| تاريخ: 21 آذر 1386 | تعداد بازديد: 3468 |
|
| ابن عباس و فاجعه مخالفت صحابه با پيامبر ( ص ) | ||
|
تعبير ابن عبّاس از اين قضيّه به عنوان يك رزيّه وفاجعه ، چه معنايى دارد؟ « إنّ الرزيّة كلّ الرزيّة ما حال بين رسول اللّه - صلى اللّه عليه وسلم - وبين أن يكتب لهم ذلك الكتاب من اختلافهم ولَغَطهم » صحيح البخارى ، ج 8 ، ص161 ، كتاب الاعتصام بالكتاب والسنة ، باب كراهية الخلاف . . آيا گريه جانسوز ابن عبّاس و تعبير از اين واقعه بهعنوان مصيبت جانگداز كافى نيست كه مقدارى فكر خودتان را به كار بيندازيد و نسبت به عمق فاجعه بينديشيد؟ 9 - رسول اكرم ( ص ) با اينكه مفتخر به « إنّك لعلى خلق عظيم » مىباشد ، آنچنان از اين برخورد خلاف قرآن وسنّت مورد اذيّت قرار گرفت و غضبناك شد كه دستور داد همه از خانه او بيرون بروند : « فلمّا أكثروا اللغط والاختلاف عند النبىّ قال لهم رسول اللّه - صلى اللّه عليه وسلم - قوموا ( عنّى ) » صحيح البخارى ، ج 7 ، ص 9 ، كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى . . و اين كار صحابه ، با آيه شريفه : ( إنّ الذين يؤذون اللّه ورسوله لعنهم اللّه فيالدنيا والآخرة وأعدّ لهم عذاباً مهيناً ) الأحزاب : 57 . چگونه قابل جمع است؟ 10 - اگر چنانچه با توجّه به گفتار عمر ، سخن رسولاكرم ( ص ) به هنگام وفات در اثر غلبه مرض و يا نستجير باللَّه هذيان بوده و حجّت نيست ، پس چرا شما براى اثبات خلافت ابوبكر به سخن رسول گرامى ( ص ) به هنگام وفات استناد مىكنيد كه به عايشه فرمود : « مروا أبا بكر فليصلّ » صحيح البخاري ، ج 1 ص 162 كتاب الأذان ، با وجوب صلاة الجماعة وص 165 باب أهل العلم والفضل أحقّ بالإمامة . به ابوبكر بگو تا براى مردم نماز گزارد كما عن أحمد بن حنبل : بأنّه إنّما قدّمه من هو أقرأ ، لتفهم الصحابة من تقديمه في الإمامة الصغرى استحقاقه للإمامة الكبرى ، وتقديمه فيها على غيره . كشاف القناع للبهوتي ، ج1 ، ص 573 ؛ المواقف ، ج 8 ص 365 . . 11 - ولى با اينكه ابوبكر هنگام نوشتن وصيّت در اثر شدّت بيمارى بيهوش گرديد و پس از آنكه بههوش آمد دنباله وصيّت را نوشت ، كسى به وى نگفت « قد غلب عليه الوجع » و يا « الرجل يهجر » درد بر او غلبه كرده و يا هذيان مىگويد لما حضرت أبا بكر الصديق الوفاة دعا عثمان بن عفان فأملى عليه عهده ، ثم أغمي على أبي بكر قبل أن يملي أحدا فكتب عثمان عمر بن الخطاب ، فأفاق أبو بكر فقال لعثمان كتبت أحدا ؟ فقال : ظننتك لما بك وخشيت الفرقة فكتبت عمر بن الخطاب فقال : يرحمك اللَّه ، أما لو كتبت نفسك لكنت لها أهلا . كنز العمال ، ج 5 ، ص 678 ؛ تاريخ مدينة دمشق لابن عساكر ، ج 39 ، ص 186 و ج 44 ، ص 248 ر . ك : تاريخ الطبرى ، ج 2 ص 353 ؛ سيرة عمر لابن الجوزى : 37 ؛ تاريخ ابن خلدون ، ج 2 ص 85 . . بلكه همان كسى كه نسبت هذيان به رسول اكرم ( ص ) داد ، براى مشروعيّت خلافت خويش به وصيّت ابوبكر بههنگام مرگ استناد كرد؟ عن إسماعيل بن قيس ، قال : رأيت عمر بن الخطاب وهو يجلس والناس معه وبيده جريدة وهو يقول : « أيّها الناس اسمعوا وأطيعوا قول خليفة رسول اللّه إنّه يقول : إنّى لم آلكم نصحاً قال : ومعه مولى لأبى بكر يقال له : شديد ، معه الصحيفة التى فيها استخلاف عمر » تاريخ الطبري ، ج 2 ص 618 . . 12 - طبرانى و سيوطى و ذهبى نقل مىكنند : كه رسولاكرم ( ص ) فرمود : هيچ امّتى پس از پيامبرش با هم اختلاف نكردند ، مگر اين كه گروه باطل آنها بر گروه حقّ پيروز شدند ؛ « ما اختلفت امّة بعدنبيّها إلّا ظهر أهلباطلها علىأهلحقّها » المعجمالأوسط ، ج 7 ص 370 ، الجامع الصغير للسيوطي ، ج 2 ص 481 ، مجمع الزوائد ، ج 1 ص 157 ، سير أعلام النبلاء ، ج 4 ص 311 ؛ تذكرة الحفاظ ، ج 1 ص 87 ، عن الشعبي وليس في سنده موسى بن عبيدة . . با توجّه به اين حديث ، اختلافات شديد در سقيفه وپيروزى ابوبكر و عمر را چگونه توجيه مىكنيد؟ | ||
| فهرست نظرات |
| 1 |
نام و نام خانوادگي: آيينه -
تاريخ: 28 دي 89 - 19:45:14
بسم الله الرحمن الرحيم. و ما كان لمومن ولا مومنه اذا قضي الله و رسوله امرا ان يكون لهم الخيره من امرهم و من يعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبينا/سوره احزاب آيه 36 - هيچ مرد وزن مومني را در كاري كه خدا و رسول حكم كنند اراده و اختياري نيست و هر كس نافرماني خدا و رسول كند به گمراهي آشكاري افتاده است. از روزي كه اين آيه را شنيده و ديده ام نسبت به پيروي نكردن از كساني كه برخلاف حكم خدا اراده ي خود را اظهار كردند خوشحال و خرسندم. اگر براي پيروان اين ظاهرا صحابي ها و بزرگشان ثابت شود كه اين خلاف و تعدي رخ داده(كه با اين همه سند و دليل بعيد است كسي انكار كند) همين آيه ي قرآن بس است كه سر از يوغ اين منافقان بيرون آورند و همان راهي را بروند كه خدا و رسولش اراده كرد هرچند كه همه ي عالم به راه ديگري بروند و اكثريت به امر ديگري راي بدهندو.... |
| 2 |
نام و نام خانوادگي: روح الله حسيني -
تاريخ: 03 ارديبهشت 90 - 21:46:40
چرا شيعه با اينكه بر حق است ولي تعداد آنها كم هستند؟ |
| 3 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 05 ارديبهشت 90 - 01:16:50
با سلام جناب روح الله حسيني مختصر و مفيد ولي از قران كريم اعملوا آل داوود شكراً و قليل من عبادي الشكور. (اي خاندان داوود شكرگزار باشيد كه اندكي از بندگان من شكرگزارند) سباء13 لبيك يا علي |
| 4 |
نام و نام خانوادگي: روح الله حسيني -
تاريخ: 07 ارديبهشت 90 - 00:31:54
سلام عليکم آقاي مجيد م علي من هم همين آيات را ميدانم اما سوال من اين است که چرا اهل سنت بيشتر است اما ما کم هستيم يعني از چه زماني آنها زياد بوده اند و چرا ما اندک هستيم زيرا از کساني شنيده ام که گويند آنها براي گسترش مذاهب خودشان پول داده اند اما امام جعفر صادق گفته اند مذهب شيعه پولي نيست؟ خيلي ممنون از پيام شما |
| 5 |
نام و نام خانوادگي: شيعه جنوب -
تاريخ: 07 ارديبهشت 90 - 12:53:39
سوال ساده ست اگر خلفا بني عباس و بني اميه و حكام امروزي شيعه يان و پيروان حضرت علي رو نميكشتند و اين همه كشتار براه نمي انداختند و نسل آنها باقي بود و اگر هر كدام كه شهيد شدند تنها 2 فرزند متولد ميكردند ديگر جمعيت شيعيان چند برابر الان بود |
| 6 |
نام و نام خانوادگي: رشيدرستمي -
تاريخ: 13 خرداد 93 - 21:03:35
سلام عليکم با احترام وعرض ادب خدمت برادران شيعه وسني مي خواستم بگويم که مخالفت کردن بعضي از صحابه با پيامبراسلام(ص) تنها به اين موضوع ختم نمي شود بلکه زماني که رسول الله (ص) جهت نماز خواندن برفردي که احتمالا از منافقين يا يهوديان بوده ولي فرزند وخانواده اش مسلمان بودند و به درخواست آنان و حفظ حيثيت آن خانواده در محل دفن وي حاضر و بر جنازه وي نماز خوانده است شخص خليفه دوم جناب عمر گريبان رسول الله (ص)را گرفته وبا لحني زننده به ايشان مي گويد که چرا برجنازه وي نماز خوانده اي ؟ سوالي که مطرح است آيا رسول الله (ص) نعوذبالله نمي دانستند که فرد ميت برچه آييني بوده و يا اينکه جناب عمر بهتر از رسول گرامي اسلام به امور اسلامي وارد بودند ؟ اما نکته اصلي که مي خواهم بگويم اين است که رسول گرامي اسلام بارها بيان داشته اند که: 1- حضرت علي (ع) اولين مسلمان، زاده شده در خانه خدا ، برادر وپسرعم من وجانشين وخليفه من برتمام مومنين پس از من است 2- فاطمه(س) پاره تن من است هرکه او را بيازارد مرا وخداوندرا آزرده و هرکس اورا شاد نمايد مراوخداوند را شاد نموده است 3- حسن(ع) وحسين(ع) سرور جوانان اهل بهشت و پاره تن من هستند اما مي بينيم پس از رحلت رسول گرامي اسلام (ص) بعضي از صحابه معلوم الحال که کفرآنان وعنادشان در پيش از اسلام آوردنشان که به جرات بتوان گفت غير قلبي بوده است زبانزد خاص و عام است ضمن ارج نهادن !!!!!به زحمات پيامبر چه احترامي که به خانواده وي ننهادند و چه پاداش گرانقدري که همانا از بين بردن جانشيني حضرت علي (ع) ، شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) و به شهادت رساندن سروران جوانان اهل بهشت و انحراف در دين رسول الله که نکردند به خانوده ايشان ندادند لذا جاي شکوائيه ندارد که چرا بعضي از صحابه در هنگام وفات پيامبر اعظم وگرامي اسلام ايشان را نعوذ بالله مجنون خواندند وبا ايشان مخالفت کردند در خاتمه از خداوند منان ورحيم مي خواهم که کليه شيعيان عزيز و پاک را در روز قيامت با مولايمان علي (ع) و خانواده وي محشور و دشمنان آنان را نيز با همان صحابه اي که براين خانواده ظلم کردند محشور نمايد.آمين يا رب العالمين |