* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 03 ارديبهشت 1388 تعداد بازديد: 4685 
افسانه عبد الله بن سبأ 03
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: افسانه عبد الله بن سبأ 03

شبكه سلام : 03 / 02 / 88

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آقاي ياسيني

مقدمه‌اي در خصوص جلسات گذشته داشته باشيد تا برنامه را شروع کنيم.

استاد حسيني قزويني

قضايايي در هفته گذشته رخ داد، مانند حصار کشيدن در کنار قبر مطهر امام حسن (عليه السلام) و امام سجاد (عليه السلام) و امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) در بقيع که وهابيت از مشاهده و مناظره قبر بي‌چراغ و گنبد حرم ائمه (عليهم السلام) توسط شيعيان وحشت دارند و همچنين قضيه شهادت جانسوز مظلومانه زائران حرم امام حسين (عليه السلام) است که حدود 35 نفر از زائران ايراني در اثر انفجار يکي از عوامل وهابيت، به درجه رفيع شهادت رسيدند و تعدادي هم از زائرين ديگر کشورها بودند و بيش از 140 نفر در يکي از استان‌هاي مرزي عراق با ايران ـ استان دياله ـ مجروح شدند. شهادت جانسوز اين عزيزان را كه به واسطه انفجار و خودکشي يکي ازعوامل وهابيت اتفاق افتاد را، به پيشگاه مقدس آقا ولي عصر (ارواحنا فداه) و خانواده‌هاي اين عزيزان تسليت عرض مي‌کنيم و مي‌گوييم که وهابيت به آخر خط رسيده‌اند و نفس‌هاي آخر را مي‌کشند و با اين کشت و کشتارها، مي‌خواهند چند روز ديگر به حيات ننگين خود ادامه دهند. ولي بدانند هر چه قدم‌هايي اينچنيني بردارند، شيعيان را در مسير خود و اهدافي که دارند، مصمم‌تر خواهند کرد. وهابيت اين پنبه را از گوش خود بيرون کنند که شيعه با شهادت از مسير خودش عقب‌نشيني مي‌کند. خير، شيعه با اقتداء به رهبر آزادگان، امام حسين (عليه السلام) و معتقد به غلبه خون بر شمشير، 15 قرن در اين مسير مقاوم بوده و خواهد بود، تا روزي که پرچم عدل و عدالت به دست منتقم خون شهيدان، بقية الله الأعظم (اروحنا لتراب مقدمه الفداه) محوّل شود.

چون عزيزان از داخل و خارج کشور، تلفن‌هاي مکرري داشتند و سوالات متعددي داشتند و از طريق ايميل و فکس و غيره، مطالبي را گفته بودند در رابطه با عدم حضور بنده در شبکه ماهواره‌اي المستقله، با اين ‌که اينها يک‌ ماه است در ماهواره خود زيرنويس کرده‌اند که ما از فلاني دعوت کرديم براي مناظره و ايشان شرکت نکرد و از بعضي از مراجع دعوت کرديم و شرکت نکردند. اينها يک ماه قبل براي من نامه فرستادند و من جواب ندادم. نامه‌هاي متعددي بين شبکه المستقله و بنده ردّ و بدل شد و آخرين نامه‌شان را در چهاردهم آوريل فرستادند. حتي نوشتند:

ما حاضريم 9 جلسه، شبکه را در اختيار شما قرار بدهيم، بدون آن که هيچ طرفي از وهابيت در آن جلسه باشد؛ يعني بدون حضور مناظره‌ کننده. حتي حاضريم در صورت تمايل، 20 يا 30 جلسه، شما بياييد اينجا و حضوري يا تلفني در نقد وهابيت صحبت کنيد و بينندگان سوالات را مطرح کنند و شما پاسخ بدهيد. اگر چنانچه تمايل نداريد در نقد وهابيت صحبت کنيد، در معرفي شيعه صحبت کنيد و معارف شيعه را بيان کنيد و بينندگان سوالاتي دارند و شما پاسخ بدهيد.

ما به اين درخواست هم جواب منفي داديم. ما شبکه المستقله را شبکه صالح براي طرح معارف شيعه نمي‌دانيم. اساس شبکه المستقله براي ايجاد فتنه و تفرقه بوده است. براي اين‌که اينها بتوانند فرهنگ شيعه را در عرصه بين‌الملل زير سؤال ببرند، با القاء شبهات ناجوانمردانه و افترائات و تهمت‌ها، زمينه کشتار شيعيان را فراهم بکنند و خود آقاي دکتر هاشمي ـ مدير شبکه ـ آدم بي‌طرفي نيست. در طول اين 7 سال تأسيس شبکه المستقله، هر يک از عزيزان شيعه که در آنجا در مناظره شرکت کردند، همه، نالان و ناراحت هستند و ديگر وهابيون دل پرخوني دارند. بنده هم در 5، 6 ماه قبل در رابطه با قضاياي حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) با آنها وارد مناظره شدم و در شب سوم ديدند که با ارائه روايات صحيح از منابع اهل سنت، قضيه شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ثابت شد، هجوم به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ثابت شد و تلاش کردند که فرصت چناني براي سخن گفتن به ما ندهند. و اکثر اوقات در اختيار طرف‌هاي وهابيت بود.

لذا، ما اعلام کرديم که الان، فقط شيعه، مخالف وهابيت در دنيا نيست؛ بسياري از علماي اهل سنت از اشاعره، مخالف سرسخت وهابيت هستند. شخصيت‌هاي برجسته‌اي همانند جناب حسن سقاف ـ از علماي طراز اول اردن ـ و همچنين از خود عربستان سعودي، جناب حسن بن فرحان مالکي و شخصيت‌هاي برجسته‌اي از علماي طراز اول صوفي‌هاي عربستان سعودي و آفريقا، مخالف سرسخت وهابيت هستند. کتاب‌هاي زيادي در نقد وهابيت نوشته‌اند. اگر بنا است مناظره بي‌طرفي باشد، بايد علماي اهل سنتي که مخالف وهابيت هستند و وهابيت را يک فرقه تروريست و ضد قرآن و ضد اسلام مي‌دانند و کتاب‌ها نوشته‌اند، در مناظره حضور داشته باشند. از شيعه هم با اجازه مراجع عظام تقليد ـ که امروز پرچم دفاع از فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) به دست اينهاست ـ ، يک فردي انتخاب شود. حتي اگر همين الان هم يکي از مراجع عظام تقليد به بنده امر بفرمايند و صلاح بفرمايند، در أسرع وقت، در اين شبکه يا هر شبکه ديگر، براي مناظره با هر يک از شخصيت‌هاي وهابي و اهل سنت، به حول و قوه الهي آماده مناظره هستم و هيچ إبائي ندارم و فرهنگ شيعه، فرهنگ قوي است و برهاني که شيعه اقامه مي‌کند، برخاسته از قرآن و سنت نبوي و سنت اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) است و در طول 15 قرن، هر گفتگو و مناظره‌اي که بين علماي شيعه و مخالفان بوده، الحمدلله، همواره پيروزي از آن شيعه بوده است. چون تنها مذهب برخاسته از متن قرآن است و منطبق با سنت راستين نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است.

بنده به نوبه خودم، آمادگي خودم را اعلام مي‌کنم در هر شبکه صالح، نه شبکه فتنه‌انگير، با هر يک از علماي وهابي عربستان سعودي که يا سِمَت استادي دانشگاه يا استادي حوزه علميه را داشته باشند، آماده مناظره هستم. ولي از اين‌که در يک شبکه معلوم الحال و با يک فردي که خود اهل سنت مي‌گويند ايشان ديوانه است و جز فحاشي و ناسزا و اهانت به شيعه و مراجع شيعه و مقدّسات شيعه، چيزي ياد نگرفته، با اين فرد فحاش و ديوانه، وارد مناظره شدن، صحيح نيست و توهين به خودمان و مکتب‌مان مي‌دانيم. من نامه‌اي را فراهم کرده‌ام براي مفتي عربستان سعودي، جناب آل شيخ و هر کسي را معرفي مي‌کند، ما آمادگي براي مناظره با نماينده رسمي مفتي أعظم عربستان سعودي را داريم و اگر خود ايشان مي‌آيند، مراجع عظام تقليد ما آماده مناظره با ايشان هستند.

* * * * * * *

آقاي ياسيني

آيا در کتب روائي شيعه، نامي از عبدالله بن سبأ ذکر شده است يا خير؟

استاد حسيني قزويني

بله، در کتب شيعه مطرح شده است؛ ولي به عنوان يک فرد مطرود و کذّاب و ملعون و غالي. مرحوم کَشّي در رجال خود نقل کرده است از أبان بن عثمان - از اصحاب اجماع که وثاقتش اجماعي است – که از امام صادق (عليه السلام) شنيدم فرمود:

لعن الله عبد الله بن سبإ، إنه ادعى الربوبية في أمير المؤمنين (عليه السلام) و كان والله أمير المؤمنين (عليه السلام) عبدالله طائعا، الويل لمن كذب علينا و إن قوما يقولون فينا ما لا نقوله في أنفسنا، نبرأ إلى الله منهم نبرأ إلى الله منهم.

خدا لعنت کند عبدالله بن سبأ را که ادعاي ربوبيت در اميرالمؤمنين (عليه السلام) کرد. اميرالمؤمنين (عليه السلام) بنده مطيع خدا بود. واي بر کسي که بر ما دروغ ببندد و بگويد چيزي را که ما نسبت به خودمان همچنين ادعايي نداريم و به خداي عالم از اينچنين گفتاري برائت مي‌جوييم.

رجال کشي، ج1، ص324، حديث172

همچنين در حديث 173 آقا امام سجاد (عليه السلام) مي‌فرمايد:

لعن الله من كذب علينا، إني ذكرت عبد الله بن سبإ فقامت كل شعرة في جسدي، لقد ادعى أمرا عظيما ما له لعنه الله.

... من به ياد عبدالله بن سبأ افتادم و موهاي بدن من سيخ شد. او ادعاي بزرگي کرد، چه مرضي داشت، خدا او را لعنت کند.

رجال الکشي، ج1، ص324، حديث173

همچنين در حديث 171 امام صادق (عليه السلام) مي‌فرمايد:

و هو يحدث أصحابه بحديث عبد الله بن سبإ و ما ادعى من الربوبية في أمير المؤمنين علي بن أبي طالب، فقال إنه لما ادعى ذلك فيه استتابه أمير المؤمنين (ع) فأبى أن يتوب فأحرقه بالنار.

اميرالمؤمنين (عليه السلام) او را به خاطر ادعاي نادرست نسبت به خود توبه داد و ممانعت کرد از اين‌ که توبه کند و اميرالمؤمنين (عليه السلام) هم او را با آتش سوزاندند.

همچنين در روايتي، مرحوم شيخ صدوق (ره) در حديث اربعمائة که سندا صحيح است،‌ بحث عبدالله بن سبأ را مطرح مي‌کند که در برابر اميرالمؤمنين (عليه السلام) سؤالاتي داشت که بوي غلوّ مي‌داد و اميرالمؤمنين (عليه السلام) با او برخورد تندي فرمودند.

الخصال للشيخ الصدوق، ص628

ما در اين زمينه، روايات متعددي داريم که عبدالله بن سبأ يک فرد مطرود و بي‌ارزشي و فاقد اعتبار بود و جزء علقه مضغه‌هاي جامعه آن روز بود و در آن حدي نبود که چيزي به مذهب شيعه بيافزايد يا بخواهد کسر کند يا موجود تأثيرگذاري در جامعه باشد يا صحابه را تحريک کند و عليه عثمان تشويق کند يا جنگ جمل بسازد.

اينها همه از بافته‌هاي سيف بن عمر است که از رُوات کذاب و متهم به زندقه آقاي طبري در تاريخش است.

تهذيب التهذيب لإبن حجر العسقلاني، ج4، ص259 ـ ميزان الإعتدال للذهبي، ج2، ص255 ـ تهذيب الکمال للمزي، ج12، ص324

* * * * * * *

آقاي ياسيني

نظر علماي رجال شيعه در مورد عبدالله بن سبأ چيست؟

استاد حسيني قزويني

از آقاي کشي آورديم و ايشان در جاهاي ديگر صراحت دارد که عبدالله بن سبأ، فرد مطرودي بوده و ائمه (عليهم السلام) از کارهاي او و وجود او، به خداي عالم تبرّي مي‌جستند. مرحوم شيخ طوسي (ره) ـ از علماي بزرگ رجالي شيعه و متوفاي 460 هجري ـ در کتاب رجال خود مي‌فرمايد:

عبدالله بن سبأ الذي رجع إلي الکفر و أظهر الغلوّ.

عبدالله بن سبأ کسي است که پس از مسلمان شدنش، کافر شد و مطالب غلوّي را اظهار کرد.

رجال الطوسي للشيخ الطوسي، ص75

علامه حلي (ره) ـ از رجاليون بنام شيعه و متوفاي 728 هجري ـ صراحت دارد:

عبدالله بن سبأ غال ملعون حرقه اميرالمؤمنين (عليه السلام) بالنار، كان يزعم أن عليا عليه السلام إله و أنه نبي، لعنه الله.

عبدالله بن سبأ يک فرد غلو کننده و ملعون بود که اميرالمؤمنين (عليه السلام) او را با آتش سوزاند. تصوّر مي‌کرد که اميرالمؤمنين (عليه السلام)، خدا يا پيامبر است. خدا او را لعنت کند.

خلاصة الأقوال، ص372،‌ چاپ موسسه الفقاهة

آقاي ابن داود (ره) ـ که معاصر علامه حلي (ره) است و متوفاي 740 هجري ـ در رجال خود، همان تعبير شيخ طوسي (ره) را نقل مي‌کند.

رجال ابن داود، ص224، شماره277

مرحوم آيت الله العظمي خوئي (ره) ـ از رجاليون بنام شيعه در عصر حاضر است و کتاب معجم الرجال الحديث ايشان، مايه افتخار و آبروي شيعه است که در 24 جلد چاپ شده ـ مي‌گويد:

و أما عبد الله بن سبأ، فعلى فرض وجوده، فهذه الروايات تدل على أنه كفر و ادعى الألوهية في علي (عليه السلام) لا أنه قائل بفرض إمامته (عليه السلام).

بر فرض که بگوييم عبدالله بن سبأ وجود خارجي دارد، او کافر شد و ادعاي الوهيت در اميرالمؤمنين (عليه السلام) کرد. نه اين‌که او بگويد امامت حضرت علي (عليه السلام) واجب است، (بلکه) سخني درباره امامت حضرت علي (عليه السلام) از زبان او صادر نشده است. تنها چيزي که از ايشان آمده، غلوّ و مطالب دال بر کفر او است.

معجم رجال الحديث للسيد الخوئي، ج11، ص207

همچنين ديگر بزرگان ما مانند صاحب المعالم ـ متوفاي 1011 هجري ـ در تحرير الطاووسي، صفحه 346 و مرحوم سيد مصطفي تفرشي ـ از اعلام قرن 11 هجري ـ در نقد الرجال، جلد3 ، صفحه 108 و محقق اردبيلي در جامع الرواة، جلد1، صفحه 485 مطالبي را ذکر کرده‌اند که دلالت مي‌کند بر اين‌که عبدالله بن سبأ يک فرد مطرود و ملعوني بوده و بزرگان ما با عبارت‌هاي تند و لعنت از او تعبير مي‌کنند.

* * * * * * *

آقاي ياسيني

آيا در کتاب‌هاي کلامي و فِرَق اسلامي، نامي از عبدالله بن سبأ برده شده است يا نه؟

استاد حسيني قزويني

بله. اول کسي که درباره عبدالله بن سبأ صحبت کرده است، مرحوم نوبختي (ره) است ـ از استوانه‌هاي علمي فِرَق اسلامي شيعه ـ که در کتاب فِرَق الشيعة عبدالله بن سبأ را مطرح مي‌کند:

ممن أظهر الطعن علي أبي بکر و عمر و الصحابة.

فِرَق الشيعة للنوبختي، ص22

مي‌گويد که يهودي بوده و مسلمان شده و برخي نسبت مي‌دهند که عبدالله بن سبأ يهودي، بنيان‌گذار شيعه بوده است و اينها دروغ است.

الوافي بالوفيات للصفدي، ج17، ص100 ـ لسان الميزان لإبن حجر العسقلاني، ج3، ص289

همچنين خود ذهبي در کتاب ميزان الإعتدال، مطالبي را مشابه همين عبارت نوبختي آورده و مي‌گويد:

عبد الله بن سبأ من غُلاة الزنادقة، ضالٌ مضلٌ.

عبدالله بن سبأ از غاليان ملحد است و گمراه و گمراه‌گر است.

ميزان الإعتدال للذهبي، ج2 ص426 ـ لسان الميزان لإبن حجر العسقلاني، ج3، ص89

نه ادعاي امامت و نه وصايت حضرت علي (عليه السلام) را داشت و نه تأثيرگذار در جامعه آن روز بود و نه فردي بود که صحابه از او حرف شنوي داشته باشند. بعضي از آقايان اهل سنت مي‌بينند که قضيه قتل عثمان و جنگ جمل که صحابه کِبار پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در اين ماجرا بودند و براي اين‌که دامن اينها را پاک کنند و کناهش را به گردن فردي بياندازند، آمدند در اينجا و افسانه و اسطوره عبدالله بن سبأ را اختراع کردند.

* * * * * * *

آقاي ياسيني

آيا تشيّع در عصر رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم مطرح بوده است يا خير؟

استاد حسيني قزويني

بله. در احاديث آقايان اهل سنت، اين مسائل، مفصل بيان شده است. ابن عساکر ـ از قديمي‌ترين افرادي است که ـ به سند خودش از جابر بن عبدالله انصاري نقل مي‌کند:

كنا عند النبي (صلى الله عليه و سلم) فأقبل علي بن أبي طالب، فقال النبي (صلى الله عليه و سلم): و الذي نفسي بيده! إن هذا و شيعته لهم الفائزون يوم القيامة.

نزد پيامبر اکرم (صلي الله عليه و سلم) بوديم و علي بن أبي طالب آمد و و پيامبر اکرم (صلي الله عليه و سلم) اشاره به علي نمود و فرمود: قسم به خدايي که جان من در قبضه قدرت اوست! اين علي و شيعيانش، فرداي قيامت، جزء رستگاران هستند.

تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص371 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج2، ص‌469 ـ الدر المنثور للسيوطي، ج6، ص379 ـ المناقب للخوارزمي، ص111، حديث120 ـ فتح القدير للشوکاني، ج5، ص477

همچنين ابو سعيد خدري اين روايت را از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل کرده است.

تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص333 ـ تذکرة الخواص للسبط ابن الجوزي، ص59

همچنين اين روايت از ام سلمه نقل شده است.

تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص333 ـ أنساب الأشراف للبلاذري، ص182 ـ مناقب اميرالمؤمنين للسمعاني، ج2، ص284

آقاي طبري ـ که از استوانه‌هاي تاريخي و تفسيري اهل سنت است و خود ابن‌تيميه حرّاني صراحت دارد که تفسير طبري از تفاسير معتبر و قابل اعتماد است ـ صراحت دارد از أبو الجارود از محمد بن علي در ذيل آيه شريفه:

إِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ

سوره بينه/آيه7

فقال النبي: أنت يا علي و شيعتک

حضرت فرمود: اي علي‌! مراد از اين آيه، تو و شيعيان تو است.

جامع البيان للطبري، ج30، ص335 ـ الدر المنثور للسيوطي، ج6، ص379 ـ روح المعاني للآلوسي، ج30، ص207 ـ نظم درر السمطين للزرندي الحنفي، ص92 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج2، ص459 ـ فتح القدير للشوکاني، ج5، ص477

آقاي سيوطي در الدر المنثور در رابطه با اين آيه مي‌گويد که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:

تأتي أنت و شيعتك يوم القيامة راضين مرضيين.

فرداي قيامت، تو و شيعيان تو خواهيد آمد که هم شما از خدا راضي هستيد و هم خدا از شما راضي است.

الدر المنثور للسيوطي، ج6، ص379

يکي از عزيزان، جديدا کتابي را مخصوص اين مسئله نوشته است به نام شيعة علي بن أبي طالب في احاديث اهل السنة و ايشان در اينجا، 40 روايت از نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل کرده در رابطه با اين‌که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

تو و شيعيان تو، اهل بهشت هستيد.

تو و شيعيان تو، جزء رستگاران هستيد.

تو و شيعيان تو، فرداي قيامت، از خدا راضي هستيد و خدا هم از شما راضي است.

نکته ديگري که من بايد در اينجا اضافه کنم، اين است که جناب محمد کُرد علي ـ رئيس مجمع علمي عربي دمشق و از شخصيت‌هاي برجسته اهل سنت و متوفاي 1293 هجري قمري است و آقاي زرکلي در الأعلام، جلد 6، صفحه 303، شرح حال ايشان را آورده ـ مي‌گويد:

عرف جماعة من کبار الصحابة بموالاة علي في عصر رسول الله صلي الله عليه و سلم.

تعدادي از بزرگان صحابه، مشهور بودند به موالات علي که او را به عنوان وليّ قبول داشتند. مانند سلمان فارسي، ابو سعيد خُدري، ابوذر غفاري، عمار ياسر، حذيفه، ذو الشهادتين، ابو ايوب انصاري، خالد بن سعيد، قيس بن سعيد و ... .

خطط الشام لمحمد كرد علي، ج5، ص251

جناب دکتر صبحي صالح ـ از علماي بزرگ و معاصر اهل سنت که اصالتا لبناني است و کسي است که نهج‌البلاغه را نوشته ـ در کتاب النظم الإسلامية مي‌گويد:

کان بين الصحابة حتي في عهد النبي صلي الله عليه و سلم شيعة لربيبه علي، منهم: أبو ذر الغفاري و المقداد بن الأسود و جابر بن عبد الله و أبي بن كعب و أبو الطفيل عمر بن وائلة و العباس بن عبد المطلب و جميع بنيه و عمار بن ياسر و أبو أيوب الأنصاري.

در زمان پيامبر اکرم صلي الله عليه و سلم، تعدادي از صحابه، شيعه تربيت شده علي بودند. مانند: أبوذر غفاري و مقداد بن أسود و جابر بن عبد الله و أبي بن كعب و أبو طفيل عمر بن وائلة و عباس بن عبد المطلب و تمام فرزندانش و عمار بن ياسر و أبو أيوب أنصاري.

النظم الإسلامية، ص96

يعني در زمان خود پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، تعدادي از صحابه، معروف و مشهور به شيعه علي بودند.

قبلا در اين مورد صحبت کرده‌ايم. عزيزان به سايت مراجعه کنند.

* * * * * * *

آقاي ياسيني

يکي از اهداف جعل اسطوره عبدالله بن سبأ، پاک کردن دامن صحابه از قتل عثمان بود. آيا در کتاب‌هاي اهل سنت، به صراحت، نسبت به دخالت صحابه در قتل عثمان، مطلبي آمده است يا خير؟

استاد حسيني قزويني

آقاي طبري ـ مورّخ نامي اهل سنت و همان کسي که افسانه عبدالله بن سبأ را ساخته و تمام قضاياي قتل عثمان را به گردن او انداخته ـ صراحتا نقل مي‌کند که افرادي از صحابه که در مدينه بودند، اين‌گونه نامه نوشتند:

من بالمدينة من أصحاب النبي صلى الله عليه و سلم إلى ما بالآفاق منهم و كانوا قد تفرقوا في الثغور، انكم إنما خرجتم أن تجاهدوا في سبيل الله عز وجل تطلبون دين محمد صلى الله عليه و سلم، فإن دين محمد قد أفسد من خلفكم و ترك، فهلموا، فأقيموا دين محمد صلى الله عليه و سلم، فأقبلوا من كل أفق حتى قتلوه.

از تمام اصحاب پيامبر صلي الله عليه و سلم که در مدينه هستند به تمام صحابه‌اي که در گوشه و کنار دنياي پهناور اسلامي براي جهاد و کشورگشائي رفته‌اند: شما رفته‌ايد براي جهاد در راه خدا و براي حمايت و نشر دين پيامبر اکرم صلي الله عليه و سلم جهاد مي‌کنيد. خليفه شما که او را در مدينه گذاشته‌ايد و رفته‌ايد، دين پيامبر اکرم صلي الله عليه و سلم را فاسد و ترک کرده است و شما همه به مدينه بيائيد و دين پيامبر اکرم صلي الله عليه و سلم را که از بين رفته، اقامه کنيد. صحابه از هر گوشه‌اي که بودند، به مدينه آمدند و عثمان را کشتند.

تاريخ الطبري، ج3، ص401، حوادث سال 35 هجري

آقاي ابن أثير در کامل خود مي‌گويد:

صحابه در مدينه بودند و نامه نوشتند به تمام صحابه‌اي که پراکنده بودند در شهرهاي مختلف و نوشتند:

إن أردتم الجهاد فهلمّوا إليه، فإن دين محمد قد أفسده خليفتكم، فأقيموه.

اگر به دنبال جهاد مي‌گرديد، به مدينه بيائيد. دين پيامبر اکرم صلي الله عليه و سلم را خليفه شما فاسد کرده است، بيائيد اين دين فاسد شده را اقامه کنيد.

الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج3، ص168، حوادث سال 35 هجري

جالب اين‌که طبري نقل مي‌کند يک فردي در شام، بعضي از افراد را که قاتل عثمان بودند، ناسزا مي‌گفت، آقاي مرقال هاشم بن عتبة ـ از صحابه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ـ به آن مرد شامي گفت:

و ما أنت و ابن عفان؟ إنما قتله أصحاب محمد.

تو را چه که آمده‌اي از عثمان بن عفان دفاع مي‌کني؟ اصحاب پيامبر اکرم (صلي الله عليه و سلم)، عثمان را کشتند.

تاريخ الطبري، ج4، ص30

در قضيه جنگ صفين، دوست داراني که در لشکر اميرالمؤمنين (عليه السلام) و معاويه بودند، گفتند:

اين جنگ‌ها و برادرکشي براي چيست؟ ما برويم با معاويه و علي صحبت کنيم تا به يک نوعي به توافق و صلح برسيم. دو نفر از اصحاب علي و معاويه به نام أبو درداء و أبو أمامه آمدند نزد معاويه و گفتند: چرا با علي مي‌جنگي؟ گفت: من دنبال قاتلان عثمان هستم. علي آنها را به من تحويل بدهد و من ديگر نمي‌جنگم.

فذهبا إلى علي فقالا له ذلك، فقال: هؤلاء الذين تريان، فخرج خلق كثير، فقالوا: كلنا قتلة عثمان، فمن شاء فليرمنا. قال: فرجع أبو الدرداء و أبو أمامة فلم يشهدا لهم حربا.

رفتند نزد علي و گفتند: معاويه مي‌گويد اگر تو قاتلين عثمان را تحويل بدهي، با تو نمي‌جنگد و صلح مي‌کند. علي به اين دو فرمود: اين جمعيتي است که داريد مي‌بينيد، سوال کنيد که قاتلين عثمان چه کساني بودند؟ شما اينها را معين کنيد تا من تحويل معاويه بدهم. جمعيت انبوهي از لشکر علي بيرون آمدند و گفتند: همه ما در قتل عثمان سهيم بوديم. هر کس که مي‌خواهد، ما را بکشد.

البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص288

آقاي ابن قتيبه دينوري در کتاب الإمامة و السياسة مي‌گويد:

خرج إليهما أکثر من عشرة آلاف رجل، فقالوا: نحن قتلنا عثمان.

بيش از ده هزار نفر از لشکر علي بيرون آمدند و به اين دو نفر گفتند: ما همگي عثمان را کشتيم.

الإمامة و السياسة لإبن قتيبة الدينوري، تحقيق الشيري، ج1، ص128

خب، شما ببينيد با اين وضع که ده هزار نفر اعلام مي‌کنند ما در قتل عثمان سهيم بوديم، اينها گفتند که ما چه کنيم؟ ببريم تحويل بدهيم. اينها عمده لشکر علي بن أبي طالب (عليه السلام) بودند. لذا، قضيه قتل عثمان، قضيه‌اي نيست که بخواهند متصل کنند به افسانه عبدالله بن سبأ.

در اينجا، سخن خيلي زياد است و اگر فرصت شد، بعدا در اين رابطه، مفصل سخن خواهيم گفت.

اگر افرادي تحت تأثير عبدالله بن سبأ بودند، اين صحابه‌اي که در مدينه بودند، چرا از عثمان دفاع نکردند؟ چرا وقتي عثمان از دنيا رفت، جنازه‌اش سه شبانه‌روز ماند و کسي هم جرأت نکرد بر جنازه او نماز بخواند؟ چرا جرأت نمي‌کردند جنازه‌اش را دفن کنند؟ وقتي خواستند جنازه‌اش را در قبرستان مسلمانان دفن کنند، تعدادي از مردم بلند شدند و گفتند ما نمي‌گذاريم که عثمان را در قبرستان مسلمانان دفن شود و بردند در قبرستان يهوديان دفن کردند. گيريم که صحابه، سهيم نبودند، چرا از خليفه دفاع نکردند؟ چرا بر جنازه‌اش نماز نخواندند؟ چرا براي دفن او در قبرستان مسلمانان قدم برنداشتند؟ اينها مسائلي است که آقايان اهل سنت و وهابيت که قضيه را به افسانه عبدالله بن سبأ پيوند مي‌زنند، بايد جواب بدهند؟

* * * * * * *

آقاي ياسيني

آيا منابعي در اهل سنت داريم که نقش عايشه را در قتل عثمان بيان کرده باشد؟

استاد حسيني قزويني

بله، منابع اهل سنت اين را با صراحت آورده‌اند. من فقط اين را عرض مي‌کنم و هرگونه قضاوت را به عهده برادران اهل سنت و خود وهابيت مي‌سپارم.

آقاي ابو الفداء ـ از مورّخان بنام و مورد اعتماد اهل سنت ـ در کتاب المختصر في أخبار البشر مي‌گويد:

كانت عائشة تنكر على عثمان مع من ينكر عليه و كانت تخرج قميص رسول الله و تقول: هذا قميصه و شعره لم يبل و قد بلي دينه.

عايشه جزء انقلابيون بود و با افرادي که در برابر عثمان قيام کرده بودند، همگام بود. پيراهن و تکه‌اي از موي پيامبر را به دستش گرفته بود و مي‌گفت: پيراهن و موي پيامبر، هنوز پوسيده نشده، ولي دين پيامبر را پوساندند و از بين بردند.

المختصر في أخبار البشر، ج1، ص172

نقل مي‌کنند:

عايشه، نعلين پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را به دستش گرفته بود و خطاب به عثمان مي‌گفت:

ما أسرع ما تركتم سنة نبيكم و هذا شعره و ثوبه و نعله لم يبل بعد. فغضب عثمان غضبا شديدا حتى ما درى ما يقول.

هنوز پيراهن و کفش و موي پيامبر از بين نرفته است، دين پيامبر را شما کنار گذاشتيد .عثمان خيلي عصباني شد، بطوري‌که نمي‌دانست چه مي‌گويد.

أنساب الأشراف للبلاذري، ج2، ص276(نرم افزار المکتبة الشاملة) ـ الفتوح لإبن أعثم، ج1، ص4 ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبي الحديد، ج3، ص49

حتي آقايان آورده‌اند که أم المؤمنين عايشه صراحت داشت بر اين‌که به مسلمانان مي‌گفت:

اقتلوا نعثلا، قتل الله نعثلا.

پير يهودي را بکشيد.

كتاب الفتوح لإبن أعثم، ج2، ص421 ـ الإمامة و السياسة لإبن قتيبة الدينوري، تحقيق الزيني، ج1، ص51 ـ روح المعاني للآلوسي، ج22، ص11 ـ المحصول للرازي، ج4، ص343

اگر عزيزان اهل سنت به کتاب‌هاي لغت مراجعه کنند، نهاية إبن أثير و تاج العروس زبيدي و لسان العرب إبن منظور و ماده نعثل را پيدا کنند و ببينند که مي‌گويد:

النعثل الشيخ الأحمق و منه حديث عائشة: "اقتلوا نعثلا، قتل الله نعثلا"، تعنى عثمان و هذا كان منها لما غاضبته و ذهبت إلى مكة.

اين پير احمق را بکشيد، خدا او را بکشد. مقصودش عثمان بود. از دست عثمان غضبناک شد و به مکه مسافرت کرد.

النهاية في غريب الحديث لإبن الأثير، ج5، ص80 ـ لسان العرب لإبن منظور، ج11، ص669 ـ تاج العروس للزبيدي، ج15، ص745

اين مسائل، چيزي نيست که آدرسي باشد، چون کتاب‌هاي لغت، بر مبناي حروف الفباء است. هر چاپي که داريد،‌ به ماده نعثل مراجعه کنيد و اين عبارات در آنجا کاملا موجود است.

* * * * * * *

آقاي ياسيني

نقش طلحه و زبير در قتل عثمان چه بوده است؟

استاد حسيني قزويني

در اين مورد مي‌توانيد به کتاب‌هاي زير مراجعه کنيد:

الفتوح ابن أعثم، جلد2، صفحه395 و أنساب الأشراف، جلد6، صفحه156

در مورد اين‌که طلحه، مانع آب‌رساني به عثمان بوده است، به کتاب‌هاي زير مراجعه کنيد:

أنساب الأشراف، جلد6، صفحه186 ـ الإمامة و السياسة لإبن قتيبة الدينوري، تحقيق الشيري، جلد1، صفحه57

در مورد اين‌که برخي خواستند وارد خانه عثمان شوند و از او دفاع کنند و طلحه ممانعت کرد، به کتاب‌هاي زير مراجعه کنيد:

تاريخ الطبري، جلد4، صفحه478 ـ الکامل لإبن الأثير، جلد2، صفحه291

در مورد اين ‌که خود طلحه، مردم را دعوت و تحريک مي‌کرد به قتل عثمان، به کتاب‌هاي زير مراجعه کنيد:

الفتوح ابن أعثم، جلد2، صفحه423

در مورد اين‌که اعتراف خود طلحه که در قتل عثمان دخيل بوده است، به کتاب‌هاي زير مراجعه کنيد:

تاريخ المدينة لإبن شبة النميري، جلد4، صفحه 1197

در مورد نامه‌اي که طلحه نوشت به شهرهاي مختلف و از مسلمانان دعوت کرد تا در قتل عثمان شرکت کنند، در کتاب‌هاي معتبر اهل سنت موجود است. در جنگ جمل که خود مروان، طلحه را کشت و گفت:

من طلحه را به خاطر اين‌که در قتل عثمان شرکت داشت، کشتم. من انتقام عثمان ـ پدر زنم ـ را از طلحه گرفتم.

حتي مروان به پسر عثمان گفت:

ديگر غصه نداشته باش، من امروز انتقام پدرت را از قاتلش ـ طلحه ـ گرفتم.

الإستيعاب لإبن عبد البر، ج2، ص766 ـ مستدرک الصحيحين للحاکم النيشابوري، ج3، ص418 ـ الکامل لإبن الأثير، ج2، ص336 ـ أسد الغابة،‌ ج3، ص88 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص269 ـ تهذيب التهذيب لإبن حجر العسقلاني، ج5، ص20 ـ تهذيب الکمال للمزي، ج13، ص422 ـ أسد الغابة،‌ ج6، ص161

من از عزيزان تقاضا دارم به اين مدارکي را که خدمت عزيزان اعلام مي‌کنم، مراجعه کنند.

* * * * * * *

سوالات بينندگان

سوال:

وهابيت اين شبهه را مطرح مي‌کنند که شيعيان به مردگان توسل مي‌کنند، حتي حيات برزخي ائمه (عليهم السلام) و شهيدان و مردگان را منکر مي‌شوند و مي‌گويند که مربوط به عالم غيب است و ما با آنجا هيچ ارتباطي نداريم. نظر شما در مورد اين چيست؟

جواب:

اولا: ما اگر متوسل به ائمه (عليهم السلام) و اميرالمؤمنين (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) و حضرت ابوالفضل (عليه السلام) مي‌شويم و يا علي و يا حسين و يا عباس مي‌گوييم، قرآن مي‌گويد که اينها مرده نيستند و آقايان اهل سنت هم قبول دارند که اينها شهيدند. قرآن صراحت دارد:

وَ لَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَ لَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ

سوره بقره/آيه154

شما حق نداريد به شهداء، مرده بگوئيد. اين‌که شما مي‌گوييد، علي مرده است و به مرده متوسل مي‌شويد، خلاف قرآن است و بدعت و گناه و حرام است.

ثانيا: در کتاب‌هاي معتبر اهل سنت، من فقط يک مدرک را آدرس مي‌دهم ـ که در سايت‌هاي مختلف اينترنتي هم يافت مي‌شود و براي گشتن آن جاي بهانه ندارند ـ و آن هم کتاب الموسوعة الفقهية الکويتية است که در آنجا فتاواي کليه مذاهب اهل سنت و وهابيت آمده است و دولت کويت با هزينه دولتي اين کتاب را نوشته است. در آنجا مي‌گويد:

ذهب جمهور الفقهاء المالکية و الشافعية و متأخر الحنفية و هو المذهب عند الحنابله إلي جواز هذا النوع من التوسل، سواء في حيات النبي أو بعد وفاته

عموم فقهاي اهل سنت، قائل به جواز توسل به پيامبر هستند، چه در زمان پيامبر و چه بعد از رحلت او.

الموسوعة الفقهية الکويتية، ج14، ص156

آقاي ابن حبان ـ از بزرگان اهل سنت ـ در کتاب الثقات مي‌گويد:

وقتي من در طوس بودم، هر وقت مشکلي برايم پيش مي‌آمد، حرم امام رضا (عليه السلام) مي‌رفتم و متوسل مي‌شدم و نتيجه حوائجم را از ايشان مي‌گرفتم.

الثقات لإبن حبان، ج8، ص458

جناب آقاي شافعي ـ رئيس شافعي‌ها ـ مي‌گويد:

إني لأتبرك بأبي حنيفة و أجئ إلى قبره، فإذا عرضت لي حاجة صليت ركعتين و جئت إلى قبره و سألت الله تعالى الحاجة عنده، فما تبعد عني حتى تقضى.

من به قبر ابوحنيفه تبرک مي‌جويم و هر روز به زيارت قبر او مي‌روم و هر وقت حاجتي پيدا مي‌کنم، کنار قبر ابو حنيفه مي‌روم و حوائجم را از او طلب مي‌کنم و ... .

حاشية رد المحتار لإبن عابدين، ج1، ص59 ـ تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج1، ص135

آقاي محمد بن مؤمل مي‌گويد:

فرأيت من تعظيمه يعنى ابن خزيمة لتلك البقعة و تواضعه لها و تضرعه عندها ما تحيرنا.

همراه ابن خزيمه مي‌رفتيم کنار قبر علي بن موسي الرضا و اينها با يک تواضع خاصي به زيارت و توسل به علي بن موسي الرضا مي‌رفتند.

تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج1، ص135 ـ تهذيب التهذيب لإبن حجر عسقلاني، ج7، ص339

ابو علي خلّال ـ از علماي بزرگ و استوانه‌هاي علمي اهل سنت ـ مي‌گويد:

ما همّني أمر فقصدت قبر موسي بن جعفر فتوسلت به، إلا سهل الله تعالي لي ما أحب.

هر وقت مشکلي در بغداد براي من پيش مي‌آمد، مي‌رفتم کنار قبر موسي بن جعفر و به او متوسل مي‌شدم.

تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج1، ص133

اين‌که مقداري بيشتر توضيح دادم، به خاطر اين است که امروز وهابيت، تکرار مي‌کنند و ما نقل مي‌کنيم و اينها تکرار مي‌کنند و ... . شما برويد کتاب‌هاي فقهي حنبلي‌ها مانند المغني ابن قدامة و المبسوط سرخسي و حاشية رد المحتار ابن عابدين و المجموع نووي را ببينيد که همه آقايان در آداب زيارت قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌گويند:

هر کس مکه را زيارت کرد و در کنار قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و سلم) آمد، در آنجا آيه 64 سوره نساء:

وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا

را بخواند و بگويد:

يا رسول الله! من سخن خدا را شنيدم و به زيارتت آمدم، تو را بين خودم و خدايم شفيع قرار مي‌دهم، از خداوند حاجت مرا بخواه.

عجب! اگر آقاي ابن قدامه حنبلي بگويد که جايز است متوسل شدن به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، عين توحيد است، ولي اگر علامه مجلسي (ره) بگويد، عين شرک است؟! اگر آقاي سرخسي بگويد توسل به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) جايز است، عين وحدانيت حق است، ولي اگر حضرت آيت الله العظمي خوئي (ره) بگويد توسل به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) جايز است، او مشرک است؟!

اين دو نوع برخورد کردن‌ها، برخوردي است که امروز وهابيت دارند.

* * * * * * *

سوال:

در روايات آمده است که امام حسين (عليه السلام) و امام حسن (عليه السلام) از محافظين عثمان بوده‌اند، اما استاد قزويني مي‌فرمايد که لشکر علي بن أبي طالب (عليه السلام)، ده هزار نفرشان آمدند و گفتند که ما قاتلين عثمان بوديم؟ آيا امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) هم جزء آن ده هزار نفر بودند؟ اگر بودند، پس حضور منافقانه‌اي داشتند و اگر آن ده هزار نفر بودند، پس منافق بودند.

جواب:

در منابع اهل سنت، مفصل آمده است که اميرالمؤمنين عليه السلام) و امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) از عثمان دفاع مي‌کردند و اين قضيه، قطعي و ثابت است.

كتاب الفتوح لإبن أعثم، ج2، ص423

حتي در بعضي از تاريخ شيعه آمده است که اميرالمؤمنين (عليه السلام) هنگام قتل عثمان گريه مي‌کرد. عرض کردند:

به خاطر قتل عثمان گريه مي‌کني؟ فرمود: براي اين گريه مي‌کنم که بعد از اين، حرمت خليفه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شکسته شد و خليفه کشتن در ميان مسلمانان، عادت شد.

شما ببينيد که تمام صحابه يک طرف و اميرالمؤمنين (عليه السلام) در يک طرف است. با اين‌که اميرالمؤمنين (عليه السلام) در آن زمان، نه پُستي داشت و نه مقامي و نه مردم از او حرف شنوي داشتند.

* * * * * * *

سوال:

با توجه به آيه مباهله و آل عباء، پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، دو دختر ديگر هم داشتند و چه شد که آنها مقصود آيه مباهله نبودند؟ همچنين چرا به جاي حضرت علي (عليه السلام)، عباس يا ابو لهب که عموهاي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هستند، نبودند؟ با اين‌که نسبت خانوادگي نزديک‌تري از حضرت علي (عليه السلام) به پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) داشتند.

جواب:

آقاي مسلم در صحيح مسلم، جلد 7، صفحه120، حديث6373 مي‌گويد:

وقتي آيه شريفه:

فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ

سوره آل عمران/آيه61

نازل شد:

دعا رسول الله عليا و فاطمه و حسنا و حسينا، فقال: أللهم هؤلاء أهلي.

رسول الله، علي و فاطمه و حسن و حسين را جمع کرد و به مباهله برد و فرمود: خدايا! اينها اهل بيت من هستند.

سنن الترمذي، ج4، ص294 ـ مستدرک الصحيحين للحاکم النيشابوري، ج3، ص150 ـ الدر المنثور للسيوطي، ج2، ص39 ـ تفسير الآلوسي، ج3، ص190 ـ فتح القدير للشوكاني، ج1، ص348

آقاي ابن کثير در تفسير خود، جلد1، صفحه379 اين مطلب را نقل مي‌کند و مي‌گويد:

أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ: رسول الله صلى الله عليه و سلم و علي بن أبي طالب، و أَبْنَاءَنَا: الحسن و الحسين، و نِسَاءَنَا: فاطمة.

مراد از أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ، رسول الله و علي بن أبي طالب هستند. مراد از أَبْنَاءَنَا، حسن و حسين هستند و مراد از نِسَاءَنَا، فاطمه است.

سيوطي و حاکم نيشابوري هم مي‌گويند که روايت، صحيح است.

خود ابن‌تيميه در منهاج السنة ـ آدرسش را حضور ذهن ندارم ـ مي‌گويد:

وقتي آيه مباهله نازل شد، پيامبر (صلي الله عليه و سلم) با اين‌که تعدادي از صحابه مانند عمر و ابوبکر و عثمان و طلحه بودند، ولي از ميان صحابه، علي را براي مباهله بود. فرزندان پيامبر (صلي الله عليه و سلم) در قيد حيات بودند، ولي حسن و حسين را برد. ديگر زنان پيامبر (صلي الله عليه و سلم) مانند عايشه و حفصه بودند، ولي فاطمه را برد. چون اينها اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه و سلم) هستند.

عباس، عموي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، جايگاه رفيعي دارد، ولي او به هيچ‌وجهي، اهل بيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيست.

* * * * * * *

سوال:

هدف أم المومنين عايشه با در دست گرفتن پيراهن عثمان و به راه انداختن جنگ جمل اين بود که امام علي (عليه السلام) در قتل عثمان دست داشتند.

جواب:

إن شاء الله وقتي اين بحث تمام شد، در رابطه با جنگ جمل، مفصل صحبت مي‌کنيم. پيش‌گويي‌هايي که پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در رابطه با جنگ جمل داشت را از منابع اهل سنت خواهيم آورد. حديث پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به عايشه را خواهيم آورد که پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

عايشه! روزي خواهد آمد که در برابر علي بن أبي طالب مي‌ايستي و با او مي‌جنگي و تو ظالم هستي و حضرت علي (عليه السلام) مظلوم.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

يکي از زنان من به جنگ با علي مي‌رود، در حالي‌که سگان منطق حوأب به او عوعو مي‌کنند.

وقتي عايشه از مکه به طرف بصره مي‌آمد، در يک جائي، تعدادي از سگ‌ها شروع کردند به عوعو کردن. سوال کرد: اينجا کجاست؟ گفتند: منطقه حوأب؟ دستور داد که ناقه مرا برگردانيد، چون پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اينچنين گفته است که يکي از زنان من ... و سگان حوأب به او عوعو مي‌کنند و او بر باطل است. آمدند چند نفر را به عنوان شاهد دروغين درست کردند و برند نزد عايشه و شهادت دادند آن شخصي که گفته بود اينجا منطقه حوأب است، دروغ گفته است. اينجا نامش فلان است و عايشه را منصرف کردند.

قبل از آمدن اميرالمؤمنين (عليه السلام) به بصره، چقدر از شيعيان حضرت علي (عليه السلام) به دستور عايشه در بصره کشته شدند! نماينده اميرالمؤمنين (عليه السلام) و حاکم بصره را در بصره دستگير کردند و موهاي سر و صورتش را کندند و به صورت افراد شيمي‌درماني شده در آوردند و کليد بيت المال مسلمانان در بصره را گرفتند و اموال بيت المال را بين مردم تقسيم کردند. اينها جناياتي را در بصره مرتکب شدند و ان شاء الله از خود تاريخ ابن کثير دمشقي ـ البداية و النهاية ـ دانه به دانه، به حول و قوه الهي براي بينندگان خواهيم خواند.

* * * * * * *

سوال:

آيا وهابيت همان دين يهود است يا در دين يهود ريشه داشته است يا خير؟

جواب:

ما نمي‌دانيم که دين يهود است يا نه. چون اينها در سال 1150 هجري، اولين حکومت‌شان را در منطقه نجد تشکيل دادند و بنده هم در آن زمان در قيد حيات نبودم. اينها در طول تاريخ، عمده هدف‌شان اين بود که فتوا به کفر مسلمانان بدهند و مسلمانان را قتل عام کنند و اين همان چيزي است که امروز، يهوديان مي‌خواهند.

* * * * * * *

سوال:

عمر از چه موقعي بدعت‌ها را شروع کرد که بايد دست بسته نماز خواند؟ چند سند از کتاب‌هاي اهل سنت بفرماييد.

جواب:

ان شاء الله بعد از اين‌که بحث امامت را در 10، 12 جلسه بحث کرديم، به مباحث فقهي خواهيم رسيد. البته بحث تکتّف ـ دست بر روي سينه گذاشتن در نماز ـ را در مدرسه فيضيه در بحث خارج فقه مقارن، حدود 30 جلسه بحث کرديم که آيا از زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بوده يا از زمان عمر؟

* * * * * * *

سوال:

در جلسه گذشته، جناب دکتر قزويني در مورد ... علماي اهل سنت به نام حسيني بعد از مناظره چند سال قبل تماس گرفتند و گفته بودند که اين فرد (ملازاده)، ديوانه است. ... اين شخص صحبت کرده بود و منکر چنين حرفي شده بود. جناب دکتر گفتند که قبلا اين برنامه را ضبط کرده‌اند. من از جناب دکتر خواهش مي‌کنم که اگر چنين ضبطي هست، پخش کنند و ما هم بشنويم.

جواب:

جناب آقاي فاروق حسيني، سخنگوي علماي اهل سنت غرب افغانستان که طي تماس تلفني که ما داشتيم، ايشان به من گفت:

شما، حساب ايشان را از حساب اهل سنت جدا بدانيد. ما ايشان را ديوانه مي‌دانيم. اين فحاشي‌ها و جسارت‌هايي را که به شيعه مي‌کند، ما قبول نداريم.

ايشان فردايش با آن فرد تماس گرفت و گفت: من با قزويني صحبت کردم و ... . مي‌گفت از ايشان خواستم که امثال آقاي دانشمند را نگذارند به اهل سنت فحش بدهند. ملازاده گفت: به شما هيچ مربوط نيست که براي من تعين تکليف کنيد، من وظيفه‌ام را بهتر مي‌دانم. ، برخوردي که بنده با جناب فاروق حسيني داشتم، نزديک به يک ساعت و اندي، تلفني صحبت کردم. گفتم يکي از اساتيد بزرگوار حوزه علميه زاهدان ـ که نمي‌دانم راضي هستند اسم‌شان را ببرم يا نه، ـ به من فرمودند ... . اگر اين آقايان به من اجازه بدهند، من قطعا عبارت و مدارک را در اين زمينه ارائه خواهم داد.

* * * * * * *

سوال:

کساني که در قتل عثمان شرکت کردند و در سپاه اميرالمؤمنين (عليه السلام) حضرت علي (عليه السلام) بودند، چرا حضرت علي (عليه السلام) اينها را تحويل معاويه نداد يا چرا خودش تنبيه نکرد؟ جواب اين‌که عده‌شان زياد بود و زورشان نمي‌رسيد و ...، جواب معقولي نيست. چون اگر ميليون‌ها نفر هم بودند، چون قتل انجام شده بود، حضرت علي (عليه السلام) بايد اينها را تنبيه مي‌کرد و به سزاي اعمالشان مي‌رساند. يا جواب درستي بدهيد يا جواب ندهيد.

جواب:

معاويه، چه کاره مملکت بود که اميرالمؤمنين (عليه السلام) قاتلين را به او تحويل دهد؟ آيا پسر يا برادر يا پدر يا وليّ دَم عثمان بود که مدّعي خون‌بهاي عثمان شده بود؟ اميرالمؤمنين (عليه السلام) در خطبه 16 نهج‌البلاغه، معاويه را مسلمان نمي‌داند:

فوالذي فلق الحبة و برأ النسمة! ما أسلموا و لكن استسلموا و أسروا الكفر، فلما وجدوا أعوانا عليه أظهروه.

قسم به خدا! معاويه و دار و دسته‌هايش که در فتح مکه مسلمان شدند، مسلمان نشدند و کفر ظاهري را در باطن کردند.

اميرالمؤمنين (عليه السلام)، معاويه را عددي نمي‌داند. اميرالمؤمنين (عليه السلام) اگر بخواهد از قاتلين عثمان انتقام بگيرد، اولين کسي که عرض کرديم در قتل عثمان دخالت داشت، عايشه، أم المؤمنين است. چطور از او انتقام بگيرد؟ طلحه، جزء قاتلين عثمان است. آيا اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي‌تواند او را به اتهام قتل عثمان بکشد؟ و افراد ديگر و شخصيت‌هاي برجسته‌اي از صحابه بودند که در اين قتل شرکت داشتند. آقاي طبري مي‌گويد که تمام صحابه‌اي که در مدينه بودند، به تمام صحابه‌اي که در گوشه و کنار جهان بودند، نامه نوشتند که بيائيد به مدينه و عثمان را بکشيم. همه صحابه دست به دست هم دادند و عثمان را کشتند. خب، اميرالمؤمنين (عليه السلام) چه کند؟ آيا بايد تمام صحابه را قتل عام کند؟ آيا اين کار معقولي است؟

* * * * * * *

سوال:

چرا استاد قزويني با اين‌که شبکه المستقله آمادگي مناظره را دارند، جواب آنها را نمي‌دهد؟

جواب:

ما، شبکه المستقله را شبکه بي‌طرفي نمي‌دانيم و براي مناظره به آنجا نمي‌رويم. چون هدف آنها، ايجاد تفرقه ميان شيعه و سني است. افرادي را که ايشان آورده، صالح نمي‌دانيم. البته جناب آقاي دکتر محمد سعيدي ـ که الآن در مناظره شرکت مي‌کند و از اساتيد دانشگاه أم القري است ـ فرد مؤدب و متين و منطقي است و من از هر جهت او را فرد شايسته‌اي مي‌دانم ـ با اين‌که عليه شيعه حرف مي‌زند و ما عاشق اين‌طور حرف‌ها هستيم ـ ، اگر ايشان که درخواست مناظره کرده، در غير از شبکه المستقله، در هر يک از شبکه‌‌هاي داخلي عربستان سعودي، مناظره‌اي را ترتيب بدهد، بنده با کمال افتخار، آماده مناظره با ايشان هستم. يا دکتر عائذ قرني که از شخصيت‌هاي بزرگ و برجسته وهابي عربستان سعودي است که تا به حال 30، 40 جلسه در شبکه المستقله برنامه داشتند و مرد ملّا و با سواد و فاضل و تأثيرگذار و منطقي است، ولي وهابي است. بنده اعلام مي‌کنم با اين دو نفر آماده مناظره هستم، ولي در جائي که توطئه عليه شيعه و بحث تفرقه ميان امت اسلامي، مانند شبکه المستقله نباشد.

* * * * * * *

سوال:

چرا شيعه و اهل سنت را آماده جنگ کرده‌ايد؟

جواب:

اين عزيزمان اي کاش يک جمله از صحبت‌هاي ما را اعلام مي‌کرد که شما در فلان صحبت‌تان، اهانت به اهل سنت کرديد يا شيعيان را تحريک کرديد. آيا اين عزيزمان که در اينجا اين‌طور آزادانه حرف مي‌زند، اين مردانگي را هم دارد که به اين شبکه‌هاي وهابي که هر روز، ده‌ها فحش به علماي ما مي‌دهند و مراجع بزرگ ما را مورد لعنت قرار مي‌دهند و ائمه ما را سبّ و ناسزا مي‌گويند، از آنها بخواهد که اين‌طور فحاشي به ائمه (عليهم السلام) و مراجع ما ندهند؟

* * * * * * *

سوال:

آمار مسلمانان در جهان و آمار شيعه و اهل سنت چقدر است؟ اهل سنت را از وهابيت جدا کنند. ما خودمان از اهل سنت هستيم و از وهابيت خيلي بيزاريم.

جواب:

تمام عزيزان اهل سنت که هم اکنون صداي مرا مي‌شنويد يا بعدا خواهند شنيد، ما نه تنها اهل سنت را از وهابيت جدا مي‌دانيم، بلکه وهابيت تندرو و تکفيري را از وهابيت معتدل، جدا مي‌دانيم. اگر چنانچه در سراسر جهان، مجموعا 15 ميليون وهابي داشته باشيم، شايد 500 هزار نفر آنها، خشونت‌طلب و تندرو و تروريست هستند، ولي مابقي، افراد مؤدب و متين و خوش‌برخورد هستند. حتي من بارها در همين شبکه سلام و شبکه المستقله و جاهاي ديگر گفته‌ام که خود مفتي أعظم عربستان سعودي که بالاترين مقام علمي وهابيت را دارد، بنده در سال 1383 که به طائف رفتم، با ايشان يک ساعت صحبت کردم. خدا را شاهد مي‌گيرم که برخورد ايشان با ما، برخورد محترمانه و مؤدبانه و متين بود و کوچک‌ترين جسارتي را به ما و مذهب شيعه و علماي شيعه نکرد. ما با اين‌طور وهابي‌ها هم مشکلي نداريم. آن‌دسته از وهابيت، مانند جنايت‌کاري که امروز ساعت يک بعد از ظهر در استان دياله عراق با کمربند انفجاري به رستوران رفته و بچه‌شيعه‌هايي که از زيارت امام حسين (عليه السلام) و اميرالمؤمنين (عليه السلام) برمي‌گشتند را منفجر کرده و خودش را به أسفل سافلين جهنم وارد کرده و نزديک به 60 نفر از عزيزان شيعه را به خاک و خون کشيده است، ما با اينها مخالفيم و اينها را تکفيري مي‌دانيم و بدتر از يهود مي‌دانيم. يهود در نزد اينها، هزار بار بيشتر شرافت دارد بر اينها که به آدم‌کشي افتخار مي‌کنند.

* * * * * * *

سوال:

من در ايام محرم در عسلويه بودم. يکي از اهالي محترم عسلويه از من سوال کردند که چرا براي عزاداري امام حسين (عليه السلام) به آنجا رفته‌ام. چرا اين‌گونه افراد وهابي امام حسين (عليه السلام) را قبول ندارند و بي‌حرمتي دارند، چرا بايد اين‌گونه آزادانه بي‌حرمتي به ائمه (عليهم السلام) داشته باشند؟

جواب:

نسبت به افرادي که برخوردهاي تند دارند يا اهانت به ائمه (عليهم السلام) بکنند، يقين بدانيد که با اينها برخورد تندي مي‌شود و کساني که در فکر براندازي يا کشتن شيعيان هستند و مقدمات قتل شيعيان را فراهم مي‌کنند، نسبت به وهابيت و اهل سنتي که در ايران، فريب وهابيت را خورده‌اند و به فکر کشتن شيعه هستند و مي‌روند از پاکستان يا آمريکا، مهمّات و مواد منفجره مي‌آورند و حوزه علميه خواهران را تخليه مي‌کنند و بچه‌سني‌ها را بيرون مي‌کنند و اين حوزه علميه را تبديل به محل جمع‌آوري مهمّات و مواد منفجره مي‌کنند که شيعيان را بکشند و قطعه قطعه بکنند، قطعا، نظام و شيعيان با اينها برخورد مي‌کنند، حتي خود علماي اهل سنت با اينها برخورد مي‌کنند و اينها را محکوم مي‌کنند.

 

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

 

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



دکتر سيد محمد حسيني قزويني
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  صاحب     -   تاريخ:  16 ارديبهشت 88 - 00:00:00
سلام پس جلسه 2 کو؟ مگر قبل از 3 جلسه 2 نمي ياد؟
جواب نظر:
با سلام
فايل مربوط به سخنراني استاد مربوط به افسانه عبدالله بن سبأ شماره 2 هنوز به دست ما (معاونت اطلاع رساني) نرسيده ، انشاءالله در آتيه نزديک (به محض رسيدن) فايل صوتي و متني آن را بر روي سايت قرار خواهيم داد.
موفق و مؤيد باشيد
معاونت اطلاع رساني

2   نام و نام خانوادگي:  فائز     -   تاريخ:  16 ارديبهشت 88 - 00:00:00
باسلام لطفا كتابها ومقالات رابه درقالبهاي مختلف ورد پي دي اف وبه صورت زيپ درسايت قراردهيد.باتشكر
3   نام و نام خانوادگي:  صاحب     -   تاريخ:  16 ارديبهشت 88 - 00:00:00
يک دنيا ممنون از زحمات شما عزيزان ما در خارج از ايران خيلي استفاده مي کنيم از مطالب سايت بي نظير شما
4   نام و نام خانوادگي:  احمدي     -   تاريخ:  30 ارديبهشت 88 - 00:00:00
واقعا پاسخهاي روشن و مستدل آقاي قزويني كه بر اساس منابع و اسناد اهل سنت بيان ميشود حجت را بر همگان تمام ميكند اما نميدانم چرا برادران اهل سنت نميخواهند از خواب تلخ غفلت بيدار شوند و بفهمند كه اگر عقل خلفا به اين نكته مي رسيده كه براي خود جانشين تعين كنند به طور قطع عقل كامل رسول اكرم(ص)از آنها بيشتر بوده است و آن حضرت براي ادامه رشد نهال نوپاي اسلام بيشتر از هر كسي نگران بوده است. خداوند همه مارا هدايت كند
5   نام و نام خانوادگي:  سيد حسين     -   تاريخ:  03 خرداد 88 - 00:00:00
با سلام . پيشنهاد مي كنم براي اينكه اين افسانه مضحك واقعي تر به نظر برسد ابتدا روايات غدير خم و حديث ثقلين و ساير احاديثي كه در شان اهل بيت(عليهم السلام) وارد شده را از كتب اهل سنت حذف كنند .
6   نام و نام خانوادگي:  صادق راستگو     -   تاريخ:  20 خرداد 88 - 00:00:00
باسلامو تحيت و آرزوي توفيق الهي براي استاد قزويني و دست اندرکاران موسسه تحقيقاتي حضرت وليعصر عج و شبکه سلام باستحضار جناب احمدي ميرسانم که سني ها پيروان سرسخت دومي هستند ! ! ! کسي که در زمان رسول الله ص به معظم له شک ميکند و در آخرين لحظات عمر پربرکت ايشان رسول خدا را به هذيان گويي متهم ميکند . جناب احمدي دومي کسي است که در نامه اش بمعاويه بن ابوسفيان بصراحت اقرار ميکند که اسلام نياورده است و براي مطامع دنيوي بظاهر مسلمان شده است . مسلما" اينها از خواب غفلت بيدار نخواهند شد چون اصلا" خواب نيستند بلکه خود را بخواب زده اند .
7   نام و نام خانوادگي:  سيد حسين حسيني     -   تاريخ:  19 شهريور 88 - 00:00:00
سلام بر همه مسلمين بهتر نيست من وشما به جاي اينكه ثابت كنيم شيعه بر تر است يا سني بياييم ثابت كنيم كه اسلام بهترين دين هاست تا بچه هاي مسلمانها به خاطر غفلت ما در كشور هاي حتي پيشرفته اسلامي به مسيحيت رو نياورند؟سني ها يك ملا زاده دارند كه حرف هاش سر وته ندارد شيعه هم دانشمند دارد كه آب به آسياب اسراييل ميريزد بهتر است حساب ابن دو نفر از حساب اسلام جدا باشد وقتي كسي مثل امام خميني كه خيلي از حرف هايشان واقعا تصوير يك دنياي كاملا سالم وعاري از هر گونه تشويش رو رقم ميزد اصرار بر وحدت كلمه وپرهيز از تشتت وپراكندگي مسلمين بود بهتر است من وشما هم كمي بينديشيم آيا ريشه مهم است يا شاخه؟
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
سخن شما زماني كه شيعه از تهاجم شبهات وهابيون در امان باشد ، صحيح است ؛ اما وقتي كه دشمنان از يك سو اسلام را مورد هدف قرار مي‌دهند و از سوي ديگر ، عقايد شيعه را ، بايد در هر دو سو به دفاع در مقابل دشمنان پرداخت كه اين سايت ، مسئوليت پاسخگويي به شبهات وهابيت را به عهده گرفته است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
8   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  19 شهريور 88 - 00:00:00
با سلام
برادر عزيز جناب اقاي سيد حسين حسيني اسلام ديني است كه بايد با تبليغ انتشار بيابد و نه با جنگ , مكر و خدعه , بنظر من مشكلات داخلي مذهبي و ديني بايد اول حل شود تا ما بتوانيم دين اسلام را تبليغ كنيم , چگونه امكان دارد بگوئيم اسلام دين صلح و صفا است وقتيكه اين گروهكها باعمالشان و گفتارشان چهره بدي از ان در دنيا نشان داده اند .
پس بنابراين بايد اول سعي در هدايت اين گروهكها كرد و بعد از ان مطمعن باشيد اين مغضل كه حل شد باقيش بسيار تا بسيار اسان خواهد بود .
اين حديث زيبا از إمام عليّ بن موسى الرضا (صلوات اللّه عليه) :
«رَحِمَ اللّهُ مَنْ أحى اَمَرنا رحمت خدا بر آنكس كه امر ما را زنده نگه مى دارد».
پرسيدند: چگونه مى توان امر شما (جايگاه و فضايل و ادامه) را زنده نگه داشت؟ فرمودند: «يَتَعَلَّمُ عُلومنا ويعلّمها الناس، فَإنَّ الناس لو عَلِموا محاسن كلامنا لا تَّبعونا.
اينگونه كه علوممان را ياد گيرند و همان را به مردم تعليم دهند. شك نداشته باشيد كه اگر مردم، كلام نيكوى ما و نكات و اثرات آن را بدانند، حتماً از ما تبعيّت خواهند كرد».
يا علي

9   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  19 شهريور 88 - 00:00:00
آقاي سيد حسين حسيني

کدام اسلام بهترين است؟ اسلام وارونه:
«...
ضلالت را مى نگرم كه چون درختى استوار، قامت برافراشته و شاخه هاى خود را به اطراف پراكنده است . براى شما به پيمانه خود مى پيمايد و شما را در زير مشتها فرو مى كوبد. پيشواى آن از ملت اسلام بيرون است و در گمراهى خويش پاى مى فشرد...در اين هنگام (هنگام سلطه ضلالت ) است كه باطل در جاى خود استقرار يابد و جهل بر اسبش سوار گردد و طغيانها و فتنه ها همه جا را فراگيرند ...راستگويى سرفرو كرده و دروغ شايع شده . دوستيها به زبان باشد و دشمنيها به دل . جمعى به گناهكاران نسبت جويند و پاكدامنى سبب شگفتى گردد
و پوستين اسلام به گونه اى وارونه پوشيده شود.»

و يا اسلام اميرالمومنين علي عليه السلام.
اسلامي که در آن حکومت نه تواند سرباز به زور گيرد و نه ماليات.
اسلامي که در آن حکومت بر مجريانش بازرس مي‌گذارد نه بر مردمش جاسوس.
اسلامي که در آن تکلم و تعلم به هر زباني آزاد است و تحصيل همزمان چند رشته مجاز.
اسلامي که نه انحصار تجارت است و نه انجصار اختراع.
اسلامي که در آن نماز خير العمل است نه نگهداري از سيستم.

اسلامي که فرد در آن آبرويش حفظ است و بي دليل به او تهمت نمي‌زنند.

واقعا شرم بر تو. چگونه خودت را «سيد» مي‌نامي در حالي که روحاني ات را متهم به آب در آسياب اسراييل ريختن مي‌کني؟
حيا نداري؟ آخر دليلت چيست؟ آن مرد به واقع دانشمند مگر بي ‌دليل سخني گفته که تو به او چنين اتهامي مي‌زني؟ مگر شرافتي نداري؟

مي‌خواهي لب باز کنم و بگويم که آب به آسياب اسراييل مي‌ريزد؟ فکر کردي در آن صورت تو را توان شبي خواب راحت خواهد بود؟

زمين اسراييل که به آنها داد؟ اکنون که به آنها نفت مي‌دهد؟ چه کسي با آنها همکاري اقتصادي در نهايت ممکن دارد؟
اي واي بر تو که در اوهام و خيالات به سر مي‌بري.
اگر اهل تحقيق هستي بسم الله. همه ما در خدمت هستيم.
مگرنه دل به همان عمري ها خوش دار.
10   نام و نام خانوادگي:  سلام     -   تاريخ:  16 دي 88 - 00:00:00
سلام درباره عبدالله بن سباء كتاب فرق الشعيه نوبختي ص19-20-32-44 علامة نوبختي مي كويد سبئيه كه ياران و زرفدارن عبدالله بن سباء بودند دم از امامت علي رض زدند و كفتند امامت علي را خداوند فرض كرده است او كسي بود كه به ابوبكر وعمر و عثمان رض و صحابه طعنه زد و از انها اضهار بيزاري كرد و ادعا مي كرد علي رض او را به اين كار دستور داده است انكاه علي او را دستكير كرد و در مورد ادعايش اورا مورد و جو قرارداد ولي به انجه كفته بود اعترافكرد انكاه علي فرمان قتل او صادر كرد شعيه بيدار باش اكر ميخواهي دوستي اهل بيت مطهر و صحابه كرانقدر بيغمبر و يا مي خواهي مثل عبدالله بن سباء از صحابه بيزاري بجوي بدانيد كه اين يهوديهاي جه جيزي بر سر ما مسلمان كرده اند بيدار باش بيدار باش شعيان محترم ولي بنده مي دانم كه نظر بنده كه از كتاب خود شيعه است جرات كذاشتن در سايت نداريد
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
قبلا در آدرس ذيل در نظر شماره 161 همين اشكال شما پاسخ داده شده و علني نيز گرديده است !
بهتر است به جاي بهانه جويي پاسخ‌ها را يكبار مطالعه مي‌كرديد !:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=437
گروه پاسخ به شبهات
11   نام و نام خانوادگي:  عاشق ام المومنين بانو خديجه طاهره(س)     -   تاريخ:  24 شهريور 92 - 20:36:22
اينکه حضرت اميرالمومنين علي_سلام الله عليه_جناب عثمان بن عفان رو خليفه رسول الله(ص)بدانن به نظر من بعيده.......چون در کتاب الامامه و السياسه ابن قتيبه دينوري (از کتب اهل سنت)آمده زماني که امام علي(ع)حاضر به بيعت با ابي بکر نشد.ابي بكر قنفذ را طلبيد و به او گفت=برو علي را بياور.قنفذ طبق دستور ابي بکر به جانب علي رفت.علي همين که او را ديد پرسيد =چه ميخواهي؟
قنفذ گفت=خليفه رسول الله تو را طلبيده است.
حضرت علي گفت=چه زود بر پيغمبر دروغ بستيد.کي و کجا و چگونه پيامبر ابوبکر را خليفه خود قرار داد؟......(الامامه و السياسه ج1)
12   نام و نام خانوادگي:  عاشق ام المومنين بانو خديجه طاهره(س)     -   تاريخ:  24 شهريور 92 - 20:49:45
و همينطور سيد جعفرمرتضي العاملي در كتاب ماساه الزهرا عليهاالسلام ميگويد=......و همانگونه كه از امام علي(ع) روايت شده (كه)قتل عثمان نه او را شاد كرد و نه اندوهگين....._ماساه الزهرا عليهالسلام ص338_
وهمينطور در خطبه 164 نهج البلاغه آمده كه امام علي(ع)خطاب به عثمان فرمود=همانا مردم پشت سر من هستند و مرا ميان تو و خودشان ميانجي قرار
داده اند به خدا نميدانم با تو چه بگويم؟..........






   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما