* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 03 بهمن 1386 | تعداد بازديد: 6215 | |
پاسخ به شبهات پيرامون عزاداري براي امام حسين (عليه السلام) 02 | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: پاسخ به شبهات پيرامون عزاداري براي امام حسين (عليه السلام) 02 شبكه سلام: 27 دي 1386 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * آقاي هدايتي آيا واقعه كربلاء، ارتباطي با ماجراي سقيفه داشته يا خير؟ استاد حسيني قزويني در رابطه با اين سؤال، اگر بخواهيم به تفصيل وارد شويم، احتياج به چندين جلسه بحث و تحليل دارد و نظرات شيعه و سني مطرح بشود و حقائقي كه در فاصله اين 50 سال انجام گرفت، مورد بررسي قرار بگيرد تا ارتباط تنگاتنگ واقعه كربلاء با ماجراي سقيفه روشن بشود؛ ولي آنچه كه مسلّم است و براي هر كسي قابل درك است، اين است كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) از همان آغاز بعثت، مسئله خلافت و وصايت آقا امير المؤمنين (عليه السلام) را، تا آخرين روزهاي حيات زندگيشان مطرح كردند؛ چه در غدير، چه در بستر بيماري و چه در آخرين جلسهاي كه آمدند به مسجد و سخن علي مع القرآن و القرآن مع علي را مطرح كردند؛ ولي متأسفانه اين سخنان نبي مكرم (عليه السلام) ناديده گرفته شد و جانشين منصوص و منصوب آقا رسول اكرم (صلي الله عليه و آله)، كنار زده شد و افراد ديگري بر سر قدرت نشستند و حالا اين انگيزهها چه بود، اينها را قبلا مفصل بحث كرديم؛ ولي آنچه كه مسلّم است، بعد از ماجراي سقيفه، آقا امير المؤمنين (عليه السلام) 25 سال خانه نشين شد و از عرصه عمل و حكومت جدا شد و در طول اين 25 سال، چقدر حقائق اسلامي بهم ريخت و سنت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) دست خوش تغيير شد. إن شاء الله هنگام بحث در مورد علت قيام امام حسين (عليه السلام)، اينها را مفصل مورد بررسي قرار خواهيم داد. آنچه كه مسلّم است اين است كه بعد از 25 سال آقا امير المؤمنين (عليه السلام) زمام امور حكومت را بدست گرفت؛ ولي متأسفانه، آن كينههاي بدري و احدي و حنيني، شعله ور شد و نگذاشتند آقا امير المؤمنين (عليه السلام) پس از 25 سال كه حكومت را بدست گرفته، بتواند اين كشتي امت اسلامي را به ساحل برساند. اين خيلي روشن و واضح است كه خود آقا امير المؤمنين (عليه السلام) هم كاملا اشاره دارد به اين قضيه و ميفرمايد: أللهم إني استعديك علي قريش، فإنهم اضمروا لنبيك ضروبا من الشر و الغدر، فعجزوا عنها و حلت بينهم و بينها، فكانت الوجبة بي و الدائرة علي، أللهم إحفظ حسنا و حسينا و لا تمكن فجرة قريش منهما ما دمت حيا. خدايا از تو استمداد ميكنم مرا در مقابل توطئه قريش ياري فرما؛ اينها نسبت به نبي مكرم (عليه السلام) توطئههايي را در سر ميپروراندند و عاجز ماندند از پياده كردن آن توطئهها، خدايا تو بين قريش و توطئههاي بر ضد نبي مكرم (عليه السلام) مانع شدي وانتقام نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را از من علي گرفتند. بعد دستش را براي دعا برمي دارد و ميگويد: خدايا حسن و حسينم را از شر قريش محافظت فرما. شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج20، ص298 باز در روايتي امير المؤمنين (عليه السلام) ميفرمايد: ما لي و لقريش! إنما وترتهم بأمر الله و أمر رسوله، فهذا جزاء من أطاع الله و رسوله إن كانوا مسلمين؟! قريش با من چه كار دارد، اگر سران قريش را در بدر و احد و يا حنين از بين برده امام حسين (عليه السلام)، به امر خدا و امر رسول خدا بوده؛ اگر مسلمان هستيد، آيا اين چنين است پاداش كسي كه مطيع خدا و رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) باشد. فاطمه زهراء (سلام الله عليها) هم ميگويد: و ما الذي نقموا من أبي الحسن؟ نقموا والله منه نكير سيفه. چه انتقامي است كه از ابي الحسن (عليه السلام) ميگيرند؟ قسم به خدا! انتقام شمشير علي را كه در جنگ بدر و حنين وارد ساخت، ميگيرند. بلاغات النساء لإبن طيفور، ص20 ـ السقيفه و فدك للجوهري، ص120 ـ شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج16، ص233 اينها كاملا روشن و واضح است و من جملهاي را در پايان اين پاسخ عرض كنم كه آقا امير المؤمنين (عليه السلام) در عبارتي ديگر دارد: كل حقد حقدته قريش علي رسول الله، أظهرته في و ستظهره في ولدي من بعدي. هر كينهاي كه قريش در دل داشت بر ضد رسول خدا، همه را در من علي آشكار كردند و قريش اين كينههاي خود را نسبت به فرزندان من هم انجام خواهند داد. شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج20، ص328 جناب خوارزمي از علماي بزرگ أهل سنت يك عبارتي دارد و ميگويد آقا امام حسين (عليه السلام) كه در كربلاء بر روي زمين افتاد، فرمود: بسم الله و بالله و علي ملة رسول الله ... إلهي إنك تعلم أنهم يقتلون رجلا ليس علي وجه الأرض إبن نبي غيره، ثم أخذ السهم فأخرجه من قفاه، فأنبعث الدم كالميزاب، فوضع يده علي الجرح فلما إمتلأت رمي به إلي السماء. خدايا! تو ميداني، اينها مردي را ميكشند كه فرزند رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) غير از من روي زمين نيست؛ بعد تيري را كه بر حضرت زده بودند، از پشت سر بيرون آورد و خون همانند ناودان جريان پيدا كرد و خون را گرفت و به آسمان پرتاب كرد. و بعد ميگويد وقتي آقا امام حسين (عليه السلام) دستشان را از خون پر كرد و به آسمان پرتاب كرد و دوباره پر كرد و صورت و محاسن بزرگوار را با خون خضاب كرد، فرمود: إني هكذا أكون حتي ألقي جدي رسول الله و أنا مخضوب بدمي و أقول يا رسول الله قتلني فلان و فلان. من دوست دارم با همين بدن آغشته به خون، جدم رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) را ملاقات كنم و به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بگويم كه فلاني و فلاني مرا كشتند. مقتل الحسين خوارزمي، ج2، ص24 و در زيارت عاشوراء ميخوانيم: و لعن الله أمة قتلتكم و لعن الله الممهدين لهم بالتمكين من قتالكم. * * * * * * * آقاي هدايتي حضرت زينب (سلام الله عليها) در يكي از خطابههايشان در عصر عاشوراء فرمودند: بأبي من أضحي عسكره في يوم الإثنين نهبا. پدرم فداي آن كسي كه سپاهش روز دوشنبه قرباني و غارت شد. وا حزناه! وا كرباه! اليوم مات جدي رسول الله. امروز جدم رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) از دنيا رفت. اللهوف للسيد بن طاووس، ص78 روز دوشنبه روزي است كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) رحلت فرمودند؛ آن روز جانگدازي كه نقطه انحراف امت اسلامي آغاز شد. بايد ارتباط روز دوشنبه رحلت پيامبر (صلي الله عليه و آله) با روز دوشنبه روز عاشوراء حسيني دانسته شود. لطفا در مورد مطالب حضرت زينب (سلام الله عليها) توضيحاتي بدهيد. استاد حسيني قزويني در رابطه با عبارت حضرت زينب (سلام الله عليها)، هم در رابطه با شب عاشوراء است و هم روز عاشوراء؛ ولي آنچه كه أهل سنت در كتابهاي معتبر تاريخي آورده اند، اينها تقريبا قضايا را به شب عاشوراء مرتبط كردهاند كه ابو الفرج اصفهاني در كتاب مقاتل الطالبيين از آقا امام سجاد (عليه السلام) نقل ميكند كه شب عاشوراء حضرت زينب (سلام الله عليها) وقتي يقين كردند فردا همان روز موعودي است كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله)، آقا امير المؤمنين (عليه السلام)، امام حسن (عليه السلام) و أم سلمه از آن خبر داده اند، همه اين قضايا را حضرت زينب (سلام الله عليها) از دوران طفوليت ميدانست و اينكه در روز عاشوراء مصيبت و فجايعي كه بدست دودمان بني اميه انجام ميگيرد همه را ميدانست، وقتي سخنراني آقا امام حسين (عليه السلام) را شنيدند كه به ياران بشارت رفتن به بهشت دادند، حضرت زينب (سلام الله عليها) صدا زد: وا حزناه! وا كرباه! اليوم مات جدي رسول الله. امروز جدم رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) از دنيا رفت. مقاتل الطالبيين، ص75 ـ مقتل الحسين للخوارزمي، ج1، ص238 ـ الكامل لإبن الأثير، ج4، ص24 ـ تاريخ الطبري، ج4، ص319 ـ الفتوح لإبن أعثم، ج5، ص94 يعني ارتباط ميدهد شهادت آقا امام حسين (عليه السلام) را به روز رحلت نبي مكرم (عليه السلام). ولي بزرگان و مقتلنويسان شيعي در روز عاشوراء هم همين عبارت را آورده اند، وقتي چشم مطهر حضرت زينب (سلام الله عليها) به بدنهاي پارهپاره شهداء افتاد، ندا داد: بصوت حزين و قلب كئيب، يا محمداه! صلي عليك مليك السماء، هذا حسين مرمل بالدماء مقطع الأعضاء و بنات سبايا ... . اي جدم رسول اكرم (صلي الله عليه و آله)! بر تو باد درود ملائك آسمان ها، اين حسين توست كه بر روي ريگهاي بيابان داغ كربلاء بدن پاره پاره اش افتاده، دختران تو را دارند به اسارت ميبرند. تا آنجا كه فرمود: وا حزناه! وا كرباه! عليك يا ابا عبد الله، اليوم مات جدي رسول الله، يا أصحاب محمداه! هؤلاء ذرية المصطفي يساقون سوق السبايا. امروز جدم رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) از دنيا رفت؛اي اصحاب محمد (صلي الله عليه و آله)! اينها همه ذريههاي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) هستند، همانند اسيران دارند اينها را به اسيري ميبرند. مثير الأحزان لإبن نماي حلي، ص59 ـ اللهوف للسيد بن طاووس، ص78 ـ بحار الأنوار للمجلسي، ج45، ص58 ـ لواعج الأشجان للسيد محسن امين، ص198. اما عبارتي كه حضرت زينب (سلام الله عليها) فرمودند: بأبي من أضحي عسكره في يوم الإثنين نهبا. بحار الأنوار للمجلسي، ج45، ص59 صاحب عوالم اين تعبير را دارد: هنگامي كه حضرت زينب (سلام الله عليها) چشمش به بدن قطعه قطعه حسين (عليه السلام) افتاد، فرمود: هذا حسين محزوز الرأس من القفا، مسلوب العمامة و الرداء، بأبي من عسكره في يوم الاثنين نهبا. اين حسيني است كه سر او را از پشت كردن جدا كردند؛ عمامه و لباسهاي او را به غارت برده اند؛ پدرم فداي آن حسيني كه در روز دوشنبه خيمه گاه او را به غارت بردند. العوالم، ص303 عبارتي كه مرحوم سيد بن طاووس در اللهوف و سيد محسن امين در لواعج الأشجان دارند، همان تعبيري است كه شما اشاره كرديد: بأبي من أضحي عسكره في يوم الاثنين نهبا. پدرم به فداي آن كسي كه خيمه اش روز دوشنبه به غارت رفت. اللهوف، ص78 ـ لواعج الأشجان، ص197 البته در اينجا مرحوم محدث قمي (رضوان الله تعالي عليه) كه از محدثان بنام شيعه است، تعبيري دارد در كتاب الأنوار البهية كه از قول مسعودي صاحب مروج الذهب نقل ميكند: در روز وفات امام هادي در دوران خلافت معتز، ديدند يك كنيزي پشت جنازه امام هادي نوحه ميخواند و ناله ميكند و روز شهادت امام هادي روز دوشنبه بود و 4 روز مانده به آخر جمادي الآخر سال 254 هجري، يعني روز 26 ماه، اين كنيز در نوحه گريش اين را ميخواند: ماذا لدينا في يوم الاثنين قديما و حديثا. خدايا! ما در روز دوشنبه، چه مصيبتهايي را تحمل كرديم؛ چه در گذشته و چه امروز؛ الأنوار البهية، ص298 ـ مروج الذهب، ج4، ص84 مرحوم محدث قمي (ره) ميگويد: أشارت الجارية بهذه الكلمة إلي يوم وفات النبي. اين كنيز اين تعبير را اشاره دارد به روز دوشنبهاي كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) از دنيا رفت و ماجراي بيعت سقيفه آغاز شد. بعد مرحوم محدث قمي (ره) ميگويد: أخذت الجارية هذه عن عقيلة الهاشميين زينب بنت امير المؤمنين (عليه السلام). اين كنيز اين تعبير را از عقيله بني هاشم زينب كبري (سلام الله عليها) ياد گرفته است. كه در روز عاشوراء به هنگام نوحهسرائي براي امام حسين (عليه السلام) درآنجا فرمودند: بأبي من أضحي عسكره في يوم الاثنين نهبا. اينجا هم مرحوم محدث قمي (ره) صراحت دارد كه از اين تعبير روز دوشنبه، اشاره به روز وفات رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) دارد. شايد در ذهن بعضي از بينندگان عزيز اين طور باشد كه روز شهادت امام حسين (عليه السلام) روز دوشنبه بوده كه زينب كبري (سلام الله عليها) ميگويد: پدرم به فداي آن كسي كه خيمه اش روز دوشنبه (عاشوراء) به غارت رفت. در اينجا توجه بينندگان عزيز را جلب ميكنم كه بزرگان أهل سنت آوردهاند كه روز عاشوراء، با چه روزي از أيام هفته مطابق بود: إبن عساكر در تاريخ دمشق مينويسد: فأجمع أكثر أهل التاريخ، أنه قتل في المحرم سنة أحدي و ستين يوم عاشوراء، يوم سبت و قيل الجمعة. اكثر تاريخ نويسان بر اين عقيدهاند كه حسين در ماه محرم سال 61 كه روز شنبه بوده به شهادت رسيده است، و بعضي گفتهاند روز جمعه بوده است. تاريخ مدينه دمشق لإبن عساكر، ج14، ص249 و همچنين إبن حجر عسقلاني در كتاب تلخيص الحبير مينويسد: إن قتل الحسين كان يوم عاشوراء يوم الجمعة سنة إحدي و ستين. امام حسين (عليه السلام) در روز عاشوراء سال 61، در روز جمعه كشته شد. تلخيص الحبير، ج5، ص84 بعضي عاشوراء را در روز جمعه و بعضي روز شنبه نقل كردهاند. مقاتل الطالبيين، ص51 ـ تهذيب الكمال للمزي، ج6، ص445 حتي يك روايت ضعيف در تاريخ ما نداريم كه روز شهادت امام حسين (عليه السلام) در روز دوشبه بوده باشد. * * * * * * * آقاي هدايتي هنگامي در همان خطبه كه حضرت زينب (سلام الله عليها) ميگويد: يا أصحاب محمداه! هؤلاء ذريه المصطفي يساقون سوق السبايا. خطاب به چه كساني است؟ اگر خطاب به لشكريان عمر سعد است كه ظاهر جمله هم همين طور است، آيا در بين لشكريان عمر سعد از اصحاب رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) هم بودند؟ چنانچه تاريخ گواهي ميدهد كه از اصحاب رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) در ميان ياران امام حسين (عليه السلام) بودند. اين را لطفا توضيح بدهيد به ضميمه اين حديث مشهور كه قبلا فرمودهايد: رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) در روز قيامت ميبينند كه عده زيادي از اصحاب را مگر تعداد كمي، به طرف جهنم ميبرند، رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) سؤال ميكند اينها كه هستند؟ خطاب ميرسد: يا رسول الله! اينها بعد از تو به انحراف رفتند. اين دو مطلب را در كنار هم تحليل بفرمائيد. استاد حسيني قزويني در رابطه با اينكه حضرت زينب (سلام الله عليها) اشاره ميكند به اينكه يا اصحاب محمداه! قطعا اشاره به لشكريان عمر سعد نيست و هيچ شك و شبههاي نيست؛ حتي يك نفر هم ادعا نكرده كه از اصحاب نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) يك نفر هم در ميان لشكريان عمر سعد بوده؛ اينجا خطاب به همان اصحاب رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) است و آنهايي كه اين را زمينه سازي كردند كه معاويه روي كار بيايد و بعد از معاويه، برخلاف عهدنامهاي كه با امام مجتبي (عليه السلام) بسته بود و بر خلاف سنت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله)، يزيدي كه شارب الخمر و ميمون باز و قمارباز بود بر سر كار بيايد و اصلا معتقد به اسلام نبود؛ همانطور كه خودش با ديدن سر مطهر آقا امام حسين (عليه السلام)، شروع كرد به استهزاء كردن رسول اكرم (صلي الله عليه و آله): لعبت هاشم بالملك، فلا خبر جاء و لا وحي نزل. حضرت زينب (سلام الله عليها) اشاره دارد به اصحاب رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) كه اين زمينه را ايجاد كردند و ببينند كه: يساقون سوق السبايا، امروز فرزندان و ذريه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) را همانند اسراي كفار و مشركين به اسارت ميبرند. آن روايتي را هم كه شما اشاره داشتيد، در صحيح بخاري نقل ميكند از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) كه ميفرمايد: فقال: هلم، فقلت: أين؟ قال: إلي النار والله، قلت: ما شأنهم؟ قال: إنهم ارتدوا بعدك علي أدبارهم القهقري، فلا أراه يخلص منهم إلا مثل همل النعم. فرداي قيامت را ميبينم كه بعضي از صحابه مرا ميبرند، عرض ميكنم: اينها را كجا ميبريد؟ خطاب ميرسد: به خدا سوگند اينها را به سوي آتش جهنم ميبريم، ميگويم: اينها مگر چه كار كردهاند كه به سمت آتش جهنم ميبريد؟ اينها بعد از تو مرتد شدند و به افكار جاهليت برگشتند. بعد نبي مكرم (صلي الله عليه و سلم) ميفرمايد: و من ميبينم كه از اين صحابه من، جز تعداد اندكي از جهنم خلاصي نمييابند. صحيح بخاري، ج7، ص207، ح6587 ـ عمده القاري شرح صحيح البخاري للعيني، ج23، ص142 اين عبارت در صحيح بخاري و صحيح مسلم و ساير كتب معتبر أهل سنت هست؛ حتي من ديدم يكي از بزرگان أهل سنت نوشته: اي كاش بخاري در صحيحش حديث حوض را نميآورد. إن شاء الله سر فرصت راجع به حديث حوض با بينندگان مفصل صحبت خواهيم كرد. اين كاملا مشخص است بر اينكه اين قضيه: إنهم ارتدوا بعدك علي أدبارهم القهقري، همانطور كه إبن أثير هم از علماي أهل سنت دارد اين ارتداد، ارتداد از ايمان نيست؛ بلكه مراد از اين ارتداد عبارت است از ترك اساسيترين سخنان نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) است كه خود إبن أثير در كتاب النهاية في غريب الحديث صراحت دارد: و في حديث القيامة و الحوض، فيقال إنهم لم يزالوا مرتدين علي أدبارهم القهقري، أي متخلفين عن بعض الواجبات و لم يرد ردة الكفر. اين صحابه كه مرتد شدند و به دوران جاهليت برگشتند، يعني از بعضي از واجبات تخلف كردهاند و قطعا ارتداد كفري نيست. النهاية في غريب الحديث، ج2، ص214 ما هم بر اين باور هستيم كه يكي از اساسيترين واجبي كه صحابه بيتوجي كردند و ترك كردند، بحث وصيت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) درباره علي (عليه السلام) و أهل بيتش بود، يعني به تعبير يكي از بزرگان اگر چنانچه خداوند در قرآن نفرموده بود: قل لا أسئلكم عليه إلا المودة في القربي. أجر رسالت را مودت في القربي قرار داده. سوره شوري/آيه 23 اگر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) نفرموده بود كه علي (عليه السلام) و حسن و حسين (عليهما السلام) طبق رواياتي كه نقل كرديم: أنا حرب لمن حاربهم و من حاربهم فقد حاربني. هر كس با اينها بناي جنگ بگذارد، با من بناي جنگ گذاشته است. اگر اصلا چيزي نگفته بود، آيا براي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) كه 23 سال تمام، تلاش شبانهروزي خود را به كار بسته براي نجات اين امت از بت پرستي، از شرك، از زير خاك زنده زنده دفن كردن، از فساد و از هرگونه آلودگيها نجات داده، آيا واقعا نتيجه زحمات نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) همين بوده؟! اگر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) فرموده بود: مردم! در حق اهل بيت من، از هرگونه بدي و دشمني و عداوت خودداري نكنيد و هرچه از دستتان بر ميآيد، عداوت در حق آنها انجام دهيد، آيا بيش از اين ميتوانستند بكنند؟! آن حادثه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، آن آقا امير المؤمنين (عليه السلام)، آن آقا امام مجتبي (عليه السلام) كه جنازهاش در روز روشن تيرباران شد، اين آقا امام حسين (عليه السلام) و روز عاشوراء، اين بچههاي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) را به اسيري بردن؛ اگر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) دستور داده بود به عداوت أهل بيت (عليهم السلام)، من گمان نميكنم بيش از اين دودمان بني اميه و قريش ميتوانستند در حق أهل بيت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بدي كنند. إن شاء الله قيامتي است و در محكمه عدل إلهي، همه شاهد محاكمه اين افرادي كه اين زمينهها را فراهم كردند، خواهيم بود. * * * * * * * آقاي هدايتي فلسفه قيام امام حسين (عليه السلام) چه بوده است؟ در چند جمله كوتاه بيان بفرمائيد. استاد حسيني قزويني در رابطه با فلسفه قيام امام حسين (عليه السلام) سخن بسيار است؛ همانطور كه بينندگان عزيز چه از شبكه سلام و چه از ساير رسانهها، اين قضايا را شنيده و ديدهاند؛ ولي من در جملهاي كوتاه و مختصر عرض كنم: بعد از رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) كه مسير امت اسلامي به انحراف رفت و آنجائي كه بايد خليفه و جانشين به حق و راهنماي مردم، كه به امر الهي، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) معين كرده بود، او را كنار زدند و افرادي كه آشنايي آنچناني با معارف اسلامي نداشتند، سر كار آمدند و باعث شد آنچه كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در طول 23 سال زحمت كشيده بود و در جامعه إحياء كرده بود، به نام سنت، دست خوش تغيير شد و اينها در اثر گذشت زمان ولو در همان 25 سال (خانهنشيني امير المؤمنين (عليه السلام) ) يا 50 سال (فاصله رحلت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) تا روز عاشوراء) به قدري دستخوش تغيير شد كه آقا امام حسين (عليه السلام) ديد هيچگونه صبر و تحمل امكان پذير نيست. من يك روايتي را نقل ميكنم از صحيح بخاري و صحيح مسلم و عمدة القاري از عمران بن حصين، نقل ميكنند كه وقتي آقا امير المؤمنين (عليه السلام) در بصره نماز جماعت خواندند، ايشان ميگويد: قد ذكرني هذا صلاة محمد أو قال: صلي بنا صلاة محمد. اين نماز علي، ياد آور نماز رسول اكرم است. صحيح بخاري، ج1، ص200، ح784ـ صحيح مسلم، ج1، ص191، ح393ـ عمده القاري شرح صحيح البخاري للعيني، ج6، ص59 اين جمله خيلي پرمعنا است و خيلي پيام دارد. يعني اين صحابهاي كه با رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) نماز خوانده بودند، ميديدند نمازي كه در جامعه آن روز به پا ميشود با نماز رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) سنخيت ندارد و نماز امير المؤمنين (عليه السلام) است كه با نماز رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) سنخيت دارد. يك تعبيري دارد جناب شافعي، رهبر شافعيها در كتاب الأم از وههب بن كيسان نقل ميكند: كل سنن رسول الله (صلي الله عليه و سلم) قد غيرت حتي الصلاة. تمام سنت رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) در جامعه دست خوش تغيير و تحريف شده؛ حتي نماز واجب. الأم للشافعي، ج1، ص269 يك تعبيري نقل ميكند از وهب كه اگر اصحاب رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) برخيزند و بيايند اعمال شما را ببينند، جز اينكه شما رو به قبله ميايستيد، ديگر هيچ اثري از آثار زمان رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) در ميان شما نخواهند ديد. از اينجا پي توان بردن كه در دريا چه طوفان است وقتي كه نماز يا سنت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) اينچنين تغيير مييابد و جناب وهب بن كيسان صراحت دارد و خود عمران بن حصين نماز امير المؤمنين (عليه السلام) را يادآور نماز رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) ميداند، خوب مشخص است در اين موقعيت و بحران، وظيفه آقا امام حسين (عليه السلام) است كه بيمهابا برخيزد و با إهداء خون خودش و اسارت عزيزانش، پرده از روي چهره نفاق دودمان بني اميه بردارد. دودمان بني اميهاي كه خود را خليفه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) و نماينده مردم و بلكه خليفه خدا ميدانستند. خيلي جالب است كه حتي حجاج بن يوسف ثقفي هم به يك مرحلهاي رسيده كه ميگويد: إني لا أعمل إلا بوحي. من هر كاري ميكنم، از بالا جبرئيل براي من وحي ميفرستد و من طبق وحي كارهايم را انجام ميدهم. تاريخ مدينه دمشق لإبن عساكر، ج12، ص160 إن خبر السماء لم ينقطع عن الخليفة الأموي. خبر آسمان از دودمان بني اميه و خلفاي بني اميه قطع نشده است. تهذيب تاريخ دمشق، ج4، ص72 يعني همانطوري كه در رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بر ايشان وحي ميشد، براي بني اميه هم از بالا وحي ميشود و اينها بدون وحي حركت نميكنند. آقا امام حسين (عليه السلام) با قيامش، اين لباس قداستي كه بر بدن درندگان بني اميه شده بود، اين لباس را كند و چهره واقعي يزيد و دودمان يزيد را براي مردم كاملا معرفي كرد و مردم متوجه شدند كه قضيه غير از آني است كه دودمان بني اميه در بالاي منبر براي آنها بيان ميكنند. * * * * * * * سؤالات بينندگان سؤال: اگر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) امروز حضور داشتند، چه كاري را در اولويت قرار ميدادند؟ جواب: مشخص است كه رسالت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) إحياء شريعت و إحياء مردم است. قرآن صراحت دارد در سوره انفال آيه 24: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ اي كساني كه ايمان آورديد! دعوت خدا و رسول خدا را اجابت كنيد كه شما را دعوت ميكنند براي چيزي كه حيات شما در آن است. يعني وقتي كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بيايد و إن شاء الله روزي كه حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بيايد، مردم را از مرده دلي و توجه به ماديت و دلمردگي نجات ميدهد، مردم را هم به حيات مادي دنيوي و هم رفاه ميرساند، به طوريكه وقتي ايشان ظهور ميكند، مردم از نظر رفاه به مرحلهاي ميرسند كه حتي فقيري پيدا نميشود كه مردم زكات واجبشان را به او بدهند؛ از نظر امنيت به مرحلهاي ميرسد كه اگر يك زن به تنهائي از غرب عالم بخواهد به شرق عالم برود، كسي متعرض او نميشود؛ يا آنچنان امنيت ايجاد ميشود كه گرگ و ميش با هم در يك آبشخور آب ميخورند و گرگ را جرأت تعرض به ميش و نه ميش ترسي از گرگ دارد؛ اين يك نكته. نكته ديگر اينكه در سوره جمعه آيه 2 ميفرمايد: هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آَيَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ خدايي كه پيامبري را از خود مردم برگزيد تا اينكه آيات خدا را بر مردم قرائت كند و از هرگونه آلودگي و وابستگي به نفس اماره و گناه و معصيت پاك كند و از نظر مسائل علمي و فرهنگي به مرحلهاي برساند كه نمونهاي در تاريخ بشري براي آن نباشد. پس اگر آقا رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بخواهد بيايد، مردم و جامعه را به مرحلهاي ميرساند كه بالاترين مرحله كمال و ايده آل بشري است. * * * * * * * سؤال: از پاكستان تماس ميگيرم، نميدانم روز دهم ماه محرم فردا است يا پس فردا؟ چون ايام ايران و پاكستان فرق ميكند. جواب: آنچه مسلم است، روز عاشوراء شنبه است؛ چون پاكستان با ايران هم افق است و چنانچه روز شنبه را روز عاشوراء بگيرند، قطعا به احتياط نزديكتر است. البته چنانچه حكومت پاكستان رسما اعلام كند كه روز يكشنبه روز عاشوراء است، بر شيعيان هم لازم است از حكومت تبعيت كنند و همان روز را روز عاشوراء بگيرند. اينكه چه روزي باشد مهم نيست. آنچه كه مهم است، نحوه برگزاري مراسم عزاداري ماست و نحوه إظهار عشق و إرادت ماست به سرور آزادگان آقا سيد الشهدا (عليه السلام) و إحياء داشتن اين روز و مرام و اهداف ايشان است. * * * * * * * آقاي هدايتي چون مكرر ميشنويم درباره روزه عاشوراء، شنوندگان عزيز دقت كنند كه به اتفاق فقهاء، روزه اين روز كراهت دارد. بني اميه اين روز را چون پيروز شدند، روزه گرفتند و فقهاء فرمودند كه در اين روز، تا ظهر چيزي نخورند و در عصر، با تربت امام حسين (عليه السلام) افطار كنند و روزهاي ديگر مستحب است. لطفا در اين زمينه آنچه لازم است توضيح بدهيد. استاد حسيني قزويني بسياري از أهل سنت روزه روز عاشوراء را مستحب ميدانند و اين هم به خاطر بدعتي است كه دودمان بني اميه گذاشتند، به خاطر پيروزي كه در روز عاشوراء سال 61 هجري داشتند و ما در زيارت عاشوراء ميخوانيم: أللهم إن هذا يوم تبركت به بنو أمية. بني اميه اين روز را روز مباركي براي خودشان قرار دادند. ولي فقهاي شيعه به أجمعهم، روزه اين روز را مكروه ميدانند و حتي بعضي حرام ميدانند و روزه گرفتن در روز عاشوراء صحيح نيست؛ ولو بخاطر تشبه به أعداء عصمت و طهارت (عليهم السلام) باشد. اگر فرصتي باشد، مدارك شيعه و سني را در رابطه با روزه روز عاشوراء در يك جلسه مطرح خواهيم كرد. ادلهاي كه برادران أهل سنت در اين رابطه مطرح ميكنند، كاملا ضعيف است يا سندا يا دلالتا و يا آنچه كه جامعه اسلامي آن روز بوده و ائمه و أهل بيت (عليهم السلام) نسبت به اين روز داشتند، روزه اين روز، مرضي خداوند و أهل بيت (عليهم السلام) نيست. * * * * * * * سؤال: عزاداري به سبك فعلي و با پيراهن مشكي، آيا از زمان بعد از شهادت امام حسين (عليه السلام) اتفاق افتاده است يا از چه تاريخ ديگري؟ جواب: قبلا هم عرض كردهايم كه اولين گريه كننده و عزادار براي امام حسين (عليه السلام)، خود حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) و حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و ام سلمه بودند و اولين عزاداري در كربلاي معلي، روز يازدهم محرم در كنار اجساد مطهر شهداء، توسط جناب حضرت زينب (سلام الله عليها) و امام سجاد (عليه السلام) انجام گرفت و دومين عزاداري بعد از ورود كاروان اسراء به كوفه، آقا امام سجاد (عليه السلام) و حضرت زينب (سلام الله عليها) و ام كلثوم (سلام الله عليها) با خواندن خطبههاي قراء و كوبنده، كوفه را به عزاخانه مبدل كردند و مردم با دست خود به سر و صورت خود ميزدند و ناله و ضجه تمام خانهها و كوچهها و خيابانهاي كوفه را فرا گرفت. سومينباري كه عزاداري رسمي شد، خطبه امام سجاد (عليه السلام) بود در شام، كه با خطبه خواندن آقا امام سجاد (عليه السلام)، آنچنان ناله و گريه و ضجه در مسجد برخواست كه يزيد وحشت كرد و به مؤذن دستور داد تا اذان بگويد و صداي امام سجاد (عليه السلام) را نگذارند به گوش مردم برسد. تاريخ الطبري، ج4، ص353 عزاداري چهارمي كه عزاداري رسمي بود، أهل بيت (عليهم السلام) بعد از برگشتن به مدينه منوره، در آنجا مفصل آقا امام سجاد (عليه السلام) و حضرت زينب (سلام الله عليها) تمام قضايا را نقل كردند و مردم مدينه سراپا در گريه و ناله و شيون و ضجه بودند. صورة الحسين في الوجدان شعبي، ص265 ائمه (عليهم السلام)، آقا امام سجاد (عليه السلام)، امام باقر (عليه السلام)، امام صادق (عليه السلام)، امام كاظم (عليه السلام)، امام رضا (عليه السلام) و هر كدام از ايشان، كه امكان بود در خانههاي خود يا بعضي در روزهاي عرفه، اين عزاداري را داشتند. در سال 252 هجري توسط معز الدولة، كاملا عزاي عمومي و تعطيل عمومي اعلام شد و مردم به صورت سينه زنان با لباس سياه در خيابانها آمدند و عزاداري امام حسين (عليه السلام) را به پا كردند. در سال 307 هجري در آفريقا در ماه محرم، معز بن باديس، لشكريان خود را به قتل شيعيان دستور داد و أهل سنت را در اين امر آزاد گذاشت و در آنجا مسائل خيلي مفصلي انجام شد؛ ولي شيعيان به مساجد و حسينيهها رفتند و عزاداري امام حسين (عليه السلام) را انجام دادند. الكامل لإبن أثير، ج9، ص 294 اين قضايا كاملا مشخص بوده و بعد از فروپاشي دودمان بني العباس و روي كار آمدن مغول، اينها به كشورهاي اسلامي و شهرهاي شيعهنشين، براي عزاداري امام حسين (عليه السلام) آزادي ويژهاي دادند. البته ما در اينجا گلايهاي داريم كه بعضي تحريفاتي در اين زمان نسبت به قضيه عاشوراء انجام دادند كه إن شاء الله اگر بنا شد آسيبهاي كربلاء و عزاداري را مطرح كنيم، اشاره خواهيم كرد. اين قضيه عزاداري رسمي براي امام حسين (عليه السلام) و ناله و شيون و به سر و سينه زدن به همين شكل از روز يازدهم عاشوراء شروع شده و به همين شكل ادامه يافته است. * * * * * * * سؤال: بنده از آمريكا تماس ميگيرم، ما چطوري ميتوانيم اين پيام كربلاء را به جوانهايمان برسانيم؛ متأسفانه جوانهاي ما اينجا ياد گرفتهاند همه دنبال شادي و خوشحالي و اوقات خوش بيهودگي و بطالت داشته باشند و مسائل را ميخواهند سطحي بنگرند. ما چطوري ميتوانيم اين پيام عميق الهي و اين پيام حضرت زينب (سلام الله عليها) را به اين جوانان بدهيم، تا بفهمند اين زندگي، آنچه كه آنها احساس ميكنند نيست؛ بلكه يك تحولي در آنها ايجاد بشود و إن شاء الله ببينيم جوانهايمان قدري رشد ميكنند؟ جواب: من به اين عزيز و ديگر عزيزان در ساير كشورها كه صداي برنامه يا ضبط برنامه را ميشنوند و ميبينند، تقاضا ميكنم كه ايام عزاداري امام حسين (عليه السلام) را همانگونه كه در ايران بوده و هست، در آنجا هم انجام دهند؛ ولو اينكه دو يا سه خانوده هستيد. يا اگر يك خانواده هم هستيد، شبكههايي كه عزاداري امام حسين (عليه السلام) را پخش ميكنند، بچهها را دور خودتان جمع كنيد. دوستان خود را جمع كنيد، يك اطعامي بدهيد براي امام حسين (عليه السلام) و بخاطر خداوند تا اينكه اين قضيه عزاداري را حفظ كنيد و بتوانيد همين 4، 5 نفري گريه كنيد و سينه بزنيد؛ قضايا و اهداف عاشوراء را براي بچههايتان بصورت قصه تعريف كنيد؛ تلاش كنيد و نگذاريد اينها از امام حسين (عليه السلام) جدا بشوند و اگر چنانچه بچههايتان با امام حسين (عليه السلام)، ولو پيوند ضعيفي داشته باشند و با يك سينه زدن ارادتشان را نشان بدهند، إن شاء الله آنان با همين ارتباط، با نظر ولائي آقا امام حسين (عليه السلام) از سقوط در منجلاب فساد نجات پيدا ميكنند. * * * * * * * سؤال: در رابطه با قمهزني ميخواستم بپرسم كه آيا از اول حرام بوده يا حلال بوده؟ چرا نظر علماي فعلي با علماي قديم فرق ميكند. اين را توضيح دهيد. جواب: هر كسي آنچه كه برايش واجب است، تبعيت از مرجع تقليد عصر خودش است. بر فرض اگر مرحوم شيخ انصاري (ره)، 200 سال قبل، يك نظري ميداد، اين براي شيعيان زمان ما حجت نيست، هر كس از هر مرجعي تقليد ميكند، از دفتر مراجع فعلي سؤال كند و فتوايشان را جويا شود. من نظر شخصي خودم را ميگويم و كاري با نظر مراجع بزرگوار تقليد و علماء ندارم، الآن حتي اگر قمه زني را يك امر مقدسي بدانيم، ولي وقتي ميبينيم از اين عمل ما، وهابيت سوء استفاده ميكنند و در سايتهاي متعدد وهابيت، قمه زنيهاي شيعيان را ميگذارند و به عنوان اينكه اينها عقل ندارند و يا قمه زني يك طفل كوچك را گذاشتهاند و تعابير خيلي وقيح و زشت بكار ميبرند و اين عمل به يك عمل ضد تبليغي تبديل شده؛ لذا با توجه به اينكه دشمنان شيعه، حداكثر سوء استفاده را از اين قضيه ميكنند و تحريك عواطف بعضيها را نسبت به شيعه انجام ميدهند، اين امر، امروز در جامعه صحيح نيست و بايد يك جامعهاي باشد كه تالي فاسدي نداشته باشد و واقعا موجب وهن مذهب نشود. قطعاً مادامي كه هيچ ضرري براي بدن نداشته باشد، هيچ اشكالي ندارد؛ همانطوري كه فقهاي قديم ما نظر داشتند. باز هم ميگويم كه عزيزان از هر كجاي دنيا كه هستند و از هر مرجعي كه تقليد ميكنند، با تماس يا ارتباط با سايت يا دفتر آن مرجع (تلفن، فكس، اينترنت)، نظرشان را جويا شوند و نظر آنان حجت است نه نظر بنده. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: جواد -
تاريخ: 05 بهمن 86 - 00:00:00
سارعوا الي مغفره من ربكم و جنه عرضها السموات... |
2 |
نام و نام خانوادگي: سوران -
تاريخ: 23 خرداد 87 - 00:00:00
سلام : حضرت حسين(رضي) با خون خود پرچم اسلام را قرمز و به دست ما داد تا به سينه دشمن بکوبيم اما شيعيان آن را سياه کرده اند و به سينه خود مي کوبند چرا؟؟؟؟؟ ما اهل سنت و جماعت در روز عاشور و تاسوعا روزه مي گيريم اما شما در آن روز بهترين غذا را مي خوريد چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جواب نظر: جناب سوران ! اگر به ادعاي شما ، امام حسين پرچم قرمز به دست شما داده است تا آن را به سينه دشمن بكوبيد ، چرا در جنگ سي و سه روزه لبنان به جاي پشتباني از مسلمانان لبنان ، فتوي به تكفير آنان داديد و كمك كردن به آنها را حرام اعلام كرديد ؟ اگر پرچم قرمز به دست شما است ، چرا به جاي كمك كردن به مسلمانان فلسطين كه اتفاقاً هم مذهب شما نيز هستند ، به دشمن آنها يعني اسرائيل كمك ميكنيد ؟ چرا همانند حسين بن علي عليه السلام قيام نميكنيد و فلسطينيان را از چنگال يهوديان كه بيش از نيم قرن است گرفتار آن هستند ، نجات نميدهيد . آيا فقط شيعيان وظيفه دارند كه از فلسطين دفاع و با اسرائيل بجنگند ؟ آيا معناي داشتن پرچم قرمز آن است كه شصت سال در زير چكمههاي اسرائيل ذلت و خواري را تحمل كنيد ؟ آيا ميدانيد كه منشأ اين همه ذلت پذيري چيست ؟ بلي ، منشأ اين فكر نيز همانند بسياري از افكار اهل تسنن ، عمر بن الخطاب است . وي در توصيه به يكي از افرادش ميگويد : يا أبا أمية لعلك ان تخلف بعدى فأطع الامام وإن كان عبدا حبشيا ان ضربك فاصبر وان امرك بأمر فاصبر وان حرمك فاصبر وان ظلمك فاصبر وان امرك بأمر ينقص دينك فقل سمع وطاعة دمى دون ديني سن الكبري، بيهقي، ج8، ص159 . «اطاعت كن از رهبرت، ولو اين كه بندۀ حبشي باشد، اگر تو را زد، صبر كن، اگر به تو دستوري داد، صبر كن، اگر تو را از چيزي محروم كرد، صبر كن، اگر به تو ظلم كرد صبر كن، و اگر به تو دستوري داد كه دينت را نقص ميكرد، بازه بگو به روي چشم... .» اين سخن عمر آن قدر روي علماي اهل تسنن تأثير گذاشته است كه فتوي دادهاند : وأما الخروج عليهم وقتالهم فحرام بإجماع المسلمين وإن كانوا فسقة ظالمين (شرح مسلم، النووي، ج 12، ص 229 و شرح مقاصد تفتازاني، ج2، ص71 و المواقف، قاضي ايجي، ج8، ص349). «هر گونه خروج بر عليه آنها (امراء ظالم) و جنگ با آنها حرام است به اجماع مسلمين؛ هرچند كه فاسق و ظالم باشند!!!.» آيا اين است معناي پرچم سرخ به دست گرفتن ! براستي چه قدر تفاوت است ميان اين سخن عمر و بيان گهربار حسين بن علي عليه السلام كه فرمود : من رأى سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله ناكثا لعهد الله مخالفا لسنة رسول الله صلى الله عليه وآله يعمل في عباد الله بالاثم والعدوان فلم يغير عليه بفعل ولا قول كان حقا على الله أن يدخله مدخله. كسي كه حاكم ظالمي را ببيند كه حرام خدا را حلال ميكند و حرام خدا را حلال، و با سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مخالفت ميكند؛ اما با عمل و يا سخنش سعي در تغيير آن نكند، سزاوار است كه خدا او را به جهنم بيندازد. -------------------------------- اما بحث صوم عاشورا ! اگر كمي در سايت جستجو ميكرديد ، جواب اين سؤالتان را نيز مييافتيد ، لطفاً به اين آدرس مراجعه بفرماييد : http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=56 والسلام علي من اتبع الهدي گروه پاسخ به شبهات |
3 |
نام و نام خانوادگي: سوران -
تاريخ: 15 تير 87 - 00:00:00
1- جناب شما هر کجا که گير مي کنيد سريع ميري سراغ وهابيون به ما بگوييد کدام يک از عالمان اهل سنت و جماعت همچين فتواي رو دادند که کمک به آنها حرام است 2- شما يک کشور براي ما نام ببر رهبرانشان اهل سنت و جماعت باشد يعني وهابي نباشد تا به مردم فلسطين کمک کند و يا دريغ کرده باشد ولي مثل اينکه فراموش کردي که چه کساني و مرادني از جامعه اهل سنت و جماعت دو بار بيت المقدس را فتح کردند اولين حضرت عمر رضي الله عنه و بار دوم حضرت صلاح الدين ايوبي(رحمه الله عليه) ان را فتح كردند و از چنگ صليبان خارج كردند چرا به فراموشي سپردي در ضمن بيت المقدس نبايد به شيعه و سني ربط بدهيم چون اين يعني......................خوب شما هم يه لطفي بكنيد و براي اولين بار در دنيا يك نفر شيعه بيايد و يه تيكه سرزمين را براي اسلام فتح كند آيا گناه است آيا از شيعيان را كسي مي شناسيد كه يك سرزمين رو فتح كرده باشد 3- در باره حضرت عمر (رضي الله عنه)هم سفسطه است چرا در بعضي از سفسطه هاي ديگرتون حضرت عمر(رضي الله عنه) را در مقابل شير خدا حضرت علي(رضي الله عنه) ضالمي بيرحم كردي و حضرت علي(رضي الله) را ذليل كردي در مورد اينكه به كتاب اشاره كردي بسيار خوب است من كتاب رو در دسترس ندارم ولي هر جا كه باشد سراغش ميرم براي آن هم جوابتان را خواهم داد البته شما بايد بدانيد كه حضرت عمر چه سرزمينهاي را فتح كردند اگر اين گفته شما سفسطه نباشد چطور باور مي كنيد كسي كه اينهمه براي اسلام جنگيده حالا چطور باور كنيم كه همچين حرفي را زده باشد بشكست عمـــــر پشت هژبران عجــم را بـــربـــــاد فنــــا داد رگ ريشـــه جـــم را اين عـربده بر غصب خلافت زعلي نيست بـــر آل عمـــر كينه قديــم است عجـم را جواب نظر: جناب سوران عزيز ! ما بارها در اين سايت نظرات شما را نمايش و جواب دادهايم و بارها نيز از شما سؤالاتي پرسيدهايم كه تا كنون حتي به يكي از آنها نيز جواب ندادهايد . آيا قرار است كه اين مباحث يك طرفه باشد ؟ 1 . شما يك كشور از اهل سنت و جماعت را نشان بده كه به كمك حزب الله رفته باشد ؟ 2 . آيا رهبران و مردم تمامي كشورهاي اسلامي وهابي هستند ؟ اگر چنين باشد ، واي به حال اهل سنت و جماعت !!! بلي عمر بيت المقدس را فتح كرد ؛ ولي از آن جايي كه عمر اصل حكومتش غاصبانه بوده است ، اين كارهاي وي همانند اين ميماند كه شخصي از مال دزدي صدقه بدهد . آيا صدقه وي پذيرفته خواهد شد . بهترين دليل بر عدم مشروعيت اين جنگها و فتوحات ، شركت نكردن امير المؤمنين و فرزندان آن حضرت در اين جنگها است . چرا امير المؤمنيني كه در تمامي جنگهاي زمان رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) شركت فعال داشت و پيشاپيش همه جنگ آوران پرچم اسلام را به دوش ميكشيد و پهلوانان دشمني را يكي يكي به زمين ميزد ، بعد از آن حضرت در هيچ جنگي شركت نكرد ؟ آيا نعوذ بالله، امير المؤمنين عليه السلام شجاعتش را از دست داده بود يا خلافت شيخين و اين جنگها را مشروع نميدانست ؟ |
4 |
نام و نام خانوادگي: حميد رضا احيايي -
تاريخ: 08 آبان 87 - 00:00:00
باتشكر از سايت شما و پاسخ هاي قانع كننده شما اميدواريم كه هميشه موفق باشيد درود خداوند بر عليابن ابيطالب و فرزندان بزرگوارش |
5 |
نام و نام خانوادگي: احد دهقان دهنوي -
تاريخ: 04 ارديبهشت 88 - 00:00:00
سلام عليكم شبهاي مطرح است درباره اينكه شيعه امام حسين(ع) را به كربلا’ دعوت كرد و به شهادت رساند لطفا درباره اين موضوع توضيح دهيد و همچنين مشروعيت سوگواري و عزاداري براي امم حسين چيست؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- در مورد سوال اول در آدرس ذيل پاسخ داده شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=5043 2- سوال دوم نيز در ادرس ذيل پاسخ داده شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=4087 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
6 |
نام و نام خانوادگي: ميثم س -
تاريخ: 01 مهر 88 - 00:00:00
1 _ايا خدا امام حسين عليه السلام را در کربلا ياري کرد . 2 _ چرا امام حسين اهل بيت خود به همراه اورد با انکه ميدانست دراين سفر بازگشتي نيست . 3 _ ايا امام حسين فريب مردم کوفه را خورد . جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- ياري مومنين ، هميشه به صورت جلوگيري از كشته شدن نيست ؛ بهترين ياري ، رساندن شخص به بالاترين درجات انساني است ؛ و خداوند اين مقام را به حضرت سيد الشهدا عليه السلام با شهادت و از خودگذشتگي و دستشستن از جان و مال ، اعطا نمود . 2- امام ، در بسياري از اوقات ، مامور به عمل به ظاهر است (و نه به علم غيب و اين خود يكي از سختترين امتحانات الهي است) ؛ وقتي اهل كوفه از حضرت براي سكونت در شهرشان دعوت كردند ، آن حضرت ، به صورت طبيعي ، بايد با خانواده خويش به چنين سفري ميرفتند . 3- خير ؛ آن حضرت به وظيفه خويش عمل كردهاند ؛ وظيفه آن حضرت ، ايجاد زمينه هدايت براي مردم است ؛ و ايجاد زمينه هدايت براي اهل كوفه ، با رفتن به سوي آنان و قبول دعوتشان بود . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
7 |
نام و نام خانوادگي: سيد علي -
تاريخ: 21 آبان 88 - 00:00:00
يا علي اجرتون با مولا ما آماده هر نوع همکاري هستيم |
8 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 22 آبان 88 - 00:00:00
برادر عزيز سيد علي بنده از شما يک استدعا دارم: ترجمه ترجمه ترجمه. به هر زباني که بلد هستيد. يا علي |
9 |
نام و نام خانوادگي: مهديه آقايي -
تاريخ: 15 فروردين 89 - 00:00:00
با سلام لطفا درباره شبهات و مسائلي که پيرامون حرکات و اعمال حضرت زينب (س) آمده نيز توضيح دهيد.با تشکر جواب نظر: با سلام خواهر گرامي بهتر است شبهات را به صورت دقيق (و نه كلي)مطرح كنيد ، تا به آنها پاسخ داده شود. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
10 |
نام و نام خانوادگي: منصور سليمي بني -
تاريخ: 09 تير 89 - 08:51:42
با سلام لطفآدرباره شبهات شيعيان در كتابهايشان مي گويند كه رفتن حسين به سوي اهل كوفه وحمايت نكردن كوفي ها از او و كشتن حسين سبب شد تا همه مردم مرتد شوند به جز 3 نفر پس اگر حسين آنگونه كه شيعيان مي گويند غيب مي دانست به سوي آنها نمي رفت. برايم توضيح دهيد. باتشكر. جواب نظر: با سلام دوست گرامي بهتر است در ابتدا سخن شيعه را از يك منبع معتبر نقل كنيد ، تا بعد ما پاسخگو باشيم ! البته اهل سنت شبيه اين سخن را در مورد ابوبكر و عثمان ميزنند ! 1- ميگويند وقتي رسول خدا (ص) از دنيا رفت تمام عرب به خاطر مخالفت با ابوبكر (غير از گروهي اندك)كافر شدند ! 2- ميگويند وقتي به عثمان هجوم بردند ، همه مردم جز چهار نفر دچار فتنه شدند ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |