* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: يوسف رحيمي -
تاريخ: 07 اسفند 86 - 00:00:00
بسمه تعالي ، با عرض سلام خدمت دست اندركاران محترم موسسه حضرت ولي عصر (عج) ، علاوه بر دلائلي كه شما بزرگواران ذكر نموديد ، به افرادي كه اين آيه را دليل بر تنزيه تمام اصحاب ميدانند بايد عرض شود اين آيه اگر طبق عقيده شما تفسير شود ، با بسياري ديگر از آيات قرآن تناقض خواهد داشت : مانند اين آيه : ... ولا يأتون الصلاة إلا وهم كسالى ولا ينفقون إلا وهم كارهون... توبه 54 چطور ممكن است افرادي كه ( ... پيوسته آنها را در حال ركوع وسجود مي بيني در حالي كه همواره فضل خدا و رضاي او را مي طلبند ، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است ... ) در جاي ديگر چنين ياد شوند ( ... و نماز بجا نمي آورند جز با كسالت و انفاق نمي كنند مگر با كراهت ! ) ؟ |
2 |
نام و نام خانوادگي: سلامات -
تاريخ: 17 آبان 87 - 00:00:00
بنام خدا بايد به اين نكته توجه نمود كه در بين اصحاب واقعي و مخلص رسول خدا ، افرادي باصفاتي منفي ( دروغگو - منافق - زناكار ....) نيز مخفي شده بودند و مترصد فرصت بودند كه در زمان مناسب ضربه خود را به اسلام زدند. در حقيقت منافق در لباس صحابي و تشخيص آنها مشکل بود |
3 |
نام و نام خانوادگي: آب سرد -
تاريخ: 26 بهمن 88 - 00:00:00
منزلت والاي اصحاب کرام –رضي الله عنهم- در قرآن جواب دوست عزيزم يوسف رحيمي و گروه پاسخ به شبهات خداوند متعال ميفرمايد : مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً. (الفتح: 29). «محمّد فرستادة خداست، و کساني که با او هستند در برابر کافران تند و سرسخت، و نسبت به يکديگر مهربان و دلسوزند. ايشان را در حال رکوع و سجود ميبيني. آنان همواره فضل خداي را ميجويند و رضاي او را ميطلبند. نشانة ايشان بر اثر سجده در پيشانيهايشان نمايان است. اين، توصيف آنان در تورات است، و اما توصيف ايشان در انجيل چنين است که همانند کشتزاري هستند که جوانههاي (خوشه هاي) خود را بيرون زده، و آنها را نيرو داده و سخت نموده و بر ساقههاي خويش راست ايستاده باشد، بگونهاي که برزرگران را به شگفت ميآورد تا کافران را به سبب آنان خشمگين کند. خداوند به کساني از ايشان که ايمان بياورند و کارهاي شايسته بکنند آمرزش و پاداش بزرگي را وعده ميدهد». شيخ محمد باقر ناصري ميفرمايد : مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ... فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً. يعني با صفاتي که در اين قسمت از آيه بيان شده است خواستار نعمت بيشتر خداوند و طالب رضوان او ميباشند، سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ يعني نشانه و علامت ايشان در روز قيامت اينست که مواضع سجده آنها بسيار سفيد نوراني است، ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ يعني آنچه که از اوصاف ايشان بيان شده، همان است که در تورات، بيان شده است ونيز در «الانجيل». فَآزَرَهُ يعني آنرا محکم و تقويت کرده است و درنتيجه، آن زرع مستحکم شده و بر روي ساقه و ريشهاش راست ايستاده است. واحدي ميگويد : خداوند اين مثال را در مورد حضرت محمد -صلي الله عليه وسلم- و اصحاب او بيان کرده است و در اين مثال منظور از «ذرع»، خود پيامبر -صلي الله عليه وسلم- و منظور از «شطأ» اصحاب ايشان و مؤمنان پيرامون ايشان است که درمرحله اول دعوت، ضعيف واندک بودند، همانگونه که هر نهالي در اوائل رشد خويش اينگونه است، سپس اعضاي آن همديگر را تقويت کرده و تا آنجا رسيدند که ﴿لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ﴾. يعني ازدياد تعداد مؤمنان و وحدت و انسجام آنها در اطاعت خداوند اسباب خشم و ناراحتي کفار شده بود»).[1] خداوند متعال در آيهاي ديگر ميفرمايد : وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ . (التوبه: 100). «پيشگامان نخستين مهاجران و انصار، و کساني که به نيکي، روش آنان را در پيش گرفتند و راه ايشان را بخوبي پيمودند، خداوند از آنان خوشنود است و ايشان هم از خدا خشنودند». شيخ امين الدين ابوعلي طبرسي ميفرمايد : مراد از اين آيه کساني هستند که به سمت هر دو قبله نماز گزاردهاند، وگفته شده که : منظور کساني هستند که در غزوه بدر حاضر شدند و مشارکت داشتند، و از انصار هم کساني هستند که اهل بيعت عقبه اول که دوازده نفر و اهل بيت عقبه دوم که هفتاد مرد بودند ميباشد و نيز کساني که توسط مصعب بن عمير، قرآن را آموختند را نيز شامل ميشود.[2] نکته: برخي از فتنه جويان و هواپرستان تلاش ميکنند که اين آيه را از تأويل صحيح و صريح و واضح آن خود که همان مدح و ستايش بر اصحاب است خارج نموده و به سوي ديگر سوق دهند، آنها ميگويند : اين آيات مزيت و اکرام همه صحابه را شامل نميشود؛ زيرا خداوند متعال در قسمت اخير آيه اول ميفرمايد : وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً. (فتح : 29) جواب نظر: با سلام جناب آب سرد! ما جوابي در اي گفتار شما نديديم، ما در اين مقاله ثابت كردهايم كه اين آيه شامل همه صحابه نميشود و شما جوابي ندادهايد . احتمالا مطلب تان را ناقص كپي كردهايد، قبل از ارسال كل مقاله در باره اين آيه به آدرس ذيل مراجعه فرماييد : http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=128 در باره آيه السابقون الأولون نيز به آدرس ذيل مراجعه كنيد : http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=121
موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات
|
4 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 29 بهمن 88 - 00:00:00
جناب آب سرد نيت عثمان از تبعيد صحابه مومن و يار باوفاي حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) جناب ابوذر غفاري (رحمة الله عليه) چه بود؟ جز قتل ايشان در نتيجه گرسنگي و بيغذايي؟؟ آيا همين عمل را کفار مکه با حضرت خديجه (سلام الله عليها) و حضرت ابوطالب (عليه السلام) نکردند؟؟ علت اين دشمني و نفرت عثمان از صحابه مومن پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) چه بود؟ يا علي |
5 |
نام و نام خانوادگي: احساس -
تاريخ: 04 شهريور 89 - 15:52:32
فرموده ايد: بخاري روايتي نقل مي کند که در آن تصريح مي کند که عده زيادي از صحابه اهل آتش جهنم اند ولي به نظرم اين سخن شما از روايت بخاري استنباط نمي شود. اين روايت مي گويد كه پيامبر گروهي را در روز قيامت ديد و آن ها را مي شناخت كه تعداد كمي از آن ها فقط نجات پيدا مي كند.ولي روايت نمي گويد كه آن صحابه اي كه پيامبر در روز قيامت ديد، زياد بودند. باتشكر جواب نظر: با سلام دوست گرامي در متن روايت بخاري عبارت «زمرة» و سپس «ثم اذا زمرة» آمده است كه نشانگر دو گروه است كه استثناي از هر كدام «همل النعم» است ! يعني آنقدر هستند كه از هركدام اين مقدار استثنا شده است ! همچنين در بعضي روايات «أَقْوَامٌ» ! آيا اقوام و زمر ثم ثم ، دلالت بر تعداد زيادي نميكند ؟ جداي از اين حتي اگر يك نفر از صحابه اهل جهنم باشد ، ديگر كلام اهل سنت صحيح نخواهد بود ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات
|
6 |
نام و نام خانوادگي: محمد رضا حشمت خواه -
تاريخ: 19 شهريور 89 - 17:04:43
رجوع شود به کتاب 150 صحابي ساختگي، تاليف علامه عسکري. |
7 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 29 شهريور 89 - 01:47:47
جا داشت اين مقاله زيباتر (رنگ و بارنگ) مثل ديگر مقالات ويرايش ميشد جواب نظر: با سلام انشاءالله در آتيه نزديک تمامي فايلهاي آننرمال تصحيح شده و نرمال مي گردد. موفق و مؤيد باشيد معاونت اطلاع رساني |
8 |
نام و نام خانوادگي: سعيد آرزومند -
تاريخ: 16 بهمن 91 - 21:45:34
برادر سني عزيزم اميدوارم با داشتن دو روحيه حق پذيري و انصاف مطالب زير را قبول نمايي: اين همه شرح و تفسير کردي هيچ از متن آيه اشاره نکردي اصلا اين آيه نمي تواند در شأن خلفا و ديگر صحابه باشد زيرا: اولا اگر اينگونه بود بارها بارها اين آيه مورد استناد خلفاي غاصب قرار مي گرفت شما روايتي ولو ضعيف در اين رابطه داريد. اين آيه در شأن يک نفر است دليل شما براي جمع بودن آن اگر الذين است که پيشنهاد مي کنم بيشتر تحقيق کنيد. اين آيه در شأن خلفا نيست چون به کرات ديده شده جناب خليفه ثاني از جنگ فرار مي کرده و أشداء علي الکفار... جنگ حنين جنگ خيبر جنگ احد و... يار غار بودن ابوبکر به عقيده علماي خودتان همراهي تصادفي بوده و حتي بخاري نقل کرده ابوبکر از اولين مهاجرين بوده يعني قبل از پيامبر هجرت کرده است و همچنين ام المؤمنين عايشه در بخاري روايت دارد در فضيلت من و پدرم هيچ آيه اي نازل نشده درباره رحيم بودن عثمان هم شما که اينقدر همه صحابه را با اجر و قرب مي دانيد جناب عثمانتان صحابه پاک رسول خدا ابوذر 90 ساله را به ربزه تبعيد کرد ابوذري که پيامبراکرم صلي الله و عليه و آله و سلم درباره ايشان فرمودند: ابرها بر روي کسي راستگو تر از ابوذر سايه نيفکندند. اگر جوابي داري سراپا گوشم: s_sshz110@hotmail.com |
9 |
نام و نام خانوادگي: حامد -
تاريخ: 28 تير 92 - 09:30:56
با سلام و خسته نباشي خدمت همه عزيزان بايد بگم خيلي ممنون از سايت خوبتون |
10 |
نام و نام خانوادگي: سعيد لطفا اين سوال را پاسخ دهيد -
تاريخ: 05 ارديبهشت 93 - 18:09:21
شيخ الاسلام ابنتيميه دربارة اين حادثه کشتن بوسيله خالد وليد ميگويد: آنها نميدانستند كه بگويند اسلام آورديم، دوبار گفتند: صابئه شديم. خالد از آنها اين را نپذيرفت و گفت كه اين اسلام [آوردن] نيست، در نتيجه آنها را كشت و افرادي از بزرگان صحابه كه با او بودند مانند سالم مولاي ابوحذيفه و عبدالله بن عمر و ديگران، اين كار را تقبيح كردند. هنگامي كه اين خبر به پيامبر -صلى الله عليه وسلم- رسيد دستش را به سوي آسمان برداشت و گفت: بارخدايا، من از كار خالد بيزارم و به تو پناه ميبرم، چون بيم داشت كه خداوند از تجاوزي كه رخ داده او را بازخواست كند. با اين حال پيامبر -صلى الله عليه وسلم- خالد را از امارت خلع ننمود، بلكه پيوسته او را به امارت گماشته و مقدم مي داشت، چون اگر از امير گناه و يا اشتباهي سر بزند به او دستور داده مي شود تا از آن كار دست بردارد و رجوع كند، بر ولايت خودش مي ماند و خالد با پيامبر -صلى الله عليه وسلم- عناد و مخالفتي نداشت بلكه مطيع او بود، و در فقه و دين در منزلت ديگران نبود، و حكم آن موضوع برايش روشن نبود[8].ابنحجر در شرح اين حديث مي گويد: اما خالد اين لفظ (صابئه) را حمل بر ظاهر خود نمود، چون گفتة آنان «صبأنا» بود يعني اينكه از ديني به دين ديگر خارج شديم، و خالد به اين گفته اكتفا ننمود تا صراحتاً اسلام بياورند[9].اين آرا و اقوال دانشمندان بر اين دلالت دارد كه خالد بنيجذيمه را بدين گمان كشت كه آنها از لفظ عوض كردن دين [صبأنا] منظورشان اسلام آوردن نبود و در اين كار خود با رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- مخالفت نكرده بلكه تاويل و اجتهاد كرده است، چون لفظ چند وجهي و دو پهلو است و احتمالي كه به آن رفته است وارد است لطفا به اين سوال پاسخ دهيد جواب نظر: باسلام
دوست گرامي؛ اولاً خالد براي دعوت رفته بود نه براي جنگ لذا اگر چنين سخني گفته باشند هم دليلي براي کشتن آنها نداشته است.
ثانياً طبق منابع، آنها قبلا مسلمان شده بودند و به او گفتند که ما مسلمانيم چنانکه در طبقات ابن سعد و غيره آمده است که خالد به آنها گفت:
ما أنتم ؟ قالوا : مسلمون ، قد صلينا وصدقنا بمحمد وبنينا المساجد في ساحاتنا وأذنا فيها .
شما که هستيد؟ گفتند مسلمانيم و نماز خوانده و محمد را به راستگو مي شماريم ؛ و در ميدان ها مسجد ساخته و در آن اذان گفته ايم.
(الطبقات الكبرى 2 / 147، عيون الأثر لابن سيد الناس: 2/209، سبل الهدى للصالحي الشامي: 6/200، معجم قبائل العرب لعمر رضا كحالة: 1/176، السيرة الحلبيّة: 3/210.) آيا طبق اين نقلها عذري براي او مي ماند؟
ثالثاً اگر عملش خلاف نبود چرا مهاجرين و انصار با او مخالفت کردند؟ چنانکه در ادامه متن بالا آمده است که خالد دستور مي دهد هرکس که اسيري به همراه دارد کار او را با شمشير تمام کند ولي مهاجرين و انصار اسيران خويش را آزاد ساختند .
رابعاً خلافکاريهاي خالد به اين نمونه منتهي نمي شود بلکه او جنايات زيادي انجام داده که قابل دفاع نيست.
ما در اين مورد در مقاله اي بنام «خالد بن وليد باعكس هاي بارگاهش (مرقدش) و مقايسه با حرمين عسكريين» بحث کرده ايم به آنجا مراجعه نماييد. موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1) |