* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 03 بهمن 1387 تعداد بازديد: 5727 
پاسخ به شبهات آقاي قرضاوي 08 ـ مهدويت در اهل سنت 01
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: پاسخ به شبهات آقاي قرضاوي 08 ـ مهدويت در اهل سنت 01

پنجشنبه : 03 / 11 / 87

((( توجه: آدرس منابع ذکر شده، از نرم افزار مکتبه اهل بيت (عليهم السلام) مي باشد )))

استاد حسيني قزويني

در جلسه گذشته، مباحثي را پيرامون پاسخگويي به شبهات آقاي قرضاوي داشتيم. با اينکه ايشان مشهور به مرد تقريب است و آثار و سخنراني هاي زيادي در موضوع تقريب دارد و مسافرت هاي زيادي هم به ايران داشته و با شخصيت هاي متعدد، ديدارهاي مختلفي داشته است، ولي در اين چند ماه اخير، بحث هايي از طرف ايشان مطرح شد که انتظار نمي رفت. ما، اين را نه به موقعيت ايشان که به عنوان رئيس اتحاديه علماي اهل سنت جهان است و نه با توجه به سياست امروز دشمنان اسلام که در راه ايجاد تفرقه در ميان امت اسلامي دارند، تلاش مي کنند، صلاح مي بينيم.

ايشان يک مصاحبه اي را در هشتم ماه رمضان امسال با يکي از روزنامه هاي مصر داشت و ما هم حدود 7 جلسه پيرامون شبهات ايشان بحث کرديم. جديدا هم يک دسته گل ديگري به آب داده است و خوراک بعضي از رسانه ها و سايت هاي وهابي شده است. شبهه جديد ايشان در رابطه با مهدويت است. من همين امروز بعد از نماز صبح، از سايت هاي مختلف جستجو کردم و در بيش از 200 سايت، صحبت هاي ايشان نوشته شده است.

ايشان در 18 اکتبر 2008 ميلادي (مطابق با 27 مهر 1387 شمسي و 18 شوال 1429 قمري) مصاحبه‌اي را با يکي از روزنامه هاي عربستان سعودي به نام المدينة داشت و همچنين در روزنامه الوطن قطر هم نوشته شد. اگر سايت الشرقيه و العرب و الوطن را ملاحظه بفرماييد، صحبت هاي ايشان را در آنجا قرار داده اند و عنواني را که به آن داده اند، اين است:

قضية المهدي کلها لا أصل لها في القرآن و لم يتحدث عنها بالعبارة و لا بالإشارة.

قضيه مهدويت، در قرآن - نه به صراحت و نه به اشاره - نيامده است.

البته خلاصه شبهات ايشان در محور مهدويت، سه مسئله است:

شبهه اول: موضوع مهدويت - با آنکه موضوع اساسي است و در قرون متأخر و در عصر حاضر، اهتمام زيادي به آن داده مي شود و وقت زيادي از مسلمانان و بزرگان را گرفته است، - در قرآن، نه با اشاره و نه با کنايه نيامده است. قرآن تکميل شده است و بعد از آيه اکمال دين (آيه 3 سوره مائده) معنا ندارد که مهدويت باشد. صحابۀ بعد از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، از نشانه هاي کمال دين است و در سنت و روايات پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، حتي يک روايت صحيح هم در موضوع مهدويت نداريم.

شبهه دوم: در صحيح بخاري و صحيح مسلم، در رابطه با مهدويت، روايتي نيامده است. اگر مهدويت صحيح بود، بايد در صحيح بخاري و صحيح مسلم مي آمد.

شبهه سوم: اگر در بعضي از کتب غير از صحيحين، روايتي در موضوع مهدويت آمده است، از نظر سند مخدوش است.

بنده ابتداء يک نکته اي را عرض کنم، سپس به صحبت هاي آقاي قرضاوي که خلاف قرآن و سنت و خلاف اجماع علماي اهل سنت است، پاسخ بدهم.

گاهي بحث ما در مهدويت، مهدويت نوعي است که مي گوييم آيا اصل مهدويت در قرآن و روايات آمده است يا خير؟ گاهي هم بحث بر مهدويت شخصي است که آيا آن مهدويتي که در قرآن و روايات آمده، همان مهدي است که شيعه به آن معتقد است که در سال 255 هجري قمري به دنيا آمده و در سال 260، آغاز غيبت صغري بوده و در سال 328 هم آغاز غيبت کبراي او بوده است؟

شيعه معتقد است: با اينکه او در حال غيبت است، ولي اداره جهان هستي، به اذن الله تبارک و تعالي به دست اوست، همانطور که حضرت خضر (عليه السلام) با تصرفات ولائي خود، در اداره جهان هستي، انجام وظيفه مي کرد و اينکه شخصيتي همانند حضرت موسي (عليه السلام) هم او را نمي شناخت، ضرري به موقعيت و مقام و جايگاه تصرف ولائي حضرت خضر (عليه السلام) نداشت.

بحث مهدويت نوعي، بحثي است که شيعه و اهل سنت، به آن اتفاق نظر دارند. ولي در بحث مهدويت شخصي، اختلاف ما با اهل سنت زياد است. چون آنها معتقدند که در آخر الزمان، ايشان از پدر و مادري که ما نمي‌شناسيم، به دنيا خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. گرچه حدود 130 نفر از بزرگان اهل سنت، صراحت بر ولادت حضرت مهدي (عليه السلام) در سال 255 هجري دارند و در اين زمينه، با شيعه هم عقيده هستند. إن شاء الله اگر فرصت شد، بخشي از اين شخصيت‌هاي بزرگ اهل سنت را که صراحت دارند بر ولادت حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء)، اشاره خواهيم کرد.

آقاي قرضاوي اصل مهدويت نوعي را زير سوال برده است، نه آن مهدويت شخصي  را - که ما معتقديم حضرت مهدي (عليه السلام) دوازدهمين خليفه و امام است که در سال 255 هجري به دنيا آمده است - و مي گويد:

قضية المهدي کلها لا أصل لها في القرآن و لم يتحدث عنها بالعبارة و لا بالإشارة.

قضيه مهدويت، در قرآن، نه به صراحت و نه به اشاره، نيامده است.

جواب شبهه اول:

ما در موسسه خودمان (مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عج)، آياتي را که به حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) تفسير شده است را جمع آوري کرديم و در نرم افزار «شميم گل نرگس» قرار داده ايم- که مخصوص شبهات حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) است- و حدود 250 آيه مي باشد که شيعه و سني به حضرت مهدي (عليه السلام) تفسير کرده اند. يعني يک مورد يا ده مورد نيست، بلکه 250 آيه است که در روايات، تفسير به امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) شده است.

آن دسته از رواياتي که در کتب روائي شيعه آمده است را - چون آقاي قرضاوي و همفکران او، معتقد به حجيت روايات ما نيستند - نمي خواهيم بحث کنيم. امروز که برخي از سايت ها را جستجو مي کردم، برخي از سايت ها را ديدم که به آقاي قرضاوي پاسخ داده اند، مانند سايت مرکز الدراسات التخصصية للمهدي (البته اين مرکز، غير از مرکز تخصصي مهدويت در قم است و هيچ ارتباطي با اين مرکز ندارد). وقتي پاسخ هاي اين سايت را خواندم، خيلي ناراحت شدم؛ چون پاسخ ها را از کتاب غيبت نعماني و کتاب هاي درجه سوم شيعه آورده بود. بنده به اين عزيزان که اينگونه برخورد مي کنند و هيچگونه تخصصي ندارند، توصيه مي کنم که وارد نشوند، چون اينها ضررشان بيشتر از نفعشان است.

بنده چند آيه از آيات قرآن که در مورد مهدويت است را از چند کتاب معتبر و از چند شخصيت برجسته اهل سنت - به عنوان مشت نمونه خروار - بيان مي کنم و بعد هم از آقاي قرضاوي سوال مي کنيم که اين بزرگان اهل سنت را قبول دارد يا ندارد؟

آيه اول:

سوره توبه، آيه33:

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ

آقاي امام قرطبي - که از مفسران بنام اهل سنت است و از شخصيت هاي برجسته تفسيري است -  مي گويد:

قال السدي : ذاك عند خروج المهدي ، لا يبقى أحد إلا دخل في الاسلام.

تفسير القرطبي، ج8، ص121

همين عبارت را آقاي امام المشککين، فخر رازي در تفسير کبيرش آورده است.

تفسير الرازي، ج16، ص40

آقاي ابو حيان آندلسي - از استوانه هاي تفسيري اهل سنت - در کتاب تفسيري خود آورده است.

تفسير البحر المحيط لأبي حيان الأندلسي، ج5، ص34

آقاي ابن جوزي - که آقايان اهل سنت ارادت ويژه اي به او دارند - در کتاب تفسير خود آورده است.

زاد المسير لابن الجوزي، ج3، ص290

آقاي ثعلبي در تفسير خود آورده است.

تفسير الثعلبي، ج5، ص36

و از بزرگان شيعه هم، مرحوم طبرسي (ره) در مجمع البيان، ج5، ص45 آورده است.

اين يک آيه بود که اشاره دارد به زمان ظهور امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) که غير از دين اسلام، دين ديگري روي کره زمين باقي نخواهد ماند.

آيه دوم:

سوره بقره، آيه114:

لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ.

آقاي طبري - که از مفسران بنام اهل سنت است و خود آقاي ابن تيميه که آقاي قرضاوي به او ارادت ويژه دارد، صراحت دارد بر اينکه تفسير طبري، تفسير معتبر و خالي از روايات جعلي و دروغين است.

منهاج السنة لإبن تيمية، ج7، ص178

- در تفسير خود در تفسير اين آيه نقل مي کند:

کفار در دنيا ذليل خواهند شد:

فإنهم إذا قام المهدي و فتحت القسطنطينية قتلهم، فذلك الخزي.

زماني که مهدي قيام مي کند و قسطنطنية را فتح مي کند، کفاري را که در برابر حکومت ايشان مقاومت مي کنند را به زلت و خواري مي کشاند.

جامع البيان لإبن جرير الطبري، ج1، ص699

آقاي ابن أبي حاتم - که از مفسران بنام اهل سنت است و آقاي ابن تيميه تفسير ايشان را يکي از تفاسير معتبر و مستند و متقن و خالي از جعليات مي داند.

منهاج السنة لإبن تيمية، ج7، ص179

- نقل مي کند:

عن أبو زرعة ثنا عمرو بن حماد بن طلحة ثنا أسباط عن السدى:

اما خزيهم في الدنيا فإنه إذا قام المهدي.

مراد از خزي در دنيا، اشاره به قيام مهدي و تأسيس حکومت جهاني اسلامي و نابودي همه کفار دارد.

تفسير ابن أبي حاتم، ج1، ص211

همين تعبير را آقاي سيوطي - که از استوانه هاي علمي اهل سنت است و وقتي ايشان از دنيا رفت، مردم گفتند: علوم پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در زير خاک دفن شد و مادرها عاجزند همانند سيوطي را به دنيا بياورند - در کتاب الدر المنثور، ج1، ص108 آورده است.

آقاي قرطبي مي گويد:

السابعة: الخزي لهم في الدنيا، قيام المهدي.

موضوع هفتم در تفسير اين آيه: خزي کفار در دنيا، اشاره به قيام امام زمان (عليه السلام) است.

الجامع لأحکام القرآن (تفسير القرطبي)، ج2، ص79

آقاي شوکاني - که عزيز دردانۀ وهابيت است و أخيرا هم کتاب هاي او را در تيراژ وسيعي چاپ کرده اند - در کتاب فتح القدير، ج1، ص132 همين تعبير را دارد:

أما خزيهم في الدنيا، اذا قام المهدي و فتحت القسطنطينية قتلهم و ذلک الخزي.

اينها از استوانه هاي علمي و تفسيري اهل سنت هستند و صراحت دارند که آيه 114 سوره بقره، اشاره به قيام حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) دارد.

آيه سوم:

سوره نساء، آيه 69:

وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا.

در ذيل اين آيه، بزرگان اهل سنت رواياتي را از حذيفه آورده اند که مي گويد:

خدمت نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيدم و درباره اين آيه توضيحي داد و سوال کردم: مراد از:

وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا.

چيست؟ حضرت فرمود:

هذا المهدي في زمانه.

مراد از آن، اشاره به قيام حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) است.

شواهد التنزيل، ج1، ص198 و 199

آيه چهارم:

سوره زخرف، آيه61:

وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَ اتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ.

مراد از:

وَ اتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ.

حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) است.

معالم التنزيل (تفسير بغوي)، ج4، ص444 - تفسير الکشاف الزمخشري، ج4، ص26 - تفسير کبير فخر رازي، ج27، ص222 - تفسير قرطبي، ج16، ص105 - تفسير ابن کثير، ج4، ص142

ما اينها را به عنوان نمونه آورديم تا ثابت کنيم که جمله آقاي قرضاوي، دروغ و افتراء و بي اساس است. بزرگان اهل سنت، آياتي از قرآن را آورده اند و تفسير کرده اند به وجود و قيام مقدس حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) و تأسيس حکومت جهاني اسلامي.

مجموع آياتي که در رابطه با حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) جمع آوري شده، حدود 250 آيه مي باشد.

جواب شبهه دوم:

آقاي قرضاوي گفته است:

در صحيح بخاري و صحيح مسلم، در رابطه با مهدويت، روايتي نيامده است. اگر مهدويت صحيح بود، بايد در صحيح بخاري و صحيح مسلم مي آمد.

آقاي احمد امين مصري، ابو زهره، محمد فريد وجدي، کامل مصطفي شيبي، احمد محمود صبحي، عبد المنعم، از شخصيت هاي برجسته اهل سنت يا ليدرهاي وهابيت هستند که در بحث مهدويت اين شبهه را دارند که چرا روايات حضرت مهدي (عليه السلام)، با اين اهميتي که دارد، در صحيح بخاري و صحيح مسلم نيامده است؟

البته شما اگر کتاب منهاج السنة إبن تيميه را - که آقاي حسن سقاف از علماي اردن مي گويد بهتر است بگوييم منهاج البدعة - مطالعه کنيد، غالبا ايشان وقتي در فضائل و امامت و خلافت امير المومنين (عليه السلام) اين همه روايات را مي بيند و نمي تواند منکر آن شود، مي گويد:

اگر اين روايات صحيح مي بود، چرا در صحيح بخاري و صحيح مسلم نيامده است؟

لذا تقاضا داريم اين جواب هاي نقضي که ما مي دهيم، مانند حمد و سوره در آستين داشته باشيد و حفظ کنيد؛ چون اين پاسخ، فقط براي شبهه آقاي قرضاوي نيست، بلکه پاسخ شبهات شخصيت هاي ديگر و شبهات ‌مهدويت است.

جواب اول:

صحيح بخاري و صحيح مسلم، شامل تمام روايات صحاح اهل سنت نيست. اين طور نيست که آقاي بخاري و مسلم، تمام روايات صحيح را در اين کتاب آورده باشند. آقاي ابن حجر عسقلاني مي نويسد:

بخاري گفته است:

ما أدخلت في كتاب الجامع إلا ما صح و تركت من الصحاح كي لا يطول الكتاب.

من، رواياتي را که در نزد من صحيح بود، در کتابم نياورده ام تا کتابم طولاني و زياد نشود.

خود آقاي بخاري مي گويد که من همۀ روايات صحيح را نياورده ام. پس اين طور نيست که اگر رواياتي صحيح مي بود، بايد آقاي بخاري آن را مي آورد. شايد يکي از آنها، همين حديث مربوط به مهدويت است.

تغليق التعليق لإبن حجر، ج5، ص420

خود حديث غدير هم که با 250 سند از 120 راوي نقل شده است، در اين دو کتاب نيست و عمده اهل سنت معتقد به تواتر اين حديث هستند.

آقاي ابن حجر عسقلاني در کتاب مقدمه فتح الباري، ص488 از بخاري نقل مي کند:

أحفظ مائة ألف حديث صحيح و أحفظ مائتي ألف حديث غير صحيح.

من صد هزار روايتِ صحيح و دويست هزار روايتِ غير صحيح حفظ کرده ام.

اينکه مي گويد دويست هزار روايتِ غير صحيح حفظ کرده ام، بماند و فعلا کاري با آن نداريم، ولي مي گويد من صد هزار روايتِ صحيح حفظ کرده ام، اما مجموع روايات صحيح بخاري با حذف مکررات، 2700 روايت است و با حفظ مکررات، حدود 6 هزار روايت است و حدود 93 هزار روايت صحيح را نياورده است. پس با وجود اين 93 هزار روايت باقيمانده که آقاي بخاري مي گويد صحيح بود و حفظ کرده ام، ولي در کتابم نياورده ام (و در کتاب هاي ديگر است)، آقاي قرضاوي با چه جرأتي مي گويد:

اگر حديث مهدويت صحيح بود، بايد آقاي بخاري مي آورد.

اين مطلبي است که خود آقاي بخاري هم آن را ادعا نکرده است، ولي آقاي قرضاوي در قرن 15 هجري، چيزي را ادعا مي کند که خود بخاري و مسلم، اين چنين ادعايي را نکرده اند.

عمدة القاري للعيني، ج1، ص6 - تذکرة الحفاظ للذهبي، ج2، ص556 - تاريخ الاسلام للذهبي، ج19، ص245

جواب دوم:

آقاي حاکم نيشابوري - از شخصيت هاي برجسته اهل سنت - کتابي دارد به نام مستدرک الصحيحين که اخيرا در 3 جلد يا 4 جلد چاپ شده است و هزاران روايت را آورده است و گفته است:

صحيح علي شرط الشيخين، صحيح علي شرط بخاري، صحيح علي شرط مسلم، و لم يخرجاه.

و اين روايات را ثابت کرده است که صحيح است و با مبناي رجالي بخاري و مسلم مطابقت مي کرده است، ولي اينها نياورده اند.

جواب سوم:

آيا از شرائط صحت روايت، ورود در صحيح بخاري و صحيح مسلم است؟ يعني آقايان اهل سنت براي صحيح بودن روايت، شروطي دارند که حتما بايد در صحيح بخاري و صحيح مسلم باشد؟

بنده اخيرا سفري به مکه داشتم. حدود شب 24 يا 25 ماه شعبان بود. پشت حجر اسماعيل (عليه السلام)، نماز خوانديم و سه چهار نفر از اين آمرين بالمعروف و يکي از شرطه ها آمدند جلوي ما را گرفتند که چرا چنين و چنان مي کنيد و بعد از نماز، فلان جمله را مي گوييد؟ گفتم: ما بعد از نماز، سه مرتبه مي گوييم:

الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر.

من فهميدم که غرض آنها چيست؟ چون آنها مي گويند که شما شيعيان، بعد از نماز، سه مرتبه مي گوييد:

خان الأمين، خان الأمين، خان الأمين.

گفتند: شما اين تکبير گفتن بعد از نماز را از کجا آورده ايد؟ گفتم: امام صادق (عليه السلام) فرمود:

بعد از نماز، سه مرتبه دست خود را بلند کنيد و بگوييد:

الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر.

يکي از آنها گفت: تا به حال، من اين را نشنيده بودم. گفتم: آيا از شرائط صحت روايت، شنيدن شماست؟ ايشان هم سرش را پايين انداخت و چيزي نگفت. نفر بعدي گفت: روايت امام صادق (عليه السلام) مرسل و مرفوع است. گفتم: امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:

تمام رواياتي که من مي گويم، از پدرم است و او از پدرش و او از پدرش و او هم از امير المومنين (عليه السلام) و او هم از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل کرده است.

اين سند روايت امام صادق (عليه السلام) است. چطور شد که اگر روايتي را ابو حنيفه متوفاي 150 و مالک متوفاي 159 و شافعي متوفاي 204 و احمد بن حنبل متوفاي 241 نقل کند، شما در آنها شبهه اي نداريد، ولي اگر امام صادق (عليه السلام) نقل کند، اشکال پيدا مي کند. يکي از آنها گفت: اينچنين روايتي که شما مي گوييد در صحيح بخاري و صحيح مسلم نيست. گفتم: مگر شما در کتاب هاي رجالي خود نوشته ايد که مثلا شرط صحت روايت اين است راوي آن عادل باشد و ثقه باشد و ... و بايد در صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده باشد؟ آيا اين را آورده ايد که از شرائط معتبر بودن روايت، ورود در صحيح بخاري و صحيح مسلم است؟ اينها شروع کردند به استفاده از الفاظ رکيک و تند. گفتم: اين مبنا و منهج شماست که وقتي از جواب دادن عاجز هستيد، شروع به فحاشي و اهانت کردن مي کنيد. گفتند: اگر زياد حرف بزني، تو را به زندان مي بريم. گفتم: اين هم حربه ديگر شماست. شما آمديد از من سوال کرديد و من هم جواب دادم. وقتي شما بلد نيستيد، سوال نکنيد. بگذاريد کساني از شما که خود را عالم مي دانند، آنها بيايند سوال کنند. وقتي شما سوال مي کنيد، جواب دادن هم بلد نيستيد و در گِل گير مي کنيد و متوسل به فحش و اهانت مي شويد و ... .

خلاصه، يکي از جواب هاي ما به آنهايي که مي گويند اين روايت در صحيح بخاري و صحيح مسلم نيامده است، اين است که مگر يکي از شرائط صحت روايت، ورود آن در صحيح بخاري و صحيح مسلم است؟

جواب چهارم:

آيا مگر دين مسلمانان با صحيح بخاري و صحيح مسلم گره خورده است؟

يکي از بزرگان معاصر اهل سنت به نام دکتر عبد الباقي، در کتاب بين يدي الساعة، ص123 مي گويد:

لا أري لزاما علينا نحن المسلمين أن نربط ديننا بصحيح البخاري و مسلم. فلنفرض أنهما لم يكونا. فهل تشل حركتنا و تتوقف دورتنا؟ لا. فالأمة بخير و الحمد لله.

لزومي نمي بينيم که ما مسلمانان، دينمان را به صحيح بخاري و صحيح مسلم گره بزنيم. اگر صحيح بخاري و صحيح مسلم نبودند، آيا اين حرکت اسلامي بايد از بين مي رفت و نقش ما در مسائل ديني متوقف مي شد؟ خير، اينگونه نيست.

جواب پنجم:

آيا مي توانيد ادعا کنيد همين کتاب صحيح بخاري و صحيح مسلم که اکنون در دست مسلمانان و کتابخانه هاي مسلمانان است، همان کتابي است که آقاي بخاري و مسلم نوشته اند؟ يا در گذر زمان، آنهايي که هواي أموي در سر داشتند، روايات را حذف کرده اند؟

بنده چند ماه قبل، جلسه اي را در رابطه با تحريف اهل سنت در احاديث مهدويت، در دفتر تبليغات اسلامي داشتم و در آنجا، در اين موضوع، مفصل بحث کردم. ولي فقط نمونه اي را در رابطه با بحث مهدويت مي آورم و اميدوارم که به نوعي، به گوش آقاي قرضاوي و طرفدارانش برسد.

بيش از 70 کتاب از کتاب هاي اهل سنت اين روايت را آورده اند که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

المهدي حق و هو من ولد فاطمه.

مهدي، حق است و از اولاد فاطمه است.

فعلا با سند اين حديث، کاري نداريم، ولي بزرگان اهل سنت گفته اند که اين روايت در صحيح بخاري و صحيح مسلم بوده است.

آقاي ابن حجر هيثمي، کتابي در رد شيعه نوشته به نام الصوائق المحرقة، در باب 11، فصل اول، ص163 مي گويد:

قد أخرجه مسلم حديث "المهدي حق و هو من ولد فاطمه".

آقاي مسلم اين روايت را در صحيح خود آورده است.

خُب، آقاي قرضاوي! زحمت بکشيد اين صحيح مسلمي را که الآن در کشورهاي اسلامي است، ورق بزنيد و اين روايت را براي ما پيدا کنيد. چه کسي اين روايت را حذف کرده و از صحيح مسلم برداشته است؟

آقاي متقي هندي - که از علماي بزرگ اهل سنت است - در کتاب کنز العمال، ج14، ص264 مي گويد:

آقاي مسلم اين روايت را در صحيح خود آورده است.

خُب، کتاب صحيح مسلم در تمام کتابخانه ها و نرم افزارها موجود است. از جلد اول و کلمه اول، بررسي کنيد و ببنيد که آيا اين روايت در آنجا هست يا خير؟

آقاي شيخ محمد علي صبان، در کتاب إسعاف الراغبين، ص145 مي گويد:

اين روايت در صحيح مسلم آمده است.

آقاي حمزاوي مالکي، در کتاب مشارق الأنوار، ص112 مي گويد:

آقاي مسلم اين روايت را در صحيح خود آورده است.

آقاي قرضاوي! اين را به ما جواب بدهيد، پس اين روايت در کجاي صحيح مسلم است؟

آيا آقايان متقي هندي و حمزاوي و محمد علي صبان و ابن حجر هيثمي دروغگو هستند؟ يا اگر راست مي گويند که مسلم آن را در صحيح خود آورده است، پس کجاست؟ چرا اين را از صحيح مسلم حذف کرده ايد؟ چه کساني آن را حذف کرده اند؟ پس اين گونه شعار بي اساس ندهيد که:

اگر اين روايت صحيح مي بود، بايد در صحيح مسلم مي آمد.

ما هم ثابت کرديم که اين روايت در صحيح مسلم بوده و دست هاي خيانت کار أموي، آن را از اين کتاب حذف کرده اند. البته اين بيان ما، فقط اختصاص به اين يک روايت ندارد، بلکه موارد متعددي داريم که بزرگان اهل سنت مي گويند فلان روايت در صحيح بخاري و صحيح مسلم بوده و حال آنکه اکنون وجود ندارد. مثلا اين حديث را:

من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية.

بسياري از بزرگان و علماي اهل سنت گفته اند که اين روايت در صحيح مسلم آمده است. حال آنکه در صحيح مسلم کنوني، اين روايت وجود ندارد.

بنده در اين زمينه، تحقيق ميداني مفصلي انجام داده ام. اولين کاري که در بحث ولايت آغاز کرديم، خداوند بيامرزد آقاي فقيهي بروجردي را - مؤسس درمانگاه قرآن و عترت -، ايشان در سال 1351 از ما خواست که يک گروه علمي تشکيل بدهيم و صحيح بخاري و صحيح مسلم را که چاپ شده است را مقايسه کنيم و ببينيم که چه رواياتي را حذف کرده اند. خداوند بيامرزد آيت الله العظمي مرعشي نجفي را، ايشان هم در همين کتابخانه اش، يک اتاق ويژه اي در طبقه بالاي آنجا به ما داده بود و به مسئول مخزن کتابخانه دستور داد هر کتابي را که آقاي فلاني خواست - خطي يا غير خطي -، در اختيارش بگذاريد. حدود هفت هشت نفر بوديم و در حدود دو سال، ده، دوازده دوره و چاپ از صحيح بخاري و صحيح مسلم را با هم مقابله کرديم. حتي اگر يک واو جابجا شده بود را ثبت مي کرديم. إن شاء الله به حول و قوۀ الهي، تا قبل از عيد، فايلي را روي سايتمان خواهيم گذاشت با عنوان تحريفاتي که در کتب اهل سنت صورت گرفته است. فقط 50 مورد از ابن تيميه که ادعا مي کند اين روايات در صحيح بخاري و صحيح مسلم بوده، پيدا کرديم که اکنون در اين دو کتاب وجود ندارد. يا بايد بگويند که ابن تيميه کذاب است، يا بايد بگويند که در صحيح بخاري و صحيح مسلم تا قبل از قرن هشتم بوده است و بعد از آن، اينها را برداشته اند.

حدود دو سال قبل، در ايام ماه مبارک رمضان در مکه بودم. با هماهنگي هايي که انجام شد، به کتابخانه بزرگي که در مکه است به نام مکتبة الحرمين، رفتيم. حدود هشت ساعت با رئيس کتابخانه که خوش برخورد و مؤدب و با نهايت احترام بود، صحبت کرديم و تمام بخش مخطوطات و تمام ميکروفيلم هايي که گرفته بودند را در اختيار ما قرار داد. ايشان از کتاب هاي صحيح بخاري و صحيح مسلم که تا قبل از قرن هشتم نوشته شده بود را در اختيار ما قرار ندادند. به مدير کتابخانه گفتم: من با کتاب هاي بعد از قرن هشتم نوشته شده، کاري ندارم و دنبال يک نسخه خطي از صحيح بخاري و صحيح مسلم مي گردم که قبل از قرن هشتم نوشته شده باشد.

عزيزاني که به کتابخانه هاي داخل و يا خارج از کشور مراجعه مي کنند و صداي ما را مي شنوند، حتي اگر ده صفحه هم از صحيح بخاري مخطوط قبل از قرن هشتم بود، تصوير يا ميکروفيلم آن را براي ما ارسال کنند و ما هم دست آنان را مي بوسيم. ما نياز ضروري داريم تا ثابت کنيم دست هاي جنايتکاري در کار بوده تا در راستاي حذف احاديث مربوط به اهل بيت (عليه السلام) و حتي امير المومنين (عليه السلام)، - حتي در صحيح بخاري و صحيح مسلم - دست کاري کرده اند.

جواب ششم:

آقاي قرضاوي! چه کسي مي گويد که در صحيحين نيست؟

روايات متعددي داريم بر اينکه در صحيح بخاري و صحيح مسلم، روايات مربوط به مهدويت وجود دارد.

بخاري از ابوهريره نقل مي کند:

قال رسول اکرم صلي الله عليه و سلم: کيف أنتم إذا نزل إبن مريم فيکم و إمامکم منکم؟

چه خواهيد کرد وقتي که عيسي بن مريم از آسمان نازل شود و نماز جماعت بخواند و امام جماعتش از شما باشد؟

صحيح بخاري، ج4، ص143 - صحيح مسلم، ج1، ص94

همچنين جابر بن عبدالله مي گويد:

سمعت النبي صلي الله عليه و سلم يقول: ... فينزل عيسى بن مريم صلى الله عليه و سلم، فيقول أميرهم: تعال، صل لنا، فيقول: لا.

امام به حضرت عيسي عليه السلام مي گويد: بيا نماز بخوان، حضرت عيسي عليه السلام مي گويد: خير، شما بايد نماز بخواني.

صحيح مسلم، ج1، ص95

تمام شارحين صحيح بخاري و صحيح مسلم به اتفاق گفته اند:

مراد از:

إمامکم منکم.

حضرت مهدي (عليه السلام) است.

در فيض الباري في شرح صحيح البخاري، ج4، ص44 مي گويد:

و هذا صريح أن مصداق الإمام في الأحاديث هو المهدي.

آقاي ابن حجر عسقلاني در فتح الباري في شرح صحيح البخاري، ج6، ص358 مي گويد:

تواترت الأخبار بأن المهدي من هذه الأمة و أن عيسى يصلي خلفه.

روايات متواتري وجود دارد که مهدي از اين أمت اسلامي است و عيسي بن مريم هم پشت سر او نماز مي خواند.

تهذيب التهذيب لإبن حجر، ج9، ص126 - تهذيب الكمال للمزي، ج25، ص149

آقاي عيني در عمدة القاري، ج16، ص40 مي گويد:

مراد از:

إمامکم منکم.

اشاره به حضرت مهدي (عليه السلام) است که حضرت عيسي (عليه السلام) پشت سر او نماز مي خواند.

آقاي نووي هم در شرح صحيح مسلم، ج18، ص58 همين تعبير را دارد.

آقاي عبد المحسن العباد - از اساتيد توانمند دانشگاه اسلامي مدينه منوره و از وهابيت است - کتابي دارد به نام عقيدة اهل السنة و الأثر و در ص178 مي گويد:

مراد از

إمامکم منکم.

حضرت مهدي (عليه السلام) است که حضرت عيسي (عليه السلام) پشت سر او نماز مي خواند.

در اين زمينه، روايات متعدد ديگري داريم. حتي خود الباني - که از او به بخاري دوران ياد مي شود و بن‌باز، مفتي اعظم عربستان سعودي مي گفت: شايسته است که الباني را امام الحديث بناميم - در کتاب سلسلة الأحاديث الصحيحة، ج5، ص267 رواياتي که حضرت عيسي (عليه السلام) پشت سر حضرت مهدي (عليه السلام) نماز مي خواند را مي آورد و مي گويد:

روايت صحيح و از نظر سند، اشکالي ندارد.

خُب، آقاي قرضاوي! شما که براي خوشايند وهابيت - گرچه خودشان هم منکر نيستند و حتي خود بن باز مي گويد روايات مربوط به مهدويت، جزء روايات متواتر است -، اين جملات را مي گويي، در مورد اين احاديث که بزرگان خودتان نقل کرده اند، چه مي گويي؟

إن شاء الله در جلسه بعد، باقيمانده شبهات آقاي قرضاوي را در رابطه با مهدويت بيان خواهيم کرد.

 

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

 

««« والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



دکتر سيد محمد حسيني قزويني
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  محمد اخوندي     -   تاريخ:  17 بهمن 87 - 00:00:00
با تشكر از شما وّجواب هاي عالي شما -متن مناظرات اقاي حسيني از كجا قابل تهيه است؟
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در قسمت مناظرات در سايت مي توانيد متن تمامي مناظرات را به دست آوريد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/list.php?bank=monazerat

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
2   نام و نام خانوادگي:  طوفان     -   تاريخ:  13 فروردين 88 - 00:00:00
ياحق! كيف كرديم!واقعا احسنت به شما حافظان واقعي دين حق!
3   نام و نام خانوادگي:  طوفان     -   تاريخ:  15 فروردين 88 - 00:00:00
ياحق مقصودم مطلب ذكر شده در پاسخ به آقاي قرضاوي و از همه مهمتر به نظر بنده مقابله خواني كتب صحاح اهل سنت در اثبات اينكه اينكه احاديث مورد اتفاق مفسران مورد اعتماد اهل سنت، در برخي کتب صحاح چرا مفقود شده است!اين مطلب بسيار شيرين و دل نشين بود!و اما يک سوال:بنده شنيدم بعضي از روحانيون شيعه، سني شده اند از جمله طلبه هايي که به عربستان رفته اند!آيا اين صحت دارد؟ و ثانيا يک پيشنهاد و البته شايد پيشنهادي که اجرا شده باشد و من خبر ندارم و آن اين است براي دانشجويان علوم حديث اين سايت ميتواند يک کارگاه آموزشي عملي و وکاملا منحصر به فرد باشد!آيا تا بحال فکري براي اين موضوع و تهيه مکاني غير مجاز، به منظور تقويت بنيه علمي و بخصوص تجربي اين دانشجويان شده است!؟ و يا اينکه اگر فردي بخواهد بدون اينکه دانشجو باشد ولي علاقمند به اين علوم باشد جا و مکاني براي علم اندوزي وجود دارد!؟ التماس دعا.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
آنچه شما شنيده ايد ، چيزي شبيه سخناني است كه جناب دكتر قزويني به نقل از شخص ديگري مطرح كرده اند ؛ و نه خود آن سخنان ؛ كه عده اي از طلاب جواني كه با كاروان حوزه به عمره رفته اند ، با وجود عدم آشنايي به بحوث شيعه و سني به مناظره پرداخته و همين سبب شكست آنها و جلب توجه آنها به سوي وهابيت شده است !!! و اين مطلب را تنها به عنوان گوشزدي مطرح كرده اند كه طلاب ، خود را با اين مطالب آشنا كنند .
در مورد آموزش حقيقي نيز جناب دكتر قزويني هر هفته پنجشنبه ها در حوزه علميه قم ، جلسه پاسخ به شبهات وهابيت داشته و يكي از پربار ترين كلاس ها در اين زمينه مي باشد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
4   نام و نام خانوادگي:  شيعه موحد     -   تاريخ:  23 فروردين 88 - 00:00:00
باتوجه به اينكه درقران واحاديث اهل بيت به ما رسيده است نكاح موقت مجاز شمرده شده است باتوجه به اين ايا ائمه اهل بيت خود صيغه كرده اند
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
طبق روايات اهل سنت ، نه تنها اهل بيت ، حتي خود پيامبر (ص)‌ نيز ازدواج موقت مي كرده اند ؛ مي توانيد در آدرس ذيل پاسخ خود را بيابيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=93
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
5   نام و نام خانوادگي:  شيعه موحد     -   تاريخ:  23 فروردين 88 - 00:00:00
هركس زن مومني را متعه كند كعبه را70بار زيارت كرده است(من لايحضره الفقيه جلد3ص366) امام صادق (متعه دين من ودين ابا واجدادمن است هركس به ان عمل كند ازماست وهركه به ان عمل نكند ازما نيست) متعه دختر5ساله جايز است بابوسه زدن دست كشيدن اما جماع جايز نيست (تحريرالوسيله جلد2ص241مسئله شماره12)ايااينها مسخره نيست ايابااين كارها مي شود شيعه علي شد اقاي قزويني جواب بده منتظرم
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- در مورد روايات ، بهتر بود نگاهي هم به سند آنها مي انداختيد !!! (البته اصل صحت متعه جاي شك و شبهه ندارد ولي فروعاتي كه در روايات ضعيفه آمده است قابل قبول نيست و اصل صحت متعه حتي طبق نظر اهل سنت در بخش مقالات سايت پاسخ داده شده است)
2- شما اهل سنت كه مي گوييد علي بن ابي طالب دختر شش ساله خود را آرايش كرده و به نزد عمر فرستاد و عمر او را ديده نقاب او را بالا زد و سپس دست بر ساق پاي او گذاشته و... آمده ايد و اينگونه سخن مي گوييد ؟
اما در مورد فتواي امام خميني ، اين تنها يك مساله فقهي است و بحث علمي و در نزد شيعه تحقق خارجي پيدا نمي كند ؛ اما نزد اهل سنت كه دقيقا شبيه همين فتوا را دارند خير .
فتواي فقهاي شيعه بر اين است كه دختر قبل از نه سال بدون اينكه ازدواج او مصلحت داشته باشد ، حق ازدواج ندارد ؛ و حتي ولي هم نمي تواند اذن چنين ازدواجي بدهد ؛ و طبيعتا جلوي اين ازدواج خود به خود گرفته مي شود ؛ جز در مواردي كه شخص بداند چنين تبعاتي نخواهد داشت . يعني اين نظر امام خميني تنها مجرد يك بحث علمي است كه از جهت بحث فقهي اين كار منعي ندارد،  اما تحقق خارجي پيدا نمي كند .
اما در كتب اهل سنت دقيقا همين كار جايز دانسته شده است ، با اينكه طبق نظر اهل سنت اين كار صورت گرفته و هيچ مانعي هم از انجام آن نيست ، يعني مساله از يك فرض علمي ، به يك مساله عملي تبديل شده است !!!
بنا بر اين با اين كار نمي شود شيعه امير مومنان شد ، اما شيعيان خلفا چنين كاري مي كنند .
3- براي پاسخگويي به اين مسائل پيش پا افتاده ، نياز نيست جناب دكتر قزويني پاسخ دهند !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
6   نام و نام خانوادگي:  شيعه موحد     -   تاريخ:  23 فروردين 88 - 00:00:00
باسلام ايا امام زمان ازدواج كرده است 2 مادرواقعي امام زمان كيست چرااينقدر روايات مختلفي درموردمادر امام زمان وجود داردايا نرگس است ياحكيمه ياصيقل ياكنيزي است3 كيفيت تولد اوچگونه بوده يا همانند انسانهاي عادي متولد شده ياازران متولد شده4 ايالقب 47 امام زمان خسرو مجوس است؟
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- پاسخ مساله اول در آدرس ذيل مطرح شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=51
2- در بين عرب مرسوم بود كه يك شخص را با چند نام و صفت صدا مي كردند ؛ براي رسول خدا (ص) بيش از 20 لقب ذكر شده است كه حضرت به همه آنها مشهور بودند .
براي ابوهريره (مهم ترين راوي اهل سنت) در بين نام خود و او پدرش بيش از 30 قول است . آيا اين سبب مي شود كه بگوييم پدر او چند نفر است ؟ قطعا چنين نيست .
  ابوبكر به 4 لقب و اسم مشهور بوده است .
اما در مورد مادر امام زمان ، نام ايشان همانطور كه در كتب اهل سنت حتي قبل از تولد امام زمان به آن تصريح شده است ، نرجس است . و طبق گفته خود علماي اهل سنت و شيعه ، از اولاد حواريين و بزرگان مسيحيت است ؛ و طبق روايات شيعه ، علاوه بر مطالب ذكر شده ، نحوه امدن آن بانو به بلاد عربي را اسارت در جنگ مطرح كرده اند .
3- قطعا كيفيت تولد انسان هاي خاص مانند پيامبران اولوا العزم و ائمه با ساير مردم تفاوت هايي دارد . ماجراي تولد عيسي و ... شاهد خوبي بر اين مدعي است .
4- خسرو مجوس ،‌ كه در كتاب النجم الثاقب آمده است ، اشتباه چاپي است ؛ در متن چنين آمده است :
السابع والأربعون: " خسرو ".
وقد ذكر في (الذخيرة) و (التذكرة) وذكر في كتاب جاويدان أن اسمه (خسرو مجوس).
ولي اصل آن چنين بوده است «وقد ذكر في الذخيرة والتذكرة و ذكر في كتاب جاويدان مجوس ، أن اسمه خسرو»
و اين اشتباه چاپي از خود عنواني كه مرحوم نوري داده اند مشخص مي شود ؛ همچنين با رجوع به ساير كتاب ها نيز اين مطلب به دست مي آيد :
( الحادية والخمسون ) خسرو ، كما عن كتاب جاويدان مجوس
إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب للشيخ علي اليزدي الحائري ج 1 ص 428
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
7   نام و نام خانوادگي:  شيعه موحد     -   تاريخ:  24 فروردين 88 - 00:00:00
ايا دراحاديث شيعه حديثي دال بر تحريم ازدواج موقت امده است
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در ذيل بحث ازدواج موقت در كتب اهل سنت در بخش مقالات ، به اين روايات نيز پاسخ داده شده است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
8   نام و نام خانوادگي:  مهران     -   تاريخ:  13 ارديبهشت 88 - 00:00:00
سلام عليكم جناب قزويني تنها به احاديثي اشاره فرموديد كه در غير از كتابهاي صحيحين در مورد امام زمان وارد شده است ودر مورد اينكه آيا واقعا 250 آيه مربوط به امام زمان است من ترديد دارم چون شما به تمام آياتي كه در شان ابوبكر وعايشه وعمر(رضي الله عنهم)آمده اند واز واضحات روايي وسندي هستند كاملا ايراد مي گيريد ودر عين حال مي گوييد كه 250 آيه مخصوص مهدي است آياتي كه حتي اگر خيلي خوشبينانه در آنها تامل كني باز چيزي در مورد مهدي اثبات نمي شود و ثانيا من جز در چند قسمت از قرآن كه به سي چهل آيه هم نمي رسد كه مستقيما به زندگي پيامبر اشاره كند آيه ديگري در مورد حيات و زندگي حضرت نديده ام وشايد هم تعداد آنها بيش از اظهارات بنده باشد ولي شما ادعا داريد كه 250آيه در مورد مهدي داريم كه من هيچ تاويلي هم در خوشبينانه ترين حالت در آيات مذكور جنابعالي در بالا نديدم كه مضمون مهدي را بالاخص برساند ولي مي شود آن را به ظهور منجي آخرين تعميم داد و اين ظهور را جزو مصاديق آيه دانست لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ. در مورد آيه :وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا. بايد گفت در اول اين آيه" هر كس" به عموم مومنين بالله والرسول اشاره دارد كه خداوند به آنها مثل پيغمبران (انبيا )وصديقين (ابوبكر صديق و عمر وعثمان وعلي وعايشه و فاطمه و خديجه كبري)والشهدا (تمام شهيدان راه خداوند از ازل تا به اكنون)و الصالحين(اصحاب السابقون وائمه اطهار وتابعين وتمام اوليا الله از عهد سعادت تا به اكنون)نعمت داده است وچه رفقاي نيكويي براي مومنان هستند اين بزرگان . اين هم تفسير اين آيه كه مفسرين بزرگ اهل سنت مثل خوجه عبدالله انصاري وامام رباني مجددي(قدس)و....در مورد اين ايه انجام داده اند . فلذا در عين احترام به مفسرين بزرگ سني و شيعه چيزي را كه خداوند فرموده وجبرييل امين نازل كرده و پيامبر ابلاغ كرده و علي مرتضي مكتوب نموده ديگر جاي تاويل وتخصيص ندارد و متعلق به همه بني بشر است كه به الله واسلام ونبوت اعتقاد دارد . بنده در مورد حديث ابي هريره(رض)نيز تحقيق كرده ام وكسي جز ايشان در كتاب صحاح شيخين از مهدي سخن نگفته وهمه اين روايات به خود او ختم مي شود مگر جابر بن عبدالله كه شيعه از او روايات بسيار دارد . ولي در مورد شخص ابي هريره علماي شيعه به اين صحابي در تمام كتابهاي اصيل شيعي لقب جعال و وارد كننده تلمود به اسلام ويهودي و دروغگو و كتمان كننده احاديث ولايت داده اند ولي شما تنها وتنها به اين حديث او لقب صحيح مي دهيد پس شما مخالف نظر واجماع علماي شيعه نظر داده ايد واين نظر از شما قابل قبول نيست . وليكن از نظر بنده اين حديث به علت تواتر نقل از احاديث صحيح است و تولد مهدي را در آخر الزمان اثبات مي كند ولي نه آن تولدي كه در كتابهاي شما ذكر شده است بلكه تولدي عادي واز يك پدر ومادر كه علماي ما پدر ومادر او را از اولاد فاطمه واز نسل سادات مي دانند وهمچنين اين اعتقاد علماي ما هم مثل اين حديث ابو هريره صحيح نيست و حسن است ولي چون اعتقاد فهول بزرگان اهل سنت و اولياي اسلام بر اين نسبت است ما اهل سنت هم از اين نظر تبعيت مي كنيم فلذا يك شب حامله شدن ودر همان شب تولدي اتفاق افتادن و غرايب ديگري كه در كتب شيعه آمده است نه با قرآن سازگار است نه با حديث ونه با علم كنوني. والسلام علي من اتبع الهدي
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- شما چند قسمت بحث را با يكديگر خلط كرده ايد :
ا. طبق روايات شيعه و سني بيش از 250 آيه در مورد حضرت مهدي آمده است ؛ اينكه شما قبول نداريد ، مطلب ديگري است .
ب. بسياري از اين روايات را خود علماي اهل سنت بر مورد (يعني بر زمان حيات مهدي عجل الله فرجه الشريف) تطبيق كرده اند .
ج. در مورد متولد شدن مهدي عجل الله فرجه الشريف ، كلمات بسياري از علماي اهل سنت در آدرس هاي داده شده به شما (معدويت در بخش شبكه سلام) مطرح شده بود ، اما شما بدون نگاه كردن به آنها با خلط اين مسائل با يكديگر ، مي خواهيد كلام خود را اثبات كنيد !!!
2- فرق بين ما و شما اين است كه ما مي بينيم به اقرار علماي اهل سنت ، حدود 300 آيه در مورد امير مومنان نازل شده است ، پس او از همه مردمان غير از پيامبر خاتم صلي الله عليه واله وسلم افضل است . اما شما مي گوييد من افضليت علي را قبول ندارم ، پس مي گويم اينهمه آيه در مورد او نازل نشده است !!!
3- طبق روايات شيعه و سني ، عيسي (كه به اقرار همه مسلمانان بعد از پيامبر ما افضل انبيا است) پشت سر مهدي نماز مي خواند ! چطور براي شما جاي تعجب است كه در مورد آن حضرت اين تعداد آيه نازل شده باشد ، با اينكه در مورد عيسي آيات بسياري وارد شده است ؟
هـ. اينكه آيه «ومن يطع الله والرسول ...» در شان ابوبكر و عمر و عثمان و ... نازل شده باشد ، براي اين مطلب در كتب اهل سنت ، روايت ضعيف هم پيدا نشد !!! چه رسد به روايت قوي !!! يا متواتر !!! و تنها تطبيق عرفاني دو نفر از علماي شما است !!! آن وقت شما مي گوييد بسياري از آيات با اينكه در مورد نزول آنها در شان مهدي عجل الله فرجه روايات بسيار آمده است ، باز هم قبول نمي شود !
4- روايات ابوهريره ، براي اهل سنت حجت است و ما در باب احتجاج مي توانيم به آن استدلال كنيم ؛ و گرنه به نظر ما روايات ابوهريره ارزش ندارد . اما اهل سنت مجبور به پذيرش آن هستند .
5- در مورد ساير غرايب بحث تولد آن حضرت :
ا.  شما در ابتدا در مورد سخنان كساني كه تولد مهدي را قبول كرده اند ، بحث كنيد ، و لازم نيست اين مطلب را به غرايب تولد آن حضرت ربط دهيد .
ب. قبلا نيز پاسخ شما داده شد كه عيسي كه پشت سر مهدي نماز مي خواند ، تولدي عجيب داشت (طبق آيه قرآن) چرا مهدي كه طبق روايات شيعه و سني از او افضل است ، چنين تولدي نداشته باشد ؟
6- در مورد شخصيت ابوهريره و اينكه آيا نظر شيعه در مورد او صحيح است يا خير مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=106
گروه پاسخ به شبهات
9   نام و نام خانوادگي:  راه علـي سعـادت     -   تاريخ:  14 ارديبهشت 88 - 00:00:00
آن زماني كه آيه نازل ميشد عمردرحال پرستش بت خود بود!!!!!!!!!

10   نام و نام خانوادگي:  مهران     -   تاريخ:  14 ارديبهشت 88 - 00:00:00
سلام عليكم جناب راه علي سعادت قبل از اينكه وارد بحث بشويد اول از خواب برخواسته دست وصورت خود را با آب وصابون بشوئيد و ؟؟؟؟؟ وسپس بعد از خوردن صبحانه سرحال و شاداب نظرات علمي خود را ارسال فرماييد باتشكر از شما
11   نام و نام خانوادگي:  مهران     -   تاريخ:  14 ارديبهشت 88 - 00:00:00
سلام عليكم جناب پاسخ به شبهات اولا بنده اين مطالب را خطاب به دكتر قزويني نوشته ام وپاسخ شما مورد قبول بنده نيست . و در ثاني بنده حضرت علي را عرض نكردم چون اگر ايشان و شيخين وحضرت عثمان (رضي الله عنهم)را بخواهيم در نظر بگيريم تمام آيات رحمت خداوند كه براي مومنون ومهاجرين و سابقين نازل شده وبيش از هزار آيه است در شان اين حضرات خواهد بود . بنده به تمام كلماتي كه شما در آدرس خود پيوست كرده بوديد سر زدم و نگوييد كه روايات تولد را نخوانده ام بلكه اين روايات را چون در مورد نحوه تولد صحبت نكرده بودند و صرفا كلمه تولد را آورده بودند ضعيف وبي اساس مي دانم مساله من نحوه تولد وكجايي آن وادعاي شيعه است كه يك سري اسرار را در كتابهاي خود متواترا آورده كه در هيچ كتاب اهل سنت چه غلات وچه متشرعين بنده مشاهده نكرده ام بنده مي گويم چرا وقتي 40فرقه شيعه كه در زمانهاي مختلف بوجود آمده اند و اثنا عشريه كه آخر همه بوده وبعد از رحلت حسن عسكري (قدس)بوجود آمده هر كدام يك مهدي داشته وحتي برخي از فرقه ها نبي ورسول وخداي ديگري داشته و از امامان براي خود خدا وپيامبر ساخته بودند ولي بعد از اثنا عشريه اين فرق از بين رفتند ونابود شدند. منظور من اينست كه مهدي مدعاي شيعه را نقد كنيم و الا مهدي مدعاي اهل سنت كه در درجه اهميت زيادي براي اهل سنت قرار دارد اگر هم وجود داشته باشد كه بنده اعتقاد به وجود ايشان در آخر الزمان دارم وعده اي ندارند ،اين مهدي زمين تا آسمان با مهدي مدعاي شيعه فرق دارد . بنده مي خواهم صرفا مدعاي شيعه را بشنوم ونقد کنم نه نظرات ديگران را .پس لطفا از موضوع بحث خارج نشويد والسلام علي من اتبع الهدي
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- انسان بهتر است قبل از بر زبان آوردن هر سخني ، در مورد آن فكر كند ؛ چطور شما اينهمه نظرات را در سايت كه گروه پاسخ به شبهات به آن پاسخ داده ، نديده ايد و گمان كرده ايد كه خود جناب دكتر قزويني فرصت دارند به همه نظرات پاسخ دهند ؟ (حمل بر صحت اين است كه شما اصلا نگاه به سايت و نظرات نمي كنيد و تنها نظر خود را مي فرستيد !!!)
2- فرموده ايد : «بنده به تمام كلماتي كه شما در آدرس خود پيوست كرده بوديد سر زدم و نگوييد كه روايات تولد را نخوانده ام بلكه اين روايات را چون در مورد نحوه تولد صحبت نكرده بودند و صرفا كلمه تولد را آورده بودند ضعيف وبي اساس مي دانم »
!!! مي توانيد بگوييد علت اين بي اساس بودن چيست ؟ لابد اينكه شما هيچ راهي براي جواب دادن به انها نداريد و نمي توانيد بهانه غير عادي بودن طريق ولادت را مطرح كنيد ، سبب ضعف انها است !!!(شما يكبار مي گوييد در روايات شيعه آمده است كه تولد غير عادي است ، پس باطل است ، و حال مي گوييد چون در سخن علماي اهل سنت در مورد نحوه تولد غير عادي چيزي نيامده پس باطل است !!!)
3- قطعا امام حسن عسكري فرزندي داشته اند (تولد او هرگونه كه مي خواهد باشد) و شيعه ان حضرت را امام مي دانند (بسياري از شيعه اصلا از نحوه تولد حضرت خبر ندارند و آن حضرت را امام مي دانند ؛ دانستن نحوه تولد ربطي به امام بودن يا نبودن ان حضرت ندارد)
4- نظر شما در مورد نحوه تولد حضرت عيسي عليه السلام چيست ؟ غير عادي بوده و يا عادي؟
اگر بگوييد عادي بوده است خلاف اجماع مسلمانان سخن گفته ايد ؛و اگر بگوييد غير عادي بوده است ، حجت را بر خود تمام كرده ايد ، زيرا وقتي عيسي كه پشت سر مهدي نماز مي خواند ، چنين ولادتي داشته باشد ، چرا مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نداشته باشد ؟
گروه پاسخ به شبهات
12   نام و نام خانوادگي:  راه علـي سعـادت     -   تاريخ:  14 ارديبهشت 88 - 00:00:00
مهران
اين حرف ها وکنايات نشانه ي کم آوردن است وبرهيچ کس پوشيده نيست.

ازآنجايي که من سحرخيزم وبعدازنمازصبح نمي خوابم وتجديد عهد مي کنم بامولايم امام زمان باخواندن دعاي عهد ودرهمان موقعي که حالانميدونم تورا که خواب تشريف داريد وبازازآنجايي که کارمن با رايانه و اينترنت است درآغازصبح مي آيم تابانظردادن اندکي موجبات هدايت تووامثال شما رافراهم کنم
آخه مي ترسم درآن روزي که درکنارحوض کوثرازدست ساقي کوثر( علــي ابن ابي الطالب) سيراب مي شوم توراخواهم ديد که آتش عمرجان يک ميليارد سني راخواهدسوخت

ببخشيد تورابه خدا ولي خودت خواستي


تا صورت پيوند جهان بود، علي بود
تا نقش زمين بود و زمان بود، علي بود
شاهي كه ولي بود و وصي بود، علي بود
سلطان سخا و كرم و جود، علي بود

13   نام و نام خانوادگي:  مسلم     -   تاريخ:  13 تير 88 - 00:00:00
با سلام. از همه شما دوستان شيعه ممنونم که دست اين سني ها را رو مي کنين. واقعأ به همچين موجوداتي ميگن مسلمان !!!!!!!!!!
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اسلام ، امري است كه بر هر كس شهادتين را بگويد (حتي منافقين زمان رسول خدا) صدق مي‌كند !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
14   نام و نام خانوادگي:  جواد علوي     -   تاريخ:  16 مرداد 89 - 12:57:55
سلام ايا کسي از علماء اهل سنت تا بحال گفته که حضرت خضر از حضرت مهدي بالاتر است ؟ ايا حديث صحيحي در اين رابطه داريم لطفا پاسخ بهمراه چند ارس باشد.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

وقتي علنا روايت رسول خدا (ص) در برتري حضرت مهدي عليه السلام بر عيسي آمده است ، نيازي به اقرار علما نيست !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

15   نام و نام خانوادگي:  آقاي عليزاده     -   تاريخ:  27 تير 90 - 14:58:52
با عرض سلام حضور تمامي دست اندركاران موسسه تحقيقاتي ولي عصر و همه شركت كنندگان. 2 موضوع هستند كه بسيار روي آن بحث ميشوند, يكي بحث خليفه بودن حضرت علي (كرم الاه وجهه) كه بنا به نظر مذهب شيعه ميبايست خليفه اول مي شد كه مربوط به گذشته است و ديگري آمدن مهدي است كه مربوط به آينده. اينكه علي (ع) بايد اول ميشد خوب تمام شده و رفته, چه حق چه غير حق و بحث روي آن راه به جايي ندارد چون مربوط به گذشته است.(1400 سال قبل). دوم اينكه حضرت مهدي اگر قرار باشد بيايد خوب روزي مي آيد و اگر اهل سنت گفته نخواهد آمد خوب تا كنون نظر اهل سنت صحيح بوده و اگر روزي مهدي آمد خوب آنوقت نظر شيعه مورد تاييد خواهد بود. اين همه بحث روي اين موضوع هم كه هر كس نظر خود را ثابت كند به نطر من فايده اي ندارد .
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

تمامي اين بحث‌ها براي يك مطلب است و نه دو مطلب :

كه بدانيم سنت صحيح را از كجا بايد به دست بياوريم ؛‌از طريق حضرت علي عليه السلام كه بايد خليفه اول مي‌شد ، و اولاد حضرت ، يا از كسي كه خلافت را از اين شخص بدون اذن خدا و رسول گرفته است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

16   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد حسيني     -   تاريخ:  28 تير 90 - 11:51:57
******************************************************************* جواب نظر جناب------------------------------------------آقاي عليزاده-------------------------------------- اولا بحث خلافت تنها نيست و بحث ولايت مطرح است.اين مبحث همچنان تا امروز ادامه دارد و تمام مسلمين به نحوي با آن در ارتباط هستند. دوما با اين طريقي که شما ميفرماييد ديگر مسلمان و مسيحي و يهودي هم فرقي ندارند زيرا هرچه بوده است ديگر گذشته و تمام شده است!!! سوما لطفا يادبگير چگونه بحث بکني تا خداي نکرده آبروي مسلمانان را نبري.زيرا با اين استدلالي که شما راجع به مهدويت کرديد که :(حضرت مهدي اگر قرار باشد بيايد خوب روزي مي آيد و اگر اهل سنت گفته نخواهد آمد خوب تا كنون نظر اهل سنت صحيح بوده)پس تا الان عقيده ي کمونيست ها صحيح بوده است زيرا تا کنون قيامت نشده است.حالا اگر زماني قيامت شد معلوم ميشود نظر مسلمين صحيح بوده است!!! يا حق ********************************************************************
17   نام و نام خانوادگي:  ناشناس     -   تاريخ:  25 اسفند 90 - 11:21:41
همينکه ايشان کتاب غيبت نعماني را که قديمي ترين کتاب در باره مهدويت است از کتب درجه سه مي داند معلوم مي شود چقدر با سواد است !!!
18   نام و نام خانوادگي:  عليرضا     -   تاريخ:  21 دي 92 - 16:03:21
سلام
در مقاله سوره بقره، آيه 69 اشتباه است سوره نسا مي باشد.
لطفا اصلاح فرماييد.
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ با تشكر از تذكر جنابعالي براي اصلاح به مسئول مربوطه اطلاع داده شد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما