* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 29 تير 1385 | تعداد بازديد: 2575 | |
وهابيت از منظر عقل و شرع ـ تاريخچه وهابيت 02 | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: وهابيت از منظر عقل و شرع ـ تاريخچه وهابيت 02 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * پاسخ به سوالات [سؤالات پرسيده شده است] استاد حسيني قزويني [در رابطه با تحريف قرآن و كتاب فصل الخطاب] از جناب عمر بن خطاب نقل ميكنند كه در زمان رسول اكرم (صلي الله عليه و آله)، سوره أحزاب به اندازه سوره بقره بود: عن حذيفة قال: قال لي عمر بن الخطاب: كم تعدون سورة الأحزاب؟ قلت: ثنتين أو ثلاثا و سبعين، قال: إن كانت لتقارب سورة البقرة و إن كان فيها لآية الرجم. يعني 286 آيه داشت. پس حدود 200 آيه ديگر كجا رفته است؟! از حذيفه و عايشه و أبيّ بن كعب هم مانند اين موارد نقل شده است. الدر المنثور للسيوطي، ج5، ص180 ـ فتح القدير للشوكاني، ج4، ص259 ـ المستدرك علي الصحيحين الحاكم النيشابوري، ج2، ص415 و ج4، ص359 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج6، ص6 ـ مسند احمد بن حنبل، ج5، ص132 ـ السنن الكبرى للبيهقي، ج8، ص211 ـ فتح الباري لإبن حجر العسقلاني، ج9، ص58 ـ المصنف لعبد الرزاق الصنعاني، ج3، ص365 ـ السنن الكبرى للنسائي، ج4، ص271 ـ صحيح ابن حبان، ج10، ص273 ـ المعجم الأوسط للطبراني، ج4، ص332 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج2، ص480 ـ تفسير السمرقندي، ج3، ص73 ـ نواسخ القرآن لإبن الجوزي، ص36 ـ تفسير القرطبي، ج2، ص63 ـ تفسير إبن كثير، ج3، ص473 ـ الإتقان في علوم القرآن للسيوطي، ج2، ص66 ـ تفسير الآلوسي، ج21، ص142 اين مسائلي است كه خود آقايان أهل سنت در رابطه با تحريف قرآن در منابع خودشان دارند. همچنين طبق حرف جناب عمر، دو سوم قرآن حذف شده است. اين آقايان هر جوابي كه از اين روايات دادند، ما هم ياد ميگيريم و در رابطه با كتاب فصل الخطاب همان جواب را ميدهيم. [در رابطه با كتاب التحفة الإثني عشرية آقاي دهلوي] كتاب التحفة الإثني عشرية آقاي دهلوي، كتاب نيست؛ بلكه فحشنامه است و مطالب نيمه علمي و روايات را در غالب فحش و إهانت و إفتراء به شيعه گفته است. مرحوم مير حامد حسين (ره) هم در كتاب عبقات الأنوار في إمامة الأئمة الأطهار مشت ايشان را باز كرده و تاكنون هم وهابيها پاسخي به اين كتاب ندادهاند. أخيراً هم اين كتاب با شرح مفصل و توضيحات زياد توسط حضرت آيت الله ميلاني به نام نفحات الأزهار در 20 جلد چاپ شده است. كساني كه التحفة الإثني عشرية ديدهاند، لطف كنند جواب شبهات اين كتاب را در كتاب عبقات الأنوار ببينند و بعد قضاوت كنند. [چرا نام أبوبكر و عمر را بدون احترام ذكر ميكنيد] من مقيد هستم وقتي نام اينها را ميبرم، با كلمه جناب ذكر كنم. من معتقدم هرگونه اهانت و جسارت به مقدسات أهل سنت يا به افراد مورد احترام أهل سنت گناه نابخشودني است و خودم را هم ملتزم به اين مسئله ميدانم و إن شاء الله تا آخر به اين مسئله ملتزم باشم. * * * * * * * آقاي هدايتي سوال شده است كه چرا در اين آيه: وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ سوره ق/آيه16 از نحن استفاده شده است و نفرموده است أنا ؟ استاد حسيني قزويني قرآن، كلام إلهي است و در بعضي آيات آمده است: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ سوره حجر/آيه9 و در بعضي آيات با متكلم وحده آمده است: إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً سوره بقره/آيه30 إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ سوره بقره/آيه30 اين مسائل بستگي دارد به موارد ويژهاي كه خداوند در مقام تجليل و تعظيم مقام شامخ ألوهيت خويش دارد. در جايي كه حالت تشريفاتي دارد، با صيغه متكلم مع الغير آمده است. در بعضي از جاها كه حالت اقتدار و حاكميت دارد، با صيغه متكلم وحده آمده است. * * * * * * * آقاي هدايتي به عنوان جمعبندي، خلاصهاي از گذشته و حال فرقه وهابيت را براي ما بيان كنيد. استاد حسيني قزويني فعاليت وهابيت به عنوان يك فرقه و مكتب در سال 698 هجري در منطقه شامات آغاز شد و با مرگ إبن تيميه در سال 728 هجري در زندان قلعه دمشق، اين افكار فراموش شد. تا اينكه دودمان سعودي با همكاري محمد بن عبد الوهاب در سال 1157 هجري با نبردهاي خونين در منطقه حجاز و سواحل خليج فارس، توانستند بر آنجا مسلط شوند. دودمان سعودي در يك دوره حدوداً 75 ساله، قدرت را در اختيار داشتند و در سال 1233 يا 1234 هجري، آخرين حاكم وهابيت به نام عبد الله سعود توسط دولت عثماني دستگير شد و در استانبول به دار آويخته شد. وهابيت حدود 80 سال را در عزلت گذرانيدند و به كشورهاي همسايه فراري شدند. گرچه در رياض، دودمان آل سعود بعضاً طلوع و أفول موقتي داشتند. محمد بن سعود ـ اولين حاكم دودمان وهابيت ـ از سال 1157 هجري تا سال 1179 هجري عبد العزيز ـ پسر محمد بن آل سعود ـ تا سال 1218 هجري سعود بن عبد العزيز تا سال 1229 هجري عبد الله بن سعود تا سال 1234 هجري بعد از اينكه تا 80 سال از دولت سعودي خبري نبود، عبد العزيز بن عبد الرحمن ـ از نوادههاي محمد بن سعود ـ از كويت به حجاز آمد و در منطقه نجد، با تكيه بر كمكهاي بيدريغ انگليسيها و فرانسويها، 20 سال مبارزه كرد و توانست كشور جديدي به نام عربستان سعودي تأسيس كند و كشور حجاز تبديل به عربستان سعودي شد. عبد العزيز تا سال 1373 هجري ملك سعود ـ فرزند عبد العزيز ـ تا سال 1388 هجري ملك فيصل ـ برادر ملك سعود ـ تا سال 1395 هجري ملك خالد تا سال 1402 هجري ملك فهد تا سال 1426 هجري ملك عبد الله (الآن) در دوران ملك فيصل بود كه قبرستان بقيع، آثار شهداء اُحد و آثار زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) كه در بقيع بودند، ويران شد. الآن هم در جهان، افكار وهابي، عمدتا از عربستان سعودي منتشر ميشود. اينها هم الآن دو دسته هستند: يكسري اصلاحطلبان به رهبري ملك عبد الله هستند و يكسري هم راديكالها مانند نائب و ديگران هستند و قضيه القاعده و كشتارهاي اخير در عربستان سعودي هم به خاطر اختلافات دروني بين اين دو گروه است. همين اختلافات باعث شد كه در همين كشور عربستان سعودي، شيعيان در اين سالهاي اخير، رشد بالنده و حضور فعالي داشته باشند. آمار جديدي كه از آمار شيعيان عربستان سعودي دارم اين است كه بين 30٪ تا 33٪ مردم عربستان سعودي شيعه هستند. ولي با كمال تأسف، وقتي از مفتيان وهابي إستفتاء كرده بودند: آيا يك معلم شيعه اجازه دارد در دبيرستانهاي عربستان سعودي تدريس كند؟ جواب دادند: خير؛ يك معلم و دبير با اعتقاد به شيعهگري، حق تدريس در مدارس عربستان سعودي را ندارد. * * * * * * * آقاي هدايتي وظيفه امروز ما در مقابل وهابيت چيست و بايد چه كارهايي را انجام بدهيم و در اولويت بگذاريم؟ استاد حسيني قزويني من عقيدهام بر اين است كه اگر بتوانيم راه گفتوگو با وهابيت را باز كنيم و شيعه را به آنگونهاي كه هست معرفي كنيم، بهتر است. در ماه رجب سال گذشته كه حدود 50 نفر از علماء أهل سنت زاهدان به عمره رجبيه آمده بودند به مكه مكرمه، جلسهاي با مسئوليت خودم ميان اينها و بعضي از اساتيد وهابيت برگزار كردم. يكي از برادران أهل سنت گفت: ما در ايران در هر كتابخانه شيعه ميرويم، كتابهاي شيعه و سني وجود دارد. ولي وقتي به اينجا آمديم، نه در مدينه يك كتاب شيعي ديديم و نه در مكه و متأسفانه هر كتابي كه بر ضد شيعه نوشته شده است، همهاش إفتراء و ناسزا است. اين چيزهايي كه شما در اين كتابها آوردهايد، همهاش دروغ و إفتراء است و شيعيان اينچنين عقائدي را ندارند. لذا اگر بتوانيم با آنها اينچنين جلساتي را برگزار كنيم، ـ عمومي يا خصوصي ـ مخصوصا در رسانههاي بين المللي و حقايق شيعه را مطرح كنيم و آنها هم عقايد شيعه را از زبان شيعه بشنوند، نه از قول آقاي دهلوي و إبن تيميه و دكتر قِفاري و امثال اينها كه مغرضانه، حقايق شيعه را مخفي ميكنند و إفترائاتي را ميبندند و به نام شيعه در كشورشان منتشر ميكنند. به نظر من اگر بتوانيم اين حقايق را اينگونه مطرح كنيم، به نتايج بهتري ميرسيم. بنده خودم در اينگونه جلسات، نتايج زيادي ديدهام و حداقل اين بود كه بدبينيشان نسبت به شيعه برطرف شده است. بايد در رابطه با تندروهايشان هم بگوييم كه آنطور كه آنها عقايد شيعه را تصور ميكنند نيست و حقايق، غير آن است كه آنها بيان ميكنند. * * * * * * * سوالات بينندگان سوال: در روايات آمده است كه مثلاً برخي از مسيحيان و يهوديان، سؤالاتي را در زمان خلفاء مطرح ميكردند و آنها نميتوانستند پاسخ بدهند و وقتي به حضرت علي (عليه السلام) مراجعه ميكردند، جواب خود را دريافت ميكردند. آيا اينگونه روايات صحيح است؟ جواب: از اين روايات زياد داريم. ولي بايد مفصلتر از اين بحث شود. بله، در روايات آمده است كه آنها ميآمدند از خلفاء سؤال ميكردند و خلفاء هم از جواب دادن عاجز بودند يا اينكه كساني سؤال ميكردند كه ميخواستند از اسلام برگردند و خلفاء نميتوانستند جواب بدهند و برخي از صحابه كه در صحنه بودند، آنها را به حضرت علي (عليه السلام) ارجاع ميدادند و ايشان هم جواب ميداد. در كتاب مجمع الزوائد هيثمي و المعجم الكبير طبراني و تاريخ طبري و الكامل إبن أثير آمده است. ولي بايد از نظر سند بررسي شود كه آيا ميتوان به مضمون آنها ملتزم شد يا نه؟ * * * * * * * سوال: وهابيت ميگويند اگر 4 شيعه را به قتل برسانيد، به بهشت ميرويد. در اين مورد توضيح بدهيد. جواب: در گذشته از اينگونه مسائل بود كه فتوا بر كفر شيعه ميدادند. حتي آقاي نوح أفندي ـ از مفتيان تركيه ـ فتوا داد: من قتل رافضيا واحداً وجبت له الجنة. العقود الدرية في تنقيح الفتاوى الحامدية، ج1، ص102 أخيراً هم در عبارات زرقاوي، اين مطالب به صورت اشارهاي آمده است كه فتوا به وجوب جهاد بر ضد شيعه داد و كشتن شيعه را مساوي با رضايت خداوند و ورود به بهشت دانست. بعضي از تندروهايي كه در پاكستان هستند، در سيديهايي كه أخيراً به دست ما رسيده است، فتوا دادهاند كه كشتن شيعه، نه تنها لازم است، بلكه واجب است و رضايت خدا را جلب ميكند. اين تندروهاي وهابي، در گذشته و حال، اينچنين بودهاند. البته خود إبن تيميه و محمد بن عبد الوهاب صراحت دارند كه اگر كسي به أنبياء (عليهم السلام) متوسل شود و از آنها حاجت بخواهد، خونش هدر و اموالش مباح است. اينها روشن است و نيازي به فتاواي جديد نيست و آنها از روز اول اين مسائل را گفته بودند. * * * * * * * سوال: أهل سنت در قرائت سوره حمد در نماز، بسم الله الرحمن الرحيم نميگويند و در آخرش هم آمين ميگويند. اين موضوع از چه زماني شروع شد؟ جواب: اين سؤال، فقهي است و اگر بخواهيم وارد بحث شويم، بايد تمام تغييراتي كه بعد از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) شروع شد را مورد بررسي قرار دهيم. مانند تغييرات در وضوء، شستن سر و پا، تكتف و دست روي دست گذاشتن در نماز، حذف بسم الله الرحمن الرحيم از سوره حمد و آمين گفتن در آخر قرائت سوره حمد. با اينكه در تفسير فخر رازي آمده است كه جهر به بسم الله الرحمن الرحيم، عقيده حضرت علي بن أبي طالب (عليه السلام) است: و أما أن علي بن أبي طالب رضي الله عنه كان يجهر بالتسمية فقد ثبت بالتواتر و من إقتدى في دينه بعلي بن أبي طالب فقد إهتدى. تفسير الرازي، ج1، ص205 ـ تفسير الآلوسي، ج1، ص46 بقيه مطالب بماند براي بعد و إن شاء الله جلسهاي را به اين مسائل اختصاص بدهيم. چون در اين مدت كم، حق مطلب أداء نميشود. * * * * * * * سوال: در برنامههاي قبلي گفته بوديد كه در زمان حضرت علي (عليه السلام)، به خاطر اينكه عمر، يك شلّاق داشت، حضرت هم نام فرزندش را عمر گذاشت و مجبور شد حرف عمر را گوش كند. آيا اين موضوع، دور از شأن حضرت علي (عليه السلام) نيست؟ جواب: اين مسئله خيلي واضح و روشن است. اگر كسي كوچكترين اطلاعي از تاريخ داشته باشد، ميداند كه جناب عمر، شلّاق داشت و همه از او حساب ميبردند. حتي در صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است كه ابوهريره ميگويد: من از ترس عمر، روايت نقل نميكردم. اگر در زمان عمر، اين روايات را ميگفتم، با شلّاق، پشت ما را مينواخت. همچنين آمده است: كانت درة عمر أهيب من سيف الحجاج. شلّاق عمر، ترسناكتر از شمشير حجاج بود. وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان لإبن خلكان، ج3، ص14 ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج12، ص75 ـ مغني المحتاج لمحمد بن أحمد الشربيني، ج4، ص390 ـ حواشي الشرواني للشرواني و العبادي، ج10، ص134 در رابطه با اسمگذاري، دليل ويژهاي نداريم. ولي مشابه اين را داريم كه أمير المؤمنين (عليه السلام) وقتي أم كلثوم را به عقد عمر در آورد، عقيل اعتراض ميكند كه چرا اينكار را كردي؟ أمير المؤمنين (عليه السلام) ميفرمايد: درة عمر أحرجته إلي ما تري. شلّاق عمر بود كه كار را به اينجا رساند كه ميبيني. مجمع الزوائد للهيثمي، ج4، ص271 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص45 آقاي هيثمي هم ميگويد روايت صحيح است. اين مسائل در چند مورد نقل شده است و أمير المؤمنين (عليه السلام) هم بنايش بر اين بود كه طبق وصيت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، دست به شمشير نبرد و اختلاف داخلي نياندازد تا مردم از دين برگردند و مسلماناني كه تازه با اسلام آشنا شدهاند، بر اثر تفرقه، به طرف جاهليت كشيده شوند. در طول اين 25 سال أمير المؤمنين (عليه السلام)، هزاران شاهد بر اين قضيه داريم. يكي از بهترين اينها، قضيه أم كلثوم است كه 7 سال بيشتر نداشت و يك پيرمرد 57 ساله او را به زور به عقد خود در آورد. اين قضيه در سال 17 هجرت صورت گرفت و جناب عمر هم 57 سال داشت. چون در سال 23 هجرت كه از دنيا رفت، 63 ساله بود. * * * * * * * سوال: چرا به حضرت عمر كه فتوحات انجام داد و اسلام را به ايران آورد و عايشهاي كه همسر رسول الله (صلي الله عليه و سلم) است، از طرف شيعيان احترام نميشود و توهين ميشود؟ اگر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را قبول داريد، بايد همسر او را هم قبول داشته باشيد. جواب: اگر أمير المؤمنين (عليه السلام)، طبق وصيتي كه اگر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) انجام داده بود، اين فتوحات را انجام ميداد، قطعا بهتر از زمان أبوبكر و عمر انجام ميداد. چون در دوران 23 ساله رسالت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، تحكيم مباني اسلام با شمشير حضرت علي (عليه السلام) بود. خود جناب عمر هم ميگويد: والله! لولا سيفه، لما قام عمود الإسلام. به خدا قسم! اگر شمشير علي نبود، عمود اسلام برافراشته نميشد. شرح نهج البلاغة لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج12، ص82 فتوحاتي كه خالي از مسائل فرهنگي باشد، يكسري تالي فاسدهايي دارد و الآن هم آثار شوم آن فتوحات را در بعضي از مناطق مفتوحه ميبينيم. فتح يك كشور، فضيلت نيست. كورش و ديگران هم اينهمه كشورگشايي كردند. كشورگشايي در چهارچوب مباني فكري اسلامي ارزش دارد. اين آقايان به ما بگويند در اين كشورهايي كه فتوحات انجام شده است، چه كارهاي اسلامي شده است؟ در خود ايران چه جناياتي را كه مرتكب نشدهاند؟ انسان خجالت ميكشد كه اين مسائل را مطرح كند. تاريخ طبري و كامل إبن اثير و ديگران، اين مسائل را مفصل آوردهاند. اما در رابطه با زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، ما هيچ وجه به آنها جسارت و اهانت نميكنيم. اگر حقايقي در تاريخ آمده، مانند قيام اينها در برابر أمير المؤمنين (عليه السلام) كه خليفه به حق بود، قيام در برابر ايشان را ما يك أمر خلاف قرآن و سنت ميدانيم و اين حقايق را مطرح ميكنيم؛ ولي نه به عنوان اهانت و جسارت. رسماً هم ميگوييم كساني كه زبان به جسارت و اهانت و إفتراء به زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميگشايند، ما از گفتار آنها به خداوند پناه ميبريم و از آنها تبرّي ميجوييم. ما ناسزا نميگوييم و تهمتهاي ناروا نميزنيم و از عاملان به اين كارها هم برائت ميجوييم. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||