* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 24 ارديبهشت 1388 تعداد بازديد: 8163 
تکفير شيعه توسط آقاي عادل الکلباني - ماجراي قتل عثمان
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: تکفير شيعه توسط آقاي عادل الکلباني _ ماجراي قتل عثمان

شبكه سلام : 24 / 02 / 88

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آقاي ياسيني

در مورد تکفير شيعيان توسط امام جماعت مسجد الحرام و علت آن و هم‌چنين گزيده‌اي از زندگي ايشان، توضيحاتي را بفرمائيد.

استاد حسيني قزويني

در کشورها و سايت‌ها و ماهواره‌هاي مختلف، به ويژه در ماهواره‌هاي عربي، قضيه تکفير امام جماعت مسجد الحرام، جار و جنجال ايجاد کرده و عکس العمل‌هايي داشته است. مقدار کوتاهي نسبت به سوابق ايشان اشاره مي کنم و بعد هم در رابطه با اين فتوا.

نام ايشان شيخ عادل ملقب به کلباني است و ملک عبدالله ايشان را در سپتامبر 2008 به عنوان امام جماعت مسجد الحرام معين کرد. با طرح اصلاح سازي که در عربستان سعودي ايجاد شد و در بعضي از کشورها و سايت‌ها، از اين کار به نام انقلاب سفيد آقاي ملک عبد الله تعبير کردند، ايشان هم در همين راستا که يک سياه‌پوست بود، در يک اقدام بي‌سابقه، به عنوان امام جماعت در مسجد الحرام معين شد تا بتواند آن آبروي از دست رفته وهابيت در قضاياي اخير را بازگرداند.

ايشان در بعضي از سايت‌هاي عربي، خصوصا سايت المنتدل اسلام العالمي ـ www.mouawiah.net  ـ مصاحبه‌اي دارد و در آنجا مي‌گويد:

من در دوران جواني، يک آدم گمراهي بودم و نمي‌فهميدم که دين و خدا و نماز يعني چه؟ کارم، در کوچه و بازار گرديدن و سينما رفتن بود. حتي تا سن 27 سالگي براي يک‌بار هم نماز نخوانده بودم. تا اين که روزي در ماشين، راديو را باز کردم و ديدم که کسي قرآن مي‌خواند و بعد متوجه شدم که صداي آقاي منشاوي است. آيه‌اي را خواند: وجاءت سکرة الموت. مقداري تکان خوردم. بعد از اين به فکر افتادم که ببينم دين و خدا و نماز، يعني چه؟ گاهي به مسجد مي‌رفتم و يک‌روز نماز مي‌خواندم و يک‌روز نمي‌خواندم. به مسائل عبادي، توجهي نداشتم:

و کنت متساهلا و کنت أهرب من الصلاة.

از نماز فرار مي‌کردم.

تا اين که مقداري نوارهاي قرآن را گوش کردم و تعدادي از آيات را حفظ کردم و به خاطر اين که صداي خوبي داشتم، مرا معين کردند به عنوان امام جماعت در مسجد جامع صلاح الدين در سليمانيه عربستان سعودي. در سال 1405 از روي قرآن، براي مردم نماز تراويح مي‌خواندم و مردم هم پشت سر من نماز مي‌خواندند. ولي با اين حال، خيلي زياد در فاز دين و مذهب نبودم.

تا اين که در سپتامبر 2008 ـ 13 ماه قبل ـ او را از طرف ملک عبد الله به عنوان امام جماعت مسجد الحرام معين کردند. قبل از اين که امام جماعت مسجد الحرام شود، امام جماعت مسجد ملک خالد در أم الحمام در نزديکي رياض بود.

ايشان در دو هفته قبل، بحثي را در يکي از ماهواره‌هاي انگليسي شروع و با آن شبکه مصاحبه‌اي کرد و از او سوالاتي را پرسيدند و در ضمن سوالات، چند مسئله را مطرح کرد و گفت:

شيعيان، حق ورود در هيئت کبار علماء ـ هيئت سياسيت‌گذاري امور فرهنگي و ديني ـ عربستان سعودي را ندارند. با اين که شيعيان در عربستان سعودي، جزء هموطنان ما هستند، ولي منهج و سياست عربستان سعودي، همان سياست دوران گذشته و بر اساس عدم مشروعيت آزادي ديني است و به شيعيان اجازه نمي‌دهيم که در عربستان سعودي فعاليت کنند يا در مراکز تصميم‌گيري فرهنگي و ديني داخل شوند.

خبرنگار از او پرسيد:

آيا برنامه‌اي که شما در عربستان سعودي داريد و شيعيان را محدود مي‌کنيد، مخالف سياست‌هاي جهاني و اسلام نيست؟

جواب داد:

هل يسمح الفاتيكان ببناء مسجد على أرضه؟

آيا در واتيکان اجازه مي‌دهند که مسلمانان در آنجا مسجد بسازند؟ همان‌طوري که در واتيکان، اجازه مسجد ساختن نمي‌دهند، ما هم در عربستان سعودي، شيعيان را در محذوريت قرار مي‌دهيم.

خبرنگار از او پرسيد:

برخورد واتيکان نسبت به مسلمانان، برخورد دو دين است، ولي برخورد شما با شيعيان، برخورد يک دين با دو مذهب است.

ايشان گفت:

مگر واتيکان به مسيحيت پروتستان اجازه مي‌دهد که در آنجا کليسا بسازد؟ نه، ما هم با اين که شيعيان، خودشان را مسلمان مي‌دانند، اجازه نمي‌دهيم هيچ فعاليتي در عربستان سعودي داشته باشند.

ايشان صراحتا گفت:

تكفير عامة الشيعة يمكن أن يكون فيها نظر، أما بخصوص علمائهم فأرى أنهم كفار، بدون تمييز.

ما نسبت به تکفير عوام‌شان، بايد مقداري دقت و بررسي کنيم که ملاک کفر، در عوام شيعه هست يا نه. ولي در خصوص تکفير علماء شيعه، نظر من اين است که تمام علماء شيعه، بدون هيچ فرقي، کافر هستند.

اين، عصاره بحثي بود که آقاي کلباني در اينجا مطرح کرده بودند.

* * * * * * *

آقاي ياسيني

برخورد علماي شيعه و سني در خصوص اين فتوا چه بود و در رسانه‌ها چه بازتابي داشته است؟

استاد حسيني قزويني

عزيزان اگر به سايت‌هاي مختلف مراجعه کنند، در خود عربستان سعودي، تقريبا حدود 160 نفر از شخصيت‌هاي ديني و فرهنگي از أحصاء و قطيف، کار اينها را به طور کلي محکوم کردند و بعضي از شخصيت‌هايي که عضو قضات محکمه شيعه در قطيف هستند، اطلاعيه دادند و رسما اعلام کردند که اين قضايا بايد برچيده شود و آقاي عادل الکلباني بايد محاکمه و محکوم شود. چون تکفير ايشان، در عربستان سعودي و خارج از عربستان سعودي که شيعه در اقليت هستند، زمينه قتل و ترور آنها را فراهم مي‌کند. رئيس هيئت دفاع از حقوق بشر در شبه جزيره عربي هم اين قضيه را محکوم کرد و اين کار را نادرست دانست. هيئت اوقاف شيعيان عربستان سعودي هم در واکنش به اين فتواي اخير، بيانيه رسمي دادند و از سازمان کنفرانس اسلامي ـ که 57 عضو دارد ـ ، درخواست کردند که با عربستان سعودي و آقاي عادل الکلباني، برخورد تند و مناسب داشته باشند. هم‌چنين در جمعه گذشته، نماينده حضرت آيت الله العظمي سيستاني در نماز جمعه کربلاء هم اين قضيه را محکوم کردند و اعلام کردند که اين‌چنين فتوا، چراغ سبزي است براي گروه‌هاي تروريستي براي کشتار مسلمانان. برخي از علماي اهل سنت در لبنان و سوريه هم اين قضايا را محکوم کردند.

مي‌توانيد در اين مورد به سايت خبري العالم و الرافد مراجعه کنيد.

بنده در همين‌جا، از تمام بينندگان عزيز يک تقاضا و درخواست دارم. من در اين سه سال، خواهشي از بينندگان نداشتم، ولي در اينجا از شيعيان و اهل سنت خواهشي دارم. در يکي از ماهواره‌ها مانند اهل بيت که زير نظر يکي از مراجع بزرگوار نجف است، مجري آن، يک مطلبي را گفت که اهانت کوچکي نسبت به خليفه سوم بود. نقل مي‌کردند که در 24 ساعت، چند صد هزار مسيج و ايميل زدند و اعتراض کردند و پخش اين برنامه را از عرب ست برداشتند. من از عزيزان تقاضا دارم که حداقل به مراکز بين المللي يا مراکز تصميم گيري در خود عربستان سعودي يا مراکز فرهنگي مانند يونيسف و يونسکو و آنهايي که حداقل به ظاهر دم از حقوق بشر مي‌زند، ايميل و مسيج بزنند و اعتراض‌شان را اعلام کنند تا جلوي اين قضايا گرفته شود. ديگر گذشت زماني که اينها در خانه‌هاي خودشان بنشينند و فتواي تکفير صادر کنند.

بينندگان عزيز ما بدانند که در سال گذشته که از 12 تا 20 مهر، همايشي در مکه مکرمه بود در رابطة العالم الإسلامي، خود ملک عبد الله اطلاعيه‌اي داد و در آنجا اعلام کرد:

اين افرادي که فتواي تکفير صادر مي‌کنند، بعد از آنکه براي اينها روشن مي‌شود که اين قضايا اشکال دارد، حاضر نيستند از فتواي خودشان برگردند.

هم‌چنين مفتي اعظم عربستان سعودي چندي قبل، رسما اعلام کرد:

اين فتاواي تکفيري که در عربستان سعودي صادر مي‌شود و تعدادي از جوانان وهابي را سرازير عراق مي‌کند و اقدام به انتحارو خودکشي و بستن کمربند انفجاري و نابودکردن خودشان و از بين بردن تعدادي از مسلمانان مي‌کنند، خلاف شرع است و جهاد نيست و نوعي جهالت است.

من از همه برادران شيعه و سني و حتي وهابيتي که اکثريت‌شان با تکفير و کشتار مخالف‌اند، مي‌خواهم که وارد ميدان شوند و با ارسال مسيج يا ايميل يا نامه، اين بساط را در سطح جهان برچينند.

* * * * * * *

آقاي ياسيني

علت و دليل اصلي تکفير شيعه توسط شيخ عادل الکلباني چه بوده است؟

استاد حسيني قزويني

ايشان در مصاحبه‌اي که با شبکه ماهواره‌اي  BBC داشته، اعلام کرده است:

لا أستطيع أن أقول عن شخص يعلم مكانة أبي بكر رضي الله عنه، ثم يسبه و يتقرب إلى الله ببغضه و التحذير منه و لعنه أنه مسلم، ... ، هذا لا شك في كفره.

من نمي‌توانم بپذيرم کسي که جايگاه خليفه اول در اسلام را مي‌داند، او را ناسزا مي‌گويد و با بغض و عداوت او، به خداوند تقرب مي‌جويد و او را لعن مي‌کند. من به هم‌چنين فردي، نمي‌توانم مسلمان بگويم و شکي در کفر او نيست.

ما بايد بگوييم که بهتر است اين آقا به دوران جواني خودش برگردد تا اين که بخواهد در مسائل علمي اظهار نظر بکند و اگر ملک عبدالله ايشان را به عنوان امام جماعت معين کرده، شايسته نيست و بنده به عزيزان شيعه، رسما اعلام مي‌کنم:

طبق فتواي بعضي از مراجع عظام تقليد، نماز خواندن پشت سر اين‌چنين فردي، اشکال شرعي دارد و مشابه ايشان، آقاي حذيفي که در مسجد النبي به شيعيان جسارت کرد، حضرت آيت الله العظمي فاضل لنکراني از مراجع عظام تقليد فتوا دادند که پشت سر ايشان نماز نخوانيد.

در بعضي از موارد، وقتي شيعيان و ايراني‌ها متوجه مي‌شدند که آقاي حذيفي، امام جماعت است، انبوهي از جمعيت برمي‌خواستند و مي‌رفتند و اين باعث شد که ملک فهد ايشان را عزل کرد و دستور ممانعت از ايشان از اقامه نماز در مسجد النبي را داد. با اين که ايشان از شخصيت‌هاي علمي و برجسته و صاحب نظر و مفتي است.

اگر صداي من به مراجع عظام تقليد مي‌رسد، دست ايشان را مي‌بوسم و به اين بوسه هم افتخار مي‌کنم، چنانچه صلاح بدانند، همانند گذشته که اين قضايا انجام شد، يک برخورد تندي که مناسب خودمان است، انجام دهيم.

بنده به عنوان فردي که 40 سال در اين زمينه کار مي‌کنم، اگر کسي در اين زمينه از من سوال شرعي بکند، مي‌گويم:

اين افرادي که شيعيان را تکفير مي‌کنند و زمينه‌ساز قتل شيعيان و حتي اهل سنت هستند، شايستگي براي امامت جماعت ندارند.

جهل آقاي کلباني از اينجا روشن مي‌شود که مي‌گويد:

علماء شيعه، منکر صحابه بودن ابوبکر هستند.

اگر شما اين مطلب را به پيرزن‌هاي بي‌سوادي که در پشت کوه زندگي مي‌کنند و از تمدن و فرهنگ اطلاعي ندارند، بگوييد، به ريش اين آقايان مي‌خندند که تا به حال کسي در اين 15 قرن، نسبت به صحابه بودن يا نبودن ابوبکر، حرفي نزده است. بلکه فقهاي ما نسبت به سبّ و شتم، فتاواي حرمت و عدم جواز داده‌اند. ما اختلاف عميقي با اهل سنت داريم که آنها مي‌گويند ابوبکر خليفه اول بوده است و ما مي‌گوييم طبق آيات متعدد از قرآن و طبق روايات، امير المؤمنين (عليه السلام) خليفه منصوص و منصوب بوده است و ما هيچ يک از اهل سنت را به خاطر اين، کافر و مهدور الدم و نجس نمي‌دانيم. حتي حضرت آيت الله العظمي سيستاني فرمود:

لا تقولوا إخواننا أهل السنة، بل قولوا أنفسنا أهل السنة.

نگوييد برادران اهل سنت، بلکه بگوييد عزيزان اهل سنت.

حضرت آيت الله العظمي وحيد خراساني هم به خاطر اين که در يکي از شبکه‌هاي ماهواره‌اي، شيطنت کرده بودند و مطلبي را به دروغ نقل کرده بودند، آقازاده ايشان با شبکه العربية مصاحبه‌اي داشت و گفت:

حتي آنهايي که ما را کافر مي‌دانند، ما آنها را کافر نمي‌دانيم. آنهايي که نسبت به قتل ما فتوا مي‌دهند، ما فتواي قتل آنها را نمي‌دهيم و آنها را برادران اسلامي خودمان مي‌دانيم و ازدواج با آنها و خوردن ذبيحه آنها جايز است.

اين نظر بزرگان شيعه است.

نکته ديگر اين که اين روش آقاي کلباني، مخالف سياست اصلاحي در عربستان سعودي است. آقايان مي‌دانند که در مرداد سال گذشته، آقاي ملک عبد الله، طرحي به عنوان گفتگوي اديان در مادريد به راه انداخت و سر و صدايي هم ايجاد کرد و در دو سه ماه قبل در عربستان سعودي، انقلاب سفيدي درست کرد و تعدادي از مسئولين لشکري و کشوري را برکنار کرد و افراد معتدل را نصب کرد.

در شهريور سال گذشته، رئيس مجلس القضاء الأعلي ـ مانند رئيس قوه قضائيه يا رئيس ديوان عالي ايران ـ

فتوايي صادر کرد و گفت:

کساني که ماهواره به راه انداخته‌اند و مطالب مستهجن پخش مي‌کنند، کافر و مهدور الدم هستند.

به خاطر اين قضيه، در داخل و خارج عربستان سعودي، مسائلي عليه عربستان سعودي مطرح شد و اين قضيه براي عربستان سعودي، گران تمام شد.

نکته ديگر اين که ظاهرا آقاي کلباني متوجه نيست که دوران تکفير و تفجير و انفجار و انتحار سپري شده و در دنيا، مردم به اين تکفيري‌ها و وهابيت خشونت طلب و انفجاري، به عنوان يک انسان نگاه نمي‌کنند و به عنوان يک وحشي درّنده نگاه مي‌کنند. خود دولت عربستان سعودي و افراد رده بالاي وهابيت، تلاش دارند که اين زمينه بدبيني نسبت به خودشان را به يک نوعي از بين ببرند؛ ولي ايشان آمده با اين وضع، آن قضاياي گذشته را براي مردم تداعي مي‌کند. مثلا آقاي زيني دحلان ـ مفتي مکه مکرمه ـ در کتاب الدرر السنية ـ که در نقد عقائد وهابيت است ـ ، در جلد 1، صفحه 46 صراحت دارد:

اگر کسي مي‌خواست وهابي شود، محمد بن عبد الوهاب مي‌گفت بايد 5 شهادت را بر زبان بياوريد:

1. شهادت بر وحدانيت خداوند                      

2. شهادت بر رسالت رسول اکرم (صلي الله عليه و سلم)

3. شهادت بر اين که پدر و مادر شما کافر از دنيا رفته است و حق طلب مغفرت براي آنها را نداريد.

4. شهادت بر اين که علماء شما، کافر از دنيا رفته‌اند و حق طلب مغفرت براي آنها را نداريد.

5. شهادت بر اين که تا الآن کافر بوديد و با ورود به وهابيت، مسلمانان شده‌ايد.

دريادار سرتيپ ايوب صبري ـ سرپرست مدرسه عالي نيروي دريايي در دولت عثماني ـ در کتاب تاريخ وهابيان ـ که اخيرا در مصر تجديد چاپ شده است ـ ، در صفحه 126 مي‌گويد:

نوه محمد بن سعود ـ جدّ آقاي ملک عبد الله ـ وقتي حکومت مدينه را شکست دادند و مقاومت اينها را بر هم زدند، مردم مدينه را در مسجد جمع کرد و گفت:

فذروا أديان آبائکم الباطلة و لا تذکروهم بإحسان و احذروا أن تترحموا عليهم، لأنهم ماتوا علي الشرک.

شما بايد اديان باطل پدرانتان را کنار بگذاريد و پدران‌تان را با نيکي ياد نکنيد و حق نداريد براي آنها طلب مغفرت کنيد، زيرا همه آنها به حال شرک از دنيا رفته‌اند.

يعني فتوا داد تمام مسلماناني که در مدينه هستند و امروز در مدينه جمع شده‌اند، همه‌شان کافر هستند. آقاي کلباني هم با اين کار خود، اين مسائل را بازبيني و براي مردم يادآوري مي‌کند.

همان‌طور که قبلا هم اعلام کرديم، مراجع عظام تقليد شيعه صراحتا اعلام کرده‌اند که ما حاضريم با سران وهابيت بنشينيم و مناظره و گفتگو کنيم و ثابت کنيم منهج و راهي که وهابيت بر آن استوار است، باطل و خلاف قرآن و خلاف شريعت است. متأسفانه هيچ کدام از سران وهابيت، آماده مناظره نشدند و در ميان اينها، يک شبکه فتنه انگيز به نام المستقله اعلام آمادگي کرد که در حقيقت، جز ايجاد فتنه و اختلاف و بدبيني ميان شيعه و سني، چيز ديگري ندارد و هر کس از شيعيان که در اين شبکه براي مناظره رفته‌اند، با دلي پر از خون بيرون آمده‌اند. بنده در سال گذشته که 3 شب در رابطه با شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در مناظره اينها شرکت کردم، در شب سوم، به قدري ما را اذيت کردند و حرف‌هاي ما را قطع کردند و نگذاشتند حرف بزنيم که رسما به رئيس اين شبکه گفتم:

بنده از آمدنم به اينجا پشيمانم و ديگر در اين شبکه براي مناظره شرکت نمي‌کنم.

ما احساس مي‌کنيم براي بزرگان شيعه حضور در اين‌چنين شبکه‌اي با اين شرايط، به صلاح اسلام نيست، چه رسد به صلاح شيعه. اگر اين شبکه تعهد دهد و مسئولش از کارهاي خلاف و شيطنت درست بردارد، همگي آماده هستيم که براي مناظره شرکت کنيم و از مفتي اعظم عربستان سعودي هم درخواست مي‌کنيم و نامه‌اي هم درست کرده‌ام و در اين روزها به دفتر جناب آقاي آل شيخ در رياض فکس خواهم کرد. ايشان به درخواست مراجع عظام تقليد ما براي مناظره در مسائل اختلافي ميان شيعه و وهابيت جواب نداد و حاضر نشد و اگر ايشان نمي‌خواهد بيايد، يک نماينده تام الإختياري که نظر او، نشانگر نظر مفتي اعظم باشد، بفرستد و آقايان مراجع عظام تقليد هم قطعا کسي را به عنوان نماينده معرفي خواهند کرد و اين دو نماينده با هم گفتگوي دوستانه بکنند نه گفتگوي جنجالي و اين برنامه را هم از شبکه‌هاي ماهواره‌اي شيعه و سني و ايراني و عربستاني و ساير ماهواره‌ها پخش کنند و ما با اين موافقيم و به آن هم افتخار مي‌کنيم. بنده خودم به عنوان طلبه کوچک حوزه علميه قم و خادم حوزه و دانشگاه، آمادگي دارم که هر روزي و هر ساعتي که اينها نماينده معرفي کنند، بدون هيچ پيش شرطي در اين مناظرات شرکت مي‌کنم و به حول و قوه إلهي ثابت مي‌کنيم که اينها بر باطل هستند و فتاواي تکفيري اينها، مبتني بر جهل اينهاست و مباني شيعه و اهل سنت در دست اينها نيست و ثابت مي‌کنيم که اين تکفير، مخالف قرآن و سنت و نظر جمهور متکلمين و فقهاي اهل سنت است و مخالف قاعده حمل صحتي است که آقايان اهل سنت بر آن قائل هستند. حتي شيخ محمد عبده به عنون يک اصلاح‌گر که هواي وهابيت داشت، مي‌گويد:

إذا صدر قول قائل يحتمل الكفر من مائة وجه و يحتمل الإيمان من وجه واحد، حمل على الإيمان و لا يجوز حمله على الكفر.

اگر از زبان کسي، سخني خارج شود و شما صد احتمال بدهيد که از اين سخن، بوي کفر مي‌آيد، ولي يک احتمال بدهيد که بوي ايمان مي‌آيد، شما موظف هستيد که آن را حمل بر ايمان کنيد.

الإسلام و النصرانية، ص55، چاپ قاهره

يعني صد احتمال بوي کفر را کنار بگذاريد و يک احتمال ايماني را در نظر بگيرد.

ما ثابت مي‌کنيم اين تکفيرها مخالف با قواعد اجتهاد اهل سنت و وهابيت است. اينها صراحت دارند:

اگر مجتهدي در يک امري اجتهاد کند، ولو خطا هم بکند، خداوند به او يک اجر مي‌دهد.

خود ابن‌تيميه در مجموع فتاوا، جلد 4، صفحه 209 از قول آقايان اهل سنت نقل مي‌کند:

اهل السنة لا يبتدعون قولا و لا يکفرون من اجتهد فأخطأ، كما لم تكفر الصحابة الخوارج مع تكفيرهم لعثمان و علي.

اهل سنت کساني را که مجتهد هستند و اجتهاد کردند و خطا کردند، تکفير نمي‌کنند. با اين که خوارج، علي و عثمان را کافر مي‌دانستند، ولي صحابه، خوارج را کافر نمي‌دانستند و مي‌گفتند که اجتهاد کردند و خطا کردند.

إن شاء الله در فرصت مناسب، در مورد تکفير و مباني تکفير و مخالفت تکفير با کتاب و سنت و سيره بزرگان و صحابه،‌ مفصل عرض خواهيم کرد.

* * * * * * *

آقاي ياسيني

با توجه به اين که بحث‌هاي قبلي ما در مورد افسانه عبد الله بن سبأ بود، سوال ما اين است که چه کساني نسبت به قتل عثمان اقدام کردند و برخورد وهابيت با اين داستان چيست؟

استاد حسيني قزويني

خود وهابيت و ابن‌تيميه و محمد بن عبد الوهاب و کساني که هواي وهابيت را دارند، تأسيس مذهب شيعه را به عبد الله بن سبأ منتهي مي‌کنند و قتل عثمان را به اين قضيه. چون مي‌بينند که در قتل عثمان، تعدادي از صحابه شرکت کرده بودند و فتوا به کفر عثمان دادند. إن شاء الله اگر فرصت شود در آينده، درباره انگيزه شورش عليه عثمان و علل و عواملي که منجر به قتل عثمان شد، از منابع معتبر اهل سنت براي عزيزان بيننده بحث خواهيم کرد و به حول و قوه إلهي ثابت خواهيم کرد که يکي از پُر فرازترين فرازهاي تاريخ پنهان، قضيه قتل عثمان است.

آقايان وهابيت از طرفي مي‌گويند که قاتلين عثمان، همه‌شان از اراذل و اوباش و از مفسدين في الأرض بودند. ابن‌تيميه مي‌گويد:

وإنما قتله طائفة من المفسدين في الأرض و من أوباش القبائل و أهل الفتن.

منهاج السنة لإبن‌تيمية، ج3، ص323

از عزيزان بيننده و جوانان وهابي که روحيه باز دارند و تعصب جاهلي وهابيت، هنوز در قلب و فکر آنها نفوذ نکرده است، تقاضا دارم به اين عبارت ابن‌تيميه دقت کنند. از طرفي هم مي‌بينيد که خود آقايان اهل سنت صراحت دارند که قاتلين عثمان، جز صحابه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، کسان ديگري نبودند. خود آقاي طبري صراحت دارد:

كتب أصحاب رسول الله صلى الله عليه و سلم بعضهم إلى بعض أن اقدموا، فإن كنتم تريدون الجهاد فعندنا الجهاد.

صحابه‌اي که در مدينه بودند، نامه نوشتند به صحابه‌اي که در خارج از مدينه بودند و گفتند: اگر به دنبال جهاد هستيد، برگرديد به مدينه و ما در مدينه جهاد داريم و خليفه پيامبر از دين خارج شده و بدعت ايجاد کرده و دين پيامبر را از بيان برده و بياييد براي نجات دين پيامبر، با عثمان مقاتله و جهاد کنيد.

تاريخ طبري، ج3، ص376 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج3، ص309 - طبقات لإبن سعد، ج3، ص71

صحابه هم از گوشه کنار شهرهاي اسلامي آمدند و در قتل عثمان شرکت کردند. اين مسئله‌اي نيست که ما بخواهيم در آنجا اظهار نظر بکنيم. آقاي عادل الکلباني علماي شيعه را به خاطر اين که جايگاه ابوبکر را رعايت نمي‌کنند و به او نسبت کفر مي‌دهند، کافر مي‌داند. ابن‌تيميه‌اي که مي‌گويد صحابه‌اي که در قتل عثمان شرکت داشتند، مفسد في الأرض و از اوباش بودند، آيا آقاي کلباني جرأت دارد نسبت به ابن‌تيميه هم هم‌چنين حرفي را بزند؟!

بهترين مسئله‌اي را که مي‌شود در اينجا مطرح کرد اين است که خود طلحه که از شخصيت‌هاي برجسته صحابه است و همه آقايان نسبت صحابي بودن او معترف‌اند و او جزء شوراي 6 نفره خليفه دوم براي تصدي منصب خلافت بود، آقا امير المؤمنين (عليه السلام) در نهج البلاغه صراحت دارد:

علت اين که طلحه آمده در بصره و به دنبال قاتلين و خونخواهي عثمان است، اين است که طلحه وحشت دارد از اين که مردم بيايند خود طلحه را به جرم شرکت در قتل عثمان بکشند.

والله ما استعجل متجردا للطلب بدم عثمان إلا خوفا من أن يطالب بدمه.

براي اين که بيشتر از همه در قتل عثمان شرکت داشته است.

نهج البلاغه، خطبه 174

بينندگان عزيز توجه داشته باشند که وقتي طلحه و زبير و عايشه، فتنه جمل را ايجاد کردند و نزديک به30 هزار انسان بي‌گناه در آنجا کشته شد، بررسي کنيد و ببينيد که طلحه در جنگ جمل به شمشير حضرت علي (عليه السلام) و عمار ياسر و امام حسن (عليه السلام) کشته شد، يا به شمشير داماد عثمان، مروان بن حکم؟! برويد ببينيد. اين، چيزي نيست که ما مخفي کنيم.

المستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص370 ـ الإستيعاب لإبن عبد البر، ج2، ص766 - تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص486 - البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص269

إن الذي رماه مروان بن حکم بسهم فقتله ، ... ، و لا يختلف العلماء الثقات في أن مروان قتل طلحة يومئذ.

قاتل طلحه، غير از مروان، کس ديگري نبود، ... ، علماء مورد اعتماد اهل سنت، اتفاق نظر دارند بر اين که مروان، طلحه را کشته است.

الإستيعاب لإبن عبد البر، ج2، ص766

بعد از آنکه طلحه کشته شد، مروان به أبان پسر عثمان بشارت داد که ديگر هيچ نگراني نداشته باشد که انتقام پدرش را از طلحه گرفته است:

قد کفيتک بعض قتلة أبيک.

أسد الغابة لإبن الأثير، ج3، ص61 ـ تاريخ المدينة لابن شبة، ج4، ص1171 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص487 ـ سير اعلام النبلاء للذهبي، ج1، ص36

ذهبي در کتاب سير اعلام النبلاء از امير المؤمنين (عليه السلام) نقل مي‌کند:

بشروا قاتل طلحة بالنار.

قاتل طلحه را بشارت آتش بدهيد.

سير اعلام النبلاء للذهبي، ج1، ص37

* * * * * * *

سوالات بينندگان

سوال:

مي‌گويند که خليفه اول واسطه شد و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي حضرت علي (عليه السلام) خواستگاري کرده است؟ آيا واقعيت دارد؟

جواب:

اين قضيه، کاملا غلط است. اين ثابت است که خليفه اول و خليفه دوم، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را براي خود خواستگاري کردند؛ ولي نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به همه اينها پاسخ منفي داد. حالا که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به آنها نداده، آيا وساطت آنها را قبول مي‌کند؟! اين دروغ محض است. حتي يک روايت ضعيف هم نداريم. حتي آمده است که:

و قد كان جماعة من المهاجرين خطبوها إلى رسول الله.

تعدادي از مهاجرين به خواستگاري فاطمه آمدند.

تاريخ يعقوبي، ج1، ص41

ولي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به همه اينها جواب ردّ داد و حضرت علي (عليه السلام) را قبول کرد.

تاريخ مدينه دمشق لإبن عساکر، ج42، ص126

حتي اين قضيه باعث شد که زمينه بدبيني مردم نسبت به پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ايجاد شود؛ چون اين همه شخصيت، به خواستگاري حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) رفتند، ولي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به اينها نداد، ولي به علي بن ابي طالب (عليه السلام) که يک جوان فقيري بود و چيزي هم نداشت،‌ داد. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم بر بالاي منبر فرمود:

ما أنا زوجته و لكن الله زوجه.

من فاطمه را به عقد علي در نياوردم و خداوند بود که فاطمه را به عقد علي در آورد.

تاريخ يعقوبي، ج1، ص41

حتي در روايات آمده است که اگر حضرت علي (عليه السلام) نبود، کفو و همتايي براي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) يافت نمي‌شد.

* * * * * * *

سوال:

نظر شيعه در رابطه با اين که خلق قرآن چيست؟ همان بحثي که در زمان مأمون بود؟

جواب:

در زمان مأمون عباسي و هارون، براي اين که علماء را مشغول يک سري مسائل جنجالي و علمي بکنند و خودشان بر مردم حکومت کنند، بحثي انداختند که آيا قرآن، حادث يا قديم است؟ اگر بگوييم قرآن، حادث و مخلوق است، نستجير بالله، نسبت به قديم بودن خداوند، ضرر مي‌رساند. لذا آمدند گفتند که قرآن، مانند خداوند، قديم است. حتي احمد بن حنبل گفت:

هر کس بگويد قرآن، مخلوق است، کافر است و هر کس اينها را هم کافر نداند، کافر است.

ابن‌تيميه و ديگران هم اين‌چنين نظري داشتند. از طرفي هم اکثريت اهل سنت معتقد بودند بر اين که قرآن، حادث است. چون کلام الهي، فعل الهي است و اسماء فعليه خداوند، غير از اسماء ذات خداوند است. اگر اين طور باشد، بايد بگوييم ما هم مخلوق خدا هستيم و قديمي هستيم، چون منسوب به خداهستيم. خير، آنچه که مربوط به افعال الهي است، جنبه صدوري دارد و آنچه که با ذات حق يکسان است، مانند عالميت و قادريت و حيّ بودن، با ذات متحد است و قديم هستند. شيعه و ائمه (عليهم السلام)، سخني را در اين زمينه نگفته‌اند؛ نه نفيا و نه اثباتا. چون به هر طرف که نظر مي‌دادند، شيعيان بازنده بودند. چه بسا توطئه‌اي بود که شيعيان را در يک طرف قرار بدهند و اين را بهانه کنند تا آنها را از بين ببرند. در زمان هارون و مأمون، بحث قديم بودن قرآن مطرح شد و وقتي متوکل عباسي مي‌آيد، قضيه بر عکس مي‌شود و حکومت، کساني را که معتقد به قديم بودن قرآن هستند، زنداني مي‌کند و مي‌کشد و زندگي‌شان را به باد مي‌دهد. حتي احمد بن حنبل به خاطر اين قضيه، زنداني شد و شلاق خورد. ائمه (عليهم السلام) هم براي اين که شيعيان در اين جنجال سياسي و توطئه، دخالت نداشته باشند، در اين زمينه، نظري ندادند.

آنچه که از کلام امير المؤمنين (عليه السلام) و ديگر ائمه (عليهم السلام) محرز است، اين است که اگر ما ارادة الله را در نظر بگيريم، اراده حق با ذات حق، يکي است و تفکيک ندارد، ولي اگر اين قرآني که نازل شده بر لوح محفوظ و از آنجا بر جبرئيل و از او بر قلب پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شده و الان هم ما مي‌خوانيم، اگر بگوييم که اين، عين خداوند است، کفر و شرک و ارتداد است.

* * * * * * *

سوال:

استاد فرمودند که در يکي از کتاب‌هاي وهابيت آمده است که هر کس بخواهد به وهابيت وارد شود، بايد شهادت بدهد که پدر و مادرش کافر بودند. اگر اين طور باشد که بايد بگوييم ـ نعوذ بالله ـ پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و تمام صحابه کافر بودند. پس بر چه اساسي آقاي کلباني فرمودند که شيعيان با ابوبکر مشکل دارند؟

جواب:

من اين مطلب را از منابع معتبر اهل سنت آوردم. آقاي جميل صدقي زهاوي ـ از علماي برجسته عراق ـ در کتاب الفجر الصادق، صفحه17 و آقاي زيني دحلان در خلاصة الکلام، صفحه 229 آورده‌اند.

اما اين که آيا پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و صحابه را هم کافر مي‌دانند يا نه؟ عزيزان دقت کنند که محمد بن عبد الوهاب و ابن‌تيميه، مسلمان را دو دسته کردند: مسلمانان صدر اسلام که تعبير به سلف صالح مي‌کنند که صحابه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و تابعين صحابه و اتباع تابعين هستند و استناد مي‌کنند به يک حديثي که از نظر ما، جعلي و دروغ است که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

خير القرون قرني و الذي يليه ثم الذي يليه.

بهترين قرن‌ها، قرن من است و بعد از آن، قرني است که دنبال آن بيايد و قرني که دنبال آن بيايد.

بهترين دليل بر اين که اين روايت، جعلي و ساختگي و دروغ است و اين است که در همين قرن پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، قتل عثمان اتفاق افتاد و ابن‌تيميه مي‌گويد که مفسدين في الأرض همين کار را کردند. در همين قرن پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود که شهادت امام حسين (عليه السلام) اتفاق افتاد. در همين قرن پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود که در واقعه حره، با فتواي جواز يزيد بن معاويه، 700 نفر از صحابه قتل عام شدند و 10 هزار مسلمان را کشتند و زنان و ناموس مسلمانان را مورد تعدّي قرار دادند و هزار فرزند نامشروع به دنيا آمد. اين روايت قطعا دروغ است.

اينها مي‌گويند که بعد از سلف صالح، از سال 150 هجري به اين طرف، مسلمانان، مشرک و کافر و بت پرست شدند و ما بايد اين شرک را برداريم و مردم را به سمت سلف صالح برگردانيم.

* * * * * * *

سوال:

من از اهل سنت هستم. در قرآن آمده است:

وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ

سوره مائده/آيه6

قسمت کعبين پا را مسح کنيد. شما شيعيان کعبين را کجا مي‌دانيد؟

جواب:

طبق روايات شيعه و اهل سنت، تا بر آمدگي روي پا را کعب مي‌گويند يا قوزک پا را که منتهي إليه روي پا است، کعب مي‌گويند. ولي آنچه که مطرح است، اين است که خداوند مي‌فرمايد:

وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ

سوره مائده/آيه6

سر و پاي‌تان را مسح کنيد.

و نمي‌گويد:

وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ اغسلوا أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ

سرتان را مسح کنيد و پاي‌تان را بشوئيد.

در روايات متعدد از ابن عباس آمده است:

افترض الله غسلتين و مسحتين.

خداوند در وضوء، دو شستشو (صورت و دست) و دو مسح (سر و پا) قرار داده است.

ابن عباس مي‌گويد:

أبا الناس إلا الغسل و لا أجد في کتاب الله إلا المسح.

مردم دنبال اين بودند که پاي خود را بشويند و من در کتاب خدا جز مسح پا، چيز ديگري نديدم.

الدر المنثور للسيوطي، ج2، ص262 ـ احکام القرآن لإبن عربي، ج2، ص71 ـ مسند احمد، ج6، ص385 ـ سنن ابن ماجه، ج1، ص156 المجموع نووي، ج1، ص418 ـ المبسوط سرخسي، ج1، ص8

 

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

 

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



دکتر سيد محمد حسيني قزويني
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  احمد اميري     -   تاريخ:  27 آذر 88 - 00:00:00
سلام وخسته نباشيد :
در راه دفاع از حق اهل بيت موفق و پيروز باشيد خداوند پاداشتان بخشد .اميدوارم خدا درادمه اين راه شما را ياري دهد.
2   نام و نام خانوادگي:  محمدرضا ياقوتي     -   تاريخ:  21 بهمن 88 - 00:00:00
با سلام وعرض خسته نباشي محضز عزيزان

فقط ميتوانم بگويم " اجرکم عند الله "و باميد ظهور منجي عالم بشريت حجت ابن الحسن (عج)

منصور و پاينده باشيد
3   نام و نام خانوادگي:  سيدابراهيم شفقت پور     -   تاريخ:  23 اسفند 88 - 00:00:00
باسلام ازمطالب مفيد وارزنده شما تشکر مي کنم .اينکه مدارک ومستندات راذکر کرده ايد بسيارعالي وقابل تقدير مي باشد شيعه اهل منطق وگفتگو مي باشد و امامان عليهم السلام در برخورد با مخالفان باسعه صدر و آرامش با استنادبه آيات و روايات نوراني پيامبراکرم صلي الله وعليه وآله پاسخ مي دادند.ولي چشمان بيدار وحقيقت جوي برخورد وهابيون وتکفيريون را مي بينند وقضاوت مي کنند. نتيجه اينست که گرايش به تشيع در سراسر عالم روز به روز افزونتر خواهد شد.
4   نام و نام خانوادگي:  مصطفي رسولي     -   تاريخ:  05 ارديبهشت 89 - 00:00:00
بسم الله الرحمن الرحيم سلام بر حق جويان برادران اهل سنت جواب دهند،حسبنا کتاب الله يعني چه؟ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ عَنْ الزُّهْرِيِّ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُتْبَةَ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ لَمَّا حُضِرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَفِي الْبَيْتِ رِجَالٌ فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ هَلُمُّوا أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ فَقَالَ عُمَرُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدْ غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَعِنْدَكُمْ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ فَاخْتَلَفَ أَهْلُ الْبَيْتِ وَاخْتَصَمُوا فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ قَرِّبُوا يَكْتُبُ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ غَيْرَ ذَلِكَ فَلَمَّا أَكْثَرُوا اللَّغْوَ وَالِاخْتِلَافَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قُومُوا(صحيح بخاري جزء 1ص194حديث 111 و جزء 13ص344حديث 4079 و جزء 17 ص 417 حديث 5237 و صحيح مسلم جزء 8 ص 414 حديث 3091 ، آدرس از الشامله ورژن 3.8) ترجمه به طور خلاصه:از ابن عباس نقل شده در لحظات آخر عمر شريف پيامبر در خانه پيامبر به همراه مردان ديگري بوديم که پيامبر فرمودند چيزي بياوريد تا مطلبي براي شما بنويسم که بعد از من گمراه نشويد .سپس عمر(خليفه دوم اهل سنت)گفت:همانا (از روي درد و سکرات موت) پيامبراين حرف ها را مي زند و در جاي ديگر همين صحيح بخاري البته بدون ذکر نام مر مي گويد شخصي گفت که پيامبر مهجور شده و هزيان مي گويد در حالي که قرآن نزد شماست.کتاب قرآن مارا کافي است! (پناه مي بريم از اين حرف عمر به خدا که به پيامبر نسبت هزيان گويي مي دهد) که در اين هنگام هر کسي مطلبي مي گويد و پيامبر ناراحت مي شوند و همه را مرخص مي کنند. خوب اينجا چند سوال و اشکال مطرح است. 1. اهل سنت صحت اين قضيه را که عمر چنين نسبت زشتي را به پيامبر آخر الزمان و اشرف مخلوقات عالم داده است را نمي توانند انکار کنند چون در کتابي مثل صحيح بخاري آمده که خود اهل سنت مي گويند معادل قرآن است. 2. عمر از کجا مي دانست که پيامبر مي خواهند چه بگويند که گفت (حسبنا کتاب الله)؟اين مطلب از روايات ديگر اهل سنت معلوم مي شود که حداقل چيزي که پيامبر مي خواستند مرقوم فرمايند تکرار حديث ثقلين مبني بر رجوع به اهل بيت در زمان وفات خودشان است .دليل اين موضوع هم جمله(أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ) حضرت مي باشد.يعني چيزي بنويسم که بعد من گمراه نشويد حال ممکن است بفرماييد اين جمله چه ربطي به حديث ثقلين دارد؟ در ادامه متوجه خواهيد شد در منابع اهل سنت حديث معروف ثقلين آمده است: قَالَ أَلَا وَإِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَحَدُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ هُوَ حَبْلُ اللَّهِ مَنْ اتَّبَعَهُ كَانَ عَلَى الْهُدَى وَمَنْ تَرَكَهُ كَانَ عَلَى ضَلَالَةٍ ثُمَّ قَالَ وَأَهْلُ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي ، وَفِيهِ فَقُلْنَا مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ نِسَاؤُهُ قَالَ لَا وَايْمُ اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَكُونُ مَعَ الرَّجُلِ الْعَصْرَ مِنْ الدَّهْرِ ثُمَّ يُطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إِلَى أَبِيهَاوَلَكِنْ أَهْلُ بَيْتِهِ مَنْ حُرِمَ الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ قَالَ وَمَنْ هُمْ قَالَ هُمْ آلُ عَلِيٍّ (صحيح مسلم حديث 4425 جزء12ص 134،آدرس از الشامله ورژن 3.8) (ترجمه:پيامبر فرمودند که آگاه باشيد من در نزد شما دو چيز گرانبها باقي گذاشتم.کتاب خدا که ريسمان محکم اللهي است و هر کس از آن تبعيت کند بر هدايت و هر کس آن را ترک کند بر گمراهي است.و سپس فرمودند اهل بيتم(که ثقل دوم مي باشد) و سه بار تکرار فرمودند متذکر مي شوم شما را به خدا در حق اهل بيتم.در ادامه حديث است که شخصي سوال کرد آيا زنان شما جزء اهل بيت هستند؟ حضرت جواب دادند نه به خدا ،همانا زن انسان چند صباحي با مرد زندگي مي کند سپس طلاق مي گيرد و به سوي پدرش برمي گردد.همانا اهل بيت من کساني هستند که صدقه بر آنها حرام است.سوال شد آنها چه کساني هستند؟ حضرت فرمودند: آل علي(عليهم السلام)) البته اين حديث را اين افراد به طور کامل نياورده اند با رجوع به کتب مرجع حديثي ديگر اهل سنت اين حديث را با کمي اختلاف مي يابيم که روشنگر مطلبي است که پيامبر در لحظات آخر شريفشان مي خواستند بفرمايند. حَدَّثَنَا أَبُو النَّضْرِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ يَعْنِي ابْنَ طَلْحَةَ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ عَطِيَّةَ الْعَوْفِيِّ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ إِنِّي أُوشِكُ أَنْ أُدْعَى فَأُجِيبَ وَإِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَعِتْرَتِي كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنْ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَعِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي وَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ أَخْبَرَنِي أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُونِي بِمَ تَخْلُفُونِي فِيهِمَا (مسند احمد جزء17 ص 211 حديث 11131 و جزء22ص252حديث10707(آدرس از الشامله ورژن 3.8) در اين حديث آمده که پيامبر فرمودند اين دو (کتاب قرآن و اهل بيت )تا قيامت از هم جدا نمي شوند پس ببينيد چه چيزي در بين شما باقي گذاشتم. خوب پس واضح است که حضرت در لحظات آخر عمر شريفشان همراهي قرآن و اهل بيت را مي خواستند ياد آور شوند که عمر گفت حسبنا کتاب الله .يعني من عمر آن احاديث پيامبر را مبني بر همراهي تا قيامت اهل بيت و قرآن قبول ندارم و نعوذ بالله اين حرف را هم پيامبر همينجوري زده بود،پيامبري که خداوند در وصفش در آيه 32 آل عمران مي گويد: قُلْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ بگو: «از خدا و فرستاده (او)، اطاعت کنيد! و اگر سرپيچى کنيد، خداوند کافران را دوست نمى‏دارد.»(يعني سرپيچي از فرمان پيامبر که همانا امر خداوند است در حکم کفر به خداست که خداوند مي گويد من کافران را دوست ندارم) ودر آيه 80 نساء مي گويد: مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ کسى که از پيامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده حال سوال من از اهل سنت اين است که: اگر شخصي به پدر شما که در حال موت است و مي خواهد وصيت کند چنين حرفي را که عمر به پيامبر زد را بزند ،شما چه عکس العملي نشان مي دهيد؟ پس چطور کسي را خليفه دوم خود مي دانيد که به پيامبر شما چنين جسارتي را کرده است؟ ديگر قضاوت با خودتان است!!! shye12.blogfa.com
5   نام و نام خانوادگي:  حميد رضا نوروزي بختياري     -   تاريخ:  29 ارديبهشت 89 - 15:57:14
با تشکر از زحمات جناب عالي.تفکر کوچک من اين است که کاش به جاي بحث با اين از خدا بي خبر ها کاش راهي براي جلوگيري خروج شيعيان از دين شود.اللهم عجل ولييکل فرج
6   نام و نام خانوادگي:  محمد از امارات     -   تاريخ:  11 خرداد 89 - 18:36:44
چقدر دروغ مي گوييد نزديک به 50 علماي اهل سنت توسط حکومت خونخوار ايران و همچنين علماي شيعه مانند علامه برقعي . حيدر علي قلمداران و ديگر طلبه هاي حوزه علميه قم کشته شدند و اهل سنت نمي تواند مسجد درست کند شما دعم از وحدت ميان شيعه وسني مي زنيد و جناب دانشمند سني ها را حرامزاده مي داند
7   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:  13 خرداد 89 - 17:10:28
سلام جناب محمد از امارات مسجد را براي چه ميخواهيد؟ براي عبادت خداوند متعال؟! خب بفرمائيد مساجدي که در تهران وجود دارد مخصوص همين کار است. نکند در مساجد به اصطلاح اهل سنت مشعول کارهاي ديگري هستيد!!! مثل مسجد مکي زاهدان! راستي جناب محمد آن مسجد که در منطقه مرزي زاهدان توسط ريگي و چند مولوي اهل بدعت به زاغه تسليحات و مهمات ريگي تبديل شده بود نامش چه بود؟؟!!!! راستي آن مولوي ها که ريگي را در عملياتهاي و غارتها کمک و حمايت مذهبي و مالي ميکردند عاقبتشان چه شد؟ اعدام شدند؟؟؟ آخي بميرم براشون الهي آخه چرا اينا رو ميگيرن و اعدام ميکنن و نميذارن به آدمکشي و جناياتشون ادامه بدهند؟! بابا اين مولويها توي اون مساجدي که ميسازند براي عمر سجده ميکنند و راه عمر را در پيش گرفته اند ، چرا نمگذاريد در تهران هم مسجد بسازند و ريگي ها را در آن جمع کنند و طرح توطئه کنند و مردم را بکشند؟؟!! چرا به اهل سنت آزادي نميدهيد؟؟ شما که نميدانيد، اين مولوي ها مردم را به بهشت ميفرستند! مگر نه اينکه هر کس توسط اين مولوي ها کشته ميشود آنها را شهيد مي ناميد؟ خب در واقع اينان خدمت ميکنند و مردم را به بهشت ميفرستند نبايد جلوي کارشان را گرفت. راستي جناب محمد ما هم مولوي هاي شما را به بهشت ميفرستيم. البته بهشت عمري خودشان. در مورد برقعي هم بهتر است به عاقبت کارشان و گفتار خودشان توجه داشته باشيد که از زبان نزديکانشان احوالات آنان را جويا شويد. در مورد وحدت من کاري به نظرات سياسي ديگران ندارم و نظر شخصي خودم را عرض ميکنم بنده به هيچ عنوان با دشمنان حضرت امير المومنين علي بن ابيطالب عليه السلام وحدت نداشته و نخواهم داشت انشاءالله يا حق
8   نام و نام خانوادگي:  يك وهابي     -   تاريخ:  15 خرداد 89 - 18:41:20
اگر چنانچه شيعيان در مكه يا مدينه مسجدي بسازند يقين بدانند گورشان را با دست هاي خود كنده و خود را يكي يكي در آن دفن كرده اند .






9   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  16 خرداد 89 - 01:18:07
جناب محمد از امارات
عمر با ايرانيان چه رفتاري داشت؟؟ ما هم همان رفتار را با عمريان خواهيم داشت!!
موافق هستيد؟
يا علي
10   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:  16 خرداد 89 - 13:00:58
جناب نيمچه وهابي

بترسيد از روزيکه ولايت اهل بيت عليهم السلام که در ضمير حقيقت طلبان است کافران را از مومنان جدا کرده و به سزاي اعمال خود برساند و علت ناراحتي از ائمه عليهم السلام و دشمني شما با توحيد به بهانه ي توحيد تنها نبوت و ولايت و در نهايت اسلام است.
و حتما ميدانيد که گورتان را در همان بهانه ي خود کنده ايد و بناچار در گرداب جهل خود مي چرخيد تا زمانيکه وجدانهاي خفته بيدار شوند و دقيقا آن زمان است که دنبال سوراخ موش خواهيد بود براي پنهان شدن و گريختن
بهتر است بدانيد بنده شمشيرم را تيز کرده و منتظر فرج امام زمان عجل الله تعالي فرجه و دستورات آن امام حي هستم.
روزيکه او بيايد روز مرگ شما خواهد بود
منتظر آنروز باشيد
يا حق
11   نام و نام خانوادگي:  WaHHabi(يک وهابي بخواند)     -   تاريخ:  16 خرداد 89 - 14:09:11
عجب.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! هايي مردک. ديدي که خود ???? هم اعتراف داري که شيعيان و حلال زادگان در عربستان نزولي هيچ آزادي ندارند. حتي ساختن مسجد در شهر رسول الله و اهل بيت. محرومند؟! لعنت بر ؟؟؟؟ لعنت بر ؟؟؟؟ ميدوني . دلم ميخواد تو رو با ............. يا الله
12   نام و نام خانوادگي:  يك وهابي     -   تاريخ:  16 خرداد 89 - 14:41:46
بنده در شماره 8 يك حقيقتي را به شيعيان يادآوري كردم و هدفم اين بود بر رويش فكر كنند چون خير آنها در خودداري از ساخت مسجد در مكه و مدينه و بطور كلي عربستان است .
آنها نصور كردند تهديدشان كرده ام !!!

13   نام و نام خانوادگي:  WaHHaBi     -   تاريخ:  18 خرداد 89 - 13:15:11
جناب(يک حرامي) اين را بدان که شب دراز است و قلندر بيدار.!!!!!!

الحمد لله همتون جيره خور شيعيانيد.
شما هم خواب مصلا و مسجد رو در تهران و شهر هاي مذهبي حلال زادگان ببينيد. فکرش را هم نکنيد که گور خودتان را مانند مولايتان عمر با دستان خودتان کنده ايد.

دو روز نونتون رو قطع کنند مثل ...... ميميريد. الحمد لله اکثرا هم در مناطق عقب افتاده و ....... زندگي ميکنيد. باز هم الحمد لله.
ما که در اين وضعيت شما خوشحاليم. اي انشا الله بيشتر در گمراهي و حمق خودتان فرو برويد.

تا ما ها( مومنين ولايي) هستيم به ....... تان بخنديد که در اين مناطق مسجدي ببينيد.
اگر هم روزي در اين فکر رفتيد به بالاي سرت نگاه کن اولين نفري که داري ميبيني بنده با جناب عزرائيل هستيم که شما را به سمت برهوت در برزخ هدايت ميکينيم.

خلاصه بچرخ تا بچرخيم.

موفق باشي ملحد نجس ......!!!!!!!!!!
14   نام و نام خانوادگي:  المتبرء من اعدا الله(يک حرامي بخواند)     -   تاريخ:  18 خرداد 89 - 13:44:10
ساام عليکم جناب يک حرامي. کيف حالک؟ ببين.! هر وقت خواستي فکر ساختن پايگاه هاي ضد اسلامي(مساجد وهابي) رو در ذهن کثيفت بياري. يک بار حرف هاي من و برادرمان WaHHabi را به يادت بياور. چون خير شما کفار ملحد در همين است. و بي خودي خود را تک تک و يکي يکي در جهنم و قبر نبريد.!!! اين اندرز را از من بشنو ....... برايت بهترين درجات جهنم( نزد ???) را آرزو ميکنم. ان شا الله هر چه زود تر بر آن ملاعين وارد شوي. اللهم العن صهاکي ...........
15   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  18 خرداد 89 - 19:11:12
با سلام
اما در دفاع از يك وهابي براي اولين و اخرين دفعه ان شاء الله .
1 ) اولاً او را حرامي نخوانيد , چراكه حرامي در عربي بمعنا دزد است اما كلمه "وهابي"" كه اين حرامي خود را به ان منتسب ميكند يعني عبد الشيطان , قاتل , غاضب , حرامي , حرامزاده . ملحد , و هرچه از صفات شيطان ميدانيم در او ميباشد .
2 ) ثانياً حرف بدي نزده كه گفته بالاخره در مكه و مدينه دفن بشويم . حقاً زمينهاي نتها انجا بلكه تمام زمينها و بلاد اسلامي متعلق به حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم و اهل بيت مكرمشان است كه غاضبين انرا بغارت برده اند و ما را از استفاده انها منع ميكنند چه سعادتي بالاتر از اين كه بوسيله اين ارازل شيطاني شهيد شوي و در مكه يا مدينه دفن شوي .

يا علي
16   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:  19 خرداد 89 - 00:55:18
يك حرامي؟؟؟؟؟؟ خيلي اسم جالبيه از ابداع كنندش ممنونم
17   نام و نام خانوادگي:  رامتين     -   تاريخ:  23 شهريور 89 - 23:02:33
دوستان و‌ برادران عزيز من! سني وهابي و شيعه و... آيا اين کارما توسط کتاب الله صحه گذاشته مي‌شود ؟ ببينيد دستور کتاب خدا چيست ؟ اين دستور اتحاد ميان همه خداپرستان است که خداوند فرموده است ْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ 64 سوره آل عمران آيه آيا اين مجادلات مورد قبل رسول الله است ؟ مگر ما نبايد طبق کتاب الهي عمل کنيم ؟؟ 64. Say: O followers of the Book! come to an equitable proposition between us and you that we shall not serve any but Allah and (that) we shall not associate aught with Him, and (that) some of us shall not take others for lords besides Allah; but if they turn back, then say: Bear witness that we are Muslims.
18   نام و نام خانوادگي:  علي از تهران     -   تاريخ:  23 شهريور 89 - 23:10:54
الهي دشمنان دادند دست دوستي باهم چرا ما دوستان پيوسته در کار يکديگر باشيم ؟ دوستاني كه به نام شيعه نظر داده‌ايد، امام علي هيچگاه به مخالفان‌شان توهين نمي‌کردند من و شما چگونه از امام علي دفاع مي‌کنيم در حالي‌که رفتار ما بوي از علي نبرده است ؟ برادران و دوستان وهابي بيايد کمي به اين شعر توجه کنيد : نگاهي به برادرنمان در عراق فلسطين پاکستان و... بياندازيد آيا وقت آن نرسيده اختلافات را کنار گذاشته وبه فکر مشکلات هم باشيم؟ تا رسول الله ازما راضي شنوند و براي‌مان دعا کنند ؟
19   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  24 شهريور 89 - 12:57:54
جناب عمر از رياض
امامان هدي (عليهم السلام) به هيچ کسي توهين نمي‌کردند.
ولي در عين حال در زمان مناسب بيان واقعيت مي‌کردند:
«حضرت امام حسن (عليه السلام) در مجلسى كه معاويه و گروهى ديگر حاضر بودند به عمرو فرمود: اما تو، اى پسر عاص نسبتت مشترك است چه، مادرت تو را از راه زنا و فجور بزائيد و چهار نفر از قريش دعوى فرزندى تو را داشتند.»
چرا که امامان هدي (عليهم السلام) پيرو قرآن کريمي بودند که به دشمنان حضرت محمد (صلي الله عليه و آله) مي‌گويد:
«عتل بعد ذلک زنيم»
***********
شما که خواستار آن نيستيد که ما نيز جز شما قر‌آن را تحريف کنيم؟
يا علي
20   نام و نام خانوادگي:  مهرداد- رامتين بخواند.     -   تاريخ:  24 شهريور 89 - 23:23:27
السلام عليكم جناب رامتين! آنچه خدا و رسولش مي‌خواهند اين است: ثقلين. والسلام.
21   نام و نام خانوادگي:  رامتين ازتهران     -   تاريخ:  25 شهريور 89 - 13:48:15
با درود بر همه مسلمين مهرداد و بقيه دوستان ******************************************************************************************** دقيقا ثقلين ملاک ماست. ******************************************************************************************** ثقل اول قرآن کريم: با مطالعه‌اي كه من داشتم، خداوند هيچ‌گاه کلمات توهين آميزي در قرآن نسبت به مخالفان به کار نبرده‌اند. حتي در مواردي که عده‌اي جاهل به مشرکين توهين مي‌کردند، به شدت نهي شده. خداوند در قرآن مي‌فرمايد: ((و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله)) سوره مبارکه انعام کافران را دشنام ندهيد، مبادا آنها (نيز) از روي ظلم و جهل خدا را دشنام دهند ببينيد برادران شيعه! سني! وهابي! و ... ! طبق کتاب الله دستور داريم حتي به بت‌پرستان دشنان ندهيم. حال ما مسلمين به برادران‌مان دشنام مي‌دهيم!!!! ********************************************************************************************************** ثقل ثاني: خاندان رسول الله با مطالعه‌اي که از سيره ائمه داشته‌ام، ايشان هرگونه توهين نسبت به عزيزان و برادران سني را جايز ندانسته و خود نيز از جهت وحدت امت اسلامي، از برادران ديني دل‌جويي و اکرام داشته‌اند. در اين زمينه داستان‌هاي زيادي نقل شده است. به عنوان نمونه ذکر مي‌شود: 1- رسول لله (ص) فرمود: «الجنّة حرام على كلّ فاحش أن يدخلها» «ورود به بهشت بر هر فحش‌دهنده و دشنام‏‌گوئى حرام است» 2- امام علي (ع) که ما شيعه خيلي ادعا داريم از حق ايشان دفاع کنيم، وقتي در مسجد کوفه ضربت خوردند، طبيب براي‌شان شير تجويز نمود، به فرزندشان امام حسن فرموند: نصف شير را براي ابن ملجم ببريد. نهج البلاغه مي‌خوانيم كه علي (ع) به جمعي از يارانش كه در ايام جنگ صفين دشنام مي‌دادند، مي‌فرمايد: إني أكره لكم أن تكونوا سبابين و لكنكم لو وصفتم أعمالهم و ذكرتم حالهم كان أصوب في القول و أبلغ في العذر. من خوش ندارم كه شما فحاش باشيد، اگر شما به جاي دشنام، اعمال آنها را برشمريد و حالات آنها را متذكر شويد، (و روي اعمال‌شان تجزيه و تحليل نمائيد) به حق و راستي نزديك‌تر است و براي اتمام حجت بهتر. روزي امير المومنين (ع) شنيد كه مردي به جناب قنبر دشنام مي‌دهد و قنبر خود را آماده كرد او را فحش بدهد، حضرت فرياد زد: قنبر! آرام باش! دشنام‌گويت را واگذار كه با اين كار خدا را خشنود مي‌كني و شيطان را خشمگين مي‌سازي و دشمنت را كيفر مي‌دهي. 3- در قضيه کربلا و شهادت امام حسين و اسارت خاندان ايشان نقل شده است: يکي از سربازان که مامور انتقال اسراء از کربلا بود، گفته با همه ظلمي که به آنها کرده‌ايم، کشتن پدران‌شان و ... ، حتي کلام توهين‌آميزي و فحش از زنان و کودکان اسير نشنيديم!!  4 - امام باقر در مزرعه شخصيط شان مشغول کار بودن که شخصي که از دشمنان وارد و به ايشان گفتند السلام عليک يا بقر! يعني سلام بر تو اي ... ! ياران خواستند تنبيه کنند، اما امام با آن فرد طرح رفاقت ريخته و چون مسافر بود، از او پذيرايي کرد و نهايتا از دوستان گرديد. و... اين شرح بي‌نهايت كز زلف يـار گفتند/حرفي است از هزاران كاندر عبارت آمد و بي‌نهايت داستان‌هايي که در تاريخ اسلام از اين قبيل درج شده است. ********************* از علي اکتفا به نام علي نبود در خور مقام علي!! *********************
22   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:  25 شهريور 89 - 13:50:19
دوستان شيعه بخوانند: در گفتن عيب دگران، بسته زبان باش از خوبي خود، عيب‌نماي دگران باش
23   نام و نام خانوادگي:  مهرداد(رامتين بخواند)     -   تاريخ:  25 شهريور 89 - 20:39:29
بسم ا... السلام عليكم با تكنيك گلديزهري و گزينشي به دين نبايد نگاه كرد! گفتم ثقلين فرض كردم كه شما عاقل بوده و تشخيص خواهيد داد كه اين دو ثقل از هم جدا ناپذيرند. اولا: آيه درباره مشرکين است و اهل سنت تخصصا از آيه خارج هستند! و آيه ي شريفه ابدا ارتباطي به اهل سنت ندارد، بلکه در مورد مشركيني است كه علنا غير خدا را مي پرستند لذا استدلال به اين آيه براي رسيدن به آن نتيجه ي غلط کاملا بي‌اساس است. ثانيا: آيه درباره سب "معبودان" مشرکين است و تعميم آن به تمام مقدسات و موارد مورد احترام ادعايي خلاف ظاهر و بي‌اساس است. اگرچه چنانچه صحبت از موارد پايين‌تري بود، به طريق اولي ممکن بود حکم را براي معبودان نيز ساري و جاري بدانيم، اما بالعکسش صحيح نيست. ثالثا: چنانچه حتي آيه درباره اهل سنت بود و ناظر به عدم سب مقدسات ايشان و...نيز بود، باز هم هيچ کس نمي‌توانست ادعا کند که اين آيه عموميتي دارد که ابدا تخصيص نخورده و نمي‌خورد! چرا که يک حکم شرعي است که ده‌ها مورد مي‌تواند تخصيص بردارد. قاعده عقلي نيست که تخصيص ناپذير باشد. لذا روشن است که آيه شريفه به هيچ طريقي دلالت بر حرمت سب مقدسات اهل سنت نداشته و استناد به آن کاملا خالي از وجه است. ...در خود قرآن كريم مي‌بينيم كه توهين هم مي‌كند: مثلهم كمثل الحمار...وووو در مورد روايات هم از حيث سند و دلالت رد مي‌شوند. مثلا روايت نهج البلاغه سندا ضعيف و مرسل مي‌باشد. گرچه خود آن هم در تاييد سب است، نه در حرمت مطلق آن! حتي اگر آن‌گونه مي‌بود هيچ دليلي ندارد که تخصيص نخورد. توجه بفرماييد: مـُحـَمَّدُ بـْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِى نَصْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سـِرْحـَانَ عـَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و اله:إِذَا رَأَيْتُمْ أَهْلَ الرَّيْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بـَعْدِى فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِيهِمْ وَ الْوَقِيعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ كـَيـْلَا يـَطـْمـَعـُوا فـِى الْفـَسـَادِ فـِى الْإِسْلَامِ وَ يَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا يَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ يَكْتُبِ اللَّهُ لَكُمْ بِذَلِكَ الْحَسَنَاتِ وَ يَرْفَعْ لَكُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِى الْآخِرَةِ اصول كافى جلد2 صفحه :375 ( کتاب الايمان و الکفر - باب مجالسه اهل المعاصي ) والسلام علي من اتبع الهدي.
24   نام و نام خانوادگي:  پروين تقي زاده     -   تاريخ:  27 فروردين 91 - 01:14:46
من از طريق يکي از اساتيد(استاد رائفي پور) با سايت شما آشنا شدم
مطالب بسيار پر بار بود
متشکرم
25   نام و نام خانوادگي:  tkquicng     -   تاريخ:  02 ارديبهشت 91 - 03:13:28
20
26   نام و نام خانوادگي:  محسن     -   تاريخ:  03 ارديبهشت 92 - 12:47:24
ثبت کنيد اما از وحدتي که ميگوييد حرف نزنيد چون با خودتان هم دروغ ميگوييد
در چند سال بعد مشخص ميکند خدا که کداميک بر حق هستيد اگر اين سخن را خداوند بخواهد از زبان من جاري کند
محمد مهدي
27   نام و نام خانوادگي:  خوشابي     -   تاريخ:  08 خرداد 92 - 01:41:38
اي کاش بجاي اينهمه مجادله با اهل سنت که ازحدود 1300سال پيش تا الان وجود داشته به اين فکر مي کرديم که چه کساني بيشترين منفعت را از اين جدال مي برند؟عقائد ما معلوم است وعقائد اهل سنت نيز معلوم وخداوند نيز به هرکدام برحق باشيم اجر اخروي وبه ناحق عقاب اخروي مي دهداي کاش به جاي مجادله با اينان روزي برسيد که اين مجادلات به سمت دشمن اصلي يعني يهود تغيير جهت مي يافت اما احساس ميکنم به زودي زود با حضور ذخيره الهي اين مجادلات از ميان رخت برخواهد بست انشاءالله
28   نام و نام خانوادگي:  يوسف     -   تاريخ:  28 فروردين 93 - 22:40:35
السلام عليک يا رسول الله السلام عليک يا خديجه الکبري السلام عليک يا فاطمه الزهرا سيده نساء العالمين السلام عليک مولي الموحدين اميرالمومنين علي بن ابيطالب السلام عليک يا حسن بن علي السلام عليک يا ابا عبدالله الحسين السلام عليک يا علي بن الحسين السلام عليک يامحمد بن علي السلام عليک يا جعفر بن محمد السلام عليک يا موسي بن جعفر السلام عليک يا علي بن موسي الرضا السلام عليک يا محمد بن علي السلام عليک يا علي بن محمد السلام حسن بن علي السلام عليک يا صاحب الزمان. منتظر روي ماهت هستيم اي امام زمان بيا اي يوسف زيباي زهرا




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما