* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 08 بهمن 1386 | تعداد بازديد: 6730 | |
پاسخ به شبهات پيرامون عزاداري براي امام حسين (عليه السلام) 03 | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: پاسخ به شبهات پيرامون عزاداري براي امام حسين (عليه السلام) 03 شبكه سلام: 4 بهمن 1386 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * استاد حسيني قزويني قبل از شروع به بحث ايام شهادت سالار شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) و أهل بيتش را به پيشگاه مقدس حضرت بقيت الله الاعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) و پويندگان راه حق و حقيقت و دلباختگان مكتب أهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) تسليت عرض ميكنم و خدا را به آبروي سرور آزادگان و أهل بيتش سوگند ميدهم جزا و پاداش ما را در اين عزاي حسيني، فرج مولايمان ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) قرار بدهد إن شاء الله. از اينكه برادر بسيار بزرگوارم جناب آقاي هدايتي امروز نتوانستند با ما همگام باشند، از بينندگان عزيز پوزش ميطلبم. ما إن شاء ا... به حول و قوه الهي بحث را شروع ميكنيم و عمده بحث إن شاء ا... تلاش ميكنيم پيرامون قيام آقا امام حسين (عليه السلام) و آنچه كه مربوط به ايام سوگواري ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) است باشد. البته بينندگان عزيز اطلاع دارند كه دشمنان أهل بيت (عليهم السلام) به ويژه وهابيت، از روزهاي بسيار دور و زمانهاي دور، تلاش بسياري كردهاند با تبليغات گسترده و هجمههاي وسيع نسبت به آقا امام حسين (عليه السلام)، در جامعه بد بيني ايجاد كنند و مردم را از عشق و علاقه و اظهار ارادت به مكتب أهل بيت (عليهم السلام) دور كنند و جمعيت را در عزاداريها و اظهار علاقه سرد كنند؛ ولي اينها كور خواندهاند، هرچه از زمان عاشوراء ميگذرد و تاريخ جلوتر ميرود، ميبينيم مراسم عزاداري سالار شهيدان، رفته رفته با شكوهتر و با عظمتتر برگزار ميشود. با آن همه تهديداتي كه وهابيت، امسال در ايام دهه عاشوراء نسبت به عزاداران دشت كربلاء داشتند، بينندگان عزيز ديدند حدود سه ميليون نفر از عراق و كشورهاي مختلف براي عرض ارادت و آستانبوسي آقا امام حسين (عليه السلام) به كربلاء آمدند و آنجا عزاداري كردند. خوب قطعا اينچنين عزاداري با شكوه و با عظمت و اين چنين گسترده، در تاريخ اسلام سابقه نداشت. براي دشمنان شيعه و دشمنان أهل بيت (عليهم السلام)، ديدن اين مناظر، الحق، دردآور است. تلاش ميكنند يا با ترور يا با ايجاد انفجارات يا تبليغات مسموم، مردم و شيعيان را نسبت به عزاداري امام حسين (عليه السلام) سرد كنند. ولي اين را بدانند هرچه اين تهديدها بيشتر شود، عشق و علاقه مردم به أهل بيت (عليهم السلام) فزونتر خواهد شد. هرچه اين كشتارها و انفجاها گستردهتر شود، علاقه و جانبازي مردم در راه اظهار ارادت و عشق به ساحت مقدس أهل بيت عصمت و طهارت (عليه السلام) به ويژه آقا امام حسين (عليه السلام) بيشتر و عميقتر و گستردهتر خواهد شد. حالا بنا است كه إن شاء ا... اتاق فرمان، سؤالاتي را كه مطرح است در مانيتورها نمايش دهند و ما به حول و قوه الهي، به ترتيب، سؤالاتي مطرح است و شبهاتي كه امروز در داخل كشور ايران و يا در كشورهاي منطقه و يا در اروپا و آمريكا مطرح است، إن شاء ا... اينها را به حول و قوه الهي و با استمداد از آقا ولي عصر (عج)، عصاره عالم وجود بپردازيم. پنج تا سؤال اتاق فرمان به نمايش گذاشتهاند. * * * * * * * سؤال: نظر أهل بيت (عليهم السلام) نسبت به روزه گرفتن روز عاشوراء را بيان كنيد و أهل سنت در روزه گرفتن روز عاشوراء چه ميگويند؟ جواب: من اين دو سؤال را اول شروع ميكنم به جواب دادن و إن شاء ا... وقتي كه سؤالها تمام شد به سؤال سوم كه نظر إبن تيميه درباره قيام امام حسين (عليه السلام) و همچنين نظر إبن تيميه نسبت به يزيد را پاسخ ميدهيم. در رابطه با سؤال اول، نظر أهل بيت عصمت و طهارت (عليه السلام) نسبت به روزه گرفتن روز عاشوراء، ما در جلسه گذشته كه با برادر بسيار بزرگوارم حجت الاسلام و المسلمين هدايتي داشتيم، آنجا من عرض كردم أهل بيت (عليهم السلام) و فقهاي شيعه، نسبت به روزه گرفتن روز عاشوراء، نظر منفي دارند و كسي مشروعيت و استحباب براي روزه گرفتن روز عاشوراء ندارند. برخي او را حرام ميدانند و برخي مكروه ميدانند. عده زيادي هم ميگويند بهتر است كه انسان از خوردن و آشاميدن خودداري كند و تا نزديكيهاي نماز عصر، مقدار خيلي اندكي غذا بخورد و اين مسائلي است كه در كتابهاي فقهي بزرگان شيعه مطرح است. ولي آنچه كه من براي بينندگان عزيز در رابطه با اين سؤال عرض كنم، إن شاء ا... هديهاي باشد به پيشگاه مولايمان و سرورمان و تاج سرمان آقا ولي عصر (عج) و ذخيرهاي براي شب اول قبر و قيامت ما باشد. مرحوم كليني رضوان الله تعالي عليه در كتاب كافي، جلد 4، صفحه 146، حدود 10 تا 12 روايت از ائمه (عليه السلام) در رابطه با روزه گرفتن روز عاشوراء بيان كرده است. روايت اول را از يكي از روات به نام نجبة بن حارث عطار ميگويد: از امام باقر (عليه السلام) از روزه گرفتن روز عاشوراء سؤال كردم، فرمود: صوم متروك بنزول شهر رمضان و المتروك بدعة، قال نجبة فسألت أبا عبد الله (عليه السلام) من بعد أبيه (عليه السلام) عن ذلك فأجابني بمثل جواب أبيه، ثم قال: أما إنه صوم يوم ما نزل به كتاب و لا جرت به سنة إلا سنة آل زياد بقتل الحسين بن علي صلوات الله عليهما. الكافي للكليني، ج4، ص146 قبل از ماه رمضان روز عاشوراء را روزه ميگرفتند؛ ولي بعد از وجوب روزه ماه رمضان ترك شد. روزه گرفتن روز عاشوراء بدعت است. بعد راوي ميگويد خدمت امام صادق (عليه السلام) مشرف شدم، از حضرت نيز همين سؤال را كردم، حضرت همان جواب پدر بزرگوارشان امام باقر (عليه السلام) را به من دادند، فرمودند: روزه روز عاشوراء يك روزهاي است كه نه كتاب خدا به آن دستور داده و نه سنت پيامبر بر او جاريست. روزه گرفتن روز عاشوراء، سنت دودمان آل زياد است كه اينها به خاطر شهادت امام حسين (عليه السلام)، به يمن پيروزي يزيد، روز عاشوراء را روزه ميگيرند. در روايت ديگري جعفر بن عيسي ميگويد: سألت الرضا (عليه السلام) عن صوم عاشورا و ما يقول الناس فيه، فقال: عن صوم إبن مرجانة تسألني، ذلك يوم صامه الأدعياء من آل زياد لقتل الحسين (عليه السلام) وهو يوم يتشأم به آل محمد (صلي الله عليه وآله) و يتشأم به أهل الاسلام و اليوم الذي يتشأم به أهل الاسلام، لا يصام و لا يتبرك به و يوم الاثنين، يوم نحس قبض الله عز وجل فيه نبيه و ما أصيب آل محمد إلا في يوم الاثنين، فتشأمنا به و تبرك به عدونا و يوم عاشورا قتل الحسين صلوات الله عليه و تبرك به إبن مرجانة و تشأم به آل محمد صلي الله عليهم، فمن صامهما أو تبرك بهما لقي الله تبارك و تعالي ممسوخ القلب و كان حشره مع الذين سنوا صومهما و التبرك بهما. از آقا امام رضا (عليه السلام) سؤال كردم: يا بن رسول الله! روزه گرفتن در روز عاشوراء چه حكمي دارد؟ حضرت فرمودند: مردم چه حكمي دارند و نظرشان چيست؟ بعد حضرت فرمود: از روزه دودمان فرزند مرجانه از من سؤال ميكني؟ اين روزي است كه زنازادگان از آل زياد به خاطر شهادت امام حسين (عليه السلام) روزه گرفتند. اين روزي است كه براي آل محمد و أهل اسلام روز ناميموني بود و روز شومي بود و اين روز، روز مباركي نيست. اين روز دوشنبهاي كه مصادف بود با روز عاشوراء، روز نحسي است. خداوند پيامبر را در اين روز قبض روح كرد و چيزي كه بر أهل بيت عصمت و طهارت (عليه السلام) به خاطر روز عاشوراء و قتل امام حسين (عليه السلام) آمده و فرزند مرجانه بر او تبرك جسته، اين روز روز شوم و روز نحسي است. هركس روز عاشوراء و روز شهادت امام حسين (عليه السلام) را روزه بگيرد، در نزد خداي عالم، فرداي قيامت منسوخ القلب محشور ميشود و محشور ميشود با دودمان يزيد و آل مرجانه كه در اين روز، روزه ميگرفتند. الكافي للكليني، ج4، ص146، ح 5 اينجا توجه بينندگان عزيز را به يك نكتهاي داخل پرانتز جلب ميكنم كه تقريبا پنجم يا ششم محرم بود، سايت أهل سنت سيستان و بلوچستان يعني سايت سني آنلاين كه سايت رسمي حوزه علميه زاهدان است، مقالهاي به قلم فردي به نام أبو خالد نوشته و در آنجا واقعا مطالب زشت و قبيح و واقعا دور از ادب و دور از شأن يك روحاني و حوزه علميه آورده كه من إن شاء ا... به بخشي از مطالب بيپايه و بياساس اين نويسنده به حول و قوه الهي اشاره خواهم كرد و اين روايت را وقتي از كتاب كافي نقل ميكند، شروع ميكند به مسخره كردن و استهزاء كردن. ميگويد مگر روز خداي عالم، روز نحس است؛ تمام روزها، روز خداوند است، ما در ميان ايام و روزها، روز نحس يا ماه و هفته نحس نداريم. گويا اين آقايان فراموش كردهاند آيه 19 سوره قمر را كه خداوند در رابطه با قوم عاد ميفرمايد: إنا أرسلنا عليهم ريحا صرصرا في يوم نحس مستمر. ما باد صرصري را (بلاي آسماني) بر قوم عاد فرستاديم در روز نحس. اينجا چگونه شد از روز عذاب قوم عاد به عنوان روز نحس بيان ميكند؟ يا در سوره فصلت، آيه 16: فأرسلنا عليهم ريحا صرصرا في ايام نحسات. ما آن باد تند را كه موجب هلاكت قوم عاد شد در روزهاي نحس بر آنها فرستاديم. اين آقاي كه ميآيد و ميگويد در ميان روزهاي خدا، نحسي ندارد. ظاهرا از فرهنگ قرآن هم بياطلاع هستند و از منطق قرآن هم دور هستند. بگذريم از اين قضيه، روايات متعددي ما داريم بر اينكه أهل بيت (عليهم السلام) روزه گرفتن روز عاشوراء را منع كردند. عن زيد النرسي قال: سمعت عبيد بن زرارة يسأل أبا عبد الله (عليه السلام) عن صوم يوم عاشورا فقال: من صامه كان حظه من صيام ذلك اليوم حظ إبن مرجانة وآل زياد، قال: قلت: و ما كان حظهم من ذلك اليوم؟ قال: النار أعاذنا الله من النار و من عمل يقرب من النار. از روزه گرفتن روز عاشوراء از امام صادق (عليه السلام) سؤال شد و فرمود: بهره هر كس كه در روز عاشوراء روزه بگيرد، بهره فرزند مرجانه عبيدالله بن زياد هست و همچنين آل زياد. عرض كردم يابن رسول الله بهره اينها در اين روز چه بود؟ فرمود: بهره اينها عبارت است از آتش جهنم. الكافي للكليني، ج4، ص147، ح6 اين خلاصهاي از نظر أهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) نسبت به روزه گرفتن روز عاشوراء. * * * * * * * سؤال: اهل سنت در مورد روزه گرفتن روز عاشوراء چه ميگويند؟ جواب: خوب ما در جلسات قبل هم اشاره كرديم كه متأسفانه در بعضي از كتابهاي روائي أهل سنت در رابطه با روزه روز عاشوراء، مطالبي دارد كه به نظر من اين مطالب وهن اسلام و جسارت به ساحت مقدس رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) هست. همان آقاي أبو خالدي كه مقاله نوشته و در رابطه با روزه روز عاشوراء بحث كرده، ايشان آمده اين تعبير را آورده كه با توجه به جايگاه روز عاشوراء، در مورد روزه آن در سنت پيامبر (صلي الله عليه و آله) تأكيد بسيار شده است و آن حضرت امت را تشويق به روزه گرفتن در اين روز نموده است كه تمامي اينها دروغ و جعلي و ساختگي است. بعد ميگويد روايتي از حضرت عبدالله بن عباس رضي الله عنه در صحيح بخاري نقل شده كه ميفرمايد: رسول الله به مدينه تشريف آوردند يهوديان را ديدند كه در روز عاشوراء روزه ميگيرند، آن حضرت فلسفه آن را سؤال كرد و يهوديان گفتند: اين روز روز مباركي است، در اين روز خداوند متعال بني اسرائيل را از دست دشمنان نجات داده، بعد آقا رسول اكرم فرمود: من از شما به موسي سزاوارتر هستم. خوب بينندگان عزيز توجه دارند بر اينكه اين قضيه كه آقا رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بيايد به مدينه، يهوديها در روز عاشوراء روزه گرفتهاند و به تبع از يهوديها روزه بگيرد و مسلمانان را دعوت كند به روزه گرفتن، به نظر ما بالاترين جسارت به ساحت مقدس نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) است كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را تابع جوّ يهوديهاي مدينه معرفي ميكنند. نبي اكرم (صلي الله عليه و آله) متأثر از فرهنگ يهوديت ميشود و به مسلمانان دستور ميدهد كه روزه بگيرند. البته بزرگان أهل سنت در اين زمينه حرفهايي دارند. جناب زين الدين عبدالرحمن بن حنبلي متوفاي 795 هجري كتابي دارد به نام لطائف المعارف، صفحه 102 ايشان هم همين تعبير را دارد كه ميگويد: ان النبي (صلي الله عليه و سلم) لما قدم المدينة و رأي صيام أهل الكتاب له و تعظيمهم له و كان يحب موافقتهم! فيما لم يؤمر به صامه و أمر الناس بصيامه و أكد الامر بصيامه و الحث عليه حتي كانوا يصومونه أطفالهم. پيامبر به مدينه آمد و ديد يهوديهاي مدينه روز عاشوراء را روزه ميگيرند و پيامبر دوست داشت كه با يهوديها هم صدا و هم نواخت بشود. به مردم دستور داد در روز عاشوراء، روزه بگيرند و تأكيد كرد و مسلمانان بچههايشان را هم دستور ميدادند در روز عاشوراء، روزه بگيرند. البته جناب إبن حجر عسقلاني هم در كتاب فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، جلد 4، صفحه 288 هم همين تعبير را ميآورد: و قد كان رسول الله يحب موافقة أهل الكتاب فيما لم يؤمر فيه بشيء. پيامبر دوست داشت با يهوديها هم صدا شود و موافقت كند در مواردي كه دستوري در اسلام براي حضرت نيامده است. البته در صحيح بخاري، جلد 4، صفحه 269، حديث 3558 همين تعبير را آورده است. دخل النبي صلي الله عليه و سلم المدينة و إذا أناس من اليهود يعظمون عاشوراء و يصومونه فقال النبي صلي الله عليه و سلم و نحن أحق بصومه فأمر بصومه. عمده القاري شرح صحيح البخاري للعيني، ج 17، ص 71 در اينجا من توجه عزيزان بيننده و جوانان عزيز أهل سنت، حتي جوانان وهابيت را كه دنبال فرا گفتن حقيقت هستند و دنبال اين هستند آنچه كه از سنت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) هست به زيبائي براي آنها روشن بشود، نه سنت بني اميه و آل زياد، توجه اين عزيزان را به دو نكته جلب ميكنم. نكته اول: ما روايات متعددي داريم در منابع شما عزيزان أهل سنت كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) دستور داده كه با يهوديها مخالفت كنيد. شما ببينيد جناب طبراني در المعجم الكبير، جلد 7، صفحه 290، حديث 7164 ميفرمايد: لا تشبهوا باليهود. مجمع الزوائد للهيثمي، ج8، ص38 ـ فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج3، ص71 ـ عمده القاري شرح صحيح البخاري للعيني، ج4، ص59 شما مسلمانان حق اينكه خودتان را شبيه يهود كنيد نداريد. چطور پيامبر (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: لا تشبهوا باليهود. بعد خود حضرت ميگويد: چون يهوديها روز عاشوراء روزه ميگيرند، شما هم روزه بگيريد. همچنين ذهبي در خلاصه مستدرك و حاكم نيشابوري در المستدرك علي الصحيحين، جلد 1، صفحه 260 از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) نقل ميكند: خالفوا اليهود فإنهم لا يصلون في خفافهم و لا نعالهم. با يهوديها مخالفت كنيد. نكته دوم: من تقاضا دارم به اين نكته عزيزان تحصيل كرده چه شيعه و چه سني توجه ويژه داشته باشند اين رواياتي كه حتي در صحيح بخاري هم آمده پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در مدينه وقتي ديدند يهوديها روزه گرفتند و دستور داد مردم روزه بگيرند، اصلا اين با واقعيت تاريخي تطبيق نميكند، چون تعبيري كه عرض كردم از جناب زين الدين حنبلي و همچنين عسقلاني، ميگويد: لما قدم المدينة. و جناب أبو خالد هم عبارتشان اين است: پيامبر (صلي الله عليه و سلم) وقتي آمد به مدينه، يهوديان را ديد. ما از اين عزيزان أهل سنت سؤال ميكنيم هجرت پيامبر (صلي الله عليه و آله) در چه ماهي بود و در چه روزي بود؟ تمام بزرگان أهل سنت و شيعه اتفاق نظر دارند بر اينكه هجرت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از مكه به مدينه در ربيع الاول صورت گرفته و دارد كه روز 18 ربيع الاول بود كه پيامبر اكرم وارد مدينه منوره شد، يعني هجرت پيامبر اكرم در 18 ربيع الاول صورت گرفته. تاريخ الطبري، ج2، ص2 ـ الكامل لإبن الأثير، ج2، ص517 ـ فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج4، ص289 ـ بحار الأنوار للمجلسي، ج19، ص40 پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ورودشان به مدينه ربيع الاول بوده. فاصله ربيع الاول تا محرم 9 ماه است، اصلا اينكه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) وقتي به مدينه تشريف آوردند، مطابق بود با محرم و روز عاشوراء و روز روزه گرفتن يهوديان، اين دروغ محض است. 9 ماه از آمدن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به مدينه تا روز عاشوراء فاصله بود. اضافه بر اين مسئله ماه در نزد يهوديان، شمسي است و ارتباطي با قمر ندارد و آنها ماههاي قمري را برايش ارزش قائل نيستند و بر مبناي سالهاي شمسي برنامه دارند؛ ولي روز عاشوراء يا روز دهم ماه، روزه ميگرفتند، ولي آقايان ظاهرا حفظت شيئاً و نسيت الفاً يك چيزي را حفظ گرفتند و هزاران چيز ديگر را فراموش كردند. بله در كتاب دائرة المعارف جناب بستاني، جلد 11، صفحه 446 دارد كه يهوديها روز دهم را روز عاشور ميدانستند، روز دهم اولين ماه سال آنها است كه عبارت است از تشرين اول، كه طبق سالهاي رومي، تشرين اول با اكتبر و آبان تطبيق ميكند. تشرين اول ميشود آبان و تشرين دوم ميشود آذر، كانون اول ميشود دي و شباط ميشود اسفند. دوباره باز فروردين اينها ميشود آذر و نيسان و اياز و حريزان و تمّوز و آب و ايلول تا ميرسد به تشرين. پس تشرين، اولين ماه از سال يهوديها است. روز دهم تشرين را آقايان روزه ميگرفتند كه اصلا ارتباطي با روز عاشوراء محرم الحرام ندارد و همچنين جناب دكتر جواد علي تعبيرشان اين است كه يهوديها روز دهم اول سالشان را روزه ميگيرند به عنوان روز كفاره و روزي كه اينها روزه ميگيرند تا از گناهان گذشته شان بري بشوند. اين مطلبي است كه در كتاب المفصل في تاريخ العرب، جلد 6، صفحه 339 و جناب صفار كه از علماي طراز اول اردن است ايشان هم مقالهاي دارد در رابطه با تحقيق روز عاشوراء، در مجله الهادي، شماره 7، صفحه 37 آنجا مفصل آمده است. پس آقايان أهل سنت روزه گرفتن روز عاشوراء را ميگويند تبعيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از يهود بوده و اين به نظر ما بالاترين جسارت به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) هست و مخالف با روايات ديگر و مخالف با حقائق هست. ولي جاي تأسفتر از اين در صحيح بخاري، جلد 2، صفحه 250 روايتي را نقل ميكند از عايشه: قالت كان يوم عاشوراء تصومه قريش في الجاهلية، و كان رسول الله يصومه، فلما قدم المدينه صامه و امر بصيامه، فلما فرض رمضان ترك يوم عاشوراء، فمن شاء صامه و من شاء تركه. روز عاشوراء روزي بود كه قريش در زمان جاهليت روزه ميگرفتند. حالا ما نميدانيم اين آقاياني كه ميگويند قريش در جاهليت روزه ميگرفتند، اين قريشِ مشرك، قريشِ غافل، قريشي كه بت ميپرستيدند، اصلا معتقد به روزه بودند يا نبودند. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم به تبع قريش روز عاشوراء را روزه ميگرفتند. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) وقتي هجرت كرد به مدينه آمد، باز روز عاشوراء را روزه ميگرفتند و دستور داد مسلمانان روزه بگيرند؛ وقتي كه روزه ماه رمضان واجب شد، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) روزه روز عاشوراء را ترك كرد و فرمود: هر كس بخواهد روزه ميگيرد و هر كس بخواهد روزه نميگيرد. صحيح بخاري، ج2، ص250، حديث2002، كتاب الصوم، باب 69، باب صيام يوم عاشوراء و ج4، ص234، باب ايام الجاهلية ـ السنن الترمذي، ج2، ص127 ـ السنن إبن داود، ج1، ص546 ـ عمده القاري شرح صحيح البخاري للعيني، ج16، ص289 حالا ما كاري نداريم بر اينكه آيا اين روايت سنداَ صحيح است. هشام بن عروه در اينجا كه از إبن قطان نقل ميكند، خود جناب ذهبي در ميزان الاعتدال، جلد 4، صفحه 301 مطالبي دارد. ما اين را بطور كلي صرف نظر ميكنيم و جالب اينكه جناب هيثمي از ابو سعيد خدري نقل ميكند بر اينكه: إن رسول الله صلي الله عليه و سلم أمر بصوم عاشوراء و كان لا يصومه. پيامبر (صلي الله عليه و سلم) دستور داده روز عاشوراء را خودتان روزه بگيريد، ولي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) به هيچ وجه روزه نميگرفتند. مجمع الزوائد للهيثمي، ج3، ص183 خيلي جالب است يعني واقعا ما 4 تا دوست اينطوري داشته باشيم، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نيازي به دشمن ندارد. خوب اگر واقعا روزه گرفتن روز عاشوراء يك امر خوب و زيبا و معروفي بود، چطور پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دستور ميدهد اين كار معروف را مسلمانان انجام بدهند، ولي خودش انجام نميدهد. * * * * * * * سؤال: نظر إبن تيميه درباره قيام امام حسين (عليه السلام) و همچنين نظر إبن تيميه نسبت به يزيد چيست؟ جواب: ما در سال گذشته ماه محرم الحرام با برادر بزرگوارم جناب آقاي هدايتي نسبت به إبن تيميه در رابطه با امام حسين (عليه السلام) و عاشوراء و دفاع ايشان از يزيد مفصل بحث كرديم و با توجه به اينكه اين نويسنده مقاله، كه آقاي أبو خالد كه حالا نام واقعي است يا نام مستعار، مطالبي آورده كه همخواني با نظرات إبن تيميه دارد و همان سخن وهابيت را در اين مقاله بال و پر دادهاند، ما يك نظر ديگري به آراء و اقوال إبن تيميه ميكنيم، نسبت به سرور آزادگان آقا امام حسين (عليه السلام). امام حسيني كه شيعه و سني، مسيحي و يهودي، حتتي زرتشتيها، حتي افرادي كه اصلا معتقد به اديان آسماني نيستند، آتشپرست و گاوپرست هستند، اينها در رابطه با امام حسين (عليه السلام) عبارتهاي زيبا و ارزنده دارند كه بينندگان عزيز ما از شبكه سلام ما اين مطالب را مفصل از زبان برادران بسيار بزرگوارم و عزيزانمان شنيدهاند، ولي آنچه كه مهم است اين است كه إبن تيميه تئورسين وهابيت، كه امروز وهابيت، نظر إبن تيميه را حتي بر نظر صحابه هم مقدم ميدارند، من گمان ميكنم بر نظر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) هم مقدم ميدارند. چند روز پيش در يكي از سايتهاي وهابي ديدم كه يكي از اين آقايان ميگويد اگر چنانچه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم از قبر زنده شود و به ما بگويد توسل به أنبياء (عليهم السلام) و اولياء اشكالي ندارد، ما از خود پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نميپذيريم. يعني معنايش اين است كه نظر إبن تيميه و محمد بن عبدالوهاب را ما بر نظر خود پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مقدم ميداريم. آن وقت با اين نظرشان، خودشان را مسلمان واقعي و اسلامشان را هم اسلام راستين محمدي (صلي الله عليه و آله) و خودشان را تابع سلف صالح ميدانند. واقعا جاي شگفتي است. نكته اول: ابن تيميه در منهاج السنة، جلد 4، صفحه 528 وقتي ميرسد به قيامهايي كه بوده، از جمله قيام امام حسين (عليه السلام)، ميگويد: فأن مفسدته أعظم من مصلحته. فساد اين كارها و قيامها بر عليه خلفاء و بزرگان و اولياء امر، از مصلحتش بيشتر است. و همچنين در جلد 4، صفحه 530 وقتي به قضيه آقا امام حسين (عليه السلام) ميرسد ميگويد: لم يكن في الخروج لا مصلحة دين و لا مصلحة دنيا، بل تمكن اولئك الظلمة الطغاة من سبط رسول الله حتي قتلوه مظلوما شهيدا و لكن في خروجه و قتله من الفساد ما لم يكن حصل لو قعد في بلده. در قيام حسين نه مصلحت براي دين اسلام بود و نه مصلحت براي دنياي مسلمانان بود. بلكه قيام حسين باعث شد يك سري ظالمان و طغات، حسين را مظلومانه شهيد كردند. اگر حسين در خانهاش مينشست و در مدينه به زندگي عادي خودش ادامه ميداد، خيلي فسادش كمتر بود و جامعه گرفتار نميشد از اين كه بيايد يك همچنين كاري را انجام بدهد. و همچنين در جلد 2، صفحه 245 يك تعبيري دارد، من تقاضا ميكنم بينندگان عزيز مخصوصا اگر جوانان عزيز أهل سنت يا جوانان تحصيلكرده وهابي، الآن اگر صداي مرا ميشنوند يا تكرار برنامه را ميبينند، اين عبارت إبن تيميه را خوب دقت كنند و منصفانه قضاوت كنند. ايشان در جلد 2، صفحه 245 تعبيري دارد: فمنما يتعلق بهذا الباب أن يعلم أن الرجل العظيم في العلم و الدين من الصحابة و التابعين و من بعدهم إلي يوم القيامة أهل البيت و غيرهم، قد يحصل منهم نوع من الإجتهاد و نوعا من الهوي الخفي. مطلبي كه بايد همگان بدانند اين است يك مرد بزرگ در علم و دين از صحابه و تابعين و از أهل بيت اينها همه گرفتار اجتهاد بودهاند و اين اجتهادي كه مقروناً بالظن، به گمان خودشان اجتهاد ميكردند و يك نوع هواي نفساني خفيفي در صحابه و تابعين بر أهل بيت بود. فعلا أهل بيت (عليهم السلام) را ميگذاريم كنار، چون در مورد أهل بيت (عليه السلام) مطالبي دارد كه سال گذشته مفصل در اينباره عرض كرديم، وقتي آقاي إبن تيميه ميآيد نسبت به صحابه و تابعين اينچنين ميگويد: در صحابه و تابعين يك نوعي از اجتهاد بوده كه مقرون به ظن و گمان و نوعي از هواهاي نفساني است؛ اگر واقعا هواي نفساني در صحابه هست، چگونه ميتوانيم صحابه را عادل بدانيم، گفتار آنها را گفتار شريعت تلقي بكنيم. پس خلاصه حرف إبن تيميه اين هست كه در قيام امام حسين (عليه السلام) جز مفسده چيز ديگري نبود؛ نه براي دين مردم مصلحتي بود و صلاحي و فايدهاي داشت و نه براي دنياي مردم. در اينجا من خيلي روشن چند فرازي از سخنان آقا امام حسين (عليه السلام) از منابع أهل سنت را عرض ميكنم كه خود سخنان آقا امام حسين (عليه السلام) جواب خيلي واضح و روشني است به آقاي إبن تيميه. آقا امام حسين (عليه السلام) در برخوردشان با اصحاب حر بن يزيد رياحي در منطقه بيزه حضرت حمد الهي كرد و ثنا گفت و فرمود: يا ايها الناس! إن رسول الله قال: من رأي سلطانا جائرا، مستحلا لحرم الله، ناكسا لعهدالله، مخالفا لسنة رسول الله، يعمل في عباد الله بالإثم و العدوان، فلم يغير عليه بفعل و لا قول، كان حقا علي الله أن يدخله مدخله، ألا و إن هؤلاء قد لزموا طاعة الشيطان و تركوا طاعة الرحمان، أظهروا الفساد و عطلوا الحدود و أحلوا حرام الله و حرموا حلاله و أنا أحق من غير. پيامبر فرمود: هركس ببيند يك حاكم ستمگري، كه حرامهاي خدا را حلال ميكند، عهد و پيمان خدا را ميشكند، حاكم جائري كه مخالف با سنت پيامبر است و در ميان بندگان به گناه و تجاوز عمل ميكند، اگر كسي همچنين حاكم جائري را ببيند، در برابر او قيام نكند و سخني نگويد، فرداي قيامت اين فردي كه در برابر حاكم ستمگر سكوت كرده، خداوند اين سكوتگر را با آن ظالم، در يك نقطه از جهنم گرفتار عذاب الهي ميكند. تاريخ الطبري، ج4، ص304 ـ الكامل لإبن الأثير،ج4، ص48، الفتوح لإبن أعصم، ج5، ص81 بعد حضرت ادامه ميدهد: مردم! يزيد و دودمان يزيد ملازم طاعت شيطان هستند، از اطاعت خداوند بيرون رفتهاند، اينها در سراسر زمين، فساد و بيبند و باري را گسترش دادهاند و حدود الهي را تعطيل كردهاند، حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال شمردهاند و من از هر كسي سزاوارتر هستم كه در برابر اين حاكم ستمگر قيام كنم. نكته دوم: اين را هم بزرگان أهل سنت همه نقل كردهاند، مخصوصا آقاي ذهبي در سير أعلام النبلاء، تاريخ الإسلام و ديگر كتابها آوردهاند كه آقا امام حسين (عليه السلام) در سرزمين كربلاء فرمودند: ألا ترون الحق لا يعمل به و الباطل لا يتناهي عنه، ليرغب المؤمن في لقاء الله، فإني لا أري الموت إلا السعادة و الحياة مع الظالمين إلا برما. آيا نميبينيد كه در اين جامعه به حق عمل نميشود و از باطل كناره گيري نميشود، تا اينكه مؤمن در لقاي خداوند رغبت پيدا كند و من مرگ و شهادت در برابر خروج و قيام نسبت به حاكم جائر را، جز سعادت نميبينم و زندگي در اين جامعه خفقانآور و دور از حق و آلوده به باطل، جز ننگ چيزي ديگري نيست. المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص115ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص192 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج3، ص310 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج5، ص12 ـ تاريخ مدينه دمشق لإبن عساكر، ج14، ص217 نكته سوم: در تاريخ طبري آمده است كه امام حسين (عليه السلام) در روز عاشوراء فرمود: فأنا الحسين بن علي و إبن فاطمه بنت رسول الله صلي الله عليه و سلم، نفسي مع أنفسكم و أهلي مع أهليكم، فلكم في أسوة. من حسين، فرزند علي و فرزند فاطمه دختر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) هستم. الان جان من با جان شماست و أهل بيت من با أهل بيت شماست و من براي همه شما الگو هستم، شما بايد زندگي مرا الگو براي خودتان قرار بدهيد. تاريخ الطبري، ج4، ص304 جالب اين است كه عباس محمود عقاد در كتاب أبو الشهداء يك تعبير زيبائي دارد، ميگويد: و خير لبني الانسان أضمر أن يكون فيهم خلق كخلق الحسين الذي أغضب يزيد بن معاويه علي أن يكون جميع بني الانسان علي ذالك الخلق. بودن انساني همانند حسين مايه افتخار انسانيت هست و مايه آبرو براي همگان هست. اينها نشانگر اين هست كه سخن آقاي إبن تيميه يك سخن واهي و بياساس و بيمايه است. حتي همه بزرگان، حتي من ديدهام خطيب جمعه زاهدان در هفته گذشته در نماز جمعه سخنان زيبائي داشتند، گرچه نسبت به بعضي از فرازهاي او ما اشكال داريم. مطالبي كه با واقعيت تاريخ تطبيق نميكند فرمودند، ولي ايشان صراحتا گفتند: قيام امام حسين (عليه السلام) بايد براي ما الگو باشد، آقا امام حسين (عليه السلام) در كربلاء اگر قيام نميكردند دين به خطر ميافتاد، اسلام به خطر ميافتاد. اينها عبارتي است كه تمام أهل سنت اين عبارت را دارند كه اگر قيام امام حسين (عليه السلام) نبود، نه أهل سنت امروز اين گرايش اسلامي را داشتند و نه شيعه. دودمان بني اميه هدفشان نابودي اسلام و حذف نام نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) از منارهها و از مأذنهها بوده، چون دودمان بني اميه، همان دودمان شجره ملعونه در قرآن هستند كه اينها هشت سال جنگ تمام عيار با اسلام و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) داشتند و در فتح مكه مجبوراً و در زير شمشير بران مسلمانان، بالاجبار و بالظاهر اسلام آوردند؛ ولي آمدند با شيطنتهايي كه داشتند در كمتر از نيم قرن خودشان را به رياست رساندند و همان عقدههاي بدر، حنين و خيبر را از اسلام و مسلمين گرفتند و اينها اگر چنانچه واقعا حكومتشان دو قرن ادامه داشت، ديگر از اسلام خبري نبود؛ ولي قيام آقا امام حسين (عليه السلام)، اسلام را از چنگال درندگان دودمان بني اميه نجات داد و براي هميشه اين اسلام را بيمه فرمودند. * * * * * * * سؤال: إبن تيميه در مورد اقدام يزيد نسبت به شهادت امام حسين (عليه السلام) چه توجيهي دارد؟ جواب: البته اين قصه سر دراز دارد. ما سال گذشته هم در اين مورد سخن گفتيم؛ ولي خلاصه سخن إبن تيميه در اين زمينه روي چند محور دور ميزند. اول ميگويد: إن يزيد لم يظهر الرضا بقتله و أنه أظهر الألم لقتله والله أعلم بسريرته و قد علم لم يأمر بقتله إبتداء. اصلا يزيد راضي به قتل حسين نبود. وقتي شنيد حسين كشته شده اظهار ناراحتي كرد و يزيد بن معاويه اصلا دستور كشتن حسين را هم نداد. رأس الحسين، ص207 ـ منهاج السنه، ج4، ص530 ـ ج2، ص241 حتي ميگويد يزيد اصلا دستور نداده بود أهل بيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را به شام ببرند. به قول يكي از بزرگان، أهل بيت امام حسين (عليه السلام) رفته بودند به شام براي هواخوري و سياحت؛ چون در كربلاء، هواخوري و سياحتي نداشتند؛ رفته بودند آنجا سياحت بكنند و هوا بخورند. و تعبير متعدد ديگري كه ايشان نسبت به اين قضيه دارند، يا اصلا يزيد بن معاويه خودش يك مجتهد بود، آدم مجتهد اگر بخواهد اجتهاد بكند و اشتباهي هم بكند، در حقيقت يك پاداشي هم دارد. يعني نظر إبن تيميه اين است كه قضيه يزيد نسبت به آقا امام حسين (عليه السلام) يك اجتهاد بوده، نه تنها گناهي نكرده، بلكه پاداشي هم برده. و همچنين در جلد 2، صفحه 226 ميگويد: لم يسب للحسين حريما، بل أكرم أهل بيته. يزيد أهل بيت حسين را براي اسارت نبرد؛ بلكه أهل بيت او را خيلي احترام كرد. يعني برده بود شام براي هواخوري و سياحت و داشت اكرام ميكرد. در رابطه با اينكه آيا يزيد دستور قتل امام حسين (عليه السلام) را داده يا نداده، اجازه بدهيد من در اينجا يك گلايهاي از عزيزان أهل سنت داشته باشم و حتي من به دقت صحبتهاي نماز جمعه هفته گذشته زاهدان را به دقت گوش كردم، صحبتهاي سال گذشته شان را من داشتم، همچنين ساير عزيزاني كه در رابطه با امام حسين (عليه السلام) و يزيد صحبت كردهاند، گويا تمام اين كارهاي خلاف در كربلاء را يا به عهده عبيدالله بن زياد يا عمر سعد يا شمر مياندازند و من كم ديدم يا نديدم آقايان صراحتا بگويند كه يزيد قاتل امام حسين (عليه السلام) بوده، و يزيد دستور قتل امام حسين (عليه السلام) را داده است. اخيرا هم ديدم كه وهابيها، كتابهاي متعددي نوشتهاند در تبرئه يزيد از قتل آقا امام حسين (عليه السلام). در اينجا من توجه بينندگان عزيز را به چند نكته اساسي جلب ميكنم كه تمام جناياتي كه در كربلاء انجام گرفت، تمام اينها به دستور شخص يزيد بن معاويه بوده و بس. شما ببينيد الكامل إبن اثير، جلد 4، صفحه 15 و تاريخ اليعقوبي، جلد 2، صفحه 241 و الإمامة و السياسه، صفحه 175، نامهاي كه يزيد نوشته به مروان، ميگويد: أشدد يدك بالحسين، فلا يخرج حتي يبايع، فإن أبي فاضرب عنقه. خوب بچسبيد به حسين تا بيعت كند و اگر بيعت نكرد گردنش را بزنيد. آيا اين دستور قتل و شهادت امام حسين (عليه السلام) نيست؟! يا عبارتي كه الكامل إبن اثير، جلد 4، صفحه 140 نقل ميكند، عبيدالله بن زياد را بعضي شماتت ميكردند كه بيچاره تو دست خود را به خون فرزند پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) آلوده كردي، گفت: فقال عبيدالله بن زياد: أما قتلي الحسين، فإنه أشار إلي يزيد بقتله أو قتلي، فأختار قتله. من كه حسين را كشتم، به دستور خود يزيد بوده، به من گفت يا حسين را بكش يا تو را ميكشم؛ من هم براي اينكه كشته نشوم، حسين را كشتم. جناب شبراوي در الإتحاف بحب الأشراف، صفحه 62 ميگويد: لا يشك عاقل أن يزيد بن معاويه هو قاتل الحسين، لأنه هو الذي ندب عبيدالله بن زياد لقتل الحسين هيچ عاقلي شك ندارد كه يزيد بن معاويه قاتل حسين است و او بود كه عبيد الله بن زياد را واداشت به قتل حسين. و جناب إبن عماد حنبلي صاحب كتاب شذرات الذهب، جلد 1، صفحه 68 از كتابهاي معتبر أهل سنت هست، جناب تفتازاني نقل ميكند و ميگويد: إتفقوا علي جواز اللعن علي من قتل الحسين أو أمر به أو أجازه أو رضي به، والحق إن رضي يزيد في قتل الحسين، و إستبشاره بذلك، إهانته أهل بيت رسول الله مما تواتر معناه، فنحن لا نتوقف في شأنه، بل و في كفره و إيمانه، لعنة الله عليه و علي أنصاره و أعوانه. أهل سنت اتفاق نظر دارند كه جائز است لعن كنيم قاتل حسين را و كسي كه دستور داده و اجازه داده و راضي شده. حق اين است كه رضايت يزيد به كشتن حسين و خوشحال شدن يزيد از شهادت حسين و اهانت يزيد نسبت به أهل بيت رسول خدا، اين مسئله است كه از نظر معنا متواتر است و ما به هيچ وجه درباره يزيد هيچ تأملي نداريم، بلكه هيچ شكي در كفر يزيد هم نداريم. لعنت خدا بر يزيد و بر أنصار يزيد و بر أعوان يزيد. اين را هم عرض كنم كه ذهبي از استوانههاي علمي أهل سنت هست، ميگويد: قتل يوم حرة من حملة القرآن سبعمائة، لما فعل يزيد بأهل المدينة ما فعل و قتل الحسين و إخوته و آله و شرب يزيد الخمر و إرتكب أشياء منكرة، بغضه الناس و خرج عليه غير واحد و لم يبارك الله في عمره. يزيد آن جنايتي كه در حق أهل مدينه كرد كه هفتصد تن از مهاجرين و انصار را به قتل رساند و بيش از هزار فرزند نا مشروع در مدينه در قضيه حره بوجود آمد و و همچنين حسين و برادران و آل او را كشت و همچنين شراب خوردن يزيد و كارهاي زشتي كه از يزيد صورت گرفت، مردم او را دشمن ميداشتند، افراد زيادي در برابر او قيام كردند و خداوند عالم در عمر يزيد هيچ بركتي قرار نداد. تاريخ الإسلام للذهبي، ج5، ص30، قضاياي حوادث سال 61 هجري ـ مسند احمد، ج4، ص55 * * * * * * * سوال: به جز إبن تيميه در ميان علماي أهل تسنن چه كساني تحليل غير منصفانه از قيام امام حسين (عليه السلام) كردند و يا يزيد را نيز مسئول ندانستند و يا لعن بر يزيد را جائز ندانستند؟ و سؤال دوم من اينكه عقيده إبن تيميه در مورد حجاج بن يوسف ثقفي و ديگر خلفاي اموي كه قاتل امام چهارم و امام پنجم هستند، مانند وليد بن عبدالملك و ابراهيم بن وليد چه بوده؟ پاسخ: بله هستند افراد تقريبا محدودي نه خيلي زياد، كه اينها لعن يزيد را جائز نميدانند. خود وهابيها در اين 10، 15 سال اخير كتابهاي متعددي نوشتهاند، بعضي اساتيد دانشگاههاي قطر و كويت كتابهايي در اين هفت هشت سال اخير نوشتهاند و در آنجا تحليلي دارند در حرمت لعن يزيد بن معاويه و همچنين ابو حامد غزالي، صاحب احياء العلوم، تقريبا من جمله افرادي است كه لعن يزيد را جائز نميداند و ميگويد لعن يزيد كاملا اشكال دارد و ما نبايد به يزيد لعنت بكنيم. سال گذشته در نماز جمعه يكي از شهرهاي استان هرمزگان، يك اطلاعيهاي پخش كردند مبني بر حرمت لعن يزيد بن معاويه. ما هم چيزي نميگوئيم نسبت به كساني كه از يزيد دفاع ميكنند يا نظر خوشي دارند نسبت به او، خدا را قسم ميدهيم به آبروي امام حسين (عليه السلام) آنها را با يزيد محشور كند و ما را هم با أهل بيت عصمت و طهارت (عليه السلام) كه افتخار حمايت از اينها را داريم. حالا اگر آنها واقعا معتقدند، چون إبن تيميه هم ميگويد يزيد گناهي كرده و از كجا معلوم حسناتي نداشته باشد بر اينكه گناهانش را از بين ببرد، خوب اگر اين ملاك باشد، فرعون هم كارهاي خوبي انجام داده، نمرود هم كارهاي خوب انجام داده يا بعضي افراد ملحد، مگر صدام كارهاي خوبي انجام نداده، اگر ملاك اين باشد ما ديگر نبايد در در دنيا به كسي بگوئيم بد است. إن شاء ا... در رابطه با نظر إبن تيميه در مورد حجاج بن يوسف ثقفي و ساير خلفاء عرض خواهيم كرد. گرچه در صحبتي كه امروز خدمت عزيزان عرض كردم إبن تيميه صراحت دارد در مورد خلفاء كه تمام اينها جزو اولياء هستند و جزو ولي امر هستند و كسي حق قيام در برابر اينها را ندارد. هر كس در برابر خلفاي بني اميه و بني عباس قيام كرده، ضررش بيش از منفعتش بوده و لذا ايشان صراحتا هرگونه مخالفت با حكام بني اميه و حكام بني مروان را كاملا غير جائز ميشمارد و ميگويد ما به هيچ وجه نبايد در اين زمينه قيام بكنيم. منهاج السنه لإبن تيمية، ج4، ص528 و ج4، ص530 * * * * * * * سؤال: بعد از اينكه امام حسين (عليه السلام) به دست يزيد به شهادت رسيد، گفتند كه حاكم مصر آمد به خونخواهي امام حسين (عليه السلام) برخيزد و وقتي آمد با يزيد روبهرو شد، يزيد نامهاي داشت از پدر حاكم مصر، ميخواستم بدانم صحت دارد كه نوشته بود و سفارش كرده بود به معاويه و معاويه به يزيد كه اولاد حضرت علي (عليه السلام) را بكشند و به شهادت برسانند؟ پاسخ: خير ما همچنين چيزي نداريم كه حاكم مصر براي خونخواهي امام حسين (عليه السلام) آمده باشد، بلكه آن زمان مصر جزو حكومت اسلامي بوده و حاكم مستقلي نداشته. مصر تقريبا در زمان ابوبكر و اوائل حكومت عمر فتح شد و جزو دائره حكومت اسلامي بود، از طرف معاويه و يزيد در آنجا حاكمي بوده كه خود آقا امير المؤمنين (عليه السلام) هم آقاي مالك اشتر را به عنوان حاكم و استاندار فرستاد كه متأسفانه معاويه او را مسموم كردند. * * * * * * * سؤال: سؤالي داشتم راجع به مختار ثقفي، اين انتقامي كه از آل يزيد و آل مروان گرفت، آيا اين را به عنوان يك خليفه قبول دارند كه يك همچنين كاري انجام شد يا نه؟ اگر يزيد خليفه بود پس مختار چه ميشود؟ ميخواستم كمي در اينباره توضيح بدهيد. پاسخ: در رابطه با قضيه مختار ثقفي حديث و سخن خيلي زياد هست؛ ولي ما بايد دو مسئله را در مورد او با هم تفكيك كنيم. يكي اينكه اين عملي كه از مختار صادر شد در خارج و تمام قاتلان امام حسين (عليه السلام) و ظالمين را به كيفر رساند، اين را قطعا شكي نداريم كه مرضي خداوند عالم هست، مرضي أهل بيت (عليهم السلام) هم بوده و مايه چشم روشني أهل بيت (عليهم السلام) بوده، حتي ما داريم در تاريخ شيعه و سني، وقتي آمدند به مدينه به آقا امام سجاد (عليه السلام) خبر دادند كه يابن رسول الله، آيا خبر داريد كه در كوفه چه خبر هست؟ مختار در كوفه قيام كرده و تمام كساني را كه در شهادت پدر بزرگوارتان سهيم بودند به كيفر رسانده، إبن سعد را كشته، عبيدالله بن زياد را كشته، و داشت گزارش ميداد، مي گويند آقا امام سجاد (عليه السلام) فرمود: آيا حرمله قاتل برادر شير خوارهام را به كيفر رسانده يا نه؟ راوي ميگويد من بيخبر هستم. بعد از اينكه چند ساعتي گذشت نفر دومي آمد و آقا امام سجاد (عليه السلام) سر سفره بودند، بشارت داد به آقا امام سجاد (عليه السلام) كه ما شنيديم يا بوديم در كوفه كه حرمله را هم به كيفر رساندند، آقا امام سجاد (عليه السلام) در همان سر سفره به سجده افتادند و خدا را بر اين كار مختار ثقفي شكر كردند. حالا اينكه چگونه آقا امام سجاد (عليه السلام) نسبت به شهادت علي اصغر (عليه السلام) متأثر بوده يا نبوده، اين يك بحث طولاني دارد، حتي من ديدم يكي از مورخين بزرگ آمريكائي هست به نام ويل دورانت تعبيري اينچنيني دارد: اگر تمام كارهايي كه لشگريان يزيد در كربلاء كردن قابل توجيه باشد، شهادت طفل شيرخواره امام حسين (عليه السلام) قابل توجيه نيست. شهادت و كشتن اين كودك آن هم به آنچنان وضعي، قلب هر شنونده را به درد ميآورد. در تاريخ آمده است: وقتي آقا امام حسين (عليه السلام) به زينب كبري (س) فرمود: فرزندم را بدهيد من از او خداحافظي بكنم، قبل از اينكه لبهاي امام حسين (عليه السلام) به گونههاي علي اصغر (عليه السلام) برسد، تير حرمله بر حلقوم علي اصغر (عليه السلام) وارد شد و قلب آقا امام حسين (عليه السلام) واقعا كباب شد. و در همانجا بود كه بعضي از مقتلنويسان نوشتهاند: هاتفي صدا زد: صبرا لك يا حسين، دعه فإن له مرضعة في الجنة. حسين، خداوند بر قلبت صبر بدهد و او را به ما واگذار كن، ما يك دايه مهرباني در بهشت براي علي اصغر (عليه السلام) تهيه ديده ايم. خوب اين كار مختار، مرضي أهل بيت (عليهم السلام) بوده؛ ولي اينكه آمد خدمت آقا امام سجاد (عليه السلام) و خواست اذن بگيرد براي قيام، آقا امام سجاد (عليه السلام) اذن ندادند، كه اين اذن ندادن يا جنبه سياسي داشته و نميخواستند تقيةً روي اين قضيه باشد يا معتقد به مشروعيت قيام در آن لحظه نبودند و بعد آمد نزد محمد حنفيه، فرزند ديگر آقا امير المؤمنين (عليه السلام)، يك اجازهاي گرفت و قيام كرد. نسبت به مختار ما درود ميفرستيم و طلب مغفرت ميكنيم و إن شاء ا... كه شفاعت آقا امام حسين (عليه السلام) بر او برسد؛ ولي اينكه قيام ايشان براي اسلام و دين بود يا نه، اين براي ما خيلي روشن نيست. * * * * * * * سؤال: در قضيه روزه عاشوراء فرموديد برادران أهل سنت چنين اتهامي به رسول الله وارد كردند كه ايشان فرمودند شما روزه بگيريد و خودشان نميگرفتند. من فكر ميكنم برادران فراموش كردهاند كه در قرآن كريم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) أسوه حسنه معرفي شدهاند و برداشت بنده اين است كه هر كاري رسول الله ميكنند شما بكنيد و هركاري نميكنند شما نكنيد. نميدانم برادران تناقض اين آيه را با اين مطلب در نظر دارند كه اين مطلب را بيان ميكنند يا نه؟ پاسخ: الحق كه سخن زيبائي فرموديد. آنان ميگويند كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) چنين دستور داد، ولي خود انجام نداد، ولي قر آن ميگويد پيامبر (صلي الله عليه و آله) أسوه حسنه است. * * * * * * * سؤال: شما فرموديد كه أهل سنت در تريبونها لعن يزيد ملعون را نميكنند، بنده سراغ دارم كه عدهاي از برادران أهل سنت در مراسم سينهزني امام حسين (عليه السلام) حضور پيدا ميكنند و يزيد را لعن ميكنند و ميخواستم بدانم كه اين دو دستگي در أهل سنت نشانه چيست؟ پاسخ: بله بنده هم عقيدهام بر اين است كه بعضي در كردستان، اروميه، خلخال و در جاهاي زيادي ما ديديم حتي در خود زاهدان و بندرعباس كه عده زيادي از برادران أهل سنت ميآيند و در عزاداري امام حسين (عليه السلام) شركت ميكنند؛ همانند شيعيان سينه ميزنند و گريه ميكنند و حتي براي امام حسين (عليه السلام) و روز تاسوعا نذر ميكنند، ما حساب اينها را از حساب أهل سنت و وهابيت جدا ميدانيم. البته اگر أهل سنت، روي نظر فقهي و علماي خود عملي را انجام ميدهند و توانائي اجتهاد ندارند، قطعا گناهشان و وزر و وبالشان به عهده علمائي است كه اينچنين فتوا ميدهند و آنها را از أهل بيت (عليهم السلام) جدا ميكنند. حرف ما نسبت به آن أهل سنتي است كه به تبع وهابيت، اين حرفها را در مقالههايشان ميزنند. بنده خودم هم صحبتهاي جناب عبدالحميد را در نماز جمعه هفته گذشته از اينترنت گرفتم و گوش كردم كه 90 درصد حرفهايش، اساسي و زيبا بود كه از ايشان تشكر ميكنيم و چند مورد از حرفهايش خلاف واقع است و ما از ايشان گلايه داريم؛ ولي عبارت ايشان خيلي محترمانه و مؤدبانه است و ميگويد اگر ما در عزاي امام حسين (عليه السلام) شركت نميكنيم يا لباس سياه نميپوشيم، به خاطر اينكه برداشت ما از سنت اين هست و عزيزان شيعه ما برداشتشان چيز ديگري هست و ما اين حرف منطقي را استقبال ميكنيم و صد مرحبا و آفرين ميگوئيم و اين مقالهاي كه به نام أبو خالد در همان سايتي كه زير نظر جناب عبد الحميد است گذاشته شده، ما اين صاحب مقاله را آدم منحرف و وهابي و مخالف أهل بيت (عليهم السلام) و حرفهاي او را حرفاي بياساس و بيپايه و دروغ و افتراء ميدانيم، حتي ايشان با كمال وقاحت و بيحيائي ميآيد عبارتي از فقهاي شيعه نقل ميكند و بعد ميگويد اين نظر شيعيان، نه شرعا و نه عقلا درست نيست. يعني تمام بزرگان و فقهاي شيعه را و تمام نظراتشان را خلاف عقل و اينها را غير عاقل معرفي ميكند. قطعا اين عزيز به آئينه نگاه كرده و چهره خود را مشاهده كرده و بعد آمده نام خودش را بر علما و فقهاي شيعه گذاشته است. * * * * * * * سؤال: در سوره آل عمران وقتي خداوند ميفرمايد اگر كسي از خداوند و پيامبر اطاعت نكند، كافر هستند، ميخواستم بدانم آيا ميتوانيم اينها را أهل كفر بدانيم و لعن بكنيم؟ پاسخ: در مورد آيه مورد سؤال، ما قائل به تعبد هستيم، اگر در روايتي صحيح، نسبت به كسي لعن آمده باشد ما هم لعن ميكنيم و اگر نيامده باشد، ما به صورت كلي لعن ميكنيم؛ مثلا ميگوئيم: اللهم اللعن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علي ذلك. خدايا تمام دشمنان أهل بيت (عليهم السلام) را گرفتار لعنت كن. ولي نام از يك فرد بخصوصه نميبريم، فردي كه در روايات ما از آنها نام برده نشده است. * * * * * * * سؤال: ملازاده: امام حسين (عليه السلام) و يزيد كه با هم پسر عمو بودند و دعوا داشتند، يزيد به اعتقادات امام حسين (عليه السلام) نزديك بود و شما اين حرفها را يك تنه به ميدان ميرويد. آيا حسين به حرفهاي شما معتقد بود؟ و إلا چرا ميخواست برود و با يزيد ملاقات كند؟ چرا ميخواست برود و در ميان لشگريان يزيد بجنگد؟ پاسخ: جناب آقاي ملازاده فرمودند كه يزيد به اعتقادات امام حسين (عليه السلام) نزديكتر بوده، خوب ما حرفي نداريم، خداوند حضرتعالي را كه از يزيد دفاع ميكنيد، فرداي قيامت با يزيد محشور كند و ما هم كه از امام حسين (عليه السلام) دفاع ميكنيم، خدا هم به آبروي امام حسين (عليه السلام) ما را با امام حسين (عليه السلام) محشور كند. من بارها و بارها گفتهام و ميگويم و از تمامي اساتيد دانشگاه و حوزه أهل سنت ميخواهم كه بيائيد با هم دوستانه و بدون غرض و خصومت صحبت كنيم و مشكلات را حل بكنيم. * * * * * * * سؤال: در حال حاضر علمائي هستند كه فتوا دادهاند كه زنجيرزني با قمهزني حرام ميباشد، به خاطر اينكه وهن به مذهب ميباشد و ضرر به جسم ميزند، آيا نظر شما هم همين است؟ ما چگونه بايد با أهل سنت رفتار كنيم در حالي كه آنان ما را رافضي ميدانند و فحش ميدهند؟ پاسخ: عزيزان در هر كجاي دنيا كه هستند ميتوانند با سايت آقايان مراجع عظام تقليد تماس بگيرند و آنچه كه براي شما حجت هست نظر مرجع تقليد شما هست نه نظر بنده و هدايتي و ديگري و علماي قبل. شما ميتوانيد در سايت www.shia.com وارد شويد و سايت تمام مراجع تقليد آنجا هست، از مرجع تقليدتان سؤال كنيد و هر جوابي كه مرجع تقليدتان دادند، همان جواب برايتان حجت هست. ما اگر پيرو ائمه عصمت و طهارت (عليه السلام) هستيم، كسي كه از زبانش يا حسين و يا الله خارج ميشود، يا زهرا ميگويد، اين زبان را نبايد به فحش آلوده كند. آقا اميرالمومنين (عليه السلام) نسبت به معاويه فرمود: إني أكره لكم أن تكونوا سبابين و لكنكم لو وصفتم أعمالهم و ذكرتم حالهم، كان أصوب في القول و أبلغ في العذر. من دوست ندارم شما به معاويه فحش بدهيد.فقط حقائق كارهاي معاويه را به مردم بگوئيد، مردم را روشن كنيد و اعمال و كردار معاويه و لشگريانش را به مردم بازگو كنيد نه اينكه فحش بدهيد. نهج البلاغه، خطبه 206 من از عزيزان تقاضا دارم كه نه تنها به أهل سنت فحش ندهند بلكه اگر زماني يك ناداني به شما فحش داد، طبق دستور قرآن: وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا به اهانت او با اهانت پاسخ ندهيد. بگوئيد ما سلامتي شما را از خداوند خواستاريم. سوره فرقان/آيه 63 وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا و اگر از كنار يك كار يا عمل ناشايستي عبور كردند كريمانه عبور كنيد. سوره فرقان/آيه 72 و ما با إسوه قرار دادن قرآن و نبي مكرم و أهل بيت (عليهم السلام) هيچگونه فحش و ناسزا هم نميگوئيم، حتي بنده به وهابيها هم در طول اين دو سالي كه عزيزان برنامههاي بنده را در شبكه سلام ديدهاند، من نهايت تعمد را داشتهام، حتي به وهابيها هم كوچكترين اهانتي را نكنم، حتي نسبت به إبن تيميه كه حرفهاي ايشان را نقد كرديم. * * * * * * * سؤال: اگر امام حسين (عليه السلام) ميدانستند كه شهيد ميشوند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم به ايشان اطلاع داده بودند اين موضوع را، چرا زن و بچه خود را هم با خود بردند؟ آيا سابقه داشته كه در جنگهاي اسلامي كه اين همه زن و بچه را با خود ببرند يا نه؟ پاسخ: اين سوال را در جلسه بعد حتما جواب خواهيم داد، چون در اين جلسه وقت كم است؛ ولي خلاصه جواب اين است: در آن زمان وسائل تبليغي نبود و رسانهها و روزنامهها نبود و بودن أهل بيت امام حسين (عليه السلام) در كربلاء و رفتن به اسارت در كوفه، سخنرانيهاي أهل بيت (عليهم السلام) مردم را روشن كرد و عليه حكومت مردم را بسيج كرد و همچنين در شام مردم شورش به پا كردند و در هر شهري كه أهل بيت (عليهم السلام) قدم گذاشتند، به عنوان وسيله تبليغاتي و رسانه رساي آن روز، صداي آقا امام حسين (عليه السلام) و هدف ايشان و مقصد امام حسين (عليه السلام) را براي مردم بيان كردند و جنايات دودمان بني اميه را براي مردم روشن كرد. اگر روشنگري أهل بيت امام حسين (عليه السلام) نبود، شايد دودمان يزيد، قيام امام حسين (عليه السلام) و شهادت او را در كربلاء يا توجيه ميكردند يا به طور ديگري براي مردم وارونه ميكردند. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: محسن شمعي -
تاريخ: 25 بهمن 86 - 00:00:00
سلام العليكمخداوند همه شما فعالان دراين امر رابا پيامبر وآلش محشور كند ان شاءالله.با تشكر ويژه از آقاي دكتر قزويني.اميدوارم تبليغات درمورد اسلام شيعه روزبه روز گسترده تر بشود ان شاءالله. |
2 |
نام و نام خانوادگي: سعيد خليلي -
تاريخ: 04 تير 87 - 00:00:00
به حق علي خدا خيرتان بدهد كه اگر امثال شما نباشند اين نامردمان همه چيز را كتمان ميكنند |
3 |
نام و نام خانوادگي: محمد رضا كشاورز -
تاريخ: 25 آذر 87 - 00:00:00
با سلام بر شما و تمامي ياران صديق امام زمان عج الله تعالي فرجه دوست عزيز سعيد خليلي راست گفتي. اگر سكوت كنيم و عزاداري نكنيم شهادت امام حسين را هم انكار مي كنند تا مبادا كه به چهره ي اميرالمومنينشان يزيد(به قول امام غزالي) فرزند مرد رشيد اسلام حضرت معاويه لكه ي ننگي بيافتد. تمام ناراحتي آنها از عزاداري هاي ماست. چون سوالي را در ذهن بيننده ايجاد مي كند كه نبايد... |
4 |
نام و نام خانوادگي: محمد مرزوق -
تاريخ: 11 دي 87 - 00:00:00
سلام برمحقق بزرگوار جناب آقاي حسيني خدا شماوامثال شما رابراي اسلام نگهدارد. من که يک مستبصر هستم واقعا ازراهنمودهاي شما کمال استفاده رانمودم. مطالب شما کاملا منطقي است. آناني که دنبال سعادتند راه جزپيروي ازاهلبيت ندارند. |
5 |
نام و نام خانوادگي: مهران -
تاريخ: 01 شهريور 88 - 00:00:00
سلام عليكم جناب قزويني لطف كنيد و ديگر اين همه از كنار هم چيدن مطالب ابن كثير و ابن ابي الحديد و ابن حجر مكي و عسقلاني لذت نبريد . بابا به چه زباني به شما بگوييم اين آقايان اصلا از نظر بزرگان اهل سنت و نه وهابيت مسلمان حساب نمي شوند چه برسد به اين كه جزو راويان حديث باشند اگر دليلي داريد از قرآن وسنت استدلال كنيد اين كه بگوييد روي فلاني عن فلاني عن صادق عن ابيه عن ابيه عن ابيه عن ابا عبد الله كه عزاداري براي ما چنين فضيلت دارد وچنان !!!كه نمي شود. دلايل شما به هيچ وجه متقن و شرعي نيست ولي مي خواهيد با آسمان ريسمان بافتن وماجراي شهادت عثمان(رض) و اختلاف خيالي صحابه باهم و خيلي مبهمات ديگر بياييد ودر آخر بگوييد كه من نمي دانم عزاداري وقمه زني و كباده كشي و دمبك ودهل وسنج زدن در روز عاشورا جايز است يا نه ..مردم بروند و از اينترنت استفتاء کنند .جنابعالي بايد صراحتا بگوييد که آيا بدعت و نوآوري در دين رسول الله درست است يا نه؟ آيا چهل روز براي 1400سال پيش گريبان دريدن و کشور 75000000مليون نفري ايران را به تعطيلي کشاندن و ميلياردها تومان هزينه براي اعلان عزا در دين مصطفي(ص) هست يا نه؟آيا پيامبر براي نور ديده خود يعني سيد الشهدا حمزه (ع) که عموي بزرگوارشان و دژ فولادين اسلام ويد الله حقيقي بود و با آن طرز فجيع کشته شد عزاداري کردند و کارناوالهاي نصراني را براي عزا بسيج کردند يا نه؟ که شما الان به تقليد از خچ پرستان مسيحي داريد کارناوال به راه مي اندازيد وپول نفت بي زبان را خرج هيئت و اعلان عزا و شکم پر کردن ثروتمندان مي کنيد اگر واقعا نيت خيرات داريد به فقرا بدهيد که الا ما شاالله ايران کم فقير ندارد . خلاصه کلام چرا نمي خواهيد گردن بلند تخطي از سنت نبوي را که اکثر علماي شما صاحب چنين گردني هستند را کمي در مقابل شريعت خم کنيد آخر کينه از اصحاب به چه قيمتي ؟ تا کي مي خواهيد اختراع کنيد و به نام اسلام به مردم ساده بفروشيد ؟ تا کي مي خواهيد روي بدعت و دروغ سرمايه گزاري کنيد ؟ آيا وقت آن نشده تا حداقل جلوي تورم کارهايتان را بگيريد ؟ چون اگر از بدعت گزاري دست برداريد در واقع مي توانيد ترمز بريده اعمالتان را کمي فشار داده و به قهقرا نرويد........... والسلام جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- فرمودهايد «جناب قزويني لطف كنيد و ديگر اين همه از كنار هم چيدن مطالب ابن كثير و ابن ابي الحديد و ابن حجر مكي و عسقلاني لذت نبريد . بابا به چه زباني به شما بگوييم اين آقايان اصلا از نظر بزرگان اهل سنت و نه وهابيت مسلمان حساب نمي شوند چه برسد به اين كه جزو راويان حديث باشند» اين جمله شما ، به خوبي بيانگر سطح بالاي علمي و ديني شما است كه نه تنها افراد ذكر شده را عالم نميدانيد ، بلكه مسلمان هم نميدانيد ! ابن حجر عسقلاني ، معروفترين شارح صحيح بخاري ، از بزرگترين علماي رجال اهل سنت ، و مجدد قرن خود به نظر اهل سنت است ! حال شما او را كافر معرفي ميكنيد ! آيا ميدانيد طبق روايات اهل سنت (و حتي ابن تيميه) اگر كسي يك مسلمان را كافر بداند ، خود او كافر ميشود ؟ 2- در مورد بدعت ؛ قطعا بدعت (يا آنچه شما اسم آن را نوآوري گذاشتهايد) در دين ، حرام است و باطل ! اما اگر در نو آوري در دين نباشد ، كار پسنديده اياست . در مورد عزاداري ، آيا در كتب اهل سنت ، از جمله مسند احمد بن حنبل اين روايت را ديدهايد كه همسران رسول خدا (ص) براي رحلت آن حضرت ، به صورت و سينه خود زدند ؟! حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أَبِى ثنا يَعْقُوبُ قال ثنا أَبِى عَنِ بن إِسْحَاقَ قال حدثني يحيى بن عَبَّادِ بن عبد اللَّهِ بن الزُّبَيْرِ عن أبيه عَبَّادٍ قال سمعت عَائِشَةَ تَقُولُ مَاتَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم بين سحري وَنَحْرِى وفي دولتي ... قُبِضَ وهو في حجري ثُمَّ وَضَعْتُ رَأْسَهُ على وِسَادَةٍ وَقُمْتُ أَلْتَدِمُ مع النِّسَاءِ واضرب وجهي مسند أحمد بن حنبل ج 6 ص 274 ش 26391 3- فرمودهايد «آيا پيامبر براي نور ديده خود يعني سيد الشهدا حمزه (ع) که عموي بزرگوارشان و دژ فولادين اسلام ويد الله حقيقي بود و با آن طرز فجيع کشته شد عزاداري کردند و کارناوالهاي نصراني را براي عزا بسيج کردند يا نه؟» جالب است كه بدانيد به اقرار اهل سنت ، صحابه در مقابل رسول خدا (ص) براي حضرت حمزه عليه السلام نوحه خواني كردهاند و باز طبق روايات اهل سنت ، رسم چنين شد كه اگر خواستند براي كسي عزاداري كنند ، در ابتدا روضه حضرت حمزه ميخواندند : رواه أبو يعلى باسنادين رجال أحدهما رجال الصحيح وعن ابن عباس قال لما رجع رسول الله صلى الله عليه وسلم من أحد بكت نساء الأنصار على شهدائهم فبلغ ذلك النبي صلى الله عليه وسلم فقال لكن حمزة لا بواكي له فرجعت الأنصار فقلن لنسائهم لا تبكين أحدا حتى تبدأن بحمزة قال فذاك فيهم إلى اليوم لا يبكين ميتا إلا بدأن بحمزة مجمع الزوائد ج 6 ص 120 ولما عاد النبي إلى المدينة سمع النوح على قتلى الأنصار ، قال : ( لكن حمزة لا بواكي له ) . فسمع الأنصار فأمروا نساءهم أن يندبن حمزة قبل قتلاهم ، ففعلن ذلك ، قال الواقدي : فلم يزلن يبدأن بالندب لحمزة حتى الآن . اسد الغابة ج 2 ص 68 فإن نساء المدينة لا يندبن موتاهن حتى يندبن حمزة وإلى يومنا هذا المستدرك على الصحيحين ج 1 ص 537 و... 4- فرمودهايد « که شما الان به تقليد از خچ پرستان مسيحي داريد کارناوال به راه مي اندازيد...» لابد به نظر شما ، صحابه و رسول خدا (ص) نيز به تقليد از مسيحيان اينگونه عزاداري كردهاند ؟ 5- در مورد بدعت گذاري ، طبق روايت صحيح بخاري اولين كسي كه بدعت گذاشت ، عمر بود كه در مورد نماز تروايح گفت «ونعمت البدعة هذه»! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |