* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 03 ارديبهشت 1388 تعداد بازديد: 5053 
پاسخ به شبهات شبکه ماهواره‌اي المستقلة
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: پاسخ به شبهات شبکه ماهواره‌اي المستقلة

پاسخ به شبهات ـ مدرسه فيضيه : 03 / 02 / 1388

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

استاد حسيني قزويني

با توجه به درخواستي که دوستان داشتند و تلفن‌هاي مکرري که ما داشتيم،‌ بنا شد در رابطه با شبهاتي که اين روزها در شبکه ماهواره‌اي المستقله عليه شيعه مطرح است، مقداري صحبت کنيم و نسبت به بعضي از ابهاماتي که در اين زمينه است، پاسخ عرض کنيم.

عزيزان مستحضرند که مرکز شبکه المستقله در لندن است و از 7 سال قبل که اين شبکه تأسيس شد، هدفش زير سوال بردن فرهنگ شيعه و القاء شبهه عليه مذهب اهل بيت (عليهم السلام) بوده است و اولين بار مناظره بين شيعه و وهابيت را در ماه رمضان 6 يا 7 سال قبل در اين شبکه راه انداختند که از وهابي‌ها، عثمان الخميس از کويت آمد و عبد الرحمان دمشقيه از رياض و بلوشي ـ ملازاده که يک ناصبي و فحاش است ـ از فراري‌هاي ايران. از طرف شيعيان هم آقاي دکتر ابو زهراء از اساتيد دانشگاه اسلامي لندن و عراقي الأصل و آقاي دکتر تيجاني بودند. حدود 24 جلسه داشتند و جلسات خوبي بود. گرچه ايده‌آل نبود، ولي نکته ظريفي که در اين 24 جلسه بود، اين بود که وقتي طرف‌هاي شيعه ديدند که وهابيت نسبت به حرف‌شان لجاجت و عناد مي‌ورزند، تقاضاي مباهله کردند. عزيزان مي‌دانند که مباهله، يکي از معجزات اسلام و قرآن است که اگر دو نفر در مسائل اعتقادي در گفتگوي با هم به نتيجه نرسند، اگر مباهله کنند ـ با آن شرايطي که دارند ـ ، طرف باطل، به غضب و خشم و قهر إلهي گرفتار شده و نابود مي‌شود. حتي حضرت آيت الله العظمي بهجت، رسما به آن آقايان پيام دادند که شما مباهله کنيد. دعاي مباهله را هم براي‌شان از قم ارسال فرمودند و گفتند گر چه آنها حاضر نخواهند شد، ولي شما با قدرت و قوّت تمام، به طرف مباهله حرکت کنيد. در شب 24 ماه رمضان، اينها درخواست مباهله کردند و آنها زير بار نرفتند و محوّل کردند به شب آخر و در شب آخر هم حدود 3 ساعت و نيم گفتگو شد، ولي وهابيت زير بار مباهله نرفتند و اين زير بار مباهله نرفتن آنها، نشانه ضعف مباني اعتقادي آنها بود و باعث شد که هزاران جوان سني و وهابي، به طرف مذهب شيعه کشده شدند.

ما، کليه اين بحث‌ها را ضبط کرديم و در اختيار عموم قرار داديم. بيش از 200 مورد شبهه عليه شيعه مطرح شد و اينها (طرف‌هاي شيعي) يا فرصت جواب دادن نداشتند و يا حضور ذهن نداشتند و يا نتوانستند. البته اين شبهات توسط يکي از مراکز پژوهشي حوزه علميه قم به نام موسسة الکوثر ـ که ما هم به آنها کمک مي‌کرديم ـ در دو جلد در سال گذشته چاپ شد. اينها در طول اين چند سال، برنامه‌هاي متعددي داشتند.

در سال گذشته در رابطه با قضيه حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) برنامه گذاشتند تا شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را زير سوال ببرند. دو نفر از مصر و بحرين آوردند و يک نفر هم از طلبه‌هاي نجف که نه سرمايه علمي براي مناظره داشت و نه فن مناظره و وارد شد و سه شب برنامه داشتند و به ضرر شيعه تمام شد. البته، نجف، افراد توانمند زيادي دارد و بعضي‌ها کسر شأن براي خودشان مي‌دانستند که در اين ماهواره‌ها حضور پيدا کنند. حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي به من امر فرمودند که بر شما تکليف است تا وارد شويد و ما هم سه شب وارد شديم و روايات متعددي را از منابع اهل سنت با بررسي رجالي مطرح کرديم و الحمدلله خيلي خوب بود و به دنبال بحث که جلسه ما تمام شد، تعدادي از جوانان از امارات متحده به قم آمدند و به برکت همين بحث و مناظره به مذهب شيعه مشرف شدند. نتايج خيلي خوبي داشت.

امسال هم از حدود يک‌ماه قبل تقاضا کردند براي شرکت در مناظره و شبکه المستقله نامه رسمي فرستاد و ما اصلا جواب نداديم. توسط ما نامه فرستادند خدمت حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي و ايشان فرمودند که در پاسخ بنويسيد:

ما فقط با مفتي أعظم عربستان سعودي حاضر به مناظره هستيم، نه با هر فرد عادي.

دوباره اينها نامه نوشتند:

اگر حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي حاضر به مناظره نيست، يا شما را به عنوان نماينده حوزه علميه يا (نماينده) خودش معرفي کند يا يکي ديگر از افراد را معرفي کند.

ما دوباره جواب داديم:

شبکه المستقله را يک ماهواره صالحي براي مناظره بين افکار شيعه و سني نمي‌دانيم و در اين 7 سال، سابقه بدي داشته و هدف اين ماهواره، حمله به فرهنگ شيعه و زير سوال بردن عقائد اهل بيت (عليهم السلام) و شيعه است و هر وقتي احساس کرد که طرف شيعي پيروز مي‌شود، مدير شبکه شروع مي‌کند به مغالطه و فضا سازي و قطع سخنان طرف شيعي و قضيه را ولو به ظاهر، به نفع وهابيت تمام مي‌کند.

اين شبکه در چهارشنبه هفته گذشته، آخرين نامه‌اش را به ما نوشت:

اگر حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي نمي‌آيد، ما حاضريم 9 جلسه، ماهواره را در اختيار شما قرار بدهيم، بدون اينکه هيچ مناظره کننده‌اي از وهابيت بيايد. حتي حاضريم 20 تا 30 جلسه، تمام امکانات ماهواره را در اختيار شما قرار بدهيم، بدون حضور طرف وهابي. اگر مي‌خواهيد، در نقد وهابيت يا در معرفي فرهنگ شيعه از اين امکانات استفاده کنيد و حرف شيعه را به گوش شنوندگان ماهواره برسانيد.

ما هم با توجه به مشورتي که با بعضي از مراجع عظام تقليد داشتيم و با توجه به سخنان مقام معظم رهبري در روز عيد غدير امسال که به صراحت گفتند:

يکي از ماهواره‌هايي که در يکي از شبکه‌هاي اروپايي است و از شيعه و سني دعوت به مناظره مي‌کنند، هدف‌شان مناظره نيست؛ هدف‌شان ايجاد تفرقه ميان ملت اسلامي است.

ما هم جواب نوشتيم:

يکي از اشکالاتي که امروز شبکه المستقله دارد، اين است که شيعه را در برابر وهابيت قرار مي‌دهد و به مخاطبين اينچنين تلقّي مي‌کند که تنها مخالف وهابيت، شيعه است و حال آنکه اين اشتباه است؛ ما شخصيت‌هاي برجسته زيادي از اهل سنت داريم که مخالف سرسخت وهابيت و افکار محمد بن عبد الوهاب است، همانند سقّاف و ديگران. اينها کم نيستند. علماي اهل سنت که امروز عليه وهابيت کتاب نوشته‌اند، بيش از علماي شيعه هستند.

انبوهي از علماي اهل سنت صوفي، مخالف وهابيت هستند و افراد انديشمند و توانمندي دارند و شايد الان صوفي‌هاي اهل سنت ـ بيش از 400 ميليون سني صوفي در کشورهاي آسيايي و اروپايي و آفريقايي داريم که ـ مخالف وهابيت هستند و موضع‌گيري اهل سنت صوفي، تندتر از موضع شيعه نسبت به وهابيت است. حتي در خود خاک عربستان سعودي، آقاي محمد بن علوي المالکي ـ که رئيس مالکي‌ها و صوفي‌هاي عربستان سعودي است و درس خارج تدريس مي‌کرد و 3 روز در مکه مکرمه و 3 روز در مدينه منوره، شاگردان زيادي داشت و سه سال قبل در نيمه رمضان مرحوم شدند و خود ما هم در مکه بوديم و در تشييع جنازه او شرکت کرديم و در قبرستان ابوطالب (عليه السلام) نزديک قبر حضرت خديجه کبري (سلام الله عليها) دفن شد و در تشييع جنازه ايشان، شايد بيش از 30 هزار نفر شرکت کرده بودند. همه مي‌گفتند در طول اين 200، 300 سال اخير، همچنين تشييع جنازه باشکوهي در عربستان سعودي انجام نشده است، ـ يک کتاب مفصّلي در رد عقائد وهابيت به نام مفاهيم يجب أن تصحح نوشته است و به حق، کتاب علمي و گران‌سنگ است و يکي از افراد در حال ترجمه اين کتاب است و بنا بود چاپ شود و ما هم در مقدمه آن کمک کرديم. آقاي حسن بن فرحان مالکي از وهابي‌هاي صوفي و مالکي عربستان سعودي است و 10،‌ 12 کتاب علمي و مفيد در رد عقائد وهابيت نوشته است.

ما در آخرين اعلامي که به شبکه المستقله داشتيم، گفتيم:

اگر شما واقعا راست مي‌گوييد، يک نفر از علماي بزرگ صوفي اهل سنت و يک نفر از علماي اشعري اهل سنت ـ دو جبهه مخالفه وهابيت ـ و يک نفر از شيعه و يک نفر هم از وهابيت بيايند در يک جلسه کاملا علمي دوستانه و به دور از تنش‌هاي نادرست، با هم مناظره کنند و دنيا ببيند، آن هم نه در شبکه المستقله، بلکه در شبکه الجزيرة يا العربية يا در يکي از شبکه‌هاي عربستان سعودي اين مناظره صورت بگيرد.

و در تمام دنيا، قدرت علمي فرهنگ شيعه را به نمايش بگذارند و تمام دنيا ببيند که فرهنگ شيعه به تعبير علامه شهيد مطهري (ره):

در ميان کالاهاي فرهنگي دنيا، با ارزش‌ترين و توانمندترين و با قيمت‌ترين کالاي فرهنگي است.

من خواستم اين را عرض کنم، چون دوستان مرتباً از داخل و خارج زنگ مي‌زنند و ايميل مي‌فرستند که:

چرا شما با اين همه إصرار شبکه المستقله و وهابيت، در اين مناظره شرکت نمي‌کنيد؟

من گفته‌ام که با اين حال، باز هم اگر يکي از مراجع عظام تقليد، صلاح بدانند براي مناظره (با شبکه المستقله)، بنده آمادگي اين را دارم. همان‌طوري که در قضيه حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها)، به دستور يکي از مراجع عظام تقليد رفتيم، الان هم بنده بدون هيچ پيش‌شرطي، آماده براي شرکت در مناظره با اينها هستم.

من نامه‌اي هم براي مفتي اعظم عربستان سعودي ـ شيخ عبد العزيز آل شيخ که يک آدم مؤدب و معقول و معتدلي است ـ تهيه کرده‌ام که از ايشان درخواست کنيم اگر خودشان براي مناظره با مراجع عظام تقليد ما ـ مانند حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي و نوري همداني که از 7، 8 ماه قبل اعلام مناظره با ايشان کرده‌اند ـ نمي‌آيند، (نفراتي را معرفي کنند). چون افراد درجه سوم و چهارم را به ميدان انداخته‌اند که فايده‌اي ندارد. چون اگر بر فرض الان يکي را آورده‌اند به نام دکتر محمد سعيدي ـ از اساتيد دانشگاه أم القراي مکه ـ و اگر شيعه با هزار و يک دليل حقانيت خود را براي او اثبات کرد، آنها مي‌گويند که او يک آقايي است که دانشجويان دانشگاه ام القري هم او را قبول ندارند، تا چه رسد به اساتيد، لذا، هيچ تأثيري ندارد.

ما بارها در داخل کشور، اعلام مناظره کرديم. بعد از حدود يک سال و نيم، يکي از اساتيد حوزه علميه زاهدان به ميدان آمد به نام آقاي مولوي عبد المجيد مرادزهي که حدود 15 سال است در حوزه علميه زاهدان تدريس مي‌کند و بيش از 50 کتاب تأليف کرده است که غالبا حوزوي است. بعد از اينکه ايشان در گفتگو و مناظره شکست خورد و نتوانست دفاع کند، آقايان گفتند که آقاي قزويني با يک کتاب‌فروش مناظره کرده است. قبل از اينکه مناظره صورت بگيرد، ايشان نماينده مولوي عبد الحميد بود. حتي ايشان به همراه دو نفر ديگر از طرف مولوي عبد الحميد ـ امام جمعه زاهدان ـ آمدند قم و يک شب هم مهمان ما بودند و مقداري با ما صحبت کردند تا وزنه علم ما را بسنجد که اگر خواست بيايد، بفهمد با چه کسي مي‌خواهد بحث کند. بعد از مناظره هم به اين شکل شد. ما در مناظره بايد دقت کنيم که اگر طرف مقابل، توانائي علمي و موقعيت اجتماعي ندارد، بي‌خود نياييم وقت خودمان را تلف کنيم و نه تنها نتيجه نداشته باشد، بلکه ضرر هم داشته باشد.

اين خلاصه‌اي بود از علت عدم حضور ما در شبکه المستقله.

متأسفانه الان 10، 12 شب است که اينها شروع کرده‌اند هر شب ساعت 11:30 به وقت ايران، دو ساعت مناظره دارند و سه نفر در يک طرف و يکي از طلبه‌هاي حوزه علميه قم که از طلبه‌هاي عراقي است در طرف ديگر. ما شجاعت ايشان را مي‌ستاييم و اينکه اين شهامت را داشته که به ميدان آمده، قابل تقدير است، مشخص است که ايشان توانائي لازم براي مناظره را ندارد. يک نفر در برابر ايشان است به نام ملازاده که غير از فحش و ناسزا، پدر و مادرش چيزي به او آموزش نداده‌اند و گويا مادرش موقع شير دادن، فحاشي به ايشان ياد داده است. ايشان هر شب در شبکه رنگارنگ، نسبت به مراجع عظام شيعه، جسارت مي‌کند و مراجع معاصر را با واژه لعنة الله عليهم و نسبت به مرحوم کليني (ره) و شيخ مفيد (ره) و علامه مجلسي (ره)، رکيک‌ترين فحش‌ها را مي‌دهد و اين فرد کثيف و ديوانه، نسبت به ساحت مقدس آقا حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه)، وقيح‌ترين توهين و ناسزا و فحش را بيان مي‌کند. حتي خود همين عبدالمجيد مرادزهي به من مي‌گفت: ملازاده ديوانه است. يک‌ماه قبل، از افغانستان، آقاي فاروق حسيني ـ سخنگو علماي غرب افغانستان ـ زنگ زده بود و ايشان هم مي‌گفت: ملازده از ديدگاه ما، يک ديوانه است و شما حرف‌هاي ايشان را به حساب اهل سنت نگذاريد. شما ببينيد که يک طرف مناظره ايشان است. از همان شب اول، ايشان رکيک‌ترين فحش را نسبت به مراجع شيعه داشت و وقيح‌ترين اهانت را نسبت به مهدويت بيان کرد. يک طرف هم آقاي دکتر سعيدي است. لذا، اين‌طور جلسات، به نظر ما، جلسات مفيدي نيست.

نکته‌اي که الان مطرح است و سوالات زيادي هم مي‌کنند، اينها تلاش مي‌کنند در رابطه با شرک شيعه، به آيات قرآن استدلال کنند. متأسفانه آن‌طوري‌که آنها به آيات قرآن تسلط دارند، ما مثل آنها در آيات کار نمي‌کنيم. آنها غالبا 90٪ اساتيد و آخوندهاي‌شان، حافظ قرآن هستند. ما نمي‌گوييم که در ميان ما حافظ قرآن نيست، ولي شايد در ميان ما، کمتر از 10 ٪ است. اينها در بحث‌ها از بعضي از آيات استفاده مي‌کنند و همان‌گونه‌اي که خوارج، از آيات قرآن براي تکفير مسلمانان و آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) استفاده مي‌کردند، اينها هم همان روش خوارج را دارند.

من چند نکته را مي‌خواهم عرض کنم و مخصوصا از عزيزان تقاضا دارم اين بحثي را که امروز مي‌خواهم خدمت عزيزان داشته باشم، به عنوان يک الگو قرار بدهند که روش پاسخگويي ما بايد در برابر اينها چگونه باشد. قبل از اين که وارد بحث اينها بشوم که در شبکه المستقله در اين 7، 8 شب داشتند و آياتي را که براي کفر شيعه و کفر توسل داشتند، بيان کنم، دو نکته را اشاره کنم:

 

اولا:

يکي از مواردي که معمولا آخوندهاي تندرو اينها، براي کفر شيعه به آن استناد مي‌کنند، بحث توسل است.

شيخ عبد الله بن جبرين ـ شخصيت شماره دو عربستان سعودي ـ در يکي از فتواهايش رسما اعلام کرد:

من به 4 دليل، تمام شيعيان را کافر مي‌دانم:

1. شيعيان، قرآن را تحريف شده مي‌دانند و منکر اين قرآني هستند که در ميان مسلمانان است.

2. شيعيان، با سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مخالف هستند و به احاديث صحيح بخاري و صحيح مسلم که در بردارنده سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است، عمل نمي‌کنند چون شيعيان با صحابه عداوت ديرينه دارند و سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) توسط صحابه نقل شده است و لذا صحابه را کافر مي‌دانند و منقولات صحابه را کفر مي‌دانند.

3. شيعيان، اهل سنت را کافر و نجس مي‌دانند. اگر يک شيعه با يک سني مصافحه کند، بلافاصله مي‌رود دستش را آب مي‌کشد.

ما با قاطعيت تمام اعلام مي‌کنيم که در طول اين 15 قرن، ما حتي يک فقيه هم نداريم که فتوا بدهد به کفر و نجاست اهل سنت. اگر در بعضي از کلمات بزرگان ما مانند مرحوم شيخ مفيد (ره) آمده است:

من أنكر إمامة أحد الأئمة و جحد ما أوجبه الله تعالي من فرض الطاعة، فهو كافر ضال مستحق للخلود في النار.

أوائل المقالات للشيخ المفيد، ص44

اينها عبارت شيخ مفيد (ره) را نمي‌فهمند. جحد عبارت است از انکار از روي علم و قرآن هم مي‌گويد:

وَ جَحَدُوا بِهَا وَ اسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا

سوره نمل/آيه14

ما هم مي‌گوييم اگر کسي معتقد باشد امامت ائمه (عليهم السلام)، جزء ما جاء به النبي است، قطعا انکار آن، کفر است. همان‌طوري که اگر کسي منکر نماز باشد کفر است، اگر منکر امامت هم باشد، کفر است. لذا، مرحوم حضرت آيت الله العظمي خوئي (ره) در کتاب البيع خود صراحت دارند:

ما، اهل سنت را مسلمان مي‌دانيم و معتقد هستيم که اگر اينها منکر امامت هستند، ولو به تقليد از آباء و اجدادشان و علماء‌شان، بر اين باور هستند که امامت، جزء واجبات اسلامي و ما جاء به النبي نيست؛ لذا، انکار امامت، به انکار نبوت برنمي‌گردد.

4. شيعيان، به جاي اينکه بگويند يا الله، مي‌گويند يا علي و يا حسين، و اين شرک و کفر است.

اللؤلؤ المکين، ص39

اگر شما وارد سايت ايشان شويد، اين قضيه در آنجا هم آمده است.

 

ثانيا:

هيئت عالي عربستان سعودي ـ که قبلا به رياست آقاي بن باز بود - رسما فتوا دادند که ما شيعيان را بأجمعهم که يا علي و يا حسين بگويند، مشرک و مرتدّ مي‌دانيم:

الذين من الجعفرية يدعون عليا و الحسن و الحسين فهم مشرکون مرتدون عن الاسلام.

با امضاي آقاي بن باز و عبد الرزاق عفيفي و عبد الله بن قديان و عبدالله بن قعود که از اعضاي لجنه عالي إفتاي عربستان سعودي هستند.

پس يکي از بزرگ‌ترين حربه‌هايي که وهابيت در داخل و خارج از کشور دارند و فتوا به کفر شيعه مي‌دهند و شرک شيعه را منتشر مي‌کنند، به خاطر توسّل است.

با توجه به تماس‌هايي که در طول اين 26 سال با علماي اهل سنت داخل کشور داشتم و دارم ـ و حتي با بعضي‌هايشان رفت و آمد خانوادگي هم دارم ـ ، وهابيت روي جوانان شيعه سرمايه‌گذاري کرد و ديد که فايده‌اي ندارد. يک بچه شيعه را مي‌آورند و سه سال يا چهار سال يا ده سال کار مي‌کنند، ولي در يک جا، اين بچه شيعه با توجه به اعتقاداتي که از دوران طفوليت يا قبل از طفوليت داشته، اگر راه را گم کند، در يک لحظه به دادش مي‌رسند.

تقريبا حدود دو سال قبل، حضرت آيت الله العظمي سبحاني، بعد از نماز مغرب و عشاء به بنده تلفن کرد و گفت:

يکي از مبلّغين وهابي به قم آمده و مي‌خواهد با يکي از علماي قم، بحث داشته باشد. مي‌خواستند پيش من بيايند و من فرصت ندارم، اگر مانعي نباشد، ايشان به منزل شما بيايد و شما مقداري با ايشان صحبت کنيد.

با دو تا از طلبه‌هايي که از مرکز خدمات علوم کامپيوتري هستند، آمدند منزل ما. ايشان شروع کرد به صحبت کردن که خيلي هم آزاد حرف مي‌زد:

من در عربستان سعودي در فلان جا دوره ديده‌ام و به ترکيه رفتم و چند نفر از جوانان سني را وهابي کرده‌ام و در آذربايجان، چند نفر را وهابي کرده‌ام و رفتم در زاهدان و چند نفر طلبه را وهابي کرده‌ام. ما، سه نفر مشغول بوديم براي تبليغ وهابيت و پول خوبي هم به ما مي‌دادند و به برکت تبليغ وهابيت، زندگي مرفّهي داشتيم.

يکي از آخوندهاي تبليغي آنها مي‌گفت:

ما مثلا دوهفته در بعضي از شهرهاي مازندران و خلخال و آذربايجاني غربي مي‌آييم و تبليغ مي‌کنيم و از طرف مرکزمان، نزديک دو ميليون تومان به خاطر دو هفته، حق التبليغ به ما مي‌دهند.

يکي از دوستان ما که با ما رفيق بود و مُبلّغ خوبي هم بود، اهل اردبيل بود و من خيلي از ايشان راضي بودم. روزي يک جلسه‌اي در تهران داشتيم و ايشان براي تبليغ وهابيت مي‌خواست به همان مناطق آذربايجان برود. به ايشان گفتم:

يکي از چيزهايي که واقعا در آذربايجان، شرک صريح است و ما بايد روي آن سرمايه‌گذاري کنيم، اين است که اينها عقيده خاصي نسبت به قمر بني هاشم دارند و يا ابا الفضل و يا عباس مي‌گويند. شما در اين دوره تلاش کن و براي اينها جا بيانداز که يا ابا الفضل گفتن، شرک و کفر است.

ديدم که چشم‌هايش قرمز شد و نگاه چپي به من کرد و برگشت گفت: به من گفتي يا رسول الله نگو، گفتم چشم. گفتي يا علي نگو، گفتم چشم. گفتي يا حسين نگو، گفتم چشم. از من مي‌خواهي که يا عباس هم نگويم! من قطعه قطعه هم بشوم، از يا ابا الفضل گفتن دست برنمي‌دارم.

ايشان از من رنجيده شد و بلند شد بدون خداحافظي رفت جمکران و حرم امام رضا (عليه السلام) توبه کرد و از من گريخت.

ببينيد، بحث شيعه اين است. اگر به آخرين لحظه هم که برسد، آن عُلقه مذهبي و آن رابطه‌اي که با اهل بيت (عليهم السلام) نه تنها در دنيا، بلکه در روز ألست داشتند، در يک جاهايي که به يک مويي بند هستند، اهل بيت (عليهم السلام) دست آنها را مي‌گيرند. مگر اينکه بگوييم الشقي شقي في بطن أمه و ... .

اينها روي شيعيان، سرمايه‌گذاري زيادي کردند و ديدند که نتيجه نمي‌گيرند. ديدند که حتي مُبلّغ خودشان هم برگشت.

يکي از دوستان ما به نام حسيني ورجاني، قبل از انقلاب، هم‌دوره ما بود و با ما در درس حضرت آيت الله العظمي وحيد خراساني مي‌آمد و درس نهج‌البلاغه حضرت آيت الله العظمي نوري همداني مي‌آمد و جزء طلبه‌هاي ممتاز حوزه بود و خيلي از رفقا و ما، به استعداد ايشان غبطه مي‌خورديم. بعد از انقلاب، ايشان با سيد ابو الفضل برقعي ـ ناصبي و ضد اهل بيت (عليهم السلام) که 40 کتاب عليه اهل بيت (عليهم السلام) نوشت ـ و قلمداران و طباطبائي رفيق شد و 18 سال مبلّغ تفکّر وهابيت بود. ايشان حدود دو سال قبل، يا به خاطر سيادتش بوده يا به خاطر عِرق ولائيش بوده، از همين طباطبائي که پرچم وهابيت در دست اوست، دو تا سوال کرد و نتوانست جواب بدهد. ايشان برگشت و الان يکي از افراد شاخص ضد وهابي در کشور و در تهران است. بعد از 18 سال تبليغ وهابيت، برگشت.

ما از برخي از شبکه‌ها مانند شبکه سلام درخواست کرديم که با ايشان يک مصاحبه‌اي داشته باشند و اين سرگذشت‌شان را براي مردم بگويند. برگشتن ايشان از مسير وهابيت، ضربه سنگيني بود براي کساني که تفکر وهابيت را در تهران و استان مرکزي و اصفهان و غيره، ترويج مي‌دهند.

به هر حال اينها تقريبا از شيعيان نا اميد شده‌اند و رو آورده‌اند به طلبه‌ها و جوانان اهل سنت. اگر به شرق کشور برويد، در غالب حوزه‌هاي علميه نفوذ کرده‌اند و با يک دست، پول و تطميع و با دست ديگر، جزوه دارند.

شما ببينيد که الان، عمده ترورهايي که در زاهدان صورت مي‌گيرد، توسط طلبه‌هاي اهل سنت است. عبدالمالک ريگي، يکي از فارغ التحصيلان حوزه علميه اهل سنت است که الان زير پوشش آمريکا و عربستان سعودي است که تمام کشتارهايي که در اين استان سيستان و بلوچستان و بوشهر و هرمزگان انجام گرفته، زير نظر اين مرد است. خودش هم علنا مي‌گويد که تمام اين ترورها را من انجام مي‌دهم؛ مانند قضيه فاجعه تاسوکي که در نيمه شب، 22 نفر از عزيزان ما را تکه تکه و تيرباران کردند. حتي اين فرد اين‌قدر وقيح است که برادرزنش را که حاضر نشد در اين ترورهاي شيعه با او همکاري کند، جلوي چشمش دستور داد سرش را بريدند و فيلم گرفتند و فيلم بريده شدن سر را در ميان مردم منتشر کردند. الان هم اين فيلم روي سايت‌مان گذاشتيم و مي‌توانيد در سايت www.vahhabi.com ببينيد. به خاطر عدم همکاري در بحث ترور، سر او را بريد و هر چقدر برادرزنش التماس و خواهش و گريه کرد، اثر نداشت.

در سال گذشته، مولوي عبد القدّوس ـ از آخوندهاي توانمند حوزه‌هاي علميه اهل سنت شرق کشور ـ که رئيس حوزه علميه شاه جمال ايرانشهر بود، خودش و تعدادي از طلبه‌ها، رفتند پاکستان و يک دوره ترور و شيعه‌کشي ديدند و آمدند طلبه‌هاي حوزه علميه خواهران شاه جمال را بيرون کردند و تمام حجره‌ها را پر کردند از مواد منفجره و توپ و غيره، تا اجتماعات شيعه را منفجر کنند و بچه‌هاي شيعه را پاره پاره کنند. الحمدلله خداي عالم هم:

فجعل کيدهم في تضليل.

توسط عزيزان سپاه و بعضي از برادران ديگر، توطئه‌شان روشن شد و اينها را دستگير کردند و در 12 ارديبهشت امسال، اين آقا را با يکي ديگر از همکارانش به نام مولوي سهرابي ـ به جرم تروريست و نگهداري ده‌ها کيلو مواد منفجره و سلاح و مهمّات ـ اعدام کردند. يک مصاحبه‌اي هم از ايشان گرفته‌اند و من از دوستان تقاضا مي‌‌کنم اين مصاحبه اعترافات او را که صدا و سيماي سيستان و بلوچستان پخش کرد، ببينند. ببينيد که اينها را چطور فريب مي‌دهند.

بنده تقريبا يک ماه قبل در غرب کشور ـ اروميه و سقز و سنندج و مهاباد ـ بودم و بي‌پرده بگويم که اينها روي طلبه‌هاي اهل سنت سرمايه‌گذاري مي‌کنند. در يکي از شهرهاي آذربايجان شرقي در 4 مسجد، جلسات تدريس عقائد وهابيت به صورت علني دارند و اطلاعيه مي‌دهند.

من دو سه روز قبل که با حضرت آيت الله يزدي ـ رئيس جامعه مدرسين و رئيس شوراي عالي مديريت حوزه علميه و رئيس کميسيون تحقيق خبرگان رهبري ـ جلسه‌اي داشتم و گزارش شرق کشور را به ايشان دادم و نکته‌اي را به ايشان گفتم و بنده با 26 سال تخصص، اين را عرض مي‌کنم که دقت کنيد:

از آقايان اهل سنت، کساني بودند به دنبال رياست بودند و به دنبال اين بودند که تعدادي از اهل سنت به عنوان معاون رئيس جمهور و سفير و وزير انتخاب شوند و يا در تهران مسجدي داشته باشند. از زمان امام خميني (ره) اين مطالب مطرح بود و الان هم مطرح است. اگر شما خطبه‌هاي نمازجمعه زاهدان را پي‌گيري کنيد، کمتر هفته‌اي است که اينها اين مطالبات را مطرح نکنند و نظام جمهوري اسلامي ايران در طول اين 30 سال، دست ردّ بر سينه اينها زده است. اينکه چرا جواب منفي داده‌اند، يک بحث ديگري است و هر کشوري يک سياستي دارد و ملزم است که از چهارچوب و حريم سياستش دفاع کند و تاوانش را هم مي‌دهد. اينها ديدند که نظام جمهوري اسلامي ايران، آن آرزويي را که اينها داشتند ـ که فرضا در رده‌هايي، افرادي را داشته باشند ـ ، صلاح نمي‌بيند، از آن طرف هم اينها اين عرضه و جُربزه‌اي را ندارند که در برابر نظام بايستند و مخالفت علني کنند، چون مي‌دانند که نظام با کسي شوخي ندارد و اگر بحث براندازي پيش بيايد، مثل عبد القدوس و سهرابي و ديگران، بالاي چوبه دار مي‌‌روند و براي نظام هم فرقي نمي‌‌کند که روحاني يا جوان شيعه باشد يا سني. در خوزستان، تعدادي از جوانان با سابقه شيعي دست به انفجار زدند و سرانجام هم اعدام شدند و در زاهدان هم چند جوان سني، دست به براندازي زدند و سرانجام اعدام شدند. آنچه که مطرح است، اين است که امروز، علماي اهل سنت ـ آنهايي که دنبال پست و مقام هستند ـ مي‌بينند که از طرق مبارزه با نظام، نمي‌توانند، مي‌بينند که امروز‌، بهانه خوبي به دست‌شان آمده است و بهترين راه مبارزه با حکومت اسلامي را گوش دادن به سخنان وهابيت مي‌دانند. چون وهابيت مي‌گويند هر گونه توسل و يا علي و يا رسول الله گفتن شرک است و نظام هم از امام (ره) و مراجع عظام تقليد و رهبري گرفته تا بچه‌هاي سه چهار ساله‌شان، يا علي و يا حسين، جزء ضروريات اعتقادي‌شان است و بهترين راه مبارزه با نظام، طرح بحث شرک و توسل است که اينها ملاک قرار داده‌اند که اين دولت و نظام، مروّج شرک و يا علي و يا حسين است و ما هم بايد با تفکّر شرک مبارزه کنيم، همان‌طوري که پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مبارزه کرد. حتي من به بعضي از دست‌اندرکاران رده بالا که گفته‌ام، تعجب مي‌کردند.

در سال گذشته در زاهدان، همايش ختم صحيح بخاري بود و سخنران‌شان هم رئيس دادگاه مدينه عربستان سعودي بود به نام دکتر محمد ابراهيم. ايشان يک سخنراني و يک مصاحبه کرد و در هر دو گفت:

هر گونه توسل به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و سلم) و توسل به صالحين، شرک است و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و سلم) هم با مشرکان زمان خودش جنگيد.

يعني کاملا چرغ سبز را در اختيار تروريست‌هاي وهابي و فريب‌خوردگان وهابيت قرار داد.

لذا، اگر امروز، تعدادي از اهل سنت، به ويژه روحانيون آنها، دَم از وهابيت مي‌زنند و تبليغ وهابيت مي‌کنند، به خاطر علاقه به وهابيت نيست. حتي خيلي از آنها را مي‌شناسم و حاضرم قسم به لفظ جلاله بخورم که اگر قلب آنها را بشکافند، بغض و کينه وهابيت در دلش است؛ ولي مي‌بيند که طرفداري از وهابيت، يک مستمسکي است براي مبارزه با نظام جمهوري اسلامي ايران و رسيدن به مطالبات معوقه 30 ساله.

لذا ما بايد حواس‌مان کاملا جمع باشد و بحث اهل سنت را از وهابيت جدا کنيم. در خود وهابيت هم وهابيت معتدل را از وهابيت خشونت‌طلب جدا مي‌کنيم. کمتر کسي است که در ايران به اندازه من با وهابيت سر و کله زده باشد و بنده قاطعانه به اين عقيده هستم که 5٪ وهابيت خشونت طلب هستند و فتوا به کفر شيعه داده‌اند و 95٪ وهابيت از اين تکفير، متنفّر و بيزار هستند.

مثلا ببينيد آقاي دکتر عبد الوهاب، عضو هيئت کِبار علماي عربستان سعودي است که بيش از 50 بار من به منزل ايشان در مکه رفته‌ام. احترامي که به بنده يا ديگر رفقا داشتند و نظر و حکمي که ايشان به شيعه دارد، علماي اهل سنت داخل کشورمان هم اينچنين نيستند. خب، اين هم يک وهابي است و ما نبايد همه را به يک چوب برانيم.

آقاي شيخ عاتق، از فرماندهان رده بالاي ارتش عربستان سعودي که بعد از بازنشسته شدن، 30، 40 جلد کتاب نوشته است و از شخصيت‌هاي برجسته مکه است و ما چندين بار به منزل ايشان رفتيم و حتي افطاري هم در منزل ايشان بوديم و در يک جلسه‌اي که در منزل ايشان بوديم، جناب آقاي نواب ـ مسئول بعثه مقام معظم رهبري ـ در مکه هم حضور داشتند و 7، 8 تا از اين وهابيت در يک طرف بودند و بنده هم در يک طرف، بحث مي‌کرديم و اين آقاي شيخ عاتق، از من طرفداري مي‌کرد. خب، اين هم وهابي است و ما نبايد همه را با بن جبرين و عبد الرحمان برّاج و شيخ فوزان و اينهايي که حرفي غير از کفر شيعه بلد نيستند، يکي بکنيم.

آقاي دکتر دهيش از شخصيت‌هاي طراز اول مکه است و با خاندان آل سعود رفت و آمد دارد و ما بارها به منزل ايشان رفته‌ايم و کتاب‌هاي زيادي نوشته است و وهابي است و مبلّغ وهابي. ولي از تکفير شيعه، کاملا بيزار و بريء هستند. ما بايد حساب اينها را با وهابيتي که متشدّد و خشونت‌طلب و مکفّر هستند و شب مي‌خوابند و صبح، فتواي کفر را صادر مي‌کنند، جدا کنيم. لذا، بايد در بحث‌ها، حريم‌ها را حفظ و لحاظ کنيم.

حتي در داخل کشور، آقاي مولوي دهداري، رئيس حوزه علميه و امام جمعه سراوان، علنا مي‌گويد که وهابي است و حوزه علميه‌اي که در سراوان دارد، حوزه علميه وهابي است و ايشان را در دو سه ماه قبل ترور کردند و من هم رسما در ماهواره به خانواده‌اش تسليت گفتم. ايشان چند جلسه آمد اينجا و مهمان ما بود. خدا را شاهد مي‌گيرم! قسم به روح پاک حضرت معصومه (سلام الله عليها)! انگشت کوچک ايشان، هزار بار شرافت داشت بر آن آخوندهايي که از اين طرف دّم از طرفداري از نظام مي‌زنند و از طرف ديگر، تروريست‌ها را هدايت مي‌کنند. خب، او هم وهابي بود. حتي با مسئولين نظام در منطقه سيستان و بلوچستان همکاري صميمانه داشت. در جلسه‌اي که در مکه بود، خودش براي من در جمع حدود 200 آخوند سني در زاهدان نقل مي‌کرد:

ما در مکه بوديم و يکي از اين آخوندهاي وهابي، شروع به تکفير شيعيان کرد که اينها قائل به تحريف قرآن هستند و ... و من هم بلند شدم و گفتم که ما در ايران با شيعيان زندگي مي‌کنيم و قرآني که اينها مي‌خوانند، همين قرآني است که شما مي‌خوانيد و غير از اين قرآن، در خانه‌ها و مساجد و حسينيه‌هاي‌شان، قرآن ديگري نيست، اين حرف‌هاي بي‌خود را عليه شيعه نزنيد.

ما نبايد ايشان را با عبد المالک ريگي و عبد القدوس و امثال اينها که جز تکفير، چيز ديگري بلد نيستند، يکي بدانيم.

دو سال پيش، آقاي بوشهري ـ رئيس سابق حوزه علميه ـ از بوشهر به من زنگ زد و گفت:

دو سه نفر رفته‌اند در امارات، دوره وهابي‌گري ديده‌اند و آمده‌اند ذهن تعدادي از جوانان را مشوّش کرده‌اند. وقتي نظام، فتنه اينها را ديد، دستگيرشان کرد و هر روز در زندان، مي‌گويند که شما مرد نيستيد که بياييد با ما بحث کنيد. قدرت داريد و تفنگ و سرنيزه داريد و ما را دستگير کرده‌ايد. اگر مرد هستيد، بياييد بحث کنيم و ثابت کنيم که مذهب شيعه مذهب باطلي است و حکومت جمهوري اسلامي، شيعي و کفر و شرک است.

ايشان فرمودند که اگر صلاح مي‌دانيد، با يکي دو تا از دوستان بيائيد و يک جلسه مناظره‌اي با اينها بگذاريد. ما هم گفتيم: سمعاً و طاعةً و جناب آقاي طبسي و جعفر الهادي را به هواي اينکه مي‌رويم با سه تا از مبلّغان وهابيت بحث کنيم، رفتيم تهران و با هواپيما رفتيم آنجا و دوستان در فرودگاه به استقبال ما آمدند و گفتيم حتما يک مسئله‌اي است. قسم به خداوندي خدا! والله! بالله! تالله! و هزار اسم خداي عالم! اين‌ها سه نفر آمدند يک طرف و ما سه نفر هم رفتيم يک طرف. اينها به اندازه سه دقيقه، حرف براي زدن بلد بودند که قرآن مي‌گويد:

فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آَخَرَ

سوره شعراء/آيه213

وَ لَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَ لَا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ

سوره يونس/آيه106

و چند آيه ديگر را ياد گرفته بودند. من گفتم: خب، اين آيه شريفه 97 سوره يوسف را خوانده‌ايد؟ گفت: مگر چيست؟ گفتم: در آنجا از قول برادران حضرت يوسف (عليه السلام) به حضرت يعقوب (عليه السلام) مي‌گويد:

قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ

سوره يوسف/آيه97

پس چه فرقي است ميان شيعه و نظام جمهوري اسلامي که مي‌گويد يا ابا الحسن! يا ابا عبد الله! يا وجيها عند الله إشفع لنا عند الله و فرزندان حضرت يعقوب (عليه السلام) که اين را مي‌گويند؟ گفت: معنايش چيست؟ گفتم: مگر معنايش را نمي‌داني؟

ببينيد! يکي از اينها پنجم ابتدائي و ديگري دوم راهنمائي و ديگري هم طلبه پايه 3 يا 4 بود.

به يکي از دوستان گفتم: يک قرآن ترجمه‌دار به اينها بدهيد تا ببينند. قرآن را آوردند و آيه را پيدا کرديم. ترجمه‌اش را داشت مي‌خواند، ديديم که حتي در ترجمه‌اش هم مشکل دارد. آيا پنجم ابتدائي چه کار مي‌خواهد بکند؟ مقداري را خواند و ديدم که غلط دارد و توضيح دادم و فهميد. چند آيه ديگر هم در کنارش گذاشتم. خدا شاهد است! قسم به ذات أقدس إلهي! اولين جمله مسئول‌شان اين بود: فلاني! اگر از روز اول، کسي مثل شما مي‌آمد و با ما اين‌طور بحث مي‌کرد، ما داخل اين فتنه نمي‌شديم. مسئله هم تمام شد و رفت.

رفقاي عزيز! سروران عزيز! مشکل ما اين است که ما ها (اين را نمي‌دانيم):

فإن الناس لو علموا محاسن كلامنا لاتبعونا.

عيون أخبار الرضا (ع) للشيخ الصدوق، ج2، ص275 ـ معاني الأخبار للشيخ الصدوق، ص180

10 شب است که در شبکه المستقله، همين آيه شريفه 106 سوره يونس را مي‌خوانند و مي‌گويند که يا علي و يا حسين شما، دعاي مِنْ دُونِ اللَّهِ است، پس شما کافر و مشرک هستيد. در اين 10 شب که عزيزان تماس گرفته‌اند، يک جمله‌اي که بتواند از خود آيات در کنار اينها بياورد، نگفته‌اند. بنده خودم ديشب تهران بودم و آمدم و برنامه را ضبط کرده بودند و سي دي شب گذشته را گذاشتم از اول تا آخر گوش کردم که شب گذشته چه مسائلي در اين ماهواره مطرح شد. ملازاده هم هي مي‌گويد: کل دعاء عبادة. هر کجا در قرآن دعا آمده است، به معناي عبادت است. هر کجا واژه:

وَ لَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ     يا        يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ اللَّهِ

آمد، کلمه دعا به معناي خواستن نيست، به معناي عبادت است.

(جواب استاد) پس در اين آيه:

وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ

سوره آل عمران/آيه153

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شرک مي‌ورزد؟

مضافا که قرآن:

يفسّر بعضه بعضا.

ما نبايد طوري باشيم که :

نؤمن ببعض الکتاب و نکفر ببعض الکتاب.

باشيم. وقتي در سوره يونس، خداوند مي‌گويد:

وَ لَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَ لَا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ

سوره يونس/آيه106

در سوره غافر، اين را معنا کرده است و مي‌گويد:

قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ

سوره غافر/آيه66

مي‌گويد دعاي مِنْ دُونِ اللَّهِ يعني عبادت مِنْ دُونِ اللَّهِ. يکي از اين آقايان به من گفت: قرآن صراحت دارد کتاب مشرکين هم خداپرست بودند. گفتم: بله، ما هم قبول داريم:

وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ

سوره عنكبوت/آيه61

اگر از مشرکين سوال کنيد که آسمان و زمين را چه کسي آفريد؟ مي‌گويند: خدا.

گفت: اينهايي که خدا را مي‌پرستيدند، در کنارش هم بت را مي‌پرستيدند و مي‌گفتند:

وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَ لَا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ

سوره يونس/آيه18

فرق شمائي که مي‌گوييد ائمه (عليهم السلام)، شفعاء ما در نزد خدا هستند، با مشرکين چيست؟

گفتم: فقط يک سر سوزن فرق داريم. آنها مي‌گفتند:

مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَي اللَّهِ زُلْفَي

سوره زمر/آيه3

آنها بت‌ها را عبادت مي‌کردند و مي‌پرستيدند، ولي اگر ما سراغ امام حسين (عليه السلام) مي‌رويم، اول مي‌گوييم:

أشهد أنک عبدت الله مخلصا له الدين.

اگر سراغ حرم حضرت ابا الفضل (عليه السلام) مي‌رويم، مي‌‌گوييم:

أشهد أنک من العباد المخلصين.

اگر حرم امام رضا (عليه السلام) مي‌رويم، قبل از اينکه زيارت‌نامه را بخوانيم، 100 مرتبه مي‌گوييم:

الله اکبر.

بعد از زيارت هم بايد بالاي سر ايشان برويم و دو رکعت نماز براي خدا بخوانيم.

بله، بت‌پرست‌ها هم بت‌ها را شفيع قرار مي‌دادند و ما هم ائمه (عليهم السلام) را شفيع قرار مي‌دهيم. ولي:

ميان ماه من تا ماه گردون                   تفاوت از زمين تا آسمان است

آنها بت‌ها را عبادت مي‌کردند و مي‌پرستيدند و ما هرگونه امام‌پرستي را شرک و کفر و ارتداد مي‌دانيم. اگر کسي امام را بپرستد، او را مسلمان نمي‌دانيم. مرحوم سيد يزدي (ره) در عروة الوثقي درباره غّلاة ـ که نسبت به ائمه (عليهم السلام) إدعاي ألوهيت مي‌کردند ـ فتوا داد:

يهود و نصاري پاک هستند و ازدواج موقت با دختران اهل کتاب اشکالي ندارد و ذبيحه اهل کتاب و اهل سنت پاک است، ولي ما ذبيحه غُلاة را ميته مي‌دانيم و نماز خواندن بر غُلاة را حرام مي‌دانيم و غُلاة را نجس مي‌دانيم، همانند سگ و خوک و کافر.

غلاة از ديدگاه ما، بدتر از يهود و نصاري هستند. اين فرق ماست. پس شماها اين را توجه نداريد.

 

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

 

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



دکتر سيد محمد حسيني قزويني
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  حسام علائي     -   تاريخ:  14 ارديبهشت 88 - 00:00:00
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت استاد بزرگوار دکتر حسيني قزويني و دست اندر کاران مؤسسه ي تحقيقاتي حضرت ولي عصر ( عج ) ،

بنده فکر مي کنم که جناب عبد الرحمن محمد سعيد دمشقية از وهابيون لبنان باشند . ايشان ساکن لبنان هستند و در ماه صفر سال 1392 از جامعة الأزهر لبنان طرد شده اند و با توجه به شناختي که بنده ي حقير از دانش ايشان دارم ، فکر مي کنم که دعوت ايشان به مناظره ، يک امر بيهوده باشد . همانگونه که دعوت جناب عبد الرحيم ملا زاده به مناظره ، امري بيهوده است و شرکت در مناظراتي که چنين افرادي در آن حضور دارند ، فاقد جنبه هاي علمي خواهد بود . البته مقايسه ي جناب عبد الرحمن سعيد دمشقية با جناب عبد الرحيم ملا زاده ، تا حدودي توهين به جناب دمشقية محسوب مي شود که بنده از اين بابت پوزش مي طلبم .
شبکه ي المستقلة هم تمام تبليغات و برنامه ريزي خود را بر روي مذهب شيعه متمرکز نموده است . من يادم هست که چندين روز ، بر روي فتاوي شيخ مفيد رحمه الله مانور داده مي شد و در تمامي برنامه ها ، به صورت زير نويس ، به تبليغات منفي عليه شيخ مفيد و آية الله العظمى سيستاني پرداخته مي شد . بنابراين اين شبکه ، هدفي علمي را دنبال نمي کند . مناظره ها نيز در اين شبکه ، فاقد جنبه ي علمي مي باشد . البته اين نظر بنده ي حقير مي باشد .

با تشکر ...
2   نام و نام خانوادگي:  سيد حسين     -   تاريخ:  14 ارديبهشت 88 - 00:00:00
خداوند به شما جزاي خير دهد استاد بزرگوار. تنها نكته ناگفته اي كه باقي مي ماند اين است كه مبلغان وهابي از ضعف مادي و بي سوادي افراد سو استفاده كرده و با بر آورده ساختن حاجات آنها در مناطق محروم انها را جذب تشكيلات منحوس خود مي كنند كه حكومت جمهوري اسلامي ايران بايد به كمك افراد مستضعف مادي و فكري بشتابد تا كساني كه با سرمايه هاي باد اورده به فكر همراه كردن اهل سنت در ايران هستند نتوانند به اهداف خود برسند .
3   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  19 ارديبهشت 88 - 00:00:00
با سلام . با اينكه در مناظره سابق كه جناب استاد عزيز اقاي دكتر قزويني شركت داشتند در حد بسيار زيادي در حق ايشان كوتاهي كردند با اين همه در عكس العمل شركت كنندگان و مجري برنامه مشاهده ميشد كه خيلي دستپاچه شده اند حتي اون بظاهر شيعه؟ كه ميبايست از پيروزي جناب دكتر خوشحال ميشد بسيار ناراحت بود , اين خود بزرگترين پيروزي در مقابل اين شبكه منافق و وهابي بود. خداوندا بحق اولين شهيده اهل بيت جناب دكتر قزويني را در كمال سلامتي نگه بدار امين رب العالمين . يا علي
4   نام و نام خانوادگي:  علي قرباني     -   تاريخ:  03 خرداد 88 - 00:00:00
بسمه تعالي

حكومت عربستان وحكومت مصر كه داعيه حكومت برخاورميانه وممالك اسلامي راداشتند بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ديدند كه اين اسلام شيعي وايران انقلابي است كه با نفوذ بردلهاي مسلمانان بلكه غيرمسلمانها عملا خاور ميانه رارهبري ميكند وهر روز براقتدار وعظمتش افزوده مي شود واين نيست مگر به بركت مكتب اهل بيت ومكتب شهادت حسيني بنا براين با حمايت اجانب غربي دست به اين توطئه شوم زدند تامكتب اهل بيت را زير سوال ببرند وافكار مسلمانان جهان راباواردكردن شبهات به شيعه مخدوش كنند تااز نفوذ ان جلوگيري كنند اين نقشه شوم انشا الله به بركت عالمان بزرگ مكتب شيعه وانشالله باظهور بقيه الله برملاخواهد شد
5   نام و نام خانوادگي:  کاظم معيدي     -   تاريخ:  23 خرداد 88 - 00:00:00
خداوندشماراجزاي خيردهد
6   نام و نام خانوادگي:  بنده ي خدا     -   تاريخ:  11 تير 88 - 00:00:00
بسم الله الرحمن الرحيم
و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون....
7   نام و نام خانوادگي:  ادم بن عسقلان الاحوازي     -   تاريخ:  07 مرداد 88 - 00:00:00
السلام علي من اتبع الهدي اما بعد : قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ اين ايه واسه كساني كه عربي بلد نيستند خيلي سخت است مثل شما اخه بنده خدا فرزندان يعقوب ع ميگويند استغفر لنا يعني واسه ما استغفار كن شما تا حالا كه نمي دانيد فرق بين استغفر لنا و اغفر لنا چيست شما با ايه مردم بي سواد را گول مي زنيد مردمي كه به عربي اشنا نيستند خداوند لعن ميكند كساني كه كلام خدا را كتم ميكنند لطفا به سوالم جواب صريح بدهيد ايا شما به تحريف قران معتقد هستيد ؟ اگر معتقد نيستيد نظر شما در باره كساني كه به تحريف قران معتقد هستند چيست؟
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
به سوال اول شما در همين بخش پاسخ داده شده است .
در مورد تحريف قران نيز صريحا در ادرس هاي ذيل پاسخ داده شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=99
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=96
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
8   نام و نام خانوادگي:  ادم بن عسقلان الاحوازي     -   تاريخ:  08 مرداد 88 - 00:00:00
السلام علي من اتبع الهدي اما بعد: چرا ايه را راي براي عوام شيعه ترجمه نمي كني قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ (سوره يوسف/آيه97) اگر ايه مي گفت كه قالوا يا ابانا اغفر لنا ذنوبنا انوقت حق با شما بود
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
به عكس ادعاي شما ، اگر آيه «يا ابانا اغفر لنا» بود نمي‌شد به آن استدلال كرد .
فرزندان يعقوب به پدرشان گفتند اي پدر ، براي ما از خداوند طلب غفران و بخشش نما .
و در واقع يعقوب را واسطه اي بين خود و خداي خود قرار دادند (شفاعت و توسل)
اما اگر مي‌گفتند ، اي پدر ، گناهان ما (آنچه را ما به سر تو آورديم) ببخش ! از خود او چيزي را خواسته بودند كه به دست خود او است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
9   نام و نام خانوادگي:  فريد     -   تاريخ:  01 شهريور 88 - 00:00:00
خداوند به شما وهمكارانتان طول عمر عنايت كند
10   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني     -   تاريخ:  04 شهريور 88 - 00:00:00
سلام عليکم
اميدوارم که همه مومنين و مومنات در اين ماه پر فيض ماه مبارک رمضان به کسب فيوضات الهي نائل شويم
در مورد شبکه معلوم الحال المستقله بايد عرض کنم که اصولا کار اينگونه شبکه ها صرفا ايجاد شبهه در بين مسلمين است، در واقع اهداف شبکه طوريست که برايشان فرقي نميکند که فرد مسلمان شيعه باشد يا سني بلکه هدفشان ضربه به اصل اسلام است و همواره سعي ميکنند با مشرک جلوه دادن شيعيان و يا بهتر بگويم دوستداران اهل بيت عليهم السلام، خاندان عصمت و طهارت را که در قرآن هم به صراحت نسبت به طهارت و عصمت آنان اشاره شده را مثل مردم عادي جلوه بدهند و دليل آن اين است که خود و خلفاي خائنشان را نه تنها پائين تر از اهل بيت ع در همه زمينه ها مي بينند بلکه به خباثت و خيانت و کثافتکاري آنها پي برده اند و در واقع همتراز يک فرد عادي و سالم هم نميدانند ، لذا مجبورند ، زيرا هر کاري ميکنند نميتوانند خود و خلفايشان را همسطح و همتراز با اهل بيت عليهم السلام ببينند، بلکه سعي ميکنند با ايجاد شبهات واهي و دروغ پردازيها شآن اهل بيت را در بين شيعيان و دوستداران سني مذهب اهل بيت عليهم السلام کمرنگتر جلوه بدهند تا جائيکه آن بزرگورارنرا نه تنها مانند افراد عادي جامعه بلکه حتي پائين تر از آنان جلوه بدهند، لذا ايجاد چنين شبهاتي براي رسيدن به چنين هدف شومي براي آن شبکه لازم الاجراع مي باشد.
بنابراين آيات قرآن يا يا ناديده مي گيرند و يا سعي در آن دارند که به ميل خود و در جهت اهداف شوم خود نفسير کنند . براي مثال فردي که بنام ((ادم بن عسقلان الاحوازي)) در کامنت قبلي نظر داده و به آيه قرآن استناد کرده خود گواهي بر همين مدعاست هر چند که دوستان سايت نوراني حضرت وليعصر عجل الله تعالي فرجه به خوبي پاسخ سئوالش را دادنده اند، در همين کامنت شما مي بينيد که چطور با استفاده از يک کلمه ((اغفرلنا)) و ((استغفرلنا)) سعي در ايجاد شبهه در آيه قرآن شده است.
يکي ديگر از ابزار رسيدن به هدف کثيفشان شايعه پردازيها و دروغگوئي هاي آنان است که از عدم سواد عوام شيعه و سني بهره جسته و سعي ميکنند شايعات و دروغ پردازيها را در ضمير پاک جوانان اهل سنت و شيعه جاي دهند.
مغلطه و سفسطه از ديگر ابزار اين حيوانات وحشي مي باشد.
لذا مجموع ايت اعمال حکايت از دشمني نه تنها به شيعه و سني بلکه با اصل دين مبين اسلام دارد.
اگر مطالعه اي کوتاه در تاريخ اسلام داشته باشيم به راحتي مي بينيم که اکثر علماي اهل سنت که فارق از تعصبات و تفکرات تندروي بعضي فرقه هاي اهل سنت قلم زده اند مطالب و نظراتي مخالف اين فرقه هاي تند رو از جمله فرقه ضاله وهابيت داشته اند و جالب اينجاست اکثر اين علما در اواخر عمرشان نظراتشان به حدي تغيير کرده که بعضي از علماي اهل سنت گمان کرده اند که آنان شيعه شده اند هر چند که چنين مسئله اي دور از انتظار هم نيست. علي ايحال ما در تاريخ مي بينيم که آن دسته از علماي فوق الذکر به مرگ طبيعي از دنيا نرفته اند بلکه به قتل رسيده اند که علت آن قابل بررسي است و نشان مي دهد که آن علما در آخر عمرشان يا شيعه شده اند و يا نظراتشان در جهت حقانيت شيعه بوده است که اين امر براي بعضي فرقه هاي سني غير قابل تحمل بوده است.
حال به اندکي تفکر به راحتي قابل تشخيص است که اصل موضوع فعاليت اين شبکه ها چيست.
مشکل اصلي وهابيت شيعه و سني نيست بلکه قرآن و اهل بيت عليهم السلام و در کل دين مبين اسلام است.
براي همين کمرنگ کردن شآن و مقام و فضائل اهل بيت عليهم السلام و از طرف ديگر تراشيدن فضائل واهي براي دشمنان دين از طريق ايجا شبهه، شايعه و دروغ پردازي جزو لوازم و نيازهاي آنان مي باشد که در اينجا بايد بگويم هوشياري جوانان شيعه و سني آنان را هميشه نا اميد خواهد کرد.
اگر باز هم کمي بيشتر در تاريخ عملکرد گذشته وهابيت دقت کنيم براحتي در مي يابيم آنان با استفاده از شعار مبارزه باشرک در طول تاريخ فقط با اهل بيت ع به مبارزه بر خواسته اند با همين شعار حرمهاي امامزاده ها و امامان بزرگوارشيعيان و حتي بعضي از مساجد را منفجر کرده اند ، اين در صورتي است که شما در طول تاريخ حتي يک مدرک نميتوانيد پيدا کنيد که مثلا اين دعيه داران مبارزه با شرک ((يک معبد بودائي )) يا يک ((کليسا)) و يک ((آتشکده زرتشتي)) را منفجر کنندو فقط و فقط حرمهاي اهل بيت عليهم السلام به عنوان مبارزه با شرک توسط اينان تخريب گرديده است.
کشتار شيعيان و حتي سني هاي متمايل به شيعه و يا بهتر بگويم سني هاي مخالف وهابيت هم به عنوان ايجاد رعب و وحشت يکي ديگر از حربه هاي اين حيوانات وحشي((وهابيت)) مي باشد.
همانطور که در تاريخ معاصر مشاهده مي کنيم اين حيوانات وحشي در يکي از شهرهاي يمن حدود 4000 سني مخالف وهابيت را بوسيله بمباران قتل عام کردند و وقتي علتش را جويا شدند که اينان که سني بودند چرا قتل عام کرديد؟ جواب دادند (( درست است که اينها سني بودند اما مخالف وهابيت بودند و ممکن بود در آينده شيعه شوند)) بنده اين مسئله شخصا از اقاي دکتر عصام العماد که قبلا خودش وهابي بود و حالا شيعه شده است شنيده ام، ايشان از اين مسئله بعنوان اهداف وهابيت ياد کردند و خود نيز قبلا وهابي بوده اند.
حال قضاوت با خوانندگان محترم
والسلام علي عبادالله الصالحين
ياعلي مدد
11   نام و نام خانوادگي:  محمد رضا     -   تاريخ:  05 شهريور 88 - 00:00:00
با سلام خدمت همه دوستان عزيز
با تشکر از مطالب جالب برادر عزيزمان جناب آقاي سعيد حسيني.
البته يک انتقاد هم از شما برادر عزيز دارم و ان اينه که بهتر بود در مقايسه وهابي ها با حيوانات وحشي يک (بلا نسبت) هم ميگفتيد چون مي ترسم تمامي حيوانات وحشي در روز قيامت از دست شما ناراحت باشند که چرا ما را با اين وهابي هاي کثيف مقايسه کرديد.
در کل همه حرفاتون و قبول دارم و ممنونم
اميدوارم خداوند به شما و مسئولين شبکه خير دهد.
خدانگهدار
12   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  05 شهريور 88 - 00:00:00
با سلام

برادر عزيز جناب محمد رضا موافقم 100 % .
اين راوايت را ببين
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
از حضرت باقر عليه السلام روايت است كه فرمود: مردى بنام جويريه عازم سفر از كوفه بود، حضرت على عليه السلام به او فرمود: بدان كه در ميان راه به شيرى برخورد خواهى كرد، جويريه گفت : چاره چيست ؟
فرمود: به او بگو اميرالمؤمنين عليه السلام به من از تو امان داده است ! جويريه از كوفه بيرون آمد، در ميان راه همچنانچه حضرت گفته بود، متوجه شد شيرى بطرف او مى آيد، جويريه صدا زد: اى شير همانا اميرالمؤمنين على بن ابى طالب به من از تو امان داده است . جويريه گويد:همينكه كلام حضرت را رساندم ، آن حيوان برگشت در حاليكه سر را به زير انداخته و همهمه مى كرد، و با همين حال از نيزار پنهان شد (در روايتى آمده است كه پنج بار همهمه كرد). جويريه بعد از انجام كار خود و بازگشت به كوفه ، نزد حضرت على عليه السلام رفت و جريان را بازگو كرد، حضرت فرمود: با آن شير چه گفتى و او با تو چه گفت ؟ جويريه گفت : هر چه فرموده بوديد گفتم ، و به بركت فرمايش شما از من منصرف شد، اما اينكه آن حيوان چه گفت - من نميدانم خدا و رسول و وصى او بهتر مى دانند. حضرت فرمود: او در حاليكه همهمه مى كرد پشت نمود(و رفت ) عرض كردم : آرى . فرمود: آن حيوان به تو گفت : وصى محمد صلى الله عليه و آله و سلم را از من سلام برسان ، سپس حضرت دست خود را به صورت عدد پنج نشان داد (يعنى پنج بار)
مدينه المعاجز، ص 44.
كتاب غيب گوئي حضرت علي ( ع ) سيد محمد نجفى يزدى.

يا علي
13   نام و نام خانوادگي:  محسن جعفري     -   تاريخ:  21 شهريور 88 - 00:00:00
با سلام و توفيق روزافزون براي تمام گسترش دهندگان مذهب تشيع
ضرب المثلي در فارسي داريم که مي گويد:((در خانه اگر کس است يک حرف بس است))اگر مخالفان شيعه واقعا بدون تعصب و براي يافتن حق تلاش مي کنند کافي است دونکته ي مهم را بررسي کنند تا به واقعيت پي ببرند و بعد قضاوت کنندٍ،دو نکته اي که در کتب خود اهل سنت مي توان به آن رسيد:يک:مقايسه شخصيت والاي حضرت علي(ع) وخلفا
دوم:مقايسه شخصيت امام جعفر صادق(ع)و روساي مذاهب چهارگانه
14   نام و نام خانوادگي:  علي کريمي     -   تاريخ:  01 مهر 88 - 00:00:00
قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ (سوره يوسف/آيه97) : مي دانيم که خداوند از حق الناس در روز محشر نخواهد گذشت. پسران حضرت يعقوب در حق پدر خود ظلم کرده بودند و از پدر خود مي خواستند از درگاه خداوند متعال براي آنها طلب بخشش کند تا در روز قيامت مشول عذاب الهي نشوند و مطمئنا اگر حضرت يعقوب آنها را نمي بخشيد خداوند از سر تقصيرات آنها نمي گذشت. خوب حضرت يعقوب زنده در حق فرزندان خود که آنها نيز در قيد حيات بودند از درگاه خدا طلب بخشش مي کند تا بدينوسيله اعلام نمايد که من از سر تقصيرات فرزندان خود گذشتم. من نمي دانم اين موضوع را شما با واسطه بخشش قرار دادن اشخاصي که مرده اند و ما در حق آنها ظلمي نکرده ايم چگونه ربط مي دهيد.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- فرزندان يعقوب به پدر خويش نگفتند ظلم ما را ببخش ، گفتند از خداوند براي ما طلب بخشش كن ! اگر اين طلب بخشش مربوط به ظلم به خود يعقوب بود ، بايد مي‌گفتند :«يا أبانا اغفر لنا ذنوبنا» و نه «استغفر»
بهتر است بار ديگر آيه را با دقت بيشتر بخوانيد .
2- وقتي واسطه قرار دادن شخصي بين خود و خدا جايز شد ، چه فرق مي‌كند كه او زنده باشد يا مرده ؟
3- طبق اقرار علماي اهل سنت ، انبيا و شهدا بعد از مرگ زنده‌اند و حياتي مانند حيات دنيوي و حتي كامل‌تر دارند ؛ مي‌توانيد در اين زمينه به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
15   نام و نام خانوادگي:  مجيد     -   تاريخ:  13 اسفند 88 - 00:00:00
سلام
خدا قوت. انشاالله هيچ وقت خسته نشويد
من موسسه ولي عصر (عج) را موسسه اي قوي با يك تيم منظم و قوي ميدانم
چرا شما شبكه ماهواره اي نميزنيد. به نظر من شما قدرت آن را داريد
كينه و بغض دشمنان اهل بيت (ع) انژي ما فوق اتمي به شما عطا كند
يا علي
16   نام و نام خانوادگي:  صادق بحراني     -   تاريخ:  02 مهر 89 - 19:08:52
سلام سوالي داشتم "از آقايان اهل سنت، کساني بودند به دنبال رياست بودند و به دنبال اين بودند که تعدادي از اهل سنت به عنوان معاون رئيس جمهور و سفير و وزير انتخاب شوند و يا در تهران مسجدي داشته باشند. از زمان امام خميني (ره) اين مطالب مطرح بود و الان هم مطرح است." چرا جمهوري اسلامي به اهل تسنن اجازه تاسيس مسجد در تهران نمي‌دهد درحالي‌كه يهودي‌ها مسيحي‌ها و.... مراكزي را در تهران دارند.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

آيا شما اهل سنت را مانند يهود و نصاري ديني جدا مي‌دانيد ؟ يا آنان را مسلمان مي‌دانيد ؟ اگر مسلمان مي‌دانيد ، محل عبادت مسلمان مسجد است ! يا مساجدي كه در تهران موجود است ، براي همه مسلمانان است (شيعه و سني) و يا انان شيعه را مسلمان نمي‌دانند كه در مساجدي كه شيعه ساخته‌ است ، نماز نمي‌خوانند !

البته شيعيان در مساجدي كه ساخته شده توسط اهل سنت است نماز مي‌خواند ، اما بر عكس ان ديده نشده است !

در واقع درخواست ساخت مسجد براي خصوص اهل سنت ، نشانگر كافر دانستن شيعه توسط اهل سنت است !‌

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

17   نام و نام خانوادگي:  امين     -   تاريخ:  09 آبان 89 - 17:48:37
خب خيلي روشنه که شيعه اگر کسي رو ببينن بدون مهر نماز ميخونه اذيتش ميکنن
من يکي رو ميشناسم که در ايستگاه قطار اراک بدون مهر نماز ميخوند ولي همه نماز هونهاي شيعه اورا مسخره کردند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
18   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:  20 آذر 89 - 10:48:24
سلام به آقاي امين مي گويم صدها نفر سني را در مرقد امام رضا مقدس ترين اي کشور ديده ام که بدون مهر نماز مي خوانند و کسي متعرض آنها نمي شود مگر ماليخوليا داري که دروغ مي گي از کجا اين مطلب مسخره به ذهنت رسيد
19   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:  21 اسفند 89 - 15:53:15
چگونه است که برخي از برادران اهل سنت نداي وحدت سر ميدهند ولي عملا ميهمان سفره هاي ميشوند که از خون برادران شيعه خود رنگين شده است. ايا اين ادعاي بدون عمل لبخند زدن به شعور افکار عمومي نميباشد؟!
20   نام و نام خانوادگي:  صادق بحراني     -   تاريخ:  28 فروردين 90 - 02:50:03
سلام
با تشكر از پاسخ شما
لطفا بفرماييد چرا بيشتر مواقع مساجد مسلمانان تهران تعطيل است؟
" و من اظلم ممن منع مساجد الله ان يذكر فيها اسمه و سعي في خرابها"
21   نام و نام خانوادگي:  حسن     -   تاريخ:  01 آبان 90 - 21:11:37
امامت و ولايت دريک تعريف جامع ودقيق لطف کنيد امام و ولي را تعريف نکنيد
22   نام و نام خانوادگي:  يعقوب محمدي     -   تاريخ:  21 آبان 90 - 19:06:46
با سلام و تشکر بنده را هم دعا فرماييد.
23   نام و نام خانوادگي:  علي م     -   تاريخ:  20 ارديبهشت 91 - 01:32:26
باسلام وتشكر از همه
تاريخ هارا كه نگاه كردم فاصله زماني زياديه كه كسي مطلب نداده انتظار داشتم آدم بن عسقلان الاحوازي حداقل نتيجه گيري براي خودش را هم جواب ميداد
التماس دعا اها راستي اين التماس دعا گفتن كه ديگه انشاالله معني شرك نداره ديگه !ها؟
24   نام و نام خانوادگي:  ناصر از زاهدان     -   تاريخ:  19 تير 91 - 21:24:19
خداوندشماراجزاي خيردهد




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما