* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 15 شهريور 1385 تعداد بازديد: 2872 
بدعت از نظر قرآن
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: بدعت از منظر قرآن

                                                                                            شبکه سلام : 15 / 06 / 1385

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

استاد هدايتي

واژه بدعت را از نظر لغت و هم‌چنين از نظر شرع بيان بفرمائيد.

استاد حسيني قزويني

يکي از اساسي‌ترين کارهايي که وهابيت در طول اين 7 ، 8 قرن انجام دادند، به‌ويژه از قرن 12 به بعد – از سال 1157 هجري – که آئين وهابيت رسماً در عربستان سعودي در صحنه حضور پيدا کرده و تا الان هم هست، بحث بدعت است. اينها مخالفين خودشان را با برچسب‌هاي بدعت، مشرک مي‌دانند. مخصوصا در اين ايام که بزرگداشت مراسم ميلاد نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه (عليهم السلام) بود و تمام مردم مسلمان جهان در اين مراسم ميلاد، با عشق و جان شرکت کردند و همين احتفال يا گراميداشت ميلاد نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و ساير ائمه (عليهم السلام) از ديدگاه آقايان وهابيت، بدعت و شرک است و نه تنها پاداشي بر اين‌گونه مراسمات مترتّب نمي‌شود، بلکه گناهي در حد شرک محسوب مي‌شود. ما قبل از اين‌كه به نمونه‌ها و مصاديقي از آنچه که وهابيت، بدعت شمرده است شروع کنيم، قضيه بدعت را از ديدگاه لغت‌شناسان و علماء و فقهاء شيعه و سني، با توضيح مختصري عرض مي‌کنيم.

در کتاب صحاح اللغة – از کتاب‌هاي لغت درجه اول اهل سنت – و لسان العرب و العين، بدعت را به اين شکل معنا مي‌کنند:

إنشاء الشيء لا علي مثال سابق.

کاري نو و عمل بي‌سابقه.

الصحاح للجوهري، ج3، ص1184 - لسان العرب لإبن منظور، ج8، ص6

راغب اصفهاني نيز مي‌گويد:

و البدعة في المذهب إيراد قول لم يستن قائلها و فاعلها فيه بصاحب الشريعة و أماثلها المتقدمة و أصولها المتقنة.

گفتار و کرداري که مستند به صاحب شريعت نباشد و از موارد مشابه و اصول محکم شريعت هم استفاده نشده باشد.

مفردات غريب القرآن للراغب الأصفهانى، ص39

ابن حجر عسقلاني – از استوانه‌هاي علمي اهل سنت – در کتاب فتح الباري في شرح صحيح البخاري در مورد حديث نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) که مي‌فرمايد:

کل بدعة ضلالة و کل ضلالة في النار

مي‌گويد:

و المحدثات بفتح الدال جمع محدثة و المراد بها ما أحدث و ليس له أصل في الشرع و يسمى في عرف الشرع بدعة و ما كان له أصل يدل عليه الشرع فليس ببدعة.

هر چيز جديدي که ريشه شرعي نداشته باشد، در عرف شرع، آن را بدعت مي‌گويند و هر چيزي که ريشه شرعي داشته باشد، بدعت نيست.

فتح الباري لإبن حجر، ج13، ص212 - عمدة القاري للعيني، ج25، ص27 - تحفة الأحوذي بشرح جامع الترمذي للباركفوري، ج7، ص366 – عون المعبود شرح سنن أبي داود للعظيم آبادي، ج12، ص235

عبارت‌هايي را که بزرگان و لغت‌شناسان اهل سنت دارند، همان تعابير را مرحوم سيد مرتضي (ره) - از متکلمان و فقهاي نامدار شيعه – دارد و مي‌گويد:

البدعة زيادة في الدين أو نقصان منه من إسناد إلى الدين.

بدعت، افزودن چيزي به دين يا کاستن از آن با انتساب به دين است.

رسائل المرتضى للشريف المرتضى، ج2، ص264 -

آقاي طريحي در مجمع البحرين، جلد1، صفحه163 و علامه مجلسي در بحار الأنوار هم شبيه اين تعبير را دارند.

ما از اين تعابير لغت‌شناسان و علماء و بزرگان، استفاده مي‌کنيم که بدعت عبارت است از نسبت دادن چيزي به شرع که از اصل شرع نيست يا کاستن چيزي از شرع. يعني در بدعت، 2 رکن خوابيده است:

1. تصرف در دين: با کاستن از دين يا با افزودن به دين 2. نسبت دادن چيزي به دين: که در کتاب و سنت، سابقه نداشته باشد.

نکاتي است که بايد قبل از شروع به بحث به آن اشاره کنم تا عزيزان توجه ويژه‌اي داشته باشند:

1. ما از تعابير بزرگان استفاده مي‌کنيم که يک‌‌سري از کارهاي عمومي که در جامعه با آنها برخورد مي‌کنيم مانند فوتبال و غيره، نه منتسب به دين هستند و نه چيزي هستند که تباين با دين داشته باشند و نمي‌توانيم جزء بدعت بشماريم. مثلا گفتن اذان با بلندگو يا با هواپيما به حج رفتن، در زمان پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) سابقه نداشته است و اينها را جزء دين نمي‌دانيم و انتساب به دين هم نمي‌دهيم.

2. در تعريف بدعت آمده است: انتساب چيزي به دين، به شرط آن‌که در دين سابقه نداشته باشد و روايت و آيه‌اي در رابطه با آن موضوع نباشد. يک‌دفعه است که آيات و روايات صريحي در يک موضوع آمده است؛ مثلا نماز و روزه را اين‌چنين به‌جا بياوريم. پس هرگونه تغييري در نماز و روزه، بدعت است. يک‌دفعه است که کلياتي را در قرآن و روايات داريم و مصاديق آن را خودمان معين مي‌کنيم. درست است که براي مصداق، آيه‌اي نداريم، ولي الفاظ عمومي و مطلق در شرع مقدس در آن رابطه بيان شده است. مثلا در رابطه با تعظيم شعائر اسلامي و تکريم نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، آيات و روايات متعددي داريم. اين‌که تکريم و تعظيم نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بايد به چه شکل باشد؟ اين عمده اختلافات وهابيت با مسلمانان است. مراسمات بزرگداشت براي نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را از مصاديق تکريم و تعظيم شعائر اسلامي ايشان مي‌دانيم. همان‌طوري که قرآن در رابطه با تجهيزات نظامي، آيه دارد:

وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ

و براى – كار زار با - ايشان - دشمنان- هر چه را مى‏توانيد از نيرو آماده كنيد.

سوره أنفال/آيه60

در زمان نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، تجهيزات نظامي منحصر بود به شمشير و نيزه و امثال اينها و امروز هم در محور توپ، تانک، مسلسل، هواپيماهاي جنگي، بمب‌هاي اتمي و غيره است. اگر از کسي که تجهيزات نظامي مانند توپ و تانک مي‌خرد، سوال کنيم که آيا روايتي براي خريد اداوت جنگي امروز داريد؟ مي‌گويد خير، ما روايات خاصي براي خريدن اينها نداريم؛ ولي شارع مقدس، آيه‌اي را در قرآن در اين رابطه فرموده است. در آن روز، ادوات جنگي منحصر بود به شمشير و نيزه و امروز هم منحصر در چيز ديگري است.

چيزي که سابقه در دين ندارد، 2 نوع است:

1. با دليل خاص 2. با دليل عام که مصاديقش را ما معين مي‌کنيم با پيشرفت زمان.

وقتي تلگراف اختراع شد، آقايان وهابي‌ها رسما فتوا بر حرمت استفاده از تلگراف را صادر کردند. بعد ديدند که تمام دنيا آنها را مسخره مي‌کنند و از اين قضيه دست کشيدند.

* * * * * * *

استاد هدايتي

به صورت کوتاه و مختصر، بدعت را از منظر قرآن توضيح بدهيد.

استاد حسيني قزويني

در اين رابطه، آيات متعددي داريم که به صراحت، مطالب را بيان کرده است:

 

سوره يونس، آيه59:

قُلْ أَرَأَيْتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَامًا وَ حَلَالًا قُلْ آَللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ

نسبت به بعضي از اهل کتاب که مي‌گفتند خوردن اين حرام است و اين حلال است، خداوند اينها را مذمت مي‌کند و مي‌فرمايد:

آيا رزقى كه خدا براي شما نازل كرده و شما بعضى را حلال و بعضى را حرام كرديد، خدا به شما اجازه داده بود؟ يا از پيش خود حلال و حرام درست كرديد و آن گاه آن را به افتراء به خدا نسبت داديد؟

 

سوره نحل، آيه 116:

وَ لَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلَالٌ وَ هَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ

نگوييد آن توصيف دروغ را كه زبان‌هاي شما مى‏كند كه اين حلال است و اين حرام، تا دروغ به خدا ببنديد؛ كسانى كه دروغ به خدا ببندند، رستگار نمى‏شوند.

بخشي ديگر از آيات است كه حتي خود نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را که اگر بخواهد از ناحيه خودش حلّيت و حرمت را تعيين کند، نهي کرده است:

 

سوره يونس، آيه15:

مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

اين به اختيار من نيست - كه از پيش خود آن را عوض كنم - من پيروى نمى‏كنم مگر چيزى را كه به من وحى شده، من مى‏ترسم كه اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، به عذاب روز عظيم قيامت گرفتار شوم.

دسته سومي از آيات است که در رابطه با مسيحيت است که قضيه رهبانيت را در صدر اسلام پيش کشيده بودند و خداوند، واژه بدعت را رسما استعمال کرده است:

 

سوره حديد، آيه27:

وَ رَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ

رهبانيتى كه خود آنان بدعتش را نهاده بودند، ما بر آنان واجب نكرده بوديم.

 

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

 

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



دكتر سيد محمد حسيني قزويني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما