* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 27 شهريور 1389 تعداد بازديد: 21551 
مراد از «ام المؤمنين» در آيه: « وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» چيست؟(ويرايش جديد)
گروه اهل سنت  

سؤال كننده: سليمان اميري

پاسخ:

خداوند در قرآن كريم به صراحت همسران رسول خدا صلى الله عليه وآله را مادران مؤمنان معرفى كرده است، آن جا كه مى‌فرمايد:

النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ. الأحزاب/6.

پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها [مؤمنان‏] محسوب مى‏شوند.

اين كه همسران رسول خدا مادران مؤمنان هستند، امرى است قطعى و از ويژگى‌هاى رسول خدا صلى الله عليه وآله است؛ اما سؤالى كه اين جا پيش مى‌آيد اين است كه «ام المؤمنين» بودن به چه معنا است و چه احكامى بر آن مترتب مى‌شود؟

حرمت ازدواج، تنها معناي «ام المؤمنين»

بديهى است كه تشبيه آنان به مادران مؤمنين، تشبيه به برخى از آثار مادرى است و شامل همه آثار آن نشده و تمام احكام، حقوق و ضوابطى كه بر مادر واقعى هر فرد حكمفرما و جارى است، شامل آنان نمى‌شود؛ از جمله محرميت طرفينى، ارث بردن از يكديگر، ازدواج با دخترى كه از همسر قبلى دارد و...

واضح است كه كسى نمى‌تواند ادعا كند كه همسران پيامبر با همه مؤمنان محرم هستند و تمام احكام و آثار محرميت بين آن‌ها برقرار است و نيز نمى‌تواند ادعا كند كه مؤمنان از همسران پيامبر ارث مى‌برند و آن‌ها نيز از تمام مؤمنان ارث خواهند برد و...

تنها اثرى كه با روايات و شواهد تاريخى قطعى ثابت شده است، حرمت ازدواج با خود آن‌ها بعد از رسول خدا صلى الله عليه وآله است و بيشتر از آن از آيه استفاده نمى‌شود.

ده‌ها نفر از بزرگان اهل سنت در ذيل آيه «وازواجه امهاتهم» به همين مسأله تأكيد كرده‌اند كه ما به نقل ديدگاه برخى از آن‌ها بسنده مى‌كنيم:

محمد بن ادريس شافعى در كتاب الأم در اين باره مى‌نويسد:

«النبي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ من أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ» وقال: «وما كان لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ من بَعْدِهِ أَبَدًا» فَحَرَّمَ نِكَاحَ نِسَائِهِ من بَعْدِهِ على الْعَالَمِينَ ليس هَكَذَا نِسَاءُ أَحَدٍ غَيْرِهِ...

فَقَوْلُهُ «أُمَّهَاتُهُمْ» يَعْنِي في مَعْنًى دُونَ مَعْنًى وَذَلِكَ أَنَّهُ لَا يَحِلُّ لهم نِكَاحُهُنَّ بِحَالٍ وَلَا يَحْرُمُ عليهم نِكَاحُ بَنَاتٍ لو كُنَّ لَهُنَّ كما يَحْرُمُ عليهم نِكَاحُ بَنَاتِ أُمَّهَاتِهِمْ اللَّاتِي وَلَدْنَهُمْ أو أَرْضَعْنَهُمْ....

«پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها محسوب مى‏شوند» و خداوند فرموده: « و شما حق نداريد رسول خدا را آزار دهيد، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآوريد» پس خداوند ازدواج با همسران رسول خدا صلى الله عليه وآله را بعد از آن حضرت بر جهانيان حرام اعلام كرده است و اين حكم شامل زنان ديگران غير از پيامبر نمى‌شود...

اين گفته خداوند كه آن‌ها مادران مؤمنان هستند، شامل همه آثار و معانى «مادر» نمى‌شود و به اين معنا است كه در هيچ حالى ازدواج با آن‌ها حلال نيست؛ اما ازدواج با دختران همسران پيامبر حرام نيست؛ در حالى كه ازدواج با دختر مادران خودشان كه او را به دنيا آورده يا شير داده حرام است.

الشافعي، ابوعبد الله محمد بن إدريس (متوفاى 204هـ)، الأم، ج5، ص141، ناشر: دار المعرفة - بيروت، الطبعة: الثانية، 1393هـ.

ابن ملقن شافعى در باره تقسيم بندى مادران و احكام اختصاصى هر كدام از آن‌ها مى‌نويسد:

قال أصحابنا فالأمومة ثلاث وأحكامها مختلفة:

أ - أمومة الولادة ويثبت فيها جميع أحكام الأمومة

ب - وأمومة أزواجه عليه الصلاة والسلام ولا يثبت إلا تحريم النكاح

ج - وأمومة الرضاع متوسطة بينهما.

اصحاب ما گفته‌اند كه مادران بر سه قسم هستند و احكام هر كدام نيز متفاوت است:

الف: مادرى كه شخص را به دنيا آورده است كه تمام احكام مادرى براى او ثابت است؛

ب: مادر بودن همسران پيامبر كه جز حكم حرمت ازدواج با آن‌ها چيزى ديگرى را ثابت نمى‌كند؛

ج: مادران رضاعى كه چيزى بين مادران واقعى و ام المؤمنين است

الأنصاري الشافعي، سراج الدين أبي حفص عمر بن علي بن أحمد المعروف بابن الملقن(متوفاى804هـ)، غاية السول في خصائص الرسول (ص)، ج1، ص250، تحقيق: عبد الله بحر الدين عبد الله، ناشر: دار البشائر الإسلامية - بيروت، 1414هـ - 1993م.

طبرى در تاريخ خود مى‌نويسد:

وقوله: « وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» يقول وحرمة أزواجه حرمة أمهاتهم عليهم في أنهن يحرم عليهن نكاحهن من بعد وفاته كما يحرم عليهم نكاح أمهاتهم.

اين گفته خداوند كه «همسران پيامبر مادران مؤمنان هستند» يعنى حرمت همسران آن حضرت همانند حرمت مادران مؤمنان است، به اين معنا ازدواج با آن‌ها بعد از وفات رسول خدا صلى الله عليه وآله براى مؤمنان حرام است؛ همان طورى كه ازدواج با مادران‌شان حرام است.

الطبري، أبو جعفر محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب (متوفاى310)، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج21، ص122، ناشر: دار الفكر، بيروت – 1405هـ

محمد بن سعد در الطبقات الكبرى، از مسروق نقل كرده است كه:

زنى به عائشه گفت: اى مادر. عائشه جواب داد: من مادر تو نيستم، من مادر مردان شما هستم.

عن عامر عن مسروق أن امرأة قالت لعائشة يا أمة فقالت لست بأمك أنا أم رجالكم.

الزهري، محمد بن سعد بن منيع ابوعبدالله البصري (متوفاى230هـ)، الطبقات الكبرى، ج8، ص65 و 68، ناشر: دار صادر - بيروت.

و بيهقى در سنن كبراى خود مى‌نويسد:

باب ما خص به من أن أزواجه أمهات المؤمنين وأنه يحرم نكاحهن من بعده على جميع العالمين قال الله جل ثناؤه: « النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» وقال: « وَما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً» الآية.

13200 أخبرنا علي بن أحمد بن عبدان أنبأ أحمد بن عبيد ثنا بن أبي قماش ثنا بن عائشة ثنا أبو عوانة عن فراس عن عامر عن مسروق عن عائشة رضي الله عنها أن امرأة قالت لها يا أمه فقالت أنا أم رجالكم لست بأمك.

باب: ويژگى آن حضرت از اين جهت كه همسران آن حضرت مادران مؤمنان هستند و ازدواج با آن‌ها بعد از وفات رسول خدا صلى الله عليه وآله بر تمام جهانيان حرام است؛ خداوند فرموده است: « پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها [مؤمنان‏] محسوب مى‏شوند» و نيز فرموده است: « و شما حق نداريد رسول خدا را آزار دهيد، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآوريد».

از مسروق از عائشه نقل شده است كه زنى به عائشه گفت: اى مادر ! عائشه در جواب گفت: من مادر مردان شما هستم، مادر تو نيستم.

البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسي ابوبكر (متوفاى 458هـ)، سنن البيهقي الكبرى، ج7، ص69ـ70، ناشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، 1414هـ - 1994.

اين روايت ثابت مى‌كند كه تنها معناى «ام المؤمنين» حرمت ازدواج با‌ همسران رسول خدا صلي الله عليه وآله است و معناى غير از آن ندارد و گرنه معنا نداشت كه عائشه اين مسأله را از زنان نفى نمايد.

بسيارى از بزرگان اهل سنت از اين روايت همين معنا را فهميده و به آن استدلال كرده‌اند. حسين بن مسعود بغوى از او با عنوان «محيى السنة» ياد كرده‌اند در تفسير آيه «ام المؤمنين» مى‌گويد:

قال الشافعي تزوج الزبير أسماء بنت أبي بكر وهي أخت أم المؤمنين ولم يقل هي خالة المؤمنين واختلفوا في أنهن هل كن أمهات النساء المؤمنات قيل كن أمهات المؤمنين والمؤمنات جميعا وقيل كن أمهات المؤمنين دون النساء وروى الشعبي عن مسروق أن امرأة قالت لعائشة رضي الله عنها قالت يا أمه فقالت لست لك بأم إنما أنا أم رجالكم فبان بهذا معنى هذه الأمومة تحريم نكاحهن.

شافعى گفته: زبير با اسماء دختر ابوبكر ازدواج كرد؛ و خواهر ام المؤمنين (عائشه) بود؛ در حالى كه به او «خاله مؤمنان» گفته نمى‌شود. علما در اين زمينه اختلاف دارند كه آيا همسران پيامبر مادران زنان مؤمنه نيز هستند يا خير. برخى گفته‌اند كه آن‌ها مادران مردان مؤمن و زنان مؤمنه نيز هستند، برخى گفته‌اند كه تنها مادر مردان مؤمن هستند و مادران زنان مؤمنه نيستند،‌ شعبى از از مسروق نقل كرده است كه زنى به عائشه گفت: اى مادر، عائشه در جواب گفت: من مادر تو نيستم، من تنها مادر مردان شما هستم. طبق اين روايت روشن مى‌شود كه معناى اين نوع مادرى، حرمت ازدواج با آن‌ها است.

البغوي، الحسين بن مسعود (متوفاى516هـ)، تفسير البغوي، ج3، ص507، تحقيق: خالد عبد الرحمن العك، ناشر: دار المعرفة - بيروت.

و سيوطى به نقل از بغوى مى‌نويسد:

قال البغوي وهن أمهات المؤمنين من الرجال دون النساء؛ لأن فائدة الأمومة في حق الرجال وهي النكاح مفقودة في حق النساء.

بغوى گفته است كه آن‌ها مادران مردان مؤمن هستند نه مادران زنان؛ چرا كه فايده مادرى در حق مردان كه همان حرمت ازدواج با آن‌ها است، در حق زنان مفقود است.

السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاى911هـ)، الخصائص الكبرى، ج2، ص438، ناشر:دار الكتب العلمية - بيروت - 1405هـ - 1985م.

در كتاب مسانيد فراس بن يحيى آمده است:

عن الشعبي عن مسروق أن امرأة قالت لعائشة يا أمه فقالت إني لست أمك إنما أنا أم رجالكم في التفسير إسناده صحيح.

از شعبى از مسروق از عائشه نقل شده است كه زنى به عائشه گفت: اى مادر،‌ عائشه در جواب گفت: من مادر تو نيستيم، من تنها مادر مردان شما هستم. سند اين روايت صحيح است.

الخارفي الكوفي، فراس بن يحيى المكتب (متوفاى129هـ)، مسانيد أبي يحيى فراس بن يحيى المكتب الكوفي، ج1، ص85، تحقيق: محمد بن حسن المصري، ناشر: مطابع ابن تيمية - القاهرة، الطبعة: الأولى، 1413هـ.

ابن عربى مالكى در باره معناى «ام المؤمنين» مى‌نويسد:

اختلف الناس هل هن أمهات الرجال والنساء أم هن أمهات الرجال خاصة على قولين: فقيل ذلك عام في الرجال والنساء وقيل هو خاص للرجال لأن المقصود بذلك إنزالهن منزلة أمهاتهم في الحرمة حيث يتوقع الحل والحل غير متوقع بين النساء فلا يحجب بينهن بحرمة. وقد روي أن امرأة قالت لعائشة يا أماه فقالت لست لك بأم إنما أنا أم رجالكم وهو الصحيح.

مردم اختلاف دارند كه آيا همسران پيامبر مادران مردان مؤمن و زنان مؤمنه است يا تنها مادر مردان مؤمن هستند،‌ دو ديدگاه در اين باره وجود دارد: برخى گفته‌آند كه اين حكم هم شامل مردان مى‌شود و هم شامل زنان، برخى گفته‌اند كه تنها شامل مردان مى‌شود؛ چرا كه مقصود از اين كه آن‌ها به منزله مادران آن‌ها قرار داده است، حرمت ازدواج با آن‌ها است؛ زيرا از مادر بودن، حلال بودن توقع مى‌رود و حلال بودن بين مردان و زنان نيست؛ به همين خاطر بين همسران پيامبر و زنان مؤمن به خاطر حرمت حجاب واجب نيست. به درستى روايت شده است كه زنى به عائشه گفت: اى مادر، پس عائشه گفت: من مادر تو نيستيم،‌ من تنها مادر مردان شما هستم. و اين ديدگاه (دوم) صحيح است.

إبن العربي، ابوبكر محمد بن عبد الله (متوفاى543هـ)، أحكام القرآن، ج3، ص542، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر - لبنان.

و ابن جوزى حنبلى بعد از نقل روايت عائشه، تصريح مى‌كند كه تنها معناى «ام المؤمنين» حرمت ازدواج با آن‌ها است:

وقد روى مسروق عن عائشة أن أمرأة قالت يا أماه فقالت لست لك بأم إنما أنا أم رجالكم؛ فبان بهذا الحديث أن معنى الأمومة تحريم نكاحهن فقط.

از مسروق از عائشه نقل شده است كه زنى به او گفت: اى مادر، پس عائشه گفت: من مادر تو نيستم و تنها مادر مردان شما هستم، با اين روايت روشن مى‌شود كه معناى مادرى همسران پيامبر، تنها حرمت ازدواج با آن‌ها است.

ابن الجوزي الحنبلي، جمال الدين ابوالفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد (متوفاى 597 هـ)، زاد المسير في علم التفسير، ج6، ص353، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1404هـ.

ابن عادل حنبلى نيز مى‌نويسد:

روى الشعبِيُّ عن مسروق أن امرأة قالت لعائشة يا أمه فقالت: لست لك بأم إنما أنا أمُّ رِجَالِكُمْ فدل هذا على أن معنى هذه الأمومة تحريم نكاحهن.

از مسروق از عائشه نقل شده است كه زنى به او گفت: اى مادر، پس عائشه گفت: من مادر تو نيستم و تنها مادر مردان شما هستم، اين روايت دلالت مى‌كند كه معناى مادر بودن همسران پيامبر، حرمت ازدواج با آن‌ها است.

ابن عادل الدمشقي الحنبلي، ابوحفص عمر بن علي (متوفاى بعد 880 هـ)، اللباب في علوم الكتاب، ج15، ص504، تحقيق: الشيخ عادل أحمد عبد الموجود والشيخ علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1419 هـ ـ 1998م.

ابن زمنين در تفسير خود تصريح مى‌كند كه «ام المؤمنين» به معناى تحريم ازدواج با آن‌ها است و سپس به روايت عائشه استناد مى‌‌كند:

«وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» أي: هن في التحريم مثل أمهاتهم. يحيى: عن سفيان الثوري، عن فراس، عن الشعبي، عن مسروق، عن عائشة «أن امرأة قالت لها: يا أمه. فقالت: لست لك بأم إنما أنا أم رجالكم».

همسران پيامبر مادران مؤمنان هستند، يعنى در مسأله حرمت ازدواج همانند مادران آن‌ها هستند. از مسروق از عائشه نقل شده است كه زنى به او گفت: اى مادر، پس عائشه گفت: من مادر تو نيستم و تنها مادر مردان شما هستم.

أبي عبد الله محمد بن عبد الله بن أبي زمنين (متوفاى399هـ)، تفسير القرآن العزيز، ج3، ص387، تحقيق: أبو عبد الله حسين بن عكاشة - محمد بن مصطفى الكنز، ناشر: الفاروق الحديثة - مصر/ القاهرة، الطبعة: الأولى، 1423هـ - 2002م.

و بيقهى در ديگر كتاب خود با قرار دادن دو آيه «ام المؤمنين» و تحريم ازدواج با زنان پيامبر، نتيجه‌گيرى مى‌كند كه تنها معناى «ام المؤمنين» حرمت ازدواج با آن‌ها است:

وجعلهن أمهات المؤمنين فقال: « النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» وحرم نكاحهن بعد وفاة نبيه صلى الله عليه وسلم فقال: « وَما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً».

و همسران پيامبر را مادر مؤمنان قرار داده و فرموده: « پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها محسوب مى‏شوند» و ازدواج با همسران پيامبر بعد از وفات آن حضرت را حرام كرده است و فرموده: «و شما حق نداريد رسول خدا را آزار دهيد، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآوريد».

البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسي ابوبكر (متوفاى458هـ) الاعتقاد والهداية إلى سبيل الرشاد على مذهب السلف وأصحاب الحديث، ج1، ص324، تحقيق: أحمد عصام الكاتب، ناشر: دار الآفاق الجديدة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1401هـ

جلال الدين سيوطى در الدر المنثور مى‌نويسد:

وأخرج ابن أبي حاتم عن قتادة رضي الله عنه في قوله « وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» يقول: أمهاتهم في الحرمة لا يحل لمؤمن ان ينكح امرأة من نساء النبي صلى الله عليه وسلم في حياته ان طلق ولا بعد موته هي حرام على كل مؤمن مثل حرمة أمه.

ابن أبى حاتم از قتاده در باره اين سخن خداوند «وازواجه امهاتهم» نقل كرده است كه مى‌گفت: آن‌ها مادران شما هستند، در اين كه حرام است بر هر مؤمنى ازدواج با همسران پيامبر (ص) هم در زمان زندگى آن حضرت؛ اگر چه آن زن را طلاق داده باشد و هم بعد از رحلت ايشان.

السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاى911هـ)، الدر المنثور، ج6، ص 566، ناشر: دار الفكر - بيروت – 1993.

ابو منصور ثعالبى تصريح مى‌كند كه معناى «ام المؤمنين» حرمت ازدواج با آن‌ها است و سپس به آيه دوم سوره مجادله استناد مى‌كند كه: «مادران شما تنها همان‌هايى هستند كه شما را به دنيا آورده‌اند»:

وفي القرآن الكريم: «وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» أي: هن مثلهن في التحريم، وليس المراد أنهن والدات قد جاء في آية أخرى: «إِنْ أُمَّهاتُهُمْ إِلاَّ اللاَّئي‏ وَلَدْنَهُم‏» فنفى أن تكون الأم غير الوالدة.

در قرآن كريم آمده است كه « همسران پيامبر مادران آن‌ها هستند» يعنى همانند مادران در حرمت ازدواج هستند، و منظور اين نيست كه آنان همانند مادرانى هستند كه آن‌ها را به دنيا آورده است؛ چرا كه در آيه ديگر آمده است: « مادرانشان تنها كسانى‏اند كه آنها را به دنيا آورده‏اند!» پس خداوند با اين آيه، مادر بودن زنانى را كه آن‌ها را به دنيا نياورده،‌ نفى كرده است.

الثعالبي، ابومنصور عبد الملك عبد الملك بن محمد بن إسماعيل (متوفاى429هـ)، فقه اللغة، ج1، ص84، طبق برنامه الجامع الكبير.

ابو الفرج نهروانى تصريح مى‌كند اگر خداوند از همسران پيامبر با عنوان «ام المؤمنين» تعبير كرده، تأكيد بر اين مسأله است كه ازدواج با آن‌ها حرام است:

«وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» وعبر عن الأزواج بأنهن للمؤمنين أمهات توكيداً لحرمتهن ودلالة على تأبيد تحريم نكاحهن على غير النبي صلى الله عليه وسلم.

«همسران پيامبر مادران مؤمنان هستند» از همسران رسول خدا با عنوان «مادران مؤمنان» تعبير شده است تا حرمت آن‌ها را تأكيد كند و دلالت كند بر اين كه ازدواج غير پيامبر با آن‌ها براى هميشه حرام است.

النهرواني، أبو الفرج المعافى بن زكريا (متوفاى390هـ)، الجليس الصالح والأنيس الناصح، ج1، ص101، طبق برنامه الجامع الكبير.

صالحى شامى، مى‌گويد كه همسران پيامبر، مادران زنان مسلمان نيست؛ چرا كه تنها فايده «ام المؤمنين» بودن آنان، حرمت ازدواج با آن‌ها است و اين فايده در حق زنان مسلمان منتفى است:

أنهن كن أمهات المؤمنين من الرجال دون النساء؛ لان فائدة الامومة في حق الرجال، وهي النكاح مفقودة في حق النساء.

آن‌ها مادران مردان مؤمن هستند نه مادران زنان مؤمنه؛ چرا كه فايده مادرى در حق مردان كه همان ازدواج باشد، در حق زنان مفقود است.

الصالحي الشامي، محمد بن يوسف (متوفاى942هـ)، سبل الهدي والرشاد في سيرة خير العباد، ج10، ص448، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ.

واحدى در تفسير خود مى‌نويسد:

«وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» في حرمة نكاحهن عليهم.

همسران پيامبر مادران آن‌ها هستند، يعنى ازدواج با آن‌ها براى مردان حرام است.

الواحدي، علي بن أحمد ابوالحسن (متوفاى468هـ)، الوجيز في تفسير الكتاب العزيز(تفسير الواحدي)، ج2، ص858، تحقيق: صفوان عدنان داوودي، ناشر: دار القلم، الدار الشامية - دمشق، بيروت، الطبعة: الأولى، 1415هـ.

محمد بن مفلح مقدسى مى‌گويد كه «ام المؤمنين» به معناى حرمت ازدواج با آن‌ها است و اين حكم به ديگر نزديكان همسران رسول خدا صلي الله عليه وآله سرايت نمى‌كند و سبب نمى‌شود كه مثلا دختران آن‌ها خواهران امت شوند:

وهن أمهات المؤمنين بمعنى في حكم الأمهات في تحريم النكاح ولا يتعدى ذلك إلى قرابتهن (ع).

همسران پيامبر مادران مؤمنان هستند، به اين معنا كه آن‌ها در حرمت ازدواج همانند مادران هستند و اين حكم به ساير نزديكان همسران پيامبر سرايت نمى‌كند.

المقدسي الحنبلي، شمس الدين أبو عبد الله محمد بن مفلح (متوفاى762هـ)، الفروع وتصحيح الفروع، ج5، ص120، تحقيق: أبو الزهراء حازم القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1418هـ.

مرداوى حنبلى مى‌نويسد:

وَهُنَّ أُمَّهَاتُ الْمُؤْمِنِينَ؛ يَعْنِي في تَحْرِيمِ النِّكَاحِ.

همسران پيامبر مادران مؤمنان هستند؛ يعنى ازدواج با آن‌ها حرام است.

المرداوي المقدسي الحنبلي، علاء الدين أبو الحسن علي بن سليمان بن احمد بن محمد (متوفاى885 هـ)، الإنصاف في معرفة الراجح من الخلاف على مذهب الإمام أحمد بن حنبل، ج8، ص42، تحقيق: محمد حامد الفقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.

ابوجعفر نحاس، مفسر، اديب و لغت شناس مشهور اهل سنت در باره معناى «ام المؤمنين» مى‌نويسد:

«وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» أي في الحرمة ولا يحل لهم تزوجهن.

همسران پيامبر مادران آن‌ها هستند؛ يعنى در حرمت و اين كه ازدواج با آن‌ها حلال نيست.

النحاس المرادي المصري، أبو جعفر أحمد بن محمد بن إسماعيل (متوفاى338هـ)، إعراب القرآن، ج3، ص303، تحقيق: د.زهير غازي زاهد، ناشر: عالم الكتب - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ- 1988م.

ابو الليث سمرقندى نيز تصريح مى‌كند كه «ام المؤمنين» به معناى حرمت ازدواج با آن‌ها است:

«وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» يعني كأمهاتهم في الحرمة.

همسران پيامبر مادران شما هستند؛ يعنى آن‌ها در حرمت ازدواج همانند مادران شما هستند.

السمرقندي، نصر بن محمد بن أحمد ابوالليث (متوفاى367 هـ)، تفسير السمرقندي المسمي بحر العلوم، ج3، ص42، تحقيق: د. محمود مطرجي، ناشر: دار الفكر - بيروت.

در تفسير جلالين نيز آمده است:

« وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» في حرمة نكاحهن عليهم.

همسران پيامبر مادران شما هستند، يعنى ازدواج با آن‌ها حرام است.

محمد بن أحمد المحلي الشافعي + عبدالرحمن بن أبي بكر السيوطي (متوفاى911 هـ)، تفسير الجلالين، ج1، ص49، ناشر: دار الحديث، الطبعة: الأولى، القاهرة.

عبد الرحمن سعدى از مفسران معاصر وهابى در تفسير خود كه اين تفسير توسط ابن عثيمن وهابى تحقيق شده است، در باره معناى «ام المؤمنين» مى‌نويسد:

وترتب على أن زوجات الرسول أمهات المؤمنين، أنهن لا يحللن لأحد من بعده.

همسران رسول خدا مادران مؤمنان هستند؛ يعنى براى احدى جايز نيست بعد از آن حضرت با همسرانش ازدواج كند.

السعدي، عبد الرحمن بن ناصر (متوفاى1376هـ)، تيسير الكريم الرحمن في تفسير كلام المنان (تفسير السعدي)، ج1، ص659، تحقيق: ابن عثيمين، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1421هـ ـ 2000م

شأن نزول آيه:

دليل نزول اين آيه، گفتار زشت برخى از صحابه بود كه زنان رسول خدا صلي الله عليه وآله را قبل از وفات آن حضرت بين خود تقسيم كرده بودند و هر كدام يكى از همسران آن حضرت را انتخاب كرده بود و مى‌گفتند كه اگر رسول خدا از دنيا برود، ما با اين همسرش ازدواج خواهيم كرد. اين سخنان به گوش پيامبر خدا رسيد و آن حضرت را ناراحت و غمگين كرد، خداوند به خاطر حفظ حرمت و تسكين قلب نازنينش اين حكم را نازل كرد و به همه صحابه گوشزد نمود كه هرگز حق ازدواج با همسران آن حضرت بعد از وفات ايشان را نداريد.

اين مطلب به صورت گسترده در صحيح‌ترين و قديمى‌ترين منابع اهل سنت يافت مى‌شود:

مقاتل بن سليمان كه از قديمى‌ترين تفسيرپردازان اهل سنت به شمار مى‌رود، در شأن نزول آيه 53 سوره احزاب «وَما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيماً» مى‌نويسد:

فقال طلحة بن عبيد الله القرشي من بني تيم بن مرة: ينهانا محمد أن ندخل على بنات عمنا، يعني عائشة، رضي الله عنها، وهما من بني تيم بن مرة، ثم قال في نفسه: والله، لئن مات محمد وأنا حي لأتزوجن عائشة، فأنزل الله تعالى في قول طلحة بن عبيد الله «وَما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيماً» لأن الله جعل نساء النبي صلى الله عليه وسلم على المؤمنين في الحرمة كأمهاتهم. فمن ثم عظم الله تزويجهن على المؤمنين.

طلحة بن عبيد الله قرشى از بنى تيم گفت: محمد ما را از اين كه به نزد دختر عمويمان يعنى عائشه رويم ! - طلحه و عائشه هر دو از بنى‌تيم بودند- سپس در دل خويش گفت: قسم به‌خدا اگر محمد بميرد و من زنده باشم، با عائشه ازدواج مى‌كنم.

به همين سبب خداوند اين آيه را نازل كرد كه «شما حق نداريد كه رسول خدا را آزار دهيد و حق نداريد كه بعد از او با همسرانش ازدواج كنيد كه اين كار در نزد خداوند (گناه) بزرگى است».

زيرا خداوند همسران رسول خدا (ص)‌ را در حرمت ازدواج مانند مادرانشان قرار داده است و به همين سبب خدا ازدواج با آنان را گناه كبيره براى مومنان دانسته است.

الأزدي البلخي، أبو الحسن مقاتل بن سليمان بن بشير (متوفاي150هـ)، تفسير مقاتل بن سليمان، ج3، ص 53، تحقيق: أحمد فريد، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1424هـ - 2003م.

و أبومظفر سمعانى مى‌نويسد:

وقوله: «ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ» قال أهل التفسير: لما نزلت آية الحجاب ومنع الرجال من الدخول في بيوت النبي، قال رجل من الصحابة: ما بالنا نمنع من الدخول على بنات أعمامنا، والله لئن حدث أمر لأتزوجن عائشة، والأكثرون على أن القائل لهذا طلحة بن عبيد الله، وكان من رهط أبي بكر الصديق.

اهل تفسير گفته‌اند كه وقتى آيه حجاب نازل شد و مردان از ورود به خانه رسول خدا (ص) منع شدند، يكى از صحابه گفت: چه شده است كه ما را از وارد شدن به دختران عموى‌مان، باز مى‌دارند ؟ قسم به خدا اگر اتفاقى افتاد (رسول خدا مرد) با عائشه ازدواج مى‌كنم.

بيشتر علما بر اين عقيده‌اند كه گوينده اين سخن، طلحة بن عبيد الله بوده است كه از قبيله ابو‌بكر بود.

السمعاني، ابوالمظفر منصور بن محمد بن عبد الجبار (متوفاي489هـ)، تفسير القرآن، ج4، ص 301، تحقيق: ياسر بن إبراهيم و غنيم بن عباس بن غنيم، ناشر: دار الوطن - الرياض - السعودية، الطبعة: الأولى، 1418هـ- 1997م.

ابن أبوحاتم رازى در تفسير خود سه روايت در اين باره نقل كرده است:

. 17763 عن ابن عباس رضي الله، عنه في قوله: وما كان لكم ان تؤذوا رسول الله... قال: نزلت في رجل هم ان يتزوج بعض نساء النبي صلى الله عليه وسلم بعده، قال سفيان: ذكروا انها عائشة رضي الله، عنها.

17764 عن عبد الرحمن بن زيد بن اسلم قال: بلغ النبي صلى الله عليه وسلم ان رجلا يقول: ان توفي رسول الله صلى الله عليه وسلم تزوجت فلانة من بعده، فكان ذلك يؤذي النبي صلى الله عليه وسلم فنزل القران وما كان لكم ان تؤذوا رسول الله.

17765 عن السدى رضي الله، عنه قال: بلغنا ان طلحة بن عبيد الله قال: ايحجبنا محمد، عن بنات عمنا، ويتزوج نسائنا من بعدنا لئن حدث به حدث لنتزوجن نساءه من بعده. فنزلت هذه الاية

از ابن عباس روايت شده است كه در مورد آيه «وما كان لكم أن توذوا...» گفت: در مورد مردى نازل شد كه مى‌خواست با بعد از رحلت رسول خدا (ص) يكى از همسران آن حضرت ازدواج كند. سفيان گفته است كه چنين مى‌گويند كه آن زن عائشه بوده است !

از عبد الرحمن بن زيد بن اسلم روايت شده است كه گفت: به پيامبر (ص) خبر رسيد كه مردى مى‌گويد: اگر پيامبر از دنيا رفت من بعد از او با فلان زن ازدواج مى‌كنم !

سخن او سبب آزار رسول خدا (ص) شد؛ و اين آيه نازل گرديد كه «وما كان لكم أن توذوا...»

از سدى از عبد الرحمن بن زيد روايت شده است كه به ما خبر رسيد كه طلحة بن عبيد الله گفت: آيا محمد بين ما و دختران عمو‌مان پرده قرار مى‌دهد ؟ و خود بعد از مردن ما با همسران ما ازدواج مى‌كند ؟ قسم به خدا اگر براى او اتفاقى افتاد، بعد از او با همسرانش ازدواج خواهيم كرد.

به همين سبب اين آيه نازل شد !

إبي أبي حاتم الرازي، عبد الرحمن بن محمد بن إدريس (متوفاي327هـ)، تفسير ابن أبي حاتم، ج10، ص 3150، تحقيق: أسعد محمد الطيب، ناشر: المكتبة العصرية - صيدا.

و قرطبى مفسير شهير و پرآوازه سنى مى‌نويسد:

وقال القشيري أبو نصر عبد الرحمن: قال بن عباس قال رجل من سادات قريش من العشرة الذين كانوا مع رسول الله صلى الله عليه وسلم على حراء في نفسه لو توفي رسول الله صلى الله عليه وسلم لتزوجت عائشة وهي بنت عمي قال مقاتل: هو طلحة بن عبيد الله... وقال بن عطية: روي أنها نزلت بسبب أن بعض الصحابة قال: لو مات رسول الله (ص) لتزوجت عائشة فبلغ ذلك رسول الله (ص) فتأذى به هكذا كنى عنه بن عباس ببعض الصحابة وحكى مكي عن معمر أنه قال: هو طلحة بن عبيد الله

ابن عباس گفته است كه يكى از بزرگان قريش از ده نفرى كه با رسول خدا (ص) در غار حراء بودند در دل خويش گفت: اگر پيامبر از دنيا برود، با عائشه كه دختر عموى من است ازدواج مى‌كنم ! مقاتل مى گويد: او طلحة بن عبيد الله است

ابن عطيه نيز گفته است: روايت شده است كه اين آيه در مورد يكى از صحابه نازل شد كه گفت: اگر رسول خدا بميرد، با عائشه ازدواج مى‌كنم !

اين خبر به رسول خدا (ص) رسيد ! و آن حضرت نيز بدين سبب آزرده شد.

در اين روايت ابن عباس با كنايه گفته است يكى از صحابه ولى مكى از معمر روايت كرده است كه او گفته است «طلحة بن عبيد الله»

الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاي671هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج14، ص 228، ناشر: دار الشعب – القاهرة.

ديگر دانشمندان و مفسران اهل سنت نيز بر اين مطلب تصريح كرده‌اند كه ما فقط به ذكر نام و آدرس كتاب آن‌ها اكتفا مى‌كنيم:

الزهري، محمد بن سعد بن منيع ابوعبدالله البصري (متوفاي230هـ)، الطبقات الكبرى، ج8، ص 201، ناشر: دار صادر – بيروت؛

البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاي279هـ)، أنساب الأشراف، ج3، ص 201، طبق برنامه الجامع الكبير؛

السمرقندي، نصر بن محمد بن أحمد ابوالليث (متوفاي367 هـ)، تفسير السمرقندي المسمي بحر العلوم، ج3، ص 66، تحقيق: د. محمود مطرجي، ناشر: دار الفكر – بيروت؛

البغوي، الحسين بن مسعود (متوفاي516هـ)، تفسير البغوي، ج3، ص 541، تحقيق: خالد عبد الرحمن العك، ناشر: دار المعرفة – بيروت؛

الأندلسي، ابومحمد عبد الحق بن غالب بن عطية (متوفاي546هـ)، المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، ج4، ص 396، تحقيق: عبد السلام عبد الشافي محمد، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان، الطبعة: الاولى، 1413هـ- 1993م؛

إبن العربي، ابوبكر محمد بن عبد الله (متوفاي543هـ)، أحكام القرآن، ج3، ص 617، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر – لبنان؛

ابن الجوزي، جمال الدين ابوالفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد (متوفاي 597 هـ)، زاد المسير في علم التفسير، ج6، ص 416، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1404هـ؛

الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاي604هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج25، ص 416، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ - 2000م؛

الزيلعي، عبدالله بن يوسف ابومحمد الحنفي (متوفاي762هـ)، تخريج الأحاديث والآثار الواقعة في تفسير الكشاف للزمخشري، ج3، ص 128، تحقيق: عبد الله بن عبد الرحمن السعد، ناشر: دار ابن خزيمة - الرياض، الطبعة: الأولى، 1414هـ؛

العيني الغيتابي الحنفي، بدر الدين ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاي 855هـ)، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج19، ص 121، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت؛

الأنصاري الشافعي، أبويحيى زكريا (متوفاي926هـ)، أسنى المطالب في شرح روض الطالب، ج3، ص 102، تحقيق: د. محمد محمد تامر، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1422 هـ - 2000

أبو القاسم خلف بن عبد الملك بن بشكوال (متوفاي578هـ)، غوامض الأسماء المبهمة الواقعة في متون الأحاديث المسندة، ج11، ص 711ـ712، تحقيق: د. عز الدين علي السيد , محمد كمال الدين عز الدين، ناشر: عالم الكتب - بيروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ

اين حكم در حقيقت احترام نهادن به خود پيامبر اسلام و موهبتى است كه خداوند به آن حضرت كرده است؛ زيرا با سخنانى كه اصحاب گفتند و براى ازدواج با همسران آن حضرت نقشه كشيدند‌، قلب نازنين پيام‌آور خدا شكست و خداوند به منظور تسكين قلب آن حضرت، اين حكم را وضع فرمودند؛ چنانچه علاء الدين الخازن در اين باره مى‌نويسد:

وهذا من إعلام تعظيم الله لرسوله الله صلى الله عليه وسلم , وإيجاب حرمته حياً وميتاً وإعلامه بذلك مما طيب نفسه وسر قلبه واستفرغ شكره فإن من الناس من تفرط غيرته على حرمه حتى يتمنى لها الموت قبله لئلا تنكح بعده.

اين اعلام بزرگداشت خداوند براى رسول خدا (ص) و واجب كردن حرمت ايشان در زندگى و بعد از مرگ است.

اعلام اين مطلب، سبب شادى دل آن حضرت و سرور ايشان و شكر تمام ايشان شد؛ زيرا در ميان مردم كسانى هستند كه غيرت فراوان بر خانواده خويش داشته و آرزو دارند كه همسرش قبل از او بميرد تا مبادا بعد از او ازدواج نكند !

البغدادي الشهير بالخازن، علاء الدين علي بن محمد بن إبراهيم (متوفاي725هـ )، تفسير الخازن المسمي لباب التأويل في معاني التنزيل، ج5، ص 273، ناشر: دار الفكر - بيروت / لبنان - 1399هـ ـ 1979م.

همچنين ممكن بود كه ازدواج با يكى از همسران پيامبر زمينه برخى از سوء استفاده‌ها و توطئه‌ها را فراهم سازد و دشمنان و كينه‌توزان با استفاده از موقعيت آن‌ها به مقاسد سياسى و اهداف دنيوى خود بينديشند؛ چنانچه برخى همانند عبد الله بن زبير با استفاده از نسبتى كه با عائشه داشت، به بسيارى از مقاصد سياسى و دنيوى خود رسيد؛ از اين رو خداوند ازدواج با آنان را بر همگان ممنوع اعلام كرد.

«ام المؤمنين» بودن، مسؤوليت را دو برابر مي‌كند:

به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه اگر چه «ام المؤمنين» بودن مقام رفيع و دست نيافتنى براى ديگران است؛ ولى سبب نمى‌شود كه از ديگر گناهان آن‌ها چشم پوشى شود؛ بلكه مسؤوليت آن‌ها را دو برابر مى‌كند و اگر خداى نخواسته گناهى از آن‌ها سر بزند، عذابشان نيز دو برابر خواهد بود؛ چنانچه خداوند در اين باره مى‌فرمايد:

يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيراً. الأحزاب/30.

اى همسران پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود و اين براى خدا آسان است.

 

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتى حضرت ولى عصر (عج)

 



    فهرست نظرات  
41   نام و نام خانوادگي:  اهل بيت     -   تاريخ:  08 شهريور 89 - 06:09:07
نظر شما راجب كتاب (خيانه عائشه) كتابي كه مولف ان ايت الله المحقق الشيخ محمد جميل عاملي است كه اين اقا امده ثابت كه كه ام المونين عايشه رض فاحشه و زنا كار بوده نعوذ بالله بعد شما مي گويد كه اصحاب فلان كردن اهانت كردن .... متاسفانه شما قول هايي رو مي گوييد كه كاملا صحت ندارد و علماي حديث اين راويان را كذاب و.....مي دانند يا كه از كتب خودتان است من الله التوفيق
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

در مقدمه كتابي كه به آن اشاره‌ كرده‌ايد (و بعد از مطالعه آن مشخص شد ارزش علمي نيز ندارد و داراي اشكالات فراوان است) خود نويسنده در مقدمه مي‌گويد اين نظر را تنها من ابراز كرده‌ام و ديگر علماي شيعه چنين نظري نداده‌اند !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

42   نام و نام خانوادگي:  اهل بيت     -   تاريخ:  09 شهريور 89 - 21:13:27
چرا نظر بنده رو در وب نمايش نمي‌دهيد ؟؟؟؟؟
43   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:  08 مهر 89 - 19:24:37
اينكه واژه ام المومنين تنها بيانگر حرمت ازدواج بازنان رسول اكرم (ص) پس از وفات ايشان است بسيار واضح و روشن است و اصلا نياز به گفتگو ندارد چرا كه هيچكدام از فضائلي كه در مورد مادر مصداق دارد در مورد همسران رسول الله (ص) مصداق ندارد از جمله اينكه نگاه بر چهره مادر عبادت است آيا بوده است كه در زمان رسول الله (ص) ايشان بگويد كه به چهره مادران خود (همسران رسول اكرم) نگاه كنيد تا عبادت باشد يا اينكه مراجعه به مادر از طرف فرزندان نياز به اجازه ندارد و مادر نيازي به حجاب از فرزندش ندارد در صورتيكه رسول الله از مراجعه اصحاب (از جمله طلحه) به همسرش منع شديد فرموده و خداوند نيز در قرآن زنان رسول خود را به حجاب توصيه كرده يا اينكه مادر به راحتي مي تواند در جامعه (مومنين) حاضر شده (علنا و بدون حجاب) در حاليكه خداوند در قرآن زنان رسول را به حضور در بيوتشان امر كرده پس براحتي مي توان فهميد كه عنوان مادر به هيچوجه فضيلت و ارزشي براي زنان رسول الله (ص) نيست و تنها بيانگر حرمت ازدواج با آنان است .
شير يزدان هيبت پروردگار لا فتي الا علي لا سيف الا ذوالفقار
44   نام و نام خانوادگي:  مهب     -   تاريخ:  09 مهر 89 - 23:34:37

چشم تاريخ روشن!
کار ما به کجا رسيده که مي خواهيم ثابت کنيم عايشه ام المومنين نيست!
کسي که بارها پيامبر را آزرده است مادر مومنان است؟
ياد يک سخنراني از خيرشاهي افتاده بودم که باد در گلو انداخته بود و ميگفت هر کس به چهار خليفه توهين کند نه تنها سني نيست بلکه اصلا مسلمان نيست. مگر عايشه با علي (ع) نجنگيد.تا کجا شيطان در مذهب عمر ها رسوخ کرده که عايشه را به مومنان نسبت مادري ميدهند؟
با با منشا ء حکم باب رضاع کبير کيست؟
مي خواهم بدانم کدام يهودي حاضر است سينه زن خود را در دهان مرد اجنبي ببيند؟
45   نام و نام خانوادگي:  يک شيعه ي علوي از كرمان     -   تاريخ:  14 مهر 89 - 08:34:12
به خدا مگر تنها بنيان گذار شما يعني عبدالله بن سبا يهودي به حقه هاي شما آگاه باشد . خداوند دروغ گويان و منافقان ر دوست ندارد
46   نام و نام خانوادگي:  مهب     -   تاريخ:  14 مهر 89 - 22:26:45
خوشا به حال کلاغان قيل و قال پرست! خطابي مفتوح به شيخ حسين وحيد خراساني بله اين نام عنواني بود که در سايت منتسب به اهل بدعت (سني نيوز) ديدم. بحث القاب را کردند که ياد کلمه آشناي مولوي افتادم. گفتند حوزه ما جاي افراد طن پرور است ! ياد تلاشهاي علماي شيطان افتادم که چنان خرفت شده اند که مشاهدات علمي را زير سوال ميبرند. اينها همه در اثر مجاهدت هاي فراوان در راه علم و دانش است. مولوي ها با پول چه ميکنند.آيا ما در بلوچستان فقير نداريم؟ چرا کمک نميکنند؟ البته آنان در پي چشم انداز دولت فعاليت کرده و اشتغال زايي فراواني دارند! در ضمينه کشت و نگهداري و برداشت تروريست و واردات مواد مخدر!!! " آيا طرح فدک مهمتراست يا خون و سلامتي ما جوانان شيعه که مورد هتک حکومت ولايت فقيه قرار گرفتيم" جالبترين مطلب سايت اين خط بالاست. ياد مناظره دکتر با مرادزهي افتادم که مرادزهي هم از نبش قبر تاريخي شيعه ناراحت شده بود. شايد فکر کنيد که چرا اين مطلب را خطاب به اهل سنت مطرح کردم در صورتي که اين نامه از طرف جمعي از شيعيان است. سايت با کند زهني تمام ميخواهد اين نامه را به جمعي از جوانان شيعه نسبت دهد ولي در مطلب زير صداي تشت رسوايي خود را دوباره بلند ميکند. "آنگاه شيعه شدن آقاي تيجاني تونسي و آن يمني حوثي دردي را دوا نخواهدکرد خصوصا وقتي آمار گرويدن جوانان مسلمان تهراني و شيرازي و مشهدي به شيطان و شيطان پرستي برملا مي شود" در هر صورت اگر هم نويسنده اين مطلب يک شيعه هم با شد نمي دانم چطور آنها رويشان شده آن را درج کنند.چون مطالب مهم تري هم براي ياد آوري وجود دارد: مانند سوزاندن شيعيان در عربستان انجام سنت سر بري در سيستان توسط اهل سنت اهل گفت و گو!!! انجام عمليات خير خواهانه براي مردم پاراچنار.!!! انجام عمليات هاي شهادت!!! طلبانه در افغانستان و عراق. تشکيل گروه هاي مذهبي به نام جندالله!!! طالبان و ...بدون کمک مالي و نظامي دولت هاي غربي. ... به اسارت بردن خاندان پيامبر. به وجود آوردن حادثه تاريخي و افتخار آميز عاشورا توسط خايفه مسلمين!!! وکشتن نوه پيامبر توسط او. نوشاندن زهر به نوه بزرگتر پيامبر. تشکيل شوراي ثقيفه. .... با اين همه افتخار چه مي کنيد؟ و مطلب ديگر اين که ببينيد ماهيت اين خط کفر چقدر آشکار شده است که قافلترين ها هم به سمت آنان نمي روند و شيطان پرستي را معقول تر مي دانند.چون به قول يکي از انها حداقل شيطان با ظاهر شيطاني با به قول ما حق مبارزه مي کند نه با لباس صحابه ... و ديگر اين که مطمئن باشيد علماي شما با ابوبکر و عمر و عثمان و معاويه و يزيد و.... هم نشين خواهند شد. وسلام.
47   نام و نام خانوادگي:  مجيد     -   تاريخ:  11 آبان 89 - 02:14:38
بسمه الله الرحمن الرحيم 1- در سوره احزاب آيه6 حرمت ازدواج تعبير نميشود زيرا خداود سئله حرمت ازدواج را درآيه53 به طور واضح وعلني مشخص کرده اند ودر آيه 6 باتوجه به اولي بودن پيامبر وبلاقاصله ذکر کردن مقام مادر براي همسران پيامبرمشخص ميشود که حفظ احترام براي همسران پيامبر همانند خود پيامبر است. چرا که حضرت علي اين را درجمل ثابت کردند.وحتي قبل يا بعد از پيروزي حتي کلمه اي تند خطاب به حضرت عايشه سلام الله عليها نفرمودد.
48   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  11 آبان 89 - 09:53:48
جناب مجيد
به نظر شما کلمه‌اي هم تندتر از خطاب خداوند متعال به عايشه وجود دارد؟
بنده متعجب هستم که شما چگونه آيات صريح و روشن سوره مبارکه تحريم را منکر مي‌شويد!!
بنا بر نص صريح قرآن کريم عائشه «منحرف القلب» است!!!
قلب او از حق برگشت و به باطل گرويد!!!

لطفا بيش از اين با قرآن کريم مخالفت نکنيد.

يا علي
49   نام و نام خانوادگي:  مجيد     -   تاريخ:  12 آبان 89 - 02:14:00
سلام
دوست گرامي شما چرا فقط بخشي ازسوره تحريم را ميخوانيد زيرا اين سوره نيز مانند سوره نور فضيلتي است برفضايل مادر مومنان.
1-درآيه4خداوند به 2همسرپيامبر فرمودند که توبه کنيد وآنها نيز توبه کردند والا اگر توبه آنها پذيرفته نشده بود مگر ميشد که پيامبر باآنها زندگي کند!
2-درآيه 8 فضايل توبه مادران مومنان رابيان ميکند.
3-درآيه11و12خداوند حضرت عايشه(س)وحضرت حفضه(رض)را مومن وهمانند مريم مقدس وآسيه تمثيل زده اند.
بنابراين نميشود که فقط بخشي از سوره را منتسب به حضرت ام المومنين عايشه صديقه طاهره سلام الله عليها کرد.
50   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  12 آبان 89 - 14:38:08
جناب مجيد
خداوند متعال در قرآن کريم مي‌فرمايد:
«ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه وما جعل ازواجكم اللايي تظاهرون منهن امهاتكم وما جعل ادعياءكم ابناءكم ذلكم قولكم بافواهكم ...»
آري خداوند مي‌فرمايد:
«ما جعل الله لرجل من قلبين»
و هرکس چنين ادعاي احمقانه‌اي کند جز اين نيست که «ذلكم قولكم بافواهكم»
***********
شما سگبازي به نام يزيد را اميرالمومنين مي‌دانيد ولي «ذلكم قولكم بافواهكم».
قاتل خونخواري به نام معاويه را اميرالمومنين مي‌دانيد ولي «ذلكم قولكم بافواهكم».
عايشه منحرف القلب را «مومنه» و «صديقه» مي‌دانيد ولي «ذلكم قولكم بافواهكم».
تا دلتان مي‌خواهد از اين صفات نيک را پشت و جلوي اصنامتان بچينيد!!!
«ذلكم قولكم بافواهكم».
****************
چگونه ممکن است خداوندي که از انحراف قلب و حب باطل توسط عائشه سخن مي‌گويد او را به مومنين نيز مثل بزند؟
يعني اندکي تعقل و تدبر تا اين حد بر شما گران مي‌آيد؟
يعني در آن واحد عائشه هم «مومنه» بود و هم «منحرف القلب»؟
يعني در آن واحد عائشه هم «مومنه» بود و هم حضرت خير البشر محمد مصطفي (صلي الله عليه و‌آله) را آزار مي‌داد؟
براستي اين چگونه ايماني است براي عائشه و حفضه که هنوز به ارتباط خداوند و رسولش ايمان نياورده اند؟
«فلما نباها به قالت من انباك هذا قال نباني العليم الخبير»
«قالت من انباك هذا»
«قالت من انباك هذا»
«قالت من انباك هذا»
اين است ايمان عائشه و حفضه!!! که با بي‌شرمي و بي‌حيايي تمام بگويند: «من انباك هذا»
يعني عائشه و حفضه نمي‌دانستند که حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) با وحي در ارتباط است؟
اين است ادب يک شخص مومن به نبي اکرم (صلي الله عليه و آله)؟
«قالت من انباك هذا»!!!
قربان صبر حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) روم که هر شخص ديگري جز ايشان همان جا آن دو را به سختي ادب مي‌کرد!!!
*******
«1-درآيه4خداوند به 2همسرپيامبر فرمودند که توبه کنيد وآنها نيز توبه کردند والا اگر توبه آنها پذيرفته نشده بود مگر ميشد که پيامبر باآنها زندگي کند!»
دروغ مي‌فرماييد!!! آيه 4 نگفته است که توبه کنيد!!
آيه 4 فرموده است که اگر توبه کنيد تازه هنوز منحرف القلب هستيد!!! چرا که خداوند به خوبي مي‌داند توبه آنها جز ريا و نفاق نخواهد بود!!!
****
وانگهي خداوند متعال از امکان توبه براي اصحابي که قصد ترور حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) را نيز داشتند سخن مي‌گويد:
«يحلفون بالله ما قالوا ولقد قالوا كلمه الكفر وكفروا بعد اسلامهم وهموا بما لم ينالوا وما نقموا الا ان اغناهم الله ورسوله من فضله فان يتوبوا يك خيرا لهم وان يتولوا يعذبهم الله عذابا اليما في الدنيا والآخره وما لهم في الارض من ولي ولا نصير»
***********
شما به عمق انحراف عائشه و کجي او توجه کنيد که حتي از آن 10 صحابه تروريست و درنده نيز پست تر شده بود:
+++ خطاب خداوند به 10 صحابه تروريست و درنده --> «فان يتوبوا يك خيرا لهم»
+++ خطاب خداوند به عائشه ناکثه ---> «ان تتوبا الي الله فقد صغت قلوبكما»
*******
حال تهديد خداوند را مقايسه کنيد:
+++ خطاب خداوند به 10 صحابه تروريست و درنده --> «وان يتولوا يعذبهم الله عذابا اليما في الدنيا والآخره وما لهم في الارض من ولي ولا نصير»
+++ خطاب خداوند به عائشه ناکثه ---> «وان تظاهرا عليه فان الله هو مولاه وجبريل وصالح المومنين والملايكه بعد ذلك ظهير»
*******
سبحان الله از انحراف عائشه!!! سبحان الله!!!
عائشه ناکثه از آن 10 صحابه تروريست و درنده خطرناک تر است!!!!
او ديگر چه شيطاني بود!!!
خداوند متعال خودش و حضرت جبرئيل (عليه السلام) و حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) و تمام ملائک را پشتيبان حضرت نبي اکرم (صلي الله عليه و آله) در برابر عائشه و حفضه معرفي مي‌کند!!!
**********************
«-درآيه 8 فضايل توبه مادران مومنان رابيان ميکند.»!!!!
جناب مجيد: «ذلكم قولكم بافواهكم»!!!
مگر در ابتداي آيه نمي‌خوانيد که نوشته است: «يا ايها الذين آمنوا»
مخاطب اين آيه کيست؟ جز مومنين؟
حال مگر عايشه مومنه بوده است؟
مي‌شود بفرماييد اين آيه در مورد کيست؟
«عسي ربه ان طلقكن ان يبدله ازواجا خيرا منكن مسلمات مومنات...»
خداوند از تعويض و تبديل عائشه با چه کساني سخن مي‌گويند؟
>>>> با زنان تسليم و مومنه <<<<<<
اگر عائشه مومنه بود پس چرا خداوند از تبديل او با يک زوجه مومنه سخن مي‌گويد؟؟؟
*****
عائشه مومنه بود و خداوند بشارت زوجه مومنه را به «جاي او» به حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) را مي‌دهد؟
براستي چگونه ممکن است يک مومن به باطل تمايل يابد؟؟؟
***************
3-درآيه11و12خداوند حضرت عايشه(س)وحضرت حفضه(رض)را مومن وهمانند مريم مقدس وآسيه تمثيل زده اند.»!!!!!!
جناب مجيد!!! مجيد عمري!!!! مجيد مادر عائشه!!!!
«ذلكم قولكم بافواهكم»!!!
«ذلكم قولكم بافواهكم»!!!!
در آيه آخر خداوند متعال در مورد حضرت مريم (سلام الله عليها) چه فرموده است؟
«و کانت من القانتين»
حال خداوند متعال از نبود چه صفتي در عائشه وحفضه خبر داده است؟
«عسي ربه ان طلقكن ان يبدله ازواجا خيرا منكن مسلمات مومنات قانتات....»
يعني عائشه ناکثه چون حضرت مريم (سلام الله عليها) از قانتين بود و خداوند از خير بودن ازواج «قانت» بر او سخن گفته است؟؟؟!!!
************************************
عائشه توبه کرد؟
دروغ مي‌فرماييد!!!
چون عائشه از زنان توبه کار نبود!!!!
«عسي ربه ان طلقكن ان يبدله ازواجا خيرا منكن مسلمات مومنات قانتات تايبات....»
آري!!! خداوند از بهتر بودن زنان «تائب» بر او سخن مي‌گويد!!!!
********************
«بنابراين نميشود که فقط بخشي از سوره را منتسب به حضرت ام المومنين عايشه صديقه طاهره سلام الله عليها کرد.»
جناب مجيد عمري!!!
«ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه»
«ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه»
مي‌دانيم در دين شما کاملا طبيعي است که يک سگباز را اميرالمومنين بدانيد، ولي در نزد عقلا محال است که خداوند هم عائشه را مومنه بداند و هم از انحراف قلب او سخن گويد!!!!

الهم العن عائشه

يا علي
51   نام و نام خانوادگي:  مجيد     -   تاريخ:  12 آبان 89 - 22:46:20
آقاي عبدا؟؟؟ اولا"برشما جائز نيست که آنقدر تند رفته ومدام به مادر مومنان توهين کنيد شايد هم شما مومن نيستيد . شما از کجا به عقايد بنده آگاهيد واين هم از سبک مغزي شما شيعيان صفوي است. 1-من هرگز معاويه رياکار ويا يزيد خونخوار را اميرالمومنين نمي دانم. 2-در مورد آياتي که ذکر کردم باز هم دلايل من همان است. 3-درمورد اينکه آنها توبه نکردند :اين يک دروغ بزرگ است که شما نه تنها اين دروغ را به مادر مومنان بلکه به پيامبر نسبت ميدهيد وبه طور واضح شعور ودرک وفهم پيامبر رازير سوال برده ايد.ونظرتان اين است که پيامبر نميدانسته با چه اشخاصي زندگي ميکند.(درتفسير قرآن حکيم از جناب شيخ مکارم شيرازي درسوره تحريم صفحه560 ايشان به توبه آنحضرت اعتراف کرده اند پس اول به مراجع خود ايراد بگيريد) 4-از اينکه مرا عمري نام برديد بايد به اطلاعتان برسانم که من(نه ابابکري ونه عمري وعثماني وعليايي هستم)ولي درمورد اينکه من يک خدمتکار ناچيز حضرت ام المومنين عايشه هستم سپاسگذارم وکسي مادر من است که تسکين القلب پيامبر بوده.ومن فقط پيروقرآن وسنت پيامبر هستم. 5-زندگي خصوصي پيامبر با همسران وخانواده اش به ايشان مربوط است نه به سودجوياني چون شما که مرتبا"خاندان پيامبر رابه خاطر دلايل پوچ زير سوال ميبريد. 6-آيا يادتان رفته که پيامبر فرموده اند که از شما هيچ اجري نميخواهم مگر دوستي با خويشانم.وشما اين خويشان را فقط منتسب به حضرت فاطمه وحضرت علي وحضرت حسن وحضرت حسين رضي الله عنهم اجمعين ميدانيد وهمسران ايشان را جزءخويشان نمدانيد مگر ميشود که داماد ونوه انسان جزءخانواده باشند ولي همسر نباشد پس اگر اينطور است بايد حضرت ام المومنين خديجه راهم جزءخويشان واهل بيت آن حضرت ندانيد. درود وسلام برمادر مومنان جهان حضرت ام المومنين عائشه سلام الله عليها ولعنت خدابردشمنان آن مومنه طاهره
جواب نظر:

با سلام
دوست گرامي
1-    بهتر است در مورد معني ام المومنين به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=8434
2-    شما يزيد و معاويه را اميرالمومنين نمي‌دانيد ، اما بزرگان شما (از جمله مفتي اعظم عربستان) مي‌دانند :
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=16
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=70
3-    اهل البيت يعني اهل خانه‌اي خاص كه حتي شامل هيچ يك از همسران رسول خدا (ص) نمي‌شود ، اما اهل به معني بستگان به صورت عمومي شامل ايشان نيز مي‌شود .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

52   نام و نام خانوادگي:  قدير صحرائيان     -   تاريخ:  02 آذر 89 - 06:03:13
سلام. درمورد نحوه اسلام آوردن عمرابن خطاب هر چه جستجو كردم .موردي يافت نشد.چون آقايون علني شدن دعوت پيامبر(ص)را از پشت گرمي اسلام عمر ميدانند. با تشكر فراوان از زحمات شما عزيزان
53   نام و نام خانوادگي:  جيگول     -   تاريخ:  02 آذر 89 - 08:37:30
جناب (قدير صحرائيان) شما خودتان را خسته نکنيد به نطر من اگر پيامبر قرار بود به اسلام عمر دل خوش کند اصلا دست از دعوت خود بر مي داشت فکر مي کنم خيلي راحت تر بود
54   نام و نام خانوادگي:  شيعه     -   تاريخ:  12 دي 89 - 13:21:12
با سلام خدمت دوستان
55   نام و نام خانوادگي:  mohammad mahdi     -   تاريخ:  15 دي 89 - 14:25:29
سلام.مگر غير از اين است که خروج بر خليفه حرام و خروج کننده قتلش واجب است،مگر نه ايکه عايشه بر خليفه خدا اميرالمومنين علي (ع‏)خروج کرد،با آنکه پيامبر‏(‏ص‏)‏ نهي کرده بود عايشه را از اين عمل در زمان حياتشان!در ضمن جهاد بر زن حرام است،و... .چطور عده اي بيسواد نسبت به اشتباه كردن عائشه شک دارند.اين افراد فقط بهانه درميآورند.
56   نام و نام خانوادگي:  مهران     -   تاريخ:  15 اسفند 89 - 18:40:41
سلام عليکم عزيزان هرهري مذهب رافضي يک سوال اگر همين آيات بينات در شان فاطمه زهرا نازل مي شد شما چه قيل و قالي به راه مي انداختيد؟ آيا نه اينست که مانند کلاغان سياه که بچه شان به دست آدميزاد افتاده مثل مور و ملخ بر سر اهل سنت و جماعت خراب نمي شديد؟ لطفا بزرگترتان جواب دهد
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

چرا وقتي خود عائشه مي‌گويد ام المومنين تنها به معني حرمت ازدواج است ، چرا شما اصرار داريد كه او نفهميده و اشتباه كرده است ؟

فرق ما و شما در اين است كه تمامي ادله را به صورت دقيق نگاه مي‌كنيم ، اما شما تنها آنچه را خود دوست داريد مي‌بينيد !

اما راجع به عائشه ، آيا سوره تحريم در مورد او حفصه نازل نشده است ؟! توبيخ‌هاي مذكور در سوره تحريم را چه مي‌كنيد ؟!

گروه پاسخ به شبهات

57   نام و نام خانوادگي:  ياسر ضياءاللحق     -   تاريخ:  04 فروردين 90 - 11:29:58
سلام عليکم -کسي که اهل منطق است وغناي فکري دارد,در مواجهه با مخالفش از ادبيات زشت والفاظي نظير هرهري مذهب ,کلاغ سياه و... استفاده نميکند.اين کلمات نشانه استدلال است.
58   نام و نام خانوادگي:  فاطمه     -   تاريخ:  27 فروردين 90 - 00:57:40
زحماتتان مأجور ...
59   نام و نام خانوادگي:  عليرضا هاشمپور     -   تاريخ:  19 ارديبهشت 90 - 13:01:35


اعوذ بالله من الشيطان اللعين الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين و هو خير ناصر و معين. الحمد لله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله و اللعن الدائم علي اعدائهم اعداء الله اليوم الي يوم لقاء الله


آقايان مهران و مجيد

ابتدا غسل مادر مومنان در برابر مومنان!!!

«أبو سلمة: دخلت أنا و أخو عايشة على عايشة فسألها أخوها عن غسل النبى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فدعت بإناء نحوا من صاع فاغتسلت وأفاضت على رأسها وبيننا وبينها حجاب»
أبو سلمة مى‏گويد: من و برادر عايشه بر او وارد شديم. برادرش از او درباره غسل پيامبر پرسيد. او ظرفى که تقريباگنجايش يک صاع (تقريبا يک من) داشت طلبيد و بر سرش آب ريخت و بين ما و او حجاب بود.

ممکن است گفته شود که سؤال از مقدار آبى بود که پيامبر با آن غسل مى‏کرد. پاسخ آن روشن است. زيرا
اولا: از غسل پيامبر پرسيدند نه از مقدار آب غسل
ثانيا: اگر سؤال از مقدار آب بود کافى بود عايشه بگويد تقريبا يک صاع، نه آنکه ظرفى که يک صاع آب در آن بود بياورد. ثالثا: عايشه عملا غسل کرد و با ريختن آب روى سرش آن را شروع کرد. معلوم مى‏شود او نيز از سؤال آنها اين را فهميد که بايد عملا غسل کند تا آنها ياد بگيرند. آيا آموختند؟!

نکته قابل توجه ديگر اين است که راوي مي گويد بين ما و او حجاب بود. ولي معلوم است که اين حجاب باز به نحوي بوده است که بدن عايشه (و لو شبَهي از آن) براي راوي (مرد نامحرم) قابل ديدن بوده است. زيرا اگر بدن عايشه اصلا قابل رويت نبوده ديگر معنايي نداشته که عايشه در مقابل آنها عملا غسل کند. و به جاي تعليم غسل به صورت عملي، نحوه انجام غسل را لفظا براي آنها شرح مي داد.

الف – صحيح بخارى، ج &#1777;، ص &#1783;&#1778;، کتاب الغسل، باب الغسل بالصاع.
ب – صحيح مسلم، ج &#1777;، ص &#1778;&#1781;&#1782;، کتاب الحيض، باب &#1777;&#1776;، ح &#1780;&#1778;&#1643;
ج – سنن نسائى، ج &#1777;، ص &#1777;&#1781;&#1779;، کتاب الطهارة، باب &#1777;&#1780;&#1780;، ح &#1778;&#1778;&#1783;&#1643;

وضوي مادر مومنان در برابر مومنان!!!

«أخبرنى سالم سبلان قال: وکانت عايشة تستعجب بأمانته وتستأجره فارتنى کيف کان رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم يتوضأ… وغسلت وجهها ثلاثا ثمّ غسلت يدها اليمنى ثلاثا واليسرى ثلاثا ووضعت يدها في مقدم رأسها ثمّ مسحت رأسها مسحة واحدة إلى مؤخره ثمّ امرت يديها بأذنيها ثمّ امرت على الخدين. قال سالم: کنت آتيها مکاتبا ما تختفى منى فتجلس بين يدى وتتحدث معى…»

سالم سبلان – که به خاطر امانتداريش عايشه او را اجير کرده بود- مى‏گويد: عايشه به من نشان داد که رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله چگونه وضو مى‏گرفت… سه بار (عايشه) صورتش را شست سپس سه بار دست راستش و سه بار دست چپش را شست و سپس دستش را جلو سرش قرار داد و آن را به تمام سرش کشيد و گوشهايش را مسح کرد و بر دو گونه‏اش کشيد. سالم مى‏گويد من آنگاه که عبد مکاتب بودم نزد او مى‏رفتم. او خود را از من نمى‏پوشاند بلکه مقابل من مى‏نشست و با من گفتگو مى‏کرد…
سنن نسائى، ج &#1777;، ص &#1785;&#1779;، کتاب الطهارة، باب &#1784;&#1779;، ح &#1777;&#1776;&#1776;&#1643;

«مکاتب» به بنده‏اى مى‏گويند که با اربابش قرار کرد که خودش را به تدريج از او بخرد که اگر توانست قيمت خود را به او بدهد (حال يا خودش کار کند و يا ديگرى قيمت آن را به صاحبش بدهد) آزاد مى‏شود. در اين جريان، عايشه بعد از آزاد شدن سالم از او حجاب مى‏کرد و اين نشان مى‏دهد که عايشه آنقدر پير نبود که مجاز به بى حجابى باشد آن هم در حدى که بتواند در مقابل نامحرمى وضو بگيرد که لازمه آن کنار رفتن روسرى و معلوم شدن دستها تا آرنج مى‏باشد.



جناب مهران و مجيد شما که اينقدر اتشين از مادرتان عايشه اطاعت ميکنيد و او را ارج مينهيد ممکن است عايشه نسبتي جز مادري با شما داشته باشد.براي مثال خاله ، عمه ، دختر عمو ، دختر دايي يا ... !


از قول عايشه:

زن مى‏تواند پسر بالغى را شير دهد و با اين شير دادن، آن پسر به منزله فرزند او مى‏باشد! او براى اين ادعايش هم به قرآن (!) و هم به سنت استشهاد مى‏کرد.
استشهاد به قران
«عن عايشه قالت: لقد نزلت آية الرجم ورضاعة الکبير عشرا ولقد کان في صحيفة تحت سريرى فلما مات رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم وتشاغلنا بموته دخل داجن فأکلها».
سنن ابن ماجه، ج &#1777;، ص &#1782;&#1778;&#1781;، کتاب النکاح، باب &#1779;&#1782;، ح &#1777;&#1785;&#1780;&#1779;&#1643;
عايشه مى‏گويد: که آيه رضاع کبير(يعنى زنى جهت محرم شدن، پسر بزرگى و يا مردى را شير دهد! )و نيز آيه رجم(مطابق آنچه که اهل سنت گفته‏اند و در پاورقى صحيح مسلم نيز آمده (کتاب الرضاع، ح &#1778;&#1782;) اين عبارت است: «الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما» و در بعض اقوال با اضافه کلمه «البته» يعنى: اگر پيرمرد و پيرزنى زنا کردند حتما آن دو را سنگسار کنيد.) در قرآن بوده و در ضمن صحيفه‏اى زير رختخوابم قرار داشت و چون ما به موت رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مشغول شديم، داجن (بره يا بزغاله‏اى که در اطاق نگهدارى مى‏شد) آن را خورد!

گويا عايشه در هنگام گفتن اين کلمات, فراموش کرده بود که خداوند متعال, خود نگهداري و پاسداري کتاب خويش را به عهده گرفته است.
انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون (حجر/9).


ب :استشهاد به سنت

الف – صحيح مسلم، ج &#1778;، ص &#1784; – &#1777;&#1776;&#1783;&#1782;، کتاب الرضاع، باب رضاعة الکبير، ح &#1779;&#1777; – &#1778;&#1782;&#1643;ب – سنن ابن ماجه، ج &#1777;، ص &#1782;&#1778;&#1781;، کتاب النکاح، باب رضاع الکبير، ح &#1777;&#1785;&#1780;&#1779;&#1643;
ج – سنن أبى داود، ج &#1778;، ص &#1778;&#1778;&#1779;، کتاب النکاح، باب فيمن حرم به، ح &#1778;&#1776;&#1782;&#1777;&#1643;
د – سنن نسائى، ج &#1782;، ص &#1777;&#1776;&#1781; – &#1777;&#1776;&#1779;، کتاب النکاح، باب رضاع الکبير، ح &#1778;&#1778; – &#1779;&#1779;&#1777;&#1782;&#1643;
متن يکي از روايات از صحيح مسلم
«عن عايشه قالت: جاءت سهلة بنت سهيل إلى النبى صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم فقالت: يا رسول اللّه إنى أرى في وجه أبى حذيفة من دخول سالم (وهو حليفه). فقال النبى صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم : أرضعيه. قالت: وکيف أرضعه وهو رجل کبير! فتبسم رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم وقال: قد علمت انّه رجل کبير».
عايشه مى‏گويد: «رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به «سهلة» دختر «سهيل» دستور داد که به پسر خوانده‏اش «سالم» شير بدهد. او گفت: چگونه به او شير بدهم در حالى که او مردى بزرگ است؟! پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله تبسمى کرد و فرمود: من مى‏دانم که او مردى بزرگ است». (يعنى با اين حال مى‏گويم به او شير بده تا با تو محرم شود و تا شوهر تو يعنى «أبو حذيفة» از اينکه او وارد بر تو مى‏شود ناراحت نشود!)

بنابراين از وي روايت شده هنگامي که مي خواست مرداني نامحرم بر او داخل شوند وهمچون محرمى با او نشست و برخاست نموده و خود را از او نپوشاندبه خواهرش ام کلثوم دختر ابوبکر و دختران برادرش عبدالرحمن بن ابي بکر را دستور مي داد تا آن مردان را شير بدهد
بدائع الصنائع ابوبکر الکاشاني حنفي ص&#1781;. المبسوط السرخسي حنفي ج&#1781;ص&#1777;&#1779;&#1781;

از اين گذشته عايشه مدالهاي بسياري در کارنامه خويش دارد:

- تير باران جسد امام دوم شيعيان امام حسن مجتبي سلام الله عليه
- رعايت آيه 33 سوره احزاب !!! و سپاه سالاري در جنگ جمل
- جلوگيري از دفن امام حسن مجتبي عليه السلام در کنار جد مطهرش
- صدور فتاوي غريبه
- شادي در شهادت امام علي عليه السلام
- رابطه با شجره ملعونه و آل ابي سفيان
- فاش کردن راز رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم
- تهمت زدن به تمامي همسران رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم
- حسادت به تمام خلايق زمانش
- خشمگين کردن رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم


البته مدالهاي اين مادر مومنان بحدي زياد است که حقير از بيان تمام انها عاجزم و بيان مختصري نمودم بر فضائل ام الم؟؟؟ين عايشه .

اما نظر شيعه پيرامون اين شخص:
بعد از تير باران شدن جسد مطهر حسن بن علي امام مجتبي عليه السلام به دستور اين ملعونه ، سيد الشهداء حسين بن علي عليه السلام او را طلاق داد و از عنوان ام المومنين بودن خارج شد چون وجود مقدس نبي اكرم امر طلاق زنهايش را در زمان حيات مادى خودش وبعي از آن به اختيار امير المومنين علي عليع السلام گذاشت بعد از اميرالمومنين ، امام حسن عليه السلام و بعد از ايشان به اختيار امام حسين عليع السلام بود ( اثبات الهداي شيخ حر عاملي ج 1 ص 671 حديث 906
باز هم امري يا سوالي بود بنده در خدمتم و اگر ديديد اينقدر کلي عرايضم را بيان نمودم دليل بر اين بود که شبهات بسيار زياد و پراکنده بود. ان شاء الله اگر سوالي بود تک تک بيان نماييد تا خلط بحث پيش نيايد و دوستان بزرگواري چون برادر عزيزم مومن عبدالله و امثالهم بتوانند بصورت متقن پاسخ شبهه را بيان نمايند.

و من الله توفيق
مع السلام و رحمة الله
60   نام و نام خانوادگي:  حامي مادر     -   تاريخ:  19 ارديبهشت 90 - 14:51:10
السلام علي من اتبع الهدي خداوند متعال هسران نبي خداص را تشبيه به مادر کرد نه فقط براي تحريم ازدواج بلکه براي احترام و تعظيم و بزرگداشت آنان چنانچه مفسرين مي نويسند : قرطبي رح : شرّف اللـه تعالى أزواج نبيه صلى اللـه عليه وسلّم بأن جعلـهن أمهات المؤمنين؛ أي في وجوب التعظيم والمبرّة والإجلال وحرمة النكاح على الرجال، وحجبهن رضي اللـه تعالى عنهن بخلاف الأمهات. زمخشري رح : تشبيه لـهنّ بالأمهات في بعض الأحكام، وهو وجوب تعظيمهنّ واحترامهن، وتحريم نكاحهن بيضاوي رح : منزلات منزلتهن في التحريم واستحقاق التعظيم وديگر مفسرين اما اينکه گفتيد :به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه اگر چه «ام المؤمنين» بودن مقام رفيع و دست نيافتنى براى ديگران است؛ ولى سبب نمى‌شود كه از ديگر گناهان آن‌ها چشم پوشى شود؛ پاسخ : جناب قزويني مادر هرگاه گناه و يا خطايي انجام دهد براي انسان مومن در ست نيست آن گناه مادر را باز گو کرده سر منابر بعد از 1400 سال الان باز گو کند مگر نه اين است که خداوند متعال در مورد مادر و پدر مي فرمايد : {وَإِن جَـٰهَدَاكَ عَلَىٰۤ أَن تُشْرِكَ بِى مَا لَيْسَ لَكَ بِهِۦ عِلْمٌ فَڈ تُطِعْهُمَاۖ {وَصَـاحِبْهُمَا فِى ٱلدُّنْيَا مَعْرُوفًاۖ} بازگو کردن خطا و اشتباهات مادر خصوصا آن مادر همسرپيامبر ص و مادر همه مومنان باشد کاري دور از شان يک انسان چه رسد يک مسلمان است
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- سخن شما را با کلام بدون مدرک و سند چند عالم سني خوانديم ! بهتر است نگاهي نيز به روايات اهل سنت در اين زمينه و کلام اعلام اهل سنت ، درمورد معني ام المومنين داشته باشيد ! تا ديگر بي جهت چنين تفسيري نکنيد ! و حد اکثر اين مدارک شما ، تعارض در اقوال علماي اهل سنت است ، و شما بايد در ابتدا حق را در بين آنها ثابت کنيد و بعد براي مناظره با شيعه بياييد !

2- آيا گناه و خطاي زن نوح و زن لوط در قرآن نيامده است ؟ آيا در قرآن توبيخ دو زن از همسران پيامبر (ص) نيامده است ؟ لابد به نظر شما بايد اين آيات نيز بايگاني شوند ، و ديگر خوانده نشوند ؟!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

61   نام و نام خانوادگي:  رقيه     -   تاريخ:  25 تير 90 - 15:53:24
شمايي که حضرت فاطمه رو با عايشه مقايسه ميکنيد واقعا فرق اينکه فاطمه (سلام الله) دختر خود حضرت محمد و حضرت خديجه و اينکه اون عايشه که جزو قاتلين اون هستش فقط زنش هست رو نميدوني؟تو قرآن عايشه توبيخ شده اما سوره اي در شان و منزلت حضرت فاطمه اومده آيا خديجه و عايشه تو يه مقام هشتند؟ عايشه اي که اتش افروز بيشتر جنگ ها و دشمن نوه هاي پيامبر گرامي بود. خدايا مردمان نادان رو هدايت کن.
62   نام و نام خانوادگي:  جعفر الصادق     -   تاريخ:  17 آذر 90 - 11:49:13
با سلام: اينكه شما در اثبات اين هستيد كه از آيه النَّبي أَوْلي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْوَ أَزْوَجُهُ أُمَّهَتهُمْ فقط حرمت ازدواج، تنها معناي «ام المؤمنين» است واحترام به زنان پيامبر را در بر نمي گيرد بسيار امري غريب است.بنده قبلا اثبات كردم كه حرمت احترام را هم شامل مي شود همانطوري كه در ترجمه جناب فيض الاسلام ودشتي اين را ثابت نمودم وشما هم در عوض تلاش فرموديد كه اثبات كنيد اصلا بحث احترام به زنان پيامبر مطرح نبوده وفقط حرمت ازدواج مطرح است.اما براي روشن تر شدن ابهام در موضوع بايد گفت در تفسير علامه طباطبايي رحمه الله عليه در تفسير ايشان بزبان عربي ج16ص277چنين آمده است: وقوله: (وأزواجه أمهاتهم) جعل تشريعي أي انهن منهم بمنزلة أمهاتهم في وجوب تعظيمهن وحرمة نكاحهن بعد النبي صلى الله عليه وآله وسلم http://www.yasoob.com/books/htm1/m016/20/no2076.html ودر همين تفسير به زبان فارسي نيز مطلب چنين آمده است: و ازواجه امهاتهم - اينكه زنان رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) مادران امتند ، حكمي است شرعي و مخصوص به آن جناب ، و معنايش اين است كه همانطور كه احترام مادر ، بر هر مسلمان واجب ، و ازدواج با او حرام است ، همچنين احترام همسران رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) بر همه آنان واجب ، و ازدواج با آنان بر همه حرام است ، ترجمة الميزان ج : 16ص :414 http://www.andisheqom.com/Files/quranshenasi.php?idVeiw=27941&level=4&subid=27941 ونيز در تفسير نمونه جلد 17 صفحه 204آمده است كه تاثير اينكه خدا ازدواج زنان پيامبر را با سايرين حرام كرده است حفظ احترام وحرمت ازدواج با زنان پيامبر است كه عين مطلب نقل مي گردد: ب - حكم دوم در زمينه همسران پيامبر است كه آنها به منزله مادر براى همه مؤ منان محسوب مى شوند، البته مادر معنوى و روحانى ، همانگونه كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) پدر روحانى و معنوى امت است . اين ارتباط و پيوند معنوى ، تنها تاثيرش مساله حفظ احترام و حرمت ازدواج با زنان پيامبر بود، http://www.ghadeer.org/qoran/t_nemona/j17/t1700011.htm همچنين در تفاسير اهل سنت من جمله تفسير ابن كثير آمده: وقوله : ( وأزواجه أمهاتهم ) أي : في الحرمة والاحترام ، والإكرام والتوقير والإعظام همچنين در تفسير قرطبي آمده: الثالثة : وأزواجه أمهاتهم شرف الله تعالى أزواج نبيه صلى الله عليه وسلم بأن جعلهن أمهات المؤمنين ; أي في وجوب التعظيم والمبرة والإجلال وحرمة النكاح على الرجال ، وحجبهن رضي الله تعالى عنهن بخلاف الأمهات آيا تفاوتي بين تفاسير شيعه واهل سنت بود؟؟؟؟؟ اما اينكه شما سعي مي كنيد تا طرفداران خود را به طور غير مستقيم وادار به بي احترامي به زنان پيامبر به خصوص بي احترامي به عايشه وحفصه كنيد وحرمت واحترامي را براي آنان فقط از يك جهت قائل شويد در خور توجه است زيرا اگر عكس اين قضيه مي بود حداقل يكبار هم شده به كساني كه عايشه را در سايت شما منحط خبيث وكافر ومرتد معرفي مي كنند واز لعن خود لذت مي برند و اجر لعن خود را از امام زمان خود مي خواهند كه البته بزرگان وسلف صالح ومتاخرين شيعه بر عليه آنان نظر داده اند شما هم به تبع علما’ خود تذكر مي داديد و مي گفتيد بيان كردن اشتباهات عايشه غير معصوم واحيا’ ناسزا به او سودي نه براي دنيايتان دارد ونه آخرت پس لعن او را نكنيد. نمونه اي از تربيت يافتگان در سايت ولي عصر---ببينيد كه احترام به مادر چطور ياد گرفته اند: 1-عايشه منحرف القلب 2-عمق انحراف عائشه و کجي او3-عائشه ناکثه4-سبحان الله از انحراف عائشه!!! سبحان الله!!!5-عائشه از زنان توبه کار نبود!!!! (ماشا’ الله به علم غيب از كي به ارث برده)6-الهم العن عائشه7-چطور عده اي بيسواد نسبت به اشتباه كردن عائشه شک دارند.اين افراد فقط بهانه درميآورند. (نه ما اهل سنت به اشتباهات عايشه چه در بعضي مسائل فقهي وچه واقعه جمل معترفيم ولي ادب داريم وزبانمان دراز نيست) آهاي كساني كه چنين مطالبي را ذكر مي كنيداگر خيلي ناراحت هستيدكه خدا عايشه را مادرتان قرار داده برويد ابتدا به خدا متعرض شويد. چطورشما در شبكه ولايت داد مي زنيد كه نه ما به عايشه لعن نمي كنيم -ما آقاي الهياري شبكه اهل بيت كه به عايشه توهين مي كندرا رد مي كنيم- اما سوال؟ چرا در سايت خود تذكر نمي دهيد؟؟؟؟
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

فرق بين ما و شما اين است كه ما مدرك ، حرف خود عائشه را مي‌اوريم و شما كلام علماي شيعه را (با اينكه مي‌دانيد عدم جواز تقليد مجتهد از مجتهد ديگر امري مسلم در نزد شيعه است) ؛ مطالبي كه شما آورده‌ايد نه آيه بود و نه روايت كه براي ما حجتي ثابت كند ؛ حال اگر مي‌خواهيد واقعا بحث علمي كنيد و نمي خواهيد مانند دفعات قبل ، وقتي كار به جاي باريك رسيد از بحث فرار كنيد ، لطفا پاسخ بدهيد :

1. خود عائشه نيز معني احترام را نمي‌فهميده است و لذا گفته است من مادر مردان شما هستم و نه زنان

25 حدثنا أبو محمد بن حيان حدثنا أبو يعلى حدثنا إبراهيم بن الحجاج حدثنا أبو عوانة عن فراس عن الشعبي عن مسروق أن امرأة قالت لعائشة يا أمه فقالت إني لست أمك إنما أنا أم رجالكم في التفسير إسناده صحيح
مسانيد فراس المكتب  ج 1   ص 85 ، اسم المؤلف:  فراس بن يحيى المكتب الخارفي الكوفي الوفاة: 129 ، دار النشر : مطابع ابن تيمية - القاهرة - 1413 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمد بن حسن المصري

آيا احترام ام المومنين به نظر شما تنها مخصوص مردان است ؟!‌يعني عائشه تعظيم خود را تنها وظيفه مردان مي‌دانسته است ؟ يا مقصود از آيه چيزي است كه تنها به مردان مربوط مي‌شده است آنهم مردان حاضر در آن زمان و نه عصور آينده ؛ و اين حكم حرمت ازدواج است .
2. آيا احترام همسران پيامبر (ص) امري جديد و براي ما است يا در زمان رسول خدا (ص) و بعد از آن نيز چنين بوده است ؟ آيا صحابه اين احترام را روا داشتند ؟! (از جمله خود همسران پيامبر كه طبق روايت بخاري و مسلم به هم دشنام مي‌دادند و...)
3. با وجود اينكه علماي اهل سنت خود حكم به كفر برخي از زنان و همسران رسول خدا (ص) داده‌اند و حتي ذهبي كه ديد نمي‌تواند از اين حقيقت فرار كند در مورد قتيلة چنين گفته است :
قتيلة
يقال هي أخت الأشعث بن قيس
قال أبو عبيدة تزوجها النبي صلى الله عليه وسلم حين قدم عليه وفد كندة سنة عشر فتوفي قبل أن يقدم عليه
ويقال إنها ارتدت فالله أعلم

سير أعلام النبلاء  ج 2   ص 260  ، اسم المؤلف:  محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله الوفاة: 748 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي

آيا شما حكم به وجوب احترام يك كافر مي‌كنيد ؟ آيا قتيلة به خاطر همسر پيامبر و مادر مومنين بودن مستوجب احترام است ؟ پس چرا ابوبكر و عمر چنين احترامي در مورد او روا نداشتند ؟!اما در مورد تذكر :

وقتي با آيه قران و روايات معتبر اهل سنت (در صحيح بخاري)ثابت شد كه عائشه :

ا. علنا به مقابله با رسول خدا (ص) پرداخته است

ب. علنا به همسران ديگر رسول خدا (ص) فحش داده است .

ج. علنا با عبارت «وقرن في بيوتكن» مخالفت كرده و به جنگ اولوا الامر خود آمده است و (طبق روايت بخاري) فرماندهي جنگ را به عهده گرفته است (و طبق مدارك معتبر اهل سنت) فرقه باغية بوده است و حكم قتل از جانب رسول خدا (ص) داشته است

د. طبق مدارك معتبر در نزد اهل سنت (كه در مناظره قبلي با شما ثابت شد) وقتي خبر شهادت اميرمومنان علي عليه السلام به وي رسيد سجده كرده است ! و دشمني خود را با حضرت بيش از پيش آشكار ساخت

ه. طبق روايات معتبر اهل سنت نظر عائشه نسبت به حضرت علي عليه السلام اينچنين است :  «عائشة لا تطيب له نفسا» !!! با اينكه رسول خدا (ص) به اميرمومنان (ع) فرمودند « لا يحبك الا مومن ولا يبغضك الا منافق» و همچنين بزرگان صحابه گفته‌اند «ما كنا نعرف المنافقين في عهد رسول الله الا ببغضهم عليا» و...

با وجود اين مدارك معتبر اگر تذكر ندهيم (كه بارها تذكر داد‌ه‌ايم) جاي تعجبي ندارد ؛ از شما تعجب است كه چرا حقيقت به اين واضحي را منكر مي‌شويد و به هر دري مي‌زنيد تا بتوانيد مستمسكي براي تعظيم كسي پيدا كنيد كه اين خصوصيات او در نزد شما محرز است .

بر فرض اينكه تمامي سخنان شما درست باشد در آيه قران در مورد پدر و مادري كه بر غير طريق حق باشند آمده است :

«وصاحبهما في الدنيا معروفا» ! و نه بعد از مردنشان !!! و لذا از دعاي براي پدر و مادر منافق و نماز بر انها و ... نهي شده است ! يعني حتي اگر تعظيم هم باشد، تعظيم دنيوي است و بعد از مردن ديگر اين حكم هم برطرف مي‌شود ! بهتر است با توجه به اين قرائن و شواهد دست از ادعاهاي باطل خود برداريد و چشم خود را به حقيقت باز كنيد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

 

 

63   نام و نام خانوادگي:  جعفر الصادق     -   تاريخ:  21 آذر 90 - 18:48:32
با سلام: 1-قبل ازپاسخ به شبهاتي كه مطرح فرموديد-همانطوري كه قبلا گفتم طبق آيه تخيير يعني: (يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا ﴿۲۸﴾ وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۲۹﴾ اى پيامبر به همسرانت بگو اگر خواهان زندگى دنيا و زينت آنيد بياييد تا مهرتان را بدهم و [خوش و] خرم شما را رها كنم (۲۸) و اگر خواستار خدا و فرستاده وى و سراى آخرتيد پس به راستى خدا براى نيكوكاران شما پاداش بزرگى آماده گردانيده است (۲۹) زنان پيامبر همگي در امتحان الهي كه با آن مواجه شدند از ميان دنيا وزينت هاي آن خواستار خدا و آخرت شدند . اما همانطوري كه مي دانيد علت اينكه پيامبر در اثر ناراحتي خود از زنان- آنان را مستقيم طلاق نداد وبجاي آن بنا به نص قرآن مخييرشان نمود به خاطر حبي ومهري زيادي بود كه به ام المومنين عايشه داشت كه حب پيامبر نسبت به عايشه از ساير زنانشان كه آن زمان در قيد حيات بودند بيشتر بود يا به قول امام صادق عليه السلام در اصول كافي ج6ص139( إِنَّمَا خَيَّرَ رَسُولُ اللَّهِ لِمَكَانِ عَائِشَةَ ) اما روايت مذكور به طور مفصل اين است: 4-(( عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ( عليه السلام ) فِي الرَّجُلِ إِذَا خَيَّرَ امْرَأَتَهُ فَقَالَ إِنَّمَا الْخِيَرَةُ لَنَا لَيْسَ لِأَحَدٍ وَ إِنَّمَا خَيَّرَ رَسُولُ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) لِمَكَانِ عَائِشَةَ فَاخْتَرْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ أَنْ يَخْتَرْنَ غَيْرَ رَسُولِ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) الكافي 6/139 ...... قال المجلسي في كتابة مرآة العقول عن الرواية ((موثق 233/21)) اما معناي لِمَكَانِ عَائِشَةَ به نقل از علامه مجلسي در مرآة العقول 21/233 (الحديث السادس) (1): موثق. قوله عليه السلام:" لمكان عائشة" (2) أي إنما لم يطلقهن ابتداء بل خيرهن، لأنه صلى الله عليه و آله كان يحب عائشة لحسنها و جمالها، و كان يعلم أنهن لا يخترن غيره صلى الله عليه و آله لحرمة الأزواج عليهن و لغيرها من الأسباب http://gadir.free.fr/Ar/Ehlibeyt/kutub2/Mirat_ul_Ukul/021.htm اما توضيح اين كه عايشه فرمود من ام الرجال هستم بايد گفت كه اين يك اشتباه فقهي وبرداشت اشتباه عايشه از تفسير آيه بوده كه علماء اهل سنت آن را مفصل شرح داده اند ولي فقط به قول علماء شيعه در توضيح اين مورد بسنده مي كنم.در تفسير نمونه جلد 17 صفحه 205راجع به اين موضوع آمده است: در حديثى مى خوانيم كه زنى به عايشه گفت : يا امه !: ((اى مادر))! عايشه پاسخ داد: لست لك بام ، انما انا ام رجالكم !: من مادر تو نيستم مادر مردان شما هستم )). اشاره به اينكه هدف از اين تعبير، حرمت تزويج است ، و اين تنها در مورد مردان امت صادق است . ولى همانگونه كه گفتيم غير از مساله ازدواج موضوع احترام و بزرگداشت نيز مطرح است ، و لذا زنان مسلمان نيز مى توانستند به عنوان احترام همسران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را مادر خود خطاب كنند. شاهد اين سخن آنكه قرآن مى گويد: ((النبى اولى بالمؤ منين من انفسهم )) اولويت پيامبر نسبت به همه زنان و مردان است و ضمير جمله بعد نيز به همين عنوان بر مى گردد كه مفهوم گسترده اى دارد، لذا در عبارتى كه از ((ام سلمه )) (يكى ديگر از همسران پيامبر نقل شده ) مى خوانيم كه مى گويد انا ام الرجال منكم و النساء: ((من مادر مردان و زنان شما هستم )). http://www.ghadeer.org/qoran/t_nemona/j17/t1700011.htm اما در مورد قتيله كه مرتد شد: سوال ما اين است كه قتيله كه پيامبر حتي يكبار هم با او مباشرت نكرد و فورا طلاق داد ومرتد شد نه جزء اهل بيت (از جهت سكونت در خانه پيامبر) به حساب مي آيد ونه جزء امهات المومنين واصولا قياس عايشه با قتيله قياس ني معناست وقياس در فقه تشيع حرام است.اما چرا شما اين قياس به ذهنتان رسيد بسيار عجيب است؟؟؟-البته شايد علت ارتداد عايشه را واقعه جمل مي دانيد اما بدانيد امام علي (ع) صراحتا حكم به عدم تكفيير كساني مي دهند كه با آنان جنگ كرده اند حتي خوارج واهل صفين.(لا تَقْتُلُوا الْخَوارِجَ بَعْدى فَلَيْسَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ فَاَحْطَائَهُ كَمَنْ طَلَبَ الْباطِلَ فَاَدْرَكَهُ)(بعد از من با خوارج نبرد نکنيد! زيرا کسى که در جستجوى حق بوده و خطا کرده، همانند آن کس که طالب باطل بوده و آن را بدست آورده است، نمى باشد.) كه امام آنان را مجتهد خطاكار مي دانستند http://www.makaremshirazi.org/urdu/nahjolbalaghe/?gid=1&nid=117&cid=307 [ 20035 ] 13 ـ محمد بن الحسين الرضي في ( نهج البلاغة ) عن أمير المؤمنين ( عليه السلام ) قال : لا تقتلوا الخوارج بعدي فليس من طلب الحق فأخطأه كمن طلب الباطل فأدركه ـ يعني : معاوية وأصحابه وسايل الشيعه ج15ص83-84 http://www.rafed.net/books/hadith/wasael-15/15004.html ونيز عن جعفر عن أبيه أن علياً عليه السلام كان يقول لأهل حربه: (إنا لم نقاتلهم على التكفير لهم ولم يقاتلونا على التكفير لنا ولكنا رأينا أنّا على حق ورأوا أنهم على حق) قرب الإسناد للحميري الشيعي ص45و ص49 برواية أخرى ط إيران. عن أبي جعفر عن أبيه أن علياً عليه السلام لم يكن ينسب أحداً من أهل حربه إلى الشرك, ولا إلى النفاق ولكنه يقول: (هم بغوا علينا). انظر قرب الإسناد ص62, وسائل الشيعة ج15ص83 http://www.rafed.net/books/hadith/wasael-15/15004.html ونيز عده اي در لشكر امام در جنگ جمل فكر مي كردند عايشه وگروهش مرتد هستند وبايد اموالشان بعنوان غنيمت اخذ شود ولي امام فرمود كدامتان مي خواهد سهمش را از غنيمت ام المومنين عايشه را بگيرد؟ [ 20021 ] 7 ـ قال الصدوق : وقد روي أن الناس اجتمعوا إلى أمير المؤمنين ( عليه السلام ) يوم البصرة ، فقالوا : يا أمير المؤمنين اقسم بيننا غنائمهم ، قال : أيكم يأخذ أم المؤمنين في سهمه ؟ . http://www.rafed.net/books/hadith/wasael-15/15004.htm پس اينكه شما تكفير ولعن ميكنيد باز خود سوال است؟؟؟؟
جواب نظر:

با سلام
دوست گرامي
مثل هميشه روش شما در تقطيع و تحريف و ناقص نقل كردن مطالب و مغالطه است
1.    در همان لينكي كه شما فرستاديد ، متن علامه مجلسي چنين است :
أي إنما لم يطلقهن ابتداء بل خيرهن، لأنه صلى الله عليه و آله كان يحب عائشة لحسنها و جمالها، و كان يعلم أنهن لا يخترن غيره صلى الله عليه و آله لحرمة الأزواج عليهن و لغيرها من الأسباب، أو أن السبب الأعظم في هذه القضية كان سوء معاشرة عائشة و قلة احترامها له صلى الله عليه و آله،
ايشان براي لمكان دو احتمال لغوي مطرح مي‌كند ؛ دقيقا همانطور كه ما گفتيم ؛ ما گفتيم علاوه بر معني شما معني ديگري نيز متصور است و آن اين است كه « أو أن السبب الأعظم في هذه القضية كان سوء معاشرة عائشة و قلة احترامها له صلى الله عليه و آله» علت اصلي اين طلاق ، بد اخلاقي عائشه و بي احترامي او بوده است ! آيا شما اين معني را براي روايت نديديد ؟ آنهم در لينكي كه خود آورده‌ايد !
http://gadir.free.fr/Ar/Ehlibeyt/kutub2/Mirat_ul_Ukul/021.htm
2.    گفته‌ايد «اما توضيح اين كه عايشه فرمود من ام الرجال هستم بايد گفت كه اين يك اشتباه فقهي وبرداشت اشتباه عايشه از تفسير آيه بوده كه علماء اهل سنت آن را مفصل شرح داده اند ولي فقط به قول علماء شيعه ...»
آيا شما نمي‌گوييد كه عائشه كسي بود كه حتي در بسياري موارد خلفا در فهم مسائل به او رجوع مي‌كردند ؟  چطور در اينجا شد اشتباه فقهي عائشه ، آنهم در مساله مربوط به خود او ؛ آنوقت در مسائلي كه به وي مربوط مي‌شود نظر وي حجت و مدرك سائر صحابه است ؟!
3.    روايتي كه به عنوان شاهد از ام سلمه آمده است ، آيا سند معتبردارد تا بتواند با نظر عائشه تعارض كند يا سند ندارد ؟ اگر سند نداشته باشد ، تنها مدرك معتبر موجود نظر عائشه است (كه چنين نيز هست) ؛ و اگر سند معتبر هم داشته باشد ، براي شما مي‌شود تعارض نظر دو صحابي وهيچ يك حجت نيست ، پس هنوز هم احترامي كه شما مي‌خواهيد نمي‌توانيد از اين ايه ثابت كنيد (چون آيه مجمل است)
4.    در مورد نظر علماي شيعه نيز قبلا پاسخ داده‌ايم و با آيه قران ثابت كرديم حتي اگر احترام لازم باشد ، در فرض عدم ايمان براي زمان حيات انها است
5.    اما در مورد قتيله كه مرتد شد «گفته‌ايد «سوال ما اين است كه قتيله كه پيامبر حتي يكبار هم با او مباشرت نكرد و فورا طلاق داد ومرتد شد نه جزء اهل بيت (از جهت سكونت در خانه پيامبر) به  حساب مي آيد ونه جزء امهات المومنين واصولا قياس عايشه با قتيله قياس ني معناست»
ا. آيا پيغمبر وقتي با او عقد ازدواج بستند پيامبر بودند يا خير؟ آيا خداوند از مرتد شدن قتيلة در آينده با خبر بود يا خير؟ پس چرا جلوي اين ازدواج را نگرفتند ؟
ب. آيا در قرآن آمده كه همسراني كه رسول خدا (ص) با انها مباشرت داشته است ام المومنين هستند يا همه همسران ؟
ج. ازدواج وي را كه قبول داريد ، يك مدرك معتبر بياوريد كه رسول خدا (ص) او را طلاق داده است !
د. خليفه دوم و خليفه اول اعتقاد شما را نداشتند و طبق مدارك اهل سنت ، عمر او را از امهات مومنين خارج كرد
6. در مذهب شيعه قياس درست نيست و تنها «قياس منصوص العلة» قبول است ، انهم نه به خاطر قياس بودن بلكه به خاطر عموميت علت ؛ و در اينجا علت واضح است ، ازدواج منشا ام المومنين بودن است ؛ و قتيله با رسول خدا ازدواج كرده است پس ام المومنين است !
7. گفته‌ايد « بدانيد امام علي (ع) صراحتا حكم به عدم تكفيير كساني مي دهند كه با آنان جنگ كرده اند حتي خوارج واهل صفين.(لا تَقْتُلُوا الْخَوارِجَ بَعْدى فَلَيْسَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ فَاَحْطَائَهُ كَمَنْ طَلَبَ الْباطِلَ فَاَدْرَكَهُ)(بعد از من با خوارج نبرد نکنيد! زيرا کسى که در جستجوى حق بوده و خطا کرده، همانند آن کس که طالب باطل بوده و آن را بدست آورده است، نمى باشد.) كه امام آنان را مجتهد خطاكار مي دانستند» و بعد لينكي فرستاده‌ايد كه همگان را به ديدن ان توصيه مي‌كنيم :
http://www.makaremshirazi.org/urdu/nahjolbalaghe/?gid=1&nid=117&cid=307
زيرا چند نكته را بيان مي‌كند :
ا. خوارج به دنبال حق بودند ولي اشتباه رفتند ولي معاويه و عائشه و طلحه و زبير دنبال باطل بودند و باطلي كه مي‌خواستند (جلوگيري از قدرت يافتن اميرمومنان) را به دست آوردند .
ب. پس ديگر به دنبال جنگ با خوارج نباشيد ، بلكه به دنبال جنگ با اهل باطل (معاويه وامثالهم) باشيد !
كجاي اين عبارت مي‌گويد كه حضرت علي تمامي كساني كه با آنها مي‌جنگيد مجتهد مي‌داند ؟ حضرت به صراحت بين انها و ديگران فرق گذاشته‌اند ! البته شما باز چشم خود را بسته‌ايد و به چيزي استدلال كرده‌ايد كه به نفع شيعه است .
ج . شيعيان و بيشتر اهل سنت ، اتفاق نظر بر كفر خوارج دارند ؛ و حتي اگر حكم كفر نباشد ، باز كسي در وجوب كشتن آنها در صورت بغي شكي ندارد ! چطور شما اين را دليل بر خوب دانستن و مدح انها براي اجتهاد مي‌دانيد ؟! (جالب است كه وجهه حقيقي خود را نشان داده و مدافع خوارج نيز شديد)
د. انچه از كتاب قرب الاسناد اورده‌ايد ، دچار ضعف سندي است ؛ چون تقريبا تمامي روايات قرب الاسناد توسط يك راوي مهمل نقل شده است و اگر با رجال شيعه آشنايي داشته باشيد ، اين مساله را مي‌دانيد !
ه. استدلال كرده‌ايد كه «عده اي در لشكر امام در جنگ جمل فكر مي كردند عايشه وگروهش مرتد هستند وبايد اموالشان بعنوان غنيمت اخذ شود ولي امام فرمود كدامتان مي خواهد سهمش را از غنيمت ام المومنين عايشه را بگيرد؟»!!!
سبحان الله كه اينقدر از مسائل ساده شرعي بي اطلاعيد و ادعاي مناظره داريد !؟ آيا مال مرتد به مسلمانان مي‌رسد يا به خانواده‌اش ؟! اين مساله ساده را مسلمانان مي‌دانستند ؛ مقصود از غنايمي كه صحابه انتظار تقسيم آن را داشتند زنداني‌ها بود كه گمان مي‌كردند بايد به اسارت مسلمانان در آيند ولي حضرت فرمودند اينها مرتد ملي هستند و به سبب رجوع از بغي (و دست برداشتن از جنگ) دوباره به حالت عادي بازگشته‌اند. ازدواج با عائشه و تنها زن موجود در جنگ نيز براي شما حرام است ؛ پس نمي‌توان آنها را به غنيمت گرفت ! به همين سادگي ! چرا شما مساله‌اي به اين سادگي را با چند ضميمه‌ كه از جيب خود آورده‌ايد ، اضافه مي‌كنيد و نتايجي مي‌گيريد كه با اصل دليل هم سازگاري ندارد ؟!
همانگونه كه قبلا نيز گفته‌ايم بهتر است قبل از فرستادن نظر ، كمي در متن ان تامل كنيد ! و از چند نفر عالم در باب مسائل شرعي ان كمك بگيريد !
گروه پاسخ به شبهات

64   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:  15 اسفند 90 - 15:27:22
سلام به همگي دوستان از زحمات شما بخاطر ايجاد چنين فضايي براي بحث و مناظره تشكر مي كنم.قرآن دشمن اصلي اسلام را يهود معرفي مي كند.يهودي كه از زمان شكل گيري وجود منحوسش دائما در حال تاريخ سازي و جعل تاريخ است از كجا معلوم كه كتابهاي اهل سنت مثل صحيح بخاري و...و حتي كتاب هاي شيعه توسط عوامل نفوذي يهود نوشته نشده باشد؟چرا كه هر كدام از اين كتاب ها داراي اشكالاتي هستند كه باعث ايجاد تفرقه در بين مسلمانان ميشود همان آرزويي كه يهوديان در سر مي مي پرورانند.لطفا در اين مورد هم تحليل كنيد .با تشكر
65   نام و نام خانوادگي:  مهرداد     -   تاريخ:  25 اسفند 90 - 02:32:55
به نظر من با اين جماعت سني بحث نكنيد چونكه مولوي و مفتي و صوفي و فلان بهمانشون تو گوششون اينقده حرف مفت خونند كه صحابه خوب بودند و نميدونم عايشه ام المومنين بود و اين شيعيان دارند دروغ ميگن و گوش به حرف قرآن نمي كنند و اينا مرده پرستند (با استناد به چند آيه قرآن! اگه اين عزيزان اين قرآن رو كامل بخونند تو جاهاي متعددي ميبيندد كه از توسل آيه ذكر شده مثل استغفار خواستن فرزندان يعقوب از پدرشان و وسيله گرفتن براي نزديك شدن به خدا و...) بيچاره ها حق هم دارند چون ناكثان زمان مثل معاويه لعنت الله عليه و يزيد ميمون باز خيلي يه شيعيان حضرت علي مرتضي(ع) ستم كرده (اگه مراجعه به تاريخ شود معلوم ميشه معاويه دستور داده بود در تمام بلاد در مساجد به جانشين بر حق دشنام بدند و وي را مرتد بدانند و هركسي از علي و شيعه علي نام ببرد كشته ميشه)خوب معلوم ميشه به نفع اينا ميشه چون تاريخ رو همينا نوشتن(تاريخ نويسان دروغگو وابسته به حكومت و فقط چندتا از تاريخ نويسان شيعه كه آنها هم فراري بودند از دست حكومت كه ما الان كتابهاشون رو داريم مثل كتاب اسرار آل محمد از سليم بن قيس اگه اشتباه نكنم)اين ناكثان صدها ميليون مسلمان رو از اسلام ناب محمدي به دور كردند خوب اين سني ها هم همون مردم نسل به نسل حكومت زمان قديم اند كه موندند و ما هم همون شيعيان حضرت علي... در كل اينا هدايت بشو نيستند البته به غير از كسايي كه بدون تعصب دنبال تحقيق و واكاوي قضاياي آن موقع هستند مانند علامه تيجاني و ... اللهم عجل لوليك الحسن...
جواب نظر:

 

66   نام و نام خانوادگي:  عبدالله (فاني)     -   تاريخ:  05 تير 91 - 20:25:39
با سلام و خسته نباشيد به همه شما که دست آمريکا و اسراييل را از پشت بسته ايد شما چطور به خودتون اجازه ميدهيد که به ناموس پيامبر (ص) که بهترين مخلوقات است تجاوز کنيد شرم کنيد به من بگوييد کدام نصراني يا يهودي به ناموس پيامبر خودش يا ياران پيامبرش اهانت کرده . دوماً در قبر از پرسيده نميشود که حضرت علي (رض) چي کار کرد يا ام المومنين عايشه صديقه بلکه از اعمال خود ما پرسيده ميشود . پس کمي به فکر قبر و عذاب قبر خودتون باشيد که در اونجا جز اعمال شما هيچ چيز ديگه با شما نيست و جز خداوند متعال هيچ ياوري نداريم. واي بر ما که بر ناموس پيامبر خود تهمت مي زنيم آيا پست تر از شما که حتي حيوان از شما شرافت داره وجود داره!
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
اعتقاد شيعه در مورد عايشه اين نيست. شيعيان عايشه را از اعمال منافي عفت پاك مي دانند بلكه در اعتقادات و اعمال سياسي و... اشكال وارد مي دانند هدف از ابراز اين سخنان اين است كه بگوييم اين سخنان در كتب اهل سنت آمده يا بگويند اشتباه است و تمام كتبشان صحيح نيست يا اگر معتقدند كتاب بخاري و مسلم صحيح اند اين ها را بايد جواب دهند و ديگر اينهمه عايشه را مطلقا بي اشكال ندانند هدف بيان اين تضادها در سخنان و اعمالشان وكتبشان است.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
67   نام و نام خانوادگي:  مسلمان     -   تاريخ:  06 تير 91 - 17:57:54
بسم الله الرحمن الرحيم ضمن تشکر ويژه از شما و همکاران گراميتان سوالي داشتم و اينکه کسي براي ما شبه اي مطرح کرده که عايشه زني جوان بوده و وقتي پامبر گرامي اسلام وفات کردند هنوز جوان بوده و نياز هاي عاطفي و جنسي داشته و اينکه اجازه ازدواج نداشته ظلم به ايشان ميشه . با توجه به اينکه ايشان مباني اسلامي رو زياد قبول ندارن وفقط مباحث عقلي رو ميپذيرن لذا خواهشمند ام پاسخي عقل پسند اگر وجود دارد بيان کنيد . اجرکم عند الله ممنون
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
خداوند زنان پيامبر را در بودن با پيامبر صلي الله عليه و آله و يا جدايي از ايشان مخير كرد و خودشان چنين پذيرفتند خداوند مي فرمايد:«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَميلاً * وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظيماً» ؛ اى پيامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگى دنيا و زرق و برق آن را مى‏ خواهيد بياييد با هديه‏اى شما را بهره‏ مند سازم و شما را بطرز نيكويى رها سازم! # و اگر شما خدا و پيامبرش و سراى آخرت را مى‏ خواهيد، خداوند براى نيكوكاران شما پاداش عظيمى آماده ساخته است.»(سوره احزاب آيات 28 و 29)
خداوند چنين خواسته و او حكيم علي الاطلاق است او به اين نياز در آنها آگاه بوده حتماً ازدواج آنها مشكلاتي ايجاد مي كرده كه از تحمل چنين وضعيتي براي آنها بدتر بوده مثلاً باعث تباه شدن آخرت آنها مي شده و حال اينكه اين كار فقط سخت دنيايي را براي آنها داشته است.
در ثاني خود آنها چنين اعتراضي نداشته اند حتماً براي آنها مشكل نبوده.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
68   نام و نام خانوادگي:  مرگ بر ضد اسلام     -   تاريخ:  24 مرداد 91 - 14:18:42
به گفته امام خميني : هرچه فرياد داريد بر سر آمريکا بکشيد تو را به خدا از تهمت زدن به همديگه خوداري بکنيد به فکر رهائي مسلمانان از دست توطئه هاي آمريکا و اسرائيل و يهوديان صهيونيست و مسيحيان صهيونيست(تمام روئساي جمهور آمريکا و کشورهاي غربي) باشد. آيا ميدانستيد يکي از فرقه هاي مسيحيان(پروتستانها) دنباله روي يهوديان ضد مسيح هستند
69   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:  20 شهريور 91 - 16:49:27
اي بد بخت ما به ناموس رسول خدا کار نداريم عايشه مبرا از افک است وقران نيز اورا از تهمت ناموس پک دانسته ولي عايشه خود بايد فکر ميکرد درنبوت پيامبر شک نکند و او را ازار ندهد با علي جنگ نکند جنازه امام حسن را تير باران نکند ويا فتوا به شير دادن به بزرگان ندهد (رضاي کبيره)چرامثل ديگر زنان پيامبر که دستور صريح قران در خانه ننشست تا جايي که خود در اخر عمر احساس ندامت کرد اينها همه نمونهاي ازلکه ي ننگ روي دوش اوست تا قيامت باهيچ ابي پاک نمي شود
70   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:  20 شهريور 91 - 16:59:09
اي سني چطور از مادريکه خدا اورا کافر دانسته حمايت ميکني با ان کارنامه رنگينش شکي نيست لجاجت با اهل بيت رسول الله درميان است وگرنه هيچ اعمال خوبي ندارد
71   نام و نام خانوادگي:  فاطمه     -   تاريخ:  12 خرداد 92 - 15:43:34
باسلام. اگر کسي در مورد اعلم واصلح بودن حضرت علي عليه السلام شک دارد بدون تعصب سخنراني هاي دکتر شريعتي را کامل گوش دهد وبعد قضاوت کند متشکرم
72   نام و نام خانوادگي:  محمد خادم اهل بيت     -   تاريخ:  28 آبان 92 - 12:14:47
با سلام خدمت همه برادران و دوستداران راه حق
من ميخاستم يک نکته مهم در مورد آيه 6 سوره احزاب( ام المومنين) بگم که متاسفانه نشنيدم که کسي از علما و يا دوستان به ان اشاره کرده باشه.... اگه به اول آيه توجه کنيد آيه در مورد زنان پيامبر نيست بلکه در مورد پيامبر و تعظيم شخصيت آن حضرت نازل شده و ميفرماييد که پيامبر بر مومنين از خودشان مقدمتر است و زنان ايشان مادرشان هستند واضح است که هدف تعظيم زنان نيست و اين هم نيست که زنان پيامبر به درجه اي رسيدن که حالا مقام بدست اوردن بلکه هدف صرفا تحريم ازدواج بعد از پيامبر است و براي تکريم پيامبر نازل شده است.....
73   نام و نام خانوادگي:  طلبه امروزي     -   تاريخ:  10 ارديبهشت 93 - 13:34:02
اين مقاله را خواندم
دلائل اين مقاله کافي نيست
اکثر مفسرين شيعي مراد از امّ المؤمنين را در جهت مقام و حرمت نکاح مي دانند
مرحوم طباطبايي در زير اين آيه صريحاً مي گويد که احترام زنان پيامبر همانند احترام مادران نسبي است و بعد وجه دوم را که همان حرمت نکاح است را نقل مي کند
74   نام و نام خانوادگي:  سيد     -   تاريخ:  27 خرداد 93 - 04:33:32
سلام عليکم ورحمه الله / روايتي هست که زياد ديدم در شبکه ميخوانيد اما ترجمه اش رو پيدا نکردم .. لطف کنيد ترجمه بفرماييد و يک توضيح هم در مورد همين روايت بدين : در پاورقي اين روايت امده که سندش تا شعبي صحيح و بعدش مرسل ! يعني چون شعبي پيامبر رو نديده پس مرسله .. من يه عبارت ديدم در مورد مراسيل شعبي به اين مضمون :
قال أَحمد العِجْلي: مرسَل الشعبي صحيح، لا يكاد يرسل إِلا صحيحًا /
وقال ابن معين وأبو زرعة وغير واحد الشعبي ثقة وقال العجلى سمع من ثمانية وأربعين من الصحابة وهو أكبر من أبي إسحاق بسنتين وأبو إسحاق أكبر من عبدالملك بسنتين ولا يكاد الشعبي يرسل إلا صحيحا
در اين مورد هم توضيح بفرماييد و همچين ترجمه بفرماييد اين اقوال رو و خود اين روايت رو .. پيشاپيش تشکر ميکنم / ياعلي مدد
أَنَّ نَبِيَّ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَزَوَّجَ قُتَيْلَةَ بِنْتَ قَيْسٍ ، وَمَاتَ عَنْهَا ، " ثُمَّ تَزَوَّجَهَا عِكْرِمَةُ بْنُ أَبِي جَهْلٍ ، فَأَرَادَ أَبُو بَكْرٍ أَنْ يَقْتُلَهُ ، فَقَالَ لَهُ عُمَرُ : إنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ " لَمْ يَحْجُبَهَا ، وَلَمْ يَقْسِمْ لَهَا ، وَلَمْ يَدْخُلْ بِهَا ، وَارْتَدَّتْ مَعَ أَخِيهَا عَنَ الإِسْلامِ ، وَبَرِئَتْ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى ، وَمِنْ رَسُولِهِ " ، فَلَمْ يَزَلْ بِهِ حَتَّى تَرَكَهُ .
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
1. ترجمه متن اول: عجلي گويد: مرسل شعبي صحيح است هيچ روايت مرسلي ندارد مگر اينکه صحيح است. ابن معين و ابوذرعه و ديگران شعبي را ثقه مي دانند از 48 صحابي روايت نقل مي کند از ابواسحاق دو سال بزرگتر است و ابو اسحاق از عبدالملک دو سال بزرگتر است روايتي را مرسل ذکر نکرده است مگر اينکه صحيح است.
2. دوست گرامي اين نظر ايشان است ولي از نظر ما روايت کسي که عمري امام علي عليه السلام را سب کند و لعن نمايد هيچ ارزشي ندارد و همين اعمال او چنين تصحيحاتي را زير سوال مي برد.
در کتب رجالي شيعه از او مذمت شده و وي را با عناوين « هو الخبيث الفاجر الكذاب المعلن بعدائه لأمير المؤمنين ( عليه السلام) » ذکر کرده اند (معجم رجال الحديث - السيد الخوئي - ج 10 ص 210)
3. رسول الله صلي الله عليه و اله با قتيله ازداوج نمود و بر اين ازدواج بود که از دنيا رفت. بعد از ايشان عکرمه با او ازدواج نمود. ابوبکر خواست او را بکشد که عمر گفت: رسول الله صلي الله عليه و اله او را امر به حجاب نکرد و براي او سهمي مشخص نکرد و با او هم بستر نشد او با برادرش از اسلام مرتد شدند و از خدا و رسول برائت جستند و همواره بر اين حال بود.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
75   نام و نام خانوادگي:  English muslim     -   تاريخ:  13 تير 93 - 15:16:50
سلام. خواهش ميکنم هر کس اين پيام رو ميبينه و ميتونه کمک کنه
دوستي دارم اهل کشور مالزي و اهل سنت. باهم راجع به مسائل شيعه و سني حرف ميزنيم.
من منابعي ميخوام به زبان انگليسي يا به زبان مالزيايي. مثلا همين مقاله که نوشتيد رو به زبان مالزيايي يا انگليسي در اختيارم بزاريد. ذکر منابع هم فقط از اهل سنت باشه. اگر ممکنه منابعي هم باشه که در دسترسش باشن يا آنلاين هم بتونه پيدا کنه
خواهشا و خواهشا اگر منابعي داريد که به زبان مالايي باشه بهتره چون زبان مادري رو قاعدتا راحتتر ميفهمه .
به غير از اين مقاله منبعي هم ميخوام که مسائل مختلف شيعه و سني رو به طور شفاف و با منابع معتبر توضيح داده باشه. بازهم به زبان انگليسي يا مالزيايي(مالايي) باشه. البته بازم ميگم اگه به زبان مالايي باشه خيلي خيلي بهتره. من هرچقدر گشتم چيزي پيدا نکردم
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اگر قسمت بالايي سايت سمت چپ را نگاه کنيد، نوشته است English اگر روي آن کليک کنيد مي توانيد مطالب سايت را به زبان انگليسي ملاحظه کنيد اما فرستادن مطالب به زبان مالزيايي براي ما امکان ندارد 
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
76   نام و نام خانوادگي:  English muslim     -   تاريخ:  14 تير 93 - 14:10:02
دوست عزيز اون قسمت بالاي سايت سمت چپ رو قبلا ديدم. ولي اون قسمت رو از گوگل ترنسليت استفاده کردين. درست ترجمه نميکنمه. چک کردم که ميگم
هم اشتباه ترجمه ميکنه هم قسمتهاي عربي رو نميدونه چي بزنه و اشتباه مينويسه . گوگل ترنسليت نقايص زيادي در ترجمه لغت داره و توان ترجمه متن هم نداره
خواهشا هرکس اگه ميتونه کمک کنه
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در همان قسمت، مقالات فارسي و يا عربي به زبان انگليسي ترجمه شده است و اگر روي هر کدام از مقالات کليد را نگه بداريد نام مقاله مشخص است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
 
77   نام و نام خانوادگي:  english muslim     -   تاريخ:  20 تير 93 - 02:47:43
can you understand English ????????????????
آقا جان من دکتراي نانوتکنولوژي هستم. خير سرم کامپيوتر در حد برنامه نويسي سطح بالا ميفهمم. انگليسي هم خير سرم ميفهمم. اين مقاله هاي شما توسط گوگل ترنسليت ترجمه شده به انگليسي (translategoogle) . متن اين مقاله ها اشتباه به انگليسي ترجمه شده. بابااااا بخونيد متوجه ميشيد. به طور اتفاقي بعضي جاها درست ترجمه شده. بابا برادر گرامي خر نيستيم که يکم سواد داريم. google translate ميفهميم چيه. اکثر جاهاي خود متن مقاله اشتباه ترجمه شده. اي باباااااااااااا. بايد مقاله هاتون توسط انسان دوباره به انگليسي ترجمه شه. اينطوري که نميشه مقاله ترجمه کرد که. همش اشتباهه.
آخه اين چه وضعشه ايها الناااااااااااااااااسسسس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بابا نصف دنيا انگليسي ميفهمن. بخش انگليسيتون رو فعال کنيد. آدم استخدام کنيد براتون ترجمه کنه درست. نه اينکه از گوگل ترنسليت استفاده کنيد.
من چه اميدي داشتم از شما به زبان مالايي اطلاعات بگيرم. نگو مالايي که هيچ بخش انگليسي تون هم ميلنگه.
plz help meeeeeeeeeeeeee
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
بخش ترجمه ترنسليت گوگل خيلي وقت است که تعطيل شده و لينک آن فعال نيست
انشاءالله در آتيه نزديک نسخه انگليسي سايت رونمايي خواهد شد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)




  [1] [2]   صفحه قبل

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما