* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 30 اسفند 1387 | تعداد بازديد: 3166 | |
بناء قبور | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: بناء قبور مشهد مقدس : اسفند 1387 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ((( توجه: آدرس منابع ذكر شده، از نرمافزار مكتبة اهل بيت (عليهم السلام) ميباشد ))) استاد حسيني قزويني اين ملازاده ـ كه الآن مطرود ايران و فراري است و فردي سرخورده است و سواد ندارد و حتي دروس سطح را تمام نكرده است و مينويسد دكتر ملازاده. سوال ميكنند كه دكتراي شما در چه زمينهاي است؟ گفت: در رشته شناخت مذاهب اسلامي با رويكرد فرقه ضاله شيعه. تا به حال همچنين چيزي را در هيچيك از دانشگاههاي مشهور دنيا به گوشمان نرسيده بود. ـ چند شب پيش كه برنامهاش را در ماهواره ديدم، ديدم بحثهاي تندي ميكند. معمولا بحثهايي كه بنده در شبكه سلام دارم، ايشان تكه تكه ميگذارد آنجا و 4 تا فحش ميدهد و شروع ميكند به مطرح كردن. عجيب است كه وقتي نام بزرگان را ميبرد، يك واژهاي ركيك در كنارش دارد. چند وقت پيش يك خانمي به برنامه ايشان زنگ زده بود و گفت: آقاي ملازاده! ما صحبتهاي شما را ميشنويم و صحبتهاي قزويني را از شبكه سلام ميشنويم. ايشان وقتي به اهل سنت ميرسد، خيلي مؤدب و معقول و حتي از خلفاء خيلي با تعابير محترمانه نام ميبرد، ولي شما از مراجع و بزرگان شيعه، جز با فحش اهانت نام نميبريد. ملازاده گفت: فلاني شياد است و ميخواهد با اين وضع، شما را فريب بدهد. آن زن گفت: اگر موضوع فريب دادن است، چرا شما فريب نميدهيد؟ ملازاده گفت: نه، ظاهر و باطن ما يكي است. اميرالمؤمنين (عليه السلام) نسبت به معاويه، با آن همه مطالبي كه دارد، در خطبه 16 نهج البلاغه ميفرمايد: و الذي فلق الحب و برء النسم! ما أسلموا و لكن إستسلموا. قسم به خدا! معاويه و همدستانش مسلمان نبودند. ولي درباره همين معاويه، وقتي در جنگ صفين ميشنود كه به او فحش ميدهند، ميگويد: إني أكره أن تكونوا سبّابين. فرق است بين لعن و فحش. سبّ، براي اراذل و اوباش است. براي افرادي است مالك زبانشان نيستند و الفاظ نادرستي را بر زبانشان ميآورند. ما دشمنان اهل بيت (عليهم السلام) را لعن ميكنيم، انكار هم نميكنيم و معتقديم كه لعن، نوعي تبرّي است و لعن، طلب دعا از خداوند است. روايات متعددي داريم از شيعه و اهل سنت كه نقل كردهاند: اگر لعني از زبان كسي بيرون بيايد كه آن طرف مورد لعن، شايستگي لعن را نداشته باشد، نتيجه لعن، به خود لاعن برميگردد. ولي در رابطه با فحش، همچنين چيزي را نداريم. فقهاي ما نسبت به سبّ، بحث تعزير را مطرح ميكنند و اگر كسي فحش بدهد، قاضي ميتواند با مصلحتي كه ميبيند، با أقلّ من الْحَدّ، درباره او تعزير را جاري كند. لذا ما همچنين مجوّزي براي سبّ نداريم. بنده خودم ـ الحق و الإنصاف ـ تا به حال حتي يك روايتي كه بشود روي آن حساب كرد كه بتوانيم مخالفين را سبّ و ناسزا بگوييم، نديدم. ولي در بحث لعن، تبرّي بر تولّي، حق تقدم دارد. حضرت آيت الله شبيري زنجاني تعبيري دارد و ميفرمايد: بدون تبرّي، تولّي تحقق پيدا نميكند. بدون لا إله، إلا الله محقق نميشود. هزار بار بگو الله، مگر كفار قريش، الله نميگفتند: وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ سوره عنكبوت/آيه61 ولي در كنار آن الله، چندين الله كوچك هم درست كرده بودند و: مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَي اللَّهِ زُلْفَي سوره زمر/آيه3 وَ يَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ سوره يونس/آيه18 فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ سوره بقره/آيه256 با آمدن لا إله، همه اينها از بين ميرود. اول بايد نفي كفر و طاغوت شود كه اثبات تبرّي است، بعد بايد اثبات تولّي بشود. معناي تبرّي اين نيست كه من هر آنچه كه به ذهنم آمد، بيان كنم. جالب اين كه در همين برنامه از ما به عنوان كذّاب نام برد و يك كليپ 5 دقيقهاي از ما پخش كرد كه ما گفتيم: اهل سنت محترم هستند. ما اهانت به اهل سنت را ذنب لا يغفر ميدانيم. در قانون اساسي حقوقي دارند و رعايت حقوقشان بر همه ما واجب است و ... . من هم گفتم: الحمدلله الذي جعل أعداءنا من الحمقاء. خودش هم متوجه نيست كه چه ميگويد. ما بايد براي نشر فرهنگ شيعه تلاش كنيم. امروز اگر بخواهيم شيعه را در سطح بينالملل مطرح كنيم، جز استخدام الفاظ زيبا و با ارزش و تأثيرگذار در روحيه مخاطب، راه ديگري نداريم. به كار بردن هرگونه الفاظ تند و خشن، جز دفع و فرار از حق، هيچ نتيجه ديگري ندارد. ما اين را بارها به دوستاني كه به فكر نشر فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) هستند، گفتهايم. آقا امام رضا (عليه السلام) تعبير خيلي زيبائي دارد: اذا عرف الناس محاسن كلامنا لاتبعونا. اين واژه، يك دنيا پيام دارد. يك فردي به نام آقاي دكتر تيجاني با يك برخورد ارزشي و محترمانه آيت الله العظمي خوئي (ره)، 180 درجه برميگردد و ميگويد: من رفته بودم نجف تا تحقيق كنم در رابطه با كفر و شرك شيعه و اين كه شيعيان مسلمان نيستند و كتابي در اين زمينه بنويسم. در آنجا 180 درجع تغيير جهت ميدهد و الآن با تشيع ايشان، بالاي 6، 7 ميليون نفر در كشورهاي آفريقايي شيعه شدند. يك برخورد درست، كار را به كجا ميكشاند؟! چه بسا بعضي از موارد هم بوده كه برخوردهاي خشن، باعث ميشود كه حتي بچه شيعههاي خودمان را از دست بدهيم. اما در رابطه با بناء قبور، سخن براي گفتن خيلي زياد است. يكي از ترفندهاي جديدي كه اينها به دست گرفتهاند، اين است كه حرم ائمه (عليهم السلام) را به نوعي از بين ببرند. اينها يك عمري حرف زدند و تبليغ كردند و ديدند كه با حرف زدن، نميتوانند كار را جلو ببرند. اينها امروز وارد عمل شدند. من تلاش كردم اساسيترين صحبتهاي اينها را بگويم. ابنتيميه، بزرگ تئورسين وهابيت است كه به سخنان او، بيش از سخنان نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ارزش قائل هستند. يعني اگر يك روايتي را از صحيح مسلم و صحيح بخاري براي يك وهابي بخوانيد و يك عبارتي را از كتاب منهاجالسنة ببيند، سخن او را بر سخن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مقدم ميكند. من چند سال قبل كه به مكه مشرف شده بودم، يك كتابي در كتابفروشي دانشگاه أم القراي مكه خريدم به نام مخالفة الصحابي أحاديث الرسول كه رساله دكتراي يكي از دانشجويان بود. خيلي كتاب خوبي است. در اين كتاب، نمونههايي را آورده است. مثلا عايشه 10 روايت در يك موضوع از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل كرده است كه نشر حرمت در بحث رضاع، همچنين شرايطي را دارد، ولي خودشان آمدند گفتند كه با دو سه مرتبه مكيدن، حرمت در رضاع نشر ميكند. همچنين فتوا دادند كه اگر يك مرد 30 ساله از پستان يك زن شير بخورد، حرمت، نشر ميكند. اخيرا هم سر و صدا ايجاد كرده است و يكي از مفتيان مصر فتوا داده است. برادر رهبر إخوان المسلمين به نام حسن البناء، كتاب صحيح بخاري را تلخيص كرده و روايات جعلي آن را دور انداخته است. نوشته است: من نزديك به 600 روايت از اين كتاب حذف كردم و فقط يك روايت را نتوانستم حذف كنم و ماند و آن اين است: اگر يك مرد بزرگ 50، 60 ساله از پستان يك خانم شير بخورد، حرمت، نشر ميكند و آقازاده آن خانم ميشود و محرم ميشود. براي اين كه عايشه و ابوهريره دهها روايت از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل ميكنند در رابطه با نشر حرمت در بحث رضاع، ولي خودشان عملا خلافش را عمل كردند و ميگويند: آنچه كه براي ما حجت است، عمل صحابه است، نه گفتار صحابه. در همين رساله كه عرض كردم، ابوهريره از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت نقل كرده و خودش خلاف آن را عمل كرده است. نتيجه ميگيرد كه احناف اينطور ميگويند و مالكيها اينطور ميگويند و ... و آنچه براي ما حجت است، عمل صحابه است نه گفتار صحابه. يعني سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، هيچ است. آنچه كه براي ما ارزش دارد، عمل صحابه است. حديث جعلي هم درست كردهاند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: أصحابي كالنجوم، بأيهم إقتديتم إهتديتم. يعني اگر كسي به خالد بن وليد اقتداء كند و يك مسلمان بيگناه را بكشد و به همسر او تجاوز كند، به يك صحابه اقتدء كرده است و هدايت هم پيدا كرده است و هيچ شك و شبههاي هم در آن نيست!!! امروز، وهابيت در اين زمينه، گوي سبقت را از ديگران ربودهاند. تقريبا دو سال قبل در يكي از اين سايتها، يك از وهابيها اعلام كرد: ما معتقد هستيم كه توسل، شرك و باطل است و اگر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم از قبر زنده شود و بگويد توسل، جائز است، ما زير بار نميرويم. ديگر بحث اسلام و رسالت و دين و سنت نيست. بحث مبارزه با كلّ ريشههاي اسلام است. چرا؟ چون ابنتيميه فرموده است كه توسل، بدعت و حرام است. يعني سخن ابنتيميه براي اينها، از سخن نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، ارزشش بالاتر است. اگر كسي به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اهانت بكند، آن اندازه كه در اهانت به ابنتيميه عكسالعمل نشان ميدهند، نسبت به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) انجام نميدهند. ابنتيميه ميگويد: فالمشاهد المبنية علي قبور الأنبياء و الصالحين من العامة و من أهل البيت كلها من البدع المحدثة المحرم في دين الإسلام. إنما أمر الله أن يقصد لعبادته وحده لا شريك له المساجد لا المشاهد. تمام اين حرمهايي كه بنا شده، بر محور بدعتي است كه در دين خدا حرام است. آنچه كه بايد مظهر توحيد و عبادت خدا باشد، مساجد است، نه حرمها. منهاجالسنة لإبنتيميه، ج2، ص437 آقاي ابن قيم، شاگرد ابنتيميه و ناشر افكار او بود. وقتي ابنتيميه ظهور كرد، در اوائل قرن هشتم هجري، شروع كرد افكار باطلش را نشر دادن. 25 سال در اين عرصه نشر فرهنگ ضد اسلامي و ضد قرآني مشغول بوده است. چندين بار او را زنداني كردند و تعهد گرفتند و بيرون آمد، تا اين كه عاقبت در سال 728 هجري در زندان قلعه دمشق، پروندهاش براي هميشه مختومه شد. علماي اهل سنت، چند برابر علماي شيعه در برابر ابنتيميه ايستادند. كتابهايي كه علماي اهل سنت مانند سُبكي و ذهبي و ابن حجر عليه ابنتيميه نوشتند، علماي شيعه به آن شكل ننوشتند. حتي محمد بن محمد بخاري ـ از علماي قرن 9 هجري و متوفاي 808 هجري ـ ميگويد: من أطلق علي ابن تيمية شيخ الإسلام فهو بهذا الإطلاق كافر. هر كس به ابنتيميه، شيخ الإسلام بگويد، كافر است. خود ابن حجر عسقلاني ـ متوفاي 852 هجري كه آدم معتدل و ملّا و فاضلي است و در رجال، بعد از ذهبي، حرف اول را ميزند و تعبير حافظ علي الإطلاق در ميان اهل سنت، منحصرا درباره او اطلاق ميشود و سخنش براي اهل سنت، جنبه فصل الخطابي دارد ـ در كتاب الدرر الكامنة، جلد1، صفحه151 تا 160 درباره شرح حال ابنتيميه و برخورد علماء با ابنتيميه، مفصل حرف زده است، حتي در صفحه 155 صراحت دارد: از علماء و بزرگان اهل سنت، بعضي ميگفتند كه ايشان ملحد است، چون معتقد به جسمانيت خداوند است. برخي ميگفتند زنديق است، چون نسبت به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) جسارت كرده و بعضي ميگفتند كه منافق است، چون نسبت به اميرالمؤمنين جسارت كرده است. اين تعبير از ابن حجر، خيلي تعبير سنگيني است. من نديدم از وهابيت، كسي در رابطه با اين تعبير ابن حجر، يك دفاع خوبي داشته باشند. جالب اين كه ميگويد: علماي اهل سنت و قضات از 4 مذهب جمع شدند، اطلاعيه مشتركي دادند و در كوچههاي دمشق، جارچيها جار كشيدند: من كان علي عقيدة ابن تيمية فدمه و ماله حلال. هر كس معتقد به عقائد ابنتيميه باشد، مال و جانش هدر است. الدرر الكامنة لابن حجر العسقلاني، ج1، ص154 اگر يك اينچنين تعبيري را يكي از علماي شيعه در رابطه با ابنتيميه ميگفت، هفت آسمان را بر سرش خراب ميكردند. اين باعث شد كه ابنتيميه در كمتر از نيم قرن بعد از وفاتش، از زبانها افتاد. نام ابنتيميه را بردن، يك جرم حساب ميشد و عمده كسي كه افكار ابنتيميه را منتشر كرد، ابن قيم جوزيه بود. ببينيد كه ابن قيم جوزيه در رابطه با حرم ائمه (عليهم السلام) چه دارد؟ خيلي دردآور است! بعضي وقتها كه ميخواهم تعبير ايشان را به كار ببرم، از خودم خجالت ميكشم. ميگويد: يجب هدم المشاهد التي بنيت علي القبور التي أتخذت أوثانا و طواغيت ... ، فإنها بمنزلة اللات و العزي أو أعظم شركا اين حرمهايي كه به صورت بت و طاغوت درآمده، بايد ويران شود. حرم ائمه شيعه به منزله بت لات و عُزّي است، بلكه از آن هم بزرگتر است. ما با اين چه كنيم؟ جز اين كه بگويم: إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ سوره فجر/آيه14 فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ سوره دخان/آيه59 چيز ديگري نداريم بگوييم. او، نه دليلي دارد و نه برهاني از قرآن و نه از سنت. شيخ عبد الله بن جبرين ـ مفتي و شخصيت شماره دو عربستان سعودي و تندروهاي عربستان سعودي نسبت به ايشان، ارادت فوق العاده دارند ـ فتوايي داد: فقد جاء الإسلام به تحريم البناء علي القبور و ... ذلك بلا شك شرك في العبادة، فالواجب هدم تلك الأبنيه. اين حرم ائمه كه مردم به آنجا ميروند و بازسازي ميكنند و ... ، بدون شك، شرك است. نابودي اين حرمها واحب است. به دنبال ايشان و عبد الرحمن برّاج ـ از مفتيان سرشناس عربستان سعودي ـ بعد از او يك فتواي أخبث از بن جبرين داد و حتي گفت: كساني كه از حرمهاي ائمه دفاع ميكنند و مردم را تشويق ميكنند براي رفتن به حرم ائمه: هؤلاء محادّون لله و لرسوله و هؤلاء المفتون من الرافضة بوجوب السعي في إعادة بناء قبور اهل البيت في البقيع و صرف الأموال عليها، محادون لله و لرسوله و مخالفون لشريعته و معاندون لأمير المؤمنين رضي الله عنه. و لكن يجب علي ذوي الغيرة و الحمية السنية ... . ... و اين مراجع شيعه كه فتوا ميدهند به وجوب تلاش براي حرمسازي و مردم را تشويق ميكنند، اينها كارشان به منزله مقابله و جنگ با خدا و پيامبر است و با اميرالمؤمنين عناد دارند. بر همه مسلماناني كه غيرت دارند و به فكر حمايت از سنت پيامبر هستند، بايد براي نابودي حرم ائمه قيام كنند. و به دنبال فتواي اين دو خبيث، آمدند حرم عسكريين (عليهما السلام) را ويران كردند. در مرتبه دوم كه گلدستهها و سرداب مقدس ويران شد، همين حضرات به همديگر تبريك گفتند و بر كساني كه اين اقدام ضد ديني را كرده بودند، دست مريزاد گفتند. جالب اين است كه در خود لجنه دائمه عربستان سعودي كه در رأسش مفتي أعظم است، ايشان هم آمد همين رأي اينها را در وجوب هدم و نابودي حرم ائمه (عليهم السلام) تأئيد كرد. خيلي درد آور است. جالب اين است كه از ناصر الدين الباني ـ از شخصيتهاي برجسته وهابيت كه از او به بخاري دوران ياد ميكنند و بنباز گفته بود كه ايشان را بايد امام الحديث بناميم ـ سوال كردند: آيا امروز نيز فتاوايي براي تهديم مراقد و اماكن تاريخي صادر ميشود؟ پيشنهاد الباني براي تخريب حرم رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) چيست؟ و مما يأسف به أن هذا البناء قد بنا عليه منذ قرون إن لم يكن قد أزيل تلك القبة الخضراء العالية ... أعتقد أن هذا من الواحب علي الدولة السعودية إذا كانت تريد أن تكون حامية التوحيد حقا. اگر دولت عربستان سعودي داعيه دفاع از توحيد را دارد، بايد گنبد خضراء پيامبر را ويران كند. المساجد للألباني، ص69-68 يعني براي اينها درد آور است كه مسلمانان از گوشه و كنار جهان ميآيند كنار حرم پاك رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و اظهار عشق و فداكاري و محبت ميكنند و برميگردند و براي اينها قابل تحمل نيست. وقتي ميشنوند براي زيارت آقا امام رضا (عليه السلام)، سالانه 20 ميليون زائر از داخل و خارج كشور ميآيند، براي اينها قابل تحمل نيست. اينها با گنبد و در و ديوار حرم رضوي مشكلي ندارند، چون اين گنبد و در و ديوار، براي ائمه اهل سنت هم هست. عزيزاني كه به عتبات عاليات مشرف شدند، حدود يك كيلومتري جنوب حرم امام كاظم (عليه السلام)، حرمي براي أبو حنيفه ـ به تعبيرشان امام اعظم، متوفاي 150 هجري ـ درست كردهاند و گنبد و بارگاهي را متناسب با خودش درست كردهاند. حتي خود احمد بن حنبل ـ امام وهابيت ـ گنبد بارگاه دارد. آقاي محمد بن ادريس شافعي ـ رئيس شافعيها و متوفاي 204 هجري ـ در مصر، نزديكي قاهره، حرم و بارگاه دارد. خود مالك هم ـ رئيس مالكيها و متوفاي 179 هجري ـ در بقيع، قبر و تشكيلات داشت و در سال 1344 هجري، وقتي كه عبد العزيز بن سعود ـ پدر ملك فهد ـ ، روي كار آمد، وقتي قبر حرم ائمه (عليهم السلام) را ويران كرد، قبر مالك را هم با خاك يكسان كرد. اين آقايان با گنبد و بارگاه، هيچ مشكلي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ندارند. حتي يكي از دوستانمان از مصر، عكس قبر و گنبد و تشكيلاتي كه براي أبو هريره دارند، براي ما فرستاده بود و ما هم روي سايت گذاشتيم. حتي براي ابوهريره در دو جا قبر و بارگاه درست كردهاند؛ يكي در فلسطين اشغالي و يكي هم در مصر و هر دوي آن، آباد و تعمير و شكيل و زيباست. وقتي با وسيله نقليه خودم به سوريه ميرفتم، از تركيه كه ميرفتيم، به حرم ابو ايوب انصاري در منتهي إليه استان وان رفتيم و بلا تشبيه، شايد از حرم حضرت معصومه (سلام الله عليها) آبادتر بود. آن لحظهاي كه ما به آنجا رفتيم، شايد بيش از دو سه هزار زائر داشت. اگر در و ديوار مشكل داشته باشد، با آنها هم مبارزه ميكنند. نه، اينها وحشتشان از فرهنگي است كه در درون اين در و ديوار از اهل بيت (عليهم السلام) براي مردم منتشر ميشود. يك كسي كه از گوشه و كنار جهان بلند ميشود ميآيد حرم امام رضا (عليه السلام) يا از گوشه خوزستان و هرمزگان براي زيارت حرم امام هشتم (عليه السلام) ميآيد، با فرهنگ رضوي آشنا ميشود و برميگردد. اين امام رضا (عليه السلام) كيست؟ حجت خداست. حجت كيست؟ نسبش به چه كسي برميگردد؟ چرا اينهمه احترام ميكنند؟ چه آثار و سخناني دارند؟ يعني، رفتن داخل حرم و بيرون آمدن، در حقيقت رنگ رضوي گرفتن و برگشتن است. رفتن درون حرم حضرت علي (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام)، علوي شدن و حسيني شدن و برگشتن است. اينها از اين رنگ رضوي و علوي وحشت دارند. آنچه كه كيان وهابيت را به وحشت انداخته و برايشان قابل تحمل نيست و خودشان را در حال اضمحلال و انقراض ميبينند، نشر فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) است و نميتوانند اين را تحمل كنند. نمونههايي را در بخش قبلي از علماي بزرگ اهل سنت يا خود وهابيت عرض كردم، كاملا مشخص است كه اينها از چه وحشت دارند و از چه ميترسند. مثلا شيخ محمد مغراوي - از شخصيتهاي برجسته دانشگاهي و حوزوي عربستان سعودي - ميگويد: بعد انتشار المذهب الإثني عشري في مشرق العالم الإسلامي، فخفت علي الشباب في بلاد المغرب نشر فرهنگ شيعه، جوانان مشرق زمين را دريافته است و وحشت اين را داريم كه اين فرهنگ، جوانان مغرب زمين را فرا بگيرد. من سبَّ الصحابة و معاوية فأُمّه هاوية، ص4 شيخ مُجْدي محمّد علي محمّد - از مفتيان عربستان سعودي ـ ميگويد: جاءني شابّ من أهل السنّة حيران و سبب حيرته أنّه قدامتدّت إليه أيدي الشيعة ... حتّي ظنّ المسكين أنّهم ملائكة الرحمة و فرسان الحق. يكي از جوانهاي اهل سنّت، حيرتزده نزد من آمد، وقتي كه علّت حيرت او را جويا شدم، دريافتم كه دست يكي از شيعيان به وي رسيده است و اين جوان سنّي تصوّر كرده است كه شيعيان، ملائكه رحمت و شير بيشه حقّ ميباشند. انتصار الحق، ص14 و 11 اينها از اين ميترسند كه اگر يك جوان سني و وهابي يا يك جوان شيعه نا آشناي به فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام)، به حرم رضوي ميآيد و با حرم أنس ميگيرد و با 4 تا جوان شيعه أنس ميگيرد، تار و پود فكرياش به هم ميريزد. اينها از اين انقلاب دروني وحشت دارند. از اين كه بيايد اينجا و دو سه تا كتاب از آقا امام هشتم (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) ببيند و منقلب شود، از اين ميترسند. لذا فتوا دادهاند كه خواندن كتابهاي شيعه كه از كتابهاي ضالّه و مضلّه است، حرام است. شما اگر برويد به تمام كتابخانههاي عربستان سعودي، يك كتاب شيعي پيدا نميكنيد. چون اينها از أنس با اين طرف پشيمان هستند. آقاي ادريس الحسيني ـ يكي از نويسندگان برجسته مراكشي و مورد توجه جوانان مراكشي ـ نقل ميكند: روزي يكي از دوستانم از دنيا رفته بود و برايش يك مجلسي گرفته بودند. رفتم ديدم يك خطيبي بالاي منبر رفت و شروع كرد نسبت به اميرالمؤمنين معاويه و يزيد جسارت كردن. خيلي عصباني شدم و تصميم گرفتم بيايم و كتابي بنويسم در دفاع از معاويه و يزيد. كارهايم را كنار گذاشتم و شروع كردم به تحقيق كردن در كتابهاي تاريخي و تفسيري و روائي و مطالعه ميكردم. هر روز كه جلو ميرفتم، ميديدم حرفهاي آن خطيب كه در بالاي منبر ميگفت، در كتابهاي خودمان هم هست. جا خوردم كه اين همه مطالب در كتابهاي خودمان است و ما بيخبر مانديم. همين آقايي كه رفته بود كتاب بنويسد در ردّ عقائد شيعه و در اثبات اميرالمؤمنين معاويه، كتابي نوشت به نام لقد شيعني الحسين (عليه السلام)، حسين مرا شيعه كرد. من به رفقا توصيه ميكنم كه اين كتاب را بخوانند و واقعا خواندني است و در سايتها هم هست. يكي از دوستان ما هم اين كتاب را ترجمه كرد. اينها از اين وحشت دارند كه جوانان و تحصيلكردههايشان به اينور بيايند؛ حتي با آثار خودشان به صورت بيطرفانه آشنا بشوند. آشنا شدن همان و تغيير هويت باطني دادن همان. لذا، وقتي اينها به حرم ائمه (عليهم السلام) ميرسند، از آن تعبير لات و عُزّي ميكنند تا بتوانند احساسات و عواطف مخاطب را تحريك كند تا فكر رفتن به حرم ائمه (عليهم السلام) را از سرشان بيرون كنند. اگر بشنود كه يكي از دوستانش به حرم ائمه (عليهم السلام) رفته است، به عنوان رفتن به بتكده و محل پرستش لات و عُزّي از او تصوير ميكشد. از اين جهت است كه اينها اينچنين مبارزه ميكنند. حرف زياد است و إن شاء الله اگر خداوند توفيقمان داد، در جلسه بعدي اين بخش را عرض ميكنم و اين ادلهاي را كه اينها ميگويند، همينطوري كه نيست روي هوا حرف بزنند. يك رواياتي را از ابوهريره و ديگران درست كردهاند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: لعن الله اليهود و النصاري اتخذوا قبور انبياءهم مساجد. صحيح البخاري، ج2، ص91 ـ صحيح مسلم، ج2، ص67 ميگويند اين دليل است كه ما بايد حرم ائمه (عليهم السلام) را ويران كنيم. بعضي وقتها خيلي خندهآور است. قرآن ميگويد اينها هر پيامبري كه ميآمد، او را ميكشتند. شعار يهوديها، پيامبركشي بود. عجب است كه اينها پيامبران را ميكشند و امامزاده درست ميكنند تا در كنارش عبادت كنند. بعضي وقتها به قدري أدله، خندهآور است كه اين روايات، چطور در كتابهاي اساسيشان مثل صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است؟! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: کاظم مسعودي -
تاريخ: 21 ارديبهشت 88 - 00:00:00
اين سايتهاي شيعي بسيار روشنگر است چرا هميشه اهل تسنن سوال ميکند ما جواب ميدهيم شما شبهه طرح کنيد کاربران مخلص شيعه به تمام زبانهاي زنده در اينترنت پخش کنند ببينيم جواب انها چيست جواب نظر: با سلام دوست گرامي اگر همين مطلب در اينترنت پخش شود (كه مي شود) به خوبي عكس العمل اهل سنت را مي بينيد (كه بسيار ديده ايم) ؛ حتي در مقابل اين سخنان پاسخي ندارند !!! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
2 |
نام و نام خانوادگي: نادر -
تاريخ: 06 خرداد 88 - 00:00:00
كاظم راس ميگه بياين ازامروزچندتاشبهه طرح كنين تاهمه جامطرح كنيم.مثلااينكه عمربن قطاب چه فرقي باعمربن خطاب داره |
3 |
نام و نام خانوادگي: حسن ابراهيم نيا -
تاريخ: 12 آذر 88 - 00:00:00
عجيب البنا علي قبور المعصومين حرام لكن علي قبر عثمان حلال يقول ابن كثير السلفي في البداية والنهاية :واما موضع قبره فلا خلاف انه دفن بحش كوكب (مقابر اليهود ) و قد بني عليه زمان بني امية قبة عظيمة و هي باقيه الي اليوم (7/213 سنه 35 صفة قتله رضي الله عنه ) و في نفس المصدر يقول:وقد اعتني معاوية في ايام امارته بقبر عثمان و رفع الجدار بينه وبين البقيع وامر الناس ان يدفنوا موتاهم حوله حتي اتصل بمقابر المسلمين 7/214 اذن ليس ببعيد ان يكون قد امر معاوية نفسه بالبناء و يقول الذهبي في سير اعلام النبلاء 6/77 رقم 17 ترجمة مروان بن محمد الاموي يعرف بالحمار : قتل في ذي الحجة سنة اثنتين (132) و انتهت خلافة بني امية و علي ابعد تقدير بني في القرن الثاني علما بان ابن كثير نفسه يقول :وثبت في الصحاح و غيرها من غير وجه ان رسول الله (ص) قال : خير القرون قرني ثم الذين يلونهم ثم الذين يلونهم تفسير ابن كثير 3/331 في تفسير سورة الواقعة اي علي حد تعبير هم الي 3قرون . طيب اذن نسئلهم كيف قامت بني امية ببناء الشركيات امام الصحابة الذين كانوا لا يزال احياء يرزقون ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ننتظر الاجابة من اخواننا الوهابين .شكرا |
4 |
نام و نام خانوادگي: حميدرضااوليا -
تاريخ: 10 بهمن 88 - 00:00:00
درخصوص مطلب آقاي نادر اين يك بيت شعر جواب خوبي است تامردسخن نگفته باشد عيب وهنرش نهفتخ باشد |
5 |
نام و نام خانوادگي: شيعه -
تاريخ: 27 بهمن 88 - 00:00:00
مرگ بر وهابيت همين و بس. |
6 |
نام و نام خانوادگي: ... -
تاريخ: 28 شهريور 91 - 14:27:34
افسوس که دهان اين وهابي ها با هيچ آبي طاهر نمي شود... |