* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 22 شهريور 1386 | تعداد بازديد: 4456 | |
نقش پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در ايجاد وحدت بين مسلمانان | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: نقش پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در ايجاد وحدت بين مسلمانان شبكه سلام: 22 شهريور 1386 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * آقاي هدايتي نقش پيامبر (صلي الله عليه و آله) و مديريت إلهي ايشان در جهت يكپارچه نگه داشتن امت اسلامي چيست؟ استاد حسيني قزويني اساس گسترش اسلام، وحدت ميان مسلمين و مبارزه شديد با هر گونه اختلاف و درگيري بود؛ يعني دعوت به وحدت يكي از عوامل جلب مردم به سوي اسلام و گسترش نداي اسلام در جزيرة العرب و بعد در كشورهاي مختلف بود. پيامبر، در جزيرة العرب يك نقطه از اين كره خاكي شروع به دعوت كرد كه جنگ و كفر و كشتار از عادات اوليه قوم عرب در منطقه طلوع خورشيد اسلام بود. ابن خلدون مورخ بزرگ تاريخ اسلامي تعبيري دارد كه ميگويد: قوم عرب يغماگر و وحشي بود و خوي آنان غارت گري بود هر چه را ميافتند غارت ميكردند. تاريخ إبن خلدون، ج1، ص285 حتي بعضيها در تاريخ عرب پيش از اسلام 1700 جنگ ثبت كردهاند، بعضي از اين جنگها تا يكصد سال ميان چند نسل ادامه داشت. جالب اين است كه ميگويد يكي از عربها در سخنراني نبي مكرم نشسته بود كه حضرت از صلح و صفاي بهشتي سخن ميگفت اين عرب پرسيد يا رسول الله آيا در بهشت جنگ هم وجود دارد؟ حضرت فرمود خير اين عرب گفت اگر جنگ وجود ندارد پس بهشت به چه دردي ميخورد. يعني اصلا فرهنگ عرب يك فرهنگي بود كه اينها با جنگ زندگي خود را ادامه ميدادند ولي حضرت آمد و آنها از اين فلاكت نجات داد آنها دعوت به وحدت و يكپارچگي دعوت نمود. در ذيل آيه شريفه 103 آل عمران طبري روايتي دارد كه خداي عالم دين اسلام را آورد و به بركت دين اسلام الفت و برادري ميان مردم برقرار كرد، و تمام مردم را در گرد اسلام جمع نمود و آنها را به برادري دعوت كرد و در پايان اين روايت دو تا از قبائل بزرگ مدينه اوس و خزرج كه با آغوش باز از تاريخ اسلام استقبال كردند يكي از اينها اين بود كه 120 سال بين اين دو قبيله جنگ و غارت حاكم بوده است. جامع البيان للطبري، ج4، ص64 نكته پاياني اينكه در تفسير طبري و همچنين فتح الباري آوردهاند تعدادي از بزرگان مدينه وقتي در مكه با نبي مكرم اسلام ملاقات كردند نبي مكرم بخشي از آيات قرآن را براي آنها قرائت كردند، الفت و برادري و يكپارچگي جامعه اسلامي را از منظر قرآن براي آنها تشريح و تفسير نمود، بعد اين شيوخ و بزرگان مدينه عرضه داشتند يا رسول الله ا: انا تركنا قومنا ولا قوم بينهم من العذابة وشر ما بينهم آنچنان شر و فساد و اختلاف ميان قوم خزرج و اوس است كه در ميان هيچ قومي اين چنين آتش اختلاف شعله ور نيست با اين سخنان زيبا كه شما براي بيان كرديد و با اين آيات قرآني ما اميداواريم كه خداي عالم به بركت تو و به بركت دين تو و قرآن تو اين آتش اختلاف را ميان اين دو قوم خاموش كند و ميان آنها الفت برقرار كند. تفسير طبري، ج4، ص48 ـ فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج7، ص172 المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص225 حاصل اين چند روايت اين است اصلا بناي قبول مردم مدينه از اسلام و استقبال اينها از آئين مقدس اسلام و قرآن يكي از اينها دعوت اسلام به وحدت بود و نهي از هر گونه تفرقه و اختلاف بوده است. * * * * * * * آقاي هدايتي آيا در زمان خود پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) اختلاف نگران كنندهاي اتفاق افتاد يا خير؟ و برخورد پيامبر براي حل اين مشكلات و اختلافات چگونه بوده؟ استاد حسيني قزويني در رابطه با اين قضيه در اين دوازده سيزده سال كه نبي مكرم در مكه بودند جامعه اسلامي يك جامعه محدودي بود نبي مكرم تلاش ميكردند وقتي آمدند به مدينه حكومت تشكيل دادند و جامعه اسلامي را پي ريزي نمودند و مردم را دعوت به وحدت و از هر گونه تفرقه نهي كردند. و آنچه از تاريخ ده يازده ساله مدينه ما ميبينيم در ميابيم يكي از اساسيترين نگراني نبي مكرم ايجاد اختلاف؛ ولو در محدوده كوچك ميان امت اسلامي بود كه در چند مورد كه تاريخ براي ما ثبت نموده نگراني حضرت را كاملا در ميابيم؛ مثلا ما ميبينيم در بعضي از مصادر معتبر شيعه و سني آمده كه با آمدن نبي مكرم به مدينه و دعوت به اسلام و ايجاد وحدت ميان مسلمين كه مدتها انتظار كشيده بودند كه پيامبر آخر الزمان خواهد آمد و آن پيامبر از نسل بني اسرائيل خواهد بود؛ ولي ديددند كه آن پيامبر آسماني كه با آمدنش پرونده نبوت براي هميشه مختومه شد، از نسل بني اسرائيل نيست از بني هاشم است و لذا آتش حسد و بخل در دل يهود شعله ور شد و از هر كوششي عليه جامعه اسلامي عليه وحدت ميان امت اسلامي دريغ نكردند در تاريخ است يكي از افرادي به نام شيث بن قيس يك جوان يهودي را تحريك كرد تا بيايد در ميان همين اوس و خزرج شروع كرد مباحث دوران جاهليت را بيان كردن و عقدههاي ديرنه را بازگو كردن و اختلاف را آنچنان ميان اوس و خزرج شعله ور كرد كه هر دو قبيله شمشير به دست گرفتند كه نزديك بود هر دو قبيله درگيري شديدي ايجاد شود كه نبي مكرم همين كه از قضيه مطلع شد به همراه تعدادي از مهاجرين و انصار در محل درگيري حاضر شد و فرمود: اي مسلمانان آيا خدا را فراموش كردهايد؟ شعار جاهليت سر ميدهيد با اينكه هنوز من در ميان شما حضور دارم بعد از آنكه خداوند شما را به نور اسلام هدايت كرد و به شما ارزش داد و فتنههاي دوران جاهليت را ريشه كن ساخت و از كفر رهايي بخشيد. در اثر سخنان پيامبر (صلي الله عليه و آله) متوجه شدند اين فتنه توطئه فتنه شيطاني است و از اين كار خود پشيمان شدند و سلاح را به زمين گذاشتند و در حالي كه اشك از ديدگانشان جاري بود سر در گردن هم ديگر انداختند و همديگر را غرق بوسه ساختند و در معيت رسول گرامي (صلي الله عليه و آله) به منازل خود بازگشتند. الدرّ المنثور السيوطي، ج2، ص57 ـ تفسير آلوسي، ج4، ص14 ـ أسد الغابة في معرفة الصحابة لإبن الأثير، ج1، ص149 و همچنين بعد از قضيه فتح بني المصطلق باز بين بخشي از انصار و بخشي از مسلمين اختلاف و درگيري ايجاد شد، پيامبر در آنجا فرمود: هر كس در داخل اسلام شعار جاهليت سر دهد بايد تحقير شود و شلاق بخورد. السيرة النبوية، ج3، ص303 ـ مجمع البيان للطبرسي، ج5، ص293 سومين موضوعي كه ما ميبينيم اختلاف ميان مسلمين ايجاد شد و نبي مكرم ناراحت شدند وسريع براي خاموش كردن اين آتش فتنه و اختلاف اقدام كردند قضية افك بود كه به همسر نبي مكرم ام المومنين عايشه نسبت ناروا بعضي از صحابه بستند كه از اين قضيه و نسبتي كه بعضي از وهابيها دور از ادب افتراء به شيعه ميبندند و اين مسأله را به علماء و بزرگان شيعه نسبت ميدهند. شيعه از اين افتراء كاملا بيزار و مبراء است و شيعه معتقد است زنان پيامبر از حضرت آدم تا حضرت خاتم (صلوات الله عليهمم اجمعين) همگي از هر گونه مسائل اخلاقي و فساد اخلاقي مطهر و پاك بودند؛ حتي در رابطه باز زنان حضرت لوط و نوح كه قرآن دارد «و خانتاهما» يعني خيانت كردند در امر رسالت و نه در مسائل اخلاقي. بله البته در صحيح بخاري آقايان آوردهاند كه پيامبر اكرم به عايشه فرمودند، عايشه اگر اين قضيه واقعاً راست است حداقل به من راستش را بگو. آقايان روايت صحيح بخاري كنار گذاشتهاند و اين افتراء ناجوانمردانه را متوجه شيعه كردند به هر حال يكي از مواردي كه اختلاف ميان اوس و خزرج به اوج رسيد و در محضر پيامبر و در مسجد نزديك بود درگيري و كشتار ايجاد شود قضيه افك بود كه پيامبر در مسجد خطبه خواند و در بالاي منبر فرمود: بعضي از مردم چه دردشان است كه مرا در رابطه با خانواده ام اذيت ميكنند و سخن ناروا وافتراء به ناموس من پيامبر ميزنند؟ تا اينكه يكي از بزرگان اوس به نام بلند شد و عرضه داشت يا رسول الله اگر اين مردي كه به نسبت به تو جسارت كرده و به ناموس تو افتراء بسته اگر از قبيله من و اوس باشد گردنش را ميزنم و اگر از قبيله خزرج باشد، تو دستور بدهي گردن او را هم ميزنم. بلا فاصله سعد بن عباده از قبيله خزرج بلند شد و عبارت تندي را بيان كرد و گفت آقاي أسيد تو را نرسد كه در رابطه با قبيله ما سخن بگوئي؛ اسيد گفت تو منافق هستي كه از منافق دفاع ميكني. اين آقاياني كه سنگ صحابه را به سينه ميزنند و عدالت صحابه امروز به عنوان يك سوالي براي خود انتخاب كردهاند و عليه شيعه از اين مسأله سوء استفاده ميكنند اين واژه را نگاه كنند اين ديگه عبارت صحيح بخاري است عبارت مصادر دسته دوم وسوم نيست كه آقاي اسيد صراحت دارد بر سعد بن عباده بزرگ قبيله خزرج و از شخصيتهاي برجسته: آقاي سعد بن عباده تو منافقي و از منافقين دفاع ميكني. و در اين هنگام جوانهاي دو قبيله در مقابل هم صف آرايي كردند در همان مسجد. نزديك بود كشت و كشتار انجام شود تا اينكه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) اينها را آرام كرد و از هر گونه اختلاف و درگيري جلوگيري كرد. صحيح بخاري ج5 ، ص119، باب غزوة بني المصتلق و ما چند نمونه شبيه اين را داريم كه در عصر نبي مكرم اتفاقاتي افتاد و نزديك بود اختلاف در ميان امت اسلامي مخصوصاً اوس و خزرج و مهاجرين و انصار بيافتد؛ ولي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با درايت ويژهاي كه داشتند اين آتش اختلاف را خاموش كردند. * * * * * * * آقاي هدايتي آيا پيامبر اسلام در مورد اختلافاتي كه در امت اسلام بعد از حيات پيامبر رخ ميدهد پيش بيني كرده بودند و آيا در اينباره صحبتي و سفارشي كرده بودند؟ استاد حسيني قزويني اين سوال را نميتوان در پنج دقيقه بيان كرد؛ ولي من يك فهرستي را از چند مورد كه از شاخصترين موارد است كه آينده امت اسلامي را نبي اسلام ترسيم فرمودهاند و با سند صحيح در منابع دسته اول كتابهاي اهل سنت آمده است. نكته اول: پيش بيني نبي مكرم از افتراق امت بر 72 فرقه اين روايت را ما در بحثهاي گذشته به صورت خيلي گذرا و فهرست وار بيان كرديم در پاسخ پارهاي از تلفن عزيزان ما اين را مطرح كرديم كه نبي مكرم اسلام فرمودند: تفرقت اليهود علي احدي وسبعين فرقة و نصاري مثل ذلك و تفترق امتي علي ثلاث و سبعين فرقة. يهود و نصاري بر هفتاد و يك فرقه و يا هفتاد و فرقه منشعب شدند و امت من بعد از من به 73 فرقه منشعب خواهند شد و هر فرقه خود را حق و ديگران را باطل ميداند البته بعضيها مخصوصاً روشن فكراني از وهابيت تلاش ميكنند كه صحت اين روايت را زير سوال ببرند كه ما در جلسات گذشته اين را بيان كرديم كه جناب ترمذي در سنن خود كه يكي از صحاح سته است، جلد 4، صفحه 134، حديث 2778 نقل ميكند و ميگويد: و في الباب عن سعد و عبد الله بن عمرو و عوف بن صفحه 135 مالك. حديث أبي هريرة حديث حسن صحيح. اينها همه از طريق ابي هريرة از نبي مكرم نقل كردند و روايت حسن و صحيح است. حاكم نيشابوري ميگويد: حديث صحيح علي شرط المسلم اين حديث افتراق امت به 73 فرقه شرائط صحيح مسلم را دارد. المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج1، ص128 آقاي الباني كه از آن به بخاري دوران تعبير ميكنند، در چند جا اين روايت را صحيح شمرده است: صحيح سنن إبن ماجه، ج2، ص643 ح 3226 صحيح سنن أبي داود، ج3، ص869 ـ جامع الصغير للسيوطي، ج1، ص248 ـ سلسلة الاحاديث الصحيحة، ج1، ص358 در تمام اين موارد آقاي الباني ميگويد حديث افتراق امت به 73 فرقه صحيح است. جالب است كه بيندگان عزيز توجه كنند روايتي را كه ترمذي آورده نبي مكرم ميفرمايد: امت من در 73 فرقه منشعب ميشوند. بعد ميگويد: كلهم في النار إلا ملة واحدة. همه آنها در آتش جهنم هستند، إلا يك فرقه. حالا سر فرصت به آن يك فرقه خواهيم رسيد كه مراد از آن فرقه چه كساني هستند. آنچه كه ميتواند براي ما محور و ملاك قضيه باشد آيات وروايات از نبي مكرم و از ائمه (عليهم السلام) و أهل بيت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) است كه آن يك فرقه را معين ميكند. اين يك مورد از آينده نگري نبي مكرم است كه ميفرمايد در آينده امت من به 73 فرقه منشعب ميشود شايد يكي از عللي كه ما را وادار كرد تاريخ اختلاف ميان امت اسلامي و ريشههاي اين اختلاف را برسي كنيم همين حديث: ستفترق امتي علي ثلاث و سبعين فرقة. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در احاديث صحيح شبيه به متواتر فرمود: امت من به 73 فرقه منشعب ميشوند و 72 اهل جهنم و هلاكت و گرفتار آتش جهنم و يك فرقه اهل نجاتند. ما بايد بررسي كنيم و تحقيق كنيم كه آيا اين فرقه كه ناجية از اين 73 فرقه كدامند كه ما با دليل و برهان ثابت ميكنيم كه فرقه ناجيه فقط فرقه شيعه است، فرقه ناجيه فرقهاي است كه در راس آن علي و زهرا است فرقه ناجيه فرقهاي است كه حسن و حسين امام باقر و امام صادق و مهدي آل محمد (صلوات الله عليهم اجمعين) در درون آن فرقه است. به تعبير علامه اميني اگر بنا باشد فرداي قيامت بهشت خالي از زهرا و علي و حسن وحسين امام صادق و امام باقر باشد، ما به اين چنين بهشتي اعلام ميكينم در محضر حق پا در چنين بهشتي نميگذاريم، هر كجا أهل بيت باشد هر كجا زهراء باشد، آنجا بهشت است، جوار زهرا، جوار حسن و حسين، جوار أهل بيت را ما نه يك بهشت؛ بلكه با ميلياردها بهشت هم عوض نميكنيم. اين يك مورد از پيشبينيهاي حضرت. نكته دوم: پيامبر اكرم نسبت به صحابه كه باز هم يكي از اختلافات اساسي ميان شيعه وسني است كه ما عزيزان اهل سنت دعوت ميكنيم آنهايي كه اهل تحقيق هستند اينجا بيايند و نظرات و مطالب خود را به ما بگويند، و ما هم براي خود سخني داريم. يكي از پيشگوئيهاي حضرت جايگاه صحابه است. ما بارها عرض كرديم در صحيح بخاري، صحيح مسلم، دهها، بلكه صدها روايت است كه پيامبر اكرم فرمود: خداي عالم ميفرمايد پيامبر من اين صحابه كه الان وارد آتش ميشوند و موجب نگراني توست بعد از اينكه تو از دنيا رفتي اينها مرتد ميشوند و به دوران جاهليت برميگردند. صحيح بخاري، ج4، ص142 و در اين چاب جديد رياض كه در يك جلد چاب كردهاند: ص664، شماره3447 جالب اين هست كه در صحيح بخاري، جلد 7، صفحه 207، حديث 6587 كه در آنجا پيامبر ميفرمايد: صحابه من وارد آتش جهنم ميشوند جز تعداد اندكي از آتش جهنم خلاصي پيدا نميكنند. روشن است كه نبي مكرم با اين روايت ميخواهد خط بطلاني بر موهوماتي كه بعضي از عزيزان اهل سنت به اشتباه آن موهم را به عنوان يك عقيده براي خودشان تصور ميكنند به عنوان عدالت صحابه يا عصمت صحابه. و يا اعترافي كه أبو سعيد خدري دارد كه اين ديگر در صحيح بخاري است كه خودش ميگويد: إنك لا تدري ما أحدثنا بعده. خبر نداري چه بدعتها بعد از پيامبر گذاشتيم. نكته سوم: پيش گوئي پيامبر از قتال ناكسثن و مارقين و قاسطين بود كه در روايات متعدد در سندهاي صحيح كه پيامبر اكرم فرمود يا علي بعد از من افرادي نقض بيعت ميكنند و در مقابل تو خروج ميكنند و از حق بيرون ميروند. ناكثين يعني اصحاب جمل، قاسطين اصحاب صفين، مارقين اصحاب خوارج. اينها خروج خواهند كرد و علي با آنها جنگ خواهد نمود، جالب اين است كه اين را إبن كثير دمشقي در كتاب البداية و النهاية، جلد 7، صفحه 339، إبن أثير جزري در أسد الغابة، جلد 4، صفحه 32 از سعيد خدري نقل ميكند كه ميگويد: أمرنا رسول الله صلي الله عليه و سلم بقتال الناكثين و القاسطين و المارقين فقلنا يا رسول الله أمرتنا بقتال هؤلاء فمع من فقال مع علي إبن أبي طالب معه يقتل عمار بن ياسر. پيامبر به ما دستور داد با آنها بجنگيم با علي با اينها بجنگيد در حالي كه عمار بن ياسر هم كشته خواهد شد. المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص139 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج7، ص238 نكته چهارم: پيش گوئي پيامبر از حكومت بني اميه است كه فرمود: خلافت بعد از من 30 سال است و سلطنت بسيار گاز گير و گزنده خواهد شد. فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني،ج8، ص61 نكته پنجم: پيشگوئي حضرت از پيشوايان ناصالح و امامان ناصالح و نادرست كه فرمود: يكون بعدي أئمة لا يهتدون بهداي ولا يستنون بسنتي وسيقوم فيهم رجال قلوبهم قلوب الشياطين في جثمان انس قال قلت كيف اصنع يا رسول الله ان أدركت ذلك قال تسمع وتطيع للأمير وان ضرب ظهرك واخذ مالك فاسمع وأطع. بعد از من پيشواياني بر مسند قدرت خواهند نشست اينها از هدايت من بهرهاي نبردند، به سنت من هم عمل نميكنند. كساني ميآيند كه امامت وخلافت را به عهده ميگيرند كه قلبهاي آنان قلب شياطين در جسم آدمي زاد هستند. صحيح مسلم، ج6، ص20، ح4678 اين خلاصهاي است از آينده نگري پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) كه البته موارد زياد است. نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله) در روايات متعدد آينده جهان اسلام و جامعه اسلامي را كاملا روشن و واضح تبين و ترسيم كردند. * * * * * * * آقاي هدايتي هشدار پيامبر (صلي الله عليه و آله) نسبت به اختلافات ميان مسلمين بعد از حيات شريفشان چه بوده است؟ استاد حسيني قزويني در رابطه با اينكه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در مورد اختلافات بعد از خود هشدار دادند يا نه اين هم باز سوالي است كه اجازه بدهيد من يك فهرستي عرض كنم و هفته آينده سوال اول ما همين باشد هشدار پيامبر (صلي الله عليه و آله) نسبت به آينده جامعه اسلامي و انگيزههاي اين اختلاف. من فقط دو سه مورد را عرض ميكنم كه نبي مكرم جامعه آينده اسلام را كاملا جلوي چشمشان ميديدند و هشدارهاي لازم را ميدادند. ما ميبينيم نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) نگران بود و هشدار داد اختلافات سليقهاي از قرآن هست. يك روايتي را از صحيح مسلم عرض كنم و پرونده مورد اول را ببندم موارد ديگر بماند براي جلسه بعد، در صحيح مسلم آمده كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ديد كه دو نفر از صحابه در مورد يك آيه با هم ديگر اختلاف ميكنند، فخرج علينا رسول الله صلي الله عليه وسلم يعرف في وجهه الغضب فقال إنما هلك من كان قبلكم باختلافهم في الكتاب پيامبر از حجره بيرون آمد در حالي كه از چهره مباركش خشم كاملا نمايان بود و فرمود: آنچه كه امتهاي پيشين را هلاكت كرد اختلاف آنان در كتاب خدا بوده. صحيح مسلم، ج8، ص57، ح6671 البته اين را جناب مسلم به اختصار گذرانده و جناب احمد بن حبل رئيس حنابله (متوفي 241 هجري) در كتاب مسند، جلد 2، صفحه 195 ميگويد: تعدادي از صحابه بر در مسجد نشته بودند و ميگفتند: مگر خدا اينگونه نگفته است و گروهي ديگر از آنها ميگفتند: مگر خدا اينگونه نگفته: فسمع ذلك رسول الله صلي الله عليه و سلم فخرج كأنما فقئ في وجهه حب الرمان فقال: بهذا أبي أمرتم أو بهذا بعثتم، إن تضربوا كتاب الله بعضه ببعض إنما ضلت الأمم قبلكم في مثل هذا انكم لستم مما ههنا في شئ انظروا الذي أمرتم به فاعلموا به و الذي نهيتم عنه فانتهوا. پيامبر بيرون آمد به قدري ناراحت و غضبناك بود كه گوئي روي گونههاي مباركش دانه انار پاشيده شده از شدت غضب و عصابنيت كه فرمود: آيا خدا به شما دستور داده؟ آيا به اين ماموريت پيدا كرده ايد كه با آيات قرآن بازي كنيد؟ اگر امتهاي پيشين گمراه شدند به خاطر همين اختلافات و برداشت سليقهاي از كتابشان بوده آنچه من به شما دستور ميدهم شما به آن عمل كنيد و آنچه را من نهي ميكنم اجتناب كنيد. مسند احمد، ج2، ص195ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج1، ص153 ـ سنن إبن ماجه، ج1، ص33 يكي از نگراني نبي مكرم اين بود كه هر كس از قرآن مطابق ميل و سليقه خودش برداشت ميكرد و ما اگر به ديده انصاف بنگريم وجدان خود را قاضي قرار دهيم يكي از اساسيترين اختلافات ميان امت اسلامي ميان شيعه وسني، ميان وهابي و مسلمين، ميان حنفيها و حنبليها، ميان شافعيها و مالكيها، ميان عباديها و اسماعيليها همه فرقه اسلامي امروز خود را تابع قرآن و سنت پيامبر ميدانند. * * * * * * * سؤالات بينندگان سؤال: وحدتي كه آقاي قزويني فرمودند در چه مداري بود؟ جواب: وحدت در مدار خدا و خدامداري باشد و اين حبل الله چه كسي است، در روايات مفصل داريم در اينكه خود ثعلبي از مفسران به نام اهل سنت است در كتاب تفسير كشف البيان، جلد 3، صفحه 163 از امام باقر (عليه السلام) نقل ميكند: نحن حبل الله الذي قال الله تعالي و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا. آن حبل الله و ريسمان الهي كه همه مسلمانان بايد به آن چنگ بزنند و آن محوريت حق و محوريت الهي كه وحدت بايد به آن محور منعقد بشود ما أهل بيت هستيم. همچنين اين عبارت در كتاب شواهد التنزيل، جلد 1، صفحه 168 همين تعبير را نقل شده است و خود فخر رازي در ذيل اين آيه شريفه، حديث ثقلين را نقل ميكند و مشخص است كه بايد كلا وحدت بر محور أهل بيت (عليهم السلام) كه مثل قرآن و همسنگ و هموزن قرآن است و در حديث ثقلين كه به تواتر رسيده رسول اكرم مطرح كرده است. * * * * * * * سؤال: غرض از آمدن حضرت آدم و ابراهيم و يونس و حضرت علي و حضرت زهراء كدام يك از اين سه گزينه بوده است: آمدهاند كه ما آنها را بشناسيم، يا آمدهاند ما به فرامين آنها عمل كنيم يا آمدهاند ما مثل آنها بشويم؟ جواب: عمل به هر 3 گزينه صحيح است. * * * * * * * سؤال: رفتار و كردار كشاورز در كم و زياد شدن محصول او و يا يك كاسب در درآمد و حركت زندگيش و نهايتا رفتار مردم در سلامت و آسايش آنها و جلوگيري از آسيبهاي آسماني و زميني تاثيري دارد؟ جواب: داشتن تقوا در زندگي دنيا و عقبي مؤثر است. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||