* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 04 دي 1388 | تعداد بازديد: 2349 | |
شهادت امام باقر (عليه السلام) - شبكه 3 | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: شهادت امام باقر (عليه السلام) شبكه سه : 04 / 09 / 88 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * مجري برنامه آقاي اكبرنژاد پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) به جابر بن عبد الله انصاري فرمودند: تو امام باقر (عليه السلام) را ميبيني و سلام مرا به ايشان برسان. اين روايت را شايد خيلي شنيده باشيد. اما آيا اين روايت در منابع اهل سنت هم آمده است؟ استاد حسيني قزويني اين روايت در منابع شيعه به تفصيل آمده است: پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) به جابر بن عبد الله انصاري بشارت دارد كه خداوند، عمر تو را به قدري طولاني ميكند كه فرزندم امام باقر (عليه السلام) را كه خواهي ديد. جابر بن عبد الله انصاري، نبي مکرم (صلى الله عليه و آله)، امير المومنين (عليه السلام)، امام حسن (عليه السلام)، امام حسين (عليه السلام)، امام سجاد (عليه السلام) و امام باقر (عليه السلام) را ديد. در ميان رُوات نداريم كسي را كه محضر 6 تن از معصومين (عليهم السلام) را درك كرده باشد. در منابع اهل سنت هم آقاي صلاح الدين صفدي آورده است: فكان يمشي بالمدينة و يقول: يا باقر متى ألقاك؟ فمر يوما في بعض سكك المدينة فناولته جارية صبيا في حجرها، فقال لها: من هذا؟ فقالت: محمد بن علي بن الحسين بن علي. فضمه إلى صدره و قبل رأسه و يديه و قال: يا بني! جدك رسول الله يقرئك السلام. ثم قال جابر: نعيت إلي نفسي، فمات في تلك الليلة ... . جابر بن عبد الله انصاري در كوچههاي مدينه قدم ميزند و ميگفت: اي باقر! من تو را كِي ملاقات خواهم كرد؟ تا اينكه در يكي از روزها در كوچههاي مدينه، كودكي را در كنار جاريهاي ديد و از جاريه سوال كرد: اين كودكْ كيست؟ آن جاريه گفت: او، محمد بن علي بن حسين بن علي، باقر است. جابر وقتي اين را شنيد، اين كودك را به آغوش كشيد و سر و صورت و دستان او را بوسيد و گفت: جدّت رسول الله به تو سلام رساند. ... جابر در همان شب از دنيا رفت. الوافي بالوفيات للصفدي، ج4، ص77 ـ سبائك الذهب للسويدي، ص74 * * * * * * * مجري برنامه نگاه برادران اهل سنت و فرقههاي اهل سنت به زواياي زندگي، شخصيت، علم و اخلاق حضرت و ... چگونه است؟ استاد حسيني قزويني در رابطه با نظر اهل سنت درباره امام باقر (عليه السلام) دارند، من گمان ميكنم در يك جلسه 50 دقيقهاي نتوان بيان كرد، ولي من بيش از 50 تن از شخصيتهاي برجسته اهل سنت را آمار دارم كه در مورد علم و عظمت امام باقر (عليه السلام) سخن گفتهاند و حتي بعضي از بزرگان اهل سنت مانند احمد بن حنبل كه وقتي به حديث سلسلة الذهب (كه تمام راويانش از معصومين (عليهم السلام) است) ميرسد، اين تعبير را دارد: لو قرئت هذا الإسناد علي مجنون لبرء من جنتة. اگر اين سند بر يك ديوانه خوانده شود، از ديوانگي خود شفا مييابد. الصواعق المحرقه لإبن حجر الهيثمي، ص310 فخر رازي ـ كه چهره شناخته شدهاي است در ميان شيعه و اهل سنت ـ در تفسير سوره كوثر، تفسير زيبائي دارد و ميگويد: مراد از كوثر، فاطمه است، چون اولاد با بركتي از او به يادگار خواهد ماند: فانظر كم قتل من أهل البيت؟! ثم العالم ممتلئ منهم و لم يبق من بني أمية في الدنيا أحد يعبأ به، ثم أنظر كم كان فيهم من الأكابر من العلماء كالباقر و الصادق و الكاظم و الرضا عليهم السلام؟! چه افراد زيادي از اهل بيت كشته شدند؟! ولي جهان، مملو از نسل اهل بيت است. از بنيأميه، كسي كه سرش به تنش بيارزد، وجود ندارد. چه شخصيتهاي بزرگ و كمنظيري از نسل رسول الله (صلى الله عليه و سلم) هستند، مانند باقر و صادق و كاظم و رضا عليهم السلام؟! تفسير الرازي، ج32، ص124 عبد الله بن عطاء ميگويد: ما رأيت العلماء عند أحد أصغر علما منهم عند أبي جعفر. من شخصيتهاي علمي اهل سنت را از نظر علمي، حقيرتر و كوچكتر از ابو جعفر ديدم. تذكرة خواص الأمة لسبط إبن الجوزي، ص337 ـ حلية الأولياء لألو نعيم، ج3، ص186، ترجمة الإمام محمد بن علي الباقر عليه السلام ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج54، ص278 يعني شخصيتهاي علمي اهل سنت نزد امام باقر (عليه السلام)، احساس حقارت و كوچكي ميكردند. محي الدين نووي ـ شارح صحيح مسلم ـ در تهذيب الأسماء و اللغات، جلد1، صفحه103 در اين رابطه مفصل نوشته است. آقاي ذهبي ـ از استوانههاي علمي اهل سنت ـ وقتي به زندگينامه امام باقر (عليه السلام) ميپردازد، ميگويد: ابو جعفر الباقر: سيد، امام، فقيه، يصلح للخلافة. سيد، بزرگوار، پيشوا، فقيه و شايسته خلافت بود. سير أعلام النبلاء للذهبي، ج13، ص120 كان أهلا للخلافة. سير أعلام النبلاء للذهبي، ج4، ص402 * * * * * * * مجري برنامه آيا در زمان امام باقر (عليه السلام)، كساني از بزرگان اهل سنت هم بودند كه شاگرد حضرت باشند؟ استاد حسيني قزويني ابن سعد ـ متوفاي 230 هجري كه در تاريخ و علم رجال، گوي سبقت را از ديگران ربوده ـ در كتاب الطبقات الكبري اين تعبير را دارد: كان عالما، عابدا، ثقة، روي عنه الأئمة. عالم و عابد و ثقه بود و پيشوايان ما اهل سنت از او روايت نقل كردهاند. ابن كثير دمشقي ـ كه چهره وهابي و سلفي است و تلاش ميكند روايات مربوط به فضائل امير المومنين (عليه السلام) را به نوعي توجيه و تأويل يا انكار كند ـ وقتي به امام باقر (عليه السلام) ميرسد، ميگويد: و حدث عنه جماعة من كبار التابعين و غيرهم. فمن روى عنه إبنه جعفر الصادق و الحكم بن عتيبة و ربيعة و الأعمش و أبو إسحاق السبيعي و الأوزاعي و الأعرج و هو أسن منه و إبن جريج و عطاء و عمرو بن دينار و الزهري بزرگان و شخصيتهاي علمي اهل سنت از او روايت نقل كردهاند و شاگرد او بودند و شاگردان ايشان عبارتند از: ... . البداية و النهاية لإبن كثير، ج9، ص338 ابن حجر عسقلاني در تهذيب التهذيب لإبن حجر، جلد 9، صفحه 312 شخصيتهاي بزرگ اهل سنت را نام ميبرد كه شاگرد امام باقر (عليه السلام) بودند و از حضرت، روايت أخذ ميكردند. * * * * * * * مجري برنامه سوالات بينندگان آيا امام باقر (عليه السلام) در كربلاء بودند؟ در مورد آثار علمي امام باقر (عليه السلام) و اينكه با چند نفر از خلفاء بنيأميه همعصر بود و گوشههايي از اوضاع سياسي زمان امام باقر (عليه السلام)، توضيحاتي را بيان بفرماييد. استاد حسيني قزويني امام باقر (عليه السلام) در سال 57 هجري به دنيا آمدند و واقعه كربلاء در سال 61 هجري بود و امام باقر (عليه السلام)، 4 سال امام حسين (عليه السلام) را درك كرد و در كربلاء هم بود. در بعضي از مقاتل اهل سنت هم آمده است كه امام باقر (عليه السلام) بعضي از حوادث كربلاء را خودش نقل ميكند. بودن امام باقر (عليه السلام) در كربلاء، قطعي است و جاي شبهه نيست. در رابطه با آثار حضرت، همين بس كه ايشان زمينهساز دانشگاه بزرگ اسلامي شد و بعد از ايشان هم فرزندش امام صادق (عليه السلام) آن را ادامه دادند و بيش از 4 هزار دانشمند و فقيه توانمند و صاحبنظر تحويل جامعه دادند. افراد زيادي از شيعه و اهل سنت شاگرد ايشان بودند و در بعضي از منابع آمده كه جابر بن يزيد جعفي، 70 هزار حديث از امام باقر (عليه السلام) نقل كرده است. إن شاء ا... ما هم سعي داريم موسوعه امام باقر (عليه السلام) را بنويسيم كه شايد نزديك 20 جلد شود. امام باقر (عليه السلام) با 10 نفر از خلفاء بنيأميه همعصر بود. اولين آنها معاويه بود كه 3 سال با او همعصر بود و در سال 60 هجري از دنيا رفت. بعد از او يزيد بود و بعد از او هم پسر يزيد، معاويه را درك كرد كه در سال 64 هجري از دنيا رفت. بعد از او هم مروان بن حكم آمد و در همان سال 64 هجري از بين رفت. بعد از او عبد الملك بن مروان بود. بعد از او هم دوران امامت امام باقر (عليه السلام) آغاز ميشود و 5 نفر از خلفاء بنيأميه را درك كرد: وليد بن عبد الملك، سليمان بن عبد الملك، عمر بن عبد العزيز، يزيد بن عبد الملك و هشام بن عبد الملك. با تحريك هشام بن عبد الملك، امام باقر (عليه السلام) به شهادت رسيد كه سمّ به ايشان خوراندند. در مورد اوضاع سياسي عصر امام باقر (عليه السلام)، اگر بخواهيم حق مطلب اداء شود، حدأقل به 7 جلسه يكساعته نياز داريم تا اوضاع سياسي حاكم در زمان امام باقر (عليه السلام) را از دوران طفوليت تا سال 114 هجري كه به شهادت رسيد، بيان كنيم. اوضاع سياسي زمان امام باقر (عليه السلام) به حاكماني كه در أريكه قدرت بودند، برميگردد. بينندگان عزيز شيعه و سني بدانند پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) در چندين جا، حديث ثقلين را مطرح كرد و فرمود: إني تارك فيكم الثقلين: كتاب الله و عترتي اهل بيتي، إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي. من بعد از خودم، قرآن و اهل بيت را به يادگار ميگذارم و اگر به اينها تمسك كنيد، بعد از من هرگز گمراه نخواهيد شد. نتيجه دوري از اهل بيت (عليهم السلام) اين ميشود كه مردم، گرفتار يزيد و مروان و عبد الملك بن مروان ميشوند. ابن كثير دمشقي سلفي أموي ـ متوفاي 774 هجري ـ در البداية و النهاية ميگويد: قبل از اينكه عبد الملك بن مروان، قبل از آنكه به خلافت برسد، كبوتر مسجد بود و مشغول عبادت و قرآن و زهد بود. وقتي به او خبر به خلافت رسيدنش را دادند، قرآن را بوسيد و كنار گذاشت و گفت: هذا فراق بيني و بينك. البداية و النهاية لإبن كثير، ج9، ص76 سيوطي ـ از استوانههاي علمي اهل سنت و متوفاي 911 هجري ـ ميگويد: وقتي عبد الملك بن مروان اولين خطبه را خواند، گفت كسي حق ندارد مرا موعظه كند و دستور به تقوا بدهد. تاريخ الخلفاء للسيوطي، ص219 در زمان عبد الملك، بحث عبد الله بن زبير در مكه مطرح بود و عبد الملك دستور داد: كسي حق رفتن به خانه خدا را ندارد. بيت المقدس را به شكل مكه درست كرد و گفت: اينجا جاي پاي رسول الله است و كسي كه ميخواهد حج برود، بايد به بيت المقدس بيايد و طواف كند. تاريخ يعقوبي، ج2، ص261 حتي عبد الملك براي خلفاء قبل از خود هم ارزش قائل نبود و اهانتهايي به عثمان و معاويه و ديگران داشت: و لست بالخليفة المستضعف - يعني عثمان – و لا الخليفة المداهن - يعني معاوية – و لا الخليفة المأبون - يعني يزيد بن معاوية - . من مانند عثمان، خليفه بيچاره و بدبخت نيستم، مانند معاويه، حيلهگر نيستم و مانند يزيد ... . البداية و النهاية لإبن كثير، ج9، ص77 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج5، ص325 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج37، ص135 ـ شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد، ج6، ص17 ـ الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج4، ص391 يكي از نكات خيلي حساس زمان امام باقر (عليه السلام)، گرفتاري جامعه اسلامي به حجاج بن يوسف ثقفي است. وقتي مردم قلب امير المومنين (عليه السلام) را خون كردند و امير المومنين (عليه السلام) بارها فرمود: قد ملأتم قلبي قيحا. قلب من از دست شما خون شد. نهج البلاغه، خطبه 27 در آخرين لحظات زندگياش هم نفرين كرد كه خداوند مرا به بهتر از شما و شما را به بدتر از من گرفتار كند. حجاج بن يوسف ثقفي، يكي از اثرات نفرين امير المومنين (عليه السلام) است و يكي از نكات ظريف در عصر امام باقر (عليه السلام) است. خود عمر بن عبد العزيز، خليفه أموي ميگويد: لو جاءت كل أمة بخبيثها و جئنا بالحجاج، لغلبناهم. اگر تمام أمتهاي جهان، خبيثترين انسانهاي خود را بياورند و ما هم حجاج را بياوريم، ما بر آنها غلبه ميكنيم. تهذيب التهذيب لإبن حجر، ج2، ص185 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج6، ص286 و ج9، ص139 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج12، ص186 ـ الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج4، ص586 بزرگان اهل سنت مانند دميري در كتاب حياة الحيوان ميگويد: مات في حبسه خمسون ألف رجل و ثلاثون ألف إمرأة. در زندان حجاج، 50 هزار مرد و 30 هزار زن كشته شدند. حياة الحيوان، ج1، ص170 غالب اينها هم به صورت لخت مادرزاد نگهداري ميشدند. ابن حجر عسقلاني ميگويد: آمار مسلماناني كه توسط حجاج كشته شدند، غير از آنهايي كه زير شكنجه كشته شدند، 120 هزار نفر بود. تهذيب التهذيب لإبن حجر العسقلاني، ج2، ص185 ـ التنبيه و الإشراف للمسعودي، ص274 ـ الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج4، ص587 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج6، ص323 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج9، ص156 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج12، ص184 يكي از اشكالات اهل سنت به شيعه اين است كه ميگويند: شيعيان معتقد به عصمت ائمه (عليهم السلام) هستند و ارتباط با ملائكه و منبع وحي داشتند. ما قائل به عصمت ائمه (عليهم السلام) هستيم و به آن افتخار ميكنيم و پشتوانه اين اعتقاد هم دهها آيه و حديث است، مانند آيه مباهله و تطهير. ولي اينكه آيا وحي، بعد از پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) ادامه دارد يا نه؟ هيچ بچه شيعهاي تا به حال نگفته است كه بعد از پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) وحي بر ائمه (عليهم السلام) نازل ميشد. ولي حجاج أموي كه بعضيها سنگ او را به سينه ميزنند، ميگويد: إن خبر السماء لم ينقطع عن الخليفة الأموي. بعد از رسول الله، نزول وحي بر خلفاء أموي قطع نشد. حتي در جايي آمده است كه حجاج گفته است: ما أعمل إلا بوحي. من فقط به وحي عمل ميكنم. تهذيب تاريخ دمشق، ج4، ص74 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج12، ص160 ابن حجر در لسان الميزان از قول يكي از بزرگان اهل سنت ميگويد: من خالف الحجاج فقد خالف الإسلام. هر كس با حجاج مخالف باشد، با اسلام مخالفت كرده است. لسان الميزان لإبن حجر العسقلاني، ج6، ص89 ـ مسند أحمد بن حنبل، ج5، ص12 ـ الثقات لإبن حبان، ج5، ص421 مناوي ـ از استوانههاي علمي اهل سنت ـ ميگويد: در دودمان بنيأميه در عصر امام صادق (عليه السلام) بعضي از علماء جمع شدند و نظر دادند: إن الخليفة لا حساب عليه. خليفه مسلمين حساب و كتاب ندارد و گناهي براي او نوشته نميشود. فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي، ج1، ص455 و ج2، ص531 اينها نتيجه اين است كه مردم از اهل بيت (عليهم السلام) جدا شدند و اهل بيت (عليهم السلام) را خانهنشين كردند و گرفتار امثال هشام و حجاج و مروان شدند. * * * * * * * مجري برنامه درسي كه امام باقر (عليه السلام) در مورد اهل سنت و شيعه ميدهند، چيست؟ آيا در صحيح بخاري و صحيح مسلم از ابوهريره و امام باقر (عليه السلام) روايتي نقل شده است يا خير؟ در مورد ممانعت سبّ امير المومنين (عليه السلام) توسط عمر بن العزيز در زمان امام باقر (عليه السلام) هم توضيح بدهيد. استاد حسيني قزويني در شب شهادت امام صادق (عليه السلام)، روايات متعددي را در مورد نهي از اهانت به اهل سنت و مقدسات آنها خوانديم و مشابه آن را هم امام باقر (عليه السلام) فرموده است كه ما را نهي ميكند از اهانت به اهل سنت و توصيه ميكنند به شركت در مساجد آنها و نماز خواندن با آنها. اينها نشان ميدهد كه نظر ائمه (عليهم السلام) بر تأليف قلوب و پيوند ميان شيعه و سني بوده است. درست است كه شيعه و سني در عقائدشان محكم هستند، ولي اين اختلافات نبايد باعث شود همديگر را از خود برانند و اهانت كنند. يك مورد هم نداريم كه امام باقر (عليه السلام) يك كلمه ركيك نسبت به اهل سنت و بزرگان آنها بگويد. با آنها بحثهاي علمي داشتند و حتي فرمودند: شرقا و غربا، فوالله! لا تجدان علما صحيحا إلا شيئا خرج من عندنا أهل البيت. وسائل الشيعة للعاملي، ج21، ص477 در صحيح بخاري يك روايت هم از امام باقر (عليه السلام) نداريم. ولي از ابوهريره، حدود 460 روايت در صحيح بخاري وجود دارد، ولي از حضرت علي (عليه السلام) 29 روايت و از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فقط يك روايت و از امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) هيچ روايتي ندارد. آقاي بخاري متوفاي 256 هجري بود و معاصر امام هادي (عليه السلام) و امام عسكري (عليه السلام) بود و آوازه علمي آن بزرگواران، گوش فلك را كر كرده بود و تمام مردم ـ شيعه و سني ـ از راههاي دور براي استفاده علمي نزد اينها ميرفتند، ولي يك مورد هم از اين عزيزان روايت نقل نكرده است. سبّ آقا امير المومنين (عليه السلام) در زمان معاويه و به دستور معاويه آغاز شد. در كتاب صحيح مسلم، جلد7، صفحه120 آمده است كه معاويه به سعد بن وقاص دستور ميدهد كه بايد حضرت علي (عليه السلام) را سبّ كني: أمر معاوية بن أبي سفيان سعدا فقال: ما منعك أن تسب أبا التراب؟! (توجه: به دليل اتمام وقت برنامه، بعضي از سوالات بيپاسخ ماند) * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||