* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 14 آبان 1385 | تعداد بازديد: 1973 | |
وظيفه شيعيان در برابر تهاجم ها | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: وظيفه شيعيان در برابر تهاجمها شبكه سلام : 14/ 08 / 1385 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * سؤالات بينندگان سوال: پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به چه شکلي نماز ميخواندند؟ آيا ايشان در طول رسالت خويش، آن روشي که اهل سنت در حال حاضر انجام ميدهند را انجام ميداد يا با روش شيعه نماز ميخواند؟ جواب: يکي از مسائلي که خيلي اساسي است و انديشمندان اهل سنت و جوانان تحصيلکرده آنها دعوت به توجه ميکنيم، نماز پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است که در صحاح سته هم آمده است؛ در سنن ابن ماجه، جلد1، صفحه280 و سنن ابو داود، جلد1، صفحه170 و سنن ترمذي، جلد1، صفحه163 و صحيح ابن حبان، جلد5، صفحه196 و مسند احمد، جلد5، صفحه423 و صحيح بخاري، جلد1، صفحه201، کتاب الصلاة، باب سنة الجلوس في التشهد. من از عزيزان تقاضا ميکنم نماز پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را از کتاب فقهي حنبليها به نام المغني ـ براي ابن قدامه که مورد تأئيد همه اهل سنت و وهابيت است، ـ دنبال کنند که چگونه نماز خواندن پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را آورده است. 10 نفر از صحابه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بودند و ابو حُميْد ساعدي گفت: آيا دوست داريد نمازي را که پيامبر (صلي الله عليه و سلم) ميخواند، براي شما بخوانم؟ و گفت: كان رسول الله صلى الله عليه و سلم إذا قام إلى الصلاة يرفع يديه حتى يحاذي بهما منكبيه ثم يكبر حتى يقر كل عظم في موضعه معتدلا ثم يقرأ ثم يكبر فيرفع يديه حتى يحاذي بهما منكبيه ثم يركع و يضع راحتيه على ركبتيه ثم يعتدل فلا يصوب رأسه ولا يقنعه ثم يرفع رأسه و يقول سمع الله لمن حمده ثم يرفع يديه حتى يحاذي منكبيه معتدلا ثم يقول: الله أكبر ثم يهوي إلى الأرض فيجافي يديه عن جنبيه ثم يرفع رأسه و يثني رجله اليسرى فيقعد عليها و يفتح أصابع رجليه إذا سجد و يسجد ثم يقول الله أكبر و يرفع و يثني رجله اليسرى فيقعد عليها حتى يرجع كل عظم إلى موضعه ثم يصنع في الأخرى مثل ذلك، ثم إذا قام من الركعة كبر فرفع يديه حتى يحاذي بهما منكبيه كما كبر عند افتتاح الصلاة ثم يفعل ذلك في بقية صلاته حتى إذا كانت السجدة التي فيها التسليم أخر رجله اليسرى و قعد متوركا على شقة الأيسر. قالوا: صدقت هكذا كان يصلي صلى الله عليه و سلم. پيامبر (صلي الله عليه و سلم) به اين شکل نماز ميخواند ... . المغني لإبن قدامه، ج1، ص502 تمام افعال و صفات پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را در نماز بيان کرد و از تکتّف خبري نبود که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دست روي دست ميگذاشت و خبري از آمين گفتن بعد از حمد نيست. ولي تمام آنچه را که امروز در ميان برادران اهل سنت، هيچکدام در اين نماز پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيست. حتي در خيلي از جاها که نماز پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) داراي بسم الله بود، اين آقايان هم آن را حذف ميکنند. آمين نگفت و دست روي دست نگذاشت و اينها آمين ميگويند و دست روي دست ميگذارند. قضيه نماز پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) که توسط ابو حميد ساعدي گفته شده، مشهور است و در کتب روائي و تاريخي و سيره مشخص است. در دوران خلافت خلفاء سهگانه، مسائلي در انحراف از سنت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) صورت گرفت، بهويژه در خود نماز. در صحيح بخاري، جلد1، ص190، حديث784 آمده است: وقتي علي وارد بصره شد و نماز خواند، بعضي از صحابه که زمان پيامبر (صلي الله عليه و سلم) را درک کرده و نماز ايشان را ديده بودند، گفتند: ذکرنا هذا الرجل صلاة کنا نصليها مع رسول الله صلي الله عليه و سلم. نماز خواندن اين مرد ـ علي ـ ما را ياد نمازي انداخت که در محضر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) ميخوانديم. حتي در بعضي از جاها آمده است که تمام سنت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بعد از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، دستخوش تحريف و انحراف قرار گرفت، حتي نماز. * * * * * * * سوال: اصحاب طاغوت چه کساني هستند؟ جواب: من معتقدم که خيلي از اين روايت در دودمان بنيأميه ساخته شد و بعضا بنيعباس از قول ائمه (عليهم السلام)، يکسري احاديث را جعل ميکردند و ميساختند و در ميان مردم منتشر ميکردند و هم زمينه بدبين شدن مردم به شيعه را فراهم کنند و هم زمينه کشتار شيعه را با اين وضع مهيّا کنند. ما در روايات داريم: وقتي امام صادق (عليه السلام) ميشنود که يکي از دوستانش در مسجد به بعضي از خلفاء فحش ميدهد، حضرت عصباني ميشود و ميگويد: ما له؟ لعنه الله، تعرض بنا. او را چه شده است؟ خدا او را لعنت کند، ـ او بزرگان آنها را فحش ميدهد و ـ آنها هم به ما فحش ميدهند. بحار الأ7نوار للعلامة المجلسي، ج71، ص217 ـ التفسير الصافي للفيض الكاشاني، ج2، ص148 من از عزيزان تقاضا دارم، وقتي اينطور روايات را ميبينند، از کساني که متخصص علم حديث و رجال هستند، سوال کنند و اگر واقعا سندش صحيح بود، بعد به مضمون آن ملتزم شوند؛ وگرنه رواياتي که توسط بعضي از دودمان بنيأميه و معاندين اهل بيت (عليهم السلام) از قول اهل بيت (عليهم السلام) ساختند و در ميان مردم منتشر کردند، زياد داريم. از اين روايات در کتب اربعه، خيلي کم وجود دارد، ولي بعد از کتب اربعه، در ساير منابع روائي ما وجود دارد. * * * * * * * سوال: درباره تاريخچه مُهر صحبت کنيد. جواب: در صحيح بخاري، جلد1، صفحه86، کتاب التيمم، حديث دوم، پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: و جعلت لي الأرض مسجدا و طهورا. زمين براي من، سجدهگاه و محل تيمم است. ابن عباس از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل ميکند: إن النبي صلى الله عليه و آله سجد على الحجر. پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بر روي سنگ سجده ميکرد. مستدرک الصحيحين للحاکم النيشابوري، ج1، ص473 ـ سنن الدارقطني، ج2، ص254 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج5، ص173 حاکم نيشابوري ميگويد روايت صحيح است. در صحيح مسلم از ابو سعيد خدري نقل شده است: من خدمت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيدم و : فرأيته يصلى على حصير يسجد عليه. ديدم که بر روي حصير سجده ميکند. صحيح مسلم، ج2، ص62 أم المؤمنين ميمونه نقل ميکند: کان النبي يصلي علي الخمرة. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را ديدم که روي خمره ـ سجادهاي ساخته شده از حصير ـ نماز ميخواند. صحيح البخاري، ج1، ص100 و 101 در روايت داريم که بعضي از صحابه در اثر گرماي سوزان مدينه، دستشان را خنک ميکردند و ريگهايي را که داغ بوده، سجده ميکردند. اينها نشان ميدهد که سجده بر روي زمين بود، نه بر روي فرش و چيزهاي غير زميني. در روايات متعددي آمده است که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: تَرَبّ وجهک يا صُهيْب. اي صهيب! روي خاک سجده کن، نه بر روي لباس. المصنف لعبد الرزاق الصنعاني، ج1، ص392 ـ كنز العمال ـ المتقي الهندي ـ ج 7 ص 465 همچنين در مورد رباح آمده است: يا رباح! تَرَبّ وجهک. پيشانيات را روي خاک بگذار. مستدرک الصحيحين للحاکم النيشابوري، ج1، ص271 ـ مسند احمد، ج6، ص323 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج23، ص324 ـ الاستذكار لإبن عبد البر، ج2، ص287 إبن أبي شيبه در المصنف آورده است: عن رزين مولى آل عباس قال: أرسل إلى علي ابن عبد الله بن عباس أن أرسل إلي بلوح من المروة أسجد عليه. من در مکه بودم که نوه عباس که در مدينه بود، براي من نامه نوشت يک تکه سنگي را از مروه براي من بفرستيد تا من هنگام نماز خواندن بر روي آن سجده کنم. المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج1، ص308 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج43، ص50 در مورد مسروق ـ كه از تابعين و بزرگان اهل سنت است و از اميرالمؤمنين (عليه السلام) و ابوبکر و عمر و عثمان و عبد الله بن مسعود روايت دارد ـ ميگويند: أن مسروقا كان يحمل معه لبنة في السفينة ليسجد عليها. وقتي از مدينه خارج ميشد، با خودش سنگي را برميداشت و در کشتي که ميخواست نماز بخواند، بر روي آن تکه سنگ سجده ميکرد. المصنف لعبد الرزاق الصنعاني، ج2، ص582 اينها نشان ميدهد که در زمان صحابه و تابعين، اينچنين رسمي نبود که روي فرش و لباس سجده کنند؛ بلکه يا بر روي حصير بوده يا بر روي خاک يا بر روي سنگ بود که حتي در مسافرتها هم آن را با خودشان حمل ميکردند. سجده بر تربت امام حسين (عليه السلام) هم يادآور آن همه شهامتها و از خودگذشتگيها و ايثارگر امام حسين (عليه السلام) است که ما اگر بر مهر سجده ميکنيم، به عنوان نمونهاي از زمين سجده ميکنيم و إلا مهر براي ما موضوعيت ندارد. به تعبير حضرت آيت الله العظمي سبحاني که ميفرمايد: بعضي از آقايان بين مسجود له و مسجود عليه فرقي نميگذارند. مهر، مسجود عليه ما است و مسجود له ما ذات أقدس خداوند تبارک و تعالي است. * * * * * * * سوال: نظر شما در مورد خوانندگي و ترانه و فيلمهاي قديمي زمان شاه چيست؟ آيا حلال و جايز است يا خير؟ جواب: هر فيلم که مشتمل بر محرمات باشد، ديدن آن جائز نيست و شما ميتوانيد از علماء و روحانيون محل سکونت خود و مراجع عظام تقليد استفتاء کنيد تا جواب روشنتر و کاملتر را بگيريد. * * * * * * * سوال: آقاي قزويني در مورد خليفه دوم فرمودند که هم آيه قرآن و هم سنت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) يعني متعه را تحريم کرد. در نهجالبلاغه، نامه شماره 77، حضرت علي (عليه السلام) ابن عباس را براي احتجاج با خوارج ميفرستد و به ابن عباس ميفرمايد: شما با قرآن با اينها محاجّه نکن، چون آنها راه گريز دارند. ولي با آنها به سنت و حديث رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) استناد کن که از آن راه گريزي ندارند. سوال ما اين است که مشخص است که سنت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در جامعه پياده ميشد و هيچکس حق گريز از آن را نداشته است. اگر خود عمر، نماز را تحريم ميکرد، چه واکنشي پيدا ميشد؟ حديث غدير که يکصد هزار نفر آن را شنيدهاند، چطور از سنت خدا سرپيچي کردند؟ چطور ميشود که اهل سنت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مورد متعه، تحريم ميشود و صداي کسي هم در نميآيد؟ اينها با اين جمله اميرالمؤمنين (عليه السلام) مغايرت دارد. کلام حضرت علي (عليه السلام) نشان ميدهد که هيچکس نميتواند سنت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را تغيير دهد. در اين مورد توضيح دهيد. جواب: ما توجه عزيزان را جلب ميكنيم به قضايايي كه در ابتداء براي اميرالمؤمنين (عليه السلام) پيش آمد. وقتي ميآيند نزد حضرت و از او ميخواهند كه خلافت را بپذيرد به شرطي كه سنت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و سيره شيخين عمل كند، آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) ميفرمايد: سنت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را قبول دارم، ولي سيره شيخين را قبول ندارم. اگر شيخين بر خلاف سنت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) عمل كرده باشند، من خودم را ملتزم نميدانم كه به سيره شيخين عمل كنم. تاريخ يعقوبي، ج2، ص162 ـ اسد الغابة، ج4، ص32 ـ السقيفه و فدك للجوهري، ص86 ـ تاريخ مدينة، ج3، ص930 ـ تاريخ الطبري، ج3، ص297 جالبتر اينكه عاصم عن أبي وائل به عبدالرحمن بن عوف ميگويد: كيف بايعتم عثمان و تركتم عليا رضي الله عنه؟ قال: ما ذنبي، قد بدأت بعلي فقلت أبايعك على كتاب الله و سنة رسوله و سيرة أبي بكر و عمر رضي الله عنهما، ثم عرضتها على عثمان رضي الله عنه فقبلها. چرا با وجود علي، سراغ عثمان رفتي؟ گفت: گناه من چيست؟ ما سراغ علي رفتيم و گفتيم: با تو بيعت ميكنيم به شرط اينكه به سنت پيامبر (صلي الله عليه و سلم) و روش ابوبکر و عمر عمل كني، ولي علي قبول نكرد و رفتيم سراغ عثمان و او قبول كرد. مسند احمد، ج1، ص75 ـ فتح الباري لإبن حجر، ج13، ص170 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج39، ص202 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص32 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص304 اين نشان ميدهد كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) سيره شيخين و سنت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، تافته جدا بافته ميداند. شافعي ـ رئيس مذهب شافعيها ـ در کتاب الأم از وهب بن كيسان نقل ميکند: كل سنن رسول الله صلى الله عليه وسلم قد غيرت حتى الصلاة. در طول اين مدت، تمام سنت پيامبر (صلي الله عليه و سلم) تغيير كرده، حتي نماز. الأم للشافعي، ج1، ص269 در صحيح بخاري به نقل از زهري آمده است: دخلت على أنس بن مالك بدمشق و هو يبكى، فقلت له: ما يبكيك؟ فقال: لا أعرف شيئا مما أدركت إلا هذه الصلاة و هذه الصلاة قد ضيّعت. وارد بر أنس بن مالك شدم و ديدم گريه ميكند و گفتم: چرا گريه ميكني؟ گفت: از سنت پيامبر (صلي الله عليه و سلم) غير از نماز چيزي نمانده بوده كه اين هم ضايع و دستخوش تحريف شد. صحيح البخاري، ج1، ص134 ـ جامع بيان العلم و فضله لإبن عبد البر، ج2، ص200 ـ صحيح الترمذي، ج3، ص302 امام مالك ـ رئيس مالكيها ـ در کتاب الموطأ نقل ميکند و ميگويد: ما أعرف شيئا مما أدركت عليه الناس إلا النداء بالصلاة. آنچه كه از سنت پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بوده، غير از نماز، چيز ديگري نمانده است. كتاب الموطأ للإمام مالك، ج1، ص72 ـ جامع بيان العلم و فضله لإبن عبد البر، ج2، ص199 جالب اينجاست ابن عبد البر از حسن بصري نقل ميکند: لو خرج عليكم اصحاب رسول الله (صلي الله عليه و سلم) ما عرفوا منكم إلا قبلتكم. اگر اصحاب پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بيايند، چيزي جز قبله را از شما نميشناسند و چيزي از سنت پيامبر (صلي الله عليه و سلم) نمانده است. جامع بيان العلم و فضله لإبن عبد البر، ج2، ص200 اينها نشانگر اين است كه در طول اين مدت، چه قضايايي اتفاق افتاد. در آن دوران 5 ساله اميرالمؤمنين (عليه السلام)، به اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرصت كار كردن ندادند. حتي اميرالمؤمنين (عليه السلام)، امام حسن (عليه السلام) را به بصره فرستاد كه بگويد نماز تراويح آنها، بدعت است. در صحيح بخاري آمده است كه عمر در مورد نماز تراويح گفته است: نعم البدعة هذه. چه بدعت خوبي است. صحيح البخاري، ج2، ص252 مگر بدعت شاخ و دم دارد؟! آقايان اهل سنت گفتهاند: بدعت دو نوع است: بدعت حسنه و بدعت سيئه مانند اين است كه ـ نستجير بالله ـ بگوييم زناي خوب داريم و زناي بد داريم!!! پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: كل بدعة ضلالة. صحيح مسلم، ج3، ص11 ـ مسند احمد، ج3، ص310 ـ مستدرک الصحيحين للحاکم النيشابوري، ج1، ص96 كلمه كل، از الفاظ عام است و استقراق دارد و عاري از تخصيص است و مانع از هرگونه تخصيص است. اميرالمؤمنين (عليه السلام) به امام حسن (عليه السلام) فرمود: به اين مردم بگو كه اين نماز تراويح، بدعت است و نخوانند. امام حسن (عليه السلام) فرمود: مردم فرياد ميزنند و ميگويند: وا سنة عمر. ميخواهند سنت عمر را از بين ببرند. اميرالمؤمنين (عليه السلام) هم فرمود: خلوهم حتي يصلي آنها را رها كن و بگذار نمازشان را بخوانند. براي يك مسئله كوچك، با اينكه تعبير جناب عمر هم بدعت است، آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) ميفرمايد: اگر من بخواهم مردم را به زمان پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) برگردانم و تمام بدعتهايي را كه در طول اين 25 سال انجام شده را تغيير دهم، مردم از اطراف من فرار ميکنند. حتي همين تعداد افرادي كه در اطراف من هستند و فكر كردهاند كه سنت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) همين است، آنها هم از اطراف من فرار ميکنند. عمر بن عبد العزيز وقتي ميگويد: اي مردم! سبّ و ناسزا گفتن به حضرت علي (عليه السلام) بعد از نماز و در خطبهها را رها كنيد. مردم از هر طرف فرياد برآوردند: قد أمت السنة، قد أمت السنة يا اميرالمؤمنين. تو سنت پيامبر (صلي الله عليه و سلم) را نابود ميكني اي اميرالمؤمنين. يعني كار به جايي رسيده است كه سبّ و ناسزا گفتن به آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام)، سنت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شده است. به تعبير زمخشري: در دوران بنيأميه، بر بالاي 70 هزار منبر، علي را سبّ ميكردند. از اين عزيزان تقاضا ميكنيم كه توجه كنند. بر فرض كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) خليفه چهارم نبود، داماد پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نبود، اولين كسي كه اسلام آورده نبود، آيا صحابه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود يا نبود؟ مسلمان بود يا نبود؟ در صحيح مسلم و صحيح بخاري آمده است كه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: سباب المسلم فسوق. ناسزا گفتن به مسلمان، فسق است. صحيح البخاري، ج1، ص17 ـ صحيح مسلم، ج1، ص58 ـ مسند احمد، ج1، ص385 اين آقاياني كه نسبت به ابوبکر و عمر به ما اعتراض ميکنند كه چرا بعضي از عوام به آنها جسارت ميکنند، آيا اميرالمؤمنين (عليه السلام) واقعا قابل دفاع كردن نيست؟ نبايد از مظلوميت حضرت علي (عليه السلام) دفاع كرد؟ اگر واقعا شما دفاع ميكنيد، از همه دفاع كنيد. شما نسبت به قاتلين عثمان، هر لاتائلاتي را تكرار ميكنيد كه كفار هستند و مخلّد در آتش هستند، ولي به قاتل اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه ميرسيد، ميگوييد: كان مجتهدا، إجتهد و فأخطأ و له أجر واحد. اين يك بام و دو هوا برخورد كردن، صلاح و زيبنده برادران عزيز اهل سنت نيست. * * * * * * * سوال: اينكه آقاي قزويني گفتند كه به سيستان و بلوچستان آمدهاند، من رفتم سوال كردم و اينطور بحثها را در آنجا نكرده است. بر فرض كه حضرت علي (عليه السلام) امام اول است. شما فقط يك امام را قبول نميكنيد، 12 امام را پشت سر هم ميآوريد. آيا آنها را هم پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) گفته است؟ اين روايتي كه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) گفته است بعد از من 12 نفر به خلافت ميرسند، اين 12 نفر با آن 12 نفر شما فرق ميکنند. چون گفت به خلافت ميرسند، نگفت خلافت نميكنند و فقط حضرت علي (عليه السلام) و 6 ماه هم امام حسين (عليه السلام)، كسي ديگر از اين 12 نفري كه شما مدعي هستيد، به خلافت نرسيدند. جواب: إن شاء الله يك جلسه مخصوص اين روايت: خلفائي اثنا عشر. جانشينان من، 12 نفر هستند. قرار خواهيم داد كه صحيح مسلم و صحيح بخاري و سنن ابن ماجه اين روايت را آوردهاند و خود علماي اهل سنت در توضيح اين روايت دچار حيرت شدهاند. در روايت آمده است كه عزت دين به اينهاست و اگر اينها مورد طرد مردم واقع شدند و اينها را خوار كردند و از اينها دور شدند، دور شدن مردم هيچ ارتباطي به مقام امامت و خلافت اينها ندارد. در هيچ جا نيامده است كه اينها به رياست و حكومت ميرسند. مسئله حكومت و خلافت جداي از هم هستند. خلافت و امامت يعني جانشيني. اما اينكه اينها زمام امور را به دست ميگيرند يا نه، در اين روايت نيست. اين روايت، غير از امامت 12 گانه شيعه، با هيچيك از مذاهب تطبيق نميكند. روايتي از جابر در بعضي از منابع اهل سنت آمده كه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرموند: خلفاء من 12 نفر هستند كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) و امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) و ... هستند. إن شاء الله در جلسات بعدي خواهيم گفت رواياتي كه از منابع اهل سنت است، صراحت دارد كه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نام همه ائمه (عليهم السلام) را برده است و نويسندگان اين روايت هم والله! شيعه نيستند و سني هستند. آقاي گنجي، شافعي مذهب است و آقاي قندوزي، حنفي مذهب است. نام ائمه (عليهم السلام) هست و هيچ شك و شبههاي نيست و علماء اهل سنت هم صراحت دارند كه اينها براي خلافت، از هر كسي أولي بودند. إن شاء الله در جلسه مستقلي در رابطه با اينكه شيعه معتقد به امامت 12 امام است و به چه دليلي است؟ از منابع اهل سنت و شيعه توضيح خواهيم داد. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||