* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 23 دي 1387 تعداد بازديد: 3877 
پاسخ به شبهات غدير 01
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: پاسخ به شبهات غدير 01

يزد : شنبه / 23 آذر / 1387

استاد حسيني قزويني

فرا رسيدن هفته ولايت و روز غدير خم و روز اکمال دين و اتمام نعمت و رضايت حق از اسلام راستين را به پيشگاه مقدس حضرت بقيه الله الاعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) و همه شيفتگان و دلباختگان مکتب اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) تبريک و تهنيت عرض مي کنم. خدا را به آبروي اوليائش، به ويژه امير المومنين سوگند مي دهيم كه عيدي ما را فرج مولاي ما بقيه الله الاعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) قرار بدهد، انشاء الله.

خدا را بر همه نعمت هايش، خصوصا نعمت ولايت و بر توفيقي که به ما داد تا در جمع شما عزيزان حضور بيابيم، شکر مي کنيم. باشد که:

لئن شکرتم لازيدنکم                                                                                                   (سوره ابراهيم/آيه7)

شامل حال همه ما گردد، انشاء الله.

بنا براين شد كه بحث هاي ما به صورت پرسش و پاسخ باشد، چون يک جانبه سخن گفتن و خطابه، آن‌قدر تاثير ندارد که جنبه پرسش و پاسخ به آن، تاثير دارد.

ما بايد مظهر كامل:

 قولوا للناس حسنا                                                                                                     (سوره بقره/آيه83)

باشيم. در جهان امروز، جهان پر تلاطم، جهان پر شور و شوق، جهان مملو از هجمه به جهان اسلام، نياز داريم كه بين برادران شيعه و سني، هر چه بيشتر، فاصله ها را کمتر کنيم، اختلافات علمي خودمان را با گفتگو حل کنيم، از هرگونه اهانت و جسارت به همديگر خودداري کنيم. امروز، هرگونه اهانت به اهل سنت يا اهانت به شيعه، گناه نابخشودني است؛ چون زمينه ساز اختلاف است و بر هم زننده وحدت اسلامي. وحدتي که منطق قرآني آن:

و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا                                                                (سوره آل عمران/آيه103)

است. حتي بعضي از عبارت هايي که احساسات و عواطف اهل سنت را جريحه دار مي کند، بايد کاملا از آنها خودداري کنيم و فقط به مباحث علمي بسنده کنيم، آن هم از منابع معتبر اهل سنت. برادران اهل سنت هم اگر نسبت به مباني فکري شيعه، سخني دارند، مناقشه اي دارند، انتقادي دارند، از منابع معتبر شيعه، سوالشان را مطرح کنند و علماي شيعه موظفند به پاسخگوئي هستند. آقاي ابن حزم اندلسي - از استوانه هاي علمي اهل سنت - تعبيري دارد كه مي گويد:

لا معني لاحتجاج الشيعه علينا بکتبهم و نحن لا نصدقوها و لا معني لاستدلالنا بکتبنا وهم لا يصدقونها

 معني ندارد كه شيعه بيايد براي حقانيت خود و بطلان مذهب ما اهل سنت، با کتاب هاي خودشان بر ما استدلال کنند (مثلا از کتاب کافي، تهذيب، وسائل و بحار) و معنا ندارد ما اهل سنت، براي نقد عقائد شيعه، بخواهيم به کتاب هاي خودمان استدلال کنيم (مثلا کتاب بخاري و مسلم)؛ چون شيعه کتاب‌هاي ما را قبول ندارد، همچنان که ما کتاب هاي آنها را به عنوان يک منبع اسلامي قبول نداريم. لذا، يکي از اساسي ترين اصل گفتگو، حوار، مناظره، اين هست که قواعد و قوانين مناظره در نحوه سخن گفتن و استدلال رعايت شود.

ما از عزيزان تقاضا داريم، سوالات و گفتگوهايشان، همه بر محور ارزش هاي اسلامي باشد و تلاش کنيم حتي اگر چنانچه با يک عزيز سني يا وهابي سخن مي گوييد، اگر او هم عبارات خشن به کار برد، با عبارات تند به او پاسخ ندهيد و مظهر عمل به آيه شريفه:

واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما                                                                               (سوره فرقان/آيه63)

باشيد.

آقاي محسني (مجري برنامه):

جريان حجة الوداع و خطبه هاي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بعد از سفر مكه را براي ما تشريح بفرماييد.

استاد حسيني قزويني

در رابطه با سفر حجه الوداع نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، سخن گفتن در چند دقيقه، اصلا امکان پذير نيست؛ ولي براي اينکه يک فهرستي و نشانه اي از اين سفر را به نمايش بگذاريم، بايد عرض کنيم نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، از آنجايي که هيچ کار و عمل او، بدون اذن خداي عالم و بدون وحي صورت نگرفته:

ما ينطق عن الهوي * ان هو الا وحي يوحي                                                      (سوره نجم/آيه4-3)

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در آخرين سال عمر نوراني خويش، مأموريت مي يابند براي انجام مراسم حج. اين سفر، ويژگي هاي منحصر به خودش را داشته است. نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) درهيچ سفري، حتي سفر حج، اعلام عمومي نکرد؛ ولي در حجة الوداع، به تمام مردم شهر نشين، روستا نشين و عشائر، اعلام کرد كه من عازم زيارت بيت الله الحرام هستم و هر کس - از زن و مرد، کوچک و بزرگ - که مي تواند، با من در اين سفر همراه شود. با اينکه هنگام حرکت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، بيماري فراگير حصبه يا وبا در مدينه آمده بود و در خيلي از منازل، بيماران، بستري بودند. انبوه کثيري از جمعيت که بعضي آمار آن را 90 هزار و بعضي تا 124 هزار نفر تخمين زده اند با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، در اين سفر همراه شدند.

ويژگي ديگر اينكه، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در تمام سفرها، به قيد قرعه، يکي از همسران خويش را با خود مي بردند، ولي در اين سفر، تمام همسرانش را به همراه خود بردند.

ويژگي ديگر اينكه، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از همان آغاز حرکت به طرف مکه، نظرشان اين بود كه براي تشکيل يک همايش و مجمع عمومي  كه در آن مجمع، حساس ترين مطلب را به گوش مسلمانان برسانند، زمينه سازي کنند و تمام مقدمات لازم را فراهم کنند. لذا مي بينيم از بدو حرکت، مورخان، لحظه به لحظه، سير حرکت را ثبت کرده اند. مثلا روز 24 ذيقعده، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از مدينه حرکت کرد و روز شب جمعه، شب شنبه و ... کجا رسيد؟ دوشنبه تا سه شنبه هفته آينده، ظاهرا 4 ذي الحجه باشد، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به سرزمين نخستين وحي مي رسد، وارد مکه مي شود و ... .

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به مجرد رسيدن به مکه، مي خواهد در اين سفر:

اولا: عادات و رسوم جاهليت را در مناسک حج از بين ببرد، مناسک و مراسم حج صحيح را براي مردم بازگو کند. در خيلي از منابع روايي اهل سنت آمده كه:

و علمهم مناسكهم

مسند احمد، ج4، ص61

هدف پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آموزش مناسک حج است و از آن طرف دارد با خطبه هاي متعددي که در سرزمين نخستين وحي، قرائت مي کند، جمعيت را آماده و ذهن ها را مهيا مي کند براي شنيدن سخنان حساس در روز 18 ذي الحجه درباره غدير. روز 4 ذي الحجه، نبي مکرم در کنار کوه مروه، خطبه مي خواند و در اين خطبه، يکي از آثار زمان جاهليت را که احرام را از عمره به حج مبدل مي کردند، گوشزد مي کند. چون در زمان جاهليت، هر فردي در يکي از مواقيت احرام مي بست، وارد مکه مي شد، ولو يک ماه قبل از مراسم حج باشد و در حال احرام مي ماند تا روز تلبيه، حالا هشتم يا روز نهم، عازم سرزمين عرفات، بعد به منا، بعد عودت به مکه مکرمه. نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: اين سيره جاهلي بايد برداشته شود؛ آنکس که براي عمره احرام بسته، مي تواند پس از انجام طواف و سعي و تقصير، از احرام عمره خارج شود. در اين خطبه که در کنار کوه مروه قرائت شد، فرمود:

من لم يکن معه هدي فليحلل و ليجعلها عمره

هر کس همراه خودش قرباني نياورده، از احرام بيرون برود و اين حج را، حج عمره قرار دهد.

صحيح مسلم، ج4، ص36 - مسند احمد، ج3، ص320 - سنن النسائي، ج5، ص144 - سنن أبي داود، ج1، ص426

متاسفانه در اينجا يک قضيه اسفناکي اتفاق مي افتد که شايد يکي از اهداف نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم همين بود كه براي آيندگان، اين مسأله را ترسيم کند و تعيين کند که راه را بيراهه نپيمايند. صحابه اي که 23 سال با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مأنوس بودند، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در طول اين 23 سال، تمام تلاش شبانه روزي خود را به کار گرفته، براي آشنايي صحابه با معارف اسلامي. حتي جايي که قرآن مي‌فرمايد:

لعلك باخع نفسك ألا يكونوا مؤمنين                                                              (سوره شعراء، آيه3)

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) تا حد جان، براي ايمان و اصلاح مردم تلاش کرده، ولي متاسفانه در اينجا يک عکس العمل خيلي زشت و قبيحي از صحابه سر زد که نه تنها از صحابه، بلکه حتي از يک فرد عادي هم انتظار نبود كه سر بزند. برگشتند گفتند:

يا رسول الله! ما احرام بسته ايم و از اين احرام بيرون نمي آييم، حضرت فرمود: آنچه که من مي گويم عمل کنيد. گفتند: بيرون آمدن از احرام معنايش چيست؟ حضرت فرمود: يعني تمام آنچه که با احرام بستن بر شما حرام شده بود، حتي نزديکي با همسران بر شما حلال شد.

صحابه، يک تعبيري خيلي زشت به كار بردند كه من اين تعبير را از صحيح بخاري و صحيح مسلم که نزد برادران اهل سنت، اصح الکتاب بعد از قرآن هست، خدمت عزيزان تقديم مي کنم:

عطاء قال سمعت جابر بن عبد الله رضي الله عنهما في ناس معي، قال: أهللنا أصحاب محمد صلى الله عليه و سلم بالحج خالصا وحده، قال عطاء: قال جابر: فقدم النبي صلى الله عليه و سلم صبح رابعة مضت من ذي الحجة، فأمرنا ان نحل، قال عطاء: قال: حلوا و أصيبوا النساء، قال عطاء: و لم يعزم عليهم و لكن أحلهن لهم، فقلنا: لما لم يكن بيننا و بين عرفة الا خمس، أمرنا ان نفضي إلى نسائنا، فنأتي عرفة تقطر مذاكيرنا المنى، قال: يقول جابر بيده كأني انظر إلى قوله بيده يحركها.

صحيح مسلم، ج4، ص36، حديث3002، کتاب الحج، باب بيان وجوه احرام - صحيح بخاري، ج8، ص162

صبحگاه روز چهارم ذي الحجه بود که ما وارد مکه شديم. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دستور داد: از احرام بيرون بيائيد و مي توانيد با همسرانتان هم نزديکي کنيد. عرض کرديم: يا رسول الله! از الان تا عرفه، جز 5 روز فاصله نيست. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دستور مي دهد كه ما با زنانمان نزديکي کنيم و به عرفه بيائيم در حالي که از آلتهاي ما مني قطره قطره مي ريزد؟! جابر مي‌گويد: با دستشان هم حرکت مي دادند ... .

خيلي تعبير زشتي است! اگر يک شاگرد چوپاني بيايد در برابر دستور چوپان، اينچنين برخورد کند، يک فرزندي در برابر پدرش اينچنين برخورد کند، يک شاگرد مغازه اي در مقابل صاحب مغازه اينچنين برخورد کند، مردم مذمتش و توبيخش مي کنند. صاحب مغازه هم برخورد تندي با او مي کند.

اين تعبير در بخاري هست که مي‌گويد:

فقالوا ننطلق الي مني و ذکر أحدنا يقطر منيا.

ما برويم به منا، در حاليکه از آلت بعضي از ماها، مني قطران مي کند.

صحيح بخاري، ج2، ص171، حديث1677

و در روايت ديگر آمده كه:

 فيروح احدنا الي مني و ذکره يقطر منيا.

صحيح بخاري، ج3، ص114، حديث2546، باب الشرکة

جالب اين هست که وقتي صحابه اينچنين برخورد مي کنند، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ناراحت و عصباني و غضبناک مي شود. صحيح مسلم از عايشه نقل مي‌كند:

فدخل علي و هو غضبان، فقلت: من اغضبک يا رسول الله؟ أدخله الله النار.

پيغمبر آمد نزد من در حجره اي که من بودم. ديدم نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) غضبناک است. گفتم اي رسول خدا! چه کسي تو را غضبناک کرده است؟ خدا او را وارد آتش جهنم کند.

صحيح مسلم، ج4، ص34

تعبير، تعبيري است که نه از سلمان وابي ذر است و نه از مقداد و عمار، بلكه از قول عايشه، ام المومنين است. با توجه به اينکه ام المومنين هست، از ديدگاه شيعه احترامي دارد، ولي در ميان اهل سنت، يک قداست خيلي بالا و والايي دارد.

دوستان عزيز! غضب پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، غضب ساده اي نيست. ايذاء پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، ايذاء ساده نيست. قرآن درباره غضب و ايذاء پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) تعبير خيلي تندي دارد و مي‌گويد:

إن الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الآخرة و أعد لهم عذابا مهينا           (سوره احزاب/آيه57)

جالب اينكه روايت ديگري در مسند احمد - احمد بن حنبل رئيس حنابله، متوفاي 241 هجري كه مي نويسد من تمام روايات صحيحي که پيدا کردم، در مسندم آوردم. عزيزان مي دانند كه مسند احمد، 30 هزار روايت دارد و حال آنکه مجموع صحاح سته اهل سنت: صحيح بخاري و مسلم، ترمذي، نسائي، ابوداود، ابن ماجه، 9700 روايت بيشتر ندارد. خود احمد مي‌گويد: هر روايتي که در کتاب من نيافتيد، بدانيد كه حجت نيست - آمده است كه از قول عايشه نقل مي‌كند:

من أغضبك؟ أغضبه الله! قال: و ما لي لا أغضب؟ و أنا آمر بالامر فلا اتبع.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را ديديم كه غضب در سيماي او کاملا مشاهده مي‌شود. گفتم: يا رسول الله! چه کسي تو را به غضب آورده؟ خدا بر او غضب کند. حضرت فرمود: چرا من غضبناک نشوم، دستور مي دهم، ولي صحابه دستور من را پيروي نمي کنند و از سخنان من اطاعت نمي کنند.

ان شاء الله در برخي از سوالات خواهيم رسيد آنهايي که مي گويند اگر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، حضرت علي (عليه السلام) را خليفه کرده بود، چگونه صحابه با دستور پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مخالفت کردند. چگونه در سقيفه، اسمي از حضرت علي (عليه السلام) نيامد. چگونه بعد از رحلت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، کسي از غدير سخن نگفت؟

خُب! وقتي جلوي چشم نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه حيّ و حاضر است، صحابه، اينچنين برخورد تندي با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي کنند، آن وقت انتظار داريم كه بعد از رحلت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، اينها به تمام گفته هاي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) عمل کنند؟ به نظر من، نگاه اهل سنت به واقعيت تاريخ و آنچه که از صحابه در منابع عزيزان اهل سنت ثبت شده، غير منصفانه است.

مسند احمد، ج4، ص286 - كنزالعمال للمتقي هندي، ج5، ص275 - تذکره الحفاظ للذهبي، ج1، ص116 - ذکر اخبار اصبهان لأبو نعيم اصفهاني، ج2، ص162

در حقيقت، اين اولين خطبه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است در بالاي کوه مروه.

در برابر مخالفت صحابه با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، اين‌گونه جواب مي دهند:

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مجتهد بود، صحابه هم مجتهد بودند، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اجتهاد کرد، صحابه هم اجتهاد کردند. اجتهاد مجتهد در برابر مجتهد ديگر اشکالي ندارد؛ بلکه:

من إجتهد فأخطأ فله أجر واحد.

آقايان مي توانند کتاب فتح الباري ابن حجر عسقلاني را ببينند در شرح اين روايت و همچنين شرح نووي بر صحيح مسلم را. وقتي مي بيننند كه نمي توانند مقام صحابه را بالا بياورند، مقام پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را پايين مي آوردند. يعني اين آيه هيچ مي‌شود:

 ما ينطق عن الهوي * ان هو الا وحي يوحي                                                     (سوره نجم/آيه4-3)

و بايد از آيات چشم پوشي كرد:

ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا                                                     (سوره حشر/آيه7)

و من يعص الله و رسوله و يتعد حدوده يدخله نارا خالدا فيها و له عذاب مهين                (سوره نساء/آيه14)

إن الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الآخرة و أعد لهم عذابا مهينا          (سوره حجرات/آيه57)

اينها، کم لطفي است نسبت به کتاب و سنت.

إن شاء‌الله اگر عزيزان اهل سنت ما در اين زمينه جوابي داشتند يا صحبتي داشتند، بنويسند، و ما عين فرمايش عزيزانمان را اينجا پشت تريبون خواهيم خواند.

البته مطالبي را که بنده دارم عرض مي کنم، با 26 سال سابقه تعامل با عزيزان اهل سنت و وهابيت، بنده خودم حتي در عربستان سعودي بيش از 200 ، 250 جلسه با سران وهابيت، دانشجويان، مفتيان، اساتيد دانشگاه، حتي با مفتي اعظم عربستان سعودي شيخ عبد العزيز آل شيخ بحث و مناظره داشتم و رفتم به شهر طائف در 90 کيلومتري شمال مکه، در آنجا با ايشان صحبت داشتيم و صحبت هايمان را ضبط کرديم و روي سايت گذاشته ايم.

همين امسال هم کتابي چاپ کرديم به نام قصه الحوار الهادي. کليه مناظرات و گفتگوها و مکاتبات حساسي که با علماي وهابي داشتم، در اين کتاب آورده ايم. البته اين کتاب به زبان عربي است و بنا شد كه آستان قدس رضوي آن را به فارسي ترجمه کنند. عزيزاني که عربي متوجه مي شوند، اين کتاب روي سايت بصورت Word و PDF هست و مي توانند استفاده کنند.

خطبه دوم، خطبه اي است که نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در واکنش به اين عملکرد صحابه در همان روز چهارم ذي الحجه در بالاي کوه صفا مي خوانند. حضرت درآنجا مي فرمايد:

تعلموني أيها الناس فأنا و الله أعلمكم بالله و أتقاكم له ... ، فلولا أني سقت الهدي لفعلت مثل الذي أمرتكم و لكن لا يحل مني حرام حتى يبلغ الهدي محله.

قسم به خداي عالم ، من عالم ترين شما به توحيد هستم، کسي از شما مانند من خدا را نشناخته و از همه شما متقي تر هستم. اگر من از احرام بيرون نمي آيم، به اين خاطر است که با خودم قرباني آورده ام. اگر من قرباني نداشتم، مانند شما ازاحرام بيرون مي آمدم.

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) سومين خطبه را در روز عرفه در سرزمين عرفات قرائت مي كند. آن هم يک خطبه خيلي مفصل که اگر بخواهيم به فرازهايي از اين خطبه اشاره کنيم، شايد از گنجايش جلسه بيرون باشد. من فقط يک اشاره اي به کليات اين خطبه مي کنم و رد مي شوم.

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در اينجا، تمام آداب و رسوم زمان جاهليت در مسائل اقتصادي، سياسي و خانوادگي را مطرح کرد. آن نگاه ظالمانه اي كه در دوران جاهليت به زن داشتند و به عنوان يک کالا به او نگاه مي کردند، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) تمام آن روش ها و رسومات جاهلي را در مسائل زنان و احترام به زنان و غيره، همه را در اينجا مطرح فرمودند:

فاتقوا الله في النساء فإنكم أخذتموهن بأمان الله

صحيح مسلم،ج4، ص41

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در اينجا اشاره اي دارد به کتاب الهي، ولي متاسفانه در بعضي از منابع اهل سنت، کتاب، منهاي عترت مطرح شده است. ولي إن شاء‌الله زماني كه خواستيم از حديث ثقلين سخن بگوئيم، آنجا بيان خواهيم کرد که نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در چندين جاي مختلف و در زمان هاي مختلف، بحث حديث ثقلين و توصيه به کتاب و عترت را مطرح کرده است.

اما چهارمين خطبه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) - البته منهاي خطبه اي که مربوط به شکوائيه سپاه يمن هست. اگر آن هم باشد، اين پنجمين خطبه مي‌شود- در سرزمين منا است، در کنار مسجد خيف.

 عزيزاني که مکه مشرف شدند، مي دانند كه معمولا در روز دهم، يازدهم و دوازدهم که مردم در سرزمين منا اُتراق مي کنند، هر روز بايد بيايند براي رمي جمرات و برگردند. حدود تقريبا 300 متر مانده به رمي جمرات، در سمت چپ، مسجد خيف است. نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در آنجا خطبه مفصلي خواندند و يکي از مسائلي که مطرح کرد، اين بود:

لا ترجعوا بعدي کفارا مضلين

خطاب به صحابه است، خطاب به کساني که مومن به رسول الله هستند و با نداي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به حج آمده اند. كساني از يهود و نصاري و از منافقيني که حتي براي رفتن به جبهه مشکل داشتند، در اينجا وجود ندارند. نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌فرمايد:

نباشد که بعد از من، به دوران کفر خودتان من برگرديد و موجب گمراهي مردم شويد.

سپس مي فرمايد:

قد خلفت فيکم ما ان تمسکتم به لن تضلوا، کتاب الله و عترتي اهل بيتي.

هان مردم! من در ميان شما دو چيز مي گذارم و مي روم، اگر به اين دو چيز عمل کرديد، براي هميشه از گمراهي بيمه هستيد.

كلمه اهل بيتي، عطف بيان است؛ يعني مي خواهد معنا کند که مراد از عترت، همان اهل بيت است، همان هايي که در آيه شريفه تطهير بيان شده، همان هايي که در آيه شريفه مباهله بيان شده، همانهايي که نبي مکرم بعد از نزول تطهير، 5 ماه يا 8 ماه مي آمد کنار درب خانه علي بن ابي طالب (عليه السلام) و صدا مي زند:

السلام عليکم يا اهل بيت رسول الله

در حقيقت، اين مطالب، يک گذاري بود به برخي از خطبه هاي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مکه مکرمه که ظاهرا اين خطبه در روز دهم صورت گرفته است. دوباره در روز يازدهم، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) خطبه اي دارد در صحراي منا. تمام اين خطبه ها، تمام اين حرکت ها و تمام اين مسائلي که نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مکه انجام مي دهد، زمينه سازي مي کند جمعيت را، براي شنيدن مطالب حساس خطبه غدير.

إن شاء‌الله اشاره خواهيم کرد كه جمله« کتاب الله و سنتي» در هيچ يک از صحاح سته نيامده است و فقط در کتاب موطأ مالک آن هم به صورت مرفوع و مقطوع آمده و خود علماي اهل سنت صراحت دارند بر اينکه «کتاب الله و سنتي» حديث صحيحي نيست. آقاي حسن سقاف - از علماي بزرگ اردن است، از علماي اهل سنت و کتاب هاي زيادي تأليف كرده است - مي گويد:

«کتاب الله و سنتي» را دودمان بني اميه جعل کردند تا اينکه مردم را از اهل بيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فاصله بدهند و از احاديث دروغ و جعلي است.

نمونه هايي از گفتار علماي اهل سنت را در رابطه با قضيه حديث «کتاب الله و سنتي» عرض خواهيم کرد.

آقاي محسني

قضيه شکوائيه سپاه يمن از حضرت علي (عليه السلام) چه بوده است؟

استاد حسيني قزويني

در رابطه با قضيه حديث غدير و خطبه غدير، آقايان اهل سنت بيکار ننشته اند. در رأس مستشكلين و شبهه کننده ها، آقايان وهابي ها هستند كه تمام تلاش خودشان را به کار گرفته اند تا بتوانند قضيه غدير را زير سوال ببرند و در رأس آنها، آقاي ابن کثير دمشقي متوفاي 774 هجري است و قبل از او ابن تيميه حراني - بزرگ تئورسين وهابيت و در حقيقت مؤسس فکري فرقه وهابيت ابن تيميه هست. احمد بن تيميه متوفاي 728 هجري - است. آقاي ذهبي - متوفاي 748 هجري - هم به صورت گذرا، اينها را مطرح مي کند و امروز هم شما روي سايت هاي وهابيت مي بينيد كه اين قضيه شکوائيه سپاه يمن، به عنوان يک شبهه اساسي در ميان آقايان اهل سنت مطرح است.

حتي در کتاب هايي که در داخل کشور نوشته اند، از اين فضاي باز نظام مقدس جمهوري اسلامي استفاده کرده اند و اين شبهه را به صورت خيلي مفصل و با آب و تاب نقل کرده اند، مثل کتاب خلافت و انتخاب از ديدگاه اهل سنت براي آقاي عبد الرحمان سليمي از اساتيد حوزه هاي علميه اهل سنت و دانشگاه فردوسي مشهد است.

در مجله رسمي اهل سنت زاهدان به نام نداي اسلام، اين شبهه خيلي با آب و تاب مطرح شده و آمده اند به طور کلي، قضيه حديث غدير و فلسفه و انگيزه غدير را به شکايت جيش يمن گره زده اند.

گفتند پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، حضرت علي (عليه السلام)  را فرستاده بود به يمن. در آنجا ميان اميرالمؤمنين (عليه السلام) و سپاه يمن،  درگيري ايجاد شد و مردم از حضرت علي (عليه السلام) رنجيدند و آمدند نزد نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شکايت کردند و بغض و کينه حضرت علي (عليه السلام) در دل اينها بود. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي اينکه کينه و عداوت حضرت علي (عليه السلام) را از دل صحابه بيرون بياورد و اين شکرآبي که بين صحابه و حضرت علي (عليه السلام) بود را بر طرف کند، آمد در سرزمين غدير خم و فرمود:

من کنت مولاه فعلي مولاه.

هر کس مرا دوست دارد، علي را هم دوست داشته باشد.

آنهايي هم که از حضرت علي (عليه السلام)، دل چرکين بودند، ناراحتي از حضرت علي (عليه السلام) را از قلبشان بيرون کردند. اصل فلسفه و انگيزه براي همين بود و تمام شد رفت.

اين، يکي از اساسي ترين شبهاتشان در حوزه غدير هست. ما هم بايد يک جوابي محکم به آنها بدهيم و ثابت کنيم آقاياني که اين شبهه را مطرح مي کنند، يا جاهل به تاريخ هستند و يا خود را به تجاهل مي زنند.

به اين آقاياني که اين شبهه را مطرح مي کنند، مي گوييم:

خود ابن کثير دمشقي در كتاب البداية و النهاية مطرح مي کند و شکايت ها را روي هم مي ريزد و مي‌گويد:

بُريْده، يکي از صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از يمن آمد نزد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و شکايت حضرت علي (عليه السلام) را مطرح کرد. سخن صحابه را براي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بازگو کرد و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم فرمود:

من کنت مولاه فعلي مولاه.

و مسأله تمام شد رفت.

در اينجا به اين آقايان ما عرض مي کنيم:

اگر تاريخ نخوانده ايد، تاريخ خودتان را دوباره بازخواني کنيد و اگر تاريخ خوانده ايد، چرا اينچنين فريب مي دهيد؟

ما اهانت و جسارت نمي کنيم، ولي در بحث هاي علمي، جوانمردي و مردانگي مي خواهد. انسان حتي اگر بخواهد با دشمن هم بجنگد، اگر با مردانگي بجنگد، بهتر از اين است که از راه فريب و حيله بجنگد.

اولا:

قضيه شکايت بريده و قضيه تحريک خالد بن وليد و غيره، در سال 8 هجرت بوده، نه در سال دهم هجرت. قضيه غدير هم در سال ده هجرت است. قضيه شکوائيه يمن، جيش خالد و بريده، مربوط به سال هشت هجرت است.

قاي احمد زيني دحلان - مفتي مکه مکرمه و از شخصيت هاي برجسته عربستان سعودي است و حدود 120 سال قبل هم از دنيا رفته و متوفاي 1305 هجري است - در کتاب السيرة النبوية، ج2، ص381 صراحت دارد:

قضيه رفتن علي بن ابي طالب (عليه السلام) براي دعوت اهل يمن به اسلام، به ويژه قضيه مربوط به قبيله حمدان، مربوط به سال هشتم هجرت است. بعد از فتح مکه، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به اميرالمؤمنين (عليه السلام) مأموريت داد تا برود به يمن.

عزيزان توجه داشته باشند كه يمن در قسمت جنوب مکه است و مدينه در قسمت غرب مکه هست.

رفت آنجا و قبيله حمدان مسلمان شدند و اموال زيادي نصيب مسلمان ها شد. پيروزي اميرالمؤمنين (عليه السلام) براي بعضي ها قابل تحمل نبود و آمدند پيش پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شکايت کنند.

ثانيا:

همان حديث بريده اي را که حضرات مطرح مي کنند، مربوط به مدينه هست و ارتباطي به جحفه و غدير و مکه ندارد.

شما ببينيد كه در تمام کتاب هاي آقايان اهل سنت با سندهاي صحيح و محکم آمده و صراحت دارد بر اينکه اين قضيه در مدينه منوره بوده است. خود آقاي بريده نقل مي کند:

و دخلت المسجد و رسول الله في منزله و ناس من اصحابه علي بابه، فقالوا: ما الخبر يا بريده؟ قلت: خير فتح الله علي المسلمين، فقالوا: ما اقدمک؟ قال: جاريه أخذها علي من الخمس، فجئت لأخبر النبي. قالوا: فأخبره، فانه يسقطه من عين رسول الله.

 وقتي آمده بودم از علي شکايت کنم و شکايت سپاه يمن را به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) عرض کنم، داخل مسجد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شدم و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم در داخل خانه اش بوده و تعدادي از صحابه هم درب مسجد ايستاده بودند. صحابه گفتند: از يمن چه خبر؟ گفتم: خدا پيروزي را نصيب مسلمانان کرد. گفتند: چرا زود آمدي؟ گفتم: علي  يكي از كنيزها را براي خودش برداشته و آمده ام به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) خبر بدهم. صحابه گفتند: برو از علي، پيش پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شکايت کن تا علي را از چشم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بياندازي.

معجم الاوسط للطبراني، ج6، ص163 - مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص128

يکي از نکاتي که غالبا در مناظره تاکيد مي کنيم اين است که ما از خود شبهه، شبهه توليد کنيم.

از عزيزان اهل سنت سوال مي کنيم حضرت علي (عليه السلام) چه گناهي کرده؟ مگر شما نمي گوييد اگر کسي نسبت به صحابه جسارت بکند:

فهو زنديق.

اين صحابه اي که در حق حضرت علي (عليه السلام) اينچنين تحريک مي کنند و مي گويند: بُريْده! برو به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از علي شكايت کن تا علي را از چشم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بياندازي.

اگر چنين کاري را کسي از دوستان شما در حق شما بکند، شما چه پاسخي داريد؟

آقاي ذهبي - که از استوانه هاي علمي اهل سنت است و گفتار او براي اهل سنت، شبيه وحي منزل است -صراحت دارد بر اينکه:

فتعاقد اربعة من اصحاب رسول الله.

 چهار تن از اصحاب رسول الله هم‌پيمان شدند که بيايند از علي، نزد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شكايت کنند.

تاريخ الاسلام للذهبي، ج3، ص630 - المستدرك للحاكم النيشابوري، ج3، ص110

ولي متأسفانه نام اين چهار تن از صحابه را تاريخ براي ما روشن نکرده است. اين هم از پنهاني ها و گره هاي مجهول و از معماهاي تاريخ هست که ما نتوانستيم بدست بياوريم که اينها چه كساني بودند.

اين را آقايان اهل سنت براي ما جواب بدهند: اگر چنانچه در جايي بيان شده بود كه بيايند از آقاي ابوبکر يا  عمر شکايت کنند، شما اهل سنت چه برخوردي مي کرديد؟ چه تعبيري به کار مي برديد؟ ، به ما بگوييد تا ما با يک‌سوم تخفيف، همان تعبير را در رابطه با اين چهار تن از صحابه بکار ببريم.

ثالثا:

جناب آقاي نَسائي - که مولف يکي از صحاح سته است - در سنن کبري، ج5، ص133 مي گويد:

وقتي که آمديم در مسجد و از علي بدگويي کرديم، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) صداي ما را از داخل منزل شنيد.

فخرج مغضبا، فقال: ما بال أقوام ينتقصون عليا؟ من تنقص عليا فقد تنقصني، من فارق عليا فقد فارقني.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در حال غضب از اتاق بيرون آمد و فرمود: چرا يک عده اي از علي بد گويي مي کنند؟ هر کس از علي بدگويي کند، از من بدگويي کرده و از علي جدا شدن، مساوي است با از من جدا شدن.

معجم الاوسط للطبراني، ج6، ص162 - مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص128

در روايت ديگر، در مسند احمد، ج5، ص356 و ابن ابي شيبه در مصنف، ج7، ص504 از بريده نقل مي کند:

فرايت الغضب في وجه رسول الله

آثار خشم و غضبت در سيماي پيغمبر را مشاهده نمودم .

از آقايان اهل سنت سوال مي کنيم كه به غضب آوردن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) يعني چه؟

آيا اين عمل، ايذاء پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هست يا نه؟

پس عمل به اين آيه چه مي‌شود؟

إن الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الآخرة و أعد لهم عذابا مهينا          (سوره احزاب/آيه57)

از همه اينها بالاتر اينكه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آمد بيرون و فرمود:

ماذا تريدون من علي؟ ماذا تريدون من علي؟ انه وليکم من بعدي.

از جان علي چه مي خواهيد؟ از جان علي چه مي خواهيد؟ ، او ولي شما بعد از من است.

كلمه «ولي» مثل «مولا» که نيست که بياييم بگوييم «مولا» هفتاد معني دارد. کلمه «ولي» و مخصوصا واژه «من بعدي» تمام احتمالات را کنار مي زند. نمي گويد كه علي، دوست شماست، علي، دوست همه هست، واژه «من بعدي» يعني ولي امر شماست بعد از من.

پس اين آقايان که آمده اند گفته اند: سپاه يمن از علي شکايت کردند و اين انگيزِه حديث غدير بوده و مسأله بريده را مطرح کردند، اين نشان مي دهد که آقايان از تاريخ خودشان هم بي خبرند. از آنچه که در کتاب هاي خودشان هم نوشته، اطلاعي ندارند.

گناه ما چيست كه بيائيم تاوان جهل آقايان به کتاب هاي خودشان را بپردازيم؟ آنها بايد جواب بدهند.

اميرالمؤمنين (عليه السلام)، سه مرتبه به يمن رفتند. يک مرتبه در سال هشتم هجرت بود، بعد از فتح مکه و اين قضيه بريده، مربوط به همان است. يک دفعه هم براي قضاوت رفته بود. يک سفر هم در ماه رمضان سال دهم هجرت است كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) به دستور نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رفتند به يمن و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي خواست حرکت کند به سمت مکه و نامه نوشت به اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه از يمن بيائيد و در حجة الوداع به من بپيونديد. در آنجا هم يک بحث هايي نسبت به تصرف صحابه در اموال بيت المال شده که جاي بحث مفصلي دارد و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ظاهرا در روز چهارم ذي الحجه:

فقام خطيبا فينا و قال لا تشكوا عليا فإنه أشد و أخشن في ذات الله

کسي حق شکايت از علي را ندارد، او هر کاري انجام داده است، به خاطر رعايت موازين شرعيه است و او در مسائل شرعي هيچ ملاحظه اي ندارد.

مسند احمد، ج3، ص86 - مستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص134

در آنجا بود که بعد از اينکه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شکوائيه بعضي از افراد را شنيد، خطبه خواند و بعد از خطبه:

ثم مضى رسول الله صلى الله عليه وعلى آله وسلم على حجه فأرى الناس مناسكهم و اعلمهم سنن حجهم.

بعد از خطبه، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) حرکت کرد براي حج، يعني براي عرفات و منا و به مردم مناسکشان را نشان داد و سنن و مناسک حج را به مردم يادآور شد و آموزش داد.

تاريخ الطبري، ج2، ص402 - السيرة النبوية لإبن هشام الحميري، ج4، ص1022

كه اين هم باز ارتباطي به غدير ندارد. اگر چنانچه واقعا حديث غدير، پيوندي داشت با قضيه شکايت سپاه يمن، حداقل بايد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در اين خطبه اشاره اي مي کرد يا يک کنايه اي مي زد و مي گفت: مردم! آنهايي که از علي شکايت کرده اند، حرفشان درست نيست. آي مردم! آنهايي که کينه علي در دلشان هست، کارشان درست نيست،  آنهايي که از علي رنجيده اند، کار درستي نکردند.

شما ببينيد! مي آييد فلسفه و انگيزه حديث غدير را، يک مساله موهوم و خيالي تبيين مي کنيد و حال آنکه از اين فلسفه و انگيزه غدير هيچ اشاره اي يا کنايه اي در سخنان نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيست. اگر داريد ولو يك روايت ضعيف، يك روايت مرسل، يك روايت مرفوع براي ما بياوريد که در يکي از کتاب هاي اهل سنت اشاره شده باشد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در حديث غدير، اشاره اي به قضيه شکايت سپاه يمن داشته است. اينها همه، يا از تغافل است يا از تجاهل و يا اگر چنانچه بخواهيم يک مقدار تند حرف بزنيم، اين است كه اين آقايان يک مساله اي را که به عنوان يک عقيده مسلّم تصور کرده اند و هر آنچه که مخالف اين عقيده باشد، بايد توجيه کنند. به قول يکي از اين آقايان وهابي ها، دو، سه سال قبل در اينترنت مطلبي را مطرح كرد و گفت:

ما معتقديم توسل به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و أئمه (عليهم السلام) شرک است. اگر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم از قبر زنده شود و بيايد و بگويد كه توسل جايز است، ما باز مي گوييم كه توسل شرک است.

خيلي خوب اگر اين است، ما كه دعوايي نداريم:

لکم دينکم و لي دين                                                                                (سوره كافرون/آيه6)

ديگر ما جوابي نداريم. ولي نه، اگر بحث سر اين است که ما مي خواهيم دوستانه بنشينيم کنار هم و گفتگوي دوستانه داشته باشيم، تاريخ را ورق بزنيم، تاريخ پنهان را بازخواني کنيم و کتاب هايي كه از خود شما و علماي شما مانده را مطالعه كنيم. ما معتقديم كه اين كتاب‌هاي شما، معجزه اهل بيت (عليهم السلام) بوده است. اگر فرصت شود، عرض خواهم کرد که در طول تاريخ - چه در دوران بني‌اميه و چه در دوران بني عباس - تمام تلاششان را به کار بردند تا اسمي از حضرت علي (عليه السلام) در تاريخ نماند، نامي از حضرت علي (عليه السلام) در جامعه نماند؛ ولي:

چراغي که ايزد برفروزد            هر آنکس پف کند، ريشش ( و ريشه اش) بسوزد

يريدون ليطفئوا نور الله بأفواههم و الله متم نوره و لو كره الكافرون                              (سوره صف/آيه8)

آقاي محسني

حديث ثقلين چند مرتبه تكرار شده است؟

در چه مكان هايي اين حديث، بيان شده است؟

آيا اين حديث از نظر سندي، نزد اهل سنت اعتبار دارد يا خير؟

دلالت اين حديث بر امامت حضرت علي (عليه السلام) أئمه (عليهم السلام) چگونه است؟

در مورد «كتاب الله و عترتي» و «كتاب الله و سنتي» هم توضيحي بدهيد.

استاد حسيني قزويني

تعداد و مكان بيان حديث ثقلين:

1- نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وقتي از طائف بر مي گشتند، جمعيت را جمع کرده و حديث ثقلين را مطرح فرمودند.

المصنف لإبن أبي شيبة، ج7، ص498 - مسند ابو يعلي ج2، ص166 - كنزالعمال للمتقي هندي، ج13، ص163

2- نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در روزعرفه، اين حديث ثقلين را مطرح فرمودند.

صحيح الترمذي، ج5، ص326 -  مجمع الزوائد للهيثمي، ج5، ص195 - تفسير ابن کثير، ج4، ص123

3- نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) حديث ثقلين را در سرزمين غدير خم مطرح فرمودند.

صحيح مسلم، ج7، ص122 - سنن نسائي، ج5، ص45

4- نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به مدينه آمد و قبل از قضيه جيش اسامه حديث ثقلين را مطرح فرمودند.

5- آخرين روزهاي زندگي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود. مردم آمدند به عيادت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم). حجره نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از جمعيت موج مي زند.

حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) مي فرمايد:

سمعت أبي رسول الله صلى الله عليه و سلم في مرضه الذي قبض فيه و قد امتلأت الحجرة من أصحابه: أيها الناس إني يوشك أن أقبض قبضا سريعا ...  ألا إني مخلف فيكم كتاب الله و عترتي أهل بيتي.

6- در روزهاي آخر زندگي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود، شايد همان روز 28 صفر يا 27 صفر و به عقيده آقايان اهل سنت، 11 يا 12 ربيع الاول بود که نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در حاليکه دست مبارکشان در گردن عباس و دست ديگرش بر گردن حضرت علي (عليه السلام) و پاي مبارکشان روي زمين کشيده مي شد، آمدند مسجد و آخرين خطبه اي که در مسجد مي خواند، حديث ثقلين را مطرح مي کند.

صحت حديث ثقلين:

آقاي ابن حجر مي‌گويد:

ثم اعلم أن لحديث التمسك بهما طرق كثيرة وردت عن نيف و عشرين صحابيا.

حديث ثقلين از بيست و چند نفر از صحابه نقل شده است.

بعد ايشان مي‌گويد بعضي از آنها در حجة الوداع بوده، بعضي در مدينه بوده و در غدير خم و هنگام مراجعت از طائف، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) حديث ثقلين را نقل کرده است.

الصواعق المحرقه، ص 124، طبع مصر

اعتبار حديث ثقلين نزد بزرگان اهل سنت:

بزرگان اهل سنت، همگي به صحت حديث ثقلين اعتراف دارند.

آقاي ابن کثير دمشقي سلفي - که در تمام کتاب هايش، شمشير عليه اهل بيت (عليهم السلام) را از رو بسته است و براي اين هم، ادله کافي داريم. حداقل اين را هم بدانيد كه در برابر اين تهاجم، خداوند، امثال اميني ها، مير حامد حسين ها، قاضي نور الله شوشتري‌ها، علامه حلي‌ها (رضوان الله تعالي عليهم اجمعين) را هم مبعوث مي کند تا به اين هجمه ها، پاسخ هاي کوبنده و دندان شکن بدهند - مي‌گويد:

قد ثبت في الصحيح أن رسول الله (صلي الله عليه و سلم) قال في خطبته بغدير خم: إني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي و إنهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض.

در روايت صحيح، ثابت شده كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در خطبه غدير خم فرمود:

من در ميان شما دو چيز گران بهاء مي گذارم و مي روم، اينها از همديگر جدا نمي شوند تا اينكه نزد حوض کوثر، به من متصل شوند؛ اولي کتاب خدا و دوم عترت و اهل بيت من.

تفسير ابن کثير، ج4، ص122

آقاي ابن كثير باز هم در كتاب البدايه و النهايه مي گويد:

 قال شيخنا ابو عبدالله الذهبي: و هذا حديث صحيح.

استاد من، آقاي ذهبي - که از استوانه هاي علمي اهل سنت و از رجال شناسان بنام اهل سنت است - مي‌گويد: اين روايت صحيح است.

البدايه و النهايه لإبن كثير، ج5، ص228

دلالت حديث ثقلين بر تثبيت امامت أئمه (عليهم السلام):

در اينجا، چند تعبيري را فقط به صورت گذرا عرض مي کنم و رد مي شوم:

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌فرمايد:

إن أخذتم به لن تضلوا كتاب الله و عترتي أهل بيتي.

اگر شما به گفته هاي قرآن و اهل بيت عمل کنيد، هيچگاه گمراه نمي شويد.

صحيح الترمذي، ج5، ص328

در روايت ديگري آمده است:

ما ان تمسکتم به لن تضلوا بعدي، أحدهما أعظم من الآخر: كتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض و عترتي أهل بيتي.

اگر به اين کتاب و اهل بيت توسل کنيد، گمراه نخواهيد شد.

الدر المنثور للسيوطي، ج6، ص7 و صحيح الترمذي، ج5، ص329 و 306

آقاي ابن ملک - از بزرگان اهل سنت - در کتاب المرقاة في شرح المشکاة مي گويد:

التمسك بالكتاب العمل بما فيه و معنى التمسك بالعترة محبتهم و الإهتداء بهداهم و سيرتهم.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه فرمود به قرآن تمسك كنيد، يعني: به دستورات قرآن عمل کنيد. و اينكه فرمود به عترت تمسک کنيد، يعني: دوست داشتن عترت و هدايت شدن به هدايت آنها.

المرقاة في شرح المشکاة، ج5، ص600

يعني دستورات هدايتي أئمه (عليهم السلام) را به کار بستن و به سيره أئمه (عليهم السلام) عمل کردن. يعني أئمه (عليهم السلام) را در گفتار و کردار، الگو قرار دادن.

آقاي مناوي - از شخصيت هاي بلند آوازه اهل سنت - مي گويد:

إني تارك فيكم تلويح بل تصريح بأنهما كتوأمين خلفهما و وصى أمته بحسن معاملتهما و إيثار حقهما على أنفسهما و استمساك بهما في الدين

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه فرمود من کتاب و اهل بيتم را در ميان شما مي گذارم، تصريح است به اينکه اين دو، همانند دو بچه دو قلوهستند. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اينها را به يادگار گذاشته و هدفش اين بود که با کتاب و سنت، معامله خوب شود و ايثارشود و آنچه که قرآن و اهل بيت در مسائل ديني مي گويند، عمل شود.

فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي، ج3، ص20

آقاي تفتازاني مي گويد:

خداي عالم كه قرآن و عترت را با هم قرين کرده است، خواسته است اعلام کند كه تمسک به اينها، منقذ و نجات دهنده از ضلالت و گمراهي است.

يعني: معنايي براي تمسک به کتاب و عترت نيست، مگر فرا گرفتن دستورات آنها، در حوزه هدايت.

شرح مقاصد تفتازاني، ج2، ص221

همچنين واژه «لا تفترقان» و «لن تضلوا» و اينكه در بعضي از جاها آمده «تارک فيکم خليفتين، کتاب الله وعترتي و اهل بيتي»

مسند احمد، ج5، ص182 - مجمع الزوائد للهيثمي، ج1، ص170

اين مطالب كه گفته شد و ده ها قرائن ديگر، نشان مي دهد كه هدف نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از حديث ثقلين، اين بود كه کتاب الله و عترت را با هم، قرين و عِدل و همسنگ و ترازو قرار دهد. همانطوري که امامت و هدايت و جاودانگي قرآن براي همه محرز و ثابت است، امامت و هدايت و جاودانگي اهل بيت (عليهم السلام) هم بايد براي همه ثابت و محرز باشد.

«كتاب الله و سنتي»:

خود بزرگان اهل سنت با کمال صراحت تصريح دارند بر اينکه اين روايت، روايت صحيحي نيست.

آقاي حسن سقاف - از علماي بزرگ اهل سنت اردن - در اين زمينه مفصلا سخن گفته و ثابت کرده كه اين روايت، صحيح نيست.

حديث «کتاب الله و سنتي» در صحاحشان نيامده است - نه در صحيح بخاري، نه در صحيح مسلم، نه در صحيح ترمذي- . فقط در موطأ مالک آمده كه آن هم به صورت مرفوع و مقطوع و مرسل است و روايت مقطوع از ديدگاه اهل سنت اعتبار ندارد.

آقاي حاکم نيشابوري وقتي که به اين خطبه مي رسد، مي گويد:

هذه الخطبة غريب.

کلمه «غريب»، از القابِ دالّ بر ضعف روايت است. يعني اين روايت نا آشناست و قاچاقي وارد احاديث شده است و به درد استدلال نمي خورد.

با اينکه ايشان وقتي به حديث ثقلين مي رسد، مي گويد:

هذا حديث صحيح علي شرط شيخين

مستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري،ج3، ص109

آقايان اهل سنت نسبت به کتاب موطأ مالک، اشکال دارند. بعضي ها آن را جزء صحاح سته آورده اند، ولي اکثرا به جاي موطأ مالک، سنن آقاي ابن ماجه قزويني را جزء صحاح سته آورده اند.

مضافا اينكه: گيريم که پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، «کتاب الله و سنتي» فرموده باشد، آيا «کتاب الله و سنتي» ، با «کتاب الله و عترتي» منافات دارد؟ مگر عترت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) غير از سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، چيز ديگري هم آورده اند؟ مگر اميرالمؤمنين (عليه السلام) غير از سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، سنتي از پيش خود آورد؟

آقاي ابن عساکر - از استوانه هاي علمي اهل سنت - در تاريخ دمشق روايت نقل مي‌كند:

حضرت علي (عليه السلام) عرض کرد: يا رسول الله! بعد از تو، من که وصي تو هستم، چکار کنم؟ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: تو موظفي كه سنت مرا در ميان مردم منتشر کني، همانطور که اوصياي پيامبران گذشته، سنت پيامبران را بعد از آنان منتشر مي کردند.

تاريخ دمشق لإبن عساكر، ج21، ص415

جالب اينکه جناب خليفه دوم در آخرين لحظات عمرشان که وقتي به او پيشنهاد مي کنند: خليفه طلحه باشد يا زبير باشد يا عبد الرحمن باشد يا علي باشد، وقتي به حضرت علي (عليه السلام) مي رسد، مي گويد:

إن احراهم أن يحملهم علي کتاب ربهم و سنة نبيهم علي بن ابي طالب. و الله لئن وليها ليحملنهم على المحجة البيضاء و الصراط المستقيم.

شايسته ترين فردي که مردم را به کتاب خدا و سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وادار کند، علي بن ابي طالب است. اگر زمام ولايت و خلافت به دست علي بيفتد، مردم را به راه راست و ساحل نجات رهنمون مي کند.

شرح نهج البلاغه إبن أبي الحديد معتزلي، ج6، ص327

از امام صادق (عليه السلام) سوال مي‌كنند:

يا بن رسول الله! روايتي را که شما بيان مي کنيد، از کجا مي‌گوييد؟ حضرت فرمود:

إنما حديثي حديث أبي ، حديث أبي حديث أبيه و حديث جده و حديث جده عن رسول الله عن جبرئيل عن الله تبارک و تعالي

خود أئمه (عليهم السلام) شعارشان اين بوده كه آنچه که ما مي گوييم، سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است و غير از سنت  پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) چيزي را بيان نمي کنيم. همانگونه که اميرالمؤمنين (عليه السلام) و حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) هم روي سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) پافشاري مي کردند.

پس اگر چنانچه «کتاب الله و سنتي» هم فرموده باشد، منافاتي با «کتاب الله و عترتي» ندارد. در حقيقت، مفسّر و مبيّن همديگر هستند. همانطوري که در مورد قرآن داريم:

القرآن يفسر بعضه بعضا.

در مورد حديث هم داريم:

الحديث يفسر بعضه بعضا.

 

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



دکتر سيد محمد حسيني قزويني
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  بنيامين بهبودي     -   تاريخ:  05 آذر 89 - 00:00:19
درود خدا بر شما که از حق علي دفاع مي کنيد.خدا خيرتان دهد لطفا" مطالب را برايمان ارسال کنيد.متشکر




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما