* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 17 دي 1388 | تعداد بازديد: 3013 | |
پاسخ به سخنان العُرِيْفي، امام جمعه رياض 01 | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: پاسخ به سخنان العُرِيْفي، امام جمعه رياض 01 پاسخ به شبهات ـ مدرسه فيضيه : 17 / 10 / 1388 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * استاد حسيني قزويني هر دم از اين باغ، بري ميرسد تازهتر از تازهتري ميرسد هر روز ميبينيم بخشي از كيان و عقائد و شخصيتهاي شيعه توسط وهابيت مورد حمله و هجمه ناجوانمردانه قرار ميگيرد. مدتي قبل، بحثهاي آقاي دكتر قرضاوي نقل مجالس و در رأس اخبار رسانهها قرار گرفته بود و روزي فتواي مفتي أعظم عربستان سعودي بر حقانيت يزيد بن معاويه و ناحق و نادرست بودن قيام امام حسين (عليه السلام) و روزي در همايش زاهدان، حرفهاي نادرست و خلاف واقع گفته ميشود. در هفته گذشته، يكي از ائمه جمعه يكي از مساجد رياض به نام آقاي العُرِيْفي، در خطبههاي نماز جمعه، ماهيت زشت و نادرست و ضد اسلامي خودش را به نمايش گذاشت و مذهب شيعه را يك مذهب برخاسته از مجوس معرفي كرد و عقيده شيعه را نادرست و بدعت و خلاف اسلام ناميد و نسبت به حضرت آيت الله العظمي سيستاني، يكي از مراجع عظام تقليد شيعه كه در حقيقت يك وزنهاي در جهان تشيع است، با كلمه زنديق و فاسق و فاجر تعبير كرد. صحبتهاي ايشان در رسانهها، مخصوصا در CNN با آب و تاب نقل شد و اگر به سايتها مراجعه كنيد، شايد در بيش از 350 سايت اينترنتي، صحبتهاي آقاي العريفي و مخالفتهاي شيعيان در منطقه شرقي عربستان سعودي و عراق و بعضي از رسانههاي جزئي حاشيهاي داخل ايران به ايشان نقل شده است. متأسفانه نميدانيم چرا اين عبارات سخيف و رذل و نادرست ايشان در رسانههاي ما منعكس نشد. البته بعضي از جرائد با آب و تاب نقل كردند. روز دوشنبه هم مجلس عراق بيانيه داد و سخنان ايشان را محكوم كرد و از دولت عربستان سعودي خواست ايشان را محكوم و به دادگاه معرفي كند. آقاي محمد بن عبد الرحمن العريفي، فارغ التحصيل دانشكده اصول دين در دانشگاه امام محمد بن سعود رياض است و دكتراي مسائل اعتقادي دارد. ايشان مدتي است كه امام جمعه يكي از مساجد رياض است و در اول ژانويه 2010 ميلادي (جمعه هفته گذشته) مطلبي را در رابطه با اختلاف دولت يمن با حوثيها مطرح كرد. از 7 سال قبل، درگيري شديدي ميان شيعيان زيدي يمن و دولت يمن آغاز شد. با اينكه شيعيان زيدي قبلا با دولت يمن، يكي بودند. حتي در سال 1995 ميلادي دولت يمن و حوثيها، عليه وهابيت اقداماتي را انجام دادند. ولي در سال 2003 ميلادي، پس از اولين اطلاعيهاي كه حوثيها عليه آمريكا و در دفاع از فلسطين منتشر كردند، دولت يمن تحت تأثير فشار آمريكا قرار گرفت و حمايتش را از حوثيها برداشت و در اواخر سال 2004، اولين جنگ دولت يمن با زيديها آغاز شد. البته اين جنگي كه چند ماه است شروع شده است، ششمين جنگ زيديها با عربستان سعودي است و متأسفانه در اين قضيه، دولت يمن، عربستان سعودي، آمريكا و انگليس با هم همكاري ميكنند و از زمين هوا، حوثيها را مورد حمله قرار ميدهند. ببينيد كه چند بچه شيعه به چنان قدرتي رسيدهاند كه 4 دولت مقتدر نتوانستهاند كاري بكنند. اينكه چه رمز و رازي دارد، عاقلان دانند. بخش اول مطالب آقاي العريفي آقاي العريفي در خطبههاي نماز جمعه هفته گذشته، قضيه حوثيها مطرح كرد و گفت: اينكه بعضي گفتهاند آيت الله العظمي سيستاني بايد براي حلّ اختلاف ميان حوثيها و دولت يمن ميانجيگري كند: لم يطلبوا أن يكون علماء كبار الوسطاء، بل شيخ كبير زنديق فاجر، في طرف من اطراف العراق. يعني نه تنها حضرت آيت الله العظمي سيستاني أهليت براي ميانجيگري ندارد، بلكه پيرمردي زنديق و فاجر است. اولا: اين تعبير از آقاي العريفي دور از انتظار نيست. از كوزه همان برون تراود كه در اوست. اينها همان وهابيتي هستند كه ادامهدهندگان راه بنيأميه هستند و إحياءگر سنت أموي. به تعبير امام خميني (ره) كه به مناسبت فاجعه خونين مكه مكرمه بيانيهاي دادند: مگر مسلمانان نميبينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان به كانونهاي فتنه و جاسوسي مبدل شدهاند كه از يك طرف إسلام اشرافيت، إسلام أبوسفيان، ... ، إسلام پول و زور، إسلام فريب و سازش و إسارت، إسلام حاكميت سرمايه و سرمايهداران بر مظلومين و پابرهنهها و در يك كلام إسلام آمريكايي را ترويج ميكنند و از طرف ديگر سر بر آستان سرور خويش، آمريكاي جهانخوار ميگذارند. صحيفه نور، ج20، ص231 فرهنگ ابوسفياني، جز فحش و ناسزا و سخنان ركيك، چيز ديگري ندارد. بنيانگذار فحاشي در اسلام، دودمان نحس بنياميه و اين شجره ملعونه در قرآن هستند. در كتاب صحيح مسلم ـ كه به نظر آقايان اهلسنتع صحيحترين كتاب بعد از قرآن است ـ صراحت دارد كه معاويه دستور ناسزاگويي به علي بن أبي طالب (عليه السلام) را صادر كرد: أمر معاوية بن أبي سفيان سعدا، فقال: ما منعك أن تسب أبا التراب؟! معاويه به سعد بن وقاص دستور ميدهد تا علي را ناسزا بگويد. وقتي سعد از اين كار ممانعت ميكند، معاويه به او ميگويد: چه چيزي مانع از اين ميشود كه علي را ناسزا كني؟ صحيح مسلم، ج7، ص120 يعني گويا سعد بن وقاص يك گناه نابخشودني را مرتكب و يك واجب مهمي را ترك كرده است! تعبير آقاي زمخشري هم اين است: در دوران بنيأميه، بر اثر سنت سيئهاي كه معاويه بن أبوسفيان بنا نهاد، بر بالاي 70 هزار منبر، علي بن أبي طالب را ناسزا ميگفتند. ربيع الأبرار للزمخشري، ج2، ص182 اينها ديدند غير از هجوم و پناهبردن به ناسزاگويي، راه ديگري ندارند، چون دليل و سخني ندارند تا عليه علي بن أبي طالب (عليه السلام) إقامه كنند؛ لذا به فحاشي و ناسزاگويي روي آوردند. اين قضايا هم در طول اين 14 قرن به وهابيت إرث رسيده است و اينها إحياءگر سنتهاي خبيثه دودمان أموي هستند. الان هم در ماهوارهها و سايتها و كتابهايشان، يكي از اساسيترين بحثي كه در رابطه با شيعه دارند و حكم به كفر ميكنند و شرك شيعه را صادر و قتل شيعه را لازم ميدانند، اين است كه ميگويند: شيعيان به صحابه ناسزا ميگويند. از اينها سوال ميكنيم: مگر علي بن أبي طالب (عليه السلام) صحابه نبود؟! چرا وقتي بر بالاي 70 هزار منبر ناسزا گفتند، شما براي معاويه، تعبير حضرت يا امير