* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 01 آبان 1385 | تعداد بازديد: 2284 | |
شناخت و بررسي عقائد وهابيت | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: شناخت و بررسي عقائد وهابيت * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * آقاي هدايتي وهابيت يك چوبي درست كردهاند و از اين چوب استفاده ميكنند و بر سر مخالفان خود ميكوبند و آن هم چوب تكفير است. اينها در مباحثات و تبليغات خود، آن چيزي را كه عَلَم ميكنند و مورد هجوم قرار ميدهند، تكفير است كه هر كس عقيده اينها را قبول ندارد، آن را مشرك ميدانند. سوال اينجاست كه آيا اين تكفير، خصوصيتي درباره پيروان أهل بيت (عليهم السلام) دارد يا هر مسلك و مذهبي غير از خودشان را تكفير ميكنند؟ يعني آيا فقط شيعيان را تكفير ميكنند يا تمام فرقههاي أهل سنت هم مشمول اين تكفير وهابيت هستند؟ استاد حسيني قزويني مبنايمان اين است كه به هيچوجه از منابع شيعه استفاده نكنيم و گفتار بزرگان شيعه را هم مورد إستناد قرار ندهيم. من توجه عزيزان را جلب ميكنم به جمله آقاي زيني دهلان ـ مفتي مكه مكرمه كه شافعي مذهب بود و متوفاي 1305 هجري ـ در كتاب الدرر السنية في الردّ علي الوهابية جلب ميكنم كه ميگويد: كان محمد بن عبد الوهاب إذا إتبعه أحد و كان قد حج حجة الإسلام، يقول له حج ثانيا، فإن حجتك الأولى فعلتها و أنت مشرك فلا تقبل و لا تسقط عنك الفرض و إذا أراد أحد الدخول في دينة يقول له بعد الشهادتين أشهد على نفسك إنك كنت كافرا و على والديك أنهما ماتا كافرين و على فلان و فلان و يسمي جماعة من أكابر العلماء الماضين أنهم كانوا كفارا، فإن شهد قبله و إلا قتله. روزي كه محمد بن عبد الوهاب تبليغ خودش را در سرزمين حجاز، منطقه نجد شروع كرد، به كساني كه از او پيروي ميكردند، گفت: اگر كسي قبلا حج به جا آورده، بايد دوباره حج بجا بياورد؛ زيرا قبلا در حال مشرك بودن حج را بجا آورده و قبول نيست و هنوز حج واجب از او ساقط نشده است. اگر كسي ميخواست وارد دين محمد بن عبد الوهاب شود، به او ميگفت بايد بعد از شهادتين، شهادت بدهد كه قبلا كافر بوده و با ورودش به وهابيت، مسلمان شده و شهادت بدهد كه والدينش هم در حال كفر از دنيا رفتهاند. در مرتبه بعد بايد شهادت بدهد تمام علماء گذشته در حال كفر از دنيا رفتهاند. اگر كسي اين شهادات را ميداد، محمد بن عبد الوهاب اسلام او را قبول ميكرد، وگرنه او را به اتهام كفر و شرك به قتل ميرساند. الدرر السنية في الردّ علي الوهابية، ج1، ص46 ـ الفجر الصادق لصدقي الزهاوي البغدادي، ص17 پس مشخص است اين چوب تكفيري كه محمد بن عبد الوهاب مطرح كرده و به دست گرفته، اختصاصي به شيعه ندارد و اگر شيعه و سني، معتقد به عقائد إبن تيميه و محمد بن عبد الوهاب نباشند، او را كافر ميدانستند. اين تعبير را محمد بن عبد الوهاب در كشف الشبهات، صفحه 58 آورده است كه در مجموعه مؤلفات شيخ محمد بن عبد الوهاب، جلد 6، صفحه 115 نيز آمده است و صراحت دارد: و إن قصدهم الملائكة و الأنبياء و الأولياء يريدون شفاعتهم و التقرب إلى الله بذلك هو الذي أحل دماءهم و أموالهم. كساني كه متوسل به ملائكه و أنبياء و أولياء شوند و آنها را نزد خداوند، شفيع قرار بدهند و به اين وسيله، قصد تقرب به خدا را داشته باشند، خونشان هدر و تصرف اموالشان مباح است. ايشان در كتاب كشف الشبهات، در حدود 25 مورد، مسلمانان معاصر خودش را كافر و مشرك نام ميبرد و در حدود 25 مورد، مسلمانان را بتپرست، مرتدّ، منافق، شياطين، منكر توحيد، دشمن خدا و مدعيان اسلام ميداند. فرقي هم نميكند كه شيعه باشد يا سني. همين تعبير را آقاي إبن تيميه در كتاب زيارة القبور و الإستنجاد بالمقبور، صفحه 156 صراحت دارد و ميگويد: من يأتي إلى قبر نبي أو صالح و يسأله حاجته و يستنجد به مثل أن يسأله أن يزيل مرضه و يقضي دينه أو نحو ذلك مما لا يقدر عليه إلا الله عز وجل، فهذا شرك صريح يجب أن يستتاب صاحبه فإن تاب و إلا قتل. كسي كه بر سر قبر يك نبي يا صالحي برود و از او حاجت بخواهد كه مثلاً مريض را شفا دهد يا دينش را أداء كند و مانند اينها كه غير از خداوند، كسي قادر بر آنها نيست، اينكار، شرك صريح است و واجب است توبه داده شود و إلا بايد كشته شود. * * * * * * * آقاي هدايتي آيا در عصر حاضر، علماء وهابيت هم چنين نظري دارند و ديگر فرقهها را تكفير ميكنند؟ استاد حسيني قزويني من توجه عزيزان و بينندگان را جلب ميكنم به برخي از فتاواي علماء معاصر وهابي. از جمله، شيخ عبد الله بن جبرين ـ مفتي بزرگ عربستان سعودي ـ كه از ايشان سوال شده است: آيا به فقراء شيعه ميتوان زكات داد؟ ايشان جواب داد: من 4 دليل دارم كه شيعيان، كافر هستند: شيعيان معتقد به تحريف قرآن هستند. شيعيان، به سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و سلم) و أحاديث صحيح بخاري و صحيح مسلم طعنه ميزنند و قبول ندارند. شيعيان، أهل سنت را كافر و نجس ميدانند و با آنها نماز نميخوانند و اگر نماز بخوانند، إعاده ميكنند و اگر با يكي از أهل سنت، مصافحه كنند، دستشان را آب ميكشند. شيعيان، درباره علي و فرزندانش غلوّ ميكنند و صفاتي را كه ويژه خداوند است، در مورد آنها استعمال ميكنند. آقايان اين فتوا را در سايتها مختلف گذاشتهاند و در كتاب اللؤلؤ المكين من فتاوي فضيلة الشيخ بن جبرين، صفحه 39 هم آمده است. من در سال گذشته كه به همراه عدهاي از علماء أهل سنتي از ايران به عمره رجبيه مشرّف شده بودم، با برخي از اساتيد و علماء وهابي در مكه مكرمه جلساتي داشتم. در اين 25 سالي كه من با أهل سنت و وهابيت ارتباط دارم، اين جلسات، يكي از جالبترين جلسات بود. يكي از اساتيد بزرگ دانشگاه أم القري به نام دكتر حمدان الغامدي ـ كه حدود 30 سال است در مقطع دكترا تدريس دارد ـ همين مطلب را گفت: شما شيعيان، أهل سنت را نجس ميدانيد. گفتم: دليل شما چيست؟ ايشان از دو تن از علماء ما ـ حضرت آيت الله العظمي سيستاني (ره) و خويي (ره) ـ مطلبي را نقل كرد كه اينها فتوا به نجاست نواصب دادهاند. گفتم: شما كه يك استاد دانشگاه هستي و در مقطع دكترا تدريس ميكني و توان تشخيص ميان أهل سنت و نواصب را نداري، ما از ديگران چه انتظاري داريم؟! گفت: براي شما فرقي نميكند. آيا دليلي داريد در فرق ميان أهل سنت و نواصب؟ اتفاقا نتبوك همراه خودم داشتم و ايشان هم آمد كنار من و من كتابهاي فقهي شيعه مانند جواهر الكلام را آوردم كه حكم فقهاء شيعه در مورد نواصب چيست و گفتم كه نواصب كساني هستند كه به أهل بيت (عليهم السلام) جسارت ميكنند و نجاست و كفر آنها، اتفاق ميان شيعه و أهل سنت است. ايشان گفت: عبارتي از فقهاء شيعه براي من بياوريد كه واژه أهل سنت به كار رفته باشد و حكم به نجاستش نشده باشد. من هم عبارتي از كتاب عروة الوثقي مرحوم يزدي (ره) كه حاشيه تعداد زيادي از فقهاء را دارد، آوردم كه ميشود پشت سر أهل سنت نماز خواند و ذبيحه آنها پاك است و ميشود با آنها ازدواج كرد و غيره. ايشان هم مبهوت ماند و جوابي نداشت. جالب اينكه وقتي من به هتل برميگشتم، پسر ايشان كه در آخرين سال كارشناسي ارشد در دانشگاه أم القري بود، گفت: من تعجب ميكنم علماء ما چرا با علماء شيعه بحث نميكنند. من با اين سن ـ 26 سال ـ معتقد بودم كه شيعيان، أهل سنت را نجس ميدانند. ولي با توضيحي كه شما داديد و ميان أهل سنت و نواصب فرق گذاشتيد، من از اين عقيده خودم رجوع كردم. اين قضيه براي برخي از دوستان ما عجيب بود. حتي بعضيها گفتند: وقتي ايشان به دانشگاه ميرود و اين قضيه را براي برخي از دانشجويان و اساتيد نقل ميكند، اثر دارد. اينها ثابت ميكند كه ما در طول تاريخ، همواره مظلوم بوديم و توان دفاع را به ما ندادند و قدرت دفاع نداشتيم. الآن هم همينطور است و در كنار بيت الله الحرام، مفتيان و بزرگانشان ميآيند و هر روز، صدها إفتراء به شيعه ميبندند و در ماهوارهشان هزاران إفتراء ميزنند و به ما اجازه دفاع نميدهند. بن جبرين ـ مفتي طراز اول و شاخص عربستان سعودي ـ ميگويد: اگر يكي از أهل سنت با شيعيان مصافحه كنند، شيعيان ميروند دستشان را آب ميكشند. من هم در همان جلسه گفتم: الآن كه اينهمه شيعيان از ايران و كشورهاي مختلف براي مراسم حج و عمره ميآيند، از همين گوشتهايي كه شما ذبح ميكنيد و از همين رستورانهاي شما استفاده ميكنند. اگر معتقد به نجاست شما باشند، واقعيات خارجي اين مسئله را تكذيب ميكند. إن شاء الله اگر فرصت شد، در مورد محورهايي كه شيعه را تكفير ميكنند، چه در گذشته و چه امروز، بحث خواهيم كرد. از مفتيان سعودي و ديگران، انتظار نداريم كه بحثهاي ما را بشنوند. ولي برخي از دانشجويان و تحصيلكردگاني كه تحت تأثير تبليغات مسموم وهابيت قرار گرفتهاند و تمام وجودشان، بغض و كينه نسبت به شيعيان است، ما ميخواهيم اين حقايق را مطرح كنيم كه بزرگان ما نسبت به اين قضايا، اين حرفها را دارند و كتابهاي ما اينچنين است. از هيئت عالي إفتاء عربستان سعودي ـ بالاترين مقام علمي و فتوايي عربستان سعودي ـ سوال ميكنند: حكم كساني كه يا علي و يا حسين ميگويند، چيست؟ فتوا دادهاند: إن كان الأمر كما ذكر قائل من أن الجماعة الذين من الجعفرية يدعون عليا و الحسن و الحسين و هم مشركون مرتدون عن الإسلام. كساني كه يا علي و يا حسن و يا حسين ميگويند، مشرك و خارج از اسلام هستند. فتاوي اللجتة الدائمة للبحوث العلمية و الإفتاء، ج3، ص373، فتواي شماره 3008 اين فتوا توسط شيخ عبد العزيز بن عبد الله بن باز ـ مفتي أعظم عربستان سعودي ـ و ديگران امضاء شده است. اين نشان ميدهد علماء معاصر وهابيت و بالاترين مقام علمي و إفتائي وهابيت، هنوز به آن حقايقي كه نزد شيعه و در كتب شيعه است، توجهي ندارند. اگر بنا بر اين باشد كه يا علي گفتن، شرك باشد، اولين مشرك، بايد فرزندان حضرت يعقوب (عليه السلام) باشند كه در قرآن آمده است: قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ سوره يوسف/آيه97 اگر يا علي گفتن شرك است، يا يَا أَبَانَا گفتن هم بايد شرك باشد. اگر اينگونه باشد، در سوره نساء آمده است: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا سوره نساء/آيه64 بايد اين هم ـ نستجير بالله ـ شرك باشد. نمونههايي از فتاواي اين وهابيت معاصر زياد است. بعضي از بزرگانشان، بر اساس همين بهانههاي واهي و حرفهاي بياساس، رسما فتوا بر لزوم جهاد و كشتن شيعه دادهاند. إن شاء الله اگر فرصتي شد، در مورد تأثيرات اين نوع تفكر در طول تاريخ و جوامع شيعي و سني بحث خواهيم كرد كه اين نوع تفكر، خيانت به جهان اسلام خدمت به دشنان اسلام ميكند و واقعا مايه تأسف است. ما از اين مفتيان تكفيري وهابي گلايهاي نداريم. از كوزه همان برون تراود كه در اوست. ولي تأسف ما از عزيزان تحصيلكرده و دانشجويان و اساتيد دانشگاهها است كه بدون تحقيق و بررسي و بدون ورق زدن كتب شيعه و بدون اينكه در سخنراني يك عالم شيعه بنشينند، سخنان عالمان خود را كوركورانه قبول ميكنند و حملات خود را متوجه جهان تشيع ميكنند. * * * * * * * سؤالات بينندگان سوال: اينكه نبايد غير از خدا را صدا زد و اين كار، شرك است، مربوط به وهابيت نيست. در قرآن آمده است: قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّي وَ لَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدًا به مردم بگو كه من خداي خودم را صدا ميكنم و كسي را با او شريك نميكنم سوره جن/آيه20 قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا بگو غير از خدا، كسي به من پناه نميدهد و غير از خدا، پناهي ندارم سوره جن/آيه22 يعني غير از خدا را صدا كردن و يا رسول الله و يا زهراء و يا علي گفتن، شرك است و اين را قرآن ميگويد، نه فقط وهابي. خدا به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دستور ميدهد كه به مردم بگو غير از خدا را صدا كردن، شرك است. جواب: در رابطه با آياتي كه در قرآن آمده، اين آقايان از مصاديق اين آيه قرآن هستند: أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ سوره بقره/آيه85 درست است كه در قرآن آمده است: قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّي وَ لَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدًا / قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا سوره جن/آيه22-21 و آيات ديگري كه مشركين ميگويند: مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى سوره زمر/آيه3 و دهها آيات ديگر كه در رابطه با بتها و بتپرستان آمده و نشان ميدهد كه هرگونه بتپرستي و دعوت به آنها، از ديدگاه قرآن، حرام است. اما كساني كه سراغ نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و أئمه (عليهم السلام) ميروند، آنها هم به آياتي از قرآن إستناد ميكنند. قرآن صراحت دارد: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا اگر اين مخالفان هنگامى كه به خود ستم مىكردند (و فرمانهاى خدا را زير پا مىگذاردند) به نزد تو مىآمدند و از خدا طلب آمرزش مىكردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مىكرد، خدا را توبهپذير و مهربان مىيافتند. سوره نساء/آيه64 قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ سوره يوسف/آيه97 مگر اينها آيه قرآن نيست؟! چطور اين آقايان ميتوانند آيات مورد نظر خود را بخوانند، ولي اين آيات را نميخوانند؟! نكته ديگري كه اين آقايان توجه ندارند و غفلت كردهاند، اين است كه تصور ميكنند كساني كه ميگويند: يا رسول الله! يا علي! يا حسين! ـ نستجير بالله ـ آنها را جداي از خدا و در برابر خدا ميدانند! اگر كسي همچنين عقيدهاي داشته باشد، ما هم ميگوييم شرك و كفر و إرتداد است. ولي كسي كه سراغ أمير المؤمنين (عليه السلام) ميرود، معتقد است كه أمير المؤمنين (عليه السلام) نزد خداوند، آبرو و وجهه دارد و ميگويد: يا وجيها عند الله إشفع لنا عند الله. يعني أمير المؤمنين (عليه السلام) را به خاطر آبرويي كه نزد خداوند دارد، با إستناد اين آيات قرآن، واسطه قرار ميدهد. مضافا اينكه اگر كسي مستقيما از حضرت علي (عليه السلام) طلب حاجت و حلّ مشكل كند با إستناد به آيات قرآن، هيچ اشكالي ندارد. حضرت علي (عليه السلام) در آيه مباهله، نَفْس پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و به منزله پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم قطعاً از حضرت عيسي (عليه السلام) أفضل است و حضرت علي (عليه السلام) هم كه به منزله پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است، از حضرت عيسي (عليه السلام) أفضل است. وقتي حضرت عيسي (عليه السلام) ميگويد: أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَ مَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ من از گِل، چيزى به شكل پرنده مىسازم، سپس در آن مىدمم و به فرمان خدا، پرندهاى مىگردد و به إذن خدا، كور مادرزاد و مبتلايان به برص [پيسى] را بهبودى مىبخشم و مردگان را به إذن خدا زنده مىكنم و از آنچه مىخوريد و در خانههاى خود ذخيره مىكنيد، به شما خبر مىدهم سوره آل عمران/آيه49 آيا حضرت عيسي (عليه السلام) كه ميگويد من مرده را زنده ميكنم و از گِل، پرنده درست ميكنم، ـ نستجير بالله ـ كار كفر و شرك انجام داده است؟! خير، اينها همه به إذن خداوند است. اگر أمير المؤمنين (عليه السلام)، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، حضرت عباس (عليه السلام)، امام حسن (عليه السلام)، امام حسين (عليه السلام) و امام رضا (عليه السلام) هم حوائج مردم را برآورده و مشكل مردم را حلّ ميكنند، به إذن و قدرت خداوند است. ولي اگر كسي معتقد باشد كه أمير المؤمنين (عليه السلام) بدون إذن خداوند، اين امور را انجام ميدهد، كفر و شرك و إرتداد است. ما معتقديم كه اين آقاياني كه اين شبهات را عليه شيعه مطرح ميكنند، آيات قرآن را نخوانده و نفهميدهاند و بالاترين ظلم را در حق پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميكنند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را ـ نستجير بالله ـ با بتِ بتپرستان در يك خط قرار ميدهند و قضيه حضرت يعقوب (عليه السلام) را با بت لات و هبل و عزيٰ در يك خط قرار ميدهند. من توجه ايشان و همفكران ايشان را جلب ميكنم به روايتي كه در صحيح بخاري آمده است. شخص جناب أبوبكر بعد از رحلت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به مدينه ميآيد: فكشف عن وجهه، ثم أكب عليه، فقبله، ثم بكى، فقال: بأبي أنت و أمي! يا نبي الله! أبوبكر آمد پردهاي كه روي جنازه رسول الله (صلي الله عليه و سلم) بود كنار زد و گفت: پدر و مادرم فداي تو باد! يا نبي الله! صحيح البخاري، ج2، ص70 به نقل از زيني دحلان ـ مفتي مكه مكرمه ـ كه صراحت دارد أبوبكر گفت: أذكرنا يا محمد عند ربك، ولنكن من بالك. يا محمد! وقتي نزد خدا رفتي، ما را ياد كن و فراموش نكن. اگر بنا باشد توسل به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) شرك باشد، اولين كسي كه اين آقايان بايد معتقد به شرك او باشند، شخص خليفه اول است. امثال اين مورد، بسيار زياد است در أحاديث و كتب تاريخي أهل سنت است از بلال بن حارث، بلال مؤذن، أبو ايوب انصاري و مالك بن أنس و ديگران كه ميآمدند كنار قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و به ايشان متوسل ميشدند. تمام فقهاي أهل سنت ـ شافعي و مالكي و حنفي و حنبلي ـ در آداب زيارت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، همان آيه 63 سوره نساء را آوردهاند و ميگويند: هر كسي كه نبي مكرم (صلي الله عليه و سلم) را زيارت ميكند، بعد از آن بگويد: خداوند در قرآن فرموده است: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا سوره نساء/آيه64 من هم آمدهام نزد تو و تو را بين خودم و خدا، شفيع قرار ميدهم و از خداوند بخواه تا گناهان مرا ببخشد. غير از وهابيت، تمام فقهاء أهل سنت بر اين باور و عقيده هستند. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: زهرا ساعدى -
تاريخ: 17 مهر 91 - 18:54:31
اطلاعات خوبى بود |