » يا «سعف نخل» ساخته مى‌شدند بر ورودي‌هاى منازل وخانه‌ها نصب مى‌كرده‌اند.

خانه علي (ع) داراي دَر بود:

همچينن در برخى از روايات شيعه و سنى آمده است كه خانه حضرت علي عليه السلام داراى دَرِ چوبى از نوع: سَعَفٍ (شاخه درخت خرما) عرعر، (درخت سرو) ساج و... بوده‌ است.

در داستان ازدواج فاطمه زهرا و اميرمؤمنان عليهما السلام آمده است:

ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً عليه السلام فَصَنَعَ بِهِ كَمَا صَنَعَ بِهَا ثُمَّ دَعَا لَهُ كَمَا دَعَا لَهَا ثُمَّ قَالَ قُومَا إِلَى بَيْتِكُمَا جَمَعَ اللَّهُ بَيْنَكُمَا وَ بَارَكَ فِي نَسْلِكُمَا وَ أَصْلَحَ بَالَكُمَا ثُمَّ قَامَ فَأَغْلَقَ عَلَيْهِ بَابَه‏.

رسول خدا (ص‌) علي بن ابوطالب (ع) را احضار نمود و همان عملى را كه با فاطمه انجام داده بود با علي نيز انجام داد. آنگاه همان دعائى را براى علي خواند كه براى فاطمه خوانده بود. سپس به علي و فاطمه عليهما السّلام فرمود: برخيزيد بسوى خانه خود رويد، خدا شما را نسبت به يك ديگر مهربان كند! و به نسل شما بركت دهد! و عاقبت شما را بخير نمايد! رسول خدا (ص) پس از اين دعاها برخاست و دَرِ خانه را بست.

الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 5 ص 489، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ؛

الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم (متوفاي360هـ)، المعجم الكبير، ج 22 ص 412، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م؛

التميمي المغربي، أبو حنيفة النعمان بن محمد (متوفاي363 هـ)، شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، ج 2 ص 359، تحقيق: السيد محمد الحسيني الجلالي، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الثانية، 1414 هـ؛

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 43 ص 142، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

امام كاظم از پدرش امام صادق عليهما السلام نقل كرده است كه فرمود:

جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَأَغْلَقَ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ الْبَابَ وَقَالَ يَا أَهْلِي وَأَهْلَ اللَّه‏....

پيامبر اكرم؛ علي بن ابوطالب، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را جمع كرد و درب را بر روى آن‌ها بست و فرمود:

اى خانواده من كه پيوستگان خدائيد، پروردگار به شما سلام مى‌رساند....

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 24 ص 219، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

و در حديثى ديگر از پدرش امام صادق عليهما السلام نقل مى‌كند كه فرمود:

لَمَّا كَانَتِ اللَّيْلَةُ الَّتِي قُبِضَ النَّبِيُّ (صلي الله عليه وآله وسلم) فِي صَبِيحَتِهَا دَعَا عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (عليهم السلام) وَ أَغْلَقَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ الْبَابَ وَ قَالَ يَا فَاطِمَةُ وَأَدْنَاهَا مِنْهُ فَنَاجَاهَا مِنَ اللَّيْلِ طَوِيلًا فَلَمَّا طَالَ ذَلِكَ خَرَجَ عَلِيٌّ وَ مَعَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ أَقَامُوا بِالْبَابِ وَ النَّاسُ خَلْفَ الْبَاب‏.

شبى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله صبح آن از دنيا رفت، علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را فراخواند و دَرِ خانه را بست و فرمود: فاطمه جانم! سپس او را نزديك خودش برد و با دخترش مدتى طولانى مشغول گفتگو شد و چون مدت طولانى شد، علي و دو فرزندش حسن و حسين عليهم السلام از خانه بيرون آمدند و پشت در همراه با مردم به انتظار ماندند.

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 22 ص 490، باب 1، وصيته ص عند قرب وفاته و فيه، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

بستن دَر دليل بر چه چيزى مى‌تواند باشد؟

محمد بن جرير طبرى شيعى مى‌نويسد‌:

قَالَ سَلْمَانُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَمَضَيْتُ إِلَيْهَا فَطَرَقْتُ الْبَابَ وَ اسْتَأْذَنْتُ فَأَذِنَتْ لِي بِالدُّخُولِ فَدَخَلْتُ فَإِذَا هِيَ جَالِسَة.

سلمان مى‌گويد: به خانه فاطمه رفتم، در را كوبيدم و اجازه ورود گرفتم، به من اجازه داد تا وارد شوم. هنگامى كه وارد شدم ديدم نشسته است.

الطبرى ، أبي جعفر محمد بن جرير بن رستم (قرن5هـ) ، دلائل الامامة ، ص 107 ، نشر و تحقيق : مؤسسة البعثة ـ قم ، الطبعة الأولى ، 1413هـ ؛

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 91 ص 226، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

در اين حديث سلمان مى‌گويد: دَر را كوبيدم، آيا كوبيدن دَر مفهومى غير از معناى رايج آن دارد؟

شكستن در خانه حضرت زهرا در هجوم:

در روايت هجوم به خانه فاطمه سلام الله عليها آمده است:

قَالَ عُمَرُ قُومُوا بِنَا إِلَيْهِ فَقَامَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ وَ خَالِدُ بْنِ الْوَلِيدِ وَ الْمُغِيرَةُ بْنُ شُعْبَةَ وَ أَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ وَ سَالِمٌ مَوْلَى أَبِي حُذَيْفَةَ وَ قُنْفُذٌ وَ قُمْتُ مَعَهُمْ فَلَمَّا انْتَهَيْنَا إِلَى الْبَابِ فَرَأَتْهُمْ فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا أَغْلَقَتِ الْبَابَ فِي وُجُوهِهِمْ وَ هِيَ لا تَشُكُّ أَنْ لا يُدْخَلَ عَلَيْهَا إِلا بِإِذْنِهَا فَضَرَبَ عُمَرُ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَكَسَرَهُ وَ كَانَ مِنْ سَعَفٍ.

عمر گفت: ما را نزد وى ببر، ابوبكر و عمر و عثمان و خالد بن وليد و مغيرة بن شعبه و ابوعبيده جراح و سالم مولى ابوحذيفه و قنفذ حركت كردند و من نيز با آنان به راه افتادم. هنگامى كه به خانه رسيديم، فاطمه آن‌ها را ديد، در را بر روى آنان بست، فاطمه شك نداشت كه آنان بدون اجازه وى داخل نخواهند شد؛ اما عمر با لگد در را كه از چوب درخت خرما بود، شكست.

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 28 ص 227، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

در روايت ابن قتيبه آمده است:

ثم قام عمر، فمشى معه جماعة، حتى أتوا باب فاطمة، فدقوا الباب، فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلى صوتها: يا أبت يا رسول الله، ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب وابن أبي قحافة...

عمر وگروهى همراه وى به خانه فاطمه رسيدند، دقّ الباب كردند،‌ فاطمه هنگامى كه صداى آنان را شنيد، فرياد زد: اى پدر بزرگوارم، اى رسول خدا! پس از تو از دست پسر خطاب (عمر) و ابوقحافه ( ابوبكر) چه رنجها كه نديدم.

الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 16، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م، با تحقيق شيري، ج1، ص37، و با تحقيق، زيني، ج1، ص24.

نتيجه:

استدلال به روايت و فرمايش علي عليه السلام: « لا سُقُوفَ لِبُيُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ» اهل سنت را به مقصودشان نمى‌رساند؛ زيرا: اولاً: طراح شبهه سخن علي عليه السلام را ناقص نقل كرده است؛ به گونه‌اى كه خواننده احساس مى‌كند كه اهل بيت عليهم السلام منزل مسكونى به شكل متعارف نداشته‌اند؛ چون خانه‌اى كه نه سقف دارد و نه دَر و نه ديوار، قابل تصور نيست؛ در حالى كه متن حديث چنين است: نحن اهل بيت محمد (ص) لا سقوف لبيوتنا ولا أبواب ولا ستور ( در نقل شيخ مفيد، ستور به معناى ديوار آمده است) الا الجرائد وما اشبهها.

جمله پايانى اين حديث گوياى استفاده از چوب حاصل شده از برگه‌هاى درخت خرما است؛ چون جريده به معناى چوب باقى مانده پس از تراشيدن اضافات آن است كه با بستن آن چوبها كنار يكديگر براى پوشش و ديوار كشى و در ورودى و غير آن استفاده مى‌شده است؛ بنابراين از اين روايت و روايات ديگر استفاده مى‌شود كه خانه اهل بيت عليهم السلام از جمله خانه فاطمه زهرا و علي عليهما السلام مانند خانه‌هاى افراد ديگر داراى در ورودى بوده است كه باز و بسته مى‌شده و از استحكام مخصوصى هم برخوردار بوده است.

همچنين روايات ديگرى از مصادر اهل سنت نقل شد كه خانه‌هاى مدينه و نيز خانه امير مؤمنان عليه السلام دَر داشته است و اين دَرها نيز چوبى بوده است.

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)


 


    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  سيد ذوالفقار     -   تاريخ:  20 ارديبهشت 88 - 00:00:00
واقعا برادران اهل سنت به چه چيزهاي عجيب و غريبي استدلال مي كنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟
استدلالي كه از تار عنكبوت سست تر است !!!!!!
اعوذ باالله من العناد و التعصب !!!!!!!!
2   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:  20 ارديبهشت 88 - 00:00:00
سلام.ولي اين شبه که خانه حضرت علي درنداشته، آيةالله فضل الله هم تئيد ميگند.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
ايشان گفته بودند كه در اين زمينه مدركي پيدا نكرده اند ؛ اين هم مدرك .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
3   نام و نام خانوادگي:  احمد     -   تاريخ:  20 ارديبهشت 88 - 00:00:00
قال رسول‏اللَّه: فاطمة بعضة مني فمن اغضبها اغضبنى- صحيح بخارى ج 2 ص 302.
4   نام و نام خانوادگي:  رضانور     -   تاريخ:  20 ارديبهشت 88 - 00:00:00
اينها همه تصريح كرد كه خانه هاي مدينه در داشته.شايد هم بعضي ها نداشته. ولي در حديث الخصال و.... آمده كه خانه هاي اهل بيت ع در نداشته. وَنَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّدٍ (ص) لا سُقُوفَ لِبُيُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ وَ لا سُتُورَ؛ خانه‌هاى ما اهل بيت، نه سقف دارد و نه در. ودر رواياتي كه مجلسي ره درباره وجوددر براي خانه اهل بيت ع نقل ميكند همگي روايات يا مرسل هستند يا ضعيف.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
آيا شما رواياتي را كه مي گويد خانه امير مومنان علي عليه السلام در داشته است را نديده ايد ؟
در ضمن روايتي را كه شما به ان استدلال كرده ايد ، تتمه اي نيز دارد :
نحن أهل بيت محمد صلى الله عليه وآله لا سقوف لبيوتنا ، ولا أبواب ولا ستور إلا الجرائد ، وما أشبهها
ظاهرا شما فراموش كرده بوديد كه ادامه روايت را نيز نقل كنيد ، زيرا ادامه آن بر ضد شما است !!!
جداي از اينكه در سند اين روايت احمد بن الحسين بن سعيد آمده است كه او نيز ضعيف است !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
5   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  20 ارديبهشت 88 - 00:00:00
با سلام
مقاله زيباي شما جائي براي شك نگذاشته است . هم هجوم صورت گرفته هم در را شكستند و هم ,,,,,,,,,,.
مهم اين است به انهائي كه سعي در رد اين اتفاقات ميكنند خود به اين جرائم اقرار ميكنند , مثلاً مي گويند :
1 ) تهديد به اتش زدن در كرد نه اينكه در را اتش زد,
2 ) يكدفعه ميگويند عمر ناخواسته در را بشدت باز كرد و ,,,,,,,,
3 ) يكدفعه ميگويند ميخواستند ببيند كه ( نعوذ بالله ) حضرت علي چيزي از بيت المال در خانه خود مخفي كرده .
4 ) يكدفعه ميگويند خانه هاي مدينه در نداشت ,
ووووووووو
چقدر دروغ بايد بگويند كه عمل انجام شده نفي كنند, اين مصداق همان مثل عذر بد تر از گناه است .
اين هم حديثي قشنك كه هم نشان ميدهد چه كسي محبوب خدا و رسولش بوده , چه كسي حب خدا و وصيش ( ع ) را داشته ,چه كسي حب خدا و نبي ( ص ) را داشته, و چه كسي به او حسادت داشته ,و در اخر خانه در داشته و كي دم در رفته وووووووووووووو
مرغ بريان
با رسول خدا(ص ) در مسجد بودم . آن حضرت پس از اداى فريضه صبح برخاستند واز مسجد خارج شدند. من نيز از پى او(ص ) بيرون آمدم .
برنامه هميشگى رسول خدا(ص ) اين بود كه اگر آهنگ رفتن جايى راداشت , مرا مطلع مى ساخت .
من هم وقتى كه احساس مى كردم , درنگ او -بر خلاف انتظار - قدرى به طول انجاميده است , به هـمـان مـكـان مـى رفـتم تااز حال او خبر گيرم , چه اينكه دلم تاب وتحمل دورى او را, هر چند براى ساعتى , نداشت .
با توجه به همين برنامه , آن روز صبح , پيامبر گرامى (ص ) هنگام خروج ازمسجد به من فرمود: من به خانه عايشه مى روم اين را گفت وروانه گرديد. من نيز به منزل بازگشتم ولحظاتى را در مـنـزل مـانـدم , ساعات خوشى را در جمع خانواده باحسن وحسين سپرى كردم ودر كنار همسر وفـرزنـدان خـود احساس شعف وشادمانى داشتم ... (اما ناگهان حالتى در خود احساس كردم , كه گـويـا كـسـى مرا به سوى خانه عايشه فرا مى خواند, اين بود كه بى اختيار) از جابرخاستم وراهى منزل عايشه شدم .
در زدم . صداى عايشه بود كه پرسيد: كيستى ؟
گفتم : على .
گفت : رسول خدا(ص ) خفته است ! نـاچـار برگشتم . اما با خود گفتم : جايى كه عايشه در منزل باشد, چگونه پيامبر خدا(ص ) فرصت خواب واستراحت پيدا نموده است ؟
! پـاسـخ او را بـاور نـكـردم . بـازگشتم ودوباره در زدم , اين بار هم عايشه بود كه پرسيد: كيستى ؟
گفتم : على .
گفت : رسول خدا(ص ) كارى دارند.
مـن در حالى كه از در زدن خود شرمگين شده بودم , برگشتم . (ولى مگربازگشت ممكن بود؟
) شوق ديدار رسول خدا(ص ) حالتى در من پديدآورده بود كه جز با ديدار او آسوده نمى گشتم , اين بود كه باز بسرعت بازگشتم وبراى بار سوم در كوفتم . اما شديدتر از دفعات پيش , باز عايشه پرسيد: كيستى ؟
گفتم : على .
(كه خوشبختانه ) آواز رسول خدا(ص ) به گوشم رسيد كه به عايشه فرمود:در را باز كن ! عـايـشـه ناگزير در را بگشود ومن داخل شدم . پيامبر خدا(ص ) پس از آنكه مرا (كنار خود) نشاند, فرمود: ابا الحسن ! آيا نخست من قصه خود را بازگويم يا ابتدا تو از تاخير خود سخن گويى ؟
گفتم : اى فرستاده خدا! شما بگوييد كه سخن شما خوش تر است . آنگاه فرمود: مـدتـى بود كه گرسنگى آزارم مى داد, ومن آن را مخفى مى داشتم . تا اينكه به خانه عايشه آمدم , ايـنـجا هم - با اينكه توقفم به طول انجاميد - چيزى براى خوردن پيدا نشد. از اين رو دست به دعا گشودم واز ساحت كريمانه اش مدد جستم كه ناگاه دوستم جبرئيل از آسمان فرود آمد واين مرغ بريان را به همراه خود آورد وگفت : هم اينك خداى عزوجل بر من وحى فرمود, كه اين مرغ برشته را كه از بهترين وپاكيزه ترين غذاهاى بهشتى است بر گيرم وبراى شما بياورم .
و جـبـرئيـل بـه آسـمان صعود كرد. من نيز به پاس اجابت و عنايت پروردگار,به شكر وستايش او مشغول شدم , آنگاه گفتم : پروردگارا! از تو مى خواهم كسى را در خوردن اين غذا همراهم سازى كه من وتو را دوست داشته باشد.
لحظاتى منتظر ماندم وكسى بر من وارد نشد.
دوباره دست به دعا برداشتم وعرض كردم : خـدايـا! تـوفـيـق همراهى در صرف اين غذا را نصيب آن بنده اى بنما كه اوافزون بر اينكه تو ومرا دوست بدارد, محبوب من وتو نيز باشد.
(چيزى نگذشت ) كه صداى كوبه در بلند شد وفرياد تو به گوشم رسيد. به عايشه گفتم : در بگشا, كـه تـو وارد شـدى , (چشمانم به ديدنت روشن شد و)من پيوسته شاكر وسپاسگزار خداوندم , چه ايـنـكه تو همان كسى هستى كه خدا ورسول را دوست دارد وخدا ورسول هم او را دوست دارند على !مشغول شو و از غذا بخور! پـس از صـرف غـذا, پـيـامبر خدا(ص ) از على (ع ) خواست تا او نيز قصه خودرا بازگويد. در اينجا عـلـى (ع ) آنـچـه در غـيـاب آن حـضـرت رخ داده بـود, ازلـحـظـه خروج از مسجد تا مزاحمتها ومـمـانـعـت هـاى عـايـشـه وبهانه تراشى هاى او, همه را به عرض آن حضرت رسانيد. آنگاه پيامبر خدا(ص )روى به عايشه كرد و فرمود: عايشه ! هر چه خدا بخواهد همان مى شود (اما بگو بدانم ) چرا چنين كردى ؟

عايشه گفت : اى رسول خدا(ص ) من خواستم افتخار شركت در خوردن اين غذاى بهشتى نصيب پدرم شود.
حـضرت فرمود: اين اولين بار نيست كه كينه توزى تو نسبت به على آشكارمى شود, من از آنچه در دل نـسـبـت بـه او دارى , بـخـوبى آگاهم . عايشه ! كار توبه آنجا خواهد كشيد كه به جنگ با على برمى خيزى ! عايشه گفت : مگر زنان هم با مردان به نبرد آيند؟
پـيامبر فرمود: همان كه گفتم , تو بر جنگ ونبرد با على كمربندى ودر اين كار كسانى از نزديكان وياران من (طلحة وزبير) تو را همراهى كنند وبر وى بشورند.
در اين جنگ رسوايى به بار خواهيد آورد كه زبانزد همگان گرديد, در اين مسير به جايى مى رسى كـه سـگـهاى حواب بر تو پا كنند, در آنجا توپشيمان گردى ودرخواست بازگشت كنى اما پـذيـرفـتـه نـخـواهـد شـد, چهل مرد (به دروغ ) شهادت دهند كه آن مكان حواب نيست (ونام ديگرى دارد) وتو به شهادت وگواهى آنها خرسند خواهى شد وهمچنان به راه خود ادامه دهى تا به شـهـرى بـرسـى (بـصره ) كه مردم آن بر حمايت ويارى توبپاخيزند. آن شهر از دورترين آباديها به آسمان ونزديكترين آنها به آب است .
امـا از اين لشكر كشى سودى نخواهى برد وبا شكست وناكامى بازخواهى گشت , آن روز تنها كسى كـه جـانـت را از مـعركه قتال رهايى بخشد وتو راهمراه تنى چند از معتمدان ونيكان اصحابش به مدينه بازگرداند, همين شخص خواهد بود (اشاره به على (ع )).
خـيرخواهى او به تو همواره بيش از خيرخواهى تو به اوست , على , آن روزتو را از چيزى مى ترساند واز عاقبت شومى بر حذر مى دارد كه اگر آن رااراده كند وبر زبان جارى سازد, فراق وجدايى ابدى بـيـن مـن وتـو حـاصـل گـردد, چـه ايـنـكه اختيار طلاق ورهايى همسرانم پس از وفات من در دسـت عـلـى (ع ) اسـت , وهـر يك را كه او رها سازد وطلاق گويد, رشته زوجيت بين وى ورسول خـدا(ص ) بـراى هـمـيـشه بريده گردد واو را از افتخار انتساب همسرى پيامبر خدا(ص ) محروم خواهد ساخت .
پيشگوييهاى حضرت كه به اينجا رسيد, عايشه گفت : اى كاش مرده بودم وآن روزها را نمى ديدم ! حـضـرت فـرمـود: هـرگز هرگز, به خدا سوگند آنچه گفتم شدنى است وگوياهم اينك آن را مى بينم . سپس حضرت به من فرمود: عـلـى ! بـرخيز كه وقت نماز ظهر است , بايد بلال را هم براى اذان خبر كنم .آنگاه بلال اذان گفت وحضرت به نماز ايستاد ومن هم نماز گزاردم . وماهمچنان در مسجد مانديم .
عن على (ع ) قال : كنت انا ورسول اللّه (ص ) فى المسجد بعد ان صلى الفجر, ثم نهض ونهضت معه - وكـان اذا اراد ان يتجه الى موضع اعلمنى بذلك فكان اذا ابطا فى الموضع صرت اليه لاعرف خبره , لانـه لا يـتـقار قلبى على فراقه ساعة - فقال لى : انا متجه الى بيت عائشة فمضى ومضيت الى بيت فـاطمة (س ) فلم ازل مع الحسن والحسين وهى وانا مسروران بهما ثم انى نهضت وصرت الى باب عـائشـة فـطـرقـت الباب فقالت لى عائشة : من هذا؟
فقلت لها: انا على فقالت : ان النبى (ص ) راقد فانصرفت ثم قلت : النبى راقد وعائشة فى الدار؟
! فرجعت وطرقت الباب فقالت لى عائشة من هذا؟
فقلت اناعلى فقالت : ان النبى على حاجة فانثنيت مستحييا من دقى الباب و وجدت فى صدرى ما لا استطيع عليه صبرا فرجعت مسرعا فدققت الباب دقا عنيفا, فقالت لى عائشة : من هذا؟
فقلت : انا على فسمعت رسول اللّه يقول لها: يا عائشة افتحى له الباب ففتحت فدخلت .
فقال (ص ) لى : اقعد يا ابا الحسن احدثك بما انا فيه او تحدثنى بابطائك عنى ؟
فـقـلـت : يـا رسـول اللّه ! حدثنى فان حديثك احسن فقال : يا ابا الحسن كنت فى امر كتمته من الم الـجـوع فـلما دخلت بيت عائشة واطلت القعود وليس عندها شي ء تاتى به , مددت يدى وسالت اللّه الـقـريـب المجيب , فهبط على حبيبى جبرئيل (ع ) ومعه هذا الطير - ووضع اصبعه على طائر بين يـديـه - فقال : ان اللّه عز وجل اوحى الى ان آخذ هذا الطير وهو اطيب طعام فى الجنة فاتيك به يا محمد! فحمدت اللّه كثيرا و عرج جبرئيل , فرفعت يدى الى السماء فقلت : اللهم يسر عبدا يحبك و يحبنى ياكل معى هذا الطائر.
فمكثت مليا فلم ار احدا يطرق الباب , فرفعت يدى ثم قلت : اللهم يسر عبدا يحبك ويحبنى و تحبه و احـبـه ياءكل معى هذا الطائر, فسمعت طرقك للباب وارتفاع صوتك فقلت لعائشة : ادخلى عليا, فـدخـلت فلم ازل حامدا للّه حتى بلغت الى اذ كنت تحب اللّه وتحبنى و يحبك اللّه و احبك فكل يا على ! فلما اكلت انا و النبى الطائر, قال لى : يا على ! حدثنى , فقلت يا رسول اللّه ....
فـقـال الـنبى (ص ) (لعائشة ): ابيت الا ان يكون الامر هكذا يا حميراء! ما حملك على هذا؟
فقالت : يا رسول اللّه ! اشتهيت ان يكون ابى ياءكل من الطير فقال لها: ما هو باول ضغن بينك و بين على و قد وقفت على ما فى قلبك لعلى انك لتقاتلينه فقالت : يا رسول اللّه و تكون النساء يقاتلن الرجال ؟
فقال لـهـا: يـا عائشة انك لتقاتلين عليا و يصحبك ويدعوك الى هذا نفر من اصحابى فيحملونك عليه و لـيـكـونـن فى قتالك له امر يتحدث به الاولون و الاخرون و علامة ذلك انك تركبين الشيطان ثم تـبـتـلـيـن قـبل ان تبلغى الى الموضع الذى يقصد بك اليه , فتنبح عليك كلاب الحواب فتسالين الـرجوع فيشهد عندك قسامة اربعين رجلا ما هى كلاب الحواب فتصيرين الى بلد اهله انصارك هو ابعد بلادعلى الارض الى السماء و اقربها الى الماء و لترجعين و انت صاغرة غير بالغة الى ماتريدين و يـكون هذا الذى يردك مع من يثق به من اصحابه , انه لك خير منك له و لينذرنك بما يكون الفراق بينى و بينك فى الاخرة , و كل من فرق على بينى و بينه بعد وفاتى ففراقه جائز.
فقالت : يا رسول اللّه ! ليتنى مت قبل ان يكون ما تعدنى ! فقال لها: هيهات هيهات و الذى نفسى بيده ليكونن ما قلت حتى كانى اراه .
ثـم قـال لـى : قـم يا على ! فقد وجبت صلاة الظهر حتى آمر بلالا بالاذان فاذن بلال و اقام الصلوة و صلى و صليت معه و لم نزل فى المسجد. ((احـتـجاج , ص 197, بحار, ج 38, ص 348. داستان طير مشوى (مرغ بريان ) از مسلمات تاريخ وحديث است . اين داستان با روايات متفاوت , متجاوز از هيجده نقل , تنها در كتب معتبر اهل سنت آمده است))
كتاب خاطرات حضرت امير المومنين علي لبن ابي طالب ( ع ) نويسنده اقاي شعبان خان صنمى (صبورى )

يا علي
6   نام و نام خانوادگي:  محمد جواد     -   تاريخ:  20 ارديبهشت 88 - 00:00:00
سلام عليكم
اينطور كه قضيه پيش مي رود بايد كم كم آماده شويم براي اثبات اينكه زمان حضرت زهرا سلام الله عليها خانه اي هم وجود داشته تا عمر بخواهد به آن حمله ور شود . شايد همين فردا يا پس فردا بگويند كه زمان صدر اسلام همگي چادر نشين بودند ...

كساني كه منكر شهادت هستند و با اين ادعاها و اوهامات ((اوهن من بيت العنكبوت )) سعي در انكار اين واقعه دارند مانند كساني هستند كه در آستانه سقوط دست به دامن چمن و علفهاي هرز مي شوند تا بلكه به واسطه كمك گرفتن از يك علف هرز زندگي خود را دوباره بازيابند .

نكته : لكه ننگي كه بر دامن عمر و ابوبكر و ديگر رفقا نقش بسته است با هيچ سفيد كننده اي برطرف نخواهد شد .


عمر بن خطاب مي گويد: ((پس از آنکه خداوند پيغمبرش را بسوي خود فرا خواند از گزارش هايي که به ما رسيد يکي اين بود که علي و زبير و همراهانش از ما بريده اند و در مقام با ما در خانه فاطمه گرد هم آمده اند ))

(رجوع شود به مسند احمد 1/55 طبري 2/466 چاپ اروپا 1/1822 ابن اثير 2/124 ابن کثير5/246 شرح نحج البلاغه ابن ابي الحديد 1/123 تاريخ الخلفا سيوطي ص 45 سيره ابن هشام 4/338

متحصينين خانه فاطمه سلام الله عليها : 1/امير المومنين 2/زبير 3 /عباس ابن عبد المطلب 4/ عتبه بن ابي لهب 5/ سلمان فارسي 6/ ابوذر غفاري 7/عمار ياسر 8/ مقداد بن اسود 9/برا بن عازب 10/ ابي بن کعب 11/سعد ابن ابي وقاص 12/طلحه ابن عبد اللهو گروهي از بني هاشم و انصار

(رجوع شود به مدارک بالا + الرياض النضره 1/167 تاريخ الخميس 1/188 ابن عبد ربه 3/64 تاريخ ابي الفدا 1/156 و...)

در اين هنگام ابوبکر به عمر دستور داد او(علي) را گر چه به زور نزد وي حاضر کند ! عمر فرمان برد و...

(رجوع شود به الانساب الاشراف 1/587)

نام افراد مهاجم : عمر ابن خطاب ، خالد بن وليد، عبد الرحمن بن عوف ، ثابت ابن قيس ابن شماس ، زياد بن لبيد ، محمد بن سلمه،زيد ابن ثابت، سلمه بن سلامه ابن وقش ،سلمه ابن اسلم ،اسيد ابن حضير

(رجوع شود به طبري 2/443،444 ابوبکر جوهري بنا به روايت ابن ابي الحديد 2/130-134 و 2/19 )

حمله به خانه حضرت

...عمر در اجراي فرمان ابوبکر در حاليکه شعله اي از آتش در دست داشت تصميم داشت خانه را به آتش بکشد .چون فاطمه به پشت در آمد به عمر فرمود: ((اي پسر خطاب !آمده اي خانه ما را به آتش بکشي؟))عمر پاسخ داد :آري !مگر اينکه با امت همراه شويد.(و با ابوبکر بيعت کنيد)

(رجوع شود به العقد الفريد ،ابن عبد ربه 3/64 تاريخ ابو الفدا1/156)

عمر به حضرت زهرا (س) گفت : هيچ کس بيشترنزد پدرت محبوبتر از تو نبود ولکن اين مرا منع نمي کند چنان که اين گروه نزد تو جمع شوند ، فرمان دهم خانه را بر تو آتش زنند

(رجوع شود به کنز العمال 3/140)

و عمر آتش مي افروزد!

فدعا بالحطب

(رجوع شود به الامامه والسياسه1/12)

فجاء عمر و معه فتيله

(رجوع شود به الانساب الاشرف 1/586)

فاقبل عمر بشي من نار

(رجوع شود به المختصر في اخبار البشر 1/156)

عمر سوگند مي خورد:

والله !لاحرقنّ عليکم او لتخرجنّ الي البيعه

(رجوع شود به تاريخ الامم والملوک 2/443)

فوجهوا الي منزله ، فهجموا عليه و احرقوا بابه و...

(رجوع شود به اثبات الوصيه منسوب به مسعودي ص143)

اگه يك سني بودم لااقل سرم را پائين مي انداختم و سكوت مي كردم ...
اما الحمد لله رب العالمين يك سني نيستم و با پيروي از مولايم اميرالمومنين عليه السلام سرفراز هستم.

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم عجل لوليك الفرج
7   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني     -   تاريخ:  22 ارديبهشت 88 - 00:00:00
بسم رب الزهرا
من واقعآ تعجب ميکنم از عقل سرشار به اصطلاح علماي اهل سنت
چرا که اينهمه استدلال قوي بر عليه نظراتشان از کتب خودشان وجود دارد ولي آنها يا مطالعه نکرده اند و يا اينکه خودشان را به کوچه پس کوچه هاي جهالت زده اند، به هر حال به نظر من داستان شتر مرغ اينجا صدق ميکند، وقتي ميگوئي بار ببر ميگويد من مرغم و وقتي ميگوئي تخم بگذار ميگويد من شترم
موفق باشيد
يا علي مد
8   نام و نام خانوادگي:  اشنا     -   تاريخ:  23 ارديبهشت 88 - 00:00:00
سلام ..... چقدر باطل بر باطلش مصر و ما بر حقمان سست ...... خدا اجرتان دهد
عنايت مولا بر قلمتان مستدام
به اميد فرج
9   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  01 خرداد 88 - 00:00:00
با سلام
دو تا فيلم بوسيله اهل سنت با تحقيقات بسيار بالا در مورد زندگي حضرت محمد ( ص ) ساخته شد يكي بزبان عربي ديگري به زبان انگليسي .
چه درهاي محكمي اين خانه ها داشتند و سنت كفار اتش زدن درها است .
يا علي
10   نام و نام خانوادگي:  محمد جعفري پور     -   تاريخ:  05 خرداد 88 - 00:00:00
بسم رب الزهراء
قال سليم قلت يا سلمان هل دخلو ولم يک استئذان
الباب والجدار والدماء شهود صدق مابه الخفاء
11   نام و نام خانوادگي:  محمد حسن     -   تاريخ:  08 خرداد 88 - 00:00:00
از اکثر ادله مذکوره شما بر مي آيد که خانه ها درب داشته اند نه اينکه درب خانه ها از چوب بوده باشد.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- درب ها طوري بوده است كه قفل داشته است .
2- در بعضي روايات آمده بود كه درب خانه آنها از چوپ بوده است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
12   نام و نام خانوادگي:  فاطمه     -   تاريخ:  02 تير 88 - 00:00:00
اللهم العن اعداء آل محمد
13   نام و نام خانوادگي:  نصر     -   تاريخ:  21 مرداد 88 - 00:00:00
با سلام
مگر مي شود خانه اي در چوبي يا مثل آن نداشته باشد ولي به نص آيه كليد داشته باشد در پارچه اي كليد مي خواهد؟!!!
اصلا ما نياز به اثبات در داشتن خانه نداريم داشتن در امري طبيعي و موافق ظاهر است قائلين به نبود آن بايد دليل بياورند ثالثا قبول در چوبي نبود آيا در پارچه اي را نمي شود سوزاند رابعا اگر كسي فقط اهتمام به آتش زدن در خانه علي (كه جان پيغمبر بود به مقتضاي آيه مباهله و فاطمه بضعه الرسول)را كرده باشد اين شخص مي تواند مقتداي ما باشد؟ اين آيه قرآن نيست؟كه((افمن يهدي الي الحق احق ان يتبع امن لا يهدي الا ان يهدي)) آيا كسي كه مرا دعوت به هجوم به خانه فاطمه بكند مي تواند راهنماي من در گمراهي ها باشد؟ البته اميدوارم كه بحث هاي علمي بين برادران شيعه وسني موجب تفرقه و بهره بردن وهابي ها و امثالهم نشود والسلام علي من اتبع الهدي
14   نام و نام خانوادگي:  فقير الي الله     -   تاريخ:  30 مهر 88 - 00:00:00
با سلام
خواهش ميکنم پاسخ شبهات شهادت حضرت زهرا را به صورت کتاب چاپ گسترده نماييد
موفق باشيد
15   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:  12 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام . جز تشکر نمي تونم چيزي بگم . اجر همتون با مظلومه ي عالم بي بي فاطمه زهرا (س) . ايشالله اونايي که آتش گرفتن درب خانه رو نقض مي کنند هدايت شن و گر نه قيامت همون آتش گرفتارشون کنه .

يا علي .
16   نام و نام خانوادگي:  علي علوي     -   تاريخ:  18 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام در کتب اهل سنت داريم که خلفايي اثنا عشر يا اثنا عشر اميرا تفسير اهل سنت در باره اين حديث چيست ؟ و لطفا نام 12 خليفه اهل سنت را طبق تفسير اين حديث نام ببريد . اگر فايلي در مورد تفسير اين حديث رو سايت هست برايم بگوييد
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

در مورد تفسير اين روايت در كتب اهل سنت ، در آدرس ذيل پاسخ داده شده است :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=16

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

17   نام و نام خانوادگي:  هادي     -   تاريخ:  19 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام
سني ها وضعتون خراب ديگه . يه بهونه ي ديگه هم بگيريد . واقعاً که سني ها اهل لجاج هستند .
لجباز هستند و حتي اگر (نعوذ بالله) اگر خداوند هم به آنها بگويد که شيعه حق است قبول نمي کنند . مانند قوم بني اسرائيل .
واقعاً مشاهده ي خاري و ذلت اين سني ها در برابر منطق شيعه نمايان مي شود .
اللهم عجل لوليک الفرج .
18   نام و نام خانوادگي:  بهرام     -   تاريخ:  19 ارديبهشت 89 - 00:00:00
درود من مسلمان نيستم و دين بهي دارم اما اين بحث برام جالب بود قرائن تاريخي زيادي بر نداشتن در چوبي دلالت مي کند غير از کعبه که در داشته و در آنرا از بقاياي يک کشتي به گل نشسته ساخته بودند هيچکدام از خانه هاي مکه يا مدينه در چوبي نداشته است و از پرده استفاده مي نمودند. 1- به جز درخت خرما که عملا قابل استفاده براي ساخت در است در عربستان همين الان هم آنهمه درخت که چوبش قابل اسستفاده باشد نبوده است. 2- در آيه سوره احزاب " از پشت پرده ها با زنان پيامبرسخن گوييد" گواه ديگري است. 3- آيات احاديث فوق سند محکمي دارد يا مانند هزاران حديث ديگر که 150 سال (زماني که خانه ها در چوبي داشتند) نوشته شده است؟ سپاسگزارم
جواب نظر:

با سلام

جناب بهرام

آيا در قرآن نيامده است «او ما ملكتم مفاتحه» ! يعني خانه‌هايي كه كليدهايش را در اختيار داريد!

آيا بر روي پرده ، يا درهايي كه از شاخه‌هاي درخت خرما درست مي‌شود ، كليد وجود دارد ؟

نظر شما راجع به رواياتي كه در اين مقاله مطرح شده است چيست ؟

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

19   نام و نام خانوادگي:  محب الزهرا     -   تاريخ:  20 ارديبهشت 89 - 00:00:00
صرف نظر از تمام استدلالات فوق بيائيم درمحکمه وجدان ببينيم او چه مي گو يد ايا ميتوان تصور نمود خانه اي باشد اما در و سقف نداشته باشد ايااگر حديث فوق صحيح هم باشد که حضرت علي ع فرموده اند منظور در و ديوار ظاهري نمي باشد اخر چه خانه ايست که نه در داشته باشد ونه سقف درست است که ائمه ما عليهم السلام درعين سادگي و بسيار معمولي زندگي مي نموده اند ولي نه ديگر بحدي که خانهايشان بي در و پيکر باشد چون قرار نبوده در سرما وگرما يا طوفان و باران وغيره خانهايشان استثناه باشد ولذا يا روايت فوق صحيح نميباشد و يا معناي ان غير معناي ظاهري ان ميباشد واينکه خانه در وسقف دار از زمان رسوالله ص ايجاد نشده که بعضي ها بسازند وبعضي نسازند در زمان انبيائ گذشته هم وجود داشته وخيلي هم طبيعي بوده است

20   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  20 ارديبهشت 89 - 00:00:00
جناب بهرام
بنده هم از شما چند سوال دارم:
همگي به نيکي مي‌دانيم که ابليسکها (Obelisk) نماد بتهاي را (Ra) در مصر باستان و همچنين بت مردانگي روم باستان بوده است. نمادي که امروزه ماسونها در سراسر دنيا سعي در برافراشتن آن دارند.
حال مي‌شود به ما بگوييد اين چيست؟؟
http://commons.bahaikipedia.org/images/thumb/d/dd/
Site_for_future_House_of_Worship.jpg/200px-Site_for_future_House_of_Worship.jpg

علت قرار دادن اين بت در مشرق الاذکار حيفا چيست؟؟

الهم العن يهود
21   نام و نام خانوادگي:  داود فرماني     -   تاريخ:  23 ارديبهشت 89 - 00:00:00
بسم الله الرحمن الرحيم
به خداوند پناه ميبرم از شر شيطان
آيا تفحص درباره اينكه خانه علي ع درب چوبي داشته يا خير دردي از مسلمانان دوا ميكند؟ آيا بر كمال انسان ميفزايد ؟ آيا به خدا نزديكتر ميشويم ؟؟ برفرض كه درب چوبي داشته يا نداشته است !؟
حرمت كه داشته است .
ام ابيها فاطمه س صديقه است . طاهره است. زكيه است . مطهره است. پس حرمت زهرا س چه ميشود؟
انسان در معارف ديني ما داراي حرمت بالايي است چنانچه انساني خطايي مرتكب گردد تا شاهد نباشد و تا شخص به خطا اعتراف نكند همچنان بري است از هر چيز. يعني انسان حريم دارد و رعايت حريم او واجب. انسان خليفه الله است.
حال حضرت زهرا س در حداقل ترين فرض بشري 1- فرزند رسول خداست 2- ستوده شده پيامبر ص است 3 - همسر سرداري سپاه اسلام علي ع است
انا اعطيناك الكوثر ... است.
چگونه است كه حرمتش ميشكند و باز در حداقل ترين فرض آيا به فاطمه س اهانت نمي گردد كه ميراث او را غصب مي كنند.
فاطمه نه از براي مال اندوزي بلكه در پي احقاق حق از ميراث خود دفاع كرد.
ابوبكرها اگر دل در ولاي محمد ص داشتند كه علي نيز مولاي آنها ميشد.
بغض فاطمه س از مال نبود از پيمان شكني غدير بود و مي دانست كه كربلا نيز در راه است.
فاطمه س بهانه خلقت بود چون ظرف كمال انسانيت را پر كرده بود.
فاطمه س آبروي انسان بود در عرش الهي
فاطمه آموزگار كربلا بود. حسين ع ايستادگي در برابر ظالم را آموخت . زينب س صبوري در مصائب و ...
حال نمي دانم درب خانه علي ع و فاطمه س از چوب بود يا سنگ يا حصير و ... ولي خاتم انبيا بي سلام و احترام وارد نمي شد.
از پيامبر حتي سلام هم نياموختيم.
شفاعت كن ما را يا فاطمه س
يا حق
22   نام و نام خانوادگي:  هادي     -   تاريخ:  28 ارديبهشت 89 - 09:38:36
عجب حرف هاي مسخره اي.
اگه اون زمان در خونه از چوب نباشه از چي باشه؟
پلاستيك يا چدن؟
قيمت فلزات زمان قديم اون قدر زياد بوده كه آهنگران ثروتمند ترين مردم زمان خود بودند و حتي در كاربرد نظامي با احتياط اسفاده مي كردند چه برسه به در خونه.
23   نام و نام خانوادگي:  ر-م     -   تاريخ:  30 ارديبهشت 89 - 01:13:14
بسم الله الرحمن الرحيم
همه طالب گفته شده درست
حرف من اينست
قران ميفرمايد که درها به روي حضرت يوسف قفل بود
چطور ميشود زمان حضرت يوسف درها قفل دارد
ولي زمان حضرت رسول که سالهاي سال بعد از آن است در يا قفل نداشته باشد
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد و آخر تابع له علي ذلک
24   نام و نام خانوادگي:  مهدي تقي نژاد     -   تاريخ:  02 خرداد 89 - 19:21:56
با عرض سلام
در مورد حرف اخويمون آقاي داود فرماني در مورد اينكه (تفحص درباره خانه علي درب چوبي داشته يا خير دردي را دوا نمي كند) حرف شما متين ولي به نظر شما شيعيان بايد در مورد اين جسارت هاي سني ها ساكت بنشينند اينها با همين مسائل ريز ذهن تمام مردم را نسبت به شيعه بدبين مي كند و بايد اين موضوع ها قبل از اينكه به مسائل بزرگتر برسه در نطفه خفه كرد
25   نام و نام خانوادگي:  مهدي تقي نژاد     -   تاريخ:  02 خرداد 89 - 19:25:12
شادي روح 14 معصوم و نابودي وهابيت بلند صلوات
26   نام و نام خانوادگي:  mohammad sadeq     -   تاريخ:  03 خرداد 89 - 14:37:08
السلام
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد و آخر تابع له علي ذلک
azizane man akhe man nemidoonam vaghti kasi nemikhad bdar she bezarid .....
aya b nazare shoma inha soale ya maraz soale ya boghz jaheli man k barash javabe khoobi daram ishalah shoma ham behtaresho gir biarid
va men allah tofigh va elahe al taklan................اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد و آخر تابع له علي ذلک
27   نام و نام خانوادگي:  داود فر ماني     -   تاريخ:  09 خرداد 89 - 17:27:55
بسم الله الرحمن الرحيم
برادر بزرگوارم جناب تقي نژاد به صاحب اسمت قسم شيعه بودن خيلي سخت است من محب محمد ص و آل محمد ص هستم.
شيعه يعني يك بيابان بي كسي...
وهابيت رسواي عالم بوده و هست ما عاشق اهل بيت هستيم مامجنون علي و فاطمه هستيم.
در ما را درمان نيست الغياث
سني ها اول حق عالم را نديدند ميخواهي در چوبي ببينند
1400 سال است كه در پي زير سوال بردن مصادر شيعه هستند
ولي نمي دانند كه حسين ثارالله و بن ثاره است
هركس ز تو دور تر ز حق دور تر است و آن دل كه غمت خريد پر نور تر است
بگذشت هزار و جهارصد سال ولي هر سال محرم تو پر شور تر است
ما يك سوال داريم آيا فاطمه فرزند رسول الله بود يا نبود؟
چرا آنها فقط سوال بپرسند ما 1400 سال پاسخ داده ايم . نوبت پرسش گري ماست...
28   نام و نام خانوادگي:  اللهم العن الجبت و الطاغوت     -   تاريخ:  16 تير 89 - 16:34:08
خدا خيرتون بده اين سگ وهابي ها که آدم بشو نيستند راستي در مورد شجره کثيفه دومي ملعون در سايتتون مطلبي داريد اگه نداريد خواهشا سريعتر بگذاريد تا مردم روشن شوند
29   نام و نام خانوادگي:  جوشکار اسکلت     -   تاريخ:  02 ارديبهشت 90 - 06:10:02
در ان زمان که چوبي نبوده اغايان سني درست ميگويند درها اهني بوده با سردر بلند که از ان کاميون باموتور 300شتر بخار رد ميشده 13 قرن بيش بابا بزرگ من براي جوشکاري رفته اونجا ... چوب ودرخت تازه اخترا ع شده يا اين که اون زمون درختا تو عربستان نهال بودن شانس ال نزول(ولد بيج)....ديگه تو دوره اونا درختا بزرگشدن از زير زمين بول در مياد از همه جا ؟؟؟؟ ميباره اي بد دلاي ؟؟؟گشاد نفرين بر نفرين شدگان صعود يا ابا صالح المهدي عجل علي ظهورک
30   نام و نام خانوادگي:  اولاد زهرا (س)     -   تاريخ:  29 ارديبهشت 90 - 16:10:14
السلام عليك ايتها الصديقه الطاهره ، بابي انت و امي و نفسي.
عزيزان من: در اين دوره زمانه همه چيز مهم است، هم بحث بر سر داشتن در، هم درباره مظلوميت و حرمت حضرت فاطمه (عليها سلام).
اهلبيت بخصوص غيرت الله علي مرتضي (عليه السلام) بيشتر از هر خانواده اي نسبت به پوشش فضاي داخلي منزل از چشم اغيار و بيگانگان حساس بودند. عمريها بگويند چگونه پرده اي كه بر اثر كوچكترين وزش بادي به اينور و آنور ميرود ميتواند پوشش مناسبي براي خانه ها باشد؟ حتي اگر همه خانه هاي مردم مدينه در نداشت، منزل علي مرتضي و فاطمه زهرا (سلام الله عليهما) در داشته است.
بنده از برادران عزيزي كه دستي به قلم دارند، يا سايت و يا منبري در اختيار، عاجزانه استدعا دارم به هوش باشند و بيدار. اين عمري مذهبها، اين بكريها و وهابيها يا هرچه كه شما اسمش را مي گذاريد امروز دست به دست هم داده اند تا نام علي و فاطمه را پاك كنند، كمر بستند تا مظلوميت مادرمان فاطمه طاهره (سلام الله عليها) را از تاريخ محو كنند، قسم خورده اند تا با شبهه افكني، اعتقادات جوانان بي اطلاع و كم اطلاع شيعه را سست كنند. شما را به حرمت فاطمه (روحي لتراب مقدمها الفدا) قسم ميدهم بيدار باشيد و هوشيار.
چندي قبل در شبكه ضاله نور ويژه برنامه اي داشتند درباره حضرت زهرا (عليها سلام). همه سعي و تلاششان را كردند و چه بسا در مورد بعضي موفق هم بودند. زمان، زمان مصلحت و مصالحه نيست، به خدا نيست. با كوچكترين شكي كه در ذهن يك بيننده ايجاد شود، مسئوليت شما چند برابر خواهد شد.
شما را به خدا قسم كاري كنيد...
خدايا تو چه صبري داري. مگر غضب زهرا غضب تو نيست؟ مگر ناراحتي زهرا ناراحتي تو نيست؟ چرا اين از خدا بي خبران انقدر راحت بنشينند و با دهان كثيفشان نام مبارك زهراي اطهر را به زبان بياورند؟ خدايا صبر تا كي؟ به آبروي زهرا قسمت مي دهم در فرج منتقم مظلوميت علي و فاطمه و منتقم خون حسن و حسين شهيد (عليهم السلام) تعجيل بفرما.
آمــــــيـــــــن يـــــــــا خـــــالـــــق نـــــــور زهــــــــرا و عــــــــلـــــــي
31   نام و نام خانوادگي:  دوستار اهل بيت     -   تاريخ:  01 خرداد 90 - 11:08:58
آيا شما فيلم محمد رسول الله را نديده ايد من 3 بار ديدم اين فيلم توسط شركتهاي خارجي وعربي ساخته شده بود با نظارت اعراب سعودي ومصري كه با كمال دقت ووسواس ساخته شده بود كه همه چيز درست مثل زمان پيامبر باشد . من پشت صحنه اين فليم را هم در يك برنامه ديدم .در اين فيلم من هم در ديدم وهم پنجره اينو گفتم پنجره كه باز اهل عمري نگويند پنجره هم وجود نداشته فقط ديوارها سوراخ بوده درها از پرده بوده و....... ايرادهاي ا لكي وبني اسرائيلي !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!خدايش اين فيلم وديگه خودتان با نظارت خودتان و عقل خودتان وفكر خودتان وشركائتان ساخته ايد . فقط خواهشن يك موقع دوستان وهابيتان نفرستيد بروند امريكا وايتاليا و.... كارگردان وبازيگران مسول صحنه و تهيه كنندگان فيلم و با عمليات انتحاري بكشند كه باعث شدن ما مدركه ازاوزمان داشته باشيم .
32   نام و نام خانوادگي:  امين آغا     -   تاريخ:  04 خرداد 90 - 10:25:25
عزيزان اينو اززمن بشنويد دراينكه وهابي ها بالاخره دست اندر كاران فيلم محمد رسول الله را به بدعت گذاري در ‏فيلم وسنت رسول خدا_يشان_متهم كنند شكي نيست
‏.................‏
بابابزرگ جوشكار محترم اسكلت كه كارش در صحراي برهوت عربستان صنايع آهن وآلومينيوم وايفل سازي بوده ‏و ريختگي چدن هم ميكرده راست ميگه تازه اين جوشكار بزرگ اونجا در گاوصندوقي هم ميساخته ،
عمرخان هم قصدش فدك رساني بوده تازه زنگ تصويري خونه را كه خالدبن وليد آل جحيم از حبشه آورده بود را ‏چند بار زده ولي تصويرش با عمروبن عبدود اشتباه گرفته شد‏
‏................................................‏
اصلا گيريم خونه در وپرده وديوار هم نداشت بايد مثل خر سر انداخت پايين و گاوبازي در آورد
ننگ بر اين خلافت پر فريب

يا حـــــــــــــــــــــــــــــــق
33   نام و نام خانوادگي:  غعه     -   تاريخ:  24 فروردين 91 - 16:31:23
مسيري كه منحرفه چه استدلالي براي دين گريزاني كه متوسل به آن شدن تا خود را از بند بندگي برهانند
34   نام و نام خانوادگي:  صادق     -   تاريخ:  21 خرداد 91 - 05:57:53
عجب استدلال محکمي که حضرت امير فرموده خانه ما نه سقف دارد نه در واقعا نفهمي يعني همين که منظور از اين حديث را در و سقف واقعي فرض کني در هيچي اخه خونه بي سقف هم ميشه ؟؟
35   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:  01 تير 91 - 05:07:30
سلام در آيه 61 سوره نور، کلمه کليد در معناي ظاهر نيست. يعني به معني آن وسيله اي که ما آن را کليد مي ناميم تا براي باز کردن درب هاي خانه از آن استفاده کنيم نمي باشد. کليد در اين آيه به معني اجازه است. يعني تنها به خانه هايي وارد شويد که براي ورود به آن اجازه داشته باشيد. مي توانيد به تفاسير موجود مراجعه نماييد. باتشکر از شما
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
در تفاسير آمده است: در پاره‏اى از شان نزول‏ها آمده است: در صدر اسلام هنگامى كه مسلمان‏ها به جهاد مى‏رفتند، گاهى كليد خانه خود را به افراد از كار افتاده‏اى كه قادر بر جهاد نبودند داده، و حتى به آنها اجازه مى‏دادند از غذاهاى موجود در خانه بخورند اما آنها احياناً از ترس اين كه: مبادا گناهى باشد، از خوردن امتناع مى ‏ورزيدند.
تفسير« قرطبى»، و تفسير «نمونه» ذيل آيه 61 سوره نور ( در« وسائل الشيعه»، جلد 16، صفحه 436، باب 24 از ابواب مائده نيز حديثى به اين مضمون آمده است).
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
36   نام و نام خانوادگي:  زينب     -   تاريخ:  22 مرداد 91 - 02:13:45
سلام. ان شاء الله خداوند بهترين ها را در دنيا و آخرت روزي شما شيعيان واقعي گرداند که با اجتهاد اين شبهات وهابيت و نه اهل تسنن را پاسخ مي دهيد.
37   نام و نام خانوادگي:  احمد رضا مرادي     -   تاريخ:  31 تير 92 - 04:00:51
ميشود سند چندتاي اين روايات كه از منابع شيعي آمده است را برسي كنيد چون تويكي از نظرات آمده بود كه سند اين روايات مرسل يا ضعيف است براي رفع كامل شبه لطفا اين كار را انجام بدهيد اجرتان با ائمه طاهرين
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ يك مورد آيه است و چند مورد هم از كتاب صحيح مسلم و بخاري و سنن ابي داود و ديگر موارد هم از كتب معتبر اهل سنت است تعداد آنها هم فراوان است با اين وجود چه نيازي به بررسي سندي است؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
38   نام و نام خانوادگي:  مجتبي     -   تاريخ:  27 اسفند 92 - 14:55:34
به به
احسنتم. نمي دونم چي بگم. خدا شما را مشمول عنايت هاي ويژه ي حضرت ولي عصر کند. موسسه ي تحقيقاتي تان به نظر بنده ي حقير کاري شاخص به عظمت الغدير علامه اميني است. هرجا به شبهه اي بر مي خورم، دلم گرمه که با يک جست و جوي کوچيک، در سايت شما جواب هاي دندان شکني براي آن ابهام پيدا مي کنم.
خدا شما را از ياران خاص امام زمان قرار دهد ان شا الله.
39   نام و نام خانوادگي:  سيد     -   تاريخ:  07 ارديبهشت 93 - 16:30:21
سلام وخسته نباشيد
در جواب دوستي فرمودين : در سند اين روايت احمد بن الحسين بن سعيد آمده است كه او نيز ضعيف است !!!
ايشان سوال کرده بود که ( در حديث الخصال و.... آمده كه خانه هاي اهل بيت ع در نداشته. وَنَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّدٍ (ص) لا سُقُوفَ لِبُيُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ وَ لا سُتُورَ؛ خانه‌هاى ما اهل بيت، نه سقف دارد و نه در )
شما گفتين ضعيفه .. اين سند روايت در کجاي اين کتاب امده و اگر زحمتي نيست هم سند رو اينجا ذکر کنيد و هم اينکه اين سلسله سند در کدام صفحه الخصال امده
ممنون ياعلي مدد

جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
سند روايت در خصال به اين صورت آمده است : حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّه‏ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِيُّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ قَالَ حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عُبَيْدَةَ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ الْحَارِثِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّةِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ عَمْرُو بْنُ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ......
: الخصال‏ ،  ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر ج 2 ص364
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
 




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما