* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 28 شهريور 1387 | تعداد بازديد: 4067 | |
قرآن و سنت 03 | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: قرآن و سنت 03 شبكه سلام : 28 شهريور 1387 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * آقاي هدايتي در مورد خبر اخير كه هكرهاي وهابي، سايتهاي شيعه از جمله سايتهاي مراجع عظام تقليد را هك كردند، توضيحاتي را بفرمائيد. استاد حسيني قزويني از عزيزان بيننده هم تقاضا دارم دقت كنند كه اگر ما در طول اين سي ماه، توفيق داشتيم در خدمت بينندگان عزيز و شبكه سلام بوديم و نسبت به وهابيت مطالبي را بيان كرديم، افشاء گري كرديم، جنايات اينها را بر ملاء كرديم، عقائد ضد اسلامي اينها را توضيح داديم، اين خلاف نظر آقايان مراجع عظام تقليد نبوده است و چه بسا در خيلي از موارد، به نظر مراجع عظام تقليد، مقداري هم كوتاه آمدهايم. من ناگزيزم تعبيري را كه از يكي از مراجع عظام تقليد كه مورد تأئيد همگان است بخوانم: براي همۀ آگاهان روشن است كه وهابيت، به اتفاق همه گروههاي مسلمين، از اسلام خارج است و مولود كفر و يهود ميباشد و هيچ فلسفه وجودي، به جز مخافت با اسلام و ايجاد تفرقه ميان مسلمين ندارد. بنده هم اين جمله را در كتاب وهابيت از منظر شرع و عقل از پيام اين بزرگوار به مناسبت تخريب مجدد حرمين شريفين در تاريخ 23/03/1386 آوردهام. وهابيت از منظر شرع و عقل، ج1، ص20 شبيه اين تعبير را ديگر مراجع عظام تقليد هم آوردهاند: مگر مسلمانان نميبينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان، به كانونهاي فتنه و جاسوسي مبدل شدهاند. از يك طرف اسلام اشرافيت و ابوسفيان و ضد ديني را ترويج ميكنند و از طرف ديگر، سر بر آستان سرور خويش، استكبار جهاني ميگذارند. همچنين آقاي زيني دهلان، مفتي مكه مكرمه در كتاب فتنة الوهابية مينويسد: فتنه وهابيت، فاجعهاي بود كه ملت اسلامي گرفتار آن گرديد. خون بسياري از مسلمانان را ريختند. اموال آنان را غارت كردند. هم اكنون خسارت جبران ناپذير و شر پراكنده آنان همه جا را فرا گرفته است. فتنة الوهابية، ص19 با توجه به اين، مشخص و روشن است كه وهابيت، اصل تأسيسش براي مبارزه با اسلام بوده و بس. يكي از مسئولين براي من نقل ميكرد در ديداري كه دو ماه قبل با آقاي ملك عبد الله داشت، گلايه كرده بود از تندوريهاي وهابيها و خود ملك عبدالله هم گفت: خود ما هم از دست اين وهابيها در داخل عربستان سعودي به ستوه آمده ايم و ما را ذلّه كردهاند. ما نميدانيم در برابر شرارتهاي وهابيت چه كنيم. در رابطه با قضيه هك كردن سايت آقايان مراجع عظام تقليد، ديشب حدود ساعت 5 بود كه يكي از عزيزان از شبكه سلام از آمريكا با بنده تماس گرفتند و گفتند كه سايت شما را هك كردهاند و سريع اقدام به اصلاح كنيد. بنده هم زنگ زدم به عزيزان بخش فني سايت، بيدار شدند و سريعا به موسسه رفتند و گفتند كه نه تنها سايت ما، بلكه سايت 600 مركز پژوهشي، مراجع عظام تقليد، علماء و بزرگان را به اين شكل هك كردهاند؛ يعني همه سايتهايي كه زير نظر سايت آل البيت بوده كه زير نظر حضرت آيت الله سيستاني است. سريع دوستان را دعوت كرديم و آمدند و بنده خودم هم تا ساعت 10 صبح آنجا بودم و از مسئولان كشوري هم استمداد كرديم، از دوستاني كه در عرصه اينترنت و مبارزه به هك بودند هم استمداد كرديم و بعد معلوم شد كه آمدند يك سرقت ناجوانمردانه انجام دادند و ايميل يكي از مسئولان اين سايت را دزديدند و از آن كانال، تمام زير مجموعه سايت را كه حدود 600 سايت ميشد، مانند تمام مراكز تحقيقاتي كشور و مراجع عظام تقليد، همه را مورد هجمه قرار دادند. ما هم از عزيزان شبكه سلام استمداد كرديم و آنها هم كمك كردند. تا اينكه امروز بعد از ظهر ساعت 5، موفق شدند تمام اين سايتها را يكي پس از ديگري اصلاح كنند و به حالت عادي برگشت. البته مقداري هم كوتاهي از خودمان صورت گرفت و مسائل امنيتي قوي را رعايت نميكنيم و به جاي اينكه به درب خانه مان قفل بزنيم، با نخ ميبنديم و به امان خدا واگذار ميكنيم. البته اين هك كه انجام شد، يكي از سادهترين و ابتدائيترين هكي بود كه انجام دادند و مسير سايتها را عوض كردند و اين را عرض ميكنم كه حتي يك كلمه از سايتهاي مراجع عظام تقليد، مورد حذف و اغتشاش قرار نگرفت. مراكز تحقيقاتي هم حتي يك سطر هم از مطالبشان حذف نشد. فقط به خاطر اينكه اينها رمز را دزديده بودند، مسير سايت را حدود 12 سايت به سايت يكي از وهابيون هدايت كردند و الحمدلله برطرف شد. ولي با اين كارشان ثابت كردند كه اينها در عرصه حرف و سخن، كوچكترين حرفي براي زدن و كوچكترين سخني براي دفاع ندارند. اين، نشان دهنده عجز و زبوني آنهاست. بجاي اينكه بيايند در عرصه بين المللي بنشينند و با علماء شيعه بحث و مناظره و گفتگو كنند تا مشتشان براي مردم باز بشود، اينچنين حملههاي ناجوانمردانه ميكنند و الحق، اين عمليات، قلب مقدس حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) و تمام شيعيان را به رنج ميآورد. امروز به كرات از داخل و خارج كشور عزيزان به بنده تلفن يا ايميل ميكردند و اظهار ناراحتي و تنفر ميكردند. ما هم گفتيم بگذاريد از اين كارها بكنند و ما ابائي نداريم. ماهيت خودشان را با اين كار نشان ميدهند. اگر واقعا مَردند و مردانگي دارند و حرف دارند، بيايند در عرصههاي بين المللي تا مردم ببينند و برايشان ثابت شود كه حرفي براي زدن ندارند. * * * * * * * آقاي هدايتي در مورد صحبتهايي كه آقاي قرضاوي اخيرا كرده است توضيحاتي بدهيد. استاد حسيني قزويني آقاي دكتر قرضاوي كه در حقيقت به عنوان رئيس اتحاديه علماي جهان اسلام و امام جمعه قطر است و ارتباط تنگاتنگ با وهابيت عربستان سعودي دارد، در هفته گذشته در يكي از اظهاراتش با يكي از شبكههاي ماهوارهاي، صراحتا اظهار داشت كه: إن الشيعة يعملون بمبدأ التقية و اظهار غير ما حسن و هو ما يجب عن نحذر منه ... تا جائي كه صراحتا اعلام ميكند مسلمانان جهان بايد از خواب غفلت بيدار شوند و مواظب گسترش فرهنگ شيعه باشند. بعد هم تمام دولتهاي اسلامي مانند مصر، سودان، مغرب، الجزاير، مالزي، اندونزي و نيجريه را دعوت كرده كه هماهنگ شوند براي مبارزه با فرهنگ و مذهب شيعه و اين را به عنوان يك تكليف شرعي اعلام كرده است. اخطار كرده است كه فرهنگ شيعه رو به گسترش است. جالب اين است كه در سخنان خود ميگويد: شيعهها با ثروتهاي ميلياردي، نيروهاي آموزش داده را براي تبليغات شيعه در بلاد سني آماده كردهاند. البته بزرگان و شخصيتها موضع گرفتهاند. حتي آقاي مُهري كه از شخصيتهاي برجسته علماي شيعه كويت است درخواست كرد كه ايشان بايد از مقام رياست اتحاديه بين المللي علماي اسلام عزل بشود و اجازه داده نشود كه اينطور سخنان بيهوده و غير اسلامي و غير واقعي بزند كه در حقيقت يك تفرقه اندازي و ايجاد عداوت ميان امت اسلامي و شيعه و سني است. من در اينجا به آقاي دكتر قرضاوي رسما اعلام ميكنم: آقاي دكتر قرضاوي! اينكه ميبينيد جوانان اهل سنت يا وهابي، گروه گروه به مذهب شيعه گرويده ميشوند و مذهب وهابيت و اهل سنت را رها ميكنند، به خاطر تبليغات ميلياردي شيعهها نيست. اگر كسي از وضع تبليغي شيعهها آگاهي داشته باشد، ميداند كه امروز، شيعه در عرصه تبليغ، كوچكترين حركتي كه زيبنده مذهب است انجام نميدهد. اكثر مراكز تبليغي و تحقيقي كه بنده ميشناسم، با مشكلات عديدۀ مالي مواجه هستند و براي نشر جزوات يا كتابها يا مطالب در عرصه بين الملل، با هزاران مشكل مواجه هستند. ولي آنچه كه مهم است در اين زمينه و آقاي دكتر قرضاوي بايد دقت داشته باشد، فرهنگ غني شيعه است و مطابقت فرهنگ شيعه با متن قرآن و سنت راستين نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) است. به تعبير يكي از وهابيها، آقاي دكتر عبد الله غُنِيمان كه از اساتيد دانشگاه بين المللي اسلامي مدينه است، صراحتا ميگويد: إن الوهابيين علي يقين بأن المذهب الإثني عشري هو الذي سوف يجذب إليه كل اهل السنة و كل الوهابيين في المستقبل القريب. وهابيون به يقين دريافتهاند تنها مذهبي كه در آينده، اهل سنت و وهابيت را به سوي خود جذب خواهد كرد، همان مذهب شيعه اثنا عشري است. وهابيت از منظر عقل و شرع، ج1، ص10 به نقل از كتاب المنهج الجديد و الصحيح في الحوار مع الوهابيين، ص178 وقتي كه جوانان وهابيت يا اهل سنت مراجعه ميكنند و فرهنگ امام صادق (عليه السلام) را ميبينند و با فرهنگ بخاري و مسلم يا ديگر بزرگان اهل سنت مقايسه ميكنند، عقل و تفكر و انديشه خود را به كار مياندازند و درمييابند بر اينكه امروز، اسلام واقعي در مذهب شيعه متبلور است. اين مذهب شيعه است كه آئينه تمام نماي اسلام راستين محمدي (صل الله عليه و آله) است. وقتي جوان وهابي و اهل سنت، صحيح بخاري را ورق ميزند و ميبيند كه نسبت به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، بدترين نسبتها را ميدهد؛ مثلا نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در يك ساعت با 11 نفر از زنانش همبستر ميشود، به اين فكر ميافتد پيامبري كه با اين ويژگي باشد، به درد پيامبري نميخورد. پيامبري كه قرآن در مورد او ميگويد: وَ إِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظِيمٍ سوره قلم/آيه4) ولي در مكتب صحيح بخاري، اين پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) جلوي مردم ايستاده و بول و ادرار ميكند. صحيح بخاري، ج1، ص62 آقايان اهل سنت فتوا دادهاند كه اگر يك عالم ايستاده بول كند از عدالت بيرون است و پشت سر او نميشود نماز خواند. اگر يك راوي را بييند كه ايستاده بول ميكند، روايتش از درجه اعتبار ساقط است. آن وقت نسبت به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، اينچنين وقيحانه نسبت ميدهند. إن شاء الله اگر آقاي هدايتي در اين زمينه سوالاتي را داشته باشند، مفصل در اين قضيه اشاره خواهم كرد. وقتي آن جوان ميبيند خدائي كه صحيح مسلم معرفي ميكند، از آسمان و عرش الهي پائين (به زمين) ميآيد و صداي هل من مستغفر و داع سر ميدهد و پس از طلوع فجر دوباره به عرش ميرود. صحيح مسلم، ج2، ص176 مي بيند اينچنين خدا و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، با عقل و فطرت بشري و منطق قرآن تطبيق نميكند و ميآيد كتاب كافي كليني (ره) و توحيد شيخ صدوق (ره) و وسائل الشيعه شيخ حر عاملي (ره) را ميبيند و مقايسه ميكند با قرآن، ميبيند آنچه كه دنبال آن بودند و گمشدهاي كه كوه به كوه و در به در دنبال آن ميگشتند، در فرهنگ شيعه ميتوانند آن را پيدا كنند نه در صحيح بخاري و صحيح مسلم يا كتابهاي ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب. البته بنده براي مقايسه بين كتاب صحيح بخاري و كافي، يك بخش مفصلي در كتاب قصة الحوار الهادي دارم و فايلش هم بصورت «Word» و هم بصورت «PDF» در سايت موجود است و ميتوانيد مراجعه كنيد و اين مقايسه را ببينيد و قطعا به نتيجه خواهيد رسيد. در پايان اين سخن، نكتهاي را اشاره كنم: يكي از بزرگان كشور مراكش (مغرب) به نام ادريس الحسيني ميگويد: من به اين فكر افتادم كه تحقيقي درباره مذهب شيعه داشته باشم و كتابي بر رد مذهب شيعه بنويسم و در حمايت از (به تعبير خودش) اميرالمومنين معاويه و يزيد بنويسم. آمدم كتابهاي تاريخي را مطالعه كردم؛ تاريخ طبري، تاريخ ابن اثير، تاريخ ابن خلدون و تفاسير. ديدم هر چه كه جلوتر ميروم، عقائد سني گري من تضعيف ميشود و عشق و علاقه ام به مذهب اهل بيت (عليهم السلام) بيشتر ميشود. همين آقاي ادريس الحسيني، دانشمند و نويسنده بنام مراكشي، كه تصميم گرفته بود كتابي در رد شيعه و حمايت از معاويه و يزيد بنويسد، كتابي نوشت به نام لقد شيّعني الحسين (عليه السلام)؛ يعني امام حسين (عليه السلام) موجب شيعه شدن من شد. من بينندگان عزيز را توصيه ميكنم به مطالعه اين كتاب. البته به فارسي هم ترجمه شده است به نام حسين مرا شيعه كرد. * * * * * * * آقاي هدايتي به ادامه مباحث هفته كذشته ميپردازيم. وقتي اميرالمومنين (عليه السلام) بعد از 25 سكوت، به خلافت رسيدند، برخوردشان با روايات و احاديث جعلي چگونه بوده است؟ استاد حسيني قزويني يك تعبيري در منابع شيعه است و يك تعبيري هم در منابع اهل سنت. در منابع شيعه، مرحوم كليني (ره) و ديگران آوردهاند كه اميرالمومنين (عليه السلام) فرمود: قد كثرت علي الكذابة فمن كذب علي متعمدا فليتبوء معقده من النار. ثم كذب عليه من بعده و إنما أتاكم الحديث من أربعة ليس لهم خامس: رجل منافق يظهر الإيمان، متصنع بالإسلام لا يتأثم ولا يتحرج أن يكذب علي رسول الله صلي الله عليه و آله متعمدا، فلو علم الناس أنه منافق كذاب، لم يقبلوا منه و لم يصدقوه و لكنهم قالوا هذا قد صحب رسول الله صلي الله عليه و آله و رآه و سمع منه و أخذوا عنه و هم لا يعرفون حاله، ... ، ثم بقوا بعده، فتقربوا إلي أئمة الضلالة و الدعاة إلي النار بالزور و الكذب و البهتان ... . روزي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) خطبهاي خواند و فرمود: دروغگويانِ به من زياد شدهاند. هر كس به من دروغ ببندد، جايگاهش آتش جهنم است. اميرالمومنين (عليه السلام) فرمود: بعد از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، دروغها به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) رو به افزوني يافت. تا آنجايي كه برخي افرادي كه منافق بودند، به ظاهر اظهار اسلام ميكردند و دَم از اسلام ميزدند و از دروغ گفتن به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ابائي نداشتند و به عمد سخناني را به دروغ به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بستند. اگر مردم ميدانستند كه او منافق و دروغگو است، سخن او را نميپذيرفتند و او را تصديق نميكردند؛ اما ميگفتند كه او جزء صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است و او را ديده است و حديث از او شنيده است و از مكتب پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) احاديث فرا گرفته است، ... ، اين منافق صفتان زنده ماندند تا با زور و دروغ و بهتان، به پيشوايان گمراهي و دعوت كنندگان به آتش جهنم نزديك شدند. الكافي للكليني، ج1، ص62 ـ الخصال للصدوق، ص255 ـ الإحتجاج للطبرسي، ص263 ـ نهج البلاغه، خطبه210 اما در كتاب روائي اهل سنت: در بسياري از كتب اهل سنت، بويژه در برخي از صحاح سته آمده است كه اميرالمومنين (عليه السلام) فرمود: و إذا حدثني أحد من أصحابه إستحلفته فإذا حلف لي صدقته. هر گاه يكي از اصحاب پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) روايتي براي من نقل ميكرد، اگر سوگند ميخورد كه از لبهاي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) شنيده است، او را تصديق ميكردم و روايتش را ميپذيرفتم و گرنه روايت او را رد ميكردم. سنن أبي داود، ج1، ص340 ـ سنن الترمذي، ج4، ص296 ـ تهذيب الكمال للمزي، ج2، ص533 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج1، ص73 ـ السنن الكبري للنسائي، ج6، ص110 ـ مسند أبي يعلي، ج1، ص23 ـ صحيح إبن حبان، ج2، ص390 ـ تفسير الرازي، ج3، ص24 اين برخورد آقا اميرالمومنين (عليه السلام) بود با دروغ پردازيهايي كه توسط صحابه انجام ميشد. * * * * * * * آقاي هدايتي ائمه (عليهم السلام) در برخورد با احاديث جعلي چه موضعگيري داشتند؟ استاد حسيني قزويني اين را من بايد خدمت همه بينندگان عرض كنم كه يكي از افتخارات شيعه اين است كه زمان تدوين احاديث، ائمه (عليهم السلام)، در صحنه، حضوري فعال داشتند و شاهد و ناظر تدوين احاديث بودند. مرحوم شيخ حر عاملي (ره) در وسائل الشيعه مينويسد: در دوران ائمه (عليهم السلام)، بيش از 6600 كتاب از احاديث اهل بيت (عليهم السلام) تدوين شد. وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج30، ص165 بايد 5 نكته را توجه كنيم كه ائمه (عليهم السلام) در رابطه با احاديث رعايت كردهاند: نكته اول: ائمه (عليهم السلام) بر خلاف مكتب سقيفه، دستور ميدادند احاديث پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و ائمه (عليهم السلام) نوشته شود. آقا اميرالمومنين (عليه السلام) ميفرمود: قيدوا العلم. اين احاديث را بنويسيد و يادداشت كنيد. تقييد العلم الخطيب البغدادي، ص89 امام صادق (عليه السلام) ميفرمود: إذا كتبتم الحديث فاكتبوه بإسناده. اگر حديثي مينويسيد، سند آن را هم بنويسيد. الجامع الصغير للسيوطي، ج1، ص129 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج10، ص129 ـ ميزان الإعتدال للذهبي، ج4، ص98 امام حسن (عليه السلام) به فرزندان و برادرزاده هايش ميفرمود: اين احاديث را يادداشت كنيد تا نسلهاي آينده اين احاديث را از شما به يادگار داشته باشند. تقييد العلم للخطيب البغدادي، ص191 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج10، ص153 نكته دوم: ائمه (عليهم السلام) صحابه را وادار ميكردند به تفقه و دقت در احاديث و ميفرمودند: نقل احاديث هنر نيست، فهم احاديث هنر است. دقت در ناسخ و منسوخ روايت، مطلق و مقيد روايت، عام و خاص روايت، شناختن حديث صحيح از حديث ضعيف. اميرالمومنين (عليه السلام) ميفرمود: همة السفهاء الرواية و همة العلماء الدراية. كوشش سفيهان اين است كه فقط روايات را پشت سر هم نقل ميكنند و كوشش عالمان اين است كه درايت (فهم) حديث ميكنند. (حديث صحيح را از ضعيف جدا ميكنند، حديث تقيهاي را از غير تقيه اي، ناسخ از منسوخ، مطلق از مقيد را تشخيص ميدهند) ارشاد القلوب للديلمي، ص14 ـ بحار الأنوار للمجلسي، ج2، ص160 نكته سوم: ائمه (عليهم السلام)، نظارت داشتند بر بعضي كتابهايي كه توسط صحابه نوشته ميشد. بعضي از كتابها كه نوشته ميشد و خدمت ائمه (عليهم السلام) عرضه ميشد. مثلا كتاب يونس بن عبد الرحمن (ره) كه از اصحاب آقا امام رضا (عليه السلام) بود و خدمت امام جواد (عليه السلام) آوردند و حضرت در آنجا نسبت به ايشان مدح و ثناء گفت و فرمود كه كتاب زيبا و با ارزشي است. كتاب جناب حلبي را خدمت امام صادق (عليه السلام) عرضه كردند و حضرت گواهي داد كه كل محتويات كتاب درست است. وقتي در حضور امام هادي (عليه السلام) سخن از فَضّال شد، فرمود خوشا به حال خراسانيها كه اينچنين شخصيت برجستهاي در ميان آنان است. نكته چهارم: نكتهاي كه خيلي حساس است و از همين جهت است كه آقايان اهل سنت گرفتار روايات جعلي و دروغين شدند و الحمدلله ما در كتابهاي روائي مان از اينگونه روايات جعلي و ساختگي نداريم، اين است كه ائمه (عليهم السلام) نسبت به راويان دروغگو و كسانيكه كارخانه حديث سازي درست كرده بودند و به زبان ائمه (عليهم السلام) يا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) روايت نقل ميكردند، ائمه (عليهم السلام) اينها را رسوا ميكردند و به جامعه معرفي ميكردند. مثلا آقا امام كاظم (عليه السلام)، وقتي صحبت از يونس بن ظبيان ميشود، ميفرمايد: لعن الله يونس بن ظبيان ألف لعنة يتبعها ألف لعنة. خداوند يونس بن ظبيان را هزار بار لعنت كند؛ از هر لعنتي هم هزار شعبه منشعب شود. رجال كشي، ص364 او از كساني بود كه در جعل احاديث و غلو، يد طولائي داشت. باز هم از آقا امام كاظم (عليه السلام) است كه فرمود: لعن الله محمد بن بشير و أذاقه حر الحديد إنه يكذب علي، برأ الله منه و برئت إلي الله منه . خداوند محمد بن بشير را لعنت كند ... كه احاديث دروغي از من نقل ميكند و خداوند هم از دست او برئ است و من هم به خداوند از دست او تبرّي ميجويم. رجال كشي، ص482 همچنين امام باقر(عليه السلام): لعن الله بيان التبان و إن بنانا لعنه الله كان يكذب علي أبي . بيان كه يكي از غلات و جعال حديث است و به امام سجاد (عليه السلام) دروغ بست، خدا او را لعنت كند. رجال كشي، ص301 مغيرة بن سعيد از كساني است كه كارش جعل حديث بود و امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: فإن المغيرة بن سعيد لعنه الله، دَسَّ في كتب أصحاب أبي أحاديث لم يحدث بها أبي . رجال كشي، ص224 ـ رجال ابن داود، ص517 با اين كار، ائمه (عليهم السلام) احاديث شيعه را بيمه كردند و مردم را نسبت به اين جاعلين و دروغپردازان آگاهي دادند. نكته پنجم: ائمه (عليهم السلام) به مردم اعلام كردند كه فقط راويان ثقه و راستين، گفتارشان براي شما حجت است، نه غير. بهطوريكه اين قضيه براي شيعه، فرهنگ شد. در زمان امام صادق (عليه السلام) و امام كاظم (عليه السلام) و امام رضا (عليه السلام) ميآيند خدمت آنها و سوال ميكنند كه آيا فلاني ثقه است يا خير؟ يعني مشخص است كه اين قضيه، فرهنگ شده است. مثلا خدمت امام رضا (عليه السلام) ميرسند و عرضه ميدارند: ما، راهمان طولاني است و نميتوانيم خدمت شما برسيم: أفيونس بن عبد الرحمن ثقة آخذ عنه معالم ديني؟ فقال: نعم. آيا يونس بن عبد الرحمن مورد وثوق است و ما ميتوانيم مسائل ديني را از او بگيريم؟ حضرت ميفرمايد: بله. رجال كشي، ص490 يا اينكه وقتي ميآيند از آقا امام عسكري (عليه السلام) نسبت به آقاي عَمري، كه از نواب هم است، سوال ميكنند از چه كسي دستورات ديني را بگيريم؟ ميفرمايد: الْعَمْرِيُّ وَ ابْنُهُ ثِقَتَانِ فَمَا أَدَّيَا إِلَيْكَ عَنِّي فَعَنِّي يُؤَدِّيَانِ. عمري و پسرش ثقه هستند و ... . وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج27، ص138 در اين زمينه روايات زيادي داريم كه ائمه (عليهم السلام) از طرفي دروغگويان را مفتضح و معرفي كردند و از طرفي هم راويان ثقه را به مردم معرفي كردند. بهطوريكه قبول از ثقه و اجتناب از احاديث دروغپردازان، يك فرهنگ براي شيعه شد. اينطوري نبود كه مانند جناب بخاري بگويد من 600 هزار روايت را زير و رو كردم تا 2700 روايت صحيح را از ميان اينها گزينش كردم. اين يكي از عنايات ائمه (عليهم السلام) بود در حوزه حديث. * * * * * * * آقاي هدايتي آيا براي به دست آوردن معارف اسلامي، مراجعه به كتب اهل سنت كافي است و ما را مستغني ميكند از گرفتن معارف و فرهنگ صحيح اسلامي از ديگر كتب يا خير؟ استاد حسيني قزويني در اين رابطه، من روايتي را به اختصار از أئمه اربعه، كه خود آقايان اهل سنت هم نقل كردهاند ميخوانم و هيچ قضاوتي هم نميكنم. هر گونه قضاوت را به عهده بينندگان عزيز، بويژه تحصيل كرده شيعه و سني واگذار ميكنم. يكي از أئمه اربعه اهل سنت، جناب ابوحنيفه، متوفاي 150هجري است. جناب خطيب بغدادي در تاريخ بغداد مينويسد: جميع ما روي أبو حنيفة من الحديث مائة و خمسون حديثا أخطأ ـ أو قال غلط ـ في نصفها. تمام احاديثي كه ابوحنيفه نقل كرده است، 150 حديث است و آن هم در نصفش يا خطا كرده يا اشتباه. تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج13، ص418 آقاي ابن خلدون در كتاب تاريخ خود ميگويد: بلغت روايته إلي سبعة عشر حديثا أو نحوها. رواياتي كه مورد عمل ابوحنيفه بود، به 17 روايت بيشتر نرسيد. تاريخ ابن خلدون، ج1، ص444 آقاي مالك، رئيس مالكي ها، متوفاي 179 هجري است و آقاي إبن خلدون صراحت دارد: مالك رحمه الله إنما صح عنده ما في كتاب الموطأ و غايتها ثلثمائة حديث أو نحوها. در نزد مالك، در كتاب موطأ، جز 300 روايت صحيح نبوده است و الباقي مورد تأئيد او نبوده است. تاريخ إبن خلدون، ج1، ص444 آقاي شافعي، متوفاي 204 هجري ميگويد: لم يصل الي الأمة سوي خمس مأئة حديث في أصول الأحكام و مثلها في اصول السنة. تمام رواياتي كه ما بررسي كرديم و به دست امت رسيده، 500 حديث در احكام است و 500 حديث هم در اصول سنت و مستحبات است. مناقب الشافعي، ج1، ص419 آقاي احمد بن حنبل، متوفاي 241 هجري است، ميگويد: الأصول التي يدور عليها العلم عن النبي (صلي الله عليه و آله) ينبغي أن تكون ألفا و مأتين. تمام اصولي كه علوم اسلامي بر محور آن دور ميزند و از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نقل شده است، زيبنده است كه 2200 عدد باشد. إرشاد الفحول، ص251 اين شهادتي است از بزرگان اهل سنت و أئمه و پيشوايان اهل سنت بر قِلّت احاديث در حوزه احكام و اخلاق و ساير مسائل و آقايان مجبور شدند در سايه قياس و استحسان، احكام الهي را بدست بياورند. * * * * * * * آقاي هدايتي يك آمار كوتاهي هم به ما بدهيد كه روايات اصول كافي و وسائل الشيعة و برخي كتب ديگر چقدر است تا بدانيم چه كسي اهميت بيشتري به سنت ميدهد و اهل سنت واقعي چه كساني هستند؟ استاد حسيني قزويني در 8 جلد كتاب كافي، 16199 روايت داريم واين دو برابر رواياتي است كه در صحاح سته اهل سنت آمده است. جناب إبن أثير جزري در كتاب جامع الأصول، تمام روايت صحاح سته را جمع كرده و مكررات را كنار گذاشته و مجموعا 9483 روايت شده است. مرحوم شيخ حر عاملي (ره) در كتاب وسائل الشيعة، 35868 روايت نقل ميكند. مرحوم محدث نوري (ره)، 23129 روايت در مستدرك الوسائل ذكر ميكند. اين نشان ميدهد كه اين فرهنگ غني، توسط ائمه (عليهم السلام) و پيروان اهل بيت (عليهم السلام) به يادگار مانده است. البته بسياري از كتابهاي شيعه، در گذر زمان، توسط وهابيون يا بعضي اهل سنت افراطي آتش گرفته است. در سال 450 كتابخانه شيخ طوسي (ره) كه برخي ميگويند بيش از 24 هزار جلد كتاب خطي از آثار صحابه ائمه (عليهم السلام) در بغداد بوده است، آتش زدند و به خاكستر مبدل كردند. در حمله مغول به ايران، كتابخانههاي متعددي در نيشابور و برخي از شهرها را آتش زدند و به خاكستر مبدل كردند. ولي با تمام اينها، اين آماري را كه داديم داريم. * * * * * * * آقاي هدايتي آيا در كتب اهل سنت، خصوصا در صحيح بخاري، از اهل بيت (عليهم السلام) رواياتي نقل شده است يا خير؟ اگر نقل نشده يا كم نقل شده است، چرا اهل بيت (عليهم السلام) حضور كم رنگي در كتب اهل سنت دارند؟ حضرت خديجه (سلام الله عليها) كه 28 سال در سخت ترين شرايط، دوشادوش و گام به گام همراه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بودند، چرا فقط يك روايت در صحاح سته از او است؟ مگر امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) صحابه بزرگ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نبودند؟ چرا سخنان آنها در كتب اهل سنت وجود ندارد؟ از سلمان و ابوذر و عمار چقدر روايت نقل كرده ند؟ استاد حسيني قزويني عبارتي را كه آقاي ذهبي در كتاب تذكرة الحفاظ آورده است ميخوانم. ايشان نقل ميكند از حافظ ابن عقده كه از پيشوايان حديث بوده و ميگفته: احفظ لأهل البيت ثلاثمائة ألف حديث. من از اهل بيت (عليهم السلام) 300 هزار روايت حفظ كردهام. تذكرة الحفاظ للذهبي، ج3، ص840 حال، آيا واقعا در كتب اهل سنت، بويژه صحاح سته، از ائمه (عليهم السلام) چقدر روايت نقل كرده اند؟ در جلسات گذشته تا حدودي اين آمارها را اشاره كرديم و عرض كرديم كه از آقا اميرالمومنين (عليه السلام) كه از اول طفوليت با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) بوده است و به تعبير محمود ابو ريه: اگر قرار بود هر روز يك روايت از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) شنيده باشد، بايد 12 هزار روايت از او داشته باشيم، اما در صحيح بخاري، جز 29 روايت نياورده است. مقدمه فتح الباري، ص476 در صحيح بخاري از ابوهريره كه كمتر از دو سال با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بوده است، 446 روايت نقل ميكند. در صحيح بخاري از حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) فقط يك روايت آمده است و حال آنكه از عايشه، 242 روايت آمده است. مقدمه فتح الباري، ص477 از ياران اميرالمومنين (عليه السلام): از مقداد 2 روايت، از سلمان 4 روايت و از عمار 4 روايت، از امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام)، حتي يك روايت هم در صحيح بخاري نيامده است. حال آنكه از عبد الله عمر، 270 روايت و از انس بن مالك 268 روايت نقل كردهاند. اينها واقعا قلب آدم را به درد ميآورد كه چگونه اهل بيت (عليهم السلام) را مورد كم مهري قرار دادند. جالب اين است كه خود آقاي ابن تيميه حراني در بعضي از آثارش صراحت دارد بر اينكه بزرگان اهل سنت مقيد بودند از حضرت علي (عليه السلام) روايت نقل نكنند: فليس في الأئمه الاربعة و لا غيرهم من أئمة الفقهاء من يرجع إلي علي في فقهه . هيچكدام از ائمه اربعه (ابوحنيفه و احمد بن حنبل و مالك و شافعي) و ديگر فقهاي اهل سنت، اصلا توجهي به روايات حضرت علي (عليه السلام) نداشتند. منهاج السنة، ج7، ص529 باز هم ايشان در منهاج السنة مينويسد: آقاي مالك كه از ائمه اربعه اهل سنت است، در كتاب موطأ خود، نه از حضرت علي (عليه السلام) روايت دارد و نه از اولاد حضرت علي (عليه السلام)، مگر خيلي كم. همچنين احاديثي كه در صحاح و سنن و مسانيد ما اهل سنت آمده، جز روايات اندك از حضرت علي (عليه السلام) و فرزندان حضرت علي (عليه السلام) به چشم نميخورد. منهاج السنه، ج7، ص531 اين نشان ميدهد كه آقايان اهل سنت كه ميگويند ما اهل بيت (عليهم السلام) را دوست داريم و مخلص آنها هم هستيم و ما هم اين اظهار محبت آنها را قبول ميكنيم و عشق ميورزيم بر اين اظهار محبت ها، ولي بايد بينيم كه اينها عملا چه كرده اند؟ به ما نشان بدهند كه آقاي ابن عابدين كه از فقهاي بنام اهل سنت است و اهل سنت شرق كشور ما به او عشق ميورزند، در حاشيه رد المحتار خود، در چند جا به استناد سخن اميرالمومنين (عليه السلام) يا اهل بيت (عليهم السلام) فتوا داده است؟ به ما نشان بدهند كه آقاي ابن قدامه مقدسي از بزرگان فقهاي حنابله، در كتاب المغني در چند جا به استناد روايات اهل بيت (عليهم السلام) فتوا صادر كرده است؟ به ما نشان بدهند كه جناب سرخسي از فقهاي بنام حنفيها، در المبسوط، در چند حكم شرعي را به استناد روايت حضرت علي (عليه السلام) و امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) يا امام صادق (عليه السلام) فتوا داده است؟ به ما نشان بدهند كه جناب نووي از استوانههاي فقهي شافعيها، در المجموع، در چند جا به استناد احاديث اهل بيت (عليهم السلام) فتوا داده است؟ اين را ما بارها عرض كردهايم: رفتن به سراغ اهل بيت (عليهم السلام)، يك نقطه مشترك و مباركي است كه ميتواند شيعه و سني را در كنار سفره مبارك اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) جمع كند كه خداوند مودت به اينها را اجر رسالت قرار داده است: قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي سوره شوري/آيه23 از عزيزان و انديشمندان اهل سنت دعوت ميكنيم كه به اين نداي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) كه فرمود: اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي. و به اين فرمان مراجع عظام تقليد شيعه در طول تاريخ، لبيك بگويند و بيايند همگي در كناره سفره اهل بيت (عليهم السلام)، اين مائده مبارك آسمانيِ برگرفته از مكتب وحي، بنشينيم و اصول و فروع احكام إلهيمان را از مكتب اينها استنباط كنيم. * * * * * * * سوالات بينندگان سوال: آيات قرآن صراحت دارد بر اينكه آن منافقيني كه در قرآن نام برده شده است؛ جزء صحابه بودهاند، مگر غير از اين است؟ جواب: اهل سنت وقتي آيات قرآن و روايات را ميخوانند، عمدتا به ما اعتراض ميكنند كه منافقين جزء صحابه نبودند و تافته جدا بافته بودند؛ حال آنكه در خود صحيح بخاري صراحت دارد و از آقاي ابن مُلِيكه ميگويد: أدركت ثلاثين من أصحاب النبي صلي الله عليه و سلم كلهم يخاف النفاق علي نفسه. 30 نفر از صحابه را من با آنها آشنا بودم و همه شان ميترسيدند كه آيا منافق هستند. صحيح بخاري، ج1، ص17 در صحيح مسلم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: في أصحابي إثنا عشر منافقا. در ميان اصحاب من 12 نفر منافق شناسنامهدار هستند. صحيح مسلم، ج8، ص122 همچنين رواياتي كه در رابطه با حديث حوض است، واضح و روشن است. * * * * * * * سوال: آيا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بر صحابه به خاطر خطايشان حد جاري كرده است؟ جواب: بله. رواياتي در اين زمينه داريم. مثلا آقاي ابن نُعيمان شراب خورد و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به ايشان حد شراب را جاري كردند. صحيح بخاري، ج8، ص13 همچنين عبد الله، ملقب به حمار توسط پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به خاطر شراب حد خورد. صحيح بخاري، ج8، ص14 بعضي از صحابه دزدي كرده بودند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دستور داد كه دست آنها را قطع كردند. صحيح بخاري، ج8، ص16 يكي از صحابه زنا كرده بود و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دستور داد كه او را رجم كردند و فرار كرد. صحيح بخاري، ج8، ص22 و دهها قضايايي كه آقايان آوردهاند و زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) خلاف كردند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم در حق آنها، حد را جاري كرد. همچنين تعدادي از صحابه بودند كه در زمان خود خليفه دوم خلاف كردند و خليفه دوم بر آنها حد جاري كرد. عقبة بن حارث و پسرش عبد الرحمن شراب خوردند و آقاي عمر به آنها حد جاري كرد. اين به قدري روشن و واضح است كه إبن حجر عسقلاني در الإصابة في تمييز الصحابة، جلد 5، صفحه 35 ميگويد اين روايت صحيح است و شكي ندارد. يكي ديگر از صحابه به نام ابو محجن ثقفي شراب خورد و 7 مرتبه به او حد جاري كردند. وليد بن عقبه شراب خورد و نماز صبح را 4 ركعتي خواند و به او حد جاري كردند. من از عزيزان اهل سنت تقاضا دارم كه به اين دقت كنند: جالب اينكه آقاي قدامة بن مظعون از صحابهاي است كه در جنگ بدر بوده و جزء بيعت كنندگان تحت شجره است، وقتي شراب خورد و پيش جناب عمر آوردند، عمر گفت چرا شراب خوردي؟ گفت: به دليل آيه قرآن كه ميگويد: لَيْسَ عَلَي الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُوا (مائده/93) صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است و ميگويد من اجتهاد كردم در اين آيه شريفه و خداوند ميگويد كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام ميدهند، در خوردنيها هيچ باكي نداشته باشند. آقاي عمر معطل ماند و رو كرد به صحابه و گفت نظر شما چيست؟ صحابه اعتراض كردند و گفتند كه خداوند در قرآن به صراحت ميگويد: إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ سوره مائده/آيه90 و خداوند شراب را حرام كرده است و شراب خوردن، عمل صالح نيست. جناب عمر هم دستور داد به صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) حد شراب زدند. الإصابة في تمييز الصحابة لإبن حجر العسقلاني، ج5، ص323 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص120 ـ التاريخ الصغير للبخاري، ج1، ص68 * * * * * * * سوال: آيا اين آماري كه در مورد احاديث ما (شيعه) داديد، تمام اين احاديث صحيح است، يا شك در آنها هست؟ جواب: روايات صحيح، يكبار در برابر روايات ضعيف است و يكبار در برابر روايات دروغي است. روايت دروغ و جعلي، اگر صد هزار روايت هم كنار هم باشد، مانند اين است كه صد هزار عدد صفر را جمع ميزنيد و مساوي با صفر ميشود. اگر هزاران روايت دروغ را كنار هم بگذاريد، باز هم مساوي دروغ ميشود. اما روايات ضعيف فرق ميكند. يك دفعه يك روايت مرسل است و راوي ناقل آن، نامش نيامده است يا راوي مجهول است و بزرگان علم رجال چيزي درباره مدح و ذمّ او نگفتهاند، شايد از ثقات باشد. يا برخي موارد است كه مطالبي هم در توثيق او آمده و هم در تضعيف او آمده و مختلفٌ فيه است و به مبناي آقايان اهل سنت، حَسَن ميشود. مبنايي كه ما شيعيان داريم، اگر يك روايت ضعيف از مرز 3 عدد بگذرد، به مستفيض تعبير ميكنيم. آقايان فقهاي شيعه، به اتفاق آراء، به روايات مستفيض عمل ميكنند و مطلب تمام است و مضمون قابل اعتماد است. آقايان اهل سنت هم قاعدهاي دارند به نام «يقوي بعضه بعضا». ابن حجر عسقلاني، نووي در المجموع، ابن قدامه در المغني، سرخسي در المبسوط موارد متعددي در احكام ميآورند كه روايت صحيح ندارند و ميگويند روايات ما ضعيف است، ولي با قاعده «مما يقوي بعضه بعضا، ثبت المطلوب» همديگر را تقويت ميكنند. با توجه به اين، تعداد 35868 روايت را ما نميگوييم كه همهاش صحيح است؛ ولي اگر در يك موضوع، سه روايت ضعيف داشتيم نه دروغ، مطلب تمام است. مرحوم كليني (ره) يا شيخ حر عاملي (ره) در هر بابي چند روايت آوردهاند و روايت اول صحيح است و روايت دوم و سوم و ... ضعيف هستند؛ ولي آن را به عنوان تقويت آوردهاند و اگر آن روايات ضعيف نبود، روايت اول مطلب را به نحو احسن تمام ميكند و فقيه هم به استناد همان اول فتوا ميدهد. آن سه روايت به عنوان مؤيد روايت صحيح آمده است. لذا با توجه به اين قضيه، ميتوانيم بگوييم كه روايات وسائل الشيعة، غالبا روايات معتبر و قابل استناد و استنباط است. روايت معتبر هم روايتي است اعم از صحيح يا مرسل يا ضعيف، ولي قرائن و شواهدي براي صحت آن است. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: رضا -
تاريخ: 07 مهر 87 - 00:00:00
آخه کدام استکبار جهاني؟ اين حرفها ديگه تکراري و بي محتوا شده. اگه منظور اين آقايان از استکبار جهاني آمريکاست بايد خدمت شما عرض کنم که همين شبکه سلام که يک شبکه شيعه و مبلغ اهل بيت است از کاليفرنياي آمريکا پخش مي شود. اين است دموکراسي و آزادي حقيقي در آمريکا. اگر آمريکا نمي خواست که فرهنگ اهل بيت اشاعه پيدا کند آيا اجازه مي داد که اين شبکه فعاليت کند؟؟ اين همه مساجد که در آمريکا و اروپا است را نمي بينيد؟؟ اگر جهانيان شيعه و اهل بيت را خوب نمي شناسند ضعف از خودمان است. خودمان کوتاهي کرده ايم. چرا اينقدر فرافکني مي کنيم و ضعف هاي خودمان را گردن غرب مي اندازيم؟ تا کي مي خواهيم با شعار هاي توخالي ادامه بدهيم؟ دوما در غرب طبق قوانين بين المللي دموکراسي و آزادي بيان هست. همه انسانها چه کافر چه شيعه چه وهابي و... حق دارند تبليغ کنند. اگر شما راست مي گوييد به جاي بد و بيراه گفتن به غرب خودتان را اصلاح کنيد و در جهان به عنوان الگو اخلاق و انسانيت و صلح دوستي ظاهر شويد. چطور ما شيعيان حق داريم تبليغ کنيم اما وهابي ها و ... حق ندارند؟ اگر ما رفتار خودمان را اصلاح کنيم و بدون بد و بيراه گفتن به غرب تبليغ علمي و منطقي کنيم و اين غرب ستيزي را که جز ضرر و زيان اقتصادي چيزي برايمان نداشته است کنار بگذاريم مي توانيم فرهنگ حقيقي اسلام و اهل بيت را به جهانيان بشناسانيم. .... آينه شکستن خطاست. |
2 |
نام و نام خانوادگي: مجيد -
تاريخ: 22 آبان 87 - 00:00:00
بسم الله الرحمن الرحيم . برادر عزيز اقا رضاكدام استكبار 1 ) همان كه بمب اتمي استفاده كرد 2 ) همان كه سالهاي متمادي بر سر مردم ويتنام بمبهاي شيميائي ريخت 3 ) همان كه مردم كوبا را تحت فشار گذاشته 4 ) همان كه راي مر دم شيلي را به هيچ انگاشت 5 ) همان كه مردم گرانادا به اسارت گرفت 6 ) همان كه از نسل سرخ پوستهاي با فرهنك و متمدن و انسان دوست كسي را نابود كرد 7 ) 8 ) 1000 ) مثنوي جناياتشان بدون در نطر گرفتن ايران و اسلام عزيز 70 تُن ميشود نتيجه اين كه بظاهر چيزي به اسم ازادي دارند فريبي بيش نيست و پشت اين بطاهر ازادي خدعه و نيرنگ صهيونيستهاست ، اين چند مسجد و كانالهاي ميبيني و انهمه فحشاء خانه قمار خانه كانالهاي مستهجن را نمي بيني . شهد شيرين حكومت عدل علي ( ع ) را نچشيده ايم كه به اين شيره تلخ دل خوش كرده ئيم. خير پيش و ياعلي مدد |
3 |
نام و نام خانوادگي: سميه -
تاريخ: 17 اسفند 88 - 00:00:00
از شما متشكرم |