* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 02 بهمن 1386 | تعداد بازديد: 3876 | |
پاسخ به شبهات پيرامون عزاداري براي امام حسين (عليه السلام) 01 | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: پاسخ به شبهات پيرامون عزاداري براي امام حسين (عليه السلام) 01 شبكه سلام: 20 دي 1386 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * آقاي هدايتي اساسيترين شبهاتي را كه وهابيت القاء كردهاند درباره قيام آقا امام حسين (عليه السلام)، به طور عموم و خصوصا در مورد سوگواري و عزاداري آقا امام حسين (عليه السلام) را، توضيحاتي بدهيد. استاد حسيني قزويني ما سال گذشته مطالبي را در مورد إبن تيميه در اين زمينه مطرح كرديم، ولي باز هم اشارهاي ميكنيم. آقاي محمد بن عبد الوهاب بنيانگزار وهابيت، كه امروز وهابيت سخنان او را از سخنان رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) با ارزشتر ميدانند، كه اين نيز مورد اعتراض بعضي علماي وهابي قرار گرفته، تعبيري دارد در كتاب رسالة في الرد علي الرافضة، صفحه 46 إلي 49: و من قبائح هؤلاء الرافضة، أنهم يتخذون يوم موت الحسين مأتماً، فأما النياحة فمن أعظم منكرات الجاهلية، يترتب علي ما يفعلون من المنكرات و المحرمات كما لا يحصي و كل ذلك بدعة و منكر. كلهم مشاركون في البدعة، فاللازم علي كل مؤمن منع هؤلاء المبتدعه من هذه البدعة القبيحة. يكي از كارهاي قبيح شيعيان، اين است كه شهادت حسين را، ايام عزا اعلام ميكنند و اينها با يا حسين گفتن، كارهاي خلافي انجام ميدهند، نو حه كردن و عزاداري كردن از بزرگترين منكرات دوران جاهليت است. بر اين عزاداريهاي شيعيان براي حسين هم محرمات و هم منكرات مترتب است. اگر كسي عزاداري كند يا راضي به عزاداري باشد يا كمك به عزاداري كند يا اجيز براي عزاداري شود، همه اينها در بدعت شريكاند و بر همه مؤمنين واجب است كه اين شيعيان را از اين بدعت قبيح، نهي از منكر بكنند. در اينجا بينندگان عزيز توجه كنند به مطلبي كه از هيئت عالي إفتاء عربستان سعودي كه در رأسش آقاي بن باز، مفتي أعظم سابق عربستان است، سؤالي كردهاند: بعضي از شيعيان، يا علي و يا حسين ميگويند؛ اين چه حكمي دارد؟ هيئت عالي إفتاء جواب داد: يا علي و يا حسين گفتن، شرك است و شرك اكبر هم است. يخرج من ملة الإسلام و فلا يحل أن يزوجهم المسلمات و لا يحل لنا أن نتزوج من نسائهم. و كسي كه اين يا علي و يا حسين را بگويد وي از دين اسلام خارج و مرتد ميشود. بر شيعياني كه يا حسين ميگويند، بر ما وهابيت جايز نيست كه به آنان دختر بدهيم و بر ما هم جائز نيست كه با دختران شيعه ازدواج كنيم. البته اين كمال افتخار براي مردان شيعه است كه دختر از وهابي نگيرد و اين سعادت براي دختران شيعه است كه همسر وهابي نباشند. البته ما تزويج و تزوّج را با برادران أهل سنت هيچ إشكالي نميدانيم؛ ولي با وهابيت تكفيري و إفراطي را، ما الحق مايه ننگ ميدانيم. جالب اينكه از همين هيئت عالي افتاء سؤال شد: آيا ما با يهود و نصاري ميتوانيم تزويج و تزوج كنيم يا نه؟ جواب دادند: يجوز للمسلم أن يتزوج كتابياً، يهودية أو نصرانية. جائز است براي مسلمان كه از يهودي و نصراني دختر بگيرد. من توجه عزيزان را به اين نكته جلب ميكنم كه: چطور شد يا حسين گفتن، شركي را ايجاد كرد كه دختر گرفتن و دختر دادن حرام است، ولي يهود و نصاري كه قرآن صراحت دارد: وَ قَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ إبن اللَّهِ وَ قَالَتِ النَّصَارَي الْمَسِيحُ إبن اللَّهِ يهود عزير را فرزند خدا ميدانند و نصاري هم مسيح را فرزند خدا ميدانند. سوره توبه، آيه 30 آنهايي كه عزير و مسيح را فرزند خدا ميدانند، مشرك نيستند و دختر گرفتن از آنها اشكالي ندارد، ولي شيعه يا يك مسلمان، اگر يا حسين بگويد، او مشرك است و شرك او در حدي است كه دختر گرفتن و دختر دادن به او حرام است. اين هم از عجائب روزگار است. در اين رابطه چند نكته قابل عرض است: نكته اول: اينها كه عزاداري براي امام حسين (عليه السلام) را بدعت ميشمارند يا ظاهرا تاريخ اسلام را نخواندهاند يا وارونه خوانده اند. قضيه شهادت آقا امام حسين (عليه السلام) و قضيه گريه كردن نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) يا ديگر صحابه براي امام حسين (عليه السلام) حتي قبل از ولادت آقا امام حسين (عليه السلام) در تاريخ أهل سنت، حتي در كتابهاي معتبرشان نيز آمده است. شما ببينيد خود آقاي ذهبي كه از استوانههاي علمي أهل سنت است كه از او به عنوان إمام الجرح و التعديل ياد ميكنند، در كتاب سير أعلام النبلاء، جلد 3، صفحه 291 آورده كه رأس الجالوت، از بزرگان أهل سنت، ايشان اين قضيه را مطرح ميكند و ميگويد: وقتي ما از كربلاء عبور ميكرديم، اسب ما رم ميكرد و ما به زمين ميخورديم و احساس ناراحتي ميكرديم و از پدرم سوال كردم كه چرا اين چنين اتفاقي در عبور از كربلاء براي ما ميافتند؟ قال كنا نتحدث أن ولد نبي مقتول في ذلك المكان، پدران و بزرگان ما گفتهاند كه فرزند يك پيغمبري در اين مكان كشته خواهد شد. فلما قتل الحسين قلنا هذا الذي نتحدث، وقتي حسين شهيد شد، ما فهميديم خبري كه بزرگان و أنبياء گذشته به ما داده بودند، مراد حسين فرزند رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) بوده است. اين يك نكته. سير أعلام النبلاء للذهبي، ج3، ص291ـ تاريخ الطبري، ج4، ص296ـ المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص111 ـ تاريخ مدينه دمشق لإبن عساكر، ج14، ص200ـ تهذيب الكمال للمزي، ج6، ص410 ـ تهذيب التهذيب لإبن حجر العسقلاني، ج3، ص301. نكته دوم: آقايان خوارزمي در مقتل الحسين و طبري در ذخائر العقبي آوردهاند بر اينكه: وقتي حسين بدنيا آمد، رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) وقتي بر قنداقه حسين آمد، نگاهي كرد و قطرات اشكش جاري شد؛ خواهر أسماء بنت عميس عرض كرد: يا رسول الله چرا گريه ميكني؟ رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) فرمود: اين فرزندم را تقتله الفئة الباغية من أمتي، گروه ستمكار و ياغي از أمتم خواهند كشت او را، و لا أنالهم الله شفاعتي. خداوند شفاعت من را به اينها قسمت نكند. مقتل الحسين للخوارزمي، ج1، ص88 ـ ذخائر العقبي للطبري، ص119 نكته سوم: آنچه كه تاريخ براي ما نقل كرده، وقتي امام حسين (عليه السلام) يك ساله بوده، أم الفضل بنت حارث نقل ميكند: روزي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) وارد شد و امام حسين (عليه السلام) را روي زانوانش نشاند و ديدم از چشمانش قطرات اشك جاري شد و عرض كردم: يا نبي الله بأبي أنت و أمي ما لك؟ قال أتاني جبرئيل عليه الصلاة و السلام فأخبرني إن أمتي ستقتل إبني هذا، فقلت هذا؟ فقال نعم و أتاني بتربة من تربته حمراء. پدر و مادرم فداي تو باد، تو را چه شده است؟ فرمود جبرئيل آمد و به من خبر داد: امت تو درآينده اين فرزندت را خواهند كشت و بعد يك تكه از تربت قرمز كربلاء را هم جبرئيل براي من آورد. اين روايت را آقاي حاكم نيشابوري نقل ميكند و ميگويد: هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين. اين روايت بر مبناي صحيح مسلم و صحيح بخاري، صحيح است. المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص176 جالب اينكه خود أم المؤمنين عايشه قضيهاي را مشابه اين نقل ميكند كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) آقا امام حسين (عليه السلام) را بغل كرد و گريه فرمود و ميگويد: من عرض كردم يا رسول الله چرا گريه ميكنيد؟ عين همين قضيه را مطرح كرد و فرمود: و إن أمتي ستفتن بعدي. أمت من بعد از من گرفتار امتحان خواهند شد. و بعد جبرئيل ميگويد: إن إبني الحسين يقتل بعدي بأرض الطف. در سرزمين طف، حسين تو را ميكشند. مجمع الزوائد هيثمي، ج9، ص188 ـ معجم كبير طبراني، ج3، ص107 * * * * * * * آقاي هدايتي سيره صحابه در مورد عزاداري امام حسين (عليه السلام) را براي ما توضيح دهيد. استاد حسيني قزويني در رابطه با سيره صحابه، همين اندازه كه أم سلمه كه هم همسر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) است و هم صحابيه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) است، بعد از اينكه اين تربت را آقا رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) به أم سلمه داد، آن را در شيشهاي گذاشته بود و منتظر بود كه اين قضيه چه خواهد شد، تا اينكه يك روزي ديد همين تربت، داخل اين شيشه، مبدل به خون شد و متوجه شد بر اينكه آقا امام حسين (عليه السلام) به شهادت رسيده است و در روايات متعدد آمده كه مردم مدينه، مهاجرين و أنصار، در مصائب آقا امام حسين (عليه السلام) آنچنان گريه و عزاداري كردند كه بعد از رحلت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) همچنين قضيهاي را مدينه به خودش نديده بود. * * * * * * * آقاي هدايتي ما نمونههاي متعدد و فراواني در تاريخ داريم كه أهل سنت عزاداريهاي مفصلي داشتهاند براي علماء خودشان كه از دار دنيا رفته اند. الآن وهابيت و سلفيها ميگويند كه عزاداري بدعت است. أخيرا يكي از ائمه جمعه در زاهدان همين حرف را در خطبه تكرار كرد. لطفا اين نمونهها را براي ما بيان كنيد. استاد حسيني قزويني هست كه علماء و بزرگان أهل سنت يا عمده أهل سنت، غير از وهابيت، در طول تاريخ براي امام حسين (عليه السلام) عزاداري كردهاند. شايد اين را بينندگان عزيز ما يا نشنيدهاند يا كم شنيدهاند كه آقاي إبن كثير دمشقي سلفي كه وهابيت بر سر او قسم ميخورند، ايشان در كتاب البداية و النهاية، جلد 13، صفحه 207، حوادث سال 654 هجري قمري ميگويد: روز عاشوراء بود، سبط إبن جوزي كه از علماء بزرگ أهل سنت و از محبين أهل بيت بوده (نوه إبن جوزي صاحب المنتظم)، از ايشان خواستند كه در روز عاشوراء برود بالاي منبر و در رابطه با حسين براي مردم سخن بگويد، آقاي إبن جوزي رفت بالاي منبر و پس از يك سكوت طولاني دستمال خويش را بر صورت نهاد و گريه شديدي سر داد و در حاليكه ميگريست اين شعر را ميخواند: ويل لمن شفعاؤه خصماؤه و الصور في نشر الخلائق ينفخ لا بد عن ترد القيامة فاطم و قميصها بدم الحسين ملطخ واي بر حال كساني كه شفيعشان دشمنشان باشد، يعني آنهايي كه اميد شفاعت رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) را داشتند، بخاطر شهادت فرزندش، همان رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) كه بايد شفيع آنها باشد، خصيم آنها خواهد بود. در قيامت، فاطمه وارد محشر خواهد شد، در حاليكه پيراهن به خون آغشته حسين را در بر دارد. البداية و النهاية لإبن كثير، ج13، ص227 حالا اگر آقايان إبن جوزي را هم بدعت گذار ميدانند، ما كاري نداريم؛ و خود جد ايشان آقاي إبن جوزي مشهور در كتاب المنتظم، جلد 4، صفحه 208 در حوادث 352 هجري و مشابه اين را آقاي ذهبي در تاريخ الإسلام دارد كه خود إبن جوزي ميگويد: در بغداد، مردم شيعه و سني در ايام عزاداري حسين دكانها را ميبستند، پارچههاي سياه آويزان ميكردند، به خيابانها ميريختند، به سر و صورت ميزدند و به برپائي مراسم سوگواري حسين ميپرداختند. في اليوم العاشر من المحرم أغلقت الأسواق ببغداد، عطل البيع ... و نصبت القباب في الأسواق، علقت عليها المسموح و خرجت النساء منتشرات الشعور يلطمن في الأسواق و أقيمت النائحة علي الحسين عليه السلام ... . المنتظم لإبن الجوزي، ج4، ص208 اين در رابطه با عزاداري بزرگان أهل سنت و مردم براي آقا امام حسين (عليه السلام). اما عزاداري أهل سنت براي بزرگانشان شما ببينيد آقاي ذهبي از استوانههاي علمي أهل سنت است و من گمان نميكنم كه شما يك سني در زير آسمان پيدا كنيد كه نسبت به نظريه ذهبي إعتراضي داشته باشد؛ ايشان در كتاب سير أعلام النبلاء، جلد 15، صفحه 480 ميگويد: آقاي عبدالمؤمن بن خلف از فقهاي أهل سنت، وقتي كه از دنيا رفت، مردم او را تشييع جنازه كردند و عزاداري مفصلي براي او كردند. همچنين در جلد 18، صفحه 468 در رابطه با آقاي جويني امام الحرمين، متوفاي 478 ميگويد: اول او را در منزلش به خاك سپردند، بعد او را به كربلاء معلي انتقال دادند و در ماتم او منبرها را شكستند، بازارها را تعطيل كردند، مرثيههاي فراواني در مصيبتش خواندند. ايشان 400 شاگرد و طلبه داشت، در عزاي او قلم و قلمدانها را شكستند، يك سال عزاداري كردند و عمامههاي خود را به مدت يك سال از سر برداشتند، بدان حدي كه كسي جرأت به سر گذاشتن عمامه را نداشت و در طول اين مدت در سطح شهر به نوحه خواني و مرثيه سرائي پرداختند. سير أعلام النبلاء للذهبي، ج15، ص480 ـ المنتظم لإبن جوزي، ج9، ص20 در رابطه با خود آقاي سبط إبن جوزي متوفاي 597 هجري، خود آقاي ذهبي ميگويد: در درگذشت آقاي إبن جوزي مردم بازارها را تعطيل كردند، جمعيت زيادي در مراسم او حضور يافتند و در عزاي او با وجود شدت گرماي زياد شركت كردند و سوگواري كردند. اين قضايا را خود آقاي ذهبي نقل ميكند. آقاي ذهبي، وقتي عزاداري مردم بغداد را براي امام حسين (عليه السلام) مينويسد، طعنه ميزند و ميگويد: أللهم ثبت علينا عقولنا. خداي عقلهاي ما را ثابت نگهدار. يعني اينها كه براي امام حسين (عليه السلام) عزاداري ميكنند، عقل ندارند؛ ولي وقتي سبط إبن جوزي و جويني را نقل ميكند، بدون كوچكترين مسئله و طعنهاي از كنار اين ميگذرد. من عقيده دارم كساني كه عزاداري براي امام حسين (عليه السلام) را بدعت و حرام ميدانند، ميخواهند همان سنت دودمان بني اميه و شجره ملعونه در قرآن را در جامعه إحياء كنند. * * * * * * * سؤالات بينندگان سؤال: أهل سنت ميگويند ما شيعه معتقديم كه امام حسين (عليه السلام) شهيد شد، بخاطر اينكه ما بر او گريه كنيم و ثواب ببريم و به بهشت برويم، اين شبهه را جواب بدهيد. جواب: ميگويند امام حسين (عليه السلام) را خود شيعيان به شهادت رساندند، همانهايي كه نامه نوشتند به امام حسين (عليه السلام) كه برود به كربلاء. البته اين سؤال را ما جواب دادهايم و روي سايت هم هست و اگر بخواهيم الآن كامل جواب بدهيم، فرصت زيادي ميبرد؛ اما خلاصه اينكه يكي از جملاتي كه خود امام حسين (عليه السلام) در روز عاشوراء مطرح كرد و همه آوردهاند كه فرمودند: ويلكم يا شيعة آل أبي سفيان، إن لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون يوم المعاد، فكونوا أحرارا في دنياكم هذه. واي بر شما يا شيعيان آل أبي سفيان، كه آمده ايد مرا به قتل برسانيد؛ اگر شما دين نداريد و از قيامت نميترسيد، حداقل در دنيا، آزادمرد باشيد. الكامل في التاريخ، ج4، ص76 ـ الفتوح إبن أعثم، ج5، ص117 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج8، ص203 ـ مقتل الحسين للخوارزمي، ص190 در أعيان الشيعة، جلد 1، صفحه 609 مدارك و منابعش كاملا آمده است و اين روشن است كه عبيد الله بن زياد وقتي آمد كوفه را از طرف يزيد تسخير كرد و تمام آنهايي را كه به ظاهر با امام حسين (عليه السلام) بيعت كرده بودند، بيعت شكستند و تمام آنهائي كه با مسلم بيعت كردند كه تا 18 هزار نفر در تاريخ آمده است، شكستند و حتي خود عبيد الله بن زياد، مانع خروج شيعيان به كربلاي معلي براي كمك به آقا امام حسين (عليه السلام) شد. اين در خود تاريخ طبري و الكامل إبن اثير آمده كه حتي حبيب بن مظاهر و بعضي از افراد، از سياهي و تاريكي شب استفاده كردند و خود را به كربلاء و ياري كردن امام حسين (عليه السلام) رساندند. * * * * * * * سؤال: قبل از اسلام چه وقايعي در سرزمين كربلاء رخ داد؟ آيا در تاريخ ذكر شده است كه پيامبراني در اين منطقه زيستهاند يا دفن شدهاند؟ يا خون پيامبري يا پيروان پيامبري قبل از اسلام در اين منطقه ريخته شده است؟ و غير از پيامبر اسلام، آيا پيامبران اولو العزم در مورد اين سرزمين مطلبي را گفته اند؟ جواب: پيامبران گذشته خبر داده بودند كه در اين نقطه فردي از فرزندان يكي از پيامبران كشته ميشود و اينها سينه به سينه دست علماء و بزرگان يهودي كاملا قرار گرفته بود و اينها اين قضيه را خيلي واضح و روشن داشتند. مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص193 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص117 ـ تاريخ مدينه دمشق لإبن عساكر، ج14، ص199 ولي اين قضيه در تاريخ هست كه آقا امير المؤمنين (عليه السلام) هنگامي كه كه از صفين يا جمل بر ميگشتند، آنجا ايشان گريه كردند و و مردم سوال كردند براي چه گريه ميكني؟ فرمودند كه در اينجا فردي از فرزندان من يا به تعبيري، آقا امام حسين (عليه السلام) مظلومانه به شهادت خواهد رسيد و در كنار شريعه فرات با لب عطشان شهيد ميشود. اين قضيه در كتابهاي أهل سنت هم مفصل آمده است. مسند احمد، ج2، ص119، ح613 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص187 ـ الصواعق المحرقة لإبن حجر، ص193، فصل سوم الأحاديث الواردة في بعض أهل بيت (عليه السلام) و كفاطمه و ولديها ـ ذخائر العقبي للطبري، ص148 ـ تاريخ مدينه دمشق لإبن عساكر، ج14، ص188 * * * * * * * سؤال: شكي در ايران ايجاد كردهاند در مورد اينكه اين غذاهايي كه به عنوان نذر توزيع ميشود، اين هيچگونه سنديتي ندارد، توضيحي بدهيد. جواب: نذورات بر دو قسم است: يك سري نذوراتي كه صيغه نذر بر آنها خوانده نميشود و واجب الوفاء نيست؛ يعني اگر كسي مثلا تصميم ميگيرد به مناسبت ميلاد آقا رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) يا ساير ائمه (عليه السلام) خرجي بدهد، اين واجب الوفاء نيست. ولي اگر كسي بيايد نذر كند مثلا: لِله عَلَيَّ كه مثلا روز ميلاد امام حسين (عليه السلام) يا شهادت ايشان بر مردم اطعام كنم، اين نه تنها از نظر شرعي اشكال ندارد، بلكه عمل به نذرش واجب است و اگر بخواهد عمل نكند به نذرش، بايد كفاره هم بدهد؛ يعني بايد سه روز روزه بگيرد يا ده فقير را اطعام بدهد. مسئله نذر ارتباطي به مسئله أهل بيت (عليه السلام) ندارد؛ اين نذر يك حكم شرعي است. مثلا اگر كسي نذر كند كه براي پدرش يك پارچه پيراهني بگيرد، بايد به نذرش عمل كند؛ و گرنه بايد كفاره نذر بدهد. اگر چنانچه نذر كند كه برود در مسجد نماز جماعت بخواند، واجب است كه برود در مسجد نماز جماعت بخواند؛ چون به خاطر اين نذر، امر مستحبي به واجب تبديل ميشود. اينها تبليغاتي است كه وهابيت پيش كشيدهاند؛ يك مسئلهاي كه فقهاي شيعه و سني در اين زمينه اتفاق نظر دارند و اينها اين مسائل را آورده و در ميان شيعيان مطرح كردهاند. * * * * * * * سؤال: در مورد منع وهابيت از عزاداري، دستور عزاداري رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) به زنان در مورد حمزه سيد الشهداء كه بر خلاف نظر وهابيت است، توضيحي بدهيد. جواب: بله، در آن موقع، مردم بر شهداي خود گريه ميكردند و كسي نبود كه بر حمزه سيد الشهداء بگريد و رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند: لكن حمزة لا بواكي له. حمزه گريه كننده ندارد؛ وقتي زنان أنصار سخن رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) را شنيدند، گريه بر شهداي خود را رها كرده و آمدند بر حمزه سيد الشهداء گريه كردند؛ حتي به طوريكه إبن عبد البر در كتاب الإستيعاب، جلد 1، صفحه 275، و احمد بن حنبل در مسندش، جلد 2، صفحه 40 آورده و قضيه طوري شده بود كه بعد از مدتها كه از اين قضيه گذشته بود، اگر در مدينه، كسي عزيزش از دنيا ميرفت، اول بر حمزه سيد الشهداء گريه ميكردند و بعد براي عزيز از دست رفته خود گريه ميكردند. * * * * * * * سؤال: در مورد اينكه هر كسي كه عليه خليفه وقت، قيام يا خروج كند واجب القتل است، آيا اين را ميشود تعميمش داد به قيام امام حسين (عليه السلام) يا نه؟ جواب: بعضي از اين آقايان گفتهاند كه كشته شدن امام حسين (عليه السلام) به دست جدش رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بوده است: قتل الحسين بالسيف جده. امام حسين (عليه السلام) با شمشير جدش كشته شد. روايتي است كه در صحيح مسلم، جلد 6، صفحه 22 و مسند احمد، جلد 4، صفحه 261 و سنن أبي داود، جلد 2، صفحه 427 و المعجم الكبير طبراني، جلد 17، صفحه 144 آوردهاند كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: من أراد أن يفرق أمر هذه الأمة و هي جميع، فأضربوه بالسيف، كائنا من كان. هركس بخواهد ميان اين أمت تفرقه بيندازد، او را با شمشير بكشيد. بعد جالب است مناوي از علماي أهل سنت نقل ميكند از إبن عربي ابوبكر كه از معاندين شيعه است و به أهل بيت (عليه السلام) جسارتهاي زيادي دارد، ميگويد: قد غلب علي إبن العربي الغض من أهل البيت، حتي قال قتل بالسيف جده. إبن عربي ابوبكر دشمني بر او غلبه كرده و به طوري كه گفته است كه و با شمشير جدش كشته شده است. فيض القدير للمناوي، ج1، ص265 جناب سخاوي شاگرد هيثمي ميگويد: استاد ما نسبت به إبن خلدون خيلي سختگير بود و وقتي او را ياد ميكرد، او را ناسزا ميگفت و لعن ميكرد و ميگفت حسين به شمشير جدش كشته شده است. * * * * * * * سؤال: كساني كه شبهه ايجاد ميكنند خصوصا وهابيت در مورد عزاداري، اينها از نسل كساني هستند كه دخترانشان را زنده به گور ميكردند، لطفا از سابقه اين گروه منحرف توضيح بدهيد. جواب: در رابطه با سابقه وهابيت قبلا هم عرض كردهام كه برخلاف نظريه بعضي از اساتيد بزرگوار مثل حضرت آيت الله سبحاني و ديگران كه وهابيت را از قرن هفتم و هشتم ميدانند و ميگويند خود إبن تيميه زمينهسازي كرد؛ بنده با توجه به 25 سال سابقه علمي، معتقد هستم كه قضيه وهابيت و مخالفت آنان با توسل به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) و ائمه (عليه السلام)، زيارت قبور رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) و ائمه (عليه السلام)، قبل از إبن تيميه، اين مسائل، توسط بعضي از افراد مطرح شده است. خود إبن تيميه متوفاي 728 هجري است، قبل از ايشان حسن بن العلي البربهاري متوفاي 329 هجري يا إبن بطه از فقهاي حنبلي متوفاي 387 هجري است، اينها هم اين قضيه ممانعت از توسل به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) و ائمه (عليه السلام) و عزاداري را مطرح كردند. جالب اينكه خود آقاي بربهاري كه عالم حنبلي و متوفاي 329 هجري است، ايشان براي اولينبار آمد نوحهگري و مرثيه خواني براي امام حسين (عليه السلام) و زيارت او را قدقن كرد و حتي دستور داد نوحهخوانها را بايد كشت. نشوار المحاضرة، ج2، ص134 ـ الكامل إبن الأثير، ج8، ص307 قبل از بربهاري، حجاج بن يوسف ثقفي از كساني بود كه ممانعت ميكرد از زيارت قبر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) و قبل از او مروان بود، آنطور كه مسند احمد، جلد 5، صفحه 422 و المستدرك علي الصحيحين، جلد 4، صفحه 515 آوردهاند. غرض اينكه اينها بر ميگردد به مروان و معاويه و غير اينها و آنان از بنيانگزاران اصلي تفكر وهابيت بودهاند. * * * * * * * سؤال: آيا اينكه ميگويند ما در آن دنيا از شفاعت ائمه (عليه السلام) بهرهمند ميشويم، آيا اين دليل نميشود بر اينكه خداوند در آن دنيا، بين عدهاي تفاوت قائل شود و عدالت زير سؤال برود؟ جواب: قضيه شفاعت در روز قيامت، اتفاقي (مورد قبول) است ميان همه بزرگان دين؛ حتي خود إبن تيميه هم براي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) شفاعت در قيامت را قائل است و منكر شفاعت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) در روز قيامت نيست و در كتاب خود صراحت دارد كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) داراي شفاعت است در روز قيامت. مجموعة الرسائل الكبري، ج1، ص403 البته سؤال كننده عزيز عدالت خدا را زير سؤال برده است؛ در حاليكه قضيه شفاعت بي در و پيكر نيست و شامل همه نميشود، بلكه شامل كساني است كه تلاش ميكنند بنده خوبي براي خدا باشند، ولي شيطان آنها را ميلغزاند و دوباره توبه ميكنند و بر ميگردند؛ مثل كسي كه مثلا در مدرسه تلاش ميكند درس بخواند و واقعا درس خوان است، ولي در اثر كمي حافظه يا بعضي از مسائل، نيم نمره يا يك نمره كم ميآورد، معلم ميآيد به او ارفاق ميكند و اين به عنوان شفاعت است. اگر كسي كه مثلا نمره 2 گرفته است او را شفاعت نميكنند و نمره قبولي به او بدهند. محمد بن عبد الوهاب متوفاي 1206 مؤسس وهابيت، در كتاب الهدية السنية الرسالة الثانية، صفحه 42 اين قضيه را آورده است و منكر شفاعت نيست. روايتي از آقا امام صادق (عليه السلام) هست كه عزيزان دقت كنند و به عنوان يادگاري از ما داشته باشند: يا جابر و الله ما يتقرب إلي الله إلا بالطاعة و ما معنا برائة من النار و لا علي الله لأحد من حجة، من كان لله مطيعا فهو لنا ولي؛ من كان لله عاصيا فهو لنا عدو و ما تنال ولايتنا إلا بالعمل والورع. به خداي عالم كسي نميتواند نزديك شود مگر به طاعت، ما برگه برائت از آتش براي كسي نياورده ايم، هر كس مطيع خدا باشد او دوست ما است؛ (اگر كم و كاستي داشته باشد ما جبران ميكنيم)، آنكه كارش در مورد خدا معصيت باشد دشمن ما است؛ (و ما شفيع دشمنمان نخواهيم شد)، ولايت ما أهل بيت (عليه السلام) فقط با عمل و اطاعت خدا و ورع، قابل رسيدگي است. الكافي للكليني، ج2، ص74 و 75 ولي بعضي تصور باطل از شفاعت دارند و عدالت خداي عالم را زير سؤال ميبرند. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: رضا نيازي -
تاريخ: 01 خرداد 87 - 00:00:00
ضمن سلام و خسته نباشيد اطلاعات بسيار خوب بود . اگر ممكن است در باره وهابيت بيشتر توضيح داده شود. |
2 |
نام و نام خانوادگي: سوران -
تاريخ: 15 تير 87 - 00:00:00
جناب آقاي رضا نيازي واقعاً نيازي شما بهتر است به فکر مبارزه با بهائي باشيد نه وهابي اول داخل رو اصلاح بعد برو سراغ خارج البته من وهابي نيستم و خود من هم يکي از آن مبارزان هستم که بتوانم آنان را بهتر بشناسم تا در مقابلشان کم نيارم ويا فريب عقيده کثيف آنان را نخورم چون من اهل سنت و جماعت هستم و وهابي بيشتر به من و امثال من ربط دارد نه به شما ، شما بهتر است بهائي رو بشناسيد تا ببيند چه کساني هستند و چه عقيده اي دارند |
3 |
نام و نام خانوادگي: حسين -
تاريخ: 20 مرداد 87 - 00:00:00
عالي است لطفا مراتب را به طور مستمر از طريق پست الكترونيكي برايمان بفرستيد. التماس دعا |
4 |
نام و نام خانوادگي: ميثم عسگري -
تاريخ: 12 خرداد 88 - 00:00:00
سلام اون چيزي كه من تو اين صفحات ديدم تقريباَ توهين به شيعيان بود لطف كنيد واينجور توهين كردنو كم كنيد. امام حسين (ع)را يك سري از كوفيان كشتن كه حضرت علي(ع)اميرالمومنين تو بچگيشون يتيم بودن دهنشون غذا ميذاشت به دستور حاكم برتر امام علي(ع) كه مردم حكم اون حاكمو با حكم امام برابر ميدونستن كشتن. حال نگين نگين شيعيان كشتن چون يزيد(ل)قيمت اون حاكمو پيدا كرده بود و اونو خريد. پس مواظب باشين كسي قيمت شمارو پيدا نكنه كه به هيچ كس رحم نميكنين. |
5 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 16 شهريور 88 - 00:00:00
من وهابي نيستم وسخت مخالفشون هستم ومن وهابي هارامشرك ميدانم باآيه وحديث وتلاش من اين است كه بااينهامبارزه كنم وحقايق رانشانشان بدهم من اهل سنت وجماعت هستم |
6 |
نام و نام خانوادگي: سيما -
تاريخ: 10 ارديبهشت 89 - 00:00:00
با سلام واحترام خيلي از مطالبي كه در اين سايت قرار داده شده استفاده شد واز زحمات شما متشكرم وان شاء مورد رضاي خداوند وامام زمان(عج) قرار گيرد وخداوند يار وياور شما باشد به اميد روزي كه نابودي وهابيون را در ركاب امام زمان(عج) شاهد باشيم |