المومنين را به كار ميبريد؟! اگر واقعا دردتان، دفاع از صحابه است، چرا از امير المومنين (عليه السلام) دفاع نميكنيد؟! اگر اينها بحث اجتهاد را مطرح ميكنند، اجتهاد در برابر نصّ، بيارزش است. آقايان اهلسنت روايات صحيحي نقل كردند كه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: من سبّ عليا فقد سبّني. هر كسي علي را سبّ كند، مرا سبّ كرده است. مسند احمد بن حنبل، ج6، ص323 ـ المستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص121 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص634 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص391 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص132 ـ مناقب علي بن أبي طالب (ع) لإبن مردويه الأصفهاني، ص82 ـ الجامع الصغير للسيوطي، ج2، ص608 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص130 ـ السنن الكبرى للنسائي، ج5، ص133 ـ نظم درر السمطين للزرندي الحنفي، ص105 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج11، ص573 ـ المناقب للخوارزمي، ص137 ـ الفصول المهمة في معرفة الأئمة لإبن الصباغ، ج1، ص590 ـ سبل الهدى و الرشاد للصالحي الشامي، ج11، ص100 ـ ينابيع المودة لذوي القربى للقندوزي، ج2، ص102 ـ النصائح الكافية لمحمد بن عقيل، ص93 آقايان اهلسنت يك قاعدهاي دارند بر اينكه اگر حاكم نيشابوري و ذهبي، روايتي را صحيح بدانند، به منزله ورود آن روايت در صحيح بخاري و صحيح مسلم است. اينها يك روايت براي ما بياورند كه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فرموده باشد: من سبّ أبا بكر فقد سبّني. من سبّ عمر فقد سبّني. يا روايتي بياورند كه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فرموده باشد: ابوبكر و عمر را ناسزا نگوييد. آيا با اين نصّ، ميتوان اجتهاد كرد؟! مضافا معاويهاي كه 21 سال ـ 13 در مكه و 8 سال در مدينه ـ عليه اسلام جنگيده است و در سال فتح مكه هم در زير شمشير برّان رزمندگان اسلام هم مسلمان شد و امير المومنين (عليه السلام) اين تعبير را دارد: فوالذي فلق الحبة و برأ النسمة! ما أسلموا و لكن إستسلموا و أسروا الكفر، فلما وجدوا أعوانا عليه أظهروه. معاويه و يارانش در فتح مكه مسلمان نشدند و تظاهر به اسلام كردند و كفر خود را مخفي كردند و ... . نهج البلاغه، نامه16 با اين سابقه، معاويه چه زماني آمد مسائل اسلامي را فرا گرفت و مجتهد و اسلام شناس شد كه حال بخوهد اجتهاد بكند؟! ثانيا: تعبير آقاي العريفي، تعبير تازهاي نيست. آقاي بنباز نسبت به امام خميني (ره) تعابير وقيحتري را دارد و ميگويد: الشيعة فرق كثيرة و ل فرقة لديها أنواع من البدع و خطرها فرقة الرافضة الخمينية الإني عشرية ... . شيعيان، فرقههاي زيادي دارند و هر فرقه، بدعتهايي دارد و خطرناكترين فرقه شيعيان، فرقه رافضي و 12 امامي خميني است ... مجموع فتاواي بنباز، ج4، ص439 مشابه اين مطلب را هم آقاي ناصر الدين ألباني جساراتي را بدتر و وقيحتر از ديگران نسبت به امام خميني (ره) ميگويد. اينها ادامه دهنده راه بنياميه هستند. إبنتيميه در كتاب منهاج السنة در رابطه با علامه حلّي (ره) كه جدش مشهور به إبن المطهر بود، تعبير إبن المنجس را دارد. اين ادب شيخ الإسلام اينهاست. آقاي سخاوي، محقق كتاب الدرر الكامنة ابن حجر عسقلاني در پاورقي جلد 2، صفحه 72 نقل ميکند: در كنار بيت الله الحرام، روزي إبنتيميه، علامه حلّي را ديد، بدون اينكه او را بشناسد. إبنتيميه چندين سوال از علامه حلي پرسيد و علامه حلي هم جواب داد. سپس إبنتيميه گفت: من تكوني يا هذا؟ تو چه كسي هستي كه اينگونه جواب ميدهي؟! علامه فرمود: أنا الذي تسميه إبن المنجس. من هماني هستم كه تو مرا ابن المنجس ناميدي. الدرر الكامنة لإبن حجر عسقلاني، ج2، ص72 ـ نهج الحق و كشف الصدق للعلامة الحلي، ص14 روش اينها همين است. اهانت و جسارت و فحاشي، كار كسي است كه حرفي براي زدن ندارد. ثالثا: اين آقايي كه نسبت به حضرت آيت الله العظمي سيستاني، تعبير زنديق را به كار ميبرد، در كتابهاي فقهي اهلسنت و وهابيت آمده است: اگر كسي به فردي بگويد زنديق، حاكم شرع بايد او را تعزير كند. آقاي إبن نُجِيْم مصري ـ از فقهاي حنفي مصر ـ ميگويد: اگر كسي به فردي بگويد: فاسق، زنديق، كافر، منافق، فاجر يجب فيه التعزير. البحر الرائق لإبن نجيم المصري، ج5، ص76 ـ حاشية رد المحتار لإبن عابدين، ج4، ص238 ـ أضواء البيان للشنقيطي، ج5، ص454 ـ الدر المختار للحصكفي، ج4، ص238 بسياري از بزرگان در عربستان سعودي، بحرين، عراق و قطر، إعلام كردهاند كه آقاي العريفي را بايد به خاطر اين سخنان به محكمه كشاند و تعزير كرد و از امامت جمعه عزل نمود. همانطوري كه آقاي عادل الكلباني در ابتداي امسال حرفهاي ركيكي نسبت به شيعيان زد و فشار جهاني باعث شد تا او را براي هميشه از امامت جماعت مسجد الحرام عزل كردند. رابعا: اگر آقاي العريفي به دنبال زنديق ميگردد، ما آدرس خوبي به ايشان ميدهيم تا مستقيم به هدف برسد. 1. آقاي حصني دمشقي شافعي ـ از علماي بزرگ سوريه ـ وقتي به إبنتيميه ميرسد، ميگويد: إبنتيميه گفته است: «من إستغاث بميت أو غائب من البشر فإن هذا ظالم ضال مشرك» و لم نسمع أحدا فاه، بل و لا رمز إليه في زمن من الأزمان و لا بلد من البلدان، قبل زنديق حرّان. «هر كس به شخصي كه مرده يا غائب است، متوسل شود، ظالم و گمراه و مشرك است»، قبل از زنديق حرّان ـ إبنتيميه ـ كسي اينچنين مطلبي را نشنيده و در هيچ زمان و مكاني، كسي اينچنين نگفته است. دفع الشبه عن الرسول للحصني الدمشقي، ص131 2. آدرس ديگر اينكه إبن حجر عسقلاني در كتاب الدرر الكامنة، شرح حال إبنتيميه را آورده است و ميگويد: و إفترق الناس فيه - أي في ابن تيمية – شيعا: فمنهم من نسبه إلى التجسيم، لما ذكر في العقيدة الحموية و الواسطية و غيرهما من ذلك كقوله: إن اليد و القدم و الساق و الوجه صفات حقيقية لله و أنه مستو على العرش بذاته ... و منهم من ينسبه إلى الزندقة، لقوله: النبي (صلى الله عليه و سلم) لا يستغاث به و أن في ذلك تنقيصا و منعا من تعظيم النبي (صلى الله عليه و سلم) ... و منهم من ينسبه إلى النفاق، لقوله في علي ما تقدم - أي قضية أنه أخطأ في سبعة عشر شيئا – و لقوله: إنه - أيْ علي - كان مخذولا حيثما توجه و أنه حاول الخلافة مرارا فلم ينلها و إنما قاتل للرئاسة لا للديانة و لقوله: إنه كان يحب الرئاسة و لقوله: أسلم أبو بكر شيخا يدري ما يقول و علي أسلم صبيا و الصبي لا يصح إسلامه و بكلامه في قصة خطبة بنت أبي جهل و أن عليا مات و ما نسيها. فإنه شنع في ذلك، فألزموه بالنفاق، لقوله صلى الله عليه و سلم: و لا يبغضك إلا منافق. جامعه اهلسنت نسبت به إبنتيميه سه نظر دارند: بعضي او را مُجَسِّم ميدانند؛ چون قائل به جسمانيت خداوند است و خدا را داراي دست و پا و ... ميداند. بعضي او را زنديق ميدانند؛ چون نسبت به رسول اللّه (صلَّى الله عليه و سلَّم) جسارت كرده است و گفته است وقتي رسول اللّه (صلَّى الله عليه و سلَّم) از دنيا رفت، رابطهاش با اين عالم قطع شد و نه صداي ما را ميشنود و نه توانايي جواب دادن دارد ... . بعضي او را منافق ميدانند؛ چون به علي، 17 مورد عمل خلاف قرآن و سنت نسبت به داده است و ميگفت هر كاري كه علي ميكرد، جز ذلت براي او چيزي ندارد؛ علي براي رياست طلبي ميجنگيد، نه براي ديانتخواهي؛ علي در دوران كودكي مسلمان شد و اسلام كودك صحيح نيست ... . الدرر الكامنة، ج1، ص155 3. آدرس ديگر اينكه آقاي سقاف ـ از علماي طراز اول اردن ـ در كتاب التنبيه و الرد از قول إبنتيميه نسبت به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ميگويد: و يسميه بعضهم شيخ الإسلام و هو ناصبي عدو لعلي كرم الله وجهه و اتهم فاطمة عليها السلام بأن فيها شعبة من النفاق ... . بعضيها إبنتيميه را شيخ الإسلام ناميدهاند، در حاليكه او ناصبي و دشمن علي كرم الله وجهه است و فاطمه سلام الله عليها ـ نستجير بالله ـ را متهم كرده است كه شعبهاي از نفاق در وجود اوست. التنبيه و الرد، ص7 إبنتيميه هم در منهاج السنة، جلد 4، صفحه 245 اين عبارت را آورده است. چون حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فدك را از ابوبكر طلب كرد و با ابوبكر قهر كرد و اين نشانه منافق بودن حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) است! حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كه آيه تطهير و آيه مباهله و سوره كوثر و انسان در حق او نازل شده است و پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) در مورد او فرمود: فاطمة بضعة منى، فمن أغضبها أغضبني. فاطمه پارهٔ تن من است، كسي كه او را غضبناك كند، مرا غضبناك كرده است. صحيح البخاري، ج4، ص210و219 و ج6، ص158 ـ صحيح مسلم، ج7، ص141 نبي مکرم (صلي الله عليه و آله) به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فرمود: إن الله يغضب لغضبك و يرضى لرضاك. المستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص154 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص203 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج1، ص108 ـ الكامل لعبد الله بن عدي، ج2، ص351 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج3، ص156 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج5، ص522 ـ ميزان الإعتدال للذهبي، ج1، ص535 ـ الإصابة لإبن حجر، ج8، ص266 ـ إمتاع الأسماع للمقريزي، ج4، ص196 ـ سبل الهدى و الرشاد للصالحي الشامي، ج11، ص44 ـ ينابيع المودة لذوي القربى للقندوزي، ج2، ص57 ـ نظم درر السمطين للزرندي الحنفي، ص178 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج13، ص674 آن وقت إبنتيميه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را منافق ميداند! اين بخش اول سخنان آقاي العريفي است كه نسبت به فقيه عالي شيعه حضرت آيت الله العظمي سيستاني اينچنين گستاخي كرده است. البته ما نبايد پاسخ بدهيم، بلكه بايد بزرگان و مراجع عظام تقليد و مسئولان و دولتمردان ما پاسخ بدهند. بخش دوم مطالب آقاي العريفي اما بخش دوم سخنان آقاي العريفي مربوط به حوزه علميه است و ما بايد پاسخ بدهيم. ايشان اين تعبير را دارد: إن مذهب التشيع أساسه المجوسية و هي ديانة كانت سائدة في ايران قبل الاسلام. اساس مذهب شيعه، از مجوسيها سرچشمه گرفته و مجوسي، ديني است كه قبل از اسلام در ايران وجود داشت. البته خود بنباز و إبنتيميه و دكتر قفاري هم شبيه اين مطلب را آوردهاند. اولا: اسلام و شيعه، همانند دوقلويي هستند كه در يك لحظه از مادر به دنيا آمدند. نبي مکرم (صلي الله عليه و آله) كه اسلام را در جزيرة العرب مطرح كرد، دوشادوش آن، بحث شيعه حضرت علي (عليه السلام) را مطرح كرده است. يكي از محققين حوزه علميه كتابي نوشته كه 42 روايت در منابع اهلسنت آورده كه نبي مکرم (صلي الله عليه و آله) واژه شيعه را استعمال كرده است. يعني قبل از آنكه اسلام به گوش ايرانيان برسد، پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) بحث شيعه را مطرح ميكند. من دو نمونه از مصادر اهلسنت را نقل ميكنم: روايت اول: جابر بن عبد الله انصاري ميگويد: رسول اللّه (صلَّى الله عليه و سلَّم) خطاب به علي كرد و دستش را بر كتف او گذاشت و فرمود: و الذي نفي بيده! إن هذا و شيعته لهم الفائزون. قسم به كسي كه جانم در دست اوست! اين علي و شيعيانش رستگارانند. المناقب للخوارزمي، ص111 ـ الدر المنثور للسيوطي، ج6، ص379 ـ فتح القدير للشوكاني، ج5، ص477 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص371 ـ أنساب الأشراف بلاذري، ص182 روايت دوم: بعد از آنكه اين آيه نازل شد: إِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ سوره بينه/آيه7 رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) به امير المومنين (عليه السلام) فرمود: هو أنت و شيعتك، تأتي يوم القيامة أنت و شيعتك راضين مرضيين. مراد از اين آيه، تو و شيعيان تو هستند كه روز قيامت ميآيند كه هم آنها از خداوند راضي هستند و هم خداوند از آنها راضي است. الدر المنثور للسيوطي، ج6، ص379 ـ جامع البيان للطبري، ج30، ص335 ـ تفسير الآلوسي، ج30، ص207 ـ فتح القدير للشوكاني، ج5، ص477 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج2، ص461 ـ نظم درر السمطين للزرندي الحنفي، ص92 ـ مناقب علي بن أبي طالب لإبن مردويه الأصفهاني، ص346 ـ الفصول المهمة في معرفة الأئمة لإبن الصباغ، ج1، ص576 ـ ينابيع المودة لذوي القربى للقندوزي، ج2، ص357 ـ الصواعق المحرقة لإبن حجر، ص161 اين آقايي كه ميگويد تشيع از مجوس گرفته شده است، اين نمونهاي از روايات شماست، چه ميگويي؟! ثانيا: اگر آقاي العريفي دقت كند، ميبيند كه اكثر بزرگان اهلسنت، ايراني هستند؛ ابوحنيفه، مالك بن أنس، شافعي، محمد بن اسماعيل بخاري، مسلم بن حجاج نبشابوري، إبن ماجه قزويني، ابو داود سيستاني، نسائي، فخر رازي، رافعي قزويني و ... . اكثر فقهاء و محدثين و لغتنويسان شما ايراني هستند. پس اگر كسي بگويد اهلسنت از مجوسيها آمده است، شما چه جوابي داريد؟! اگر شخصيتهاي برجسته اهلسنت را فاكتور كنيم، ميبينيم كه اكثر استوانههاي علمي اهلسنت ايراني هستند. اگر واقعا ايران سرمنشأ تشيع بوده است، پس اين علماء شما از كجا آمدهاند؟! اگر بنا باشد يك مذهبي از ايران وارد اسلام شود، مذهب اهلسنت أولي از تشيع است. غالب بزرگان شيعه، عرب هستند. أئمه (عليهم السلام) و 98٪ اصحاب أئمه (عليهم السلام) عرب هستند. شما نميتوانيد از ميان هزاران صحابه أئمه (عليهم السلام)، صد راوي فارس زبان پيدا كنيد. حتي نواب اربعه حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) عرب هستند. شخصيتهاي فقهي و علمي ما غالبا عرب بودند؛ شيخ مفيد (ره)، سيد مرتضي (ره)، ابن سلّار (ره)، ابن ادريس (ره)، علامه حلي (ره)، ابو الصلاح حلبي (ره)، محقق كركي (ره)، شهيد اول (ره)، شهيد ثاني (ره)، صاحب جواهر (ره) و ... . اين حرف بياساسي است كه ميگوييد ايرانيها و فارسها به وجود آورنده مذهب تشيع بودند. آقاي احمد أمين مصري ـ با اينكه نسبت به شيعه، جسارتهاي زيادي دارد ـ وقتي به شيعه ميرسد، ميگويد: بعضيها كه ميگويند تشيع از ايران سرچشمه گرفته است: الذي أرى كما يدلنا التاريخ إن التشيع لعلي بدأ قبل دخول الفرس في الاسلام. آنچنان كه من ميبينم و تاريخ هم به ما نشان ميدهد، تشيع علي قبل از اسلام آوردن ايرانيها تشكيل شده است. فجر الإسلام لأحمد أمين، ص176 آقاي ابو زهره ـ از بزرگان معاصر اهلسنت ـ إن الفرس تشيعوا على أيدي العرب و ليس التشيع مخلوقا لهم ... و أما فارس و خراسان و ما وراءهما من بلدان الإسلام، فقد هاجر إليها كثيرون من علماء الإسلام الذين كانوا يتشيعون فرارا بعقيدتهم من الأمويين أولا، ثم العباسيين ثانيا و أن التشيع كان منتشرا في هذه البلاد انتشارا عظيما قبل سقوط الدولة الأموية بفرار أتباع زيد و من قبله إليها. فارسها به دست عربها شيعه شدند و تشيع توسط فارسها تشكيل نشده است. ... ، علت اينكه ايرانيها مذهب تشيع را قبول كردند اين بود كه در دوران بنياميه و بنيعباس، بزرگان شيعه را اذيت و شكنجه ميكردند و اينها از عراق به طرف ايران فرار كردند و موجب گسترش فرهنگ شيعه در شهرهاي ايران شدند. الإمام جعفر الصادق، ص545 اگر تاريخ را از زمان فتح ايران تا قرن دهم ببيند، ميبينيد كه مذهب رسمي ايران، سني بود. بعد از قرن دهم با آمدن صفويها و غيره، به بركت مناظرهاي كه يكي از علماء بزرگ شيعه با شاه خدابنده داشت، باعث شد كه شيعه، مذهب رسمي در ايران باشد. ثالثا: بر فرض كه ايران و فارسها بنيانگذار تشيع بودند، روايات صحيحي داريم كه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فرموده است: اگر ايمان و دين در ستاره ثريا باشد، مردم ايران به آن دسترسي پيدا ميكنند. در صحيح مسلم از ابوهريره نقل شده است كه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: لو كان الدين عند الثريا لذهب به رجل من فارس أو قال من أبناء فارس حتى يتناوله. اگر دين در زمين نباشد و در ستاره ثريا باشد، مرداني از فارس و فرزندان آنها به آنجا ميروند و به دين دسترسي پيدا ميكنند. صحيح مسلم، ج7، ص191 ـ مسند احمد بن حنبل، ج2، ص309 ـ فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج8، ص493 ـ الإستيعاب لإبن عبد البر، ج2، ص636 ـ فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي، ج5، ص410 ـ جامع البيان للطبري، ج26، ص86 ـ تفسير البغوي، ج4، ص187 ـ تفسير القرطبي، ج18، ص93 ـ تفسير ابن كثير، ج4، ص196 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج21، ص416 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج1، ص542 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص515 ـ الوافي بالوفيات للصفدي، ج15، ص193 در المستدرك الصحيحين آمده است كه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: لو كان الإيمان معلقا بالثريا لناله رجال من العجم و أسعدهم به الناس. اگر ايمان در زمين نباشد و از ستاره ثريا آويزان باشد، مرداني از ايران به آن دسترسي پيدا ميكنند و مردم را با آن ايمان به سعادت ميرسانند. المستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج4، ص395 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج10، ص64 ـ مسند أبي يعلى، ج3، ص23 ـ صحيح ابن حبان، ج16، ص298 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج18، ص353 ـ تخريج الأحاديث و الآثار للزيلعي، ج1، ص411 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج12، ص91 ـ تفسير السمرقندي، ج3، ص292 ـ تفسير الثعلبي، ج9، ص39 ـ تفسير النسفي، ج1، ص288 ـ تفسير أبي السعود، ج3، ص51 ـ إمتاع الأسماع للمقريزي، ج8، ص127 حاكم نيشابوري هم ميگويد: هذا حديث صحيح على شرط البخاري. بخش سوم مطالب آقاي العريفي آقاي العريفي در رابطه با شيعيان ميگويد: أهل البدع. شيعيان اهل بدعت هستند. اولا: اگر ايشان به دنبال آدرس ميگردد، من يك آدرس خيلي خوب به ايشان ميدهم كه بنيانگذار بدعت، جناب خليفه دوم، عمر بن خطاب است. در صحيح بخاري و كتابهاي ديگر آمده است كه خليفه دوم به مسجد ميآيد و ميبيند مردم در شبهاي ماه رمضان نافله ميخوانند و به فراديٰ خواندن مردم اعتراض ميكند و به أُبَيّ بن كعب ميگويد امام جماعت باشد و مردم هم پشت سر او نماز بخوانند. روز بعد آمد به مسجد و ديد مردم نماز مستحبي را به جماعت ميخوانند و گفت: نعم البدعة هذه. چه بدعت خوبي است. صحيح البخاري، ج2، ص252 ـ السنن الكبرى للبيهقي، ج2، ص493 ـ عمدة القاري للعيني، ج11، ص125 ـ تحفة الأحوذي للمباركفوري، ج3، ص450 ـ المصنف لعبد الرزاق الصنعاني، ج4، ص259 ـ معرفة السنن و الآثار للبيهقي، ج2، ص305 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج8، ص408 ـ صحيح ابن خزيمة، ج2، ص155 ـ تاريخ المدينة لإبن شبة النميري، ج2، ص714 ـ إمتاع الأسماع للمقريزي، ج11، ص114 آقاي العريفي! اگر شما ميخواهي با بدعت مبارزه كني، اين هم آدرس و برو مبارزه كن. جالب اين است كه در صحيح مسلم از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) نقل شده است: كل بدعة ضلالة. هر بدعتي گمراهي است. صحيح مسلم، ج3، ص11 ـ مسند احمد بن حنبل، ج4، ص126 ـ سنن الدارمي، ج1، ص45 ـ سنن ابن ماجة، ج1، ص16 ـ سنن أبي داود، ج2، ص393 ـ سنن الترمذي، ج4، ص151 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج1، ص171 ـ المستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج1، ص96 ـ السنن الكبرى للبيهقي، ج10، ص114 ـ فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج13، ص212 ـ المعجم الأوسط للطبراني، ج1، ص28 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج18، ص246 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج64، ص375 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج5، ص350 ـ تهذيب الكمال للمزي، ج17، ص306 ـ الإصابة لإبن حجر، ج1، ص40 ـ الطبقات الكبرى لمحمد بن سعد، ج1، ص377 ـ الثقات لإبن حبان، ج1، ص5 ـ علل الدارقطني، ج5، ص323 ـ تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج12، ص297 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج3، ص421 ـ تفسير السمعاني، ج2، ص160 ـ الدر المنثور للسيوطي، ج2، ص224 ـ تفسير البغوي، ج2، ص145 ـ تفسير القرطبي، ج7، ص139 در منابع ديگر اينگونه آمده است: كل بدعة ضلالة و كل ضلالة في النار. سنن النسائي، ج3، ص189 ـ السنن الكبرى للنسائي، ج1، ص550 ـ صحيح ابن خزيمة، ج3، ص143 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج9، ص97 ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبي الحديد، ج3، ص42 ـ إرواء الغليل للألباني، ج3، ص73 ـ تفسير السمعاني، ج2، ص160 ـ الدر المنثور للسيوطي، ج3، ص147 ـ فتح القدير للشوكاني، ج2، ص267 ثانيا: بنيانگذار نماز تراويح، خود عمر بن خطاب بود، ولي تا آخر عمرش يكمرتبه هم نماز تراويح را نخواند. آقاي ابن قدامه مَقْدسي ـ از فقهاي بنام حنبلي ـ در كتاب المغني، جلد2، صفحه 168 ميگويد: عمر بن خطاب يك مرتبه هم نماز تراويح را نخواند و شبهاي ماه رمضان در منزل خود نماز ميخواند. و أن عمر كان يصلي في بيته و لو صلى مع الجماعة لكان هو الإمام بلا شك. همچنين عبد الله بن عمر هم نماز تراويح را يكمرتبه هم نخواند: جاء رجل إلى ابن عمر، قال: أصلي خلف الامام في رمضان؟ قال: أتقرأ القرآن؟ قال: نعم، قال: أفتنصت كأنك حمار؟ صل في بيتك. مردي از ابن عمر سوال كرد: آيا در ماه رمضان نماز تراويح ميخواني؟ ابن عمر گفت: آيا قرآن خواندهاي؟ گفت: بله. ابن عمر گفت: آيا ميخواهي به نماز تراويح بروي و در آن مانند الاغ ساكت باشي و حرف نزني؟ برو در منزل خودت نماز بخوان. المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج2، ص288 ـ المصنف لعبد الرزاق الصنعاني، ج4، ص264 ـ السنن الكبرى للبيهقي، ج2، ص494 پس كسي كه شيعه را متهم به بدعت ميكند، بداند كه بنيانگذار بدعت، خود خليفه دوم است كه شما او را خليفه و جانشين پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) ميدانيد. اگر ميخواهيد با بدعت مبارزه كنيد، اگر واقعا مرد هستيد و شجاعت داريد، با اين بدعت عمر مبارزه كنيد. گرچه اينها آمدند توجيه كردند كه بدعت دو نوع است: بدعت حسنه و بدعت سيئه! اين توجيه آقايان مانند اين است كه بگوييم زنا دو نوع است: زناي خوب و زناي بد. با اينكه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: كل بدعة ضلالة و كل ضلالة في النار. ولي اينها عمل خليفه دوم را توجيه ميكنند. ايشان كه نسبت به حضرت آيت الله العظمي سيستاني اينطور جسورانه حرف ميزند، شخصيتهاي ديگري كه مقداري آزاد انديش هستند و مقداري وجدان دارند مانند آقاي جمال خاشقچي ـ تئورسين و تحليلگر مسائل سياسي عربستان سعودي و معاون سردبير مجله أخبار العرب ـ اين تعبير را نسبت به حضرت آيت الله العظمي سيستاني دارند: آقاي سيستاني با تدبير و درايتي كه در عراق نشان داد و جلوي اختلاف شيعه و سني و كشتار مسلمانان را گرفت، زيبنده است كه تمام اهلسنت دست او را ببوسند. چند هفته قبل آقاي توماس فريدمن ـ Thomas Friedman ، نويسنده معروف آمريكايي ـ گفت: آيت الله سيستاني به خاطر درايتي كه در جلوگيري از خونريزي فرقهاي و مذهبي در عراق انجام داد، شايسته دريافت جايزه نوبل است. حتي بعد از قضيه انفجار حرم عسكريين (عليهما السلام)، خون شيعيان به جوش آمد و اعتراضشان به حضرت آيت الله العظمي سيستاني به حدّ أعلي رسيد و صبر نداشتند، اما حضرت آيت الله العظمي سيستاني بيانيه داد: اگر هزار نفر از ما را هم بكشند، شما حق نداريد يك قطره خون از بيني يك سني بريزيد. و بعد از آن بود كه فرمود: لا تقولوا إخواننا أهل السنة بل قولوا أنفسنا أهل السنة. نگوييد برادران اهلسنت ما، بلكه بگوييد عزيزان اهلسنت ما. اين قضيه بود كه توانست عراق را از سقوط در دامن آمريكا و اسرائيل نجات دهد. اين درايت بود كه نگذاشت عراق به لبنان دوم تبديل شود. بعضي از وهابيهاي آزاد انديش و سياستمداران غربي با آنهمه خباثت و دشمني كه دارند، درايت حضرت آيت الله العظمي سيستاني را ستايش ميكنند، آنوقت آقاي العريفي اينگونه به ايشان جسارت ميكند. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: رضا صادقي -
تاريخ: 24 دي 88 - 00:00:00
به نام خدا فايلهاي سخنرانيتون کيفيت لازم رو ندارن با اين همه امکانات موجود نميدونم چرا استفاده نميکنين؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي با توجه به اينكه بالابودن كيفيت ، سبب بالارفتن حجم و طولاني و مشكل شدن روند دريافت ميگردد ، تا حد امكان سعي در پايينتر بودن حجم شده است . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
2 |
نام و نام خانوادگي: ترابي -
تاريخ: 27 دي 88 - 00:00:00
با سلام خواستم اين نکته را عرض کنم که اي کاش جناب استاد حسيني قزويني براي اين جمله که حضرت آيت الله سيستاني فرمودهاند:«اگر هزار نفر از ما را هم بكشند، شما حق نداريد يك قطره خون از بيني يك سني بريزيد.» و بعد از آن بود كه فرمود: «لا تقولوا إخواننا أهل السنة بل قولوا أنفسنا أهل السنة؛ نگوييد برادران اهلسنت ما، بلكه بگوييد عزيزان اهلسنت ما» که براي چندين بار در اين سخنراني نيز از قول ايشان نقل قول کردهاند يک منبع معتبر و قابل استناد هم ذکر ميکردند. به سايتهاي عربي و فارسي هم که مراجعه ميکنيم آنها هم يا بدون ذکر منبع و سند همين جمله را از ايشان نقل فول ميکنند و يا آنها هم از فول حاج آقا و از سايت شما نقل قول ميکنند. ممنون ميشوم اگر اين نقص را ايشان برطرف کنند. جواب نظر: با سلام دوست گرامي اين مطلب در سايت حضرت آيت الله العظمي سيستاني موجود است : http://www.sistani.org/local.php?modules=extra&eid=1&nid=659 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
3 |
نام و نام خانوادگي: يوسفي عـلي -
تاريخ: 07 بهمن 88 - 00:00:00
سلا م به همه د وستداران اهلبيت ع عزيزان خد اوند حضرت آيت الله سيتاني را به حق 14 معصوم نهـ دارد عزيزان د ر خون ما شيعه ها شها د ت و توهين نوشته شد ه است خدا را شا كر استيم öه ار دوستان اهلبيت استيم |
4 |
نام و نام خانوادگي: محمد رضا پرتو -
تاريخ: 11 بهمن 88 - 00:00:00
با سلام مثل هميشه محكم مستدل و مستند . ما در كدام كتاب از اهل سنت ميتوانيم شخصيتها و نويسندگان اهل سنت را بدانيم ؟مثلا بدانيم ديدگاه علمائ و مردم اهل سنت نسبت به ابن حجر عسقلاني چيست ؟ چون اينها علماي خودشونو نميشناسن ميگند ابن حجر كيه ما قبولش نداريم . كتابي باشد كه مستند شخصيت اين علما را بياورد قدما و معاصرين . در ضمن نميدانم چرا چند ماهي هست فايلهاي صوتيتان ناقص دانلود ميشود لطفا كمكم كنيد . خدا شيخ مفيد زمان آيه خدا استاد مسلم جناب حضرت آيه الله قزويني (حفظه الله)را سلامت نگه دارد و عاقبت بخير بگرداند دست شمارا هم بخاطر زحماتتان ميبوسم. جواب نظر: با سلام دوست گرامي در اين زمينه ، بايد به كتب مربوط به تراجم از جمله «معجم المولفين» عمر رضا كحالة مراجعه نماييد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
5 |
نام و نام خانوادگي: mohammad reza -
تاريخ: 28 بهمن 88 - 00:00:00
يعني چي ميگين :روند دريافت فايل طولاني ميشه.خب 3 نوع فايل بزارين.يکي با کيفيت بالا.يکي متوسط .يکيم با کيفيت کم.حالا 2 مگ بشه 6مگ.زمان دانلود کردنش اگه با خط dialup باشه نهاياتا 10 دقيقه طول ميکشه.لطفا به جايي که جواب بدين،عمل کنيد. |
6 |
نام و نام خانوادگي: مهران -
تاريخ: 08 اسفند 88 - 00:00:00
سلام عليکم جوابهاي يک حاطب اليل را که رييس گروه پاسخ به شبهات نام دارد را گوش کنيد همش از معتزليان از سياه مذهبان از بي دينان به نام علماي طراز اول اهل سنت !!!! خاک موحدان بر سرتان باد تمام خاکسترهاي جهان بر روي شما سرازير باد جواب نظر: !!! |
7 |
نام و نام خانوادگي: vahid -
تاريخ: 27 تير 89 - 19:03:53
در تاييد کامنت شماره 1 بنده هم خواهشمندم حداقل 2 تا لينک بزاريد يکي کم حجم و ديگري با کيفيت و حجم بالا. |
8 |
نام و نام خانوادگي: vahid -
تاريخ: 27 تير 89 - 19:05:10
اگه هم تو کارهاي مربوط به موسسه کاري باشه خوشحال ميشم بتونم کمک کنم. ساکن قم هستم. |
9 |
نام و نام خانوادگي: vahid -
تاريخ: 27 تير 89 - 19:07:01
در جواب جناب مهران: حتما جناب بخاري-مسلم-نسايي-بن ماجه و .... هم همه (معتزليان از سياه مذهبان از بي دينان) هستند!!!!!!! |
10 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 28 تير 89 - 17:01:48
مهران اگر منظورت از موحد خودت و امثال خلفاي بي غيرت شماست بايد بگويم که سگ کافران به تو و خلفاي تو صد برابر شرف دارد. در مورد حاطب اليل بهتر است زندگي خليفه دوم ات و معاويه جونت رو بخوني بيشتر به نتيجه ميرسي! هر چند که سعي داري خود را بعنوان اون مهران ملعون سابق جا بزني اما هنوز به مرتبت او نرسيده اي . بهتر است زندگينامه او را بخواني و از تجربيات او در اماکن تمريني همکيشنتان بيشتر از گذشته استفاده کني تا به خليفه دوم ات نزديکتر شوي. راستي شنيدم وقتي خنجر حضرت شجاع الدين فيروز ابولولو عليه السلام شکم او را سفره کرده بود بقدري شراب خورد که خون و شراب هر دو باهم از شکم خليفه دومتون عمر بيرون زد. حواست باشه مهران جون شما اهل بدعت دو تا شکم داريد مواظب هر دو شکم باش چون ابزار کار شماست راستي مهران جون به نظر تو چرا چهار نفر مدعي پدري معاويه بودند؟ مهران جون واقعا اين هنده ، مادر بزرگت و ميگم ، نابغه ي زمان خودش بوده ها!!!! مهران جون پدر بزرگ و مادر بزرگ و مادر و خواهر و عمه خليفه دوم شما جناب عمر چه نامهائي داشتند؟؟؟ مهران جون زنان اهل پرچم در عرب به کدام دسته از زنها گفته ميشد در عصر جاهليت يعني همان همکيشانتان مهران جون چي شده بود که ابوبکر ميگفت: ايکاش من هيچوقت انسان نبودم و بهتر بودم بعنوان مدفوع از ماتحت شتري خارج ميشدم؟؟!!! مهران جون علت اينکه عايشه ميگه : پدرم در مقابل چشمان من تمام احاديث پيامبر ص را آتش زد چه بود؟؟!!! مهران جون . . . . . . . مهران جون چرا شما سني هستيد؟ ....................... .............. ...... ... . راستي دوست داري بنا به گفته ابوبکر از ماتحت شتر خارج شوي مانند خليفه ات ابوبکر؟؟؟ خب برو ديگه بسه برو تمرين کن در اماکن تمريني همکيشانت خيبلي بهت نياز دارند آخه از وقتي مهران اولي رفته تفريحاتشون کم شده ايميل من: hoseini142005@yahoo.com ببينم وجود و شجاعت ايميل زدن داري يا نه که البته از شما اهل بدعت بعيده من تا بحال از شماها مردانگي و شجاعت نديدم جز نامردي و کثافتکاري و خيانت وغارت و آدمکشي و خود فروشي |
11 |
نام و نام خانوادگي: عباس -
تاريخ: 17 شهريور 89 - 08:32:49
با سلام. ميخواستم بدانم حالا كه خليفه اول و دوم و .... مردم انتخاب كردن، بيام آخريش را هم خودمان انتخاب كنيم و باهاش بيعت محكم ببنديم و بهش بگيم مهدي فاطمه و جهان رو نجات بديم؟ |
12 |
نام و نام خانوادگي: سيد علي -
تاريخ: 15 مهر 89 - 11:57:08
اللهم عجل لوليک الفرج التماس دعا |
13 |
نام و نام خانوادگي: اهل سنت -
تاريخ: 27 آبان 89 - 05:58:32
من فقط مي خواهم بگويم : خدا و بله ، عامل خدا رحم کند بر شما ، و نه مخالف کسي شيعه به سنت حضرت محمد (ص) ، صلح خود را بر او باشد شما در صورتي که داراي يک اتم از زندگي چه چيزي به شما ناسزا مي گويند چنين و تو تو نمي مسلمانان از صهيونيست ها ما را توهين به اسلام که به شما مي گويند مسلمانان کافر عزيز قديمي خدا نمي آيد ، تا آرامش را در قلب خود آمين ، اي پروردگار جهانيان امضا : مسلمان سني از مرکزي عربستان سعودي که قدم در |
14 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 27 آبان 89 - 21:12:47
جناب اهل سنت كنت أفكر في إسرائيل هناك أفضل المترجمين!!! يا علي |
15 |
نام و نام خانوادگي: محب معصومين -
تاريخ: 17 بهمن 91 - 15:36:54
بسم الله الرحمن الرحيم واما بعد سلام عليکم خدمت تمامي دوستان من يک سوال داشتم در رابطه با علم درثريا: ايا ميشود گفت ان مرداني که دين را بدست مي اورند مصداق اهل بيت عصمت وطهارت وپيروان ايشان هستند من چندتا دليل ميگم شما درستي يا اشتباهش رو به من بگيد: 1)مگر حضرت ابراهيم و حضرت اسماعيل (عليها السلام)اهل بابل نبودند با توجه به جغرافيا ميبينيم که بابل همين خوزستان کنوني است پس اين بزرگواران ايراني بوده اندپيغمبر وامام علي هم از نسل حضرت اسماعيلند پس ان ها هم ايراني بوده اند پس تمامي معصومين ايراني هستند 2)اگرهم مطلب بالا اشتباه باشدولي تمامي امامان معصوم بعداز امام حسين100درصدايراني هستند چون امام سجاد(عليه السلام)مادرشون شاهزاده ايران هستند.شهربانو خاتون دختر يزدگرد است وامام سجاد حاصل ازدواج امام حسين با يک ايراني است پس فرزندان بزرگوار امام سجاد(عليهم السلام) ايرانيند. درست است. 3)من شنيدم که يزگرد زماني که از جلوي طاق کسرا رد ميشدند يه حرفي زدند دقيقا يادم نيست ولي گفته يه روزي يکي از فرزندان من ميادو...(بقيه اش رو يادم نمياد اگه شما ميدونيد بنويسيد)ميگند منظورش از اون فرزن حضرت مهدي(عليه السلام) است 4)در مورد همين ازدواج امام حسين(عليه السلام)با شهربانوخاتون ميخواستم بدونم که اين دو بزرگوار چگونه تکلم ميکردند ايا حضرت ايراني بلد بودند يا ان بانوي بزرگوار عربي ياد داشتند(ايا حديثي دال بر اينکه ايمه معصوم به زبان هاي ديگه ميتونستند صحبت کنند وجود دارد) با تشکر از شما وآيت الله قزويني اللهم عجل لوليک الفرج جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ در روايت مورد نظر شما، مي خواهد سعي و كوشش و تلاش فارس ها را در كسب علم نشان دهد و الا حساب ائمه عليهم السلام جدا و بالاتر از اين حرفهاست. علم آنها لدني و اعطايي از طرف خداست و سعي و تلاش فارسها در جهت رسيدن به گوشه اي از علوم والاي معصومين عليهم السلام مي باشد. اما در مورد سؤال دوم شما؛ ائمه عليهم السلام طبق علم الهي كه به آنها داده شده بود بر تمام زبانها تسلط داشتند. روايات فراواني بر اين حقيقت دلالت دارد كه به دو نمونه اشاره مي شود: 1- نصير خادم مي گويد: من مكرر از حضرت عسكرى عليه السّلام شنيدم كه با غلامان رومى و ترك و صقالبه بزبان آنان سخن مي گفت، و از اين موضوع در شگفت بودم زيرا وى در مدينه متولد شده و تا كنون كسى نديده بود كه او با اين زبانها تكلم كند، من در اين گونه افكار بودم كه ناگهان متوجه من شد و فرمود: خداوند تبارك و تعالى حجت خود را از ساير مردم تميز ميدهد و معرفت هر چيزى را بوى مرحمت ميكند، حجت پروردگار كليه لغات و انساب و آجال و حوادث را ميداند و اگر اين چنين نبود او و ساير مردم فرقى نداشتند.(ترجمه إعلام الورى، ص495) 2- ابو بصير مى گويد، به موسى بن جعفر (ع) گفتم: فدايت گردم، امام به چه چيزى شناخته مى شود؟ فرمود: به چند چيز، نخست آنكه پدرش به او نص و تصريح كرده باشد و اشاره خودش به آن كه حجت است. ديگر آنكه از هر چه سؤال مى شود پاسخ گويد، يا خودش از امورى كه در آينده اتفاق مى افتد خبر دهد و با مردم با همه زبانها سخن بگويد. امام كاظم آنگاه به من فرمود: اى ابو محمد! پيش از آنكه از اينجا برخيزى آيتى به تو نشان خواهم داد. چيزى نگذشت كه مردى خراسانى به حضور ايشان آمد و با زبان عربى سخن گفت و موسى بن جعفر به فارسى پاسخ او را داد. مرد خراسانى گفت: به خدا سوگند تنها چيزى كه موجب شد عربى سخن بگويم، اين بود كه گمان مى كردم شما زبان فارسى را خوب نمى دانيد. امام فرمود: سبحان الله اگر نتوانم به خوبى پاسخ ترا به فارسى بدهم چه فضيلتى بر تو دارم كه سزاوار امامت باشد. سپس به من فرمود: اى ابا محمد! سخن هيچ يك از مردم و آواى پرندگان و سخن هر چيزى كه جان داشته باشد، بر امام پوشيده نمى ماند. (در صفحه 196 قرب الاسناد حميرى و ص:352 ترجمه روضة الواعظين و در ارشاد و مناقب و خرايج هم آمده است كه از اين منابع در بحار الانوار، ص 47، ج 48، هم نقل شده است.) موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
16 |
نام و نام خانوادگي: محب معصومين -
تاريخ: 17 بهمن 91 - 20:46:00
اعوذبالله من الشيطان الرجيم واما بعد با سلام وتشکر فراوان از محضر برادران وگروه پاسخ به شبهات ممنونم که به سوالاتم پاسخ داديد ومرا به يقين رسانديد اما در مورد سوال اول ودوم من که در مورد ايراني بودن امامان معصوم(عليهم السلام)وپيغمبر اکرم(صلي الله عليه واله وسلم)بود نگفتيد ايا درست است که ميتوان گفت انها ايرانيند يا امامان بعد از امام حسين(عليه السلام)به دليل شهربانو خاتون از طرف مادري فارس هستند 2)ودرمورد سخن يزگرد حين ردشدن از مقابل طاق کسري بعد از شکست از مسلمانان گفت روزي يکي از فرزندان من واز نسل من خواهد امد که انتقام ميگيرد(جمله دقيق يادم نيست) ايا ان فرزند همان مهدي موعود(ارواحنا لتراب مقدمه فدا)نيست باتشکر اللهم عجل لوليک الفرج جواب نظر: با سلام دوست گرامي پدر و مادر پيامبر صلي الله عليه آله عرب بودند و ائمه تا امام سجاد عليهم السلام همه عرب بودند. فقط بحث در اين است كه آيا مادر امام سجاد عليه السلام ايراني است يا نه؟در حقيقت مسئله از اين جا شروع شروع شده است كه آيا اصلا امام حسين عليه السلام با شهربانو دختر يزدگرد ازدواج كرده است يانه؟ كه محل اختلاف است راجع به ازدواج امام حسين ـ عليه السلام ـ با شهربانو دختر يزدگرد، آخرين پادشاه ساساني، ديدگاه مختلفي وجود دارد اختلاف مورخين و عدم وجود منابع دقيق تاريخي در اين مورد زمينه شك و ترديد را در اين باره دامن زده است. امّا آنچه كه در اين مجال مي توان بيان كرد. اينكه در احاديث متعددي به اين حادثه اشاره شده است و برخي از مورخين و سيره نويسان ازدواج امام حسين(ع) با دختر يزدگرد را يك واقعيت مسلم مي دانند. سيد عبدالرزاق مقرم از عالمان برجسته حوزه نجف و از تحليل گران و محققان تاريخ اهل بيت(ع) از همين نويسندگان است او در پاسخ پرسش مطرح شده چنين ميگويد: گرچه تاريخ در مورد اين زن (شهر بانو يا شاه زنان)اطلاعات چنداني در دسترس قرار نداده است ولي اجمالاً يقين داريم كه وي مادر حجت خدا و فرزندش حضرت علي بن الحسين(ع) امين بر دين خداست كه او را براي تهذيب اخلاق انسانها و ارشاد همه آدميان به راه راست به امامت منصوب كرده است و از اين رو، بناچار بايد مادرش نيز شخصيت ارزشمندي از آن خوشه زرّين و شجره طيبه باشد كه آن را توصيف كرديم».يختلاف مورخين و عدم وجود منابع دقيق تاريخي در اين مورد زمينه شك و ترديد را در اين باره دامن زده است. امّا آنچه كه در اين مجال ميتوان بيان كرد. اينكه در احاديث متعددي به اين حادثه اشاره شده است و برخي از مورخين و سيرهنويسان ازدواج امام حسين(ع) با دختر يزدگرد را يك واقعيت مسلم ميدانند. سيد عبدالرزاق مقرم از عالمان برجسته حوزه نجف و از تحليل گران و محققان تاريخ اهل بيت(ع) از همين نويسندگان است او در پاسخ پرسش مطرح شده چنين ميگويد: گرچه تاريخ در مورد اين زن (شهر بانو يا شاه زنان)اطلاعات چنداني در دسترس قرار نداده است ولي اجمالاً يقين داريم كه وي مادر حجت خدا و فرزندش حضرت علي بن الحسين(ع) امين بر دين خداست كه او را براي تهذيب اخلاق انسانها و ارشاد همه آدميان به راه راست به امامت منصوب كرده است و از اين رو، بناچار بايد مادرش نيز شخصيت ارزشمندي از آن خوشه زرّين و شجره طيبه باشد كه آن را توصيف كرديم».رهبر آزادگان، ص 35 استاد شهيد مرتضي مطهري، با اينكه اصل قضيه را از نظر تاريخي مشكوك مي داند. امّا به طور قاطع آن را نفي نميكند و در پاسخ اين پرسش مي فرمايد: «اينكه گفتيم پيوند زناشويي امام حسين(ع) با دختر يزدگرد مشكوك است از نظر تاريخ است، ولي در پارهاي از احاديث اين مطلب تائيد شده است.خدمات متقابل اسلام و ايران، ص 131 از آن جمله روايت كافي است كه مي گويد: دختران يزدگرد را در زمان عمر به مدينه آوردند و دختران مدينه به تماشا آمدند. عمر به توصيه اميرمؤمنان(ع) او را آزاد گذاشت كه هر كه را مي خواهد انتخاب كند و او حسين بن علي(ع) را انتخاب كرد».اصول كافي، ج 1، ص 467. القاب متعددي را براي مادر امام سجاد(ع) نقل كرده اند كه از جمله ي آنها، شهربانو، شاه زنان، سلامه، غزاله، خويله، جهان بانويه مي باشد.شرح اصول كافي، مولي صالح مازندراني، ج 7، ص 236؛ مناقب آل ابي طالب، ج 3، ص 311. شيخ مفيد، شيخ صدوق و علامه مجلسي نيز با نقل رواياتي موضوع ازدواج را مورد تائيد قرار داده اند. تاريخ نگار معروف احمد بن اسحاق يعقوبي بغدادي (متوفي 292 ق) نيز در تاريخ خود و در حالات امام سجاد(ع):تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 212 .يكي ديگر از مورخان مشهور است كه بعد از تائيد اين مطلب مي گويد: «وَ كانَتْ حَرار بِنْتِ يَزْدْجِرد كَسْري» مادر امام سجاد(ع) دختر يزدجرد پادشاه ايران بود. مسعودي نيز بعد از تائيد اين مطلب ميگويد: شهر بانو سرانجام در شهر مدينه بر سر زايمان در تولّد امام زينالعابدين(ع) رحلت كرد.اثبات الوصيه مسعودي، ص 143، چاپ نجف - رهبر آزادگان، ص 46 .شيخ صدوق در همين رابطه از امام علي بن موسي الرضا(ع) نقل ميكند كه آن حضرت به سهل بن قاسم قوچاني فرمود: مادر علي بن الحسين(ع) بر سر زايمان وفات كرد و يكي از همسران پدرش امور سر پرستي او را به عهده گرفت.عيون الاخبار، ص 270 بنابر آنچه كه از برخي منابع گفته شد مي توان در پاسخ پرسش فوق اجمالاً چنين ادّعا كرد كه از نظر تاريخ و روايت ازدواج امام حسين(ع) با شهربانو يزدگرد پادشاه ايران امري مشهور است. همچنانكه مرحوم مقرّم، اين حادثه را يقين آور و امري قطعي ميداند. ازدواج امام حسين(ع) با شهربانو را علاوه بر كتابهاي فوق كتابهاي ديگري نيز مورد تائيد قرار داده اند، كه از جمله آنها مي توان از كتابهاي زير نام برد:.الغارات، ج 2، ص 825 و 826، ابراهيم بن محمد ثقفي؛ .مناقب آل ابي طالب، ابن شهر آشوب، ج 3، ص 311؛ معجم رجال الحديث، آية اله خويي، ج 15، ص 48؛. زمحشري در ربيع الابرار؛مجمع البحرين، ج 2، ص 270 طريحي؛ برگرفته از ستاد پاسخگويي به مسائل ديني امادر خصوص سؤال دومتان كه گفتيد يزدگرد گفت: روزي يکي از فرزندان من و از نسل من خواهد امد که انتقام مي گيرد، اين سخن در كتاب بحار االانوار به اين صورت امده است كه هنگامي که ايرانيان در قادسيه شکست خوردند و يزدگرد از ماجراي رستم (فرخزاد) و پيروزي عرب خبردار شد و فهميد که او به همراه ۰۰۰ ۵۰ هزار نفر از لشکريانش کشته شده است، هنگامي که با خانوادهاش فرار ميکرد، در ورودي ايوان (پادشاهيش) ايستاد و گفت که درود بر تو اي ايوان (پادشاهي)! أنا ذا منصرف عنك وراجع إليك ، أنا أو رجل من ولدي لم يدن زمانه ولا آن أوانه اينک تو را رها ميکنم اما خودم يا مردي از فرزندانم، باز خواهيم گشت. اما اکنون زمان آن فرا نرسيده است. سليمان ديلمي ميگويد: خدمت امام صادق عليهالسلام رسيدم و درباره اين موضوع سؤال کردم که منظور او از مردي از فرزندانم چه بوده است؟ ايشان فرمودند: منظورش همان کسي است که به امر الهي قيام ميکند و ششمين فرزند من است چرا که فرزند او ست. اين روايت را محدث قرن چهارم، ابن عياش در کتاب المقضب الاثر (ص ۴۱) نقل کرده و ديگران از جمله سيد بن طاووس (در الملاحم و الفتن، ص ۳۷۲) و مرحوم مجلسي (در بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۶۴)، با اندک تغييراتي، از قول او روايت کردهاند. اما مطلبي كه مورد توجه است اينكه اين روايت ضعيف است . احمد بن محمد بن عبيدالله معروف به ابن عياش از ابوعبدالله الحسين بن علي بن سفيان البزوفري و او از محمد بن علي بن الحسن النوشجاني (يا بوشجاني) و او از محمد ابن سلميان (يا سليمان) و او از پدرش و او از ابن البودمردان و او از امام صادق عليه السلام روايت کردهاند که از محمد بن علي بن نوشجاني به بعد، همه مجهولاند. لذا اين حديث از جهت سند ضعيف است. بنابراين به اين روايت نمي شود احتجاج كرد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |