* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 21 آذر 1386 تعداد بازديد: 5238 
نسبت هذيان به رسول گرامى !!!
 
يازده اشكال اساسى بر عملكرد عمر و همراهان او :



11 - هنگامى كه پيامبر ( ص ) در بستر بيمارى فرمودند : « دوات و قلم بياوريد تا چيزى برايتان بنويسم كه هرگز گمراه نشويد » . چرا عمر گفت : « درد بر اوغلبه كرده و كتاب خدا ما را بس است » ؛ « إنّ النبيّ - صلى اللّه عليه وسلم - قد غلب عليه الوجع ، وعندكم القرآن حسبنا كتاب اللّه » صحيح البخاري ، ج 7 ص 9 ، كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى ؛ و ج 5 ص 137 كتاب المغازي ، باب مرض النبي - صلى اللّه عليه وسلم - ووفاته ؛ صحيح مسلم فى آخر كتاب الوصيّة ، ج 5 ، ص 76 . .



وياگفتند : رسول گرامى ( ص ) هذيان مى‏گويد : « إنّ رسول‏اللَّه - صلى اللّه عليه وسلم - يهجر » ، نستجير باللّه ، ( كبرت كلمة تخرج من أفواههم ) الكهف : 5 . .



و اين قضيّه به قدرى درد آور بود كه وقتى ابن عبّاس به ياد آن مى‏افتاد ، اشك چشمانش همانند دانه‏هاى مرواريد از گونه‏هايش سرازير مى‏گشت‏ عن ابن‏عبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّى رأيت على خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتونى بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلى اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شي‏ء ، صحيح البخارى ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . .



در رابطه با اين حديث كه در صحيح بخارى و مسلم وساير كتب صحاح آمده چند سؤال مطرح است :



1 - آيا اين سخن عمر ، مخالف با قرآن نيست كه مى‏فرمايد : ( ما ينطق عن الهوى إن هو إلّا وحي يوحى ) عن ابن‏عبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّى رأيت على خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتونى بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلى اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شي‏ء ، صحيح البخارى ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . النجم : 4 . ؛ پيامبر گرامى ( ص ) از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد و تمام سخنان او بر مبناى وحى الهى است .



2 - عمر كه گفت : كتاب خداوند براى ما كافى است « حسبنا كتاب اللّه » ، اين مخالفت عملى عمر ، با سنّت رسول اكرم ( ص ) نيست؟



چون سخن رسول اكرم ( ص ) كه فرمود : چيزى بنويسم كه شما را از گمراهى مصون بدارد ، مربوط به مطالب عادى و شخصى نبود ، بلكه داراى اهمّيّت ويژه بود و از بهترين مصاديق سنّت به شمار مى‏رفت .



3 - آيا مخالفت عمر و همراهان وى با دستور رسول اكرم ( ص ) ، مخالفت با قرآن نيست كه مى‏گويد : از اوامر پيامبر اطاعت و از نواهى حضرت اجتناب نماييد : ( ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا ) الحشر : 7 . .







4 - آيا سخن بخارى كه مى‏گويد : مردم در كنار بستر رسول اكرم ( ص ) سر و صدا كردند و اختلاف كردند ، آيا مخالفت با قرآن نكردند كه از هر گونه سرو صدا در كنار حضرت ، نهى نموده و آن را باعث حبط و نابودى اعمال مى‏داند : ( يا أيّها الذين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النّبى ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم وأنتم لا تشعرون ) الحجرات : 2 . .



5 - آيا اختلاف صحابه و تن ندادن به سخن رسول اكرم ( ص ) مخالفت با قرآن نيست كه دستور مى‏دهد در موارد اختلاف بر همگان واجب هست كه تسليم نظريّه پيامبر ( ص ) باشند و كسانى را كه نظر آن حضرت را نمى‏پذيرند ، مؤمن نمى‏داند : ( فلا وربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك فيما شجر بينهم ثمّ لا يجدوا في‏أنفسهم حرجاً ممّا قضيت ويسلّموا تسليماً ) النساء : 65 . .



6 - پيامبر گرامى ( ص ) تصميم داشت چيزى بنويسد كه مانع گمراهى امّت باشد ، آيا ممانعت از نوشتن چنين مطلب مهمّى ، سبب گمراهى مردم نشد؟



آيا سخن حضرت را تصديق نمى‏كنيد و يا آن را پذيرفته و تصديق مى‏كنيد ، در صورت دوّم آيا ضلالتى صورت گرفته يا منكر آن هستيد؟ و اگر قبول داريد ، چه ضلالتى دامنگير جامعه اسلامى ، جز انحراف از امر خلافت منصوص صورت گرفته است؟



7 - در برابر عمر و هم‏داستانهايش كه مخالف با وصيّت نوشتن رسول خدا ( ص ) بودند ، افرادى هم بودند كه تلاش در نوشتن اين وصيّتنامه داشتند : « منهم من‏يقول : قرّبوا يكتب لكم‏النبي -صلى‏اللَّه عليه وسلم- كتاباً لا تضلّوا بعده ومنهم من يقول : ما قال عمر » صحيح البخارى ، ج 7 ، ص 9 ، كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى ؛ صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 75 ، آخر كتاب الوصية . .



وحتّى زنان پيامبر ( ص ) نيز به همفكران عمر اعتراض كردند كه با اهانت عمر و دفاع رسول ( ص ) مواجه شدند : « فقالت النسوة من وراء الستر : ألا تسمعون ما يقول رسول اللّه؟! قال عمر : فقلت إنّكنّ صواحبات يوسف ، إذا مرض رسول اللّه ، عصرتنّ أعينكنّ ، وإذا صحّ ، ركبتنّ عنقه! قال : فقال رسول اللَّه : دعوهنّ فإنهنّ خير منكم » الطبقات الكبرى لابن سعد ، ج‏2 ، ص 244 ، المعجم الأوسط للطبراني ، ج 5 ص 288 ؛ مجمع‏الزوائد للهيثمى الشافعى ، ج 9 ص 34 ؛ كنز العمال ، ج 5 ص 644 ، ح 14133 . ؛ زنان از پشت پرده صدا زدند : مگر سخن رسول گرامى ( ص ) را نمى‏شنويد؟ عمر گفت : شما همانند دلباختگان يوسف هستيد كه به هنگام مريضى پيامبر ( ص ) اشگ شما جارى مى‏شود ، و به وقت سلامتى حضرت ، برگردن او سوار مى‏شويد .



رسول گرامى ( ص ) فرمود : متعرّض آنان نشويد وآنها را به حال خود واگذاريد ، زيرا آنان از شما بهتر هستند .







راستى ، چه شدكه عمر و همراهان او ، بر تيم مقابل غلبه كردند؟ و كار كداميك از اين دو گروه مخالف قرآن و سنّت پيامبر بود؟


    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  جعفر مرادي     -   تاريخ:  01 مهر 87 - 00:00:00
بنام خدا
با سلام خدمت دكتر قزويني
پيشنهاد مي كنم تمام نقل هاي هفت گانه بخاري از حديث را كه در كتاب العلم - كتاب الاعتصام - كتاب الجهادو... آمده تك تك بياوريد و با هم مقايسه كنيد كه از اين مقايسه پيام هاي زيادي به دست مي آيد
2   نام و نام خانوادگي:  شيعه مرتضي علي     -   تاريخ:  15 اسفند 87 - 00:00:00
به نام خداوند
خدمت جناب دكتر قزويني و همكاران گراميشان سلام و خسته نباشيد عرض مي كنم
خدا خيرتان دهد كه حقايق را آشكار مي كنيد اميدوارم هميشه موفق و پيروز باشيد.
3   نام و نام خانوادگي:  سني     -   تاريخ:  07 شهريور 88 - 00:00:00
شما يك طرفه مي نويسيد و نظرات و دفاعيات اهل سنت را ناديده مي گيريد و نظريات و سخنان و حديثها را با تصرف و تخليص بي حد مي نويسيد.
4   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:  14 مهر 88 - 00:00:00
جناب سني شما دفاع بفرماييد ممنون ميشيم تاببينيم درمقابل حقائق چگونه دفاع مي فرماييد
5   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:  24 آذر 89 - 23:13:19
با سلام به قول دوست عزيزم آقا حسين دفاعي دارين بفرماييد .جناب سني ديگه حرفي براي گفتن باقي نمونده همه چي مثل روز روشنه .
6   نام و نام خانوادگي:  نجات قاضي پور     -   تاريخ:  12 دي 89 - 23:32:23
سلام اهل سنت اين را شبه ميدانند. و ميخواهند رد كنند و در اي ناره دلايلي مي آورند لطفا در مورد دلايل آنها توضبح دهيد ممنون و اين كه چرا منابع شماره ي 2 و 3 را اصلا ذكر نكرديد؟
7   نام و نام خانوادگي:  حسن جباري     -   تاريخ:  30 آبان 90 - 18:46:13
استادگرانقدرجناب آقاي قزويني شمابهترازبنده واقفيد حضرت محمدص باتوجه به قدرت وبينش پيامبرانه ميدانستند که بعدازوي چه حوادثي پيش خواهد آمد درمقاطعي مختلف سعي کرد معيارسنجش يک مسلمان وعلت برتري تقوي برساير مزيتها رابيان وامت راارشادفرمايند. سعي کردند نزديکترين فردازنظرايمان وتقوي را مستقيم وغيرمستقيم تاعيدغديرکه ميخواهد خواسته الهي راابلاغ فرمايندبرهمه بفهماند. درقضيه مباهله،برادرخواندگي ديني،خواباندن علي ع دربسترخود که ميدانست اوکسي نيست مخفيگاه حضرت رالودهد. همسردادن حضرت فاطمه زهرا س ،آزمايش ايمان آورندگان بين خانواده خودوتازه مسلمانان،آزمون سخت ترين جنگها وپهلوانيهاو تمييز حقوق ديني ازحقوق شخصي و......علي ع رابرترين ميدانستند واين ازديد هيچکس پوشيده نبود چون ايشان لايقترين گزينه براي جانشيني بود. اماکسانيکه مخالف اين اخوت وهمدلي بودند وتا رسول الله سلامت بود آن را بروزنميدادندتازمانيکه درحجه الوداع بين اين قوم که باعلم نبوت آمالشان برايشان آشکار بودناگزير گرديدندپيام حضرت جبرئيل س عليه رادال برابلاغ جانشين ابلاغ فرمايندوآنچه دردل داشتند ورضايت خالق متعال برآن بودبرزبان جاري سازند.ايشان باابلاغ خلافت علي ع وسپردن کتاب وعترت به امت اشک ازچشمان مردم جاري ساختند. آن حضرت باعلم نبوت ازرحلت جانگدازخودخبرميداد وميدانست سخت ترين دوران اسلام بعدازغديرآغازميشود درست گفته باشم بين شهادت حضرت محمدص وغدير70روزفاصله است ايام برمحمدص تارشد دختران خلفاي اول ودوم زندگي را برحضرت تلخ کردند دختران خلفا قبل ازپدرشان باحضرت درافتادند آيا عامل اين پرخاشگريها چه ميتواندباشدوچرابايدبعدازغديراتفاق بيفتد اينها حقايقي است که هرچه اين برادران تقلي ميکنند آشکارترميشود. چراحفضه وعايشه ازدانستن بيماري رسول الله حول کنند ووفات حضرت رابازهري که درجنگ بدر به ايشان خوراندند ربط دهند درحاليکه سالها برآن گذشته بود واگرکاراميبودچراقبل ازواقعه غديراثرنکرد. آذربايجانيها مثلي دارندکه گويد دانيش قوي آبرون گئتسون(آنقدرحرف بزن تاآبروت برود) الخائن خائف ،اهل خيانت ازعمل خودميترسد واين ترس باعث تقلي ميشود وتقلي عاقبت بندراآب ميدهد. بگذريم حضرت چه باخيانت اين دوهمسر ياهمان زهري که درجنگ خورانيده شده شهيدميشوند چون برحضرت سوءقصدشده وخدادر قرآن کريم ميفرمايد:ولاتحسبن الذين في سبيل الله امواتا بل احياء عندهم يرزقون پس ازاين باب مسئلت ما ازرسول الله ص نيز مانع شرعي ندارد چون علاوه برنبوت شهيدهم هستند.البته برخلاف نظرآقايان که رسول الله رامرده ميدانند واعتقاددارند کاري ازايشان براي امت ساخته نيست. علي ايحال حضرت غرضشان باتوجه به احوال دروني وبيروني که توسط همسرانش به سمع والدينشان ميرسيد ميترسيدند آنچه دليل برضلالت امت بعدازشهادتش هست ربطي به تاييد کتبي خلافت علي ع گردد چون باب ميل اين دوهمسرمحمدص نبود. لذاباکمال جسارت بارسول الله اورابه هذيان گويي متهم وباايجاد بلوامانع ثبت تاريخي وکتبي خلافت علي ع گردند وآنقدر درکارخودعجول بودند که همسران وپدرزنان آن حضرت بادسيسه آل هاشم راباکفن ودفن رسول الله مشغول ودرمحل سقيفه آنچه طومار غدير وابلاغ خلافت علي ع بود باهم پيچيده وقبل ازدفن رسول الله خلافت ابوبکر راپايه ريزي کردند. واين اشراف به آينده شروع دلواپسيهاي رسول الله بود که ابوبکرراوادارميکرداينگونه خليفه شود اماچرا عمرباوصيت خليفه درحاليکه خودبه حالت اغماميرفت وبرميگشت به خلافت رسيددرصورتيکه عمرنحوه بيعت وانتخاب خليفه اش ابوبکررادرسقيفه وجهه ومنظري شرعي واسلامي داده بود. عمرهم آنچه رسول الله راازآن نهي کرد وهذيان گفت پس ازسوءقصد توسط ابولولو موردحمله قرارگرفته بود باوساطت عايشه براي خلافت عثمان انجام دادودرحاليکه زيربغلش ميکشيدند ووخامت احوالش ازپشت پنجره خانه اش نمايان بود چرا باآن وخامت حال عثمان راجانشين خودکرد چگونه قابل توجيه است مابه عهده طرفدارانش ميگذاريم. آياابوبکرو عمرخلاف سنت پيغمبرنکردند چرابدترآنکه هردو آلت دست عايشه شدند واين ننگ بزرگي برخلافت است آنچه بررسول الله خرده ميگرفتند چندبارمرتکب شدند تاحقيقت اززيرابرضلالت بيرون آيد. اين حقيقت را بايدهرآدم منصف بدور ازهرگونه تعصب مذهبي بپذيرد آنها درخلافت خدعه کردند وبراي اثبات آن نيازي به رجوع قرآن نداريم بلکه ازهمين رفتاردوگانه ميتوان به دوگانگي رفتارآنها پي برد تاباعث افشاءساير اتفاقات وفاصله بين تسنن وشيعه گردد. اماوهابيت را نبايد بااهل تسنن يکي دانست زيرامعتقدم آن عده ازاهل تسنن که بعداز خلافت علي ع اوراخليفه دانستند بادرک حقيقت وتبري ازسه خليفه اول پيروعلي وآل علي گرديدند اختلاف عقيدتيشان بامابسيارکم است . جالبتراينکه وهابيت بانزديک شدن به مباني اعتقادي تسنن موجوديت اعتقادي آنها را تهديدميکندنه شيعه را چون حداقل وجه اشتراکي بين شيعه وسني هست برادران اهل تسنن مواظب باشند اگرچشم درچشم شيعه راميپايند حتما مواظب وهابيهاي پشت سرشان که همان خوارج اين دوروزمان هستند باشند ومن گاها ردپاي وهابيت رادرتشديد اختلاف شيعه وسني احساس ميکنم. پيام:پيروان مذاهب شيعه وتسنن به هوش باشيدتا وهابيت نتواند درلباس شيعه به سني وسني به شيعه بتوپد وموجب اختلاف شودمعتقدم اگرتعصب کوکورانه نباشد شيعه وسني ميتوانند مسالمت آميزبحث کنند وجدال واهانت فقط کارافرادبي منطق است.
8   نام و نام خانوادگي:  مهدي محلاتي     -   تاريخ:  09 خرداد 93 - 12:52:31
جناب حسن جباري جالب است شما در اين پيام بر لزوم وحدت شيعه و سني تاکيد کرديد ولي با کمال تعجب در اين پيام به خلفا و همسران پيامبر ص طعنه زديد آيا اينست وحدت سني و شيعه ؟!!! مسئله مشروعيت خلفا که ديگر ربطي به وهابيت ندارد و همه ي اهل تسنن خلفا را مشروع ميدانند و مورد احترام اهل سنت هستند شما چگونه به خود اجازه ميدهيد که از يک طرف در پيامتان خلفا را غاصب و نامشروع جلوه دهيد و از طرفي از وحدت شيعه و سني در مقابل وهابيت دم بزنيد؟!!!!!! اصلا متاسفانه منطق ما شيعيان اينست که هر کس همفکر ماست از ماست و هر کس همفکر ما نيست دشمن ماست و حق حيات ندارد. شما وقتي به عقايد اهل سنت اينگونه توهين ميکنيد تا زماني که سني جواب ندهد و از خود دفاع نکند در ظاهر او را سني و برادر خواهيد خواند واگر جواب دهد و دفاع کند وهابي و دشمن خواهد بود!!!!!!!!! پس معناي وهابي در لغت ما شيعيان سني مذهبي است که بصورت علني عقايد خود را باز گويد و در مقابل توهين از آنها دفاع کند. وسني کسيست که عقايد خود را بصورت نهان نگه دارد و در مقابل توهين به عقايدش سکوت اختيار کند و دفاع نکند.
9   نام و نام خانوادگي:  رشيدرستمي     -   تاريخ:  13 خرداد 93 - 19:24:35
با سلام
برادران گرامي آقايان حسن جباري و مهدي محلاتي عنايت فرمائيد به فرموده اکثر علماي تشيع وحدت بين شيعه وسني مي بايست وجود داشته باشد تا بتوان اسلام را زنده نگهداشت زيرا دشمنان اسلام هميشه در حال توطئه ودشمني با اسلام هستند و بوجود آوردن انواع دينها و مذاهب نوبنياد وگروههاي شيطان پرست براي همين موضوع است .واما مشکلي که در تاريخ اسلام براي شيعه وسني بوجود آمده وجود احاديث ورواياتي است که هم در کتب شيعه وهم در کتب اهل سنت وجود دارد اين احاديث وروايات از سويي با بالابردن مراتب ودرجات افرادي که دشمني آنان با رسول الله (ص) زبانزد خاص و عام بوده وبعضا نيز سلب مراتب ودرجات افرادي که دوستي ،اعتقاد ويقين آنا به پيامبر، قرآن واسلام راهنماي ديگران شده است بعنوان مثال سخنرانان و مداحان به استناد احاديثي که در کتب ما شيعيان وجود دارد نعوذ بالله از امام زمان(ع) معصوم و زنداني در پشت پرده غيبت قاتلي خون آشام و وحشي ساخته اند که به محض ظهور به انتقام شهادت مادر ما شيعيان حضرت فاطمه زهرا (س)، حضرت علي (ص) وفرزندان گرانقدر ايشان (که ما شيعيان مي بايست متشکرو ممنون از زحمات آنان در ارشاد وهدايت خود باشيم) ضمن کشتار 70000 عالم ديني ودشمنان شيعيان اقدام به در آوردن استخوانهاي مردگاني مانند يزيد، شمر، عمر، ابوبکر وغيره از خاک مي نمايد وبه قولي از امام زمان ما جنايتکاري مثل نرون، آتيلا، هيتلر و چنگيز خان مغول ساخته اند واز سوي ديگر در کتب اهل سنت مانند صحاح مسلم، بخاري وغيره احاديثي وجود دارد که حتي خواندن آنان بدون بازگو کردن مي توان جزء گناهان کبيره ناميد ازجمله نسبتهائي که مي دهند:
1- ( خداوند) مثل نعوذ بالله سوار خر شدن خداوند ، کشيدن بند شلوار خداوند ، موهاي فرفري خداوند( جسم قراردادن براي خدا)
2- (قرآن کريم) که صراحتا در آيات آن خداوند بيان مي دارد که هيچکس توان آن را ندارد آيه اي مثل آيات آنرا ارائه نمايد يا آنرا از بين ببرد در صورتيکه خانم عايشه همسر پيامبر (ص) مي گويدبعد از فوت پيامبر آيه رجم در زير تشک وي بوده و بز خانه وي آن را خورده و يا اينکه جناب عمر اظهار نموده بسياري از سوره هاي کوچک در قرآن همانند سوره بقره وآل عمران بزرگ بوده وخود آن سوره ها را ديده است اما در قرآن بعد از فوت رسول الله وجود ندارد (تحريف شدن قرآن )
3- ( رسول الله(ص) مانندنعوذ بالله فراموش کردن آياتي از قرآن و ياد آوري آن توسط شخصي بيابانگرد و بدوي ، اشتباه کردن رسول الله در نماز خواندن بر جسد رئيس طايفه اي از (منافقين يا يهوديان مدينه ) ، نسيان وفراموشي رسول الله در جمع آوري سور وآيات قرآن کريم در پيش از مرگشان ، همبستري رسول گرامي اسلام با همسرش عايشه در زمان عادت ماهانه ( زير سوال بردن معصوميت پيامبر ودور بودن پيامبر ازهرگونه نجاست وپليدي)
4-( حضرت علي (ع) مانند غير واقعي خواندن حضرت علي (ع)به جانشيني رسول گرامي اسلام ، همرديف خواندن حضرت علي (ع) با ديگر افراد که علاوه براينکه هيچگونه خدمتي به اسلام نکرده اند بلکه دشمني آنان با اسلام در کتب شيعه وسني وجود دارد براي مثال ايشان را همپايه معاويه، ابوسفيان، يزيدو غيره که صحابي مي خوانند قرارداده اند ورضي الله عنه مي گويند
5-(حضرت فاطمه الزهرا (س) غصب باغ فدک تحت عنوان عدم ارث بردن فرزندان رسول الله (ص) از ايشان در صورتيکه اين باغ بصورت هديه به ايشان از پدر گراميشان در قبل از درگذشتشان رسيده است وهديه بوده نه ارث وميراث ، حمله به منزل ايشان و ضرب وشتم ايشان که منجر به سقط جنين شده است
6-- همسر رسول گرامي اسلام(ص) خانم عايشه با احاديثي مانند اينکه ايشان گفته اند اگر مرد بالغي مستقيما از سينه زن بالغ شوهر دار 5تا 10 مرتبه شير بخورد به ايشان محرم مي شود و يا اينکه آلت تناسلي پيامبر از ديگر مردان بزرگتر بوده و يا اينکه احکام جماع ، انزال مني و محتلم شدن مردان را مردان از ايشان مي پرسيدند واينکه ايشان بيان مي کند که مردي برمن وارد شد وضمن اينکه شب در اتاق من خوابيد احکام پاک کردن مني از لباس رااز ايشان پرسيده وايشان جواب داده اند
وموارد ديگري که علاوه بر اينکه هيچگونه سودي که براي اسلام ندارد بلکه باعث شده مذاهبي مانند وهابيت تاسيس شود که تيشه به ريشه اسلام مي زند براي مثال در زمان رسول الله کافران و پيروان اديان ديگر بصورت مسالمت آميز با مسلمانان زندگي مي کردند وهيچگاه رسول الله (ص) دستوري براي کشتن آنان صادر نکرده است و به قولي دين اسلام دين رحمت است ام اين وهابيون مي گويند هرکس يک نفر شيعه را بکشد در بهشت برسر سفره پيامبر (ص) حاضر شده وباايشان صبحانه مي خورد و با اين فتوا دستور قتل مسلماناني که داراي مذهب شيعه هستند را فراهم کرده اند که در اين ارتباط من بارها از زبان آيت الله قزويني شنيده ام که برادران اهل سنت علي الخصوص علماي دانشگاه الازهر مصروعربستان را دعوت کرده اند که هيئتي از علماي شيعه وسني تشکيل وضمن مطالعه وبررسي احاديث موجود در کتب مذاهب شيعه وسني کليه احاديثي که به نحوي از انحا باعث توهين به پيامبر(ص) ، قرآن ، حضرت علي (ع) وصحابه مي گردد را شناسائي وبررسي ونهايتا حذف نميايند که باعث رفع اختلاف بين مسلمانان گردد اما متاسفاه علماي اهل سنت به اين موضوع توجه نکرده و با بنيان آن مخالف هستند
از سوي ديگر برادرم مهدي محلاتي توجه داشته باشيد که علماي شيعه از هرگونه تهمت زدن به صحابي وکسانيکه مورد احترام اهل سنت هستند ما را منع کرده اند اما مي خواهم از شما سوال کنم که با توجه به اينکه در کتب اهل سنت اين مواردي که بنده به عرض رسانده ام وجود داردتوهين به صحابه، همسران رسول الله و خلفاي اول ودوم محسوب نمي شود ولي اگربنده بخواهم آنرا بيان نمايم توهين به همسران رسول الله و خلفاي اول ودوم محسوب مي شود مي توانيد به بنده بگوئيد يک فرد براي بيان احاديثي که برپايه توهين به رسول الله (ص) ،خاندان عصمت وطهارت ، همسران رسول الله (ص) وغيره طرح ريزي ودر کتب معتبر اهل سنت آمده است بايد چکار نمايد
درخاتمه ضمن تشکر از شما وديگر مطالعه کنندگان چنانچه مطلبي به نظرتان مي رسد که در راهنمايي بنده وديگر مسلمانان موثر است دريغ نفرمائيد.




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما