* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 07 آبان 1385 | تعداد بازديد: 2169 | |
اوصيا و جانشينان پيامبران (عليهم السلام) | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: اوصياء و جانشينان پيامبران (عليهم السلام) شبکه سلام : 07 / 08 / 1385 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * استاد حسيني قزويني من بايد مقداري در رابطه با اوصياء أنبياء (عليهم السلام) با مدارک و مستندات صحبت کنم تا عزيزان از بيتوجهي خارج شوند و بدانند که تمام پيامبران (عليهم السلام) از حضرت آدم (عليه السلام) تا نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، همه داراي وصيّ بودند. آقاي طبراني در المعجم الكبير از سلمان فارسي نقل ميکند که به پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) گفت: يا رسول الله! لكل نبي وصي، فمن وصيك؟ فسكت عني، فلما كان بعد رآني، فقال: يا سلمان! فأسرعت إليه قلت: لبيك. قال: تعلم من وصي موسى؟ قلت: نعم، يوشع بن نون. قال: لم؟ قلت: لأنه كان أعلمهم. قال: فإن وصيي و موضع سري و خير من أترك بعدي و ينجز عدتي و يقضي ديني علي بن أبي طالب. يا رسول الله! هر کسي از انبياء، وصي داشته است، وصي شما کيست؟ ... فرمود: علي بن أبي طالب (عليه السلام). المعجم الكبير للطبراني، ج6، ص221 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص113 ـ مناقب علي بن أبي طالب (ع) ابن مردويه الأصفهاني، ص103 ـ فتح الباري لإبن حجر، ج8، ص114 - شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص99 روايت ديگري را ابن عساکر نقل کرده است از نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) که فرمود: إن الله لم يبعث الله نبيا إلا جعل له من أهله أخا و وزيرا و وصيا. خداوند، هيچ پيامبري را مبعوث نکرده است؛ مگر اينكه از اهل خودش، برادر و وزير و وصيّ براي او معين کرده است. تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص50 - شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص545 ـ تأويل مختلف الحديث لإبن قتيبة الدينوري، ص35 آقاي يعقوبي در تاريخ خود، جلد1، صفحه7، اسامي اوصياء و أنبياء (عليهم السلام) را بيان ميکند و از حضرت شيث (عليه السلام) که وصي حضرت آدم (عليه السلام) بود، شروع کرده است. ابن کثير دمشقي در کتاب البداية و النهاية، جلد1، صفحه109 و آقاي طبري در تاريخ خود، جلد1، صفحه102 همين قضيه را دارند. آقاي طبري در جلد1، صفحه304 در مورد يوشع بن نون، وصي حضرت موسي (عليه السلام) مطلب دارد. آقاي طبراني در المعجم الكبير، جلد6، صفحه221 در مورد حضرت شمعون (عليه السلام)، وصي حضرت حضرت عيسي (عليه السلام) مطلب دارد. آقاي طبري در تاريخ طبري، جلد1، صفحه111 و ابن أثير در الكامل في التاريخ، جلد1، صفحه54 و ابن کثير در البداية و النهاية، جلد1، صفحه111 و ابن عساکر در تاريخ مدينة دمشق، جلد62، صفحه241، وصي حضرت شيث بن نون (عليه السلام)، حضرت أنوش (عليه السلام) و وصي او را حضرت قينان (عليه السلام) و وصي او، حضرت مهلائيل (عليه السلام) و وصي او، حضرت يارد (عليه السلام) و وصي او، حضرت أخنوع (عليه السلام) و ... معرفي کردهاند. نکته ديگري که ميگويند چرا اميرالمؤمنين (عليه السلام) خود را وصي معرفي نکرده است، خوارزمي از علماء بزرگ اهل سنت در کتاب المناقب نقل ميکند: اميرالمؤمنين (عليه السلام)، عدهاي را نزد معاويه فرستاد که به آنها بگو: معاشر الناس! أنا أخو رسول الله صلى الله عليه و آله و وصيه و وارث علمه، ... . اي مردم! بدانيد که من برادر رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) و وصيّ و وارث علم هو هستم. المناقب للخوارزمي، ص222 ـ تاريخ يعقوبي، ج2، ص193 آقا امام حسن (عليه السلام) بعد از شهادت اميرالمؤمنين (عليه السلام) بالاي منبر رفت و فرمود: فأنا الحسن بن علي و أنا إبن الوصي. من حسن، فرزند علي و فرزند وصي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) هستم. مستدرک الصحيحين للحاکم النيشابوري، ج3، ص172 آقا امام حسين (عليه السلام) در روز عاشورا در خطبهاي ميفرمايد: ألست ابن بنت نبيكم صلى الله عليه و سلم و ابن وصيه و ابن عمه ... . آيا من فرزند دختر پيامبر شما نيستم؟! آيا من فرزند وصي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نيستم؟! تاريخ الطبري، ج4، ص322 - الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج4، ص61 - الفصول المهمة في معرفة الأئمة لإبن الصباغ، ج2، ص717 بُريْده از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل ميکند: إن لکل نبي وصي و وارث و إن وليا وصيي و وارثي. تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص392 - الكامل لعبد الله بن عدي، ج4، ص14 أم سلمه از نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل ميکند: فان جبرئيل اتاني من الله تعالى يأمر أن أوصي به عليا من بعدي. المناقب للخوارزمي، ص147 ابو سعيد خدري و جابر بن يزيد جعفي و ... همين تعبير را دارند. اگر قضايا را بررسي کنيم، مسئله وصايت أنبياء (عليهم السلام) و ابراز کردن وصي بودن اميرالمؤمنين (عليه السلام)، مسئله واضح و روشني است. من از عزيزان بيننده تقاضا ميکنم حداقل به کتابهاي لغت، مانند صحاح اللغة جوهري و لسان العرب و تاج العروس مراجعه بکنند و ماده وصي را نگاه کنند که همه لغتشناسان آوردهاند که يکي از القاب مشهور اميرالمؤمنين (عليه السلام) در زمان پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، کلمه الوصي بوده است. روايات در اين زمينه هم پيشکش، ولي آقايان لغتشناس اعتراف کردهاند بر اينكه کلمه الوصي، يکي از القاب اميرالمؤمنين (عليه السلام) در زمان پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بوده است" الوصي، كغني، لقب علي رضي الله تعالى عنه. تاج العروس للزبيدي، ج20، ص297 و قيل لعلي عليه السلام وصي. لسان العرب لإبن منظور، ج15، ص394 اين قضايا، واضح و روشن است. اين عزيزان، يا اهل مطالعه نيستند و يا مطالب را فقط از يک کانال ميگيرند و يا مطالب را ميدانند و براي اينكه القاء شبهه کنند، در ماهوارهٔ اينچنيني اين مطالب را مطرح ميکنند. * * * * * * * استاد هدايتي ميگويند: قبول، اميرالمؤمنين (عليه السلام) وصي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بوده است. ولي وصي به کسي ميگويند که وصيت متوفي را بايد اجراء بکند. وصي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم اميرالمؤمنين (عليه السلام) بوده است. آيا از کلمه وصي، استفاده جانشيني ميکنيم؟ آيا عبارتهايي که نص و صراحت به اين مطلب دارد که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرموده باشد خليفتي من بعدي وجود دارد؟ استاد حسيني قزويني در روايات متعدد و صحيح داريم که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بعد از نزول آيه: وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ سوره شعراء/آيه214 فرمود: قال هذا أخي و وصيي و خليفتي من بعدي. تاريخ الطبري، ج2، ص63 ـ المستدرك علي الصحيحين الحاكم النيشابوري، ج3، ص132 - شرح نهج البلاغة لإبن أبي الحديد، ج13، ص244 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج13، ص114و128 - مناقب علي بن أبي طالب (ع) لإبن مردويه، ص290 - الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج2، ص63 - السيرة الحلبية، ج1، ص461 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج8، ص302 آقاي حاکم نيشابوري در المستدرك علي الصحيحين و ذهبي در حاشيه آن ميگويند اين حديث صحيح است. آقايان اهل سنت بر اين مبنا هستند که اگر روايتي را آقاي حاکم نيشابوري و ذهبي صحيح دانستند، به منزله ورود روايت در صحيح مسلم و صحيح بخاري است. ما از کتابهاي خودشان با روايات صحيح استناد ميکنيم. اگر بنا باشد که وصايت در مورد مالي و خانوادگي ميت باشد، ماداميکه عموي ميت باشد، نوبت به عموزاده نميرسد. با اينكه عموي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) زنده بوده و أقرب به او بوده است، کلمه وصي درباره عباس استعمال نشده است. در روايات آمده است که وصي حضرت موسي (عليه السلام)، حضرت هارون (عليه السلام) بوده است و در حديث منزلت که در صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است، پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: يا علي! أنت مني بمنزلة هارون من موسي إلا أنه لا نبي بعدي. نسبت تو با من، به منزله هارون نسبت به موسي است؛ ولي نبي نيستي. صحيح البخاري، ج5، ص129 - صحيح مسلم، ج7، ص120 از اين آقايان سوال ميکنيم که منزلت حضرت هارون (عليه السلام) نسبت به حضرت موسي (عليه السلام) از ديدگاه قرآن چه بوده است؟ يک مقداري اينها را ببينيد. خداوند در قرآن صراحت دارد که حضرت موسي (عليه السلام) ميفرمايد: وَ اجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي / هَارُونَ أَخِي خدايا! هارون را که از اهل من است، وزير من قرار بده ... . سوره طه/آيه29-32 پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم فرمود: يا علي! أنت مني بمنزلة هارون من موسي إلا أنه لا نبي بعدي. خداوند در آيه ديگر ميفرمايد: وَ قَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ حضرت موسي (عليه السلام) به برادرش حضرت هارون (عليه السلام) فرمود که خليفه من در ميان قوم من باش. سوره أعراف/آيه142 پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم فرمود: يا علي! أنت مني بمنزلة هارون من موسي إلا أنه لا نبي بعدي. با اين دعاهايي که حضرت موسي (عليه السلام) کرد، خداوند هم فرمود: قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى سوره طه/آيه36 پس تمام منزلت حضرت هارون (عليه السلام) نسبت حضرت موسي (عليه السلام) براي اميرالمؤمنين (عليه السلام) ثابت است، مگر يک أمر که در قرآن آمده است: وَ وَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا سوره مريم/آيه53 حضرت هارون (عليه السلام)، نبي بود، ولي در در ادامه حديث منزلت در صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است: إلا أنه لا نبي بعدي. يعني اينكه تو نبي نيستي. غير از نبوت، هر مقام ديگري که در قرآن براي حضرت هارون (عليه السلام) ثابت است، براي حضرت علي (عليه السلام) نيز ثابت است و اگر بنا بود غير از نبوت، مقام ديگري هم استثناء شود، در کلام نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ميآمد. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||