* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 26 ارديبهشت 1387 | تعداد بازديد: 3645 | |
فتوحات بنياميه | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: فتوحات بني أميه شبكه سلام: 26 ارديبهشت 1387 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * آقاي هدايتي موضوعي كه مطرح شده و اين روزها در بوغ و كرنا كردهاند و روي آن مانور ميدهند، مسئله فتوحات و كشورگشائيهاي بني أميه بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و در زمان خلفاء است. يكي از نويسندگان گفته است كه اسلام به وسيله فتوحاتي كه بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رخ داده، به ويژه دوران بني أميه گسترش پيدا كرده است. يعني ادعاء دارند كه اگر اين فتوحات و كشورگشائيهايي كه بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رخ داد، نميبود، هرگز اسلام اينگونه گسترش پيدا نميكرد. ما ادعاي مقابل اين را داريم و ميخواهيم شرح و توضيح آن را از شما بشنويم. استاد حسيني قزويني در رابطه با قضيه فتوحات، بارها همين شبكه سلام و بعضي از عزيزان أهل سنت زنگ زدهاند و به كرات اين سؤال را داشتهاند كه اگر شما فتوحات بني أميه را ناديده ميگيريد، اكنون ما ايرانيها مسلمان هستيم، به بركت همين فتوحات بوده يا در خيلي از كشورها كه فتوحات وارد مرزها شد، اسلام هم دوشادوش آن وارد شد. حتي يكي از نويسندگاني كه بيش از حد به سمت بني أميه غش ميكند، اخيرا در يكي از مجلات داخل كشور گفته: اين فتوحاتي كه بني أميه انجام دادهاند و كارهايي كه كردهاند، همه جلوههاي تمدن اسلامي است و مفاخر براي تمام مسلمانان. فتوحات بني أميه مساوي است با اسلام. اگر اينها اسلام نيست، پس اسلام چيست؟ آقايان اسلام را مساوي دانستهاند با فتوحات بني أميه. البته من در اين زمينه، در چند مقاله مفصل پاسخ دادم. هم در سايتمان هست و هم در هفته نامه افق حوزه در دو شماره گذشته چاپ شد. عزيزان ميتوانند ببينند. وقتي اين مقالات چاپ شد، شايد بيش از 50 نفر از اساتيد حوزه و دانشگاه تماس گرفتند و اظهار تشكر كردند كه حقائق پنهان تاريخي را بيان كرديد. نكتهاي كه قابل توجه است، اگر چنانچه ابن تيميه از اين فتوحات مباهات ميكند و برابر اسلام ميداند يا آقاي احسان الهي ظهير، فتوحات بني أميه را عامل اصلي گسترش اسلام ميداند، ما از آنها گلايهاي نداريم و جز اين چيز ديگري نميتوانند بگويند. ولي وقتي يك روحاني و جوان شيعهاي كه خودباخته است و بيش از آن حدي كه تصور ميشود و به آن طرف غش ميكنند، اينچنين عبارتها واقعا درد آور است و قلب مقدس ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) را قطعا به درد ميآورد. آقايان اگر بخواهند نسبت به مباهات ابن تيميه از فتوحات بني أميه اطلاعي داشته باشند، كتاب منهاج السنة ابن تيميه، جلد 2، صفحات 36 و 46 و 49 را ببينند كه در فتح شام، عراق، خراسان و آفريقا، آنچنان اين قضيه را بال و پر داده و ميگويد اين فتوحات تنها عامل گسترش اسلام بوده است. حتي آقاي ابن تيميه با كمال وقاحت آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) را مورد مؤاخذه قرار داده و انتقاد ميكند و ميگويد: در زمان علي فتوحاتي صورت نگرفت، پس اسلام گسترش نيافت. با آمدن علي روي كار، اين فتوحات متوقف شد، بلكه جنگهاي داخلي نيز پيش آمد. منهاج السنه لإبن تيمية، ج7، ص199 اي كاش آقاي ابن تيميه توضيح ميداد كه اين فتنههايي كه در دوران 5 ساله آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) اتفاق افتاد، عامل اصلي اين فتنهها چه كساني بودهاند؟ چه كساني شعله فتنه جنگ جمل را با 30 هزار كشته از دو طرف شعلهور كردند؟ فتنه جنگ صفين 18 ماه و با 110 هزار كشته را چه كسي روشن كرد؟ فتنه خوارج كه 4 هزار كشته داد را چه كساني شعلهور كردند؟ اي كاش كساني كه از ابن تيميه حمايت ميكنند، اين فتنههاي دوران 5 ساله خلافت اميرالمؤمنين (عليه السلام) را تحليل ميكردند و منشأ اين فتنهها را مييافتند. اخيرا هم يكي از آقايان وهابيها به نام محمد علي در كتاب تحفه جعفريه، جلد 4، صفحه 369 ميگويد: كان لمعاويه في زمن عمر و عثمان فتوحات كثيرة ... . معاويه در زمان عمر و عثمان فتوحات زيادي داشت ولي در زمان علي فتوحات نداشتيم. بنده إن شاء الله عرض خواهم كرد كه اين فتوحات يكي از عوامل اساسي است براي ايجاد شبهه به آئين مقدس اسلام. بعضي از معاندين و مستشرقيني كه دل خوشي از اسلام ندارند و اسلام را دين شمشير و دين زور و خشونت ميدانند، در مقالات و كتابها و سخنرانيهاي خودشان، عمده عامل اين تهاجم به حوزه اسلام را، همين فتوحات بي حد و حساب و بدون قانون ميدانند كه مخالف با قرآن و سيره و سنت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود. * * * * * * * آقاي هدايتي ما افتخار ميكنيم كه در زمان اميرالمؤمنين (عليه السلام) فتوحات رخ نداده است. چون در زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فتوحات رخ نداده و تمام جنگهاي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دفاعي بوده و به حريم مسلمانان و اسلام هجوم ميآوردند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و مسلمانان دفاع ميكردند، و آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه نفس پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بوده است، همانند ايشان دست به فتوحات نزد. ديگران نفس پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نبودند كه عملكردشان مانند پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) باشد. جناب استاد حسيني قزويني! اين فتوحات و كشورگشائيهايي كه بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رخ داده، آيا با اهداف عاليه اسلام و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هماهنگي داشته يا منافات داشته است؟ استاد حسيني قزويني بهتر اين است كه ما نگاهي به سيره انبياء و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) داشته باشيم و ببينيم كه در سيره پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و انبياء كه در قرآن از روش و سيره آنان تمجيد شده، استفاده ميكنيم كه سيره پيامبران الهي براي رهانيدن انسانها از ظلمت و ضلالت و گمراهي بوده و هدف پيامبران، احياء مظاهر الهي و انساني بوده است. در سوره احزاب، در مورد نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اينچنين ميخوانيم: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا سوره أحزاب/آيه45 وَ دَاعِيًا إِلَي اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرَاجًا مُنِيرًا سوره أحزاب/آيه46 اي پيامبر! ما تو را گواه و بشارت دهنده و انزار دهنده فرستاديم و تو را دعوت كننده به سوي خدا به فرمان او قرار داديم و چراغي فروزان و روشني بخش. ما ميبينيم كه در اينجا صراحتا اهداف نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را معرفي ميكند. نميگويد تو را به عنوان فاتح بلاد و كشورها فرستاديم، بلكه ميگويد دعوت كننده فرستاديم. نكته ديگر اينكه، روش پيامبران و دعوتشان بر اساس اخلاق خوش و منطق بوده است نه شمشير و زور: ادْعُ إِلَي سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ سوره نحل/آيه125 يعني مردم را با حكمت و اخلاق و موعظه نيكو به سوي خداوند دعوت كن در آيه ديگري ميگويد: لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ سوره بقره/آيه256 يا در آيه ديگر ميگويد: فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ سوره شوري/آيه48 اي پيامبر! اگر مردم از تو روي ميگردانند، ما تو را حافظ آنها قرار نداديم بلكه تنها رسالت تو فقط ابلاغ است. نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در طول اين 23 نبوت خود، تمام جنگهاي ايشان، همه دفاعي بوده نه ابتدائي و تهاجمي. حتي قرآن صراحتا ميگويد: وَ قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَ لَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ سوره بقره/آيه190 با آنهايي بجنگيد كه با شما ميجنگند. نگفته كه براي فتح فلان كشور لشكركشي كنيد. لذا ميبينيم كه ما در اين 83 جنگ و سريهاي كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) انجام داد، محققان أهل سنت بر اين باورند كه تمام كشتههاي جنگها و سريههاي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، به هزار نفر نميرسد. يعني مقايسه كنيد تمام اين جنگها را، با حمله خالد بن وليد به قبيله مالك بن نويره كه مسلمان بودند و پشت سر او نماز ميخواندند، چهره اسلام را يك چهره خشن و متكي به شمشير نشان دادند و هدفشان رسيدن به آمال شيطاني بود كه تجاوز كردند به همسر مالك بن نويره. يكي از محققان أهل سنت به نام دكتر محمد عماره، كه عضو مجمع بررسيهاي مصر است، يك كتابي دارد به نام الغرب و الاسلام. در آنجا صراحتا تمام افرادي را كه در جنگ با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كشته شدند، آمار دقيقي داده با ذكر منابع. ميگويد در عصر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مجموع كشتهها، 181 نفر از مسلمانان بود و 202 نفر از مشركان. بعد ايشان ميگويد در جنگ بني قريضه كه آنها خيانت كردند و آقاي سعد بن معاذ را به عنوان داود انتخاب كردند و ايشان هم طبق آئين يهود قضاوت كرد، حدود 700 نفر از يهوديان بدون جنگ كشته شدند. اگر چنانچه ما همان را هم اضافه كنيم، مجموع كشتههاي دوران پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، 1083 نفر ميشود. لذا ميبينيم كه دعوت پيامبران براي كشورگشائي نبوده است و به زور شمشير و سر نيزه، هيچ روستائي و شهري و كشوري را براي اينكه مسلمان كنند، در تاريخ انبياء نيست. حتي يك روايت ضعيف هم نداريم كه از فضائل نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را كشورگشائي معرفي كرده باشد. لذا با توجه به توضيحي كه بنده دادم، نتيجه ميگيريم كه اهداف بعثت انبياء براي گسترش فرهنگ توحيدي و گسترش عدالت و برادري بين مردم بوده و براي اينكه مردم را از ظلمت و شرك و جهالت و جنگ و خونريزي نجات بدهند و مدينه فاضله در كشورهاي اسلامي ايجاد كنند. * * * * * * * آقاي هدايتي ما نتيجه ميگيريم كه تمام كشورگشائيهايي كه بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) صورت گرفته، نه تنها در جهت منافع اسلام نبوده و نه تنها باعث سربلندي و افتخار اسلام نبوده، بلكه يك سلسله عملياتهاي غير شرعي و اسلامي بوده كه مخالفت صريح با آيات قرآن و منش و روش سنت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) داشته است. شايد مثلا چند صباحي ديرتر وارد اسلام ميشد، ولي بدون جنگ و خونريزي. همچنانچه قرآن ميفرمايد اگر يك نفر خونش به ناحق ريخته شود، مانند اين است كه تمام انسانها كشته شدهاند. اسلام ارزش فراواني به خون انسانها ميدهد. دليل قاطع و روشن اينكه، با اينكه ايران در زمان خليفه دوم فتح شده، ميبينيم كه ايرانيان عزيز، دوست داران و پيروان أهل بيت (عليهم السلام) هستند كه اين نكته بررسي خواهد شد كه علل گسترش فرهنگ أهل بيت (عليهم السلام) در ايران، وجود فرزندان امامزادگان و ائمه (عليهم السلام) بود كه با منش و روش و اخلاق نيكوي خودشان، مردم عملا اسلام واقعي را در چهره آنان ميديدند و با آغوش باز ميپذيرفتند. سؤال من اين است كه: اهداف اينها مغايرت مستقيم دارد با آيات قرآن و سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و هدف كلي انبياء. پس هدف اينها از كشورگشائي بعد از حيات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، چه بوده است؟ استاد حسيني قزويني در مورد اهداف بني أميه از اين كشورگشائي ها يا ديگر فتوحات، اگر بخواهيم اين را خوب تحليل بكنيم. شايد احتياج به جلسات متعددي باشد، ولي به صورت كوتاه اشاره ميكنم به اهداف اين آقايان در اين فتوحات. بررسيها نشان ميدهد كه هدف دودمان بني أميه اين بوده كه با كشورگشائي ها به اموال و غنائم و كنيزان زيبا و حكومت در قصرهاي آنچناني برسند. كافي است كتاب فتوح مصر و اخبارها را كه يكي از علماي بزرگ مصر نوشته، نگاه كنيد. در اينجا مفصل آورده كه هدف اين جنگها، جمع آوري اموال بوده و بعد شواهد و ادله متعدد از تاريخ ميآورد. مثلا در قضيه فتح آفريقا كه عبد الله بن سعد به آنجا رفته بود، كاري نداشت كه مسلمان بشوند يا نه. با آنها قرار داد ميبست كه بايد ساليانه فلان مقدار پول را بدهند به ما و غنائم را تاريك را بدست ميآوردند و بعد از بدست آوردن غنائم، حتي اسمي از اينكه اسلام بايد منتشر شود يا شما بايد به اسلام ملتزم شويد، به چشم نميخورد. در قضيه جنگ نوبه، آوردهاند كه آقاي حارث بن يزيد جنگ مفصلي انجام ميدهد و عاقبت هم انبوهي از اموال مردم را به دست ميآورد و كاري هم ندارد كه مردم مسلمان ميشوند يا نه، اسلام گسترش پيدا ميكند يا نه. در فتح ارمنستان، تقاضاي فاتحان اين بود كه شما بايد ساليانه 360 كنيز زيبا در اختيار ما قرار دهيد و 17 نفر از آنان بايد زن شيرده باشند. فتوح مصر و اخبارها، ص318 و 319 همين محقق مصري در صفحه 340 ميگويد: حسان بن نعمان در سال 78 هجري، يعني در اوج قدرت بني أميه، وقتي وارد آفريقا شد و آنجا را فتح كرد، تنها تلاش آنها اين بود كه زنان و دختران زيباي منطقهرا به عنوان غنائم جنگي به دست آورند و حتي خود حسان بن نعمان، 200 كنيز زيبا و ماهرو به به عنوان غنائم جنگي به دست آورد و حتي بعضي از فرماندهان بودند كه بر اثر ازدواج با اين مسيحيها و كنيزها، نه تنها اسلام را گسترش ندادند، بلكه خودشان مسيحي شدند. إن شاء الله نمونههايي از اينها را خواهيم گفت اين فرماندهان نه تنها مسلمان نشدند، بلكه بخاطر اين كنيزان، اسلام را نيز از دست دادند. اين مشخص است كه هدف اينها از فتوحات و كشورگشائي، گسترش اسلام نبوده است. لذا در بعضي از موارد، برخي از منافقان به عنوان فرمانده سپاه اسلام انتخاب ميشدند يا وليد بن عقبه شرابخوار يا خالد بن وليد متجاوز به عنف و قضاياي ديگر كه در تاريخ اسلام ثبت شده كه اين جنايات توسط فرماندهان سپاه اسلام انجام شده است. * * * * * * * آقاي هدايتي در مورد نظر علماي أهل سنت درباره دودمان بني أميه كه اين همه سرافكندگي و جنايت آفريدند در عرصه تاريخ، توضيحي بفرمائيد. استاد حسيني قزويني در رابطه با دودمان بني أميه،اگر بينندگان عزيز به ياد داشته باشند، در ماه رمضان سال گذشته، حدود 5 جلسه در مورد بني أميه صحبت كرديم و با دليل محكم ثابت كرديم كه بني أميه نه تنها مروج اسلام نبودند، بلكه اينها اصلا مسلمان نبودند. آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) در نهج البلاغه، خطبه 16، نسبت به بني أميه كه در سال فتح مكه مسلمان شدند، صراحت دارد: فوالذي فلق الحبة و برأ النسمة ما أسلموا و لكن استسلموا و أسروا الكفر، فلما وجدوا أعوانا عليه أظهروه. قسم به خدايي كه دانه را شكافت و پديدهها را آفريد، اين آقايان در فتح مكه، اسلام را نياوردند بلكه در ظاهر اسلام را پذيرفتند و كفر خود را پنهان كردند تا براي خود ياوراني پيدا كنند و آن كفر خود را اظهار كنند. و بعد از رحلت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، زمينه فراهم شد تا اينها كفر باطني خودشان را ظاهر كنند و همان چهرههايي كه در جنگ بدر و احد و احزاب در ركاب پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بودند، در جنگ صفين با پرچم اسلام با اسلام مبارزه ميكردند. روايات متعددي هم در سال گذشته از أهل سنت آورديم كه بني أميه جزء شجره ملعونه در قرآن هستند. آقاي سيوطي در درالمنثور، در ذيل آيه 28 سوره ابراهيم، مفصل در اين زمينه بحث كرده: أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَةَ اللَّهِ كُفْرًا وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ سوره إبراهيم/آيه28 يا وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآَنِ سوره إسراء/آيه60 پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در خواب ديد كه بني أميه همانند ميمونها از منبر او بالا و پائين ميروند تا اينكه اين آيه نازل شد. نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم با نزول آيه آرام گرفت، ولي اين دغدغه تا آخر عمر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) همراه او بود و ميدانست كه بعد از او بني أميه در رأس قدرت قرار ميگيرند و همان كفر واقعي و باطني خود را ظاهر خواهند كرد. اما در رابطه با علماي أهل سنت نسبت به بني أميه، نگاه كنيد به نظر محمد ابو زهره، استاد دانشكده حقوق دانشگاه الازهر مصر كه از نويسندگان بنام أهل سنت است،. در كتاب خود به نام الامام زيد، صفحه 102، چاپ دارالفكر عربي مصر، مينويسد: و لقد زاد القلوب بغضا لحكام الامويين... واستوي في ذلك السفيانيون و المروانيون قلب تمام مسلمانان، لبريز بود از بغض و كينه دودمان بني أميه... چه دودمان ابو سفيان و چه مروان. ايشان در كتاب الامام الصادق، صفحه 48 صراحت دارد: إن بنيامية بعد أن استولي علي الحكم كانوا حريصين علي اخفاء كل معالم دالة علي امام علي كرم الله وجهه. وقتي بني أميه به قدرت رسيدند، تمام تلاش خود را بكار بردند تا آثار فضائل اميرالمؤمنين (عليه السلام) را مخفي كنند يا از بين ببرند. آقاي دكتر فرحان مالكي، از دانشمندان و نويسندگان بنام عربستان است. كتابهاي زيادي در نقد وهابيت نوشته كه با ارزش هستند. در كتاب مع سليمان العلوان معاوية، صفحه 135 ميگويد: فبنو أمية إذن يستحقون الذم، لأنهم لم يأنسوا ألسنتهم في البحث فقط. بني أميه سزاوار سرزنش و مذمت هستند، چون آنان فقط به سب و لعن علي اكتفا نكردند بلكه ستم را به حدي رساندند كه در كشتار خاندان أهل بيت از حسن و حسين گرفته تا ديگر ائمه شركت داشتند. آقاي آلوسي كه هواي وهابيت دارد، در تفسير روح المعاني، جلد 14، صفحه 220 در ذيل آيه: إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ وَ إِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَي وَ يَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ سوره نحل/آيه90 كانو بنو أمية غضب الله تعالي عليهم يجعلونه في أواخر خطبهم من سب علي كرم الله تعالي وجهه و لعن كل من بغضه و سبه و كان ذلك من أعظم مآثره رضي الله تعالي عنه. بني أميه كه غضب خدا بر آنان باد، در پايان خطبههاي نماز جمعه، ناسزا و لعن و سب آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) را ميكردند. اخيرا من كتابي ديدم كه يكي از عزيزان از كويت برايم آورده بود، ديدم خيلي زيبا در اين كتاب كار شده است در رابطه با جناياتي كه بني أميه و معاويه انجام دادهاند نسبت به سب اميرالمؤمنين (عليه السلام) و صحابه. * * * * * * * آقاي هدايتي اين فتوحات و كشورگشائيهاي بني أميه، همزمان بوده با حيات بعضي از ائمه (عليهم السلام). آيا آنان با اين فتوحات و كشورگشائيها موافق بودند؟ اگر موافق نبودند، مخالفت آنها چگونه ابراز ميشده و موضعگيري ائمه (عليهم السلام) درباره اين فتوحات و كشورگشائيها چه بوده است؟ استاد حسيني قزويني كسي كه كوچكترين اطلاعي از كتابهاي تاريخي داشته باشد، مثل تاريخ بن اثير و تاريخ طبري و تاريخ ابن خلدون و سيره ابن هشام و...، به يقين قطه پيدا ميكند كه ائمه (عليهم السلام) كوچكترين نظر موافقي با فتوحات نداشتند. حتي خود اينها كه ميگويند اميرالمؤمنين (عليه السلام) موافق اين فتوحات بوده، آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) يكي كلمه هم در مدح و ثناي اين فتوحات ندارد. بلكه آنچه در منابع شيعي با سندهاي صحيح آمده، ائمه (عليهم السلام) شركت در اين فتوحات را حرام ميدانستند. مرحوم كليني (ره) در كافي، جلد 5، صفحه 23 و شيخ طوسي (ره) در تهذيب الأحكام، جلد 6، صفحه 134 از امام صادق (عليه السلام) نقل ميكنند: إن القتال مع غير الإمام المفروض طاعته حرام مثل الميتة و الدم و لحم الخنزير. اين كساني كه با غير امام واجب الاطاعة به فتوحات ميروند و كشته ميشوند، اين فتوحات حرام است مانند خوردن ميته و خون و گوشت خوك. روايتي را خود آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) دارد كه ميفرمايد: لا يخرج المسلم في الجهاد مع من لا يؤمن علي الحكم و لا ينفذ في الفئ أمر الله عز وجل، فان مات في ذلك كان معينا لعدونا في حبس حقوقنا و الاشاطة بدمائنا و ميتته ميتة جاهلية. كسانيكه در ركاب فاتحان و فرماندهان به جنگ ميروند، با اينكه اين فرماندهان و فاتحان به حكم خدا ايمان ندارند و دستور خدا را در غنائم جنگي اجرا نميكند، اينها اگر در جهاد كشته شوند، همانند مردن در زمان جاهليت مردهاند و حاضرين در اين فتوحات كه بدون اذن امام بوده، به دشمنان ما در اين زمينه كمك كردهاند و حقوق مسلم ما را حبس كردهاند. علل الشرايع، ص464 ـ خصال شيخ صدوق، ص625 ـ وسائل الشيعه، ج15، ص49، حديث19961 از آقا امام جواد (عليه السلام) وقتي ميپرسند كه آيا ين فتوحات و كشورگشائيها جزء جهاد هست يا نه؟ حضرت صراحتا ميفرمايد كه اينها جهاد نيست و امروز، جهاد، رفتن به حج و عمره و احياء سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در جامعه است. كافي، ج1، ص251 ـ وسائل الشيعه، ج15، ص47 لذا ما ميبينيم كه نه ائمه (عليهم السلام) در اين فتوحات بودند و نه از صحابه و نه اينكه كسي را تشويق كردهاند در اين فتوحات شركت كنند. برخي از آقايان أهل سنت مدعي هستند كه امام حسن (عليه السلام) در برخي از فتوحات بوده، دروغ محض است و روايات در اين مورد، ساخته و پرداخته دودمان بني أميه است. امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) در هيچ يك از فتوحات حضور نداشتند و در مدينه منوره، در ركاب پدر بزرگوارشان بودند. * * * * * * * آقاي هدايتي چند نمونه از رفتار ضد انساني و ضداخلاقي و جناياتي كه در اين كشورگشائيها و فتوحات از طرف فرماندهان و فاتحان به نام اسلام رخ داده را بيان كنيد. استاد حسيني قزويني در رابطه با نمونههايي از رفتارهاي ضد انساني فرماندهان در اين فتوحات و يا عدم پايبندي فاتحان به اصول اخلاق اسلامي و انساني، چند نمونهاي را عرض ميكنم كه إن شاء الله چه شيعه و چه سني، چه موافقين و چه مخالفين با اين فتوحات، بزرگواري كنند و به اين بخش از عرائض من عنايت ويژه داشته باشند. در فتوحاتي كه در زمان خليفه اول و دوم و سوم انجام شد، چه كارهايي كردند. خالد بن وليد چه جناياتي را به نام اسلام و فتوحات انجام داد؛ يا وليد بن عقبه شرابخوار به عنوان فرمانده انتخاب شد، عبدالله بن سعد كه مرتد بود و فرمانده شد؛ يا معاويه بن حديب كه منافق بود و فرمانده شد؛ عبد العزيز بن موسي كه بعد از فتح آندلس حاضر شد با ازدواج با يك زن نصراني، مسيحي شود و اسلام خودش را از بين ببرد و سر بريده او را پس از مرتد شدن، در آندلس جدا كردند و براي عبدالملك فرستادند؛ و... كه در تاريخ ثبت است. فتوح مصر و اخبارها، ص544 مصالحه عبدالله بن سعد در غرب آفريقا به شرط تحويل كنيزان و زنان شيرده و صدها موارد مشابه، در اين فتوحات انجام شد. در فتوحات اعمالي انجام دادند و كارهايي از فرماندهان و فاتحان سر زد كه واقعا يك لكه ننگي در تاريخ فتوحات ثبت شده است. به عنوان نمونه، آقايان ميتوانند به همين كتاب فتوح مصر و اخبارها كه مينويسد: موسي بن نصير كه از فرماندهان فاتح آندلس بود، وقتي رسيد به آنجا، به داخل يكي از شهرهاي بندري مراكش رفتند، براي ايجاد رعب و وحشت در ميان مسيحيها: فأخذوهم ثم عمدوا إلي رجل من الكرامين فذبحوه ثم عضوه و طبخوه و من بقي من أصحابه ينظرون و قد كانوا طبخوا لحما في قدور أخر فلما أدركت طرحوا ما كان طبخوه من لحم ذلك الرجل و لا يعلم بطرحهم له و أكلوا اللحم الذي كانوا طبخوه و من بقي من الكرامين ينظرون إليهم فلم يشكوا أنهم أكلوا لحم صاحبهم ثم أرسلوا من بقي منهم فأخبروا أهل الأندلس أنهم يأكلون لحم الناس و أخبروهم بما صنع بالكرام. يكي از اين مسيحيان (كراميين) را گرفته و سر بريدند و بدنش را قطعه قطعه كردند و داخل ديگ انداختند و پختند. جنازه را در جاي ديگري انداختند. مردمي كه نظارهگر بودند، فكر كردند آن گوشتي كه اين فاتحان طبخ كرده و ميخورند، گوشت بدن همان جنازه است. مردم وحشت كردند و بقيه مردم را باخبر كردند كه مسلمانان آدم خوار هستند و اينچنين كاري را با كراميين كردند. فتوح مصر و اخبارها، ص346 ـ 345 در جنگ طالقان كه در سال 91 هجري اتاق افتاد، الحق انسان خجالت ميكشد حقائق را بيان كند. قتيبه، يكي از فرماندهان وقتي رسيد به نيشابور، از آنجا به طالقان (در خراسان غير از طالقان در قزوين) رفت و : أوقع قتيبة بأهل الطالقان بخراسان، فقتل من أهلها مقتلة عظيمة و صلب منهم سماطين أربعة فراسخ في نظام واحد. با مردم درگير شدند و انبوهي از مردم را به قتل رساندند و يك صف 4 فرسخي از مردم تشكيل دادند و همه را اعدام كردند. تاريخ طبري، ج5، ص230 ـ كامل ابن اثير، ج4، ص545 در سال 98 هجري در جنگ با مردم گرگان و بهشهر، وقتي درگير شدند، ايرانيها از آنها امان خواستند به شرطي كه كشته نشوند. امان داده شدند، ولي وقتي فاتحان وارد شهر شدند، همه را كشتند غير از يك نفر. تاريخ طبري، ج5، ص294 افرادي را كه در استرآباد بودند، 14 هزار نفر بودند و 13999 نفر را كشتند و زنانشان را به اسيري و اموال را به غنيمت بردند. جالب اينكه يزيد بن محلب، از فرماندهان فتح گرگان بوده، ميگويد: ثم إن يزيد لما صالح أهل طبرستان قصد لجرجان فأعطي الله عهدا لئن ظفر بهم أن لا يقلع عنهم و لا يرفع عنهم السيف حتي يطحن بدمائهم و يختبز من ذلك الطحين و يأكل منه. سوگند ياد كرده بود كه از مردم منطقه، به قدري بايد بكشد و خون بريزد كه از خون انسانها آسياب بچرخد و گندم آرد شود و از آن آرد نان بپزد و بخورد و اگر اينطور نشود به عهدش عمل نكرده است. تاريخ طبري، ج5، ص300 او كه هدفش گسترش اسلام بوده، ميخواهد اينهمه آدم بكشد. مسلمه، برادر هشام بن عبدالملك است. اينها وقتي ارمنستان را فتح كردند، وارد يكي از شهرهاي آنجا شدند. اهالي آن شهر امان خواستند و گفتند اگر به ما امان بدهيد، ما حاضريم اسلام بياوريم يا جزيه بدهيم. فرمانده به آنها امان داد و وقتي تسليم شدند: و سأل مسلمة أهل حيزان الصلح فأبوا عليه، فقاتلهم وجد في قتالهم، فطلبوا الصلح و الأمان، فحلف لهم ألا يقتل منهم رجلا و لا كلبا، فنزلوا، فقتل الجميع إلا رجلا واحدا و كلبا و رأي أن هذا سائغا له، و أن الحرب خدعة. تمام مردم شهر را جز يك نفر و يك سگ را به عنوان نمونه زنده نگه داشتند. آيا اين است رأفت اسلامي؟!!! آيا اين بود گسترش آن اسلامي كه سراسر رأفت است و افتخار نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اين بود كه: وَ إِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظِيمٍ سوره قلم/آيه4 وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ سوره أنبياء/آيه107 آيا به همين دلائل نيست كه بعضي از مستشرقين، دين اسلام را دين متكي به شمشير و زور معرفي ميكنند. جالب اين است كه در يكي از اين جنگها به نام شهر انبار، كه يكي از شهرهاي اطراف بغداد است، افراد آن شهر مقاومت كردند. فرمانده اسلام دستور داد كه با تير چشم مردم را هدف قرار بدهند. در اين جنگ، هزار نفر را نابينا كردند و به خاطر همين: و سميت هذه الغزوه ذات العيون. اين غزوه را صاحب چشم ناميدند. آقاي ابن كثير دمشقي سلفي، همين قضيه را با آب و تاب در كتاب البداية و النهاية، جلد 6، صفحه 384 نقل ميكند. در قضيه فلسطين، اينها چقدر دست و پاي انسانها را بردند و در شهر گرداندند و همه را از فلسطين به شام روانه كردند و با دست و پاي بسته، در جلوي مسجد دمشق به نمايش گذاشتند تا مردم تماشا كنند. تاريخ طبري، ج5، ص330 و دهها قضاياي ديگر مانند اين. از آقاياني كه از اين فتوحات دفاع ميكنند، سوال ميكنيم كه در كجاي شريعت اسلامي آمده كه ما ميتوانيم چشمهاي دشمن را هدف قرار بدهيم و همه انسانها را نابينا كنيم؟ در كجا آمده كه ميتوان دست و پاي انسان را كه در برابر ما مقاومت ميكند، ببريم و در شهرها بچرخانيم و به نمايش بگذاريم؟ آيا در جنگهاي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) همچنين اتفاقاتي افتاد؟ آيا در جنگهاي زمان جاهليت، اينچنين چيزي را داشتيم كه اين فرماندهان و فاتحان در فتوحات اين كارها را كردند؟ اگر ما نمونههايي از عملكرد ضد اسلامي و ضد انساني فاتحان و فرماندهان را بگوئيم، شايد دهها جلسه ميشود و به همين چند نمونه اكتفاء ميكنيم. * * * * * * * سوالات بينندگان سوال آقاي جعفر بن ابيطالب و زيد بن حارثه در كدام يك از جنگها كشته شدند؟ آيا در يكي از فتوحات بود؟ جواب در جنگ موته كه اين دو نفر كشته شدند، بخاطر اين بود كه خبرهايي رسيد به كشور و پادشاه روم و چند صدهزار سرباز را مهيا كرده بود براي حمله به داخل شهرهاي اسلامي و خصوصا مدينه كه با خاك يكسان كنند. به خاطر اينكه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) جلوي اين توطئه را بگيرد، در اين جنگ، اين دو نفر و ديگران را فرستاد براي دفاع از كيان و سرزمين اسلامي و درون سرزمين اسلامي به شهادت رسيدند. حتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در آخرين ساعات عمر خويش، وصيت كرد به اسامه بن زيد كه لشكري را فراهم كن، قبل از اينكه دشمن بيايد در داخل كشور و شهرهاي ما، اين حركت را دفع كن كه متاسفانه اين دستور انجام نشد. * * * * * * * سوال نامه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به قيصر روم و ايران و ...، آيا مويد همين مسئله كشورگشائي نبود؟ جواب ما يك مورد را هم نداريم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي كشورگشائي لشكركشي كرده باشد. * * * * * * * سوال اگر لشكركشيها غلط بود، چرا سلمان حكومت مدائن را پذيرفت؟ آيا او و ديگر صحابه هم در كشورگشائيها حضور داشتند؟ جواب يكي از مراجع عظام تقليد ميفرمايد اينها مجبور بودند. وقتي به اينها دستور ميدادند كه در فلان جنگ و جبهه بايد شركت كنيد، راه گريزي براي فرار نداشتند و اگر قبول نميكردند، حاكمان اينها را از بين ميبردند. لذا، حضور برخي ياران اميرالمؤمنين (عليه السلام) در برخي فتوحات، به تقيه و اجبار بوده است. در برخي موارد هم كه شهري را فتح ميكردند، چه درست و چه نادرست، اگر ياران اميرالمؤمنين (عليه السلام) حضور مييافتند، از خيلي مفاسد فرماندهان و فاتحان جلوگيري ميكردند. حتي حضور در برخي غزوات هم، براي جلوگيري از ناهنجاريهاي ضد انساني و ضد قرآني اينها بوده است. * * * * * * * سوال آيا يهوديان بني قريظه كه افراد خود را بنابر آئين خود كشتند، چرا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اين مطلب را قبول كرد و گفت اين تصميم در آسمانها تأئيد شده است؟ جواب آنچه كه در تاريخ ثبت است و مورد تائيد شيعه و سني، اين است كه يهوديان بني قريظه با مسلمانان و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) پيمان بستند كه با دشمنان اسلام همكاري نكنند و به مسلمانان خيانت نكنند و در صورت خيانت، طبق هر دستوري كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دادند، بايد عمل شود. بعدها كه محرز شد بني قريظه در جنگ احزاب شركت داشتند و خيانت كردند و پيمان شكستند. با اين حال كه قلعه يهوديان چند روز در دست ارتش اسلام بود، آقاي سعد بن معاذ كه با يهوديان سابقه رفاقت ديرينه داشت و آنها هم او را قبول داشتند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم گفت من هم او را قبول دارم. سعد بن معاذ آمد و حكم كرد آنهايي كه خيانت كردند، طبق معاهده با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و قانون خود يهود كه هر كه عهد خود را بشكند، مهدور الدم است؛ سعد بن معاذ هم با ملاحظه جوانب كار كه شايد بعدها هم اينها در عهد خود خيانت كنند و با مشركان همكاري كنند، اين رأي داد. * * * * * * * سوال چند درصد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) موفق بودند؟ جواب در تمام اين جنگهاي زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه ما عرض كرديم، مجموعا سيصد و اندي كشته داده و بعد از فتح مكه، قرآن ميگويد: وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا سوره نصر/آيه2 مردم دسته دسته (با ديدن رأفت اسلامي) وارد دين اسلام شدند. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با مشركان قريش كه 8 سال جنگ تمام عيار با او داشتند و پيشاني و دندان مباركش را شكستند؛ همزه سيد الشهداء را شهيد كردند و هر جنايتي را مرتكب شدند؛ ولي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وقتي بر آنان مسلط شد و فكر ميكردند كه روز انتقام است، گفت بگويد امروز روز رحمت است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به جاي اينكه ابوسفيان را كه سر دسته اشرار بود نابود كند و از بين ببرد، خانه ايشان را محل امن قرار داد و گفت هر كه داخل خانه ابوسفيان شود، از كشته شدن در امان است و گفت: انتم الطلقاء: شما آزاد شدگان هستيد. اين رأفت اسلامي بود كه باعث بخشيده شدن آنان گرديد و آنان هم وارد دين اسلام شدند. اگر آمار تمام مسلماناني كه بسيج شده بودند در فتح مكه، از ده هزار نفر بالاتر نبود؛ ولي در مدت 3 سال پس از فتح مكه، اين آمار به 20 برابر رسيد. ميگويند روزي كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رفت، نزديك 160 هزار صحابه داشت در روز غدير خم، حدود 110 هزار نفر حضور داشتند. ورود افراد به آئين اسلام، مديون رأفت و رحمت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بوده است. متاسفانه بعد از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، اين رأفت اسلامي، به خشونت به نام اسلام تبديل شد و موجب ارتداد بعضي افراد حتي بعضي از كشورها بعد از مسلمان شدن شد. در فتح گرگان و همدان و آفريقا و... اين اتفاق افتاد و مسلمانان براي دومين مرتبه براي فتح آنجا رفتند. اين قضايا در تاريخ ثبت است. * * * * * * * سوال نظر شما در مورد مسخ شدن انسان چيست كه در قرآن آمده است؟ آيا مسخ شدن برداشته شده يا هنوز هم هست؟ جواب آنچه بزرگان دين گفتهاند، مسخ در اديان گذشته بوده، ولي در آئين اسلام مسخ برداشته شده است، بخاطر رأفت دين اسلام و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه رحمة للعالمين است. * * * * * * * سوال آياتي كه در مورد همسران پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آمده در مورد احترام آنان، ولي روايات آنان را سرزنش كرده كه در جنگ دخالت نمودهاند را توضيحي بدهيد. جواب آيه اين است: النَّبِيُّ أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ سوره احزاب/آيه6 در مورد جنگ جمل، عايشه هميشه ميناليد كه اي كاش به دنيا نيامده بودم. قبل از رفتن او، زنان ديگر او را نهي كردند از حضور عايشه در جنگ جمل. ام سلمه به عايشه گفت: قرآن ميگويد: وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ زنان پيامبر بايد در خانه بماند. سوره أحزاب/آيه33 از زن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) جهاز خواسته نشده، ولي عايشه به اين حرفها گوش نكرد. إن شاء الله در فرصت مناسب، در مورد جنگ جمل و فتنههايي كه اين آتش را ايجاد كرد، مفصل صحبت خواهيم كرد. * * * * * * * سوال عمر در يكي از جنگها با حضرت علي (عليه السلام) مشورت كرد، و او هم نصيحت كرد كه ظلم نكند، ولي نهي نكرد او را از جنگ. آيا اين مويد فتوحات نيست؟ جواب اين اختصاص ندارد كه فقط عمر از او مشورت بخواهد، هر كس از اميرالمؤمنين (عليه السلام) مشورت ميخواست، ولو يك يهودي ميگفت كه مثلا امشب ميخواهند بيايند مرا بكشند، من چه كنم؟ آقا ميفرمودند كه در مقام مشورت راه نجات و هلاكت اين است. اضافه بر اين، مشورتهايي كه در غزوات انجام ميشد، جناب عمر ميآيد در مسجد و از صحابه مشورت خواهي ميكند به ويژه در جنگ نهاوند كه ارتش ايران نزديك 200 هزار نيرو براي نابودي و به خاك و خون كشيدن مسلمانان جمع كرده بود. صحابه هر كدام يك نظري دادند و اميرالمؤمنين (عليه السلام) ساكت نشسته بود. عمر گفت كه نظر تو چيست؟ اميرالمؤمنين (عليه السلام) با اين وضعيت كه جامعه اسلامي در خطر است و در صورت ورود به جامعه اسلامي همه را ميكشند، گفت كه راه دفاع از كشور اسلامي، اين است و...، عمر هم ديد واقعا پيشنهاد اميرالمؤمنين (عليه السلام) درست است و آن را اجرا كرد. اگر اميرالمؤمنين (عليه السلام) مشورت نميداد، اسلام به خطر ميافتاد. * * * * * * * سوال شما گفتيد كه ايرانيان با روئي گشاده اسلام را پذيرفتند نه با زرو شمشير؛ اين اشتباه است. لطفا در اين مورد توضيح بدهيد. جواب از عزيزان تقاضا ميكنم كه كتاب خدمات متقابل ايران و اسلام شهيد مطهري (ره) را مطالعه كنند كه خيلي از شهرها وقتي شنيدند دين اسلام، دين رأفت و رحمت است، بدون اينكه جنگي صورت بگيرد، اينها مسلمان شدند و هيچ لشكركشي هم به آنجا نشد. در بعضي از شهرها كه تا اواخر قرن اول هجري كافر بودند، توسط بعضي از شيعيان مسلمان شدند. * * * * * * * سوال تعداد سادات در ايران را ميشود با يك محاسبه رياضي حل كرد كه به دو نفر از أئمه (عليهم السلام) برميگردند نه تمام ائمه (عليهم السلام). جواب خداوند اگر به چيزي بخواهد بركت بدهد، اينچنين ميشود. ظاهرا روايت از امام صادق (عليه السلام) است كه ميگويد وقتي سگها ميخواهند بچه بياورند، هر سگي 7 يا 8 سگ ميآورد، ولي نسل سگ در دنيا خيلي كم است. گوسفند سالي يك بچه ميآورد، ولي تمام دنيا مملو از گوسفند است. اينكه ايشان ميگويد با يك محاسبه ميتوان بدست آورد كه فرزندان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مثلا در قرن اول، دو نفر بودند و الان انبوه شدهاند، اين اراده الهي است بر ذريه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه بركت قرار داده است و به فقط به دو نفر بر نميگردد. يكي از معاني: إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ سوره كوثر/آيه1 خود مورخان أهل سنت گفتهاند كه كثرت ذريه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از حضرت فاطمه (سلام الله عليها) است. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: سيد حسين -
تاريخ: 17 آبان 87 - 00:00:00
خاك بر سر آنها كه هنوز با وقاحت تمام از بني اميه( لعنه الله عليهم اجمعين) دفاع مي كنند . بني اميه نه فقط نقطه سياه اسلام بلكه ننگ تاريخ انسانيت هستند . |
2 |
نام و نام خانوادگي: ميثم -
تاريخ: 02 دي 87 - 00:00:00
با سلام نمونه هايي از رفتار خود عمر را در فتوحات بيان فرماييد با تشكر |
3 |
نام و نام خانوادگي: علي بن عبدالله ال عارف -
تاريخ: 23 دي 87 - 00:00:00
سلام :يكي از شبهاتي كه بنده را هميشه ازار مي داد همين چهره خشن در مكتب مترقي اسلام بود كه با هيچ يك از موازين عقلي ونقلي وانساني وعاطفي واخلاق حسنه نبوي قابل جمع نبود .تا حدي كه گاهي اوقات بنده را در پرتگاه انحراف وبد بيني نسبت به اصل اسلام مي كشاند همين امر باعث شد كه در مورد جنگهاي اسلام تحقيق ويژه نمايم .به فضل خدا به اين نتيجه رسيدم كه اسلام دين خشونت نبوده بلكه دين رحمت بوده وپيامبر ص. اگر وارد جنگي هم شده اند ازروي اكراه ودفاع از مظلومان بوده است .البته جنگهاي بعد از شهادت پيامبر حسابشان از ايشان جداست.اين جنگها نه غالبا بلكه كلا بر خلاف سنت وروش پيامبر ودستورات قران كريم بوده است.وربطي به اسلام ناب محمدي ندارد.واين فتوحات نه اينكه افتخاري براي اسلام ومسلمانان نيست بلكه لكه ننگي بر پيكر اسلام است كه هنوز بعد از قرنها مسلمين جهان تاوان ان را مي دهند وبه عنوان ترريست وخشونت طلب مورد ازار واذيت واقع مي شوند.الهم العن بني الاميه قاطبه. |
4 |
نام و نام خانوادگي: محسن -
تاريخ: 30 دي 87 - 00:00:00
بنده بر خود لازم مي دانم که از استاد ارجمند جناب اقاي حسيني قزويني وبرادر ارجمند جناب اقاي ال عارف. که نکات زيبايي را فرمودند تشکر نمايم.حقا که همين گونه است. |
5 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 08 فروردين 89 - 00:00:00
باعرض سلام وتشکر از زحماتتان يک سوال داشتم چرا حضرت علي در خطبه 146 نهج البلاغه مي گويند:محققا پيروزي وشکست اين امر بستگي به فزوني و کمي جمعيت نداشته اين لشکر خداست که آن را پيروز ساخته ... آيا لشکر عمر لشکر خداست؟؟؟؟؟؟؟؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي حضرت ميفرمايند «إن هذا الأمر لم يكن نصره ولا خذلانه بكثرة ولا قلة . وهو دين الله الذي أظهره وجنده الذي أعده وأمده ، حتى بلغ ما بلغ وطلع حيث طلع» اين امر (اسلام) پيروزيش و شكستش ، با كمي و زيادي نبود (در زمان پيامبر) ، دين خدا بود كه خود آن را آشكار كرد و لشكر خدا بود كه خود آماده كرده بود ؛ تا اينكه كار به آنجا رسيد كه رسيد (اسلام در زمان پيامبر با وجود كمي نيرو گسترش پيدا كرد) يعني اين جملات ذكر شده هيچ ربطي به دوران خليفه دوم ندارد ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
6 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 09 فروردين 89 - 00:00:00
باعرض سلام خدمت شما وبا تشکر از جوابتان. من نهج البلاغه ترجمه آقاي دشتي را دارم که قبل از اين که خطبه را بنويسد بالايش نوشته است.(عمر با اميرالمومنين عليه السلام مشورت کرد آيا در جنگ ايران شرکت کند؟حضرت پاسخ داد:)و شماره زده وپايين صفحه توضيح داده :جنگ قادسيه در سال 16 هجري بين اعراب به فرماندهي سعد وقاص وايران در پادشاهي يزگرد سوم وفرماندهي رستم در اطراف مداين رخ داد.... ود ر چند خط آخر همين خطبه حضرت مصادق اين حرف آقاي دشتي است همانا عجم اگر تو را در نبرد بنگرند گويند اين ريشه عرب است اگر آن را بريديد آسوده مي گرديد و همين فکر سبب تهاجمات پي در پي آنها مي شود... با تشکر يک سوال ديگر داشتم که من در کتاب امير المومنين از ديدگاه خلفا خواندم که حضرت علي امام حسن را فرستادند در جنگ ايران و... . از يکي پرسيدم گفت اين صحت ندارد و اهل سنت براي توجيح کار خود اين را ساخته اند خواهشمندم اين را هم توضيح دهي بادليل . البته قبول دارم لا يتقبل الله الا المتقين و اينکه خليفه غاصب بر فرض اينکه کار خوبي کرده باشد با طل است ومانند اين است که در خانه غصبي نماز بخواند وهيچ ارزشي در درگاه خدا ندارد اما اين سوالها هم ذهن مرا مشغول کرده است خيلي ممنون مي شم . ياعلي - التماس دعا جواب نظر: با سلام |
7 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 10 فروردين 89 - 00:00:00
بسم الله الرحمن الرحيم با عرض سلام خدمت شما وبا تشکر از شما 1.منظور از صهره چيست در خطبه 164 نهج البلاغه و چرا به اين معنا است که شما گفتيد؟ 2.آيا شما مقاله اي در مورد اينکه انتخاب شورايي (شورا سقيفه)باطل است را داريد؟؟؟ 3.من در نظرات که جواب شما را خواندم شما نوشته بوديد بعضي از اهل سنت به بهشت مي روند اين اصلا با روايات اهل بيت نمي خواند که در حديث دارم اگر حتي جبرئيل وميکائيل(ملائکه مقرب خدا) يک ذره به آن اولي ودومي تمايل داشته باشيد از خداست که آنها را با رو به جهنم بيندازد . خواهشمندم تصحيح شود . واگر قرار باشد مستضعفين به بهشت روند شامل همه اديان :مسيحي ،کمونيست و... مي شود وخاص اهل سنت نيست. 4.در زيارت جامعه کبيره مي خوانيم:من جحدکم کافر ومن حاربکم مشرک ومن رد عليکم في اسفل درک من الجحيم . ولي شما نوشته ايد ما آنها را کافر نمي دانيم درست است در ظاهر پاکند و دست به آنها بزني نجس نميشي براي تسحيل کار شيعيان وگرنه باطنشان نجس است. واين حرف شما خيلي بد بود که نوشته بوديد بعضي از اهل سنت به بهشت مي شود باعث ايجاد شبهه مي شود. 5.آقاي قزويني در مناظره اي که با آن عالم سني داشتند گفتند ما به طلبه هايمان دستور مي دهيم مطاعن را نخوانند . چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مگر نه اينست که سه جلد بحارالانوار در مورد همين عمر وابوبکر وعثمان وبديهايشان وفضل لعنشان است .نکند همه سندش ضعيف است.تولي وتبري دوبال شيعه است ونبايسيد از هم جدا شوند تبري مگر جزو اصول اعتقادات است که بايد فقط در دل باشد جزو فروع دين است وبايد ظاهر شود تبرا وبرائت ما نسبت به خلفا غاصب ولي شما مي گويد نبايد ظاهر شود اگر هم تقيه باشد چرا امام صادق اين همه حديث در مطاعن خلفا غاصب گفتند؟؟؟ولي آقاي قزويني مي گويد کلا به طلبه هايمان دستور مي دهيم مطاعن را نخوانند اگر شيعيان اينها را دانند پس کي بداند ؟؟؟امام صادق عليه السلام مي فرمايند تقيه در جاي تقيه واجب ودر غير جاي تقيه حرام است. 6.من در قسمت تحليل مناظره آقا يمراد زهي وآقاي قزويني خواندم که آقاي هدايتي گفتکه جلسات بعدي مناظره هم انشالله خواهيم داشت آيا جلسه غير از مناظره درباره حضرت زهرا سلام الله عليها بوده است؟؟؟ 7.بعد يک سوال مراد زهي کردند که آقاي قزويني در آن مناظره جواب ندادند وآن اين بود که پرسيده بود:خانه حضرت زهرا سلام الله عليها چسبيده بود به مسجد النبي و اگر قرار بود خانه آتش بگيرد مسجد هم آتش مي گرفت و در حالي که صحابه 5 وعده در آنجا نماز مي خواندند.چه طور است؟ ودر آخر از تمام دستاندر کارهاي اين سايت تشکر مي کنم اجرتان با آقا بقيه الله ارواحنا فداه واقعا اينترنت به همچين سايتي نياز داشت بلکه يک سايت کم است . جواب نظر: با سلام |
8 |
نام و نام خانوادگي: امين اميني -
تاريخ: 18 تير 90 - 18:24:50
كساني كه دل در گروي بني اميه دارند دو دسته هستند يا از دشمنان اميرالمومنين هستند كه ولدالزنا و ولدالحيض و منافق مي باشند يا بر جهل خود استوارند كه خداوند بر آنان فاسق خونريزي چون حجاج بن يوسف ثقفي بر آنان مسط خواهد شد . اگر انشاالله مولاي ما و منتقم خون حسين (ع) بيايد حقيقت بر همه معلوم خواهد شد. |
9 |
نام و نام خانوادگي: ابي -
تاريخ: 17 اسفند 91 - 00:11:22
آنهاي که فکر مي کنند با اين دروغهامي توانند سر مردم را کلاه بزارند کور خواندند جوانان ما ديگر آگاه شدند و مي فهمند که چه کسي دروغ ميگه وچه کسي راست شماها به جاي اين اضحار نظرها ولعنت فرستادن بر اين آن و فحش دادن، به فکر وحدت که اينقدر ازش دم مي زنيد به دروغ باشيد. |
10 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 17 اسفند 91 - 23:38:46
الله اکبر با سلام جناب ابي خوب خدا رو شکر اگاه شدي و اما بعد ...... اظهار صحيحه نه اضحار لبيک يا علي |
11 |
نام و نام خانوادگي: مهدي محلاتي -
تاريخ: 22 بهمن 92 - 00:35:57
مطمئن باشيد اگر چنانچه پيامبر ص زنده مي ماندند نيز همين فتوحات را داشتيم . بله درست است اسلام به هيچ کشور يا گروهي حمله نميکند ولي اين تا آنجاييست که سران اين گروهها يا کشورها جلوي نشر اسلام را نگيرند . پس اگر گرفتند واجب است که از براي هدايت خلق الله و نشر دين اسلام با آنان وارد جنگ شد. مثلا اگر خسرو پرويز پادشاه ايران نامه پيامبر را پاره نميکرد و اسلام مي آورد و يا حد اقل ميگفت که من اسلام نمي آورم ولي به مبلغين اسلامي اجازه تبليغ ميدهم و هر که دوست داشت اين آيين را برگزيند در اينصورت نيز نياز به لشکرکشي در دوران خليفه دوم نبود اما از آنجا که وي مانع شد پس ميبايست جانشين وي را از سر راه برداشت و اين ممکن نبود جز با لشکر کشي و جنگ و جهاد في سبيل الله. شما به خود حاکم کاري نداشته باشيد به اصل قضيه جهاد توجه کنيد کساني از صحابه با و جود اينکه از يزيد لعنه الله اکراه داشتند در فتوحات شرکت ميکردند و اين را در راه خدا ميدانستند. |
12 |
نام و نام خانوادگي: bisetareh -
تاريخ: 05 اسفند 92 - 11:18:04
مهدي محلاتي شک نکن اگر پيامبر زنده بودند هرگز اين فتوحات که اسلام را نابود کرد وخشن ارائه داد نبود. فتوحات اسلام ميشد همون فتح يمن حضرت علي ع. جهاد في سبيل الله کجا بود؟ جنايت بود. دريدن ناموس ها حب قدرت کور کردن اسرا وکشتن آنها مثله کردن انسانها کجا جهاد در راه خداست؟ عمر و بني اميه کشور گشايي کردن براي حب قدرت . رضاي خدا درکار نبود اگر قرار بود در راه خدا باشد که حقي نداشتند در راه خدا بجنگند چون اين حق به يقين براي حضرت علي ع و فرزندانش بود. تازه اگر اين جنايات هم نبود توجيهي نبود چون آنگاه چون عياران بودند که از کسي ميدزدند وبه کس ديگر ميدهند وطرز تفکرشان اين بود ميدزديم و 1گناه بخشش و10 صواب پس بهشتي هستيم آن جاهلان فکر نکردند مال باباشون و خودشون رو که نبخشيدند. آيارضايت آنها بوده که سر بخشي کردن؟ در مورد اينها خلافت حق حضرت علي ع و فرزندانشان است. پس اونا چه فتح کردن چه نکردن .چه جنايت کردن چه نکردن.اجازه اين کار را نداشتند و فقط با اين فتوحات (جنايات) باعث عذاب بيشتر خود شدند. ياعلي |