* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 06 آبان 1393 تعداد بازديد: 19955 
نخستين كسي كه براي امام حسين (ع) گريه كرد ، چه كسي بود ؟
گروه عقائد شيعه  

سؤال كننده : اميني

توضيح سؤال :

طبق آنچه كه در كتب شيعي آمده اولين كسي كه براي امام حسين (ع) اقامه عزا كرد آدم (ع) بوده است . نظر علماي اهل تسنن در اين زمينه چه ميباشد ؟ آيا آنان نيز اين روايت را قبول دارند ؟ آيا در كتب ايشان روايت هايي در رابطه با اولين كسي كه بر سيد الشهدا(ع) اشك ريخته وجود دارد (قبل از به شهادت رسيدن آن حضرت) ؟؟

 

جواب:

در کتب اهل سنت مواردي از ذکر ياد ابي عبد الله عليه السلام حتي قبل از تولد ايشان وقبل از زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نقل شده است :

ذکر شهادت حضرت سيصد سال قبل از بعثت

2874 حدثنا محمد بن عبد الله الحضرمي ثنا محمد بن غورك ثنا أبو سعيد التغلبي عن يحيى بن يمان عن إمام لبني سليم عن أشياخ له غزوا الروم فنزلوا في كنيسة من كنائسهم فقرأوا في حجر مكتوب:

أيرجوا معشر قتلوا حسينا شفاعة جده يوم الحساب

فسألناهم منذ كم بنيت هذه الكنيسة قالوا قبل أن يبعث نبيكم بثلاث مائة سنة قال أبو جعفر الحضرمي وثنا جندل بن والق عن محمد بن غورك ثم سمعته من محمد بن غورك

المعجم الكبير الطبراني ج3/ص124

با روم مي جنگيديم پس به يکي از کليساهاي ايشان وارد شديم .پس در آن سنگي بود که روي آن نوشته شده بود :

آيا امتي که حسين را مي کشند شفاعت جد او را در روز قيامت اميد دارند؟

وروينا أن صخرة وجدت قبل مبعث النبي صلى الله عليه وسلم بثلاث مائة سنة وعليها مكتوب باليونانية

أيرجو معشر قتلوا حسينا

التبصرة ابن جوزي ج2/ص17

به ما خبر داده شد که صخره اي در بيت المقدس سيصد سال قبل ازبعثت رسول خدا پيدا شده است که بر روي آ ن با زبان سرياني نوشته شده بوده است :

آبا امتي که حسين را مي کشند ...

شبيه اين دو روايت در کتب ذيل آمده است :

تهذيب الكمال ج6/ص442 بغية الطلب في تاريخ حلب ج6/ص2653 صبح الأعشى في صناعة الإنشا ج13/ص234 الخصائص الكبرى سيوطي ج1/ص63 و...

طبق اقرار برخي علماي اهل سنت حاکم نيشابوري هم شبيه اين روايت را (در مورد وجود نوشته اي با اين اشعار) با اضافه اي در کتاب امالي خويش آورده است اما متاسفانه اکنون اين روايت در کتاب وي يافت نمي شود وآن اضافه اين است که علاوه بر بيت مذکور در آن نوشته نام ابراهيم خليل الله ( ظاهرا به عنوان نويسنده) موجود بوده است .

حديث أنس أن رجلا من أهل نجران احتفر حفيرة فوجد فيها لوحا من ذهب فيه مكتوب :

اترجو أمة قتلت حسينا شفاعة جده يوم الحساب

وكتب ابراهيم خليل الله فجاؤا باللوح إلى رسول الله فقرأه ثم بكى وقال من آذانى وعترتى لم تنله شفاعتى حا فى أماليه

تنزيه الشريعة علي بن محمد بن علي بن عراق الکناني ج1/ص409

روايت انس كه شخصي از اهل نجران گودالي مي کند پس در آن لوحي از طلا پيدا کرد که در ان نوشته بود آيا امتي که .... ونوشته بود ابراهيم خليل الله پس اين لوح را به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آوردند . پس آن را خواند و گريه نمود .سپس فرمود هرکس که من را اذيت کند و خانواده ام را شفاعت من به وي نخواهد رسيد – حاکم در کتاب امالي –

روايات اهل سنت در مورد اشک ريختن بر ابي عبد الله عليه السلام

اما آنچه که در کتب اهل سنت در مورد اشک ريختن براي امام حسين عليه السلام موجود است در مورد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بوده است :

ما در اينجا تنها عبارت ذهبي را که در بين اهل سنت به تعصب معروف است نقل مي نماييم و قسمت هاي مهم را ترجمه مي کنيم:

وقال الإمام أحمد في مسنده ثنا محمد بن عبيد ثنا شرحبيل بن مدرك عن عبد الله بن نجي عن أبيه أنه سار مع علي وكان صاحب مطهرته فلما حاذى نينوى وهو سائر إلى صفين فنادى اصبر أبا عبد الله بشط الفرات قلت وما ذاك قال دخلت على النبي صلى الله عليه وسلم وعيناه تفيضان فقال قام من عندي جبريل فحدثني أن الحسين يقتل بشط الفرات وقال هل لك أن أشمك من تربته قلت نعم فقبض قبضة من تراب فأعطانيها فلم أملك عيني أن فاضتا وروى نحوه ابن سعد عن المدائني عن يحيى بن زكريا عن رجل عن الشعبي أن علياً قال وهو بشط الفرات صبراً أبا عبد الله وذكر الحديث

وقال عمارة بن زاذان ثنا ثابت عن أنس قال استأذن ملك القطر على النبي صلى الله عليه وسلم في يوم أم سلمة فقال يا أم سلمة احفظي علينا الباب لا يدخل علينا أحد فبينا هي على الباب إذ جاء الحسين فاقتحم الباب ودخل فجعل يتوثب على ظهر النبي صلى الله عليه وسلم فجعل النبي صلى الله عليه وسلم يلثمه فقال الملك أتحبه قال نعم قال فإن أمتك ستقتله إن شئت أريتك المكان الذي يقتل فيه قال نعم فجاءه بسهلة أو تراب أحمرقال ثابت فكنا نقول إنها كربلاء

عمارة صالح الحديث رواه الناس عن شيبان عنه

وقال علي بن الحسين بن واقد حدثني أبي ثنا أبو غالب عن أبي أمامة قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لنسائه لا تبكوا هذا الصبي يعني حسيناً فكان يوم أم سلمة فنزل جبريل فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم لأم سلمة لا تدعي أحداً يدخل فجاء حسين فبكى فخلته أم سلمة يدخل فدخل حتى جلس في حجر رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال جبريل إن أمتك ستقتله قال يقتلونه وهم مؤمنون قال نعم وأراه تربته رواه الطبراني

وقال إبراهيم بن طهمان عن عباد بن إسحاق وقال خالد بن مخلد واللفظ له ثنا موسى بن يعقوب الزمعي كلاهما عن هاشم بن هاشم الزهري عن عبد الله بن زمعة قال أخبرتني أم سلمة أن رسول الله صلى الله عليه وسلم اضطجع ذات يوم فاستيقظ وهو خاثر ثم اضطجع ثم استيقظ وهو خاثر دون المرة الأولى ثم رقد ثم استيقظ وفي يده تربة حمراء وهو يقبلها فقلت ما هذه التربة قال أخبرني جبريل أن الحسين يقتل بأرض العراق وهذه تربتها

وقال وكيع ثنا عبد الله بن سعيد عن أبيه عن عائشة أو أم سلمة شك عبد الله أن النبي صلى الله عليه وسلم قال لها دخل علي البيت ملك لم يدخل علي قبلها فقال لي إن ابنك هذا حسيناً مقتول وإن شئت أريتك من تربة الأرض التي يقتل بها

رواه عبد الرزاق عن عبد الله بن سعيد بن أبي هند مثله إلا أنه قال أم سلمة ولم يشك

وإسناده صحيح رواه أحمد والناس

وروي عن شهر بن حوشب وأبي وائل كلاهما عن أم سلمة نحوه

تاريخ الإسلام ذهبي ج5/ص102

احمد بن حنبل در مسندش گفته است که ... همراه علي مي رفت وظرف آب حضرت را همراه داشت . پس وقتي به نينوا رسيد – در حاليکه به صفين مي رفت – پس صدا زد که اي ابا عبد الله در شط فرات صبر کن . گفتم اين چه معني دارد ؟ فرمودند : به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم رفتم وحال آنکه دو چشم ايشان (مانندچشمه) مي جوشيد . پس به من فرمودند که جيريل در کنار من ايستاد وگفت که حسين در کنار شط فرات کشته مي شود . وگفت آيا مي خواهي که بوي تربت وي را احساس کني ؟ گفتم آري ، پس کفي از خاک وي را گرفته به من داد ، پس نتوانستم که جلوي اشک چشم خود را بگيرم ...

... از انس نقل شده است که فرشته باران در روز ام سلمه( روزي که رسول خدا در خانه وي بودند) از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم اجازه حضور گرفت . پس حضرت فرمودند که اي ام سلمه ، مراقب در باش که کسي بر ما وارد نشود . در اين هنگام حسين عليه السلام آمد پس با اصرار وارد اتاق شد و بر پشت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم پريد .ورسول خدا او را بوسيدند ؛ پس فرشته باران گفت: آيا او را دوست مي داريد؟ حضرت فرمودند : آري ، گفت : بدرستيکه امت تو او را بعد از تو مي کشند . اگر بخواهيد مکان شهادت وي را به شما نشان خواهم داد . پس حضرت قبول فرمودند . پس وي حضرت را در کنار تپه اي يا خاک سرخي آورد .

ثابت گفت : ما آن را کربلا مي گفتيم. روايتهاي عماره روايات خوبي است .

...رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به همسرانشان فرمودند اين کودک – حسين – را به گريه نيندازيد . پس نوبت ام سلمه شده بود که جبريل نازل شد پس حضرت به ام سلمه فرمودند که نگذار کسي وارد اتاق شود . پس حسين آمد و شروع به گريه کرد . پس ام سلمه اجازه داد که ايشان وارد شود . پس وارد شده بر دامان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نشست . پس جبريل گفت که ام تو او را خواهند کشت . حضرت پرسيدند او را مي کشند وحال آنکه مومنند!!!(ادعاي ايمان دارند؟) گفت آري وتربتش را به حضرت نشان داد .

...ام سلمه به من خبر داد که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم روزي خوابيده بودند ، پس در حالت ناراحتي بيدار شدند ، سپس دوباره استراحت فرموده ودوباره بيدار شدند و حال آنکه گرفتگي ايشان کمتر بود .دوباره خوابيدند وبيدار شدند و در دستشان خاک سرخي بود که آن را مي بوسيدند . سوال کردم که اين خاک چيست؟ فرمودند جبريل به من خبر داد که حسين در عراق کشته خواهد شد و اين تربت وي است ...

رسول خدا به وي فرمودند که فرشته اي به نزد من آمد که تا کنون نيامده بود .پس گفت که فرزندت حسين کشته خواهد شد و اگر بخواهي خاک زميني را که در آن کشته مي شود به تو نشان دهم ..... سندش صحيح است احمد و عده اي آن را نقل کرده اند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

 

 



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  سلامات     -   تاريخ:  21 آبان 87 - 00:00:00
جناب بخاري از يكي از قاتلين امام حسين بعنوان ثقه ياد كرده و از آن حديث نقل كرده است.
2   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:  25 آبان 87 - 00:00:00
با سلام و عرض خسته نباشيد؛پاسخ هايي که ار جانب شما به سئوالات داده مي شود،متاسفانه من هنوز در منابر عزاداري آقا امام حسين (ع) و ساير ائمه عليهم الاسلام نشنيده ام،به نظر شما علت چيست؟عدم تسلط برخي ار مبلغين نسبت به اين موارد است؟ ويا مواردي ديگر.
در ضمن پيشنهاد مي شود پاسخ به شبهات را اگر امکان چاپ و انتشار آن براي عموم وجود ندارد براي مبلغين روحاني انتشار يابد. به نظر مي رسد مبلغين به عنوان يک روش درسي در اکثر سخنراني ها با روش پرسش و پاسخ جلو بروند مطالب تاثير گذارتر خواهد بود،تقويت اين روش نيز به همت و همکاري شما بستگي دارد. با تشکر- اجرکم عندا...
3   نام و نام خانوادگي:  محمدرضا درودي     -   تاريخ:  28 بهمن 88 - 00:00:00
سلام خسته نباشيد. روايت زيبايي بود. خيلي ممنون
4   نام و نام خانوادگي:  ذاکر     -   تاريخ:  03 آذر 91 - 00:52:59
باسلام از شما در باره‌ي اقامه عزاي حضرت آدم سوال شده، شما به جاي جواب چرا حاشيه رفتيد؟!
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
تفصيل روايت گريه آدم بر امام حسين ع به اين صورت است: هنگامى كه جبرئيل كلماتى را به حضرت آدم عليه السلام براى توبه تعليم مى‏ داد، و او خدا را به پنج تن مقدّس مى ‏خواند، وقتى كه به نام حسين عليه السلام رسيد قلبش شكست و اشكش جارى شد، به جبرئيل گفت: نمى‏ دانم چرا وقتى كه نام پنجمى (حسين عليه السلام) را مى ‏برم قلبم مى ‏شكند و اشكم جارى مى ‏شود؟
جبرئيل گفت: «بر او مصيبتى خواهد گذشت كه همه مصايب در برابر آن كوچك خواهد بود. او تشنه كام، غريبانه، تنها و بدون يار و ياور به شهادت خواهد رسيد».
جبرئيل برخى ديگر از مصايب آن حضرت و خاندانش را براى آدم عليه السلام بيان كرد، تا آنجا كه هر دو تن همچون مادرِ فرزند مرده‏ اى بر حسين عليه السلام گريستند، (فَبَكى آدَمُ وَجَبْرَئِيلُ بُكاءَ الثَّكْلى‏). ((بحارالانوار، ج 44، ص 245.))
اين روايت را طبق آنچه ما تحقيق كرديم در كتب اهل سنت نيامده است.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
5   نام و نام خانوادگي:  عالم مقدس ملکوت     -   تاريخ:  05 آذر 91 - 14:33:40
السلام علي قتيل العبرات !
6   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:  25 آذر 91 - 06:51:03
سلام بر محبين اهلبيت عليهم السلام: وهابيون بي درد و هوسران با دست دوستي دراز کردن به سوي استعمار ماهيت سرسپردگي و ضد دين بودن خو.د را برملا کردند وبا تمام توان در راه خدمت به استعمار از هيچ جنايت و فريبکاري و رذالتي فرو گذار نميکنند و در عوض نوک پيکان عداوتشان را بر عليه مسسلمانان خاصه شيعيان هدف گرفته اند و از آنجائيکه مذهبشان پوچ و خالي از منطق و دليل است مجبور شده اند با حربه هاي ترور و توهين به مقدسات شيعه وارد ميدان شوند وبا توجه به اينکه مغز کوچکشان در جهت منفي خوب کار ميکند متوجه شده اند که ترور و توهين بر خلاف انتظارشان جواب عکس ميدهد و حقانيت شيعه و بطلان مذهب خودشان را بيش از پيش ثابت ميکند و مدافعان حريم ولايت مولا اميرالمومنين عليه السلام را در اشاعه فرهنگ غني اهلبيت عليهم السلام راسخ تر ميکند.مثلا همزمان با فرا رسيدن ايام عزاداري حضرت سيد الشهداءعليه السلام با تمام توان شروع کردند که سر سلسله شعائر اسلامي که زنده نگه داشتن عاشوراست را زير سئوال ببرند ولي شيعيان غيور و بيدار با حضور گسترده تر از قبل ثابت کردند که حرفهاي بي اساس و مغرضانه نواصب را پشيزي قبول ندارند. بنا براين اخيراً ترفند جديدي را بکار گرفته اند که مزدوراني را اجير کرده اند تا اينها منافقانه با نام شيعه در سايتها و وبلاگها حاضر شوند و شبهه پراکني کنند ودرانجام اين ماموريتشان در ابتدا اعتقادات عمومي شيعه را بيان ميکنند و در لابلاي حرفهايشان يک شبهه بيان ميکنند و متاسفانه بيشتر و واضحتر در وبلاگها و سايتهايي وارد ميشوند که احساس ميکنند جوانان در آنجا حضوربيشتري دارند بدين جهت ما بنا به وظيفه اي که داريم سعي کرده ايم از طريق افشاي چهره آنها اين ترفندشان راهم با کمک خدا وند متعال وعنايت حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف خنثي کنيم لذا از کاربران محترم مي خواهم براي شناخت بهتر يکي ازاين نواصب به اين آدرس مراجعه کنندhttp://www.ghazanfarya.blogfa.com/ تا زنده ايم مدافع حريم ولايتيم
7   نام و نام خانوادگي:  شيعه جنوب_ امير علي علوي     -   تاريخ:  25 آذر 91 - 14:41:46
طبق روايات صحيح السندي كه از طريق اهل بيت عليهم السلام وارد شده و در كتاب*هاي اهل تسنن وجود دارد ، اعمال امت اسلامي همواره بر پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم عرضه مي*شود و آن حضرت از تمامي اعمال ما آگاه است ؛ هيثمي در الكتب » مجمع الزوائد ومنبع الفوائد » كتاب علامات النبوة »باب ما يحصل لأمته صلى الله عليه وسلم من استغفاره بعد وفاته مينويسد : پيامبر فرمود : خداوند فرشتگاني دارد كه هميشه در حال سير و گردش هستند و سلامها و درودهاي امت مرا به من مي*رسانند و در حديثي ديگر فرمود : زنده بودن من براي شما بهتر است . چون شما براي من سخن مي گوئيد و من براي شما سخن مي گويم . مرگ من هم براي شما مفيد است ؛ چون اعمال شما بر من عرضه مي شود پس اگر اعمال شما نيكو بود ، خدا را شكر مي گويم و اگر زشت بود ، از خدا براي شما تقاضاي آمرزش مي كنم . هيثمي بعد از نقل روايت ميگويد : رواه البزار ورجاله رجال الصحيح . 14250 - عن عبد الله بن مسعود ، عن النبي - صلى الله عليه وسلم - قال : " إن لله ملائكة سياحين ، يبلغون عن أمتي السلام " . قال : وقال رسول الله صلى الله عليه وسلم : " حياتي خير لكم تحدثون ويحدث لكم ، ووفاتي خير لكم تعرض علي أعمالكم ، فما رأيت من خير حمدت الله عليه ، وما رأيت من شر استغفرت الله لكم " . رواه البزار ، ورجاله رجال الصحيح . آدرس وب کتاب اين روايت:http://www.islamweb.net/newlibrary/d..._no=87&ID=2854
8   نام و نام خانوادگي:  شيعه جنوب_ امير علي علوي     -   تاريخ:  25 آذر 91 - 14:43:35
واقعه کربلا وخاکي شدن سر و صورت پيامبر اکرم(ص) در خواب ابن عباس ابن عباس گويد: من حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله را در نيمه روز در خواب ديدم در حالى كه سر و صورت او سرشار از غبار و گرد و خاک بود و در دستش شيشه اى پر از خون داشت، عرض كردم: پدر و مادرم فدايت گردد اين شيشه چيست؟( فرمودند: اين خون حسين و ياران اوست من آن روز را در نظر گرفتم درست همان روز بود كه( سيد الشهداء عليه السّلام )به شهادت رسيده بودند. رواه أحمد والطبراني ، ورجال أحمد رجال الصحيح . متن عربي اين روايت با سند صحيح: الكتب » مجمع الزوائد ومنبع الفوائد » كتاب المناقب » باب مناقب الحسين بن علي عليهما السلام 15141 وعن ابن عباس قال : رأيت [ ص: 194 ] النبي - صلى الله عليه وسلم - في المنام بنصف النهار أشعث أغبر ، معه قارورة فيها دم يلتقطه ، أو يتتبع فيها شيئا ، فقلت : ما هذا ؟ قال : دم الحسين وأصحابه ، فلم أزل أتتبعه منذ اليوم [ قال عمار : فحفظنا وذلك اليوم ، فوجدناه قتل ذلك اليوم ] . رواه أحمد والطبراني ، ورجال أحمد رجال الصحيح . آدرس وب کتاب اين روايت
9   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:  24 دي 91 - 20:29:26
يا حسين شفاعت مارو بکن
10   نام و نام خانوادگي:  علي،پيرو علي(ع) و بنده علي(عزوجل)     -   تاريخ:  27 دي 91 - 17:27:24
هو العلي... پس از حماسه عاشورا،اولين کسي که برسرگذشت حسين گريست عمر بن سعد بن ابي وقاص بود(البته بدون احتساب نزديکان آن حضرت و نزديکان شهدا) جالبتر اينکه اولين مجلس عزاي حسين در دربار يزيد بن معاويه بود... و جالبتر از آن دو اينکه اولين کسي که از اينگونه گريستن نهي کرد شخص بزرگ زينب بود،فلذا فقط گريستن تنها سودي ندارد بايد قلبي حسيني داشت...
11   نام و نام خانوادگي:  محمد حامد نظيري     -   تاريخ:  06 خرداد 92 - 10:17:43
با سلام و احترام خدمت محترم آقاي دکتر قضويني تقديم ميدارم انشا الله که خدا وند به شما عمر طولاني نصيب گرداند من که هميشه برنامه زنده شما را ازشبکه ولايت تما شادارم با اين برنامه هاي خوب که داريند انشا الله که دست وهابيت از حريم مقدس اسلام ک.تا خواهد شد موفق و پيروز باشيد نظيري ار کابل افغا نستان
12   نام و نام خانوادگي:  بغلاني     -   تاريخ:  01 شهريور 92 - 19:20:55

باتشکرفراوان استفاده کرديم
13   نام و نام خانوادگي:  محمد 333     -   تاريخ:  25 آبان 92 - 21:41:56
اولين كسي كه گفت نبايد براي مرده ها گريه كرد هند جگرخوار بود
14   نام و نام خانوادگي:  hamed121     -   تاريخ:  08 دي 92 - 20:13:09
باتشکر فراوان استفاده کرديم
ياحيدر
15   نام و نام خانوادگي:  حجت     -   تاريخ:  11 دي 92 - 10:42:16
حجت عاشق امام حسين و بنده ي خداي امام حسين ع
16   نام و نام خانوادگي:  مهديار     -   تاريخ:  19 دي 92 - 21:55:29
بابي انت و امي يا ااعبدالله الحسين عليه السلام
17   نام و نام خانوادگي:  خالدعلي "اکبري"     -   تاريخ:  07 اسفند 92 - 09:06:29
ممنون از معلومات زيبا و مفيد تون صلاوات بر محمد ص و ال محمد ص
18   نام و نام خانوادگي:  ارين     -   تاريخ:  14 اسفند 92 - 16:03:24
سلام
حالا هرکس ميخواد اولين نفر باشه گريه کنه
ايا اين مطلب مشکلي از انسانها حل مي کنه؟
ايا موجب سعادت ميشه؟
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ جواب اين سوال، بسياري از شبهات را جواب مي دهد. وقتي در عزاي امام حسين عليه السلام انبيا و اوليا گريه کرده باشند يعني اين مساله حق است، اين قيام مفيد و مورد رضايت الهي بوده، کساني که در اين مسير هستند هم بر حقند، آنها براي ما الگو هستند و عمل آنها امضاي الهي را دارد. پس گريه کردن ثواب دارد و گرياندن ثواب دارد و مخالفت با آن صحيح نيست.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
19   نام و نام خانوادگي:  سيد     -   تاريخ:  07 خرداد 93 - 21:29:12
سلام عليکم و عرض خسته نباشيد در مورد اين حديث ميخواستم يه توضيحي بدين / پيشاپيش تشکر ميکنم
دو نکته : در اول اين حديث امده " ن، ع " اين به چه معناست و دوم ايا اين حديث سندش صحيح هست يا نه ؟
ن، ع: ابن الوليد، عن الصفار، عن ابن عيسى، عن الوشا قال: سمعت الرضا عليه السلام يقول: إن لكل امام عهدا في عنق اوليائه وشيعته وإن من تمام الوفاء بالعهد وحسن الاداء زيارة قبورهم، فمن زارهم رغبة في زيارتهم وتصديقا بما رغبوا فيه كان أئمتهم شفاءهم يوم القيامة
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
روايتي که ذکر کرديد در علل الشرايع و عيون أخبار الرضا (ع) شيخ صدوق نقل شده است که سندش صحيح مي باشد: روايت در مورد اين است که يکي از حقوق  ائمه بر گردن شيعيانش زيارت قبور آنها است.روايت را با ترجمه ذکر کرده و به بررسي سند آن مي پردازيم:
حدثنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الوليد رضي الله عنه قال : حدثنا محمد بن الحسن الصفار عن أحمد بن محمد بن عيسى عن الحسن بن علي الوشاء قال : سمعت أبا الحسن الرضا عليه السلام يقول : إن لكل إمام عهدا في عتق أوليائه وشيعته وان من تمام الوفاء بالعهد وحسن الأداء زيارة قبورهم ، فمن زارهم رغبة في زيارتهم وتصديقا بما رغبوا فيه كانوا أئمتهم شفعاءهم يوم القيامة علل الشرائع - الشيخ الصدوق - ج 2 ص 459    - عيون الاخبار ج 1 ص 291
 هر امامى در گردن دوستان و شيعيانش عهدى دارد و وفاء كامل به عهد و نيكو اداء كردنش به اين است كه اولياء و دوستان قبور آنها را زيارت كنند چه آنكه هر كس ايشان را از روى رغبت و ميل زيارت كند در روز قيامت ايشان شفعاء او خواهند بود
راويان:
 محمد بن الحسن بن أحمد بن الوليد
أبو جعفر شيخ القميين و فقيههم و متقدمهم و وجههم. و يقال: إنه نزيل قم و ما كان أصله منها. ثقة ثقة عين مسكون إليه. له كتب منها: كتاب تفسير القرآن و كتاب الجامع. أخبرنا أبو الحسين علي بن أحمد بن محمد بن طاهر قال: حدثنا محمد بن الحسن و رأيت أجازته له بجميع كتبه و أحاديثه مات أبو جعفر محمد بن الحسن بن الوليد سنة ثلاث و أربعين و ثلاثمائة.
رجال‏النجاشي/باب‏الميم/383 
طوسي نيز گويد:القمي جليل القدر عارف بالرجال موثوق.  فهرست‏الطوسي/باب‏الميم/باب‏محمد/442
709
محمد بن حسن صفار:نجاشي گويد: كان وجها في أصحابنا القميين ثقة عظيم القدر راجحا قليل السقط في الرواية. رجال‏النجاشي /ص‏354 :
حلي نيز گويد: كان وجها في أصحابنا القميين ثقة عظيم القدر راجحا قليل السقط في الرواية.الخلاصةللحلي /ص‏157 :
حسن بن علي الوشاء . نجاشي در خصوص او گويد: كان من وجوه هذه الطائفة       رجال‏النجاشي /ص‏39
البته روايات در باب در حد استفاضه است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
20   نام و نام خانوادگي:  سيد     -   تاريخ:  08 خرداد 93 - 16:50:13
سلام عليکم / خدا به شما جزاي خير بده / ممنون که جواب داديد / ياعلي مدد
21   نام و نام خانوادگي:  علي اکبري     -   تاريخ:  08 آبان 93 - 17:08:55
ما گمشدگانيم به عرفان رقيه دلها شده محزون و پريشان رقيه



عصر عاشورا براي کودکان آل‌الله آب مي‌برند، اما رقيه ظرف آب را به سمت قتلگاه مي‌برد و مي‌گويد: «بابايم تشنه بود، مي‌خواهم او را پيدا کنم و برايش آب ببرم».

روز سوم ماه‌ محرم‌الحرام را به ياد بزرگ بانويي کوچک، نامگذاري کرده‌اند که خيل وسيعي از عاشقانش را رهسپار مرقد شريفش مي‌کند، کودکي که سرنوشت غمبارش در کنار حماسه کربلا، دل شيعيان خون مي‌کند، رقيه بابا، فقط سه چهار سال از عمر کوتاه خويش را در ناز و نوازش پدر گذارنده بود و يکباره در روز عاشورا اين دختر آل طه، طعم يتيمي را مي‌چشد، خداحافظي سوزناک با پدر، سيلي خوردن از دشمنان، آتش گرفتن خيمه‌ها، فرو رفتن تيغ‌ها در پا، فرار از سم اسبان، همه و همه چقدر براي يک دختر بچه قابل تحمل است؟!
رقيه پدر را مي‌خواهد، تاب تحمل دوري از پدر را ندارد، همه اينها بهانه است تا هرچه زودتر به سوي پدر پر کشد و از شر قساوت‌هاي زمانه رهايي يابد، لعنت خدا بر خبيث‌ترين افرادي که حرمت خاندان آل الله را شکستند و ديگر جايي براي بخشش باقي نگذاشتند.
امروز، روز رقيه حسين(ع) است، رقيه‌اي که همراه با برادر کوچکش علي اصغر حماسه بزرگي را در جهان ثبت کردند تا نامشان در صف اول مريدان امامت ثبت شود، درود بيکران خداوند بر کودکي که بدنش در اثر تازيانه کبود شده بود و درود خدا به آن هنگامي که با ديدن پدر جان از بدنش خارج ‌شد.
عصر عاشوراست، دشمنان براي غارت خيمه‌ها هجوم آورده‌اند، کودکان اهل‌بيت عليهم‌السلام بر اثر تشنگي در خطر هلاکت هستند، هنگامي که آب را براي رقيه (س) مي‌برند، آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوي قتلگاه حرکت کرد، يکي از سپاهان دشمن پرسيد «کجا مي‌روي؟»، حضرت رقيه (س) فرمود «بابايم تشنه بود، مي‌خواهم او را پيدا کنم و برايش آب ببرم»، او گفت «آب را خودت بخور، پدرت را با لب تشنه شهيد کردند!»، حضرت رقيه (س) در حالي که گريه مي‌کرد‌، فرمود «پس من هم آب نمي‌آشامم».

رقيه: پدرم تشنه‌ است، تا او آب نخورد، آب نمي‌نوشم

فاطمه کفيل استاد تاريخ جامعةالزهرا(س) در خصوص تشنگي حضرت رقيه در روز عاشورا به دو روايت اشاره مي‌کند و مي‌گويد: هنگامي که امام حسين عليه‌السلام در لحظات آخر رقيه را در آغوش مي‌گيرد و لب‌هاي خشکيده نازدانه‌اش را مي‌بوسد، در اين هنگام رقيه به پدرش مي‌گويد «العطش العطش، فان الظما قد احرقني»؛ «بابا بسيار تشنه‌ام، شدت تشنگي جگرم را آتش زده است»، امام حسين (ع) به او فرمود «کنار خيمه بنشين تا براي تو آب بياورم»، آن گاه امام حسين(ع) برخاست تا به سوي ميدان برود، باز هم رقيه(س) دامن پدر را گرفت و با گريه گفت «يا ابه اين تمضي عنا؟»؛ «بابا جان کجا مي‌روي؟ چرا از ما بريده‌اي؟»، امام (ع) يک بار ديگر او را در آغوش گرفت و آرام کرد، اين نشان از رابطه عميق عاطفي بين حضرت رقيه‌ عليهاالسلام و اباعبدالله‌الحسين عليه‌السلام دارد، با توجه به اينکه رقيه مادر نداشت و مادرش از دنيا رفته بود.
وي درباره روايت دوم، بيان مي‌کند: هلال‌بن نافع، که از سربازان دشمن بود، مي‌گويد «من جلوي لشکر -دشمن- بودم، ديدم حسين(ع)، پس از وداع با اهل بيت خود، به سوي ميدان مي‌آيد، در اين هنگام ناگاه چشمم به دخترکي افتاد که از خيمه بيرون آمد و با گام‌هاي لرزان، دوان دوان به دنبال او شتافت و خود را به حسين رسانيد،آن گاه دامن او را گرفت و صدا زد «يا ابه! انظر الي فاني عطشان»؛ «بابا جان، به من بنگر، من تشنه‌ام»، شنيدن اين سخن کوتاه ولي جگر سوز از زبان کودکي تشنه‌‌کام، مثل آن بود که بر زخم‌هاي دل داغدار امام حسين(ع) نمک پاشيده ‌باشند، سخن او آن چنان امام حسين(ع) را منقلب ساخت که بي‌اختيار اشک از ديدگانش جاري شد و با چشمي اشکبار به دخترش فرمود «الله يسقيک فانه وکيلي»، «خدا ترا سيراب مي‌کند؛ زيرا او وکيل و پناهگاه من است»، هلال مي‌گويد «پرسيدم، اين دخترک که بود و چه نسبتي با حسين داشت؟»، به من پاسخ دادند «او رقيه دختر سه ساله حسين است».

آن عصر عاشوراست، دشمنان براي غارت خيمه‌ها هجوم آورده‌اند، کودکان اهل‌بيت عليهم‌السلام بر اثر تشنگي در خطر هلاکت هستند، هنگامي که آب را براي رقيه (س) مي‌برند، آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوي قتلگاه حرکت کرد
قدري پدر پدر کردم که ناگاه صداي پدرم را شنيدم

‌پس از اينکه هياهو در دشت نينوا به خاموشي مي‌گرايد و خاندان آل طه پس از يک روز پر از مصيبت با بدن‌هاي زخمي مدتي کوتاه را به استراحت مي‌گذارند و در شب شام غريبان،‌ حضرت زينب (س) در زير خيمه نيم سوخته‌اي، خواب بر چشمانش سنگيني مي‌کند، در عالم خواب مادرش حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام را ديد، عرض کرد «مادرجان،‌ آيا از حال ما خبر داري؟!»، حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود «تاب شنيدن ندارم»، حضرت زينب (س) عرض کرد «پس شکوه‌ام را به چه کسي بگويم؟»، حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود «من خود هنگامي که سر از بدن فرزندم حسين (ع) جدا مي‌کردند،‌ حاضر بودم، اکنون برخيز و رقيه (س) را پيدا کن».
در اين هنگام حضرت زينب سراسيمه از خواب برخاست، هر چه صدا زد، ‌حضرت رقيه (س) را نيافت و با خواهرش ام کلثوم(س)،‌ درحالي که گريه مي‌‌کردند، از خيمه بيرون آمدند و به جستجو پرداختند؛‌ تا اينکه نزديک قتلگاه صداي او را شنيدند، کنار بدن‌هاي پاره پاره؛ رقيه (س) را ديدند که خود را روي پيکر مطهر پدر افکنده‌ و درحالي که دست‌هايش را به سينه پدر چسبانيده است، درد دل مي‌کند، حضرت زينب (س) او را نوازش داد و در اين وقت سکينه (س) نيز آمد و با هم به خيمه بازگشتند، در مسير راه،‌ سکينه (س) از رقيه (س) پرسيد «چگونه پيکر پدر را پيدا کردي؟»، او پاسخ داد «آن قدر پدر پدر کردم که ناگاه صداي پدرم را شنيدم که فرمود: بيا اينجا، ‌من در اينجا هستم».

السلام عليک يا ابناه وامصيبتاه بعد فراقک واغربتاه بعد شهادتک




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما